nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

روایت زنان از تاریخِ آینده؛ نگاهی به فیلم «حرف‌های زنانه» ساخته‌ی سارا پولی 🔻

🎞 فیلم جدید سارا پولی با عنوان حرف‌های زنانه، اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته‌ی میریام توئز (Miriam Toews) درباره‌ی زنان ساکن در گروهی از مسیحیانِ منونایت است که برای سال‌های طولانی مورد تجاوز قرار می‌گیرند اما ریش‌سفیدها و مردانِ این گروه، آن را کار اشباح شیطانی می‌دانند یا به خیال‌پردازی و دروغ‌گوییِ زنانه برای جلب‌توجه نسبت می‌دهند. سرانجام، یکی از دختران نوجوان چهره‌ی مرد متجاوز را می‌بیند و او بقیه‌ی مردان مهاجم را لو می‌دهد اما مردان برای حفظ امنیتشان به شهر منتقل می‌شوند و زنان مجبورند تا قبل از بازگشت آنان، متجاوزان را ببخشند و اگر آن‌ها را نبخشند، باید جمعشان را ترک کنند. در چنین وضعیتی زنان ناچارند به تصمیمی جمعی برسند که چه کنند. آن‌ها سه راه پیش‌رو دارند: هیچ کاری نکنند، بمانند و بجنگند، و یا آن‌جا را ترک کنند. در نهایت، تعدادی از زنان به نمایندگی از همه در انبار علوفه جمع می‌شوند تا از میان دو گزینه‌ی ماندن و رفتن، یکی را انتخاب کنند.

🎞 کل فیلم پیرامون بحث و گفت‌وگوی زنان درباره‌ی همین انتخاب دشوار و پیچیده است که به بستری برای کنکاش پیرامون دلایل و ریشه‌های فرودستیِ زنان و راهکارهای خروج از آن بدل می‌شود. فیلم با طرح پرسش‌های بنیادین و چالش‌برانگیز درباره‌ی نظام مردسالاریِ حاکم بر جهان و سلسله‌مراتب قدرت، امکان اندیشیدن و تخیل درباره‌ی جهانی نوین و مترقی مبتنی بر برابری را فراهم می‌کند. طوری که هر یک از سؤالاتی که در جمع زنان مطرح می‌شود، ذهن مخاطب را نیز درگیر می‌کند و می تواند مقدمه‌ی شکل‌گیریِ گفت‌وگو در فضای خارج از فیلم باشد. سارا پولی با نمایش سویه‌های سازنده و تحول‌بخشِ گفت‌وگو، آن را به‌عنوان راه‌حلی پیشرو در جهان پرتنش معاصر برای ایجاد دنیایی عاری از خشونت پیشنهاد می‌دهد. از این رو، فیلم فقط اثری با جهت‌گیریِ سلبی در نفی خشونت علیه زنان نیست، بلکه می‌تواند با رویکردی ایجابی، شکل تازه‌ای از جامعه‌ی امن برای همه و نوع جدیدی از هم‌زیستیِ زن و مرد را ابداع و پایه‌ریزی کند.

🎞 اینکه سارا پولی کل فیلم را به حرف زدن زنان اختصاص داده و حتی در عنوان فیلم نیز بر آن تأکید کرده، تمهیدی هوشمندانه برای دعوت جهان به شنیدن صدای زنان است. زنانی که بارِ سکوت و خاموشیِ تاریخی را به دوش می‌کشند و هرگاه لب به سخن باز می‌کنند، حرف‌هایشان بی‌اهمیت و پیش‌پاافتاده تلقی می‌شود. پولی سخن گفتن زنان را به مهم‌ترین عنصر دراماتیک داستان بدل می‌کند و ساختار اصلیِ فیلم را پیرامون آن شکل می‌دهد تا بگوید زنان در دنیای کنونی دیگر حاضر به سکوت نیستند و می‌خواهند داستان‌های ناگفته‌ی خود را بازگویند. اما ارزش فیلم بیش از هر چیزی ناشی از این است که فقط به شکستن سکوت تحمیلیِ زنان و بیان قصه‌هایشان کفایت نمی‌کند و با فرارَوی از بن‎مایه‌ی اصلی خود، گام بلندتری برمی‎دارد و شورش زنان علیه کهن‌الگوهای مبتنی بر مرد در جایگاه دانای کل و راویِ همه‌چیزدان و ایجاد فرم تازه‌ای از روایت با اتکا به نگاهی زنانه را نیز نشان می‌دهد.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

انتقاد و انصاف؛ نامه‌ی سرگشاده‌ی چسواو میوش به پابلو پیکاسو🔻

✍ پیکاسو، این نامه نامه‌ای شخصی نیست. تو نابغه‌ای، و بنابراین همچون بناهای زیبای اعصارِ گذشته، نقاشی‌های لوور، یا نوای موسیقیِ طنین‌انداخته در قرون و اعصار، بخشی از گنجینه‌ی مشترکِ بشریِ ما هستی. اینکه امروز در میانِ ما زنده‌ای، صرفاً امری تصادفی و ثمره‌ی بنیه‌ی خوب و مقاومت عروق و شریان‌هایی است که به تو اجازه داده تا به کهن‌سالی برسی. افزون بر این، بخت‌یار بوده‌ای که به یکی از آن گروه‌های نژادی یا ملی‌ای که دستِ تقدیر نابودیِ آنها، و پیکاسوهای بالقوه‌شان، را رقم زد تعلق نداشتی.

✍ در سال‌هایی که نقاشی به طور نظام‌مند در اتحاد جماهیر شوروی و «دموکراسی‌های خَلق» نابود می‌شد، تو بیانیه‌هایی در تجلیل حکومت استالین را امضاء کردی. ]اما[ در همان دوران، «رئالیسم سوسیالیستی» را به باد استهزا می‌گرفتی، و به این ترتیب ثابت می‌کردی که بعضی از شیوه‌های هنریِ ]بی‌اعتبار[ فقط در جایی معتبرند که پلیس ]نهاد سرکوب[ از آنها حمایت کند. تو حق داشتی که از موقعیتِ ممتازت ]به سود خود[ استفاده کنی، اما گویا از یاد برده‌ای که جز این کاری نکردی! بین کسانی که صرفاً از منظر ملاحظات هنری به زیبایی نمی‌نگرند، نوعی همبستگی وجود دارد. اگر این را بپذیریم، باید گفت که تو دستِ رد به سینه‌ی همبستگی زدی.

✍ پیکاسو من تو، و نه تنها تو بلکه همه‌ی هنرمندان و روشنفکران غرب را که به خودشان اجازه می‌دهند در دام الفاظ بیفتند، متهم می‌کنم. در آن دورانِ آکنده از قساوت و درد و رنج، همه‌ی شما، آزادانه حسابگرانه‌ترین نوع همرنگی با جماعت را برگزیدید. این کار به شما ــ و شاید همچنین وجدانتان ــ القاء کرد که ترقی‌خواهید. اما در واقع، وزنِ شما کفه‌ی ترازو را ]به نفع استالین[ سنگین‌تر کرد و همه‌ی امیدها را به باد داد، امیدِ آنانی که در «شرق» نمی‌خواستند به امر باطل تن دهند. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که مخالفتِ قاطع همه‌ی شما با آموزه‌های رسمیِ تحمیل‌شده بر هنر، یا با محاکمه‌ی ]لازلو[ رایک، چه پیامدی می‌داشت. اگر حمایتِ تو از حکومتِ ترس و وحشت مهم بوده است، در این صورت مخالفتت نیز اهمیت می‌داشت. بنابراین، منصفانه است که بی‌مسئولیتیِ تو را گوشزد کنم تا در آینده زندگی‌نامه‌نویسانت آن را از یاد نبرند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

برای معلمان آزادی‌خواه
‏✍🏼 مانا نیستانی
‏⁦
aasoo.org/fa/cartons/4228⁩
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«سینمای افغانستان با «عشق و دوستی» آغاز شد، اما پنج دهه‌بعد با «اسامه» و «جنگ تریاک» ادامه یافت و حدود بیست سال بعد از آن، «روی خط فراموشی» قرار گرفته و تبعید شده است. این یادداشت نگاهی است به فراز و فرود سینمای افغانستان از تولد تا تسلط دوباره‌طالبان و تأثیر ایدئولوژیِ حاکمان افغانستان بر رونق سینما یا تحریم آن.»

aasoo.org/fa/articles/4223
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

زر امیر ابراهیمی:«احتمالاً آدم‌ها دو دسته‌اند. یا وقتی در سختی زندگی می‌کنی، کلاً می‌بُری و نمی‌خواهی به‌هیچ‌وجه به آن فکر کنی و بعضی وقت‌ها هم می‌زنی زیرِ فرش یا در کمد می‌گذاری و در را می‌بندی و می‌گویی دیگر به طرفم نیا. هیچ‌ کاری هم که در ارتباط با آن‌ها باشد انجام نمی‌دهی. یا اینکه اتفاقاً حساس می‌شوی به آن مسائل و فکر می‌کنی حالا که این چیزها را زندگی کردی، از تجربه‌ی خودت کمک بگیری تا آن اتفاقات دوباره نیفتند. یا مثل من به‌عنوان فیلم‌ساز، بازیگر یا آرتیست آن را در اثر هنری‌ می‌آوری. اصلاً هم به شکل درمان به آن نگاه نمی‌کنم. ولی واقعیت این است که درمان هم می‌شوید. یعنی وقتی به خودت اجازه می‌دهی که باز با آن برخورد کنی، هم اثری خلق می‌شود و هم تجربه‌ای می‌کنی و آن را بیرون می‌ریزی. من سعی کردم که این‌طوری به آن نگاه کنم ولی واقعیت این است که این در کاراکتر من است. واقعیت این است که انتخاب‌های من این پروژه‌ها هستند.»

🔸 بخشی از فیلم مستند «بزرگترین دشمن من»، ساخته‌ی مهران تمدن که در فستیوال فیلم برلین به نمایش درآمد.

این گفتگو را در وب‌سایت یا تلگرام آسو بخوانید.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

در «بزرگ‌ترین دشمن من»، تمدن از کسانی که تجربه‌ی زندان و بازجویی در جمهوری اسلامی را داشته‌اند، می‌خواهد از او در برابر دوربین و در قالبی مستند بازجویی کنند. این فیلم پرسش‌های متعددی را درباره‌ی ماهیت شر، روابط قدرت، سینما و تروما به ذهن بیننده متبادر می‌کند.

aasoo.org/fa/articles/4226
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در حالی که انتقاد از ناآمادگیِ دولت به اوج رسیده، سازمان‌های مردم‌نهاد در صف اول کمک‌رسانی هستند. در راه به زنجیره‌ی کمک‌های انسانیِ چند سازمان فمینیستی برمی‌خورم. چند ساعت به آنها کمک می‌کنم، و محموله‌های ارسالی به منطقه را جابه‌جا می‌کنیم. جمیله، سخنگوی سازمان فمینیستی «چتر بنفش»، را می‌بینم. او از کمک‌رسانیِ تبعیض‌آمیزِ دولت می‌گوید. از زنان، کودکان، اقلیت‌های جنسی و افراد معلولی که در آخر صف قرار گرفته‌اند و به حال خود رها شده‌اند.»

aasoo.org/fa/articles/4224
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«نگاهی به رمان عمارت یعقوبیان، نوشته‌ی علاء ‌الاسوانی، یکی از پرفروش‌ترین آثار ادبیات معاصر مصر، که بیست سال پس از انتشار هنوز یکی از گویاترین تصویرهای جامعه‌ی مدرن مصر است. عمارت یعقوبیان، همچون صحنه‌ی نمایشی، تاریخ اجتماعی-سیاسی مصر مدرن را روایت می‌کند. علاء‌ الاسوانی در این رمان پرتره‌ای از مصر و رابطه‌ی درهم‌تنیده‌ی فساد سیاسی، امیال جنسی، افراط‌گرایی مذهبی و امیدهای مصر را ارائه می‌کند.»

aasoo.org/fa/articles/4217
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«آریل دورفمن، نویسنده‌ی اهل شیلی در نمایشنامه «مرگ و دوشیزه» می‌خواهد از این معمای بغرنج سر در بیاورد که شکنجه‌گران و شکنجه‌دیدگان چگونه می‌توانند در یک سرزمین کنار هم زندگی کنند. چگونه می‌توان گذشته را زنده نگه داشت بی‌آنکه گرفتارش شد و چگونه می‌شود آن را به فراموشی سپرد طوری که بیمِ تکرارش در آینده وجود نداشته باشد؟ آیا می‌خواهیم که چرخه‌ی وحشت را ابدی کنیم؟ آیا می‌توانیم به قیمت فراموشیِ گذشته ناقضان حقوق بشر را ببخشیم؟»

aasoo.org/fa/articles/4221
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

زنان بلوچی که آزادی را در گوشِ هم پچ‌پچ می‌کنند🔻

✍ تا همین چند ماه قبل، تصویری که بسیاری از ایرانیان از زنان بلوچ داشتند به اخباری گره خورده بود که از قتل‌های ناموسی، خشونت‌خانگی، کودک‌همسری و فقر زنان بلوچ مخابره می‌شد. آن‌هایی که شناخت بیشتری از بلوچستان داشتند زنان آن خطه را با سوزن‌دوزی‌ها و سفال‌های کلپورگان نیز می‌شناختند یا ممکن بود درباره‌ی موفقیت زنان بلوچ در به‌‌دست‌آوردن کرسی‌های شوراهای شهر و روستا و مقام‌های مدیریت محلی هم چیزی بدانند. اما کمتر صدا و تصویری از زندگی واقعی زنان بلوچ، از آرزوها و ترس‌ها و امیدهایشان، از آنچه می‌خواهند و نمی‌خواهند، شنیده می‌شد. حالا اما پس از کشته‌شدن ژینا امینی و اعتراضاتی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» در ایران شعله‌ور شد، صدای زنان بلوچ، بلندتر از همیشه شنیده می‌شود، صدایی رسا و قاطع از سوی خودِ این زنان. زن بلوچی که در رسانه‌ها ــ از توییتر و اینستاگرام تا جلوی دوربین تلویزیون‌ها ــ از تبعیض‌های چندگانه و درهم‌تنیده می‌گوید، این صدا را بلند کرده‌است، صدایی که گرچه هنوز اغلب از پشت نام‌های مستعار و برقع و چادرهای مشکی به گوش می‌رسد، اما از ورای همین حصارها و حجاب‌ها در حال ترسیم تصویری کمتردیده‌‌شده از زندگی زنان بلوچ است.

✍ برای شناخت بیشتر این تصویر ناآشنا به سراغ شش زن بلوچ از زاهدان، چابهار، ایرانشهر، خاش و یکی از روستاهای اطراف زاهدان رفته‌ام، برای‌اینکه بدانم این زنان چه‌کسانی هستند، چه می‌خواهند، خواسته‌هایشان چقدر متفاوت یا شبیه به دیگر زنان ایران است، چرا و چطور توانستند صدایشان را بلند کنند و این صدا تا چه اندازه انعکاس درستی از زنان بلوچ و تکثر موجود در آن‌هاست. شش زنی که برای این گزارش با آن‌ها گفت‌وگو کرده‌ام هفده تا سی‌ساله هستند، تحصیل کرده‌اند و به شبکه‌های اجتماعیِ مجازی دسترسی دارند. همه‌ی آن‌ها خواسته‌اند که نام و مشخصات اصلی‌شان محفوظ بماند؛ برخی سؤالاتم نیز به‌علت شرایط موجود، بی‌پاسخ ماند، تا روزی که شاید بتوانند با نام و چهره‌ی خودشان و به‌صورت آزاد و مستقل حرف بزنند و بنویسند. این گزارش دریچه‌ای کوچک به زندگی بخشی از زنان بلوچ است که اکثراً به طبقه‌ی متوسط تعلق دارند، از حمایت خانواده‌هایشان بهره می‌برند و به لطف دسترسی به دنیای آزادِ ارتباطات توانسته‌اند صدایشان را به گوش دیگران برسانند.

✍ گراناز می‌گوید زنانی که با آن‌ها در ارتباط است گرچه به تجمعات اعتراضی نمی‌روند، اما به این جنبش بسیار امیدوارند و به تغییرات بنیادین فکر می‌کنند: «درهرحال، هرگونه تغییر در وضعیت سیاسی کشور بر وضعیت زندگیِ ما هم تأثیر بسیار زیادی می‌گذارد و مسیر تلاش برای رسیدن به عدالت جنسیتی را برای ما هموارتر می‌کند.» آوا هم در این خوش‌بینی و امید با گراناز هم‌سو است: «من به‌عنوان یک زن بلوچ قبل از این اعتراضات هم در صفحه‌های مجازی‌ام درباره‌ی وضعیت خودم و دیگر زنان بلوچ می‌نوشتم. اما الان سعی می‌کنیم که فعالیت مدنی جمعی را یاد بگیریم. در حال پیداکردن همدیگریم. می‌خواهیم هم هوای یکدیگر را داشته باشیم و هم آگاه‌تر قدم برداریم.» ردِ این امید را می‌توان در گروه‌های تازه‌نفسی دید که این روزها از سوی زنانی شبیه به حوران و لالین و آوا و شهرو و گوهر و گراناز سازمان‌دهی شده‌اند و شجاعانه مطالبات و اعتراض زنان این خطه را فریاد می‌زنند، گروه‌هایی مدنی که در کنار حساب‌های زنان بلوچ در شبکه‌های اجتماعیِ اینترنتی صفحه‌ی جدیدی را در مبارزات مدنیِ مردم ایران رقم می‌زنند، مبارزاتی که این‌بار به‌جای حلقه‌ی همیشگیِ مردانِ مرکز‌نشین، از سوی زنانِ حاشیه‌نشین دنبال می‌شود، زنانی که «زن‌، زندگی، آزادی» را در گوشِ هم پچ‌پچ می‌کنند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

فریبکاری عظیم شرّ🔻

✍ دیتریش بونهوفر، پژوهشگر، متکلم و کشیش آلمانی چند ماه پیش از دستگیری‌اش به دست گشتاپو در آوریل ۱۹۴۳، مشغول نوشتن درباره‌ی چالش‌های زندگی در میانه‌ی شرّ بود. در سال ۱۹۳۵ او در سازماندهی مدرسه‌ی دینی زیرزمینی‌ای مشارکت داشت که برای این کلیساهای جدید کشیش تربیت می‌کرد.پس از فعالیت در این مدرسه، از او دعوت شد تا در نقشه‌ی قتل هیتلر مشارکت داشته باشد و همین امر او را بر آن داشت تا درباره‌ی مقتضیات زیستنِ مسئولانه به رغم بی‌عدالتی از نو بیندیشد. او تا همین‌جای کار هم برای مقابله با قدرت نازی‌ها خطرات زیادی را به جان خریده بود. پیوستن به این نقشه مخاطرات جدیدی به همراه داشت و در همان حال پرسش‌های اخلاقی جدیدی را نیز پیش می‌کشید. او به عنوان اصلی اخلاقی به صلح‌‌طلبی گرایش داشت و اکنون با این مسئله دست به گریبان بود که آیا حقیقتی که در آن اصل وجود داشت مشارکت در این نقشه را ناممکن می‌کرد یا در واقع چنین همکاری‌ای، تنها گزینه‌ی مسئولانه بود.عاقبت، بونهوفر سرنوشت خود را با سرنوشت آن افراد گره زد اما هرگز این انتخاب ــ یا هر انتخاب دیگری درباره‌ی نحوه‌ی مواجهه با شرّ ــ را انتخابی آسان یا بدیهی تصور نمی‌کرد. 

✍ فرد معقول به شکل ملامت‌انگیزی با شرّ همراهی می‌کند؛ فردی که به فضایل حوزه‌ی خصوصی باور دارد، از پرداختن به سیاست امتناع می‌کند آن هم درست در زمانی که نباید چنین کند؛ فرد وظیفه‌گرا از دستوراتی که او را به کار خطا وا می‌دارند، اطاعت می‌کند؛ جزم‌اندیش اخلاقی باحرارت از تنزه اخلاقی خود محافظت می‌کند و در همان حال مانع از رنج دیدن دیگران نمی‌شود؛ فرد قائل به آزادی، در خدمت به امر خیر دست به فجایع اخلاقی می‌زند. اما به باور بونهوفر فرد باوجدان در معرض خطاکاری ویژه‌ای قرار ندارد. در واقع، او درباره‌ی محتوای تصمیم‌های او صحبتی نمی‌کند. از آنجا که این فرد در هر مورد نه بر مبنای اصل یا قاعده‌ای کلی بلکه بر اساس بهترین قضاوتش عمل می‌کند، نمی‌توان انتظار دیگری داشت.

✍ برای هر فرد مسئولیت‌پذیری علاوه بر دشواری‌های پی بردن به این که چه کاری باید انجام دهد و غلبه بر وسوسه‌ی انجام ندادن آن، با مشکل دیگری نیز مواجه است: چگونه می‌تواند با این واقعیت کنار بیاید که در شرایط مخاطره‌آمیز اخلاقی امکان دارد خطایی مهلک انجام دهد؟ اگر درباره‌ی مخاطرات اقدامات و میزان سردرگمی‌مان با خود صادق باشیم ممکن است تصور این که اقداماتمان می‌تواند منجر به چه خطای فاجعه‌باری شود ما را کاملاً زمین‌گیر کند. این همان چیزی است که بونهوفر با اشاره‌به لحظه‌ی «تزلزل» وجدان از آن یاد می‌کند. اگر بر این تزلزل غلبه یافته و دست به اقدام بزنیم ــ یا اگر نتوانیم بر آن غلبه پیدا کنیم و نتوانیم دست به اقدام بزنیم ــ ممکن است لازم باشد بعداً با این موضوع کنار بیاییم که اشتباه بزرگی انجام داده‌ایم.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سلول انفرادی، از تاریکی انزوا تا باغ‌های روشن تخیل🔻

✍ استفاده‌ی بازجو از این انزوای زندانی در سلول انفرادی، بهترین حربه‌‌ی او است تا بتواند پس از مدتی تمام آنچه را که می‌خواهد، در قالب واقعیت به زندانی ارائه دهد. جملاتی مثل این‌که «همه تو را فراموش کرده‌اند»، «تمام دوستانت نسبت به جرم تو ابراز انزجار کرده‎اند» و «هیچ‌کس از تو حمایت نمی‎کند» یا دادن اخباری که نشان دهد، اطلاعاتی که از شما به‌دست آمده باعث ایجاد دردسری برای دوستان یا اطرافیان‌تان شده، می‌تواند حتی قوی‏ترین آدم‌ها را نیز به شرایطی برساند که مطیع خواست بازجویان شوند. واضح است که اگر زندانی بتواند در جریان اخبار قرار بگیرد، می‌تواند تحلیل درست‌تری از شرایط خود داشته باشد و در بازی بازجویان، نقش خود را بهتر ایفا کند.

✍ نوشتن در مورد ارتباطاتتان با دیگران، خبرهای کذبی مانند بیماری یا مرگ بستگان‌تان، وضعیت سختی که به واسطه‌ی بازداشت شما برای اطرافیان‌تان به‌وجود آمده و ... تلاشی است برای دادن یک عذاب‌‌وجدان رنج‌آور که وقتی از بازجویی به سلول برمی‌گردید، مانند خوره به جان‌تان بیفتد. در درجه‌ی اول باید از شماتت خودتان دست بردارید. این‌که خودتان را سرزنش کنید، باعث می‌شود از نظر روحی توان کمتری برای مقابله با شرایط سخت بازجویی داشته باشید. قدم بعدی این است که دائم به خودتان یادآوری کنید که همه‌ی اتفاقاتی که برای شما می‌افتد، روش‌هایی است که علیه تمامی زندانیان در وضعیت شما به کار گرفته شده است. بعضی حتی سخت‌ترش را تحمل کرده‌اند و شما اولین نفری نیستید که آن را تجربه می‌کنید.

✍ سپری کردن ۲۴ ساعتِ شبانه‌روز در یک سلول کوچک با کمترین امکانات موجود، وقتی حتی کتاب و کاغذ و خودکار هم از شما دریغ می‌شود و داشتن آن‌ها جرم تلقی می‌شود، بسیار سخت و طاقت‌فرسا است. در سلول انفرادی اگرچه به ظاهر هیچ آسیب بدنی متوجه شما نیست، اما زندگی در سلولی کوچک که امکان راه رفتن آزادانه هم در آن وجود ندارد به همراه خوردن غذاهایی که ممکن است تمامی ویتامین‌های بدن را تأمین نکنند و همچنین عدم برخورداری از نور آفتاب، رفته‌رفته زندانی را از نظر جسمی دچار ضعف خواهد کرد. داشتن برنامه‌ای روزانه می‌تواند کمک کند که هم ذهن‌مان را هوشیار نگه داریم و هم از بیماری‌های جسمی احتمالی دور بمانیم. قدم زدن در همان فضای دو متری سلول و ورزش کردن، هم به گذر زمان کمک می‏کند و هم می‌تواند بدن و ذهن ما را به سلامت از این دوران سخت، بیرون ببرد.

✍ این مطلب بازنشر، مجموعه‌ای است که پیشتر با عنوان «تجربه‌های زندان» در آسو منتشر شده بود. در شرایطی که همچنان بسیاری از فعالان سیاسی- مدنی و شهروندان معترض در بازداشت یا خطر دستگیری هستند، مرور این تجربه‌ها می‌تواند راهی برای کاهش آسیب‌های حبس باشد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

هفت زمستان در تهران»؛ روایتی از اعدام ریحانه جباری🔻

✍ مستند بلند «هفت زمستان در تهران» روایت هفت سال از زندگی دردناک اما آمیخته با شعور و آگاهیِ ریحانه جباری در زندان است. نامه‌های او از زندان شاهدی قوی بر آمیختگیِ رنج و آگاهیِ دختر جوانی است که از ۱۹ سالگی تا ۲۷ سالگی‌اش را به اتهام قتل مردی که قصد تجاوز به او را داشت، در انتظار اجرای حکم اعدام گذراند. نامه‌های ریحانه در فیلم با صدای زهرا امیرابراهیمی، بازیگر ایرانی، خوانده شده‌اند. فیلم علاوه بر نامه‌ها، دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از فایل‌های صوتی و ویدیوست که خانواده‌ی ریحانه در سال‌های زندانی‌بودنش ضبط و مخفیانه از ایران خارج کرده‌اند. در میان مواد فیلم، عکس‌هایی از ریحانه در داخل زندان دیده می‌شود.

✍ اشتفی نیدرزول، کارگردان ۴۲ ساله‌ی آلمانی تعریف می‌کند که شعله پاکروان تصاویر و صداها را ضبط می‌کرده است تا دخترش پس از آزادی از زندان بفهمد که در آن سال‌ها چه کسانی چقدر برای آزادی‌اش کوشیده‌اند. اما همه چیز جور دیگری پیش رفت، ریحانه از شرط بخشیده‌شدنش ــ اعلام اینکه مقتول قصد تجاوز به او را نداشته ــ سر باز زد، و پسر ارشد مقتول صندلی را از زیر پایش کشید.

✍ شعله پاکروان ۵۹ ساله است. او ۲۳ ساله بود که ریحانه متولد شد. پاکروان خودش را نه کارگردان یا بازیگر بلکه «سرباز عدالت» می‌داند و تعریف می‌کند که چطور زندانی‌شدن و اعدام ریحانه او را در تماس با مادرانی قرار داد که فرزندانشان اعدام شده بوده‌اند. از میان تصاویری که او با جملات شیوایش ترسیم می‌کند یک تصویر برایم پررنگ می‌شود. او می‌گوید که قبل از این اتفاق زندگیِ خوب و موفقی داشته است، اما پس از آن متوجه می‌شود که «انگار همه‌ی این سال‌ها در خواب» می‌زیسته است: «فهمیدم زمانی که من ریحانه‌ی چند ماهه‌ام را در آغوش داشته‌ام و از شدتِ خوشی اصلاً در این دنیا نبوده‌ام، مادرانی بوده‌اند در همان شهر، که سرشان را در بالش فرو می‌کرده‌اند و زار می‌زده‌اند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

نگاهی دیگر به معترضان دهه‌ی هشتادی🔻
 

✍ در نخستین روزهای جنبش اخیر که بعضی‌ آن را «انقلاب ۱۴۰۱»، بعضی دیگر‌ «جنبش زن، زندگی، آزادی»، برخی «خیزش مهسا»، و برخی دیگر «قیام ژینا» می‌خوانند، بحث تفاوت میان نسل‌ها به‌شدت داغ بود. متولدین دهه‌ی هشتاد به قهرمان بلامنازع جنبش تبدیل شده بودند، و بسیاری از تحلیل‌گران و کاربران شبکه‌های اجتماعی آنها را با نسل‌های پیشین مقایسه می‌کردند و شجاعت و حق‌طلبی‌شان را به رخ متولدین دهه‌های قبل‌تر می‌کشیدند. بعضی دیگر نیز آنها را بچه‌هایی بی‌بهره از دانش تاریخی و سیاسی می‌دانستند که به علت ماجراجویی و سطحی‌نگری به خیابان آمده‌اند. این بحث‌ها زمانی به اوج رسید که با انتشار اسامی و تصاویر نخستین جان‌باختگانِ این جنبش معلوم شد که آنها نوجوانانی متولد دهه‌ی هشتاد هستند. اندکی بعد، جان‌باختگان دیگری هم به این فهرست اضافه شدند، متولدین دهه‌ی هفتاد، دهه‌ی شصت، دهه‌ی پنجاه و حتی دورتر.
 
✍ در بسیاری از تحلیل‌ها، چیزی که نادیده گرفته یا کم‌اهمیت شمرده می‌شد، توجه به تکثر و تفاوت بود. بدیهیات کنار گذاشته شدند چون مثل مگسی مزاحم دست و پاگیرند. بدیهیاتی مثل اینکه دهه‌‌ی هشتادی‌ها در تمام نقاط کشور پراکنده‌اند، و با توجه به خانواده، قومیت، محل زندگی، سنت‌ها و رسوم پیرامون، تمکن مالی، جنسیت و محل تحصیلِ خود تجربه‌های متفاوتی را از سر گذرانده‌اند و یک‌دست کردن آنها نوعی ساده‌سازی است.
 
✍ اگر تا دیروز والدین بچه‌ها را از ریسمان سیاه و سفید می‌ترساندند، امروز بسیاری از پدر و مادرها از حق انتخابِ فرزندان حمایت می‌کنند و بچه‌ها با دانش و دلگرمی به حمایت خانواده، شهامتی بیش از نسل‌های پیشین یافته‌اند. اگر تا دیروز معدود جوانانی بودند که با مطالعه و علاقه به سیاست، پیرو مکتب فکری و سیاسیِ خاصی می‌شدند و مبارزه می‌کردند، امروز بسیاری از جوانان این سرزمین به لطف شناخت حقوق فردی و اجتماعی، سیاسی شده‌اند و بدون تعلق‌خاطر به مکاتب و ایدئولوژی‌های گوناگون، حقِ خود را فریاد می‌زنند و تن به اجبار نمی‌دهند. دیکتاتور باید از همین بترسد و می‌ترسد.
 
@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

بی‌حجابی همبستگی است🔻

✍ پیش از این، در گزارشی در آسو روایت‌هایی از زنان معترض ایرانی منتشر شد که حاکی از «خشونت کلامی و تعرض جنسی سیستماتیک حکومت ایران» علیه زنان معترض بود. این بار اما آنچه در مصاحبه‌های متعدد توجه مرا جلب کرد وجه دیگری از این ماجرا بود: حمایت مردم در اماکن و فضاهای عمومی از زنان معترضی که آماج سرکوب دستگاه امنیتی حکومت ایران هستند. به‌گفته‌ی بسیاری از شاهدان، برای زنان معترضی که در اماکن عمومی حجاب از سر برداشته‌اند «حمایت و همدلی» یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین ابزارهای مواجهه با تعرض سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه زنان بی‌حجاب است. در این گزارش کوشیده‌ام تا به این جنبه از رویارویی معترضان با حکومتی بپردازم که بیش از چهار دهه در پی تحمیل پوشش رسمی به زنان ایرانی بوده است.

✍ دختری دبیرستانی که در اصفهان زندگی می‌کند به ترس‌ها و نگرانی‌هایش اشاره می‌کند و از مشکلات خود در برداشتن مقنعه در داخل مدرسه و در راه بازگشت به خانه می‌گوید: «به‌علت اتفاقاتی که برای بسیاری از دخترهای هم‌سن‌وسالمان افتاده می‌ترسیم که وقتی در حیاط مدرسه یا سر کلاس حجاب نداریم، معلم‌ها یا مدیر و ناظم ما را توبیخ کنند، از مدرسه اخراج کنند و حتی به اطلاعات خبر دهند. یکی از ناظم‌های دبیرستانمان در ابتدای اعتراضات سعی کرد تا ما را با این چیزها بترساند، اما وقتی که بقیه‌ی بچه‌ها از من و چند نفر دیگر حمایت کردند و خودشان هم مقنعه را برداشتند، عقب‌نشینی کرد. بعضی معلم‌ها هم، به قول‌معروف، سعی کردند که هوای ما را داشته باشند. تماس با والدین هم جواب نداد، چون والدینمان به‌جای اینکه ما را دعوا کنند یا بترسانند، از ما حمایت کردند.» این روایت نشان می‌دهد که چگونه بعضی از مسئولان و افراد نزدیک به حکومت در برابر اتحاد و همدلی مردم «عقب‌نشینی» می‌کنند.

✍ در شبکه‌های اجتماعی مختلف تصاویر زیادی با تأکید بر بی‌حجابی زنان معترض منتشر می‌شود که با استقبال فراوان کاربران فارسی‌زبان روبه‌رو شده است. از عکس آزادی زنان معترض تا جمع‌های خصوصی، زنان معترض همگی می‌کوشند تا بی‌حجابی خود را به نشانه‌ی همبستگی به رخ حکومت بکشند. با گذشت بیش از چهار ماه هنوز هم روایت‌های زیادی درباره‌ی تجربه‌ی زنان ایرانی از بی‌حجابی در اماکن عمومی منتشر می‌شود. بر اساس این روایت‌ها، زنان معترض سعی می‌کنند تا در عرصه‌های مختلف به‌شکل عملی بر حق انتخاب پوشش خود تأکید کنند. این زنان می‌گویند که نه‌تنها از حمایت بخشی از مردم عادی در کوچه، خیابان و شبکه‌های اجتماعی بهره‌مند می‌شوند، بلکه روی حمایت عمومی حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند، حمایتی که تاکنون در فضای پلیسی کشور کارایی داشته و زنان ایرانی را به ادامه‌ی اعتراض تا دستیابی به حقِ خود مصمم‌تر کرده است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

حرف‌های زنانه، فیلمی ساخته‌ی سارا پولی، کارگردان کانادایی است که اخیراً به نمایش عمومی در‌آمده و به علت طرح مباحث مهم فمینیستی و ساخت و پرداختی خلاقانه تحسین بسیاری را برانگیخته است. این فیلم با الهام از رویداد‌هایی واقعی ساخته‌ شده و داستان زنان منزوی در یک گروه مسیحی به نام مِنونایت است که دور از جامعه زندگی‌ می‌کنند و با انتخاب سرنوشت‌سازی مواجه می‌شوند.

aasoo.org/fa/articles/4230
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«آنچه در این نامه می‌خوانید نمونه‌ای درخشان از انتقاد منصفانه است زیرا چسواو میوش به‌رغم انتقاد صریح از حمایت پابلو پیکاسو از استالین، بر ماندگاریِ آثارِ خلاقانه‌ی پیکاسو تأکید می‌کند. میوش هم نبوغ هنریِ پیکاسو را می‌ستاید و هم بی‌اعتناییِ او به فجایع رخ‌داده در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی را در خورِ نکوهش می‌داند. این نامه‌ی سرگشاده با ستایش آغاز می‌شود، با سرزنش ادامه می‌یابد و با یادآوریِ نکاتی مهم پایان می‌پذیرد

aasoo.org/fa/articles/4227
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سینما در افغانستان؛ کم فراز و پر فرود🔻

✍ قصه‌ی فیلم و سینما در افغانستان از زمانی شروع شد که امان‌الله خان (۱۹۱۹ – ۱۹۲۹)، شاه سابق، پس از سفر شش ماهه به اروپا، در سال ۱۹۲۸ به کشور برگشت و یک دستگاه پروژکتور سینمایی نیز با خود آورد. شاه که شیفته‌ی فرهنگ و مدرنیسم غربی شده بود، سینما را نیز ابزاری برای نزدیک شدن به اهداف خود و نمادی از نمادهای یک جامعه‌‌ی مدرن می‌دید. او اولین فیلم (صامت) را در منطقه‌ی پغمان کابل برای مردم نمایش داد و این‌گونه بود که مردم افغانستان برای اولین‌بار با تصویر متحرک و فیلم آشنا شدند.البته قبل از امان‌الله خان، پدرش، حبیب‌الله خان (۱۹۰۱ – ۱۹۱۹) در قصر شاهی، از طریق پروژکتوری که نایب‌السلطنه‌ی هند به او داده بود، برای خانواده‌ی سلطنتی، فیلم نمایش می‌داد. اما فیلم‌دیدن منحصر به خانواده‌ی شاه می‌شد و مردم همچنان با فیلم و سینما ناآشنا بودند.

✍ سینما در افغانستان از بدو تولد، با مخالفت روحانیون مواجه شد و مجال رشد نیافت، اما بین دهه‌های ۴۰ تا ۶۰ خورشیدی، بهترین روزها را تجربه کرد و فیلم‌ساختن و فیلم‌دیدن، از رونق خوبی برخوردار بود. اولین فیلم سینمایی بلندی که افغان فیلم تولید کرد، سه‌گانه‌ی «روزگاران» بود. روزگاران از سه درام خانوادگی و اجتماعی جداگانه به نام‌های «طلب‌کار»، «شب جمعه» و «قاچاق‌بران» تشکیل شده بود که کارگردانان، بازیگران و عوامل تولید جداگانه‌ای داشتند و در محتوا نیز همخوانیِ چندانی نداشتند.

✍ هرچند اکنون فیلم‌سازان افغانستان در تبعید «ساختن فیلم» را «بهترین انتقام» از طالبان می‌دانند، اما در داخل این کشور، سالن‌های سینما مسدود است، فیلم‌سازی ممکن است به قیمت جانِ آدم تمام شود، سکانس تاریکِ تاریخ یک بار دیگر تکرار شده و سینما روی خط فراموشیِ دائمی قرار گرفته است. پرسشی که اکنون ذهن من و شاید بسیاری‌دیگر را درگیر کرده این است: آیا آرشیو «افغان فیلم» این‌بار نیز نجات خواهد یافت و غارت نخواهد شد؟

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

رقصنده‌ی فراموشی
🎥
سوما نگهداری‌نیا - منصور محمدی

«نگاهی به زندگی لیلا بدرخان،
رقصنده‌ی توانای کُرد که در سال‌های آخر دوره‌ی عثمانی در استانبول به دنیا آمد، در اروپا تعلیم گرفت و در اپراخانه‌های مهم اروپا و آمریکا نمایش داد، اما دستگاه‌های حکومت ترکیه کوشیدند مانع شهرت او شوند.»

aasoo.org/fa/multimedia/videos/4225
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

گفتگو با بازجو، در «جایی که خدا نیست»

🔸 مهران تمدن، مستندساز ایرانی ساکن فرانسه، امسال با دو فیلم در برلیناله حاضر شده است. اتفاقی که چندان معمول نیست. البته «بزرگ‌ترین دشمن من» و «جایی که خدا نیست» مضمون مشترکی دارند و دو قسمت از سه‌گانه‌ای هستند که او قصد داشته درباره‌ی شکنجه و بازجویی در جمهوری اسلامی بسازد.
«جایی که خدا نیست»، برنده‌ی جایزه‌ی هیئت داوران مستقل در بخش فوروم برلیناله، با حضور سه زندانی سیاسی سابق ــ مازیار ابراهیمی، تقی رحمانی و هما کلهری ــ تلاشی برای بازسازیِ اتاق شکنجه در زندان‌های ایران است. جایی که تقی رحمانی را روزهای طولانی در سلول انفرادی نگه داشته، هما کلهری را در «تابوت» زندانی کرده‌اند و مازیار ابراهیمی را به اتهام جاسوسی و برای اقرار به ترور دانشمندان هسته‌ای به تخت بسته و با کابل کتک ‌زده‌اند. «بهشون گفتم می‌شه تو رو خدا یکم آروم‌تر بزنی؟ گفت خدا؟ اینجا خدا نیست.» هر فیلمی می‌تواند مخاطبان متفاوتی داشته باشد. اما تمدن مخاطبی غیرعادی را برای این فیلم در نظر دارد: شکنجه‌گران. او در خلال گفتگو با نقش‌آفرینان فیلمش اشاره می‌کند که شکنجه‌گران این فیلم را خواهند دید و شاید با دیدن زاویه‌ی جدیدی از این عمل غیرانسانی «تکان بخورند» یا «ندای درونیِ» خود را بشنوند، عقیده‌ای که از سوی تقی رحمانی به چالش کشیده می‌شود. رحمانی معتقد است که صدای درونی بازجوها و شکنجه‌گران پیشتر ضبط شده و آن‌ها برای این کار توجیه شده‌اند.

🔸 مهران تمدن:«من تا ژوئن، تا چند ماه پیش، هنوز تصمیم داشتم که برگردم ایران. دودِل بودم، همه‌اش فکر می‌کردم که بروم یا نروم، و در نهایت اتفاقاتی افتاد که باعث شد نروم. بعد از مرگ مهسا امینی و اتفاقاتی که در ایران افتاد، سفرم کاملاً لغو شد و بعد تصمیم گرفتم که فیلم‌ها را منتشر کنم. وگرنه به خودم گفته بودم که این فیلم‌ها را نگه می‌دارم، می‌روم ایران و فیلم سومی می‌سازم؛ فیلم سومِ من با آن‌هاست، و هر سه تا را با هم درمی‌آورم. فیلم اولم نشان‌دادن شکنجه است، فیلم دوم بازجوییِ خودم است، فیلم سوم هم با خودِ آن‌هاست. هدف من این سه تا فیلم بود. فیلم سوم ساخته نشد و فکر نمی‌کنم که فعلاً ساخته شود.»

🔸زر امیر ابراهیمی:«واقعاً حالم از خودم در این فیلم به هم می‌خورد. یعنی امروز هم اصلاً دلم نمی‌خواست بنشینم و ببینم. به‌خاطر اکیپ که همه بودند، دیدم. بعد هم دوباره پشیمان شدم که چرا دیدم. اصلاً تصور اینکه... در یک جای فیلم می‌گویم که به‌ هر حال اگر این داستان ادامه پیدا کند [ممکن است کار به جاهای باریک بکشد.] نمی‌دانم که دارم راست می‌گویم یا نه. فقط دارم احساس آن لحظه‌ام را می‌گویم ولی واقعیت این است که باید دید از لحاظ روانی چه اتفاقی برای بازجو می‌افتد که این‌طور سنگ‌دلانه بازجویی می‌کند. کسی که ده سال است که بازجویی می‌کند، حتماً هر روز خشن‌تر شده است. روز اول لابد به‌زور سیلی می‌زده اما حالا می‌تواند شلاق بزند و میخ در تن یک نفر فرو بکند. وقتی به خودت اجازه می‌دهی که مرتکب خشونت شوی، حتماً این جریان روانی و فیزیکی فراتر می‌رود و این خیلی ترسناک است و این در مورد هر آدمی که مرتکب خشونت شود، صدق می‌کند. پرسش‌های خیلی عجیبی مطرح می‌شود؛ وقتی وارد این جریان می‌شوی و دست به خشونت می‌زنی، تا کجا می‌توانی مقاومت کنی یا تا کجا می‌توانی پیش بروی؟ این تجربه‌ی ترسناکی است. نمی‌دانم که آیا تا پای تجاوز به مهران پیش می‌رفتم یا نه. ولی می‌توانستم فکر کنم که ای وای! من باید الان راه دیگری پیدا کنم تا او را بشکنم و راه جدید باید از راه قبلی بدتر باشد و این بالاخره به آنجا یعنی تجاوز ختم می‌شود.
این اولین بار است که داستان خیلی شخصی و خصوصی و خاطرات بسیار بدم از یک سالی که در ایران تحت‌فشار بودم را این‌طور بلند می‌گویم و همین بلندگفتن و روی پرده ‌شنیدن هنوز برای خودم هم غافل‌گیرکننده است و برخورد با آن راحت نیست.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

لرزه‌ای که در جانمان است🔻

✍ دولت می‌گوید زلزله را سیاسی نکنید. از ساعت اول زلزله نه فقط منبر مساجد، بلکه تمام رسانه‌های دولتی و خصوصیِ پرمخاطبِ نزدیک به دولت از تقدیر الهی و درس‌هایی که می‌توان از آن گرفت سخن می‌گویند. تک و توک رسانه‌های مستقل از ناکارآمدیِ دولت و نحوه‌ی مدیریت انتقاد کرده‌اند.

✍ در رسانه‌های اصلی و در هنگام توزیع کمک‌ها نامی از مهاجران نیست. اما در شبکه‌های اجتماعی، عکس‌ها و فیلم‌هایی منتشر می‌شود که مهاجران را دزد و غارتگر کمک‌های ارسالی به زلزله‌زدگان جلوه می‌دهد. در اکثر این فیلم‌ها زمان و مکان فیلم‌برداری نامشخص است، و مهاجران هدف نفرت مردمی قرار می‌گیرند که از آسیب‌های زلزله درمانده و عصبانی‌اند و نمی‌دانند چه کنند. تنها برخی احزاب چپ و سازمان‌های مدنی از وضعیت وخیم پناه‌جویان و مهاجران در منطقه سخن می‌گویند. کمپینی با عنوان «خارجی‌ها را اخراج و خانه‌هایشان را به زلزله‌زده‌ها بدهیم» به راه افتاده است. در صفحه‌ی اینستاگرامم به یکی از کسانی بر می‌خورم که این کمپین را امضاء کرده‌اند: غواصی جوان که سه سال پیش ویدیوی مربوط به پناه‌جویان را برایم زیر آب فیلم‌برداری کرده بود. پروپاگاندای مهاجرستیزی آشکارتر از همیشه است.

✍ احساس ناامیدی، استیصال و خشم، عصیان‌ساز است. ناامیدی گاهی تغییرآفرین است. و ما چاره‌‌ای نداریم جز اینکه امیدوار بمانیم و کمک کنیم، به خاطر انسان‌هایی که بارها به شهرها و روستاهایشان سفر کرده‌ایم، در قهوه‌خانه‌هایشان چای خورده‌ایم، و در خانه‌هایشان مهمان شده‌ایم. انسان‌هایی خواه ترک‌، کرد یا عرب‌که نه صرفاً بر اثر بلایی طبیعی بلکه به علت تبعیض و حرص و آزِ فرادستانِ جامعه جان باخته‌اند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

تصویری از درد و شفقت در جامعه‌ی مدرن مصر🔻

✍ عمارت یعقوبیان، بنایی که عنوان رمان از آن وام گرفته شده است، واقعاً در قاهره وجود دارد. اولین مطب دندان‌پزشکیِ الاسوانی در همین عمارت بوده است. البته بسیاری از جزئیات، چه در بنا چه در شخصیت‌ها، ساخته‌ی ذهن اوست. یکی از مهم‌ترین نقاط قوت عمارت یعقوبیان واقع‌گرایی است. این رمان به‌شدت جنجال‌برانگیز و پرفروش شد، اما علت اقبال مردم، برخلاف بلوای منتقدان، نه محتوای جنسیِ این رمان بلکه بازنمایی واقع‌گرایانه‌ی فساد سیاسی و اجتماعی و اسلام‌گرایی افراطی بود. بسیاری از منتقدان این اثر را با کوچه‌ی مدق، رمان تحسین‌برانگیز نجیب محفوظ، مقایسه کردند.

✍ استثمار جنسی یکی از مهم‌ترین مفاهیمی است که الاسوانی در عمارت یعقوبیان به شکل‌های مختلف مطرح می‌کند. رابطه‌ی عبد و حاتم، بثینه و کارفرماهایش، سعاد و حاج‌محمد، همه نمونه‌هایی از این استثمارند، گویی حتی بدن فقرا نیز از آنِ ثروتمندان است. دوگانه‌ی ارباب-برده الگویی است که در زندگی جنسی حاتم رشید هم دیده می‌شود. اولین تجربه‌ی جنسی حاتم، که پدر روشنفکر ثروتمند مصری و مادری فرانسوی دارد، زمانی رخ می‌دهد که او تنها نُه سال دارد. حاتم در جست‌وجو برای یافتن علت گرایشش به مردان به یاد می‌آورد که همه‌چیز از ادریس، خدمتکار خانواده، شروع شد. عطش حاتم به تکرار این دیالکتیک قدرتِ فئودالی در روابطش چنان شدید است که عبد نیز مشخصاتی ظاهری همچون ادریس دارد، پوستی تیره‌رنگ و بدنی قدرتمند. این عشق فرجامی مرگبار دارد، نه به‌علت ماهیت همجنس‌گرایانه‌اش بلکه چون هر مبلغی که حاتم برای عبد خرج می‌کند به‌مثابه‌ی ابزار معامله‌ای است تا عبد در رابطه بماند.

✍ یکی از امتیازات رمان عمارت یعقوبیان شیوه‌ی پرداخت ساده و روشن نویسنده به مسائل مصر امروزی است. عمق شخصیت‌ها و توانایی نویسنده در بیان داستان ساکنان یک ساختمان، تصویر روشنی از مصر ارائه می‌کند. این تصویر دربرگیرنده‌ی واقعیت‌های سیاسی و مذهبی مصر، حتی پس از سقوط حسنی مبارک، است. درنهایت، الاسوانی با چنان همدلی و شفقتی به همه‌ی شخصیت‌های رمان می‌پردازد که حتی منفورترین‌ها نیز از آن بی‌بهره نمی‌مانند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آریل دورفمن؛ درس‌هایی از دوره‌ی گذار🔻

✍ در آخرین سال‌های دهه‌ی ۱۹۸۰ مردم شیلی در همه‌پرسی به حکومت دموکراسی رأی دادند و ژنرال آگوستو پینوشه پس از حدود هفده سال دیکتاتوری از مسند قدرت کنار رفت و دوران گذار به دموکراسی آغاز شد. در همان سال‌ها دورفمن، که تا آن زمان در تبعید می‌زیست، به کشورش بازگشت و از مشاهده‌ی صحنه‌های متفاوت هم‌نشینی قربانیان با جلادان سابق یکه خورد: «جایی ... که قربانیان و شکنجه‌گران در کنار یکدیگر، شانه‌به‌شانه، راه می‌روند، در اتوبوس پهلوی هم می‌ایستند یا در کافه‌ها، کنار هم، بستنی لیس می‌زنند.»

✍ در گذار به دموکراسی، همان‌گونه که در شیلی، بولیوی و آفریقای جنوبی رخ داد، امتناع مردم از یادآوری خاطرات گذشته دلایل متعددی دارد. آن‌ها می‌گویند نگاه کن، اگر گذشته را هم بزنیم گذشته می‌آید و ما را تباه می‌کند. ... خراردو در مرگ و دوشیزه و سروان در بیوه‌ها همین کار را می‌کنند. آن‌ها می‌گویند آینده پیش رو است، بگذار ورق بزنیم، بیایید فراموشش کنیم، بگذارید از نو شروع کنیم. همه می‌خواهند به اجماع برسند درباره‌ی اینکه کشور قرار است به کجا برسد و این به معنای بیرون‌راندن کسانی است که می‌خواهند گذشته را به یاد بیاورند. اما این تعارض واقعی است؛ شما می‌توانید آن‌ها را پنهان کنید اما نمی‌توانید حذفشان کنید.

✍ پینوشه پایانی خونین مثل قذافی نداشت. اما کشورِ او اکنون در مسیری درست گام برمی‌دارد. در سه دهه‌ی گذشته گذار شیلی به دموکراسی، به‌رغم برخی عقب‌گردهای مقطعی، روندی صعودی را طی کرده است. فرایند دموکراسی در شیلی هنوز تا مرحله‌ی آرمانی راه زیادی دارد، زیرا از جمله قانون اساسی اعلام‌شده در زمان رژیم پینوشه همچنان معتبر است. بااین‌حال، در این سال‌ها به‌موازات کاهش نفوذ سیاسی ارتش نهادهای دموکراتیک به‌تدریج تقویت شده‌اند. و هرچند اکثر مردم در همه‌پرسیِ سپتامبر گذشته با قانون اساسی جدید مخالفت کردند دموکراسی در شیلی، درمجموع، سیری موفق و روبه‌جلو دارد و در شاه‌راه آزادی، برابری، حقوق زنان و محیط‌زیست قدم‌های موفقی برداشته است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«به من ربطی ندا...!؟»
✍🏼 مانا نیستانی

aasoo.org/fa/cartons/4222
@NashrAasoo🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«زن بلوچ می‌داند که اگر به‌دنبال آزادی است، الان وقتش است و باید صحبت کند. این‌ را حوران می‌گوید،زن ۱۷ساله‌اهل خاش. یکی از شش زن بلوچی که از امیدها، خواسته‌ها و ترس‌هایشان می‌گویند. از اینکه چطور این‌ روزها صدای زنان بلوچ، بلندتر از همیشه شنیده می‌شود.»

aasoo.org/fa/articles/4207
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«مقاله‌ی دیتریش بونهوفر، پژوهشگر، متکلم و کشیش آلمانی با عنوان «پس از ده سال» حاوی تأملات او درباره‌ی دشواری درست اندیشیدن و عمل کردن در میان غبار تیره‌ی ابهام اخلاقی‌ای است که فساد و بی‌عدالتی نظام‌مند ایجاد می‌کند.  نوشته‌‌ای مفید برای تمام کسانی که در زمانه‌ی آشفتگی و ابهام اخلاقی به سر می‌برند.»

aasoo.org/fa/articles/4215
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در این نوشته سعی کرده‌ام در مورد اصلی‌ترین متغیرهایی که زندگی فرد زندانی را در سلول انفرادی تحت تأثیر قرار می‌دهد حرف بزنم و همچنین به بیان تجربه شخصی‌ام در چگونگی مواجهه با آن بپردازم، اما واضح است که تجربیات افرادِ مختلف در تقابل با چنین شرایطی متفاوت است و سیستم دفاعی انسان‌ها هم راه‌های مختلفی را پیش پای‌شان می‌گذارد. با این حال امیدوارم با نوشتن و حرف زدن بیشتر در این مورد، کسانی که به هر دلیلی در آینده با چنین شرایطی مواجه می‏شوند بتوانند با استفاده از تجربه‌های نسل‌های پیشین، با آسیب کمتری این دوران سخت را به پایان برسانند.»

aasoo.org/fa/notes/2500
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«موضوع «هفت زمستان در تهران» قصاص است، «قانون چشم در برابر چشم»، اما در عین حال درباره‌ی شکنجه، اعترافات اجباری و نقض سیستماتیک حقوق زنان در ایران است. به همین علت شاید زمانی بهتر از این برای نمایش این فیلم وجود نداشته باشد. همان‌طور که این انقلاب بیش از هر چیز حاکی از قدرت و مقاومت زنان ایرانی است، این فیلم نیز تصویر شفافی از مقاومت زنان در ایران را ارائه می‌دهد.»

aasoo.org/fa/articles/4218
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«مسئله نه فقط تفاوتِ ناگزیرِ میان‌نسلی و نه فقط دسترسیِ وسیع به دنیای آزاد و اینترنت، بلکه تغییر در نظام سنتیِ ارزش‌‌ها و تغییر نگرش والدین به حقوق کودکان است، و همین است که بلای جان نظام‌های خودکامه می‌شود. کودکانِ دیروز و جوانانِ امروز حق زندگی و آزادی را، آن‌گونه که خود انتخاب کرده‌اند، فریاد می‌زنند و نمی‌پذیرند که این حق به بهانه‌های واهی از آنها گرفته شود. »

aasoo.org/fa/notes/4216
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«برداشتن روسری از سر در خیابان هنوز نماد اصلی انقلاب ماست. این کار باعث می‌شود که در روزهایی که اعتراضات خیابانی کم شده به یکدیگر یادآوری کنیم که هنوز اراده‌ی ما برای تغییر در بطن این جامعه زنده است. حمایت دیگران از ما خیلی مهم است.‌ حمایت آن‌ها همان چیزی است که قبلاً آن را تجربه نکرده‌بودیم: همبستگی.»

aasoo.org/fa/articles/4213
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…
Подписаться на канал