nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

در هر حال کیش و مات!
✍🏼مانا نیستانی

aasoo.org/fa/cartons/4214
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ناتالیا گینزبورگ می‌نویسد که زنان این عادت بد را دارند که داخل چاه می‌افتند، مجال می‌دهند تا سودا آن‌ها را در چنبره‌خود گیرد. آلبادسس‌پدس نیز از این فروغلتیدن در چاه آگاه است، اما به نظر او، این چاه نقطه‌قوت زنان است.»

aasoo.org/fa/articles/4212
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«این‌همه درد و رنج و اعدام و این‌همه ظلم و خون و زندان بیهوده نیست و همان‌طور که شعار «زن، زندگی، آزادی» نوید می‌دهد، هزار معنای باستانی نهان در جان جهان در حال آشکارشدن است. نیروهای پنهان زمین و آسمان از درخت پرجوانه‌ی زندگی محافظت می‌کنند، و ما چه داریم جز خون و خیال و خاطره؟»

aasoo.org/fa/notes/4211
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ستّاره فرمانفرمائیان در روزهای بعد از انقلاب وقتی مثل هر روز به دفتر کارش در مدرسه‌ی مددکاری رسید چهار جوان مسلح از شاگردانش منتظرش بودند. ایزدی، یکی از شاگردانش در لحظه‌ی دستگیری خطاب به ستّاره فرمانفرمائیان گفت: دستور اعدام شما را از امام می‌گیریم. شما باید اعدام بشی.»

📂 پرونده: زنان پیشرو در فرهنگ مدرن ایران

aasoo.org/fa/articles/4186
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آزاد شدیم؟
✍️ مانا نیستانی
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«نبردهای زمستانی که شدتشان به‌واسطه‌ی پهنه‌ی وسیع سرزمین اوراسیا بیشتر است اغلب سبب نابودیِ ارتش‌های بزرگ شده است. قرن‌هاست که این پدیده عمدتاً به نفع روسیه کار کرده است زیرا سلسله‌هایی از ارتش‌های قدرتمند بر اثر تجهیزات ناکافی، خطوط تدارکاتیِ ناقص و تمهیدات ضعیف جان داده‌اند. اما از وقتی که جنگ ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در اوکراین وارد سخت‌ترین ماه‌های سال شده است نشانه‌های بسیاری وجود دارد حاکی از آنکه این ‌بار چه‌بسا روسیه، و نه دشمنش، باشد که بدعاقبت می‌شود.»

aasoo.org/fa/articles/4205
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ماه گذشته ابراهیم الاصیل، تحلیلگر ارشد در «مؤسسه‌ی خاورمیانه»، رشته‌توییتی را خطاب به کاربران ایرانی نوشت که بسیار پرمخاطب شد. الاصیل که اهل سوریه است و در خیزش سوری‌ها علیه رژیم بشار اسد مشارکت داشت از تجربه‌ی پرفرازونشیب و ناکام فعالان سوری و درس‌های تلخ اما مهمی نوشته بود که آموختند. او ابراز امیدواری کرده بود که ایرانی‌ها حواسشان به این نکات باشد و اشتباهات مشابهی را تکرار نکنند...او که دانشجوی مقطع دکترای سیاست بین‌الملل در دانشگاه جانز هاپکینز است، فوق‌لیسانس خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده و در زمان تحصیل در این دانشگاه، رئیس انجمن دانشجویان عرب بود. با او درباره‌ی خیزش سوریه و ناکامی‌ها و اشتباهات‌ معترضان سوری به گفت‌وگو نشستم.»

aasoo.org/fa/articles/4204
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«بلافاصله شروع به نوشتن پاسخی می‌کنم تا به او بگویم از این که در دادگاهی که گوش شنوا ندارد حقیقت را گفته چقدر عصبانی هستم. چرا به دروغگویان دروغ نگوییم؟ چرا فریبکاران را فریب ندهیم؟ برایش می‌نویسم که دوست دارم درین‌باره با او مناظره کنم که جان سالم به در بردن و استراتژی چه معنایی دارند؟ در عین حال مدتی است که با خودم به این فکر می‌کنم که مقابله با دروغ‌های حکومتی، ایستادگی در برابر دروغ و حقیقت را به زبان آوردن چه معنایی دارد.»

aasoo.org/fa/articles/4201
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

بشنوید: کتاب شنیداری بخوان به نام ایران، فصل آخر: پاره‌ی هشتم

🔸 این آخرین قسمت از کتاب شنیداری بخوان به نام ایران است.

🔸 «بخوان به نام ایران» عنوان کتابی‌ست که زندگی داریوش و پروانه فروهر را از زبان فرزند آنها، پرستو روایت می‌کند. نسخه‌ی چاپی این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و حالا نسخه‌ی شنیداری آن هر هفته از آسو منتشر خواهد شد. عکس‌ها و روایت‌های بیشتر درباره‌ی هر قسمت از این کتاب را می‌توانید در وب‌سایت روایت‌های پرستو فروهر دنبال کنید.

▪️پادکست‌ها و نسخه‌ی شنیداری مقالات ما را در وب‌سایت آسو و همچنین در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«هاول بر اهمیت «عمل کاملاً اخلاقی‌»ای تأکید می‌کرد که نمی‌توان به «تأثیر سیاسیِ فوری و مشهودِ» آن دل بست، عملی که ممکن است «به‌تدریج و غیرمستقیم، به مرور زمان، اهمیت سیاسی بیابد.» او بی‌مسئولیتی را سمّی می‌دانست که تمامیت‌خواهی از آن تغذیه می‌کند. بر عکس، عمل «مسئولانه» و معطوف به خدمت به دیگران را کنشی اخلاقی، و بنابراین، فارغ از نتایج آنی‌اش، والاترین نوع عمل سیاسی می‌شمرد.»

aasoo.org/fa/articles/4203
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«وقتی در روز‌های آخر شهریور ماه گذشته مردم ایران در اعتراض به کشته‌شدن دختر بی‌گناهی به خیابان‌ها آمدند، ایران وارد فصل جدیدی شد و یک حرکت اجتماعی پیوسته و منسجم شکل گرفت که با قاطعیت خواسته‌هایش را مطرح می‌کرد. حکومت با این جنبش مدنی با خشونت شدیدی برخورد کرد اما نتوانست متوقفش کند. این خیزش اجتماعی هم مثل اغلب اتفاق‌های مشابه دنیا موسیقیِ متن دارد. موسیقی‌هایی که به شکل خودجوش و در ابعادی گسترده تولید شد و در اغلب موارد با جسارت خواست این خیزش اجتماعیِ بی‌سابقه را به زبان موسیقی بیان کرد.»

aasoo.org/fa/podcast/4198
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«امر منفی، یعنی غم، را باید از میان برداشت اما با چه نیرویی؟ اندوه ویران می‌کند و ویرانه را نیرویی نیست که چیزی را از میان بردارد و، ازآن‌سو نیز، هرچیزی را فقط و فقط نیرو و قدرت از میان برمی‌دارد. در اینجا ظاهراً این نیرو از اتفاقِ «من و ساقی» به دست می‌آید، «اتفاق و اتحاد» به‌مثابه‌ی امری مثبت و سازنده در مقابل نیروی ویرانگرِ اندوه.»

aasoo.org/fa/articles/4182
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

بسیاری از تحلیلگران از اعتراضات سراسری اخیر در ایران با عنوان «انقلاب زنانه» یاد می‌کنند اما بعضی از فمینیست‌‌ها و فعالان جنبش زنان در داخل ایران با این نظر موافق نیستند. یکی از فعالان سرشناس حقوق زنان می‌گوید: «این انقلاب فقط به‌علت مطالبات زنان شکل نگرفته است. مطالبات زنان در جنبش‌های قبلی مفقود بود و الان جای خودش را در کنار مطالبات دیگر پیدا کرده است.» با این فعال مدنی که در بیش از دو دهه‌ی گذشته در بسیاری از اعتراضات خیابانی حضور داشته و تغییرات تدریجی جامعه را رصد کرده است، درباره‌ی شیوه‌ی سازما‌ن‌دهی اعتراضات و تغییرات جامعه‌ی ایران گفت‌وگو کرده‌ایم. نام و هویت او به‌منظور حفظ امنیتش محفوظ مانده است.

aasoo.org/fa/articles/4199
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«فقر از محله‌ی کوره‌ها در نزدیکیِ ماهشهر می‌بارد، خشونت و وحشت نیز. اما دانش‌آموز‌انی داشتم که در دانشگاه‌های بزرگ قبول شدند و به فقر مهندسی‌شده‌ی محیط زندگی‌شان تن ندادند.»

aasoo.org/fa/notes/4191
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در این مقاله با ارجاع به مستند «آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی را آزاد کنید» و کتاب خودزندگی‌نامه‌ی در اسارت زنجیرها و خوک‌ها، نوشته‌ی آنجلا دیویس، می‌کوشم توضیح دهم که چرا در این دوران سیاه که هر روز خورشید از بالای چوبه‌ی دار در زندان‌های ایران طلوع می‌کند، همبستگی اجتماعی با زندانیان سیاسی امر ضروری و مهمی به شمار می‌رود و تلاش برای نجات جان محکومان به اعدام، بخشی از مبارزه برای عدالت است.»

aasoo.org/fa/articles/4200
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«درباره‌ی زنان»؛ نامه‌نگاری ناتالیا گینزبورگ و آلبا د سس‌پدس🔻

✍ در آخرین شماره‌ی مرکوریو به تاریخ مارس-ژوئن ۱۹۴۸ مقاله‌ای با عنوان «درباره‌ی زنان» به قلم ناتالیا گینزبورگ، نویسنده‌ی مشهور ایتالیایی، چاپ شد. وقتی آلبا د سس‌پدس این مقاله را برای اولین‌بار خواند، تصمیم گرفت که نامه‌ای به گینزبورگ بنویسد. گینزبورگ در مقاله‌ی خود می‌نویسد که زنان این عادت بد را دارند که داخل چاه می‌افتند، مجال می‌دهند تا سودا آن‌ها را در چنبره‌ی خود گیرد و برای بازگشت به سطح دست‌وپا می‌زنند. گینزبورگ معتقد بود که این تقلا اجازه نمی‌دهد که زنان کاملاً رها و آزاد باشند و در رقم‌خوردن تاریخ به‌تمامی حضور داشته باشند، وضعیت و تجربه‌ای احساسی و روانی که رهایی را برای زنان دشوار می‌کند. به نظر او، زنان باید با «چنگ و دندان» بجنگند تا در این چاه نیفتند. آلبا د سس‌پدس نیز از این فروغلتیدن در چاه آگاه است، اما به نظر او، «این چاه نقطه‌ی قوت ما زنان است». او معتقد بود که زنان از پسِ این فروغلتیدن در چاه، با درک و دانش بهتری نسبت به خود و دیگران بیرون می‌آیند، درک و دانشی که مردان از آن بی‌بهره‌اند. 

✍ ناتالیا گینزبورگ: « زنان از جنس بدشانسی‌و اندوه و غم‌اند و قرن‌هاست که کارشان رسیدگی و خدمت به دیگران است. زن‌ها باید با چنگ و دندان از خودشان در برابر عادت ناسالم سقوط در این چاه مراقبت کنند، چون موجود آزاد به‌ندرت ممکن است در چاه بیفتد و آن‌قدر به خودش فکر نمی‌کند... آدم آزاد سرش با امور جدی و مهم جهان گرم است و فقط وقتی به خودش فکر می‌کند که ببیند چطور هر روز از این‌هم رهاتر و آزادتر باشد. اولین کسی هم که باید یاد بگیرد دیگر در این چاه نیفتد منم، وگرنه هرگز نمی‌توانم به چیزی ارزشمند دست یابم و جهان تا وقتی سرشار از جمعیتی است که آزاد نیستند، هرگز به‌جای بهتری تبدیل نخواهد شد.»

✍ آلبا دسس پدسس:  «برخلاف تو، فکر می‌کنم که این چاه‌ها نقطه‌ی قوت ما زنان است، زیرا هر بار که در چاه سقوط می‌کنیم، به عمیق‌ترین ریشه‌های انسان‌بودنمان می‌رسیم و در بازگشت به سطح زمین تجربیاتی را با خود به ارمغان می‌آوریم که به ما زنان اجازه می‌دهد همه‌‌ی آن چیزهایی را درک کنیم که مردان، که هیچ‌وقت در این چاه نمی‌افتند، هرگز درک نمی‌کنند. به نظر من، این ایراد مردان است: اینکه نمی‌دانند چطور کاملاً خود را رها کنند و بگذارند در چاه بیفتند. به همین دلیل، گاهی با شفقتی محبت‌آمیز فکر می‌کنم که مردان چاهی ندارند که در آن بیفتند، بنابراین، هرگز کاملاً با ضعف‌ها، رؤیاها، سودازدگی، آرزوها و تمام آن احساساتی که روح انسان را شکل می‌دهند مواجه نمی‌شوند. این احساسات، ناخودآگاه و همچون مجموعه‌ای از تله‌‌های نادیده‌مانده، حتی بر هستیِ آن مردی هم که شبیه‌ترین چیز به کلیشه‌های مردانه است سنگینی می‌کند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

زن، زندگی، آزادی؛ همراه با خون و خیال و خاطره🔻

✍  زن تنها کلمه‌ای در شعاری نیست. جامی و مفهومی سیمین است، نهان در دل تمدنی کهن، فراموش‌شده به بازی روزگار و نهان‌شده از چشم، اما بیرون آمده و جلوه‌فروش با پشتوانه‌ی هزاران زیسته‌ی بی‌نامی که تفاوتِ به تسلیم نشستن و به جنگ سرنوشت برخاستن را نقش می‌بستند در روزگاری دور ولی در همین خاک و دیار.
 
✍ اگر شعاری فراگیر می‌شود، ریشه در جایی ژرف دارد و هر ریشه‌ی عمیقی در هزاران سال، خاک و فرهنگ دویده است. آدمیان نامدار یا گمنام معنا و مفهومِ دوران خود، خیال و رؤیای خود و ترس‌ها و آرزو‌های خود را در قالب کلمه و به‌شکل طلا و نقره و مفرغ و سنگ درآورده و رفته‌اند. گاهی نه‌فقط رفته‌اند به این معنا که مرده‌اند، بلکه از زمین و سرزمینِ خود کوچ کرده‌یا مجبور شده‌اند که کوچ کنند، اما حاصل و ماحصلشان هنوز باقی و پابرجاست.

✍ پس من بی‌اعتنا به آنچه تاکنون در این چند صفحه نوشته‌ام، خاطره‌ای از آینده را در خیال می‌پرورم، آینده‌ای که در آن بچه‌های سالخورده‌ی ایران به سرزمین کهن باز خواهند گشت. دوباره با زنان و مردان و کودکانی که دوست ‌دارم به سفر خواهیم رفت. ما دوباره روزی یکدیگر را در دشتی یا شهری، مثلاً در نیشابور، خواهیم دید. دخترانم موهای خرمایی و بور در نسیم مزارِ خیام رها خواهند کرد و صدای دلنشینی در گوشه‌ی بیداد در دستگاه همایون برای ما نغمه‌سر خواهد داد. به یاد او که در نیشابور خوابیده است و به یاد او که آن مقبره‌ی‌فیروزه‌ای را برای خیام مهندسی کرد و به یاد تمام گم‌شدگان و جان‌باختگان و کوچ‌کردگان این شب بیداد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ستّاره فرمانفرمائیان، پایه‌گذار مددکاری اجتماعی در ایران🔻

✍ در سال ۱۳۱۲ وقتی ستّاره دوازده‌ساله بود و باید به دبیرستان می‌‌رفت، «رضاشاه مدرسه‌ی تربیت را تعطیل کرد». اما ستّاره علاقه‌ی ویژه‌ای به این مدرسه داشت چون به‌گفته‌ی خودش: «محیط آن آزاد بود که نقطه‌ی مقابل مقررات سخت و خشک مادرم قرار داشت. اصولاً اسلام در ارتباط با زنان مقررات سختگیرانه‌ای دارد و مادر من هم چون زن مؤمن و متدینی بود، رعایت آن مقررات را در زندگی ما منظور می‌کرد. مادرم می‌گفت که دختران و زنان بایستی اندام خود را کاملاً بپوشانند و لباس‌هایی که برای ما می‌دوخت، همیشه ضخیم و گشاد و بلند و آستین‌دار بود و این امر به‌ویژه در تابستان‌ها مرا از گرما کلافه می‌کرد... اما در مدرسه‌ی تربیت نه‌تنها دختران اجازه‌ی رقصیدن و آوازخواندن داشتند، بل می‌توانستند با صدای بلند به نیایش و دعا بپردازند.»

✍ بعد از چهارده سال دوری از وطن در سال ۱۳۳۷ به ایران برگشت: «در شهریورماه همان سال با پشتیبانی دولت توانستم مدرسه‌ای خصوصی تأسیس و جوانان ایرانی را برای مددکاری اجتماعی تربیت کنم. دوره‌ی مدرسه دوساله بود.» این مرکز آموزشی «مدرسه‌ی عالی مددکاری اجتماعی تهران» نام گرفت و چون معادلی برای کلمه Social worker وجود نداشت، ستّاره می‌گوید کلمه‌ی «مددکار» را برابر این واژه انتخاب کردم. بعد هم در خیابان تخت‌جمشید خانه‌ای قدیمی اجاره کرد و با کمک خانواده و دوستانش آنجا را تجهیز کرد. یک دوره‌ی آموزشی شش‌هفته‌ای برای آشنایی با این رشته تدوین کرد و استادانی را از دانشگاه تهران و تربیت‌معلم برای همکاری دعوت کرد. برای تأمین کتاب نیز به دانشگاه‌های مددکاری در کشورهای خاورمیانه، هند، بریتانیا و آمریکا نامه نوشت و از آن‌ها خواست که به کتابخانه‌ی مدرسه کمک کنند.

✍ ستّاره فرمانفرمائیان همچنان که به تک‌تک اتهامات در چادری وسط حیاط مدرسه‌ی علوی پاسخ می‌داد، مدام بر نگرانی‌هایش افزوده می‌شد تا آنکه بازجو اشرفی نامه‌ای از آیت‌الله سید محمود طالقانی خواند. طالقانی در نامه‌اش نوشته بود: «مرا [ستاّره را] می‌شناسد و شاهد کمک‌هایم به تعداد کثیری از مردم محروم و نیازمند جامعه بوده است و شهادت می‌داد از هر گناهی مبرا هستم و در کارهای اجتماعی‌ام، هیچ‌گونه خطایی مرتکب نشده‌ام.» همان جا یکی از بازجویان به خانم فرمانفرمائیان چنین توصیه کرد: «به نفع شماست خانم که از ایران بروید. دفعه‌ی دیگر خدایی نکرده شاید آیت‌الله طالقانی نباشند که شما را نجات دهند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

جنبش زنان عراق 🔺

در عراق حرکت‌های حق‌طلبی و دادخواهی زنان در چه وضعیتی است و در این سال‌ها چه پیشرفت‌هایی داشته؟ مهدی شبانی با ایناس سرگول رضا، کنشگر حقوق زنان گفتگو کرده است.

🎥 مهدی شبانی
@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

جنگ جدید روسیه در زمستان؛ آیا ممکن است که پوتین به سرنوشت ناپلئون و هیتلر دچار شود؟ 🔻

❄️ یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های نظامیِ روسیه مقارن بود با سردترین زمستان اروپا در طول پانصد سال. در آغاز قرن هجدهم پطر کبیر، تزار روسیه، کوشید تا نیروهای سهمگین چارلز دوازدهم، پادشاه سوئد، که به سمت مسکو پیش می‌آمدند، را دفع کند. سپس یخبندان بزرگ سال‌های ۱۷۰۸-۱۷۰۹ از راه رسید. می‌گفتند پرندگان در هنگام پرواز، منجمد شده و مرده بر زمین می‌افتادند. ارتش ۴۰هزار نفریِ چارلز نیمی از قوایش را به‌علت سرما و گرسنگی از دست داد. پادشاه سوئد در تلاش برای فرار از سرما بقایای ارتش خود را به جنوب به‌سمت اوکراین هدایت کرد تا به رهبر کازاک‌ها، هِتمان ایوان مازپا، و نیروهایش بپیوندند. اما ارتش او سخت آسیب دید. تابستان بعد ارتش روسیه‌ی پطر کبیر نیروهای ضعیف‌شده‌ی چارلز را در نبرد پُلتاوا در هم شکست و به امپراتوری سوئد و نقشه‌هایش برای روسیه پایان داد.

❄️ شناخته‌شده‌ترین شکست زمستانیِ اروپا در روسیه در سال ۱۸۱۲ رخ داد ــ درست بیش از یک قرن پس از جنگ پُلتاوا ــ وقتی ارتش بزرگ ناپلئون از مسکو عقب‌نشینی کرد. تاکتیکِ زمین سوخته‌ی روسیه، که فرانسوی‌ها را بی‌غذا و سرپناه هنگام عقب‌نشینی به حال خود رها کرد، نتیجه را از این‌هم مرگبارتر کرد. بااین‌همه بزرگ‌ترین تلفات پیش از این روی داده بود. ارتش بزرگ تقریباً نیم‌میلیون نفر بود، وقتی از رود نمان، مرز میان پروس و روسیه، در ژوئن ۱۸۱۲ عبور کرد. اما هنگامی که ناپلئون ارتش خود را به‌زور به‌سمت مسکو فرستاد بر اثر گرمای تابستان، بیماری، گرسنگی و خستگی به‌سرعت یک‌سوم از نیرویش را از دست داد. گرچه برای فرماندهان تزار الکساندرِ اول عقب‌نشینی به پهنه‌ی سرزمین روسیه در آغاز برنامه‌ریزی نشده بود اما آن‌ها خیلی زود به فایده‌ی این کار پی بردند. آن‌ها به‌سمت شرق عقب‌نشینی کردند و مقاومت نکردند تا زمانی که به ژنرال میخائیل کوتوزوف دستور داده شد که ناپلئون را در برودینو، در ۷۵مایلی غرب مسکو، متوقف کند. این نبرد برای فرانسوی‌ها پیروزی پرهزینه‌ای از آب درآمد، گرچه آن‌ها را قادر ساخت تا بدون درگیری وارد مسکو شوند.

❄️ در فوریه‌ی ۲۰۲۲، هشت سال بعد، پوتین «عملیات نظامی ویژه»اش را در اوکراین آغاز کرد. در آن زمان، به پیش‌قراولان گفته شد که اونیفورم‌های مخصوص رژه‌رفتن را با خود ببرند و آماده‌ی برگزاریِ جشن پیروزی باشند ــ یکی از بزرگ‌ترین مثال‌های غرور نظامی در تاریخ. با وجود این، هفت ماهِ مصیبت‌بارِ بعد از آن، وقتی‌که دولت روسیه سرانجام مجبور شد که دستور «بسیج محدود» جمعیت روسیه را صادر کند، به کسانی که به خدمت فراخوانده می‌شدند هشدار داد که اونیفورم و تجهیزات کم است. آن‌ها مجبور بودند که جلیقه‌ی ضدگلوله‌ی خود را خودشان تهیه کنند و حتی از مادران و همسرانشان نوار بهداشتی بگیرند تا در مواقع لازم به‌جای پانسمانِ صحرایی از آن استفاده کنند. فقدان باند برای پانسمان حیرت‌آور است، مخصوصاً حالا که زمستان شدت گرفته است زیرا این بانداژ برای جلوگیری از نفوذ سرما به درون زخم‌های باز حیاتی است.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«چهارچشمی باید مراقب جنبش بود، مبادا خودش هیولا شود!»؛ درس‌هایی از خیزش مردم سوریه 🔻

✍️ وقتی اعتراضات در ایران شروع شد به شور دوستان ایرانی‌ام نگاه می‌کردم و یاد آن روزهای پرشور شروع اعتراضات در سوریه می‌افتادم و از همان ابتدا شباهت‌های زیادی بین وضعیت آن روزهای سوریه و این روزهای ایران می‌دیدم؛ چطور مردم ایران هم مثل آن روزهای ما امیدوارند، خود را سزاوار حاکمیتی بهتر می‌دانند و به‌دنبال ساختن مملکتشان‌اند. اما وقتی با فاصله به ماجرایی نگاه می‌کنی هم‌زمان نقاط ضعف و اشتباهات را هم می‌بینی، اشتباه‌هایی که کمی بعد به نقطه‌ی ضعف اپوزیسیون تبدیل خواهند شد. در سوریه یکی از اولین و بزرگ‌ترین اشتباهات این بود که معترضان فکر می‌کردند «وضع ما با دیگر کشورها فرق دارد». سوری‌ها هم فکر می‌کردند که وضع آن‌ها مثل لیبی یا سودان نیست که حکومت کاملاً فرو بپاشد، مثل عراق یا لبنان نیستند که دعوا و اختلاف مذهبی جامعه را چند دسته کند، مثل یمن نیستند که ناآرامی در کشور مجالی برای رشد رادیکالیسم مذهبی فراهم کند. حتی تصور می‌کردند که محال است که وضعیت انقلاب ۱۳۵۷ ایران تکرار شود و یک گروه مذهبی افراطی سر کار آید و دیگر گروه‌های انقلابی را کنار بزند.

✍️ دروغ‌گویی، شایعه‌پراکنی، اغراق و... این رویه که بین بعضی افراد اپوزیسیون و مخالفان رایج است به‌شدت آسیب‌زننده است. در سوریه کسانی بودند که هرچیزی را که به نفع آن‌ها و نگاه و باورشان بود بازنشر داده و پخش و تبدیل به خبر می‌کردند، اخباری دروغین و جعلی و اغراق‌آمیز از نقض حقوق بشر به‌دست رژیم اسد یا شمار کشته‌شدگان و افرادی که بازداشت شده بودند. این جعل و اغراق‌ها به رژیم دیکتاتور آسیبی نمی‌زند، فقط اعتبار خود معترضان را زیر سؤال می‌بَرَد و مردم را بی‌اعتماد می‌کند.

✍️ دولت سوریه ارتش سایبری راه انداخت و اتفاقاً برخلاف تصور عامه، هدف اصلی‌اش مطلقاً این نبود که روایت خودش را بقبولاند؛ هدفشان این بود که مردم سوریه را به این نتیجه‌گیری برسانند که «حقیقت، پیچیده است» و «معلوم نیست که چه‌کسی دارد راست می‌گوید». مؤثرترین شیوه برای‌اینکه آدم‌ها را منفعل کرد همین است که به آن‌ها بقبولانید حقیقت پیچیده است و معلوم نیست چه‌کسی راست می‌گوید. در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، دولت ایران و روسیه نیز دو بازوی مؤثری بودند که با تأسیس تلویزیون و سایت‌های خبری به زبان‌های عربی و انگلیسی و بریز و بپاش مالی، به پخش روایت‌های دروغین دولت سوریه کمک زیادی کردند. باید رسانه‌هایی تأسیس یا تقویت کرد که به چیزی جز موازین واقعیِ روزنامه‌نگاری تعهد ندارند و به‌دنبال تبلیغ فلان فرد و گروه نیستند. آسیبی که جنبش مدنی از این زنجیره‌ی نشر و بازنشر اخبار دروغین می‌بیند وحشتناک است و زمانی فرا می‌رسد که دیگر برای کنترل آسیب عملاً کاری نمی‌توان کرد.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

نامه‌هایی از هنگ ‌کنگ 🔻

✉️ سال ۲۰۲۰ ایمیلی از ت.ز، یکی از دانشجویان سابقم که در هنگ‌ کنگ زندگی می‌کرد، دریافت کردم که در آن از من خواسته بود اگر امکان دارد تلفنی با هم مکالمه‌ای داشته باشیم. در نامه‌اش خودش را معرفی کرده بود و توضیح داده بود که چگونه هم را می‌شناسیم. برایم نوشته بود که چندی قبل از دانشجویان خارجی دانشگاهمان بوده و با من درسی را گذرانده اما مطمئن نیست که او را به خاطر داشته باشم. نوشته بود که متهم به شرکت در اغتشاشات شده است و از من می‌خواست اگر برایم امکان دارد به دادگاه نامه‌ای بنویسم و درباره‌ی او به‌عنوان دانشجویم صحبت کنم. به تمام پرسش‌های او جواب مثبت می‌دهم. بله، تو را به یاد دارم. بله، می‌توانیم با هم صحبت کنیم. بله، می‌توانم هر چه بخواهی برایت بنویسم.

✉️ در صحبت تلفنیِ کوتاهمان او فقط فکت‌ها را برایم بازگو می‌کند. احتمال دارد که تا ده سال حکم بگیرد. از نظر او اغتشاش و شورشی در کار نبوده است. به جزئیات اشاره نمی‌کند اما به صراحت تأکید می‌کند که از کرده‌اش پشیمان نیست و عذرخواهی نخواهد کرد. در پاسخ به او می‌گویم که اگر به دروغ بگوید از شرکت در تظاهرات پشیمان است هیچ‌کس او را سرزنش نخواهد کرد و چنین دروغی مایه‌ی شرمساری نیست. کمی درین‌باره صحبت می‌کنیم و او قاطعانه می‌گوید از کاری که کرده پشیمان نیست و در دادگاه نیز اظهار پشیمانی نخواهد کرد.

✉️ او مجموعه اشعاری را که به‌عنوان پروژه‌ی درسیِ کلاسم آماده کرده بود برایم می‌فرستد، مجموعه‌ شعری دوزبانه که در آن اشعار چینی ‌و انگلیسی‌اش را با هم تلفیق و ترجمه کرده بود. در نامه‌ام به دادگاه می‌نویسم که او بهترین دانشجویی بوده که تا به حال داشته‌ام. درباره‌ی پروژه‌اش توضیح می‌دهم. از دادگاه می‌خواهم که آینده‌‌اش را از او دریغ نکنند و به رشد و پیشرفت او به‌عنوان یک بزرگسال، یک نویسنده و یک انسان کمک کنند. می‌نویسم که می‌توانم درباره‌ی هر قسمتی از نامه که لازم باشد توضیحات بیشتری ارائه کنم و به امید اینکه دادگاه به سراغم بیاید همه‌ی اطلاعاتِ تماسم را ضمیمه می‌کنم. از اینکه نامه را روی کاغذی با سربرگ دانشگاه نوشته‌ام خوشحال‌ام اما نگران این نیز هستم که نامه‌ام نتوانسته باشد همه چیز را به خوبی بیان کند. ت.ز. می‌تواند از خودش مراقبت کند و نیاز به ناجی ندارد. اما دلم می‌خواهد که هرچه در توان دارم برای جلوگیری از زندانی‌ شدنش انجام دهم.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

کتاب شنیداری #بخوان_به_نام_ایران
همه‌ی قسمت‌ها در تلگرام آسو 🔻

▪️ فصل اول، یادهای کودکی
پاره‌ی نخست
پاره‌ی دوم
پاره‌ی سوم
پاره‌ی چهارم
پاره‌ی پنجم
پاره‌ی ششم

▪️فصل دوم، زمانی برای انقلاب
پاره‌ی نخست
پاره‌ی دوم
پاره‌ی سوم
پاره‌ی چهارم
پاره‌ی پنجم
پاره‌ی ششم
پاره‌ی هفتم
پاره‌ی هشتم
پاره‌ی نهم
پاره‌ی دهم
پاره‌ی یازدهم
پاره‌ی دوازدهم
پاره‌ی سیزدهم
پاره‌ی چهاردهم
پاره‌ی پانزدهم

▪️فصل سوم، سرکوب
پاره‌ی نخست
پاره‌ی دوم
پاره‌ی سوم
پاره‌ی چهارم
پاره‌ی پنجم
پاره‌ی ششم
پاره‌ی هفتم
پاره‌ی هشتم
پاره‌ی نهم
پاره‌ی دهم
پاره‌ی یازدهم

▪️فصل چهارم، فصل آخر
پاره‌ی نخست
پاره‌ی دوم
پاره‌ی سوم
پاره‌ی چهارم
پاره‌ی پنجم
پاره‌ی ششم
پاره‌ی هفتم
پاره‌ی هشتم


🔸 «بخوان به نام ایران» عنوان کتابی‌ست که زندگی داریوش و پروانه فروهر را از زبان فرزند آنها، پرستو روایت می‌کند. نسخه‌ی چاپی این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و حالا نسخه‌ی شنیداری آن هر هفته از آسو منتشر خواهد شد. عکس‌ها و روایت‌های بیشتر درباره‌ی هر قسمت از این کتاب را می‌توانید در وب‌سایت روایت‌های پرستو فروهر دنبال کنید.

🔸 نویسنده و گوینده: پرستو فروهر، تدوین: سپهر عاطفی، موسیقی: Perle

▪️پادکست‌ها و نسخه‌ی شنیداری مقالات ما را در وب‌سایت آسو و همچنین در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

از اعلان همبستگیِ حامیان «منشور ۷۷» چکسلواکی با مدافعان «منشور ۰۸» چین چه می‌آموزیم؟ 🔻

🗣 در دسامبر ۲۰۰۸، یک‌صد سال پس از انتشار نخستین قانون اساسیِ چین و هم‌زمان با شصتمین سالگرد تصویب «اعلامیه‌ی جهانیِ حقوق بشر»، ۳۰۳ روشنفکر، وکیل، فعال، دانش‌پژوه، کارگر، دهقان و کارمند بازنشسته‌ی دولت چین با امضای بیانیه‌ای معروف به «منشور ۰۸» خواهان اصلاحات دموکراتیک ــ از جمله پایان یافتن حکومت تک‌حزبی ــ و احترام به حقوق بشر ــ از جمله آزادی بیان ــ در این کشور شدند. به‌رغم سانسور شدید، این منشور در اینترنت منتشر شد و شمار خوانندگان آن در سراسر کشور چنان افزایش یافت که تعداد امضاءکنندگان دلیرش به بیش از ۱۰هزار تن رسید.

🗣 مسئولان چین که از این امر برآشفته بودند به سرکوب امضاءکنندگان منشور روی آوردند. بسیاری از این دگراندیشان بازجویی، بازداشت، شکنجه، ممنوع‌القلم و ممنوع‌الخروج شدند، اعطای تسهیلات دولتی به آنها متوقف شد، از ترفیع شغلی‌شان جلوگیری شد یا از کار اخراج شدند. یکی از نویسندگان اصلیِ این منشور، دکتر لیو شیائوبو، نویسنده و منتقد ادبی، بود که پیشتر هم ۵ سال را به جرم حمایت از اعتراضات مسالمت‌آمیزِ سال ۱۹۸۹ در میدان تیان‌آنمن در زندان گذرانده بود. این بار نیز او را دستگیر کردند و بیش از یک سال در بازداشت نگه داشتند، آن هم در حالی که دسترسیِ همسر و وکیلش به او محدود بود. صدها نفر از امضاءکنندگان «منشور ۰۸» با انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ای خواهان آزادیِ فوری و بی‌قید و شرط لیو شیائوبو شدند اما سرانجام، او در دسامبر ۲۰۰۹ محاکمه و در روز کریسمس به اتهام براندازی به ۱۱ سال حبس محکوم شد.

🗣 نویسندگان این مقاله با اشاره به تنوع آرا و افکار در میان امضاءکنندگان «منشور ۷۷» نوشتند: «گروه ناهمخوانِ ما شامل کمونیست‌های سابق، کاتولیک‌ها، پروتستان‌ها، کارگران، روشنفکران لیبرال، هنرمندان و نویسندگانی بود که دورِ هم جمع شدند تا هم‌صدا شوند. آنچه ما را با یکدیگر متحد می‌کرد نارضایی از حکومتی بود که تقریباً در همه‌ی امور روزمره خواهان اطاعت بود: به مغازه‌داران فشار می‌آوردند که تابلوهای تبلیغاتیِ "کارگران جهان، متحد شوید!" را در مغازه نصب کنند. دانش‌آموزان، دانشجویان و کارگران را مجبور می‌کردند که در تظاهرات اول ماه مه (روز کارگر) شرکت کنند. کارمندان باید در آغاز کارِ روزانه امپریالیسمِ آمریکا را محکوم می‌کردند. شهروندان باید در انتخاباتی "رأی" می‌دادند که هیچ گزینه‌ای جز حزبِ حاکم نداشت.»

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ترانه‌های اعتراض: از جنبش سبز تا خیزش زن، زندگی، آزادی 🔺

🔸 در این پادکست مروری کرده‌ایم به ترانه‌های اعتراضی از جنبش «سبز» در سال ۱۳۸۸ تا خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱. تلاش ما این است که بررسی کنیم چگونه موسیقی متن این اتفاقات اجتماعی همسو با خواست این کنش‌ها و واکنش‌ها تغییر کرده و به عنوان یک روش خلاقانه، بیانگر خواست مردمی این حرکت‌های اجتماعی بزرگ است.

▪️پادکست‌ها و نسخه‌ی شنیداری مقالات ما را در وب‌سایت آسو و همچنین در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

حافظ و بوسه بر قلم 🔻

✍️ دِین من به سخت‌ترین سال‌ها، دِین من به‌عنوان نویسنده. سال‌های سخت را من نمی‌خواستم، دستِ روزگار آن را برای من رقم زد. ضرورت بر آن سال‌ها حاکم بود، نه اختیار و انتخاب. خواست من مطرح نبود. اما چون آن سال‌ها مرا قلم‌زن کرده و سودمند بوده است، پس چرا فقط با آن‌ها کنار بیایم و گله و شکایت کنم و فراتر نروم، فراتر از فرمانرواییِ ضرورت! بر ضرورت باید چیره شد و تنها با عشق می‌توان بر آن چیره شد و نه برخلاف عوام با شِکوه و شکایت. پس، ضرورت را باید دوست داشت، عشق به همه‌چیز لازمه‌ی زندگیِ درست است، به‌ویژه عشق به تقدیر. نیچه در آغاز کتاب چهارم دانش طربناک بیان کرده است: «من هر لحظه می‌خواهم بیاموزم که ضرورت را در اشیا چونان چیزی زیبا ببینم: این‌گونه من یکی از کسانی خواهم شد که اشیا را زیبا می‌سازند. عشق به تقدیر (Amor Fati) عشق من زین پس این باد!»

✍️ حافظ را نیز همان روزگارِ سخت قلم‌زن کرده است که می‌تواند چیزها را زیبا کند و زیبایی بیافریند. آیا نباید مثل نیچه چنین تقدیری را دوست داشت. دوست‌داشتنِ تقدیر و روزگار نوعی احاطه‌یافتن بر آن از راه بر خود هموارکردنِ آن است و محاصره‌ی هر شهری مقدمه‌ی چیره‌شدن بر آن.
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس / زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار / دلبری برگزیده‌ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش / سخنانی شنیده‌ام که مپرس
دلبر حافظ، قلمِ حافظ، هم او که به گوشِ حافظ سخنان ناشنیده می‌خواند و زبان روزگار است، قلمی که در پایانِ گشت‌وگذارِ جهان و چشیدن زهرها و سرمستی از ناکامی‌ها برگزیده‌ی اوست. شخصِ حافظ بنا به زندگی‌نامه‌اش جهان‌گرد، گردشگر و حتی ایران‌گرد نبوده است و ظاهراً تا یزد پیش‌تر نرفته است. جهانی که او از آن یاد می‌کند گشته‌ام در جهان و آخر کار جهان عینی نیست، بلکه جهانی است که او را هنرمند کرده است. او از ابتدا چنین هنرمندی نبوده است، هیچ‌کس از ابتدا نیست. دست‌آخر این‌گونه نوشتن و سرودن و «درمیان‌نهادن»، با دیگران درمیان‌نهادنِ ایده‌های خود، از آنِ اوست، نه در آغاز؛ گونه‌ای که هیچ‌کسِ دیگر مثل آن نتواند چون مثل او نزیسته است و خود را غنی نساخته است. مگر می‌شود غنی نبود و چیزی در چنته نداشت و حافظ شد؟!

✍️ هم ازاین‌روست که نویسندگی زیستن است و به‌معنی واقعی لفظ تنها در ادامه‌ی زیستن خاصی میسر است. چه، هنر در نقطه‌ی مقابل فقر و ایده‌نداشتن و ناتوانی در خلاقیت، به‌تعبیر نیچه، نوعی افزونی و زیادداشتن و سرریزیِ آن است و این‌ها همه یعنی غنا و بیش‌داشتن که برخاسته از تن‌یافتگی یا تجسمِ ایده‌هایی شکوفاشده در جهان تصویرها و آرزوهاست.3 این «جهانِ تصویرها و آرزوها» جهان رنگینی است که خاصِ آدمی است و حیوان را از آن بهره نیست. اما ویژگی‌اش این است که نفی‌کننده‌ی جهان واقعی است و اصولاً در تقابل با آن است و عجبا که با این وصف می‌سازد چون نفی یعنی ویرانگری و ویرانگری ضدِّساختن است. اما در اینجا چون نفی می‌کند، می‌سازد و دراین‌صورت باید گفت آن نفی‌ای که سازنده است، آنجا که می‌سازد و ازآن‌رو که می‌سازد، دیگر منفی نیست، مثبت است.
@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آیا این یک انقلاب زنانه است؟🔻

🔸روندی که جامعه‌ی ایران طی می‌کرد و سیاست‌هایی که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، وقوع این قیام سراسری را ناگزیر می‌کرد. در چند سال اخیر، جامعه پر از نارضایتی از شرایط اقتصادی و فشارهای اجتماعی شده و مثل یک بشکه‌ی باروت بود و هرچیزی می‌توانست جرقه‌ای برای یک قیام سراسری باشد. قتل دردناک مهسا امینی این جرقه را زد. ویژگی مهم این خیزش این است که این بار مسئله‌ی زنان و خواسته‌های زنان را در صف اول مطالبات جامعه قرار داده است. البته من شخصاً نمی‌گویم که این یک «انقلاب زنانه» است چون واقعاً فکر نمی‌کنم که این انقلاب فقط به‌علت مطالبات زنان شکل گرفته است. من فکر می‌کنم که مطالبات زنان در جنبش‌های قبلی مفقود بود و الان جای خودش را در کنار دیگر مطالبات پیدا کرده است.

🔸 ما در تمام این چهل‌وچند سال گذشته شاهد مقاومت روزمره‌ی فردی و خودانگیخته‌ی زنان در برابر حجاب اجباری بوده‌ایم. درحالی‌که بسیاری از گروه‌های زنان یا جریان‌های شناخته‌شده‌ی فمینیستی، مثلاً کمپین ۱میلیون امضا، وقتی به مسئله‌ی حجاب می‌رسیدند، آن را دور می‌زدند و می‌گفتند که الان بهتر است آن را طرح نکنیم. من شخصاً فکر می‌کنم که این نوع نگاه به حجاب تحت‌تأثیر اصلاح‌طلبان و ترویج نگاه آن‌ها مبنی بر بی‌اهمیت‌بودن «حجاب اجباری» بوده است؛ شاید به این علت که حجاب این‌قدر بارِ سیاسی داشت که وقتی می‌خواستیم با گفتمان اصلاح‌طلبانه آن را خارج از مواجهه‌ی سیاسیِ صریح نگه‌ داریم، مجبور بودیم که بگوییم حجاب مهم نیست و‌ برویم سر مسائل دیگر. اما در زندگی واقعیِ زنان، حجاب اجباری مهم بود و زن‌ها بیش از هرچیزی بر سر حجاب می‌جنگیدند.

🔸 اتفاقی که الان رخ داده، تا حدی معلول خاصیت خیزش انقلابی است. خیزش انقلابی در خودش فکرکردن به امکان‌های جدید، حقوق جدید و مسائل جدید را دارد. مسیرهای طولانی‌ای که شاید طی‌کردنشان در حالت عادی سال‌ها طول بکشد، در موقع انقلاب یک‌شبه طی می‌شوند. الان بعضی آدم‌های مذهبی‌ای که دوستان خودم هستند، دیگر روسری سر نمی‌کنند. اما این ویژگیِ انقلاب است که در آن هر مسیری با گام‌های خیلی بلند طی می‌شود. چنین شرایطی این امکان را برای ما فراهم کرده که درباره‌ی مطالبات زنان حرف بزنیم و آن‌ها را ترویج کنیم. این خیزش انقلابی با بحث حجاب شروع شده ولی نباید آن را محدود به حجاب بکنیم. باید با پرداختن به بحث معیشت، عدالت جنسیتی، حقوق اقلیت‌های جنسی و... پیش برویم. این فضای انقلابی فضای مساعدی را ایجاد کرده تا بتوانیم درباره‌ی همه‌ی این‌ها حرف بزنیم، یارگیری کنیم و کار ترویجی و تبلیغی انجام دهیم.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

مدرسه‌ی فقر 🔻

✍️ اینجا همه زود بزرگ می‌شوند و زود هم تمام می‌شوند، به‌جز فقر و خشونت که در این مناطق تمامی ندارد. یک دبیرستان دولتی که به‌معنای دقیق‌تر یک «کَپَر مدرسه» در محله‌ی «کوره‌ها» نزدیک به ماهشهر در استان خوزستان است، با قریب به ۳۵۰ دانش‌آموز. کلاس فقط یک لامپ زرد کوچک داشت. عصرهای زمستان از ساعت چهار به بعد، من و دانش‌آموزها غرق در تاریکی می‌شدیم و در تابستان هم یک پنکه داشتیم که پره نداشت! به دانش‌آموزان می‌گفتم: با صدای پنکه، فکر کنید که احساس خنکی دارید. از کولرگازی که در مناطق شرجی و گرمای کُشنده‌ی ماهشهر ضروری به حساب می‌آید، خبری نبود. ما کولر نداشتیم و اتاقْ شبیه به کوره‌ی آدم‌پزی و پُر از حرارت بود. در یک تابستان که به‌درستی به خاطر ندارم، یکی از دانش‌آموزانم از فرط گرمازد‌گی بیهوش شد. می‌گویند مدرسه پُلی ا‌ست که می‌تواند حاشیه را به متن متصل کند. اما ما از حاشیه هم به حاشیه‌ای دیگر رفتیم و در مدرسه چیزی غیر از تبعیض و دروغ ندیدیم.

✍️ زمان شروع مدرسه آغاز رسمی و علنیِ جنگ بود. هیچ‌یک از آن سیصد نفر، دانش‌آموز نبودند: آن‌ها جنگجویانی بودند که باید از فقر، خشونت خانگی، مدرسه و جامعه‌ای که ترس تولید می‌کرد، جان سالم به در می‌بردند و به مقطع تحصیلیِ بعدی می‌رسیدند. محیط مدرسه هیچ شباهتی به فضای آموزش‌وپرورش نداشت. حوزه‌ی آموزش در مدارس، به‌ویژه مدارس دولتی، به‌ معنای‌ واقعی ‌کلمه «رها شده» است. آنجا چیزی به اسم آرامش وجود نداشت؛ گویی ما معلم‌ها فقط وظیفه داشتیم که این دانش‌آموزان را زنده به سال بعد برسانیم! بعضی از آن دانش‌آموزان در پانزده‌سالگی ازدواج کرده بودند و تنها به سرپناهی در طبقه‌ی بالای خانه‌ی پدری اکتفا می‌کردند و به قربانیان فراموش‌شده‌ی محله‌ی کوره‌ها اضافه می‌شدند. آنجا همه‌چیز سریع و با هیجان زیاد پیش می‌رفت. انرژی تخلیه‌نشده‌ی یک نوجوان، میان خریدهای روزمره و دوندگی‌های روزانه برای زنده‌ماندن و بقا سرکوب می‌شد و بعد، بر اثر دعوا و مشاجره‌ی فیزیکی، چه با نیروهای حکومت و چه با اعضای خانواده، به انتها می‌رسید.

✍️ «آن مدرسه چه شد؟ خب، سال‌ها بعد، از همکاران شنیدم که در طرحی به نام "پاک‌سازی مدارس از اشرار!" آن مدرسه را نوسازی کردند و برای ثبت‌نام در مدرسه، از دانش‌آموزان هزینه می‌گرفتند. این شد که بسیاری از دانش‌آموزان ممتاز اما فقیر دیگر نتوانستند ادامه‌تحصیل بدهند‌ زیرا جزئی از اشرار به حساب می‌آمدند. این شد پاک‌سازی!»

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

برای خورشیدی که از بالای چوبه‌ی دار طلوع نکند؛ آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی🔻

✍ آنجلا دیویس، پژوهشگر نامدار فمینیست و فعال سیاسی آمریکایی، از اوایل سال ۱۹۷۰ فعالیت خود را در زمینه‌ی حمایت از زندانیان سیاسی و مبارزه با حکم اعدام آغاز می‌کند و در همان سال خودش نیز به جرم مشارکت در آدم‌ربایی و قتل، زندانی و محکوم به اعدام می‌شود و کارزارهای جهانیِ گسترده‌ای در حمایت از او و لغو حکم اعدام شکل می‌گیرد. مستند «آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی را آزاد کنید»، ساخته‌ی شولا لینچ، و کتاب خودزندگی‌نامه‌ی در اسارت زنجیرها و خوک‌ها، نوشته‌ی آنجلا دیویس، منابع سودمندی هستند که به ما نشان می‌دهند چطور آنجلا دیویس به چهره‌ای جهانی برای مبارزه علیه اعدام زندانیان سیاسی بدل می‌شود.

✍ آنچه قدرت مقاومت زندانیان سیاسی را افزایش می‌بخشد، همبستگی و حمایت دیگر مبارزان در جامعه است. هر فرد مبارزی در آزادی‌اش خود را بخشی از یک جنبش بزرگ می‌بیند و حلقه‌های ارتباطیِ گسترده، ترس و وحشت او را از بین می‌برد. مبارزان در تظاهرات‌خیابانی شانه‌به‌شانه، دست در دست و قدم‌به‌قدم پیش‌روی می‌کنند و از حضور هم‌رزمان خود دلگرم می‌شوند و در کنار هم احساس می‌کنند که بی‌شمارند و قدرتی شکست‌ناپذیر دارند.

✍ نظام حاکم در بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها خود را صاحب قدرت و سلطه‌ی مطلق می‌داند و به تن‌های تنها با غل‌وزنجیرها در پشت میله‌ها می‌نگرد و خویش را قادر به انجام هر سرکوبی می‌بیند. اما ناگهان با جریانی پرشور و مهارنشدنی روبه‌رو می‌شود که میله‌ها و دیوارهای زندان را در هم می‌شکند و زندانیِ تک‌افتاده در سلول را در میان خود می‌گیرد تا نشان دهد که او یکی از هزاران نفر است. آنجلا دیویس بعد از مشاهده‌ی برادران سولداد با غل‌وزنجیر در دادگاه، می‌نویسد: «زنجیرهایی که بر تنشان بود، ما را نمی‌ترساند. قرار بود بشکنند، خرد و نابود شوند. می‌خواستند با آن غل‌وزنجیرها به ما هشدار دهند. می‌خواستند زندانیان خطرناک و دیوانه به چشم بیایند ولی فقط میل به شکست آن‌ها از دست‌وپایشان را در ما برمی‌انگیختند.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

قانون ساده‌ی فیزیک
✍🏼 مانا نیستانی

aasoo.org/fa/cartons/4202
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…
Подписаться на канал