nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

سیاست، دموکراسی و آزادی بیان در کویت🔻

✍ این ‌که چرا کویت تا این اندازه با کشورهای همسایه‌ی خود متفاوت است، دلایل بسیاری دارد. عده‌ای ریشه‌های این سیاستِ مشارکتی در کویت را در تاریخ این کشور جست‌وجو می‌کنند:‌در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، طبقه‌ی تجار و بازرگان کویت توانست با استفاده از ثروتِ خود که پیش از استخراج نفت و به شکل مستقل به دست آورده بود به قدرت فشار بیاورد و خواستار حضور همه‌ی گروه‌های مردمی در قدرت باشد. بعضی دیگر به نقش اولین امیر کویت بعد از استقلال این کشور، شیخ عبدالله آل سلیم، اشاره می‌کنند که مشوق توسعه‌ی یک نهاد سیاست‌گذاریِ مستقل از سلطنت بود. برخی دیگر می‌گویند که منشاء این سیاست مشارکتی فعال در کویت، کوچک بودن این کشور و تهدیدی است که بعد از استقلال از سوی رقبای منطقه‌ای احساس می‌کرد. کویت به‌ویژه در مواجهه با دو همسایه‌ی عرب بزرگ‌تر و قدرتمندتر خود ــ عراق و عربستان سعودی ــ احساس خطر و آسیب‌پذیری می‌کرد و می‌دانست که برای حفظ و دفاع از استقلال خود نیاز به شهروندانی دارد که حکومت را مشروع و کارآمد بدانند و پشت‌اش بایستند. 

✍ به استثنای چند مورد، هر کسی در کویت می‌تواند داوطلب ورود به مجلس شورای ملی شود. در کویت احزاب سیاسی وجود ندارند. اما جنبش‌های فکری و عقیدتی وجود دارد که به شکل غیررسمی از نامزدهای مشخصی حمایت می‌کنند. نقش این جنبش‌های ایدئولوژیک از این نظر شبیه نقش جناح‌ها در ایران است. به طور کلی، میزان مشارکت در انتخابات، چه در ایران و چه در کویت، از میانگین جهانی بالاتر است. دو تفاوت مهم بین این دو کشور وجود دارد. اول این‌که قوه‌ی مجریه در کویت به دست خاندان سلطنتی اداره می‌شود. امیر حاکم در حکمی نخست‌وزیر را انتخاب و منصوب می‌کند و نفوذ اختیاریِ خود را در انتخاب وزرای کابینه حفظ می‌کند. در ایران رئیس‌جمهور به شکل مستقیم با رای مردم انتخاب می‌شود. در هر دو کشور، قدرت میان قوای مقننه و مجریه تقسیم می‌شود. تفاوت مهم دیگر اما این است که در کویت چیزی شبیه شورای نگهبان در ایران وجود ندارد، شورای نگهبانی که در عمل به شکل غیرمستقیم هر دو قوه‌ی مقننه و مجریه را کنترل می‌کند، می‌تواند مانع از ورود افراد مشخص به نهادهای قانونی یا ریاست‌جمهوری شود و از تصویب قوانین به بهانه‌ی «مغایرت با اسلام» جلوگیری کند. از این نظر، ایران نوعی حکومت دینی است که رقابت انتخاباتی را کنترل می‌کند، حتی اگر رقابت بین افرادی باشد که همگی به ولایت فقیه اعتقاد و التزام عملی دارند. کویت اما بیشتر شبیه پادشاهی مشروطه است. این تفاوت‌ها توضیح می‌دهد که چرا در کویت فضا و امکان بیشتری برای رقابت سیاسی و حضور گروه‌ها و باورهای گوناگون وجود دارد.

✍ هرچند دموکراسیِ کویت ایده‌آل نیست و محدودیت‌هایی دارد، اما در مقام مقایسه فضای سیاسیِ آن بازتر و آزادی بیان بیشتر است و در این کشور نگرشی معطوف به افزایش دموکراتیزاسیون قدرت و نهادها وجود دارد. این‌‌ها به هیچ وجه یک‌شبه پدید نیامده و روند دموکراسی در کویت اغلب کند و گاه واقعاً لاک‌پشتی بوده است. به‌رغم موانع و مشکلات، جامعه‌ی کویت هرگز دست از شرکت در انتخابات و مشارکت در سیاست برنداشت. همان‌طور که گفتم، به استثنای یک دوره درست بعد از بهار عربی، هیچ‌وقت کارزار تحریم انتخابات در کویت جدی نبوده است. به نظرم درسی که می‌توان گرفت این است که حتی وقتی قانون یا نهادی را جوری طراحی کرده‌اند که فقط مطالبات یک گروه مشخص سیاسی را پیش ببرند، ورود مردم به حوزه‌ی سیاست‌ورزی و سیاستِ انتخاباتی می‌تواند پیامدهای ناخواسته‌ای به ضرر آن گروه مشخص سیاسی داشته باشد. هرچند خاندان سلطنتی کویت نظام انتخاباتی را به گونه‌ای طراحی کرد که کار را برای مخالفان و منتقدان سخت کند، اما این منتقدان بارها به مجلس راه یافتند و به مانعی جدی در برابر تصویب قوانینی بدل شدند که به نفع خاندان سلطنتی یا گروه مشخصی از صاحب‌منصبان سیاسی است. قدرت و مقاومت اپوزیسیون کویت حیرت‌آور است:‌کویت کشوری است که منابع و درآمد عظیم نفتی دارد، اکثر مردم کویت از خانواده‌ی سلطنتی حمایت می‌کنند و این کشور در منطقه‌‌ی جغرافیایی‌ای واقع شده است که اغلب هیچ نسبتی با دموکراسی نداشته است. با این‌حال، دموکراسی در کویت پایدار است. این درس مهمی است که فعالان کشورهای غیردموکراتیک یا کشورهایی با رقابت‌های انتخاباتیِ محدود و کنترل‌شده، مثل ایران، می‌توانند بیاموزند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ترس از پرواز
‏✍🏼 مانا نیستانی

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«با آمدن طالبان بود که به اهمیت وجود زنان و زنده ماندنشان در افغانستان پی بردم. وقتی در اعتراضات بودیم و یکی از دخترانمان را می‌گرفتند یا اتفاقی برای یکی از آن‌ها می‌افتاد نگران می‌شدیم. بعدتر متوجه شدیم که زنده بودن و زنده ماندن هر دختری در افغانستان مهم‌ترین نوع مبارزه با طالبان است.»

aasoo.org/fa/articles/4900
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

عزت‌الله نگهبان، پیشگام ‌باستان‌شناسی نوین ایران 🔻

✍️ در این زمان دکتر نگهبان رئیس مؤسسه‌ی باستان‌شناسی دانشگاه تهران، به تازگی از سوی این دانشگاه به عنوان معاون فنی اداره‌‌ی کل ‌باستان‌شناسی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر تعیین شده بود. وقتی دکتر نگهبان به اداره‌ی کل ‌باستان‌شناسی وزارت فرهنگ رفت «حدود یکصد پروانه برای حفاری‌های تجارتی در مناطق مختلف صادر شده بود که نظارت بر این تعداد حفاری چه از نظر کادر فنی و چه از نظر بودجه و امکانات خارج از توان دستگاه ‌باستان‌شناسی کشور بود.» برای همین هم وزارت فرهنگ از رؤسای ادارات فرهنگ و مدیران مدارس به عنوان نماینده‌ی اداره‌ی ‌باستان‌شناسی استفاده می‌کرد اما به دلیل عدم حضور دائمی این نمایندگان در کارگاه‌های حفاری به گفته‌ی دکتر نگهبان، «در پایان بیشتر حفاری‌های تجارتی در نقاط دوردست» گزارش می‌شد که اثری کشف نشده و «عملاً حق‌السهم قانونی اداره‌ی کل ‌باستان‌شناسی پایمال می‌شد.»

✍️ در میان این گزارش‌ها یک پرونده بیش از همه توجه دکتر نگهبان را جلب کرد. خودش می‌گوید که «یکی از محل‌هایی که شکایت بسیاری در باره‌ی آن به اداره‌ی ‌باستان‌شناسی رسیده و مورد منازعه بین مالکین محلی، دلالان عتیقه و زراعین قرار داشت، چراغعلی تپه (مارلیک) بود.» برای همین هم در اولین گام به سه نفر از همکارانش سیف‌الله کامبخش‌فرد، ایرج مافی و محمود کردوانی مأموریت داد تا این منطقه را بررسی کنند. مارلیک در دامنه‌ی کوه‌های البرز در منطقه‌ی رحمت‌آباد رودبار در دره‌ی گوهررود قرار دارد که شاخه‌ای از سفیدرود است. در این دره پنج تپه‌ی باستانی وجود داشت؛ پیله قلعه، جازم کول، دوربیجار، زینب بیجار و مارلیک (یا چراغعلی تپه به نام آخرین مالک آن).

✍️ دو هفته از شروع کار هیئت نگذشته بود که تلفن به صدا درآمد و«آقای کامبخش‌فرد با هیجان زیادی گفتند؛ همان طور که پیش‌بینی می‌کردم در ترانشه‌ی آزمایشی که در چراغعلی تپه حفر شد، آثار ارزنده و مهمی شامل چهارده دگمه‌ی طلا، دو مهر استوانه‌ای و دو مجسمه‌ی مفرغی کوچک حیوانات کشف گردیده است.» اما این تازه شروع ماجرا بود، به محض پخش این خبر در منطقه، مدعیانی پیدا شدند که خود را مالک تپه می‌دانستند و خواستار سهم خود از آثار کشف شده بودند. دکتر نگهبان به اعضای هیئت حفاری توصیه کرد «به هیچ قیمتی تپه را ترک ننموده و در همان جا مستقر باشند تا من اقدامات لازم را در تهران برای حفاری کامل تپه انجام دهم.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ما و دموکراسی آتن 🔻

✍ امروز معمولاً نظام حکمرانیِ «هر مرد، یک رأی» را، که از قرن ششم تا قرن پنجم قبل از میلاد در آتن شکل گرفت، یکی از نقاط درخشان دنیای باستان می‌شمارند. و بی‌تردید بسیاری از جنبه‌های این نظام تحسین‌برانگیز است. این نظام نوعی دموکراسیِ مستقیم بود که در آن تمام تصمیماتِ مهم شهر از طریق آرای شهروندان اتخاذ می‌شد. افزون بر این، ساختارهای سیاسی در این نظام اجازه نمی‌داد که نخبگانِ ثروتمند بر فرایند سیاسی، یا آنچه می‌توان قوه‌ی مجریه خواند، سلطه یابند. در نتیجه، برای مثال، اعضای شورای شهر و اکثر مسئولانِ یکساله به‌طور تصادفی و به قید قرعه انتخاب می‌شدند.

✍ آتنی‌ها به هیچ وجه نگران نبودند که دو بار پشتِ سرِ هم درباره‌ی موضوع واحدی رأی دهند (چیزی که اغلب مایه‌ی دلواپسیِ دموکراسی‌های مدرن است). برای مثال، در سال ۴۲۷ قبل از میلاد شهر میتیلِن در جزیره‌ی لِسبوس کوشید تا از امپراتوریِ آتن جدا شود. به تلافی، اعضای انجمنِ آتن دور هم جمع شدند و رأی دادند که همه‌ی مردانِ بالغ را به قتل برسانند و زنان و کودکان را به بردگی بگیرند. روز بعد از خواب بیدار شدند و با خود فکر کردند که «خدایا، این چه کاری بود که کردیم؟» (چه احساس آشنایی!) بنابراین، جلسه‌ی دیگری تشکیل دادند و بی‌درنگ رأی به لغو تصمیم قبلی دادند. خوشبختانه کشتی‌ای که برای اجرای تصمیم شماره‌ی یک اعزام شده بود آنقدر آهسته (و با اکراه) حرکت می‌کرد که کشتیِ دومی که حامل تصمیم شماره‌ی دو بود به آسانی از آن سبقت گرفت و غائله را به خوبی و خوشی ختم کرد. ممکن است دلایل خوب و بدی برای برگزاریِ دومین همه‌پرسی در مورد یک مسئله‌ی سیاسیِ مناقشه‌انگیز (مثل برگزیت در بریتانیا) وجود داشته باشد ــ اما تاریخ دیرین دموکراسی به هیچ وجه حاکی از ممنوعیت تغییر عقیده دادن (و تکرار رأی‌گیری درباره‌ی مسئله‌‌ای واحد) نیست.

✍ آیا ما هم باید دموکراسیِ آتنی را الگوی خود بدانیم؟ اکنون عده‌ی بسیار کمی تصور می‌کنند که می‌توان بی‌کم‌وکاست دموکراسیِ آتنی را به کار گرفت. خطر الگوی آتنی نامحسوس‌تر از این است. انتخاب کردن ــ یا چسبیدن به ــ الگوی جامعه‌ی بسیار کوچکی که فهم بسیار محدودی از حقوق شهروندی و «ملیت» داشت، چیزی نیست جز روی گرداندن از مسائل سیاسیِ مهمی که با آن مواجه‌ایم. اگر مرتکب چنین اشتباهی شدیم نباید تقصیر را به گردن دموکراسیِ آتنی بیندازیم و بگوییم که این الگو ما را گمراه کرد ــ تقصیر خودمان است که سرمان را مثل کبک در برف فرو کرده‌ایم.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

مسلمانان جعلی یا ترک‌های وفادار؛ نگاهی به زندگی یهودیان مخفی در ترکیه🔻

✍ دعاویِ مسیحاییِ ساباتای، به‌ویژه در میان یهودیانِ ساکن امپراتوری عثمانی که مشتاقانه منتظر ظهور مسیحا بودند، طرفداران پرشماری یافت و به پیدایش جنبش ساباتیسم انجامید. پیروان او معتقد بودند که ساباتای آنها را به سرزمین مقدس بازمی‌گرداند و پادشاهی اسرائیل را احیا می‌کند. شخصیت کاریزماتیک او و سفرهای گسترده‌اش به تسالونیکی،‌استانبول، قاهره، شام، حلب و اورشلیم سبب شد که یهودیانِ بسیاری از او پیروی کنند. ساباتای در راه برگشت از فلسطین به ازمیر بود که خاخام‌های استانبول نامه‌ای به خاخام‌های ازمیر فرستادند و او را تکفیر کردند. ورود او به ازمیر هیاهوی بسیاری برپا کرد. مقامات عثمانی به‌رغم آگاهی از این جنبش نسبت به آن بی‌تفاوت بودند، شاید چون تنوع عقاید در امپراتوری عثمانی بسیار زیاد بود و مقامات عثمانی با اندیشه‌ها و گروه‌های مذهبی نسبتاً با تسامح برخورد می‌کردند. اما پس از شکایت یهودیان و بازرگانان خارجی از ساباتای، مقامات عثمانی جنبش او را منبع «فتنه» و «تهدیدی» برای نظم اجتماعی، اقتصادی و مذهبی دانستند و ساباتای و پیروانش را احضار کردند. سرانجام او در ۱۶ سپتامبر ۱۶۶۶ در حضور سلطان محمد چهارم محاکمه شد. به او گفتند یا به اسلام مؤمن شو یا کشته خواهی شد، و اگر مسلمان شوی نزد سلطان شفاعت خواهیم کرد. ساباتای پذیرفت و از آن پس او را «عزیز محمد افندی» نامیدند.

✍ بقای دونمه‌ها تا حدی معلول این امر بود که به‌رغم اختلاف با یهودیان و مسلمانان، پس از تغییر دینِ اولیه در اواخر قرن هفدهم، توجه مقامات عثمانی را به خود جلب نکردند. تا پیش از دوران مدرن، صداقت دینیِ دونمه‌ها مورد تردید قرار نگرفته بود. هنگامی که آن‌ها مسلمان شدند، فرض بر این بود که مسلمان‌اند، و اعمال مذهبی‌شان هم این فرض را تأئید می‌کرد. پیش از دوران مدرن در امپراتوری عثمانی مأمور تفتیش عقایدی وجود نداشت که بر عقاید و اعمال گروندگان به اسلام نظارت کند. از سوی دیگر، پیدایش دونمه‌ها مصادف با زمانی بود که امپراتوری عثمانی در حال گذراندن فرایند «سنی‌سازی» امپراتوری بود. در این دوران عسکری (غیر مالیات‌دهنده) و رعایا (مالیات‌دهندگان) با «مسلمانان» و «اهل ذمه» جایگزین شدند.

✍ در اوایل جمهوری ترکیه دونمه‌ها متعهد شدند که ترک و کمالیست شوند. اما وضع قانون جدید مالیات بر درآمد، دو دهه تلاش برای جذب در جامعه را بی‌ثمر کرد. نه همسایگانِ‌ دونمه‌ها و نه دولت، آن‌ها را به‌عنوان ترک به رسمیت نمی‌شناختند. به نظر می‌رسید که وفاداری سیاسی و خدمت به ملت، در مقایسه با نژاد، اهمیت چندانی نداشت. دونمه‌ها به‌عنوان دشمنان داخلی، در موقعیتی مشابه با یهودیانِ ترکیه قرار داشتند که پس از کشتار و تبعید ارمنی‌ها و مسیحیان ارتدوکس، بزرگ‌ترین گروه غیرمسلمان در این کشور بودند.در پاسخ به این فشارها، بسیاری از دونمه‌ها با کم‌اهمیت جلوه دادن یا کنار گذاشتن آداب و رسوم مذهبیِ متمایزشان سعی کردند تا در جامعه‌ی ترکیه ادغام شوند. این پذیرش مستلزم تغییری دومرحله‌ای بود: ابتدا باید صداقت‌ِ خود را به‌عنوان مسلمانِ حقیقی ثابت می‌کردند و سپس باید این هویت دینیِ اجباری را به نفع هویت سکولار ترکیه کنار می‌گذاشتند. به‌تدریج ازدواج دونمه‌ها‌با ترک‌های غیردونمه افزایش یافت و نسل‌های جوان اغلب هویت سکولارتری اتخاذ کردند و از سنت‌های منحصربه‌فرد دونمه فاصله گرفتند. دونمه‌ها در تحولات مهمی که امپراتوری عثمانی را با دولت-ملت ترکیه جایگزین کرد، سهم عمده‌ای داشتند اما این فرایند به انحلال آن‌ها به‌عنوان یک گروه متمایز انجامید زیرا دونمه‌ها دیگر نمی‌توانستند هویتی دوگانه داشته باشند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سلوک سیراک و سیر خط‌هایش 🔻
به مناسبت درگذشت سیراک مِلکنیان، نقاش ارمنی-ایرانی و از پیشگامان هنر نوگرای ایران در تورنتو | ۱۴۰۳-۱۳۰۹

✍️ بی‌گمان صرف به ‌کارگیری ماده و مایه و ابزار سنتی یا بومی، به هر سبب، به‌ خودی ‌خود ارزش‌‌‌آفرین نیست؛ و گویا بر پایه‌ی همین باور است که سیراک برخاسته از گروه آزاد، برخلاف تنی چند از این گروه و دیگرانی بیرون از این گروه، به هر آنچه ملی یا بومی یا سنتی است بی‌اعتنا می‌ماند. در آن زمانِ رونق اندیشه‌ی «بازگشت به اصل و هویت و سنت» و رواج رویکرد هنرمندانِ مدرن به نمودها و نمادهای بومی‌ــ‌سنتی، این بی‌اعتناییِ نقاش شاید بیشتر از سرشتِ او آب می‌خورد تا از نوعی جهان‌نگریِ آگاهانه. اما آبشخور این رفتار هرچه باشد، خود نشان از نگرشی خاص به جهان دارد؛ نگرشی که او سال‌ها بعد در جایی، ساده و روشن و کوتاه، آن را چنین بیان می‌کند: «اگر یک هنرمند صادقانه کار کند، حتی اگر در یک جزیره‌ى دورافتاده باشد، به عقیده‌ى من می‌تواند هنرمندی اصیل، محکم و امروزی باشد. هیچ احتیاجی به این نیست که هنرمند به سنت‌های خود باز گردد. هنرمند امروز برای یک جزیره یا مملکت یا دین کار نمی‌کند، چون ادیان و زبان‌ها یکسان شده و رابطه‌ها گسترده شده‌ است.»

✍️ شیفته‌ی رسم روز نشدن یعنی درِ شهرتِ آسان‌یاب را به روی خود بستن. می‌دانی که برای هنرمند روزگار نو که بی تکیه به ولی‌نعمتی ناگزیر به گذر از خوان بقاست، این نام است که نان می‌آورد. بر این روال هنرمند اگر هم فریفته‌ی جادوی نام نباشد، نیازمند آن است تا دوام بیاورد. گویا نقاشان و تندیس‌گران بیش‌تر و سرراست‌تر از دیگر هنرمندان به قید خریدار گرفتارند؛ چراکه بنا به رسم یا به‌ناگزیر کار بر پایه‌ی سفارش در میانشان رواج دارد. پس جبر نان و میل به ناز و نعمت چنان می‌کند که هنرمند، دست‌کم تا زمانی که پرآوازه نیست، بسته‌ی رسم روز و پسند روز می‌ماند. در این حال نقاشی که رسم و پسند روز را نادیده می‌گیرد و تن به کار سفارشی هم نمی‌دهد، نام و نانِ خود را به داو می‌گذارد. سیراک هم، چون هنرش را رها از «بند و باید»های بیرون از خود می‌خواهد، پروایی از پرداختن بهای این رها‌سازی ندارد. او بی‌هیاهو این بند را از پای هنرش باز می‌کند و برخلاف نیما که «سوزان» کار خود را دنبال می‌گیرد، با آرامشی «سهراب‌وار» نرم به راه خود می‌رود.

✍️ عاقبت، آموخته از سلوک نقاش، دست از تماشا می‌کشی تا حظ بسیار از گذر دستیابی به اندک را از دست ندهی. گمان می‌کنی حرفی داری که باید به سیراک بگویی. می‌خواهی بگویی که نقاش‌‌ترین نقاش آنی است که آزاده‌جان است، که به راه خود می‌رود و به سرشت خود پاسخ می‌دهد، که نقش را نه از صورت طبیعت و جهان که از سیرت طبیعت و جهان بیرون می‌کشد، که سبک می‌رود و ژرف می‌بیند، که...
اما سیراک این حرف‌ها را می‌داند. همین است که رفته تا طرحی دیگر و نقشی دیگر بزند. خاموش می‌مانی و به تماشا برمی‌گردی تا به ماندگاریِ کارهای او گواهی بدهی.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

وظیفه‌ی روشنفکر
✍️ مانا نیستانی

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ولایات افغانستان به سرعت به طالبان تسلیم داده می‌شد و سرانجام کابل هم تسلیم داده شد. آن روز کاش از انزال عقده‌‌های مردسالارانه‌ی مردان جامعه مستندی تهیه می‌شد و فلمبرداری می‌شد! در میان ترافیک شهر و هرج و مرج، مردانی سر از موترهایشان بیرون می‌کشیدند و به ما می‌گفتند: «خوب شد طالب آمد که چوبه د کونتان بزنه! فایشای بی‌حیا ره»؛ دیگری صدا می‌زد: «شکر که طالب آمد تا همی فایشای لُنده‌بازه از سرکا جمع کند.» ما سراسیمه فرار کردیم و پناه به خانه‌هایمان بردیم و اصلاً توجه نکردیم به شادی‌های کثیف آنها.»

aasoo.org/fa/notes/4906
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

امسال کنفرانس دوسالانه‌ی ایران‌شناسی از ۱۲ تا ۱۵ اوت برای نخستین بار در مکزیک و در دانشگاه مکزیکوسیتی برگزار شد. در این کنفرانس بیش از ۴۰۰ نفر از استادان، محققان و دانشجویان حوزه‌ی ایران‌شناسی از چهارگوشه‌ی جهان گرد‌ هم آمدند تا در جلسات مختلف به ارائه‌ی تحقیقات خود در زمینه‌های گوناگون بپردازند.

@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

در اقتصاد الهی سیبرایت ادیان را به نحوی تحلیل می‌کند که گویا شرکت تجاری هستند. بسیاری از آیین‌ها در طول هزاره‌ها جایگاه خود را از دست داده‌ و نتوانسته‌اند در بازار تقدس رقابت کنند. سیبرایت با چنین نگاهی به دین، در واقع سنتی دیرینه را ادامه می‌دهد که دست‌کم سابقه‌اش به آدام اسمیت می‌رسد؛ سعی این سنت بر آن بوده است که ایمان را بر مبنای مقوله‌های مادی درک کند. سیبرایت می‌نویسد «دستکش مخملیِ جذبه و افسون، دستِ آهنین سازمان را می‌پوشاند.»

aasoo.org/fa/articles/4902
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

زنان کُرد، زندگی‌ای گره‌خورده با سیاست 🔻

✍ سوما نگهداری‌نیا، اهل کردستان، می‌گوید به علت موقعیت خانوادگی‌و اجتماعی‌اش کمتر دچار محدودیت‌هایی بوده که گریبان‌گیر زنان ساکن مناطق حاشیه‌‌ای می‌شود، اما به لطف همین پیشینه‌ی خانوادگی و پیشه‌ی روزنامه‌نگاری‌اش پای صحبت زنانی از نسل‌ها و طبقات مختلف نشسته و با موانع پیش‌ روی آن‌ها آشنا است. او در این گفت‌وگو از تلاش‌و عاملیت زنان کرد در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و دادخواهی می‌گوید و زندگیِ اکثر زنان کرد را گره‌خورده با سیاست می‌داند. توجه به شکل‌های مختلف تبعیض و درهم‌تنیدگیِ آن‌ها و شنیده‌شدن صدای اقلیت‌ها شاید از مهم‌ترین دستاوردهای خیزش «زن، زندگی، آزادی» بوده است. برای آگاهیِ بیشتر از این گروه‌ها پای صحبت‌ِ آن‌ها درباره‌ی زندگیِ روزمره و تجربه‌های شخصی‌شان نشسته‌ایم.

✍ اگر به زندگیِ روزمره‌ی زنانِ کُرد نگاه کنیم، باید گفت کمتر زنی در کردستان پیدا می‌شود که زندگی‌اش به مسائل سیاسی گره نخورده باشد. برای بسیاری از زن‌ها این نوعی انتخاب نبوده، بلکه ناشی از شرایطی است که به زندگی‌شان تحمیل شده است. مادربزرگ خود من از فعالان و زندانیان سیاسی زن بعد از انقلاب در کردستان بود. اما این‌طور نبود که زنان کرد همیشه برای مفاهیمی مثل ستم جنسیتی به مشارکت‌سیاسی بپردازند، بلکه در بسیاری از موارد هم دلیل عضویتشان سیاسی‌بود. یعنی می‌گفتند به ما ظلم می‌شود و اعضای خانواده‌ی ما کشته شده‌اند، پس باید برای دادخواهیِ آن‌ها کاری کنیم و به همین علت وارد سیاست می‌شدند. اما در عمل، این زنان با ورود به سیاست نوع دیگری از زندگی را تمرین می‌کردند. ورود به حزب برای زن‌ها بیشتر این‌طور بوده است که از محیطی با فرهنگ مردسالار یا آکنده از محدودیت‌های زندگی، ناگهان وارد یک جمعِ باز می‌شدند و آنجا شروع به تمرین مفاهیمی می‌کردند که پیش از آن برایشان امکان نداشته، و در نتیجه شکل دیگری از زندگی را تجربه می‌کردند. برای مثال، مادربزرگم زنی بود که تحصیلات نداشت و وقتی که در سال ۱۳۵۹ بازداشت شد، چهار بچه‌ی کوچک داشت و در چنین شرایطی فعالیت سیاسی را شروع کرده بود.الان وقتی از بیرون به زندگی زنانِ کرد نگاه ‌کنید، شاید بگویید که چه موقعیت‌های خوبی دارند و وارد سیاست شده‌اند، اما این زنان هم برای کوچک‌ترین حقی که الان دارند، با جامعه‌ی خود، حتی با مردهای هم‌رزم‌شان مبارزه کرده‌اند. مثلاً مادربزرگم برای من تعریف می‌کرد که «بعضی وقت‌ها در جلساتی که حزب‌ها برگزار می‌کردند، ما را راه نمی‌دادند، ما هم اعتراض می‌کردیم و می‌گفتیم برای این عضو حزب شده‌ایم که دیگر نرویم در خانه بنشینیم و می‌خواهیم سهم داشته باشیم و گاهی تا شب پشتِ درِ آن سالن می‌نشستیم.»
به همین دلیل می‌گویم که زنان کرد هر موفقیتی که به دست آورده‌اند ثمره‌ی تلاش خودشان بوده و این‌طور نبوده که جامعه یا احزاب سیاسی چیزی را دودستی به آنها اهدا کرده باشند، بلکه برای به دست آوردن هر امتیاز و موفقیتی زنان بارها و بارها نادیده گرفته یا حذف شده‌اند.

✍ مردم کردستان پیش از کشته شدن ژینا هم بارها اعتراض و اعتصاب کرده بودند ولی مسئله این بود که جمهوری اسلامی هرگز اجازه‌ی دیده‌شدن به آن‌ها نمی‌داد. یا دست‌کم، اطلاعات درستی از این اتفاقات به بقیه‌ی مردم ایران نمی‌رسید. ژینا به نوعی حلقه‌ی اتصال و نقطه‌ی مشترک تبدیل شد، اتفاقی که همه در سراسر ایران آن را درک می‌کردند. تا قبل از آن، بسیاری از ایرانیان فکر می‌کردند که مسئله‌ی کردستان مختص مردم کردستان است، گویی آن‌ها جنگی را با حکومت به راه انداخته‌اند که طی آن دو طرف یکدیگر را می‌کُشند.این بار قضیه فرق می‌کرد و اتفاقی رخ داد که بین همه‌ی ما مشترک بود. حکومت همه‌ی ما را از آن نظر آزار داده بود و همه تجربه‌های مشابهی داشتیم، انگار همه به‌گونه‌ای هم‌ذات‌پنداری می‌کردند و هرکسی می‌توانست ژینا باشد.شاید اگر ژینا اهل خراسان یا کرمان بود، پس از کشته شدنش این اتفاق‌ها رخ نمی‌داد. منظورم این نیست که مردم از قتل دخترشان ناراحت نمی‌شدند ولی اهالیِ خراسان یا کرمان تجربه‌ی مبارزه نداشتند. اما مردم کردستان ۴۴ سال بود که به انواع‌واقسام گوناگون در حال مبارزه بودند و وقتی که آن اتفاق برای ژینا رخ داد مردم مبارزه را از سر گرفتند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

پادکست درس‌گفتارهای عباس امانت درباره‌ی تاریخ ایران ــ درس سوم، درگاه و دیوان

🔸 در این سلسله درس‌گفتارها، عباس امانت، استاد بازنشسته‌ی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت می‌کند که به باور او از قرن‌ها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.

🔸 پیشگفتار
🔸 درس اول: بوم و بر
🔸 درس دوم، ایران و انیران

🔸 پادکست درس‌گفتارها در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«تعداد زیادی از مردم نمی‌توانند فلسطین و ما فلسطینی‌ها را ورای مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل ببینند. به نظر من، این هم بخشی از معیارهای دوگانه و نژادپرستیِ پیچیده‌ای است که مردم فلسطین دهه‌هاست با آن مواجه‌اند. کماکان فلسطینی ــ نه تنها از سوی دشمنان بلکه حتی از سوی حامیانِ خود ــ به کلیشه‌ها و برچسب‌هایی منفی مثل «تروریست» یا «قربانی» تقلیل داده می‌شود.»

aasoo.org/fa/articles/4865
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

روزهای سربی؛ خاطرات اردوگاه سفیدسنگ
✍️ یونس حیدری

روزهای سربی خاطرات یونس حیدری است، یکی از جان‌به‌دربردگان اردوگاه مهاجران آواره‌ی افغانستانی در اواخر دهه‌ی ۱۳۷۰ در ایران: «اردوگاه سفیدسنگ». اردوگاهی که هنوز در شهرستان فریمان دایر است و گذرگاهی است برای اخراج افغانستانی‌های ساکن ایران و راندن آنان به افغانستان.


@NashrAasoo 📚

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«کویت در میان کشورهای عرب خلیج فارس به نوعی «جدا از سایرین» است و در میان کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس»، به پایبندیِ بیشتر به ارزش‌های «لیبرال» شهرت دارد. در ایران کمتر از فضای سیاسی کویت صحبت می‌شود و اکثر مخاطبان اطلاعات چندانی از فضای سیاسی و مدنی در این کشور همسایه ندارند. درباره‌ی سیاست انتخاباتی، تاریخ سیاسیِ کویت بعد از استقلال، جامعه‌ی مدنی کویت، و همچنین انتخابات و فضای سیاسی این کشور در مقایسه با ایران با دکتر دنیل توانا، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا گفت‌وگو کرده‌ایم.»

aasoo.org/fa/articles/4904
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«من زنده‌ام»: قلم در دست زنان افغانستان🔻

✍ در دنیایی که دهه‌ها است افغانستان را با جنگ، تروریسم و طالبان می‌شناسد، قرار گرفتن واژه‌هایی همچون ادبیات، داستان کوتاه و نویسندگان زن در کنار نام این کشور احتمالاً ترکیب‌های ناآشنایی را می‌آفریند. ایجاد فضا برای شنیده شدن صدای زنان نویسنده‌ی افغانستان یکی از اهدافی است که سازمان غیرانتفاعی «آنتولد نَرِتیوْز» (روایت‌های ناگفته) دنبال می‌کند. این سازمان که از سال ۲۰۲۰ در بریتانیا آغاز به کار کرده بر شناسایی و توانمندسازیِ زنان علاقه‌مند به داستان‌نویسی در افغانستان تمرکز کرده است و در این مدت توانسته به تعداد قابل‌توجهی از زنانِ داستان‌نویس این کشور کمک کند تا آثارشان را از طریق ترجمه به دیگر زبان‌ها منتشر کنند. در سال ۲۰۲۱ در حالی که اعضای شبکه‌ی پرنده پس از دو سال تلاش مداوم برای انتشار اولین مجموعه داستان خود به زبان انگلیسی آماده می‌شدند، بازگشت طالبان ناگهان زندگیِ شخصی و هنریِ آن‌ها را دستخوش تغییر کرد. بعضی از اعضای گروه مجبور به ترک افغانستان شدند و برخی در افغانستان ماندند اما همگی همچنان به نوشتن ادامه می‌دهند.
آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی «آسو» با بتول حیدری، یکی از اعضای «شبکه‌ی پرنده»، است که اکنون در بریتانیا زندگی می‌کند. او عضو هیئت علمی و استاد پیشین روان‌شناسی در دانشگاه تعلیم و تربیت کابل است و تجربه‌ی سال‌ها فعالیت و حمایت از ترنس‌ها و دوجنس‌گرایان افغانستان را در کارنامه‌ی خود دارد. او در سال ۲۰۲۳ به پاس فعالیت‌برای برابریِ جنسیتی همراه با سه زنِ افغانستانیِ دیگر جایزه‌ی «رناتا فونته» را در ایتالیا دریافت کرد. از او تا کنون کتاب‌های صادق هدایت را من کشته‌ام، سربه‌داران و سرگم چاپ شده است.

✍ طالبان وقتی به افغانستان بازگشتند که سال‌ها برای تغییر فکر جامعه کار شده بود. در این فاصله زنان تحصیل کرده بودند. استاد دانشگاه بودند. رئیس اداره‌ها شده بودند. به تلویزیون‌ها راه یافته بودند. مجری شده بودند. خواننده شده بودند. همه‌جا صحبت از زن بود. اما وقتی کشور سقوط کرد و طالب آمد، شما می‌بینید که مردها همان مردهای قبل شدند. انگار هیچ تغییری ایجاد نشده بود و بر خلاف انتظارمان مردها در کنارمان قرار نگرفتند و از زن‌ها حمایت نکردند. به نظرم مشکل کار اینجا بود که در افغانستان تمامیِ منابع آموزش بر تغییر فکر زنان متمرکز شده بود و این تغییر فکر بیشتر یک‌طرفه در زنان صورت گرفت. سال‌ها پول آمد، پروژه آمد و سرمایه آمد تا تغییری در زنان افغانستان ایجاد کند اما برای تغییر فکر و اندیشه‌ی مردانی که در روستا یا شهرستان زندگی می‌کردند تلاشی صورت نگرفت. فرض کنید که به زنی آگاهی می‌دهید، دانش می‌دهید، مرتب کلاس و کارگاه و آموزش برایش می‌گذارید تا بداند حقوقش به‌عنوان یک زن چیست. به او می‌گویید که باید درس بخوانی، کار کنی، استقلال مالی داشته باشی. این زن را تغییر می‌دهید ولی فراموش می‌کنید که این زن صبح که می‌خواهد از خانه خارج بشود پدرش مقابلش هست، برادرش مقابلش هست، شوهرش مقابلش هست. همان‌طور که دارید آن زن را تغییر می‌دهید باید چند برابر تلاش کنید، چند برابر کارگاه و جلسه و کلاس و پروژه برای مردان بگذارید تا پدر و برادر و شوهرِ او هم تغییر کنند.

 ✍ بازگشت طالبان باعث تغییرات دیگری هم در قلم زنان شده است. یادم است که اوایل دخترانِ ما حتی برای نوشتن یک شعار یا بیانیه‌‌ی ساده توانایی‌ای در خود نمی‌دیدند و مرتب به زنان و مردانِ صاحب‌قلم متوسل می‌شدند. اگر هم متونی از طرف این جوانان منتشر می‌شد بسیار ضعیف و پر از غلط‌های املایی و جمله‌بندی بود. اما به تدریج طی این سه سال متوجه شده‌ام که قلم زنانِ کشورم رشد کرده و قوی‌تر شده است. متن‌هایی که می‌نویسند، روایت‌هایی که از سختی‌های زندگی با طالب نقل می‌کنند پخته‌تر شده است. زنانی را داریم که بعد از سقوط افغانستان و بازگشت طالبان جرئت کرده‌اند که زندگی خودشان را در قالب داستان و زندگی‌نامه روایت و منتشر کنند. حتی بعد از سقوط، نوشته‌های دخترانی که در زیر چتر طالب زندگی می‌کردند و اجازه‌ی تحصیل و حتی نفس کشیدن نداشتند در مسابقات مختلف ادبیِ خارج از افغانستان جوایزی کسب کرد. طالبان کتابخانه‌ها و مراکز تحت مدیریت زنان را بسته‌اند، کتاب‌های زنان را از فهرست فروش و پیش‌خوانِ فروشگاه‌ها حذف و بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها را تعطیل کرده‌اند، اما زنانِ بیشتری شهامت یافته‌اند تا به عرصه‌ی نویسندگی وارد شوند. از طرف دیگر، نویسندگان و هنرمندان زن کشور پیشگام شده‌اند و برای حمایت از استعدادهای جدید، حلقه‌های نویسندگی و ادبیِ مجازی به راه انداخته‌اند تا زنان علاقه‌مند به نویسندگی احساس یأس نکنند، قلم‌ها از جوانان به‌خصوص دختران گرفته نشود و آنان بتوانند با جرئت و شهامت بنویسند. 

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

درس‌گفتارهای عباس امانت درباره‌ی تاریخ ایران ــ درس چهارم، دین و دولت

🔸 در این سلسله درس‌گفتارها، عباس امانت، استاد بازنشسته‌ی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت می‌کند که به باور او از قرن‌ها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.

🔸 پیشگفتار
🔸درس اول: بوم و بر
🔸 درس دوم: ایران و انیران
🔸 درس سوم: دیوان و درگاه

🔸 این قسمت را می‌توانید در یوتیوب، توئیتر یا اینستاگرام آسو نیز ببینید. همچنین پادکست درس‌گفتارها در اپ‌های پادگیر در دسترس هستند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«پائیز ۱۳۴۰ درست دو سال بعد از تأسیس مؤسسه ‌باستان‌شناسی دانشگاه تهران، این مؤسسه ‌در برنامه‌ی حفاری تپه مارلیک با اداره‌ی ‌باستان‌شناسی وابسته به وزارت فرهنگ شرکت کرد که سرپرست این گروه دکتر عزت‌الله نگهبان بود. این حفاری چهارده ماه طول کشید و تمدنی از زیر خاک بیرون کشیده شد.»

aasoo.org/fa/articles/4908
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«عمیق‌تر اندیشیدن به بحث‌های آتنی‌های باستان درباره‌ی دموکراسی می‌تواند محدودیت‌های تفاسیرِ ما از دموکراسی را بر ملا کند ــ تفاسیری که معمولاً فرایند دموکراتیک را به رأی دادن تقلیل می‌دهند. چنین تقلیلی را می‌توان در عکس‌های خودستایانه‌ای دید که گاهی زینت‌بخش صفحات نخستِ روزنامه‌های بریتانیایی است، و برای مثال زن افغانستانیِ برقع‌پوشی را نشان می‌دهد که یک برگه‌ی رأی را در صندوق می‌اندازد.»

aasoo.org/fa/articles/4893
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«دونمه یا ساباتیان که به «یهودیان مخفی» نیز شهرت دارند، گروهی از یهودیان دوران عثمانی بودند که به اجبار مسلمان شدند اما در خفا همچنان به آموزه‌ها و سنت‌های یهودی وفادار ماندند. بعضی بر این باورند که این گروه شاخه‌ای مخفی از یهودیت و صهیونیسم است که با تضعیف امپراتوری عثمانی، نقش اصلی را در سقوط نهاییِ این امپراتوری و جایگزینی‌اش با جمهوری سکولار ترکیه ایفا کردند، اما برخی دیگر بر این باورند که این گروه با نفوذ در دولت ترکیه‌ی نوین در پی تضعیف بنیادهای سکولاریسم و جایگزینی‌اش با حکومتی برآمده از اسلام‌اند.»

aasoo.org/fa/articles/4895
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«...پس در خیال و پسِ پلک‌های بسته نقبی به نقش‌‌های مانده در یاد می‌زنی و نام‌هایی را به‌ یاد می‌آوری. خسته از ابتذال واقعیت و گریزان از کسالت تکرار رو به آبستره می‌آوری و ناگهان سیراک ملکنیان را می‌بینی که آهسته پیوسته به راه خود می‌رود و تو را پی خط‌ و خیال خود می‌کشاند. به تردید گامی پیش می‌گذاری، می‌ایستی، راه می‌افتی و می‌روی و از پرده‌ای به پرده‌ای دیگر سفر می‌کنی؛ از طرح به نقش و از نقش به نقاش می‌رسی و درنگ می‌کنی. همین‌ که یقینی در تو پر و بال گرفت، دوباره به خط‌ها و فرم‌ها و رنگ‌ها رو می‌آوری تا با نگاهی تازه سفری دیگر را از سر بگیری.»

aasoo.org/fa/articles/4907
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

مقاومت زنانه 🔻

✍🏼 بیست و چند سال قبل، افغانستان از کفتاری به ‌نام طالب فرار کرد و راه افتاد تا مسیری برای نجات ابدی‌اش جمع و جور کند، اما به مسیر نرسیده دوباره تسلیم و طعمه‌ی همان کفتارهایی شد که از آنها رو به فرار بود. در این مدت من از لابه‌لای سرکوب و قهر پدرسالارانه موفق شدم که به مکتب بروم. مکتبم که تمام شد خانواده‌ام تصمیم گرفتند که ازدواج کنم. هر بهانه‌ای را پیش کردم مؤثر واقع نشد. راهی نیافتم جز اینکه اتمام دانشگاه را بهانه کنم، گفتم: «تا دانشگاهم تمام نشده نمی‌خواهم ازدواج کنم. اگر بالایم فشار آوردید و مجبورم کردید به ولا قسم خود را می‌کُشم.» مادرم تحت تأثیر این حرفم قرار گرفت و با پدرم صحبت کرد که صبر کند تا پایان دانشگاهم. او هم به سختی پذیرفت و روز بعد در حالی که به‌ سوی وظیفه‌ی نظامی‌اش می‌رفت، جلوی راهم در حویلی ایستاد و گفت: «گوش کو او دختر! مادرت زیاد عذر کرد که تا ختم دانشگایت صبر کنم و معامله‌ی عاروسیته پیش نکَشم. به خدا که تا او وقته پایته پس و پیش بانی و کدام مرداری کنی، خودم زنده دفنت می‌کنم د همی حویلی! فامیدی چه گفتم؟ فامیدی؟»

✍🏼 طالب آمد؛ حاکم شد و چند ماه گذشت، اردوی افغانستان هم که قبل از حاکمیت طالب قصه‌اش مفت شده بود، بعد حاکمیت طالب که همه‌ی نظامیان تیت و پراکنده، پنهان و بیکار شدند. پدرم هم بیکار شد و هر روز وضعیت اقتصادیِ ما بدتر می‌شد. از شانس بد، آشنای نزدیک پدرم برای پسر قاری و داکترشان به خواستگاریِ من آمدند و پدرم هم که شدیداً با مشکل مالی مواجه بود و نان هشت‌سر عیال سرش بود از موقع استفاده کرد و با شرط شیربها و طویانه چند لک افغانی به آنها وعده‌ی دادن ــ فروختن ــ من را سپرد. خانواده‌ی داکتر قاری که خیلی پولدار بودند این رقم برایشان بار زیادی حساب نمی‌شد و پذیرفتند. من هیچ بهانه‌ای برای مقاومت یا قناعت فامیلم نداشتم و مجبور شدم که یکی از همان سه گزینه‌ای را که قبل از شروع دانشگاه در موردش فکر می‌کردم انجام دهم ــ و آن نبود مگر تسلیم/ حقارت/ بردگی/ بدبختی و بیچارگی.

✍🏼 شاید دیگر هرگز نتوانم به آزادی و استقلال نسبی و نداشته‌ی قبلی‌ام برسم اما قطعاً از تلاش دست بر نخواهم داشت. من حداقل در وجود خودم علیه این نظام خواهم جنگید و نخواهم گذاشت که من را شبیه برده‌ی ایدئولوژیک پدرسالارانه و اسلامیِ خودشان تربیت کنند. این نامه و دل‌نوشته‌ی من برای زنانِ هم‌سرنوشتم است تا بخوانند و آگاه شوند که تنها نیستند. ما در هر گوشه‌ای این مبارزه را به شکل‌های متنوع ادامه خواهیم داد، حتی اگر هیچ چیزی برایمان باقی نماند. کافی‌ست که انرژی و امید را در درونتان دفن نکنید عزیزانم!

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چهاردهمین همایش دوسالانه‌ی ایران‌شناسی 🔻

✍️ «انجمن مطالعات ایرانی» (Association for Iranian Studies) که در سال ۱۹۶۷ تأسیس شد، یکی از مجامع علمی است که به ترویج ایران‌پژوهی اختصاص دارد. از میان فعالیت‌های این انجمن بین‌المللی می‌توان به برگزاریِ کنفرانس‌های دو‌سالانه، انتشار مجله‌ی «ایران‌شناسی»، ارائه‌ی جوایز موضوعی و دفاع از آزادی بیان اشاره کرد. انجمن مطالعات ایرانی در سال ۱۹۷۳ به‌عنوان یک سازمان غیرانتفاعی در نیویورک ثبت شد و با انجمن مطالعات خاورمیانه (Middle East StudiesAssociation)، که فعالیتی مشابه در زمینه‌ای گسترده‌تر را دنبال می‌کند، همکاری کرده است.

✍️ جلسات امسال طیف وسیعی از موضوعات را در بر می‌گرفت که برخی از آنها ــ خلیج فارس، دین و سکولاریسم، عرفان و تصوف، جنبش‌های اجتماعی، ادبیات مدرن فارسی، روابط ایران و آمریکا، هنر و موسیقی ایران ــ به موضوعات طرح‌شده در سال‌های قبل شباهت داشت. موضوع برخی از جلسات ــ تاریخ و تاریخ‌نگاری ایران در دوران پهلوی، زنان و جنبش‌های معاصر ایران نظیر جنبش «زن، زندگی، آزادی» ــ نیز متناسب با اتفاقات و جریانات جاری ایران یا از جمله موضوعاتی بود که در سال‌های اخیر توجه به آنها افزایش یافته است.

✍️ «انجمن مطالعات ایرانی» انجمنی غیرسیاسی و چندرشته‌ای متشکل از بیش از ۵۰۰ عضو است و به آزادی علمی و تبادل افکار آزاد متعهد است. در سال ۲۰۰۵، این انجمن «کمیته‌ی آزادی فکری و علمی» (AIS-CAIF) را تأسیس کرد. دکتر کاشانی-ثابت می‌گوید «وظیفه‌ی ما این است که آزادی بیان را به خصوص در آکادمیا و دانشگاه حفظ کنیم، تا فضایی ایجاد شود که نه تنها کسی در آن آزار نبیند بلکه حتی تهدید هم نشود. این موضوع برای ما بسیار اهمیت دارد و بخشی از تاریخچه‌ی ما است. ما باید بتوانیم از استادان، دانشجویان و پژوهشگران، مخصوصاً آن‌هایی که تحت فشار سیاسی هستند، حمایت کنیم.» این اقدامات انجمن معطوف به حفظ ارزش‌های هنجارینِ حاکم بر فعالیت‌های آکادمیک و تأمین فضایی آزاد و امن برای انجام پژوهش‌های منصفانه‌ در حوزه‌ی ایران‌شناسی است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

دین چگونه در دنیایی بی‌خدا دوام می‌آورد؟ 🔻

✍️ تا چندی قبل، به نظر می‌رسید که دین رو به زوال است. تصور بر این بود که وقتی مردم ثروتمندتر و تحصیل‌کرده‌تر ‌شوند، نیاز به آرامش‌بخشی و معنابخشیِ دین کاهش خواهد یافت. بر اساس این تصور، این همان اتفاقی بود که در بخش غالب اروپا رخ داده بود، جایی که میزان عضویت در کلیسا در قرن گذشته افت فاحشی داشته است. بر اساس پژوهش مؤسسه‌ی «پیو» در سال ۲۰۱۸، در کشورهای اروپای غربی تنها ۱۱ درصد از مردم می‌گویند که دین بخش خیلی مهمی از زندگیِ آنهاست. طرفداران نظریه‌ی «مدرنیزاسیون» دین را سازوکاری دفاعی می‌دانند، یعنی دین حصاری برای حفاظت افراد از آشفتگی و ویرانی است. بنابراین در شرایطی امن‌تر، قانون‌مند‌تر و آسوده‌تر دین همواره پیروان خود را از دست خواهد داد. در سال ۲۰۲۰، رونالد اینگلهارت در صفحات همین نشریه‌ ادعا کرد که دین در سطح جهان در حال افول است. به گفته‌ی او «همچنان که جوامع رشد می‌کنند، احتمال بقاء افزایش می‌یابد و وقتی که به این ترتیب سطح امنیت افزایش می‌یابد، دین‌ورزی در میان مردم افول می‌کند.»

✍️ اما نگاهی گسترده‌تر به روندهای مرتبط با دین‌داری، نشان می‌دهد که واقعیت پیچیده‌تر از این است. قصه‌ی دین در قرن گذشته قصه‌ی کوچک‌شدن نیست بلکه حکایت رشد و تحکیم است. دست‌کم، این ادعای کتاب جدید پل سیبرایت، اقتصاد‌دان بریتانیایی، با عنوان اقتصاد الهی است. او در این کتاب با تأکید می‌گوید که «در دوران ما دنیا به‌تدریج و به میزان بی‌سابقه‌ای تحت تسلط چند دین قرار گرفته است». در میان این ادیان اسلام و مسیحیت از سایرین پیش‌تر هستند و اکنون به ترتیب در حدود ۲ میلیارد و ۲/۶ میلیارد پیرو دارند. هر دوی این ادیان با سرعتی چشمگیر در حال جذب پیروان جدید هستند، و مخاطبان و هواخواهان تازه‌ای در جهان، به‌ویژه در آفریقا، در میان جمعیت‌هایی یافته‌اند که سریع‌ترین رشد را دارند.

✍️ اگر دین را امری اساساً اجتماعی تلقی کنیم، یعنی کنشی که فقط در کنار دیگران جان می‌گیرد (یا به عبارت دیگر از این آگاهیِ فرد نشئت می‌گیرد که من نیز همان کاری را می‌کنم که دیگران می‌کنند)، در این صورت می‌توان از دلمشغولیِ شدید به باورهای فردی که امری درونی است رهایی یافت. اقتصاد الهی اثری بلندپروازانه است که می‌کوشد به آنچه اغلب ورای درک علوم اجتماعی تلقی شده، از منظری اقتصادی بیندیشد. سیبرایت استدلال می‌کند که موفق‌ترین و ماندگارترین پیام‌های دینی را می‌توان بر اساس منطق سود و زیان، عرضه و تقاضا و منفعت شخصیِ عقلانی توضیح داد. از نظر مؤمنانی که ایمان شخصیِ خود را توصیف‌ناپذیر و غیرقابل‌تقلیل به چنین مقوله‌های مادیِ کثیفی می‌شمارند، این رویکرد به دین ممکن است زمخت به نظر برسد. اما نگرش سیبرایت به دین به ما کمک می‌کند تا توضیح دهیم که چرا دین در دنیایی که سکولار شمرده می‌شود، تا این اندازه قدرتمند باقی مانده است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ناپدید‌شدگان 🔺

🔸 ٩ نفر اعضای محفل ملی بهائیان ایران و دو نفر مشاوران‌شان در روز ۳۰ مرداد سال ۱۳۵۹ توسط گروهی از افراد مسلح ربوده شدند.

🔸 این ۹ نفر که مسؤلیت اداره‌ی جامعه‌ی سیصدهزارنفره‌ی بهائیان ایران را به عهده داشتند در اردیبهشت همان سال با رأی جمعی بهائیان ایران برای یک سال به عنوان اعضای نهادی که بهائیان به آن محفل روحانی ملی‌ می‌گویند انتخاب شده بودند. از سرنوشت این جمعِ ربوده شده تا به امروز رد و نشانی در دست نیست.

@NashrAasoo 🎥

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«برای مردم کردستان اعتراض به کشته شدن ژینا حرکتی در ادامه‌ی‌حرکت‌های قبلی بود که بارها اتفاق افتاده بود. ولی تفاوتش این بود که پس از مرگ ژینا اعتراضات به دیگر نقاط ایران هم سرایت کرد، چون بقیه‌ی شهرهای ایران نیز با همان مشکلات مواجه بودند و این بار مسئله فقط مسئله‌ی کردستان و مختص به کردها نبود که بگویند ما با شما کاری نداریم. به نظرم، قتل ژینا حلقه‌ی اتصالی بین کردستان و بقیه‌ی ایران بود و توانست مبارزه‌ی مردم کردستان را به مبارزه‌ی مردم ایران متصل کند.»

aasoo.org/fa/articles/4607
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«فکرة»، نشریه‌ی ادبی و فرهنگیِ فلسطینی که می‌خواهد راوی امروز باشد🔻

🔹 «فکرة» نشریه‌ی فرهنگی، ادبی و هنریِ مستقلی است که در سال ۲۰۲۲ تأسیس شد و در رام‌الله در کرانه‌ی باختری منتشر می‌شود. این نشریه‌که به دست فلسطینی‌ها اداره می‌شود بستری برای انعکاس آثار ادبی و هنریِ فلسطینی‌ها در سراسر جهان است. «فکرة» هدف خود را انتشار بدون سانسور آثار تعریف کرده و از ابتدا به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر شده است. عایشه حامد و کوین کروتر بنیان‌گذاران این نشریه‌‌هر دو نیمه‌فلسطینی ــ نیمه‌هلندی‌اند و قبلاً دیپلمات دولت هلند بودند و به نمایندگی از طرف وزارت خارجه‌ی هلند در کشورهای مختلفی، به‌ویژه در خاورمیانه، کار کردند. این دو می‌گویند تجربه‌ی کار در دستگاه دیپلماسیِ یک دولت غربی به آن‌ها نشان داد که بسیاری از پروژه‌های کشورهای غربی در فلسطین که روی کاغذ مناسب‌به نظر می‌رسد، در عمل بی‌ثمر می‌ماند و گاه حتی به نتیجه‌ا‌ی معکوس می‌انجامد. سال‌ها کار در این حوزه آن‌ها را که می‌خواستند فضایی مؤثر و مفید برای همکاری میان فلسطینی‌ها ایجاد کنند، نوامید کرد. بنابراین، هر دو از شغلِ خود استعفا کردند و به رام‌الله رفتند تا شاید کار مؤثری انجام دهند.

🔹 در هفته‌های اول جنگ بعد از هفتم اکتبر، همه‌ی ما در بهت و حیرت بودیم و سعی می‌کردیم که با این دل‌شکستگی و ویرانیِ تازه کنار بیاییم. چند هفته‌ی بعد به‌تدریج سیلی از پیام از فلسطینی‌ها در گوشه‌وکنار دنیا دریافت کردیم. در این روزهای هولناک، مطالعه‌ی داستان‌ها و مطالبِ نشریه‌ی ما برای لحظه‌ای به آن‌ها آرامش می‌دهد، و فرصتی می‌یابند تا برای فلسطینِ فرداها، رؤیابافی کنند. آثاری که در ماه‌های اخیر دریافت کرده‌ایم اغلب تلخ‌تر، نومیدانه‌تر و سرشار از حس خشم و دلشکستگی‌اند. با این ‌حال، هنوز می‌توان باور به مقاومت در برابر نابودیِ فلسطین و هویتِ فلسطینی را لابه‌لای این آثار دید. در ماه‌های اخیر آثاری دریافت کردیم که مُلهَم از بعضی اعضای خانواده‌ی نویسندگان بود که یا در غزه کشته شده‌اند یا دارند اوضاع هولناکی را از سر می‌گذرانند. این روزها بیش از همیشه می‌بینیم که هنرمندان و نویسندگان فلسطینی دیگر نمی‌خواهند خاموش باشند، قلم‌شان به ابزار مقاومت‌تبدیل شده است و دیگر نمی‌خواهند اجازه دهند که دیگران راویِ زندگی‌و خواسته‌ها و رؤیاهای آنان باشند. آثاری که این روزها دریافت می‌کنیم یا در دیگر نشریات می‌خوانیم، از همیشه تلخ‌ترند و انگار هر کلمه همچون خنجری تیز در قلبتان فرو می‌رود.
 
🔹 یکی از خلاءهای موجود در میان فلسطینی‌ها عبارت است از کمبود نشریاتِ فرهنگی، ادبی و هنریِ مستقل و بدون سانسوری که از دست گذاشتن روی موضوعات حساس نهراسند. نشریاتی حرفه‌ای که به فلسطینی‌ها در سراسر جهان فرصت دهد تا تجربیاتِ خود را با یکدیگر در میان گذارند و بی‌هول و هراس از رؤیاها، آرزوها، نومیدی‌ها و تلخی‌های خود بنویسند و آثاری خلق کنند. حامد و کروتر هر دو به «قدرت واژه‌ها» ایمان دارند و معتقدند که واژه‌ها می‌توانند باور افراد را تغییر دهند، گفت‌وگوی واقعی را امکان‌پذیر سازند و میان مردمی پراکنده در چهارگوشه‌ی دنیا فضای مشترکی ایجاد کنند. 
«فکرة» هم در این میان بستر کوچکی است برای انتشار افکار و اندیشه‌ها و هنرها و صدای شجاعانه‌ی هنرمندان و نویسندگانِ فلسطینی‌ای که نمی‌خواهند به ظلم و سانسور دولتی و غیردولتی تن دهند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

در اواخر نوامبر ۱۹۴۳، جورج اورول، که به تازگی رادیو بی‌بی‌سی را ترک گفته بود، به سردبیریِ بخش ادبیِ نشریه‌ی تریبون گماشته شد. در همان ماه بود که او کار نگارش مزرعه‌ی حیوانات را در دست گرفت. درست در روزهایی که سرانِ متفقین در تهران گرد هم آمده بودند تا سرنوشت جنگ جهانی دوم را در ماه‌های باقی‌مانده رقم بزنند. اورول طی یک‌دهه‌ی اخیر، به این نتیجه رسیده بود که برای احیای سوسیالیسم غربی، باید «افسانه‌ی شوروی» را رسوا سازد. منظور او از «افسانه» چه بود؟

aasoo.org/fa/articles/4849
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

روزهای سربی؛ خاطرات اردوگاه سفیدسنگ 🔻

✍️ روزهای سربی خاطرات یونس حیدری است، یکی از جان‌به‌دربردگان اردوگاه مهاجران آواره‌ی افغانستانی در اواخر دهه‌ی ۱۳۷۰ در ایران: «اردوگاه سفیدسنگ». اردوگاهی که هنوز در شهرستان فریمان دایر است و گذرگاهی است برای اخراج افغانستانی‌های ساکن ایران و راندن آنان به افغانستان.

✍️ روزهای سربی روزنوشتی است که یونس حیدری، از زمان ورودش به قرنطینه‌ی اردوگاه سفیدسنگ، نوشتن آن را روی برگه‌های پاکت سیگار آغاز کرد؛ بعد از انتقال به کمپ ۲ و خریدن دفترچه‌‌ای چهل‌برگ آن را بازنویسی کرد؛ و تا زمان خروجش از اردوگاه به نوشتن آن ادامه داد. این برگ‌های سیاه بعدها تایپ شد و در ۱۳۷۹، لابه‌لای کتاب‌های کهنه و دست‌‌‌دوم در گوشه‌ا‌ی از خیابانی در قم، در قالبی جزوه‌مانند به دست رهگذرانی رسید که تا آن روز حتی نام سفید‌سنگ را هم نشنیده بودند. واقعیت چنان سخت و سرد و به‌طرزی غریب آشناست که نیازی به بازی‌های ادبی برای ایجاد تأثیرگذاری نیست. روزهای سربی یادآور تمام ستم‌های رفته بر مهاجران، بی‌کاغذان و نادیده‌گرفته‌شدگان افغانستانی است که سال‌ها نیروی کاری ارزان و استثمارشده بوده‌اند و هستند و در چشم‌بر‌هم‌زدنی از حق حیات در این خاک محروم شده‌اند و می‌شوند.

✍️ کتاب از بیگاری، نبود امکانات بهداشتی، توهین و تحقیر و شکنجه و ناامنی، سرمازدگی، بیماری، مرگ و ناپدیدشدگی جان‌های بی‌جان زندانیان اردوگاه می‌گوید. در اینجا آزادی را فقط تبعیض طبقاتی تضمین می‌کند. بعضی با پول و پارتی قادر به فرار می‌شوند، اما برخی از بیماری و تنهایی جان به در نمی‌برند. در طول سال‌ها هزاران آواره‌ی افغانستانی نه‌فقط به سفیدسنگ بلکه به اردوگاه‌ ورامین، اردوگاه خانوادگی محمد رسول‌‌الله، نیاتکِ زابل و تل سیاه زاهدان انتقال داده شده‌اند و از سرنوشت مرگ و زندگی بسیاری از آنان دیگر خبری در دست نیست. مهاجران افغانستانی دهشت سفیدسنگ را به قیمت جان زیسته‌اند و هنوز می‌زیند. اما روایت آنان هنوز، چنان‌که باید، به بیرون رخنه نکرده است. درد را تنها با نوشتن می‌توان به نسل‌های بعد شهادت داد. بیست‌و‌اندی سال از نوشتن این خاطرات می‌گذرد و اتفاقی ناگهان مرا در زمان و مکانی دور به این کتاب پیوند می‌دهد. با نویسنده تماس می‌گیرم و قبول می‌کند که کتاب منتشر شود. برایم می‌نویسد: «مهم این است که تصاویر پر از رنج برای نسل‌های بعدی ماندگار شود و آن‌ها به آنچه ما کشیدیم آشنا باشند؛ نسلی که هیچ وطنی ندارد و هنوز هم نداریم.»
خواندن روزهای سربی برای فارسی‌زبانان ایرانی‌تبار نه وظیفه‌ای اخلاقی و انسانی بلکه وظیفه‌ای سیاسی و اجتماعی‌ است، چراکه نه زندگان بلکه مردگان ما هم در امان نبوده و نیستند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…
Подписаться на канал