nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

مرا مناقشه‌انگیزترین و سانسورشده‌ترین نویسنده‌ی چین نخوانید🔻

🔸 هنر می‌تواند بسیار بی‌رحم باشد. درست همان‌طور که به‌علت موقعیت اجتماعیِ کسی نمی‌توان روز را به ۳۶ یا ۴۸ ساعت افزایش داد، موفقیت یک اثر هنری هم صرفاً به‌علت آزار و اذیتی که هنرمند ممکن است با آن مواجه شود، افزایش پیدا نمی‌کند. حتی اگر جایگاه یک اثر هنری صرفاً بر اساس چنین معیاری ارتقا یابد ممکن است روزی مردم به این نتیجه برسند که چنین ارتقای مقامی نامناسب بوده و این شأن و منزلتِ اضافی را از ذهن و ضمیرِ خود بزدایند.

🔸 زمانی که تمام رسانه‌ها تحت کنترل و نظارت دولت قرار دارند (تقریباً) همه‌ی خوانندگان و سرگرمی و رنج مردم نیز به شکلی مشابه تحت کنترل قرار خواهد داشت و یکسان خواهد بود. امروزه چین به شما اجازه می‌دهد تا «جایی که توان دارید خوش بگذرانید» اما اجازه نمی‌دهد که درباره‌ی مسائل به شکلی انتقادی بیندیشید؛ اجازه دارید که به پول باور داشته باشید و پول را تقریباً مانند خدا بپرستید اما اجازه ندارید که آزادی عقیده داشته باشید. در حوزه‌ی ادبیات هم برخی چیزها مجازند و برخی چیزها مجاز نیستند.

🔸 هنگامی که قدرت، خوانندگان، بازار و هنر ناب را در کنار یکدیگر و در جبهه‌ای متحد قرار می‌دهد، وجه اشتراک چندانی بین این عناصر وجود ندارد و آنچه پدید می‌آید نوعی هم‌زیستی و پیروزیِ مشترک است، در حالی که دیگر آثار به اقلیت تبدیل می‌شوند، زیر سؤال می‌روند و ممنوع می‌شوند. هر چه باشد، پس از این تقسیم‌بندی‌ها و طبقه‌بندی‌ها، در نهایت این شما نیستید که انتخاب می‌کنید بلکه انتخاب می‌شوید. پس از این که انتخاب شدید، این شما نیستید که پیش می‌روید بلکه شما را به جلو هُل می‌دهند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سلیم برکات، شاعر و نویسنده‌ای تبعیدی در زبان
🎥 سوما نگه‌داری‌نیا

نگاهی به زندگی و آثار سلیم برکات، شاعر و نویسنده‌ی کُرد که بیشترِ آثارش را به زبان عربی می‌نویسد، اما سرمنشأ نوشته‌هایش افسانه و اسطوره‌های کردی ا‌ست.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«نام قطاری که مهاجران آمریکای مرکزی و لاتین را به مرزهای ایالات متحده‌ی آمریکا می‌رساند «لا بستیا» یا «قطار مرگ» است. از پُر پیچ و خم کوه‌ها، مُرداب‌‌و صحرا، با سرعت زیاد در حرکت است. مرد جوانی پا‌به‌پای قطار می‌دود، می‌خواهد خودش را به رؤیاهایش و به آسایش نسبی برساند. پس باید قطار را بگیرد، باید سهم کوچک خودش را از سقف واگن‌ها بگیرد. پنجه در هوا، هوا سرخ است و خورشید می‌خواهد به رسم همیشه غروب کند. پنجه در هیچ، ساق دستِ خسته‌اش میان میله‌های آهنی و زنگاربسته‌ی دو واگن قطار باربری بر جای می‌ماند. دست او از آرنج قطع می‌شود.»

aasoo.org/fa/articles/4794
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در اپیزود ششم پادکست «چهل خواننده‌ی زن ایرانیِ زیر چهل سال» به معرفی این پنج هنرمند پرداخته‌ایم: مرجان فرساد، مهدیه محمد‌خانی، غزال انصاری‌راد، دنیا کمالی و فانوس.»

aasoo.org/fa/podcast/4833
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«آیا وقتی عضو یک حزب می‌شوید از تمام مواضع آن حزب درباره‌ی تمام امور آگاهید؟ اگر بعداً با موضِعی آشنا شوید که با حقیقت و عدالت مغایرت دارد شجاعت دارید که نادرستیِ آن موضع حزبی را اعلام کنید؟ یا همچنان طرف حزب را می‌گیرید و از حقیقت چشم می‌پوشید؟ آیا می‌توانید جسورانه اظهار دارید که حزب رقیب، دست‌کم در مواردی، درست‌تر می‌گوید؟ احزاب چگونه چراغ حقیقت‌گویی را در انسان خاموش می‌سازند؟ آیا دموکراسی بدون احزاب قابل تصور است؟ نوشته‌ی پیش رو، بر اساس جستاری کمتر خوانده‌شده از سیمون وی، فیلسوف و عارف فرانسوی، به بحث درباره‌ی پرسش‌های پیش‌گفته می‌پردازد.»

aasoo.org/fa/articles/4840
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آیا می‌توان در دنیایی «عاری از آلاینده‌ها» به پایداریِ زیست‌محیطیِ واقعی دست یافت؟🔻

🔹 در طول تاریخ، جوامع انسانی برای حل مشکلاتِ خود به توسعه و گسترش فناوری متکی بوده‌اند. در ایام اولیه‌ی فناوری، اوضاع روبه‌راه بود. برای مثال، بی‌تردید اختراع چرخ با افزایش دادن بازده کشاورزی به رفع گرسنگی کمک کرد. اما به‌تدریج که چالش‌ها و مشکلات جوامع و خودِ فناوری پیچیده‌تر شد، مرز میان «مسئله» و «راه‌حل» نامشخص و مبهم شد. جنگ سرد شاید برجسته‌ترین مثال معاصر است. رهبران در هر دو سوی پرده‌ی آهنین به این نتیجه رسیدند که سلاح هسته‌ای راهی برای دستیابی به همزیستیِ مسالمت‌آمیز در دنیایی آکنده از ایدئولوژی‌های ناسازگار است. آموزه‌ی انهدام حتمی دوطرف جنگ، که با قوی‌ترین سلاحِ تاکنون ساخته‌شده ممکن شد، قرار بود که صلح را تضمین کند. هرچند مدافعان این آموزه مدعی بودند که این کار عملی است ــ جنگ سرد هیچ‌گاه به جنگ جهانی سوم کشانده نشد ــ اما سلاح هسته‌ای باعث نشد که گرایش‌ها و احساسات ناسیونالیستی، شکایت‌ها و تظلمات تاریخی، یا تمایلات توسعه‌طلبانه یا تهاجمی محو شود، و جنگ اوکراین نشانه‌ی غم‌انگیز همین گرایش‌ها و تمایلات است. فناوری، در بهترین حالت، فقط می‌تواند منازعات را به تعویق بیندازد. اما صلح را نمی‌توان مهندسی کرد.

🔹 در طول جنگ سرد، تولید سلاح‌های بیشتر (و قوی‌تر) از دشمن مترادف با برقراری صلح شد. امروزه، کربن‌زدایی، تلاش برای کاهش انتشار دی‌اکسید کربن در اقتصاد، عملاً مترادف با پایداری محیط زیست شده، و این همان چیزی است که در قانون محیط زیست دولت بایدن، طرح جهان بدون آلاینده‌ی اتحادیه‌ی اروپا، و طرح بلندمدت کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در استرالیا می‌بینیم. به نظر سازمان ملل متحد، هدف عبارت از ایجاد جهانی بدون آلاینده است که در آن بین تمام آلاینده‌هایی که آزاد و حذف می‌شوند موازنه برقرار شود. بر اساس این سیاست‌ها، این مقصد روشن است و تنها چیزی که اهمیت دارد این است که با چه سرعتی می‌توانیم به این مقصد برسیم. اما اگر مقصد اشتباه باشد چه؟ اگر، درست همان‌طور که جهانِ دشمنانِ متقابلاً آماده‌ی ویرانگری نتوانست صلح واقعی را تضمین کند، جهانِ بدون آلاینده‌ها نیز نتواند پایداریِ واقعی را تضمین کند، چه؟

🔹 گفت‌وگوی جاری درباره‌ی دنیای عاری از آلاینده‌ها پیرامون طراحیِ پرسش‌هایی دور می‌زند همچون اینکه چگونه به‌سرعت سوخت‌های فسیلی را با بدیل‌های کمتر آلوده‌کننده جایگزین کنیم یا چگونه راه‌حل‌های مقرون به صرفه‌ی فناوریِ جذب دی‌اکسیدکربن را طراحی کنیم. پرداختن به چنین پرسش‌هایی ممکن است در دستیابی به توسعه در حوزه‌های خاصی از سازگاری با تغییرات اقلیمی و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای مهم باشد، اما ابعاد سیاسیِ زیربناییِ تباهی محیط زیست را نادیده می‌گیرد. باب شدن بحث درباره‌ی این مسائل تکنیکی در گفت‌وگوی همگانی درباره‌ی محیط زیست می‌تواند، از جمله، نگرانی‌های مربوط به عدالت زیست‌محیطی را که به کربن‌زدایی مربوط است از دیده‌ها پنهان کند. سیدارت کارا در کتابِ تند و تیزش درباره‌ی موضوع اخیر، «کبالت سرخ: چگونه زندگی‌ِ ما با خونِ مردم کنگو تقویت می‌شود»، به تخریب محیط زیست و نابودیِ زندگی‌ِ مردم به‌علت عطش جهانی برای کبالت، یکی از فلزات لازم برای باتری‌های خودروهای برقی و دیگر روش‌های کربن‌زدایی، اشاره می‌کند. شواهد چنین ویرانگری‌هایی در دیگر نقاط جهان نیز روز به روز در حال افزایش است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ناامیدی به آینده و مهاجرت جوانان تحصیل‌کرده‌ی ایران🔻

🔸 من نزدیک به دو سال پیش مهاجرت کردم و خیلی هم خوشحالم. دلیلش هم ساده است. اینجا آرامش دارم. دیگر لازم نیست که هر روز دلار چک کنم، نگران تحریم و جنگ باشم، از بالا رفتن اجاره‌خانه بترسم و در کوچه و خیابان شاهد گروه‌های سرکوب باشم و از خودم خجالت بکشم که چرا هیچ کاری نمی‌توانم بکنم. غیر از اینها، من برنامه‌نویس «آی او اس» هستم و به دلیل تحریم حتی نمی‌توانستم برنامه‌هایم را مثل همه‌ی همکارانم در سراسر جهان در اپل استور بگذارم. یادم هست که وقتی درخواست شغل در آلمان دادم از هفت هشت برنامه‌ای که نوشته بودم، حتی نمی‌توانستم یکی را به‌عنوان نمونه‌ی کار به کارفرما نشان بدهم. ابزار کار یک برنامه‌نویس اینترنت است، وقتی اینترنت درست و درمانی نداری، کارَت هیچ ارزشی ندارد. الان ممکن است پول زیادی در نیاورم اما نگران هم نیستم. در کمتر از دو سال به بیش از ده کشور اروپایی سفر کرده‌ام و نگران چیزی نبوده‌ام.

🔸 در حدود دو سالی که حامد در این شرکت آلمانی به کار مشغول شده است، تنها در دفتر فرانکفورت چهارده جوان ایرانیِ حرفه‌ای دیگر نیز به او پیوسته‌اند. این شرکتِ آلمانی 25 دفتر در دیگر شهرهای آلمان و چند شهر اروپایی دارد. حامد می‌گوید که مدام ایمیل‌هایی از دیگر دفاتر شرکت دریافت می‌کند که حاکی از ورود نیروی تازه‌نفسِ ایرانی به آنها است. امتیازاتی که کشورهای اروپایی، نظیر آلمان، به جوانانِ بااستعداد و تحصیل‌کرده‌ی ایرانی می‌دهند، به اندازه‌ای است که همه کم و بیش از وضعیت‌ِ خود راضی‌اند. یکی از آنها با افسوس می‌گوید: «فقط نمی‌دانم که چرا اینقدر دیر آمدیم!» همکاران و دوستان شرکتِ سابق حامد نیز در دیگر شهرهای آلمان کار می‌کنند. یکی از آنها می‌گوید: «این طور که من می‌بینم، حال همه اینجا خوب است و وضعیت زندگیِ آنها هیچ شباهتی به داستان‌های مهاجرانِ ایرانی در گذشته ندارد. حقوق ما تقریباً جزو سی درصد بالای درآمد در آلمان است و از همه مهم‌تر اینکه مثل آدم با ما رفتار می‌شود. دو روز آخر هفته تعطیل هستیم، در حالی که در هفت هشت سالی که در ایران کار می‌کردم هیچ‌وقت، حتی روزهای جمعه، تعطیلی نداشتم.»

🔸 ایران چند موج مهاجرت را در ۴۵ سال گذشته پشت سر گذاشته: بعد از انقلاب ۱۳۵۷، بعد از جنگ هشت ساله با عراق، پس از اعتراضات انتخابات ریاست‌جمهوریِ سال ۱۳۸۸، و موج جدید. اما موج تازه‌ی مهاجرت تفاوتی اساسی با دوره‌های گذشته دارد. اکثر مهاجران اخیر، نیروی جوان و متخصصی هستند که بعد از یافتن شغل مشخصی در کشورِ مقصد از ایران مهاجرت می‌کنند. این در حالی است که قبلاً اکثر مهاجران به امید یافتن شغلی در کشورِ مقصد مهاجرت می‌کردند. الیاس، یکی از تازه‌مهاجران به آلمان، می‌گوید: «وقتی به پدرم گفتم که شغلی در آلمان پیدا کردم و می‌خواهم مهاجرت کنم، کمی نگاهم کرد و گفت آخه مگه می‌شه. تو تا حالا پایت را از این مملکت بیرون نگذاشته‌ای، چطور می‌گویی که شغل پیدا کردی و می‌خواهی بروی. تازه مگه آلمانی بلدی؟» الیاس می‌گوید، «برای قانع کردن پدرم توضیح دادم که برای انجام کارم فعلاً همین زبان انگلیسی کافی است و بعداً با کمک شرکت، زبان آلمانی یاد می‌گیرم. ولی پدرم با وجودی که نزدیک به یک سال از مهاجرتم می‌گذرد، هنوز باور نکرده و می‌گوید: «قبلاً هر کسی که مهاجرت می‌کرد کلی دردسر می‌کشید و بارها می‌رفت سفارت یا از کوه و کمر بالا می‌رفت تا از این کشور خارج شود. مگر می‌شود تو به همین سادگی مهاجرت کرده‌و در آنجا کار و زندگی داشته باشی؟»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

توهم انتخاب🔺
✍🏼 مانا نیستانی

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

کلنل علینقی وزیری؛ سرهنگِ موسیقی‌دان🔻

🎶 علینقی وزیری شبانه‌روز مشغول نواختن بود و برادرش حسنعلی‌خان از قول اولین زن برادرش می‌گوید: «صبح که از خواب بیدار می‌شود به عادت زندگی نظامی ورزش می‌کند. بعد می‌رود توی صندوق‌خانه و به کار شروع می‌کند. موقع نهار صدایش می‌کنم ولی جواب نمی‌دهد. ما ناهار می‌خوریم و غذای او را کنار می‌گذاریم ولی او با ساز خود سرگرم است و تعجب درین است که احساس گرسنگی هم نمی‌کند. مکرر اتفاق افتاد که عصر به صندوق‌خانه رفتم و سینی نهارش را دست‌نخورده در کنارش دیدم! به او می‌گفتم: شب شد تو هنوز نهار نخورده‌ای! متوجه من می‌شد و می‌گفت مگر چه ساعتی است؟ می‌گفتم غروب است. با خوشحالی می‌گفت پس کار کرده‌ام! از صندوق‌خانه بیرون می‌آمد و چند نفس آزاد می‌کشید و چیزی می‌خورد و دوباره ساز را در دست می‌گرفت و می‌نواخت ... برایش چراغ می‌بردم. می‌گفت نمی‌خواهم. ما شام می‌خوردیم و می‌خوابیدیم ولی آهنگ تارش به گوش می‌رسید. گاهی صبح که بیدار می‌شدم و به سراغش می‌رفتم می‌دیدم از فرط خستگی سر را روی کاسه‌ی تار گذارده و خوابش برده است.»

🎶 وزیری در اسفند سال ۱۳۰۲ مدرسه عالی موسیقی را راه‌اندازی کرد. دو سال بعد از شروع به کار مدرسه عالی موسیقی، ارکستر بزرگ مدرسه عالی فعال شد و چند کنسرت برگزار کرد. مدرسه عالی موسیقی برای بهترین شاگردان مدارس تهران کنسرت رایگان برگزار می‌کرد و بقیه دانش‌آموزان باید بلیت می‌خریدند و قیمت هر بلیت دو تومان، یک تومان و پنج قران بود. همزمان کلاس‌های رایگان برای دانش‌آموزان «ساعی بی بضاعت» برگزار می‌کرد. در مدرسه‌ی آمریکایی‌ها (البرز) کنسرت اختصاصی برای مدارس دخترانه و پسرانه برگزار می‌کرد. در همین زمان مدرسه عالی موسیقی کنسرتی برای کمک به ساخت مقبره فردوسی تدارک دید. ‌علینقی وزیری با نشر اعلانی از فردوسی به عنوان «اسرافیل زبان فارس و پدر شعر» یاد می‌کند و می‌نویسد: «مدرسه عالی موسیقی مصمم شده است عن‌قریب بزم‌نوایی (کنسرت) به یاد آن استاد دژم‌سرا برپا نماید و آنچه را که از این مجلس روح‌پرور عاید صندوق مدرسه گردد تسلیم و هدیه انجمن آثار ملی برای آن مقصود قدسی بنماید.» این کنسرت که بخش عمده‌ی قطعاتش از اشعار فرودسی بود، ۱۷۰۰ تومان درآمد داشت که همه‌ی آن به ساخت بنای مقبره اختصاص داده شد.

🎶 وزیری در سال ۱۳۰۴ کلوپ موزیکال را که ترکیبی از موسیقی و نمایش (تئاتر موزیک) بود، راه ‌انداخت که هفته‌ای یک‌بار با شاگردانش کنسرت می‌داد. به نوشته‌ی روزنامه‌ی شفق سرخ، «در کلوپ موزیکال، انسان چیزهای دیگر می‌شنود: آنجا همهمه‌ی ارواح و صدای قرون سالفه را انسان می‌شنود. در کلوپ موزیکال، نعره‌ی آبشار، ضجه‌ی امواج دریا به گوش شما می‌رسد.» وزیری با اجرای نمایش‌هایی به عنوان لال‌بازی یا همان پانتومیم همراه با موسیقی تحولی در تئاتر پدید آورد. این تئاتر فقط مخصوص بزرگسالان نبود بلکه او بخشی از این کار را برای کودکان می‌کرد. در یک آگهی که در سال ۱۳۰۶ در مجله آینده از تئاترنویس‌ها خواسته که تئاتر مخصوص کودکان بنویسند. این تئاتر‌ها باید قطعاتی باشد که «در آن انتقادِ زندگی داخلی خانواده‌ها و به خصوص بچه‌ها منظور شده باشد.» تأکید مدرسه عالی موسیقی این بود که نویسندگان قطعات را به زبان ساده معمولی بنویسند و «حتی الامکان توأم باشد با قضایای مضحک یا تعجب‌آورِ مخوفی که در نتیجه بشاشیت‌آور باشد، تا بدین وسیله شاید بتوان اوهام و خرافات و عقاید کلثوم‌ننه‌ها را بر هم زده، در عوض عزم و استقامت و شجاعت اخلاقی و علو همت و وظیفه‌شناسی را از همان کودکی به آنها تلقین کرد.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ما آزادیم که دنیا را تغییر دهیم: درس‌هایی از هانا آرنت درباره‌ی عشق و نافرمانی

«وقتی هیچ‌یک از دو حزب اصلیِ بریتانیا نتوانسته‌اند به وقایع هولناک غزه واکنشی نشان دهند و در حداقلی‌ترین شکلِ ممکن خواهان ترک مخاصمه شوند، چگونه می‌توان از آنچه استونبریج «سقوطی مرگبار در بدبینی» می‌نامد خودداری کرد؟»

@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«دغدغه‌های اصلی هانا آرنت عبارت بودند از: ماهیت آغاز زندگیِ انسان، نوآوری‌ها و شگفتی‌هایی که انسان‌ها توانایی‌اش را دارند، آینده‌هایی که بر اساس اقداماتشان می‌تواند شکل گیرد، تکثر بشری یعنی تنوع بنیادین زندگیِ مشترک و شکننده‌ی ما که تفکر حقیقی را ممکن می‌کند و امکان عشق، که به بیان شیوای استو‌نبریج، برای آرنت عبارت است از «درک بی‌نهایت ارزشمند متفاوت بودن بشر و لذت بردن از آن ... عشق در وهله‌ی اول وضعیت پیشاسیاسیِ با هم بودنِ ما در جهان است.» آرنت از نقطه‌ای مقابل آرمان‌خواهیِ خام به این تعهدات اساسیِ خود وفادار ماند.»

aasoo.org/fa/books/4832
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آینده‌ی روسیه و جنگ 🔻

✍️ اکنون بسیاری از روس‌ها، اعم از اهل اندیشه و عوام، افسرده و ملولند. وحشت و آگاهی از درماندگی‌شان آن‌ها را به سکوت وامی‌دارد ــ آن‌هایی را که مخالف جنگ‌ و شرارتی هستند که بخش بزرگی از سرزمینشان را دربرگرفته است. آن‌ها اقلیتِ ناچیز و درمانده‌ای به نظر می‌رسند، و بنابراین میدان را به این شرارت می‌سپارند و کاری نمی‌کنند و اثری ندارند. اما این دقیقاً همان چیزی است که حکومت استبدادی می‌خواهد ــ آگاهی از درماندگی و سکوت. حکومت‌های دیکتاتوری می‌خواهند فهمِ ما از توازن واقعیِ قدرت در جامعه را به بیراهه بکشانند، تا اراده‌مان برای مقاومت سست شود. این به نفع آن‌هاست، نه ما. به نفع پوتین است که قضیه را این‌طور جلوه دهد که کسانی که مردم را در بوچا و جاهای دیگر شکنجه دادند و به قتل رساندند مردم روسیه‌ی واقعی بودند و اصلاً روسیه‌ی دیگری وجود ندارد. به نفع اوست که قضیه را این‌گونه جلوه دهد که دموکراسی در روسیه نه تنها شکست خورده، بلکه اساساً ناممکن است.

✍️ برای برخی کشورها، شکست در جنگ به نقطه‌ی عطفی در تاریخشان تبدیل شده است. همه‌ی ما می‌توانیم نمونه‌هایی را برشماریم. این از نظر ما، روشنفکران روسی، دلیل مهمی است مبنی بر اینکه چرا امید به پایداریِ اوکراین احساسی شخصی و عمیق است. این امر توضیح می‌دهد که چرا به نظر ما تمایلمان به شکست روسیه بیشتر میهن‌دوستانه است تا ضدمیهن‌دوستانه. بنابراین، می‌خواهم بگویم که این جنگ مصیبت است، اما پایان تاریخ ملی نیست.

✍️ این حرکت منظم پاندول را می‌توان در سراسر تاریخ روسیه دید ــ دوره‌هایی از مدرنیزاسیونِ اروپادوستانه، و سپس دوره‌هایی که طرح‌های ضداروپایی رایج می‌شود. سازگاریِ سریع با طرح‌ها و شیوه‌های اروپایی جای خود را به دشمنی با آرمان اروپایی و تلاش برای عوض کردنِ آن با هویت «ملی» یا حتی «تمدن‌سازِ» روسیه می‌دهد.
طرح بلشویک‌ها در قرن بیستم احتمالاً طولانی‌ترین دوره‌ی ضداروپاگراییِ روسیه بوده است. بی‌تردید در آن دوره روسیه شاهد گسترده‌ترین و خونین‌ترین تلاش برای تأسیس نظامی از نهادها و ارزش‌هایی کاملاً متضاد با نهادها و ارزش‌های اروپایی بوده است. با وجود این، پس از آنکه رژیم شوروی در دهه‌ی ۱۹۶۰ وارد مرحله‌ی عادی‌سازی شد، فقط چند دهه لازم بود تا طبقه‌ی نخبه‌ی طرفدار اروپا در اتحاد جماهیر شوروی شکل گیرد، و به انقلابی ضدکمونیستی و طرفدار غرب منتهی شود.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

خاطرات چهارراه استانبول
سوما نگهداری‌نیا

🔸 تاریخ جنگ‌ها را معمولاً مردان، یا به بیان دقیق‌تر، مردانِ فاتح در جنگ‌ها نوشته‌اند. بنابراین، روایتِ غالب در این متون عبارت است از شرح اقدامات حماسی، آرمان‌های بزرگ، رهبریِ جنگ، شخصیت‌های مهم سیاسی و سخن‌پردازی درباره‌ی شکوه، افتخار، پیروزی، فداکاری، وطن‌دوستی و… . اما آیا پرداختن به آنچه از دید تاریخ‌نگاریِ رسمی پنهان مانده نیز مشمول تاریخ‌نگاری می‌شود؟ برای مثال، روایتِ زنانِ حاضر در جنگ‌ها چطور می‌تواند میدانی از واقعیت را بیرون از حوزه‌ی تاریخ‌نگاریِ رسمی ترسیم کند؟

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«دفتر خاطرات یاشار خانم، یک زن تُرک اهل استانبول که در فاصله‌ی سال‌های ١٩١۶ تا ١٩٨۴ نگاشته شده، نمونه‌ای از نوشتار زنانه‌ای محسوب می‌شود که برخلاف روایت‌های غالب تاریخی، تصویری شاعرانه از زخم‌های جنگ و دوران پناهندگی ارائه می‌کند.»

aasoo.org/fa/articles/4808
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چهل خواننده‌ی زن ایرانی زیر چهل سال؛ بخش پنجم🔻

«پادکست چهل خواننده‌ی زن ایرانیِ زیر چهل سال مجموعه‌ای‌ست با پژوهش و نویسندگی امید احسانی و روایت شبنم طلوعی درباره‌ی تعدادی از خوانندگان زن ایرانی که در دو دهه‌ی اخیر مطرح شدند. خوانندگانی که یا هم‌چنان داخل ایرانند و یا فعالیتشان را از داخل ایران آغاز کرده‌اند.»

🔸پادکست‌های ما را در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]

@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«نویسندگان باید به خوبی آگاه باشند که ممنوع بودن مترادف با موفقیت هنری نیست. گاهی، ممنوع بودن با شجاع بودن برابر دانسته می‌شود و بی‌تردید می‌توانیم معنای این اظهار نظر گوته را دریابیم که بدون شجاعت هیچ هنری وجود نخواهد داشت. حتی با بسط منطق این گفته می‌توان گفت که بدون شجاعت هیچ آفرینش هنری‌ای هم وجود نخواهد داشت. با این حال، بسیاری از خوانندگان فقط از منظر شجاعت به مسئله‌ی سانسور و مناقشه می‌نگرند ــ به‌ویژه در رابطه با نویسندگانی از چین، اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای به‌اصطلاح جهان سوم.»

aasoo.org/fa/articles/4831
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

قطارهای بی‌مقصد، مهاجران فقر🔻

🔹 ماریانو که خود را به‌زحمت از ال سالوادور به مرز مکزیک با آمریکا رسانده بود، می‌گفت: «وقتی قطار در دشت‌ها توقف می‌کرد، ما مسافرانِ قطار مرگ، خیلی سریع پیاده می‌شدیم تا شاید میوه و سبزی بچینیم. هیچ نوع ماده‌ی غذایی نداشتیم، آب نبود، به‌جز آب باران ... نمی‌دانم! پیاده می‌شدیم تا حداقل فرصت کنیم که بشاشیم. زمان بارندگی هم سعی می‌کردیم که با آب بارانِ روی سقفِ واگن‌ها گرما و عرق صحراها را بشوییم. چهارده روز روی سقف قطار نشسته بودم، تنها چیزی که از کشورم حمل کرده بودم، تنم و خاطره‌های فقر بود. دوستم که در نیویورک کارگر ساختمانی شده بود به من گفت: با یکی دو سال کار، می‌توانی زخم‌های فقرت را برطرف کنی ... من هم حرکت کردم و زنده ماندم!»

🔹 تالاب بامدژ در جنوب غربی ایران، در استان خوزستان، در هفتاد کیلومتریِ شوش و چهل کیلومتریِ اهواز قرار دارد. طبق نقشه‌های دوره‌ایِ سازمان آب و برق خوزستان در دهه‌ی ۱۳۳۰، وسعت این تالاب به ده هزار هکتار می‌رسید، اما به‌علت تغییرات محیطی و دخالت‌های انسانی ‌اکنون تنها چهار هزار هکتار وسعت دارد. روستای سادات طواهر و روستای‌مزرعه در حاشیه‌ی این تالاب قرار دارند، و از همین رو آن را هور طواهر یا هور مزرعه نیز می‌نامند. در اواخر اسفند ۱۳۹۷ و اوایل فروردین ۱۳۹۸، در پی افزایش آب خروجیِ سدهای دز و کرخه روستاهای حاشیه‌ی این سدها و رودخانه‌ها با مشکلات فراوانی مواجه شدند. در اثر آب‌گرفتگی، سیلاب تا بامِ خانه‌های سیزده روستای بخش بامدژ، از توابع استان خوزستان، بالا آمد. سیل‌بندها از بین رفتند و حدود سیصد نفر از اهالیِ این روستاها به واگن‌های قطار شرکت راه‌آهن منتقل شدند، واگن‌های قطاری ازکارافتاده که سال‌ها رها شده و حالا به سرپناه تبدیل شده بود! آب تا دو متر بالا آمده بود، سقف بعضی از خانه‌ها دیگر پیدا نبود. اما برای شصت روستا فقط چند قایقِ کمکی آورده بودند! «نه، ما نمی‌خواستیم خونه‌هامون رو ول کنیم. زندگی‌مون، دام‌ها، محصولات کشاورزی ... هر چی داشتیم رفت زیر آب. روی بام ایستاده بودیم، هنوز امید داشتیم که شاید سیلاب بیش از این پیشروی نکنه ... ولی سیل اومد همه‌چیز رو شست و رفت!» سه قایق متعلق به هلال احمر و دو قایق متعلق به سپاه پاسداران برای انتقال مردم در نظر گرفته شده بود، اما یکی از قایق‌های هلال احمر خراب شد و دو قایق سپاه نیز بنزین تمام کرده بودند و نمی‌توانستند اهالی را جا به جا کنند.

🔹 از هر سه زن مهاجری که سوار «قطار مرگ» یا «لا بستیا» می‌ش‍وند، یک نفر مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد. بنابراین، سازمان‌های امدادرسان به زنانی که از آمریکای مرکزی و از جنگل‌های مرطوب چوکو دارین در فاصله‌ی میان کلمبیا و نیکاراگوئه می‌گذرند، توصیه می‌کنند که قبل از رسیدن به مکزیک آمپول سه‌ماهه‌ی ضدبارداری را تزریق کنند تا به ویروس «اچ‌آی‌وی» مبتلا نشوند. خطر کارتل‌های مواد مخدر، خشونت، تجاوز و قتل حتی از خطرات قطار مرگ هم بیشتر است.
ترزا می‌گوید: «من پرستار بودم، حقوقم ده دلار در ماه بود! با این پول نمی‌توانستم زندگی کنم، حتی یک زندگی معمولی ... به علت وضعیت بد اقتصادی مهاجرت کردم، برای بهتر شدن وضعیتم ... در کشوری (ونزوئلا) زندگی می‌کردیم که دولت‌به ما اجازه‌ی انتخاب نمی‌داد، شغل نبود یا اگر بود، سخت بود و حقوق‌ها کم...». انجمن «مهاجرانِ بازگشته با معلولیت» نام گروهی از مردانِ مهاجرِ هندوراسی است. آنها نان‌آور خانواده‌‌اند و در مسیر مهاجرت از هندوراس به ایالات متحده‌ی آمریکا‌دست یا پایشان در «قطار مرگ» قطع شده است. نامشان «قربانیانِ لا بستیا» است. دولت هندوراس قول داده است که در درمان و عمل‌های جراحی به آنها کمک کند تا دوباره بتوانند راه بروند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چهل خواننده‌ی زن زیر چهل سال ایرانی؛ بخش ششم🔻
امید احسانی ــ شبنم طلوعی

این پادکست مجموعه‌ای‌ست با پژوهش و نویسندگی امید احسانی و روایت شبنم طلوعی درباره‌ی تعدادی از خوانندگان زن ایرانی که در دو دهه‌ی اخیر مطرح شدند. خوانندگانی که یا هم‌چنان داخل ایرانند و یا فعالیتشان را از داخل ایران آغاز کرده‌اند.

🔸پادکست‌های ما را در شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پادخوان با شناسه‌ی NashrAasoo بشنوید.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]

@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سیمون وی؛ سیاست غیرحزبی و انجمن‌های سیال🔻

🔸 سیمون وی با دموکراسی مخالفتی ندارد اما آن را به صورت مشروط می‌پذیرد. به باور او، دموکراسی، یا «حکمرانی اکثریت»، به‌خودی خود نمی‌تواند معیار خوب‌بودنِ جامعه باشد. جامعه‌ای خوب است که شاخص‌های «حقیقت»، «عدالت» و «منفعت عمومی» در آن مراعات شود. اگر دموکراسی، همچون ابزار، بتواند این سه را برآورده سازد مطلوب است و گرنه کارایی ندارد. به علاوه، بر خلاف احزاب سیاسی، که سیمون وی آنها را «سازمان‌های مولد شر» می‌نامد او همانند روسو، وجود انجمن‌ها و حلقه‌های فکری خارج از پارلمان را می‌پذیرد.

🔸 تردیدی نیست که سیاست غیرحزبیِ سیمون وی، نیازمند واکاوی و بسط بیشتر، و مستلزم تاب‌آوری در برابر آزمون زمانه است. او خط و نشانِ مطلقی برای احزاب سیاسی می‌کشد. شاید به‌نظر بیاید که او دارد در زمین تمامیت‌خواهی بازی می‌کند و سر ستیز با کثرت‌گرایی دارد. اما در واقع، این تفکر سیاه و سفید بیش از آنکه معلول تنگ‌نظریِ سیاسیِ او باشد از «مطلق‌باوری اخلاقی»‌اش مایه می‌گیرد. اساساً یکی از گرفتاری‌های کسانی که به اصول اخلاقی بسیار پایبندند، قیاس به نفس است. سقراط نیز گرفتار همین ماجرا بود که دانایی را فضیلت می‌شمرد. او نیز دیگران را از کار خود قیاس گرفته بود که یقین داشت که آدمی به‌صرف دانستنِ شرور به بدی رو نمی‌آورَد. سیمون وی تا آنجا به اخلاقیات پایبند بود که برخی او را قدیس می‌پنداشتند. او نیز، که همانند سقراط، در بلندای پرهیزکاری و ثبات اخلاقی می‌زیست، نمی‌توانست نوسانات اخلاقی و خُلقی، و در نتیجه نسبی‌باوریِ بشر را تاب بیاورد. از این جهت بود که حزب سیاسی را شر مطلقی می‌دانست که باید از صفحه‌ی روزگار محو شود. با این همه، او انسانی بلند‌نظر بود. چنان‌که در بحبوحه‌ی جنگ‌جهانی دوم، و در حالی که آتش ملی‌گرایی افراطی از هر سو زبانه می‌کشید، رگه‌هایی از رواداری مدرن، گشوده و عالَم‌بین را آشکار ساخت و نوشت: «من فرانسوی‌ام. اما پیش از قدرت و بهروزی خود، خانواده و کشورم، به یافتن حقیقت و عدالت باور دارم.»

🔸 سیمون وی هرگز در قاب احزاب سیاسی گرفتار نماند و استقلال فکری‌اش را پاس داشت. او از هر قید و بندی که او را از دیگران جدا می‌ساخت در گریز بود. چنان‌که حتی وقتی به دین مسیح گروید از عضویت در کلیسای کاتولیک سر باز زد. استدلال او این بود که با عضویت در کلیسا، خود را از «توده‌ی عظیم و بداقبال بی‌دینان» جدا می‌سازد! شاید بشر روزی از احزاب روگردان شود و به نظامی غیرحزبی برپایه‌ی حلقه‌ها و انجمن‌های مشورتی رو آورد. به‌نظر می‌آید تا آن زمان هنوز راه زیادی باقی مانده است. با این حال، حتی کسانی که اساساً با سیاست غیرحزبی مخالف‌اند، در جستار سیمون وی، نکاتی برای بازگرداندن الزامات اخلاقی و روحیه‌ی حقیقت‌جویی به قلمرو امور سیاسی باز می‌یابند. در واقع، در «دنیای مسطح» سیاست امروزین که در آن افق‌های اخلاق، معنویت و داوری مستقل، کم‌رنگ‌تر می‌شوند، جستار سیمون وی می‌تواند در جهت‌یابیِ درست فکری و اخلاقی به ما مدد رساند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اعتراض و مقاومت؛ چرا ناامید شدن انتخاب ما نیست؟
ربکا سولنیت

«اگر یکی از اعضای جامعه‌ی مدنی هستید، اگر اعتراض می‌کنید، و برای اصولی که دارید وارد کارزار می‌شوید، باید به قدرت و تأثیرتان اعتقاد داشته باشید. باید به یاد داشته باشید که بزرگ‌ترین پیروزی‌های ما چیزهایی است که اغلب به سرعت ناپدید می‌شوند زیرا فراموش می‌کنیم که آن‌ها وجود داشتند. فراموش می‌کنیم که تلاش کردیم و برنده شدیم. حتی شکست هم می‌تواند بخشی از این روند پیروزی باشد، همان طور که لایحه‌ی لغو برده‌داری در امپراتوری بریتانیا بارها و بارها شکست خورد اما تفکر اساسی آن گسترش پیدا کرد تا سال‌ها بعد اولین قانون وضع شد و سرانجام این مرحله پایان یافت.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«پایداریِ محیط زیست را نمی‌توان مهندسی کرد. این امر نیز، مانند صلح، چالشی اجتماعی و سیاسی است. اصول و مبانیِ اصلیِ نظام‌های اقتصادی و سیاسیِ تمدن غربی مبتنی بر تبدیل طبیعت به کالا است. یک درختِ مرده ارزش اقتصادی دارد؛ یک درختِ زنده معمولاً نه. بقای طبیعت فقط تا آنجا فکر خوبی است که به رشد اقتصادی کمک کند. این تصور که طبیعت دارای ارزشی ذاتی و درونی است شاید در کلاس‌های فلسفه وجود داشته باشد اما در نظام‌های رایج حقوقی، سیاسی و اقتصادی از آن خبری نیست. دستیابی به پایداری نیازمند رویارویی با این واقعیت‌های ناخوشایند درباره‌ی تمدن غربی است.»

aasoo.org/fa/articles/4805
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«به دلیل تأثیرپذیری شدید مهاجرت از عواملی چون سن، تحصیلات، درآمد، ارزیابی فایده‌ی مهاجرت برای زندگیِ شخصی، ارزیابی وضعیت اقتصادی و نگاه به ایران (هرچه منفی‌تر) روند مهاجرت تا مدت‌ها ادامه می‌یابد، چرا که نه روند اقتصادی به زودی برمی‌گردد، نه نگاه منفی به‌سرعت اصلاح می‌شود و نه گروه جوان از آرزوهای خود دست خواهد کشید.»

aasoo.org/fa/articles/4777
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

انتخابات در نظام اقتدارگرا: ابزار تثبیت یا وسیله‌ی تحول؟
جنیفر گاندی، الن لاست-اوکار

«انتخابات در حکومت‌های اقتدارگرا پدیده‌ا‌ی کاملاً متمایز از انتخابات دموکراتیک است: موضوعاتی که در طول انتخابات به میان کشیده می‌شوند، و انگیزه‌های مشارکت و رفتار انتخاباتی، همگی با موارد مشابه در دموکراسی‌ها بسیار متفاوت هستند. 
اما آنچه مطالعه‌ی نظام‌های اقتدارگرای انتخاباتی به ما می‌آموزد این است که چنین انتخاباتی لزوماً موجب تقویت نهادهای دموکراتیک نمی‌شود، بلکه در اکثر موارد به تثبیت نظام اقتدارگرای موجود کمک می‌کند.»

 📎 این مقاله یکی از سلسله‌مقالاتِ پرونده‌ی «انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا» است که پیش‌تر در وبسایت دانشکده منتشر شده است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«علینقی وزیری موسیقی را مثل مینیاتور می‌دانست و می‌گفت که «یک تکیه صوتی، یا یک ناله‌ی به‌موقع و به‌جا در یک واحد موسیقی، چنان تارهای دل آدمی را به ارتعاش می‌آورد که کمتر عاملی قادر به ایجاد چنین تأثیری است. موسیقی برای هر ملتی، حکم زبان احساسات آن ملت را دارد. در محاوره، حروف عامل اصلی هستند و در موسیقی، صداها الفبای زبان دل محسوب می‌گردند.»

aasoo.org/fa/articles/4834
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ما آزادیم که دنیا را تغییر دهیم: درس‌هایی از هانا آرنت درباره‌ی عشق و نافرمانی🔻

🔹 تئودور آدورنو در کتاب چندپاره و به‌طرز جنون‌آوری پیچیده‌اش، اخلاق صغیر، این پرسش را مطرح می‌کند که در جهان چندپاره و جنون‌آورِ ما زندگیِ خوب به چه شکلی ممکن است. این فیلسوف آلمانی می‌نویسد: «تغییر منجلاب فرهنگیِ کنونی مستلزم حضور و درگیریِ کافی با آن است، حضوری آن گونه که اشتیاق به جانِ آدمی بیندازد و هم‌زمان به انسان قدرت دهد تا این اشتیاق را نادیده بگیرد.» آدورنو به دنبال جایگاه صحیحی برای روشنفکر بود، روشنفکری که نه می‌توانست آن‌قدر از محیط خود جدا باشد
که کاملاً آن را نادیده بگیرد و نه آن‌قدر در آن غوطه‌ور باشد که در جزئیاتش غرق شود. چگونه اندیشمندی با دغدغه‌های سیاسی می‌توانست به اندازه‌ی کافی هم نزدیک و هم دور باشد؟

🔹 ارتباط آثار هانا آرنت با مسائل روز هنگامی نمایان شد که به دنبال انتخاب دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ مهم‌ترین کتاب او، خاستگاه‌های توتالیتاریسم، در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌کتاب‌ها قرار گرفت. کتاب استونبریج معجون عامه‌پسند جالبی است که خود نشان از وخامت اوضاع حاضر دارد. این کتاب ترکیبی است از زندگی‌نامه، سنجش نقادانه‌ی میراث برجای‌مانده از آرنت، راهنمایی عملی برای اقدام (۶ فصل از ۱۰ فصل کتاب با عبارت «چگونه» شروع می‌شود) و ژرف‌اندیشی‌هایی درباره‌ی وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر. استونبریج هم از محدودیت‌‌ها و هم از وسعت دیدگاه آرنت درک روشنی دارد و با جنبه‌هایی که خوانندگانِ امروزیِ او را خشمگین یا متعجب کرده است مستقیم رو در رو می‌شود. او به ضعف هولناک آرنت در تجزیه و تحلیل مسئله‌ی نژاد در وطن دومش (ایالات متحده‌ی آمریکا) اقرار می‌کند، به‌ویژه انتقاد تعجب‌برانگیز آرنت از والدین الیزابت اکفورد ــ یکی از نُه دختر نوجوانی که به علت حضور در مدرسه‌‌ای مختلط که به تازگی دانش‌آموزانِ سیاه‌پوست و سفیدپوست را در کنار هم پذیرفته بود، مورد حمله و آزار قرار گرفته بود.

🔹 وضعیت کنونیِ سیاستِ بریتانیا آشکارا نیازمند خوانشی آرنتی است. برای من ناممکن است که دفاع آرنت از سیاست به‌عنوان فضایی برای تفکر معنادار همراه با دیگران را بخوانم و به حال شرایطی که انتخابات بریتانیا در آن برگزار می‌شود افسوس نخورم. آرنت درباره‌ی دولتِ بدطینتی که قصد انتقال پناهندگان به قاره‌ی دیگری را دارد و اپوزیسیون بزدلی که تنها انتقادش به این برنامه‌هزینه‌ی آن است و نه درون‌مایه‌ی شرورانه‌اش، چه می‌گفت؟ هر چند این وقایع آن‌قدر جدید است که کتاب نمی‌توانسته مستقیم به آن‌ها بپردازد اما وقتی هیچ‌یک از دو حزب اصلیِ بریتانیا نتوانسته‌اند به وقایع هولناک غزه واکنشی نشان دهند و در حداقلی‌ترین شکلِ ممکن خواهان ترک مخاصمه شوند، چگونه می‌توان از آنچه استونبریج «سقوطی مرگبار در بدبینی» می‌نامد خودداری کرد؟

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

در کتاب جدیدِ جاناتان گلاور، درباره‌ی ماهیتِ ظاهراً بغرنج منازعه‌ی اسرائیل و فلسطین، نقل‌قولی از جورج اورول در مورد جنگ داخلیِ اسپانیا به چشم می‌خورد: «همه‌، بی‌آنکه هرگز اسناد و مدارک را بررسی کنند، عقیده دارند که دشمن مرتکب جنایت شده است و جنایت‌های طرفِ خودی را باور ندارند.»

aasoo.org/fa/articles/4772
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«حکومت‌های دیکتاتوری می‌خواهند فهمِ ما از توازن واقعیِ قدرت در جامعه را به بیراهه بکشانند، تا اراده‌مان برای مقاومت سست شود. این به نفع آن‌هاست، نه ما.»

aasoo.org/fa/articles/4829
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

خاطرات چهارراه استانبول🔻

🔸 یاشار خانم به واسطه‌ی ازدواج با یک نظامیِ کُرد در دولت عثمانی که بعدها علیه جمهوری ترکیه دست به شورش می‌زند، زندگیِ پرفراز و نشیبی را تجربه می‌کند و خاطراتش بازنمای زندگی در میدان جنگ تا سال‌های تبعید از وطن‌است. او در این خاطرات از دو سفر به ایران می‌نویسد؛ بار اول در مسیر جست‌وجوی محل اقامت همسر‌ش که از ارتش گریخته است و بار دوم به‌عنوان پناهنده‌ای سیاسی که تا واپسین روز عمرش در تهران می‌گذرد.

🔸 آن بخش از خاطرات یاشار خانم که توصیف دقیقی از جزئیاتِ میدان جنگ ارائه می‌دهد از روش‌های مرسوم در تاریخ‌نویسیِ جنگ پیروی نمی‌کند و آنچه را که تاریخ مردانه بی‌ارزش می‌داند و ثبت نمی‌کند بدون لکنت شرح می‌دهد. هرچند همسر یاشار خانم رهبر شورشیان است اما او هرگز در این روایت به دیدگاه خاصی برتری نمی‌بخشد بلکه از یک ‌طرف ترس و جنونِ مرگبار در دو سوی میدان جنگ را توصیف می‌کند، و از طرف دیگر می‌کوشد تا در زمانی که همه فقط به فکر زنده ماندن هستند به زندگیِ پرتنش و غم‌انگیز در میدان جنگ جان ببخشد. او با گل‌های وحشیِ دامنه‌ی کوهستان آرارات باغچه‌ای در نزدیکیِ سنگر می‌سازد و حتی بر دیوار بدون روزنِ سنگرهای مخفی در زیرزمین پرده‌ای توری نصب می‌کند و در یادداشت‌هایش از عود نواختن در کنار زنان و کودکانِ حاضر در میدان نبرد سخن می‌گوید.

🔸 زندگی یاشار خانم در فاصله‌ی سال‌های ١٣٠٨ تا ١٣۶٣ در ایران، مصادف است با سه دوره‌ی مهم از تاریخ معاصر این کشور، یعنی دوره‌ی سلطنت پهلوی اول، دوره‌ی سلطنت پهلوی دوم و نخستین سال‌های تأسیس جمهوری اسلامی. خاطرات روزانه‌ی او تصویر روشنی از تحولات نظام‌های سیاسی و فرهنگیِ ایرانِ معاصر از نگاه یک پناهنده را ترسیم می‌کند. از روابط نزدیک و مواضع مشترک حکومت پهلوی اول با جمهوری نوپای ترکیه و در نتیجه فشار و خطر استرداد مداوم و حبس شدن پیاپیِ پناهندگان و نیز قدرت سفرای بریتانیا و فرانسه در تعدیل تصمیمات مربوط به پناهندگان، تا آغاز به کار ساواک در دوران پهلوی دوم و تحت نظر گرفتن و بازجویی‌ِ مداوم از پناهندگان در هر جا و هر زمان، حتی به شکل‌هایی غیر رسمی. و سرانجام روی کار آمدن جمهوری اسلامی و خاطراتی از تن دادن به حجاب اجباری و تغییر عکس‌های کارت‌های شناساییِ پناهندگان که یاشار خانم در واپسین سال‌های زندگی‌‌با دقت به آنها پرداخته است.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سلفی با یکی از مشاهیر معاصر
✍🏼 مانا نیستانی

@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در پنجمین اپیزود از پادکست چهل خواننده‌ی زن ایرانیِ زیر چهل سال به معرفی گلاره شیبانی، سحر لطفی، نازلی سلطان‌زاده، دلارا ابراهیمی و کی‌ناز پرداخته‌ایم.»

@NashrAasoo 🔻
aasoo.org/fa/podcast/4796

Читать полностью…
Подписаться на канал