nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

تشکیل گروه‌های مردمی، دستاورد پایدار خیزش «زن، زندگی، آزادی» 🔻

🔹 طی یک سال گذشته، بسیاری از معترضان در داخل و خارج از ایران به شکل گسترده‌ای خود را در گروه‌های مردمی‌سازمان‌دهی کرده‌اند، گروه‌هایی که برخی از آنها با مقاومت‌مدنی به‌دنبال ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای کلان سیاسی هستند و برخی دیگر بر حمایت و پشتیبانی از معترضان و آسیب‌دیدگان از سرکوب خشونت‌بارِ اعتراضات تمرکز کرده‌اند. در خارج از ایران نیز گروه‌هایی برای دستیابی به همین اهداف مشترک تشکیل شده‌اند. بسیاری از این گروه‌ها حمایت از معترضان در داخل ایران، انعکاس صدای آنها در سطح بین‌‌المللی و ایجاد هماهنگی میان تظاهرات‌اعتراضی در محل اقامتشان را در دستور کارِ خود قرار داده‌اند.  

🔹 اولین نهادهای تشکیل‌شده از سوی خانواده‌های دادخواه، چندماه پس از شروع اعتراضات و پس از فروکش کردن نسبیِ تظاهرات خیابانی، اعلام موجودیت کردند. دیاکو علوی، از فعالان مدنیِ سقز که به تازگی ایران را ترک کرده است، اقدام جمعی خانواده‌‌های دادخواه را قوی‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین فعالیت در یک سال گذشته می‌داند. از چهار دهه‌قبل، گروه‌های مختلفی صدای دادخواهی برای کشته‌شدگان و اعدام‌شدگان را بلند کرده بودند، اما شکل جدید سازمان‌یافته‌ای که در یک سال گذشته شروع به کار کرده، تجربه‌ی جدیدی است که نمونه‌ی آن را پیش‌تر از سوی «انجمن خانواده‌ی پرواز PS752» دیده بودیم، انجمنی که علاوه بر پیشبرد نهادمند و مدون دادخواهی در عرصه‌ی ملی و بین‌المللی، در سازمان‌دهیِ اعتراضات خیابانی در خارج از کشور در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» نیز نقش مهمی داشت. شورای انقلابی دادخواهان، انجمن خانواده‌های آبان و مادران انقلاب از جمله‌گروه‌های دادخواه شکل‌گرفته در یک سال گذشته هستند.

🔹 به‌رغم دستاوردهای مثبت در زمینه‌ی حمایت از معترضان و برپایی اعتراضات خیابانی در خارج از ایران، هنوز این اقدامات با رویدادهای داخل ایران متناسب نیست و تا ایجاد یک جنبش مدنیِ کارا به‌عنوان پشتوانه‌‌ای قابل اتکا برای معترضان داخل کشور راه درازی در پیش است. هرچند بعضی افراد و نهادهای دانشگاهی، مدنی و سیاسی برنامه‌ریزی برای آینده‌ی ایران و طراحی و ارائه‌ی برنامه‌های آلترناتیو برای کشوری آزاد و دموکرات را آغاز کرده‌اند اما این فعالیت‌ها هنوز پاسخگوی نیاز فوری و اساسیِ جامعه‌نیست. با این حال، همین وضعیت موجود نیز در صورت استمرار می‌تواند بارقه‌ی امیدی برای آینده باشد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ابراهیم پورداود؛ نخستین مترجم فارسی اوستا🔻

📖 ابراهیم پورداود بعد از اولین سفرش به هند که دو سال و نیم طول کشید، دوباره به آلمان بازگشت و مطالعه و تحقیقاتش را ادامه داد. در اوایل سال ۱۳۱۱ رابیندرانات تاگور، شاعر و فیلسوف هندی، به‌همراه دینشاه ایرانی به دعوت دولت به ایران آمدند و از دولت ایران خواستند که استادی را برای تدریس فرهنگ ایران به دانشگاه ویسو بهاراتی معرفی کند. نظر دولتْ پورداود بود که آن زمان در اروپا به سر می‌برد و او این دعوت را پذیرفت و آذر همان سال به هند رفت و تا اسفند سال ۱۳۱۲ در این دانشگاه به تدریس «شئون فرهنگ و تمدن ایران باستان» پرداخت.

📖 پورداود در بیروت با محمدعلی جمالزاده، نویسنده، و دکتر مهدی ملک‌زاده، نویسنده‌ی کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت، آشنا شد. او آن زمان دامنه‌ی شعری خود را بیشتر کرده بود و در میان «دانشجویان به‌عنوان شاعری ملی و آزادی‌خواه» شناخته می‌شد. در سال ۱۲۹۴ او بعد از چهار سال و اندی فرانسه و تحصیل حقوق را رها کرد و برای مبارزه با حضور انگلیس و روسیه به بغداد آمد و روزنامه‌ی رستاخیز را بنیاد نهاد، اما مدت کوتاهی بعد ترک‌ها مانع از انتشار روزنامه شدند.

📖 او با آموزش زبان عربی در مدارس مخالف بود و می‌گفت تدریس عربی کمکی به دانش‌آموزان نمی‌کند و برای آموزش عربی باید مراکز جداگانه‌ای درست شود و متقاضیان در آنجا آموزش ببینند. همین نگاهش مخالفانی داشت که تفکرش را در ستیز با اسلام می‌دانستند. در اواخر عمر کسانی با فرستادن نامه به آدرس خانه‌اش او را به مرگ تهدید کردند که اگر از گفتن درباره‌ی قابلیت زبان پارسی در مقابل زبان‌های خارجی و حذف زبان تازی از برنامه‌ی مدارس و دانشگاه‌ها دست بر نداری، تو را خواهیم کشت.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

مصاحبه‌ی ایرانیه: از تک‌گفتاری تا گفت‌وشنید در ادبیات مشروطه 🔻

✍️ سال‌ها پیش در کتابخانه‌ی نسخ خطیِ جمهوری آذربایجان کتابچه‌ای یافتم به نام مصاحبه‌ی ایرانیه. درباره‌ی این رساله، نویسنده‌ی آن، محتوای آن و پیشینه‌ی آن پیش‌تر خواهم آورد، اما در آغاز کلام اشاره‌ام به نامی است که نویسنده به این رساله داده است: در ادبیات مشروطه، «مصاحبه» را برابر واژه‌ی یونانی «دیالوگ» گذاشتند. داریوش آشوری، زبان‌شناس برجسته، برابر فارسیِ «گفت‌وگو» را برای دیالوگ انتخاب کرده است. دیالوگ در زبان یونانی آمیزه یا ترکیبی است از دیا و لوگوس که مترادفش در لاتین نیز همین است. دیالوگ اما تنها به گفت‌وگو اشاره ندارد. لوگوس را هم می‌شنوی و هم بیان می‌کنی. برای تأکید بر این شنیدن و بیان‌کردن است که در زبان انگلیسی گاه دیالوگ گفتاری یا دیالوگ نوشتاری را به کار می‌برند.

✍️ در غروب روزی از روزهای نیایش، حدود سال ۳۷۵ پیش از میلاد مسیح، سقراط در راه بازگشت از مراسم نیایش خدایان فریجی بندیس در بندر پیرائنوس، درحالی‌که قصد داشت به آتن بازگردد، با پلمارخوس روبه‌رو شد. پلمارخوس از وی خواهش کرد که شب را در خانه‌ی وی سپری کند. قرار بود که تنی چند از اشراف جوان نیز برای تماشای مراسم آیینیِ مشعل‌گردانی بدان‌جا بیایند، که خود می‌توانست فرصت خوبی باشد برای بحث و گفت‌وشنید. متقاعدکردن سقراط به پذیرش این دعوت کار دشواری نبود و چند ساعتی بیش نگذشته بود که مهم‌ترین گفت‌وشنید درباره‌ی اندیشه‌ی سیاسی تا آن زمان جریان یافت. در چنین فضای گفت‌وشنیدی بود که جمهور افلاطون زاده شد، اثری که از آن به‌عنوان مهم‌ترین نوشته‌ی تاریخ ادبیات و فلسفه‌ی جهان یاد می‌شود.

✍️ این میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله (۱۲۱۲/۱۸۳۳ - ۱۲۸۷/۱۹۰۸) بود که برای نخستین‌بار در توضیح بیشتر مفاد رساله‌ی پیشین خود، کتابچه‌ی غیبی یا دفتر تنظیمات، گونه‌ی گفت‌وشنید را در دیدار خیالیِ رفیق و وزیر به کار گرفت. در روایت دیدار خیالی رفیق و وزیر شاهد گفت‌وشنیدی بین رفیقی هستیم که راه رهایی از مشکلات بزرگ جامعه‌ی ایرانیِ آن زمان را در استقرار حکومت قانون می‌داند و وزیری که استمرار وضع موجود را می‌خواهد. در این گفت‌وشنید وزیر نماینده‌ی گروهی از رجال طراز اول و سنتی کشور تلقی می‌شود که سال‌های سال ازطریق فساد و ارتشا ثروت هنگفتی اندوخته و، درنتیجه، با هرگونه اصلاح و دگرگونی اجتماعی که دلخواه رفیق است مخالفت دارد. دو انسانی که در این رساله به گفت‌وشنید نشسته‌اند، هریک به اردوی سیاسی کاملاً مخالف تعلق دارند. گفت‌وشنیدی که میان آن دو جریان دارد نه‌فقط به نقطه‌ی مشترکی نمی‌رسد، بلکه در پایان با تغیّر و عصبانیت از هم جدا می‌شوند. فاصله‌ی فاحشی که میان دیدگاه‌های رفیق و وزیرِ ملکم‌خان دیده می‌شود خود تأکیدی است بر ضرورت اتخاذ روش‌هایی ریشه‌ای در انجام مجموعه‌ای از تغییرات عاجل سیاسی در ایران آن زمان.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

مردم چه چیزهایی را نمی‌خواهند بدانند و چرا🔻

🔸 «من به هیچ‌چیزی اعتماد ندارم.» این جمله را یک مردِ قزاق در مارس ۲۰۲۲ در هنگام بحث درباره‌ی اخبار و تصاویرِ مربوط به حمله‌ی روسیه به اوکراین به دخترخاله‌اش میلا سانینا، روزنامه‌نگارِ مقیم آمریکا، گفت. سانینا در واکنش به ناباوریِ پسرخاله‌اش با تسلیم و رضا می‌گوید: «تعجب می‌کنم، اما شاید چندان عجیب نباشد. ظاهراً این روزها استقلال فکری و آزاداندیشی دشوار است. چه کسی برای این کار وقت دارد؟»  این روزنامه‌نگار دیگر نمی‌تواند با خانواده‌اش در قزاقستان و خویشاوندانش در منطقه‌ی دونباس در اوکراین درباره‌ی فجایع جنگ گفتگو کند زیرا آنها پروپاگاندای روسیه را پذیرفته‌اند که جنگی وجود ندارد و آنچه هست صرفاً عملیات نظامیِ ویژه‌ای برای نازی‌زداییِ اوکراین است.

🔸 در دوران اتحاد جماهیر شوروی، نظام درباره‌ی افزایش قدرت کارگران و ایجاد جامعه‌ی جدیدِ کمونیستی روایتی جعل می‌کرد. هرچند حکومت‌های کمونیست می‌کوشیدند تا مردم را به پذیرشِ قلبیِ این ایدئولوژی وادارند اما به‌مرور زمان آنچه بیشتر اهمیت یافت این بود که مردم از شعائر و مناسکِ ظاهری پیروی کنند و به انتقاد علنی از حزب نپردازند. ممکن بود که مردم در خفا نسبت به حکومت ابراز شک و تردید کنند؛ با وجود این، تا زمانی که به مخالفتِ علنی نمی‌پرداختند، خطری قدرت را تهدید نمی‌کرد.

🔸 اطلاعات گمراه‌کننده، دروغ‌ها و نظریه‌های توطئه با برانگیختن احساسات شدید، تشخیص واقعیت و حقیقت را برای مردم دشوار می‌سازند. سیاستمداران روسیه قبل از آغاز جنگ در اوکراین، با سوءاستفاده از احساساتِ شدیدِ مردم بر واقعیت‌ها سرپوش گذاشتند و به این حمله مشروعیت بخشیدند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«مفهوم مکان‌های خاطره را پی‌یر نورا (Pierre Nora)، مورخ و اندیشمند فرانسوی (متولد ۱۹۳۱، پاریس)، در دهه‌ی ۱۹۷۰ مطرح کرد. به‌گفته‌ی او، «مکان خاطره» ممکن است جایی واقعی باشد یا پدیده‌ای صرفاً ذهنی که خاطره در آن شکل می‌گیرد و ماندگار می‌شود و کارکردی «علیه فراموشی» به خود می‌گیرد. مکان‌های خاطره (Les lieux de mémoire) در مقام میانجی حافظه و تاریخ در بستر زمان زیست نمادین خود را ادامه می‌دهند. زمان و فضا در مکان‌های فراموشی به یکدیگر می‌رسند و در همبستگی با هم مانع فراموشی می‌شوند.»

aasoo.org/fa/articles/4463
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

واتسلاو هاول می‌گفت: «تجربه‌ی یک نظام تمامیت‌خواه کمونیست، یک چیز را کاملاً آشکار می‌کند... : اینکه پیش‌شرطِ هر چیز سیاسی‌ای، اخلاقی است. سیاست واقعاً باید عمل کردن به اصول اخلاقی باشد... این یعنی اتخاذ موضعی اخلاقی نه به خاطر اهدافِ عملی و به امید حصول نتایجی سیاسی، بلکه صرفاً که خاطر پایبندی به اصول اخلاقی.»

aasoo.org/fa/articles/4461
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در دو ماه گذشته گروه‌های موسیقی بدون مجوز و در مکان‌های مختلف، از باغ‌های حوالیِ تهران تا سالن‌های نشیمنِ خانه‌های بزرگ قدیمی و سالن‌های کوچک مرکز شهر، کنسرت برگزار کرده‌اند. در بسیاری از این رویدادها نوازندگان و خوانندگان زن حضور پررنگی داشته‌اند، شاید این یکی از زیباترین شیوه‌های مبارزه با جزم‌اندیشی است که جنبش «زن، زندگی، آزادی» پیش روی موسیقی و موسیقی‌دانان ایرانی گذاشته است.»

aasoo.org/fa/articles/4460
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در روسیه شورش‌های اساسی همیشه غیرمنتظره رخ می‌دهند. هم امپراتوری تزار در مارس ۱۹۱۷ و هم رژیم شوروی در اوت ۱۹۹۱ در سه روز به‌معنای واقعی کلمه سقوط کردند ــ و هیچ‌کس این را پیش‌بینی نکرده بود. دفعه‌ی بعد نیز همین‌طور خواهد بود. وظیفه‌ی ما، وظیفه‌ی اپوزیسیون مسئول، آماده‌بودن برای این تغییرات است، به‌طوری‌که غافلگیر نشویم.»

aasoo.org/fa/articles/4457
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«اگر تباهی بر ایران حاکم نبود، شاید من باید مهوش و فریبا را در دانشگاه ملاقات می‌کردم. آن‌ها نیز همچون هزاران بهائی نخبه نه تنها از حقوق بدیهی انسانی و شهروندی محروم بوده‌اند بلکه بابت خدمات صادقانه به جامعه توبیخ و تنبیه شدند. ماه‌ها انفرادی زیر حکم اعدام و سال‌ها حبس و شکنجه از «مامان‌ها» انسان‌های خالص‌تر و مؤمن‌تری ساخته بود که پناه جوان‌ترها بودند.»

aasoo.org/fa/notes/4462
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«شاید از ذهنتان ‌بگذرد که اگر سوزان سانتاگ زنده بود، درباره‌ی اوضاع سیاسی فعلی‌مان چه فکر می‌کرد. کتاب تازه‌‌ی دربارهی زنان که مجموعه‌ی نوشته‌ها و مصاحبه‌های او در دهه‌ی ۱۹۷۰ درباره‌ی فمینیسم و زنان است جنبه‌ها و وجوهی از عقاید او را به ما نشان‌می‌دهد. تصور حضور سانتاگ در توئیتر، با آن استعدادش برای کلمات قصار، سخت نیست: «آدم‌های مبتلا به سوءظنِ بیمارگونه غبطه‌برانگیزند؛ آنها واقعاً فکر می‌کنند دیگران به آنها توجه می‌کنند.» سانتاگ در توئیتر می‌درخشید، هرچند بعضی ویژگی‌های توئیتر، مثل باندبازی و احساس خودبرترپنداریِ کاربران توئیتر، سانتاگ را آزار می‌داد.»

aasoo.org/fa/books/4459
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«مثل اکثریت پرشمار آدم‌هایی که در زندگی‌ام دیده بودم از لفاظی‌های رژیم شوروی، از آموزش‌های سیاسی‌اش و از همه‌ی میتینگ‌ها، راهپیمایی‌ها، تظاهرات‌، انتخابات‌ و یکشنبه‌های کارِ داوطلبانه‌اش نفرت داشتم. سعی می‌کردم از همه‌ی اینها اجتناب کنم، اما برخلاف جریان اصلی حرکت نمی‌کردم. سال‌ها بعد دریافتم که دقیقاً همین بی‌تفاوتی و انفعال بود که از من یک شهروند شوروی ساخته بود.»

aasoo.org/fa/articles/4456
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«رهاشدگی و تنهایی ما در جهانِ آفرینش، فقدان دادگاه استینافی با قوای اجرایی که بتوان هنگام فاجعه‌ای طاقت‌فرسا به آن رجوع کرد، چنان هولناک است که اکثر انسان‌ها از تحملش عاجزند. از این منظر، به نظر می‌رسد که خدا با بشر خواهد مُرد ــ و نه لحظه‌ای زودتر.»

aasoo.org/fa/articles/4455
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ما اکنون در قبایل ایدئولوژیکِ تغییرناپذیر و فراگیر زندگی می‌کنیم. دیگر لازم نیست که گفت‌وگویی واقعی داشته باشیم، زیرا بر مبنای ارتباطات قبیله‌ای مواضع ما پیشاپیش مفروض گرفته می‌شوند. این قبایل از ما می‌خواهند نسبت به عرف متداولشان وفادار باشیم؛ آنها از ما انتظارِ ایمان دارند و نه استدلال. بسیاری از جوانانی که در این فضا بزرگ می‌شوند، از ترس اینکه مبادا پرسش اشتباهی را مطرح کنند، از پرسیدن سؤال واهمه دارند. درنتیجه به‌شکلی ظریف دست به خودسانسوری می‌زنند. آنها حتی اگر هم باور داشته باشند که چیزی درست یا مهم است آن را به زبان نمی‌آورند، چون نباید چنین چیزی را به زبان آورد.»

aasoo.org/fa/articles/4450
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«آگاهی از توانایی حکومت در رویارویی با مردم، بی‌آنکه آنچه را پیش آمده انکار کند و یا گرانباری‌اش را هم‌چون سرانجامی ناگزیر بپذیرد، اگر می‌خواهد در برابر این واقعیتِ برنتافتنی ایستادگی کند، ‌باید بتواند آن را بدون انگاره‌هایی از پیش پرداخته، آنچنان که هست ببیند. نخستین گام در این راه، بررسی و سنجش داشته‌ها و خواسته‌های هر‌یک از نیروهای درگیر در این رویارویی است. افزون بر مردم و حکومت، نیروی سومی هم در این میان نقش دارد، بی‌آنکه همیشه آشکار باشد رفتارش به سود کدام طرف درگیری است: اپوزیسیون بیرون از کشور.»

aasoo.org/fa/articles/4453
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چرا در روسیه استالین محبوب است و گورباچف منفور؟🔻

🔸 میخائیل شیشکین در مسکو به دنیا آمده، یکی از تحسین‌شده‌ترین نویسندگان در ادبیات معاصر روسیه و تنها کسی است که هر سه جایزه‌ی ادبیِ معتبر روسیه را به دست آورده است. این منتقد صریحِ ولادیمیر پوتین و حکومتی که آن را «رژیم تبهکار» می‌خوانَد از سال ۱۹۹۵ در سوئیس در تبعید به سر برده است. عنوان جدیدترین کتاب او که به انگلیسی ترجمه شده این است: روسیه‌ی من: جنگ یا صلح؟ او در این کتاب اوضاع خشونت‌بارِ تاریخ روسیه و رابطه‌ی پرآشوب میان حکومت روسیه و شهروندانش را بررسی می‌کند.

🔸 میخائیل شیشکین: استالین میلیون‌ها نفر را به قتل رساند اما محبوبِ مردم روسیه است. گورباچف در غرب محبوب بود اما در جنگ افغانستان و جنگ سرد علیه غرب شکست خورد. بنابراین، در روسیه منفور است. ژنرال‌های پوتین به او گفتند که طی سه روز کی‌یف را خواهد گرفت، و او در محاسباتِ خود اشتباه کرد. او ناکام ماند. و حالا به تزاری جعلی تبدیل شده است. هیچ‌کس از دستور یک تزار جعلی اطاعت نخواهد کرد.

🔸 در مورد آینده‌ی روسیه بسیار بدبین‌ام. فکر نمی‌کنم که به کشوری دموکراتیک، شگفت‌انگیز و زیبا تبدیل شود. سرانجام، روزی از پوتین خبری نخواهد بود و جنگ بزرگی بر سر قدرت به راه خواهد افتاد. سقوط امپراتوری روسیه ادامه خواهد یافت؛ همه‌ی این جمهوری‌های ملی از فدراسیون روسیه جدا خواهند شد. سیبری هم جدا خواهد شد. به نظرم، دیکتاتورهای جدیدی در روسیه به قدرت خواهند رسید و غرب از آنها حمایت خواهد کرد چون این دیکتاتورها قول خواهند داد که کنترل تسلیحات هسته‌ای را به دست بگیرند، و تاریخ روسیه دوباره مایه‌ی پشیمانی و ندامت خواهد شد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«هرچند خیزش زن، زندگی، آزادی و اعتراضات و تظاهرات‌گسترده‌ی آن از سوی گروه‌ها یا نهادهای مشخصی سازمان‌دهی نشده بود، اما به جرقه‌ای برای سازمان‌دهیِ مردمانی تبدیل شد که خشمگین و ناراضی از وضعیت کنونی به تغییر می‌اندیشند.»

aasoo.org/fa/articles/4518
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ابراهیم پورداود در اولین سفرش به هند دو سال و نیم در آن دیار بود و در آنجا بخشی از مزدیسنا و اوستا را برای اولین‌بار به زبان فارسی برگرداند. با شروع جنگ جهانی اول، پورداود با هم‌فکرانش فرصت را غنیمت شمرده و سعی کردند تا اعتراض خود را به اشغال ایران به‌وسیله‌ی روسیه و انگلیس نشان دهند. او به‌همراه علامه قزوینی، اشراف‌زاده تبریزی و مهدی ملک‌زاده روزنامه‌ای به نام ایرانشهر تأسیس کردند.»

aasoo.org/fa/articles/4516
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«تنها در سال‌های نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم بود که برخی از اهالی نهضت مشروطه و قانون‌خواهی گفت‌وشنید را به‌عنوان گونه‌ای نوشتاری در اعتراض به ناهنجاری‌های اجتماعی، سیاست مستبد و دیانت شریعت‌زده‌ی حاکم وارد ادبیات مشروطه کردند. آنچه به‌ویژه آنها را به اخذ «دیالوگ آتن» ترغیب کرد، امکان گفت‌وشنیدِ آزاد و بی‌قیدوشرطِ نهفته در این گونه بود.»

aasoo.org/fa/articles/4515
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

میان تاریخ و آینده: مکان‌های خاطره؛ گفت‌وگو با شهلا شفیق 🔻

✍️ مکان‌های خاطره فقط موزه‌‌هایی برای انجماد و ثبت روایت‌های غالب گذشته نیستند، بلکه مدام به مکان‌های مذاکره و پیکربندیِ مجددِ معنا تبدیل می‌شوند که در آن هویت‌های اجتماعی و سیاسی با بازگشت به تجربیات تروماتیک گذشته که آنها «نماینده»شان هستند، مورد بحث قرار می‌گیرند و تقویت یا تضعیف می‌شوند. چیزی که مکان خاطره را به ایستگاهی برای درک، مرور و یادآوری تاریخ بدل می‌کند ماهیتش به‌عنوان نقطه‌ی تقاطع جاده‌های خاطرات مختلف و ظرفیت آن برای ادامه‌ی حیات از طریق بازسازی، بازیابی و بازبینیِ مداوم است. بدون مرور و بازبینی، چنان‌که نورا تأکید می‌کند، مکان خاطره صرفاً خاطره‌ی یک مکان خواهد بود. اصطلاح «مکان‌های خاطره» را من اولین‌بار از شهلا شفیق، نویسنده و جامعه‌شناس، شنیدم. در گفت‌وگویی که می‌خوانید، او اشاره می‌کند که مکان‌های خاطره‌ی ملت ایران با تاریخی چنین دردکشیده و خونین اکنون و در آینده کدام بزنگاه‌ها هستند و خواهند بود.

💬 شهلا شفیق:«با نظریه‌ی نورا، که به‌سرعت منتشر و گسترده شد، در بسیاری کشورها مکان‌های خاطره دارای کاربرد شدند: بازشناسی اتفاقاتی که حول آنها خاطره‌ای جمعی شکل گرفته است و حالا در مفهومی به نام مکان‌های خاطره امکان مرور، بازبینی و بازنویسی می‌یابند. اینجا باید به تفاوت میان تاریخ و خاطره اشاره کرد. تاریخ شرح رویدادها را در بر می‌گیرد و تاریخ‌نگاری مدون‌کردن این شرح است با تکیه بر داده‌ها و دانسته‌ها. حال‌آنکه خاطره برمی‌گردد به آنچه از زیسته‌ها و رویدادها در ذهن می‌ماند و آدم‌ها با آن زندگی می‌کنند. بنابراین، خاطرات جمعی رخدادهای متصل به احساسات جمعی هستند که با ارجاع به محل‌ها، اشیا، آرشیوها و حتی مفاهیم به مکان‌های خاطره تبدیل می‌شوند. ازاین‌‌رو، وقتی به مکان‌های خاطره اشاره می‌کنیم، هم مکان‌ها و بناهای یادبود مادی و هم مجموعه‌هایی از ساختارهای نشانه‌شناختیِ غیرمادی‌تر را در نظر می‌گیریم که نمایانگر فضاهایی هستند که گذشته را از طریق اعمال آیینی به تفصیل مرور و بازبینی می‌کنند. وقتی‌که این گذشته به دلایل اجتماعی و سیاسی در خطر حذف و محو قرار می‌گیرد، اهمیت مکان‌های خاطره در مبارزه علیه فراموشی بیشتر می‌شود. در ایران نیز، هرگاه و هرجا که خاطرات جمعی را شناسایی و بازشناسی کنیم، مکان خاطره شکل می‌گیرد و بنا می‌شود.»

💬 «مثلاً گورستان خاوران یک «مکان خاطره» است. خانواده‌های خاوران آن را بازشناسی کرده‌اند. روشن است که همه‌ی جان‌باختگان تابستان ۱۳۶۷ و سایر زندانیان کشته‌شده در جمهوری اسلامی در گورستان خاوران دفن نشده‌اند. اما خانواده‌هایی که هنوز نمی‌دانند فرزندانشان کجا به خاک سپرده شده‌اند و نیز بسیاری از دیگر بازماندگان مبارزان سیاسیِ اعدام‌شده این محل را مکانی نمادین می‌دانند که یادآور کشتار و سرکوب است. گورستان بهائیان در خاوران هم یکی از مکان‌های خاطره است که به نمادی برای سال‌ها قتل و سرکوب بدل شده است. نه‌تنها خانواده‌های زندانیان کشته‌شده در تابستان ۱۳۶۷‌ و بهائیان مدفون در خاوران بلکه ملت ایران گورستان خاوران را به‌عنوان نماد کشتار و سرکوب به رسمیت می‌شناسد. این‌چنین، گورستان خاوران از مفهوم عام قبرستان به مفهوم خاص «مکان خاطره»ی تروماتیک سرکوب‌ها گذر کرده است.»

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سیاست خارجی باید مبتنی بر اصول اخلاقی باشد 🔻

📚 آنچه در ادامه می‌خوانید، بخشی از تأملات تابستانی، اولین کتابی است که هاول نه به‌عنوان روشنفکری دگراندیش بلکه در مقام نخستین رئیس‌جمهور چکسلواکیِ پساکمونیست نوشت. او در جای‌جای این کتاب بر نقش مهم «اخلاق» در «سیاست» تأکید می‌کند. در باب اهمیت این کتاب، که ثمره‌ی تعطیلاتی ده‌روزه در تابستان پرتلاطمِ سال ۱۹۹۱ است، همین‌ بس که پل ویلسون، مترجم بسیاری از آثار هاول به زبان انگلیسی، آن را «اثری خارق‌العاده، به قلم انسانی خارق‌العاده، در زمانی خارق‌العاده» دانسته است.

📚 من پیشتر درباره‌ی اهداف سیاست خارجی‌مان سخن گفته‌ام. اما اگر قرار است که این اهداف، علت وجودی و معنای مشترکی داشته باشند، و اگر قرار است که با یکدیگر ارتباطی منطقی داشته باشند، در این صورت این اهداف باید از چیزِ دیگری هم بهره‌مند شوند، چیزی که آن را «روح سیاست خارجی» می‌خوانم. درست همان‌طور که یک کشور باید به روح خاصِ خود، ایده‌ی خاصِ خود و هویت معنویِ خاصِ خود مزیّن باشد، سیاست خارجی‌اش هم باید روح، ایده و هویت معنویِ خاصِ خود را داشته باشد. هر چیزِ دیگری باید مبتنی بر این روحِ بنیادین باشد. همین روح است که سیما یا سبک سیاست خارجی را تعیین می‌کند... .
روح سیاست خارجیِ ما چیست و چه باید باشد؟
رئوس کلیِ آن را باید در جنبش مقاومت بیست سال گذشته، و در تأکیدمان بر حقوق بشر و مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز برای رعایت این حقوق جُست. آری، سیاست‌های ما ــ داخلی و خارجی ــ هرگز نباید مبتنی بر ایدئولوژی باشد؛ این سیاست‌ها باید بر ایده‌ها، و از همه مهم‌تر ایده‌ی مدرن حقوق بشر، متکی باشد.

📚 حقوق بشر، جهان‌شمول و تفکیک‌ناپذیر است. آزادی انسان هم تفکیک‌ناپذیر است: اگر یک نفر در دنیا از آزادی محروم شود همه‌ی آدمیان، به طور غیرمستقیم، از آزادی محروم شده‌اند. به همین دلیل است که نمی‌توانیم در برابر شر یا خشونت ساکت بمانیم؛ سکوت صرفاً به شر و خشونت دامن می‌زند. چکسلواکی از سیاستِ تسلیم شدن و تن دادن به شر خاطره‌ی تلخی دارد؛ در آن زمان، این سیاست سبب شد که کشورمان از بین برود. بنابراین، تصادفی نیست که ما به تفکیک‌ناپذیریِ آزادیِ همه‌ی انسان‌ها فوق‌العاده حساس‌ایم.

📚 به عبارت دیگر، سیاست خارجی نباید خودخواهانه، بی‌ملاحظه، به شکل نسنجیده‌ای عمل‌گرایانه، معطوف به پیشبرد غیراخلاقی و غیرمسئولانه‌ی منافع کشورِ خودمان، و به زیانِ دیگران باشد. سیاست خارجی باید سیاستی باشد که منافعِ خودمان را بخش جدایی‌ناپذیری از منافع مشترکِ جهانیان بشمارد، و همیشه، حتی وقتی پای منافعِ آنی در میان نیست، ما را به مشارکت در عرصه‌ی بین‌المللی تشویق کند. بنابراین، سیاست خارجی باید مبتنی بر «مسئولیتی متعالی‌تر» باشد و با نگرشی جامع به دنیا و خطرات جهانی بنگرد؛ سیاستی انسانی، خردمندانه، حسّاس و آبرومندانه.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

موسیقی‌دانان ایرانی در پی دالان‌هایی برای کنشگریِ هنرمندانه🔻

🎼 امروز یکی از چالش‌های بزرگ هنرمندانی که به جنبش «زن، زندگی، آزادی» احساس تعهد می‌کنند مسئله‌ی اجرای کار هنری و کسب درآمد بدون رعایت بایدونبایدهای «وزارت ارشاد» است؛ به بیان دیگر، مسئله‌ی خلق و، مهم‌تر از آن، ارائه‌ی اثری هنری بدون «مجوز». اما آیا این هنرمندان در فضای امنیتی ایران توانسته‌اند با پشت‌کردن به این موانع اثرشان را به مخاطب برسانند؟

🎼 در سال‌های اخیر بخش عمده‌ای از نسل جدید موسیقیِ «آلترناتیو» ایرانی حتی وقتی آلبوم بدون کلام منتشر می‌کردند رغبتی به گرفتن مجوز نداشتند، چه رسد به امروز که دورانی است زیر سایه‌ی جنبش «زن، زندگی، آزادی». میزان تولیدات موسیقی غیررسمی ایران در سال‌های اخیر چشمگیر بوده و ازقضا خوانندگان زن در این آثار نقش انکارناپذیری دارند، اما اصرار تعداد زیادی از هنرمندان به برگزاریِ اجرای زنده‌ی بدون مجوز در بهار و تابستان سال امنیتیِ ۱۴۰۲ اتفاق ویژه‌تری است.

🎼 روی‌صحنه‌نرفتن هنرمندان موسیقی ــ البته به‌شکل رسمی ــ به بحث مهمی در میان اهل موسیقی دامن زده است و حتی رسانه‌های رسمیِ داخل ایران هم گزارش‌هایی در این زمینه منتشر کرده‌اند. اما بسیاری از هنرمندان موسیقیِ آلترناتیو ایران بیش از گذشته به اجراهای غیررسمی و کافه‌ای دل بسته‌اند. البته نیروهای امنیتی در بسیاری از موارد با این هنرمندان برخورد کرده‌اند. مثلاً اجرای پرسروصدای گروه «داماهی» در کافه‌رستوران «خانه‌ی دوست» در سوم و چهارم اردیبهشت سال جاری و با حضور افراد سرشناسی همچون حسین رونقی و شروین حاجی‌پور درنهایت به پلمپ‌شدن این کافه انجامید.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

تغییرات عمیق سیاسی دیروزود دارد، اما سوخت‌وسوز ندارد🔻

🔸 در آوریل ۲۰۲۳ ولادیمیر کارا-مورزا، فعال حقوق بشر و سیاستمدار مخالف حکومت روسیه، به جرم مخالفت با جنگ اوکراین به ۲۵ سال زندان محکوم شد. او به‌علت تأسیس یک «سازمان نامطلوب»، «پخش دروغ‌هایی درباره‌ی ارتش روسیه» و خیانت بزرگ ــ احتمالاً در ارتباط با مشارکت در قانون مگنیتسکی که کنگره‌ی آمریکا در سال ۲۰۱۲ تصویب کرد ــ گناهکار شناخته شد. کارا-مورزا آشنای نزدیک بوریس نمتسف، سیاستمدار مخالف کرملین، بود که به قتل رسید و خودِ او نیز دو بار در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ هدف حمله به‌قصد مسمومیت بوده است. درست پیش از محکومیتِ کارا-مورزا، دو روزنامه‌نگار به نام‌های آناستازیا اشتاینرت و الکس استرلنیکف پرسش‌هایی را ازطریق نظام پستیِ زندان در روسیه به او فرستادند. در ماه مه آنها پاسخی به‌صورت دست‌نوشته دریافت کردند که در آن کارا-مورزا درباره‌ی آینده‌ی روسیه، حکم شدید بی‌سابقه‌اش و جنگ در اوکراین به تأمل پرداخته است.

🔸 یک نظام مرکزیِ انعطاف‌ناپذیر در کشوری به بزرگی و تنوع و گوناگونیِ فرهنگیِ روسیه دقیقاً مسیر ازهم‌پاشی را می‌پیماید. ممکن است با زور سرنیزه و خون موقتاً یکپارچه شود، همان‌طور که تجربه‌ی بلشویک‌ها نشان داد. بهترین راه برای بقای سرزمین ما و تضمین رشد و پیشرفت درازمدتش بنیان‌گذاری آن بر مبنای فدرالیسم حقیقی، حکومت محلی قوی و نظام پارلمانی‌ای است که... منافع نواحی مختلف، جنبش‌های سیاسی و گروه‌های قومی را نمایندگی کند. و البته نباید جاه‌طلبی‌های امپریالیستی داشته باشد. هدف اصلیِ دولت باید رفاه شهروندانش باشد، نه تصرف سرزمین‌های بیگانه.

🔸 هر شخصی خودش تصمیم می‌گیرد و کسی حق ندارد که درباره‌ی دیگران قضاوت کند. بنابراین، من فقط درباره‌ی خودم حرف می‌زنم. من این را درست نمی‌دانم که دور از کشورم در امنیت باشم و از آنجا در سیاست روسیه دخالت کنم، از رژیم انتقاد کنم یا از هم‌رزمانم بخواهم که کاری انجام دهند. من اعتقاد راسخ دارم که سیاستمدار باید در کشور خودش باشد ــ سیاست حوزه‌ای نیست که کسی بتواند «از دوردست» در آن کار کند... .جنبه‌ی اخلاقی مهمی نیز وجود دارد. وقتی مخالفت با رژیم خطرناک می‌شود، آنان که هدفشان این است که سیاستمداری محبوب باشند باید همان خطراتی را به جان بخرند که شهروندان هم‌وطنشان.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ای کاش عدالتی؛ دو یادداشت درباره‌ی مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی🔻

🔸 به مهوش فکر می‌کنم. به مهوش عزیز که حالا هفتادساله است. با بیماری‏‌هایی که برایش دردهای مداوم به همراه دارد. بچه‏‌هایی که از زندان آزاد می‏‌شوند، می‎گویند درد زانو امانش را بریده است. آنانی که در بند ۲۰۹ در جریان این بازداشت جدید با مهوش هم‎سلول بوده‎اند، می‏‌گویند فشارهای دوره‌ی بازجویی‏‌اش نفس‏‌گیر بوده است. او که تازه شروع کرده بود به زندگی کردن و سفر رفتن و گذراندن وقت با خانواده‌‏اش. به فریبا فکر می‌کنم. صدای فریادش در بند ۲۰۹ در میانه‌ی روزهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌پیچد توی سرم، وقتی به مأموران می‌‏گوید «وقتی نمی‌توانید از پسِ این‌همه زندانی بربیایید، چرا این‌قدر دستگیر می‏‌کنید. الان سه ماه است که یک دست لباس ندارید تا بهمان بدهید. لباسمان پوسیده است!» فریبا که حالا ۶۰ ساله است و دوباره یک حکم سنگین ده‌‏ساله در مقابلش دارد.

🔸 وقتی سرانجام بعد از ده سال آزاد شدند، انگار بارِ سنگینی از دوش همه‌ی ما برداشته شد. همه‌ی مایی که مدتی در کنارشان زندگی کرده بودیم و تلخیِ رفتنمان و ماندنِشان، رهایمان نمی‌کرد. همه‌ی مایی که با صورت خندان و پرامیدِ آنها، یک بار در زندان مورد استقبال قرار گرفته و بار دیگر بدرقه شده بودیم. سرانجام می‌توانستیم بارِ سنگینِ ناتوانی را بر زمین بگذاریم. مهوش و فریبا بعد از ده ‌سال در خانه بودند. شبی که خبر محکومیت مجددشان به ده‎سال زندان را شنیدم، خوب یادم است. انگار پاهایم توان راه رفتن را از دست داده بود. آن بارِ سنگینِ ناتوانی دوباره برگشته بود روی شانه‏‌هایم و راهِ نفسم را گرفته بود.

🔸 زندان برای من حادثه‌ای تلخ اما آموزنده بود. مهوش و فریبا نه تنها در سخت‌ترین و تاریک‌ترین روزهای جوانی‌ام خالصانه برایم مادری کردند، بلکه آنچه از آنان آموختم هنوز قلبم را گرم و روشن می‌کند و حتی روی انتخاب‌ها و تصمیماتم تأثیر می‌گذارد. بازداشتِ دوباره‌ی آن‌ها قلبم را مچاله کرده است. تصور اینکه تمام تجربیات سخت و طاقت‌فرسا را در این سن و سال دوباره از سر گذرانده و چشم‌اندازشان از آینده،۱۰ سال تکرار درد است، نفسم را بند می‌آورد. سال‌ها با اتهامات واهی حقوق شهروندی و انسانی بهائیان را تضییع کردند. زندگی پیر و جوان را نابود کردند و با دروغ بین ما و دست‌هایمان فاصله انداختند و تخم بدبینی کاشتند. ده‌ها بهائی سر بر دار شدند و هزاران نفر ممنوع‌التحصیل. میلیاردها تومان از اموال بهائیان را سرقت کردند و آنها را نجس و جاسوس خواندند. امروز اما پس از این همه درد، دست‌های ما یکدیگر را یافته و قلب‌های ما برای هم می‌تپد. جان‌ها و زندگی‌های رفته برنمی‌گردد اما برای بازماندگان و نسل بعد آنچه ما از صلح، عدالت و عشق میانمان می‌سازیم به یادگار می‌ماند و راه آنان را روشن می‌کند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

هفت توصیه‌ی سوزان سانتاگ درباره‌ی تفکر مستقل

📚 مِرو امر (Merve Emre)، منتقد ادبی، در مقدمه‌ی کتاب درباره‌ی زنان به «امتناع سانتاگ از تن‌دادن به پاسخ‌های دم‌دستی یا پارسایی‌های زودرنج» اشاره می‌کند. حالا که در اوج دوران پاسخ‌های دم‌دستی و پارسایی‌های زودرنج‌به سر می‌بریم، رویکرد منحصربه‌فرد و هوشمندانه‌ی سانتاگ به بحث‌ها و گرفتاری‌های فمینیستیِ آن دوران می‌تواند راهنمایی آشنا برای ما هم باشد. امروز یکی از آن دوران‌هایی است که نظرات خردمندانه‌ی دورانی دیگر می‌تواند دیدگاه تازه‌ای را به ما نشان دهد. با توجه به یادداشت‌ها و فهرست‌های خودِ سانتاگ، که معروف‌ترین آنها مقاله‌ی «علیه تفسیر» است، در این مقاله چند نکته از کتاب درباره‌ی زنان سانتاگ را گردآوری کرده‌ایم.

📚 از زبان و ادبیات سیاسی زیاد استفاده نکنید. این خطر جدی است که وقتی مدام کلماتی مثل «مردسالاری»، «فاشیست»، «نژادپرست» و غیره را به‌سمت مخاطب پرتاب می‌کنیم واژه‌ها را از معنا و قدرتشان تهی می‌سازیم. سانتاگ نوشته بود: «اگر هدف این است که هر واژه‌ای در مواقعی مشخص معنا داشته باشد، نمی‌توان مدام از آن واژه استفاده کرد.»

📚 مستقل باشید. یکی از جالب‌ترین مخالف‌خوانی‌های سانتاگ در کتاب درباره‌ی زنان این است که او با نگاهی انتقادی از «آن فمینیست‌ها» و تأملات فمینیستیِ پرشورشان می‌نویسد. او هم درون جنبش فمینیسم بود و هم بیرون از آن. خواننده‌ی امروزی احتمالاً در مواجهه با او کلافه می‌شود که «تو بالاخره با کدام طرف هستی؟» در روزگار فعلیْ ما هر تغییر عقیده‌ای را نوعی نقص و ضعف می‌دانیم. اما سانتاگ این وضعیت پیچیده را نه ضعف بلکه نقطه‌ی قوت می‌دانست: هر فرد وقتی می‌تواند کاملاً مستقل باشد که هم داخل هر ایدئولوژی سیاسی و هم بیرون از آن باشد. در اوضاع سیاسی فعلی‌مردم مدام به دو گروه تقسیم می‌شوند: هوادارانِ جنبش حساسیت به عدالت اجتماعی و مخالفان این جنبش، فمینیست و ضدفمینیست، نژادپرست و ضدنژادپرست و... . اکنون بخش عظیمی از گفتمان عمومی در انحصار این‌گونه دسته‌بندی‌هاست و هرکس که به‌اندازه‌ی کافی در یکی از این دو گروه بازی نکند، سرزنش و توبیخ می‌شود. سانتاگ تن به این دسته‌بندی‌ها نمی‌داد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ولادیمیر واینوویچ؛ طنزپردازی که برآمدن ولادیمیر پوتین را پیش‌بینی کرد

🔸 در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰، یعنی در واپسین سال‌های حیات اتحاد جماهیر شوروی، طنزپردازی اهل روسیه سعی کرد که آینده‌ی سرزمین خود را به تصویر کشد. او رئیس حکومتی را به تصور درآورد که پیش‌تر در کا‌گ‌ب پله‌های ترقی را پیموده بود؛ از جنگ برای تحکیم قدرتش بهره می‌برد؛ همکاران امنیتیِ سابقش را در مناصبِ مهم می‌گمارد؛ سرچشمه‌ی اقتدارش را کلیسای ارتدکس روسیه می‌دانست؛ و دهه‌ها بر روسیه فرمانروایی کرد. به‌این‌ترتیب، او در ویران‌شهر خود، مسکو ۲۰۴۲، برآمدن ولادیمیر پوتین را پیش‌بینی کرده بود. نویسنده‌ی این ویران‌شهر طنزآلود ولادیمیر واینوویچ است.

🔸 ولادیمیر واینوویچ در سال ۱۹۳۲ در استالین‌آباد شوروی ــ اکنون دوشنبه، پایتخت تاجیکستان ــ به دنیا آمد. مادرش آموزگاری یهودی‌تبار بود و پدرش روزنامه‌نگاری از اهالی روسیه با تبار صرب. واینوویچ هنوز چهارده سال نداشت که پدرش به‌خاطر یک اشاره‌ی انتقادیِ کوچک به استالین بازداشت شد و پنج سال آزگار در اردوگاه‌های کار اجباری به سر برد. بعدها واینوویچ طی مصاحبه‌ با واشینگتن‌پست دراین‌باره گفت: «وقتی از مادر سراغ پدرم را می‌گرفتم، می‌گفت رفته سفر تجاری.»
پدرش که بازگشت، به‌اتفاق راهیِ اوکراین شدند. تا اوایل جوانی در اوکراین به سر برد و در همین اوان بود که هیتلر به شوروی و اوکراین حمله‌ور شد. سپس او همراه خانواده به مسکو هجرت گزید. واینوویچ در آنجا به کارهای یدی مختلفی، ازجمله کارگریِ خط‌‌آهن، نجاری و بنایی، روی آورد و در همان حال حیات ادبی خود را ازطریق طبع‌آزمایی در سرایش شعر و ترانه‌سرایی آغاز کرد. او در اوایل دهه‌ی ۱۹۶۰ با سرودن ترانه‌‌ی «چهارده دقیقه تا پرتاب» برای رادیو مسکو به شهرت ملی رسید، سروده‌ای که بر سر زبان‌ها افتاد و به ترانه‌ی محبوب یوری گاگارین و نیکیتا خروشچف بدل شد. سپس نخستین داستان خود، ما اینجا زندگی می‌کنیم، را نگاشت. منتقدان ادبی داستانش را پسندیدند و او را «صدایی تازه» خواندند. اما منتقدان حکومتی نیز این «صدای تازه» را شنیدند و دریافتند که نویسنده‌ای «دردسرساز» قدم به میدان نهاده است.

🔸 در سال ۱۹۷۵ سرانجام کاسه‌ی صبر کاگ‌ب لبریز شد و واینوویچ را به یک جلسه‌ی بازجویی فراخواندند. واینوویچ به‌تازگی رمان ایوان چونکین را به پایان رسانده بود، هجویه‌ای پیرامون جنگ جهانی دوم و زندگی روزمره در سایه‌ی رژیم‌های تمامیت‌خواه که در همان دوران نیویورکتایمز آن را شاهکار خواند. او در جایی از کتاب نوشته بود:«اگر به کسی حرف بیجایی بزنی، ممکن است خود را به دردسر بیندازی، ولی به اسب هرچه بگویی می‌پذیرد.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

نیروی فوق بشری از کجا می‌آید ــ و چرا؟ 🔻

✍️ تردیدِ دائمی ما باعث ایجاد میلِ شایع و شدیدی به نیرو ــ هر نیرویی ــ شده که بتواند با اطمینان به ما بگوید علل آگاهی یا سوءظنِ عمیق و در عین حال مبهم و فراگیر نسبت به ناامنی چیست، همان نا‌امنی‌‌ای که مایه‌ی عذابِ ابدی بسیاری از مردم عادی در جهان مدرنِ سیال است. گمان می‌کنند که شاید نیروی آشنا با این علل بتواند به مبتلایان بیاموزد که چگونه به طور مؤثر با این علل مبارزه کنند، آنها را از کار بیندازند و از میان بردارند ــ یا شاید حتی آن قدر قوی باشد که خودش این کار را بکند، کاری که مردمِ عادی، که از دانش، مهارت‌ها و منابعِ کافی بی‌بهره‌اند، به تنهایی از انجامش عاجزند. به‌اختصار می‌توان گفت، میلی شدید به نیرویی مطمئن و معتبر وجود دارد که بتواند امرِ نامرئی را ببیند و بی‌واسطه با امرِ مبهم و پنهان مواجه شود ــ نیرویی که بتواند از عهده‌ی چالشِ طاقت‌فرسا برآید و دشمنی را شکست دهد که در غیر این صورت، شکست‌ناپذیر است؛ و این کار را بی‌درنگ و به‌طور کامل انجام دهد.

✍️ چون هیئت‌های خواهانِ قدرت سیاسی و دینی در قلمرو یکسانی فعالیت می‌کنند، مشتریان یکسانی را هدف می‌گیرند و رسیدگی به نیازهای مشابهی را وعده می‌دهند. عجیب نیست که فنون و راهبردهای خود را با یکدیگر مبادله می‌کنند و، تنها با اصلاحات جزئی، روش‌ها و استدلال‌های یکدیگر را به کار می‌گیرند. بنیادگرایی‌های دینی به‌شدت وام‌دارِ مشکلاتِ اجتماعی‌ای هستند که گمان می‌رود به حیطه‌ی سیاست تعلق دارند (و شاید حتی وجه ممیّزه‌اش باشند)، در حالی که بنیادگرایی‌های سیاسی (و ظاهراً سکولار) اغلب زبان سنتی دینی مربوط به رویارویی نهایی خیر و شر را به کار می‌برند و همچون ادیان یکتاپرست، کوچک‌ترین، بی‌خطرترین و جزئی‌ترین نشانه‌های بدعت یا دگراندیشی، یا حتی بی‌اعتنایی یا بی‌میلی صرف به یگانه آموزه‌ی حقیقی، را پیدا و تکفیر می‌کنند و از بین می‌برند. اکنون بسیاری از «سیاسی کردن دین» سخن می‌گویند. اما به گرایش مشابه، یعنی «دینی کردن سیاست»، چندان توجه نمی‌کنند، گرایشی که نه تنها آشکارا در دولت قبلی آمریکا وجود داشت بلکه به صورتِ ضعیف‌تر، کم‌رنگ‌تر، و ریاکارانه‌تری در واژگانِ سیاسی دوران ما به چشم می‌خورَد.

✍️ لِشِک کولاکُفسکی، فیلسوفِ مرحوم، پدیده‌ی دین را تجلی و بیانِ نقصان و نارسایی بشر می‌دانست. باهمبودگی بشری مشکلاتی را می‌آفریند که از فهم و/ یا حلِ آنها عاجز است. منطق بشری در مواجهه با این مشکلات به زانو در‌می‌آید و در گِل می‌ماند. منطق بشری نمی‌تواند امور نامعقولی را که در جهان می‌یابد، طوری تغییر دهد که در چارچوبِ سفت و سختِ عقل بشری بگنجد؛ در نتیجه، آنها را از قلمرو امور بشری جدا می‌سازد و به حیطه‌هایی ورای اندیشه و کنشِ بشری می‌برد (خدا یعنی قیاس‌ناپذیری با فهم و شعور و قابلیت‌های انسانی، و مفهومِ «الهی» عبارت است از صفاتی که انسان‌ها مایل‌اند به دست آورند اما هرگز امیدی به کسب آن ندارند). به همین دلیل، حق با کولاکُفسکی است که می‌گوید متألّهینِ فاضل وقتی با زحمت زیاد می‌کوشند تا برای وجودِ خدا «برهانِ منطقی» ارائه کنند، بیش از آن که به دین نفع برسانند به آن ضرر می‌زنند.

@NashrAasoo 💬

Читать полностью…

Aasoo - آسو

درباره‌ی آزادی بیان🔻

🔸 آزادی بیان شالوده‌ی جوامع آزاد است. اما امروزه در دموکراسی‌های غربی بسیاری از افراد درباره‌ی مسائلی که برایشان مهم است با صدای بلند صحبت نمی‌کنند، زیرا از چیزی واهمه دارند که من آن را «بازخواست اجتماعی» می‌خوانم، یعنی واکنشی بی‌رحمانه نه از جانب حکومت بلکه از طرف مردم.

🔸 تعداد کتاب‌هایی که مرا رنجانده‌اند، عصبانی‌ام کرده‌اند و اسباب انزجارم شده‌اند از حساب بیرون است، اما هرگز برای منتشرنشدن آنها تلاش نکرده‌ام. وقتی چیزی می‌خوانم که از نظر علمی نادرست است، مانند اینکه نوشیدن ادرار می‌تواند سرطان را درمان کند، یا چیزی که به‌ناحق به کرامت انسانی آسیب می‌رساند، مانند گفتنِ اینکه افراد همجنس‌گرا باید زندانی شوند، نومیدانه آرزو می‌کنم که چنین افکاری از روی زمین محو شوند. بااین‌حال، در برابر حمایت و تبلیغ سانسور مقاومت می‌کنم. این موضع من هم به‌خاطر اصولم است و هم به‌خاطر ملاحظات عملی.

🔸 گاهی آنچه کمک می‌کند که ایده‌ای ظاهراً ساده‌اندیشانه جامه‌ی واقعیت بپوشد یک بحران است. برنامه‌ی اقتصادی و اجتماعی (نیو دیل) رئیس‌جمهور روزولت مبتنی بر ایده‌هایی بود که مخالف نظر عمومیِ غالبِ آن زمان بودند و عموماً ساده‌اندیشانه و غیرممکن به شمار می‌رفتند، اما زمانی‌که بحران «رکود بزرگ» پیش آمد، این برنامه ناگهان امکانِ تحقق یافت. سانسور اجتماعی بحران کنونی ماست. جورج اورول می‌گوید: «اگر تعداد زیادی از مردم به آزادی بیان علاقه داشته باشند، آزادی بیان وجود خواهد داشت، حتی اگر قانون آن را منع کند.» چیزی که من می‌توانم به آن اضافه کنم این است که ما می‌توانیم از آینده‌ی خود محافظت کنیم، برای این کار فقط به شجاعت اخلاقی نیاز داریم.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

حکومت، اپوزیسیون، مردم، هریک چه دارند؟ و هریک چه می‌خواهند؟🔻

🔹 گذشت نزدیک به نُه ماه از خیزش گسترده‌ای که غریب‌کشی مهسا امینی برانگیخت، به زایشی نینجامید که نام کردی او، ژینا، از ریشه‌ی «ژین»، زندگی، مژده‌بخش آن می‌توانست و می‌تواند باشد. اما بسیاری، از کودک تا میان‌سال، و بیش از همه جوان، در گوشه گوشه‌ی ایران، از سیستان و بلوچستان تا گیلان، از خراسان تا خوزستان، جان باختند. شماری را بر پایه‌ی جرم‌هایی ساختگی و به حکم دادگاه‌هایی که در آنها از هرچه نشان هست مگر داد، به چوبه‌ها‌ی دار سپردند. به این‌همه باید آمار ربودگان، گمشدگان و کشتگان به مرگ‌های مشکوک یا خودخواسته‌‌‌را هم افزود که رهاشدگان از بند زندان، در پی آزار و شکنجه‌های دوران بازداشت برمی‌گزینند. کشتند و این‌بار با شلیک به چشم‌ها، کور هم کردند. یعنی از «آزادی» که همآیی زن و زندگی، ژن و ژیان، زایش آن را نوید می‌دهد، تا کنون تنها «ژان» به کف آمده است که به کردی درد و همچنین دردِ زایمان معنا دارد. و این دردِ زایمانِ بی‌نوزاد را آگاهی از قَدَر بودن حریف و قَدَراندازی‌اش دو چندان می‌سازد.

🔹 در رویارویی با مردم، افزون بر سرکوب، حکومت چه برگ‌های برنده‌ای در دست دارد؟ این برگ‌های برنده را در دو سطح خارجی و داخلی باید پیش چشم داشت. بیراه نیست اگر پیروزی یک انقلاب را در گرو هم‌زمانی سه شرط بدانیم: گستردگی خیزش همگانی، سستی دستگاه سرکوب و همراهی جهانی با خواست سرنگونی. دو شرط نخست با هم نسبت مستقیم دارند، چون گستردگی خیزش همگانی می‌تواند به همان اندازه دستگاه سرکوب را ناکارآمد سازد که ناکارآمدی این یکی بر امکان گسترش دیگری بیفزاید. قدرت‌های جهانی هم با خواست دگرگونی بیشتر زمانی همراه می‌شوند که دو داده نخست گرد آمده باشند. اما در نبود این دو شرط، آیا می‌توان از خواست جهانی برای سرنگونی رژیم اسلامی سخن گفت؟

🔹 زنان، پیشگامان این انقلاب، آماج نخستین درهم‌شدگی دین و حکومت هستند. پس نام آنان بیانگر شرط نخست است و تأکید بر جدا کردن دین از حکومت. و همچون نمادی برای نامیدنِ همه نابرابری‌ها، از جنسی و قومی تا مذهبی و سیاسی، ایران را از آنِ همه ایرانیان می‌خواهد. حتی از آنِ معتقدان به اسلام. یادآوری این نکته اهمیت دارد، چون جمهوریاسلامی می‌خواهد به اکثریت مسلمانان چنین بقبولاند که در نبود رژیم، دچار همان تبعیض‌هایی می‌شوند که امروزه بر دیگران روا می‌گردد. «زندگی» چشمِ دوخته به گذشته را به سوی آینده می‌گرداند، آن هم با نوید آشتی و نه بیم جنگ داخلی که اگر دربگیرد می‌تواند اکنون ما را گذشته‌ی دریغ‌آمیز آینده‌مان کند. «زندگی» از ما می‌خواهد که سال‌های پیش رو را به‌جای هزینه کردن در راه تعریف ملت‌ها و تعیین مرزهای میان آنها، که بدون خونریزی نخواهد بود، در راه استوار ساختن پایه‌های دموکراسی لیبرال بگذاریم که بازتعریف ایران و ملت را به دنبال خواهد داشت. «آزادی» هم جنگیدن بر سر شکل ویژه‌ای از حکومت را کنار می‌گذارد و به ساختاری از فرمانروایی اشاره دارد که با صفت‌های اقتدارگرا و خودکامه و تمامیت‌خواه تعریف نخواهد شد. برای نخستین بار در تاریخ همروزگار، از مشروطه تا جنبش سبز، ما با شعاری سر و کار داریم که نه بهبود حکمرانی و نه شکل حکومت را پیشنهاد می‌کند. بلکه زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا پذرفتار برپایی و دوام دموکراسی لیبرال باشد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

لحظه‌ای انسانیت
✍🏼 مانا نیستانی

aasoo.org/fa/cartons/4454
@NashrAasoo🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«دیکتاتورها می‌گویند: «اگر من از دنیا بروم، دنیا هم باید با من از بین برود.» دیکتاتورها از احساس همدلی بی‌بهره‌اند. آنها از مردم متنفرند. بنابراین، مطمئن‌ام که پوتین فرمان حمله‌ی هسته‌ای را صادر خواهد کرد. اما هیچ‌کس از دستور او مبنی بر نابودی کره‌ی زمین اطاعت نخواهد کرد. هیچ‌کس. می‌دانید چرا؟ چون در روسیه‌پرسش اصلی با پرسش‌های طرح‌شده در ادبیات کلاسیک روسیِ قرن نوزدهم ــ چه کسی مقصر است؟ چه باید کرد؟ ــ فرق دارد.»

aasoo.org/fa/articles/4452
@NashrAasoo🔻

Читать полностью…
Подписаться на канал