nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

از کیهان تا لوتوس، حق چشم‌انداز🔻

✍ اگر روزی بخواهیم جایی به‌جز زمین را برای سکونت پیدا کنیم احتمالاً نخستین گزینه‌هایی که به ذهنمان می‌رسد زهره (ونوس) و مریخ است. اما فرض کنیم که بشر سرانجام فرصت پیدا کند که به ونوس برسد. آنچه در آنجا خواهد دید جهنمی واقعی است. دمای ۹۰۰ درجه‌ی سانتی‌گراد که آهن را هم ذوب می‌کند و اتمسفری زهرآگین که یک لحظه تنفس در آن هر موجود زنده‌ای را از پا در می‌آورد. اوضاع در مریخ هم چندان تعریفی ندارد. جو خیلی نازکی دارد که ۹۶ درصد از آن را دی اکسید کربن تشکیل می‌دهد. آینده‌ی آینده‌ی آینده‌ی بدترین سناریوهای تغییر اقلیم در زمین! ماه چه؟ فقدان اکسیژن و آب به کنار. جاذبه‌ی ماه آن‌قدر کم است که باید همه‌چیز را برای آنکه در هوا معلق نشود با طناب روی زمین ببندند. دورتر چه؟ چقدر دورتر؟ در دیگر سیارات منظومه‌ی شمسی امکان یافتن حیات ناممکن‌تر از حتی ونوس و مریخ است. کهکشان راه شیری را نسبتاً دقیق می‌شناسیم و مطمئنیم که نه هیچ موجود زنده‌ای در آن وجود دارد و نه حداقلی از شرایط مناسب زیست، شبیه به آنچه روی زمین قابل مشاهده است. حتی تا چند میلیارد سال نوری دورتر از کهکشان راه شیری را هم کمابیش کاویده‌ایم و می‌دانیم که جنس سیارگان و ستاره‌های آنها چیست و چه شرایط محیطی‌ای دارند. در آنها هم نشانه‌ای از حیات نیافته‌ایم. 

✍ گونه‌ی انسان هر چه پیش‌تر آمده دایره‌ی حق‌بینی و قائل شدن حقوق زیستی برای دیگر همنوعان و موجودات را گسترش داده است. چرا نباید تصور کرد که گام بعدی این است که انسان حقی هم برای طبیعت بی‌جان قائل باشد.
این حق که رود تا آخر راهش را برود و صخره همانجا باشد که میلیون‌ها سال ایستاده است. دلِ زمین را کمتر بشکافیم و بدانیم که هر تونل زخمی است در دل زمین، هر جاده خراشی است روی چهره‌ی زمین و هر شهر کشاندن عرصه‌ی جنگی پرطنین است به زادبوم موجوداتی دیگر که صدها هزار سال در آرامش سرگرم زندگیِ خود بوده‌اند. چرا ابر نباید در همان جا ببارد که در سرنوشتش مقدر بوده و چرا توفان نباید آن بکند که طبیعتش اقتضا می‌کند؟ سانتی‌مانتالیسم و رمانتیسیسم افراطی؟ شاید. اما وقتی پذیرفتیم که انسان برای حفظ حیات در کائنات مسئولیت اخلاقی دارد، این مسئولیت نمی‌تواند فقط شامل زیستمندانی باشد که عرفاً موجود زنده تلقی می‌شوند و باید شامل هر مؤلفه‌ای باشد که زندگی از آن ریشه می‌گیرد. حتی سنگ و صخره و ابر و باد و توفان و خاک و ماسه‌زارهای بیابانی.»

✍ موضوع حفاظت محیط زیست نمی‌تواند جدا از نوعی چارچوب اخلاقی باشد. مشکل چارچوب‌های اخلاقی البته این است که تأویل‌پذیرند. آنچه اینجا امری اخلاقی است، جای دیگری شاید نباشد. آنچه امروز امری اخلاقی است شاید فردا نباشد. و نهادهای حقوقی و نظام‌های حکمرانی نیز ممکن است همین‌قدر ماهیتی معطوف به موقعیت جغرافیایی و تاریخی داشته باشند.اما بشر همواره کوشیده تا برای تحقق رؤیاهای خود نوعی رویکرد کلان اخلاقی را دنبال کند که یک نظام متناسب حکمرانی هم پشتیبان آن بوده و تحققش را تضمین کرده است. در نهایت، رویکرد اخلاقی ما را به پیش می‌راند. و می‌توان امیدوار بود که گسترش دموکراسی در جهان کمک کند به تبدیل رویکردهای اخلاقیِ غالب (آنچه اکثریت جهانیان به آن اعتقاد دارند) به برنامه‌ی حکمرانی. حکمرانی بر زمین هرگز قاعده‌ای جز تأمین رفاه گونه‌ی بشر نداشته است ــ یک گونه از میلیاردها گونه‌ی زیستی که توانسته است زمین را فتح و بر آن حکمرانی کند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

نوشتن به‌منزله‌ی مبارزه با فراموشی🔻

✍ دهه‌ی گذشته تاریک‌ترین دوران تاریخ اویغورها از زمان تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ بوده است. از سال ۲۰۱۷، بیش از یک میلیون اویغور و دیگر مسلمانان در اردوگاه‌های «بازآموزی» در منطقه‌ی سین‌کیانگ چین تحت نظر قرار گرفته‌اند. مساجد ویران، هنرمندان و روشنفکران بازداشت و نوشته‌های عربی از بسیاری از مغاز‌ه‌ها و علائم حذف شده‌اند. زنان اویغور را به زور عقیم و اویغورها و هان‌ها را مجبور به ازدواج با یکدیگر کرده‌اند. حکومت چین هویت و فرهنگ اویغور را تهدیدی علیه یکپارچگیِ قومیِ خود می‌داند. مقامات رسمی در سال ۲۰۱۹ اعلام کردند که مراکز «بازآموزی» در شرف تعطیلی‌اند زیرا کسانی که در این مراکز بودند «فارغ‌التحصیل» شده‌اند، اما شواهد نشان می‌دهد که نظام کیفری و زندان‌های این منطقه به جای تقلیل یافتن تنوع پیدا کرده است. بسیاری از ساکنان پیشین این مراکز به زندان‌ها یا کارخانه‌هایی منتقل شده‌اند که در آنجا در نوبت‌های کاری طولانی، تحت مراقبت‌های شدید و در ازای دستمزدهای حداقلی به کار گرفته می‌شوند. مسلمانان و ترک‌های سین‌کیانگ خواه به طور رسمی زندانی باشند یا نه اما به هر حال در شبکه‌ای از نظارت و تهدید گرفتارند.

✍ این رویدادها، به دیاسپورای اویغور ضربه‌ی روحی و روانی سنگینی وارد کرده اما در همان حال آنها را به جنب و جوش نیز انداخته است. کنشگران اویغور به طرح تحریم‌های ایالات متحده علیه مقامات رسمی و شرکت‌های چینی و همچنین کاستن از محدودیت‌های مهاجرتی و پناهندگی برای اویغورها در برخی کشورها کمک‌های شایانی کرده‌اند. پروژه‌های مردم‌نهادی مانند «پروژه‌ی مستندسازی سین‌کیانگ» (که منابعی را درباره‌ی سیاست‌های چین در سین‌کیانگ جمع‌آوری می‌کند) و «پایگاه اطلاعات قربانیان سین‌کیانگ» (که هویت زندانیان یا گمشدگان اقلیت قومی این منطقه را ثبت می‌کند) می‌کوشند تا آگاهی‌ها را از این سرکوب مستمر افزایش دهند. اقداماتی از این دست شکلی از مقاومت است که میلان کوندرا آن را «مبارزه با فراموشی» خوانده است. دو زندگی‌نامه که اخیراً منتشر شده‌اند به ما کمک می‌کنند تا از انتخاب‌ها و هزینه‌هایی که در چنین مقاومتی وجود دارد شناخت بهتری پیدا کنیم. هر دو کتاب زندگی را در ارومچی، مرکز سین‌کیانگ، در دوره‌هایی متفاوت روایت می‌کنند. کتاب گلچهره خواجه با عنوان هر سنگی در جایی که به آن تعلق دارد گرانبهاتر است روایتگر دو دهه از زندگیِ او پیش از تصمیمش به ترک چین در سال ۲۰۰۱ است. طاهر حاموت اِزگیل در در انتظار بازداشت شبانه بر دوره‌ی بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ تمرکز می‌کند.

✍ امروز هیچ دولت یا سازمان بین‌المللی‌ای نمی‌تواند کاری انجام دهد که از تواناییِ دولت چین در کنترل زندگی اویغورها در درون مرزهایش بکاهد. دلیل اصلیِ این امر ترس از به خطر افتادن روابط اقتصادی (و گاهی استراتژیک) با این رژیم است. در بلندمدت باید اقداماتی برای حفظ و اشاعه‌ی میراث فرهنگ اویغوری که در معرض خطر قرار دارد انجام شود. اکنون تا حدودی این امر در جوامع اویغوریِ پراکنده در سراسر دنیا در حال انجام است. اویغورهای تبعیدی کتابخانه‌ها، مدرسه‌ها و کتابفروشی‌هایی به زبان اویغوری در شهرهایی مثل استانبول و فیرفکس در ویرجینیا تأسیس کرده‌اند. در بسیاری از شهرهای آمریکای شمالی و اروپا سخنرانی‌ها، کنسرت‌ها، رستوران‌ها و کلاس‌های آشپزیِ اویغوری وجود دارد. هر کدام از آنها پیروزیِ کوچکی به شمار می‌رود؛ هر یک گواهی می‌دهند که هویت اویغور چیزی بیش از قربانی‌بودن است.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ناک آوت
✍🏼 مانا نیستانی

@NashrAasoo🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» مجموعه گفت‌وگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان درباره‌ی جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران.»

aasoo.org/fa/podcast/4931
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«حتی در شرایط بحرانی، که آزادی‌های فردی به حداقل و پروپاگاندا و ارعاب به حداکثر می‌رسد، باز هم می‌توان افرادی را دید که با تفکر مستقل، خودارزیابیِ سنجیده و داوریِ درست در برابر همرنگی و همنوایی با ظلم مقاومت می‌کنند. آنها معیار متفاوتی دارند: آنها از خود می‌پرسند که پس از ارتکاب برخی اعمال نادرست، تا چه اندازه می‌توانند با خود در آرامش زندگی کنند.»

aasoo.org/fa/articles/4912
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«این یادداشت به بهانه‌ی انتشار کتاب چاقو: جزئیات یک ترور ناکام به قلم سلمان رشدی نوشته شده و تجربه‌ی ترور ناکام رشدی با چاقو را دستمایه‌ای ساخته است برای بازخوانی پرونده‌ی ترورهای ایدئولوژیک جمعی از دگراندیشان ایران معاصر که با پشتیبانی و فتوای آخوندهای شیعه و به دست اسلام‌گرایان با چاقو به قتل رسیدند.»

aasoo.org/fa/articles/4920
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

وطن جا مانده یا تن؟ مروری بر کتاب «تبعید یا زندان»، اثر صدیقه وسمقی🔻

✍ «آیا به مرور زمان «اینجا» می‌تواند مثل «آنجا» شود؟ این پرسش، پتکی است مدام کوبنده بر ذهن اکثر مهاجران اجباری. صدیقه وسمقی می‌گوید: «نه نمی‌شود، به این دلیل که برای دیگران نشده است. به این دلیل که درد تو به مرور زمان کمتر نمی‌شود بلکه بیشتر و عمیق‌تر می‌شود ... فکر می‌کنم مرا از خاک آنجا ساخته‌اند. وقتی باران می‌بارد تنِ خیسم بوی خاک باران‌خورده‌ی وطن می‌دهد. زیر باران می‌روم،‌بو می‌کشم. وطن فقط خاک نیست، وطن جایی است که در آنجا جا می‌مانی...» هنگام خواندن جملاتِ کتابش انگار با او سخن می‌گویم. انگار ژانویه یا فوریه‌ی ۲۰۱۴ است و ما در یکی از خیابان‌های کلن کنار هم راه می‌رویم و من به او می‌گویم: «ولی من جا نماندم، نگاه کن، تنِ من اینجاست. آنچه جا مانده وطن است و این تنِ خاکِ وطن‌خورده‌ی من است که آواره‌ی خاک‌های دیگر شده، نگاه کن...». و او چون همیشه آرام ادامه می‌دهد و بالاخره حرف آخر را می‌زند: «ببین، من خودم هم اینجا کار دارم که تا حالا مانده‌ام. می‌خواهم کتاب‌هایم را چاپ کنم. بعد از انتشار کتاب‌ها برمی‌گردم، حتماً برمی‌گردم...». برگشت. دستگیر شد و به زندان رفت. یکراست از تبعید به زندان رفت. سر موضع و محکم و بااراده. بدون هیچ شعار و هیچ دروغ و دغلی، نه به خود و نه به دیگران.

✍ «دعوت شهر زیبای اوپسالا را به‌عنوان نویسنده‌ی مهمان پذیرفتم. با محمد از شهر دانشگاهیِ گوتینگن و دوستان عزیز خداحافظی کردیم و راه سرنوشت را به سوی سوئد پیمودیم. روز سیزدهم فروردین ۱۳۹۱ بود ... نیامده بودیم تا بمانیم. دوست داشتم مانند مسافر زندگی کنم. دلم نمی‌خواست برای خانه چیزی بخریم. هرگاه چیزی می‌خریدیم، ولو یک بشقاب، احساس بدی به من دست می‌داد. مبادا ماندگار شویم ... تا یک سال من و محمد حتی از فرا گرفتن زبان سوئدی خودداری می‌کردیم ... انگار یادگیریِ زبان را نیز تدارکی برای ماندن می‌پنداشتیم.» شباهت‌های مکرر در واگویه‌های صدیقه وسمقی با کسانی چون او که نه در جوانی و نه به قصد اقامت در کشوری دیگر مجبور به ترک کشور شدند داستانی را به یادم آورد. انگار سال ۲۰۱۳ بود و من در سومین سال اقامت میهمان انجمن قلم آلمان در نورنبرگ بودم. حالا احمدی‌نژاد رفته بود و روحانی انتخاب شده بود و من امیدوار به بازگشت به ایران بودم ... پسرم به دیدارم آمد و با مشاهده‌ی خانه‌ی خالی از هرگونه وسیله‌ای به جز تخت و میز کار و کامپیوتر، از من سراغ رخت‌آویز گرفت تا لباس‌هایی را که شسته بود آویزان کند. با اندوهی غریب گفتم: من هیچ وسیله‌ای نخریدم، هرچه هست همانی است که در این خانه وجود داشت. من دارم برمی‌گردم... با تعجب و کمی عصبانیت نگاهم کرد و گفت: «فکر کنم حتی رزا لوکزامبورگ هم اگر قرار بود یک سال جایی زندگی کند حتماً وقتی لباس‌هایش را می‌شسته به فکر یک رخت‌آویز برای خشک کردن لباس‌هایش بوده...»

✍ صدیقه وسمقی در ماه‌های پایانیِ پنج سال حبس تعلیقیِ خویش بود که این بار از میان امواج خروشان، «زن، زندگی، آزادی» سر بر کشید. او حجاب اجباری از سر برداشت و از معترضان به حجاب اجباری حمایت کرد. سراغش آمدند و دوباره به زندان رفت ... آزاد که شد کتابش را با اجازه‌ی ناشر سوئدی در کانال تلگرام خود در دسترس گذاشت.
«... زندان همان زندان بود. بند همان بندی بود که در سال ۹۶ رفته بودم. البته تغییراتی در ساختمان بند ایجاد شده بود. مثلاً اضافه شدن یک اتاق پرستاری در طبقه‌ی پایین کنار دفتر بند و یک پرستار که شبانه‌روز آنجا بود. و البته افزایش تعداد و تنوع زندانیان که حیرت‌آور بود. این بار بند پر از زندانی بود. حتی سالنی که مقابل سه سالنِ متصل به همِ بند بود و بسته بود حالا به بند عمومی اضافه شده بود. قبلاً تعدادی از زنان "داعشی" در آنجا زندانی بودند و بعد هم به طور کلی بسته شده بود. این بار هر دو طبقه‌ی تخت‌ها پر شده بود و امکان استفاده از طبقه‌ی بالای تخت به‌عنوان جایی برای نگهداریِ وسایل شخصیِ زندانی وجود نداشت. تازه چند نفری هم کف‌خواب بودند... تقریباً همیشه شصت و چند نفر زندانیِ هم‌زمان در بند بودند ... گرایش‌های متفاوت زندانیان نسبت به سال ۱۳۹۶ متنوع‌تر شده بود. مثلاً این بار افرادی از عرفان حلقه، دادخواهان، محیط زیستی‌ها و سلطنت‌طلبان هم بودند و افزایش تعداد چپ‌ها نسبت به سال ۹۶ کاملاً به چشم می‌آمد...».

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

یک ناشتای ساده
✍🏼
مانا نیستانی

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«اسناد منتشرشده توسط کمیته‌ی بودجه‌ی سنا، که از سال ۲۰۱۵ تا اوایل سال ۲۰۲۲ را شامل می‌شود، صنعتی را به تصویر می‌کشد که به دنبال جای پایى در این دنیای در حال تغییر است. هرچند مدیران شرکت‌های نفتی به‌طور علنی از توافق‌نامه‌ى پاریس و ابتکارات و پروژه‌های «حفاظت از محیط زیست» حمایت می‌کردند، اما راهبردی را در پیش گرفتند تا با کمک روزنامه‌‌نگاران روایت‌ها را به‌نحوی تفسیر کنند که به حفظ منافع نهایی‌شان بینجامد و آنها را از انتقاداتِ بیشتر مصون نگه دارد.»

aasoo.org/fa/articles/4897
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چگونه فضیلت‌مندانه بحث و فحص کنیم؟🔻

✍ پایه‌ی تفکر انتقادی فضیلت است. فضائل عبارت‌اند از: ویژگی‌ها یا خصوصیات پایداری که فرد از رهگذر اعمال، عادات و شخصیت‌پروری با هدفی ذاتی و ارزشمند در خود پرورش می‌دهد. فردِ دارای فضیلت اخلاقی همواره برای نیل به کمال اخلاقی تلاش می‌کند. او این کار را از رهگذر کنش مدام و عادت کردن به انجام کارهای خوب و اجتناب از بدی انجام می‌دهد. فرد دارای فضیلتِ فکری دائماً برای نیل به حقیقت و درک بهتر تلاش می‌کند. او این کار را از رهگذر عادات مختلف ذهنی ــ مانند فروتنیِ فکری، پایداری فکری و غیره ــ انجام می‌دهد. در ادامه برخی از مهم‌ترین فضائل فکری را به اختصار بررسی می‌کنیم.

✍ ما همه در معرض سوگیری تأییدی (Confirmation bias) قرار داریم ــ یعنی مایل به انتخاب منابع، ایده‌ها و شواهدی هستیم که باورهای قبلیِ ما را تأیید یا از آن حمایت می‌کنند و نیز مایل به نادیده گرفتن یا کم‌اهمیت جلوه دادن منابع، ایده‌ها و شواهدی هستیم که در تضاد با باورهای ما هستند. اما عشق راستین به حقیقت ــ و حتی چه بسا بتوان جرئت کرد و گفت حقیقت‌پرستی ــ می‌تواند به ما در مقابله با سوگیری تأییدی کمک کند. دفاع از یک دیدگاه را هدف اصلیِ خود در تلاش‌های فکری قرار ندهید؛ بلکه کشف حقیقت را هدف اصلی قرار دهید.

✍ از قبیله‌گرایی بپرهیزید. قبیله‌گرایی به معنای پایبندیِ جزم‌اندیشانه به اصول و باورهای گروهی اجتماعی، سیاسی یا ایدئولوژیک است. در نبرد ایده‌ها، قبیله‌گرایی به تقویت ذهنیتِ خودی-غیرخودی می‌انجامد، سوگیری تأییدی را پرورش می‌دهد، جهل مغرورانه را ترویج می‌کند و به کاهش ارزش افراد بیرون از قبیله می‌انجامد. در تفکر قبیله‌گرا، استدلال‌ها چونان سلاح‌هایی برای حمله استفاده می‌شوند نه همچون ابزارهایی برای خدمت به حقیقت؛ طرف‌های بحث از ارزش تهی می‌شوند، به چشم دشمن دیده می‌شوند و غیرمنطقی شمرده می‌شوند. قبیله‌گرایی زیربنای بسیاری از مشکلاتی است که بشر گرفتار آن شده است. بی‌حرمتی و قتل نظام‌مندِ گروه‌های مذهبی، اجتماعی و نژادی در بخش‌هایی از جهان با انسانیت‌زدایی از افرادی تقویت می‌شود که خارج از قبیله‌ی ایدئولوژیک فرد قرار دارند. قبیله‌گرایی مسئله‌‌ای جزئی نیست؛ اثرات زیان‌بار آن در مقیاس‌وسیع، از ارتباط‌های میان‌فردی گرفته تا نسل‌کشی، مشاهده می‌شود.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اتباع بیگانه؛ ماجرای یک مهاجر افغانستانی در ایران 🔻

✍️ داخل موتر دو مرد دیگر هم نشسته بودند، یکی از آنها راننده‌ای خپل و ریشو بود و دیگری مردی حدوداً ۳۵ ساله که پیراهن چهارخانه‌ی طوسی داشت. وقتی که آن دو مأمور دیگر ناسزا بارم می‌کردند لبخند موذیانه‌ا‌ی روی صورتش نمایان می‌شد، گویی از تحقیر من لذت می‌برد. من اما از شدت ترس همانند بید می‌لرزیدم. با صدای لرزان و وحشت‌زده گفتم «جناب سروان، من پاسپورت دارم و تا دو ماه دیگر وقت دارد». سربازی که کنارم نشسته بود سیلیِ محکمی به صورتم زد. حتی همین حالا که دو روز از آن واقعه می‌گذرد و دارم این متن را می‌نگارم، هنوز درد را در گوشم حس می‌کنم. سرباز دیگری که کنار راننده نشسته بود فریاد برآورد «تو گه می‌خوری کثافت، اصلاً چرا اومدی اینجا؟ مگه خودتون کشور ندارید، چرا رفتی فست فودی کار کنی ها؟» آن دیگری که لبخند موذیانه‌ا‌ی داشت حالا با حالت عصبی جیغ می‌زد «ما هرشب از اونجا غذا می‌آریم و توی کثیف اونجا پیتزا درست می‌کنی. شما افغانیا سال به سال حموم نمی‌رین، بعد به چه حقی فست فودی کار می‌کنین؟»

✍️ موتر مقابل دروازه‌ی بزرگ آهنی می‌ایستد، سر دروازه نوشته است «کلانتری ۱۹ کاوه». محوطه‌ی کلانتری تاریک است و کسی آنجا دیده نمی‌شود جز مردی خنزر پنزری و ریشو که دروازه را به روی ما می‌گشاید. سربازان با توهین و چوب و چماق و لگد مرا به درون کلانتری می‌برند و به مردی که در انتهای سالن ایستاده می‌گویند «می‌دونی این افغانی توی پیتزا ۲۰۲۰ (نام مغازه‌) کار می‌‌کرد؟ باورت می‌شه تا الان مغازه‌شون باز بود؟ چند بار به این پدرسگ هشدار دادیم که از دوازده به بعد غیر قانونیه، تازه افغانی هم استخدام می‌کنه». مرد که با شکم بزرگ و برآمده‌اش به سختی راه می‌رفت شوکر برقی‌اش را از کمرش بیرون آورد و چند تا به گردن و دنده‌هایم ‌زد و سربازان دیگر با کوبیدن مشت و لگد بر سر و صورتم او را همراهی می‌کردند. هر بار که شوکر برقی را به جانم می‌‌زد از شدت درد به زمین می‌افتادم و ناله‌ا‌ی از سر بیچارگی سر می‌دادم. آن مرد از اینکه مرا به باد کتک گرفته بود سخت به وجد آمده بود و به سربازان دیگر می‌گفت «من گفتم دزد یا موادفروش بیارید، افغانی آوردید». و قهقهه‌‌ای سر می‌داد.

✍️ همین که رفت‌وآمد آدم‌ها بیشتر شد و صدای دعا از طبقه‌ی بالا بلند شد فهمیدم که دیگر صبح شده است. صدا واضح‌تر شد، گمانم زیارت عاشورا بود. سربازانی که هر روز جشن مرگ و خشونت و دلالی و باج‌گیری از مهاجران افغانستانی به راه می‌اندازند، حالا با صدای بلند دعای زیارت عاشورا می‌خواندند و بر یزید لعنت می‌فرستادند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

تبعیض ناخودآگاه - غریبه‌ی کوچک

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«شرکت در جشنواره‌ی فلامنکو برایم تجربه‌ای بود یگانه. من که گمان داشتم بسیار از این هنر یکتا می‌دانم به‌روشنی دریافتم که از این خُمِ سرشار از باده‌ی صافی، هنوز جز پیمانه‌ای بیش ننوشیده‌ام.»

aasoo.org/fa/articles/4918
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«دولت-ملت‌ها و نهادهای حکمرانی جهانی‌ای که به وجود آورده‌اند برای مدیریت اموری مانند ویروس‌ها، گازهای گلخانه‌ای و تکثر ژنتیکی مناسب نیستند زیرا این امور به مرزهای سیاسی محدود نمی‌شوند بلکه گستره‌ی آنها تمام جهان است. در نتیجه، ممکن است دیپلمات‌ها بتوانند در نهایت بر سر یک معاهده‌ی دنیاگیری به توافق برسند اما تا زمانی که در ساختار نظام بین‌المللی حاکمیت امری مقدس یا خدشه‌ناپذیر تلقی می‌شود، آنها هرگز نخواهند توانست پدیده‌هایی در مقیاس جهانی را به شکلی مؤثر کنترل کنند.»

aasoo.org/fa/articles/4916
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱ که دانش‌آموزان نقش زیادی در آن بازی کردند، بعضی گفتند که وزارت آموزش و پرورش بعد از چهار دهه به‌رغم انبوهی از «آموزه‌های ایدئولوژیک» هنوز نتوانسته است که دانش‌آموزانی حامی حکومت تربیت کند. به گفته‌ی هادی، دبیر دبیرستان، حجم زیاد مباحث سیاسی و ایدئولوژیک و حذف تاریخ پادشاهان سبب شده تا دانش‌آموزان از مباحث مذهبی و ایدئولوژیک دلزده شوند و حذف تاریخ پادشاهی از کتاب‌های درسی برایشان اهمیتی دوچندان پیدا کند.»

aasoo.org/fa/articles/4804
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«حیات و فقط حیات، مهم‌ترین داراییِ ما و مهم‌ترین مسئولیتِ ما و کل آن چیزی است که می‌تواند اخلاق، هویت، سبک زندگی و آرمان‌های معنوی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ ما را تبیین کند.»

aasoo.org/fa/articles/4919
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«روایت‌های شخصی مانند زندگی‌نامه‌های گلچهره و طاهر را معمولاً به خاطر «آگاهی‌فزایی» تحسین می‌کنند اما این که افزایش آگاهی دقیقاً به چه چیزی می‌انجامد چندان مشخص نیست: آگاهی عمومی نسبت به بسیاری از مسائل وجود دارد اما این امر بر شرکت‌ها یا سیاست‌گذاران تأثیری ندارد.»

aasoo.org/fa/articles/4896
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«با کمی تردید»: ۱ــ پنجاه‌و‌هفتی‌ها

اولین قسمت از مجموعه گفت‌وگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان در پادکست «با کمی تردید».

🔸 پادکست درس‌گفتارها در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ابتذال شر؛ عظمت‌زدایی از فرومایگانِ هیولانما🔻

✍ امروزه در شبکه‌های اجتماعی، اصطلاح «ابتذال شر» شاه‌کلید تقریباً هر بحثی است. کوته‌عبارتی است که کارِ چند جمله را یکجا انجام می‌دهد و گره از هر گفت‌وگویی می‌گشاید. تعبیری است مناسب مکالمه‌های کوتاه و تیزگذر در فضای مجازی. کافی است در شبکه‌ی ایکس نگاهی بیندازیم به تعدادی از توئیت‌هایی که در آن‌ها عبارت «ابتذال شر» به کار رفته است. نتیجه‌ی این نگاه اجمالی آن است که کاربران فارسی‌زبان برداشت‌هایی بس متفاوت و متنوع از این اصطلاح دارند و حتی در مواردی، برابرها و تعابیری خلاقانه‌نیز برای آن یافته‌اند. از باب نمونه، کاربری معادل «خوالیگریِ ضحاک» را برای آن یافته که طبعاً برگرفته از این داستان شاهنامه است که اهریمن در پیکر خوالیگر (آشپز) بر ضحاک پدیدار می‌شود و به او خورش‌های حیوانی، که سابق بر این نمی‌خورده است، می‌خوراند و خوی بد در او می‌پروراند، و در ازای طعام‌های لذیذ از او می‌خواهد که دو کتف‌ضحاک را ببوسد و بر جای آن بوسه‌ها دو مار می‌روید. کاربری دیگر، اصطلاح هانا آرنت را به زبان خودمانی چنین بازمی‌گوید که «ما مُرده را می‌شوریم، کاری نداریم می‌ره بهشت یا جهنم.» در نظر کاربر دیگری نیز ابتذال شر عبارت است از «آنلاک‌کردن مراحلی از شرارت که قبلاً نمی‌دانستیم وجود دارد.» بسیاری نیز ابتذال شر را به معنای «عادی‌سازی» به‌کار برده‌اند.

✍ در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم، برشت در یادداشتی بر نمایش‌نامه‌ی خود با نام برآمدن مقاومت‌پذیر آرتورو اویی (۱۹۴۱) در هجو هیتلر نوشت: «باید مشتِ جنایت‌کارانِ بزرگ سیاسی را باز کرد؛ به‌ویژه باید به ریش آنها خندید ... می‌توان گفت که کمدی، در قیاس با تراژدی، به‌شیوه‌ی جدی‌تری به مصائب بشری می‌پردازد.» آرنت، همانند برشت، معتقد بود که استفاده از لحن تراژیک و غم‌گساری با قربانیان (همان چیزی که منتقدانش از او توقع داشتند) تنها بر عظمتِ جنایت‌کارانِ فرومایه‌ای مثل آیشمن و هیتلر می‌افزاید؛ اما کمدی و مضحکه‌ی جنایت‌کاران از آنان «عظمت‌زدایی» می‌کند.

✍ هانا آرنت برخلاف سنت دیرینه‌ی فلسفی، ادبی و تئولوژیک، نظریه‌ی متفاوتی در باب شر ارائه داد. در نظر او، شر نه اهریمنی است؛ نه تجسد شیطان است و «نه صاعقه‌ای که از آسمان فرود آید.» آرنت، پیش‌پاافتادگیِ شر را جایگزین شر رادیکال کانت و شر اهریمنی در معتقدات مسیحی کرد. به‌اعتباری، در پرتو مفهوم ابتذال شر، شر اهریمنی و دین‌بنیاد به شری سکولار و نوعی میل به میان‌مایگی بدل شد که دایره‌ی شمول آن بزرگ‌تر و، در نتیجه، خطر آن برای بشریت بس هولناک‌تر است؛ زیرا چنان‌که ریوکا گالچن، نویسنده‌ی کانادایی-آمریکایی، می‌نویسد « از میان‌بردن چند هیولای منفرد راحت‌تر است تا مقابله با میان‌مایگیِ غیراخلاقی و بی‌انتهایی که در میلیون‌ها نفر نهفته است.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

ترورهای ایدئولوژیک با چاقو در ایران معاصر: از بابی‌و بهائی‌کشی تا قتل‌های زنجیره‌ای🔻

✍ دو شباهت کلیدی میان تجربه‌ی رشدی و قربانیان ترور با چاقو در ایران وجود دارد: نخست، ریشه‌‌های مشترک ایدئولوژیک و مذهبی این ترورهاست که با صدور فتوای ارتداد و قتل توسّط متولّیان رسمی مذهب شیعه و در موارد بسیاری با برنامه‌ریزی و هماهنگی کاربه‌دستان حکومتی صورت گرفته است؛ دوّم، استفاده از سلاح سرد ــ به طور خاص چاقو ــ و نحوه‌ی ضربه زدن و کشتن قربانیان است. قتل با چاقو از جمله شیوه‌های رایج در ترورهای ایدئولوژیک اسلام‌گرایان سراسر جهان بوده است و در ایران معاصر هم به عنوان یکی از کُشت‌افزارهای کلیدی برای از بین بردن دگراندیشان مورد استفاده قرار گرفته است. ثبت و یادآوری جزئیات جنایت، شکلی از مبارزه‌‌‌ی آگاهانه با ساختار سرکوب‌گری است که به طور سیستماتیک، پس از صدور فتوای قتل و عمل کشتن، پاکسازی صحنه‌ی جنایت و جزئیات موحش ترور و سپس انکار جنایت را در دستور کار خود قرار می‌دهد.

✍ خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را در ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۶۷ صادر کرد؛ اما جان‌های بسیاری در دوره‌های مختلف تاریخ ایران معاصر، قربانی فتواهای مشابه شده بودند. صدور فرمان کشتن به نام «اللّه»، با هدف پاسداشت «اسلام»، و به بهانه‌ی «توهین به مقدّسات» یکی از الگوهای آشنای ترورهای ایدئولوژیک دگراندیشان در تاریخ ایران معاصر بوده است؛ از قتل بابیان و بهائیان در دوران قاجار گرفته تا کشتار سیاستمداران، پزشکان، هنرمندان و نویسندگان در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی. در تاریخ ایران معاصر، صدور چنین فرمان‌هایی در اکثر موارد با دخالت و پشتیبانی آخوندهای شیعه‌ی وقت صورت گرفته است.

✍ سلمان رشدی به دلیل جان به در بردن از ترور، به نوعی، هم قربانی، هم شاهد و هم بازمانده‌ی آن جنایت است. او در کتاب چاقو از حسّ تنهایی عمیقی می‌نویسد که انسان در رویارویی نزدیک با مرگ تجربه می‌کند، و همین‌طور از روزهایی که در تنهایی خود غرقه در افکار منفی می‌شود: «همه‌اش همین بود؟ آیا من به پایان رسیده‌ام؟ همه‌اش همین بود؟ آیا با این حمله بیش از تحمّلی که داشتم از من دریغ شد؟ شاید این وضعیت دارد آرام آرام مرا می‌کشد؟ هر چند این طور که به نظر می‌آید بهبود یافته‌ام. شاید آن چاقو هنوز در من است و به سمت قلبم در حرکت.» این تنهایی عمیق و ماندگار که چاقوی تیز ترور بر ذهن و روان قربانی و بازماندگان به یادگار باقی می‌گذارد، زخمی‌ست که با کمک بهترین تیم پزشکان معالج و حتّی با گذر زمان هم درمان نمی‌شود. زخمی که حاصل خشونتی تقدیس‌شده و سازمان‌یافته است و به نام «خدا» و به قصد «کشتن» بر روح و روان قربانی و بازماندگانش خراش می‌اندازد. شاید تنها راه امکان جلوگیری از پیشروی فرسایشی این زخم عمیق، همان دادخواهی با سرانجامی عادلانه باشد: «مرگشان بر جهان زندگان سنگینی می‌کند. تنها زمانی می‌توان سرگذشت آنان را به گذشته سپرد که دادخواهی ما به سرانجامی عادلانه رسیده باشد. تنها در آن هنگام سرگذشت آنان به گذشته خواهد پیوست تا برگی از تاریخ باشد برای عبرت آیندگان.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

درس‌گفتارهای عباس امانت درباره‌ی تاریخ ایران ــ درس پنجم، بازار و میدان

🔸 در این سلسله درس‌گفتارها، عباس امانت، استاد بازنشسته‌ی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت می‌کند که به باور او از قرن‌ها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.

🔸 پیشگفتار
🔸درس اول: بوم و بر
🔸 درس دوم: ایران و انیران
🔸 درس سوم: دیوان و درگاه
🔸 درس چهارم: دین و دولت

🔸 این قسمت را می‌توانید در یوتیوب، توئیتر یا اینستاگرام آسو نیز ببینید. همچنین پادکست درس‌گفتارها در اپ‌های پادگیر در دسترس هستند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«صدیقه وسمقی در  کتاب تبعید یا زندان  از نسبتِ تبعید به زندان، از تفاوت و تشابه میان این دو فضا، و از تجربه‌های تلخ و شیرین این دو فضا می‌نویسد. فصل اول شرح فراق نویسنده از ایران است و توضیح و برشمردن دلایلش برای بازگشت به ایران. فصل دوم شرح بازجویی‌ها و حضور در «محکمه»ی دادگاه انقلاب و فصل سوم توصیف و تصویری است دقیق و راستین از دوران زندان.»

aasoo.org/fa/books/4917
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

شرکت‌های نفتی چگونه سر خبرنگاران شیره می‌مالند🔻

🔹 از حدود یک قرن قبل، صنعت نفت و گاز برای کنترل تصویر خود در رسانه‌ها، به‌ویژه رسانه‌های مخصوص مخاطبان نخبه، وسواس زیادی به خرج داده است. در آغاز دهه‌ى ۱۹۷۰، شرکت نفت موبیل برای تبلیغ محصولات و دیدگاه‌های خود در بخش نظرات «نیویورک ‌تایمز» تبلیغاتی را منتشر کرد که شبیه به ستون‌روزنامه‌ها طراحی شده بود (مطالبى که بعدها به «مقالات تبلیغاتى» شهرت یافت) و همچنین از برنامه‌های «شاهکار» در شبکه‌ی پی‌بی‌اس حمایت مالی کرد. هرب اشمرتز، معاون روابط عمومی شرکت نفت موبیل، بعداً گفت که به این ترتیب موبیل، که در دهه‌ی ۱۹۹۰ با اکسان ادغام شد، در نظر مردم به‌«شرکت نفت مطلوب آدم‌های اندیشمند» تبدیل شد.
اما در اواسط دهه‌ى گذشته، این تصویرِ به‌دقت ‌ساخته‌شده مخدوش شد. 

🔹 امسال یکی از بدترین سال‌ها برای روزنامه‌نگارانِ شاغل بوده است: تنها در سال ۲۰۲۴ بیش از ۵۰۰ شغل از بین رفته است. ماهیت نحوه‌ى تأمین مالىِ رسانه‌ها نیز در حال تغییر است. بسیاری از رسانه‌هایی که توانسته‌اند در این فضای جهنمی زنده بمانند ــ و حتی پیشرفت کنند ــ به حق‌اشتراک‌های ‌گران‌قیمتی که شرکت‌های تجاری می‌پردازند متکى هستند.مکس تانی، گزارشگر رسانه‌ای، ماه گذشته در «سمافور» نوشت که رسانه‌ها به طور فزاینده‌ای از گزارش‌های تحقیقاتیِ دشوار دوری می‌کنند، زیرا وضعیت حقوقىِ وخیم و افزایش تمرکز بر سودآورى سبب مى‌شود که سردبیران چندان علاقه‌ای به انتشار گزارش‌هایی که ممکن است در آینده هزینه‌های حقوقیِ سنگینى داشته باشد، نشان ندهند. در همین حال، شرکت‌هاى نفتى بزرگ از الگوی تجاری رسانه‌هاى بزرگ باقی‌مانده‌در آمریکا حمایت می‌کنند. تحقیقات اخیر توسط «دریلد» و «نیشن» نشان داده است که «بلومبرگ»، «رویترز»، «پولیتیکو»، «واشنگتن ‌پست» و «نیویورک ‌تایمز» تولیدکنندگان عمده‌ی سوخت‌های فسیلی را مشتریِ خود می‌دانند. «نیویورک ‌تایمز» تنها در یک دوره‌ی سه‌ساله بیش از ۲۰ میلیون دلار از شرکت‌های سوخت‌های فسیلی دریافت کرده است. (خبرنگاران حوزه‌ى اقلیمی که «دریلد» و «نیشن» در مورد انتشار مطلب در رسانه‌ها در ازای دریافت پول با آنها صحبت کردند، منتقد این رویّه بودند و ‌گفتند که انتشار تبلیغات شرکت‌های نفت و گاز کار آنها برای ارائه‌ی گزارش‌های دقیق درباره‌ى تغییرات اقلیمی را تضعیف می‌کند.)

🔹 اسناد منتشرشده توسط کمیته‌ی بودجه‌ی سنا برای خبرنگارانی که با شرکت‌های نفتی سروکار دارند آموزنده است ــ به ما می‌فهماند که این شرکت‌ها در حال یادداشت‌بردارى درباره‌ى خودمان، رسانه‌مان، نظرات احتمالى‌مان در مورد اقدامات اقلیمی و احتمال همسویی‌مان با روایتشان هستند. اکنون روزنامه‌نگاران می‌دانند که شرکت‌هاى بزرگ نفتى یک دفترچه‌ی راهنما دارند و این وظیفه‌ی ماست که آن را مطالعه و در پوشش خبرىِ خود به آن توجه کنیم. امیدوارم که خبرنگاران در تمامى حوزه‌ها نسبت به نحوه‌ى پوشش کسب‌وکارها، به‌ویژه صنایع نفت و گاز، هوشیارتر شوند. اما این روزها حفظ هر نوع شغلی در روزنامه‌نگاری دشوار شده است، به‌ویژه زمانی که شجاعت به خرج دهید. برای مثال، رئیس دفتر رویترز در هیوستون، پس از ۱۲ سال همکاری با این خبرگزاری، اکنون در بخش ارتباطات شرکت نفتیِ «آرامکو اَمِریکاز»، یکی از زیرمجموعه‌‌هاى آرامکوی سعودی، بزرگ‌ترین شرکت نفت و گاز جهان، کار می‌کند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

به زودی در آسو…
در سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» پادکست «با کمی تردید»، مجموعه گفت‌وگوهای فهیمه خضر حیدری و حسین قاضیان درباره جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران

@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«فضائل فکری پایه‌ی تفکر انتقادی‌اند. با این حال، فضائل فکری در مورد چگونگی برقراریِ گفت‌وگوهای سازنده، ثمربخش و حقیقت‌محور با هم‌بحثتان (یعنی کسانی که با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنید) چندان راهی نمی‌نمایند. فضایل فکری سراسر مربوط به هدایت درون به سوی هدفِ نیل به حقیقت‌اند. اما گفت‌وگو یک قدم از این فرا می‌رود، زیرا دیگران را در حقیقت‌جویی دخیل می‌کند.»

aasoo.org/fa/articles/4910
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«حوالی ساعت ۲ بامداد پنج‌شنبه مرا در برابر یک مغازه‌ی پیتزافروشی که شب‌ها آنجا کار می‌کنم دستگیر کردند. دو مأمور پلیس جوان که اونیفورم سبزرنگی بر تن داشتند همین که فهمیدند اهل افغانستان هستم به من دستبند زدند و به طرزی رعدآسا مرا به درون موتر چپاندند، مثل یک بوجی (گونی) آرد.»

aasoo.org/fa/notes/4924
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«یک گاو نرِ سیاھه، که گاھی می‌تونه تو رو بکُشه!»؛ گزارشی از جشنواره‌ی رقص و آواز فلامنکو در اسپانیا🔻

🔹 این جشنواره که از ۲۲ تا ۲۸ ژوئیه در روستای «لو فررو» در ایالت مورسیا در اسپانیا برگزار شد از چند جنبه برایم شگفت‌انگیز بود. اول اینکه این جشنواره، با عنوان کامل «جشنواره‌ی جهانی آواز فلامنکوی لو فررو»، امسال ۴۴ساله شد و در واقع قدیمی‌ترین جشنواره‌ی فلامنکو در اسپانیا و، بی‌تردید، در سراسر جهان است. دوم اینکه محل برگزاری‌اش نه در استان وسیع آندلس ــ زادگاه و بزرگ‌ترین عرصه‌ی نشو و نمای هنر فلامنکو و محل سکونت بیشترین تعداد از کولی‌های اسپانیا ــ بلکه در استان مجاور و بسیار کوچک‌تر مورسیا است. و از این دو جالب‌تر ــ یا عجیب‌تر ــ مرکز برگزاریِ این جشنواره است، یعنی روستای «لو فررو» با جمعیتی کمتر از ده‌هزار نفر ــ طبق آخرین سرشماری رسمی کشور ــ و در فاصله‌ی ۳۵ کیلومتریِ از شھر بزرگ و آباد مورسیا، مرکز استان مورسیا، ولی بدون هیچ‌گونه وسیله‌ی رفت‌وآمد عمومی مثل اتوبوس یا قطار به مورسیا! باوجوداین، هر شب از حدود ساعت نُه که تب آفتاب سوزان وسط تابستان کمی عرق می‌کرد جمعیتی که انگار از زمین می‌جوشیدند میدانک جلو محل برگزاری کنسرت‌ها، موسوم به «میدان فلامنکو»، را پر می‌کردند تا قبل از صف‌کشیدن برای ورود به حیاط وسیع و روباز کنسرت چیزی بخورند و لبی تر کنند. بسیاری از نام‌آورترین چهره‌های هنر فلامنکو در هر سه عرصه‌ی آواز، رقص و گیتارنوازی در جشنواره‌ی امسال شرکت داشتند، مثل خُوزه مِرسه، آنا رویز، و پاکو سه‌په‌رو.

🔹 یکی دیگر از برنامه‌های چشمگیر جشنواره، اجرای رقص و آواز توسط هنرجویانِ خردسالِ هنرستانِ موسیقیِ فلامنکو بود. مجری برنامه در معرفیِ این بخش به‌درستی اشاره کرد که: «امشب شبی بسیار مهم در این هفته است برای زنده‌نگه‌داشتن فلامنکو. زیرا آینده‌ی فلامنکو در هنرستان‌های آواز و رقص و نوازندگی فلامنکو ریشه دارد.»
و آن‌گاه او سه دخترک خردسال را روی صحنه آورد: «خب، حالا این‌ها را به شما معرفی می‌کنم. این لولاست، این کاندلاست، و این مارتاست. هر سه جزو شاگردان هنرستان رقص شهرداریِ توره پاچکو هستند.»
و سپس این سه رقصنده‌ی خردسال همراه با گروهی از شاگردان همان هنرستان جلوه‌های تازه‌ای از هنر فلامنکو را روی صحنه به تماشا گذاشتند. در همان شب به آوازخوانانِ خردسالِ این هنرستان نیز فرصت داده شد تا اولین حضور روی صحنه‌ا‌ی رسمی و حرفه‌ای را تجربه کنند، و در مقابلِ چند صد تماشاگر و شنونده‌ی مشتاق آواز بخوانند.

🔹 پایان‌بخشِ یک هفته هنرنمایی در عرصه‌ی هنر فلامنکو، اجرای فلامنکوــ باله‌ی «فدریکو» بود در بزرگداشت شاعر و نمایشنامه‌نویس برجسته‌ی آندلسی، فدریکو گارسیا لورکا. کولی‌های اسپانیا حالی می‌کنند با چهارپاره‌های لورکا که برای فلامنکوخوانی جان می‌دهد؛ هم ازلحاظ فرم، به‌خاطر کوتاهیِ مصراع‌ها و ضربی که در کلام است، و هم ازلحاظ موضوعی که با زندگی روستایی‌وار کولیان هماهنگ است. در این فلامنکوــ باله نه‌تنها با اجرای رقص گروهی اشاراتی به زندگیِ لورکا و آثار جاودانه‌اش شد، بلکه برخی از ترانه‌های بسیار مشهورش، ازجمله «در کافه‌ی چینیتاس»، هم خوانده شد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

حکمرانی بر کره‌ی زمین🔻

🔸ما انسان‌ها در تلاش برای مهار جنبه‌های نامطلوب جهان روی رودخانه‌ها سد زده‌ایم، به جنگ‌میکروب‌ها رفته‌ایم، به بیرون جو سفر کرده‌ایم، فسیل‌های گونه‌های حیاتی باستانی را به انرژی تبدیل کرده‌ایم، خانه و شهر ساخته‌ایم و جنگل‌ها و مراتع را تراشیده‌ایم. در تمام این کارها تنها نیازها و امیال انسان‌ها را در نظر داشتیم ــ یا به عبارتی نیازها و امیال برخی از انسان‌ها را ــ و سایر موجودات و چیزها را نادیده گرفتیم. فرهنگی که انسان را صورت و مثال الهی می‌داند و فناوری‌ای که طبیعت را صرفاً ابزار، منجر به پیدایش این خودانگاره شده است که قدرت انسان نامحدود است و موفق شده که طبیعت را رام کند. با این حال، اجماعی علمی در حال شکل‌گیری است مبنی بر این که نه تنها ما طبیعت را رام نکرده‌ایم بلکه نمی‌توانیم آن را رام کنیم زیرا ما خود جزئی از طبیعت‌ایم. نوع بشر به شکلی انفکاک‌ناپذیر بخشی از بیوسفر (زیست‌کره) یا کره‌ی زمین‌است. این بینش برآمده از مطالعات علمی است و نه تأملات اسطوره‌ای.

🔸 نخستین چیزی که باید پذیرفت این است که تغییر اقلیم نمونه‌ی بارز مسائل سیاره‌ای است. انتشار گازهای گلخانه‌ای در همه‌جا روی می‌دهد و بر همه‌جا تأثیر می‌گذارد. تفاوتی نمی‌کند که کربن در مرکز لس‌آنجلس می‌سوزد یا در روستاهای لائوس، هنگامی که کربن وارد اتمسفر می‌شود بر کل سامانه‌ی کره‌ی زمین تأثیر می‌گذارد. در نتیجه، مقیاس مرجع صلاحیت‌داری که بتواند به شکلی مؤثر الزام به کاهش تغییرات اقلیمی کند باید کل سیاره‌ی زمین را در بر بگیرد. با این حال، این به آن معنا نیست که نهادی سیاره‌ای که مسئول کنترل انتشار گاز کربن است کل این فرایند را بر عهده خواهد گرفت. یک نهاد سیاره‌ایِ کنترلِ اقلیمی، تنها تصمیم‌های سطح بالا ــ برای مثال، حداکثر بودجه‌ی کربنیِ مجاز برای کره‌ی زمین در هر سال ــ را بر عهده خواهد داشت و سپس اجرای آنها را به نهادهایی با مقیاس کوچک‌تر خواهد سپرد. به عبارت دیگر، نهاد سیاره‌ای تنها تصمیم‌هایی را می‌گیرد که برای مؤثر بودن باید در مقیاسی سیاره‌ای اتخاذ شوند.

🔸 بحران‌‌ها، مانند جنگ‌های جهانی، اغلب واسطه‌ی تغییرات نهادی‌اند. تغییرات عمده در ساختارهای حکمرانی معمولاً در خلال یا پس از فجایعی روی می‌دهند که نظم نهادیِ موجود را به چالش می‌کشند. بسیار غم‌انگیز است که در سیاست، تغییرات عموماً بسیار دیر اتفاق می‌افتند ــ بحران همان چیزی است که سبب می‌شود پیشنهادهای «غیرممکن» سرانجام نه تنها معقول بلکه ضروری به نظر برسند. تصور بروز مصائبی دیگر برای این کره‌ی خاکی چندان دشوار نیست. ما نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که چه مصائب تکان‌دهنده‌ای ممکن است موجب پدید آمدن نظام‌های حکمرانی جدید شود. به جای آن، باید بر ارائه‌ی چشم‌اندازی روشن از حکمرانیِ سیاره‌ای تمرکز کنیم. داشتن چنین تصویری در ذهن می‌تواند به ما کمک کند تا از بحرانی که با توجه به ناکافی بودن نظام کنونی حتمی‌الوقوع است، بیشترین استفاده را ببریم. با توجه به این که نه تنها از نظر ژئوپولیتیک بلکه به لحاظ ژئوفیزیکی نیز دچار عدم قطعیت شده‌ایم، یافتن ستاره‌ی شمالی‌مان ــ یعنی چشم‌انداز مقصدی که به سمت آن در حرکت‌ایم ــ بیش از هر زمان دیگری اهمیت خواهد داشت.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

سرگذشت کتاب‌های درسی در ایران🔻

📚 در سال ۱۲۳۰ خورشیدی، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، دارالفنون به‌عنوان نخستین دانشگاه نوینِ ایران آغاز به کار کرد و کتاب‌های درسی به سبک جدید نیز وارد نظام آموزشی شد. پیش از آنکه آموزش و پرورشِ همگانی مطرح و حتی اجباری شود به گفته‌ی اسفندیار معتمدی، مؤلف کتاب‌های درسی و پژوهشگر تاریخ علم، «کتاب درسی همان کتاب‌های معمولیِ بزرگسالان بود با این تفاوت که به کودکان و نوسوادان، هر بار بیش از چند سطر درس نمی‌دادند و محصل به کمک تکرار و حافظه، مطالب را به ذهن ‌می‌سپرد و به معلم تحویل ‌می‌داد تا آنکه به تدریج خواندن و نوشتن را با زحمت فراوان فرا ‌می‌گرفت.» دارالفنون به‌عنوان نخستین مدرسه یا دانشگاه جدید تحولی در کتاب‌های درسی به وجود آورد. دارالفنون یک چاپخانه داشت و کتاب‌ها با خط نسخ یا نستعلیق نوشته ‌می‌شد و پس از چاپ در اختیار معلمان و دانشجویان ‌قرار می‌گرفت.

📚 در دوره‌ی وزارت دکتر پرویز ناتل خانلری در اسفند ۱۳۴۱ بنا بر مصوبه‌ی هیئت وزیران، وزارت فرهنگ تألیف و نشر کتاب‌های درسی را برعهده گرفت و بر اساس این مصوبه «سازمان کتاب‌های درسی ایران» تشکیل شد. به پیشنهاد شورای عالی فرهنگ، کمیسیون‌هایی معیارها و ضوابط کتاب‌ها را تعیین ‌‌کردند و تألیف کتاب‌های درسیِ یکدست و هماهنگ از سال ۱۳۴۲ برای همه‌ی کلاس‌ها و رشته‌ها آغاز شد. بعد از آن «سازمان کتاب‌های درسی» با توجه به این معیارها ۱۲۰عنوان کتاب درسی تألیف کرد. یک سال پیش از انقلاب و در پی بروز مشکلات آموزشی و اجتماعی، سازمان پژوهش و نوسازی آموزشی تأسیس شد و در نتیجه سازمان کتاب‌های درسی ایران تعطیل شد. در قانونی که در تیرماه ۱۳۵۵ تصویب شد، قرار بر این شد که سازمانی ایجاد شود که برنامه‌ریزیِ آموزشی و درسی را بر اساس پژوهش و نه بر اساس نظر افراد، حتی افراد مجرب و صاحب‌نظر، سازمان دهد. این سازمان مسئولیت تمام امور «کیفی آموزش و پرورش و ارزیابیِ مستمر و تنظیم برنامه‌های تحصیلی و تألیف و تدوین کتاب‌های درسی و آماده‌سازی مدارس و موسسات آموزشیِ تابع وزارت آموزش و پرورش» را بر عهده گرفت.

📚 در نخستین سال‌های پس از انقلاب تغییراتی در مواد درسی و امتحانی ایجاد شد اما این تغییرات بنیادین نبود و غیر از کاستن از حجم کتاب‌های درسی نیز چندان تغییری در آنها پدید نیامد. در ده سال اول بعد از انقلاب، به‌ویژه در زمان جنگ، سازمان پژوهش به چاپ و توزیع همان کتاب‌های درسی مشغول بود. در سال ۱۳۶۵ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای تغییر بنیادیِ نظام آموزش و پرورش به وجود آمد. این شورا پیش‌نویسی برای نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی نوشت که در آن بر «مبانی و تربیت اسلامی، هدف کلی تعلیم و تربیت اسلام، اصول حاکم بر نظام آموزشی پرورش» تأکید شده بود. محتوای کتاب‌های درسی در طول سال‌های بعد دستخوش تغییرات کلی و جزئی شدند. در این دوره بیشتر کتاب‌های ادبی مثل فارسی، متون ادبی و تاریخ ادبیات، دانش اجتماعی و تاریخی، عربی و دینی و زبان‌های خارجی دوباره تألیف شدند و کاملاً تغییر کردند، و برخی کتاب‌ها نظیر کتاب‌های ریاضی هم با تغییرات زیاد دوباره تألیف و چاپ شدند. به‌رغم تغییرات زیاد در کتاب‌های درسی در چهار دهه‌ی گذشته، حکومت ایران همچنان به دنبال تغییر محتوای کتاب‌های درسی است.هادی، یکی از دبیران باسابقه، می گوید: «طبیعی است که هر ده یا پانزده سال کتاب‌های درسی با تغییر شرایط و و بر اساس نیاز روز تغییر کند اما حکومت بیشتر به فکر تزریق افکار و ایدئولوژیِ خود است. اگر قبلاً فقط کتاب تعلیمات دینی درباره‌ی مسائل مذهبی بود حالا کتاب فارسی و تاریخ هم شبیه کتاب‌های دینی است.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

درس‌گفتارهای عباس امانت درباره‌ی تاریخ ایران ــ درس چهارم، دین و دولت

🔸 در این سلسله درس‌گفتارها، عباس امانت، استاد بازنشسته‌ی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت می‌کند که به باور او از قرن‌ها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.

🔸 پیشگفتار
🔸 درس اول: بوم و بر
🔸 درس دوم، ایران و انیران
🔸 درس سوم، درگاه و دیوان

🔸 پادکست درس‌گفتارها در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧

Читать полностью…
Подписаться на канал