این همه تقلاها و جدالهای فکریِ ما چه بهایی خواهد داشت ، اگر محبت در دلهایمان نقصان گیرد؟ (کانت)
تفکر مثبت می تواند به اندازه تفکر منفی ناکارآمد باشد.آنچه مفید است تفکر منطقی و واقع بینانه است!
باید استعفا داد!@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
گاهی از رابطهای که ارزشت حفظ نمیشه!
گاهی از جمعی که آدماش هممسیرت نیستن!
گاهی از رشتهای که براش ساخته نشدی!
گاهی از شغلی که قلبت براش نمیزنه!
خوبیِ زندگی اینه هرجا که اشتباه بری میتونی استعفا بدی،
گاهی باید استعفا بدی تا با حالِ بهتری به زندگی ادامه بدی...
اگر هر کسی را برای مدت طولانی تحت فشار و زور قرار دهیم به جایی خواهیم رسید که ممکن است هرگز دوباره صمیمیتی بین ما ایجاد نشود و بازگشتی وجود نداشته باشد.
برای ایجاد و نگه داری روابط انسانی مورد نیازمان باید از انتخاب زور، اجبار، تحمیل، تنبیه، شکایت، سرزنش، پاداش، کنترل، ریاست، غرغر، مقایسه، قهر و کناره گیری (رفتارهای مخرب/ قطع کننده ارتباط) دست برداریم.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
به جای این رفتارهای تخریبگر، رفتارهای مهرورزی (پیوند دهنده) که عبارتند از:
گوش کردن، حمایت کردن، مذاکره، تشویق و دلگرمی، عشق و دوستی، اعتماد، پذیرش، گشاده رویی و احترام گذاردن را جایگزین کنیم.
یک کوسه در آبهای تاریکو تصور کن...تنها ذره ای بوی خون در آب کافیست تا تمام وجودش به لرزه بیفتد. ماهیچهها منقبض میشوند، بالهها آب را می شکافند. این اوج زندگی اوست، این تعقیب دیوانهوار! حالا تصور کن طعمه را به دندان میگیرد... و ناگهان؟ سکوتی عجیب. آن هیجان اولیه مثل بخار آب محو میشود.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
حالا این صحنه را در مغز خودت جستجو کن.
مغز ما گرفتار یه بازی دوپامینیه که فقط تو شکار لذت میبره! وقتی چیزی رو میخوایم. مثل یه گوشی جدید، یه سفر رویایی، یا حتی یه رابطهی پرشور. دوپامین مثل موجی تو سرمون میپیچه و ما رو غرق هیجان میکنه. قلبمون تندتر میزنه، خیالبافیهامون پررنگتر میشه یه جوری که انگار همهچیز تو دنیا به همون یه هدف خلاصه شده. اما وقتی بهش میرسیم، چی؟ اون موج فروکش میکنه، انگار نه انگار که یه روز برای همون چیز جون میدادیم. گوشی جدید حالا یه تیکه فلز معمولیه تو جیبمون. رابطهای که براش شب نمیخوابیدیم، حالا به چند تا استیکر بیمعنی تو چت تقلیل پیدا کرده. چرا؟ چون دوپامین عاشق تعقیبه، نه تملک. مثل شکارچیای که تو جنگل فقط برای حس و حال دویدن دنبال طعمه زندهست، نه برای لحظهی خوردنش. این تلهی دوپامینه که ما رو اسیر خودش میکنه. همیشه دنبال یه هدف جدید، یه هوس تازه، یه درخشش دیگه. اما راه فرار چیه؟ اول، این بازی رو بشناس. هربار که دلت چیزی خواست، یه لحظه صبر کن و از خودت بپرس«این شوق واقعیه یا فقط مغز من داره منو گول میزنه؟» دوم، به جای جمع کردن چیزای جدید، چیزای قدیمیت رو نو کن. اون کتابی که نصفه خوندی رو دوباره دست بگیر، یا با همون دوست قدیمی یه قرار ساده بذار، لذت واقعی تو بازآفرینی لحظههاست. سوم، خود فرایند تعقیب رو کش بده و ازش لذت ببر. اگه قراره چیزی یاد بگیری، به جای عجله، از هر قدم کوچیک کیف کن. نقشهی سفرت رو روی کاغذ بکش و هر خطش رو با ذوق تصور کن. تو این بازی، دوپامین ما رو به دویدن وامیداره، اما شادی واقعی تو اینه که یاد بگیریم کجا وایستیم، کجا عمیقتر نگاه کنیم، و کجا فقط از مسیر لذت ببریم. اینجوری، به جای اسیر موجهای زودگذر بودن، زندگی رو خودمون میسازیم و کیمیاگر خودمون میشیم.
پس دفعهٔ بعد که اشتیاقت مثل کوسهای گرسنه به جنب و جوش افتاد، پیش از شتاب، یک دم درنگ کن. از خودت بپرس "آیا من واقعا این را میخواهم، یا فقط دلم میخواهد بدوم؟ آیا دارم به طعمه نگاه میکنم، یا مست بوی خونم؟"...
برخی افراد معرفتشان در گِرو منفعتشان است؛
اگر در رابطههایتان چنین چیزی دیدید، فاصله بگیرید.
"در گامی از زندگی هستم که بسیار زود است برای مردن و بسیار دیر است برای عاشق شدن،@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
من باز هم دیر کردهام"
از “یاکوب بومه” عارف و نویسندهی آلمانی در قرن هفدهم، پرسیدند: نزدیکترین راه به خدا چیست؟@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
گفت: برای من که پینهدوزم، نزدیکترین راه، این است که پینه دوزِ خوبی باشم، شما را نمیدانم.
«خشم، آن بخشی از وجود توست که بیش از همه تو را دوست دارد.»
خشم زمانی ظاهر میشود که مورد بیاحترامی، نادیدهگرفتهشدن یا بدرفتاری قرار میگیری.استعاره:
این یک نشانه است—که تو را فرا میخواند تا از چیزی که به تو آسیب میزند فاصله بگیری.
چه رابطه یا نسخهای قدیمی از خودت، خشم به تو میگوید که زمان رفتن فرا رسیده. اگر یاد بگیری به آن گوش بدهی، به آن اعتماد کنی و آن را به متحد خود تبدیل کنی، دیگر نیازی ندارد با فریاد خود را نشان دهد.
در روانشناسی آدلری، خشم نشانهای از احساس ناتوانی در رسیدن به هدف، یا نادیده شدن در روابط است. مساله ای وجود دارد که فرد باور دارد قادر به حل آن نیست.
فرد خشمگین در واقع تلاش میکند کنترل را باز پس بگیرد و احساس ارزشمندی خود را احیا کند.
«خشم مانند آتشی است که در شومینه روشن شده — اگر مهار و هدایت شود، گرما میدهد، انرژی میآورد و حتی از ما محافظت میکند. اما اگر از شومینه بیرون بزند و بیمهار شود، میتواند تمام خانه را به آتش بکشد.»درمجله استعاره به ما بپیوندید👇
آدمیزاد هیچگاه به اندازه ی زمانی که به کسی دلبسته می شود آسیب پذیر نیست
عشق و دلبسته شدن به دیگری موجب زنده شدن تمام جراحات ناخودآگاه آدمی می شود، به محض اینکه به کسی عواطف شدیدی از جنس دوست داشتن پیدا می کنیم زخم های طرد شدگی، رها شدگی، دوست نداشته شدن،نادیده گرفته شدن در ما زنده می شود و آدم ها را به میزانی که زخم های دلبستگی بیشتری در کودکی داشته باشند را پریشان حالتر و آشفته تر می کند.
که البته هر کس با این پریشان حالی به طریق خودش مواجه می شود یکی با کنترل کردن و پرخاشگری ، دیگری با فرار کردن به پشت دیوار بی تفاوتی و سردی، دیگری با چسبیدن و وابستگی شدید، فردی با خیانت کردن از ترس رها شدگی و طرد شدن و برخی دیگر با افسردگی و درماندگی.
تجربه ی شما از عشق و دلبستگی چگونه است؟
«عشق یعنی دادنِ چیزی که نداری» «به کسی که آن را نمی خواهد!»
ممکن@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
از ناممکن میپرسد:
خانه ات کجاست؟
پاسخ می آید:
در رویای یک ناتوان
آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خواندهاست حرف بزند، درست انگار دارد دورهاش میکند. اما کو تا یکی اینطور و آنهمه اخت پیدا بشود؟@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
خواهید گفت پیدا میشوند. بله، میدانم. من هم داشتم، یکی دو تا. آنقدر با هم اخت بودیم که اگر یکی نمیآمد، سر وقت به پاتوقمان نمیرسید دلشوره میگرفتیم. بعدش، خب، معلوم است، یکی زن میگیرد، یکی سفر میرود، یکی میرود مذهبی میشود، یکی هم غیبش میزند، خودکشی میکند، دست آخر وقتی خوب زیر و بالای کار را ببینی، متوجه میشوی که آدمها بیشترشان، نمیتوانند تا آخر خط تاب بیاورند.
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید. کسی گفت:" فلان بازرگان نوش دارو دارد اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد. گویند آن بازرگان به بخل معروف بود."@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت:" اگر نوش دارو خواهم دهد یا ندهد و اگر دهد منفعت کند یا نکند، باری خواستن از او زهر کشنده است."
هرچه از دونان به منت خواستی
در تن افزودی و از جان کاستی
و حکیمان گفته اند:" آب حیات اگر فروشند فی المثل با آب روی دانا نخرد که مردن به علت به از ماندن به ذلت."
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست ترشروی
روزی بهلول در خیابان به دنبال چیزی میگشت.
رهگذران گفتند : بهلول ،بدنبال چه میگردی ؟@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
گفت : به دنبال کلیدخانه
گفتند : کلید را دقیقا کجا گم کرده ای ؟
گفت : در خانه ..!
گفتند : پس چرا در خیابان بدنبال آن میگردی ؟
گفت :
آخر درون خانه بسیار تاریک است و چیزی نمی بینم !!!!
گفتند : نادان یعنی نمیدانی آن کلید را هرگز در خیابان نخواهی یافت ؟
گفت : پس چرا همه شما کلید تمام مشکلاتتان را در خارج از خود جستجو میکنید و خود را نادان نمیدانید ؟
شاه کلید، درون ماست
منتهی درون ما تاریک است و بدنبال آن در خارج از خود میگردیم .
در واقع چنگ انداختن به دنیای بیرون نوعی اتلاف وقت و هدر دادن انرژی است
انگور عدم بُدی شرابت کردند
واپس مرو ای شراب انگور مشو
میگویند نادرشاه، پس از تصرف دهلی در هند، دستور داد اندیشمندان و خردمندان هند در کاخ پادشاهی جمع شوند.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
پس از تجمع دانشمندان، محمدشاه پادشاه هند گفت: پیش از این هیچگاه این همه اندیشمند و خردمند در کشورم ندیده بودم!
نادرشاه جواب داد: اگر دیده بودی، من اینجا نبودم؛ نابودی تو حاصل همنشینی با نادانهاست!
وقت گذاشتن برای هرآدمی مثل سرمایه گذاری روی اون آدم میمونه@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
یادت باشه توی زندگی روی آدمای درستی سرمایه گذاری کنی❤️🔥
گرمای تنت پخته کند خامی من را
بی تجربه ام، میوه کالم، بغلم کن.
مثه اسمت که بارونه..
مثه چشمات که معصومه..💗
سقراط را پرسیدند جهنم چگونه جاییست؟@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
پاسخ داد:
جهنم مکانی است سراسر آینه،
به هر طرف که مینگری خودت را میبینی
پرسیدند بهشت چگونه جاییست؟
گفت:
بهشت هم مکانی است پوشیده از آینه،
به هر طرف که مینگری باز خود را میبینی.
کسی که تو را نصیحت میکند@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
لزوما خود کامل نیست
اما ممکن است
همان چیزی را به تو بدهد
که بدنبالش هستی!
کجا بگریزم ؟ که غم نشناسد ، نشان مرا ؟
چه چاره کنم ، تا زمانه بفهمد ، زبان مرا ؟
چه نزدیک است جانِ تو به جانم
که هر چیزی که اندیشی بدانم
درمان یعنی ساختن دوباره معنا،@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
یعنی بازنویسی روایت زندگیات در حضور انسانی دیگر،
تا بتوانی به گذشتهات نگاه کنی، بیآنکه در آن گیر کنی.
این که چه داشته باشی، یا چه کسی باشی،@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
یا کجا باشی، یا مشغول چه کاری باشی تو را خوشبخت یا بدبخت نمیکند...
فکر تو، تو را خوشبخت یا بدبخت میکند....
گاهی آسیب، از اتفاقی که افتاده (تروما) نیست، بلکه از اتفاقیست که باید در زمان خودش میافتاد، اما نیفتاده.
غیر از بانکهای معمولی، نوع دیگری بانک هم وجود دارد به نام بانک عاطفی، که باید هر وقت که میتوانیم و موجودی داریم، در آن سپرده گذاری کنیم. یعنی هر زمان که انرژی و روحیه مثبت داریم، به افرادی که با آنها در ارتباط هستيم محبت کنیم، و توجه نشان دهیم. این از اصول مهم موفقیت در افرادی است که ارتباطات قوی دارند. همچنان که سپردههای مادی در بحران به کارمان میآید، سپردههاى عاطفی نيز گاهی در زندگی نجات بخشمان خواهند بود@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
عذاب است این جهانْ بیتو، مبادا یکزمان بیتو
Читать полностью…کسی به سرمهی تقلید خیره چشم مباد
بصیرتی چو نباشد بصر چه خواهد کرد.
شَرفِ ذات به تقلید نگردد حاصل
گاو و خر را نکند خوردن گندم آدم
سفله از قرب بزرگان نکند کسب شرف
رشته پر قیمت از آمیزش گوهر نشود
بیدل تو جنونیکن و زینورطه بهدر زن
عالم همه زندانی تقلید و رسوم است
ما همچون مشتی نقاب به هم نگاه میکنیم و با یکدیگر معاشرت میکنیم؛ نمیدانیم که هستیم، بلکه شبیه نقابهایی هستیم که حتی خودشان را هم نمیشناسند.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
همه رابطهها به نوعی ناسازگارن، چون بین دو شخصیت، دو جنسیت، دو تربیت، و دو باور متفاوت شکل میگیرن. برای داشتن یه رابطهی خوب باید دیدگاه دو چشمی داشت. یعنی زندگی رو علاوه بر دید خودت، با دید طرف مقابل هم ببینی …@metaphortherapy🌼 Читать полностью…