این همه تقلاها و جدالهای فکریِ ما چه بهایی خواهد داشت ، اگر محبت در دلهایمان نقصان گیرد؟ (کانت)
ديدارِ تو را نشئهى خاصيست كه در بزم
من باده ننوشيدم و بيش از همه مستم
قلبها وقتی از تپیدن باز میایستند، با شوک احیا میشوند و عقلهایی که از اندیشیدن باز میایستند با شَک احیا میشوند.
فروید:تردید آغاز تفکر است.
حقیقت در ابتدا تلخ است،
در پایان شیرین...
اما دروغ در ابتدا شیرین است
و در انتها تلخ...
👆رواندرمانی دقیقا مشابه گفته بوداست یعنی مواجه با یک حقیقت تلخ بهتر از فرار مداوم از اون هست و فرار از حقیقت تلخ باعث تبدیل اون حقیقت تلخ به رنج مزمن میشه.
🔅گاهی باید انتخاب کنی،بین رنجی که از تغییر کردن باید بکشی، با رنجی که از ادامه وضع فعلی ات باید تحمل کنی...@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
برای خودت یک خلوت دست نیافتنی داشته باش، گاهی باید خیلی از اتفاقات را فقط با خودت در میان بگذاری...
هر قدمی که برمیداری، هر اقدامی که میکنی، حتی اگه کوچک باشه، خشم کسانی رو برمیانگیزه که در گرداب بی تفاوتی خودشون غرقن، اونایی که حرکتی نمیکنن اما در قضاوت و خُرده گیری استادند! چون سکوتِ ناتوانیِ خود رو با فریادِ حسادت بر سر تو جبران میکنند.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
یکی از بزرگترین بیداریها، زمانی اتفاق میافتد که متوجه میشوید همه تغییر نمیکنند. بعضی از مردم هرگز تغییر نمیکنند. و این سفر آنهاست. وظیفه شما نیست که سعی کنید آنها را اصلاح کنید .@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
دادم به چشمِ او دلِ اندوهپیشه را
غافل که مست میشکند زود شیشه را
ارتش قلم
با ارزش ترین ارتش هاست
به میزانی که سعی داریم خودمان را به دیگران بیشتر اثبات کنیم از اصالت درونی مان دور تر می شویم و از معناهای زیستن تهی تر می گردیم.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
همین الان لحظه ای صبر کنید
دست از این مبارزه ی بی پایان با موجودی خیالی در تاریکی بردارید، چیزی برای ثابت کردن وجود ندارد،
بعد از سالها جنگیدن زجر آور است که دریابیم نه دشمنی برای جنگیدن وجود داشت و نه کسی ارزشی برای جنگیدن ما قائل بود، آنوقت ما می مانیم و پاهای خسته و روحی افسرده که تنها دارایش افسوس خوردن بر عمر گذشته است.
عزاداری برای امام حسین موجب پاکی گناهان و رستگاری نمیشود
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
تو یکی نهای
هزاری!
تو چراغ خود برافروز
میل به در خاطرِ دیگری بودن. بین ما هرچه که شد، مرا به خاطر داشته باش. بگذار یادِ من بزرگتر از هرآنچه بینمان گذشته، باشد. یاد من کن.@metaphortherapy🎧 Читать полностью…
آیا می توان تنها با یک کلمه تمام زندگی را پاک و روشن نگه داشت؟
آری ، شفقت
مولانا هم با وصال شمس تبریزی دچار تحول شد
و هم با فراق او.
با گم کردن شمس تبریزی در بیروناگر در تسلیم و پذیرش باشیم.
شمس درونی اش را یافت و
شد آن جان سوخته ی شوریده.
گاهی با از دست دادن آنکه دوست می داریم
او را درون خویش پیدا می کنیم.
در هر گم کردنی یافتنی هست
و در هر فراقی وصال با جنبه های
فراموش شده ی خویش.
یادمان باشد فراق بعضی از افراد بیش از
وصال آنها زندگی و خویشتن ما را دگرگون می کند.
خانه های درون
برای توصیف دنیای درونی آدم ها "خانه" استعاره کارآمدی است.
آدم ها برای محافظت از خود و تنظیم روابط خود خانهای در درون می سازند، و از این طریق میزان گشودگی یا ناگشودگی خود به جهان و دیگران را نشان میدهند.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
بعضی آدمها خانه درون خود را از مصالح سفت و سخت میسازند تا هر چه بیشتر از دیگران فاصله بگیرند. در و پنجره را همیشه بسته نگه میدارند. بیشتر مواقع هم خانه نیستند اگر هم باشند آمادگی پذیرایی را ندارند. ترجیح میدهند خانه خود را در حاشیه شهر زندگان مستقر کنند. به ندرت و آن هم بیشتر از روی ضرورت به خانه دیگران سر میزنند. دست بر قضا اگر کسی وارد خانه آنها شود همه چیز را از روی آداب و مطابق اصول انجام میدهند. میزبانان مقرراتی و تشریفاتی هستند. برای همین رفتار آنها محترمانه ولی خشک و کسل کننده است. اساسا برای آنها قرار نیست مرزهای خود و دیگران نفوذپذیری داشته باشد. لمس، حرارت و تپش قلب دیگری برای آنها در حد مرگ دلهره آور است.
بعضی دیگر در و پنجره خانه شان همیشه به روی عالم باز است. همیشه برای پذیرایی و برای تقریبا همه کس حاضرند. همه به راحتی میتوانند بیایند و بروند. میزبانان گشاده رو هستند. قواعد و مقررات برای آنها مطابق خواست دیگران تنظیم میشود. سختگیری در کار نیست. مسئله اصلی آنها همین سهلگیری است. خانه آنها در مرکز شهر زندگان و محل عیش و آسایش دیگران است. انگار در خانه خود نیز بیگانه اند که در نبود دیگران اینقدر از درون تهی و تنهایند. دلهره برای آنها دمی دوری از آغوش و نوازش دیگری است.
بعضی دیگر برای دنیای درون خود خانه ای نساخته اند. اساسا به ضرورت وجود یک خانه نرسیدهاند. نپذیرفتهاند که به یک خانه و یک چارچوب بسنده کنند. در عوض آنها اینجا و آنجا و درون خانه آدم های دیگر به حیات ادامه میدهند. فرصت ها را غنیمت میشمارند تا درِ هر خانه را به روی خود باز دیدند وارد شوند. مهمانان ناخوانده همیشگی هستند به ویژه برای دسته دوم یعنی میزبانان پذیرا. پیامبران سعادت دروغین هستند که با وعده آبادانی خانه دیگران را ویران می کنند. ارتزاق از دیگران پیشه همیشگی آنهاست.
دسته ای دیگر هم خانه ای برای درون نساخته اند. اصولا نتوانسته اند خانه ای بسازند. اما آنها بر خلاف دسته قبلی دنبال اشغال و غصب خانه دیگران نیستند. آنها خانه خود را در خیال میسازند. آنقدر به اعماق درون میروند که رابطه ای با بیرون برایشان باقی نمیماند. آنها به گمان کاخ نشینان عالم هستند ولی در عمل آوارگان همیشگی.
به راهی که اکثر مردم می روند, بیشتر شک کن. اغلب مردم فقط تقلید می کنند.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
از متمایز بودن نترس. انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است.
واژه ای گیلانی، حالتی که بعد از رفتن عزیزی که مدتی مهمان خانه یا قلبت بوده دست می دهد، غربت ناشی از دیدن جای خالی کسی که بودنش واجب است. وقتی دست و دلت به هیچ کار، حتی نفس کشیدن نمی رود، نفس بریدگی. دلتنگی غریب.@metaphortherapy🎧 Читать полностью…
هر جایی که عشق حاکم است،@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
مجالی برای برتری جستن وجود ندارد.
جایی که قدرت مستولی ست،
عشق ناپدید میشود..
عشق و قدرت سایهی یکدیگرند،
بنای هر بغض و حسادتی، بر فقدان عشق استوار است …
کمی برای ماندنم اصرار کن؛ نه آنقدر که بمانم، آنقدر که بفهمم رفتنم، چیزی را از جهان تو کم میکند...@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
بخندُم یا بگریُم یا بمیرُم ، بگو داروی دل تنگی کدومه ؟!Читать полностью…
@metaphortherapy🎧
دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
صد سخن سر کرد، اما یک سخن نشنید و رفت
هر که آمد در غم آباد جهان، چون گردباد
روزگاری خاک خورد، آخر به خود پیچید و رفت
وقت آن کس خوش که چون برق از گریبان وجود
سر برون آورد و بر وضع جهان خندید و رفت
ای کم از زن! فکر مرکب در طریق کعبه چیست
این بیابان را به پهلو رابعه غلطید و رفت
گریه می آید به منصورم که در دار فنا
گفت چندین حرف حق، یک حرف حق نشنید و رفت
(سیر معراج فنا را قوتی در کار نیست
چون شرر می باید اندک همتی ورزید و رفت)
صائب آمد در حریمت با دل امیدوار
شد به صد دل از امید خویشتن نومید و رفت
«همهی کسانی که به شما نزدیک میشوند دوستتان ندارند، بعضی نمی توانند از دور شلیک کنند»
توماسِ، پسر خیلی چاقی بود، او باهوش و مبتکر امّا زودباور بود . روزی استاد (که یک کشیش بود) در کلاس گفت : همین الان در بیرونِ کلاس خری در حال پرواز است.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
توماس با عجله بیرون رفت تا “خرِ درحالِ پرواز” را ببیند. وقتی برگشت همه به او خندیدند. اما توماس مطلبی گفت که تا اعماق هر تفکری نفوذ میکند، او گفت :
«اینکه خری پرواز کند برای من باورپذیرتر است از اینکه کشیشی دروغ بگوید.»
کلاس در سکوتی معنادار فرو رفت. دروغگوییِ متولیانِ رسمیِ هر دینی، بزرگترین لطمات را به همان دین واردمیکند. ژان ژاك روسو ، خطاب به روحانیون مسیحی می گوید: «دست از اثبات حقانیت مسیحیت بردارید، چون مسیحیت واقعاً برحق است، بیایید اثبات کنید که خودتان مسیحی هستید، این چیزیست که نیاز به اثبات دارد...»
به همین سیاق، باید خطاب به تمام مذهبیون دنیا گفت: «دست از اثبات وجود خداوند بردارید، وجود او نیازی به اثبات ندارد. شما با رفتار نیکتان، اثبات کنید که به وجود خداوند اعتقاد دارید!»
واقعه کربلا در تاریکی های پنهانِ تاریخ
چنان که مورخان گفته اند، واقعه کربلا بسیار مبهم تر از چیزی است که امروزه گفته می شود. امروزه به نظر می رسد که تمام وقایع پیش آمده در این واقعه، با جزئیات فراوان در دست است و گویی با هزاران دوربین فیلم برداری، ضبط شده است؛ به طوری که حتی صحنه های وداع، حالات چهره، حرکت سر و بسیاری از جزئیات دیگر هم موجود است.@metaphortherapy🎧 Читать полностью…
اما باید توجه داشت که با دستور عمر، در زمان خلافتش و تا یک قرن پس از آن، کتابت ممنوع بود. زیرا می پنداشتند که «کتاب خداوند برای ما کافی است». علاوه بر آن، تعداد کسانی که خواندن و نوشتن بلد بودند هم در آن زمان بسیار کم بود. پس مسلمات واقعه کربلا، بسیار اندک است.
راهنمایی برای مراقبت روانی در روزهای پس از بحران؛ به احترام جان انسان، به امید فردایی روشنتر...🕊
وقتی صدای انفجار جای صدای زندگی را میگیرد، روان انسان یکی از نخستین قربانیان خاموش جنگ است. در این روزهای تلخ بعد از جنگ، مراقبت از سلامت روان خود و اطرافیانمان، یک ضرورت حیاتی است.@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
جنگ و بحران ما را با موجی از ترس، اندوه، بیپناهی، و خشم روبهرو کرده بود. این احساسات طبیعیاند، اما بیپاسخ گذاشتنشان، و بیتوجهی به آن، به زخمهای عمیقتری میانجامد.
چندتوصیه کاربردی برای عبور روانی از شرایط بعد از بحران با هدف تقویت تابآوری روانی فردی و جمعی در زمانهای دشوار. :
🔹 احساساتتان را انکار نکنید.
ترس و اضطراب را بپذیرید. آنچه احساس میکنید، واقعیست و حق شماست. اولین گامِ التیام، همین پذیرش است.
🔹 اخبار را محدود و گزینشی دنبال کنید.
بمباران خبری، ذهن را فرسوده میکند. تنها از منابع معتبر استفاده کنید و برای پیگیری اخبار، زمان مشخصی در نظر بگیرید.
🔹 ارتباط انسانی را حفظ کنید.
تنهایی، ترس را چندبرابر میکند. حتی یک تماس کوتاه با دوست یا فامیل میتواند مأمنی برای دل باشد.
🔹 برنامهی روزانهای ساده برای خود بسازید.
داشتن روال در زندگی احساس کنترل و ثبات میآورد.
🔹 تمرینهای ذهنآگاهی را جدی بگیرید.
چند نفس عمیق، یک مدیتیشن کوتاه یا حرکات کششی ساده میتوانند ذهن شما را آرام کنند. این تمرینها را روزانه انجام دهید.
🔹 به کودکان و سالمندان بیشتر توجه کنیم.
با کودکان با زبان ساده و مهرآمیز حرف بزنید. برایشان فضای امن بسازید. سالمندان را تنها نگذاریم.
🔹 اگر نیاز دارید، کمک تخصصی بگیرید.
نشانههایی مانند بیخوابی مزمن، حملههای اضطرابی یا افکار آسیبزننده را جدی بگیرید. کمک گرفتن نشانهی ضعف نیست، نشانهی آگاهی و مسئولیتپذیری است.
در روزهایی که زخمهای بیرونی پیداست، زخمهای روانی بیشتر از همیشه به مراقبت نیاز دارند.
انتشار آگاهی، گامی کوچک اما حیاتی در ساختن نوری در دل تاریکیست.
مراقب روانمان باشیم.
هر بار که سطحتان بالا میرود، چیزی را از دست خواهید داد؛ یک عادت، یک دوستی، یک رابطه، یک نسخه از خودتان. این باخت نیست. این هزینه ورود است...@metaphortherapy🌼 Читать полностью…
عمیقترین ریشهی شر و تباهی در جهان
این باور و عقیده است که ادعا میکند:
«تنها یک حقیقت وجود دارد و آن حقیقت ما هستیم.»
نانِ ما را بُریده وَز سرِ صِدق،
بر گلوی بُریده میگـــــرید...
آنکه یکعُمر از متاعِ حــرام،
سکٌه بر سکٌه چیده میگرید!
الغرض، جابهجایِ هیئتِ تو،
شمرِ فُرصتندیده میگرید!!
پس از ناامیدی های مکرر تنها به یک چیز امید بسته بود:
به قلبِ شجاع و جانِ دلیر خویش برای مواجهه با زندگی.
دیده ی سیر است مرا جان دلیر است مرا
زَهره ی شیر است مرا زُهره ی تابنده شدم
خوفناک ترین نوع بشر کسی است که فهمش کم و اعتقادش زیاد است!