Telegram-канал madehin14 - آموزش مداحی استاد حاج اسماعیلی: Unsorted

آموزش مداحی استاد حاج اسماعیلی

05 November 2025 05:06

#زمینه #شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
متن نوحه برای چندین شب #فاطمیه
@madehin14

آموزش مداحی استاد حاج اسماعیلی

05 November 2025 05:05

آموزش تخصصی مداحی و روضه:
بند اول- (مشترک)

(ای یاس پیغمبر، محبوبه ی داور)
(ای دلدار حیدر، محبوبه ی داور)

(مهربان مادر، ای قهرمان مادر،
قامت کمان مادر، نگار حیدر)۲
(در خزانِ بی‌کسی و نامردی
فقط تویی بانو، بهار حیدر)۲

فردای قیامت، می گیری دستش را
هرکس که دارد در، سینه مهر مولا

(ای'به قر_بان این_لطف بی_خاتمه
فاطمه فاطمه، فاطمه فاطمه)
**
بند دوم (حجاب و روضه ی کوچه)

ای ذات نجابت، قربان حجابت
معنای صلابت، قربان حجابت

هرچه دارد اسلام رسول الله
از این عفاف و پاکی تو دارد
شیعه ی مولا همیشه عزت در
پناه چادرخاکی تو دارد

در موج سختی ها، در طوفان بیداد
سیلی خوردی اماّ، چادرت نیفتاد

(ما که عمری به پای فدک مُرده ایم
با تو سیلی از آن بی حیا خورده ایم)

فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...

**
بند سوم (حیا و عفت)

مادر ها، مادر ها، بشنوید از زهرا
دخترها ، خواهر ها، بشنوید از زهرا

این حدیث زیبا را که الحق بر
دلهای پاک و روشن می نشیند
خیر و زیبایی زن در این باشد
که چشم نامحرم او را نبیند

خورشیدی که هر روز، بر عالم تابیده
حتی یک تار مو، از زهرا ندیده

(فاطمه لحظه ای بین آن شعله ها
سنگر چادرش را نکرده رها)
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
**
بند چهارم (حیا و عفت)

مُهجهةَ المصطفی، انسیةَ الحورا
زَوجةَ المرتضی، فاطمةَ الزهرا

فاطمه یعنی سرّ اللَه پنهان
در پوششی از آزرم و متانت
فاطمه یعنی مستوره ای که از
دیدار نابینا پوشانده صورت

حتی از قِصّه ی، تابوت او باید
هر بانو در عالم، درس عفت گیرد

(نور زهرا بتابد اگر بر دلی
مثل خورشید عالم شود منجلی)

فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
**
بند پنجم (اذان بلال)

مأذنه، خوشحال است، مؤذن، بِلال است
غرق در اقبال است، مؤذن، بِلال است

فاطمه خیلی دلش هوای این
اذان و این صوت رسا نموده
بعد مدتها، بلال پیغمبر
دهان به آوای اذان گشوده

اما تا عنوانِ، محمّد را سرداد
زهرایش غش کرد و بر سجّاده افتاد

(مابقی اذان را مگو ای بلال
فاطمه رفته از فرط گریه ز حال)
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
**
بند ششم (اذان بلال- گریز به حضرت رقیه س)

الله اکبر از، شرح این ماجرا
الله اکبر از، گریه هایت زهرا

بر زمین افتادی اسم بابا را،
همین که در بین اذان شنیدی
ولی ای مادر، شکر خدا دیگر
رأس پدر را بر نیزه ندیدی

ای وای از حال آن، سه ساله، شهیده
که رأس بابا را، دور از پیکر دیده

(گفته سر شد شب سرد یلدای من
عمّه برگشته خورشید زیبای من)

(دور دُردانه بر پا شد این زمزمه...
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...)
**
بند هفتم (هجوم به بیت وحی)

فتنه ها، شد برپا، واویلا واویلا
تنهاتر، شد مولا، واویلا واویلا

بعد پیغمبر، مُشتی حرامی از
زنجیره ی پیمان خود گُسستند
جای دلداری به دخترش زهرا
پهلو و بازوی او را شکستند

آیینه ی عمرِ، مرتضی ترک خورد
وقتی پیش چشمش، فاطمه کتک خورد

(میخ در تا به خون دل آغشته شد
ناله زد فاطمه محسنم کشته شد)
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...

**
بند هشتم (هجوم به بیت وحی)

یا فضه، خذینی، محسنم را کشتند
چه رسم و آیینی، محسنم را کشتند

خانه ام را که حتی رسول الله
بی اذن من هرگز، در وا نکرده
بی سروپایی از ره رسیده و
توهین به اهل این کاشانه کرده

شد با تازیانه ، بازوی من نیلی
مزد پیغمبر را ، گرفتم با سیلی

(فتنه دستان شیر خدا را که بست
بازو و ابرو و پهلویم را شکست)

(سینه زنهایم از جان بگویید همه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...)

**
بند نهم (بستر- زبان حال مولا علی ع)

ای آرام جانم، زهرای جوانم
آه ای قد کمانم، زهرای جوانم

با علی قهری مگر که اینگونه
معجر به روی ماه خود کشیدی
فاطمه جانم بگو مگر از این
پسر عموی مظلومت چه دیدی

رازِ این معجر را، اگرچه ندیدم
در بازار،از اهلِ، مدینه شنیدم

(آنکه نیلی نموده، جمال تو را
هر کجا رفته گفته ازین ماجرا)

(وای من، وای من، وای من، وای من
دست سنگین و رخسار زهرای من)
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
**
بند دهم ( بستر و‌ شهادت- زبان حال مولا علی ع)

ماه زیبا رویم، مهربان بانویم
نیروی بازویم، مهربان بانویم

ای به قربان این جسم بی تاب و
رخساره ی زرد و دستان سردت
این قیام جانکاه و قعود پُرآهت بگوید از
انبوه دردت

مُردم با، هر آهی، که از دل کشیدی
حلالم کن اگر، امنیت ندیدی

(ای عزیزم اگر می توانی بمان
نازنینم تو خیلی جوانی بمان)

(بعد تو وای ازین دهر پُر واهمه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...)
**
بند یازدهم (وصیت با زینب کبری و گریز به کربلا)

می گوید با زینب، وصیت هایش را
سفارش های روز مبادایش را

دخترم این سه کفن که میبینی
امانتی جبریل امین است
یکی از بهر من و یکی مولا
سهم حسن جان هم، این سومین است

اینجا بغض زینب، بر گلویش نشست
گفتا پس حسینم، چرا بی کفن است

(ناگهان روضه ی کربلا شد به پا
روضه ی پیرهن پاره و بوریا)

ای حسینم، حسینم حسینم حسین...
#محمدحسین_رشیدی
#فاطمیه

@madehin14