📌ارتباط با ما: 🆔️ @R_labbaf 📌ما را در اینستاگرام دنبال کنید: Instagram: @rajabalilabbaf
📌وزیر هرمز بن شاپور به وی نامه فرستاد که: بازرگانان بار جواهر بسیار آوردهاند و آنرا به صد هزار دینار برای پادشاه خریدهام، شنیدهام که پادشاه آن را نمیخواهد، اگر راست است، فلان بازرگان به صد هزار سود میخرد.
هرمز جواب نوشت: صد هزار دینار پیشِ ما قدری ندارد، چون ما بازرگانی کنیم، پادشاهی که کند؟ و بازرگانان چه کنند؟!
📚«عبدالرحمن جامی ــ بهارستان جامی»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺مسجد هندوالان سازهٔ معماری متفاوت در قهستان
⭕️مسجد جامع هندوالان
#درمیان
#بیرجند
#مسجد_هندوالان
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️آرامگاه رشیدالدین محمد بیدوازی
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹خراسان همواره به وجود اندیشمندان و بزرگانش پر آوازه بوده و هر یک از شهرهایش نیز به زینت حضور عالمانِ نامآور آراسته بودهاند اما آن ستارگان در آسمان بعضی شهرها درخشش بیشتری داشتهاند، ازجمله در شهرستان « #اسفراین» که به گفته ثعالبی نیشابوری «از آن جا اشخاص مشهور برخاستهاند».
خیل عالمان، عارفان، شاعران و سیاستمداران از قرون اولیه هجری قمری تا عصر صفوی در اسفراین نامآور و مشعل دارِ علم و آگاهی بودهاند که از جمله آنها:
-یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم اسفراینی (قرن۳و۴ق)
-حمویة بن علی (قرن۳و۴ ق)
-ابوحامد احمد بن ابی طاهر اسفراینی (قرن۵ ق)
-ابواسحاق ابراهیم اسفراینی (قرن ۴و۵ ق)
-ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی (قرن۴و۵ ق)
-امام محمدبن فضل ابوالفتوح ملقب به معتمد (قرن۵و۶ق)
-رضیالدین علی لالا (قرن۶و۷ ق)
-شیخ جمالالدین احمد ذاکر اسفراینی (قرن۷ ق)
-شیخ نورالدین حسن (قرن ۷ق)
-شیخ نجمالدین محمدبن احمد ادکانی (قرن ۸ق)
-آذری طوسی اسفراینی (قرن۸ و ۹ق)
-شیخ صدرالدین اسفراینی (قرن ۹ق)
-ملاعصامالدین ابراهیم (قرن۹ق)
-بقایی اسفراینی (قرن ۱۰ و ۱۱ق)
و...
🔹یکی از نامداران اسفراین « رشیدالدین محمد بیدوازی» از اقطاب و مشایخ صوفیهٔ ذهبیه و شاعر شیعی مذهب قرن نهم ه.ق بود که در اشعارش «رشید» تخلص میکرد.
او در معرفت مقامی بلند داشت به وجهی که صاحبان خرقه و ارشاد به انتساب با وی افتخار میکردند. او خود شاگرد و مرید امیر عبدالله برزشآبادی بود و خرقه از او گرفته و آداب طریقت از او آموخته بود.
رشیدالدین تا سال۸۵۵ ه.ق در خانقاهش در ادکان واقع در جنوب غرب اسفراین به ارشاد مشغول بود و سپس به بیدواز رفت و در آن جا به تربیت شاگردانی چون شیخ شاه علی اسفراینی و شیخ محمد خبوشانی همت گماشت و در نهایت به سال ۸۷۷ ه.ق به دار باقی شتافت و در خانقاهش در بیدواز به خاک سپرده شد.
داماد و خلیفهٔ رشیدالدین در رثای او مرثیهای سروده است که آخرین بیت آن این است:
تا برفت از فنا به سوی بقا
گشت تاریخ او بهشت نعیم (۸۷۷ق)
رشیدالدین بیدوازی تألیفاتی نیز داشت که ریاضالافیاض، المصباح و عشق و محبت از آن جملهاند.
در فاصله ۳۲ کیلومتری شهر اسفراین و مجاور روستای بیدواز بنای بازمانده از اواسط قرن نهم ه.ق واقع است که به «بقعهٔ شیخ محمد رشیدالدین» معروف است و بنا بر آنچه گفته شد، این بنا خانقاه شیخ نیز میتواند باشد.
🔹 #آرامگاه_بیدوازی بنایی است با قاعده هشت ضلعی که گنبدی عرقچین بر فراز آن استقرار یافته است. طول خارجی هر یک از اضلاع هشت گانه آن ۳/۵ متر و ارتفاع بنا ۱۲ متر است. گویا قبلا سه ورودی در جبهههای شمال، شرق و غرب به بنا راه داشته که اکنون فقط ورودی غربی باز است. دیوارها و پوشش بنا ساده و بی پیرایه از سنگ لاشه، ملات گچ و آهک شکل گرفته و بر بدنه گنبد چهار نورگیر و دنباله کلافهای چوبی که گنبد را مهار کردهاند مشاهده میشوند.
به نظر میرسد که این بنا به لحاظ تزئینات معماری درونگرا است زیرا سعی شده است با استفاده از عناصر مختلف درون بنا زیبا جلوه کند. هر یک از اضلاع بنا در داخل با طاقنماهایی دو طبقه آراسته شده و بر میانه ضلع جنوبی محرابی تعبیه گردیده که اطراف آن را کتیبهای به خط زیبای ثلث بر زمینه لاجوردی با مضمون آیه ای از سوره آل عمران زینت میداده اما به مرور تخریب شده و اکنون آثار ناچیزی از آن بر جای مانده است.
در ارتفاع ۳ متری از کف یک نوار عریض لاجوردی رنگ ایجاد شده و بر روی آن کتیبه ثلث و سفید رنگی نوشته شده است.
در ارتفاع ۶ متری نیز کتیبه دیگری بر زمینه لاجوردی نقش بسته است. محتوای کتیبهها آیات قرآنی و درود و تحیت به ائمه اطهار (ع) است. این کتیبهها بر اثر نشت آب باران آسیب فراوان دیده است.
🔹در آرامگاه بیدوازی علاوه بر ارزشهای معماری و عرفانی، آثار هنری نفیسی نیز وجود داشته که به مرور زمان دستخوش آسیب و جابجایی شده است از جمله سه جفت در چوبی بسیار زیبا بر ورودیها نصب بوده که بنا به نوشته آقای احمد فدایی در سال ۱۳۷۳ دو جفت از آن درها در درون بنا نگهداری میشدند، آنها به نقوش اسلیمی و ختایی مزین بودهاند.
اثر بسیار نفیس دیگر صندوق چوبی بقعه در ابعاد ۱۱۲×۱۶۲سانتیمتر با ۱۰۳ سانتیمتر ارتفاع بوده که تمامی سطح آن به روش منبت به گل و بوته مزین بوده و بر ازارهها نیز دو ردیف کتیبه ثلث نوشته شده است.
کتیبه بالا پس از حکاکی آیةالکرسی به این عبارت ختم شده است:
«عمل استاد محمد بن نظام بنده ذوالجلال و الاکرام»
و در کتیبه پائین اسامی اقطاب سلسله ذهبیه قید شده است.
این اثر نفیس پس از بروز اتفاقاتی به موزه بزرگ خراسان و در نهایت به موزه آیینه خانه بجنورد انتقال یافته است.
📌آرامگاه بیدوازی در تاریخ ۲۷ دیماه ۱۳۷۷ به شماره ۲۱۹۲ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌از سقراط حکیم پرسیدند: مردمان را چرا دو گوش و یک زبان دادهاند؟
گفت: از برای آن که شنیدنهای او باید که بیش از گفتنهای او باشد.
📚«شمسالدین شهر زوری ــ شرح حکمةالاشراق»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺سنگ افراشتههای متنوع گورستان نشتیفان خواف
⭕️سنگ افراشتههای شرق خراسان
#سنگ_افراشته
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌از بزرگمهر حکیم پرسیدند: حیات دائمی که را باشد از آدمیزاد؟
گفت: دو طایفه را، یکی عادل را دوم ظالم را که هیچ گاه نمیرد عادل و ظالم، یکی به نیک خصالی و دیگر به بد نامی.
📚«مجد خوافی_ روضه خلد»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺آرامگاه لقمان سرخسی چون خودش دلریش و باصفا
⭕️تلفیق دو شیوهی معماری در آرامگاه لقمان سرخسی
#لقمان_سرخسی
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️مسجد ملک زوزن، فخر خراسان (بخش سوم)
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹سبک معماری دوره خوارزمشاهی نسبت به دوره سلجوقی دگرگون شده بود و باید بر روی خرابههای مسجد شبستانی قدیم ، مسجدی دو ایوانی با صحنی وسیع و منطبق بر قبلۀ حنفی (تقریبا به سمت غرب) ساخته میشد.
با توجه به شواهد موجود گویا لزومی نداشته که در ابتدای امر مسجد شبستانی عصر سلجوقی به کلی منهدم شود بلکه عندالزوم محل قرارگیری پایههای ستبر ایوانها کاملا تخریب و پی کنی شده اما تا پایان کار شالودۀ ستونهای مسجد قبلی باقی مانده است. مسلما بعد از اتمام بنا تمامی بقایای معماری جمعآوری و زمین جهت کفسازی ایوان و صحن و شبستانها تسطیح میشد اما چون ساختمان #مسجد_ملک_زوزن هیچگاه به پایان نرسیده، بقایای معماری پیشین در همهجا باقی مانده است. حتی در جبهۀ جنوبی و خارج از ایوان به فضاهای نیمه مخروبۀ بین ستونها کاربری کارگاهی داده بودند.
🔹بنابراین در میان خرابههای مسجد شبستانی عصر سلجوقی مسجد کنونی مشتمل بر یک صحن وسیع و دو ایوان در سمت قبله (غرب) با دهانهای به عرض۱۳/۳متر و عمق ۲۲/۶۵متر و ارتفاع حدود۳۰متر و ایوانی مقابل ایوان قبله (شرق) به فاصلۀ ۴۲متری با دهانهای به عرض ۱۱/۳متر و ارتفاع حدود ۱۲متر ساخته شده و شالوده دو شبستان در دو سوی ایوان قبله و دو ردیف غرفه در دو سمت شمال و جنوب ریخته شده اما به جز ایوانهای کم عمق ورودی شبستانها، بقیه هیچگاه ساخته نشده چون به احتمال فراوان اواخر ساختمان مسجد با حملۀ مغولها در سال ۶۱۷ه.ق مقارن شده و مقتضیات زمان امکان تکمیل بنا را فراهم نکرده است؛ زیرا علاوه بر عدم تکمیل فضاها، تزیینات معماری در ایوان قبله و ناحیۀ محراب که نقطۀ عطف مسجد بوده ناتمام و ناقص مانده است.
🔹قرار بر این بوده که مسجد ملک زوزن در نهایت شکوه و عظمت باشد و آن شکوه و عظمت را کتیبهها و تزئینات شکل گرفته از تلفیق آجر تراش و کاشی در بیننده القا میکند.
رویۀ پایههای ایوانها با قابهای بلند آجری و کتیبههای کوفی برجسته و قابهای تزیینی مشبک آجرتراش و قابهای تزیینی تلفیق آجرتراش و کاشی زینت یافته و معمار و هنرمند چیرهدست با استفاده از روانشناسی ابعاد و جایگاه کتیبهها و عناصر تزیینی را به گونهای گزینش کرده که ایوان هرچه با شکوهتر به نظر آید.
نوآوری منحصر به فرد ایوان شرقی (مقابل ایوان قبله) ایجاد مقرنسهای تلفیقی آجر و کاشی است که دقیق و زیبا اجرا شده است.
مشخصات مساجد #سبک_خراسانی در دو ایوانی بودن و تزیینات معماری آنهاست که کاملا با گذشته متفاوت است، زیرا در دوران سلجوقی تزیینات معماری بیشتر نقشها و کتیبههای آجری قالب زده بود در صورتی که در سبک خراسانی یا دوره خوارزمشاهی تزیینات با استفاده از آجر تراش با تلفیق کاشی اجرا شده است.
🔹ایوان غربی(قبله) اگر چه نیمه تمام مانده ولی از هر جهت زیبا و باشکوه است. پوشش بلند و چهار قسمتی جناقی ایوان به ارتفاع حدود ۳۰متر بر فراز چهار پایۀ عظیم استقرار یافته و از طریق دو درگاهی در دیوار شمالی و دو درگاهی در دیوار جنوبی به طرفین راه دارد. بر گوشۀ جنوب غربی انتهای ایوان یک درگاهی عریض که حدود ۲متر از کف ایوان بلندتر است ایجاد شده و بر میانۀ دیوار انتهایی ایوان محراب مسجد تعبیه شده است. بر همین دیوار و نزدیک گوشه شمال غربی اطاقکی در جوف دیوار ساخته شده که با توجه به وجود اسکلت کودکی در آن احتمالا مقبرهای متعلق به نزدیکان ملک زوزن یا شخص والاتبار دیگری بوده است. بدیهی است که این ایوان با آن شکوه و عظمت در خور نصب زیباترین تزیینات باشد ولی گویا مقتضیات زمان اجازۀ اجرای آن تزیینات را نداده است کما اینکه بخش کوچکی از اسپر ایوان به زیبایی در خور تحسین زینت یافته است.
🔹بر بالای دیوار انتهایی ایوان قبله یک لوحۀ زینتی باشکوه به ارتفاع ۵متر و عرض ۱۳متر با به کارگیری کاشیهای برجسته و چند رنگ و آجرهای تراش اجرا شده است. تزیینات متنوع و هر موضوعی در داخل قابی مستطیل، شش ضلعی یا دایره عرضه شدهاند. در بخش پایین لوحۀ تزئینی باز ده شمسه در درون قاب تجسم یافته و درون قابها با کتیبه یا تزئینات مشبک تلفیق آجرتراش و کاشی زینت یافته است. در منتهی الیه سمت جنوب لوحه، کتیبۀ عمودی برجسته کاشی نقش بسته که بر آن تاریخ سال ۶۱۶ ه.ق دیده می شود.
از نکات بسیار مهم و جالب توجه این که برای نخستین بار در این لوحه قطعات کاشی با رنگهای مختلف کنار هم نصب شده و نخستین گام جهت ساخت « #کاشی_معرق» برداشته شده است.
🔹مسجد ملک زوزن بزرگترین و باشکوهترین مسجد دو ایوانی سبک خراسانی است که اگرچه ساختمان آن هیچگاه به پایان نرسیده اما پوشش ایوانهای آن که در شرف اتمام بوده به احتمال زیاد بر اثر زلزلۀ مهیب سال ۷۳۷ه.ق فرو ریخته است. این بنا که «فخر خراسان» محسوب میشود هنوز شکوهمند و دیدنی است.
🆔 @labbafkhaniki
⭕️مسجد ملک زوزن، فخر خراسان (بخش دوم)
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹تا سال ۱۳۲۸خ کمتر کسی میدانست که چه دُر گرانبهایی به نام « #مسجد_ملک_زوزن» در دشت دورافتاده و در میان خانههای خشت و گلی و محقر روستای زوزن غریب و آسیبپذیر بر جای مانده است. در آن سال «آندره گدار» برداشتهای خود و عکسهایی را که از بخشهای باقیمانده مسجد در سال ۱۳۱۹خ گرفته بود در مجموعه مقالات «آثار ایران» منتشر و پژوهشگران را از وجود آن آگاه کرد.
بعد از گدار ایرانشناسان دیگر اروپایی، آمریکایی و ایرانی از جمله «اولگ گرابار» و «شیلا بلر» و دکتر شهریار عدل» بنا را از نزدیک مورد بازدید و مطالعه قرار دادند و به برخی از جزئیات از جمله محتوای کتیبهها و رمز و رازهای نهفته در آن پی بردند.
نگارنده نیز طی سه فصل بررسی و گمانه در اطراف مسجد توانستم فضاهای جانبی مسجد را شناسایی نمایم و به کم و کیف ساخت و پرداخت آن پی ببرم.
🔹در بررسیهای اولیه، آندره گدار ضمن بیان مشخصات کالبدی و معماری آن، با توجه به درگاه انتهای ایوان قبله اظهار نظر کرده بود که مسجد جزیی از کاخ ملک زوزن بوده است، اما در گمانهزنیهای سمت غربی مسجد و مجاور درگاهی مذکور نشانهای از ساخت و ساز بعد از سدۀ چهارم ه.ق مشاهده نشد و اظهار نظر گدار میتواند بیان ایدهای باشد که هیچگاه عملی نشده است.
شیلا بلر در بررسیهای میدانی خود موفق شده است جزییات بیشتری از تزیینات و محتوای کتیبههای مسجد را معرفی نماید و به اعتبار مضمون برخی کتیبهها آن را مدرسهای پندارد.
🔹دکتر شهریار عدل در ضمن برداشتهای «فوتوگرامتریک» متوجه وجود فضاهای معماری و عناصر تزیینی و کتیبههایی گردیده که از نظر آندره گدار و شیلا بلر دور ماندهاند.
دکتر عدل با توجه به فضاهای کاربردی و مضمون کتیبهها و تزئینات ناقص، بنا را مسجد-مدرسهای ناتمام فرض کرده و اعتقاد داشته است که بنا ساخته شده اما تزئینات آن به اتمام نرسیده است. دکتر عدل توانسته است با نزدیک شدن به تزیینات رویۀ دیوار انتهایی ایوان قبله بر روی داربست تنها کتیبههای فارسی مسجد در درون قاب آجری با مضمون: «دوعاگوی عز تو دوعا میخواهد» را تشخیص دهد و با بررسی دقیق کتیبههای برجستۀ کاشی در درون قابها، به این امر پی ببرد که هنرمند با قراردادن کاشیهایی با رنگهای متفاوت کنار یکدیگر موفق به ساخت نخستین کاشی معرق در این مسجد-مدرسه شده است.
🔹گمانهزنیهای نگارنده هم منجر به کشف نکات و حقایقی پیرامون مسجد شد که پژوهشگران پیشین با آنها مواجه نشده بودند. در نخستین فصل گمانهزنی تصمیم گرفتیم چگونگی شکلگیری فضای منهدم شدهای در جنوب ایوان قبله را که پاکار طاق ورودی آن بر بدنۀ پایۀ ایوان باقی مانده بود مطالعه کنیم.
علاوه بر این که شالوده پایۀ دیگر ورودی یک شبستان در جنوب ایوان را مشاهده کردیم، با شگفتی به پایههای ستبر آجری در مجاورت ایوان برخورد کردیم که به صورت ردیف میتوانستند باقیمانده از یک شبستان بسیار وسیع و بزرگ کهنتر از مسجدملکزوزن باشند و مطالعات ما در درون ایوان و صحن مجاور ایوان شرقی مسجد ملکزوزن هم منجر به کشف پایههایی در راستۀ پایههای مکشوفۀ قبلی و متعلق به همان شبستان بسیار وسیع بود، اما ستونهای کشف شده در سمت جنوب ایوان با ستونهای جبهۀ شرقی در شکلگیری اولیه تفاوت داشت به این معنی که در ابتدا و احتمالا سدۀ سوم ه.ق ستونهای استوانهای نسبتا باریک ساخته شده، در مرحلۀ بعد آن ستون استوانه در میان یک جدار آجری مکعب با تزیینات پلکانی شکل محاط شده و در مرحلۀ بعد همان ستونها به گونهای تقویت شده که از مقطع مستطیل برخوردار باشد. در این مرحله تعداد ستون ها به سمت شمال و شرق گسترش یافته است. ستونهای باقی مانده در داخل ایوان کنونی تخریب شده اما شالوده آنها برجای مانده در حالی که ستونهای جنوب ایوان کاملا تخریب نشده و از فضای بین ستونها به عنوان کارگاههای تراش آجر و قالبگیری کاشی جهت تزئین مسجد کنونی استفاده شده است.
🔹در سمت شمال ایوان نیز اقدام به گمانهزنی شد و علاوه بر پیدایش شالودۀ پایۀ شمالی ورودی شبستان مسجد کنونی، یک محراب زیبا با کتیبههای برجستۀ گچی نقاشی شده متعلق به آخرین مسجد قبل از مسجد کنونی کشف شد که در درون یک حفاظ صندوق مانند گل و خشتی نگهداری شده بود.
یافتههای باستانشناسی اطراف مسجد ملک زوزن نکات جدید فراوانی را روشن کرد که در این مقال کوتاه فرصت معرفی آن ها نیست، اما با توجه به مطالعات صورت گرفته و یافتههای باستانشناسی جمعبندی اجمالی از کم و کیف مسجد ملک زوزن قابل ارائه میباشد:
در اوائل قرن ۷ه.ق مسجد عظیم و وسیع باقیمانده از دوران سلجوقی احتمالا از نوع مساجد شبستانی و گسترش یافتۀ مساجد پیشین وجود داشته و «قوامالدین مؤیدالملک ابوبکر علی زوزنی» ملک زوزن در اوج اقتدار تصمیم گرفته است آن مسجد را منهدم و تجدید بنا کند...
🆔 @labbafkhaniki
📌شیخ ابوسعیدابوالخیر را گفتند: یکی که توبه کرده بود، توبهاش را شکست.
شیخ ما گفت: اگر توبه او را شکسته بودی، او هرگز توبه نشکستی.
📚محمد بن منور _ اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️مسجد ملک زوزن؛ فخر خراسان (بخش نخست)
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹دگرگونی طبیعت و تغییر اقلیم موجب شده است که بسیاری از شهرها و آبادیها تغییر مکان دهند، متروک شوند و حتی گم شوند و ما، یا از طریق متون تاریخی و جغرافیایی یا آثار و علایم و نشانههایی که از آن ها برجای مانده بتوانیم به جایگاه و اهمیت آنها پی ببریم و هویت پیشینیان را در آنها جستجو کنیم، مثل شهر « #آراتا» که در دل تپه ماهورهای کنار صندل، بر کرانههای هلیلرود در جیرفت از عصر برنز مدفون شده است، « #زرنگ» که در گذشتههای دور در زیر ریگهای روان سیستان محو شده است، ویرانه های « #مرو» که در بیابانهای مجاور بایرامعلی و « #نسا» پایتخت اشکانیان که در بیابانهای جنوب عشقآباد در ترکمنستان غریب افتاده است، « #ری» که در میان کشتزارهای جنوب تهران مدفون است، « #جرجان» که در زیر کشتزار های مجاور گنبد قابوس است و « #شادیاخ» که در عمق مزارع گندم نیشابور است و....
« #زوزن» هم یکی از کلان شهرهای خراسان بود که در آستانۀ حملۀ مغولها «یاقوت حموی» آن را به دلیل کثرت فضلا و ادبا و اهل علم، «بصرۀ کوچک» لقب داده است.
🔹زوزن در فاصلۀ حدود ۶۵کیلومتری جنوب غربی خواف از پیشینۀ کهنی برخوردار است. « #تپۀ_سیاه» در مجاورت زوزن به استناد سفالهای پراکنده بر سطح آن، زیستگاهی مربوط به دوران اشکانیان بوده است و وجود سکههای فرهاد چهارم ساسانی در موزۀ مرکزی آستان قدس رضوی با قید «ضرب زوزن» بر اساس روی آنها نشان دهندۀ این است که زوزن در آن دوران جایگاه شایستهای داشته است.
یافتههای باستانشناسی در جای جای محوطۀ باستانی وسیع زوزن نشان از رونق زوزن در برهۀ طولانی داشته و مورخان و جغرافیدانهایی چون «استخری»، «مقدسی»، «ابنحوقل»، «یاقوت حموی»، «باخرزی»، «اسفزاری»، «حمدالله مستوفی»، «ابوالفداء» و «حافظ ابرو» به مناسبتهای مختلف از آن شهر نام برده و بر جایگاه والای علمی و فرهنگی و سیاسی آن تأکید کردهاند.
مثلاً«علی بن حسن باخرزی» در کتاب
«دمیة القصر» (۴۸۵ه.ق) زوزن را این گونه وصف کرده است: «زوزن به آسیابی ماند که بر مدار دانش بچرخد»
🔹از زوزن شخصیتهای بزرگی برخاستهاند. «ابوعبدالله حاکم نیشابوری» در اواسط قرن چهارم ه.ق، ۱۴ تن از فقها و شعرا و محدثان زوزنی را در کتاب «تاریخ نیشابور» نام برده و آثارشان را برشمرده است. «ثعالبی نیشابوری» هم در آثار خود در اوایل قرن پنجم ه.ق از بلند آوازگان زوزنی که در ادبیات عرب استاد بودهاند نام برده است مانند «امام القاضی ابوعبدالله حسین بن احمد زوزنی» (متوفی۴۸۶ه.ق) که کتاب «المصادر زوزنی» را در ادبیات عرب تألیف کرده و هنوز هم مورد استفادۀ دانشگاهیان و طلاب حوزههای علمیه است.
مشاهیر علم و ادب و سیاست در زوزن پرشمارند و در بیشتر دورههای تاریخی بخصوص دوران غزنویان و سلجوقیان یا بر مسند قضاوت نشسته بودند، چون «حمزة بن احمد زوزنی» و «قاضی محمد زوزنی» یا کرسی استادی مراکز علمی را در اختیار داشتند مانند «شهابالدین زوزنی» و «عبدالکافی زوزنی» یا تمشیت امور سیاسی سلاطین غزنوی را به عهده داشتند مانند «بوسهل زوزنی» و یا دبیر دیوان رسایل بودند مانند «خواجه ابونصر مشکان زوزنی».
🔹به نظر میرسد که از سویی شخصیتهای تاثیرگذار و از سوی دیگر موقعیت زوزن بر سر راههای ارتباطی شهرهای نیشابور و هرات و قاین و گناباد موجب شده که آن شهر در دوران سلجوقیان و خوارزمشاهیان به اوج عظمت خود برسد و شخصیتهای زوزنی مالکالرقاب بخش بزرگی از ایران باشند مانند «قوام الدین مؤیدالملک ابوبکر علی زوزنی» #ملک_زوزن و حاکم کرمان تا سیراف، «شرفالملک معینالدین زوزنی»و «فخرالملک محمود زوزنی» و «ضیاءالملک زوزنی» وزیران و سیاستمداران دربار سلطان محمد و جلالالدین خوارزمشاه.
چنان شرایطی ایجاب میکرد که زوزن
به «بصرۀ کوچک» ملقب شود و در آن شهر عظیمترین سازههای معماری احداث شود مانند «قلعۀ قاهره» که به نوشتۀ نسوی: «آتش پاسبانان از غایت بلندی آن چون ستارگان در نظر میآمد» و « #مسجد_ملک_زوزن» که در عصر خود بزرگترین وباشکوهترین مسجد در قلمرو اسلام و فخر خراسان محسوب میشد.
🔹مسجد ملک زوزن یکی دیگر از مساجد دو ایوانی یا مساجد « #سبک_خراسانی» است متشکل از یک میانسرای وسیع و دو ایوان شرقی و غربی (قبله) . این مسجد احتمالا جزیی از یک مجموعه عمارات سلطنتی و فرمایشی بوده که در ابعاد بزرگ ساخته شده است. گویا قرار بر این بوده که در کنارش کاخی نیز ساخته شود ولی وقتی مسجد نیمه تمام رها شده، کاخ هم هیچگاه ساخته نشده است. در این مسجد تلفیق آجر و کاشی به بهترین نحو اعمال شده و به کمک آجر و کاشی انواع تزئینات اجرا شده است. همه چیز در مسجد ملک زوزن زیبا و اعجابانگیز است و به نظر میرسد که در ساخت و پرداخت آن علاوه بر معماری از هنر و روانشناسی بسیار بهره بردهاند.
🆔 @labbafkhaniki
⭕️دعوت به «خانیکنامه»
سلام
من همیشه خود را بر فراز قلهای فرض میکنم که در یک طرف آن خانیکِ ۷۰سال پیش را میبینم و در طرف دیگر آن خانیک امروز را.
🔸در آن سالهای دور خوراک روزانۀ مردم «صُحُب شلغم، ظُهُر توگی، نُماشوم آش سِرموکی» بود و خانهها و مسجدها از «چراغ موشی» و حمامها از «پبهسوز» روشنی میگرفتند و پوشش دامادها «قبا» و «مندیل» بود و پوشش عروسها «دولاق» و در عین حال زندگی با شور و شادی وخودکفایی و سرفرازی میگذشت زیرا همیشه کندولهها از غلات، مشکها از شیراز، خمها از شیره، خیکها از روغن، باغها از میوه، زمینها از محصول، مکتب خانهها از نوآموز، مدرسهها از دانشآموز، حجرۀ عالمان از دانشپژوه و مسجدهای خانیک از مؤمنان پر بود.
و امروز خانیک قطعهای از تهران شده است با ساخت و سازها و معیارهای امروزی و اسامی تقلیدی و خوراک و پوشاک و وسیله نقلیه و زبان و هنجارهای غیر بومی، البته با تنعم و رفاه و آگاهی بیشتر نه از نوع آگاهیهای کشاورزی و دامداری و تمشیت زندگی بلکه در جهت تامین نیازهای روزمرۀ امروزی.
واقعیت این است که هویت و جوهرۀ ما خانیکیها در همان رفتارهای غالبا پسندیدۀ گذشته نهفته است.
🔸«خانیک نامه» در صدد است با طرح موضوعات مختلف مانند نوروز، رمضان، محرم، برات، باورها، آئینها ، یاریگری، کشاورزی، گیاهان بومی و دارویی، دامداری، عروسی، تولد، مرگ، درمانگری، آموزش، مهاجرت، نوآوریها، مشاغل و رجال خانیک ضمن توضیح و توصیف آنها، ظرفیتها و قابلیتهای خانیک را معرفی نماید و یادآور شود که هنوز پایبندی به ارزشها و سنتها و بسیاری از مشاغل فراموش شدۀ خانیک میتواند موجب عزتمندی و توسعۀ فرهنگی و اقتصادی شود.
از عزیزانی که خواهان آشنایی با ارزشهای افتخارآمیز خانیک هستند تقاضا دارم با لینک زیر به کانال تلگرامی خانیک نامه بپیوندند و با تذکرات وانتقادات سازنده لغزشهایم را اصلاح نمایند.
🆔 @KhanikName
⭕️منارخسروگرد، یک رسانه
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹انسان آفریدهای اجتماعی و کنجکاو است و مایل است نسبت به محیطزیست خود و همنوعانش آگاه باشد و از آن آگاهی در جهت سازگاری با محیط، حفاظت و تنازع بقایش استفاده کند.
خبر رسانی، از جملۀ فعالیتهای آگاهیبخش است که به صورتهای گوناگون و با استفاده از عوامل حسی، دیداری و شنیداری تحقق مییافته است.
دانشمندان و باستانشناسان در تحقیقات خود شواهدی یافتهاند که در حدود ده هزار سال پیش اقدام به خبررسانی در جوامع بشری را مسجل میسازد.
به اعتقاد باستانشناسان در دورۀ نوسنگی (حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش) شکارچیان با یکدیگر به مبادلۀ خبر میپرداختند. در دورههای بعد و در پی رونق کشاورزی و تجارت بازرگانان نقش رسانه را به عهده داشتند. در دوران تاریخی سنگنگارهها که در مسیر راه کاروانها بودند وسیلۀ خبررسانی محسوب میشدند و محتوای آنها توسط رهگذران نقل و رسانهای میشدند.
🔹در ایران رسانهها انواع مختلفی داشتند. یا شعلههای آتش بودند که به منظور خبررسانی برافروخته میشدند یا اصواتی بودند که از منادی و جارچی و نقاره و طبل به گوش خلایق میرسیدند یا پرندگان سبک بالی بودند که پیک شادی یا غم میشدند و یا سنگنگارهها در مسیر رهگذران بودند.
با توجه به آثار و نشانه های برجای مانده و مکتوب گویا نقش آتش در خبررسانی زیاد بوده است. آریاها در هر جا که پیروز می.شدند قلعهای میساختند و آن را به دو قسمت تقسیم میکردند، در یک قسمت خود و خانوادهها ساکن میشدند و در قسمت دیگر که در واقع «دژ قلعه» محسوب میشد آتشی برمیافروختند تا در صورت شبیخون، پاسبانان آتش را تیز و شعله ور کنند و مردان آریایی به دفاع برخیزند.
🔹در زمان هخامنشیان نیز استفاده از آتش جهت خبررسانی مرسوم بود. «هرودت» گوید: «چون مردونیوس آتن را گرفت، با آتش خشایارشاه را که در سارد بود آگاه ساخت.»
امروز ما بر کنار راههای کهن شاهد تپههای خاکی بلند، معروف به «تپه تلگرافی»، برجها و منارهایی هستیم که با برافروختن آتش بر فراز آنها در خبررسانی ایفای نقش میکردند و مشعلداران با حرکات مفهومی مشعلها خبرهای مهم را در زمان کوتاه از شهری به شهر دیگر میرساندند و احتمالا همان کارکرد موجب شده است که «مناره» (محل نور و نار یعنی آتش) نامیده شوند.
🔹« #منار_خسروگرد» در نزدیکی #سبزوار و بر کنار راه ابریشم یکی از آن منارهها یا میلها است که خوشبختانه تا کنون نسبتا سالم بر جای مانده است.
این سازۀ معماری عظیم و چشمنواز که با آجر و گچ شکل گرفته، در سال۵۰۵ه.ق به دستور «تاجالدوله ابوالقاسم بن سعید» ساخته شده است برخی آن را بازمانده از مسجد خسروگرد پنداشتهاند، اما این نظریه مقرون به واقع نیست زیرا این مناره با محوطه باستانی و بقایای شهر کهن خسروگرد فاصلۀ نسبتا زیادی دارد و از سوی دیگر کاوشهای باستانشناسی که در سالهای اخیر در اطراف آن انجام شده، نشان داده است که میل خسروگرد از ابتدای شکلگیری منفرد بوده و تا فاصلۀ زیاد بنایی در اطراف آن وجود نداشته است و بر اطراف آن نیز نشانهای از الحاق دیوار به آن مشاهده نمیشود.
🔹ارتفاع بنا ۳۸متر، قطر آن در پایه ۵ و در راس حدود ۱متر است.
تمامی بدنۀ استوانهای آن با اشکال هندسی متنوع و زیبا آراسته شده است. بر قسمت فوقانی مناره دو ردیف کتیبۀ کوفی آجری نقش بسته است. ایجاد نقشهای متنوع و کتیبهها ایجاب کرده است که انواع آجر در ابعاد و اندازههای مختلف جهت ساخت و پرداخت بنا تدارک دیده شود.
یک رشته پلکان مارپیچ از درون منار به بالا منتهی میشده و مشعلدار را به محفظۀ استوانهای شکل فراز مناره هدایت میکرده و منافذی به عنوان نورگیر بر بدنۀ منار تعبیه شده تا پلکان را روشن کنند.
🔹منار خسروگرد هم مانند دیگر بناهای دوران سلجوقی به شیوۀ رازی و زیبا و خوش منظر ساخته شده و اکنون نیز از زیبایی و صلابت خاصی برخوردار است.
این بنا گویا از قدیم مورد توجه بوده است، از جمله به استناد نوشتۀ «اعتمادالسلطنه» در مطلعالشمس در سال۱۳۰۰ ه.ق که ناصرالدین شاه از مشهد به تهران باز میگشته از مناره بازدید کرده و دستور مرمت آن را صادر کرده و در همان زمان بر گرد مناره سکویی آجری به طور و عرض و ارتفاع ۵متر ساخته شده است.
منار خسرو گرد که در تاریخ پانزدهم دی ماه ۱۳۱۰خ به شماره ۷۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده در سالهای اخیر نیز توسط هنرمندان و معماران انجمن آثار ملی و اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی مرمت و تثبیت شده است.
🆔 @labbafkhaniki
"مسوولان برای صیانت از آثار تاریخی توان لازم را ندارند" https://www.mizan.news/fa/news/722082/%D9%85%D8%B3%D9%88%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF
Читать полностью…⭕️مسجد جامع هندوالان
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹پهنه جنوبی خراسان یا «قهستان» (قناتستان) در طول تاریخ همواره خاستگاه شگفتیها و حماسهها بوده است.
در دوران میان سنگی (حدود ۱۶۰۰۰سال پیش) یکی از نخستین صحنههای نقاشی بشر بر روی «سنگ نگاره لاخ مزار» بیرجند نقش بسته، در عصر اساطیر جنگ مهم و سرنوشت ساز دوازده رخ بین ایرانیان و تورانیان در بیابان گناباد روی داده و با شکست تورانیان، ایران از شر آنها رهایی یافته است. حدود ۲۵۰۰ سال پیش نخستین قنات در قصبه حفر شده و «تمدن قناتی» در گناباد آغاز گردیده است.
در سال۲۴ ه.ق مسلمانان از طریق طبس به خراسان وارد شدند و آن شهر را «دروازه اسلام» نامیدند. در اواسط قرن چهارم ه.ق مسجد یک ایوانی عظیم قاین همانند مسجد نیریز فارس ساخته شده و با ساخت آن مسجد، معماری کهن ایران احیاء گردیده است.
از اواسط قرن ۵ تا اواسط قرن ۷ ه.ق «اسماعیلیه» برفراز کوههای قهستان لرزه بر اندام حاکمان غیر ایرانی و اشراف میانداختند و منجمان، ریاضیدانان و اندیشمندان بیرجندی، گنابادی، قاینی و فردوسی صدها سال در آن عرصهها پیشرو بودند و مشعل علم و آگاهی را بر افروخته نگاه میداشتند و همواره شگفتتی و حماسه میآفریدند.
یکی دیگر از شگفتیهای آن دیار در قامت بنائی معروف به «مسجد هندوالان» تجلی یافت.
این سازهٔ منحصر به فرد در روستای هندوالان واقع در ۳۸کیلومتری درمیان و ۸۱کیلومتری شمال بیرجند ساخته شده است.
اگر چه به این بنا مسجد اطلاق میشود اما چیدمان فضاهای تشکیل دهنده آن با دیگر مساجد ایرانی شباهتی ندارد و مشخص نیست که از چه شیوه معماری تبعیت کرده است.
🔹 #مسجد_هندوالان در حال حاضر دارای نقشهای مستطیل و مسقف متشکل از یک ایوان بلند ورودی در جبهه شمال شرقی، یک شبستان ستوندار و سه اطاق مربع در جبهه جنوب غربی است که اطاق مرکزی بزرگتر از اطاقهای طرفین و به منزله گنبدخانه با ساختار متفاوت و تزیینات منحصر به فرد است. در دهه ۱۹۷۰م «برنارد اوکین» شرح مفصلی از این بنا تدوین کرده است او گنبدخانه مسجد هندوالان را قدیمیترین بخش مسجد دانسته و آن را با گنبدخانههای عصر سلجوقی و گنبدخانه سنگ بست مقایسه کرده است.
از توضیحات اوکین میتوان استنباط کرد که برای او هم ماهیت و کارکرد این مسجد چندان روشن نبوده و او ضمن این که در میان مساجد متعدد جهان اسلام بدیلی برای آن نیافته، در مورد هویت و کارکرد آن تلویحا دو فرضیه را مطرح کرده است: نخست این که این مسجد در ابتدا یک گنبدخانه تک افتاده همانند مسجد گنبد سنگان خواف بوده و فرض دوم این که گنبدخانه در ابتدا یک آرامگاه بوده همانند مقبره ارسلان جاذب که بعدها با اضافه کردن شبستان ستوندار در جلو و دو اطاق مربع شکل در طرفین، به مسجد تبدیل شده است او نشانهها اضافه کردن فضاهای الحاقی به گنبدخانه را تفاوت در ابعاد آجرها و ضخامت بخشی از دیوارها و عدم تقارن در نقشه بنا دانسته است، اما علیرغم آن توضیحات و انتساب آن به دوران تیموری، نقشه مسجد تا حدودی جبهه سمت قبله مسجد جامع اصفهان را به ذهن تداعی میکند. در عصر سلجوقیان ایوان قبله آن مسجد با یک چهارطاقی (گنبد خواجه نظامالملک) در دل یک سازه معماری صدر اسلام (مسجد شبستانی دوران دیلمی) ساخته شد. مسجد هندوالان هم با هر انگیزه و کارکردی که ساخته شده، پدیده معماری شگفتانگیز و منحصر به فردی مشابه آن در قهستان است که ایوان ورودی و گنبدخانه در یک محورِ و محصور در ستونهای شبستان است.
🔹مسجد هندواران به استناد تابلوی معرفی آن به سال ۸۵۰ ه.ق ساخته شده و بنا به کتیبهای که اخیرا بر بالای ورودی آن نصب شده، به دست سیفالدوله پسر شاه منصور احداث شده و در سال ۱۴۰۸ ه.ق توسط افراد خیٓر تعمیراتی در آن صورت گرفته است.
فضاهای معماری این مسجد به لحاظ ساختار و تزئینات داخلی آن با ابنیه تیموری قابل مقایسه است. زیر پوشش ایوان ورودی با ایجاد گوشوارها و طاقنماها جنبه تزئینی به خود گرفته است.
در شبستان پوشش عرقچین هر یک از چشمه طاقها با گوشوارهای تزئینی بر فراز ستونهای آجری استقرار یافته و پاکار هر یک از گنبدها به با یک ردیف آجر به طریق زیگزاگ آراسته شده است.
گنبدخانه از آرایههای بیشتری برخوردار است دیوارها با تعبیه درگاهیها و طاقنماها از یکنواختی درآمده و رویه دیوارها با گچ سفید شده است. دیوارها و محرابی ساده و بیپیرایه گنبدخانه را در سالهای اخیر با رنگهای آبی، سبز، قرمز، زرد و صورتی ناشیانه نقاشی کردهاند! بر فراز شانه قاعدههای گنبدخانه، گوشوارها و درگاهیها در کنار هم ایجاد شدهاند تا بستر هشت ضلعی و در نهایت دایره را جهت استقرار گنبد فراهم نمایند و این امر را کاربندیهای در هم بافتهای که ردیفهای لوزی شکل را ایجاد کردهاند، تسهیل کرده است.
📌این بنا در تاریخ یازدهم مرداد ۱۳۷۶ به شماره ۱۸۹۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی میرفت.
فضولی به او رسید و گفت: ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر من است، از برای چون تو کور دلان بیخرد است تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند!
📚«عبدالرحمن جامی ــ بهارستان»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺خانقاه-آرامگاه رشیدالدین محمد بیدوازی، نماد عرفان، تصوف، دانش و فرهیختگی در ولایت اسفراین.
⭕️آرامگاه رشیدالدین محمد بیدوازی
#اسفراین
#آرامگاه_بیدوازی
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️سنگ افراشتههای شرق خراسان ۳
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
۳-خواف
شهرستان خواف روزگاری مرکز فرهنگی و سیاسی خراسان بوده و به دو بخش "بالا خواف" و "پائین خواف" تقسیم شده است.
به استناد یافتههای باستان شناسی منطقه خواف از قدمت زیادی برخوردار است ولی نام و آوازه آن بعد از اسلام بلند شده است.
اگرچه اهالی خواف در همان اوائل سده اول ه.ق از اسلام استقبال کردند، اما تا سالها بعد در گوشه و کنار خواف زرتشتیان بر آئین خود بودند، از جمله در منطقه بالاخواف و شهر سنگان مقاومت زرتشتیان ۱۵۰ سال طول کشید و در نهایت چون تاب مقاومت نیاوردند به سواحل جنوبی هند مهاجرت کردند و در آن جا به یاد سنگان شهری به نام "سنگان" بنا نهادند.
در قرن سوم ه.ق منطقه خواف از توابع نیشابور بود و تا اواخر قرن ششم ه.ق مورخان و جغرافیانویسان شهرهای خواف (زوزن، خرگرد، سلامه، رود و نشتیفان) را ستودهاند و "یاقوت حموی" به دلیل اهمیت تجاری و کثرت عالمان آن دیار شهر زوزن را "بصره کوچک" نامیده و وجود یکی از مدارس بزرگ عصر سلجوقی معروف به "نظامیه" در خرگرد خواف نشانه جایگاه والای آن شهر در آن دوران محسوب میشود.
آخرین شاهکار معماری ایران پیش از حمله خونخواران مغول "مسجد ملک زوزن" بود که به دستور "ابوالموید ابوبکر علی زوزنی" به جای مسجد جامع زوزن بنیان گرفت و در سال ۶۱۷ ه.ق به دلیل تهاجم مغولان نیمه تمام باقی ماند اما توانست شکوه و عظمت خود را به رخ کشد و صاحب افتخار آغازگر کاربرد کاشی معرق در جهان باشد.
هجوم مغولان خونخوار در آغاز قرن هفتم و وقوع زلزله ویرانگر سال ۷۳۷ ه.ق موجب خسارات و آسیبهای فراوان به مردم منطقه خواف شد ولی ریشههای ستبر فرهنگی و دانشی مردان آن دیار دوباره رونق و آبادانی را به آن خطه باز آوردند و از عصر " شاهرخ" تیموری که هرات پایتخت ایران شد، به سعی و همت وزیر شاهرخ، " غیاثالدین پیر احمد خوافی" اقدامات فرهنگی و عمرانی فراوانی در منطقه صورت گرفت که مهمترین آنها ساخت بنای فاخر و باشکوه "مدرسه غیاثیه خرگرد" بود.
بدون تردید انوار مکتب و مشرب " شیخ احمد جامی" بر عرصه خواف هم تابیده و بر فرهنگ منطقه تاثیر گذاشته که نماد و مظهر آن رویداد را میتوان " سنگ افراشتههای مزارات خواف" فرض کرد.
در بررسیهای باستان شناسی، در برخی گورستانها سنگ افراشتهها و قلوه سنگهای کروی شکل مشاهده شدند که همانند سنگ افراشتههای هرات، تربت جام و باخرز متنوع و گاه کتیبهدار بودند و روایت مهاجرت شیخ احمد جامی از بزد به معدآباد را به ذهن تداعی میکردند. فراوانی آنها بیشتر در گورستانِ پشت آسبادهای نشتیفان، گورستان خرگرد خواف، مزار شاه سنجان در سنگان، آرامگاه حافظ ابرو در شهر خواف و گورستان روستای فایندر واقع در شمال غرب شهر خواف بود.
۴-باخرز
منطقه تاریخی باخرز به مرکزیت "مالین"در قدیم و "تایباد" در حال حاضر در مسیر راههای پر رفت و آمدی که نیشابور را به هرات و قهستان و سرخس ارتباط میداده، قرار داشته و به دلیل موقعیتش با مراکز بزرگ فرهنگی و اقتصادی تعامل داشته است. فراوانی محوطههای باستانی از دوران پیش از تاریخ قابلیت آن منطقه را برای اقامت گواهی میدهد.
به گواهی متون تاریخی و جغرافیایی دوران مجد و عظمت باخرز قرون پنجم و ششم ه.ق بوده و مرکز یا کرسی آن که به "قصر" شهرت داشته، مالین بوده است.
در سال ۶۴۴ ه.ق "منکو خان" مغول حکومت هرات و توابع آن شهر را به حاکمان "آل کرت" اعطا کرد که باخرز از جمله مضافات هرات بود و احتمالا از آن دوران مکتب فکری شیخ احمد جامی در باخرز نیز رواج و گسترش یافته و کاربرد سنگ افراشتهها که به باور مریدان شیخ از بزد او را تبعیت میکردند، بر فراز قبرها افراشته شدهاند.
در شمال غربی شهر تایباد نهر فصلی کوچکی معروف به "مرغزار " به رودخانه «ربس» میپیوندد، نهر مرغزار از کنار روستاهای "شیزن"، "استاد"، "سوران"، "جوذقان" و «مشهد ریزه» میگذرد. بیشترین و متنوع ترین سنگ افراشتههای شرق خراسان در گورستانهای مجاور آن روستاها مشاهده میشوند، آنها به لحاظ نوع و ساختار با یکدیگر متفاوتند برخی از آنها مثل سنگ افراشتههای گورستانهای «شیزن» و «سوران» بسیار بلند هستند. برخی دارای کتیبههای زیبای ثلث هستند مانند سنگ افراشته مزار ملک معینالدین در "جوذقان" و سنگ افراشته مزار شیخ ابواسحق در "آبقه" و بعضی تخته سنگهای بلند، صاف و دمدارِ ساده هستند مثل سنگ افراشته آرامگاه امیر سلطان عماد در "سوران" و بعضی با نقوش کنده یا برجسته زینت یافتهاند مانند سنگ افراشته مزار ملا تاجالدین در "شیزن" و سنگ افراشته مجاور مزار امیر حمزه شکر بار در "سوران".
📌جهت آشنایی بیشتر با این سنگ افراشتهها ر.ک: لباف خانیکی.رجبعلی، «سنگ افراشتههای مزارات باخرز»، فصل نامه علمی، فنی، هنری اثر ، ش۱۸ و ۱۹، س ۱۳۶۹
🆔 @labbafkhaniki
📌مظفرالدین شاه در فکر ایجاد مجلس است اما دیوارِ جهل و ظلمت اطراف او را گرفته است. از عینالدوله و امیر بهادر و امثال اینها چه انتظار باید داشت؟
میدانیم شاه مایل به اصلاح است، لیکن اصلاح مانع منافع اطرافیان است، نخواهند گذاشت!
📚«مهدی قلی خان هدایت ــ خاطرات و خطرات»
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️تلفیق دو شیوۀ معماری
در
آرامگاه لقمان سرخسی
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹سرخس تا سال۱۲۹۹ه.ق شهری مهم در ساحل شرقی رودخانۀ تجن بود. در آن سال بر اساس « #قرارداد_آخال» با ۳۳ شهرک و روستا از خراسان منفک و به روسها واگذار شد که اکنون قلعۀ عظیم و بقایای معماری شهر کهن #سرخس در مجاورت شهر نوساختهای به نام «سرخس» در جنوب کشور ترکمنستان قرار دارد.
در سال ۱۲۷۶ه.ق دولت ایران شهرک یا قلعهای نظامی به نام «سرخس ناصری» در ساحل غربی رود تجن احداث کرده بود که پس از تصرف شهر کهن سرخس توسط روسها و قراردادن رود تجن به عنوان مرز، سرخس ناصری به ایران تعلق گرفت و بعدها گسترش یافت و آبادان شد.
🔹سابقۀ تاریخی سرخس کهن (سرخس ترکمنستان) به گذشتههای دور برمیگردد. به نوشتۀ «ابن خردادبه» پیش از اسلام سرخس، شاهی ویژه با لقب «زادویه» داشته است.
به فاصلۀ کمی در شمال شهر سرخس ترکمنستان و بر سر راه سرخس به مرو، باستانشناسان محوطۀ مهم باستانی به نام «میل حیرام» مربوط به دوران ساسانی را کاوش کرده و به آتشکدهای همانند «معبد بندیان» درگز دست یافتند. جایگاه رفیع و موقعیت سرخس موجب شده است که بسیاری از جغرافینویسان و مورخان از آن شهر به نیکی یاد کنند مانند «ابن فضلان»(۳۰۹ه.ق)، «ابن رسته اصفهانی»(اواخر قرن سوم ه.ق)، «یعقوبی»(نیمه دوم قرن سوم ه.ق)، «استخری»(قرن چهارم ه.ق)، «مقدسی»(نیمه دوم قرن چهارم ه.ق) که سرخس را بزرگ و آبادان و نامبردار ارزیابی کرده و «فردسی»(۴۱۱_۳۲۹ه.ق)
که از سرخس در کنار آوردگاه کاووس و شاه هاماوران یاد کرده و پیشینۀ آن شهر را به گذشتههای دور برده است.
🔹به استناد متون سدههای سوم و چهارم ه.ق سرخس، شهری آباد و پررونق بوده است.
در همان دوران شخصیتهای بزرگی نیز مانند «ابو سعید ابوالخیر» حدود ده سال در سرخس به تحصیل علم مشغول بوده و «ابوالفضل سرخسی» و «لقمان سرخسی» در آن شهر زاده شده و ساکن بودهاند که هر یک جایگاه بلندی در وادی علم و عرفان داشتند.
در اینجا جهت پی بردن به منش، شخصیت و منزلت هر یک از آن بزرگان بخشی از نوشتۀ عطار نیشابوری در «تذکرة الالیاء» را از قول شیخ ابوسعید ابوالخیر میآوریم:
🔹«یک روز رفتم و شیخ لقمان سرخسی را دیدم بر تلی خاکستر نشسته و پارهای پوستین کهنه میدوخت...پس برخاست و دست من بگرفت و میبرد. در راه پیرابوالفضل حسن که یگانۀ عهد خود بود پیش آمد و گفت: یا ابوسعید راه تو نه اینست که میروی به راه خویش رو. پس شیخ لقمان دستم به دست او داد و گفت: بگیر که او از شما است. پس بدو تعلق کردم ...»
بنابراین «لقمان سرخسی» که در شمار «عقلای مجانین» بود و خود را به دیوانگی میزد ابوسعید را به نزد «پیر ابوالفضل سرخسی» برد و به راه عرفان کشانید و در جایگاه استاد ابوسعید ابوالخیر جای گرفت.
هم اکنون آرامگاه شیخ ابوسعید در مهنۀ ترکمنستان، پیر ابوالفضل در سرخس ترکمنستان و شیخ لقمان در سرخس ایران واقع است.
🔹به نظر میرسد که در سدههای پنجم و ششم ه.ق شیوۀ معماری خاصی در قلمرو خراسان رواج یافته و آن عبارت بوده است از فضاهای مکعب شکلی که طاق نماهایی برفراز قاعدهها دارند و با گنبد کمخیزی پوشیده شدهاند. قاعدۀ مربع این نوع بناها عموما به کمک گوشوارها و طاقنماها یا درگاهیها به هشت ضلعی و در نهایت ۱۶ضلعی تبدیل شده تا قاعده دایرۀ گنبد بر آن استقرار یابد. این بناها در سرخس (آرامگاههای لقمان بابا و ابوالفضل سرخسی)، سنگان(مسجد گنبد)، مرو (آرامگاه سلطان سنجر و آرامگاه محمد بن زید) و مهنه (آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) در دوران سلجوقی ساخته شدند که همه دارای نقشۀ یکنواخت و ساختاری همانند دارند. در این میان آرامگاه بابا لقمان بعدها با دیگران تفاوت یافته به این معنی که این بنا هم در آغاز پلان مربع با ابعاد ۱۷/۷۰متر داشته ولی در سال۷۵۷ ه.ق ایوانی به جلو بنا افزوده شده و ابعاد آن به ۱۷/۷۰×۲۶/۶۰متر تغییر یافته است.
🔹این بنا در ناحیۀ گنبدخانه به شیوۀ رازی با آجرهای جفتی در نما ساخته شده و دارای فیلگوشهایی بر گوشهها و طاقها و درگاهیهایی در درون است. گویا در گذشته رویۀ داخلی دیوارها همانند آرامگاه سلطان سنجر و شیخ ابوسعید ابوالخیر به نقاشی روی گچ مزین بوده که در پی تغییر و تحولات زایل شده است.
اما ایوان به شیوۀ آذری و مزین به تزئینات کاشی است که در درون قابها جای گرفتهاند و اکنون اندکی از آنها برجای مانده است. ورودی به گنبدخانه بر اسپر ایوان تعبیه شده و بر دور تا دور ورودی کتیبۀ گچی نسخ با تاریخ ۷۵۷ نگاشته شده است. نمای پایههای طرفین ایوان به شیوۀ بناهای قرن هشتم ه.ق از جمله «خانقاه طوس» (هارونیه) به طور عمودی قاببندی و ظاهرا برای نصب کاشی آماده شده اما هیچگاه کاشی بر آن نصب نشده است.گذشت زمان و زلزلهها و... موجب انهدام پایۀ جنوبی و پوشش جناقی ایوان شده و در سالهای اخیر تا حدودی ترمیم شده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌مردی که نکوهیده اخلاق و ستوده نسب بود، سقراط را گفت: ننگت نمیآید از ناشایستگی نسب خود؟
سقراط گفت: نسبِ تو به تو منتهی شده است و نسبِ من از من آغاز شده است.
📚«شمسالدین شهرزوری _نزهةالارواح»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺وقار مسجد ملک زوزن
⭕️مسجد ملک زوزن، فخر خراسان
#خواف
#مسجد_ملک_زوزن
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌انوشیروان عادل را در شکارگاهی صیدی کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد.
نوشروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و دِه خراب نگردد.
گفتند: از این قدر چه خلل آید؟
گفت: بنیاد ظلم در جهان، اول اندکی بوده است، هر که آمد بر او مزید کرد تا بدین غایت رسید.
📚«سعدی_گلستان»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺شکوه مسجد ملک زوزن
⭕️مسجد ملک زوزن، فخر خراسان
#خواف
#مسجد_ملک_زوزن
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
"«آرامگاه فردوسی» یکی از باشکوهترین بناهای ملی ایران - ایسنا" https://www.isna.ir/amp/1400022517227/
Читать полностью…🔺زوزن و مسجدش
⭕️مسجد ملک زوزن، فخر خراسان
#خواف
#مسجد_ملک_زوزن
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌حکیمی مردی را دید که جامههای نیکو پوشیده و سخن به زشتی و ناسازگاری میگفت.
حکیم او را گفت: از دو کار یکی کن یا سخن مانند جامه گوی یا جامه مانند سخن پوش!
📚«یوسف بن علی مستوفی _خردنامه»
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺جلوهی منار خسروگرد سبزوار در کنار راه ابریشم
⭕️منار خسروگرد، یک رسانه
#منار_خسروگرد
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌مردی وجیه به مجلس قاضی ابویوسف درآمد. قاضی بر او گمان فضل برد و به او گفت: سخنی فرمایید.
مرد گفت: برای تحقق مسئلهای آمدهام.
قاضی گفت: آنچه دانم، جواب گویم.
مرد گفت: صائم کی روزه گشاید؟
قاضی گفت: وقتی که آفتاب غروب کند.
مرد گفت: شاید تا نیمشب غروب نکند.
قاضی بخندید و گفت: چه نیکو گفتهاند که:
«زیب و زیور مرد در خاموشی است»!
📚«فخرالدین علی صفی _ لطایفالطوایف»
🆔 T.me/labbafkhaniki