وطنم
با هزار مکافات گربه را گرفته، در گونی کردیم و صندوق عقب ژیان گذاشته و پس از طی دستکم 20 کیلومتر، وسط درختان میوه شهریار رهایش کردیم. مادر همسرم که خدایش رحمت کناد، پیش از انقلاب از تهران هوای سکونت در علیشاه عوض به سرش زد. خانه ی شوهری را فروخت و در شهریار که آن زمان علیشاه عوض ش می خواندند، خانه ای خرید، البته با یک اشانسیون از مالک پیشین؛ گربه ای ماده. چند سالی گربه ماند و می خورد و می خوابید و بچه می زایید. ولی دیگر همسایه ها از افزایش بچه گربه ها و سر و صدایشان ذله و شاکی شده بودند. این ترفند گونی و گربه هم برای خلاصی از بد و بیراه همسایگان بود.
ولی هفته ای نگذشته بود، جمعه روزی که فامیل طبق معمول جمعه ها، صبحانه را پای سفره حاجیه خانم حدیقه ی همدانی مشغول بگو و بخند و صرف چای بودیم، که یهو میو میو ی آشنایمان به گوش رسید. همگی از کوچک و بزرگ، ناخودآگاه و بی درنگ پریدیم وسط حیاط. بله حدس همه درست بود، گربه حدیقه خانم برگشته بود؛ چرکین و زخمی و خونین و گرسنه. همگی با گونه های اشک آلود از وجدان کردن این همه وفا و وفاداری به خانه و کاشانه، به تیمارش پرداختیم.
دوستان، درست و بجا است؛ من هم مانند همگی شما آرزویم آن است که در روزی و روزگاری نزدیک، وطنی شاداب با بازارهایی پُر از کالاهای ناب ایرانی به جای اجناس بُنجُل چینی داشته باشیم؛ وطنی که در وسط چهار راه ها و خیابان هایش، به جای کودکان بی یا بد سرپرست، بچه های شاد و رقصنده و خوشحال و سرود خوان دیده شوند. کالای کارخانه هایش در بازارهای اروپا و آمریکای شمالی و اقیانوسیه، رشک بر انگیز باشد. گذرنامه و پولش سرآمد و شهروندانش موجب مباهات. روز و روزگاری که سربازها و نظامیان شاد و پرنشاط و جانفدا، در پادگان ها سرگرم آماده سازی برای روزهای مبادا باشند؛ دیگر در آن خبری از تعزیر و آدمکشی و خودکشی و اعدام ها و کهریزک ها و اوین ها و مهسا ماجراها... نباشد. دیگر دختران جوان و بی بضاعت برای پُرکردن شکم و رفع نیازهایشان تن به فحشا ندهند.
ولی، اما، باز هم، با همه ی اینها و با همه ی بدقوارگی های امروزینش، من این مادر وطن را دوست دارم. بهشت های سیدنی و ونکوور و بارسلون و سن خوزه و آمستردام و برن و پاریس، پر شکوه، شگفت آور و دلچسبند؛ ولی این گربه ی پیر وجودیم، مرا به سوی علیشاه عوضم فرا می خواند. بنابراین با این چشمان کم بینا، گوش نیمه کر، دندان ها و فک ترکش خورده و پای لنگ، می خواهم به سویش برگردم، تا میو میویی کرده باشم؛ باشد که صاحبی و اربابی و مالکی که هیات حاکمه اش می خوانند، اندکی وجدان کنند؛ و ...بگذریم، اندکی بیشتر صبر بایسته است.
بازنشر یادداشت ویرایش شده ۱۳ فوریه ۲۰۱۸، برابر با ۲۴ بهمن ۱۳۹۶.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کودتا
این واژه در ادبیات سیاسی بینالمللی منفور و قبیح است. کودتا سرنگون کردن ناگهانی و اغلب خشن دولت و گاه حکومت، توسط گروهی کوچک و هم اندیشه بوده و در همه جهان دارای چند ویژگی مشترک است:
۱- نخست آن که بر خلاف انقلاب، تدارکش از سوی گروهی کوچک است ؛
۲- دوم آن که تغییر از بالا است؛
۳- سوم آن که اغلب منجر به جا به جایی ناگهانی و فراگیر مقامات تصمیم ساز در همه قوا می شود؛
۴- به ندرت در استراتژی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تاثیر دایمی داشته است؛
۵- بیشتر در میان ملت های کمتر پیشرفته و یا رو به پیشرفت آفریقا، آسیا و امریکای لاتین معمول بوده است؛
۶- از ۱۹۹۱ بدین سو، شمار کودتاها نسبت به پیشتر ها، کاهش داشته است؛
۷- در ملتی موفق خواهد شد که شمار احزاب و کنشگران سیاسی واقعی آن اندک و یا کودتا به تایید بیش تر کنشگران سیاسی برسد؛
۸- مهمتر از آن، آماده بودن فضا، برای پذیرش کودتا است؛
با این همه و با وجود ناکارآمدی و بی نتیجه بودن بیشتر کودتاها، گاه فضا و شرایط، زمینه و بستر کودتاهای موفق و کارسازی را مهیا کرده است.
در واقع چنان چه هر کودتایی با ویژگی های زیر در هر نقطه از جهان کمتر توسعه یافته انجام شود، به اغلب احتمال مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت:
۱- همپوشی با خواست های اکثریت ملت؛
۲- دور ماندن از کشتار و سلب آزادی مردم؛
۳- مهیا کردن ثبات کشور؛
۴-متحد ساختن ملت و احزاب؛
۵- ارتقای دادن پرستیژ بین المللی کشور؛
۶- ایجاد بهبود نسبی اقتصاد ملی؛
۷- پایاندادن و یا کاستناز هرج و مرج و درهم ریختگی؛
۸- متوقفکردن رویکردهای ضد محیط زیستی؛
۹- متوقف کردن رویکرد غارت میراث و منابع و اموال ملی؛
۱۰- جمع کننده کننده اختلاس و رانت خواری؛
۱۱- کوتاه آن که ملت-دولت ها را سازماندهی و عرفی کرده و به ویژه به تولید سیستم منجر شود.
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان میرپنج، به دلیل آن که در شرایط هرج و مرج شدید داخلی و افول نقش بین المللی ایران انجام شد، دستکم در میان مدت موفق بود و پشتیبانی مردم و فعالان سیاسی و احزاب را در پی داشت. هم چنین این کودتا آغازی برای نوسازی فراگیر ایران بود.
کودتای مرحوم سلطان قابوس علیه پدرش نیز، ملت عمان را از بیچارگی، شوربختی و پریشانی نجات بخش بود. کودتای ۲۰۱۰ نظامیان نیجر، علیه دیکتاتور "ممدو تانجا" به دمکراسی نسبی منتهی شد. دستاوردهای کودتاهای ۱۹۷۴ کشور اروپایی پرتغال، ۱۹۹۱ مالی و ۲۰۰۳ گینه بیسائو نیز فرخنده بود.
البته گونه سوم کودتاها، آن دسته بوده اند که می توان آن ها را "بسترساز" خواند. بدین منوال که می تواند بستری برای پیشرفت و سازمان یافتگی ایجاد کنند و یا زمینه ساز پسرفت شوند.
کودتای کنان اورن در ترکیه، پیش درآمد برون رفت این دولت آسیایی- اروپایی از کمتر توسعه یافتگی بود. برعکس، کودتای ۷ ثور ۱۳۵۸ افغانستان، به رهبری حزب دمکراتیک خلق، زمینه پسرفت این کشور را طی ۴ دهه اخیر مهیا کرد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این روزها ترکیه در ایران چه می کند؟
توجه: (آگاهم که محتمل است نوشته زیر جانم را در معرض خطر قرار دهد، ولی چه کنم که نمی شود سکوت کرد. یاداوری می شود که در سالهای پیش، از ناحیه وابستگان همین قبیله مورد تعرض کشنده قرار گرفتم. حکمدادگاه موید این مطلب است).
به گمانم سازمان اطلاعات ملی ترکیه (میت)با وجود گسترش ابعاد نفوذ دیرپایش در ایران، این روزها در پی تحمیل سه هدف اساسی در این دیار است:
۱- به هر قیمت و با هر ابزاری مانع انجام هر نوع گفتگوی ایران- غرب شود. انجام و استمرار گفتگو و احتمال تبدیل آن به مذاکره، خللی بزرگ در طرح و برنامه ریزی درازمدت ترکیه برای آینده ایران است. چنین خطری باید به هر وسیله ممکن از طریق نفوذی های میت برطرف شود؛
۲- تقویت رویکرد کسانی که خواهان تغییر دکترین هسته ای جمهوری اسلامی هستند؛ به منظور آماده سازی فضای بین المللی جهت تهاجم هوایی به تاسیسات و به ناچار کشاندن ایران به جنگ با اسراییل(اشغالگر) با حربه صادق ۳.
از دیدگاه پرزیدنت اردوغان و با وجود شم بسیار قوی فرصت طلبی کم مانند او، بعید است شرایط مناسب کنونی در جهت تضعیف ایران در سال های آتی مجددا بروز کند؛
۳- درگیر کردن بیش از پیش جمهوری اسلامی در جنگ و مشاجره؛ از جمله در میدان های سوریه، لبنان، اسراییل و میدان های بی کران داخلی، به منظور بهره برداری فرصت طلبانه از آن ها و در نهایت تضعیف همبستگی ملی.
من آن چه شرط بلاِغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
مساله تاریخی ایران
دستکم از هنگام تکوین ایران جدید (۱۵۰۱_صفویه) تا کنون، چشمگیرترین نقش حکومت ها در اعتلا و فتور این کهن ملت و کشور، به جهتگیری آنها مرتبط بوده است:
تصمیم گیری استراتژیک؛ یعنی تشخیص درست یا نادرست دشمنان و دوستان در فضای پیرامونی.
مثلا شاه عباس و نادر شاه با شناخت دقیق پیچیدگی های مناسبات در فضای پیرامونی ایران و البته تغییرات آن، موجبات اقتدار ایران و سرپا و توانا ماندنش شدند. ولی غیر از محمد شاه(به غلط آغا محمدخان) شاهان قاجار از فتحعلیشاه تا احمد شاه، نتوانستند دوست و دشمن ایران و ایرانیان را در فضای پیرامونی درک کنند. بنابراین موجبات فروپاشی آن شدند.
به گمانم پهلوی ها، به ویژه استراتژیست های پهلوی دوم نیز به درک خوب چهار فضای پیرامونی ایران نائل شدند: دولت های متخاصم و توانمند در رده استراتژیک(مانند شوروی)، قدرت ها و سازمان های استراتژیک حامی(ناتو و آمریکا)، دولت های کوچک همراه و نیازمند کمک(عمان و...) و دولت ها و سازمان های ضعیف پیرامونی دشمن.
در واقع تا ۱۳۵۷، برای حدود ۱۵۰ سال استراتژی سیاست خارجی ایران، جلب پشتیبانی یک قدرت دریایی، در برابر قدرت قاره ای بود. با این تفاوت که قجر در فهم و اجرای این استراتژی(دریا_غربگرایی) بس ضعیف و بیمار گونه عمل کرد، ولی پهلوی ها در مقیاس بزرگ و جز دسیازی به اشتباهات کوچک، به موقع و درست عمل کردند.
رویکرد استراتژیک جمهوری اسلامی از همان آغازهای تکوین تا کنون، به رغم تلاش در جهت استقلال و خوداتکایی نظامی و...تا جایی که به جهتگیری کلان سیاست خارجی-دفاعی بر می گردد، حاوی ۷ اشتباه مهلک بوده است:
۱- دور شدن از ایالات متحده همراه و همکار قدیمی و در جایگاه توانمندترین دولت تاریخ بشر؛
۲- درگیر شدن مستقیم و رویاروی با اسرائیل (اشغالگر) در جایگاه کشوری غیر همسایه، به جای تقابل غیر مستقیم؛
۳- نادیده انگاری امیال امپریالیست ی درازمدت ترکیه، به ویژه در دوره پرزیدنت اردوغان در باره قفقاز، شمال باختری ایران و آسیای مرکزی؛
۴- ناچیز انگاری بالندگی شگفت اقتصادی -دفاعی ۶ کشور جنوب خلیج فارس؛
۵- گرایش استراتژیک یکسویه به تهدیدگاه وخیزگاه ۲۱۲ ساله ایران در جایگاه همراه و همکار روسیه متجاوز؛
۶- در پیش گرفتن دوستی و همراهی با طالبان دوم. با این که طالب ها خود را دشمن اصلی و درازمدت تاریخی ایران می دانند؛
۷- جهتگیری استراتژیک در جهت جلب حمایت ملت های عرب زبان جنوبی و باختری و نادیده انگاری و عدم تمرکز بر خاور و شمال خاوری.
کوتاه آن که چنان چه جمهوری اسلامی به فوریت در صدد تغییر سیاست خارجی در مقیاس استراتژیک مبتنی بر احیای همکاری با آمریکا، ناتو و اروپا، دست کشیدن از درگیری مستقیم با اسرائیل(اشغالگر)، نیفتد، دچار اشتباه دردناک تاریخی و کمتر قابلجبران خواهد افتاد. به گمانم سرنوشت و ته نوشت آتی ایران به این تصمیم استراتژیک وابسته و پیوسته است. ماه های پیش رو ترازویی دقیق در جهت سنجش درستی-نادرستی این تحلیل است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خانعلی و خروشچف
نخستین بار بود که پاسخ رد به مهمان دادم. راستش به خوبی می دانستم عاقبتش چه میشه. خانعلی در دیار خود برو بیا و دم و دستگاهی داشت. خانزاده بود و دست و دلباز. هر شب در سرایش مضیف برپای بود. دور و برش شلوغ بود و برای خود کسی.
کار یکی پهن کردن سفره و رسیدگی به کم و کسرش بود. دیگری مامور منقل و وافورها و حقه ها میشد. دو سه نفر اسباب کباب و خورد و خوراک را فراهم میکردند و یکی دو تا هم کار دایره و تنبک و سه تار بزم و موزیک رو برعهده داشتند. خلاصه این خانعلی در دیار خود کسی بود و دوستان و رفقایش مثل نوکر دورش بودند و در هر جا بالانشین بود.
حالا هوس گشت و گذار در پایتخت و شمال به سرش زده بود. ولی در اینجا اگر به گرانترین هتل ها و رستوران ها هم می رفت، خانعلی شمع بزم نمی شد. اتفاقا همین هم شد. اومده بود تهران به قصد یه ماه موندن و سیر و سیاحت ملوکانه. ولی پنج روزه برگشته بود به دیار. اونم با اوقات تلخی. جرا که تو این شهر بزرگ با مناسبات مدنی و کاپیتالیستی، سگ صاحبش رو نمی شناسه و هر رابطه و هر چی متریکه؛ یعنی کار آدما سنجش و متر کردن طرفشونه. خبری از دورهمی ارباب گونه و خودمونی نیست. حتی شنیدم خانعلی چند جا، از جمله در رستوران و هتل به خاطر کم توجهی شاکی شده و یکی دوجا هم همراه با همراهانش دعوا راه انداخته بود.
چند ماه بعد که گذرم به شهر افتاد، خانعلی منو خواست و باهاش تنهایی تو باغش قدم زدیم. سخت از تهرونی ها و آدابشون گلایه مند بود. بهش گفتم اینجوری ها هم نیست. تو در دیار خودت کسی هستی و برو بیایی داری، انتطار نداشته باش تو یه شهر ۱۰_۱۱ هم میلیونی اندازه شهرکتون بشناسنت. بعد داستان خروشچف رو براش تعریف کردم که سخت جا خورده و دوزاریش افتاد:
تو یکی از سفرها به نیکیتا خروشچف، دبیر اول حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یه قواره پارچه گرون قیمت هدیه میدن. او در برگشت به مسکو میده خياط مخصوص کرملین تا براش کت و شلوار بدوزه. خياط بعد از سایزسنجی میگه قربان متراژ پارچه برای شما کمه و به اندازه کت و شلوار جنابعالی نمیشه. خروشچف در سفر بعد میره بلگراد مرکز یوگسلاوی و پارچه رو میده به یه خياط مشهور صرب. خياط اندازه گیری می کنه و میگه پارچه زیاد میاد. می خواین یه جلیقه و یه کراوات هم براتون بدوزم؟ خروشچف میگه پس چرا خياط روس نتوانست از این پارچه کت و شلوار بدوزه و گفت کم میاد؟ خياط صرب پاسخ داد: قربان تقصیر اون نیست، جنابعالی رو در مسکو خیلی بیشتر از اون که هستید خیال می کنند.
واقع مطلب اینه که یکی از گرفتاری های ملت های زیر حکومت های دیکتاتوری و استبدادی، خود بزرگ بینی و یا حاکم(ان) بزرگ پنداری است. کسی که در کشورش برای برخی شهروندان خدا و نیمه خدا پنداشته شده و غیر قابل دسترسی تبلیغ می شود، در دیار های دیگر آدمی عادی مانند بقیه آدما است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بن سلمان چه در سر دارد؟
به گمانم جهتگیری نشریه فارن پالیسی در آشکار کردن راز چرخش ۱۸۰درجه ای مثبت ولیعهد سعودی در برابر ایران درست است. چنان که در جریان اجلاس سران کشورهای اسلامی، وی از جامعه جهانی یا در واقع ایالات متحده در خواست کرد که اسرائیل را وادار سازد به حاکمیت کشور دوست، جمهوری اسلامی ایران احترام گذاشته و از هر گونه تعرض و تجاوز به قلمرو تحت حاکمیت ایران پرهیز کند.
بنسلمان در گردهمایی ۲۱ نوامبر سران ضمن محکوم کردن اقدامات ارتش اسراییل در نوار غزه و نسل کشی خواندن آن، خواهان احترام به حاکمیت ایران شد.
دلیل تغییر رویکرد بن سلمان نسبت گذشته چیست؟! در حالی که هنوز تهدیدهای تند عربستان نسب به ایران از یادمان نرفته است.
فارنپالیسی رویکرد اخیر بن سلمان مبنی بر احترام به حاکمیت ایران را واقعی دانسته و دلیل آن را تضمین ثبات درونی کشورش (عربستان) می داند. بدین ترتیب که از این طریق با دور کردن بحران و احتمال گسترش منطقه ای آن، از کلان پروژه های نزدیک به تریلیون دلاری توسعه زیربنایی اخیرکشورش پاسداری کرده و خلیج فارس را از میدان تنش، تهدید، مشاجره و جنگ دور سازد. از دیدگاه مراکز مطالعات سعودی، طرح و برنامه درازمدت اسرائیل دور کردن جنگ از پیرامون خود و کشاندن آن به جغرافیاهای دیگر مانند سوریه، فضاهای پیرامونی ایران، از جمله خلیج فارس است. به گمانم بن سلمان در اتخاذ چنین رویکردی صادق بوده و منافع ملی کشورش را مدنظر قرار می دهد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ته نوشت قانون حجاب
قانون حجاب و عفاف ابلاغ شده و تا دو هفته دیگر باید اجرایی شود. سرنوشت و ته نوشت این قانون، خوب یا شوم، محک و ترازویی برای سنجش قدرت ملت و حکومت است. منظورم این است که به نوبه خود نشاندهنده میزان وفاداری مردم به حکومت و قوانين ش خواهد بود. هم چنین منعکس کننده توانایی معترضین به آن است.
از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که با پافشاری حکومت بر اجرای این قانون، 5 مشکل در مسیرش هویدا خواهد شد.
1- ضعف نظارنی- کنترلی
توانایی پلیس جمهوری اسلامی برای اعمال قانون در 483 شهرستان و 37000 آبادی و روستا،اندک، بلکه ناچیز است. از دیدگاه من حتی هم اکنون نیاز تهران بزرگ برای تامین امنیت استانداردش 700 پاسگاه کمبود دارد. مسلم است که کنترل پوشش زنان و مردان، در شهری با جمعیت 12 تا 14 میلیونی و در وسعتی بیش از کشور بحرین (730 کیلومتر مربع) با تعداد پاسگاه های موجود به شوخی می ماند؛
2- ضعف دادرسی
با فرض اجرای دقیق این قانون، انتطار می رود در همان ماه نخست، میزان متهمان و مجرمان بیش از کل مجرمین شود. آیا دادگاه ها، بازداشت گاه ها، فضا، ظرفیت و توان نیروی انسانی موجود, کفاف این همه متهم را خواهد داشت؟ شوخی بزرگ همین جاست. به ویژه این که فرض شود تعداد زیادی با هدف مبارزه منفی، خود را در معرض اتهام قرار دهند؛
3-واگرایی
با اجرای این قانون، انتظار رشد پرشتاب واگرایی جامعه ملی، به ویژه در میان زنان گریزناپذیر است. به گمانم با فرض اصرار حکومت بر اجرای قانون، میزان واگرایی حتی در همگرایان با حکومت بالا خواهد بود. به هر روی محتمل است با اجرای این قانون، شکاف بین شهروندان گرایش به اوجگیری داشته باشد؛
4- مبارزه منفی
با آغاز و استمرار اجرای این قانون، احتمال شکل گیری و تکاپوی معترضین به مبارزه منفی و اشکال گوناگون آن مانند تخریب دوربین ها و تخریب اموال و سرمایه های عمومی، خطری کم اهمیت نیست؛
5- افزایش ناهنجاری ملی
با وجود افزایش جریمه ها، ایجاد خلل در خانواده هاحتمی است. چنین خللی ممکن است بستر مناسبی برای گسترش ناهنجاری ها و تشویش افکار عمومی و حتی یاس ملی شود.
کوتاه آن که به نظر می رسد در عمل اجرایی شدن این قانون سخت و موفقیت ش اندک تا ناچیز بوده و با مرور زمان به قوانین تعطیل شده و نادیده انگاشته شده ای مانند جمع آوری و مبارزه با ماهواره، ویدئو، پاسور و دهها قانون مشابه دیگر تبدیل شود. قوانینی سوخته و فاقد اراده در جهت کنترل.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دو نیروی بزرگ برای تغییر جهان وجود دارد؛ یکی شمشیر است و دیگری قلم. ولی نیروی کمتر شناخته شده دیگری هم هست که بس توانمندتر از این دو است: نیروی زنان
ملاله یوسف زی، دارنده نوبل
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ترکیه کجای کار است
امر مسلم آن است که منبع و سرچشمه حرکت تحریر الشام، ارتش و سازمان اطلاعات ملی(میت) است. یادمان نرود که ارتش ترکیه افزون بر حمایت از شورشیان مسلح سوری، همچونارتش آزاد که امروزه به نام ارتش ملی سوریه شناخته می شود، در آموزش و سازماندهی گروه های تکفیری و بنیادگرای ضد بشار هم دست داشت و رسانه های با گرایش رادیکال ترکیه دهها گزارش در این باره منتشر کردند. به عنوان مثال دستکم طی سه سال اخیر تحریر الشام زیر نظارت ارتش و میت به آموزش های کلاسیک پرداخته و با حفظ روحیه جهادی تحت آموزش های سخت و با دیسیپلین نظامی قرار گرفته اند. دستکم ۸ مرکز آموزشی در سوریه اشغالی و نیز استان های جنوبی ترکیه مخصوص آنها مجهز و راه اندازی شده است. افزون بر این صدها رزمنده اویغور و حتی تاتار و چچنی نیز به این تشکیلات افزوده شدند. مسلم است که هزینه سازماندهی و تجهیز چنین تشکیلاتی نمی تواند از سوی پرزیدنت اردوغان تاجر مسلک و کابینه اش تامین شود. ارتش ترکیه در این زمینه بر دلارهای نفتی برخی دولت های جنوب خلیج فارس متکی است.
هم چنین مناسبات نزدیک و تو در تو و همکاری گسترده میت با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا)، موساد،سازمان های اطلاعاتی اروپای غربی مانند بریتانیا و آلمان فدرال به گونه ای سیستماتیک در جریان است.( منبع: پاکسازی های پس از کودتای ترکیه به سازمان اطلاعات ملی رسید. رادیو فردا). چگونه میتوان پذیرفت که حرکت گسترده تحریرالشام بدون اطلاع دقیق این سازمان ها صورت گرفته باشد؟! چنان که منابع اسرائیلی اذعان کردند که از روزها پیش در جریان آماده سازی تحریرالشام بوده اند.
البته پشتیبانی ترکیه از تحریرالشام داعش مسلک، بدین معنی نیست که آنکارا خواهان تشکیل دولتی بنیادگرا در سوریه و همسایگی ترکیه است. چنین حمایت و راه اندازی سپاه داعش گونه ترکیبی و چند ملیتی(عرب، اویغور و..) موقتی و تنها در جهت دستیابی به چهار هدف زیر است:
۱- حذف کردهای سوریه از معادلات به عنوان بازیگر عمده؛
۲- خشنود کردن سه بازیگر عمده: دولت های ثروتمند عرب، اسراییل و لابی های توانمندش و ترامپ به عنوانرئیس جمهور سرنوشت ساز آتی؛
۳- تضعیف ایران؛
۴- وابسته کردن سوریه به خود در قالب دولتسازی.
روشن تر از آفتاب است که تحریرالشام با آگاهی از فساد گسترده درون ارتش و دولت فاسد و درهم ریخته سوریه و ناتوانی پشتیبانان خارجی اش، دست به چنین حرکتی زده است؛ و البته زمان، جغرافیا و چگونگی تهاجم نیز از سوی سازمان های اطلاعاتی بهفرماندهان این تشکل بنیادگرا ارائه شده است.
ساعت 1/48 بامداد یک شنبه 11 آذرماه برابر با 2 دسامبر.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
رسانههای عراقی از حمله داعش به مواضع حشد الشعبی در استان دیالی عراق خبر میدهند
➣ @Onlin_24
فوری
کانال ۱۲ اسرائیل(اشغالگر)؛
احتمال عملیات مشترک پیشدستانه اسرائیل-آمریکا در حمله به خاک سوریه، به ویژه بلندی های جولان و قنیطره هست.
#یدالله_کریمی_پور
منابع سوری اعلام کردند اخبار کودتا صحت نداشته و وضعیت پایتخت سوریه پایدار است.
➣ @Onlin_24
به گفته منابع عربی: سرتیپ حسام لوکا، رئیس اداره کل امنیت سوریه ، در حال حاضر رهبری کودتا علیه اسد در دمشق، پایتخت سوریه را بر عهده دارد. او رهبری گروهی از سربازان ارتش سوریه را برعهده دارد که در تلاش برای دستگیری خانواده اسد هستند
➣ @Onlin_24
🔹برخی منابع سوری گفتند که آنچه در پایتخت سوریه اتفاق می افتد حمله ارتش به هسته های تروریست ها است و اوضاع تحت کنترل است.
@Tabnak
فوری
برخی خبرها حاکی از سقوط بشار اسد است
#یدالله_کریمی_پور
پایان قصه سوریه
سرنوشت بشار بی شباهت به قذافی، صدام حسین و بیشینه بن علی نخواهد بود. ولی چرا قصه حکمرانی خاندان اسد و حکومت علویون با این سرعت به پایان رسید؟!
۱- اقلیت حاکم
ستون فرهنگی تشکیل دهنده حکومت بعث سوریه، تنها بر بدنه و پایه های ۱۳ درصدی جمعیت علوی-شیعی قرار داشت و۷۴٪ اهل تسنن در عمل در حاشیه بودند. حتی تصور استمرار درازمدت اقلیت بر اکثریت قاطع نزدیک به محال است؛
۲-تکیه بر بیگانگان
اقلیت علوی حاکم در جهت جبران انزوا و تنهایی و بی پشتوانگی درونی، بر دو بیگانه غرق در گرداب های متعدد، یعنی ایران و روسیه تکیه داد. کشورهایی که اصولا به اعتبار قدرت ملی، ظرفیت محدودی برای پشتیبانی خارجی دارند. روسیه اولویت های دیگر به جای دفاع از اسد را طرح کرد. جمهوری اسلامی نیز در خود فرو رفته و سرگرم رها کردن خود از دهها گرفتاری دشوار مانده است؛
۳- نوسازی مخالفین
برای بیش از سی سال نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی و روسیه به سوریه میلیتاریستی بود. این دو کشور طرح و برنامه ای کلان در جهت خارج کردن این کشور جنگزده از استیصال ارائه نکردند؛ سهل است که همه استان های تحت کنترل بشار، بیش از پیش در چاله فقر قرار گرفتند.
در عوض ترکیه ضمن نزدیکی به مخالفان سوری مستقر در ترکیه و استان های دور از کنترل بشار، به آموزش، سازماندهی و تقویت آنان پرداخت. سوری های بنیادگرای مخالف، به ارتشی ماهر تبدیل شده و با رنسانس فکری و تعدیل دیدگاه های تکفیری، در جهت همرنگی با لائیسیته ترکیه خود را با خواسته های اردوغان آماده کردند؛
۴- فرصت طلبی اردوغان
در همه مدتی که ایران و حزب الله سخت سرگرم غزه و نبرد با اسرائیل بودند، اردوغان سخت در حال آماده کردن همه جانبه تحریرالشام برای در دست گرفتن قدرت در سوریه و حذف علویون و بشار بود. این ساده لوحی محض است که تصور شود ترکیه دولت های عضو ناتو و اسراییل را در جریان خیز تحریرالشام قرار نداده باشد. نه تنها ایالات متحده و اسراییل، که فرماندهی کل ناتو در جریان چنین تحرکی قرار گرفته و با آن هماهنگ شده اند؛
۵- انتخاب مردم
این پر شتاب ترین فروپاشی تاریخ معاصر یک رژیم در خاورمیانه بدون توسل به کودتا بود. در واقع انقلابی با استارت یک همسایه قدرتمند (ترکیه). ارتش و مردم سوریه نشان دادند که خواهان پذیرش رویکرد ایرانی- بشاری مبتنی بر مبارزه ایدئولوژیک و در عین حال درجا زدگی و تحمل استیصال و فقر و کمتر توسعه یافتگی، حتی در ازای مبارزه با اسرائیل نیستند.
کوته آن که بین دو الگوی ایرانی- اماراتی و ترکی، دومی را پذیرفتند. در واقع پی بردند که تداوم همسویی با ایران ارزشش را ندارد. زیرا نتیجه واقعی آن جز به چشم اندازهای یمن، لبنان جنگزده، غزه و کرانه باختری و عراق نخواهد رسید. آنان در گزینش خود، پیوستن به دکترین ترکیه، امارات، سعودی بنسلمان، قطر و...را ترجیح دادند؛
۶- ارتش وامانده
میانگین دریافتی ماهیانه نیروهای ارتش بشار، ۲۵ تا۳۰ دلار بود. کمتر از سومالی. به گونه ای که حتی کفاف هزینه های یک هفته ای آنها را نمی کرد. از سوی دیگر این ارتش فاقد انگیزه های ایدئولوژیک شده و بدنه آن نیز ناظر فساد سیستماتیک در نهادهای حکومتی و ایضا ارتش بود. حتی وضعیت اقتصادی ساکنان شمال سوریه و منطقه خودگردان کرد نشین به مراتب بهتر از مناطق تحت کنترل دولت بشار بود. در واقع میانگین درآمد کارکنان در نواحی تحت کنترل مخالفان بیش از ۵ تا ۶ برابر افسران سوری بود. بین ۲۰۰ تا حتی ۵۰۰ دلار.
از سوی دیگر کهنگی و زهوار در رفتگی تجهیزات و تسلط مستشاران روسی-ایرانی نیز بی انگیزگی افسران و نظامیان سوری را مضاعف کرده بود؛
۷- همراهی اسرائیل(اشغالگر)
بدون همراهی و هماهنگی اسراییل، فروپاشی اسد ممکن نبود. گرچه تل آویو همواره از گوشت دم دست بشار حمایت می کرد، ولی در ازای قطع کامل دالان زمینی ایران- خزب الله، تن به معرکه ترکیه- تحریرالشام داد. اسرائیل مطمئن است که سوری ها جانشین بشار به صلح ابراهیم خواهند پیوست. برای مساله جولان نیز حتما مدلی ارائه خواهد شد.
نتیجه پایانی آن که:
الف- سوری ها دیگر در پی تن دادن به مدل توسعه ای ایران و تداوم عضویت در محور مقاومت نخواهند بود؛
ب- حکومت بعدی سوریه دالان زمینی- هوایی ایران- حزب الله لبنان را مسدود خواهد کرد؛
پ- سوریه تا دستکم دو دهه آتی تابع استراتژی سیاست خارجی ترکیه خواهد ماند؛
ث_ بازسازی و نوسازی سوریه با مدل ترکی- بن سلمانی پرشتاب و درجهت فعال سازی دالان مدیترانه- خلیج فارس، آناتولی-عقبه، آنکارا- مسقط به زودی آغاز خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دالان سوریه
با مسدود شدن مسیر زمینی ایران -سوریه -لبنان,چند تغییر کلان در حال وقوع است:
۱- امنیت اسرائیل(اشغالگر) از ناحیه سوریه و لبنان تضمین می شود؛
۲- دالان ارتباط زمینی-ریلی آناتولی(ترکیه)- شبه جزیره عربستان باز و پر رونق خواهد شد؛
۳- اسرائیل نیز احتمالا به استفاده از این دالان خواهد پیوست؛
۴- بیشتر هلال خصیب(شمال عراق تا سوریه، لبنان و اردن) از حضور، نظارت و کنترل ایران خارج خواهد شد؛
۵- تسلط روسیه بر بنادر طرطوس کمرنگ تا بیرنگ شده و رویای روسی چیرگی بر خاور مدیترانه رنگ خواهد باخت؛
۶- عراق نیز با مبدا فاو، خواهد توانست در نقش پیوند دهنده مدیترانه-خلیج فارس ظاهر شود؛
۷- بی گمان عربستان، امارات، قطر، عمان، مصر و اردن، به کریدور سوریه محور خواهند پیوست.
به هر صورت برنده اصلی و نهایی کریدوری این منطقه جمهوری ترکیه بوده و دست ایران برای مدت ها از دسترسی تجاری به این کریدور بسته خواهد ماند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چگونگی آغاز فروپاشی شوروی
فرایند فروپاشی شوروی با جدا شدن ملت ها و سازمان های قمرش آغاز شد. سال ۱۹۸۸ که اتحاد شوروی و مارکسیسم-لننیسم نفس های آخرشان را می کشیدند، مردم آلمان خاوری موج گونه تصمیم به فرار گرفتند. سپس نوبت جدایی مجارستان و لهستان فرا رسید. این دو ملت پس از چند سال مبارزه مستمر و پیچیده، سرانجام موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. در این میان ارتش شوروی به آخرین حرکت خود دست زد. تجاوز به لیتوانی. ولی معلوم بود که این حرکت محکوم و محتوم به شکست بود. سهل است که در همین شرایط ارتش سرخ، افغانستان را نیز از دست داد.
فرآیند جدایی ملت های اقماری از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تند و تندتر شد. آنگولا. موزامبیک، گینه و ... نیز یکی پس از دیگری از دست رفتند.
مسکو در جایگاه مادر سوسیالیسم طراز لنین، توان اقتصادیش را از دست داده بود. چنان که گورباچف به عنوان آخرین رهبر شوروی هنگام سفر به مجارستان، آب پاکی را بر دستان یانوش کادار آخرین رهبر جمهوری سوسیالیستی مجارستان ریخت و اعلام نمود که دیگر مسکو توانایی ارایه هیچ کمکی به بوداپست ندارد. پیامی که متعاقبا به ورشو نیز رسید.
تا جایی که بیاد می آورم فروپاشی رژیم های استبدادی و دیکتاتوری نظامی ماّب، ابتدا از حاشیه و پیرامون آغاز شده و پس از از دست دادن اقمار، به سرعت به مرکز می رسد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اسد سقوط خواهد کرد
با فرض بقای چشم انداز کنونی، همانگونه که در یادداشت ۳۰ نوامبر(بر باد رفته) پیش بینی شد، رژیم بعث اسد با فرصت طلبی دقیق جمهوری ترکیه و با برنامه ریزی و آمادگی دستکم ۳ ساله ارتش و سازمان اطلاعات ملی ترکیه(میت)، ساقط خواهد شد. شکست های پیامی ارتش سوریه نشانگر آن است که سال ها پیش این جوانان ایرانی بودند که درست یا نادرست، با غیرت جانشان را فدای حفظ دیکتاتوری خاندان اسد کردند.
به هر روی با فرض فکت های در جریان، یعنی پشتیبانی ارتش ترکیه، ناکارآمدی ارتش سوریه، در میداننبودن نیروهای حزب الله، سپاه، ضعف حمایت روسیه و... پیشروی تحریر الشام تحت پشتیبانی ترکیه تا فروپاشی اسد ادامه خواهد یافت. مگر طی مدت کوتاه شرایط با دخالت آمریکا و ناتو تغییر کند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بی حجابی و بارش
به گزارش خبرگزاری ها، امام جمعه کرج فرموده اند، بی حجابی از دلایل کاهش برف و باران است (پس) قانون حجاب باید اجرایی شود.
دستکم ۲۰۰ سال است هواشناسی و سپس اقلیم شناسی تکوین و توسعه یافته و امروزه روز با کمک هوش مصنوعی رو به اوجگیری علمی است. هنوز اقلیم شناسان نتوانسته اند و یا شاید به عمد نخواسته اند بین دینداری و اخلاق مداری و اقلیم ارتباطی کشف کرده و بر نسبت این دو تمرکز کنند. مثلا تا کنون ندیده و نخوانده ام که کفر، شرک، دروغگویی، اختلاس، بی حجابی، شرب خمر، زناکاری، بی نمازی، روزه خواری و انجام این قبیل افعال حرام، حتی در مقیاس عمومی، موجبات کاهش بارش ها شود؛ برعکس نشنیده ام (علمی) که ایمان و اسلام، توحید، نجابت و عفت، حلال خوری و راستگویی و روی آوردن جماعت به عبادات و انفاق و حتی عدالت ورزی و دادگستری، زمینه افزایش بارش ها و قطع خشکسالی ها در مقیاس زمین شده باشد.
یعنی میانگین بارش هر منطقه در زمین تقریبا ثابت است. مثلا میانگین ایالت مگالایای هند حدود ۱۲ متر است. فلوریدای آمریکا که ایالتی مملو از زنان و مردان نیمه لخت ساحل نشین است دارای میانگین بارش حدود ۶ متری است. ولی مردم ساکن صحرای عزیزه لیبی که باشندگانش مسلمانان مقید، مومن و درست کردارند، واژه باران ندارند. در عوض ۳۰۰ واژه برای شتر بکار می برند. دلیل نداشتن باران در فرهنگشان این است که گویا مردم در طول حیاتشان هنوز این پدیده(باران) را تجربه نکرده یا بس کوتاه مدت بوده است. جای دوری نرویم تا جایی که تاریخ و جغرافیای قم یا دارالمومنین، گواهست میانگین بارش این شهرستان و استان همواره اندک و ناچیز بوده است. در حالی که مثلامیانگین بارش ها در بندر انزلی و رشت و تالش بیش از ۱ متر است. حتی در انزلی نزدیک ۲ متر.
پیشنهادم این است که جناب امام جمعه با همیاری همکاران و همفکرانش در اسرع وقت تز خود را چارچوب بندی کرده و در مجامع اقلیم شناسی ارائه دهند. شاید در این فضای پر علاقه مند به شناسایی دلایل و عوامل تغییر اقلیم جهانی، راهی برای نجات زمین از خشکسالی ها و سیل ها و توفان ها یافته شده و توجه جهانیان به پارادایم نوین اقلیم شناسی اهل حوزه مقدسه جلب و جذب شود. انشاالله.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
میر حسین
طی 54 ماهی که در جایگاه کارشناس روابط عمومی، مسئول اعزام مقامات به جبهه ها، مسئول دفتر تلکس و... مامور به نخست وزیری بودم، تقریبا هر روز از نزدیک نخست وزیر را می دیدم، کمتر می شد ایشان به جوانکی چون من، ابتدای به سلام نکند. چنان فروتن و افتاده حال و در عین حال بشاش و آزاد منش، مردم دوست و به ویژه ساده زیست بود که هیچ دیواری بین خود و ایشان حس نمی کردم. با وجود استقرار و چیرگی چنین فضایی بر دولت و کابینه هرگز به خود اجازه کمترین درخواستی برای ارتقای سطح زنگی خود و خانواده ام داشته باشم.
همکف خانه ای را در اسکندری جنوبی که نمور و پر از حشرات بود، به دلیل نزدیکی به پاستور اجاره کرده بودم. همراه اهل و عیال؛ با موتور گازی دست دوم به مقر نخست وزیری آمد و شد می کردم. ولی ۹۰٪ وزیران و حتی رئیسان قوه قضا و نمایندگان و... را با ۳ هواپیمای جت فالکون که تحت اختیارم بود، بارها به جبهه ها بردم، ولی تنها و تنها یک چیز مانع می شد که درخواست ارتقای سطح زندگی خود و خانواده را از میر حسین و اعضای کابینه در دسترس داشته باشم: ساده زیستی شگفت میر حسین، همسر و فرزندانش و ایضا دلواپسی دائمی او برای مردم و میهن. نمی دانم چرا امروز از بامدادان تا کنونسر تا پا دعاگویش هستم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
فرماندهی در دست کی است؟
امروز خبرگزاری فرانسه اعلام کرد شبه نظامیان هیئت تحریر الشام، وابسته به القاعده که هم اکنون حلب دومین شهر بزرگ سوریه را در اختیار دارد، با فرماندهی مرکزی سازمان اطلاعات ملی(میلّی ایستیهبارات تِشکیلاتی) ترکیه هدایت شده و از آن دستور می گیرند. البته جدای از خبرها، جغرافیا نیز حکم به رهبری ترکیه می دهد و لاغیر:
۱- چگونه در جغرافیای بسته استقرار چندین ساله تحریرالشام، که تنها دسترسی به ترکیه وجود دارد و دقیقا به آن محدود می شود، کشور و ملت دیگری می تواند دخیل باشد؟
۲- در میان کشته شدگان تحریرالشام چند هزار و احتمالا بیشترین کشته متعلق به اویغورها, ترکمانان و...است.
به اغلب احتمال، طی روزهای آتی با احتمال شدت گرفتن جنگ، خواهید دید که نیروی هوایی ترکیه مستقیم درگیر خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نی لبک
کبودی گیسوانش به شب تیره طعنه می زد. مگر میشد طبیعت خالق چنین شگفتی باشد، زلف های سیاه براقش تا پشت زانویش هم می رسید. نرم و لخت و پریشان، که با کندترین نسیم آشفته گشته و مثل چتری فراخ به هر سو کشیده می شدند. بارسینه را می گویم. دخترکی سبزینه و میان قامت با چشمانی شهلا و مژه هایی بلند. مانی نگارگر هم از کشیدن نگاره اش در می ماند.
با این همه زیبایی، اندوهی سنگین همانند خرواری هیزم تیغدار همواره بر دوشش سنگینی کرده و اورا رها نمی کرد. بارسینه تنها دختر دولتمدترین بازرگان شهر بود با هفت برادر و کوچکترین آنها. پدر و مادر و برادرانش از او می خواستند که در گشت وگذار چادر بپوشد و به هنگام گشت زدن در شهر، پرده های کالسگه را پایین کشد. بارسینه همانند همه اشرافزاده ها می بایست چادری میشد. ولی او دوست داشت همچون دختران فرودست آزادانه و رها در شهر و بازار گردش کند. البته نجابت او مثل زدنی شده بود. با وجود زیبایی خیره کننده، لبخند ملیح همیشگی و گاه سر دادن قهقه های طولانی، کسی سراغ نداشت که پا از جاده عفت بیرون نهد. در مهمانی های شکوهمند بزرگان شهر عود به دست چنان می نواخت و آواز سر می داد که هوش از کله همه میهمانان یا میزبانان می پرید. ولی پدر، برادران و عموها و دایی ها، نمی توانستند بی چادری و آزادمنشی او را تحمل کنند.
کار سختگیری خانوادگی به جایی رسید که مانع گشت و گذار روزانه اش شدند؛ زندانی خانگی. البته گاه گاه مادرش در غیاب پدر و برادران قلچماقش او را برای گشت و گذار خیابانی آزاد می کرد. خوش ترین لحظات دوران زندانی اش هم همین بود. با دخترکان طبقه فرودست که ناگزیر به پوشش نبودند نشست و برخاست می کرد. با آنها در کوی وبرزن های امن میگشت و می خرید و آواز خوانان می چرخید. ولی بالاخره پدر و برادران غیور و فامیل از او به ستوه آمدند و احساس بیچارگی کردند. همگی در پی راهی برای محدود کردن بارسینه بودند. ولی دستگاه شاهی به کمکشان شتافت.
بارسینه به فرمان داروغه توسط عسس ها دستگیر شد. موبدان شهر تحمل چنین رهایی و آزادی از دختری اشراف زاده نداشتند، بنابراین به رغم شهرت پدر و خانواده اورا به حبسی کردند. موبدان ابتدا به پندش نشستند، حتی تقاضای همسری کردند، ولی هیچ سودی نبخشید. سپس به تعزیرش روی آوردند و شلاق بر اندامش نهادند و موهایش را با چاقو بریدند. بازهم بارسینه دست بردار نبود. او رهایی را فریاد میزد و قضاتش را نادانو گمراه می شمرد.
حکم موبدان سخت و سنگین بود. بارسینه می بایست برای همیشه در اتاقی در بسته از خانه حصاری می شد. او را با موهای کوتاه و چشمان کم رمق و پاها و دستان زخمی و گردن افتاده در اتاق کوچک خدمتکاران جا دادند. بارسینه تنها یک خواسته داشت:
نی لبک دوره کودکیش را به او تحویل دهند. مادر با چشم اشک آلود نی کوچک را با اجازه موبد ناظر و داروغه به او داد.
فردای آن روز، در سپیده دمان، نوای سحر انگیز و جادویی نی لبک همه اهالی خانه، حتی خدمتکاران و نوکران و کلفت ها را بیدار کرد. این شورانگیزترین نوایی بود که تا کنون شنیده بودند. همه از پیر وجوان پریشان و شگفت زده در سرای بزرگ خانه و دور منبع نوا گرد آمده بودند، بی آن که نگاهی به یکدیگر بیندازند، ساعتی به این نوای مینوی گوش سپردند. با پایان نوا، همگی یک جمله را به کس روبرو گفتند: گونه هات چرا خیسه؟!
ولی کار به همین جا ختم نیافت. از فردای آن روز با بلند شدن نوای نی لبک بارسینه، افزون بر آدمای خانه، همه شاخ و برگ های پرپشت درختان سرای بزرگ، پر شده بود از گنجشک و بلبل و هدهد و کبوتر و قمری. جوری که وقتی نواختن نی لبک به پایان می رسید، آسمان حیاط، از برخاستن پرندگان سیاه می شد.
روزهای بعد همسایگان هم بامدادان در سوز سرما و خواب آلود ، به پشت بام می آمدند تا سوز دلنواز نی لبک بارسینه را بشنوند. ولی هر روز این نوا کمتر و آهسته تر و کم رمق تر می شد. تا این که جمعه روزی، دیگر کسی صدای نی لبک را نشنید. بلبلان نشسته بر شاخه درختان بی قراری می کردند. گربه ها در کنج های سرا نشسته و مرتب میو میو سر می دادند. حتی سگان نیز بیتابی کرده و همگی با همعوعو سر می دادند.
گریه و آه و ناله مادر، پدر، هفت برادران و خدمتکاران کوی و برزن را در نوردید. انگار شهر به پایان حیاتش رسیده بود.
از فردا همه مردم بازار، استاتیرا مادر بارسینه و خاله اش روشنک را بی چادر با موهای سپید براق و افشان در بازار دیدند که همراه زنان طبقه فرودست خرید می کردند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
✅ سفیر ایران در سوریه: اگر ارتش سوریه بتواند در حماه مقاومت کند، تروریستها نمیتوانند در حلب بمانند و فرار میکنند. ارتش سوریه میداند چه میکند و انشاءالله این فتنه شکست خواهد خورد.
@Tabnak
🎥 خبرنگار صداوسیما در دمشق: اخبار فضای مجازیِ ایران در مورد دمشق ما را متعجب کرد
🔹اینجا خبری نیست اما در رسانهها از کودتا حرف میزنند و از چیزهایی میگویند که وجود خارجی ندارد.
🕌 @jamarannews
✅ خبرنگار الجزيره: هم اکنون دمشق به طور کامل تحت کنترل نیروهای وفادار به اسد قرار دارد
@Tabnak
🔹کانال ۱۲: ارتش اسرائیل در حال آماده شدن برای امکان انجام عملیات در سوریه با توجه به شرایط کنونی است.
@Tabnak
🔹سایت خبری سوت الاسیما که متخصص اخبار دمشق است میگوید هیچ حادثه امنیتی در دمشق و حومه آن رخ نداده است و همه چیزهایی که در شبکههای اجتماعی درباره درگیری بین واحدهای ارتش سوریه یا سرویسهای امنیتی منتشر میشود، دروغ است.
@Tabnak
فوری
منابع خبری از کودتا علیه بشار خبر می دهند. گویا کودتاچیان در حال جستجوی گسترده برای یافتن خانواده اسد هستد.
منبع؛ خبر آنلاین
#یدالله_کریمی_پور
بر باد رفته
با فرض شرایط کنونی چیره بر سوریه، ممکناست تا پایان آذرماه جکومت خاندان اسد دچار فروپاشی شود. تا کنون نیرویی که بتواند جلوی سرعت شگفت تحریرالشام را بگیرد قد علمنکرده است.
حزب الله که در حال جمع و جور کردن خود و تمرکز بر آتش بس با اسرائیل(اشغالگر) و حواشی آن است. از عراق و نیروی پرسر و صدای حشدالشعبی همخبری نیست. سپاه قدس جمهوری اسلامی همبه نظر می رسد با اقتدار دوره سپهبد سلیمانی فاصله دارد. کارکرد نیروی هوایی روسیه نیز نسبت به گذشته تقلیل یافته و فاقد نیروی هماهنگ مناسبی در زمین است. ارتش سوریه هم که هیچگاه جنگنده نبوده و بیشتر کاراکتر کودتا را داراست.
با این همه احتمال تکوین دولتی بنیادگرا در شامات بعید به نظر می رسد. گرچه ترکیه چند روز است مهار این قوا را برای مدتی کوتاه تا تسلیم و یا فروپاشی خاندان اسد و علویون رها کرده است، ولی بعید به نظر می رسد پس از پایان یافتن ماموریتشان تحمل استقرار حکومتی بنیادگرا را در همسایگی خود داشته باشد.
با اینهمه، عجالتا تحریرالشام موجبات سرور و شادمانی همه گروه های تکفیری و بنیادگرای عقب مانده شده است. از طالب ها تا حماس و فرمانده ارشدش خالد مشعل. بوکوحرام، بقایای القاعده و داعش این روزها بهترین لحظات را می گذرانند. طالب ها هرگز اندیشه خراسان بزرگ مشتمل بر اشغال نیمه خاوری ایران را رها نکرده اند.تحریر الشام ضمن پای بندی به الگوهای داعش نوین نیز در اندیشه تجدید خلافت اموی و عباسی است.
حیات سیاسی خاورمیانه به کدامسو کشیده می شود؟! در غیاب آمریکا، ناتو و روسیه ی ناتوان، کدامین نیرو سدی چشمگیر در برابر نیروی واپسگرای تحریرالشام و تجدید حیات داعش خواهد بود؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k