رمز و راز شکست های اخیر
امروز روشن شد که حلب تحت کنترل تحریرالشام قرار گرفته است. پیشتر نیز حزب الله با وجود در جریان بودن نبرد غزه و برخلاف وعده های پیشین مبنی بر بودن و ماندن در کنار حماس تا پیروزی نهایی، تن به آتش بس با دولت اسرائیل(اشغالگر) داد. غزه نیز تحت رهبری بقایای حماس در قالب ویرانه ای سرتاسری به امید آتش بس نفس می کشد. کرانه باختری نیز به گروگانی دائمی می ماند که هرگاه فاشیست های اسرائیلی بخواهند در اختیارشان است. چنان چه بخواهیم موقعیت سه جبهه سوریه، جنوب لبنان و غزه را در یک گزاره جای دهیم، توان نوشت:
محور مقاومت از منظر شاخص های استراتژی، در شرایط پدافندی است
مفهوم و ابعاد اصطلاح کلیدی موقعیت پدافند استراتژیک برای استراتژیست ها گویا است. خلاصه اش این است: تا هنگامی که ملتی، سپاهی و لشگری در موقعیت(و نه وضعیت) پدافندی است، نه تنها نمی توان امیدی به پیروزی اش داشت، سهل است که در شرایط شکست و بلکه فروپاشی و نابودی است. ولی جرا محور مقاومت از جایگاه آفند به موقعیت پدافند کشیده شد؟
۱- توان ارزی-اعتباری
ملت ها و تشکل های تشکیل دهنده محور مقاومت، پول و اعتبار کافی برای آفندی ماندن ندارند؛ سهل است که بیشینه توان آنها گذران زندگی در قالب معیشتی است. به گمان منحنی آفندی- پدافندی و توان ارزی-اعتباری مثلا جمهوری اسلامی با هم در یک راستا قرارگرفته و همخوانی دارند؛
۲- نبود پشتیبانان بزرگ
کارآمدی دفاعی محور مقاومت از جمله حزب الله، حماس، حوثی ها، سپاه قدس، تشکل های عراقی نه تنها ضعیف نیست، که برجسته بوده است؛ ولی این قوا با وجود توانمندی در تاکتیک ها، مغلوبان استراتژی بد فرجام جمهوری اسلامی شده و خواهند شد. برآیند ۴۶ ساله جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، واگرایی تند و پرشتاب از مجموعه ملت های توسعه یافته و گرداننده جهان و روی آوردن به اسب های لاغر، کم توان و کمبازده در عرصه های سیاسی، نظامی و لجستیک بوده است. بدیهی است که ایران و محور مقاومت، در مقیاس کلی و همه جانبه، بدون داشتن پشتیبان تنها قادرند بر نبردهای کربلا-عاشورایی تمرکز نمایند؛
۳- سیاستگذاری های ملی
یکی از اشتباهات شگفت جمهوری اسلامی نادیده انگاری توان دولت های مرکزی و خواسته های اکثریت ملت در تشکیل محور مقاومت بوده است. جمهوری اسلامی با هزینه کردهای کلان حزب الله مجهز کرد، آیا دوسوم دیگر لبنانی ها اعم از اهل تسنن و مارونی ها هم با مواضع حزب الله موافق بوده اند؟! آیا هزینه چند میلیارد دلاری برای تجهیز حشدالشعبی در ضمن همراهی دولت عراق بوده است؟! یا سرمایهگذاری سنگین درجهت نگاهداری دولت بعثی بشار اسد، خواسته اکثریت سوری ها را پشت سر دارد؟!
به گمانم ساده لوحی است که تصور شود دولت های عراق و لبنان وجود تشکیلات و ارتش های مسلح خارج از ارتش ملی را که از تهران دستور گیرند تحمل کنند. همین گونه است گرایشات مردم سوریه دایر بر اشغال کشورشان توسط چندین قدرت. به همین دلیل است که آنان به قدرتی اگرچه امپریالیست برای آزادی کشورشان از زیر حکومت به زعم خودشان تهران متوسل می شوند؛
۴- ضعف پشتیبانی داخلی
حتی با وجود چنین فضای نامیمون و ناهمراه پیرامونی، شاید با همراهی قاطبه ملت چالش ها تا حدودی پر کردنی می نمود. ولی شوربختانه از درون هم تقریبا آحاد ملت سرسازگاری با رویکردهای حکومت، از جمله در سیاست خارجی ندارند.
دور از انتظار نیست با وجود بقای شرایط و سازوکار کنونی، یعنی بنیه ضعیف اقتصادی، استمرار نبود پشتیبانی قدرت های بزرگ، استراتژی ملی گرایانه دولت ها و تشکل های عضو محور مقاومت و به ویژه ناهمراهی مردمی با رویکرد محور مقاومت، دیگر دوره پیروزی های بزرگ این محور به پایان رسیده باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
از ایروان بیاموزیم
هایستان(ارمنستان) برای بیش از دو سده مستقیم و غیر مستقیم تحت الحمایه روسیه بود؛ تا ۲۰۲۲ ایروان در جهت بقای خود متکی به کرملین ماند. ولی حاصل این وابستگی در جنگ ۲۰۲۰ روشن شد. ایروان همه چیز را به محور آنکارا-باکو باخت.
ولی به رغم مخالفت های ۱۵- ۲۰ درصدی درونی و نیز نفوذ روسیه در ارکان رهبری سیاسی-نظامی ایروان و توانمند بودن روسوفیل ها در تصمیم سازی های ملی، امواج ملی گرایانه مردمی ارمنی بالاخره چیره شد. ارامنه با فرار فراگیر از حیاط خلوت روسیه و تغییر استراتژی دفاعی خود، تا اینجای کار در مدتی کوتاه توانسته اند به بازنگری و باز ساماندهی ارکان ملی و دفاعی، نقش ژئوپلیتیک خود را باز تعریف کرده و با همدلی و همزبانی ملی به سوی غرب حرکت کنند.
با این که ایروان هنوز تحت فشار شدید از سوی مسکو، آنکارا و باکو برای رویکرد غرب گزینی است و با این که هنوز در نابرابری ژرف نسبت به این تهدید سه ضلعی قرار دارد، ولی عزم ارمنستان در جهت غربگرایی استوار مانده است.
پشتیبانی ارزنده و برجسته دفاعی فرانسه، هند، آمریکا، یونان، ایتالیا، بلغارستان، بلژیک و ...در زمینه های آموزشی، در دسترس قراردادن جنگنده های نسل نو، پهپادها و توپ های خودکششی و سیستم های سایبری، از ارمنستان کوچک، فقیر، نحیف و زهوار در رفته، قدرتی فراهم آورده که توانایی نه گفتن را کسب کرده و دیگر بعید به نظر می رسد آنکارا جسارت تحمیل شرایطش را به این ببر تازه تولد یافته داشته باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پایان سریال
"سنتصر قطعا"؛ " اکنون بخندید که به زودی بسیار گریه خواهید کرد"؛ "ما پیگیر آنیم که یک سرباز اسرائیلی پایش به درون لبنان برسد و نمی یابیم"؛ این جملات همگی بخش هایی از سخنان آتشین شهید سید حسن نصرالله هستند.
احدی نیست که رهبر، فرماندهان و لشگریان حزب الله را ترسو و بزدل و مرعوب بداند؛ سهل است که حزب الله توانمندترین و آفندی ترین سازمان نظامی غیر دولتی جهان و ماهرترین است. با این همه حزب الله نتوانست به اهدافش دست یابد.
کارل فون کلازویتس استراتژیست آلمانی از پیروزی و شکست نظامی چنین تعریفی ارائه میدهد: پیروزی یعنی دستیابی به اهداف تعیین شده و شکست به معنای ناتوانی در رسیدن به منظورهای نبرد است. این تعریف از سوی مولتکه، لیدل هارت و تقریبا همه استراتژیست های برجسته پذیرفته شده است. آتش بس جنوب لبنان حتی با فرض موقت بودنش حاوی چه پیام هایی است:
۱- بر خلاف انتظار، با آتش بس، غزه و حماس تنها می مانند. همه فرماندهان کشته شده و زنده، بر تداوم جنگ از سوی حزب الله تا جاری بودن نبرد غزه مصمم بودند. چه شد؟!
۲- حزب الله قصد عقب نشینی تا پشت رود لیتانی را نداشت. ولی ناگزیر به پذیرفتن این شرط شد؛
۳- مهمتر از آن تغییر رویکرد کلان حزب الله از آفندی به پدافندی است. چنان که حزب الله افزون بر عقب نشینی تا جنوب لیتانی، حق بازسازی زیرساخت های نظامی خود را نداشته و طی دوره ای ۶۰ روزه ارتش لبنان با اعزام ۵۰۰۰ نیرو به خط آبی(محور صفر مرزی) همراه با یونیفل کنترل مرز را در دست خواهد گرفت؛
۴- دستاورد اسراییل(اشغالگر) ایجاد امنیت برای شهرک های شمالی اسرائیل و بازگرداندن بیش از ۶۰۰۰۰ شهروند به منازل خود است. پایان موشکباران شمال اسرائیل خواسته مهم کابینه بی بی بود؛
۵- کشته شدنبیش از ۴۰۰۰ تن، ۱۶۰۰۰ مجروح و خسارت بیش از ۲۰ میلیارد دلاری لبنانی ها نسبت به تلفات و خسارات اسرائیل چندین برابر است؛
۶- برای حزب الله، لبنانی ها و ارتش های جهان روشن شد که علت تلفات گسترده حزب الله از دیدگاه نظامی سه کاستی بارز بود: نخست سیستم پدافند ناطراز حزب الله؛ دوم، سیستم هوا پایه کاملا نابرابر؛ سوم سیستم اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ضعیف تر در برابر اسرائیل. تا هنگامی که این مثلث ضعف برطرف نشده، این نابرابری همچنان بر فضای تقابل به نفع اسرائیل چیره خواهد بود؛
۷- به نظر می رسد این آتش بس رساننده این پیام است که لبنانی ها زین پس سخت و بلکه ناممکن می نماید موافق ورود حزب الله به درگیری مجدد با اسرائیل به نفع رویکرد محور مقاومت باشند.بعید نیست هر گونه اقدام بعدی حزب الله با رویکرد و اهداف نظامی پیشین با گونه ای جنگ داخلی همراه باشد؛
۸- مهمترین پرسش پیش روی آن است که زین پس سرنوشت و نقش حزب الله به عنوان پرچم و توانمندترین تشکیلات در چرخه محور مقاومت چگونه تعریف پذیر است؟!
با فرض پایدار بودن حزب الله و اسرائیل به مفاد آتش بس، دیگر دودی از نبطیه، صور و صیدا و... در جهت کمک به این محور بر نخواهد خواست است.
روزها و هفته های آینده پاسخ عینی این پرسش لمس خواهد شد. ولی تا همین جای کار هم کمتر برآورد پذیر است که جمهوری اسلامی در پی تداوم نبردهای پینگ پنگی باشد.
به هر روی آتش بس حزب الله و دور شدن قویترین شمشیر آخته محور مقاومت از میدان، حتی با فرض عملی موقت، بستر مناسبی را برای آغاز مذاکره جامع با ایالات متحده مهیا ساخته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ظریف را اعدام کنید
امروز رئیس مجلس گفت: انتصاب آقای ظریف حتما غیر قانونی است و دولت خودش باشد تدبیر کند. وی تهدید کرد که گزارش در کمیسیون است و هر وقت نهایی شود، در صحن بررسی می شود.
احمد بیگدلی نماینده خدابنده در پاسخ گفت: "مشکل این کشور شده ظریف؛ گویا مردم مشکل آب، برق، اشتغال ندارند. صبح می آییم مجلس، ظریف؛ می خواهیم از مجلس برویم؛ ظریف؛ خواهش می کنماصلا ظریف را از مملکت اخراج کنید تا آقایان راحت شوند.بس است دیگر، از صبح تا شب در این مجلس شده ظریف. واقعا هیچ کار دیگری این مجلس ندارد؟!!! ظریف را اعدام کنید، ببینیم آقایان راحت می شوند؟!"
به نظرتان چه کسانی در پی کنار گذاشتن ظریف هستند؟! نقش روسوفیل ها و سینوفیل ها در تمرکز بر حذف ظریف چیست؟! کانون خط دهنده و هدایت کننده این فشار سیستماتیک کجا است؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
شیرین ترین تصمیم آیت الله(ره)
آیت الله العظمی امام خميني(ره)در طول دهساله ولایت فقیه رسمی خویش، در جایگاه رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی، دهها تصمیم مختلف با پیامدهای گسترده و پر دامنه گرفتند. تصمیماتی سرنوشت ساز برای ایران و مردمش:؛ به گمانم تا جایی که به کشور و ملت ایران بر می گردد، گواراترین، شیرین ترین و سرانجام مقبولترین تصمیم ایشان برای ایرانیان، همان بود که به نوشیدن جام زهر زبانزد مشهور شده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آسمان های باز
رویکرد لاریجانی در سفر لبنان بر اهمیت و تعیین کنندگی نقش میدان در پیروزی متمرکز بود.
اگر چنین رویکردی نتیجه گیری تهران-حزب الله است، تصمیم سازان بدک نیست به آسمان هم بنگرند. این روزها زندگی با پهپادهای اسرائیلی که بی درنگ، بی وقفه و مستمر در حال اسکن کردن نواحی مختلف بیروت، بعلبک و حتی نبطیه هستند، جزئی جدا ناشدنی از مردم لبنان در کوچه و خیابان شده است. حتی برای بخشی از مردم به گونه ای وقت گذرانی و گذراناوقات فراغت تبدیل شده است. ارتش لبنان و حزب الله هم توانایی چندانی برای به زیر کشیدن آنها ندارند. در پی هر دور اسکن پهپادی، ناحیه و یا بلوکی توسط جنگنده ها با انواع بمب مورد حمله قرار می گیرد و از لبنانی ها هم هیچکاری ساخته نیست.
جدا از بررسی ها و تحلیل های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک برساخته و ذهنی مفسران پرشمار حکومتی، بدک نیست در وهله نخست به آسمان باز کشورهای محور مقاومت نگاهکی انداخته و چاره ای برای آسمان های باز کشورهای متخاصم با اسرائیل (اشغالگر) ارائه دهند. مگر آسمان میدان نیست؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نگاهی جغرافیایی به لبنان
این روزها لبنان در کانون توجه جهان، منطقه و ایران است. در اهمیت آن همین بس که بود و نبود محور مقاومت به رویکردش بسته است. یعنی تا هنگامی که حزب الله پابرجا است، این محور مانا خواهد ماند، با زوالش بعید است چنین محوری تعیین کننده باشد. در چنین معادله ای جغرافیای لبنان کم تاثیر نخواهد بود. لبنان را ورق بزنیم:
۱- اردبیل گونه
لبنان از دید پهناوری، در جایگاه ۱۶۶ امین کشور جهان، کمی کوچکتر از اردبیل است. ۱۰۴۵۲ کیلومتر در برابر ۱۰۷۹۹ کیلومتر مربع؛
۲- خراسان گونه
جمعیت لبنان بیش از ۶ برابر استان اردبیل و ۱/۵ برابر خراسان رضوی است. با حدود ۹ میلیون جمعیت و تراکم ۸۷۰ تن در کیلومتر مربع، جزو کشورهای با جمعیت متعادل و در برخی نواحی بالا است؛
۳- بوشهر گونه
از منظر توپو گرافی و ناهمواری بی شباهت به استان بوشهر نیست. دارای ۲۵۵ کیلومتر خط ساحلی با مدیترانه است. کرانه هایی پست و هموار و پذیرای بیشترین جمعیت. بقیه لبنان کوهستانی است. دو رشته کوه لبنان خاوری و لبنان باختری که دره سهل البقاع را در میان گرفته اند.
در مجموع لبنان کشوری کوهستانی- تپه ماهوری محسوب می شود. کوههایی با بلندی ۳۰۰۰ متر. آخ ادجاجی، آرد البرج آرید مقل ساب، الباروک، جبل السعیده، رشته کوه جبل لبنان، کوهستان خاوری لبنان، عفره، قرنه اسودا، کوه الغربی و کوه سنین، در درازای تاریخ برترین دیوار دفاعی این ملت در برابر تهاجمات بوده اند.امروز نیز کوهستانی بودن، به توان دفاعی لبنان افزوده است. البته کوههای لبنان مانند هندوکش سر به فلک کشیده نیستند، ولی همین تو در تویی کوه- تپه، جنگل، شرایط مناسبی در جهت مقاومت در برابر تهاجمات از جنوب، خاور و شمال را برایش فراهم آورده اند؛
۴- گلستان گونه
اقلیم لبنان بی شباهت به گلستان و مازندران نیست؛ در میانگین بارش ها، میزان تبخیر و تعرق سالانه، گونه بارش(برف، باران و...). لبنان واجد اقلیم مدیترانه ای است. هوای سرد و بارانی زمستانی ساحلی و تابستان های.گرم و شرجی. بارش برفی در نواحی مرتفع و تابستان گرم و خشک در دیگر نواحی. واژه لبنان نیز بر گرفته از لبن به معنی سپید است که در گذشته به مناسبت کوههای برفی مشرف به ساحل از سوی دریانوردان به آن اطلاق شده است. هم چنین لبنان دارای جنگل های گسترده سدر است که به عنوان نماد این کشور در پرچمش نمایان شده است. هر چند شمال خاوری این کشور به دلیل کوههای مرتفعی که سدی در برابر ابرهای مدیترانه ای است، خشک و کم بارش و بیابان گونه می باشد؛
۵- آذربایجان غربی گونه
لبنان از دیدگاه دینی-مذهبی بی شباهت به آذربایجان غربی نیست. شیعه، سنی و مارونی، با نسبت ها و درصد های نزدیک به هم، جغرافیای دینی را تشکیل می دهند. با این تفاوت که از دیدگاه زبانی ۹۵٪ لبنان عرب زبان هستند. در واقع عرب های سنی و اعراب شیعی هر کدام حدود ۳۰٪ تا ۳۲٪ و مسیحیان، شامل مارونی های کاتولیک، ارتدکس های یونانی، ملکیت های کاتولیک، مسیحیان ارمنی و مسیحیان انجیلی نیز با حدود ۳۲٪ درصد، عمده جمعیت لبنان را تشکیل می دهند. دروزی ها نیز با بیش از ۵٪ چهارمین گروه مذهبی لبنانند. پراکنش مذهبی مردم لبنان نیز تا ۹۰٪ روشن است. بیشتر شیعیان در استان های لبنان جنوبی، نبطیه و بقاع(بعلبک) مستقرند. در حالی که بیشترین تراکم سنی ها در استان شمالی و بیروت بوده و مارونی ها نیز بیشتر در استان بیروت و نواحی شمالی صیدا متمرکزند. در استان آذربایجان غربی نیز کردهای شافعی افزون بر داشتن اکثریت محض در شهرستان های کوهستانی جنوبی، در بخش های مرکزی و حتی شمالی، در مجموع بیش از ۶۰٪ جمعیت استان را تشکیل می دهند؛
۶- آواره چونان بلوچ
گرچه تا امسال(۲۰۲۴) حدود ۹ میلیون تن در لبنان زندگی می کنند، ولینزدیک به دوبرابر این تعداد لبنانی در جهان پراگنده اند. افزون بر چند میلیون لبنانی برزیلی که بیشترین مهاجر لبنانی را در خود جای داده است، آرژانتین، استرالیا، کانادا، کلمبيا، فرانسه، بریتانیا، ونزوئلا و آمریکا، روی هم رفته میلیون ها لبنانی را در خود جای داده است.
جنگ های پیاپی داخلی فرقه ای، نفوذ و مداخله بیگانگان، اصلی ترین دلایل کوچ دائمی لبنانی ها بوده است؛
۷- تاجر پیشه جونان یزدی
لبنانی ها بازماندگان دریانوردان افسانه ای و نماد کشتی رانی تاریخ و برترین بازرگانان باستانی، فنیقی ها هستند. به همین دلیل هر جا کوچ کرده اند، زمینه ساز رونق کسب و کار، تولید و تجارت بوده اند. آنان یکی از ملت های پیشرو در گسترش بازرگانی جهانی محسوب می شوند؛
۸- هنری چونان ایرانی
وقتی نانسی عجرم می خواند ناخواسته هوس رقص به سرم می زند؛ یعنی جهانی با او به رقص در می آید. در کنارش بگذارید الیسا، نوار الزغبی، هیفا وهبی، فیروز، راغب علامه....
لبنان از دیدگاه آوازه موسیقایی بی شباهت به ایران دهه های ۲۰ تا ۶۰ خورشیدی نیست.
ادامه دارد
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
عالم لاهوت یا ناسوت؟!
تنها دلیل و بیشترین دلخوشی و امید در دل مومنان به پیروزی محور مقاومت و نابودی اسرائیل، وعده های مکرر و پیاپی رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی آیت الله سید علی خامنه ای است؛ وگرنه بر بنیاد شاخص های نظامی و نیز بر پایه بررسی های استراتژیک، هیچ منطق و محاسبه واقعگرایانه ای دال بر پیروزی و موفقیت جبهه مقاومت در آینده دیدپذیر نیست.
به کدام باید دل بست: عالم لاهوت یا عالم ناسوت؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حسب حال
چقدر زیبا و شگفت و خیره کننده است این نوشته عین القضات همدانی. گویا او چکیده خونین دلان و رهبر دوزخیان روی زمین است:
"هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتنش بهتر است از نانبشتنش.
ای دوست نه هر چه درست و صواب بود، روا بود که بگویند ... و نباید که در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود، و چیزها نویسم بیخود که چون واخود آیم بر آن پریشان باشم و رنجور.
ای دوست میترسم- و جای ترس است از مکر سرنوشت....حقا، و به حرمت دوستی، که نمیدانم که این که مینویسم راه سعادت است که میروم یا راه شقاوت؟
و حقا، که نمی دانم که این که نبشتم طاعت است یا معصیت؟
کاشکی، یکبارگی، نادانی شدمی تا از خود خلاصی یافتمی!
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم، رنجور شوم از آن بغایت!
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم، هم رنجور شوم؛
چون احوال عاشقان نویسم نشاید؛
چون احوال عاقلان نویسم، هم،نشاید؛
و هر چه نویسم هم نشاید؛
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید؛
و اگر گویم نشاید؛
و اگر خاموش گردم هم نشاید؛
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید
...و اگر خاموش شوم هم نشاید!»
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایران و جمهوریت
پاسداری از بقا و یکپارچگی ایران، با رژیم جمهوریت آساننیست. چرا؟
هدف سرشتی هر ملت-دولتی، بقا و یکپارچگی(ملی و سرزمینی) است که در پرتو آن بتوان به دو کار دست زد: رشد و توسعه (پیشرفت) بی وقفه و حفظ میراث های کهن.
ایران از دیرباز پازل مانند بوده است. منظورم از پازل، شکلی متشکل از قطعات فراوان(۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ و بیشتر) است که تنها در صورت درست کنار هم قرار گرفتن، کارایی دارد. شاید بکارگیری مفهوم گشتالت برای تفهیم و تفهم این منظور رساتر باشد. موبایل شما بر همین پایه ساخته شده است. از صدها قطعه ای که کنار هم قرار گرفته و هر کدام با دیگری ارتباط دارند. تا این قطعات کنار هم هستند، کارایی دارند، ولی هنگامی که همه هستند ولی دور از هم و پراگنده، دیگر به درد هیچ کاری نمی خورند.
هیچ برهه ایی از تاریخ نبوده که ایران به اعتبار فرهنگی و اتنیکی، ترکیبی نبوده باشد. به کتیبه های شاهنشاهی هخامنش بنگرید، آن جا که خشایارشاه می گوید: منم شاه شاهان، شاه 30 کشور، شاه کشوری که اسبان و مردان خوب دارد.
در واقع سرشت جغرافیایی ایران با فکریه حفظ بقا و یکپارچگی سرزمینی-مردمی، با وجود تکثر شگفت و زیبای فرهنگی-اتنیکی، حکم می دهد که دوام و استمرار داشتن این پازل نمی تواند با جمهوریت حاصل شود. چرا؟
نخست آنکه تداوم تاریخی چسباندن دستکم 196 قطعه آذربایجانی، کرد، بلوچ، بختیاری، لر، لک، عرب، ترکمن، قشقایی، ارمنی، آشوری، یهودی، زرتشتی، براهویی. گیلک، مازنی، سمنانی، گرجی و...همواره نیازمند نماد کاریزماتیک بوده است.
دوم آن که توسعه ایران به عنوان کشوری سرزمین بزرگ، بدون تمرکززدایی ساختاری ناممکن خواهد بود. اگر هم فدرالیسم جاده برونرفت ایران از بن بست توسعه یافتگی نباشد، دستکم شیوه تفویض اختیار ژاپن ی، بستری ناگزیر خواهد بود. ولی این شیوه ای نیست که در نظام های جمهوری کارآیی داشته باشد.
سوم و مهمتر آن که برای کشورهای: الف- بزرگ سرزمین، ب- پازل مانند اتنیکی، پ- ناحیه گرا، ت- با همسایگان مداخله گر انضمام طلب، ث- و رو به توسعه، مانند ایران، استقرار امنیت درازمدت حیاتی است. در این صورت وجود نظام و نماد کاریزماتیک و پابرجا الزام آور است.
چهارم آنکه ایران به عنوان ملتی مولتی دین، مذهب، فرقه، کیش و در عین حال ناحیه گراترین کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا و با وجود افزایش قابل اعتنای واگرایی اتنیکی، نیازمند بازتعریفی جامع و فراگیر از خود می باشد. در چنین تعریفی نوسازی و ایجاد دگرگونی نظامسیاسی در جهت همپوش سازی آن برای تداوم بقا، حفظ یکپارچگی و بالندگی منطقه ای گریزناپذیر خواهد بود.
به گمانم دستیابی به چنین اهدافی در قالب جمهوریت محض کمتر تضمین شدنی است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اسرائیل، جمهوری اسلامی و ایران
برداشت حکومت از استراتژی اسرائیل(اشغالگر) درست است، او دشمن جمهوریاسلامی بوده و برخلاف دیدگاه ترامپ در پی تغییر آن است. ولی چنین می نماید که نابودی و از هم پاشیدگی ایران، به مثابه یک ملت-دولت در دستور کار تل آویو نبوده است.
چون سرشت پرسش استراتژیک است، نمی شود به پیام کوتاه بنیامین نتانیاهو به ایرانیان، مبنی بر دوست بودن اسرائیل بسنده کرد و بنیاد گزاره را بر آن نهاد. هم چنین نتوان مناسبات ابن دولت را با فرزند پهلوی دوم ملاک قرار داد؛ یا مواضع این دولت را مبنای چنین گزاره ای به حساب آورد.
درست یا نادرست، پایه های برهانم بر رویکرد برخاسته از ژئوپولیتیک استوار است. یا در واقع استراتژی نشات گرفته از ژئوپلیتیک. چگونه؟!
۱- تا کنون غرب(آمریکا، اروپا و ناتو) پاسدار بقای اسرائیل بوده و در قالبی همه جانبه از موجودیتش جانانه دفاع کرده است. ولی هیچ تضمین عقلانی بر دائمی بودن چنین حمایتی نیست. چنان که تا ریاست جمهوری جان، اف، کندی نیز چنین نبود؛ و چنان که طی ۵ ماهه اخیر، بیشتر ملت-دولت های غربی، گرایش شگفت اخلاق مدار به سمت به رسمیت شناختن فلسطین داشته و از حق تکوین دولت مستقل فلسطینی دفاع کرده اند. از کجا معلوم که در آینده چک های غرب در وجه کمک به اسرائیل برگشت نخورد؟!
۲- درست است که امروزه روز دولت های عرب نسبت به اسرائیل در مسیر صلح و سازش قرار گرفته اند، ولی بس بعید است که با فرض توانمندتر شدن این ملت-دولت ها و ارتقای نفوذ و پرستیژ بین المللی و جا افتادگی منطقه ای و جهانی آنها، باز هم این ملت ها در برابر نخوت اسرائیل تسلیم شده و هر گونه تحقیری را پذیرا باشند. سهل است که هیچ بعید نیست طی دهه های آتی، گونه ای پیوند و بلکه اتحاد استراتژیک حول محور حمایت از فلسطین بین ۲۲ کشور اتحادیه عرب شکل گرفته و در صدد رویارویی با اسراییل برآیند؛
۳- اسرائیل شناخته شده ترین دولتی است که طرح و برنامه های درازمدت مثلا ۲۰ ساله را در قالب چشم انداز و با شناسایی تهدیدها و فرصت ها دارد. این دولت با دوفرض نامبرده در بالا، یعنی تضمینی نبودن اتحاد و همکاری غرب برای حفظ موجودیتش و نیز تنهایی بارز ژئوپلیتیک در خارج نزدیک خود و نیز منطقه، در صدد برونرفت از انزوای منطقه ای است. در این ارتباط به گمانم دولت اسرائیل پنداشته است هیچ ملت-دولتی مناسب تر از ایران در خاورمیانه برای تضمین بقایش نخواهد بود. چرا؟
الف- از دیدگاه ارتدکس های کلیمی و بر پایه نصوص دینی، ایرانیان منجی یهودیان از اسارت اول(اسارت بابلی) بوده اند. این برداشتی فراگیر و بلکه بین کلیمیان همگانی است؛
ب- بین ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه و ۲۲ کشور تشکیل دهنده هسته جهان اسلام، تنها ایران، ترکیه و اسرائیل عرب تبار نیستند و در حوزه فرهنگ عربی قرار ندارند. ولی تصور اسرائیل آن است که روح چیره بر جامعه ترکیه، بر خلاف ایرانیان، ضد صهیونیستی و بلکه ضد اسرائیلی است. در حالی که بین ایرانیان گرایشات ضد عرب، فراگیر است.
بنابراین به گمانم دولت اسرائیل، ایران و ایرانیان را متحد استراتژیک درازمدت خود پنداشته و به هر گونه تلاشی در جهت مستحکم تر کردن این پیوند پنداری دست می زند. بر عکس از هر گونه تحرکی مبنی بر واگرا کردن مردم ایران نسبت به خود، محتاط است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایرانبه کدام سو می رود؟
لازم نیست خیلی باهوش بود تا تلاش ها در جهت سمت و سو دادن به آینده ایران را تمیز داد:
۱- تغییر جمهوری اسلامی
نتانیاهو قدرت یابی ترامپ را موهبتی برای اسرائیل(اشغالگر) در جهت تغییر رژیم جمهوری اسلامی پنداشته و قصد دارد با زدن سر مار، از راه استفاده از نارضایتی درونی، افزایش تاثیرگذاری تحریم ها و پیش کشیدن احیای شاهنشاهی پهلوی، بدین هدف دست یابد؛
۲-رفرم بزرگ
در برابر سناریوی تغییر رژیم، اراده هایی برای انجام دادن رفرم درونی سر بر آورده اند. دیدار نماینده ایران در ملل متحد با ایلان ماسک، گرایش ظریف-عراقچی و نیز سر بر آوردن و افزایش قدرت مانور نیروهای اصلاح طلب از درون حکومت، شاید نشانه های بارزی در جهت تمایل به توافق بزرگ با آمریکای ترامپ باشند.
ترسیم هر سناریوی دیگری برای شرایط کنونی ایران دشوار است. امروزه روز به هر روی ایرانیان با مشاهده از دور، چشم به راه داد و ستد و تصمیم سازی های بزرگ از بالا مانده اند. زیرا نسل جوان به هر دلیل در پی راه اندازی انقلاب نیست و شرایط آن نیز میسور نمی نماید. نسل میانسال و بزرگسال نیز قصد تکرار تجارب گذشته را ندارد.
در این شرایط دو رویکرد کلان تعیین کننده خواهند بود: تشدید درگیری ها بین ایران- اسرائیل و تبدیل آن به جنگی گسترده و ویرانگر؛ دوم آشتی و معامله بزرگ ایلان ماسکگونه، همزمان با ایجاد تغییرات بزرگ در سطوح تصمیم سازی کلان دو کشور.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
لبنان؛ اسرائیل در پی چیست؟
اسرائیل(اشغالگر) در تلاش است دولت لبنان و حزب الله را وادار به قبول اهداف زیر کند:
۱- قوای حزب الله به پشت رودخانه لیتانی منتقل شوند؛
۲- حزب الله خلع سلاح شود(تسلیحات سنگین)؛
۳- نوار مرزی تحت کنترل ارتش لبنان قرار گیرد؛
۴- به اسرائیل این حق داده شود که هرگاه احساس تهدید کرد در خاکلبنان عملیات انجام دهد.
۵- در مجموع قطعنامه ۱۷۰۱ باید کاملا اجرا شود.
شیوه نتانیاهو و کابینه و ارتش اسراییل در جهت دستیابی به این اهداف، به دوبخش متفاوت تقسیم شده است:
الف- فشار حداکثری نظامی به حزب الله؛
ب- انجام مذاکرات فشرده چهار جانبه با دولت لبنان، آمریکا و روسیه.
در همین راستا فشار به بشار اسد در جهت بیطرف ماندن در جنگ و کمک نکردن به حزب الله.
بی بی در پی آناست که دو ماه آتی با برقرار ساختن صلح با لبنان، هدیه ای بزرگ به ترامپ تقدیم کند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حاشیه ای بر چگونگی فروپاشی ساسانی
بلاذری و طبری در باره سقوط اصفهان طی هجوم اعراب همداستانند. بلاذری در این باره و در جریان داستان پاذوسبان این شهر نوشته است(نقل به مفهوم):
پاذوسبان اصفهان شجاع و کارآزموده بود که ۳۰ مرد تیر افکن وفادار داشت. آنان را از بقیه جدا کرد تا به کرمان روند. عبدالله بن بدیل فرمانده سپاه عرب که مامور فتح اصفهان شده بود، در مسیر یورش به اصفهان، آنان را دید. به پاذوسبان پیشنهاد داد که به جای جنگ عمومی سربازان، تن به تن مصاف دهند. مرد پارسی چنان کرد و هنوز لحظه ای از دوئل نگذشته بود که پارسی چنان ضربتی بر کوهه زین عبدالله زد که از هم بگسلید و پیش بند زین پاره و بریده شد. عبدالله که تردستی و دلیری ورا دید، از نبرد باز ایستاد و به او پیشنهاد داد چنان چه صلح و سازش در پیش گیرد، آزادش گذاشته و حکمرانی شهر را به او سپارد. پاذوسبان پذیرفت و در پاسخ مردم اصفهان که پرسیدند چرا چنین کرد، پاسخ داد: ای مردم، شما را فرومایه دیدم، آن چه کردم شایسته شما بود(بلاذری، ترجمه آذرنوش، ص ۱۳۸).
در جریان جنگ نهاوند که به جنگ سلاسل مشهور است، فرمانده و سرداران لشگر، سربازان و جنگاوران ایرانی را در برابر سپاه عرب با زنجیرهای سنگین به هم بستند. چون می دانستند از جنگ و جبهه گریزانند.
همین افتضاح و دل ندادن به ایستادگی در برابر سپاه عرب در سیستان و دهها جای دیگر ایران زمین نیز نیز رخ داد. چرا مردم و لشگریان کارآزموده دل به جنگ نمی دادند؟!
واقعیت آن بود که مردم به شاهان و فرمانروایان پشت کرده و از آنان دل کنده بودند. ناهمراهی با دولت ساسانی ناشی از فرومایگی مردم نبود، بلکه انعکاس ناخشنودی مردم بود که در قالب گونه ای وادادگی بروز کرده بود.
راستش این است که هر زمان فرمانروایان این بوم و بر خط قرمزی از عناصر خودی به گرداگرد خویش کشیده اند، ایرانیان نیز حساب خود را از آنان جدا کرده اند. چنین رویکردی چندین بار در تاریخ ایران تکرار شده است. یعنی مردم با خالی کردن پشت حاکمان و به حال خود رهاکردن آنان در بزنگاه های حیاتی و سرنوشت ساز، فرمانروایان را تنبیه کرده اند. برعکس هرگاه مردم و حاکمان یکدل و یکزبان بوده اند، شکست دشمن و دستیابی به پیروزی قطعی بوده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سرانجام و فرجام
دیشب پس از شنیدن حدود ۱۵۰ دقیقه افشاگری عباس پالیز دار، تا ۵ بیدار ماندم و خدا گواهست گریه امانم را بریده بود. آخر برای پیر زهوار در رفته ای چون من که عمری با و بر همین خاک، خورده و خفته ام، چگونه می شود از این عزیز دل کند و به قول جوانان بی خیالش بود و خوشباشی وار ادامه داد؟!!
از درماندگی به فکر تفال افتادم. ولی نه به لسان الغیب، که به شاهنامه و سراینده حکیمش. باز کردم و تکان خوردم:
ندانم سرانجام و فرجام چیست؟
بدین رفتن اکنون بباید گریست
ته مانده کثافت درونم می گفت: آخر در این پیرانه سری چرا آرام نمی نشینی و دمساز روزگار نمی شوی؟ در این اندیشه غوطه ور بودم که حکیم طوس باز هم طی همین داستان، پاسخم را داد:
سر آزاد کن، دور شو زین میان
ببند این در بیم و راه زیان
آخر ما را چه شده؟ سرداران و پهلوانان و دلسوزان این دیار کجا شده اند؟!! پالیزدار از چنان حجمی از فساد پرده بر میدارد، که اگر در هر دولت و حکومت دیگری بود ۱۰۰ بار فروپاشیده بود. پس چه شده که با افشای این حجم از فساد درونی، آب از آب تکان نمی خورد؟! تنها دلها به این انگاره بسته که: بابا ولشون کن، می خوان راه آقا مجتبی را باز کنند.
پالیزدار بر آن است که این افشاگری تنها گوشه ای از ۱۲۴ پرونده و ۵۰ هزار برگ از گستره فسادی است که چونان تومور سرطانی در همه جای این آب و خاک ریشه دوانده است. گویی دیگر کسی و جایی نیست که سالم مانده باشد. بی گزاف گویی، ابعاد این افشاگری آن چنان دهشتناک و باورنکردنی است که گویی افسانه های تخیلی پادشاهان دوران تاریکی را گوش می دهی. زنده و مرده نه تنها در جریان این سیل فراگیر فساد بوده اند و به آن گوش داده اند، که خود نیز کاراکتری از این فیلم تخیلی محسوب می شوند.
هر چه درنگکردم، بلکه موریانه نزده ی پاک مانده ای را در این فیلمطولانی بیابم، نشد که نشد.
راستش دیگر به سرانجام این قافله و ملت و کشور کهن نمی اندیشم، ترسم از راهی است که همچنان در آن گام بر می داریم. با این اوصاف زبانم بند آمده و دشوار است که نظامی وار بگویم:
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سه اِن قُلت
فرض می گیریم چنین استنباطی درست و بجا باشد؛ یعنی نباید سیاست خارجی کشورها در دست دولت ها باشد و نظام حکومتی تعیین کننده استراتژی یا تعیین خطوط و جهتگیری های کلان سیاست است. در این صورت باز هم به قول طلبه ها در برابر این گزاره دستکم سه اِن قُلت یا اما و اگر، قد علم می کنند:
۱- جمهوری اسلامی مشروعیت خود را برخاسته از آرا و خواست آحاد مردم می داند، آیا سیاست خارجی نظام از پشتیبانی اکثریت ملت برخوردار است؟!
۲- آیا در چنین صورتی، ملت دستکم محق نیست از کارنامه سیاست خارجی، دستاوردها و احیانا لغزش های ۴۶ ساله حکومت طی گزارشی مبسوط و بیطرفانه اطلاع حاصل کند؟
۳- با وجود پذیرفتن چنین گزاره ایی، روشن و بلکه بدیهی است که رئیسان جمهور و وزیران خارجه ادوار جمهوری اسلامی از هر گونه اشتباهی در جهتگیری کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی مبرا بوده اند. یعنی نقد آنان در سوگیری کلی سیاست خارجی بهکلی نامبالاتی است. چون آنان واضع سیاست ها نبوده اند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
امپریالیست ی به نام ترکیه
24 سال پیش(1379) در بخش نتیجه گیری کتاب درسی-دانشگاهی مقدمه ای بر ایران و همسایگان(,,,منابع تنش و تهدید)، خطاب به سران حکومت جمهوری اسلامی با حروف بولد چنین نتیجه گیری شده است: دشمنان ایران، آمریکا و اسراییل نیستند، خطر اصلی از ناحیه محور مشترک ترکیه و جمهوری آذربایجان خواهد بود.(فایلPDF در کانال هست. زان پس کتاب تجدید چاپ نشد).
با این که اطلاع دارم همه برگ های این کتاب از سوی بیشتر نزدیک به همه فرماندهان اعم از سردار و امیر و... چند بارخوانده شده است، درست برخلاف نتایجش عمل کردند.
گمراهی و بلکه حماقت جمهوری اسلامی در محور قراردادن امریکا، غرب و ناتو به عنوان دشمن اصلی، با خود دهها خطر خلق کرد و چندین محور حیاتی ملی برباد رفت. از جمله اهداف موهوم غرب و آمریکا ستیزی، زمینه و بستر گرایش ترکیه به امپریالیست شدن را مهیا ساخته است. بنگرید به نشانه های امپریالیست شدن ترکیه در سه دهه ی اخیر:
1- تمرکز در جهت چیرگی بر فضای قفقاز و به حاشیه راندن ایران؛
2- تمرکز در جهت چیرگی بر فضای آسیای مرکزی و به کنج بردن و بی خاصیت جلوه دادن ایران؛
3- تمرکز در جهت اعمال نفوذ در اقلیم و وابسته سازی آن به آنکارا؛
4- تمرکز در جهت سرکوب کردهای سر تا پا درهم تنیده با فرهنگایرانی سوریه و تهدید دائمی آنان؛
5- تمرکز در جهت فراگیر سازی جنگ همه جانبه آبی، به زیان سوریه، عراق، ایران، ارمنستان و حتی باکو. عملی که در تاریخ نمونه نداشته است؛
6- تمرکز در جهت گسترش پیوندها با آمریکا و به ویژه اسرائیل، با وجود مانور ستیز مآبانه با آنان. نفاق اندر نفاق و نقاب اندر نقاب؛
7- تمرکزدر جهت زنده و فعال نگاه داشتن ایده پان تورکیسم و سرمایه گذاری همه جانبه برای تحقق اهداف آن؛
8- تمرکز در جهت تسلط بر شامات(سوریه)؛
9- ,,تمرکز بر حذف ایران از همسایگی مستقیم با اروپا و روسیه از راه در اختیار گرفتن دالان زنگزور؛
10- تمرکز بر تضعیف ارمنستان و یا وابسته کردن این ملت به خود؛
11-تمرکز بر کشاندن سرمایه های عظیم مالی، انسانی- مدیریتی ایرانیان به سوی خود و در جهت تبدیل شدن به ابرقدرت منطقه ای.
این قصه ها در پرتو نادانی و جهل مرکب استراتژی نشناسی تصمیم سازان جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. در ادامه به زوایای متعدد و پیدا و پنهان امپریالیست ترکیه پرداخته خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیامد استراتژیک آتش بس
پیامد استراتژیک آتش بس حزب الله-اسراییل (اشغالگر)، می تواند احیای صلح ابراهیم باشد.
آتش بس موجبات تحقق نخستین و بزرگترین خواسته اسرائیل در جنگاخیر شد: خاموش کردن جبهه شمال(حزب الله) به عنوان توانمتدترین جبهه از جبهه جنوب و نبرد غزه. زین پس تمرکز ارتش اسراییل بی دغدغه بر جنوب و غزه متمرکز خواهد شد.
اسرائیل با کمک دولت های عرب جنوب خلیج فارس، مصر و اردن، با پشتیبانی استراتژیک ایالات متحده، در نهایت غزه را وارد چرخه صلح خواهد کرد. بعید است چنین هدفی تا دو ماه دیگر محقق نشود.
با خاموش شدن دائمی جبهه توانمند شمالی، دست اسرائیل و محور صلح ابراهیم در جهت احیای دوباره دکترین صلح ابراهیم باز خواهد شد.
همگی بیشینه طی ۲ سال آتی، بلکه تا اواخر سال ۲۰۲۵، شاهد اوجگیری مجدد تلاش ها برای احیای این طرح منطقه شمول خواهیم بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آتش بس در لبنان، جنگ با ایران
خبر کوتاه بود: آتش بس در جبهه لبنان برقرار شد.
این همان رخدادی بود که از مدت ها پیشتر، پیش بینی می شد. از جمله طی ۵ یادداشت پیشین و همین جا.(بنگرید به یادداشت: چه زود دارد به پایان می رسد. ۱۱ نوامبر). ولی پیامدهای آتش بس بین حزب الله-اسراییل (اشغالگر) در بر گیرنده چه پیامهایی خواهد بود؟! چه تغییراتی در انتطار لبنان، منطقه و ایران است؟
۱-خروج از جنگ غزه
خروج حزب الله از جنگ غزه، نخستین پیامد این توافق است. یادمان نمی رود که همین چندماه پیش شهید سید حسن نصرالله با قاطعیت گفت: آوردن رودخانه لیتانی به مرز، آسان تر از آن است که مارا مجبور به عقب
نشینی تا پشت رودخانه کنید. ایشان همچنین بارها گفت: تا زمانی که جنگ تمام نشود، جنگ در لبنان پایان نخواهد یافت.
بعید می نماید زین پس جنوب لبنان در نقش جبهه ای باز و گسترده و حامی غزه و فلسطین علیه اسرائیل(اشغالگر) عمل کند؛
۲-تمرکز بر ایران
نتانیاهو بی درنگ پس از اعلام خبر توافق آتش بس با حزب الله گفت: این توافق بدین معنا است که ما اکنون تمرکزمان خود را بر تهدید حکومت ایران قرار خواهیم داد. وی به رغم درخواست ها، حاضر به توضیح بیشتر نشد.
وقتی حزب الله به عنوان دست راست منطقه ای جمهوری اسلامی از گردونه نبرد خارج شود، روشن است که دیگر تهدید مستقیم، نزدیک و رو درو با اسرائیل منتفی بوده و پیکار بین ایران-اسراییل هوا پایه و بیشتر دوجانبه خواهد ماند؛
۳-احتمال رفتن بی بی
بعید است بنیامین نتانیاهو بدون شرایط جنگی بتواند همچنان در راس قدرت باقی بماند. او در داخل و خارج تحت تعقیب است. مساله گروگان ها همچنان حل نشده باقی مانده، جنگ با حماس ادامه دارد و پرونده هسته ای ایران نیز باز است. حوثی ها و الحشد الشعبی در عراق همچنان فعالند و او همچنان باید پاسخگوی احزاب و افراد ائتلافی باشد. خوب است در این بهره. به یادداشت ۹ نوامبر کانال با عنوان کنار رفتن نتانیاهو سرکی بکشید.
هر چند چنین تحولی تا ورود ترامپ به کاخ سفید بعید خواهد بود. همچنین سقوط بی بی نه تنها به معنای کاهش فشار بر جمهوری اسلامی نیست، که دست تندروهای اسرائیل ی رادر این زمینه بازتر خواهد گذاشت؛
۴- درون لبنان
لبنانی ها اعم از شیعه، سنی و مارونی از آتش بس استقبال کرده و بلکه آن را جشن خواهند گرفت. تلاش دولت های ثروتمند عرب، امریکا، فرانسه و ایران برای بازسازی لبنان گسترده خواهد شد. همین علاقه برای نفوذ در ارکان سیاست، لبنان را وارد دوره تازه ای از پیچیدگی درونی خواهد کرد. ولی به هر روی بر خلاف بسیاری گمانه زنی ها، آتش بس بر پایه گرایش شهروندان، موقت و ناپایدار نخواهد ماند. به ویژه این که تا حزب الله تا ماهها سرگرم مراسم تشییع و تدفین پرشکوه بیشتر فرماندهان شهید خود خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
زشت، بد، خوب
زن زیبا بود، بلند بالا، گندمگون و جذاب. ولی آن چه او را متفاوت می کرد، آرامش، وقار، متانت و صبوریش بود. سال ها پیش پدر تاجرش ورشکسته شده و بزرگترین طلبکارش در ازای طلب، ایران را از پدرش خواستگاری کرده بود. کل عبدالله مردی کوتاه قامت، آبله رو، طاس، با پاهای پرانتزی و شکم ورقلمبده بود. پدر ورشکسته زندان را بر تسلیم دختر ترجیح داد و مدتی در حبس ماند؛ تا بالاخره دختر طاقت نیاورد و پذیرفت زن عبدالله زقوم شود. زقوم که تلخ ترین گیاه و خوراکی در دوزخ است، لقبی بود که همشهری ها به عبدالله سقط فروش و نزول خوار داده بودند. در کمال ناباوری مردم شهر ایران دختر رویاها، همسر زقوم شد. از همان آغاز مصیبت و درد و اندوه و آه و ناله در خانه زقوم بلند شد. تنها قیافه مشمئز کننده عبدالله نبود که اورا به زقوم شبیه می ساخت، بلکه بد دهنی، خساست، پول دوستی، شکمبارگی، هیزی و کتککاری، بخشی جدا نشدنی از منش زقوم به شمار می رفت. روزی نبود که ایران زیر شلاق و چوب و کتکاری زقوم نباشد. چنین صحنه های دلخراشی برای همسایه ها به سریال تراژدی گونه پسین ها تبدیل شده بود. پدر ایران هم از زور غصه و پشیمانی بالاخره جان داد و تنهایش گذاشت.
سال ها گذشت و ایران دو دختر و سه پسر زایید. بچه ها بزرگ شدند و مرتب شاهد و در جریان آزار و شکنجه پدرشان زقوم.
البته خانه فراخ و محکم بود. ولی فرزندان افسرده و درهم شکسته. تنبیه و کتک زدن هر روزه و تحقیر شدن همیشگی و سخت گیری بیمارگونه، به ویژه در باره دختران، برای بچه ها احساس خفگی ایجاد کرده بود. همین احساس نیز بالاخره موجبات عصیان درونی شد. شهروندان خانه زقوم-ایران سه راه در پیش گرفتند و سه دسته شدند. تهمینه و سهراب راه ینگه دنیا را در پیش گرفتند و با کمک دایی خود راهی دیار غربت شدند. اوایل دائم با مادر و خواهر و برادرانشان در تماس بودند، ولی کم کم تماس ها کمتر و کمتر شد. هر دو ازدواج کردند و به کار خود مشغول و چه قدر هم موفق.
سیاووش هم پس از کتک زدن پدرش زقوم و لت و پار کردنش، خانه پدری را رها کرد و در کنجی دیگر بساطی فراهم ساخت. خاطرات سخت کودکی و نوجوانی او را رها نمی کرد. افیونی شد و دردهای ایران از این رویداد بیشتر و بیشتر.
با این همه ایران خانم، پسر کوچکش آرش و آرزو ماندند. حالا دیگر زقوم پیر شده و از کار افتاده شده بود، ولی خباثتش همچنان پابرجا.
از قضا روزی زقوم در ایوان فراخ و دلباز خانه نشسته بود. در زدند. یکی از همسایه ها که مردی میانسال و خوش سیما بود، نذری آورده بود. کلی دم در با ایران خانم چاق سلامتی کرد و بعد خداحافظی و رفت. زقوم که دیگر توان کتک کاری نداشت و برادران و فامیل هایش هم از او دل کنده بودند، شروع به فحاشی و تهمت زنی به ایران کرد. آرش و آرزو مثل همیشه خموش بودند. دهها بار پدرشان را در این شرایط دیده بودند. بدبین و فحاش. به ویژه نسبت به ارتباط مادرشان با حسین مرد میانسال مجرد همسایه.
آن روز فحاشی زقوم تا نیمه های شب هم ادامه داشت. ایران آن شب به موجود دیگری تبدیل شده بود. بیگانه با احتیاط و محافظه کاری. قهقهه زنان برای نخستین بار جلوی زقوم ایستاد و گفت: بدبخت به چیه تو بنازم؛ قد بلندت، زلف های پرپشتت، چشمای بزرگت، عضلات قدرتمندت، سخاوت زیادت، آواز نیکت، نرمش گفتارت. بعد در کمال حیرت چوب انار کنار اجاق دیواری را در دست گرفت، بلند کرد و پشت سرهم به پشت و سر وصورت زقوم زد. آرزو و آرش هم به کمک مادر شتافته و با جارو و انبر هر کدام ضربه می زدند. از فریادهای بی پایان و دلخراش زقوم، همسایه ها به خانه ایران سرازیر شدند و همه شاهد کتک خوردن و ضجه های زقوم. ولی احدی جلوی ایران هنوز زیبا را نگرفت.
فردا صبح زود همسایه ها دو باره به خانه زقوم ریختند. آتش همه خانه را در برگرفته بود. زقوم بامدادان پیت نفت را در همه جای خانه ریخته و خانه را به آتش کشیده بود. زودتر از هر چیز و هر کس خودش در آتش گرفتار آمده و شعله ور سوخت. کمک همسایه ها هم نتوانست زقوم را از مرگ نجات دهد. هفته بعد در کنج خلوت گورستان، با کمک چند تن از فامیلش به خاک سپرده شد. ایران و دوفرزندش رهایی یافته بودند. ولی با کاشانه ای سوخته.
ایران فرزند بازرگانی خبره ولی بد شانس بود. او و فرزندانش دوباره خانه را نوسازی کردند. تجارت خانه را در قالی مناسب و آبرومند راه اندازی کرده و سیاووش را به خانه برگرداندند. ایران و فرزندانش سربلند و مفتخر زیستند.
این افسانه و رویا پردازی نیست و داستان راستان است. ولی پرسشی کوتاه دارم. در این سرگذشت، ایران و فرزندانش سه رویکرد متفاوت داشتند: فرار از خانه و دیار، فرار از خانه و گزینش راهی آسان و ماندن در خانه و دیار و جنگیدن برای بقا.
شما کدام رویکرد را می پسندید؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سرنوشت حکومت و حزب الله لبنان
سرنوشت جمهوری اسلامی در واقعیت چندان به تحولات درونی ایران گره نخورده است؛ زیرا هر چقدر هم فشارها بر مردم افزوده شود، زمینه برپایی انقلاب در ایران در شرایط کنونی میسور و متصور نمی نماید. حتی افزایش تحریم ها با احتمال تصویب مکانیسم ماشه و دشوارتر شدن قطعی معیشت ملت و بلکه درماندگی ملی هم بعید است بستر انجام تغییرات استراتژیک درونحکومتی شود.
با چشم انداز کنونی، چشم اسفندیار جمهوری اسلامی با سرنوشت حزب الله گره خورده است. در واقع ته نوشت قصه حزب الله طی ماهها و بلکه هفته های پیش روی، خواه و ناخواه همه بازیگران داخلی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این می تواند آغازی بر پایان یا پایانی برای یک آغاز دیگر باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تیر خلاص زیباکلام به الله کرم و موافقان جنگ با اسرائیل که شنیدنی است.
🆑@ԼαԼαԼαɴƊ™
تار گسسته مسعود
بهمن که پیر شده بود، خانه نشین شد و نجاری را به فرزندانش بهنام و کیوان سپرد. اداره نجارخانه نیازمند بکارگیری دستیاری کاربلد بود. در این میان زنان هردو می خواستند برادرشان را جا بندازند. مسعود و سعید داوطلب کار بودند و هر کدام برادر یکی از دو زن. قرار شد هر دو را بیازمایند.
چارشنبه روزی سعید آمد. کیوان از او خواست صندوقی بسازد. زنش سفارش کرده بود که هر طورشده و با هر بها و بهانه ای باید سعید بکار گرفته شود. کیوان هم که از آغاز مطیع زن و خانواده اش شده بود، به زنش قول مساعد داده بود. او افزون بر چوب کافی و عالی، همه ابزارهای نجارخانه را در اختیار برادر زنش قرار داد؛ اره نواری(اره فلکه)، رنده میزی، اره میزی، فارسی بر، عمودبر، منگنه کوب، دریل، اره دستی، مغار وچکش، بادپاش و شیلنگ و...
کار سعید تا پسین هنوز تمام نشده بود. فردا وپس فردا و یک هفته و ...بالاخره صندوق ساخته شد. حالا باید دو برادر نظر می دادند. ولی صندوقی در میان نبود. سعید طی ده روز با چوب و تخته، جعبه ای کج و معوج سرهمبندی کرده بود. بیشتر به جگر زلیخا می می نمود تا صندوق آنتیک. ولی کیوان که برادر بزرگتر بود، آفرین و احسنت گویان، به پيشواز برادر زن شتافت. حتی گفت دیگه لازم نیست از مسعود امتحان بگیریم، قبول شد.
ولی با پافشاری بهنام، بالاخره قرار شد کار مسعود رو هم ببینند. او قبراق و سرزنده و پر امید، همان بامدادان حاضر شد و منتطر دستور کار. از او هم خواستند که صندوق بسازد. او که در کار نجاری تا حدودی دست داشت و بلکه طی سال ها پادویی تقریبا به گونه ای مهارت دست یافته بود، با لبخند پذیرفت. کیوان از او خواست شروع کند. مسعود تخته های مناسبی انتخاب کرد و خواست آنها را بردارد، ولی کیوان قبول نکرد و گفت این تخته ها گران بها است و نمی توان آن را برای امتحان بکار گرفت. بالاخره تخته های دست چندم و پفکی به او دادند. حال نوبت استفاده از ابزارها رسیده بود. مسعود برای ساخت صندوق به هر ابزاری دست زد، کیوان آن را از او می گرفت. حتی اره دستی و متر.
پسین شد و دو برادر به کارگاه پشتی سر زدند تا کار مسعود را ببینند. ولی مسعود بی هیچ دغدغه ای دراز کشیده و داشت چرت میزد. چه کار دیگری از او ساخته بود. بالاخره هم سعید انتخاب شد و قضیه به پایان رسید.
بله، به دستور داروغه، ساز باباطاهر را به جهت آن که ابزار فعل حرام است، درهم شکستند. بابا دلشکسته و غمبار کنار آبشار گنج نامه نشسته بود. اتفاقا آن روز حاکم و دوستانش در این نزهتگاه بودند و سرخوش. بابا را دیدند و از او خواستند که سازش را کوک کرده و لختی بنوازد. بابا نگاهی به حاکم انداخت و خواند:
دلی دیرم چو مرغ پا شکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
تو گویی طاهرا، چون تار بنواز
صدا چون می دهد تار گسسته
بله بی گمان از این تار شکسته و گسسته، هیچ لحنی و نوایی بر نخواهد خواست. در کارگاه کم رمق و فرسوده هم که دست و پای مسعود به کلی بسته و به هر چه دست می زند، ممنوعه و خط قرمز است. پس چه بهتر که این کارگاه فرسوده ارزانی سعید باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چالش دیرینه جمهوری اسلامی
بنیادی ترین مشکل و مساله جمهوری اسلامی از آغاز تکوین در ۱۳۵۸ تا کنون، نبود رهبران و مدیران درجه یک برای کشورداری بوده است. حتی مدیران فرهیخته و متفاوتی مانند بازرگان، میر حسین، خاتمی و بنی صدر نیز نسبت به استانداردهای جهانی و در قیاس با مدیران بیشتر دولت های همسایه و حتی اسلاف خود، کوتوله محسوب می شوند. مثلا بالاترین نقش پیشین مدیریتی بازرگان، داشتن مسئولیت کوتاه مدت شرکت ملی نفت در دوره نخست وزیری مصدق بود؛ یا مسئولیت مدیریتی حجج اسلام بهشتی و خاتمی در باللاترین جایگاه، سکانداری مرکز اسلامی هامبورگ. میرحسین، رفسنجانی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی و الخ نیز هیچگونه پیشینه کشورداری در دوره پهلوی دوم نداشتند.
چنین شناسه ای مشمول تقریبا همه مدیریت های رده های نظامی، برنامه ریزی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی نیز می شود و کماکان ایران از این منظر نسبت به دنیا و بیشتر همسایگان مانند شش دولت جنوب خلیج فارس، ترکیه، جمهوری آذربایجان، پاکستان، روسیه و حتی پاکستان، بازمانده تر است.
در چنین شرایطی، با وجود کمبود و بلکه نبود مدیران کلان تصمیم ساز جهان شناس و فضا اندیش، چه انتظاری برای توسعه تند و حتی توسعه ملایم؟! همین چالش محوری موجبات شکست سند چشم انداز ۱۴۰۰ شد؛ و همین خلأ نیز با فرض بقای مساله، هر گونه هدف و برنامه توسعه ای را با بن بست مواجه خواهد ساخت.
برترین نشانه های بارز ضعف مدیریتی، پایدار ماندن و ماندن بیش از چهار دهه ای شگفت ایران و ایرانیان در فضای انقلابیگری، مبارزاتی بوده است. فضایی که به گواه بیشتر نظریه پردازان توسعه، نمی تواند به پرش و حتی گام برداری آرام توسعه ای بیانجامد.
به قول ماها تیر محمد، تا هنگامی که رهبران صلحجو در کشور و منطقه ای ظاهر نشوند، جا نیفتند و فضای آشتی فراگیر نشود، پیشرفتی در کار نخواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سویه کلی مرز و مرزبانی
مگر نه این است که:
۱- با کویت و عربستان بر سر برخی قلمروهای دریایی اختلاف داریم؟
۲- با امارات بر سر جزایر در مناقشه بوده ایم؟
۳- اختاف کارکردی در مرز با پاکستان برقرار است و گاه به تنش و حتی منازعه رسیده است؟
۴- با افغانستان نیز درگیر چندین گونه اختلاف مرزی مانند حقابه، گذر غیر رسمی از مرز، قاچاق، مهاجرت، قاچاق و..می باشیم؟
۵- با جمهوری آذربایجان و ترکمنستان و در مقیاسی فراگیرتر، پنج دولت پیرامونی خزر هنوز در مورد مرزها یا قلمروهای دریایی به توافق دست نیافته ایم؟
۶- با باکو بر سر کریدور زنگزور تنش داریم؟
۷- پس از ۸ سال جنگ، هنوز با عراق به توافق قطعی دست نیافته ایم؟
در این زمینه چند پرسش به چشم می خورد:
الف- چرا تقریبا با همه کشورهای همسایه دارای گونه ایی اختلاف مزمن هستیم؟ و چرا به گونه ای اصولی پیگیر حل وفصل آنان نبوده ایم؟
ب- با وجود اختلاف ۳۶۰ درجه ای پیرامونی، یعنی در درازای بیش از ۸۰۰۰ کیلومتر مرز، محورهای پشتیبان ما چه دولت های قدرتمندی هستند؟ آیا ایران قرار است یکه و تنها در برابر آن ها بایستد؟
پ- جمهوری اسلامی در برابر استراتژی سه مرحله ای امارات و شورای همکاری، شامل "تعدد در موضع"، "تحول در اقدام" و "اقدام به زور"، با پشتوانه فراگیر جهانی، از چه استراتژی قابل قبول و داینامیکی برخوردار است؟
کوتاه آن که نه تنها ایران، بلکه حتی توانمندترین کشورهای جهان، مثلا ایالات متحده، به تنهایی قادر به پاسداری از امنیت ملی خود نیستند. یعنی احدی از ملت ها در تاریخ، تنها با اتکای به قدرت درونی توانایی تداوم حیات نبوده اند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ ایران و لوکزامبورگ
بر فرض محال همین فردا دو کشور ایران و لوکزامبورگ به یکدیگر اعلام جنگ کنند، در پایان کدامیک پیروز خواهد بود؟!! بگذارید با کمی راهنمایی شما را در جهت دادن پاسخ یاور باشم:
تنها پهنه استان قم 4/4 برابر و جمعیت آن نیز بیش از 2 برابر لوکزامبورگ است. حتی وسعت و جمعیت بسیاری از 486 شهرستان ایران، بالاتر از این کشور 2586 کیلومتر مربعی و 600 هزار تنی است. البته تا همین سال جاری میلادی، مردم لوکزامبورگ با میانگین درآمد سرانه سالیانه 130/000 دلار، مرفه ترین شهروندان جهان هستند. از 2020، نخستین کشور در جهت مبارزه با آلودگی هوا شناخته شده و در این راستا، همه حمل و نقل شهری را رایگان اعلام کرده است. به زودی دیگر در این کشور پمپ بنزینی دیده نخواهد شد، مگر یکی دو تا برای بازدید موزه ای و اثر تاریخی. جالب آن که در 2016-2017 یک ایرانی رئیس مجلس جوانان این کشور شد. لوکزامبورگ برترین مرکز بانکداری خصوصی در ناحیه یورو است. در عین حال اقتصاد آن بر پایه تولید فولاد، مواد شیمیایی و لاستیک بوده و در شمار برترین ها است.
این توضیحات کوتاه به هیچ وجه برای پاسخ دادن به پرسش بالا کافی نیست. درست است که وسعت ایران 660 برابر و جمعیت ش 150 برابر لوکزامبورگ است و از دیدگاه هزینه و دارا بودن ادوات جنگی مانند موشک ها و حتی اندازه تولید ناخالص داخلی، بسیار برتر از لوکزامبورگ است، ولی بی گمان در نبرد فرضی ایران-لوکزامبورگ، برنده پایانی این کشور کوچک است. چرا؟!!
به یک دلیل ساده و روشن. لوکزامبورگ با 31 کشور توانمند دیگر شریک دفاعی است. او عضو ناتو است. حتی چنان چه لوکزامبورگ مانند ایسلند، دیگر عضو این پیمان، فاقد ارتش هم بود، باز از جمهوری اسلامی شکست نمی خورد.
بله؛ توسعه و پیشرفت غرب در گرو تضمین امنیت یکایک کشورها بوده است. امنیتی درازمدت. شعار عملی هر 32 عضو این پیمان در یک گزاره خلاصه شده است: همه برای یکی، یکی برای همه.
البته این شعار، سالهای درازی است در خاورمیانه هم جا افتاده و فراگیر شده است، البته با اندکی تفاوت:
همه علیه یکی، یکی علیه همه.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به این همدلخوشیم
حتی خبر-شایعه گفتگوی ایروانی(نماینده ایران در ملل متحد) با ایلان ماسک هم در این انزوا و بلکه تنهایی نزدیک به محض،هم دلخوش کننده است. یعنی روسوفیل ها طناب را شل کرده اند؟!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
گفت، گفتم
گفت: می گویند با سیستم های پدافندی موجود جمهوری اسلامی، هرگونه تهاجم هوایی اسراییل(اشغالگر) ناکام خواهد ماند.
گفتم: حتما همین خواهد بود.
گفت: یعنی این سیستم ها می توانند کشور را در برابر اف ۳۵، اف ۱۵، اف ۱۶، موشک های کروز و جریکو نگاهبان باشند؟
گفتم: چرا که نه؟
گفت: درست است که هیچکدام از ۵ سیستم پدافندی اسرائیل توانایی رهگیری و انهدام موشک های بالستیک و هایپر سونیک جمهوری را ندارند؟
گفتم: خب وقتی فرماندهان می گویند لابد از پیش آزموده اند.
گفت: حالا اگر آمریکا هم مستقیم به کمک اسرائیل آمد و از هوا و دریا ایران را زیر حمله کروز ها و موشکباران قرار داد چه؟ یعنی تاب آوری ایران تا این حد بالا است؟
گفتم: چرا که نه؟ خب فرماندهان همه این موارد را در مانورها مدنظر قرار داده اند.
گفت: اگر ناتو جمهوری اسلامی را مانند عراق در ۱۹۹۰، دشمن دانسته و اعلام جنگ نماید چی؟ یعنی حکومت می تواند از پس ۳۲ ایلغار ۳۲ کشور برآید؟
گفتم: بابا بدبینی تو تا کجا پر کشیده، حالا کو تا آن موقع؟! ولی چنان چه تا این حد گستاخ بودند، چه باک؟ همه این سناریوها در سرسختانهترین حالت ها، در کانون توجه فرماندهان و ژنرال های برجسته سپاه بوده است.
گفت: ولی در صورتی که اسرائیل اشغالگر موجودیت خود را تحت خطر ببیند، ممکناست به حملات هسته ای بزند؟
گفتم: چه باک؟ مگر نشنیده ای که دائم می گویند ممکن است دکترین هسته ای جمهوری اسلامی تغییر کند و ما ناگزیر شویم از حرمت تولید تسلیحات هسته ای دست بکشیم.
گفت: فکر نمی کردم این قدر خوش بین باشی
گفتم: حالا کجاش رو دیدی؟!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
هنوز زمانش نرسیده بود
جنگ نخست آمریکا با بعث عراق از دوم اوت ۱۹۹۰، تا ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ به مدت ۶ ماه و ۲۴ روز با نام سپر صحرا و با فرماندهی بوش پدر و ائتلافی از ۳۵ کشور، با شکست عراق زیر رهبری صدام و عقب نشینی از کویت پایان یافت.
در حالی که همه چیز برای خاتمه دادن به کار حزب بعث و صدام حسین آماده بود و به ویژه بیشتر دولت های عرب خلیج فارس خواهان آن بودند و در این راستا سرمایه گذاری هم کرده بودند، واشنگتن و بریتانیا از ادامه حملات خودداری کردند. این در حالی بود که آمریکا برای نخستین بار از آغاز جنگ سرد، حمایت فراگیر جهانی را در جنگ با خود داشت. نتیجه این شد که فروپاشی نظام بعث تحت رهبری صدام حسین تا چندین سال بعد، یعنی تاحمله ۲۰ مارس ۲۰۰۳ آمریکا با رهبری جورج بوش(بوش پسر) به درازا کشید. آن هم با تلفات گسترده آمریکاییها و در میان موج انتقادات فراوان از آمریکا و بریتانیا.
در این میان وقتی پرسیده می شد که چرا همان ۱۹۹۱ با وجود تشکیل ائتلاف بین الملی و حمایت مالی دولت های عرب تصمیم به نابودی نظام بعثی تعطیل شد، پاسخ ها عمدتا در یک گزاره ساده و کوتاه می توانست خلاصه شود:
هنوز زمان فروپاشی نظام بعثی و صدام نرسیده بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چه زود دارد به پایان می رسد
چنین به نظر می رسد که با انتخابات آمریکا همه چیز در خاورمیانه رو به تغییر است. از جمله:
۱- اخبار جسته و گریخته حاکی از آمادگی حماس برای واگذاری غزه به فتح است.
پس از اولتیماتوم قطر به حماس مبنی بر اخراج آنها از دوحه و نیز قطع کامل مذاکرات آتش بس و از آنجایی که از رهبران حماس عملا جز دو سه تن قدیمی کسی باقی نمانده است و نیز بروز برخی مخالفت های مردمی در غزه از سوی آوارگان مظلوم و از هر سو مورد تجاوز، حال چنین می نماید که داستان غزه روزهای پایانی جنگ را طی می کند. گویا همه پازل های این سناریو چیده شده است؛
۲- همچنین خبرهای جسته گریخته حاکی از آن است که بشار اسد تا جایی که به جنگ اسرائیل- لبنان بر می گردد، برای سوریه نقشی بیطرف در نظر گرفته است. چنان چه این تصمیم گیری راست و دقیق باشد، ناشی از چهار تغییر است:
الف- تهدید اسرائیل در مورد ترور اسد و خانواده اش و جدی فرض شدن آن؛
ب- تمرکز پوتین برای پایان دادن به جنگ جنوب لبنان و خارج کردن سوریه از جغرافیای حمایت از حزب الله؛
پ- پایان دادن به جنگ حزب الله- اسرائیل در ازای گامی بنیادین برای آغاز پایان جنگ در اوکراین؛
ت- همکاری اردن و امارات برای خاموش کردن مخالفین اسد در جنوب سوریه در ازای خروج تدریجی بشار از محور مقاومت و کمک به بازسازی سوریه؛
۳- هم چنین برخی گمانه ها حاکی از آن است که حزب الله و ارتش لبنان با پایان دادن به جنگ با اسرائیل و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت به توافق رسیده اند. بر این پایه محتمل است حزب الله تا پشت رود لیطانی عقب نشسته، ارتش لبنان به عنوان حائل در سرحد مرز و بین لیطانی تا ناحیه مرزی مستقر شود.
لطفا پیش از تمرکز و بررسی صحت و سقم داده های این متن، یاداشت های کوتاه زیر کانال مرور شود: بزرگترین برنده انتخاب آمریکا، چهار روز پیش کانال را مرور کنید(۷ نوامبر) و نیز بشار اسد چه در سر دارد؟ سوم اکتبر. هم چنین یادداشت ۱۸ می کانال با عنوان: بشار شمشیر از رو بسته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k