نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین www.iranboom.ir
۳۴ سال پیش در ۱۴ بهمن ۱۳۶۸، استاد دکتر سید حسن سادات ناصری ـ پژوهشگر عرصهی زبان و ادبیات فارسی ـ درگذشت.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
روز جهانی تالابها گرامی باد
بخش نخست
كنوانسيون رامسر در ۲ فوریه ۱۹۷۱–۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به تصويب رسيد و اين روز به نام روز جهانی تالابها نامگذاری شد.
تالابها، حافظان پیدا و پنهان محیط زیست کشور و جهان
با اختصاص حقابه تالابها، به حفظ محیط زیست کشور و گونه های گیاهی و جانوری کشورمان کمک کنیم
/channel/iranboom_ir/34500
خبرهای تکمیلی از زیست بوم ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom.html
تالابها و دریاچههای ایران خشک میشوند؟
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4782-
بررسی اهمیت و مشکلات تالابهای ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11353-
جُستاری درباره اهمیت حفظ دریاچهها و تالابهای کشور - وقتی بر فراز تالابها پرندهای پَر نمیزند!
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14125-
مساحت تالابهای خشک شده پنج درصد خاک ایران است
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/3235-
مرثیه ای برای تالابها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/426-
آبرویی که – همزمان با روز جهانی تالابها – از سد سیوند میرود!
http://iranboom.ir/didehban/30vand/354-
«پایگاه اطلاع رسانی برای نجات یادمانهای باستانی (دشت پاسارگاد)
http://www.iranboom.ir/didehban/30vand.html
وضعيت تالابهاي كشور از نگاه استاد اسماعیل کهرم - برای نجات تالابها همه باید مشارکت کنند
http://iranbom.ir/didehban/zistboom/10459-
روزگار ناخوش تالابها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4666-rozegar-nakhosh-talab-ha.html
تمام تالابهای مهم ایران خشک شدند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16561-
40 تالاب مهم کشور خشک شد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11212-
از انزلی تا هامون؛ مرثیهای برای تالابهای ایران...
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6235-
75 درصد از تالابهای ایران در معرض خطر هستند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16726-
نگاهی جهانی به بحران آب در ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15998-
چرا در برابر تاراج حقابههای ایران ساکت نشستهاید
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15799-
پیامدهای بیتوجهی به آبخیزداری
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15715-
کاهش آب تالابهای خوزستان، گرد و غبار را تشدید میکند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14614-
نابودی تالاب های ایلام - مهاجرت پرندگان به نقاط دیگر
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/6415-
تالابهای داخلی منشا ایجاد گرد و غبار شدهاند - بحران گرد و غبار، نتیجه خشک شدن تالاب های گندمان و سولگان
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5690-
تالاب گاوخونی به افسانهها می پیوندد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14472-
بیابانی شدن بام ایران؛ سرزمین آبها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5501-
حقابه هامون اگر نرسد، تالاب زنده نمیشود
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4831-
تالابهای فارس همچنان خشکند - لکه های آب و دیگر هیچ
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14030-
نفسهای تنگ هامون
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16093-
گزارشی تحلیلی پیرامون جغرافیا، محیطزیست و حقابه بزرگترین تالاب آب شیرین ایران - هامون؛ دریاچهای بر مدار بحران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15996-
برای نجات هامون تلاش کنیم - هامون دیگر تالاب نیست - یاس شدید مردم سیستان از خشکی تالاب هامون
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11616-
سفر به دیار تالابهای لرستان - جاذبه های چشم نواز چشم به راه طبیعت گردان
http://iranboom.ir/gardesh-gari/4381-
گیاه وارداتی؛ بلای جان تالاب انزلی
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/9756-
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/8242-
تالاب انزلی، قربانی جهل
1
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5872-
2
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5991-
3
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6517-
4
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6518-
5
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6658-
6
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6817-
7
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6963-
تالاب انزلی؛ گوهربیهمتای گیلان
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/6525-
@iranboom_ir
⭕️ كنوانسيون رامسر در ۲ فوریه ۱۹۷۱–۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به تصويب رسيد و اين روز به نام روز جهانی تالابها نامگذاری شد.
@iranboom_ir
هنر داستانپردازی حکیم فردوسی - حبیب یغمایی
داستانپردازی هنری است بسیار ظریف و دقیق، در این فن ادبی طرازنده و گوینده باید آغاز و پایان داستان را از نخست درنظر گیرد، و زیر و بم آن را بسنجد، و طرح آن را چنان بریزد که نکتهای نامناسب و ناهموار در آن راه نیابد و شنونده باذوق جز با تأمل و دقت زیباییها و لطایف آن را درنیابد. طرازنده و نویسنده داستان هرچند ماهرتر و داناتر و حساستر و باذوقتر باشد داستانش به همان نسبت جذابتر و گیراتر میشود و گاهی چندان مؤثر است که شنونده را به گریه درمیافکند یا نشاطی و جنبشی فوق تصور میبخشد.
در اینجا نظر به استواری و شیوایی و الفاظ و معانی شاهنامه فردوسی نیست و آن بحثی است:
که خاصان در این ره فرس راندهاند
به لا احصی از تک فرو ماندهاند
موضوع سخن این است که حکیم بزرگوار ما را داستانهایی است که از نظر هنرمندی و صحنهسازی بینظیر است.
میدانیم قسمت بیشتر شاهنامه که جنبۀ اساطیری دارد ساخته و پرداخته اندیشۀ فردوسی است و اگر در خداینامه یا مأخذ دیگری که در دست داشته ریشهای کهن یافته این اوست که این ریشه را از نو برآورده و آبیاری کرده و برگ و بار بخشیده است.
اکنون ببینیم که فردوسی این اساطیر را چگونه جان بخشیده و به چه وجه آراسته و به چه هنرمندی و استعداد جلوهگر ساخته است.
از دورۀ ساسانیان که جنبۀ تاریخی دارد میگذریم چه منظور ما داستانهای افسانهای است که دوسوم شاهنامه را فرا گرفته و همه دارای ظرافت افسانهپردازی، و به نظر بنده دوسوم از شاهنامه یعنی از آغاز تا پادشاهی اسکندر شیرینتر و جذابتر از یک سوم بعدی است، زیرا فردوسی در این هنگام جوانتر و آمادهتر و بانشاطتر و امیدوارتر بوده و آزادی بیشتری در بیان داستانها داشته که مقید به روایات تاریخی نبوده است.
داستانهای افسانهای که در این بخش از شاهنامه است از آغاز تا پایان چنان ترکیب و تألیف یافته و نکات و دقایق آن رعایت شده که به هیچ نکته آن انگشت نمیتوان نهاد، ازقبیل:
خواستاری منوچهر از دختران پادشاه یمن برای پسران خود ـ زال و رودابه ـ سهراب و رستم ـ داستان سیاوش ـ منیژه و بیژن ـ بهرام گودرز در جستن ........
موضوع سخن بنده هنر فردوسی در داستانپردازی است و به ناگزیر میباید نخست هریک از داستانها را خواند و به توضیح آن پرداخت. شما استادان بزرگوار من و شنوندگان عزیز از این سخن به وحشت و بیماندر نشوید، نه داستانها را میخوانم و نه در توضیحاتی که میباید وقتتان را تباه میکنم. تنها یکی دو داستان را با سادگی و ایجاز تمام که بیش از بیست دقیقه وقت نگیرد به عرض میرسانم:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/10322-honar-dastan-pardazi-ferdosi.html
/channel/iranboom_ir
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش نخست
در روزگاری که خبری از تلسکوپ و دوربینهای نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانهای را بنا کرد که سالها به عنوان پیشرفتهترین رصد خانه جهان شناخته میشد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به شمار میآید که در سال657 بنا شد و در برپایی آن شخصیتهای بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند. در سال 657 هجری قمری، خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، ریاضیدان و منجم بزرگ ایران، نقشهای به دست «فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی»، معمار معروف آن عصر داد تا ساختمانی بر فراز تپهای در شمال مراغه بسازد. این ساختمان که در دوره ایلخانی ساخته شد همان رصدخانه مشهور مراغه است.بنای رصـدخانه، 15سال طول کشید. به امر هلاکو کتابها و اسباب و آلات علمی و نجومی بسیار که از فتح بغداد به دست آورده بود درآنجا متـمرکز شد. این مجموعه تا سال 703 هجری آباد بود لیـکن پس از آن بر اثر زلزلههای سخت، بی توجهی حکام رو به ویرانی رفت و در حال حاضر آثاری از بناهای متعلقهٔ آن باقی مانده است. این بنا تا زمان سلطان محمّد خدابنده فعال بود و ویرانی آن به طور کامل و دقیق هنوز مشخص نشده است که در چه سالی بوده است ولی در نوشتههای «حمدالله مستوفی» در سال 720 به ویران بودن آن اشاره شده است.
رصدخانه مراغه 167 سال پیش از احداث رصدخانه سمرقند ساخته شد و در زمان آبادانی یکی از معتبرترین رصدخانههای جهان بود
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/8541-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-1.html
***
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش دوم
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/9059-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-2.html
/channel/iranboom_ir
🔷 سیام ژانویه سالروز درگذشت مهاتما گاندی، رهبر فقید و مبارز هند است.
📷 تصویر: سردیس زرین وی در موزه گاندی در هند، بمبئی
@iranboom_ir
زادروز استاد دکتر مهدی محقّق (۱۰ بهمن ماه) گرامی باد.
مقاله:
پنجاه ضرب المثل مشترک در زبان های عربی و فارسی و انگلیسی ؛
استاد دکتر مهدی محقّق.
@iranboom_ir
🔥🔥 ۱۰ بهمن ماه، جشن سده گرامی باد🔥🔥
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
@iranboom_ir
جشن سده همایون باد(شعر مجداسلام)
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/140-sade-majeslam.html
جشن سده آئین بیدارباش طبیعت / آتش مهر دل زمین را گرم می کند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1823-jashne-sade.html
جشن سده طلايه نوروز نامدار
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html
آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html
جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html
جشن سده - سرودۀ شاهین سپنتا
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1919-sade-shahin-sepanta.html
جشن سده - سروده استاد ادیب برومند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1920-sade-boromand.html
خجسته جشن سده - سرودۀ استاد رسام ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3912-jashne-sadeh-sp-902028318.html
سده - سروده ی بانو توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html
برگزاری جشن سده در کرمان
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3915-jashne-sadeh-kerman.html
جشن سده آیین بیدارباش طبیعت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
/channel/iranboom_ir
جشن سده آیین بیدارباش طبیعت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html
@iranboom_ir
جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
دهم بهمن زمان و هنگام جشن سده است. این جشن بر ملت بزرگوار ایران همایون و خجسته باد. شعر سده سرودهٔ بانو هما ارژنگی - به مناسبت جشن سده پیشکش گرامیان میگردد.
ای آتش سرخ تیرگی سوز
ای روشن آشیان بر افروز
ای بر شده آتش نیایش
ای خرمن گرم سوز سرکش
از دور مهین گو کیانی
هوشنگ نژاده یادمانی
آورد ترا به فر و فرهنگ
چون گو هر سفته از دل سنگ
افروخت به هیمههای سوزان
بس آتش پر فروغ و تابان
وان روز نشاط و گاه امید
جشن سدهٔ خجسته نامید
ای معبد مهر از تو روشن
هر گلخن مرده از تو گلشن
از نور تو آسمان بر افروخت
دم سردی خاک و تیرگی سوخت
مهر تو به خاک مرده جان داد
بر آب فسرده دل روا ن داد
دم سردی و هیبت زمستان
بردی به فروغ خویش آسان
آری تو فروغ ایزدانی
آرایش بزم موبدانی
جشن سده از تو یادگار است
میلاد سحر به شام تار است
ای آتش جان فروز تابان
با مهر چو بستهای تو پیمان
هر تیره که اهرمن بزا ید
در پای فروغ تو نپاید
اینک به امید پاک دادار
آن یاور مهربان و غمخوار
بر خیزم و دست بر فشانم
وز شوق سرود تازه خوانم
از هیمه اجاق بر فروزم
غمنامهٔ تیرگی بسوزم
اکنون که زمان شاد ما نیست
هنگامهٔ بزم و کامرا نیست
ای یار خجسته ای نکوکار
از چهره نقاب غصه بر دار
از عشق تو آتشی به پا کن
دلتنگی و خامشی رها کن
تا باد جهان به کام تو نوش
آیین کهن مکن فرامو ش
آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و یک هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html
____
لطفا به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید.
/channel/iranboom_ir
پته كرمان-پته (یا پته دوزی) نوعی از رودوزیهای کرمان است. پارچه زمینه پته پارچهای ضخیم و پشمی است که عریض نامیده میشود.
@Iranboom_ir
«ایران یک نظریه است»،
دکتر جواد طباطبایی
@iranboom_ir
یعنی ایران جنبههای نظری دارد که به ما اجازه داد زبان و فرهنگ آن را دوباره تجدید بکنیم، و همین عدم انحلال ایران در خلافت نشان میدهد که ما یکسِری امکانات نظری بسیار اساسی داشتیم که با آن توانستیم خود را در آن شرایط پیچیده، در «درونِ بیرون» جهان اسلام بازسازی کنیم و فرهنگ مان را تجدید کنیم، و در نتیجه ما هرگز جزوی از امپراتوری اسلامی نشدیم.
ما ملت ایران، سرزمین ایران و زبان و فرهنگ ایرانی را تجدید کردیم که البته توضیح این امر به زبان اصطلاحات جدید دشوار است، زیرا این تحولات زمانی در ایران تکوین یافت که از علوم جدید که در اروپا پیدا شد و منشأ پیدایش دولت/ملتهای جدید گردید، خبری نبود.
ملت های اروپایی جزئی از امتمسیحی بودند که بعداً از آن استقلال یافتند، اما ایران هیچگاه بخشی از دستگاه خلافت نبود که بگوییم از آن بیرون آمد و سپس «ملت ایران» را شکل داد.
ما پیش از اینکه واژه ی «ملت» در معنای امروزی را داشته باشیم، به صورت طبیعی «ملت ایران» را داشتیم، حال آنکه ملتهای اروپایی نتیجه و مولود واژه ی «ملت» در معنای جدید آن هستند.
در واقع واژه ی «ایران» به بیان اشمیت در رسالهی «الهیات سیاسی»، یک کلمه Pregnant است، یعنی واژه ای است آبستن مفاهیم بسیار دیگر. مضمون هایی چون «ملت» و «وحدت ملی» در سرشت مفهوم «ایران» بود، بنابراین ما همانند اروپایی ها به مفهوم های جدید برای ملتسازی نیازی نداشتیم.
این ملت، دولت خود را نیز به طور طبیعی داشت؛ بنابراین ما بههمین دلیل به «دولت ملی» در معنای State امروزی، یعنی دولت مستقل از فرد رییس دولت، نرسیدیم، هرچند آن را به صورت طبیعی داشتیم.
به عبارت دیگر ایرانیان در زمانی از دولت و ملت یا «امر ملی» برخوردار بودند که مفهوم دولت در معنای جدید ملی که دستاورد علوم اجتماعی جدید است، وجود نداشت. کشورهای دیگر، چون از چیزی (دولت/امت مسیحی یا اسلامی) بیرون آمده بودند، باید «هویت» جدید خود را تعریف می کردند.
اما ما اصلاً وارد این امت نشده بودیم تا پس از بیرون آمدن از آن، به بازتعریفِ هویت تازه نیاز داشته باشیم. بهسخن دیگر، هویت ایرانی پیوستگی تاریخی خود را حفظ کرده و مانند بقیه ی هویتها در جایی دچار گسست و انقطاع نشده است.
در جهان اسلام، کشورهای مهم باستانی مانند مصر و سوریه و ... وارد خلافت اسلامی شدند؛ همانطور که مناطق ژرمننشین و فرانکنشین در اروپا وارد جمهوری مسیحی شده بودند. این کشورها و ملتها (متسامحاً) با ورود در امت مسیحی، به یک معنا هویت باستانی خود را در داخل امتمسیحی از دست داده بودند، و وقتی از امت مسیحی خارج شدند، هویتهای ملی خود را بازیافتند.
اما در جهان اسلام کشورها وقتی وارد خلافت شدند، هویت قبل از اسلام خود را از دست دادند، بنابراین وقتی آنان با فروپاشی خلافت در بغداد در قرن هفتم هجری، به تدریج از خلافت خارج شدند، بهنوعی میبایست هویت باستانی خود را نیز تجدید میکردند، بهخلاف ما که بهلحاظ فرهنگی مستقل و «ملی» مانده بودیم، اما این کـشورها پس از خـارج شـدن از
امت/خلافتاسلامی، همچنان عرب و مسلمان ـ به همان کیفیتی که در داخل خلافت بودند، باقی ماندند.
چرا که این کشورها هویت باستانی خود را در درون خلافت و امت از دست داده بودند و در دوران جدید و به ویژه با استعمار، وقتی به تدریج از خلافت خارج شدند، بنابراین سعی کردند با ترجمهی مقولات جدید به نوعی به خودشان هویت ببخشند و در نتیجه ناچار شدند بگویند ما مصری و الجزایری و ... هستیم، اما عرب و مسلمان هم هستیم، اسلام ما عین عرب بودن ماست و بالعکس. تا دههها و سالهای اخیر، روشنفکری عرب تلاش کرد ایدئولوژی ای عربی درست کند و بگوید که ما عرب مسلمان هستیم و در جهان اسلام نقش بیبدیلی را ایفا کردهایم.
در حاشیهی درسگفتارهای ایدهآلیسمآلمانی
مؤسسهی بهارانخرد، آذرماه۹۴
آیین نکوداشت استاد شاهین فرهت آهنگساز و موسیقیدان برجسته
آیین نکوداشت استاد شاهین فرهت آهنگساز و موسیقیدان برجسته ایران به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، سه شنبه دهم بهمن ماه ساعت 15:00 در تالار اجتماعات انجمن برگزار میشود.
https://anjom.ir/fa/news/2578
@iranboom_ir
روز جهانی تالابها گرامی باد
بخش دوم
/channel/iranboom_ir/30977
خبرهای تکمیلی از زیست بوم ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom.html
تالاب انزلی بدون نیلوفرهایش، تالاب انزلی نیست
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5630-
پسروی یک کیلومتری تالاب بین المللی گمیشان
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5369-
تالابها؛ شاهکار خلقت و گنجینه طبیعت - تالاب انزلی در معرض تهدیدات مختلف
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5543-
اسماعیل کهرم؛ تردد 2800 قایق، آب تالاب انزلی را آغشته به روغن سوخته کردهاست
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5455-
پایان گل سر سبد تالاب انزلی - لاله مردابی امسال گل نداد
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5416-
نفوذ فاضلاب وضعیت تالاب بین المللی انزلی را بحرانی کرد
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5196-
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/1162-
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/403-
تالابها درمعرض تبدیل شدن به کانون ریزگرد
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/951-
تالاب بهرام گور تبدیل به زبالهدانی شد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/7602-
نجات تالاب هورالعظیم - متوقف کردن روند ویرانگر تخریب سرزمین در غرب ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16818-
تالاب میقان؛ سفید برفی اراک
http://iranboom.ir/gardesh-gari/4351-
در نامهای به سازمان ملل مطرح شد: طرح «گاپ» دلیل اصلی ریزگردها است/ ترکیه به بحران دامن میزند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16693-
جهان علیه آبگیری سد ایلیسو و مسوولیت ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/17014-
آنچه انتقال آب بر سر رودها و تالابهای خوزستان میآورد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16587-
مهمترین مناطق حفاظت شده ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/9055-
پریشانیهای یک دریاچه - تالابی که خودسوزی کرد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15405-
مصایب تالاب بینالمللی میانکاله تمامی ندارد - مسابقه تالاب نوردی در زیستگاه فلامینگوهای میانکاله
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5902-
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5980-
تالاب جازموریان به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار می شود
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/10664-
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/8842-
تالاب بین المللی چغاخور در محاصره زباله ها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/9080-
@iranboom_ir
❇️ روز جهانی تالاب ها گرامی باد ❇️
تالاب ها، حافظان پیدا و پنهان محیط زیست کشور و جهان
✅ با اختصاص حقابه تالاب ها، به حفظ محیط زیست کشور و گونه های گیاهی و جانوری کشورمان کمک کنیم
@iranboom_ir
كنوانسيون رامسر پنجاه و سه ساله شد
🌱کنوانسیون حفاظت از تالابها که به اختصار کنوانسیون رامسر نامیده می شود، اولین بار در دوم فوریه ۱۹۷۱ مصادف با ۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به ابتکار عمل ایران در شهر زیبای رامسر بین ۱۸ کشور جهان منعقد شد. در حال حاضر ۱۷۲ کشور جهان عضو آن بوده و امسال پنجاهمین سالگرد انعقاد این قرارداد محیط زیستی بین المللی است.
🌱کنوانسیون رامسر به عنوان قدیمی ترین کنوانسیون زیست محیطی نیز شناخته می شود چرا که حتی اولین نشست جهانی محیط زیست زمین که در استکهلم سوئد برگزار گردید در سال ۱۹۷۲ اتفاق افتاد.
🌱در حال حاضر ۲۵ تالاب ایران از جمله خلیج گرگان و ميانكاله، دریاچه ارومیه، تالاب انزلی، هامون های سیستان، تالاب شادگان، تالابهای بختگان و پریشان و چندین تالاب دیگر به علت دارا بودن معیارهای جهانی کنوانسیون رامسر در فهرست تالابهای با اهمیت بین المللی به ثبت رسیده اند که گنجینه ارزشمند کشور به حساب می آیند.
برگرفته از تاربرگ پایش محیط زیست شهری
@iranboom_ir
ملی گرایی ایرانیان در طول تاریخ
استاد فریدون جنیدی
ملی گرایی ما ایرانی ها فرهنگ و دانش و خرد نیاکان ما است. جالب این جا است که اعراب به دوران جاهلیت خود افتخار می کنند. افتخار آنان به شعرهایی است که در آن به هم دشنام می دادند. افتخار آنان به بت پرستی شان است.
اما افتخار ما به فرهنگ و دانش و خرد نیاکانمان است که جهان را با همین خرد و دانش پیراستند و آرایش کردند.
ما ایرانیان یگانه پرست بودیم و در جهان باستان که همه خون ریزی و زشتی و آدم کشی بود، ما پادشاهانی داشتیم (منتهی نه همهٔ پادشاهانمان) که تن به کشتن هیچ کس ندادند و به همهٔ انسان ها به هر کیش و مذهب احترام می گذاشتند و جالب این که در آن جهان باستان که این همه فجایع و بی قانونی و هرج و مرج بود، در ایران ما یک قانون و داد مردمی خوب و بسیار نیک حکومت می کرد که مردم می توانستند در آسایش کامل زندگی کنند.
تقریبا دو هزار سال پیش در چین کتابی نوشته شد که یک جهانگرد چینی به یک کشور غربی (یعنی ایران) آمده و در آن شرح می دهد که این مردم خوش رو هستند، مهمان نوازند، در جاده ها شما آزاد هستید و کسی به شما حمله ور نمی شود، در استقبال شما می آیند و به شما خوش آمد می گویند و در بدرقه به شما چیزی پیشکش می کنند...
و تا امروز همهٔ اینها هم اکنون حتی در بعضی از روستاهای ایران هست.
بنابراین در آن جهان پر از فجایع باستانی که اعراب برادرکشی داشتند و ترکان همدیگر را قتل عام می کردند می بینید که ما دارای چه تاریخ و فرهنگ و تمدنی بودیم که این قدر با آرامش و در کمال آسایش کنار هم می زیستیم. همهٔ این داده های فرهنگی جهان در اوستا نیز آمده و در نزد ما است و برای ما است و این ها متعلق به نیاکان ما است و افتخار ما امروز به فرهنگ ایران و بزرگ داشتن فرهنگ و خرد و دانش جهانی است و نه تنها ایرانی.
برگرفته از مجله رودکی، اردیبهشت و خرداد۱۳۸۷، شمارهٔ ۲۳، رویهٔ ۱۲۰ و ۱۲۱
@iranboom_ir
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
مهانداس کارامچاند گاندی (زاده ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت ۳۰ ژانویه) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارد.
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیونها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد میکردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی میشناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ تلقی میکنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد میکنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.
گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق میکرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10456-mahatma-gandi.html
گاندی به روایت گاندی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4266-gandi-be-ravat-gandi-1.html
گاندی به روایت گاندی ـ ۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5418-gandi-be-ravayat-gandi-2.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ سبیل آویزان! - ۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/5550-gandi-be-ravayat-gandi-3.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۴ - بالنسبه ناامید شدم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5728-gandi-be-ravayat-gandi-4.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۵ - سپاس به درگاه الهی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6126-gandi-be-ravayat-gandi-5.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۶ - ...دید «سیاه» هستم!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6645-gandi-be-ravayat-gandi.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۷ - سختیها ...
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6840-gandi-be-ravat-gandi-7.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ مواظب خودت باش! - ۸
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7118----------8.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ پانسیون - ۹
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7466--------9.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ تماس با مسیحیان - ۱۰
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7674-gandi-10.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی - عمله بودن چیست؟ ـ ۱۱
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7911--11.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۱۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8219-gandi-12.html
زندگینامه «نلسون ماندلا» رهبر ضدآپارتاید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11102-nelson-mandela-sp-1871683038.html
دكتر محمد مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
/channel/iranboom_ir
۱۰ سال با مفاخر کشور
دکتر مهدی محقق
مدیر مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران
در سال ۱۳۵۱ که «انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی» را با کمک برخی از همکاران تأسیس نمود، تشکیل مراسم بزرگداشت برای ارباب علم و ادب را یکی از اهداف آن انجمن قرار داد. او موفق شد که در سال 1355 مجلس بزرگداشتی برای مرحوم جلالالدین همایی در تالار فردوسی دانشگاه تهران برگزار کند. حاضران آن مجلس که همه از گردانندگان کشور بودند، چنان تحت تأثیر استاد همایی قرار گرفتند که بسیاری از رجال بزرگ مملکت به پاس قدردانی از ایام شاگردی و تملذ، بوسه بر دست و پای استاد پیر خود زدند و این رخداد، اثری شگرف در دانشجویان و معلمان گذاشت. در سال 1361 در تالار علامه امینی دانشگاه تهران بزرگداشتی برای مرحوم استاد احمد آرام برپا کردیم؛ استادی که آخرین جملهای را که با دست خود نوشت، در دفاع از دین و اخلاق و مروت و آزادگی بود.
کتابهای «همایینامه» و «جشننامه مدرس رضوی» و «آرامنامه» که مشتمل بر مقالاتی است که شاگردان و دوستان آن بزرگواران به آنان تقدیم داشتند، هنوز دست به دست میگردد و خوانندگان آنها تشکر و سپاس خود را بر من (که بانی این امر خیر بودم) ارزانی میدارند؛ به ویژه آنکه آن بزرگواران را در زمانی که به قول شاعر: «إذا ما عُدَ مِن سَقَطِ المَتاع» به شمار میآمدند، مورد تکریم و تعظیم قرار دادم. دعای خیر همین بزرگان موجب گردید که خداوند توفیق و فرصت دهد تا بتوانم آن آرزوی دیرینه خود را در سطح گستردهتری ادامه دهم. ادامه این امر از نخستین روزی که عهدهدار اداره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی شدم، عملی گردید و از مهر ماه 1378 تا خرداد 1389 تقریباً هر ماهه مجلس بزرگداشتی برای یکی از دانشمندان و بزرگان که به علم و فرهنگ کشور خدمت کردهاند، برگزار کردیم و با کمک همکاران خود، برای هر یک، زندگینامهای به آن عزیزان تقدیم داشتیم.
عمل خیر ما مورد استقبال دانشدوستان کشور قرار گرفت؛ چنانکه هماکنون آن زندگینامهها که از صد متجاوز است، نایاب گردیده، در حالی که مشتاقان آنها، روزبهروز افزونی مییابند. متأسفانه با آنکه بارها ـ کتباً و شفاهاً ـ از اولیای آموزش و پرورش کشور خواستهایم تا این مجموعه را در کتابخانههای مدارس در دسترس دانشآموزان قرار دهند، ولی تاکنون هیچگونه اقدامی در این زمینه به عمل نیامده است:
کس نمیخرّد رحیق و سلسبیل
روی زی زقّوم نهادند و حمیم!
در این گفتار مناسب دانسته شد صورتی شامل نام و زمینه علمی کسانی که در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مورد بزرگداشت قرار گرفتهاند و بزرگداشتنامهای به نام و یاد آنان منتشر شده، ارائه شود و حوزه کار و فعالیت علمی آنان بر خوانندگان گرامی این مجموعه عرضه گردد. عددی که بعد از آن، نام آن بزرگان آمده، شماره زندگینامههای آنان است.
ـ حاج شیخ هادی نجمآبادی، 1، فقیه و اصولی
ـ میرزا مهدی مدرس آشتیانی، 13، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ حسینعلی راشد، 15، مدرس و واعظ و استاد دانشگاه
ـ محمدعلی مدرس تبریزی، 23، فقیه و رجالی و محدث و مدرس
ـ محمدتقی آملی، 27، مدرس فقه و اصول و فلسفه
ـ سیدمحمدکاظم عصّار، 40، مدرس و استاد فلسفه
ـ عباسعلی محقق خراسانی، 47، واعظ و محدث و قیامکننده علیه نظام استبدادی
ـ حاج ملاهادی سبزواری، 56، فیلسوف و منطقی و ادیب و فقیه
ـ سیدحسن موسوی بجنوردی، 59، فقیه و اصولی
ـ میرزاابوالحسن شعرانی، 65، مدرس فلسفه و کلام و منطق
ـ سیدجلالالدین آشتیانی، 70، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ شیخ علی دوانی، 85 ، مدرس حوزه و پژوهشگر در تاریخ روحانیت
ـ شیخ ابوالفضل نجمآبادی، 89، فقیه و مدرس فقه و اصول
ـ شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، 99، مدرس علوم عربی و بلاغت در حوزه
ـ شیخ ابوعبدالله زنجانی، 102 ، فقیه و قرآنپژوه
استادان و پژوهشگران در حوزه علوم انسانی
ـ محمدحسن لطفی، 3، مترجم آثار فلسفی
ـ محمد قزوینی، 5، ادیب و مورخ و ناقد ادبی
ـ سیدجعفر سجادی، 7 ، استاد فلسفه و منطق
ـ عبدالحسین نوائی، 8، مورخ و پژوهشگر
ـ محمدحسن گنجی، 10، جغرافیدان و هواشناس
ـ جلالالدین همایی، 11، ادیب و فیلسوف و استاد علوم بلاغت
ـ فتحالله مجتبایی، 16، استاد تاریخ ادیان و هندشناس
ـ یحیی ماهیار نوابی، 20، استاد ادبیات و زبانهای باستانی
ـ سیدعلی موسوی بهبهانی، 21، استاد علوم قرآنی و ادب عربی
مجتبی مینوی، 22، مورخ و ادیب و استاد ادبیات تطبیقی
ـ جواد حدیدی، 25 ، استاد ادبیات تطبیقی و مترجم زبان فرانسه
ـ محمود روحالامینی، 29، استاد مردمشناسی
ـ سیدضیاءالدین سجادی، 32، استاد زبان و ادبیات فارسی
ـ بهاءالدین خرمشاهی، 43، مترجم و ادیب و قرآنپژوه
ـ زینالعابدین مؤتمن، 37، استاد زبان و ادبیات فارسی
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6017-10sal-ba-mafakher-keshvar.html
/channel/iranboom_ir
۷۸ سال پیش در ۱۰ بهمن ۱۳۲۴، دکتر مهری باقری ـ زبانشناس و از مفاخر فرهنگی ایران ـ متولد شد.
عمرشان دراز باد
/channel/iranboom_ir
آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است
دکتر شاهین سپنتا
آتش نمادی از فروزگان اهورایی است و بی گمان یکی از این فروزه ها مهرورزی و عشق است که در باورهای ایرانی و ادب فارسی بسیار درباره آن سخن رفته است. به قول حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
یا چنان که مولوی می فرماید:
ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده / بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی
و با این نگاه است که ازرقی هروی نیز آن جا که از عشق سخن به میان می آورد، آن را به آتش فروزان همانند می کند:
ای عشق تو در دل من آتش زده ای / مردی نبود ستیزه با دلشده ای
چنان که از « آتش بهرام نیایش » نیز بر می آید، وابستگی آتش با مفهوم مهر میهن ناگسستنی است و این پیوند دیرینه و ریشه دار در گذر هزاره ها در آتش جشن سده نیز تجلی یافته است. شاید از این روست که در تاریخ می خوانیم سرداران دلاور ایران دوستی چون مرداویج زیاری که در پی زنده کردن نام ایران و آیین های ایرانی بودند در هر چه با شکوه تر برگزار کردن این جشن از هیچ کوششی فروگذار نکردند و حتا جان خود را نیز بر سر این آرمان نهادند. از سوی دیگر شاهدیم که کسانی چون بدیع الزمان همدانی ( در گذشته در 398 ) جشن سده را شعار شرک و کفر اعلام می کنند و می کوشند با این نظر و فتوا جلوی بروز احساسات ملی ایرانیان را بگیرند.
پیوند بین آتش سده و مهر میهن را در ادبیات معاصر نیز به خوبی می توان باز خوانی کرد. چنان که سراینده شیرین سخن « توران شهریاری » نیز اوج و نشیبِ آتش ورجاوند را نمادی از فراز و فرود تاریخ ایران می داند و یاد آور می شود که آتش جشن سده ، داستان گوی روزگاران شیرین و تلخی است که بر ایران گذشته است.
در چکامه دل انگیز او آتش فروزنده زبان می گشاید و از دلاوری های رستم، تلاش های هوشنگ و دوران جم تا تازش تازیان دون ، رازهای ناگفته ای را باز گو می کند. توران شهریاری آتش جشن سده را نماد عشق پاک به وجب وجب خاک پاک و اهورایی ایران می داند و هم میهنان خود را فرا می خواند تا آیین های نیاکان و جشن دیرپای سده را پایدار دارند تا ایران و ایرانی پایدار بماند:
این آتش گرم و روشن و پاک / وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست / بنشست ولی نرفت از دست
رنجور شد و دوباره جان یافت/ افتاده شد و ز نو توان یافت
هشدار ، اگر زبان گشاید / بس راز نهفته را نماید
گوید به تو از خدیو هوشنگ / از مهد جم و کشاکش و جنگ
از بازی اشکبوس و خاقان / از رستم و سرگذشت ایران
ز اسکندر و تازیان و چنگیز / از دشمن دون و خصم خون ریز
گویدبه تو هر وجب از این خاک / از پرتو عشق شد چنین پاک
از خونِ دلِ دلاورانش / سرخ است شفق در آسمانش
فریاد برآورَد که ایران / هرگز نشود خراب و ویران
این ملک ز بس که زیر و بم دید / چون آهن آبدیده گردید
گر جشن سده هنوز بر پاست / زنهار زِ پایمردیِ ماست
این شعله دیر پا نمیرد / خاکسترِ مرگ، کی پذیرد؟
ایرانیِ پاک زاد، زنهار / این آتشِ گرم را نگهدار !
در پیوست با همین نکاه دل انگیز، سراینده دل شیفته آیین اهورایی، شادروان عبدالحسین سپنتا نیز با هوشمندی بی مانندی یاد آوری می کند که غرض از آتش در این جشن صرفاً آتش و چوب مادی نیست. او آتش سده را نمادی از « پرتو ایزدی » و « مهر میهن » دانسته و شعله های روشنی بخش آن را روشن گر زوایای تاریک تاریخ ایران و داستان گوی شکوهمندی این سرزمین و آموزگار درس « ملیت » می داند :
شراری که ایران از آن روشن است / همان روشنی بخش جان و تن است
به تو گوید این آتش دل فروز / بسی داستان ها به صد ساز و سوز
ز هر شعله ، آتش زبان آورد / ز پیشینیان داستان آورد
نیاکانمان از زمانِ دراز / سوی آن نهادند روی نیاز
از آن گرمی و مهر خواهان شدند / همازور در مهر ایران شدند
در اینجا غرض آتش و چوب نیست / ز آتش غرض پرتو ایزدی ست
زبانه کشد چون که سرخ و سپید / از این شعله، تاریخ گردد پدید
گرامی نماید مرا این شرر / که دارم ز تاریخِ ایران خبر
به هر جا که این آتش افروخته / مرا درس « ملیت » آموخته
کاظم رجوی ( ایزد ) نیز مهرورزی دیگر است که با آتش جشن سده، دل پر مهرش سرشار از گرمای « مهر دیار و یار » می شود. او دیرپایی جشن سده را همپای نوروز و مهرگان به عنوان نمادی از پایندگی « فرّ مردم ایران » می داند و آرزو می کند که تا ایران جاویدان پایدار است این آیین های دل انگیز و غرور آفرین نیز زنده بمانند :
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
/channel/iranboom_ir
نگاهی به مراسمی باستانی در گفتوگو با دکتر هوشنگ طالع
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
روز ۱۰ بهمن، روزیاست که ایرانیانباستان در واپسین ساعاتحضور خورشید در آسمان آن را جشن میگرفتند. جشنی که سدهنام داشت، اما سالهاست مردم ایران گویی آنرا فراموش کردهاند درحالیاست که بسیاری از پژوهشگران آن را نخستین انقلابصنعتی در جهانمیدانند.
در شاهنامه آمده است این جشن به خاطر پیدایش آتش است اما به گفته هوشنگ طالع، پژوهشگر مسائل تاریخی با بررسی اسناد کهن متوجه می شویم ایرانیان همواره دستی در آتش داشتند و آدمی بدون آتش نمی توانست زندگی کند اما تا آن زمان از آتش تنها برای غذا و تامین گرما استفاده می شد تا این که با آغاز شهرنشینی ایرانیان توانستند با کمک آتش دست به خلق کالاهای صنعتی بزنند .
وی با اشاره به این که این دوران متعلق به بیش از 5 هزار قبل از میلا مسیح است، در این باره می گوید: به باور من آن روزگار به نوعی دوران آغاز انقلاب صنعتی در ایران باستان بوده است.
طالع ادامه می دهد: به این منظور در هر کده (منظور از کده یک اجتماع انسانی است اعم از خانوار یا شهر یا روستا) آتشی برافروخته شد که به آن آتشکده می گفتند و باید این آتش ها همواره فروزان می مانند تا مردم بتوانند از آن ها برای تولید کالاهای صنعتی مانند آجر و ظروف سفالین و غیره استفاده کنند.
به گفته این پژوهشگر مسائل تاریخی جشن سده باید آغاز نخستین انقلاب صنعتی در جهان باشد؛ زمانی که انسان آموخت چگونه از آتش برای ساختن کالاهای صنعتی استفاده کند و بعدها شاهد دومین انقلاب صنعتی در انگلستان بودیم.
از نظر طالع تفاوت عمده این دو انقلاب صنعتی در این بود که درانقلاب صنعتی انگستان انسان توانست با استفاده از آتش آب را به جوش بیاورد و در محفظه های تحت فشار نیروی بخار ایجاد کرده و از آن بهره بگیرد.
اگر چه در باور عموم جشن سده را روزی می دانند که از شدت سرما کاسته شده و 50 روز و 50 شب به نوروز باقی مانده است که آن را با افروختن آتشی جشن می گیرند اما این پژوهشگر در این باره نظر دیگر دارد. وی معتقد است این باورها بعدها به این جشن افزوده شده است و شاید بتوان گفت برخی از این باورها به نوعی به تثبیت این جشن کهن در حافظه تاریخی ما کمک کرده است اما به باور من، جشن سده جشن انقلاب صنعتی در ایران باستان است.
در این روز مردم به بهانه جشن گرد هم جمع می شدند، آتش بزرگی می افروختند و به احتمال زیاد در این گرد همایی بازارهای مکاره ای راه می افتاد که برخی کالا های خود را برای فروش می آوردند و گروهی نذر های خود را ادا می کردند و شاید هدایایی نیز بین مردم رد و بدل می شد.
آخرین جشن های بزرگ سده در دوران آل بویه در حد بسیار باشکوهی اجرا می شد تا جایی که گاه با برخی افراط ها می آمیخت اما بعد از آن کم کم این جشن ها در بین مردم کمرنگ تر شد تا این که امروز بسیاری از مردم ما نمی دانند جشن سده، جشنی است ایرانی که متعلق به یک دین و مذهب و قوم خاص نیست. به نظر می رسد اگر امروز تنها برگزار کننده های این جشن زرتشیان کشور ما هستند فقط به دلیل اهمال ما در یادآوری و برگزاری چنین جشنی است. جشن سده می توانند با درخواست مردم و به کمک نهادها و سازمان های دولتی از جمله شهرداری ها و سازمان میراث فرهنگی ، در 10 بهمن ماه هر سال با افروختن آتشی بزرگ در هر بوستان به نماد دیگری تبدیل شود برای همدلی و همبستگی ایرانیان. نماد و بهانه ای که مانند نوروز و جشن های دینی باعث شود همه ایرانی ها نه تنها در محدوده جغرافیایی کشور بلکه در سرتاسر دنیا در این لحظات یکدل و یک صدا شاد باشند و به تاریخ کهن خود بیندیشند و دیگر نیازی نباشد جوانان اعیاد سایر ممالک را جشن بگیرند.
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html
/channel/iranboom_ir
جشن سده سرودهٔ بانو هما ارژنگی را با صدای شاعر بشنوید.
@iranboom_ir
سده - سروده بانو توران شهریاری
به مناسبت فرا رسیدن دهم بهمن ماه برابر با جشن فرخنده ی سده، سروده ای با نام سده از بانو توران شهریاری در دنباله می آید؛ به امید شادی و خرمی و پویایی ملت بزرگوار ایران.
اي آتشِ گرم و روشن و پاک
وی بال گشوده سوی افلاک
نام سَدِه را نهاده بر خويش
عمرت ز هزاره ها بود بيش
بس رازِ كهن به دل نهفتی
از آن به كسی سخن نگفتی
آیينهی مردمان پاكی
پرجذبه و گرم و تابناكی
شهنامه كه پيک راستانست
يادآورِ عهدِ باستانست
اين گونه ترا نموده تصوير
ای آتشِ جاودانِ پيگير:
«هوشنگ» خديوِ پيشدادی
يک روز پی شكار و شادی
بر اسبِ شهی سوار گرديد
در دشت پی شكار گرديد
ناگاه كنار مشتِ خاری
افتاد نگاه او به ماری
برداشت به چابكی يكی سنگ
افكند بسوی مارِ شب رنگ
آن مار، خزيد و جان به در بُرد
وان سنگ بسنگِ ديگري خورد
ناگاه شراره ای بيفروخت
هر خار و خسی كه بود از آن سوخت
آن شعله ی خُرد گسترش يافت
گرمی و فروغ از آن برون تافت
پيدايشِ آتش از همين جاست
هر چند در اين ميان سخن هاست
در روزِ دهم ز ماهِ بهمن
شد آتشِ جاودانه روشن
جشنِ «سده» گرم و شادی افزای
زان روز ستاده پای برجای
آغازگر تمدّن است آن
شد حاصل از آن رفاه انسان
زنهار كه هديه ای خدایيست
روشنگرِ قوم آريایيست
ديده است هزار زير و بم را
گه شادی و شور و گاه غم را
ننمود به كس اگر چه احوال
جشنی است چو مهرگان، كهنسال
پيريست كه بس هزاره ديده است
گه گفته و گه گهی شنيده است
گه داد به خلق شور و شادی
گه رفت به مرز نامرادی
افسرد، ولي نگشت خاموش
از خاطره ها نشد فراموش
زنهار اگر زبان گشايد
بس رازِ نهفته را نمايد
گويد به تو، هر وجب ازين خاک
از پرتو عشق شد چنين پاک
از خونِ دلِ دلاورانش
سرخ است شفق در آسمانش
فرياد برآورد كه ايران
هرگز نشود خراب و ويران
اين مُلك ز بس كه زير و بم ديد
چون آهن آبداده گرديد
آيين سده نمادِ هستی است
راهیي به سوی خداپرستی است
ايرانی پاک زاده، زنهار
اين آتش گرم را نگهدار
چون شعله ی عشق جاودانست
يادآورِ آتشِ مُغانست
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
/channel/iranboom_ir
جشن سده طلايه نوروز نامدار
محمد بهمنی قاجار
جشن سده از بزرگترین و كهنترین آیینهای باقی مانده از دوران باستان است و در توصیف آن همواره از گذشتههای بسیار كهن یاد شده است حتی گروهی از محققان قدمت آن را تا حدود 6000 سال پیش تخمین میزنند؛ اما آنچه تاریخی نسبتاً دقیق از زمان پیدایی سده به دست میدهد، آن است كه براساس روایات ملی و خصوصاً شاهنامه فردوسی، جشن سده قبل از ظهور دین زرتشتی برقرار بوده؛ زیرا فردوسی كشف و پیدایش آتش را كه موجب برپایی جشن سده شده، مربوط به دوره هوشنگ پیشدادی میداند و این میرساند كه ایرانیان از آن هنگام كه نخستین آتشكدهها را قبل از ظهور زرتشت بنا نهادند،1 به برپایی این آیین همت گماردند. در واقع قدیمیترین و نخستین آتشكده ایران، آتشكدهای است كه هوشنگ، نوه كیومرث، پس از پیدایش آتش بنا نهاد.2 هوشنگ آتش را شناخت و با دیدن ارزش آن نخستین آتشكده را بنا نهاد و به مناسبت پیدایی آن، جشن سده را برپا كرد.بر پایه این اساطیر، تا زمان هوشنگ پیشدادی مردم آتش را نمیشناختند، تا اینکه روزی هوشنگ با گروهی از یاران خود به سوی كوه میرفت، مار هولانگیزی پدیدار شد، هوشنگ سنگی به سوی او پرتاب كرد، سنگ به سنگی دیگر خورد و شرارههای آتش از آن برخاست، هوشنگ جهانآفرین را ستایش كرد و گفت: این فروغ، فروغ ایزدی است، باید آن را گرامی بداریم و بدان شاد باشیم. چون شب فرا رسید فرمان داد تا به همان گونه شراره از سنگ جهاندند و آتشی بزرگ برپا كردند و به پاس فروغی كه یزدان بر هوشنگ آشكار كرده بود،جشن ساختند و شادی كردند.
بنابراین آبان روز یعنی دهم هر ماه و ابوریحان بیرونی ضمن بیان تاریخ روز جشن سده آن را فقط آبان روز نگفته و میگوید:
«سده، آبان روز است از بهمن و آن دهم باشد كه اندر شبش كه روز دهم است و میان روز یازدهم آتشها زنند به كوز (جوز) یا (گردو) و بادام و گرد برگرد آن شراب خورند و شادی نمایند» و بدین ترتیب دقیقاً تاریخ برگزاری جشن سده با بیان دقیق ابوریحان بیرونی مشخص میشود. بیرونی این مطلب را در كتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» كه برخلاف بیشتر آثارش به زبان فارسی نوشته، ذكر كرده است.
مراسم این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن است كه ایرانیان بر بامها، كوهها و بلندیها آتش میافروختند و كوههای بزرگی از آتش برپا میكردند و برخلاف جشن چهارشنبه سوری كه آن را در حیاط خانه و كوچهها با بوتههای كوچك آتش برگزار كرده و از روی آن میپرند، آتش سده را بسیار بزرگ مهیا کرده و در اطراف آن به پایكوبی و خواندن آواز میپرداختند. «جشن سده در روزگار ساسانیان با شكوه بسیار برگزار میشد و این جشن را فقط خانوادهها بر بالای بلندیها و پشت بامها برگزار نمیكردند، بلكه مردم در كاخ سده گرد میآمدند و به شادی میپرداختند.»9 جشن سده در بعد از اسلام نیز با شكوه فراوان برگزار میشد، حتی خلفا در بغداد، این جشن را به همراه جشنهای نوروز و مهرگان گرامی میداشتند.10 همچنین مورخان و نویسندگانی چون بیرونی، بیهقی، گردیزی و مسكویه و غیره از برگزاری جشن سده در دوره غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و آلزیار بسیار نوشتهاند.
یكی از جشنهای بزرگی كه برای سده گرفته شده و در تاریخ ضبط است، جشنی است كه «مرداویج زیاری» در اصفهان برپا كرد. میدانیم كه مرداویج میخواست تمامی سنتهای باستانی ایران را دوباره زنده كند. وی فرمان داده بود تا این جشن را با شكوهی تمام برپا كنند و بر دو جانب زایندهرود و پشتههای اطراف آن، تودههای بزرگی از خار و هیزم گرد آوردند و نفتاندازان و رامشگران فراهم آورده بودند و شهر را با شمع و مشعل آراسته، تنههای توخالی نخلها را به خار و خاشاك انباشته بودند و گردوهای توخالی را به نفت و قیر انباشتند و آنها را به پای پرندگان بسته، آتش زده بودند و خوان بزرگی آراسته و هزاران گاو و گوسفند بریان بر آنها نهادند؛ ولی اینها، مرداویج را كه میخواست جشن شكوه بیشتری داشته باشد، خوش نیامد و این همه آراستگی و آتش را خرد و كوچك دید!11
غزنویان نیز جشن سده را با عظمت بسیار برگزار میكردند. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی مورخ مشهور دوره غزنوی (470-385)
در تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی به یكی از جشنهای سده در زمان غزنویان اشاره میكند كه در آن كوهی بزرگ از آتش چنان برافروخته بودند كه از 10 فرسنگ دورتر دیده میشد. سلطان محمود غزنوی كه دربار خود را به سبك ساسانی در آورده بود، جشن سده را همچون دوران باستان با تشریفات فراوان برگزار میكرد و شاعران در مدح او و وصف جشن سده، چکامه میسرودند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
/channel/iranboom_ir
[کیومرث، سیامک، هوشنگ]
کیومرث سی زمستان شاه بود.<بندهش>
آن زمانهای قدیم
نه قدیم بلکه کهن
این زمستان دَه ماه
همه جا سردی و برف و بوران
بلکه تابستان هم
آبْ سرد و زمینْ سرد و گیاه<مینوی خرد>
ثبت کردند نیاکان عزیز
این وقایع را
تا بخوانیم و بدانیم چه رفت
بر سر آن مردم
و شویم آماده
تا چه سان
بازرسد آن زمستان مهیب.
نقشهها راهگشا
سند ثبت وقایع محفوظ
تا بخوانیم و بدانیم هرگاه.
آن زمان
مردمان در غارها
غارها بود سیاه، این سیامک از آن.
گشت دیوِ زمستان
بر سیامک چیره،
یعنی
غار نیز ز سردی تیره
همه جا غمگین
زین سیه؛ دیوِ سپید.
هوشنگ
شاه هفت کشور و
هفت شهر قدیم
سنگ آتشزنه را کوفت به هم
سنگها نغمه زدند
آتش افروخت به کوی و برزن
مردمان شاد شدند.<شاهنامه فردوسی>
کشف آتش روزنهای شد به جهان
سدهاَش نام نهادند و شد این جشن عزیز
سدههاتان شیرین
***
سدمین روز زمستان بزرگ
زیر یخچالهای سرد و مهیب
هُرم زمین
در تکاپو که بیاید بالا
زدهاند دستانها
کاین روز،
زمین
خمیازهای میکشد،
میشود بیدار
از خواب زمستانی خویش
نفس اول، دوم
نفس سومیاَش آتشناک
میکند آب، همه برف زمین
نهرها جاری
رودها روان...
که بهار در راه است.
***
[جمشید]
سند ثبت وقایع گوید
جمشید
ساخت وَری چارگوشه
در زیر زمین
هر سه اَشکوب
با پلی پیوسته
نهرها در زیر زمین
روزنان بر خورشید
کشت و ورز و امید
تا رهاند
از این مَهرکوشان
مردم و جانوران.
«ویدَئِوُ داتَ»؛ وندیداد
اینچنین آورده
زمستان بزرگ،
بُرده زیبایی سبزه از ذهن
رودها یخ بسته
نیست سبزینه به دشت.
برف
لایه بسته ز بس باریده
سْنَئُژَ، سْنِخْرْ، هم گویند.
ماهیان در آب، در ژرفترین دریاها
آن پرنده در کوه به بلندای جهان
همه یخ بسته به یخ اندوده
لایهها پوشانده
بچه شیر و ماموت.
همه برخوانیم این متن کهن...
رضا آقازاده، سدگان بر شما خجسته باد
9/بهمن/1401
@iranboom_ir
استعمار بریتانیا در میان رودان : خیزش شیعیان و رستاخیز کردان آن سوی مرز
نوشته: دکتر هوشنگ طالع
روند کشورسازی در غرب ایران: تولد عراق
گزارشی از خیزش فرهنگی - سیاسی ایرانیان کرد در برابر انگلستان
تاریخچه ای از کوشش های کنشگران پان ایرانیست، برای حمایت از جنبش آزادیخواهانه ی کرد در عراق
شماره تلفن، تلگرام و واتساپ : 09127334266
داریوش چنین گفت - احسان عسگریان
نام کتاب: از زبان داریوش
نویسنده: پروفسور هایدماری کخ
مترجم: دکتر پرویز رجبی
سال چاپ: 1385
شمارگان: 5500 نسخه
/channel/iranboom_ir/37536
در سالهای 1933 و 1934 در حین حفاری تختجمشید چندین هزار لوح گلی در دیوار استحکامات آن یافت شد که مربوط به دوران داریوش بزرگ هخامنشی بود. در این لوحها بیشتر یادداشت اداری، حسابرسیها و جیرهی کاری کارگران نگاشته شده بود. با استناد به این مدارک نویسنده توانسته اطلاعاتی در مورد نظام دقیق مالی امپراتوری هخامنشی، طرز زندگی مردم در آن دوران و روش مردمداری داریوش به رشتهی تحریر درآورد.
همچنین دیگر منابع استفادهشده در این کتاب سنگنبشتههای بیستون، آرامگاه داریوش در نقشرستم و نقشبرجستههای تختجمشید است که با استناد به آنها به شخصیت داریوش بزرگ و مراسم متداول در آن زمان پرداخته است.
در این کتاب در فصل یک، به سلسلهاتفاقات و فرآیندهای انجامشده، که در نهایت منجر به تشکیل سلسله هخامنشی شد، میپردازد.
در فصل دو منابع مورد استفاده در این کتاب را که نبشتههای شاهان هخامنشی و نوشتههای نویسندگان یونانی است به تفصیل معرفی میکند.
در فصل سه با استناد به لوحهای ایلامی یافتشده در تختجمشید به شرح و تفصیل سازمان اداری، بلندپایهترین مقامهای نظام اداری، کارمندان و کارکنان، وضعیت دستمزدها و مالیاتها میپردازد.
فصل چهار مربوطه به تأسیسات و بناهای باعظمت دوران هخامنشی است. در فصل 1-4 به تعداد و فضای حاکم بر شهرها، روستاها، چاپارخانهها و در فصل 2-4 به مراحل ساخت کاخهای داریوش در شوش پرداخته میشود. در فصل 3-4 نویسنده به مراحل ساخت تختجمشید و توضیح سنگنگارههای آن میپردازد.
فصل پنج کتاب به تفاوت زندگی روزمرهی زمان هخامنشیان با زندگی سلطنتی میپردازد. در فصل 1-5 به ساختار خانههای مردم عادی پرداخته و آنها را با کاخهای سلطنتی مقایسه میکند. در فصل 2-5 به اسباب استفاده شده در منازل و جزئیات آنها پرداخته میشود. در بخش 3-5 به ظرفهای غذاخوری در دوران هخامنشی و تزئینات آنها میپردازد. در فصل 4-5 به جزئیات مبلهای استفادهشده در دوران هخامنشی میپردازد. فصل 5-5 لباسهای استفادهشده در دوران هخامنشی و فصل 6-5 زیورآلات استفادهشده در آن دوره را معرفی میکند. فصل 7-5 به وسائل آرایشی از جمله آینه برنزی میپردازد. فصل 8-5 یک روز از زندگی یک کارگر خزانه را به صورت داستان توضیح میدهد.
فصل 6 به طور کلی به موقعیت زنان در شاهنشاهی هخامنشی میپردازد. فصل 1-6 به موقعیت اجتماعی زنان در شاهنشاهی هخامنشی میپردازد. 2-6 به طرز پوشش زنها در هنر هخامنشی و فصل 7 به ساختار ارتش در زمان هخامنشی میپردازد. فصل 1-7 سپاه جاویدان را که متشکل از 10 هزار نفر بود معرفی میکند و در فصل 2-7 به سلاحهای استفادهشده در زمان هخامنشیان میپردازد.
فصل 8 به کشاورزی در زمان هخامنشی میپردازد. فصل 1-8 به علاقه شاههای هخامنشی به باغها اشاره و طرز آبیاری آنها توسط سدها و قناتها را مرور میکند. فصل 2-8 به توصیف قراردادهای اجاری باغها و زمینهای کشاورزی میپردازد. فصل 3-8 به رژیم غذایی مردم عادی در زمان هخامنشیان میپردازد.
فصل 9 به معرفی دینهای رایج در زمان داریوش پرداخته و سیاست او در رابطه با آنها را توضیح میدهد.
فصل 10 به جمعبندی اطلاعات کتاب پرداخته است.
همانطور که خود نویسنده نیز در آغاز کتاب بازگو کرده، تا کنون اکثر محققان برای تحقیق در مورد تاریخ دورهی هخامنشیان تنها از نوشتههای مورخان یونانی، که عقاید سیاسی شخصی خود را به تاریخ اضافه میکردند، استفاده میکردند. یکی از نقاط قوت این کتاب استفادهی بیشتر از منابع دستنخوردهی پارسی برای بیان حقیقت است. از دیگر نقاط مثبت این کتاب پرداختن به منابع (نگارههای تختجمشید) با توضیحات دقیق است که در کمتر کتابی یافت میشود. در مقابل، به نظر من، نویسنده با دیدی صنعتی و اروپایی به مراسم متداول در آن زمان و شخصیت داریوش پرداخته است که این باعث شده که از درک حقیقت و واقعیت نفس عمل مردم ایران در آن زمان دور بماند. این موضوع نیاز به توضیح بیشتری دارد که در آینده به آن خواهم پرداخت. و شاید گفتن این نکته هم مناسب باشد که سبک نگارش علمی کتاب، با وجود ارزش بالای مطالبش، میتواند برای خوانندگان غیرحرفهای خستهکننده باشد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/5884-daryoush-chenin-goft.html
@iranboom_ir