iranboom_ir | Неотсортированное

Telegram-канал iranboom_ir - ایران بوم

2412

نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین www.iranboom.ir

Подписаться на канал

ایران بوم

معرفی کتاب «پیدایش جمهوری آذربایجان»

https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/17228-ketab-peidayesh-azarbaijan.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

سالروز درگذشت مهندس《تقی توکلی》

مهندس "تقی توکلی" پان‌ایرانیست تبریزی و موسس کبریت توکلی، کار آفرین و بنیانگذار صنعت نوین ایران در آذربایجان و کرمان در روز سه‌شنبه ۱۸ دی ماه ۱۳۹۷ در منزل خود در تبریز چشم از جهان فروبست.
یادش گرامی باد

مهندس توکلی که متولد ۱۳۱۰ بود از بانیان اصلی صنعت ماشین‌سازی تبریز ، مس سرچشمه و کوچکترین فرزند پسر "حاج علی عسگر توکلی"، مالک و بنیانگذار کارخانه "کبریت توکلی" تبریز بود.

نکوداشت مهندس تقی توکلی
دکتر هوشنگ طالع
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17240-nekodasht-mohandes-tavakoli-9706.html


نکوداشت مهندس توکلی / دکتر هوشنگ طالع
/channel/iranboom_ir/39826

Читать полностью…

ایران بوم

گفتگو علی دهباشی با مرتضی ثاقب‌فر

از محیط آموزشی و تحصیلات خود بگویید؟

من در امرداد ۱۳۲۱ در تهران، در یک خانواده کارمند دولت (پدر و پدربزرگم هر دو کارمند بانک ملی بودند) زاده شدم. پیش از آغاز دبستان به علت آن‌که پدربزرگم برایم کتاب داستان یا قصه‌های مجلات را می‌خواند به مطالعه علاقه‌مند شدم و نزد او خواندن و نوشتن را تا حدی آموختم و بنابراین از کلاس دوم یا سوم دبیرستان به کرایه کردن کتابهای داستان از کتابفروشی سر خیابان به قرار شبی یک ریال می‌پرداختم. خانه‌ی ما باغ معروف مشیرالسلطنه در خیابان بلورسازی بود و من بهترین دوران کودکی‌ام را در این باغ گذراندم.

دوره‌ی ابتدایی را در دبستان نوبنیاد رازی و متوسطه را در دبیرستان رازی (متعلق به فرانسوی‌ها) طی کردم. این دبیرستان در آن زمان در اول خیابان منشعب از خیابان شاهپور (وحدت اسلامی کنونی) قرار داشت، و چون رشته ادبی نداشت و من به علوم اجتماعی و ادبیات علاقه داشتم، به یاد دارم که از کلاس دهم به بعد اکثر ساعات بعد از دبیرستان را در کتابخانه ملی به مطالعه می‌پرداختم و گمان نمی‌کنم که کتاب ترجمه‌شده‌ای درباره تاریخ و به‌ویژه تاریخ ایران را در آن دوران نخوانده باشم. همچنین در سالهای اولیه‌ی دبیرستان (یعنی سالهای ۱۳۳۵ به بعد) با مجلات سیاسی ـ فرهنگی «اندیشه و هنر» دکتر ناصر وثوقی و «علم و زندگی» خلیل ملکی آشنا شدم و همیشه خریدار آنها بودم. همچنین در سه سالی که سیکل دوم دبیرستان را طی می‌کردم، دوره‌ی زبان فرانسه را در «انستیتو ایران و فرانسه» به پایان رساندم.

اولین کتابی که ترجمه کردید دارای چه متنی بود؟

اولین کتابی که ترجمه کردم در سال ۱۳۴۶ بود که اصول فلسفه نام داشت و تألیف آفانا سیف روسی بود. البته این کتاب قابل انتشار نبود و بنابراین نسخه خطی آن را در اختیار دوستم زنده‌یاد علی‌اکبر اکبری نهادم تا هر طور که صلاح می‌داند از آن استفاده کند. از سرنوشت آن خبری نداشتم تا سالها بعد که نسخه چاپ‌شده آن را در خارج از کشور دیدم که امضای فرد دیگری (واقعی یا جعلی؟) را که نمی‌شناختم در پای خود داشت.

چه کتابهایی از ترجمه‌هایتان تاکنون منتشر شده است؟

به هر حال گفتنی است که پیش از شروع کار به عنوان مترجم حرفه‌ای و دائم، چند کتاب از زبانهای فرانسه و انگلیسی ترجمه کرده بودم که از جمله می‌توان به آمریکای پیش از کلمب (سال ۵۷ برای مرکز مطالعه فرهنگها که هنوز منتشر نشده!؟)، چند رمان و یک کتاب جامعه‌شناسی با امضای مستعار (سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳)، عصر عطش نوشته آرتور کویستلر (سحر، ۱۳۶۳)، سه جلد از مجموعه تاریخ آفریقا (که فقط جلد دوم با همکاری استاد احمد بیرشک در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده)، روح سرمایه‌داری و اخلاق پروتستانی نوشته ماکس وبر، روان‌شناسی جدید،‌ تاریخ پزشکی (در ۸ جلد برای دانشنامه بزرگ فارسی)، رساله‌ای درباره آزادی‌ها (نوشته ریمون آرون، انتشارات تبیان)،‌گالیله، تولد فیزیک (دانشمند، ۱۳۷۲)، و چند کتاب دیگر اشاره کرد. اما چنان که گفتم عمده فعالیت من به صورت بی‌وقفه و حرفه‌ای با انتشارات ققنوس آغاز شد که هم از انگلیسی و هم فرانسوی انجام می‌گرفت و می‌گیرد. کتابهایی که برای ققنوس ترجمه کرده‌ام عبارتند از: فرهنگ و دموکراسی (۱۳۷۶)، دو کتاب روان‌شناسی با امضای مستعار (۱۳۷۷)، ایران باستان (یوزف ویسهوفر، ۱۳۷۷)،‌ دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی (۱۳۷۷)، ایدئولوژی‌های مدرن سیاسی (۱۳۷۸)، هخامنشیان (۱۳۷۸)، جهان باستان (۱۳۷۹)، امپراتوری ایران (۱۳۷۹)، کورش بزرگ (۱۳۸۰)، و از ایران زردشتی تا اسلام (نوشته شائول شاکد) که زیر چاپ است.

جنابعالی در زمینه مقاله‌نویسی و تألیف هم تجربیاتی دارید.

در مجموع چهار کتاب تألیفی دارم که به دو تای آنها اشاره کردم، سومی بن‌بستهای جامعه‌شناسی (بیستون، ۱۳۷۸)، و چهارمی و مهمتر از همه شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران (معین و قطره، ۱۳۷۷) است که در سال ۱۳۶۴ تألیف شده و ۱۳ سال بعد انتشار یافته است!

دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9052-goftego-ali-dehbash-saghebfar.html


@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

رمانی تاریخی بر اساس زندگی بابک خرمدین ، از  سرداران جنبش استقلال ایران

فروش تلفنی :  ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

مشروح سخنرانی استاد کاوه بیات در همایش آذربایجان در تاریخ معاصر(یابود 21 آذر1325) / ایران و پس‌لرزه‌های یک جهان ناآرام

21 آذر 1325 سالروز رهایی آذربایجان از دام یکی از مهیب‌ترین مخاطراتی است که در یک برهه از قرن بیستم تمامیت ارضی و استقلال ایران را تهدید کرد. شکل‌گیری تدریجی زمینه فکری و تشکیلاتی این ماجرا به گونه‌ای که از اواخر قرن نوزدهم در حوزه‌های ترک زبان روسیه و عثمانی جریان داشت، همان طور که اشاره شد، در ایران عصر قاجار مورد توجه قرار نگرفت. هنگامی هم که پس از انقلاب 1917 روسیه و پیشروی ترکان عثمانی به قفقاز، این تلاش و تکاپوی بالنسبه ریشه‌دار به صورت تشکیل کشوری به نام «آذربایجان» در ایران به ناگاه سر باز کرد و صورت عینی به خود گرفت، مدت زمانی طول کشید تا ایرانیان متوجه شوند قضیه از چه قرار است. برای مدتی چنین تصور می‌کردند که از استقلال ایالت آذربایجان در قلمرو ایران سخنی در میان است و هنگامی هم که روشن شد چنین نیست، در کمال بی‌اطلاعی از اصل و منشأ این دگرگونی،  آن را توطئه «دربار مستبد روس» تعبیر کردند.(6)

با احیای امپراتوری روسیه با رنگ و رویی جدید- رنگ سرخ بلشویکی- و از میان رفتن استقلال جماهیر قفقاز، با تصور آن که وضع به حالت سابق برگشته است، این موضوع نیز به دست  فراموشی سپرده شد؛ حال آن که با برجای ماندن موجودیتی به نام «آذربایجان»در شمال ارس، هر چند به صورت نیمه جان شورایی، باید جدیت امر و احتمال طرح مجددش به صورتی دیگر شناخته می‌شد؛ مضافاً به این که چه نمایندگی‌های ایران در باکو و چه در ترکیه، در سال‌های بین دو جنگ از سوءاستفاده‌هایی که از این جعل تاریخی برای زیر سؤال بردن هویت ایرانی آذربایجانی‌ها در جریان بود، به کرات گزارش‌هایی را به وزارت امور خارجه ارسال کرده بودند. این مقوله همانند دیگر مقوله‌های مشابه که هویت گروهی از ایرانیان را هدف حمله داشت، توجهی به مراتب بیش از صدور گاه به گاه مصوبات وزارت معارف در ترویج زبان فارسی و تصویب همبستگی ملی می‌طلبید؛ باید با اصل ماجرا روبه‌رو می‌شدیم و برای حل و فصل آن اقدام می‌کردیم. هنگامی که محمدامین رسول‌زاده در سال 1308 شمسی از دربار رضاشاهی خواهان کمک و همراهی ایران با مسلمان‌های تحت ستم قفقاز شد، باید راجع به شرایط یک چنین مساعدتی با او وارد بحث می‌شدیم. همان رسول زاده‌ای که پیش‌تر در نامه‌ای به سیدحسن تقی‌زاده نسبت به درستی آذربایجان نامیدن ایران تردید کرده بود. اگر به درستی در دوره اول استقلال جماهیر قفقاز از شناسایی کشوری به نام آذربایجان خودداری کردیم، باید در سال‌های بعد هم این بحث را با دولت شوروی پیگیری می‌کردیم. نمونه بسیار است و  از این بحث می‌گذریم.

با پیشامد جنگ دوم جهانی، گسل‌های یادشده از نو به لرزه درآمدند. بحران آذربایجان یکی از مهم‌ترین آنها بود. چرخه‌ای که از اواخر قرن نوزدهم به حرکت درآمد، پیش از این نیز با خاتمه جنگ اول، برای مدتی شتاب برداشت، بعد از وقفه‌ای، اینک نیز دور دیگری را آغاز کرد که به راحتی می‌توانست شیرازه و انسجام این مُلک را درهم بریزد. واکنش چه بود؟ باز هم شگفتی و اظهار تعجب؛ تو گفتی که بهرام هرگز نبود. اگر در دور پیشین این چرخه، ولو بعد از یک درنگ و تأمل اولیه- پاره‌ای از فرهیختگان کشور- به گونه‌ای که در جراید آن روزگار می‌بینیم، در توضیح این خطر جدید که تمامیت ارضی و هویت ملی ایران را تهدید می‌کرد به درستی از تحرکات پان ترکی و تحریکات ترکان عثمانی یاد کردند و مطابق با توان خود نیز درصدد چاره برآمدند،لااقل کشوری موسوم به آذربایجان را به رسمیت نشناختند، در این دور بعدی – مقارن با آذر 1324 تا آذر 1325 – حتی یک صدم آن بصیرت و آشنایی ابراز نشد.

ملک‌الشعرای بهار که در سال‌های بعد از جنگ اول جهانی در روزنامه ایران با تأکید بر ریشه‌های این جهل و تزویر، ناراستی آذربایجان نامیدن ایران را متذکر شده و تیشه بر ریشه این بحث می‌زد.

سیدحسن تقی‌زاده که خود از نخستین کسانی بود که در روزهای تبعید و دربه‌دری در استانبول از نزدیک شاهد برآمدن پان ترکیسم بود و در نوشته‌های آن روزگار خود نیز این بحث را از نظر دور نمی‌داشت، اینک به گونه‌ای که در نامه‌های لندن او می‌خوانیم، بیشتر بر این باور بود که از طریق نشر معارف باید به مصاف این ماجرا رفت. نگارنده بسیاری از جراید این دوره را دیده است. میزان سطحی‌نگری و بی‌اطلاعی از ریشه‌های بحث  حیرت‌انگیز است.

حداکثر دانشی که ابراز می‌شود در معدود نوشته‌های عباس اقبال آشتیانی در مجله یادگار یا محمدامین ادیب طوسی،تأکیدی است بر زبان دیرین آذربایجان و بی‌اساس بودن القائات ترک‌گرایان.

آنچه مغفول و ناگفته ماند سوابق تاریخی این پدیده بود و پیوند اساس آن با تحرک‌های قدرت‌های بیگانه از دیرباز.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12408-

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سه شنبه 19 دی ماه برگزار می‌کند:
آیین نکوداشت دکتر میرجلال الدین کزازی؛ چهره ماندگار زبان و ادب فارسی به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و با حضور و سخنرانی جمعی از استادان برجسته دانشگاه، سه شنبه نوزدهم دی ماه در تالار اجتماعات انجمن برگزار می شود.
در این رویداد که از ساعت 15:00تا 17:00 برگزار خواهد شد، جمعی از استادان و صاحبنظران حوزه زبان و ادب فارسی درباره جایگاه و نقش تأثیرگذار استاد میرجلال‌الدین کزازی در سپهر فرهنگی و ادبی ایران سخنرانی خواهند کرد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

نسخۀ الکترونیکی هزارواژه‌های شیمی، فیزیک و ریاضی منتشر شد

🔸به منظور تسهیل دسترسی به معادل‌های فارسی لغات و اصطلاحات بیگانه، نسخۀ الکترونیکی هزارواژه‌های شیمی، فیزیک (دو جلد) و ریاضی، بر روی تارنمای فرهنگستان زبان و ادب فارسی بارگذاری شد.

گفتنی‌است، پیش‌تر نسخۀ الکترونیکی نوزده جلد هزارواژه در تارنمای فرهنگستان منتشر شده است.

دنباله نوشتار:
https://apll.ir/?p=14653

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند - ۱

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

سخن درباره قهرمانان سترگی چون بابک، ابومسلم، مازیار، یعقوب لیث صفاری وگروهی پرشمار دیگر، در یک سخن فشرده کاری است مشکل زیرا شکوه نقش آفرینی این قهرمانان را نمی‌توان چنانکه بوده به تصویر کشید. به باور من بابک چهرۀ حماسه آفرینی است که هنوز عظمت جنبش رهای بخشی که به رهبری او شکل گرفت و کمر خلافت عباسی را شکست به جهات گوناگون چنانکه باید شناخته نشده است.
یکی از دلایل این امر موضع گیری‌های برخی نویسندگان سده های سوم و چهارم و پنجم شمسی است که با تعصب شدید مذهبی از یک سو و جلب نظر  دستگاه خلافت عباسی از سوی دیگر کوشیده‌اند تا با دادن نسبتهایی چون «زندیق» (در آن روزگاران تفسیر کنندگان دائره المعارف ایرانی ها یعنی " اوستا را زندیک می‌گفتند که زندیق معرب آن است )، کافر، اشتراکی ، و از نظر مذهبی چهره‌ای منفی درباره خرمدینان در جامعه به وجود آوردند. خرمدینان یا خرمیه عنوان جریانی ایرانی است که در برابر قدرت خلافت عباسیان و برای پایان بخشیدن به سلطه عربها بر ایران به اعتباری در جای جای ایران، چون گرگان، دیلمان، آذربایجان، ارمنستان، اصفهان، ری، همدان، شکل می‌گیرد و گاه به شورش‌هایی دست می‌زنند که از آن جمله می‌توان به خیزش «سرخ علمان» درزمان خلیفه مهدی و سپس در زمان هارون در اصفهان اشاره داشت. بنیانگذاری خرمدینان در برخی منابع به شروین پسر سرخاب از شاهزادگان شاخه کیوسیه از باوندیان نسبت داده شده است. گفته شده که یاران ابومسلم نیز به این جریان می‌پیوندند. برخی از نویسندگان متعصب سده‌های نخستین اسلامی در مقابله با این جریان ایرانی ضد سلطه عرب، از آنها بعنوان مجوس «زرتشتی» وپیروان مزدک یاد کرده اند. در حالیکه طرح مسئله تناسخ از سوی خرمدینان براین اساس بوده تا پس از کشته شدن چهره درخشانی چون ابومسلم خراسانی، پیروانش را به خود جلب سازند. 
مذهب اباحه وسیرت لذت که به آنها منصوب شده است، به ظاهر از اسم آنها گرفته شده است، در صورتیکه به احتمال قوی، اسم آنها با معنی و مفهوم لذت و لذت پرستی، که لازمه لفظ خرم و خرمی است، ارتباط ندارد و گویا سبب اصلی تسمیه آنها به این اسم، آن است که منشاء آن قریه ای بنام خرم در ناحیه اردبیل بوده است. در برابر برخوردهای مذکور، استخری به روشنی اشاره دارد که در مساجد خرم دینان قرآن خوانده می‌شده است. همچنین است «ابن حوقل» که یادآور می‌شود: خرمدینان در جبال و روستاهای خود مساجد احداث کرده‌اند و در آن مساجد، اذان گفته می‌شود، و در مساجد آموزش قرآن دایر است. با آنچه که گفته شد در می یابیم که اساس آئین خرمدینان بر مقابله با سلطه جبارانه خلافت عباسی قرار داشته و به همین دلیل طرفداران خلافت برای کوبیدن آنها از زدن هیچ انگی ابا نداشته‌اند.
به اعتبار منابع تاریخی، مردم سلحشور آذربایجان، چون بخش‌های دیگر ایران زمین، هیچگاه در برابر عربها و دستگاه ستمگری خلافت، دست از مقاومت و نبرد نکشیده‌اند.

به اعتباری درخشان‌ترین قهرمان تاریخ ایران در سده های نخستین پس از اسلام که در خطه آزادزنان وآزادمردان آذربایگان بپا خاست و نزدیک به ربع قرن دستگاه پرجبروت وسلطه‌گر خلافت را دچار وحشت ساخت، بابک خرمدین بود. زمان تولد این قهرمان بزرگ ایرانی، نه روز و نه ماه و نه سالش روشن نیست، در حالیکه روز به شهادت رسانیدن و پیوستن‌اش  به استوره های جاوید ایرانزمین به روشنی به ثبت تاریخ رسیده است. نام پدرش مرداس و از مردم مدائن بود و گفته شده است که مادرش بانویی از مردم سراب بوده است. بابک از نوجوانی به سلک خرمدینان آذربایجان که رهبری آنها بر دوش جاویدان پسر شهرک قرارداشت، درآمد. جاویدان بر خلاف دیگر خرمدینان برآن گشت تا برای رودررویی با قدرت خلافت عباسی و رهایی ایران، سپاهی گرد آورد و چنین کرد. بابک نوجوان نوخاسته یکی از جنگاوران سپاه جاویدان به شمار می‌رفت. جاویدان با نیروهای متجاوز خلیفه درگیر گشت و در نبردی زخمی شد و سرانجام جان به جان آفرین تسلیم کرد. به گفته‌ای با توجه به دلاوریهای بابک، سفارش می‌کند تا بابک را به جانشینی او برگزینند. در منابع آمده است که همسر جاویدان نیز از بابک حمایت می‌کند و حتی به همسری او در می آید. بابک راه جاویدان را در مبارزه نظامی با دستگاه خلافت ادامه داده بر تقویت نیروهایش می‌کوشد و بر شماری از قلعه‌های دوران ساسانی دست یافته به تقویت جنبه‌های دفاعی آنها می‌پردازد و منطقه را بصورت دژی تسخیر ناپذیر در می‌آورد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

معمای جاودانگی و آقایی «آقا تختی»
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10650-takhti.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۷ دی ماه، سالگرد زادروز استاد محمدرضا لطفی، نوازنده، معلم، آهنگساز و عاشق موسیقی ایران زمین است. یادش گرامی باد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۷ دی درگذشت جهان‌پهلوان تختی

شامگاه هفدهم دی‌ماه 1346 خورشیدی، روزنامه‌ها نوشتند: «تختی خودکشی کرد» و هتل آتلانتیک به عنوان محل خودکشی جهان‌پهلوان معرفی شد. هیچ‌کس باور نکرد که پهلوان خودکشی کرده است چون همه می‌دانستند آن قامت افراشته و سینه‌ی ستبر، اهل جا زدن نبود، مبارزه می‌کرد و تمام تلاش خود را به کار می‌بست، شاید شکست می‌خورد ولی اهل جا زدن نبود.

چند سال پیش کمیته‌ی المپیک جهانی اعلام کرد که شادروان غلام‌رضا تختی، استوره‌ی کشتی ایران- که به همراه پوریای ولی، سند جوان‌مردی و مردانگی ورزش این دیار است- در میان پنج ستاره‌ی ورزش جهان در قرن بیستم جای گرفته است.
در دوران پهلوی دوم بسیار کوشیده شد تا تختی را از آرمان‌خواهی باز دارند که همه‌ی این کوشش‌ها از قطع حقوق وی از راه‌آهن گرفته تا سازمان تربیت بدنی، کوچک‌ترین خللی در اراده‌ی آن پهلوان نگذاشت. پیشنهاد عضویت در انجمن شهر را به او دادند که نپذیرفت و حتا تا آن‌جا پیش رفتند که با فرستادن رحیم‌علی خرم و قراگزلو، رییس وقت سازمان تربیت بدنی حاضر شدند او را به قیمت بالایی بخرند ولی او با این‌که مشکلات مالی فراوانی داشت کیف پول را پس زد و گفت: «آنها که راه شرافت و درستی و راه خدمت به مردم را انتخاب کرده‌اند از عسرت و پریشانی مالی وحشتی ندارند و من به این پول‌ها نیازی ندارم» (حماسه‌ی جهان‌پهلوان تختی / شادروان محمدعلی سفری).

تختی بزرگ در تمام عمر از شاگردان وفادار مکتب مصدق بود و در کنگره‌ی جبهه‌ی ملی ایران در سال 1341 به هم‌وندی شورای مرکزی آن انتخاب گردید. از تختی بسیار گفته‌اند، از کمک به زلزله‌زدگان بویین زهرا، از رویارویی با حریف روسی، از دوستی با مردم تهی‌دست، از گذشت و بلند همتی و از برخورد با زرومندان و دستگیری ضعیفان. او طبعی بلند و سیرتی پسندیده داشت و در اوج شهرت، همواره تواضع و فروتنی را از یاد نمی‌برد. اگر پای صحبت هم‌نسلان او نشسته باشید، هر کدام خاطره‌ای از این مرد بزرگ دارند، چون او مردمی بود و همواره در کنار مردمش بود.

تختی نمونه‌ی والایی از پرورش یافتگان فرهنگ ایرانی بود؛ فرهنگی که پیروزی- به هر قیمتی- برایش مهم نیست، نفس تلاش- و با تمام نیرو در راه رسیدن به آرمانی نیک گام برداشتن- برایش مهم است؛ فرهنگ والایی که هر انسانی در آن نقشی دارد که اگر به درستی آن را ایفا کند، صحنه‌ی زندگی بسیار دلنشین‌تر خواهد بود.

تختی برای مادرش ارزش والایی قایل بود و موفقیتش را مدیون او می‌دانست. یک سال پس از این‌که او در نوزده سالگی به مسجد سلیان رفت و در شرکت نفت شروع به کار نمود، برای دیدار مادرش تقاضای مرخصی نمود که مورد قبول واقع نگشت. او استعفا داد. متن استعفای او خواندنی است:«بسیار متأسفم از این‌که مقام ریاست کارگزینی اداره‌ی شرکت نفت مسجد سلیمان با مرخصی یک‌ماهه‌ی این‌جانب موافقت نفرموده‌اند. از نظر آن‌که من برای مادر خودم ارزش فراوانی قایل هستم و او از من خواسته است که به دیدارش بروم، چاره‌ای جز اطاعت امر او نمی‌بینم و با مرخصی من نیز موافقت نشده است. خواهشمند است استعفای این‌جانب را بپذیرید. با نهایت احترام: غلام‌رضا تختی».

عشق و ادب تختی به مادر با شهرتش کم‌رنگ نشد و پیش از هر مسابقه‌ای،دود کردن اسفند و از زیر قرآن رد کردن توسط مادر برقرار بود.

 در المپیک ملبورن از شش حریف خود چهار تن را با ضربه‌ی‌ فنی شکست داد و تا پایان مسابقه‌ها تنها یک امتیاز منفی داشت در حالی که کولایف روسی شش و استیکل آمریکایی هشت امتیاز منفی داشتند. یکی از علل توجه بیگانگان همین بود که چگونه فردی با ابتدایی‌ترین امکانات ورزشی از یک کشور جهان سوم آنان را که روش‌های پیشرفته‌ی ورزشی و تغذیه و محیطی بهتر داشتند، به زانو درآورده بود. کسی که در بیشتر اوقات،تغذیه‌اش نان و پنیر بود. این همه نیرو، چه جسمی و چه روحی، دیدگاه مثبت، انجام کارهای شایسته و پذیرش مسؤولیت،همه از ایمان عمیق و خالصانه‌ی او سرچشمه میگرفت

جهان پهلوان تختی، صاحب تمامی عنوان‌های المپیک، جهانی و آسیایی شد و دوازده سال پایداری او در راه کسب عنوان قهرمانی، می‌تواند نشانه‌ای کوچک از روح بزرگ آن رادمرد باشد: مدال نقره‌ی مسابقه‌های جهانی هلسینکی (فنلاند-1951)، مدال نقره‌ی بازی‌های المپیک هلسینکی(952)، مدال نقره‌ی جشنواره‌ی جهانی ورشو (لهستان- 1953)، مدال طلای بازی‌های المپیک ملبورن (استرالیا-1965)، مدال نقره‌ی مسابقه‌های جهانی صوفیه ( بلغارستان- 1958)، مدال طلای بازی‌های آسیایی توکیو(ژاپن – 1958)، مدال طلای مسابقه‌های جهانی تهران(1959)، مدال نقره‌ی بازی‌های المپیک رم(ایتالیا –1960)، مدال طلای مسابقه‌های جهانی یوکوهاما(ژاپن-1961) و مدال نقره‌ی مسابقه‌های جهانی تولیدو(آمریکا –1962)

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11730-17dei-jahan-pahlavan-takhti.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

نسخه خطی یکی از کتابهای سیبویه

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

جداسازی گرجستان از ایران

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 73، مهر و آبان 1391، صفحه 14-15


درست با تاجگذاری فتحعلی شاه، آراکلی‌خان حاکم گرجستان که دل و جان به روسها سپرده و دم از جداسری می‌زد, درگذشت و پسرش به نام گرگین‌خان (گئورگی)، به جای او نشست. گرگین‌خان برخلاف پدر، خود را مانند اسلافش شهروند دولت ایران می‌دانست. از این‌رو، حاضر نشد که از تزار روسیه پیروی کند. او در نامهای به فتحعلیشاه نوشت :1
 خود را از چاکران و متعلقان دولت قوی شوکت ایران می‌داند و خویشتن را حاکمی برای مرزبانی از کشور ایران در منطقه‌ی قفقاز بهشمار می‌آورد و مترصد و منتظر اجرای دستورات شاه ایران است.

گرگین خان اعلام کرد که پدرش به دلیل کهولت سن، دارای نقاط ضعف فراوان بود و حتا کشته شدن مردم تفلیس در دوره‌ی پدر را، به اقدام‌های نسنجیده او نسبت داد.

اما روسها که از قتل آقامحمدخان دلیر شده بودند، دوباره آهنگ تسخیر گرجستان را کردند.
روسیان، با وجود اشغال گرجستان، گرگین‌خان را مانع استیلای کامل خود بر گرجستان می‌دانستند و احتمال می‌دادند که به‌ویژه زیر نفوذ مادر خود و یاری دولت ایران، برای چندمین بار، این سرزمین را از دست بدهند.
از این رو، گرگین خان و خانواده را به سن‌پترزبورگ تبعید کردند و وی در زندان روس‌ها، زیر شکنجه‌های توان‌فرسا، روز 28 سپتامبر 1800 (6 مهر ماه 1179) ، با امضای سندی، از امارات گرجستان به سود تزار، چشم‌پوشی کرد .2 بدین سان، سلسله باگراتیون (Bagration) یا بغ‌راتیان که از دوران ساسانیان، از سوی دولت ایران، حکومت گرجستان را داشتند و در شاهنشاهی ایران، دارای مقام والا و شایسته‌ای بودند، منقرض شد.

روس‌ها در ضمن، سندهای مجعولی را به امضای وی رسانیدند که در صورت عدم ادای آن، تفلیس از آن روس‌ها می‌شد. بعدها همین اسناد مجعول را، روس‌ها مستند دعاوی ارضی نسبت به گرجستان قرار دادند و حتا پا را از آن هم فراتر گذاردند و همین ادعا را در مورد گنجه نیز مطرح کردند.
تسیتسی یانف نیز، پیش از آغاز عملیات جنگی علیه شهر گنجه، نامه‌ای به جوادخان زیادلو قاجار حاکم گنجه نوشت و با این استدلال نادرست و سست که چون گنجه، در گذشته تابع گرجستان بوده و از آنجا که گرجستان به تزار تعلق دارد، پس گنجه نیز، متعلق به امپراتور است. جوادخان گنجه‌ای, پاسخ نوشت3:
در این وقت کاغذی که فرستاده بودی رسید و نوشته بودی که در ایام طومار دده فال، گنجه تابع گرجستان بود. این سخنان را هیچ کس نشنیده است. اما پدران ما که عباسقلی خان و سایرین باشند، در گرجستان حاکم بوده‌اند. هرگاه قبول ننمایند، از مردان پیر اهل گرجستان تحقیق نمایید که عباسقلی خان، در گرجستان حاکم و والی بوده است یا نه و بالفعل مسجد و دکان او در گرجستان هست و خلعت و تعلیقه‌ی او هم در خانه‌ی اهل گرجستان هست و از ایام آراکلی خان و پدر ما، سرحد گنجه و گرجستان معلوم بود که از کجا تا کجاست ... هرگاه بگوییم که پدران ما در گرجستان والی بوده است ... به این سخن، گرجستان را کسی به ما نمی‌دهد.

با گرم شدن روابط روسیان با فرانسویان بر اثر اتحاد تزار روس با ناپلئون، روسها ساز دیگری کوک کردند و به ناپلئون این گونه اظهار کردند که سرزمینهای اشغالی در قفقاز را خریده‌اند.
البته در آن زمان و پیش از آن، خرید و فروش سرزمین میان روسیان و فرانسویان و دیگران در غرب، امر متداولی بود. به عنوان مثال: لویی چهاردهم، بندر دونکرک و ماردیک را از انگلیسها خرید. شارل چهارم فرمانروای مانتو، ناچار شد شهر کازال را به لویی چهاردهم بفروشد. تزار روس در سال 1867م (1255خ) سرزمین آلاسکا را با پهنه‌ای برابر با  000 519 1 کیلومترمربع، به ایالات متحده‌ی آمریکا فـروخت. هـمچنیـن، در سـال 1803، دولـت فرانسه,  ایـالت امـروزی لوییزیانا (Louisiana) را به همان دولت فروخت.
در برابر ادعای روسیان مبنی بر خرید گرجستان و گنجه و ... ، عباس میرزا ولایتعهد، در نامه‌ای به ناپلئون در سال 1183 خ (1804 م / 1219 ق) در رد این ادعای روسیان، نوشت :4
... در این اوقات که کارگزاران آن [قوی]شوکت، رایت عزیمت به ولایات روس افراشته و ایشان را از تعرض سرحدات ممالک ایران ممنوع داشته بودند جواب ایشان بوده است که ممالـک گـنجه و گـرجستان را از اولاد آراکـلی‌خان والی گـرجستان و جوادخان حاکم گنجه خریده و بدان جهت معترض گردیده‌اند.
 
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikh-tajzie/8146-joda-sazi-gorjestan-az-iran.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

زن در سنگ نوشته‌های ساسانی

http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/2930-zan-dar-sang-neveshtehaye-sasani.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

نمآهنگ مادر
خواننده: سالارعقیلی
آهنگساز: ابوالفضل صادقی نژاد
کارگردان: محمدسیحونی
بازیگران: گلاب آدینه، مونافرجاد و نوراهاشمی
 پیشکش به اشکها و لبخندهای مادران ایرانی
/channel/iranboom_ir/34514


نمآهنگ خاطره انگیز  ( مادر من )
با هنرمندی: زنده یاد  خسرو شکیبایی
در فیلم سینمایی: خواهران غریب
تقدیم به همه مادران سرزمینمان ایران
/channel/iranboom_ir/34513

Читать полностью…

ایران بوم

نکوداشت مهندس تقی توکلی

دکتر هوشنگ طالع

تقی توکلی (محمدتقی توکلی کبریت‌ساز) در دهم دی ماه ۱۳۱۰ در تبریز به دنیا آمد.

خاندان تقی توکلی، زاده و باشندهٔ شهر ایروان بودند. بیشینهٔ خاندان‌ها به دنبال عهدنامه ننگین گلستان و ترکمنچای که قفقاز به دست روسیان افتاد، هنوز شهروندی ایرانی خود را حفظ کرده بودند؛ اما به دنبال کودتای بلشویکی و فشار بلشویکها به ترک تابعیت ایران، حاجی آقا کبریت ساز توکلی که تاجر قند و شکر و کبریت بود، به تبریز آمد و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی، کارخانه کبریت‌سازی توکلی را در این شهر بنیان گذارد. این کارخانه هم‌اکنون با قدمت یکصد سال، قدیمی‌ترین کارخانه فعال در کشور محسوب می‌شود.

محمدتقی توکلی می‌گوید:
«آن زمان که پدرم کارخانه ایجاد کرد به علت خروج ایرانیان از منطقه قفقاز، زنان و کودکان زیادی در کاروانسراها و محلات شهر آواره و گرسنه بودند که پدر تعداد زیادی از آنها را برای کار به کارخانه آورد. آن زمان کارخانه کبریت‌سازی توکلی بیش از ۹۰۰ کارگر داشت و امروز به دلیل پیشرفت صنایع و تکنولوژی با ۳۰۰ کارگر فعالیت می‌کند... کارخانه‌های بزرگ کبریت‌سازی جهان هر کدام محصول خاصی را تولید می‌کنند: یک کارخانه کبریت تزئینی، یکی دیگر کبریت شومینه و... ولی کبریت‌سازی توکلی تنها کارخانه در جهان است که تمامی محصولات را تهیه و تولید می‌کند و جزء باکیفیت‌ترین کبریتهای جهان شناخته شده است. او با افتخار میگوید که، بزرگترین تولیدکننده کمهزینه وموثر کبریت در جهان هستیم.


مهندس تقی توکلی، با باور ژرف به ناسیونالیسم ایرانی و با تشریح ریشه اصیل و هویت منسجم ملت ایران، براین باور است: « ملت ایران تنها ملت منسجم و هویت دار منطقه خاورمیانه است و این بزرگترین سلاح برتری ماست ؛ قطر، عربستان، امارات و... با صدها جنگنده اف-16 و یا هر نوع سلاح دیگری نمی توانند بزرگ باشند و بازیگر سیاسی، چون «ملت» ندارند، «خاک» ندارند، «ریشه» ندارند و «انسجام» ندارند و فقط دور یک سفره نفتی گرد هم آمده اند. آنها حتی برای ساختن برج هایشان خاک ندارند... »

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17240-nekodasht-mohandes-tavakoli-9706.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

برای زادروز ایرج جنتی عطایی

تیرداد کیانی

شب آشیانه شب زده ...چکاوک شکسته پر...رسیده ام به ناکجا..مرا به خانه ام ببر...زادروزت خجسته باد یاور همیشه مومن ...ای تو که مارا از پشت کندوی شب صدا کردی،برادر جان استاد جنتی عطایی تو بزرگ ماندنی هستی تو خود از  طلایه داران ترانه بودی ...یادگار ابرمردان مشرقی شعرو کلام...تو با دل دریایی ما را از میان کوچه بن بست به خونه ی ویران رساندی که هزارتا خاطره داشت و مادربزرگ گیس سفید ابرو سفید آنجا بود...تو در میان خواب و بیداری همسفر عشق را در شب نیلوفری زندگی بخشیدی تا زیر آب هم فریاد عشق بزند...همیشه مانا و جاودانی در میان قصه ی گل و تگرگ این سرزمین...پاینده باشی و تندرست...

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

هفدهم دی ماه سالروز درگذشت بابک خرمدین

بابک خرمدین یکی از سرداران ایرانی بود که از #آذربایجان بر ضد ظلم خلفای عباسی به‌پا خاست. وی طی بیست و دوسال رهبری جنبش سرخ جامگان را برعهده داشت و در همان عصر مازیار از مازندران و ابومسلم خراسانی و یعقوب لیث از خراسان و سیستان نیز از دیگر سرداران ایرانی بودند که بر علیه ستم خلفای عباسی دست به قیام زدند.
یاد همه ی سرداران ایرانی گرامی باد.

#بابک_خرمدین - اوستا جم
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9630-1392-03-15-23-05-05.html

بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-

بابک خرمدین نماد ایران دوستی یا دستاویز ایران ستیزی؟!
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1027-babak-khoramdin-iran-dost.html

پرونده شنیداری شیر کوه بذ #بابک_خرم_دین - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/2539-shir-koh-bz-babak-khoramdin.html

گزارش سفر به #دژ_بابک - گزارش سفر به دژ بابک
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

#عقابِ_دژِ_جمهور - بهناز رضایی
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2304-oghab-dej.html

جنبش‌های ملی و مذهبی ایرانیان پس از کشته شدن ابومسلم - دکتر حسینعلی ممتحن
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/11563-jonbesh-iranian-pas-az-koshte-shodan-abomoslem.html

شعوبیه؛ جنبش فرهنگی ملی - حمید ایزدپناه
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/11470-shoubie-jonbesh-farhang-melli.html

ویژه‌نامهٔ 21 آذر، روز نجات آذربایجان و گریز اهریمن
http://www.iranboom.ir/khabarnameh/48-khabarnameh/16751-vize-name-21azar-roz-goriz-ahriman-950921.html

کتاب الکترونیکی《بابک خرمدین》نوشته ی《شادروان استاد سعید نفیسی》
/channel/iranboom_ir/19443

Читать полностью…

ایران بوم

عقابِ دژِ جمهور

بهناز رضایی
 
بذ یا قلعه جمهور معروف به قلعه بابک در 50 کیلومتری شمال شهرستان اهر و در بلندهای باختری شعبه‌ای از رود بزرگ قراسو قرار دارد، منطقه‌ای که با نام کلیبر معروف است. کلیبر خود یکی از شهرستان‌های آذربایجان شرقی است که به علت واقع شدن در ناحیه کوهستانی و وجود درختان زیاد و آب روان ناشی از چشمه‌سارهای کوهستانی، بسیار زیباست.

بنای جمهور مرکب از قلعه و دژی است بر فراز قلۀ کوهستانی، با ‌کمابیش 2300 تا 2700 متر بلندا از سطح دریا. و اطراف قلعه را دره‌های ژرفی با عمق 400 تا 600 متر فرا گرفته‌ است و تنها از یک سو راهی باریک و سخت برای دسترسی به این قلعه وجود دارد.

راه کلیبر به قلعه با این‌که از 3 کیلومتر تجاوز نمی‌کند ولی بسیار دشوار است و به هنگام گذر، باید از گردنه‌ها و گذرهای خطرناکی عبور کرد.

راه ورود به قلعه گذری است از سنگ‌های منظم طبیعی که راه عبور یک نفر است، معبر در فاصلۀ 200 متری دروازۀ قلعه و در برابر آن قرار دارد. دو برج در طرفین دروازه قرار دارد که جایگاه دژبانان بود. یکی مخروطی و دیگری مدور از سنگ‌های تراشیده با ملاط ساروج که در بلندی آن‌ها، دژبانان به تمام جوانب قلعه اشراف دارند برای ورود به قصر قلعه، از راهی باریک تا کمابیش یکصد متر ارتفاع از صخره باید صعود کرد. در چهار سوی بنا، چهار برج دیده‌بانی به صورت نیمه استوانه ساخته شده است که جایگاه دژبانان و دیده‌بانان بود که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌داشتند.

برای نفوذ به داخل، تنها راه ورود، دروازه اصلی است. و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد.

با گذر از دروازۀ ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی، باید از گذرگاهی باریک که حدود 100 متر فراز را به همراه دارد گذشت، تا به داخل ورودی قلعه رسید. مسیری سخت که از یک سو به دره است با جنگل‌های تنک و ژرفایی حدود 400 متر که به تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.

پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخلی دیگر با پلکان‌هایی نامنظم باید گذشت. بنای دژ دو طبقه و و در پاره‌ای جاها سه طبقه می‌باشد. در طرفین مدخل دو ستون مشخص است که پس از تالار اصلی است که 7 اتاق در اطراف آن قرار دارند که به تالار مرکزی راه دارند. در قسمت شرقی دژ تاسیسات مرکبی از اطاق و آب‌انبارها ساخته شده است. محوطۀ داخلی آن به‌وسیلۀ نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده بود که به هنگام زمستان از آب و برف پر می‌شد و آب مورد نیاز دژنشینان را تامین می‌کرد.

در سمت شمال غربی دژ، پله‌هایی سرتاسری وجود دارد که اکنون ویران شده است و بخش‌هایی از آن از خاک بیرون مانده است و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع‌تر بناست که محوطه وسیعی است و احتمالا جایگاه سربازان بوده که از آن‌جا به همه چیز و همه‌جا تسلط کامل داشته‌اند. از همین‌جا بوده است که بابک خرم‌دین آن دلاور بی‌نظیر به مدت 22 سال لشکریان سه خلیفه ستمگر و انسان‌کش عرب، یعنی هارون‌الرشید، مامون و معتصم را معطل کرده و شکست داده بود.

از آثار معماری و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها، از نوعی گچ و خاک، می‌توان به یقین اظهار داشت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و یا شاید ساسانیان ساخته شده است.

بدین ترتیب می‌توان گفت قلعه جمهور از دوران قدیم محکم و استوار بر بلندپایه‌ترین قله‌های آذربایجان خودنمایی می‌کرده و هنوز به عنوان جایگاه بابک خرم‌دین و یکی از نمونه‌های استقامت و پایداری ایرانیان برابر عرب‌ها و جزو بزرگ‌ترین  نمونه‌های معماری ایران محسوب می‌شود.

بابک خرم‌دین مرد اصیل ایرانی، شیرمردی که 22 سال در برابر تجاوز ننگین اعراب به خاک میهن، مردانه مقاومت و ایستادگی کرد و در نهایت با نیرنگ از پا درآمد. او راه یعقوب لیث راه پیمود.

بابک ادامه دهندۀ قیام خرم‌دینان اصفهان بود که در سر سودای عظمت دوباره ایران را داشت. با کشته شدن او، پیروانش در سراسر ایران، مبارزه با سلطۀ اعراب را پی گرفتند. اما افسوس که قیامش به انجام نرسید.

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2304-oghab-dej.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

خاطره‌‌‌بازی جمعی از مردی که در یادها ماند - ۱۷ دی سالروز درگذشت جهان پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11300-jahan-pahlavan-takhti.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند - ۳

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

 آری دریغ و درد که خودخواهی و جاه طلبی، افشین را به راهی کشانید که با وجود سرانجام دردناکش، چهره حقیری از خود در تاریخ به جای گذارد. افشین با نیرویی از مزدوران ترک و عرب خلیفه، روانه نبرد با بابک می‌شود و دست به محاصره نیروهای بابک می‌زند. افشین سعی داشت تا با تکیه بر سوابق دوستی با بابک، بدون رو در رویی او را وادار به تسلیم سازد. پس به نیرنگ متوسل می شود تا براساس "" زنهار نام خلیفه "" او را بفریبد. ولی بابک پاسخی دندان شکن برایش می‌فرستد و ننگ تسلیم شدن به خلیفه را نمی پذیرد. از آنجا که نبرد پیشین بابک با "" نجا"" سردار ترک خلیفه‌، لطمه سنگینی بر نیروهای او وارد ساخته بود ، در خود توان رو در رویی با افشین را نمی‌بیند و شجاعانه با شماری کم از لشگریانش حلقه محاصره را می‌شکافد و راه ارمنستان را پیش می‌گیرد تا از آنجا به روم شرقی برود تا با یاری امپراتور به مبارزه خویش ادامه دهد ولی در آنجا نیز با نیرنگ سهل بن سنباط مواجه می‌شود و در حالی که با استقبال گرم او مواجه گشته بود و بر خوانش نشسته بود، به خاطر هم دستی سهل با افشین، او را در بند می‌کنند و به افشین تحویل می دهند.
سرانجام پس از 22 سال تلاش و کوشش و نبردهای پی در پی، این شیر مرد تاریخ ایران زمین، ‌نه در صحنه نبرد، که با نیرنگ از ادامه راهی که می‌رفت، یکی از بزرگترین قدرتهای شناخته جهان را از پای در آورد، باز می‌ماند. خبر دستگیری بابک که سالیان دراز، خواب خوش را از معتصم، خلیفه دو رگه ترک و عرب باز ستانده بود، ولوله‌ای ایجاد می‌کند. مراسم استقبال از افشین و شیر به بند کشیده او، بابک، ‌رویداد کم نظیری در تاریخ به شمار می‌رود که نمی‌توان آن را به پای پیروز افشین گذارد، بلکه باید آن را به عنوان پایان یافتن دوران کابوس دهشتناک دستگاه خلافت به شمار آورد. به اعتباری می‌توان گفت که در آن تشریفات بی‌سابقه همه به خاطر دیدار ابر مردی بود که حتی در شرایط در بند بودن، می‌توانست پشت دشمنانش را بلرزاند.
"" تشریفاتی که خلیفه  برای ورود بابک ترتیب می‌دهد، شنیدنی است : دو صف پنج فرسنگی از مردم در دو سوی راه تشکیل می‌دهند و بابک را بر فیل و برادرش را بر شتر می‌نشانند و آنان را بدین گونه از میان دو صف عبور می‌دهند. چنین نمایشی برای سرداری شکست خورده در تاریخ بی‌سابقه است. شاعری وابسته به درگاه خلیفه در عظمت این روز می‌سراید : پیروزی یعنی این. این فتحی است که کسی مانند آن را ندیده است.""

رویداد به شهادت رساندن بابک به فرمان خلیفه در عین تلخ بودن، به اعتباری یکی از شکوهمندترین حماسه های تاریخ ایران و جهان به شمار می رود. نحوه رودررویی شجاعانه بابک با مرگ و حرکت بی سابقه او، پدیده‌ای است که به حق از آن بزرگ مرد، استوره‌ای شکوهمند در تاریخ ایران زمین ساخته است. در بیان چگونگی برخورد دلیرانه بابک با مرگ و پیامی که برای همیشه از خود برای نسل‌های آینده سرزمین آزاده پرور ایران در تاریخ به جای می‌گذارد، به جا خواهد بود تا به نوشته یکی از مخالفان بابک و خرمدینان اشاره کنیم، باشد که عظمت این چهره بزرگ را بهتر دریابیم.
خواجه نظام الملک درباره رویداد مذکور چنین می‌نویسد :"" چون یک دستش را ببریدند، دست دیگر در خون زد و در روی مالید، همه روی خود را از خون سرخ کرد. معتصم گفت: ای سگ، این چه عمل است؟ گفت:
دراین حکمتی است، شما هر دو دست و پای من بخواهید برید و گونه روی مردم از خون سرخ باشد؛ خون ازروی برود، ‌زرد باشد، من روی خویش از خون سرخ کرده‌ام تا چون خون از تنم بیرون شود، نگویید که رویم از بیم زرد شد، در مرگ نیز مردی باید.""
 پس از به شهادت رسانیدن بابک ، خرم دینان از پای ننشستند و رهبری آنها بر عهده یار دیرینش، مازیار » پسر قارن، شاهزاده تبرستان قرار گرفت و با نام سرخ علمان، خیزش بابک را پی جست و بخشهای وسیعی از ایران را از زیر یوغ دستگاه خلافت و سپاهیان ترک و عرب خونخوار بیرون آورد و به بخش فراوانی از آرزوهای بابک قهرمان، جامه عمل پوشانید. شگفت آنکه سرانجام مازیار نیز به نیرنگ از پای درآمد و پیکر پاکش را پس از آنکه او را به شهادت رسانیدند ، در کنار بازمانده پیکر پاک  بابک بر دار کردند.

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند - ۲

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

بابک با بهره جستن از قدرت بالای رهبری و برخورداری از روحیۀ جوانمردی، روز به روز بیشتر در بخش وسیعی از آذر بایجان پیروانی را به خود جلب می سازد و با شبیخون زدن‌های پی در پی در فرصت‌های مناسب، نیروهای دستگاه خلافت را به وحشت می‌اندازد. او با پیروزی‌هایی که به دست می‌آورد شهرتی روز افزون پیدا می‌کند تا جائی که دیگر خرم‌دینان، باشندۀ نواحی مختلف ایران و مبارزان راه  نجات ایران از زیر سلطۀ عرب، به او می‌پیوندند، چنانکه نیروی چشمگیری در همدان و گروه پرشماری از سلحشوران دیلم با او همداستان می‌شوند و نیروهای نظامی بابک از شکل چریکی به صورت نیروهای گستردۀ منظم سازماندهی می‌شوند و در نتیجه، خلیفه ناگزیر می‌شود تا نیروهای نظامی پرشماری را برای شکست بابک با تجهیزات و صرف هزینۀ بسیار روانة منطقه سازد.
نیروهای نظامی دستگاه خلافت را بیشتر سربازان ترک مزدور تشکیل می‌دادند و آنها برای سرکوب مردم از تجاوز به روستائیان در جریان نبردها نیر ابا نداشتند و در فرصت‌های مختلف گروه‌های پرشماری از زنان و افراد غیر مسلح را  قتل عام می‌کردند. در این باره خواجه نظام الملک با اینکه هیچ ارادتی به خرم دینان نداشته است به ناگزیر در سیاست نامه به خشونت سپاهیان دستگاه خلافت نسبت به خرم دینان، پیش از ظهور بابک اشاره دارد و می‌نویسد: "" در زمان هارون، خرم دینان خروج کردند. سرداران خلیفه ناآگاه بر ایشان تاختند و خلقی بی حد و بی عدد از ایشان کشتند و فرزندان ایشان را به بغداد بردند و فروختند. "" برخوردهای وحشیانه سپاهیان ترک و عرب دستگاه خلافت با ایرانیان در جای جای سرزمین پهناور ایران زمین و کشتارهای بی حساب سرداران و حکمرانان جباری چون حجاج بن یوسف که فقط در دوران حکومت بیست ساله خود حدود یکصد و بیست هزار از ایرانیان را به جلاد سپرد، زمینه ساز واکنش گسترده‌ای شد و چهره‌های دلاوری به صحنه آمدند که اوج آن را باید در جنبش گسترده و توانمند بابک دید.
بابک در نبردهای مختلف به دلیل بهره‌مند بودن از حمایت همه مردم، در اختیار داشتن قلعه های سترگی چون قلعه ""بذ"" در کلیبر که امروزه به عنوان قلعه بابک معروف گردیده و سرانجام به دلیل نبوغ نظامی و شجاعت و محبوبیت کم نظیرش توفیق یافت تا ضربه های سهمگینی بر لشگریان مجهز خلیفه وارد سازد تا جایی که در نوشته‌ها شمار کشته‌شدگان را پانصد هزار تا یک میلیون یاد کرده‌اند که به نظر اغراق آمیز می‌آید و مخالفان بابک کوشیده‌اند تا با عنوان اینکه بابک گروه پرشماری از مسلمانان را کشته است، مبارزه ضد سلطه او و مردم ایران را در برابر تجاوزگری های وحشیانه سپاهیان مزدور دستگاه خلافت کمرنگ بسازند. زمانی که بابک در اوج موفقیت‌هایش لرزه بر پیکر خلافت عباسی افکنده بود، ‌خلیفه ای که از مادری ترک و پدری عرب به دنیا آمده بود، بزرگترین لشکر ممکن را به سرداری یکی از ترکان به نام «نجا» با عمده لشگریان مزدور ترک خود روانه نبرد با بابک می‌سازد. این لشکر عظیم، ضربه‌های شدیدی بر نیروهای بابک وارد می سازد، با این حال بابک با برخورداری از موقعیت پایگاه های کوهستانی و در اختیار داشتن قلعه های مستحکم به پایداری ادامه می دهد و ""نجا"" ناگزیر به بازگشت می‌شود. سرانجام خلیفه دست به قماری خاص می زند و تصمیم می‌گیرد از متحد بابک ، ""حیدر بن کاووس"" که در تاریخ از او به نام افشین یاد می‌شود، ‌یاری بگیرد. "" خلیفه می‌خواست حتی المقدور بابک را به دست سرداران ترک و عرب شکست دهد تا افشین قدرت نگیرد، اما خلیفه هر چه کرد، ‌حتی به گفته بابک با فرستادن خیاط و آشپز خود، این کار سر نگرفت. ناچار خلیفه، دست به دامن افشین، دشمن خود شد. به گفته طبری، "" چون معتصم در کار بابک بیچاره شد، اختیار بر افشین افتاد ". اما این کار برای خلیفه پیروزی نیز بود، زیرا پیمان سه سردار بزرگ ایرانی را نقش بر آب کرده بود. "
   در مورد هم پیمانی بابک، ‌افشین و مازیار، زمانی که بعد از بابک، مازیار راه او را توانمندانه در نبرد با سلطه دستگاه خلافت پی می‌جوید، به سرانجام بابک دچار آمده ،‌به بند کشیده می‌شود، چنین اظهار می‌دارد : "" من و افشین (حیدر بن کاووس) و بابک ، هر سه از دیرباز عهد و بیعت کرده‌ایم و قرار داده بر آن که دولت از عرب باز ستانیم و ملک و جهان داری به خاندان کسرویان نقل کنیم.""

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۷ دی سالروز درگذشت جهان پهلوان تختی
گرامی باد یاد و نام جهان پهلوان تختی

در شامگاه 17دی ماه 1346 خورشیدی، جهان پهلوان تختی در شکوفاترین دوران زندگی، به گونه‌ای ابهام‌انگیز جان سپرد.غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ خورشیدی در محله خانی‌آباد تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. تختی از سال 1330 خورشیدی به عضویت تیم ملی کشتی ایران در آمد و 15 سال تمام روی تشک کشتی رفت و برای ایران افتخار آفرید. تختی در دوران زندگی ورزشی‌اش رکورددار شرکت در المپیک‌ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز پیش‌کسوت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هربار کشتی‌گیران نامداری را شکست داد. در آن زمان با همه محدودیت‌هایی که دستگاه حاکم برایش به وجود آورده بود او به حمایت از نهضت ملی پرداخت. پشتیبانی صادقانه او از نهضت ملی باعث شد تا یارانش در سال 1341 خورشیدی در نخستین کنگره جبهه ملی او را به عضویت شورای مرکزی این فراگیرترین نهاد مدنی ملی ایرانی در آن زمان برگزینند. زنده‌یاد تختی در چهلمین روز درگذشت زنده‌یاد دکتر مصدق با جمعی از یاران در احمدآباد حضور یافت تا نسبت به پیشوای بزرگ نهضت ملی ادای احترام کند. او در کنار مزار دکتر مصدق نشست و بر آن بوسه زد. به هنگام زلزله دهشتناک بویین زهرا نیز زنده‌یاد تختی با به راه انداختن کاروان بزرگ گردآوری کمک‌های مردمی برای آسیب دیدگان نشان داد که همواره و در همه جا پایبند به آیین جوانمردی و پهلوانی و یار و یاور راستین مردم کشورش است. خاطره این کار او چنان در یادها جاودانه شد که سال‌ها بعد و در گیر و دار زلزله ویران‌گر شهر بم همه جا این سخن شنیده می شد: جای تختی در بم خالی بود!


خاطره‌‌‌بازی جمعی از مردی که در یادها ماند - ۱۷ دی سالروز درگذشت جهان پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11300-jahan-pahlavan-takhti.html


17 دی درگذشت جهان‌پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11730-17dei-jahan-pahlavan-takhti.html

معمای جاودانگی و آقایی «آقا تختی»
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10650-takhti.html

تختی، مردی که از جنس مردم بود
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11322-1392-10-18-05-37-42.html


و اما روزی که جهان پهلوان تختی گریه کرد!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/15930-takhti-jahan-pahlavan-takhti-941016.html


یادی از جهان پهلوان تختی در زورخانه نجارپور اصفهان
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1780-takhti-zorkhane-esfehan.html

چکناواریان: ساخت سوئیت سمفونی برای جهان‌پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/13084-1393-04-13-19-57-11.html


حرفهای شهرام ناظری درباره کشتی و تختی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16422-khabar-950212-002.html


۵ شهریور «روز ملی کشتی» شد
۵ شهریور؛ سالروز تولد جهان پهلوان تختی به عنوان روز ملی کشتی اعلام شد.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16421-khabar-950212-001.html


روزگار تلخ قبرستان تاریخی «ابن باویه» برای ساکنان شهیرش
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/14335-rozegar-talkh-ghabrestan-abnbabevei.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

تصویرسازی چهره جهان پهلوان تختی به مناسبت سالروز درگذشت این اسطوره ورزش و اخلاق
طراح: عباس گودرزی

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۷ دی درگذشت جهان‌پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11730-17dei-jahan-pahlavan-takhti.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

‌سالگشت درگذشت «سيبويه» ايراني كه براي زبان عربي «صرف و نحو» نوشت و به اين مناسبت نگاهي به اهميت جهاني ادبيات فارسی‌

دکتر  انوشیروان کیهانی زاده

‌طبق نوشته روزنگارهاي بين المللي، «سيبويه» زبان شناس معروف ايراني در نخستين هفته ژانويه سال 793 ميلادي در شيراز درگذشت. وي در زماني كه هنوز دقيقا به دست نيامده است در شهر بيضاء در استان فارس به دنيا آمده بود. اهميت تاريخي سيبويه از آن جهت است كه نخستين فردي بود كه براي زبان عربي صرف و نحو (گرامر) نوشت و صداها را در اين زبان مشخص ساخت. بنابراين، علامات ضمه، فتحه، كسره و تنوين ها اختراع و كار سيبويه ايراني است. وي با اين عمل عنوان «سيبويه نحوي» را به خود اختصاص داد. بدون كاري كه سيبويه كرد و در آن زمان يك شاهكار بود، پيشرفت زبان عربي ميسر نبود و استحكام اين زبان به اين صورت باقي نمي ماند. به اين ترتيب، اين ايرانيان بودند كه براي اعراب دستور زبان (صرف و نحو) نوشتند.
سيبويه در لغت به معناي كسي است كه بوي ميوه سيب مي دهد. تلفظ عربي آن چيز ديگري است.
به مناسبت سالگشت درگذشت «سيبويه» نگاهي كوتاه به اهميت بين المللي ادبيات فارسي:
هنگامي كه از ادبيات يك ملت نام برده مي شود، قضاوت درباره آنها به صورت من حيث المجموع در طول زمان (سراسر تاريخ) است. به علاوه وقتي كه به ادبيات فارسي اشاره مي رود، يعني مطالبي كه به صورت نظم و نثر، داستاني و غير داستاني و مستند در سراسر «ايران زمين» و نيز توسط ايرانيان و فارسي گويان سراسر جهان در طول زمان تاليف و تصنيف شده است. قلمرو ادبیات پارسی شامل تمامي خاک ايران فرهنگی است كه در قرن 19 قرباني مطامح و يا رقابت هاي استعماري اروپائيان شد. بنابراين ادبيات سرزمين كنوني ايران، كل آسياي ميانه، ايران خاوري (افغانستان تا رود سند)، كشمير، قفقاز و ايران غربي سابق را شامل مي شود. مي دانيم كه قرن ها زبان دربار امپراتوران هند و عثماني و روشنفكران هندي و روسيه جنوبي «فارسي» بود و در آنجا، مي توان امير خسرو دهلوي و محمد اقبال را مثال زد. پس از ايجاد كشور پاكستان، سرود ملي آن كشور به زبان فارسي تنظيم شد. در حال حاضر هم در افغانستان، تاجيكستان و هر نقطه ديگر هر نوشته توسط فارسي زبانان و فارسي تبارها، ادبيات فارسي بشمار مي رود.
در همه دائرة المعارف ها، ادبيات فارسي به عنوان وسيعترين ادبيات در همه جهان توصيف شده است كه با احتساب «اوستاAvesta» سابقه سه هزار ساله دارد. ادبيات فارسي و به ويژه در قرون وسطا داراي بهترين كيفيت در طول تاريخ است.
ارزش جامعه شناسي ادبيات فارسي قرون وسطا در اين است كه آكنده از پند و نصحيت به همگان از نوجوانان تا دولتمردان است. كثرت شعر در ادبيات فارسي، اين زبان را كه معرف روانشناسي و وسعت انديشه مردمانش است به «زبان شعر» معروف ساخته كه ما بايد آن را مرهون سامانيان و فردوسي و شعراي قرن نهم تا 13 ميلادي خود بدانيم كه عمدتا از ايران خاوري و شمال خاوري (افغانستان و آسياي ميانه) و فارس برخاسته بودند. همين اشعار بود كه موسيقي ايراني را متمايز از موسيقي ساير ملل كرده است. ادبيات يك ملت مرزهاي قراردادي را نمي شناسد و در نتيجه سند هويت و وحدت مردمي است كه اين ادبيات متعلق به آنان است و در مالكيت آنها شريك هستند. اين افتخاري بزرگ است كه كتاب كاووسنامه (قابوسنامه) 11 قرن پيش ما كه توسط يك امير (پرنس) مازندراني از دودمان زياريان نوشته شده بود به همه زبان ها ترجمه شده است؛ نخست به يوناني و سپس به ترتيب هبرو، اسپانيايي، لاتين (ايتاليايي قديم)، آلماني، انگليسي (توسط سر توماس نورث)، فرانسه و ....
همچنين بايد بدانيم كه ادبيات در جهان عرب با ترجمه «كليله و دمنه» از فارسي ساساني به عربي در قرن هشتم ميلادي توسط روزبه (ابن مقفع) آغاز شد. با وجود اين خدمت با ارزش، منصور خليفه عباسي كه با كمك نظامي ـ سياسي ايرانيان بر سر كار آمده بود او را اعدام كرد!
اگر سيبويه ايراني براي زبان عرب صرف و نحو (گرامر) ننوشته بود اين زبان در نوشتار همانند لهجه (گويش) يكنواخت بودن خود را از دست مي داد.

منبع: تاربرگ تاریخ ایران و جهان

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

داستان‌های كهن ایرانی - وامق و عذرا

عنصری

در زمانهای قدیم فلقراط پسر اقوس بر جزیره كوچك شامس حكومت می كرد. این پادشاه فرمانروایی خودكامه و ستمگر بود، اما به آباد كردن سرزمین خود شوق بسیار داشت. او در آن جا بتی بر پا كرد كه یونانیان او را مظهر ازدواج و نماینده زنان می شمردند.
در شهر شامس كه همنام جزیره بود دختر جوان و زیبا و دلارام به نام یانی زندگی می كرد.
فلقراط چون روزی روی این دختر را دید به یك نگاه دلباخته او شد، و وی را از پدرش خواستگاری كرد. چون خبر ازدواج این دو بگوش مردمان این جزیره و جزیره های دور و نزدیك شامس رسید مردمان با سر و بر آراسته
سرایندگان رود برداشته اند
به نیك اختری راه برداشته اند
و تا یك هفته از بانگ و نوای چنگ و رباب مردمان را خواب و آرام نبود. چون یانی به قصر حاكم درآمد، و آن دستگاه آراسته و آن بزرگی و حشمت را دید در گرو محبت همسر خود نهاد و جز او به هیچ چیز نمی اندیشید.
حاكم شبی به خواب دید كه درخت زیتونی بسیار شاخ میان سرایش رویید و به بار نشست آن گاه به حركت درآمد، به همه جزایر اطراف رفت. و از آن پس جای خود بازگشت، خوابگزاران گفتند شاه را فرزندی می آید كه كارهای بزرگ كند.
چنین روی نمود كه پس ار مدتی یانی دختری به دنیا آورد كه
هر آن گه او بوی و رنگ آمدی
چون بر گل و مشك تنگ آمدی
چون از جامه آن ماه برخاستی
به چهره جهان را بیاراستی
نامش را عذرا نهادند
چون یك ماه از تولد او گذشت به چشم بینندگان كودكی یكساله می نمود. در هفت ماهگی به راه رفتن افتاد، و در ده ماهگی زبانش به سخن گفتن باز شد. چون دو ساله شد دانشها فراگرفت و در هفت سالگی اختری دانا و تمام عیار گردید. چنان زودآموز بود كه هر چه آموزگار بدو می خواند در دم فرا می گرفت. در ده سالگی در چوگان بازی و تیراندازی سرآمد همگان شد.
به نیزه كه از جا برداشتی
به پولاد تیز بگذاشتی
بسی برنیامد كه به عقل و تدبیر و رای از همه شاهزادگان و نام آوران درگذشت، و چندان دانش اندوخت كه از آموختن علم بیشتر بی نیاز شد.
فلقراط عذرا را در پرده نگه نمی داشت و اگر دشمنی به كشور او روی می نهاد دخترش را فرمانده سپاه می كرد و به میدان جنگ می فرستاد. باری، عذرا در نظر پدرش گرامی تر از چشم و جانش بود. او افزون بر این هنرها چنان زیبا روی طناز و دلارام بود كه هر زمان از كوی و بازار می گذشت چشم همه رهگذران به سوی او بود و همه انگشت حیرت و حسرت به دندان می گزیدند. چنان روی نمود كه مادر وامق كه نوجوانی با هنر و هوشمند بود مرد و پدرش ملذیطس زنی دیگر گرفت كه نامش معشقرلیه بود. این زن دیو خویی بد آرام و بد سرشت و بد كنش بود و جز به فسادانگیزی و غوغاگری هیچ كام نداشت و گفته اند:
زن بد اگر چون مه روشن است
میامیز با او كه اهرمن است.
هر آن مرد كو رفت بر رای زن
نكوهیده باشد بر رایزن
برای زن اندر ز بن سود نیست
گر آتش نماید بجز دود نیست
این زن سنگدل و خیره روی و كارآشوب بود، پیوسته به نظر تحقیر و كینه وری به وامق
می نگریست و چندان نزد پدرش از وی بد گویی می كرد كه سرانجام ملذیطس مهر از او برید و جوان چون خود چنین خوارمایه و بی قدر دید در اندیشه سفر افتاد. از بد حوادث پروا نكرد و به خود گفت:
همان كسی كه جان داد روزی دهد
چو روزی دهد دلفروزی دهد
وامق چندگاهی درنگ كرد تا همسفری موافق و سازگار پیدا كند، و چون فهمید كه نامادریش قصد كرده كه او را به زهر بكشد در عزم خود مصمم تر شد. او را دوستی بود هوشمند و سخنور به نام طوفان
جهاندیده و كاردیده بسی
پسندیده اندر دل هر كسی
روزی او را دیدار و از قصد خود آگاه كرد و به وی
چنین گفت: كای پرهنر یار من
تو آگاهی از گشت پرگار من
و نیز می دانی كه زن پدرم چگونه كمر به قتل من بسته است و چون به هیچ روی نمی دانم دلم را به ماندن نزد پدرم و مادرم رضا و آرام كنم می خواهم به سفر بروم. طوفان در جوابش گفت: دوست خوبم تو بیش از آنچه مقتضای سن توست هوشمند و خردوری، اما چون بخت از كسی برگردد چاره گری نمی توان كرد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/2437-vamegh-ozra.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

زن در سنگ نوشته‌های ساسانی

ناهید زندی
کارشناسی ارشد ایران شناسی

برپایه نوشته‌های بازمانده از ایران کهن می توان تا اندازه‌ای به ارزش و جایگاه زن در جامعه پی برد، اگر چه اسناد بر جا مانده بیشتر بیانگر موقعیت زنان پادشاهان، درباریان و اشراف زادگان است و کمتر می‌توان با بهره‌گیری از آن از موقعیت اجتماعی زنان عادی آگاه شد ولی ازخلال آن تصویری هرچند مبهم از بانوان ایرانی هویدا می‌شود. اگر نگاهی به جوامع دیگر در همان روزگار بیفکنیم و  آن‌ها را با ایران به مقایسه بنشینیم شاید بتوان به راحتی برای زن در ایران کهن جایگاه نسبتا خوبی متصور شد.

در اوستا از زن و مرد در کنار هم سخن به میان می آید: "اینک فروشی همه ی اشَوَن مردان و اشَوَن زنان را می‌ستاییم که روان‌هایشان سزاوار ستایش و فروشی هایشان شایسته‌ی دادخواهی است.

اینک فروشی همۀ اشون مردان و اشون زنان را می‌ستاییم؛ فروشی آنان که اهوره مزدای ِ اشون، ستایشگرانشان را پاداش بخشد.

ما از زرتشت شنیدیم که اوخود نخستین و بهترین آموزگار دین اهورایی است. (فروردین یشت،کرده 31،بند148)      

درایران باستان بانوان ایزد ویژه‌ای به نام« اردوی سوراناهیتا» داشته‌اند که بخشی از اوستا( آبان یشت) به نام او سروده شده است.از دیگر ایزد بانوان می‌توان به« چیستا»، ایزد دانایی اشاره کرد که دین یشت برای او سروده شده است.

در میان امشاسپندان سه تن از آنان شخصیت مردانه دارند و سه تن دیگر زن هستند:

-         سپندارمذ، فرشته زن و زمین

-         امرداد، ایزدبانوی جاودانگی و بی مرگی و نگهبان گیاهان

-         خرداد، ایزدبانوی کمال و رسایی و نگهبان آب (حجازی،1385 :56-60)

در تاریخ اساطیری ایران زنانی چون گردآفرید و بانو گشسب نماد دلیری و شجاعت زنان هستند.با نگاهی به گل نوشته‌های باروی تخت جمشید نقش ِ برجسته‌ی زنان در هم دوشی و همراهی با مردان به راحتی قابل تشخیص است.در دربار شاهان گاه حتی جایگاه اجتماعی فرزند وابسته به پاکی نژاد مادر او بوده است وپیشینه‌ی خانوادگی مادر در قدرت یافتن پسر تاثیر به سزایی داشته است.نمونه این مساله را در پذیرفته شدن کوروش دوم هخامنشی در میان مادها به سبب نسبت خانوادگی مادرش ماندانا با آنان، می توان مشاهده کرد. بابک پسر ساسان نیز کامیابی خود و خاندانش را بیش از شرایط پدر مدیون خانواده‌ی مادرش بود، چراکه او از خاندان بازرنگی فارس بود و اردشیر بابکان پیشرفت خود را از این خانواده آغاز کرد وبرپایه روایت‌های موجود پس از ازدواج با دختر اردوان پنجم-آخرین پادشاهاشکانی قدرت خود را استوار کرد. حتی اگر این روایت را نادرست و ساختگی بدانیم، نکته جالب کسب مشروعیت از راه دختر پادشاه پیشین است.

ردپای زنان را در امور سیاسی نیز می توان دید،آنان گذشته از نقش رایزنی که بر عهده داشته اند گاه بر تخت پادشاهی تکیه زده‌اند.از میان زنانی که با تدبیرشان در اداره امور ایرانشهرو جلوگیری از درگیری‌های معمول درباری توانسته‌اند یکپارچگی ایران را هرچند برای روزگاری کوتاه حفظ کنند، می‌توان به مادر شاپور دوم اشاره کرد  که پیش از زاده شدن او،تا رسیدنش به سن قانونی برای سلطنت، عهده دار مقام نیابت او بوده است. " پس از مرگ یزدگرد دوم بین دو پسر او- هرمزسوم وپیروز- جنگ در گرفت و در مدت جنگ این دو شاهزاده مادرشان که« دینگ» نام داشت در تیسفون سلطنت می‌کرد." (کریستینسن،1382: 209)

پادشاهی دختران خسروپرویز پوران دخت و آذرمیدخت نیز نمونه‌های روشنی از قدرت زن ایرانی است. بااین که برخی بر این باورند که به سبب نبود مردی از خاندان ساسان جامعه ناچار پادشاهی آنان را پذیرفته است، در مدت یک سال و چهار ماه پادشاهی پوران دخت و حکومت تقریبا شش ماهه آذرمیدخت تدبیر و کاردانی آنان به اثبات رسیده است.

پوران دخت در زمینه‌ی سیاست خارجی نیز میانه روی و واقع بینی بسیار از خود ابراز داشته و صلیبی که حضرت عیسی را بر آن کشیده بودند و برای به دست آوردن آن اختلاف ها در گرفته بود به بزرگ منشی و تدبیر به روم فرستاد..."(حجازی،1385: 205)

در شاهنامه نیز ابیاتی مبنی بر تدبیر و دادگری وی آمده است:

"چنین گفت پس دخت پوران که من
نخواهم پراکندن انجمن

کسی را که درویش باشد به گنج
توانگر کنم، تا نماند به رنج

مبادا ز گیتی کسی مستمند
که از دردِ او برمن آید گزند

زکشور کنم دور بدخواه را
 برآیین ِ شاهان کنم گاه را"

(فردوسی،1387،جلد5، 473)

   در بررسی نقش و جایگاه زن در تاریخ و فرهنگ ایران در دوران ساسانیان یکی از منابع مهم سنگ نوشته‌ها و سنگ نگاره‌های بازمانده از آن روزگار است و از آن میان شاید یکی از باارزش ترین‌ها سنگ نوشته‌ی شاپور باشد.


http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/2930-zan-dar-sang-neveshtehaye-sasani.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

پیشکش به مهربان ترین مادر، مام میهن ایران.
فر ایران را می ستاییم.
روز مادر بر همه ی مادران ایرانی خجسته باد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

میلاد مادر خوبیها بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه (س) و روز بزرگداشت مقام مادر و زن بر همه مادران و زنان و دختران سرزمین مقدس ایران فرخنده باد

@iranboom_ir

Читать полностью…
Подписаться на канал