iranboom_ir | Неотсортированное

Telegram-канал iranboom_ir - ایران بوم

2412

نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین www.iranboom.ir

Подписаться на канал

ایران بوم

ارگان یا آریاگان یا ارجان چهارمین شهر بزرگ پارس

پژوهشی از دکتر تورج پارسی درباره ارگان

ارگان یا آریاگان چهارمین شهر بزرگ پارس است که شوربختانه کاوش پى گیر باستان شناسی در آن صورت نگرفته است. دکتر تورج پارسی با نگارش این مطلب در نوشتاری با همین عنوان به بررسی ویژگی های فرهنگی ، تاریخی و باستانی شهر ارگان پرداخته اند که اکنون پس از برگزاری همایش "شهر تاریخی- اسلامی ارجان ( بهبهان )" ، از نظرتان خواهد گذشت: این قلم در مقاله ( از غارت تا تخریب ) نوشت : بشر، در راستای زندگی پر فراز و نشیب خود بر روی زمین، آثار و یادمان هایی  بر جای گذاشته است که با بررسی آنها و در نظر گرفتن زمان و مکان ساختن شان می توان نوسان های پیشرفت و پس رفت او را مشخص نمود . با این حساب هر قطعه سنگی، سفالی،  ویرانه ی کاخ و ساختمانی،  و یا تپه خاموش و فراموش شده و دور افتاده ای، برگی از تاریخ زیست انسان است که باید با اعتبار به آن نگریست چرا که در آن محصول رنج و مرارت پیشینیان نهفته است. به گفته ی اکتاویو پاز، جهان «خوشه ای از نشانه هاست.» بخشی از این یادمان ها ی گمشده هم چنان در شکم زمین مادر  سرگردانند تا دستی آشنا و مسئول آنها را به دیگر صفحات تاریخ بیفزاید و مارا به درازا ی کهن کرداری انسان در عرصه ی هستی آشناتر سازد .به گفته ی شاعر، اگر آشنا به راز و رمز کار باشیم بی گمان در دل هر ذره   آفتابی  نهفته خواهیم دید.

 

آیا نمی توان اندرون زمین را همچون روی زمین  یک بانک اطلاعاتی کهن دانست که در بر گیرنده ی راز شگفت انگیز زندگی انسان از زیست ابتدایی تا بنیان نهادن فرهنگ و تمدن  است ؛ بانک شناخت هویت فرهنگی انسان، چه در عرصه ی ملی و چه فراملی ؟ "

از جمله سررزمینی ها که راز ها و گنج ها در نهان دارد ارگان یا آریاگان چهارمین شهر بزرگ پارس است که شوربختانه  کاوش پى گیر باستان شناسی در آن صورت نگرفته است . به تایید گفته ی بالا در این منطقه ی باستانى هنگام  سد سازى روی رودخانه ى مارون یکی از بولدزرها به سنگ های بدنه و مقبره ای گیر و گنجینه ای کشف می گردد .. بنا به گزارش روزنانه ی کیهان تهران دو شنبه ۱۲مهر ماه ۱۳۶۱ شماره ی ۱۱۶۹۱  این گنجینه شامل یک تابوت با متعلقات نفیس و پربها ی داخل آن و حدود ۱۵ ظرف و اشیا برنزی می شود که مجموعا در یک آرامگاه قرار داشتند ."با اینکه هنوز در زمینه ى دوران تاریخی این اشیا تحقیقی نشده ولی احتمالا آثار به دست آمده به دوران ایلامی متاخر و اوایل هخامنشی تعلق دارد.". بنا به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی :خاکبرداری های مداوم شرکت آبیاری مارون و ساخت یک سد جدید پشت سد مارون و انجام عملیات کشاورزی ، محوطه باستانی ارجان را با تخریب کامل روبرو کرده است. توجه تان را جهت آشنایی بیشتر با چهارمین  شهر بزرگ پارس که رازها و گنج ها در نهان دارد جلب می کنیم :

امپراتوران ماد و هخامنشی نیازی به ساختن شهر های تازه نداشتند چرا که اهمیت شهر ها در اقتصاد جامعه کم بود. در زمان سلوکیان و اشکانیان شهر نشینی و شهر سازی سیاست روز می شود و یک باره رشد شتابان می یابد . دوره ی چهارسد و بیست هشت ساله ی امپراتورى ساسانی ( ۲۲۴-۶۲۵م ) به ویژه دوران پادشاهى  اردشیر بابکان را باید زمان گسترش و نوسازی شهرهای کهن و ساختن شهرها و شاهراه های بازرگانی و آبادی های تازه و بستن سد  ها و پل ها دانست . آمار پایتخت ها ی ایالتی دوره ساسانی بیانی است از موجودیت ۱۰۴ شهر که شست تای آن پدیده ی سیاست شهر سازی ساسانیان بوده. به عقیده ی . ن .پیگولوسکایا تحکیم موقعیت سیاست خارجی فعال در سده سوم میلادی با ساختن شهرها رابطه ی بس نزدیک داشت   و برخی از شهر ها  حاصل بروز پدیده های نو در زندگی داخلی ایران بودند و برخی به عنوان منطقه استراتژیک بنیان و گسترش یافتند ( ۱)

 احمد اشرف نیز یک تقسیم بندی سه گانه شهر نشینی در ایران باستان رامطرح می کند :

۱ - دوره ی پیدایش شهرها و رشد آرام شهر نشینی در امپراتوری ماد و هخامنشى.

۲- دوره ى تجربى تاریخی بنیان گذاری شهرهای شهرهاى خودفرمان به سبک یونانى به دست سلوکیان و رشد شتابان آن در دوره ی پارتیان.

۳ - دوره ی در آوردن شهرهای یونانی وار به زیر فرمان دولت مرکزی از اواخر دوره ى اشکانی و تکامل آن در دوره ى ساسانی .

در دوره ی ساسانیان شهر ها از شالوده های اساسی سازواره _ ارگانیسم - اجتماعی و سیاسی بشمار می آمدند . از آغاز اىن دوره و به ویژه در قرن ششم شهرهای بسیار پدید آمدند و هم این که سهرهای قدیمی گسترش و رونق یافتند . در واقع رونق تجارت و صنعت و گسترش شاهراه های وابسته به دستگاه اداری نظام شهپدری از میان رفتن نهادها ى ىونانی وار شهر و افزایش دخالت دستگاه اداری در زندگی شهری و امور اصناف و بازرگانان و فعالیت های اقتصادى آنان از مهمترین ویژگی های دوران ساسانیان است .(۲)

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/4087-

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

💠با «ایران‌بوم» همراه شوید💐🌷
💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

چین و کوشان و ایران در داستان کاموس کشانی

شادروان دکتر ابوطالب میرعابدینی

داستان جالب رزم کاموس کشانی که استاد توس آن را به نظم آورده است، نکاتی قابل تأمل از حوادث تاریخی را در بر دارد، حوادثی که در آن قدرت‌های باستانی چین و ایران و کوشان برای تسلط بر جاده ابریشم با یکدیگر دست و پنجه نرم کرده‌اند و به همت فردوسی حوادث در تار و پود داستان‌های حماسی ثبت شده و زنده مانده‌اند.

در داستان رزم کاموس نخست اشاره به کشانی یا کشانیان (به ضم نخست) که یادآور امپراتوری وسیعی است که قرن‌ها بر جاده ابریشم نظارت می‌کرده و در دوره اشکانی و بخشی از اوایل عهد ساسانی در مرزهای شمال شرقی و شرق ایران از اواسط سرزمین آسیا تا مصب رودخانه سند گسترده بوده است.1 در داستان کاموس به یاری خاقان چین علیه ایرانیان به نبرد پرداخته است.

دیگر حضور خاقان چین با خردک شاهان دیگر نواحی آسیای مرکزی است که خاطره امپراتوری سلسله «هان»(206ق.م تا 220م) و اتحاد طوایف ترکستان و اطاعت از فغفور چین را برای امنیت جاده ابریشم و رونق اقتصادی آن زمان را زنده می‌کند، حوادثی که در آن دوران در بخشی مهم از جهان اتفاق افتاده، در فرهنگ و تمدن مردم آن نواحی تأثیر داشته ولی به دلیل گذشت زمان و ستیزه‌جوئی آدمیان به فراموشی سپرده شده است، بازشناسی آن حوادث از اهمیت فرهنگی خاص برخوردار است. بسیاری از حوادث زمان کهن در لابلای داستان‌های حماسی و اسطوره‌ای چون تار و پود آنها جای گرفته، بازشناسی آن می‌تواند خط‌های ناخوانده تاریخی را باز خواند. زیرا ذهن داستان‌گذاران ایرانی یا راویان اخبار تاریخی ایران، مطالب خود را به صورت قصه‌ها بیان می‌کردند و روایات شفاهی آنان شامل مطالبی از تاریخ ایران شرقی با بعضی نفوذها از تاریخ قسمت غربی ایران قدیم مخصوصاً دولت هخامنشی بوده است و بخش بزرگی از وقایع پهلوانی دوره سلطنت اشکانی مخصوصاً تاریخ خاندان‌هایی از قبیل هندوپارت در سیستان و سند و گودرزیان در گرگان و سلطنت‌های سلاطین مهمی چون ولاش سوم و چهارم و واردانس و حکومت‌های قبایل ساکن به آسیای مرکزی را در بر دارد.2

ابیات زیر از داستان کاموس کشانی نشانه‌هایی از حوادث آن زمان را با خود دارد که به همت بزرگمرد خراسانی از گزند حوادث مصون مانده است.

کنون رزم کاموس پیش آوریم/ ز دفتر به گفتار خویش آوریم
به پیران فرستاده آمد ز شاه/ که آمد ز هرجا فراوان سپاه
نخستین سپهدار خاقان چین/ که تاجش سپهر است و تختش زمین
یکی مهتر از ماوراءالنهر در/ که بگذارد از چرخ گردنده سر
سر سرفرازان و کاموس شام/ برآرد ز گودرز و از توس نام
چو منشور جنگی که با تیغ اوی/ به خاک اندر، آمد سر جنگجوی
کشانی چو کاموس شمشیرزن/ که چشمش ندیده است هرگز شکن
ز سقلاب چون کندز- شیرمرد/ چو بیورد کابی سپهر نبرد...
چو غرجه ز سگسار و شنل ز هند/ هوا پر درفش و زمین پر پرند
چغانی چو فرطوس لشکرفروز/ کهار کهانی گوگردسوز
شمیران شکنی سرافراز دهر/ پراکنده بر نیزه و تیغ و زهر
ندارند سر کم ز افراسیاب/ که با گنج و تخت‌اند و با آب و جاه
چنین گفت پیران که خاقان چین/ خردمند شاه است و با آفرین
بر آن راند امروز کش دل هواست/ که او بر سپه سربسر پادشاه است
سپهبد بشد پیش خاقان چین/ که آمد سیاهی ز ایران زمین3

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/17214-iran-chin-kamos-9709.html


@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

بازآفرینی حکایت‌های سعدی 2 - آهسته و پیوسته

نیما شادگان

بود و بود و بود. در شهری کوچک، در حاشیه ی کویر، جوانی زندگی می‌کرد به نام خسرو که بسیار تیزرو و چالاک بود. او پاهایی قوی و نیرومند داشت. در دویدن کسی به گرد او نمی‌رسید. به همین خاطر خیلی به خودش می‌بالید و مغرور بود.

روزی در شهرشان خبری دهان به دهان چرخید:

- حاکم‌خان مهمانی داده.

- حاکم خان همه را به شکارگاهش دعوت کرده.

- مرغ و پلو می‌دهند. هر که می‌خواهد غذای چرب و چیلی بخورد باید برود باغ حاکم.

اما مگر باغ حاکم نزدیک بود؟ از شهر تا باغ نصف روز راه بود. حاکم این مهمانی را در شکارگاهش برگزار کرده بود. مکانی دور و زیبا که در تپه‌هایی اطراف شهر قرار داشت. برای بعضی از مردم این مهمانی مهم نبود. بعضی‌ها برایشان مهم بود اما حوصلة این راه دور را نداشتند. اما بعضی‌ها به طرف باغ حاکم راهی شدند. یکی از این بعضی‌ها همان خسرو بود که اول قصه گفتیم تیزپا بود و تندتند راه می‌رفت.

خسرو اول راه، توی جاده پیرمردی را دید که آهسته آهسته قدم برمی‌داشت و هر از گاهی می‌ایستاد، نفسی تازه می‌کرد و دوباره به راهش ادامه می‌داد. اصلاً نمی‌توانست چنین آدم هایی را تحمل کند. کمی از سرعتش کم کرد و با غرور به پیرمرد گفت: «ای جوان قدیمی، چرا نمی‌توانی مثل من تند بدوی؟ زندگی دارد می‌دود، تو چرا راه می‌روی؟»

پیرمرد، دستی برایش تکان داد و گفت: «برو جوان، عجله کن ببینم به کجا می‌رسی.» و سر به زیر، راهش را ادامه داد. خسرو در دل به او خندید و مسخره‌اش کرد: «عجله کن ببینم به کجا می‌رسی. هه! اینجور آدم ها مرا به یاد سنگ می‌اندازند که انگار سال هاست چسبیده‌اند به زمین. باید مثل باد بود. اینطوری...» نگاهی به انتهای جاده انداخت و سرعت گرفت. تندتر و تندتر دوید. رفت و رفت تا به درختی رسید که کنار جاده سایه انداخته بود. سربالایی بود و احساس می‌کرد پاهایش دیگر رمق ندارند و آن سربالایی را نمی‌تواند تحمل کند. نفسش به شماره افتاده بود.

زیر سایۀ درخت نشست تا کمی استراحت کند. اما نشستن زیر درخت همان و به خوابی خوش فرو رفتن همان. کم‌کم پلک هایش سنگین شدند و روی هم آمدند.

آن قدر خوابش عمیق شد که خواب دید. خواب دید پای سفره حاکم نشسته و دو لپی در حال خوردن مرغ و پلو است. خواب دید ران مرغی در دست دارد و هرچه دندان می‌زند جویده نمی‌شود. ناگهان از خواب پرید. اطراف را نگاه کرد. خبری از مهمانی نبود. در عوض پیرمردی را دید که از جاده می‌گذرد و او را نگاه می‌کند. پیرمرد که لبخند زیبایی بر لب داشت، گفت: «انگار خسته شدی!»

خسرو خود را نباخت. «من! نه، خسته نیستم، ولی کمی استراحت بد نیست. الان دوباره از شما پیشی می‌گیرم و جلو می‌افتم. حالا می‌بینی.»

اما وقتی از جایش بلند شد، احساس کرد تمام استخوان ها و ماهیچه‌هایش درد می‌کنند. دیگر آن توان و انرژی گذشته را نداشت. از درد نالۀ کوتاهی سر داد. پیرمرد برگشت و نگاهش کرد: «چه شده؟ درد داری؟ گمانم چاییده باشی. وقتی به این جا رسیدی عرق داشتی، عرقت بادخورده و سردت شده و سرما خوردی.» خسرو قدمی برداشت و گفت: «انگار همین طور است که شما می‌گویی. تمام عضلاتم درد می‌کنند. چه کار کنم؟»

پیرمرد دستش را گرفت و آرام کشید. با صدایی که پر از آرامش دنیا دید‌گان بود، گفت: «بیا. آهسته آهسته با من بیا تا دوباره گرم شوی.»

وقتی خسرو با او همقدم شد، سربالایی به نظرش طولانی و کشدار می‌آمد. پیرمرد هم این را احساس می‌کرد. اما سعی کرد با صحبت کردن سختی راه را کم کند. با یک پند و اندرز شروع کرد: «ببین پسرم. تو در ابتدای راه به من گفتی زندگی دارد می‌دود، تو چرا آهسته می‌روی؟ حالا من به تو می‌گویم که زندگی هر چه شتاب داشته باشد تو باید درست راه بروی. لابد نتیجۀ تند رفتن را دیدی؟ در حالی که اگر آهسته و پیوسته می‌رفتی، این طور در راه نمی‌ماندی. مگر نشنیده‌ای که گفته‌اند: رفتن و نشستن بهتر از دویدن و بُریدن است. اسب تندرو با شتاب می‌رود و زود خسته می‌شود، اما شتر آهسته می‌رود و شب و روز هم که برود خسته نمی‌شود.»

حرف‌های پیرمرد برای خسرو، شیرین و پندآموز بود. آنقدر گرم حرف و گفت‌وگو بودند که نفهمیدند کی به باغ حاکم رسیدند.

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/2299-aheste-peivaste.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

فردوسی بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد - ۱

http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/17681-ferdosi-nodushan-hagh-iranian.html

دکتر محمدعلی اسلامی می‌گوید: اگر از من بپرسند کدام ایرانی است که بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد و بزرگ‌ترین آنهاست، بی‌تردید خواهم گفت: فردوسی. او همچنین معتقد است «شاهنامه» اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین کتابی است که تا کنون در زبان فارسی نوشته شده و برخلاف آنچه گاهی زمزمه شده، خواننده شاهنامه «طاغوتی‌ها» نبوده‌اند، مردم کوچه و بازار و ایلی‌ها و دهقان‌ها و همه ناآرام‌ها بوده‌اند.

مروری بر دیدگاه‌های شادروان محمدعلی اسلامی ندوشن، مترجم و چهره‌ فرهنگی پیشکسوت درباره فردوسی

محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب‌های «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستان‌ها: رستم و اسفندیار در ش‍اه‍ن‍ام‍ه»،  «درباره رستم و سهراب بنیاد شاهنامه»، «ن‍امه ن‍ام‍ور: گ‍زی‍ده ش‍اه‍ن‍ام‍ه ف‍ردوس‍ی» (ان‍ت‍خ‍اب و ت‍وض‍ی‍ح) و «چ‍ه‍ار س‍خ‍ن‍گ‍وی وج‍دان ای‍ران (ف‍ردوس‍ی، م‍ول‍وی، س‍ع‍دی، ح‍اف‍ظ)» و دیگر کتاب‌ها و مقالاتش به این شاعر ایرانی پرداخته است. او در کتاب «چهار سخن‌گوی وجدان ایرانی» فردوسی‌ را به‌ عنوان‌ «سخنگوی‌ پیروزی نیکی بر بدی‌» معرفی می‌کند.  همچنین در «سرو سایه‌فکن‌» رساله‌ای درباره  فردوسی و شاهنامه‌ می‌گوید: «شاهنامه‌ تنها سرگذشت‌ ایران‌ و حماسه دوره‌ معینی را بازگو نمی‌کند، جوهر هستی‌ را می‌سراید... برای شاهنامه‌ ارزش‌های‌ گوناگون‌ برشمرده‌ شده‌ است‌... ولی‌ برترین‌ ارزش‌ آن‌، آن‌ است‌ که‌ در زندگی‌ انسانی‌ معنا می‌نهد. حتی‌ دشمن‌ها در آن‌ سترگ‌اند؛ چه‌، کمان‌ هستی‌ خود را به‌ نهایت‌ می‌کشند. بیانش‌ صخره‌وار است‌، به‌ بزرگی‌ طبیعت‌. وقتی‌ آن‌ را می‌خوانیم‌ یا می‌شنویم‌، سر خود را به‌ بالا نگاه‌ می‌داریم‌، برای‌ آنکه‌ باید اوج‌ را ببینیم‌. طی هزار سال‌ کتاب‌ فردوسی‌ تسلی‌بخش‌ و رهگشای‌ قوم‌ ایرانی‌ بوده‌ و هر زمان‌ که‌ زندگی بر مردم‌ سخت‌تر می‌شده‌، دلبستگی‌ به‌ آن‌ بیشتر می‌گردیده‌. کتابی است‌ که‌ عالِم‌ و عامی بر روی‌ آن‌ خم‌ شده‌ و قهوه‌خانه‌ و فرهنگ‌خانه‌، هر دو از آن‌ روشنی گرفته‌اند.»

او در جای دیگری می‌گوید: «شاهنامه‌ کتابی است‌ که‌ هر ایرانی‌ باید به‌ نوعی آن‌ را بشناسد، زیرا کتاب‌ سرنوشت‌ ایران‌ است‌... شاهنامه فردوسی‌ بیش‌ از هر کتاب‌ دیگر در زبان‌ فارسی‌ سرگذشت‌ و روح‌ مردم‌ باستانی‌ ایران‌ را در خود بازتاب‌ داده‌ است‌. بنابراین‌ می‌توانیم‌ از او گواهی‌هایی‌ بگیریم‌ که‌ ایرانی‌ چگونه‌ کسی بوده‌ است‌ و از زندگی‌ چه‌ می‌خواسته‌. مردم‌ به‌ کتابی‌ چون‌ شاهنامه‌ از دو جهت‌ نگاه‌ می‌کردند: یکی‌ سیاسی‌، یعنی وسیله بازیافت‌ شخصیت ملّی‌ خود، و دیگری‌ انسانی‌، یعنی‌ کتاب‌ حکمت‌ و عبرت‌ و دستورنامه‌ زندگی‌. شاهنامه‌ کتاب‌ واقع‌بینی‌ است‌. انسان‌ را از موضع‌ خاکی‌ خود بر نمی‌کَند. آسمان‌ جای‌ خود دارد و زمین‌ جای‌ خود. هر چه‌ هست‌ و نیست‌ باید در همین‌ زمین‌ عاید آدمی‌ گردد. جهان‌بینی شاهنامه‌، حاصل‌ یک دوران‌ دراز تجربه‌ قوم‌ ایرانی‌ است‌، در یک سرزمین‌ پرماجرا و پرکشاکش‌ و به‌ ما می‌گوید که‌ چگونه‌ باید زندگی‌ کرد. شاهنامه‌، با آنکه‌ از زمان‌های‌ دور حرف‌ می‌زند، آموزه‌هایش‌ هنوز راهگشا هستند، و می‌توان‌ گفت‌ که‌ با همه قدمت‌، تازه‌ترین‌ کتاب‌ زبان‌ فارسی‌ است‌.»

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

ریاض‌العاشقین کتابِ شاعران پارسی‌گوی قره‌باغ [کوراباغ] ‌قفقاز
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/13740-riaz-asheghan.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

آیین نکوداشت دکترعلی رواقی؛ استاد پیشکسوت زبان و ادب فارسی با حضور و سخنرانی جمعی از استادان و پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، یکشنبه دهم دی ماه 1402 در تالار اجتماعات برگزار می شود.

در این برنامه که ساعت 15:00 برگزار خواهد شد، میرجلال الدین کزازی چهره ماندگاه زبان و ادبیات فارسی، مهدی ماحوزی استاد ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، سید حسن امین استاد و پژوهشگر فلسفه و ادبیات و مهدی محبتی عضو هیأت علمی دانشگاه زنجان به ایراد سخن خواهند پرداخت.

همچنین در این آیین، محسن کریمی نوازنده و موسیقیدان، برنامه موسیقایی دوتار نوازی را برای حاضران اجرا خواهد کرد.

Читать полностью…

ایران بوم

تأملی در دیدگاههای دکتر دینانی در کتاب «هستی ومستی»؛ نگاه جدید به زندگی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10743-ketab-hasti-masti.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

#ایران_دورت_بگردم - ارگ بم

عکاس: سیاوش مقدم

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

http://www.iranboom.ir/aks-ha/gonagon/8902/bam/bam2.jpg

سالگرد زلزله بم

زمین‌لرزه بم به شدت ۶٫۶ ریشتر در ساعت ۵:۲۶ بامداد ۵ دی ۱۳۸۲ شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند. بیش از 25 هزار نفر در این زمین لرزه جان باختند.
ضمن همدردی با بازماندگان زمین لرزه سال 1382، یاد و خاطر درگذشتگان آن حادثه را گرامی می‌داریم.


من ترا بار دگر می‌سازم – سرودۀ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1693-man-tora-degar-bar-misazam.html


ویژه بم؛ ارگ از 2 هزار سال قبل تا زلزله
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/1698-vije-bam-2hezar-sale-ghabl.html

کشف سه گورستان قدیمی در بم
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/1708-kshf-se-gorestan-bam.html

ویژه بم: ارگ بم، بام فرو ریخته کرمان
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/3798-arge-bam-bam-fororikhte-kerman.html

گزارشی از ارگ بم و گردشگری در استان کرمان
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/3962-gozaresh-az-arg-bam.html

سفر به تاریخ از کوچه های بزرگترین بنای خشتی جهان- ارگ بم؛ الماس کویر
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/4217-arg-bam-almas-kavir.html

#ارگ_راین؛ دومین بنای خشتی بزرگ جهان - نگینی درخشان در قلب تاریخ کرمان
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/4298-arg-rain.html

گسل بم رمز حیات تمدن 2500 ساله - از زمین لرزه بم تا سد زیر زمینی
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/4594-gosal-bam-ramz-hayat-tamadon-2500sale.html

شهریار عدل در آستانۀ سالگرد زلزلۀ بم خبر داد: کشف پرستش‌گاه‌های جدید و نخستین دیوار دفاعی در بم
http://www.iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/8864-1391-10-02-18-51-06.html

پس از 9 سال ارگ هنوز مغموم است و بم محزون
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/8906-pas-az-9-sal-arg-bam-hanoz-maghmom.html

گزارش تصویری: 9 سال از روزی که صدهزار ایرانی بی‌خانمان شدند می‌گذرد - پسری زیر زمین بود؛ پدر بیل نداشت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/8907-aks-9sal-az-rozi-ke-100hezar-irani-bikhaneman.html


خودنمایی آوارها در ارگ بم - احیاء قلعه تاریخی؛ شاید وقتی دیگر
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/8908-khodnamaei-avarha-dar-arg-bam.html


به مناسبت نهمین سالگرد #زلزله_بم که فراموش کردنش ناممکن است - عبرت‌های آموزنده از پدیده طبیعی زلزله
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/8918-1391-10-09-08-40-36.html


در گذر از سالگرد زلزله دلخراش بم، 5 دی 82
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/8919-sar-gozar-az-salgard-zelzele-delkharash-bam-dei-1382.html


#ارگ_بم و داستانهای شگفت تاریخی - از اردشیر درازدست تا لطفعلی خان زند
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/9310-1392-01-16-20-05-48.html


بغض #گل_پونه‌ها ...
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/11174-boghz-gol-pone.html


#استاد_شجریان: نیازمنـد نهیـب بـه خـود هستیـم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/11193-niazmand-nahib-be-khod-hastim.html


#بم؛ نگاهی دوباره
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/12023-bam-negahi-dobare.html


https://telegram.me/joinchat/BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA

Читать полностью…

ایران بوم

نمایشنامه ای از استاد بهرام بیضایی در چگونگی نوشته شدن شاهنامه و رنج های فردوسی، ستمهای اشغالگران عرب و ترک بر مردم و احیای فرهنگی یک ملت به مثابه زمینه ای جهت احیای سیاسی

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

♦️زلزله خیزترین کشورهای جهان کدامند؟

🔹ایران سومین کشور زلزله خیز جهان است

#زلزله

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

اجرای شادروان ایرج بسطامی در سال 1349
با همراهی زنده یاد یدالله بسطامی
تصنیف ساقی

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

پنجم دی ماه سالروز شهادت پیام آور مهر و دوستی
اشو زرتشت اسپنتمان است.
یادش گرامی باد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

نگاهی به کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» نوشته دکتر دینانی - ابن سینا «فیلسوف ناشناخته»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10648-sokhan-ebne-sina-bahmanyar-dinani.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۸۱ سال پیش در ۸ دی ۱۳۲۱، وحید دستگردی ـ شاعر و سخنور ـ درگذشت.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

گفت و گو با ‌اصغر دادبه، استاد فلسفه و ادبیات عرفانی - چراغ فلسفه در ایران هرگز خاموش نشد

یعقوب لیث به آن شاعری که داشت به عربی در شعر وصفش می‌کرد، گفت: «سخنی که من اندر نیابم چرا بایست گفتن؟» یعنی به فارسی بگو که من بفهمم. از آنجا و از آن روز به بعد آن شاعر به فارسی شعر گفته و دیگران هم. این طور نبود که فقط یعقوب لیث دستور بدهد به شاعری که شعر به زبان فارسی بگو و او هم شروع کند به سرودن شعر فارسی. در شرایطی جامعه و روزگار آبستن تحولی است که آن تحول ممکن است به صورت یک شعار از زبان یک نفر بیان و با یک تلنگر مسیر تاریخ عوض شود. فردوسی هم در تاریخ ایران سخنگو و نماینده یک جریان بود و زبان فارسی را نجات داد. یک نفر شاخص می‌شود، علمدار می‌شود. یک جریان به یک نفر نمایندگی می‌دهد که مطالبات جامعه را محقق کند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/14164-goftego-asghar-dadbeh.html

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

عارفی از خراسان

شادروان دکتر غلامحسین یوسفی

خلقک‌الله حراً فکن کما خلقک
خـدایت آزاد آفریـد آزاد بـاش
ابوسعید ابی‌الخیر
@iranboom_ir

ابوسعید ابی‌الخیر بیرون از مراحلی که در طریقت و عرفان طی کرده مردی درس‌خوانده و دانشمند بوده است و این که یکی از احفادش نوشته است: «شیخ ما قدس‌الله روحه در علوم ظاهر و باطن متبحّر و متفتن بود و در هر علمی به کسی اقتدا داشت»(42) سخنی نادرست نیست بخصوص که به قول همو «هرکه دعوی طریقت و حقیقت کند که راهبر او علم نباشد به حقیقت مغرورست... علم ظاهر بی‌علم باطن حاصل آید اما علم باطن (که مشایخ طریقت بدان مشغولند) بی‌علم ظاهر حاصل نیاید»(43).

آنچه تاکنون به عرض رسید اگرچه در باب ابوسعید ابی‌الخیر بود، ارزش و فایدۀ کتاب اسرارالتوحید را نیز نشان می‌دهد زیرا همۀ این سخنان و بسیاری نکات ارجمند و دانستنی دیگر در این کتاب فراهم آمده است. محمد بن منور نوشته است که «پیش از این خادم جمعی جامع‌تر و بافایده‌تر از این مجموع، هیچ مرید در بیان روش و جمع فواید مقالات پیر خویش نساخته بود»(198). ژوکوفسکی نیز معتقد است که اسرارالتوحیدنخستین کتابی است که به شرح حال یک صوفی بزرگ اختصاص یافته است(199) و این هردو سخن درست است.
کتاب اسرارالتوحید علاوه بر آن که مهمترین مأخذ برای شناختن ابوسعید ابی‌الخیر و پی بردن به احوال و افکار اوست حاوی اطلاعات فراوانی است در باب رسوم و آداب و طرزتربیت و تشکیلات مجامع صوفیان و نیز گوشه‌هایی از اوضاع اجتماعی مردم ایران را در گذشته نشان می‌دهد که بسیار مهم است. تفسیرها و توضیحات محمد بن منور در باب برخی روایات و معانی عرفانی نیز به روشن شدن موضوعات کمک می‌کند(200). با همه ارادت مؤلف به متصوفه، کتاب چنان نیست که یکسر در محامد آنان پرداخته شده باشد بلکه وی بارها از معانیی که در رفتار و اخلاق و احوال خانقاهیان نیز دیده می‌شده سخن رانده است(201).
مزیّت مهم دیگر کتاب اسرارالتوحید شیوۀ نثر آن است، اگرچه اختلاف میان نسخه‌های موجود این حدس را تأیید می‌کند که این کتاب هم مانند اکثر آثار صوفیه دستخوش تغییر گشته و از آن تحریرهای متعددی پدید آمده و برخی مانده است. نثر اسرارالتوحید ساده و روان و دور از هر تکلّفی است و در کمال سادگی زیبا و دل‌انگیز. کلمات و ترکیبات در عین درستی و فصاحت وسیله‌ای است برای ادای معنی به صورتی هرچه روشن‌تر. از خلال سطور این کتاب لطف ذوق محمد بن منور و مهارت او را در نویسندگی می‌توان تشخیص داد. حکایات گوناگون و پرمغزی که نویسنده به قلم آورده مزیّت دیگری است که بر جاذبۀ کتاب می‌افزاید. شادروان احمد بهمنیار ـ که خود از دوستداران نثر سادۀ فارسی و از استادان شایستۀ این مکتب بود ـ در باب داستان‌پردازی نویسنده شرحی نگاشته که بسیار دقیق و استوار و یادکردنی است: محمد بن منور «در حکایت‌سرایی برخلاف بیشتر نویسندگان که تنها به ذکر کلمات وقایع و احوال می‌پردازند جزئیات هر واقعه و حالت را تشریخ و منظرۀ آن را به‌طور دقت توصیف کرده است. و عالی‌ترین نمونۀ این نوع شرح و وصف حکایت مرد حلواگر است(202)... در این حکایت منظرۀ ریگزار پهناور و بی‌آب و گیاه و پشته‌های کوچک و بزرگ ریگ روان، و سرگردانی و هراسناکی مرد حلواگر و تکاپو و تلاش او را در جستن راه نجات و خوشحالی او را هنگام یافتن سبزی و چشمۀ آب، با جمله‌های بسیار کوتاه و منسجم و چون حلقه‌های زنجیر به‌هم پیوسته، به‌نوعی تشریح کرده است که خواننده هنگام خواندن آن، خود را شاهد و بلکه صاحب واقعه می‌پندارد؛ و همچنین قیافۀ ابوسعید را که از دور نمایان می‌شود به تفصیلی وصف کرده است که برطبق آن تصویری از ابوسعید می‌توان رسم کرد؛ و از همه دقیق‌تر چگونگی وضو کردن و اذان و قامت گفتن و فریضه و سنت گزاردن ابوسعید است که درست به ترتیب معمول شافعیان ذکر کرده و عمل یا حرکتی را کم و بیش یا پس و پیش نکرده است ... این است که نزدیک به هشت قرن از تألیف آن می‌گذرد و مندرجاتش همچنان تازه و به نثر مفهوم و مستعمل در این زمان تا به‌حدّی شبیه و نزدیک است که خوانندۀ آن چنین تصور می‌کند که به خواندن شیواترین نثری که از قلم ماهرترین نویسندۀ قرن اخیر جاری شده است اشتغال دارد»(203).
بی‌سبب نیست که وقتی سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد «یونسکو» خواسته است برخی از کتابهای فارسی را برای معرفی فرهنگ ایران به زبانهای دیگر برگرداند، کتاب اسرارالتوحید را نیز برای این مقصود برگزیده است(204).
در هرحال محمد بن منور با نگارش کتاب اسرارالتوحید هم نام خویشتن و هم نام ابوسعید را در صفحۀ روزگار پایدار کرده است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9157-arefi-az-khorasan.html


/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

فردوسی بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد - ۲

اسلامی ندوشن همچنین در کتاب «ایران را از یاد نبریم» و «ایران و تنهاییش» درباره شاهنامه می‌نویسد: برخلاف آنچه گاهی زمزمه شده است، خواننده شاهنامه مردم کوچه و بازار و ایلی‌ها و دهقان‌ها و همه ناآرام‌ها بوده‌اند، نظیر کسانی که همین اواخر در جنوب با انگلیسی‌ها جنگیدند. در برابر تحقیر و توهین تازه‌به‌دوران‌رسیده‌های مروانی و عباسی و نخوت غلامان ترک، فردوسی به هموطنان ستم‌کشیده خود گفت: «شما آزادگان و سرفرازان بوده‌اید.» آنها را تسلی داد و گرم کرد. درخت اندیشه ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همه آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. ایران که تا آن زمان بید لرزانی بود، با آمدن این کتاب تبدیل به سرو برومند همیشه سبزی گشت. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانه خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند»، تا او بتواند در درون آن بگوید «من، من هستم». اگر زبان فارسی و شاهنامه نبودند، به حدس قوی، ما کشوری می‌شدیم نظیر مالزی یا پاکستان. ممکن است گفته شود، چه عیبی دارد و آنها برای خود زندگی می‌کنند؟ البتّه دنیا به هم نمی‌خورد، هر کشوری زندگی می‌کند. حرف بر سر داشتن یا نداشتن افق است. حرف بر سر آن است که جهان در برابر چشم چقدر گسترده باشد. در یک اتاق بی‌پنجره هم می‌شود زندگی کرد، می‌شود به آن عادت کرد، ولی در هر حال، منکر افق دلگشا و چشم‌انداز معنوی نمی‌توان شد. زمانی قدر آن دانسته می‌شود که دیگر نباشد.

او در «دیروز، امروز، فردا» می‌گوید: آنچه بیش از هرچیز در شاهنامه بر آن تکیه شده، «انسانیت انسان» است. به این معنا که او به هر قیمتی زندگی را نخواهد، بلکه برای آن ارزش قائل شود. روح شاهنامه، این است. در شاهنامه نه روحیه پهلوانی مورد ستایش است و نه برتری نژادی، به کسی باید حق داد که انسان‌تر است.

اسلامی ندوشن در «یگانگی در چندگانگی» هم درباره شاهنامه بیان می‌کند: به آسانی می‌توان تصور کرد که اگر شاهنامه پدید نیامده بود، ایران به گونه‌ای که هست نبود: مستهلک‌شده در عرب و ترک، گم‌شده در گرداب تاریخ جهان. هرگاه ایرانی می‌رفت تا بلرزد، یک دست نامرئی زیر بالش را می‌گرفت و آن دست شاهنامه بود: در دوره مغول، دوره صفویه با تهاجم عثمانی‌ها و بعد فشار استعمار غرب.

این نویسنده درباره زنان شاهنامه در «نامه‌ نامور» می‌نویسد: همه صفاتی که موجب آراستگی انسان و زن است در زنان بزرگ شاهنامه دیده می‌شود. ایثار و استحکام شخصیت و پاکی و وفاداری چنان به صورت طبیعی در آن‌هاست که گویی این خصوصیات با سرشت زن عجین‌اند. حتی زنان تُرک، دختران افراسیاب، فرنگیس و منیژه یا جریره.

او همچنین در این کتاب نوشته است: اگر به عمق شاهنامه فرو رویم، می‌بینیم که این کتاب نه حماسه شاهان است و نه جانبداری از قوم و ملت خاصی دارد؛ کتاب زندگی است که داد و خرد جانمایه آنند. داد در زندگی عملی و اجتماعی، و خرد به عنوان راهبر فرد و رهگشای اجتماع. آنچه در آن به آدمی توصیه می‌شود، نجابت و ادب و بلندنظری است و نیز آگاهی، دانایی، اعتدال، شادمانی و خلاصه همه آنچه زندگی را دلپذیر و ارزنده می‌کند.

اسلامی ندوشن در کتاب «ایران را از یاد نبریم» درباره شاهنامه آورده است: کتاب فردوسی [شاهنامه] اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین کتابی است که تا کنون در زبان فارسی نوشته شده است، آن هم به زبانی که به قول نظامی عروضی «سخن را به آسمان علّیین برد». گذشته از این، خود او در زندگی‌ای که داشته است، پارساترین سخن‌سرای ایران است، و از مجموع این جهات است که اگر از من بپرسند کدام ایرانی است که بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد و بزرگ‌ترین آنهاست، بی‌تردید خواهم گفت: فردوسی.


http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/17681-ferdosi-nodushan-hagh-iranian.html


@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

ریاض‌العاشقین کتابِ شاعران پارسی‌گوی قره‌باغ [کوراباغ] ‌قفقاز

ریاض‌العاشقین
نوشتهٔ: میرزا صدرای مجتهدزاده قره‌باغی
تدوین: یحیی خانمحمد آذری
تهران: آفرینش،  ۱۳۷۳

ریاض‌العاشقین کتابی است در بار‌ه‌ی شاعران قره‌باغ یا «کورا‌باغ»‌  که به همت میزاصدرای مجتهد زاده‌ی قره باغی فراهم آمده است که در آن از 79 تن از شاعران  زن و مرد دیار قره‌باغ  قفقاز با آوردن قطعاتی از اشعار آنان و نیز نگاره‌ی برخی از آنان نام برده شده است.

محمدعلی تربیت، در باره‌ی این کتاب و مولف این تذکره می‌نویسد:

«او محمد بن میرزاصدرای قره‌باغی است و کتابی در سنه 1325 [ مهی / 1286 خ ] به عنوان ریاض العاشقین مشتمل بر شعرای قره‌باغ و منتخبات اشعارشان در ترکی و فارسی و صورت تمثال آنان تالیف کرده که جلد اولش در تاریخ 1328 [ مهی / 1289 ] ] و در استانبول چاپ شده و آن ترجمه ترکی تذکره‌ی نواب است که قبل از آن تالیف و چاپ شده است» ( دانشمندان آذربایجان  ـ چاپ دوم ـ تهران ـ ر324 ).

باید گفته شود که اصل فارسی تذکره‌ی نواب در دست‌رس نیست ( امکان دارد که در آینده به دست آید )‌ و  آقای یحیی خان‌محمد آذری پژوهنده‌ی پرکار کشورمان، آن را از روی ترجمه‌ی ترکی تذکره‌ی نواب به فارسی بر گردانده اند و از سوی نشر آفرینش در پاییز سال 1373 روانه‌ی بازار نشر گردیده است.

شاعرانی که شعرهای آنان در این تذکره آورده شده‌اند، همزمانند با دوران آقامحمدخان قاجار، فتح‌علی‌شاه قاجار و سپس دوران تجزیه قفقاز از ایران بر اثر دو قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای.
در میان شاعران قره‌باع [‌کوراباغ ]، شمار بانوان قابل توجه است و به ویژه این که این بانوان در دوران زندگانی خود، بسیار سرشناس بودند و مورد توجه. از شاعران بلند آوازه‌ای که در این تذکره از وی یادشده است، مهدی‌قلی خان داغستانی ( وفا ) است. وی در جدایی از وطن اصلی «ایران» قطعه‌ی ای دارد که از عشق به میهن موج می‌زند:

بوی جان آید از هوای وطن         دل و جان «وفا» فدای وطن
گر بریزیم خون برای وطن        لاله روید ز دشت‌های وطن
در دلم نیست جز محبت او        این چنین بوده اقتضای وطن
دولت و ملک جاودانی یافت       هرکه دل‌داده در وفای وطن

در زیر نام شاعران خطه‌ی قره باغ [ کوراباغ ] به ترتیب الفبا آورده می‌شوند :

آصف لیزانی ( آصف )، آغا بیگم آغا (‌ملولی )، آقامیرمهدی ( خزایی )، آقا محمد، ابراهم بیگ حلاج‌زاده  ( آذر )، ابوالفتح خان جوانشیر ( طوطی )، احمد بیگ، احمد بیگ جوانشیر، اسد بیگ وزیراوف ( اسد )، بابابیگ ( اسد )، بابابیگ ( شاکر )، جعفرقلی خان جوانشیر( نوا )، حاجی ملا نجف‌قلی قراباغی (‌شمس )، حاجی میرحمزه ( نگاری )، حاجی میرزا عبدالعلی، حسن بیگ ( هادی )، حسن‌آقا عارف (‌عارف )، خداداد بیگ حلاج زاده، خورشید بانو بیگم جوانشیر ( ‌ناتوان )، زین العابدین ( ‌ساغری )، سعدی، طالب بیگ وزیر اوف، عاشق پری، عاشق‌علی ( علی )، عباس بیگ حلاج‌زاده ( عاصی )، عبدالله جانی‌زاده ( عبدالله )، علی آقا واقف ( عالم )، فاطمه خانم ( کمینه )، فرخ ( فرخی )، قاسم بیگ ( ذاکر )، قاسم بیگ ذاکر ثانی ( ذاکر )، قنبر ولدعلی، کربلایی صفی ( واله ) ‌، کربلایی قهرمان، کریم بیگ ویر اوف ( طالب اوغلی )، محمد بیگ جوانشیر (‌عاشق )،   تصویر محمدعلی بیگ (مخفی )، محمدعلی بیگ (‌مخفی )، محمودبیگ وزیراوف (محمود )، مشهدی اسد، مشهدی ایوب ( باکی )، مشهدی حسین (‌سائل )، مشهدی عبدل قرهباغی (‌شاهین )‌، ‌مشهدی علی‌اکبر (شاکر)،‌ مشهدی علی‌مدد، مشهدی مرتضی ( روسیاه)، مشهدی یوسف ( مصری )، ملااسماعیل (محزون )، ملاپناه ( واقف )، ملاخلیل شاکی ابدال (شاکی)، ملاعلی خلیفه، ملامحمد قاضی، ملاولی (ودادی)، مهدی‌قلی‌خان داغستانی ( وفا )، میرحسین بیگ       ( وفا )، میرحسین بیگ ( سالار )، میرزا ابراهیم ( صبا )، میرزا ابوالقاسم قاضی ( ملک )، میرزا بگ بابا ( فنا )، میرزا جان مدداوف، میرزا جعفر ( جعفر )، میرزا حسن ( حسن )‌، میرزا حسن بیگ ( سالک )، میرزا حق‌وردی ( صفا )، میرزا صادق، میرزا عباس ( ترابی خاکی )، میرزاعلی ( عاشق )، میرزا علی قاضی، میرزا علی‌قلی، میرزا کریم خان،‌ میرزا محمد ( کاتب )، میرز امحمدقلی حکیم ( طبیب )، میرزا محرم‌، ناصر، یوسف کوسه

http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/13740-riaz-asheghan.html

____

لطفا به کا
نال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید.

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

معرفی کتاب راهنمای جهانی آتشکده‌های زردشتیان

نوشته: مرزبان جمشیدی گیارا
مترجم: الهام یعقوبیان
انتشارات: مام میهن

http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3655-rahnamaye-jahani-

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

مقدمه دکتر ابراهیمی دینانی بر کتاب خرد گفتگو

تردیدی نمی‌توان داشت که در همه‌ی ادیان الهی و آموزه‌های مذهبی، انسان برتر از موجودات دیگر شناخته شده و افضل کائنات به شمار آمده است. به همین جهت بار تکلیف و مسئولیت سنگین آسمانی نیز بر دوش او نهاده شده است. شاعر عارف این مسئله‌ی اساسی و اصل بنیادی را در یک بیت خلاصه کرده و به صورتی زیبا چنین گفته است: آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه‌ی فال به نام من دیوانه زدند.

حکما و فلاسفه‌ی باستان نیز از این مسئله غافل نبوده‌اند و در تعریف منطقی انسان از عنوان حیوان ناطق سخن به میان آورده‌اند. کلمه‌ی ناطق که از واژه‌ی نطق گرفته می‌شود به معنی سخن گفتن است. ولی در نظر این بزرگان، حقیقت سخن جز ظهور فکر و آشکار شدن اندیشه چیز دیگری نیست. بنابراین وقتی فلاسفه‌ی باستان در تعریف انسان از حیوان ناطق سخن می‌گویند، در واقع به عقل و اندیشه‌ی او اشاره می‌کنند و البته معلوم است که عقل و آگاهی عقلی از هر چیز دیگری در این عالم برتر و بالاتر شناخته می‌شود. اکنون اگر عقل و آگاهی از مقام والا و جایگاه ویژه برخوردار است، سخن نیز که جز ظهور اندیشه و آگاهی چیز دیگری نیست، از همین مقام و مرتبه برخوردار خواهد بود. عارف شاعر دیگر ما نیز به همین مسئله اشاره کرد آنجا که می‌گوید: ای برادر تو همه اندیشه‌ای/مابقی تو استخوان و ریشه‌ای.

مراجعه به آثار فلاسفه‌ی مغرب‌ زمین در این چند قرن اخیر به ویژه بعد از کانت نیز نشان می‌دهد که این اندیشمندان بیش از آن که از هستی‌شناسی سخن بگویند، بر مسئله‌ی شناخت‌شناسی تکیه می‌کنند و درباره‌ی مسئله‌ی معرفت به تامل می‌پردازند. اهمیت این مسئله وقتی بیشتر می‌شود که بدانیم هر آنچه مورد تفکر قرار می‌گیرد، همواره بیرونی بوده و به عنوان آنچه غیر از «من» است، مورد توجه قرار می‌گیرد. با توجه به همین مسئله است که می‌توان دریافت، همیشه شناسنده غیر از شناخته‌ شده است. درست است که اتحاد عاقل و معقول در آثار حکمای اسلامی به درستی مطرح شده و به اثبات رسیده است، ولی اتحاد عاقل و معقول به اتحاد و یگانگی در وجود اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که هستی معقول در عالم ادراک غیر از هستی عاقل، چیز دیگری نیست. اما این اتحاد و یگانگی در وجود به ثنویت و دوگانگیِ دو عنوان عاقل و معقول یا شناسنده و شناخته‌شده پاسخ نمی دهد و جای این پرسش همچنان باقی می‌ماند که چرا از آنچه واحد و یگانه است، دو مفهوم متفاوت و دو عنوان مختلف تحت عنوان شناسنده و شناخته‌شده انتزاع می‌گردد؟

حکمای اسلامی در مقام پاسخ به این پرسش گفته‌اند؛ اتحاد عاقل و معقول در مورد معقول بالذات صادق است و معقول بالذات همان چیزی است که در عقل، تحقق می‌پذیرد. اما آنچه در جهان بیرون از ذهن موجود است، معقول بالعرض بوده و با عاقل، متحد و یگانه شناخته نمی‌شود و دوباره در اینجا باز می‌گردیم به آنچه در سابق ذکر کردیم و یادآور شدیم که هرآنچه مورد تفکر قرار می‌گیرد، همواره بیرونی است و غیر از «من» شناخته می‌شود. بنابراین تفکر و آنچه در اصطلاح فلاسفه‌ی مسلمان، علم حصولی خوانده می‌شود، در عین اینکه می‌تواند منشأ اتحاد و یگانگی بوده باشد، موجب اختلاف و دوگانگی نیز خواهد بود؛ زیرا در ذات علم و آگاهی حیث التفاتی حضور دارد و هر علمی همواره به یک معلوم اشاره دارد و آن را در خارج از خود نشان می‌دهد.

آنچه درباره‌ی علم و آگاهی گفته شد، در مورد سخن و گفتار نیز صادق است زیرا سخن، ظهور اندیشه است و گفتار،جلوه‌ی آگاهی شناخته می‌شود. اکنون اگر بپذیریم که گفتار،جلوه‌ی آگاهی و علم است، به این امر نیز اعتراف خواهیم کرد که آثار و احکام علم و آگاهی بر سخن و گفتار نیز بار می‌گردد. معنی این سخن آن است که اگر علم، التفات به معلوم خارجی است و با آنچه در جهان خارجی موجود است تفاوت دارد، ناچار باید پذیرفت که «گفتن» نیز غیر از آن چیزی است که «گفته» شناخته می‌شود. به عبارت دیگر می‌توان گفت؛ نسبت میان علم با معلوم خارجی که در اصطلاح فلاسفه‌ی مسلمان،معلوم بالعرض خوانده می‌شود همانند نسبت میان گفتن و گفته است. علم،از آن جهت که علم است و قائم به عالم شناخته می‌شود با معلوم خارجی که یک معلوم بالعرض به شمار می‌آید، تفاوت دارد. گفتن نیز از آن جهت که فقط گفتن است و قائم به گوینده شناخته می‌شود،غیر از آن چیزی است که گفته به شمار می‌آید.

اکنون در اینجا این پرسش پیش می‌آید که آیا گفته از گفتن ناشی می‌شود یا اینکه گفتن به گفته تقلیل پیدا می‌کند؟عین این پرسش در مورد علم و معلوم خارجی که معلوم بالعرض خوانده می‌شود هم مطرح می‌گردد و گفته می‌شود که آیا این معلوم خارجی است که در پرتو نور علم، معلوم می‌گردد و یا اینکه علم به واسطه‌ی آنچه معلوم خارجی خوانده می‌شود،تحقق پیدا می‌کند؟

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/13766-

https://telegram.me/joinchat/BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA

Читать полностью…

ایران بوم

✳️ دینانی: اگر ایرانی ها نبودند تاریخ اسلام لبریز از داعشی ها می شد

استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی فیلسوف متاله معاصر در آیین گرامی داشت اش که از سوی انجمن مفاخر در روز سه‌شنبه ۵ دی‌ماه ۱۳۹۶ برگزار شد گفت: اگر ایرانی ها نبودند معلوم نبود چه بر سر اسلام می آمد شاید تاریخ اسلام مملو از داعشی ها می شد.

@Iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

برخی از کتابهای منتشر شده دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، در یک نگاه

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

بازآفرینیِ سوگْ سرودی کهن در فیلمنامه‌ای امروزین
سیاوش خوانی، بهرام بیضایی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/4871-bazafarini-sogh-siavash-sorodi-kohan.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

تیرداد بنکدار

این نمودار دربردارنده نتایج نظرسنجی دیلی‌نیوز از کاربران آمریکایی درباره پیام شادباش مناسب برای جشن ماه دسامبر است. اکثریت نسبی، تبریک میلاد مسیح، و اقلیتی پرشمار و به تبع این موثر هم تبریک تعطیلات را برگزیده‌اند.

اکثریت نسبی معتقد است که این جشن، فقط دربردارنده تعطیلات نیست، بلکه مناسبتی مذهبی و دربردارنده سنتهای مسیحیت غربی می‌باشد. از جمله تاکیدات آنها این است که کاج ‌آذین‌بندی‌‌شده، کاج کریسمس است و نه کاج تعطیلات.

اقلیت موثر هم این استدلال را دارد که امروزه همگان در کشورهای غربی، لزوما مناسبت مذهبی کریسمس را جشن نمی‌گیرند، ولی از تعطیلاتی که به مناسبت این روز و نیز آغاز سال نوی میلادی، وضع شده است، بهره می‌برند. بی‌دینها، یهودیان، مسلمانان، بودایی‌ها، هندوها و همه کسانی که باور و ایمان به آئین مسیح را ندارند، مورد ارجاع و تاکید این گروه هستند.
این اختلاف‌نظر گویا اخیرا به یک موضوع مناقشه‌برانگیز در جوامع غربی تبدیل شده است و هریک از طرفین، ادله‌ای را ارائه می‌کنند که از زاویه دید آنها می‌تواند قابل توجه باشد. تا جایی که حتی پای برخی از سیاستمداران نیز به این دعوا کشیده شده است.

اما همزمان با این اختلاف نظر جدی پدید آمده در جوامعی که در گستره فرهنگی جشن نوئل قرار دارند، مضحکه جشن نوئل در ایران پدید آمده است. گروه‌های اجتماعی تازه‌به‌دوران‌رسیده (در مفهوم عام)، پیرو تمنای تجدد و تدارک تشخص، در بیراهه‌ای دیگر به گرامیداشت جشن کریسمسی می‌پردازند که نه در گستره سنتی و آئینی آن قرار دارند و نه حتی در تعطیلات آن سهیم هستند! به این قبیل افراد و تقلید نابخردانه‌شان  باید جدا خندید و به آنها یادآور شد که برخلاف تصورشان، مری‌کریسمس گفتن در جوامع غربی رفتاری نه تنها مدرن نیست که دارد بی‌کلاس و ضایع و قدیمی هم می‌شود و جوانان روشنفکر غربی، نگاهی عرفی‌تر از پیش به جشن پایانی ماه دسامبر پیدا کرده‌اند.

آن بخش از ایرانیان مهاجر هم که در ترویج این قبیل فرنگی‌مآبی‌های سطحی و بیهوده نقش‌آفرین بوده‌اند، به نظر می‌رسد آنقدر بر منافع و موقعیت خود اشراف ندارند که به جای آنکه همصدا با محافظه‌کاران مسیحی، نوای مری‌ کریسمس سر دهند، تعطیلات‌شان را جشن بگیرند. البته شاید در بسیاری از موارد هم علت این انتخاب، در مخاطب این افراد باشد که یا ایرانیانی هستند که دورادور جشن کریسمس از تعطیلات آن برایشان ملموس‌‌تر است، و یا این‌که شاید به قصد نزدیکی هرچه بیشتر به هم‌میهنان جدیدشان صورت می‌گیرد که البته کاری بیهوده می‌نماید. زیرا ٱنهایی که از شادباش تعطیلات به جای کریسمس برافروخته می‌شوند ، نهایتا برایشان تفاوتی نخواهد داشت که شما خاورمیانه‌ای‌ها چه چیزی رابه آنها تبریک بگویید.

goo.gl/C9rieu

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

تصنیف "الا یا ایها الساقی"
🔸شادروان ایرج بسطامی

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

به مناسبت پنجم دی ماه سالروز تلخ زلزله ویرانگر شهر بم و درگذشت «ایرج بسطامی» خواننده بنام موسیقی ایران.

" گلپونه ها"

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

نسخۀ الکترونیکی هزارواژه‌های زیست‌شناسی، پزشکی و ژن‌شناسی منتشر شد

نسخۀ الکترونیکی هزارواژه‌های زیست‌شناسی (۱ و ۲)،‌ پزشکی (۱، ۲ و ۳) و ژن‌شناسی و زیست‌فنّاوری  بر روی تارنمای فرهنگستان زبان و ادب فارسی بارگذاری شد.

گفتنی‌است، پیش‌تر این کتاب‌ها در انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده است و تاکنون نسخۀ الکترونیکی هزارواژه‌های علوم مهندسی (سه جلد)، علوم زمین (سه جلد)، علوم انسانی (دو جلد)، هنر، زبان‌شناسی، باستان‌شناسی، روان‌شناسی، گردشگری و جهانگردی در تارنمای فرهنگستان منتشر شده بود.

دنباله نوشتار:
https://apll.ir/?p=14511

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

بازآفرینیِ سوگْ سرودی کهن در فیلمنامه‌ای امروزین

دکتر جلیل دوستخواه

/channel/iranboom_ir/39749

در ادب کهن فارسی، نمونه والای این کوشش و کُنش را در کار فردوسی و فرآیند شکل گیری و تکوین حماسهٔ بزرگ او می‌یابیم. هنگامی که او آشکارا از  «نو کردن گفته‌های کهن و یادمان‌های باستانی» به منزلهٔ خویشکاریِ بزرگِ خود سخن می‌گوید و در سرتاسر منظومهٔ عظیمش به زنده و پویا کردن دیرینگان اسطوره و افسانه و حماسه و روز آمدن گردانیدن بُن مایه‌های کهن همت می‌گمارد، نشان می‌دهد که به این امر بایسته و مهم وقوف کامل دارد.

از روزگار فردوسی تا امروز نیز، این روایتهای باستانی در ساختار فرهنگی و هنریِ آفریده و عرضه داشتهٔ او در میان ایرانیان و بخشهایی از جُز ایرانیان با پذیرهٔ گسترده‌ای رو به رو بوده و برداشتها و دریافتهای گوناگونی دربارهٔ آنها ابراز شده است. اما در هزارهٔ گذشته بیشتر کارهای انجام پذیرفته در پیرامون شاهنامه، جنبهٔ متن شناختی و یا پژوهش در ویژگی‌های ادبی و زبانی و اندیشگی داشته که همانا در نوع خود ضروری و ازشمند است. تنها در درازنای سدهٔ اخیر است که شماری از اهل هنر و فرهنگ در راستای بازپردازی و روزآمد گردانی روایتهایی از حماسهٔ ایران در ساختارهای ادبی و هنری این زمانی کوشیده و کارهایی عرضه داشته‌اند.

در این راستا کارهای بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و سینما و پژوهشگر هنرهای نمایشی، با دانش و ژرف بینی و آزمونهای چند ده ساله‌اش، جای ویژه‌ای دارند.
نگارش و اجرای نمایشنامهٔ یزدگرد سوم از جمله اثرهای درخشان و یادمانیِ او و از نمونه‌های هنری شاخص عصر ماست. فیلمنامه دیباچهٔ نوین شاهنامه به قلم وی نیز کار ارجمند دیگری از ابن هنرمند پویا و پیشرو است که می‌توان آن را جبران غفلتی هزار ساله در عرصهٔ شناخت زندگی و آفرینشِ درآمیخته با رنج و شکنجِ شاعر بزرگ و حماسه‌سرای شگفتْ کار ایرانی و یکی از اُعجوبه‌های ادب جهانی به شمار آورد.

بیضایی در تدوین و نگارش فیلمنامهٔ سیاوش خوانی سنگِ تمام گذاشته و تراژدی بسیار مهم و کلیدی سیاوش را در ترکیبی درخشان و تلفیقی ستودنی از بن‌مایه‌های کهنِ آن و فرهنگ توده، در قالب هنر هفتم بازپرداخته و روز آمد کرده است.

چارچوب ساختاری این فیلنامه را آیین دیرینه سوَشون (سوگِ سیاوش) که پیشینه‌ای چندین هزار ساله دارد- شکل بخشیده است. می‌دانیم که نَرشَخی نویسندهٔ تاریخ بخارا در نیمهٔ سدهٔ چهارم هجری (همزمان با روزگار فردوسی) از سوگْ سروده‌های مردم بخارا برای سیاوش که آن را کینِ سیاوش می‌خواندند، یاد کرده و پیشینهٔ آن آیین را بیش از سه هزار سال شمرده است. همچنین آگاهی داریم که الکساند مون کیت باستان شناس روس، در سدهٔ بیستم میلادی در همان سرزمینِ برگزاری و رواج این آیین، یعنی ناحیهٔ پنج کند در درهٔ زرافشان، سنگ نگاره‌ای نمایشگر یکی از نشستهای سوگ سیاوش را بر بدنه کوهی بازشناخت که بعدها و.س. گرمیاشنکا آن را بازنگری کرد.

طرح روی جلد سیاوش‌خوانی، نمایی از همین بازنگاری است و بیضایی ساختار فیلنامه‌اش را با الهام‌گیری از آن سوگْ آیینِ باستانی و با بهره‌گیری از شیوه‌ها و معیارهای نمایش‌های تودگی و همهٔ تجربه‌های ادبی و هنریِ خود و نیز برداشت ویژه‌اش از فرآیند سوگْ سرود سیاوش در شاهنامه و باریک بینی در منش و کُنِش نقش‌ورزانِ این روایت، طرح‌ریزی کرده و استادانه به سرانجام رسانده است.
نویسنده در زمینه‌پردازی و صحنه‌آرایی این فیلمنامه و به نمایش گذاشتن همهٔ نکته‌ها و دقیقه‌های گفتاری و کرداریِ بازیگرانش، بیشترین بهره را از نمادْ آیینی و فاصله گذاری میان نقش و نقش‌ورز گرفته است. به کار گرفتنِ شگردهای شناختهٔ نمایشهای تودگی و مهارتهای تعزیه گردانی در ساختار اثری که در نهایت امر باید از آن فیلمی ساخته شود، توفیق چشمگیری است در تلفیق روشهای بومیِ دیرینه و بایسته‌های جهانْ شمول هنر هفتم.

خوانندهٔ سیاوش خوانی، هر گاه داستان سیاوش را در شاهنامه با دقت و ژرف نگری خوانده و با الفبای هنر ترکیبی و گستردهٔ سینما و فیلنامه پردازی و فیلم سازی نیز آشنا باشد، می‌تواند چنین بینگارد که فردوسی طی زمان کرده و بدین روزگار آمده و روایت اندوهبارِ زندگانی و سرانجامِ سیاوش را با همان بن مایه‌های دیرینه، اما در ساختاری متفاوت با آنچه در شاهنامه بدان بخشیده بود، دیگر باره جامهٔ هنری پوشانده است.

ویژگی چشمگیر رویکردِ بیضایی به اسطوره و حماسهٔ ایران، جُستار ریشه‌ها و بنیاد هاست و نه همین بسنده کردن به تنه‌ها و سرشاخه‌هایِ آشکار و در دیدرسِ همگان. از همین روست که او پای در راهی دشوار می‌گذارد و هزارتوهایِ تاریک و ناشناخته را با پای صبر و بردباری می‌پیماید تا به گنجِ شایگان دست یابد و...

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/4871-bazafarini-sogh-siavash-sorodi-kohan.html

Читать полностью…
Подписаться на канал