مکتبی که بشر را به نهفته ترین رازهای خلقت و ملکوتی ترین فضائل ومکارم اخلاقی آشنامی سازد و نهال عشق ومحبت را در قلوب دلدادگانش چنان بارور می سازد که به همگان عشق ورزند وسراسر عشق شوند. چشم(💎)سوم پیج اینستا گرام https://instagram.com/parvazrooh110
مراقبه :
مراقبه، کلید حضور در لحظه حال است، لحظه حاضر و مراقبه سفری است از آنجا به اینجا، سفری از گذشته و آینده به اینجا و اکنون خدا اینجاست؛ خدا در اکنون است با مراقبه و شناخت خود، این بازگشت به خود آغاز میشود.
مرحوم علامه حسنزاده آملی در صد و ده اشاره مینویسد:
«اگر اهتمام داشته باشیم و حضور شبانهروزی خود را با مراقبتمان حفظ کنیم و وساوس خواطر را که بیخود در ما میدان میگیرد و ما را به خود مشغول میدارند را از خود دور کنیم، امیدی میرود که به چیزی دستپیدا کنیم.»
مرحوم علامه طباطبایی مینویسد:
«مراقبه یعنی توجه باطنی انسان به خدا و روی نگرداندن از آن در همه احوال. مراقبه این است که انسان در اوقات بیداری از اول صبح تا هنگام خواب از یاد خدا غافل نباشد و تمام گفتار و کردارش برای خداوند متعال و جلب رضای او باشد او را همه¬جا حاضر و بر کارهای خود ناظر بداند و خویشتن را در محضر او بیابد در روایت آمده است: «اعْبُد اللهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ» خدا را آنگونه عبادت کن که گویی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.»
منبع: کتاب #رهروان_تنها
@haghightx
گاهی
تنها چیزی که مرا
به زندگی پیوند میدهد
فراموشــیِ دنیاسـت
یک فنجان چای
نسـیمی آفتابزده
و یک موسیقی آرام
چیزی شـبیه صـدای تو
#معصومه_صابر
@haghightx
شرح یک بند از الهی نامه در کتاب رهروان تنها:
الهی در دار تو، بر دار تو ، از دار تو ، بردار ز رخ پرده که : " لیس و فی دار غیره دیار، تو .
الهی در دار تو :
یعنی خداوندا در سراسر وجود و دار هستی ، جز تو کسی نیست و وجود هر هستی، از هستی توست .
از دار تو:
یعنی چه بسیار کسانی از پیامبران و عرفا که بخاطر توحید و سر دادن ندای یکتا پرستی بر چوبه دار رفتتد.
بر دار تو:
یعنی همان کسانیکه بر دار و چوبه اعدام رفته اند ، وجودشان جز تو نیست و تاییدی است بر سخن حلاج که بر چوبه ی دار نیز میگفت : "انا الحق ،من خدایم"
بردار ز رخ پرده:
یعنی حجاب و پرده شرک و دوبینی را از دیدگان ما بردار
که لیس فی دار غیره دیار:
این جمله منسوب به "منصور حلاج" است که در اخرین لحظات می گفت: "لیس فی الدّار غیرنا الدّیار"؛ جز ما هیچکس در این خانه دنیا ساکن نیست. این تعبیر عرفانی، بدین شکل هم نقل شده است که: لیس فی الدار غیره دیّار؛ یعنی جز او هیچ دیّاری نیست.
منبع : کتاب رهروان تنها ، الهی نامه
@haghightx
در تعجبم از کسی که می گوید؛
معشوقم خداست و آنگاه از فراقش
می نالد و نوحه سرایی می کند !
آخر مگر می شود او حتی
لحظه ای از بنده اش جدا باشد؟!
فراقی در کار نیست.
فراق ناممکن است.
هر چه هست وصال است،
و این ماییم که ناآگاه به وصالیم.
"او با شماست هر کجا که باشید."
پس لازم نیست به جایی بروی.
فقط به وصل خود آگاه شو.
@haghightx
اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته میشود واکنشی عاطفی نشان بدهی ، به رنج بردن ادامه خواهی داد
قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهدهگر بودن است ، قدرت در خودداری است
اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند
هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت
نفس بکش و بگذار بگذرد...
وارن بافت
@haghightx
هان مشو نومید چون واقف نیی از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
#حافظ
@haghightx
رها کردن به این معناست که بعضی آدمها بخشی از “تاریخ” زندگی ما هستند ولی بخشی از “سرنوشت” ما نیستند!
#استیو_مارابولی
@haghightx
گفتم که « عشق چیست؟ »تهی کرد جام و
گفت:
«بر هرکسی به شیوهای این داستان گذشت...»
#نصرت_رحمانی
@haghightx
🌱راه عشق الهی، راه خاموشان است
عشق در راه خدا، همچون آب شور است
هرچه بیشتر مینوشی، عطشت بیشتر میشود
آنجا که صدای نفس باید خاموش شود،
و آتش دل، راه را روشن کند.
عشق به خدا، بازیِ اهل معناست،
نه آنان که با نسیمی بلرزند،
و با نگاهی خاموش شوند.
در این راه، باید بسوزی
اما نه شکایت کنی،
که این سوختن، آغازِ روشن شدن است.
و بسا کسانی که تو را نفهمند،
بر تو بتازند،
لبخندت را ریا ببینند،
سکوتت را گناه بشمارند،
و روشنیات را دیوانگی بخوانند.
ولی تو، دل از خلق بردار،
و با خالق پیمان تازه کن.
در این راه، نه تهمت تو را میلرزاند،
و نه قضاوت خاموشت میکند.
چرا که قلبی که با نور خدا میتپد،
از تاریکیهای بیرون نمیترسد.
بگذار بگویند
تو فقط برو.
برو تا به او برسی
که رسیدن به خدا،
ارزش همهی بریدنها را دارد
کانال عشق الهی 👇👇👇
https://ig.me/j/AbYpnV_rdexI00bK/
اهمیت و ضرورت عرفان :
در تصور اغلب افراد، معنی عمر دنیوی و فرصت محدودی که به آنان داده شده روشن نشده است و چنین میپندارند که انسان در اصل برای دنیا خلق شده است و حال دستوراتی هم نیز -به صورت کلی- به خاطر حضور در آخرت تحت عنوان دین، داده شده است؛
آنان میپندارند که چون مشکل دارند، نمیتوانند به عرفان و خدا بپردازند درصورتیکه حقیقت این است که چون به عرفان و خودشناسی نمیپردازند و از این وادی دورند، مشکل دارند.
عرفان را کسی میفهمد که با سکوت، خلوت و دنیای درون خود آشنایی داشته باشد، عرفان راهی است که انسان را به ورای دنیای فیزیکی و ظاهری و به ملکوت میبرد.
عرفان واقعی یعنی از خود رد شدن، از خود گذشتن و به خدا رسیدن. کسی که بتواند از تعلقاتش و خودش بگذرد میتواند به دیدار خداوند نائل شود. از مال خود، از فرزند خود؛ از همسر خود و از کلیه وابستگی های خود و نهایتاً از وجود نفسانی خود گذشتن کار یک عارف واقعی است.
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
(حافظ)
منبع: مقدمه کتاب #رهروان_تنها
@haghightx
🌹راز زندگی این است که
بفهمیم هرروز
یک معجزه است...
شما همین یک زندگی را دارید
دیگرهرگز متولد نخواهید شد
پس تا میتوانی زندگی را زندگی کن
صبح بخیر❤️
@haghightx
مراقبه و مدیتیشن :
در عرفانهای نوظهور، هدف خودشناسی و معرفت نفس به انگیزه رسیدن به خدا نیست. هدف آنان مدتیشین (تمرکز)، آن هم برای رسیدن به آرامش است.
باید توجه داشت که هدف از عرفان، شهود خدا در تمام صحنههای زندگی و احوال درون و بیرون است. عرفان یعنی خود را حاضر در محضر خدا دیدن و شناخت حضوری خدا و اسما، صفات و افعال الهی. شادی، نشاط، آرامش و امثال آن از هدفهای نهایی و غایی عرفان نیست و رسیدن به این حضور و شهود الهی، فقط از راه شناخت خدا و یاد وی محقق میشود: «اَلا بِذِکر اللهِ تَطمَئنُّ القُلُوبُ.»
شبه عرفانها نوعی تخدیر پدید میآورد و تخدیر، محصول فلج کردن عقل و ذهن است و چنین آرامشهایی هیچ مبنای عقلانی ندارد. استفاده از مادههای توهم زا در عرفانهایی از نوع غربی و استفاده افراطی در موسیقی و سکس که در نوع شرقیاش رواج دارد، همه از دایره عرفان و عقلانیت خارج هستند.
در عرفان اصیل برای رسیدن به معرفت و توحید خالص بر «خودشناسی» تأکید میگردد. ترک گناه، تقوا و تزکیه نفس مهمترین شاخص عرفان اصیل و ناب است.
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۵۳۰
@haghightx
صبر آسون نیست…
باید دلت بلرزه ولی پاهات نلرزه
باید اشک بیاد ولی شک نیاد
اما وقتی صبر میکنی،
خدا دقیقاً همونجاست
کنارت، همراهت، پناهت...
@haghightx
مبحث سکوت
صدای خداوند یک آن هم قطع نمیشود و اگر ساکت و خاموش باشیم، حتما آن را خواهیم شنید. خداوند پیوسته در سخن است ولی ذهن گویای ما آن را نمیشنود در صورتی که دینداری، همین تجربه استماع صدای خداوند است و آن زمان که این سخن استماع شد، خداوند از حنجره عارف سخن خواهد گفت؛ بنابراین ضمیر عارف باید خاموش باشد.
وقتی عارف سخن میگوید درواقع خداوند است که از حنجره او حرف میزند و عارف گوینده با مخاطبانش از جهت شنیدن سخنانی که به ظاهر خودش میگوید، یکسان است؛ یعنی خودش هم میگوید و همزمان برای اولین بار میشنود که این کیفیت اسرارآمیزی است که عرفا در آثار خود بدان اشاره و آن را توصیف نمودهاند. (1)
استاد صمدی آملی در رابطه با این سکوت میگوید:
«... لذا فرمودهاند به سکوت تام میافتید، سکوت تام شما را میگیرد، الفاظ کلاً برداشته میشود. این ذکر و اذکار و چله گیری و اینها همه اواسط راه است، اوایل راه است، پایان راه این است که همه را کنار بگذاری، سکوت محض، نمیفهمی، نمیشنوی، یک جهلی آدم را فرا میگیرد، که ای به قربان آن جهل بشوم...» .
منبع: کتاب #رهروان_تنها
@haghightx
شما هرگز میزان آن خسارتی که به کسی زدید درک نخواهید کرد تا زمانی که همان را با شما انجام دهم.
به همین علت است که من اینجا هستم.
#کارما
@haghightx
روشهای توازن چاکرای قلب
احساسات سرکوب شده را بروز دهید
خودتان و دیگران را ببخشید
اگر ارتباطی به نفع شما نیست آن را تمام کنید
با خودتان دوست و رفیق باشید
انسانهایی که نیاز به محبت دارند را با آرامش در آغوش بگیرید
برای تمام کسانی که به کمک احتیاج دارند یک گوش شنوا داشته باشید
با عشق و محبت از دیگران نگهداری و مراقبت کنید
روی چمن ها راه بروید و در جنگل قدم بزنید
@haghightx
آنک بیباده کند جان مرا مست کجاست
و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست
و آنک سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنک سوگند من و توبهام اشکست کجاست
مولانا
@haghightx
سلوک هنر ارتباطات :
اگر سلوک را از یک دیدگاه «هنر ارتباطات» بدانیم سخن گزافی نگفتهایم.
چنانچه نیم ساعت یا یک ساعت در خلوت بنشینید و به افکار، فعل و انفعالات ذهنی و احساسات خود و آنچه که در ذهن شما در حال جریان است نگاه کنید به این واقعیت بسیار مهم پی خواهید برد که بیش از نود درصد از ذهن، فکر و احساسات شما را "دیگران" به خود مشغول کرده اند و شما چارهای جز اندیشیدن به آنها ندارید، و بدون اینکه ارادهای در کنترل و یا مدیریت این افکار و اوهام داشته باشید، همه وجود شما را این خیالات به سیطره خود درآورده است، و عمده این افکار هم ناشی از معاشرتهایی است که در طول روز و یا در گذشته با دیگران داشتهاید.
در هر ارتباطی چه در حین ارتباط و چه خصوصا ًبعد از ارتباط، ذهن شما، درخلوت و تنهایی، در نماز و یا در مراقبه، فعّال میشود و دائماً به آنچه درارتباط، پیش آمده میاندیشد و بارها و بارها آن صحنه را مانند پرده سینمایی از جلوی چشم خود میگذراند و به آن فکر میکند و سعی دارد که از آن هویت و منیت استخراج نماید.
به عنوان مثال:
- منظور فلانی از این حرکت و رفتارش چه بود؟
- چرا به فلان شخص که این چنین رفتاری با من کرد قاطعانه جواب ندادم؟
-آیا فلانی دید که فلان کار خوب را من کردهام؟
- حسن و تقی در مورد من چه قضاوتی میکنند؟
- چرا من اینقدر به دیگران رو دادهام؟
- چرا فلانی حرمت من را نگه نمیدارد و به خود اجازه هر شوخی با من را به خود میدهد؟
- چرا من آن شهامت و اعتماد به نفس لازم را ندارم که بتوانم جواب طرف مقابل را بدهم و غیره...
پس از هر ارتباطی، علی الظاهر و فیزیکی از شخص مقابل خداحافظی میکنیم و از او جدا میشویم و او را به زبان به خدا میسپاریم، ولی باطناً و در اصل او را به ذهن میسپاریم و کار نفس شروع میشود و مانند خوره به جان خود میافتیم و بار سنگینی از فکر و فعل و انفعالات ذهنی را به دوش میکشیم.
جان همه روزه لگدکوب خیال
وز زیان و سود وز خوف مال
نی صفا میماندش نی بال و پر
نی به سوی آسمان راه سفر
(مولوی)
کسی که هنوز به آن درجه از درک و شناخت و معرفت لازم در معاشرتها و ارتباطاتش با دیگران نرسیده،
- جایی که باید سکوت کند پرحرفی میکند.
- جایی که باید صبحت کند و از حقی دفاع کند، سکوت پیشه میکند.
- جایی که باید نسبت به رفتار طرفِ مقابل، عکس العمل لازم و قاطع را داشته باشد، سست عمل میکند.
- جایی که باید خشم ممدوح داشته باشد، نرمی و ملایمت از خود نشان میدهد.
- جایی که باید در کار خود اخلاص داشته باشد و نظر بر غیر نداشته باشد، نظرش به تشکر، ستایش و مدح دیگران است.
- جایی که باید تولّی و تبرّی داشته باشد و در دوستیها و روابط و محبت کردنها حد و اندازه نگه دارد، دچار افراط و تفریط میشود.
چنین شخصی ذهنیت دیگران نسبت به خودش و اینکه دیگران در موردش چه فکری میکنند و اینکه آیا او را بد و یا خوبش میدانند، از نان شب برایش مهمتر است و ساعتها به خود گیر میدهد و دیگران و محتویات ذهنی خود را سبک و سنگین میکند، تا یک ذهنیت مثبتی از خود در دیگران بیاید و ساعتی حاضر نیست از این بازار شخصیت بیرون بیاید و دمی به خود استراحت بدهد و آخر سر هم، جز سرخوردگی، خستگی و کوفتگی چیز دیگری عایدش نمیشود.
اگر وی برای لحظاتی چشم واقع بینش را باز میکرد، متوجه این حقیقت مهم میشد که اگر قرار بود دیگران وی را تأیید نموده باشند تا الان باید تأیید کرده باشند، اگر قرار بود از ذهن و فکر و خیالی که ریشه در دیگران دارد، به جایی برسد، تا الان باید رسیده باشد؛ پس اینکه یک عمر داریم درجا میزنیم و در خود تکرار میشویم و هنوز سرجای اولمان هستیم این خود بهترین دلیل است که باید نسخه دیگران را پیچید و کنار گذاشت؛ چون از راه ذهن و اندیشیدن به دیگران به جایی نخواهیم رسید و این چرخه تا پایان عمر ادامه خواهد داشت.
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
کتاب رهروان تنها صفحه ۳۹۹
@haghightx
راه سالکان از نگاه دیگران
همچون کوره راهی رازآلود به نظر می رسد.
ناشناخته و خلوت و اسراری.
آن شبیه هیچکدام از راه های
شناخته شده ی ذهنی نیست.
و دقیقاً از این روست که رهروانش
اندک اند و هر کسی شجاعت ورود
به آن را ندارد.
زیرا راه سالکان،
راهیست که با موت اختیاری
و دست شستن از همه دلبستگی ها
و دانستگی ها آغاز شدنی است.
راه سالکان،
روشن ترین راه به زندگیِ حقیقی
و حقیقتِ زندگی است.
@haghightx
یکی از شجاعانهترین تصمیمها
رها کردن آن چیزی است که به روان شما آسیب میزند.
#دیوید_هاوکینز
@haghightx
اقسام سالکین:
1- مجذوبان سالک
مجذوب سالک یعنی شخص ابتدا جذب شده و سپس سالک میگردد؛ مانند فضیل عیاض این افراد فطرت پاکی دارند و معمولاً گمنام هستند.
مجذوبان سالک به سالکانی گفته میشود که پیر و مربی ظاهری ندارند و در اثر مددهای باطنی و عنایتهای غیبی تربیت پیدا میکنند و دارای نفوس پاک و رحمانی میشوند و تعداد این گروه از سالکان در هر منطقه جغرافیایی و مقطع زمانی شاید از تعداد انگشتان دست تجاوز نکند.
این نحوه سلوک را "سلوک اویسی" مینامند و راز وجه تسمیه آن در سلوک پر رمز و راز اویس قرنی نهفته است، زیرا اویس با اینکه در زمان رسول گرامی اسلام زندگی میکرد و از اصحاب سّر امیر مومنان علی به شمار میرفت ولی ظاهراً ارتباط فیزیکی با این دو کانون نورانی نداشت و در شهر یمن با مادر پیر خود روزگار میگذرانید و خود را روز و شب وقف خدمت مادر سالخورده کرده بود؛ با این همه اشراقات باطنی او از سیر نوری در آفاق این دو خورشید همیشه نورانی حد و حصری نداشت ولی پس از درگذشت مادرش به خدمت امیرمومنان شتافت و به حمایت بیچونوچرا از آن حضرت همت گماشت تا در یکی از جنگها به شرف شهادت نایل آمد.
🌱گرچه دوریم ولی با تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی
(حافظ)
در ادبیات عرفانی ما بر این دقیقه کلامی پای میفشارند که در سفرهای روحانی دوری راه وجود ندارد و ارتباطات روحی و معنوی برای مردان راه کار دشواری نیست.
🌱گر پیش منی و بیمنی، در یمنی
گر در یمنی و با منی، پیش منی
🌱من با تو چنانم ای نگار یمنی
کاندر عجبم که من توام یا تو منی
(ابوسعید ابوالخیر)
منبع: کتاب #رهروان_تنها
@haghightx
سالکان واصِل همچون عوام
بدنبال کسی نمی گردند.
چه نیک می دانند
که هر کس و هر چیزی
به موقع و به گاهِ ضرورت
بر سر راه شان سبز می شود.
این راز راه است
و تصمیم گیرنده اش روح کل است.
@haghightx
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
حقیقت آیینهای بود که از آسمان به زمین افتاد و شکست ، هرکس تکهای از آن را برداشت خود را در آن دید ، گمان کرد حقیقت نزد اوست
حال آنکه حقیقت نزد همگان پخش بود!
#مولانا
@haghightx
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سعی کن یاد بگیری تمایز قائل شوی
بین کسی که سزاوار یک توضیح کامل است
کسی که سزاوار فقط یک جواب
و کسی که سزاوار سکوت است.
@haghightx
دوازده قانون کارما
3- قانون فروتنی:
آنچه را که با فروتنی نمی پذیری، از هستی به تو باز خواهد گشت. چنانچه هرکسی را که می بینیم، دشمن یا دارای خصیصه ای منفی تلقی کنیم، در سطح آگاهی بالایی در هستی قرار نگرفته ایم.
@haghightx
دوازده قانون کارما
2-- قانون آفرینش:
زندگی فقط یک اتفاق گذرا نیست، بلکه مشارکت ما را در همه مراحل و جوانب آن می طلبد. ما بصورت درونی و از طریق محیط بیرونی با هستی، در وحدتی کامل قرار گرفته ایم. (ما جزئی هستیم از کل هستی!) هر آنچه که در محیط بیرون، ما را احاطه کرده است، کلیدی است برای شناخت درون خود. خودت باش و آنچه را که شایسته زندگی خود میدانی، انجام بده.
@haghightx
دوازده قانون کارما
1- قانون عظیم:
محصول زندگی ات نتیجۀ همان چیزی است که می کاری که به قانون علت و معلول معروف است. (جز از کِشته نَدروی!) هر آن چیزی که توسط هستی بما برمی گردد، همان (پندار، گفتار، کردار و احساس) ماست که در کیهان منتشر می کنیم. چنانچه خواهان شادی، صلح، عشق و دوستی هستیم، در نتیجه بایستی شاد، صلح طلب، محبوب و یک دوست باشیم.
@haghightx
سلام
صبح بخیر❤️
مرا عهدیست با شادی
که شادی آن من باشد
مرا قولیست با جانا
که جانان جان من باشد
به خط خویشتن فرمان
به دستم داد آن سلطان
که تا تختست و تا بختست
او سلطان من باشد
اگر هشیار اگر مستم
نگیرد غیر او دستم
وگر من دست خودخستم
همو درمان من باشد
#مولانا
@haghightx