https://t.me/+S4dqMW4DmeDcTzGZ آموزش انگلیسی با جزئیات کامل #grammar #conversation #teaching تدریس آنلاین زبان @englishteaching1398 آدرس کانال https://t.me/+S4dqMW4DmeDcTzGZ (ارتباط با ادمین) @ashte60
@englishteaching1398
حروف اضافه (Prepositions) در زبان انگلیسی نقش مهمی در ایجاد ساختارهای موازی (Parallel Structures) دارند. ساختارهای موازی به ساختارهایی اشاره دارند که در آنها اجزای مشابه از نظر دستوری به صورت متوازن و هماهنگ در جمله قرار میگیرند تا خوانایی و زیبایی جمله را افزایش دهند.
🍑🍑🍑نقش حروف اضافه در ساختارهای موازی:
🍓🍓1. حفظ توازن در لیستها:
- اگر در یک لیست از حروف اضافه استفاده میشود، بهتر است همه اجزای لیست از یک حرف اضافه مشابه پیروی کنند یا ساختار آنها یکسان باشد.
- غیرموازی:
*She is good at swimming, running and to dance.*
- موازی:
*She is good at swimming, running, and dancing.* (همه افعال با -ing)
*She is good at swimming, at running, and at dancing.* (تکرار حرف اضافه برای تأکید)
🍓🍓2. هماهنگی در ساختارهای مرکب:
- وقتی دو یا چند جمله یا عبارت با هم مقایسه یا ترکیب میشوند، حروف اضافه باید به صورت موازی استفاده شوند.
- غیرموازی:
*He was interested in reading books and to watch movies.*
- موازی:
*He was interested in reading books and watching movies.*
*He was interested in books and movies.* (حذف حرف اضافه تکراری)
🍓🍓3. تکرار یا حذف حروف اضافه برای وضوح:
- گاهی تکرار حرف اضافه برای جلوگیری از ابهام ضروری است.
- ابهام:
*She talked about her trip to Spain and her new job.* (آیا درباره شغلش هم صحبت کرد یا فقط درباره سفر؟)
- واضح:
*She talked about her trip to Spain and about her new job.*
🍓🍓4. حروف اضافه متفاوت در ساختارهای موازی:
- اگر هر بخش از جمله نیاز به حرف اضافه متفاوتی دارد، باید هر کدام به درستی استفاده شوند.
- موازی:
*He is afraid of darkness but interested in science.*
🍑🍑🍑 نتیجه گیری:
حروف اضافه در ساختارهای موازی باید به گونه ای استفاده شوند که تعادل دستوری را حفظ کنند. در برخی موارد، تکرار حرف اضافه ضروری است، در حالی که در موارد دیگر میتوان آن را حذف کرد تا جمله روانتر شود. رعایت این اصل به بهبود خوانایی و زیبایی جمله کمک میکند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
گرامر کلمه "above" در انگلیسی به شرح زیر است:
---
🍓🍓۱. به عنوان حرف اضافه (Preposition)
معنای اصلی: نشاندهنده موقعیت "بالاتر از چیزی" (به صورت فیزیکی یا انتزاعی).
مثالها:
- The clock is above the door.
(ساعت بالای در است.)
- Temperatures were above average this summer.
(دماها این تابستان بالاتر از حد متوسط بود.)
---
🍓🍓 ۲. به عنوان قید (Adverb)
معنا: اشاره به مکانی یا موقعیتی "بالا" بدون نیاز به مفعول.
مثالها:
- She lives in the apartment above.
(او در آپارتمان بالایی زندگی میکند.)
- The rules mentioned above apply to everyone.
(قوانین ذکرشده در بالا برای همه اعمال میشود.)
---
🍓🍓۳. به عنوان صفت (Adjective)
معنا: توصیف چیزی که "بالاتر یا پیشتر" اشاره شده است.
مثالها:
- Please read the above instructions carefully.
(لطفاً دستورالعملهای بالایی را با دقت بخوانید.)
- The above examples clarify the rule.
(مثالهای بالا قاعده را روشن میکنند.)
---
🍓🍓 ۴. کاربردهای خاص و عبارات رایج
- Above all: به معنای "از همه مهمتر".
- Above all, be honest. (از همه مهمتر، صادق باش.)
- The above: به عنوان اسم برای اشاره به متن/چیزی که پیشتر آمده.
- The above is a summary of our findings. (متن بالا خلاصهای از یافتههای ماست.)
---
🍓🍓 ۵. تفاوت با "over"
- Above: موقعیت ثابت و بالاتر (بدون تماس فیزیکی).
- The moon is above the mountains.
- Over: پوشش یا حرکت از یک سمت به سمت دیگر.
- The plane flew over the city.
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@conversation1404
ویدیو شماره ۱۷ فنون ترجمه دکتر کشفی
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
در زیر کاربردهای حرفهای حرف اضافه "of" در زبان انگلیسی به صورت کلی و جامع بیان شده است.
🍇🍇۱. مالکیت یا رابطه (Possession/Relationship)
- *The CEO of the company announced a new strategy.*
مدیرعامل شرکت یک استراتژی جدید اعلام کرد.
- *The impact of climate change is undeniable.*
تأثیر تغییرات اقلیمی انکارناپذیر است.
---
🍇🍇۲. ترکیب یا مواد سازنده (Composition)
- *This necklace is made of pure gold.*
این گردنبند از طلای خالص ساخته شده است.
- *A team of scientists conducted the research.*
یک تیم متشکل از دانشمندان این پژوهش را انجام دادند.
---
🍇🍇۳. منشأ یا منبع (Origin/Source)
- *She is a graduate of Stanford University.*
او فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد است.
- *The theories of Einstein revolutionized physics.*
نظریه های اینشتین فیزیک را متحول کرد.
---
🍇🍇 ۴. اندازه گیری (Measurement)
- *Add two cups of flour to the mixture.*
دو فنجان آرد به مخلوط اضافه کنید.
- *The project requires a budget of $1 million.*
این پروژه به بودجه ای معادل یک میلیون دلار نیاز دارد.
---
🍇🍇۵. عبارات توصیفی (Descriptive Phrases)
- *He is a man of great wisdom.*
او مردی خردمند است.
- *This is a matter of national security.*
این مسئله ای مربوط به امنیت ملی است.
---
🍇🍇 ۶. بخشی از کل (Partitive Use)
- *Only a few of the applicants were selected.*
فقط چند نفر از متقاضیان انتخاب شدند.
- *The majority of the team supported the decision.*
اکثریت اعضای تیم از این تصمیم حمایت کردند.
---
🍇🍇 ۷. عبارات زمانی (Time Expressions)
- *The contract will expire by the end of June.*
قرارداد تا پایان ژوئن منقضی میشود.
- *The event is scheduled for the first week of December.*
این رویداد برای هفته اول دسامبر برنامه ریزی شده است.
---
🍇🍇۸. علت یا دلیل (Cause/Reason)
- *He died of a rare disease.*
-
او بر اثر یک بیماری نادر درگذشت.
- *Many people suffer of loneliness in modern society.*
بسیاری از مردم در جامعه مدرن از احساس تنهایی رنج میبرند.
🍇🍇 ۹. عنوانهای رسمی (Formal Titles)
- *The Minister of Foreign Affairs will attend the summit.*
وزیر امور خارجه در اجلاس شرکت خواهد کرد.
- *The University of Oxford is ranked among the top globally.*
دانشگاه آکسفورد در میان برترین های جهان رتبه بندی شده است.
🍇🍇۱۰. افعال عبارتی (Phrasal Verbs)
-
- *Please take care of the documents.
مراقب اسناد باشید.
- *The board approved of the new policy.*
هیئت مدیره با سیاست جدید موافقت کرد.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
برای کلمههای «عصبانی شدن» و «عصبانیت» در انگلیسی، چندین واژه وجود دارد که هر کدام در موقعیتهای مختلف استفاده میشوند. در زیر برخی از رایجترین آنها را با تلفظ و مثالهایی همراه با ترجمه فارسی آوردهام:
---
🥽🥽 1. Angry (ˈæŋɡri)
معنی: عصبانی
مثال:
- She was angry because he forgot her birthday.
(او عصبانی بود چون او تولدش را فراموش کرده بود.)
---
🥽🥽 2. Get angry (ɡet ˈæŋɡri)
معنی: عصبانی شدن
مثال:
- Don’t get angry over small things.
(بر سر چیزهای کوچک عصبانی نشو.)
---
🥽🥽 3. Anger (ˈæŋɡər)
معنی: عصبانیت
مثال:
- His anger was visible on his face.
(عصبانیت او روی صورتش مشخص بود.)
---
🥽🥽 4. Mad (mæd)
معنی: عصبانی، دیوانه (در انگلیسی آمریکایی بیشتر به معنای عصبانی استفاده میشود)
مثال:
- He was mad at his friend for breaking his phone.
(او از دوستش به خاطر شکستن گوشیاش عصبانی بود.)
---
🥽🥽 5. Furious (ˈfjʊriəs)
معنی: خشمگین، بسیار عصبانی
مثال:
- She was furious when she found out the truth.
(وقتی حقیقت را فهمید، بسیار عصبانی شد.)
---
🥽🥽 6. Rage (reɪdʒ)
معنی: خشم شدید، عصبانیت شدید
مثال:
- He was filled with rage after the argument.
(او پس از بحث پر از خشم شدید بود.)
---
🥽🥽 7. Irritated (ˈɪrɪteɪtɪd)
معنی: تحریکشده، ناراحت (معمولاً برای عصبانیت خفیفتر استفاده میشود)
مثال:
- She was irritated by the constant noise.
(او از سر و صدای مداوم ناراحت بود.)
---
🥽🥽 8. Lose one’s temper (luːz wʌnz ˈtɛmpər)
معنی: از کوره در رفتن، کنترل خود را از دست دادن
مثال:
- He lost his temper when he saw the mess in the kitchen.
(وقتی آشفتگی آشپزخانه را دید، از کوره در رفت.)
---
🥽🥽 9. Annoyed (əˈnɔɪd)
معنی: ناراحت، آزرده (معمولاً برای عصبانیت خفیفتر)
مثال:
- I was annoyed by his constant interruptions.
(من از قطعکردنهای مداوم او ناراحت شدم.)
---
🥽🥽 10. Outraged (ˈaʊtreɪdʒd)
معنی: خشمگین، برآشفته (معمولاً به دلیل بیعدالتی یا رفتار نادرست)
مثال:
- The community was outraged by the unfair decision.
(جامعه از تصمیم ناعادلانه خشمگین شد.)
---
این واژهها بسته به سطح عصبانیت و موقعیت میتوانند استفاده شوند. برای مثال، «angry» و «mad» رایجتر هستند، اما «furious» و «rage» برای عصبانیت شدیدتر به کار میروند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت معنایی بین دو جملهی زیر به ساختار گرامری و نقش "as" در هر کدام مربوط میشود. در اینجا به صورت حرفهای تحلیل میکنیم:
---
🍇🍇 ۱. George spoke to Mary as an adult.
ساختار گرامری:
- "as an adult"
در اینجا به عنوان حالت (manner) یا نقش (role) تفسیر میشود و به George اشاره دارد.
- یعنی جورج در نقش یک بزرگسال با مری صحبت کرد (یعنی خود جورج بزرگسال بود).
معنا:
> جورج به عنوان یک بزرگسال (یعنی خودش بزرگسال بود) با مری صحبت کرد.
نکته:
این جمله ممکن است اشاره داشته باشد که مری یک کودک یا نوجوان است و جورج با او مانند یک فرد بالغ رفتار کرد (اما تأکید روی نقش جورج است).
---
🍇🍇 ۲. George spoke to Mary as to an adult.
ساختار گرامری:
- "as to an adult"
در اینجا به عنوان شیوهی خطاب (manner of address) تفسیر میشود و به Mary اشاره دارد.
- یعنی جورج با مری به شیوهای که معمولاً با یک بزرگسال صحبت میکنند، حرف زد.
معنا:
> جورج با مری طوری صحبت کرد که گویی او یک بزرگسال است.
نکته:
این جمله نشان میدهد که مری ممکن است کودک باشد، اما جورج با او مانند یک بزرگسال رفتار کرده است (تأکید روی رفتار جورج با مری است).
---
### تفاوت کلیدی:
- جملهی اول (as an adult) روی هویت یا نقش گوینده (جورج) تمرکز دارد.
- جملهی دوم (as to an adult) روی نحوهی صحبت کردن با مری تمرکز دارد.
مثال مقایسهای:
- اگر بگوییم:
- "The teacher spoke to the students as a parent." →
معلم در نقش یک والد (شاید خودش پدر/مادر باشد) با دانشآموزان صحبت کرد.
- "The teacher spoke to the students as to adults." →
معلم با دانشآموزان مانند بزرگسالان رفتار کرد (حتی اگر آنها کودک باشند).
این تفاوتهای ظریف در ساختار حرف اضافهای (prepositional) و توصیفی (adverbial) باعث تغییر معنا میشود.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، کلمات for، during، و while برای بیان زمان استفاده میشوند، اما هر کدام کاربرد و معنای متفاوتی دارند. در ادامه به تفاوتهای این کلمات با توضیحات حرفهای و مثالهای انگلیسی همراه با ترجمه فارسی میپردازیم.
🏀🏀 ۱. For
For برای بیان مدت زمان (طول یک دوره زمانی) استفاده میشود. این کلمه معمولاً با یک بازه زمانی مشخص (مانند چند ساعت، چند روز، چند سال) همراه است.
#### ساختار:
- For + مدت زمان
#### مثالها:
- I studied for three hours.
(من به مدت سه ساعت مطالعه کردم.)
در این جمله، "for three hours" نشان میدهد که مطالعه به مدت سه ساعت ادامه داشته است.
- She has been living in Paris for five years.
(او به مدت پنج سال است که در پاریس زندگی میکند.)
این جمله نشان میدهد که او پنج سال است در پاریس زندگی میکند.
🏀🏀 ۲. During
During برای بیان زمانی استفاده میشود که یک رویداد در طول یک دوره زمانی خاص اتفاق میافتد. این کلمه معمولاً با یک رویداد یا فعالیت همراه است، نه یک بازه زمانی دقیق.
#### ساختار:
- During + اسم (رویداد یا دوره زمانی)
#### مثالها:
- I fell asleep during the movie.
(من در طول فیلم خوابم برد.)
در این جمله، "during the movie" نشان میدهد که خوابیدن در طول نمایش فیلم اتفاق افتاده است.
- She received a call during the meeting.
(او در طول جلسه یک تماس دریافت کرد.)
این جمله نشان میدهد که تماس در طول زمان برگزاری جلسه اتفاق افتاده است.
🏀🏀۳. While
While برای بیان دو رویداد همزمان استفاده میشود. این کلمه معمولاً با یک جمله کامل (فعل + فاعل) همراه است و نشان میدهد که دو عمل در یک زمان اتفاق میافتند.
#### ساختار:
- While + جمله (فعل + فاعل)
#### مثالها:
- I listened to music while I was cooking.
(من در حالی که آشپزی میکردم، به موسیقی گوش میدادم.)
در این جمله، "while I was cooking" نشان میدهد که گوش دادن به موسیقی و آشپزی همزمان اتفاق افتادهاند.
- He called me while I was driving.
(او وقتی که من در حال رانندگی بودم به من زنگ زد.)
این جمله نشان میدهد که تماس گرفتن و رانندگی همزمان اتفاق افتادهاند.
🎾🎾🎾 تفاوتهای کلیدی:
۱. For برای بیان مدت زمان (چند ساعت، چند روز، و غیره) استفاده میشود.
۲. During برای بیان وقوع یک رویداد در طول یک دوره زمانی خاص استفاده میشود.
۳. While برای بیان دو رویداد همزمان استفاده میشود و معمولاً با یک جمله کامل همراه است.
⚽️⚽️⚽️ مقایسه با مثالهای مشابه:
- I studied for two hours.
(من به مدت دو ساعت مطالعه کردم.)
در اینجا "for" نشان میدهد که مطالعه دو ساعت طول کشیده است.
- I studied during the night.
(من در طول شب مطالعه کردم.)
در اینجا "during" نشان میدهد که مطالعه در طول شب اتفاق افتاده است.
- I studied while my brother was watching TV.
(من در حالی که برادرم تلویزیون تماشا میکرد، مطالعه کردم.)
در اینجا "while" نشان میدهد که مطالعه و تماشای تلویزیون همزمان اتفاق افتادهاند.
🎈🎈با توجه به توضیحات و مثالهای بالا، میتوانید تفاوتهای بین for، during، و while را به خوبی درک کنید و از آنها به درستی در جملات خود استفاده کنید.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت بین "only if" و "if only" در انگلیسی بسیار مهم است، زیرا هرکدام معنای کاملاً متفاوتی دارند.
---
🍇🍇1. Only If
(تنها در صورتی که)**
معنی: شرطی سختگیرانه است و نشان میدهد که
فقط در شرایط خاص اتفاقی رخ میدهد.
ساختار جمله:
\[ \text{Result} \]+ only if \+[ \text{Condition} \]
(نتیجه فقط در صورتی رخ میدهد که شرط برقرار باشد.)
✅ مثالها:
- You can succeed only if you work hard.
(شما فقط در صورتی موفق میشوید که سخت کار کنید.)
→ موفقیت فقط با سختکوشی ممکن است.
- The door will open only if you enter the correct password.
(درب فقط در صورتی باز میشود که رمز عبور صحیح را وارد کنید.)
→ بدون رمز صحیح، درب باز نمیشود.
🔹 نکته: "Only if" معمولاً در ابتدای جمله هم میآید، اما در این صورت جمله را معکوس میکنیم (حالت شرطی وارونه):
- Only if it stops raining will we go out.
(فقط در صورتی که باران بند بیاید، ما بیرون میرویم.)
🍇🍇2. If Only
(کاش / ای کاش)**
معنی: برای بیان آرزو یا حسرت در مورد چیزی که ممکن است واقعی نباشد استفاده میشود. معمولاً با زمان گذشته یا شرطی (Subjunctive) به کار میرود.
✅ مثالها:
- If only I had more money!
(کاش پول بیشتری داشتم!)
→ آرزوی داشتن پول بیشتر.
- If only she knew the truth.
(کاش او حقیقت را میدانست.)
→ افسوس که نمیداند.
- If only you were here with me.
(ای کاش تو اینجا با من بودی.)
→ حسرت حضور کسی که الان اینجا نیست.
🔹 نکته: "If only" میتواند در جملات شرطی برای بیان شرط غیرواقعی هم استفاده شود:
- If only you had called me, I would have helped you.
(کاش به من زنگ زده بودی، من کمکت میکردم.)
→ اما تو زنگ نزدی، پس کمک نکردم.
🍈🍈🍈خلاصه تفاوتها:**
Only if
معنی: | "تنها در صورتی که" (شرط ضروری)
کاربرد: | شرط واقعی و الزامی |
You can enter only if you have a ticket.
If only
معنی: | "کاش / ای کاش" (آرزو یا حسرت
کاربرد: | آرزوهای غیرواقعی یا افسوس |
If only I were younger! |
🍈🍈🍈 تست فهمیدن تفاوت:
- Only if you study, you will pass.
(فقط اگر درس بخوانی، قبول میشوی.)
- If only you studied, you would pass.
(کاش درس میخواندی، آنوقت قبول میشدی.)
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
فعل کمکی Deduction در انگلیسی برای بیان استنتاج، حدس منطقی یا نتیجه گیری بر اساس شواهد یا اطلاعات موجود استفاده میشود. این افعال به ما کمک میکنند تا با اطمینان مختلف (کم تا زیاد) در مورد چیزی حدس بزنیم. مهمترین این افعال عبارتند از:
🍇🍇 ۱. Must
- حدس با اطمینان بالا (تقریباً قطعی).
- مثال:
- She must be tired. She has worked for 12 hours.
- ترجمه: حتماً خسته است. او ۱۲ ساعت کار کرده.
---
🍇🍇 ۲. Can’t / Couldn’t
- حدس منفی با اطمینان بالا (مطمئن هستیم چیزی درست نیست).
- مثال:
- He can’t be at home. His car isn’t here.
- ترجمه: نمیتواند خانه باشد. ماشینش اینجا نیست.
---
🍇🍇 ۳. Might / May / Could
- حدس با اطمینان پایین (احتمال ضعیف تا متوسط).
- مثال:
- It might rain later. (شاید باران بیاید.)
- She could be in a meeting. (ممکن است در جلسه باشد.)
---
🍇🍇 ۴. Should / Ought to
- حدس منطقی بر اساس انتظارات (احتمال قوی اما نه قطعی).
- مثال:
- The package should arrive tomorrow. (بسته باید فردا برسد.)
---
### تفاوت Deduction با Guess معمولی:
- Deduction: بر اساس شواهد است.
- *The lights are off. He must be asleep.*
- Guess: بدون شواهد محکم.
- *Maybe he is asleep.*
این افعال در زمانهای مختلف (حال، گذشته، آینده) به کار میروند و ساختارهای متفاوتی دارند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
🍄🍄ساختار موازی قسمت دوم
🍇🍇 ۳. ساختار موازی در مقایسهها (Comparisons)
در جملات مقایسهای، دو بخش مقایسه شده باید ساختار یکسان داشته باشند.
- مثال نادرست:
Walking is better than to drive.
(پیادهروی بهتر از رانندگی کردن است.)
*اشکال:* "Walking" (فعلing) با "to drive" (مصدر) ناهمگون است.
- مثال صحیح:
Walking is better than driving.
(پیادهروی بهتر از رانندگی است.)
---
🍇🍇۴. ساختار موازی پس از دو نقطه (After a Colon)
اگر پس از دو نقطه لیست یا توضیحی میآید، باید ساختارها یکسان باشند.
- مثال نادرست:
The hotel provides: a pool, gym access, and you can enjoy free meals.
(هتل امکانات زیر را ارائه میدهد: استخر، دسترسی به باشگاه، و شما میتوانید از وعدههای غذایی رایگان لذت ببرید.)
*اشکال:* ترکیب اسم (a pool) با جمله (you can enjoy...).
- مثال صحیح:
The hotel provides: a pool, a gym, and free meals.
(هتل امکانات زیر را ارائه میدهد: استخر، باشگاه، و وعدههای غذایی رایگان.)
---
🍇🍇 ۵. ساختار موازی در جملات پیچیده (Complex Sentences)
در جملات طولانی، تمام بخشهای مرتبط باید ساختار مشابهی داشته باشند.
- مثال نادرست:
The manager asked us to finish the report, checking the data, and that we should attend the meeting.
(مدیر از ما خواست که گزارش را تمام کنیم، دادهها را بررسی کنیم، و در جلسه حاضر شویم.)
*اشکال:* ترکیب مصدر (to finish) با فعلing (checking) و جمله (that we should...).
- مثال صحیح:
The manager asked us to finish the report, to check the data, and to attend the meeting.
(مدیر از ما خواست که گزارش را تمام کنیم، دادهها را بررسی کنیم، و در جلسه حاضر شویم.)
---
### نتیجهگیری
رعایت ساختار موازی باعث خوانایی بهتر، حرفهایتر شدن نوشتار و کاهش ابهام میشود. برای بررسی Parallel Structure، همیشه افعال، اسمها، صفات یا ساختارهای دستوری را در بخشهای مرتبط مقایسه کنید.
✅ مثال پایانی:
- نادرست: She enjoys reading, to travel, and dancing.
- صحیح: She enjoys reading, traveling, and dancing.
(او از خواندن، مسافرت کردن، و رقصیدن لذت میبرد.)
@englishteaching1398
@englishteaching1398
Inversion
در انگلیسی به معنی وارونه کردن ترتیب معمول جمله (فاعل + فعل) است که معمولاً برای تأکید، بیان شرایط خاص یا در ساختارهای ادبی استفاده میشود. در اینجا چند نمونه رایج از inversion همراه با مثال و ترجمه آورده شده است:
---
🍇🍇۱. Inversion
در جملات شرطی (به جای "if")
معمولاً در جملات شرطی نوع دوم و سوم بدون استفاده از "if" به کار میرود.
- مثال:
- عادی: If I were rich, I would travel the world.
- Inversion: Were I rich, I would travel the world.
- ترجمه: اگر ثروتمند بودم، دنیا را سفر میکردم.
- مثال:
- عادی: If he had studied, he would have passed.
- Inversion: Had he studied, he would have passed.
- ترجمه: اگر او درس خوانده بود، قبول میشد.
---
🍇🍇 ۲. Inversion
بعد از قیدهای منفی یا محدودکننده
وقتی جملات با قیدهای منفی (never, seldom, hardly, etc.) شروع میشوند.
- مثال:
- عادی: I have never seen such a beautiful sunset.
- Inversion: Never have I seen such a beautiful sunset.
- ترجمه: هرگز چنین غروب زیبایی ندیده بودم.
- مثال:
- عادی: She rarely goes to the cinema.
- Inversion: Rarely does she go to the cinema.
- ترجمه: به ندرت به سینما میرود.
---
🍇🍇 ۳. Inversion
بعد از "so", "neither", "nor"
برای موافقت با جمله قبلی:
- مثال:
- عادی: I love chocolate. → My sister does too.
- Inversion: So do I.
- ترجمه: من هم همینطور.
- مثال:
- عادی: He can't swim. → His brother can't either.
- Inversion: Neither can his brother.
- ترجمه: برادرش هم نمیتواند.
---
🍇🍇 ۴. Inversion
در جملات مکانی (با فعل رفتاری)
در توصیف مکان (معمولاً در ادبیات یا توصیفات):
- مثال:
- عادی: A beautiful castle stands on the hill.
- Inversion: On the hill stands a beautiful castle.
- ترجمه: بر فراز تپه، یک قلعه زیبا قرار دارد.
---
🍇🍇 ۵. Inversion
بعد از "only"
وقتی "only" همراه با زمان/شرط در ابتدای جمله میآید:
- مثال:
- عادی: You can understand it only when you experience it.
- Inversion: Only when you experience it can you understand it.
- ترجمه: فقط وقتی آن را تجربه کنید، میتوانید بفهمید.
---
🍇🍇 ۶. Inversion
در جملات با "not only... but also"
- مثال:
- عادی: She is not only smart but also kind.
- Inversion: Not only is she smart, but she is also kind.
- ترجمه: او نه تنها باهوش است، بلکه مهربان هم هست.
---
🍇🍇 ۷. Inversion
در سؤالات
سؤالات در انگلیسی معمولاً inversion دارند:
- مثال:
- عادی: You are coming. → Are you coming?
- ترجمه: آیا میآیی؟
---
🍇🍇 ۸. Inversion
در عبارات تأکیدی با "no sooner", "hardly"
- مثال:
- عادی: As soon as he left, it started raining.
- Inversion: No sooner had he left than it started raining.
- ترجمه: به محض اینکه او رفت، باران شروع شد.
- مثال:
- عادی: I had hardly arrived when she called.
- Inversion: Hardly had I arrived when she called.
- ترجمه: به زودی رسیده بودم که او تماس گرفت.
---
🍅🍅🍅 نکته:
Inversion بیشتر در انگلیسی رسمی، ادبی یا موقعیتهای خاص استفاده میشود و در گفتار روزمره کمتر دیده میشود.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، حروف ربط (Conjunctions) و ساختارهای موازی (Parallel Structures) نقش مهمی در ایجاد جملات منسجم و روان دارند. در ادامه به توضیح این مفاهیم میپردازیم:
---
🍋🍋1. حروف ربط (Conjunctions)
حروف ربط کلماتی هستند که جملات، عبارات یا کلمات را به هم متصل میکنند. آنها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
🍓 الف) حروف ربط همپایهساز (Coordinating Conjunctions)
این حروف، عناصر همسطح (مانند دو اسم، دو فعل یا دو جمله مستقل) را به هم وصل میکنند.
حروف ربط همپایهساز در انگلیسی با FANBOYS به خاطر سپرده میشوند:
- For (برای)
- And (و)
- Nor (نه)
- But (اما)
- Or (یا)
- Yet (با این حال)
- So (بنابراین)
مثالها:
- She likes tea and coffee. (دو اسم)
- He wanted to go, but he was tired. (دو جمله مستقل)
---
🍓 ب) حروف ربط وابستهساز (Subordinating Conjunctions)
این حروف یک جمله وابسته (غیرمستقل) را به جمله اصلی متصل میکنند. برخی از رایجترین آنها:
- Because (چون)
- Although (اگرچه)
- If (اگر)
- When (وقتی)
- While (در حالی که)
- Since (از آنجا که)
مثال:
- Although it was raining, we went out.
---
🍓 ج) حروف ربط همبسته (Correlative Conjunctions)
این حروف به صورت جفتهای هماهنگ استفاده میشوند:
- Either...or (یا...یا)
- Neither...nor (نه...نه)
- Both...and (هم...هم)
- Not only...but also (نه تنها...بلکه)
مثال:
- Either you apologize or leave.
---
🍋🍋 2. ساختارهای موازی (Parallel Structures)
ساختار موازی به معنای استفاده از الگوی یکسان برای عناصر همسطح در جمله است. این کار باعث روانی و زیبایی جمله میشود.
🍇🍇🍇 قواعد ساختار موازی:
- اگر عناصر متعدد در یک لیست دارید، همه باید از یک دستور زبانی پیروی کنند (همه فعل، همه اسم، همه جمله وار و...).
- در جملات با حروف ربط همبسته (مثل not only...but also)، دو بخش باید ساختار یکسانی داشته باشند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، علائم نگارشی (punctuation) میتوانند معنای جمله را به طور قابل توجهی تغییر دهند. در زیر به چند نمونه از این تغییرات همراه با مثال اشاره میکنم:
---
🍇🍇 ۱. ویرگول (Comma): تغییر در جایگاه ویرگول میتواند معنا را عوض کند.
- بدون ویرگول:
*"Let's eat Grandma!"*
(بیایید مادربزرگ را بخوریم! — جملهای نامعقول و ترسناک!)
- با ویرگول:
*"Let's eat, Grandma!"*
(بیا غذا بخوریم، مادربزرگ! — جملهای محترمانه و درست.)
---
🍇🍇 ۲. نقطه (Period): جایگاه نقطه میتواند جمله را به دو مفهوم کاملاً متفاوت تبدیل کند.
- جمله اول:
*"I love cooking my family and my pets."*
(من عاشق پختن خانواده و حیوانات خانگیام هستم! — مفهومی وحشتناک.)
- با نقطهگذاری صحیح:
*"I love cooking, my family, and my pets."*
(من عاشق آشپزی، خانواده و حیوانات خانگیام هستم. — معنای درست.)
---
🍇🍇 ۳. علامت نقلقول (Quotation Marks): تغییر در نقلقولها میتواند معنا را دگرگون کند.
- جمله بدون نقلقول:
*He said she is lying.*
(او گفت که او دروغ میگوید — گزارش ساده.)
- با نقلقول:
*He said, "She is lying."*
(او گفت: «او دروغ میگوید.» — نقل قول مستقیم.)
---
🍇🍇 ۴. خط فاصله (Hyphen): وجود یا عدم وجود آن میتواند معنای کلمه را تغییر دهد.
- بدون خط فاصله:
*"twenty year old students"*
(بیست دانشآموز یکساله — نامعقول!)
- با خط فاصله:
*"twenty-year-old students"*
(دانشآموزان بیستساله — معنا درست است.)
---
🍇🍇 ۵. علامت سوال (Question Mark): تبدیل جمله خبری به سوالی.
- جمله خبری:
*"You are coming."*
(تو داری میآیی.)
- جمله سوالی:
*"You are coming?"*
(آیا تو داری میآیی؟)
---
🍇🍇 ۶. دونقطه (Colon) و نقطهویرگول (Semicolon):
- دونقطه:
*"There are two choices: yes or no."*
(دو انتخاب وجود دارد: بله یا خیر.)
- نقطهویرگول:
*"I like reading; my brother prefers sports."*
(من خواندن را دوست دارم؛ برادرم ورزش را ترجیح میدهد.)
---
🥔🥔🥔 نتیجهگیری:
علائم نگارشی در انگلیسی نقش حیاتی در انتقال معنا دارند و اشتباه در استفاده از آنها میتواند به سوءتفاهم یا حتی تغییر کامل مفهوم جمله منجر شود.
@englishteaching1398
آموزش زبان انگلیسی پرکاربرد:
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، حروف ربط (Conjunctions) و ساختارهای موازی (Parallel Structures) نقش مهمی در ایجاد جملات منسجم و روان دارند. در ادامه به توضیح این مفاهیم میپردازیم:
---
🍋🍋1. حروف ربط (Conjunctions)
حروف ربط کلماتی هستند که جملات، عبارات یا کلمات را به هم متصل میکنند. آنها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
🍓 الف) حروف ربط همپایهساز (Coordinating Conjunctions)
این حروف، عناصر همسطح (مانند دو اسم، دو فعل یا دو جمله مستقل) را به هم وصل میکنند.
حروف ربط همپایهساز در انگلیسی با FANBOYS به خاطر سپرده میشوند:
- For (برای)
- And (و)
- Nor (نه)
- But (اما)
- Or (یا)
- Yet (با این حال)
- So (بنابراین)
مثالها:
- She likes tea and coffee. (دو اسم)
- He wanted to go, but he was tired. (دو جمله مستقل)
---
🍓 ب) حروف ربط وابستهساز (Subordinating Conjunctions)
این حروف یک جمله وابسته (غیرمستقل) را به جمله اصلی متصل میکنند. برخی از رایجترین آنها:
- Because (چون)
- Although (اگرچه)
- If (اگر)
- When (وقتی)
- While (در حالی که)
- Since (از آنجا که)
مثال:
- Although it was raining, we went out.
---
🍓 ج) حروف ربط همبسته (Correlative Conjunctions)
این حروف به صورت جفتهای هماهنگ استفاده میشوند:
- Either...or (یا...یا)
- Neither...nor (نه...نه)
- Both...and (هم...هم)
- Not only...but also (نه تنها...بلکه)
مثال:
- Either you apologize or leave.
---
🍋🍋 2. ساختارهای موازی (Parallel Structures)
ساختار موازی به معنای استفاده از الگوی یکسان برای عناصر همسطح در جمله است. این کار باعث روانی و زیبایی جمله میشود.
🍇🍇🍇 قواعد ساختار موازی:
- اگر عناصر متعدد در یک لیست دارید، همه باید از یک دستور زبانی پیروی کنند (همه فعل، همه اسم، همه جمله وار و...).
- در جملات با حروف ربط همبسته (مثل not only...but also)، دو بخش باید ساختار یکسانی داشته باشند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
حروف اضافه (Prepositions) در زبان انگلیسی نقش مهمی در ایجاد ساختارهای موازی (Parallel Structures) دارند. ساختارهای موازی به ساختارهایی اشاره دارند که در آنها اجزای مشابه از نظر دستوری به صورت متوازن و هماهنگ در جمله قرار میگیرند تا خوانایی و زیبایی جمله را افزایش دهند.
### نقش حروف اضافه در ساختارهای موازی:
1. حفظ توازن در لیستها:
- اگر در یک لیست از حروف اضافه استفاده میشود، بهتر است همه اجزای لیست از یک حرف اضافه مشابه پیروی کنند یا ساختار آنها یکسان باشد.
- غیرموازی:
*She is good at swimming, running and to dance.*
- موازی:
*She is good at swimming, running, and dancing.* (همه افعال با -ing)
*She is good at swimming, at running, and at dancing.* (تکرار حرف اضافه برای تأکید)
2. هماهنگی در ساختارهای مرکب:
- وقتی دو یا چند جمله یا عبارت با هم مقایسه یا ترکیب میشوند، حروف اضافه باید به صورت موازی استفاده شوند.
- غیرموازی:
*He was interested in reading books and to watch movies.*
- موازی:
*He was interested in reading books and watching movies.*
*He was interested in books and movies.* (حذف حرف اضافه تکراری)
3. تکرار یا حذف حروف اضافه برای وضوح:
- گاهی تکرار حرف اضافه برای جلوگیری از ابهام ضروری است.
- ابهام:
*She talked about her trip to Spain and her new job.*
(آیا درباره شغلش هم صحبت کرد یا فقط درباره سفر؟)
- واضح:
*She talked about her trip to Spain and about her new job.*
4. حروف اضافه متفاوت در ساختارهای موازی:
- اگر هر بخش از جمله نیاز به حرف اضافه متفاوتی دارد، باید هر کدام به درستی استفاده شوند.
- موازی:
*He is afraid of darkness but interested in science.*
### نتیجه گیری:
حروف اضافه در ساختارهای موازی باید به گونه ای استفاده شوند که تعادل دستوری را حفظ کنند. در برخی موارد، تکرار حرف اضافه ضروری است، در حالی که در موارد دیگر میتوان آن را حذف کرد تا جمله روانتر شود. رعایت این اصل به بهبود خوانایی و زیبایی جمله کمک میکند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در انگلیسی، راههای مختلفی برای بیان آینده وجود دارد که هر کدام کاربرد خاصی دارند.
🍇🍇۱. Future Simple (will + infinitive)
برای پیشبینیها، تصمیمهای لحظهای یا وعدهها.
✅ مثال:
- She will travel to Paris next year.
(او سال آینده به پاریس سفر خواهد کرد.)
🍇🍇 ۲. Be going to + infinitive
برای برنامههای از پیش تعیینشده یا پیشبینی بر اساس شواهد.
✅ مثال:
- Look at those clouds! It is going to rain.
(به آن ابرها نگاه کن! قرار است باران ببارد.)
🍇🍇 ۳. Present Continuous (am/is/are + verb-ing)
برای برنامههای قطعی در آینده نزدیک.
✅ مثال:
- They are meeting their friends tonight.
(آنها امشب با دوستانشان ملاقات میکنند.)
🍇🍇 ۴. Present Simple
برای برنامههای زمانبندیشده (مثل ساعت حرکت قطار یا برنامههای رسمی).
✅ مثال:
- The train leaves at 9 AM tomorrow.
(قطار فردا ساعت ۹ صبح حرکت میکند.)
🍇🍇 ۵. Future Continuous (will be + verb-ing)
برای عملی که در زمان مشخصی در آینده در حال انجام خواهد بود.
✅ مثال:
- This time next week, I will be lying on the beach.
(این زمان هفته آینده، من در ساحل دراز کشیدهام.)
🍇🍇 ۶. Future Perfect (will have + past participle)
برای عملی که تا زمان مشخصی در آینده به پایان میرسد.
✅ مثال:
- By 2025, he will have graduated from university.
(تا سال ۲۰۲۵، او از دانشگاه فارغالتحصیل شده است.)
🍇🍇 ۷. Future Perfect Continuous (will have been + verb-ing)
برای عملی که تا زمان مشخصی در آینده ادامه داشته و تأکید بر مدت زمان آن است.
✅ مثال:
- By next month, she will have been working here for 5 years.
(تا ماه آینده، او ۵ سال است که اینجا کار میکند.)
@englishteaching1398
@conversation1404
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، اصطلاحات و ساختارهای متعددی برای بیان توصیه (Recommendation) وجود دارد که بسته به سطح رسمیت و زمینهٔ مکالمه استفاده میشوند.
🍇🍇۱. ساختارهای رسمی (Formal Recommendations)
🍈۱. It is advisable to + verb
- مثال:
It is advisable to consult a lawyer before signing the contract.
توصیه میشود پیش از امضای قرارداد با یک وکیل مشورت کنید.
🍈۲. I would strongly recommend that + clause
- مثال:
I would strongly recommend that you review the financial reports thoroughly.
اکیداً توصیه میکنم گزارشهای مالی را بهطور کامل بررسی کنید.
🍈۳. It is highly recommended that + clause
- مثال:
It is highly recommended that all participants attend the training session.
ترجمه: به همهٔ شرکتکنندگان توصیه میشود در جلسه آموزشی حضور یابند.
🍈۴. We suggest + gerund (اسم مصدر)
- مثال:
We suggest implementing the new software to improve efficiency.
ترجمه: پیشنهاد میکنیم نرمافزار جدید را برای افزایش بهرهوری اجرا کنید.
🍇🍇 ۲. ساختارهای نیمه رسمی (Semi-Formal Recommendations)
🍈۱. You might want to consider + gerund/noun
- مثال:
You might want to consider hiring a professional editor for your manuscript.
شاید بهتر باشد برای ویرایش کتابتان یک ویراستار حرفهای استخدام کنید.
🍈۲. I’d advise you to + verb
- مثال:
I’d advise you to double-check the data before submitting the report.
توصیه میکنم پیش از ارسال گزارش، دادهها را دوباره بررسی کنید.
🍈۳. It would be a good idea to + verb
- مثال:
It would be a good idea to schedule regular team meetings.
ایده خوبی است که جلسات منظم تیمی برنامهریزی کنید.
🍇🍇۳. ساختارهای غیررسمی (Informal Recommendations)
🍈۱. Why don’t you + verb?
- مثال:
Why don’t you try the new café downtown?
چرا کافه جدید مرکز شهر را امتحان نمیکنی؟
🍈۲. How about + gerund/noun?
- مثال:
How about taking a short break to recharge?
چطور است یک استراحت کوتاه داشته باشی تا انرژی بگیرید؟
🍈۳. You should + verb
- مثال:
You should watch that documentary; it’s eye-opening!
باید آن مستند را ببینی؛ واقعاً تکاندهنده است!
🍇🍇۴. اصطلاحات کلیدی برای توصیه
- A word of advice:
مثال:
A word of advice: Never underestimate the power of networking.
یک توصیه: هرگز قدرت شبکهسازی را دستکم نگیرید.
- If I were you, I would + verb:
مثال:
If I were you, I would negotiate the terms before accepting the offer.
اگر جای تو بودم، پیش از پذیرش پیشنهاد، شرایط را مذاکره میکردم.
- It’s worth + gerund:
مثال:
It’s worth visiting the museum while you’re in the city.
ارزش دارد وقتی در شهر هستید از موزه بازدید کنید.
🍇🍇۵. ساختارهای مبتنی بر اسم (Noun-Based Structures)
- Recommendation:
مثال:
My recommendation is to focus on customer feedback.
توصیهٔ من این است که بر نظرات مشتریان تمرکز کنید.
- Suggestion:
مثال:
Do you have any suggestions for improving workflow?
آیا پیشنهادی برای بهبود جریان کار دارید؟
@englishteaching1398
@englishteaching1398
کلمه "even" در زبان انگلیسی کاربردهای متعددی دارد که عمدتاً برای تأکید، مقایسه، بیان تعجب یا تضاد استفاده میشود.
🍇🍇 ۱. تأکید بر غیرمنتظره بودن (Emphasis on Surprise/Extremes)
برای بیان اینکه چیزی غیرمنتظره، افراطی یا شگفت انگیز است.
ساختار:
Even + [موضوع/فعل]
- مثال:
- Even a child can solve this problem.
(حتی یک بچه هم میتواند این مسئله را حل کند.)
- She didn’t even say "thank you."
(او حتی "متشکرم" هم نگفت.)
- He eats everything, even raw onions!
(او همه چیز می خورد، حتی پیاز خام!)
---
🍇🍇 ۲. مقایسه سطحی بالاتر (Comparison for Equality or Higher Degree)
برای نشاندادن یک سطح بالاتر یا برابر در مقایسه با چیزی دیگر.
ساختار:
Even + [صفت/قید مقایسهای]
- مثال:
- This movie is even better than the first one.
(این فیلم حتی از قسمت اول هم بهتر است.)
- She runs even faster when she’s motivated.
(او وقتی انگیزه دارد، حتی سریعتر هم می دود.)
---
🍇🍇۳. بیان تعجب یا تضاد (Expressing Contrast/Contradiction)
برای تأکید بر تضاد بین دو موقعیت یا انتظار.
ساختار:
Even though/if + [جمله]
- مثال:
- Even though it was raining, we went hiking.
(حتی با اینکه باران می بارید، ما به پیاده روی رفتیم.)
- I’ll support you even if everyone else disagrees.
(حتی اگر بقیه مخالف باشند، من از تو حمایت میکنم.)
---
🍇🍇 ۴. تأکید بر توزیع یکسان (Emphasizing Uniform Distribution)
برای بیان اینکه چیزی به طور یکسان در تمام موارد صدق میکند.
ساختار:
Evenly (قید) / Even + [اسم جمع]
- مثال:
- The students were evenly divided into groups.
(دانش آموزان به طور مساوی بین گروهها تقسیم شدند.)
- Even the smallest details matter.
(حتی کوچکترین جزئیات هم مهم هستند.)
---
🍇🍇🍇 ۵. کاربرد ریاضی (Mathematical Use)
برای اشاره به اعداد زوج در مقابل اعداد فرد.
- مثال:
- 2, 4, 6 are even numbers.
(۲، ۴، ۶ اعداد زوج هستند.)
---
🍇🍇۶. تأکید بر ادامه دار بودن (Emphasizing Continuity)
برای نشان دادن تداوم یک عمل یا وضعیت.
ساختار:
Even + [زمان استمراری]
- مثال:
- She kept working even while being sick.
(او حتی در حالی که مریض بود هم به کارش ادامه داد.)
---
🍓🥕🍓 نکات کلیدی:
- جایگاه "even" در جمله اهمیت دارد و معنی را تغییر میدهد:
- Even I know the answer.
(حتی من هم جواب را میدانم.) ← تأکید بر "من".
- I even know the answer.
(من حتی جواب را هم میدانم.) ← تأکید بر "جواب".
- در جملات منفی، "not even" برای بیان حداقل انتظار استفاده میشود:
- He didn’t even try.
(او حتی تلاش هم نکرد.)
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، اصطلاحات و ساختارهای حرفهای متعددی برای بیان توصیه (Recommendation) وجود دارد که بسته به سطح رسمیت و زمینهٔ مکالمه استفاده میشوند.
🍇🍇۱. ساختارهای رسمی (Formal Recommendations)
🍈۱. It is advisable to + verb
- مثال:
It is advisable to consult a lawyer before signing the contract.
توصیه میشود پیش از امضای قرارداد با یک وکیل مشورت کنید.
🍈۲. I would strongly recommend that + clause
- مثال:
I would strongly recommend that you review the financial reports thoroughly.
اکیداً توصیه میکنم گزارشهای مالی را بهطور کامل بررسی کنید.
🍈۳. It is highly recommended that + clause
- مثال:
It is highly recommended that all participants attend the training session.
ترجمه: به همهٔ شرکتکنندگان توصیه میشود در جلسه آموزشی حضور یابند.
🍈۴. We suggest + gerund (اسم مصدر)
- مثال:
We suggest implementing the new software to improve efficiency.
ترجمه: پیشنهاد میکنیم نرمافزار جدید را برای افزایش بهرهوری اجرا کنید.
🍇🍇 ۲. ساختارهای نیمه رسمی (Semi-Formal Recommendations)
🍈۱. You might want to consider + gerund/noun
- مثال:
You might want to consider hiring a professional editor for your manuscript.
شاید بهتر باشد برای ویرایش کتابتان یک ویراستار حرفهای استخدام کنید.
🍈۲. I’d advise you to + verb
- مثال:
I’d advise you to double-check the data before submitting the report.
توصیه میکنم پیش از ارسال گزارش، دادهها را دوباره بررسی کنید.
🍈۳. It would be a good idea to + verb
- مثال:
It would be a good idea to schedule regular team meetings.
ایده خوبی است که جلسات منظم تیمی برنامهریزی کنید.
🍇🍇۳. ساختارهای غیررسمی (Informal Recommendations)
🍈۱. Why don’t you + verb?
- مثال:
Why don’t you try the new café downtown?
چرا کافه جدید مرکز شهر را امتحان نمیکنی؟
🍈۲. How about + gerund/noun?
- مثال:
How about taking a short break to recharge?
چطور است یک استراحت کوتاه داشته باشی تا انرژی بگیرید؟
🍈۳. You should + verb
- مثال:
You should watch that documentary; it’s eye-opening!
باید آن مستند را ببینی؛ واقعاً تکاندهنده است!
🍇🍇۴. اصطلاحات کلیدی برای توصیه
- A word of advice:
مثال:
A word of advice: Never underestimate the power of networking.
یک توصیه: هرگز قدرت شبکهسازی را دستکم نگیرید.
- If I were you, I would + verb:
مثال:
If I were you, I would negotiate the terms before accepting the offer.
اگر جای تو بودم، پیش از پذیرش پیشنهاد، شرایط را مذاکره میکردم.
- It’s worth + gerund:
مثال:
It’s worth visiting the museum while you’re in the city.
ارزش دارد وقتی در شهر هستید از موزه بازدید کنید.
🍇🍇۵. ساختارهای مبتنی بر اسم (Noun-Based Structures)
- Recommendation:
مثال:
My recommendation is to focus on customer feedback.
توصیهٔ من این است که بر نظرات مشتریان تمرکز کنید.
- Suggestion:
مثال:
Do you have any suggestions for improving workflow?
آیا پیشنهادی برای بهبود جریان کار دارید؟
@englishteaching1398
@englishteaching1398
🍎🍎🍎کاربرد ساختار منفی دوگانه در انگلیسی (Double Negatives) با مثال و ترجمه فارسی
ساختار منفی دوگانه (Double Negative) در انگلیسی به استفاده همزمان دو واژه یا عبارت منفی در یک جمله اشاره دارد. این ساختار در انگلیسی استاندارد معمولاً غیررسمی محسوب میشود و ممکن است معنای جمله را مبهم یا حتی معکوس کند. با این حال، در گویشها، ادبیات، یا گفتار عامیانه برای تاکید یا ایجاد سبک خاصی استفاده میشود.
---
🍓🍓 ۱. کاربرد استاندارد: تأیید غیرمستقیم (Positive Meaning)
در انگلیسی استاندارد، دو عبارت منفی در یک جمله یکدیگر را خنثی میکنند و نتیجه معنای مثبت میدهد.
- مثال انگلیسی:
*"I don’t disagree with you."*
- ترجمه فارسی: "من مخالف تو نیستم."
- تفسیر: این جمله به معنای *"من موافقم"* است.
- مثال انگلیسی:
*"It is not impossible to solve this problem."*
- ترجمه فارسی: "حل این مشکل غیرممکن نیست."
- تفسیر: یعنی *"مشکل قابل حل است."*
---
🍓🍓 ۲. کاربرد غیراستاندارد: تأکید بر منفی بودن (Emphatic Negation)
در گویشهای غیررسمی یا برخی لهجه ها (مثل انگلیسی آفریقایی-آمریکایی)، دو عبارت منفی برای تأکید قویتر بر منفی بودن استفاده میشوند. این کاربرد در انگلیسی استاندارد نادرست تلقی میشود.
*"I didn’t see nobody at the park."*
"من هیچکس رو توی پارک ندیدم."
- تفسیر:
در انگلیسی استاندارد باید گفت: *"I didn’t see anybody."*
*"She never says nothing to me."*
"او هیچوقت چیزی به من نمی گوید."
- تفسیر استاندارد:
*"She never says anything."*
---
🍓🍓 ۳. کاربرد ادبی یا شاعرانه (Literary Use)
در ادبیات یا شعر، گاهی از ساختار منفی دوگانه برای ایجاد تأثیر هنری یا ایهام استفاده میشود.
- مثال انگلیسی (از شکسپیر):
*"I have not uttered nor never none shall mortal man proclaim."*
"من نگفته ام و هیچ انسانی هرگز اعلام نخواهد کرد."
- تفسیر: تاکید بر انکار کامل با استفاده از سه واژهی منفی!
---
🍓🍓 ۴. تفاوت با فارسی
در فارسی، ساختار منفی دوگانه معمولاً پذیرفته شده است و برای تاکید به کار میرود، اما در انگلیسی استاندارد اینگونه نیست.
- مثال فارسی: "هیچکس اینجا نیست."
- ترجمه انگلیسی استاندارد: *"Nobody is here."*
(نه: *"Nobody isn’t here."*)
---
🍓🍓 ۵. خطاهای رایج زبان آموزان
- غلط: *"I don’t need no help."*
- صحیح:
*"I don’t need any help."*
"من به هیچ کمکى نیاز ندارم."
- غلط:
*"We didn’t go nowhere."*
- صحیح:
*"We didn’t go **anywhere
"ما به هیچ جا نرفتیم."
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، برای بیان الزام (وظیفه اجباری یا نیاز قطعی) از افعال و ساختارهای متنوعی استفاده میشود. تفاوت این ساختارها در منبع الزام (شخصی، قانونی، اخلاقی) و سطح ضرورت است. در زیر مهمترین آنها را با مثال و ترجمه فارسی توضیح میدهم:
🍇🍇۱. Must**
- منبع الزام: شخصی، اخلاقی، یا قوانین رسمی.
- سطح ضرورت: بسیار قوی.
- مثال:
- You must wear a helmet while riding a bike.
شما باید هنگام دوچرخهسواری کلاه ایمنی بپوشید.
- Students must submit their assignments by Friday.
دانشجویان باید تکالیف خود را تا جمعه تحویل دهند.
🍇🍇۲. Have to**
- منبع الزام: الزامات بیرونی (قوانین، مقررات، دستورات دیگران).
- سطح ضرورت: قوی، اما کمتر از must.
- مثال:
- I have to attend the meeting tomorrow.
من مجبورم فردا در جلسه شرکت کنم.
- You have to show your ID at the airport.
شما باید کارت شناسایی خود را در فرودگاه نشان دهید.
🍇🍇۳. Need to**
- منبع الزام: نیاز عملی یا منطقی.
- سطح ضرورت: متوسط.
- مثال:
- You need to drink water to stay healthy.
شما نیاز دارید آب بنوشید تا سالم بمانید.
- He needs to fix the car before the trip.
او باید ماشین را قبل از سفر تعمیر کند.
🍇🍇۴. Required to / Obligated to**
- منبع الزام: رسمی (قراردادها، قوانین سازمانی).
- سطح ضرورت: بسیار رسمی و قوی.
- مثال:
- Employees are required to wear uniforms.
کارمندان ملزم هستند یونیفرم بپوشند.
- Citizens are obligated to pay taxes.
شهروندان موظفند مالیات پرداخت کنند.
🍇🍇۵. ساختارهای منفی
- Mustn’t (ممنوعیت):
- You mustn’t smoke here.
شما نباید اینجا سیگار بکشید.
- Don’t have to
(عدم نیاز):
- You don’t have to come if you’re busy.
اگر مشغول هستید، نیازی نیست بیایید.
🍇🍇۶. اصطلاحات غیررسمی**
- Gotta
(شکل کوتاهشده have got to):
- I gotta finish this project today.
من باید این پروژه را امروز تمام کنم.
- It’s mandatory to:
- It’s mandatory to wear masks in hospitals.
الزامی است که در بیمارستانها ماسک بزنید.
🍇🍇۷. ساختارهای شرطی برای الزام
- If you want to succeed, you must work hard.
اگر میخواهید موفق شوید، باید سخت کار کنید.
- Should
(برای الزام اخلاقی ملایم):
- You should respect your elders.
شما باید به بزرگترها احترام بگذارید
🍓🍓 نکات کلیدی:
- Must
برای الزامهای شخصی یا قوانین قطعی استفاده میشود.
- Have to
برای الزامهای بیرونی (مثلاً دستور رئیس) مناسب است.
- Need to
بر نیاز منطقی یا عملی تأکید دارد.
- Mustn’t
بیانگر ممنوعیت است، نه الزام!
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت بین been و gone در زبان انگلیسی به نحوهی استفاده از آنها در زمان حال کامل (Present Perfect) مربوط میشود. هر دو کلمه گذشتهٔ سوم (past participle) فعلهای be و go هستند، اما معنا و کاربرد متفاوتی دارند:
🍇🍇۱. Been
(حالت کامل شدهٔ be - بودنه/رفته و برگشته)
- Been
معمولاً برای اشاره به سفر یا تجربهای استفاده میشود که شخص به آنجا رفته و برگشته است.
- مثال:
- *She has been to Paris.*
(او به پاریس رفته است - یعنی قبلاً آنجا بوده و الان برگشته.)
- *I have been to that restaurant before.*
(قبلاً به آن رستوران رفتهام و تجربهٔ آن را دارم.)
🍇🍇 ۲. Gone
(حالت کامل شدهٔ go - رفته و هنوز برنگشته)
- Gone
برای اشاره به سفر یا حرکتی استفاده میشود که شخص به مقصد رفته و هنوز برنگشته است.
- مثال:
- *He has gone to London.*
(او به لندن رفته است - یعنی الآن آنجاست و هنوز برنگشته.)
- *Where is Sara? She has gone to the supermarket.*
سارا کجاست؟ او به سوپرمارکت رفته است.
نکته مهم:
- اگر کسی gone باشد، یعنی اکنون اینجا نیست.
- اگر کسی been somewhere باشد، یعنی آن مکان را تجربه کرده ولی الآن اینجاست.
@englishteaching1398
@conversation1404
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
تفاوت بین feed و feed on و eat
🍇🍇۱. Feed
معنی:
- فعل feed به معنای "غذا دادن" یا "تغذیه کردن" است. این کلمه معمولاً زمانی استفاده میشود که یک موجود زنده (انسان، حیوان یا گیاه) به موجود زنده دیگری غذا میدهد.
مثالها:
- She feeds her cat twice a day.
(او روزی دو بار به گربهاش غذا میدهد.)
- The mother feeds her baby with milk.
(مادر به نوزادش شیر میدهد.)
تفاوت:
Feed بیشتر بر عمل غذا دادن یا تغذیه کردن تأکید دارد و معمولاً نیازمند یک فاعل است که به دیگری غذا میدهد.
---
🍇🍇۲. Eat
معنی:
- فعل eat به معنای "خوردن" است و برای توصیف عمل مصرف غذا توسط انسانها یا حیوانات استفاده میشود.
- این کلمه معمولاً برای اشاره به فرآیند جویدن و بلعیدن غذا به کار میرود.
مثالها:
- I eat breakfast at 7 a.m. every day.
(من هر روز ساعت ۷ صبح صبحانه میخورم.)
- The children are eating apples.
(بچهها در حال خوردن سیب هستند.)
- Lions eat meat.
(شیرها گوشت میخورند.)
تفاوت:
Eat بر عمل خوردن غذا توسط خود فرد یا حیوان تأکید دارد و نیازی به وجود یک فاعل دیگر برای غذا دادن نیست.
---
🍇🍇۳. Feed on
معنی:
- فعل feed on به معنای "تغذیه کردن از" یا "زنده ماندن با استفاده از چیزی" است. این عبارت معمولاً برای توصیف رژیم غذایی حیوانات یا موجودات زنده استفاده میشود.
- همچنین میتواند به صورت استعاری برای توصیف وابستگی به چیزی (مانند اطلاعات یا احساسات) نیز به کار رود.
مثالها:
- Sharks feed on smaller fish.
(کوسهها از ماهیهای کوچکتر تغذیه میکنند.)
- The rumor fed on people's fears.
(شایعه از ترس مردم تغذیه کرد.)
- Bacteria feed on organic matter.
(باکتریها از مواد آلی تغذیه میکنند.)
تفاوت:
Feed on بیشتر بر منبع تغذیه یا چیزی که موجود زنده از آن استفاده میکند تأکید دارد و معمولاً برای توصیف رژیم غذایی یا وابستگی به چیزی به کار میرود.
---
🌏🌏🌏 جمعبندی تفاوتها:
- Feed: غذا دادن به دیگری یا تغذیه کردن.
- Eat: عمل خوردن غذا توسط خود فرد یا حیوان.
- Feed on: تغذیه کردن از یک منبع خاص (معمولاً برای حیوانات یا موجودات زنده).
---
امیدوارم این توضیحات به شما کمک کند تا تفاوت بین این سه کلمه را به طور کامل درک کنید!
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@conversation1404
ویدیو شماره ۱۶ فنون ترجمه دکتر کشفی
مدت زمان ویدیو چهار دقیقه می باشد.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
🍄🍄ساختار موازی قسمت اول
ساختار موازی (Parallel Structure) در زبان انگلیسی
ساختار موازی به معنای استفاده از الگوهای یکسان در بیان ایدههای مرتبط است تا جمله از نظر دستوری متوازن و روان باشد. این اصل در لیستها، جملات مرکب، مقایسهها و سایر ساختارها کاربرد دارد.
---
🍇🍇 ۱. ساختار موازی در لیستها (Lists)
زمانی که چند کلمه، عبارت یا جمله را به صورت لیست بیان میکنید، باید از یک الگوی دستوری یکسان استفاده کنید.
- مثال نادرست:
She likes to swim, running, and to hike.
(او شنا کردن، دویدن، و کوهنوردی را دوست دارد.)
*اشکال:* ترکیب مصدر (to swim) با فعلing (running) و دوباره مصدر (to hike).
- مثال صحیح:
She likes swimming, running, and hiking.
(او شنا کردن، دویدن، و کوهنوردی را دوست دارد.)
---
🍇🍇 ۲. ساختار موازی در جملات مرکب (Correlative Conjunctions)
حروف ربطی مانند not only...but also, either...or, both...and نیازمند ساختار موازی هستند.
- مثال نادرست:
He is not only talented in music but also plays sports.
(او نهتنها در موسیقی مستعد است بلکه ورزشها را نیز بازی میکند.)
*اشکال:* "talented" (صفت) با "plays" (فعل) همخوانی ندارد.
- مثال صحیح:
He not only plays music but also plays sports.
(او نهتنها موسیقی مینوازد بلکه ورزش نیز میکند.)
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت افعال grow، get و go در انگلیسی در معنا و کاربرد آنهاست. در زیر به تفاوتهای اصلی این افعال اشاره میکنم:
🍇🍇🍇 ۱. Grow (رشد کردن / بزرگ شدن / پرورش دادن)
- معنی: نشاندهنده تغییر تدریجی، رشد طبیعی یا افزایش اندازه، مقدار یا کیفیت است.
🍒- کاربردها:
🍉- رشد گیاهان، انسانها یا کسبوکارها:
- *The plants grow fast in summer.*
(گیاهان در تابستان سریع رشد میکنند.)
🍉- تغییر حالت یا احساس بهصورت تدریجی:
- *He grew tired after working all day.* (او بعد از تمام روز کار خسته شد.)
🍉 - پرورش دادن چیزی:
- *She grows vegetables in her garden.* (او در باغش سبزیجات پرورش میدهد.)
🍇🍇۲. Get (دریافت کردن / شدن / به دست آوردن)
- معنی: برای تغییرات ناگهانیتر، کسب چیزی یا رسیدن به یک حالت استفاده میشود.
🍒- کاربردها:
🍉 - تغییر فیزیکی یا احساسی (معمولاً سریعتر از *grow*):
- *She got angry when she heard the news.* (وقتی خبر را شنید عصبانی شد.)
🍉 - بهدست آوردن چیزی:
- *I got a new job last week.* (هفته گذشته کار جدیدی پیدا کردم.)
🍉- رسیدن به یک مکان:
- *We got home late last night.* (دیشب دیر به خانه رسیدیم.)
🍉- در ساختار passive (get + past participle):
- *He got fired from his job.* (او از کارش اخراج شد.)
🍇🍇 ۳. Go (رفتن / تبدیل شدن به / تغییر حالت دادن)
- معنی: حرکت فیزیکی یا تغییر حالت (اغلب به چیزی منفی یا غیرقابلبازگشت).
🍒- کاربردها:
🍉 - حرکت به سمت یک مکان:
- *She went to the store.* (او به فروشگاه رفت.)
🍉 - تغییر حالت (معمولاً غیرارادی و گاهی منفی):
- *The milk went bad.* (شیر خراب شد.)
- *He went crazy after the accident.* (او بعد از تصادف دیوانه شد.)
🍉- استفاده در عبارات خاص:
- *Everything went wrong.* (همه چیز خراب شد.)
🍓🍓🍓 مقایسه کلی:
- Grow → تغییر تدریجی و طبیعی (رشد).
- Get → تغییر سریعتر یا کسب چیزی.
- Go → حرکت یا تغییر حالت (اغلب منفی یا غیرقابلبازگشت).
🍓🍓🍓 مثالهای مقایسهای:
- *She grew tired after hours of work.* (تدریجی)
- *She got tired suddenly.* (ناگهانی)
- *The food went bad.* (تغییر منفی و غیرقابل بازگشت)
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت بین "in case" و "in case of" در انگلیسی از نظر ساختار و کاربرد
🍇🍇1. In case
معنی:
- به معنای "در صورتی که" یا "برای حالتی که" است و برای بیان اقداماتی استفاده میشود که به عنوان پیشگیری یا آمادگی برای یک اتفاق احتمالی انجام میشوند.
ساختار جمله:
- "In case" +
جمله کامل (فاعل + فعل)
- معمولاً در وسط یا انتهای جمله میآید.
مثالها:
- Take an umbrella in case it rains.
(چتر را بردار در صورتی که باران ببارد.)
- I’ll buy some snacks in case they come.
(من مقداری خوراکی میخرم برای حالتی که آنها بیایند.)
نکته: گاهی "just in case" برای تأکید بیشتر استفاده میشود:
- Keep the receipt just in case you need to return the product.
---
🍇🍇2. In case of
معنی:
- به معنای "در صورت وقوع" یا "در مورد" است و برای اشاره به یک وضعیت خاص یا شرایط اضطراری استفاده میشود.
ساختار جمله:
- "In case of" + اسم/عبارت اسمی
- معمولاً در ابتدای جمله میآید و بیشتر در دستورالعملهای رسمی دیده میشود.
مثالها:
- In case of fire, use the emergency exit.
(در صورت وقوع آتشسوزی، از خروجی اضطراری استفاده کنید.)
- In case of emergency, call 911.
(در صورت اضطراری، با 911 تماس بگیرید.)
نکته: در متون رسمی یا علائم هشداردهنده بسیار رایج است.
---
🧅🧅🧅 جمعبندی تفاوتها:
| In case +جمله کامل
| برای پیشگیری از یک اتفاق | گفتار روزمره و غیررسمی |
| In case of| + اسم/عبارت اسمی
|
در صورت وقوع یک وضعیت | متون رسمی و دستورالعملها |
---
🧅🧅🧅تست تشخیص تفاوت:
- ✅ درست: Bring a jacket in case it gets cold. (جمله کامل بعد از "in case")
- ✅ درست: In case of delay, inform the manager. (اسم بعد از "in case of")
- ❌ نادرست: Bring a jacket in case of it gets cold. (بعد از "in case of" نباید جمله کامل بیاید.)
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در انگلیسی، برای بیان مفاهیمی مانند "حالا که حرف این شد" یا "خب که حرف این موضوع پیش اومد" (یعنی تغییر موضوع گفتگو به یک موضوع مرتبط یا اشاره به چیزی که بهتازگی مطرح شده)، از اصطلاحات و عبارات مختلفی استفاده میشود. در ادامه، این عبارات را بهصورت حرفهای با مثال و ترجمه فارسی ارائه میکنم:
🍇🍇۱. Now that we're on the subject...
ترجمه: حالا که بحث این موضوع شد...
مثال:
- *Now that we're on the subject, let me tell you what happened last week.*
(حالا که بحث این موضوع شد، بگذارید اتفاقی که هفته پیش افتاد را تعریف کنم.)
---
🍇🍇۲. Speaking of which...
ترجمه: صحبتِ که شد... / در همین رابطه...
مثال:
- *"Ali loves hiking. Speaking of which, have you been to the new trail?"*
("علی عاشق پیادهرویست. صحبتِ که شد، تو مسیر جدید را رفتی؟")
---
🍇🍇 ۳. While we're at it...
ترجمه: وقتی داریم دربارهاش حرف میزنیم... / همینجا یک نکته دیگر...
مثال:
- *"We need to fix the door. While we're at it, let’s repaint it too."*
("باید در را درست کنیم. همینجا که هستیم، بیایید رنگش هم بزنیم.")
---
🍇🍇 ۴. Since you mentioned it...
ترجمه: از آنجا که اشاره کردی... / حالا که گفتی...
مثال:
- *"Since you mentioned it, I did hear some rumors about that."*
("حالا که گفتی، من هم بعضی شایعات در این مورد شنیدم.")
---
🍇🍇 ۵. That reminds me...
ترجمه: این یادم انداخت که... / یادم افتاد...
مثال:
- *"You talked about Paris? That reminds me, I need to book my flight!"*
("در مورد پاریس صحبت کردی؟ یادم افتاد، باید بلیط پروازم را رزرو کنم!")
---
🍇🍇 ۶. On that note...
ترجمه: در ادامه همین بحث... / با همین نکته...
مثال:
- *"The meeting was long. On that note, let’s keep the next one short."*
("جلسه طولانی شد. در ادامه همین بحث، بیایید جلسه بعدی را کوتاه نگه داریم.")
---
🍇🍇 ۷. By the way... (رسمیتر: Incidentally...)
ترجمه: راستی... / به هر حال...
مثال:
- *"By the way, did you hear about Sara’s promotion?"*
("راستی، در مورد ترفیع سارا شنیدی؟")
---
🍇🍇 ۸. Talking of... / Mentioning...
ترجمه: صحبتِ فلان موضوع که شد...
مثال:
- *"Talking of movies, have you seen the new Nolan film?"*
("صحبتِ فیلم که شد، فیلم جدید نولان را دیدی؟")
---
🍇🍇 ۹. In that vein... (رسمیتر)
ترجمه: در همین راستا...
مثال:
- *"We discussed innovation. In that vein, let’s brainstorm new ideas."*
("در مورد نوآوری صحبت کردیم. در همین راستا، بیایید ایدههای جدید مطرح کنیم.")
---
🍇🍇 ۱۰. Funny you should mention that... (غیررسمی)
ترجمه: عجیبه که اینو گفتی... / جالبه که اشاره کردی...
مثال:
- *"Funny you should mention that—I was just thinking the same thing!"*
("جالبه که اینو گفتی—من هم دقیقاً همین فکر را میکردم!")
---
### تفاوتهای ظریف:
- "Speaking of which" و "That reminds me" معمولاً برای تغییر طبیعی موضوع استفاده میشوند.
- "While we're at it" بیشتر برای اضافه کردن کاری مرتبط در لحظه بهکار میرود.
- "On that note" در بحثهای رسمیتر یا جمعبندی مناسب است.
@englishteaching1398
ویدیو شماره ۱۵ فنون ترجمه دکتر کشفی
@englishteaching1398
@englishteaching1398
کاربرد "How is it that" در انگلیسی
عبارت "How is it that"
برای پرسش در مورد دلیل یا چگونگی وقوع چیزی به کار می رود، به ویژه وقتی که موضوع برای گوینده عجیب، غیرمنتظره یا غیرقابل درک باشد. این ساختار کمی رسمی تر از پرسشهای مستقیم با "Why" یا "How" است و تاکید بیشتری بر تعجب یا کنجکاوی دارد.
🍇🍇۱. ساختار جمله:**
How is it that+ جمله خبری
مثال:
- How is it that you always arrive late?
(چطور ممکن است که تو همیشه دیر میرسی؟)
🍇🍇۲. مثالهای کاربردی با ترجمه فارسی:
الف) تعجب از یک واقعیت غیرمنتظره:**
- How is it that he speaks fluent Japanese despite never visiting Japan?
(چطور ممکن است که او به روانی ژاپنی صحبت میکند، با اینکه هرگز به ژاپن نرفته است؟)
ب) پرسش درباره یک تناقض:**
- How is it that the company is profitable, yet the employees are underpaid?
(چطور ممکن است که شرکت سودده است، اما کارمندان دستمزد کمی دریافت میکنند؟)
ج) سوال درباره یک پدیده طبیعی/علمی:**
- How is it that bees can navigate over long distances?
(چطور ممکن است که زنبورها میتوانند مسافتهای طولانی را جهت یابی کنند؟)
د) بیان شک یا تردید:**
- How is it that you knew about the surprise party? I told no one!
(چطور ممکن است که تو از مهمانی غافلگیرانه خبر داشتی؟ من به کسی نگفته بودم!)
🍇🍇۳. تفاوت با "Why" یا "How" ساده:**
- Why
مستقیم تر است:
- *Why are you late?
* (چرا دیر کردی؟) — سوالی عادی.
- *How is it that you're always late?*
(چطور ممکن است همیشه دیر میکنی؟) — با لحن انتقادی یا تعجب.
- How
معمولاً برای روش یا حالت است:
- *How did you learn Japanese?* (چطور ژاپنی یاد گرفتی؟)
- *How is it that you know Japanese?* (چطور ممکن است که ژاپنی بلدی؟) — با تاکید بر غیرمنتظره بودن.
---
🍇🍇۴. نکات حرفه ای:
- در نوشتار رسمی یا سخنرانیها، "How is it that" برای تاکید بر پیچیدگی یا ابهام یک موضوع مناسب است.
- گاهی به صورت
"How comes it that"
(قدیمی تر) یا
"How does it happen that"
نیز دیده می شود.
مثال ادبی:
- *"How is it that the clouds still hang on you?"* (Shakespeare, Hamlet)
(چطور ممکن است که ابرها هنوز بر تو سایه افکنده اند؟)
🍎🍎 جمعبندی:
از "How is it that" برای پرسشهای تحلیلی، انتقادی یا تعجب آمیز استفاده کنید، به ویژه وقتی می خواهید بر غیرمنطقی بودن یا رمزآلود بودن چیزی تاکید کنید.
@englishteaching1398