(انجيل متی، باب ۲۵)
در آن هنگام، ملکوت آسمان همچون ده دختر جوان خواهد بود که چراغهای خود را برداشتند و به پیشواز داماد رفتند، از آنان پنج تن دانا و پنج تن نادان بودند. در نیم شب آوایی برخاست که: «داماد میآید، به پیشوازش بشتابید!» پس تمام دختران برخاستند و چراغ هایشان را آماده نمودند، نادانان دانایان را گفتند از روغن چراغ خود به ما دهيد زیرا چراغهای ما خاموش میشود، اما دانایان در پاسخ گفتند: «خیر، برای همه ما کافی نیست، پس نزد فروشندگان بروید و برای خود قدری روغن بخرید!» و آن هنگام که ایشان برای خرید رفته بودند داماد رسید و آنان که حاضر بودند با او به مجلس عروسی وارد شدند و در بسته گردید.«پس بیدار باشید، زیرا که آن روز و آن ساعت را نمیدانید!»
#تمـثیل_ملکوت_آسمان
@civilizers
#گفتارهای_فلسفی
فلسفه، زمانه خویش است که به اندیشه درآمده.
ویلهم فردریش هگل
@civilizers
#جمهوری_دموکراسی_کنشگری_مرزی
گفتاری در فلسفه سیاسی از دکتر احسان شریعتی
@civilizers
تهی شدن انتخابات از فلسفه اصلی خود و بی معنی شدن مفهوم انتخاب
اولین و مهم ترین شرط انتخاب برای یک رای دهنده، داشتن آزادی در تعیین شخص انتخاب شونده است، رای دهنده علی الاصول تمایل دارد به شخص یا اشخاصی جهت وکالت مجلس یا تصدی قوه مجریه رای دهد که تصور می کند می تواند خواسته های وی را در وجوه مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره از مجاری قانونی و به وجه اصولی پیگیری نماید. از این حیث که به موضوع انتخابات بنگریم خواهیم دید که در یک سرزمین، احتمالا چند نوع نگرش عمده وجود دارد که به شکل بالقوه شخص یا اشخاصی توانایی نمایندگی آن نوع نگرش ها را در سطح کلان ملی و منطقه ای دارا هستند. هر فرد از افراد جامعه احتمالا به یکی از انواع این نگرش ها نزدیک است و فلسفه انتخابات بدین معنی است که آن فرد بتواند با تعیین افرادی از میان معتقدین به نگرش مختص خود، که از نظر وی توانایی پیگیری خواسته های او را دارند، به شکل قانونی در تعیین سرنوشت خود و کشورش نقش فعال ایفاء نماید.
از طرفی سیر مشارکت و آمارهای رسمی_ فعلا به گمانه زنی ها کاری نداریم_ در انتخابات های سالهای اخیر، سیری نزولی بوده است. گمان می رود دلیل اصلی این تنزل مشارکت ناامیدی قاطبه مردم از ایجاد تغییرات بنیادین در وضعیت حاد و نابسامان کشور تقریبا در تمام حوزه ها باشد، و خود این ناامیدی نیز ریشه در یک امر مهم تر دارد که بی اثر شدن نهادهای قانونی کشور و ناکارایی مزمن این نهادهاست و علت آن از سه حال خارج نیست؛ یا اینکه کسانیکه منتخب شده اند نمایندگان اکثریت جامعه نیستند یا اینکه عرضه و کارایی لازم جهت اداره درست امور را ندارند و یا اینکه ترکیبی از هر دو هست.
حال پرسش اساسی این است که چرا وضعیت اینگونه شده؟ پاسخ هم تا حدود زیادی مشخص است، نهادهای اجرایی و نظارتی در امر انتخابات سالهای زیادی است که از محدوده قانونی وظایف خود خارج شده و به جای آن به دخالت های بی حد و اندازه می پردازند, اجازه فعالیت در عرصه سیاست به هیچ تفکری به غیر خود را نمی دهند، قدرت و ثروث به دهان شان مزه کرده و حاضر به مشارکت نیستند، نهایتا اینکه عرصه را از هرکس که تصور کنند متفاوت با آنها می اندیشد، خالی کرده اند، انتخابات را تبدیل به ویترین نظام کرده، از مفهوم تهی و کاملا بی معنی و بی اثر نموده اند. مشارکت در چنین انتخاباتی هیچ معنی به جز تایید رفتار ضد انسانی و انحصارگرایانه برگزارکنندگان آن ندارد.
@civilizers
#در_کرانه_روز
🏷️ خواننده محترمی نوشتهاند "مدتیه که درباره غزه مطلبی گذاشته نمیشه، علت چیه ؟"
پاسخ شورای سردبیری: علتی ندارد و در باره کشمکش طولانی در فلسطین مدت کوتاهی پیش مطلب داشتیم. در مورد خاص جنگ غزه، به نظر ما توسعه طلبی پایان ناپذیر اسرائیل منتظر بهانه کافی برای شروع دور دیگری از گسترش سرزمین بود و ۷ اکتبر این بهانه را فراهم کرد. ابتکار عمل از آن لحظه به دست اسرائیل بوده و ورودش به باریکه هم از پیش مد نظر بوده است. هم دولت ایالات متحده و بریتانیا در جریان بودند و هم فرقی نمیکرد کدام جناح اسراییل مسئول دولت باشد. متاسفانه جنایت بزرگی درحال رخ دادن است و اهداف آن به ارزیابی ما اینهاست:
هدف طرح دراز مدتی که میتوان از مجموعه آنچه از زمان حمله تلافی جویانه اسرائیل به غزه تا کنون رخ داده استخراج کرد این است که یک بازآرایی امنیتی و جمعیتی در غزه و کوچکتر کردن فضای حیاتی آن صورت گیرد و ایالات متحده علیرغم انتقاد در برخی جنبهها، درکل در این زمینه با اسرائیل توافق پنهانی دارد. این توافق آنقدر مهم هست که عوض شدن دولتها در هریک از دو کشور تغییری در نهایی کردن آن طرح نمیدهد. همچنین وضوح این طرح از آنجا معلوم بود که در شروع عملیات اسراییل و آمریکا اصرار داشتند این جنگی بین اسرائیل و حماس در غزه بماند و کسی در آن مداخله نکند. همچنین هنگامی که حوثیها خواستند در این جنگ مداخله کنند و حملاتی به اسرائیل و دریانوردی آن کردند، اسرائیل هیچ واکنشی نشان نداد و تا کنون تلافی نکرده است. هدف اصرار بر آمادگی و نمایش اسرائیل در مرز لبنان، عدم تحرک شیعیان لبنان و نبودن مزاحمت برای اسرائیل است مبادا اجرای طرح در غزه به مشکلی بر بخورد. میتوان نتیجه گرفت اسرائیل خواهان درگرفتن درگیری های دیگری در منطقهای دوردست تر هست تا به ایران و متحدانش از جانبی دیگر فشار وارد شود، ولی نه در مرزهایی که به اسرائیل ربط دارد.
به نظر میرسد قصد نهایی رفتار غیر قابل درک اسرائیل بعد از تضعیف کامل حماس، تخلیه جمعیت از جنوب و به وجود آوردن یک نوار امنیتی دو تا سه کیلومتری در حد فاصل جنوب نوار غزه و صحرای سینا باشد. به نظر ما این نقطه پایان جنگ حاضر هست و تا به آن نرسند به هیچ طریقی متوقف نمیشود. ممکن است پس از آن محاصره غزه کاهش یابد، کمکهایی در جهت باز سازی به آن بشود، امکان تردد جمعیت از یک معبر تحت کنترل در نوار امنیتی یاد شده افزایش یابد، و نوعی حاکمیت خودگردانی زیر کنترل اسرائیل در غزهای که کاملا از پا افتاده است پا بگیرد. در آن صورت میتوان تا حدودی به وضعیت سابق (استفاده از کارگران فلسطینی مسنتر از ۴۵ سال در مزارع اسراییل ) نیز باز گشت.
هدف غائی این طرح احتمالا میتواند شروع ایجاد کانال بن گوریون در نوار امنیتی یاد شده و بین خلیج عقبه و دریای مدیترانه و به موازات کانال سوئز باشد که بر اساس محاسبات هزینهای در حدود بیست میلیارد دلار دارد ولی درآمد آن بسیار بالا خواهد بود. این طرح قدیمی در صورت اجرا حداقل حدود۴ میلیارد دلار درآمد سالانه و موقعیت استراتژیک به اسرائیل میدهد. این طرح درآمد مصر از کانال سوئز را به کمتر از نصف کاهش خواهد داد زیرا طرح کانال بن گوریون برخلاف سوئز دو طرفه است. مصر در سال۲۰۲۱ از کانال سوئز معادل ۶/۳ میلیارد دلار درآمد داشت.
رفتار مشکوک حوثیهای یمن (که قبلا کاری با دعوای فلسطینیها و اسرائیل نداشتند و حماس هم در جنک یمن از سعودی پشتیبانی کرده بود!) به عنوان بستن راه دریایی اسرائیل را نیز شاید بتوان در همین چارچوب توضیح داد که اسرائیل باید برای حفظ امنیت دریانوردی خود تضمین و بیمه کافی داشته باشد و بهترین آن در دست داشتن یک گذرگاه مهم هست.
در حال حاضر تلاش ایالات متحده جلوگیری از هرگونه مداخله در عملیاتی است که اسرائیل پیش میبرد. تلاش میشود از گسترش جنگی که طراحی کردهاند جلوگیری شود تا مشکل در همانجا حل شود. به همین علت مساله گروههایی که ممکن است غیر مستقیم به نیروهای مقاوم در غزه یاری برسانند وجود دارد ، و تضعیف این نیرو ها که به نیابتیهای ایران معروفند ضرورت دارد. این بخش از کار به عهده آمریکایی ها گذاشته شده است.
البته باید این گمانهها را با احتیاط تلقی کنید، چون اهداف پشت جنگها گاه با آنچه در ظاهر دیده میشود بسیار تفاوت دارد و اطلاعات ما هم بسیار اندک هست./ جامعه نو
@civilizers
✅حسین راغفر، اقتصاددان : ۶۲ تن طلا آب کردند و به بانکها دادند تا دزدیها مشخص نشود!
یک اقتصاد رفاقتی تشکیل دادهاند که اعتبارات بانکی را بین دوستان و رفقا توزیع کنند.
ما بیش از هرچیزی نگران تمامیت ارضی کشور هستیم.
حاکمیت آینده بسیار تاریکی خواهد داشت
@civilizers
#در_کرانه_روز
🏷️ در شرایطی که حکومت گام به گام به سوی بحران وفروپاشی اقتصادی ، بحرانی شدن نارضایتی اجتماعی و بحران گیرافتادگی در جبهههای خارجی پیش میرود، احتمال رسیدن به بنبست در هریک از موارد ممکن است. رخدادهای نمادینی در پیش است : جیره بندی گام به گام نان در حال وقوع است که مشخصه جنگهای نیمه اول قرن پیش و فروریزش اقتصاد هست؛ یک انتخابات رسوا در حال تدارک است که رویکرد جامعه در آن یادآور مرحله پیشارویارویی داخلی هست؛ و فشار اسرائیل برای وارد کردن دیگران به جنگ ، که سیاست خارجی ایران را به گوشه رینگ انداخته است. هر لحطه ممکن است با وضعی که انتظار آن را نداریم روبرو شویم . یعنی حکومت با آنها روبرو شود.
معضلاتی که ممکن است حکومت در همین روزها با آنها روبرو شود و تصمیمگیری در باره آنها به عقلانیت، حزم، و سازش پذیری با واقعیت روی زمین نیاز داشته باشد کم نیستند. این واقعیتهای بیرونی اولا در کنترل ما نیستند، ثانیا از نیازها و اهداف قدرتهای بزرگ نشات میگیرند که در مسیر اهداف خود هیچ ابایی از ایجاد هیچگونه شری ندارند، و دیگر اینکه این واقعیتها با تمام آنچه حکومت به دنبال آن بوده در تقابل کامل قرار دارند. میتوان فهرستی از مهمترین این معضلات در لحظه کنونی ارائه داد :
* بلاتکلیفی در باره چگونگی تحرک اضافی در صورت حمله بسیار محتمل اسرائیل به لبنان، که خبر آن از کانالهای دیپلماتیک به حکومت داده شده یا میشود.
* دریافت اولتیماتوم از بریتانیا در باره بکار گیری مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها و تهدید شورای امنیت،
* فشار چین برای پایان یافتن عملیات دریایی حوثیها.
* و در نهایت، رخ دادن یک حادثه پیشبینی ناپذیر که شرارت جهانی را علیه ایران به حرکت در آورد و به فلج مغزی دچار شویم.
رویارویی با هر یک از این موارد، قرار گرفتن در حالت آچمز و بحرانخیز است که عبور از آن به دو صورت ممکن است؛ تسلیم، و تحرکات انتحاری سیاسی. / جامعه نو
@civilizers
فرهاد قنبری
تعطیلی شبکه منوتو
شبکه تلویزیونی «من و تو» پس از بیش از یک دهه فعالیت و احتمال بسیار به علت تغییر استراتژی کشورهای تامین کننده بودجه، در روزهای آتی تعطیل شد.
این شبکه از غیاب رسانههای مستقل و آزاد در کشور نهایت استفاده را کرد و آسیبی به فرهنگ و جامعه ایرانی وارد کرد که جبران آن به راحتی امکانپذیر نخواهد بود.
- شبکه منوتو نقش بسیار پررنگی در تحریف تاریخ معاصر ایران داشت. تغییر این نگرش برای مخاطبان تلویزیونها که عموما ارتباط چندانی با مطالعه جدی تاریخ ندارند امری بسیار دشوار و چه بسا محال خواهد بود.
- شبکه منوتو نقش پر رنگی در ارائه تصویری کاریکاتوری و بهشتگون از غرب و تصویری شبیهجهنم از ایران داشت. این شبکه در ایجاد نفرت مردم از کشور و جامعه خود نقش پررنگی داشت و بخشی از مخاطبان دائمی خود را به دشمن وطن و شیفته چشم و گوش بسته جوامع غربی تبدیل کرد.
- شبکه منوتو در نزول سلیقه هنری و فرهنگی جامعه نقش بسیار پررنگی داشت. این شبکه، فرهنگی مبتذل و شبهِکابارهای را به عنوان فرهنگ غالب و معیارِ جهانی به مخاطبان خود معرفی کرد و باعث سقوط آزاد فرهنگی بخشی از مخاطبان خود شد.
- شبکه منوتو در سقوط آزاد فهم سیاسی بخشی از مخاطبان خود نقش پررنگی ایفا کرد. این شبکه با تقلیل «دیالوگ سیاسی» به «وراجی بیسروته» باعث ایجاد چنان توهمی در جامعه شد که برخی ارسال قیمت ماست و چیپس و تخم مرغ به شومنهای این شبکه را یک کنش سیاسی رادیکال فهم و ارزیابی میکردند.
- شبکه منوتو در به ابتذال کشیده شدن جنبش حقوق زنان ایران (که با تاریخی بیش از یک قرن فعالیت در حوزههای مختلف اجتماعی مانند آموزش، بهداشت و.. هم دستاوردهای قابل دفاعی دارد و زنان محترم و تحصیل کرده و روشنفکر بسیاری باعث رقم خوردن آن شدهاند) نقش پررنگی داشت. این شبکه در جا انداختن دریدگی و وقاحت و بددهانی به جای حقوق زنان ایران نقش غیرقابل انکاری داشت.
- و شاید مهمترین آسیب شبکه منوتو تربیت و پرورش مخاطبان به اصطلاح سلطنتطلبی است که ادعای وطندوستی شدیدی دارند اما چنان توسط این رسانه از واقعیتهای جهانی پرت شدهاند که در هر کنشی به دشمن قسم خورده ایران و مدافع تمام قد منافع اسراییل و آمریکا و ناتو و دشمنان منطقهای ایران بدل شدهاند.
@civilizers
پژوهش در داستان های کلاس اول در سه کشور ایران، چین ،آلمان
علیرضا عابدین
در پژوهشی به بررسی و تحلیل داستانهای کتاب فارسی کلاس اول در ایران و مقایسهٔ آن با داستانهای کتاب زبان کلاس اول در دو کشور شرقی و غربی یعنی چین، بعنوان نمایندهٔ فرهنگ جمعگرا و آلمان، بعنوان نمایندهٔ فرهنگ فردگرا پرداخته شد. به این منظور کلیهٔ داستانهای کتاب فارسی اول ابتدایی در ایران، شامل ۵١ داستان منتشر شده در سال ١٣٩١، همچنین ۴۴ داستان از داستانهای کتاب کلاس اول چین و ٢۶ داستان از مجموعه چهار کتاب کلاس اول آلمان به عنوان نمونهٔ پژوهشی انتخاب شدند. در این پژوهش، تحلیل روانشناختی با استفاده از یکی از معتبرترین آزمونهای فرافکن تحلیلی یعنی «آزمون اندریافت موضوع» که یکی از مناسبترین آزمونها برای تحلیل داستان است انجام گرفت تا مشخص شود چه موضوعاتی در قالب تم اصلی داستانها قرار دارند و چه نیازها و فشارهای محیطی توسط کتابهای درسی به کودکان القاء میشود، و تفاوت میان این سه جامعه کدام است.
نتایج این پژوهش نشان داد نیازهای «پیروی» در ایران، «پیشرفت» در آلمان و «مهرورزی» در چین، سه نیاز اول و اصلی هستند . نیاز به «پیروی» به دو نوع «تسلیم» و «احترام» تقسیم میشود.
پرتکرارترین نیاز در کتابهای ایران، «پیروی» از نوع «تسلیم» است. در چین و آلمان نیاز به پیروی تنها به شکل «احترام» یا «سپاسگزاری» نمود پیدا کرده است.
نیاز «مهرورزی» پرتکرارترین نیاز در چین است که به شدت با ساختار جمعگرای شرقی مطابقت دارد. در مرتبههای بعدی نیاز «فهمیدن» و همچنین نیاز به «ارائه و بیان» قراردارند. میتوان گفت کودک چینی به دنبال آن است که مهر بورزد، بفهمد و بفهماند. پس از این سه نیاز که اساساً در ارتباط با دیگران (نیازهای جمعی) معنا پیدا میکنند،
نیازهای شخصیتر مانند «پیشرفت» و «بازی» رخ مینمایانند.
بروز نیازها در آلمان درست برعکس چین است. در آلمان نیاز به «پیشرفت»، «بازی»، «شناخت» که نیازهای فردی و معطوف به خود هستند، در درجهٔ اول قرار دارند و پس از آنها نیاز «پیوندجویی» ظهور میکند.
کودک ایرانی میآموزد که طلبکننده و گیرنده (تلویحاً مصرفکننده و تنبل) باشد؛ کودک چینی میآموزد دهنده و بخشنده (تلویحاً تولیدکننده و کارگر) باشد و کودک آلمانی میآموزد تا چیزی طلب نکند (تلویحاً استقلال طلب) و در عین حال تا حدی بخشنده باشد.
در نهایت میتوان گفت، کودک ایرانی در کتاب درسی خود یاد میگیرد که مطیع و سر به زیر باشد. نگاه کودک ایرانی یا به سمت پایین است و یا از پایین به بالا نگاه میکند. نگاه کودک چینی به اطراف است و یک نگاه دایرهوار دارد، ولی کودک آلمانی یک حرکت و نگاه رو به جلو و هدفمند دارد. او به یک نقطه و هدف چشم دوخته و تنها برای رسیدن به آن در یک خط سیر مشخص تلاش میکند.
@civilizers
قبلا در این نوشته به نقل از کانال جامعه نو نوشته بودیم که گاهی نشان ندادن عکس العمل در برابر تهاجمات ایذایی برخی گروهها نشانه صبر استراتژیک برای اشتمال زیر فصل هفتم منشور شورای امنیت است، حالا روسیه و چین هم رای ممتنع ( بی اثر) دادند در طرحی که آمریکا در محکومیت حوثی های یمن در حمله به کشتی های تجاری عبوری دریای سرخ و تنگه باب المندب به شورای امنیت برد, طرح تصویب شد و این تازه اول کار است.
@civilizers
چگونه «تیغهای فلسفی» به ما کمک میکنند در بحثها برنده شویم و سریع تصمیم بگیریم؟
How do «philosophical razors» help us win in arguments and decide quickly?
محمدرضا سلیمی
رادو آتاناسیو در کتاب تفکر نقادانه برای مدیران میگوید: «در گفتوگو شفافیت بیشتر با اطلاعات کمتر و حاشیهروی کمتر حاصل میشود.» برخی افراد حجم اطلاعات را با شفافیت اطلاعات اشتباه میگیرند. آنها تصور میکنند اگر اطلاعات زیادی را در حین گفتوگو ردوبدل کنند، به نتیجهی مطلوب دست مییابند؛ درصورتیکه، اطلاعات زیاد گیجکنندهاند و وضعیت را برای تصمیمگیری و قضاوت درست دشوار میکنند. گاه به این وضعیت «فلج تصمیمگیری» میگویند و باعث میشود تصمیمگیری به تعویق بیفتد (۶۶ خطای شناختی در تصمیمگیری: پیامدها و راهحلها، ص ۱۴).
واژهی انگلیسی razor به معنی «تیغ ریشتراشی»، «ریشتراش» و «با تیغ تراشیدن» است. از ریشتراش برای اصلاح صورت و کوتاه و مرتب کردن موهای آن استفاده میشود. تیغ فلسفی یا philosophical razor یک اصل یا قاعدهی سرانگشتی است که به ما اجازه میدهد دلایل اضافی را برای اثبات ادعایمان از استدلال حذف کنیم. تیغهای فلسفی ترفندهای ذهنی هستند که صددرصد درست نیستند، اما اغلب سودمندند. درواقع، تیغهای فلسفی اصول و قواعدی هستند که باعث میشوند تبیینها و استدلالهای زائد را پیرامون موضوعات بزداییم. این کار باعث میشود فرایند تصمیمگیری، قضاوت و حل مسئله سادهتر شود.
منشا این اصطلاح (تیغ) فلسفه است که به ما اجازه میدهد تبیینهای غیرمحتمل را سریع حذف کنیم و از اقدامات غیر ضروری بپرهیزیم. تیغهای فلسفی به ما کمک میکنند تصورات غیرضروری را دربارهی یک تصمیم از ذهنمان پاک کنیم. به عبارت سادهتر، تیغهای فلسفی میانبرهای ذهنی یا رهیافتهای آنی هستند که به ما کمک میکنند تصمیمگیری، قضاوت کردن و حل مسئله را سادهتر کنیم. این تیغها تفکرات زائد را از ذهنمان میزدایند و سبب ارتقا کیفیت زندگیمان میشوند.
تیغهای فلسفی فراواناند، مانند تیغ اوکام، تیغ هانلون، تیغ هیچنز، تیغ هیوم، تیغ آدلر، تیغ انیشتین، تیغ ایلان ماسک، تیغ اینستاگرام، تیغ تشکر، تیغ تارزوِل، تیغ گرایس، تیغ فاینمن، تیغ ناوال، تیغ فخرفروشی، تیغ دوست هوشمند، تیغ شانس، تیغ شیر (lion razor)، تیغ شیوهی گوش دادن، قوری راسل و تفنگ چخوف. در اینجا شش تیغ فلسفی را به اختصار شرح میدهیم.
۱. تیغ هانلون: تیغ هانلون یک اصل مهم فلسفی است که میگوید عملی که «حماقت» تفسیر میشود «خباثت» تفسیر نکنید.
۲. تیغ هیوم: تیغ هیوم میگوید «علت»ها باید متناسب با «معلول»هایشان باشند. هیوم میگوید اگر علتی که برای معلولی بیان میشود به اندازهی کافی قادر نباشد آن معلول را به وجود آورد، میتوانید آن را باور نکنید یا از استدلالکننده علت بزرگتر یا علتهای بیشتری را طلب کنید. برای مثال، یک تندباد کوچک نمیتواند یک هواپیمای غولپیکر را ساقط کند.
۳. تیغ هیچنز: این تیغ فلسفی میگوید که بار اثبات ادعا بر عهدهی کسی است که ادعا را مطرح میکند. شما مسئول نیستید که بار اثبات ادعایش را برعهده بگیرید. درواقع، تیغ هیچنز میگوید آنچه «بدون دلیل» بیان میشود، «بدون دلیل» هم میتوان آن را رد کرد.
۴. تیغ اوکام: تیغ اوکام میگوید هرگاه برای اثبات ادعایی دو استدلال متفاوت ارائه شود، استدلالی که «پیچیدهتر» است، احتمال بروز «اشتباه» در آن بیشتر است. بنابراین، در شرایط مساوی احتمال درست بودن استدلال سادهتر بیشتر است.
۵. تیغ فاینمن: تیغ فاینمن میگوید در استدلال «پیچیدگی» و «واژههای دشوار» مانع فهم عمیق موضوع میشوند. در این زمینه، ریچارد فاینمن، فیزیکدان مشهور آمریکایی، میگوید: اگر شما نتوانید چیزی را برای یک کودک ۵ ساله توضیح دهید؛ درواقع، خودتان آن چیز را نفهمیدهاید. منطور فاینمن این است که اگر شما در صحبتهایتان از اصطلاحات تخصصی زیاد استفاده کنید، احتمال اینکه مخاطب پیامتان را نفهمد بیشتر است.
۶. تیغ دوست هوشمند: اگر هوشمندترین و موفقترین دوست شما به چیزی علاقهمند است، شما هم به آن چیز علاقمند شوید. و اگر آن چیز بسیار جذاب و خیرهکننده است، بیشازحد به آن علاقه نشان دهید.
تیغهای فلسفی تصمیمگیری را سادهتر و راه را برای برنده شدن در بحثها هموار میکنند. ذهن انسان به گونهای طراحی شده است که در تصمیمگیری، قضاوت کردن و حل مسئله از میانبرهای ذهنی زیاد استفاده میکند. این میانبرها میتوانند ما را به بیراهه بکشانند، اما اگر از آنها درست استفاده کنیم، بسیار ارزشمندند و به ما کمک میکنند به انتخابی مناسب، راهحلی منطقی و قضاوتی منصفانه دست یابیم.
#فرهیختگان راهی به رهایی
@civilizers
بعید است که اهل یک صنف و صنعت، حتی به قصد تفریح و سرگرمی، دور هم جمع بشوند و گفتگویشان به توطئه و تبانی برای افزایش قیمتها به زیان عامهء مردم منتهی نشود.
#آدام_اسمیت #اقتصاد_سیاسی
کانال فلسفه سیاسی
@civilizers
#در_کرانه_روز
🏷️ اگر در یک کشمکش سیاسی نظامی بین دو کشور و یا دو جبهه، یکی پشت سرهم به طرف دیگر فشار بیاورد یا شلیک کند اما آن طرف جواب عملی و درخور ندهد، چند احتمال را میتوان داد:
جربزه پاسخ ندارد زیرا از تعمیق رویارویی میترسد (ایران در برابر طالبان).
جربزه پاسخ دارد، ولی توان و امکانات پاسخدهی ندارد (ایران در برابر صدام، پیش از دستیابی به اسکاد).
پاسخ را در حوزه دیگر میدهد و پاسخ نظامی را مخل کار موثری میداند که در حوزه دیگر میکند. (تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا)؛
میخواهد طرف را به نقطهای برساند که مشمول فصل هفت منشور سازمان ملل شود (آمریکا دربرابر یمن).
نتیجه: توان پاسخدهی موثر، همیشه ترکیب متعادلی است از عقل و توان نظامی !
از کانال جامعه نو
@civilizers
#در_کرانه_روز
🏷️ همراهانی نظر جامعه نو را در باره جنگ در فلسطین خواستهاند. ما معمولا بر مسائل داخلی ایران متمرکز میشویم ولی چون درخواست چندبار تکرار شده و بی ربط با سیاست داخلی ایران هم نیست، خلاصه عرض میکنیم.
* تشکیل کشور بر مبنای دینی در یک منطقه دارای مناقشات تاریخی طولانی بین سه دین توسط سازمان ملل، خواست مکارانه بریتانیا و اشتباه ملل متحد بود. سازمان ملل هنوز نتوانسته این اشتباه را جبران کند.
* دولت دینی یهودی ماهیت توسعه طلبی و رفتار نازیماب داشت و از روز اول تجاوزکارانه و با اقدامات نسل کشی و کوچ اجباری آغاز کرد. این در تمام سالها و حتی بعد از توافقها ادامه یافته است.
* واکنش خشمآلود مسلحانه عموم اعراب علیه این تصمیم اشتباه و غیر بخردانه بود و به زیان آنها تمام شد. اقدام جمعی کلاسیک نظامی آنهادر دهه ۶۰ نیز از ابتدا محکوم به شکست شد.
* تبدیل مساله به یکی از اهرمهای دوران اوج جنگ سرد معضل را پیچیده و لاینحل کرد(اعراب با شوروی و اسرائیل با غرب). پس از فروپاشی شوروی فلسطینیها عملا بی حامی ماندند.
* بیچاره ماندن فلسطینیها سبب رشد دوباره رادیکالیزم در آنها شد و به فاجعه جنگ داخلی بین حماس و فتح و عملا دو دولتی شدن بقایای فلسطین ختم شد. پس از این تقسیم و انشعاب شیطانی، حمایت جهانی چپ از سازمانهای فلسطینی سلب و بر حقوق انسانی مردم متمرکز شد و برخلاف نظر عوام چپها از حماس حمایت نمیکنند. فلسطینیها آلت دست دولتهایی مثل حکومت ایران و مافیای فلسطینی شدهاند.
* راه حل معقول و قابل اجرای بین المللی پس از اشتباه اولیه جهانی، بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ هست که اسرائیل عملا آنرا هم از بین برده است. راه حل دو کشوری نیز عملا اکنون امکان ناپذیر است.اسرائیل و حامیانش میخواهند مساله جمعیت فلسطینی را به طرق مختلف غیر انسانی پاک کنند.
* در جنگ اخیر سازمان مافیایی حماس هم اشتباه کرد و هم جنایت. اسرائیل مترصد فرصت بود، طرح داشت و امکان نسل کشی و پاک کردن فلسطینیها از طریق جنایت جنگی با حمایت آمریکا و اعراب و سکوت دیگران را یافت. شرافت انسانی حکم میکند خواهان پایان این نسلکشی و کشتار با بمباران و گرسنگی جمعی باشیم.
* پیشبینی ما این است حدود ده میلیون فلسطینی پراکنده از این هم پراکندهتر شوند، در جماعات دیگر حل شوند و حداکثر در کرانه غربی به صورت یک جمعیت حدود ۳ میلیونی دارای هویت فلسطینی به بقا ادامه دهند.
* تنها موضع درست ملی در این جنگ میتواند حمایت از قطعنامه های تاریخی شورای امنیت و مجمع عمومی در این مورد و کمک های مادی ( توسعهای، درمانی،تحصیلی) به مردم فلسطین از طریق سازمان ملل باشد . شعار نه غزه، نه لبنان ایرانیان فقط با این مضمون میتواند درست باشد که کمکهای انساندوستانه ایران در آینده هم در حد معقول ادامه یابد، ولی از نظر سیاسی، ایران آنها را به حال خودشان بگذارد.
جامعه نو
@civilizers
#گفتارهای_فلسفی
منصور خضاعی
باروخ اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم و از اندیسمندان عصر مدرن اروپا، در رساله سیاسی_الهیاتی اش در خصوص مذهب تشریفاتی کلیسا می گوید روحانیون دینی دائما در حال افزون نمودن تشریفات و مناسک مذهبی اند، و هر چه بر میزان این تشریفات و مناسک اضافه کنند، بیشتر خواهند توانست بر جامعه. سرنوشت و اندیشه مردم تسلط داشته باشند. رهبران سیاسی و رهبران مذهبی منافع متقابل یکدیگر را تامین می کنند، رهبران سیاسی با هبه کردن پول و منافع مادی، سعی در تامین خواست های اقتصادی سیری ناپذیر روحانیت دارد و رهبران روحانی هم با تکفیر کردن هر آنکس که به انحصار قدرت و مظالم صاحبان قدرت اعتراض کند، او را منزوی، و زمینه محاکمه و دربند یا حذف او را فراهم می کنند.
او تاکید می کند که از دل چنین مناسک و تشریفات دینی، دولتی دینی پدید می آید که فاقد بنیادهای اخلاقی است که نه دین را تکریم می کند و نه اخلاق را بلکه تنها روحانیون متملق و ریاکار خودش را مکرم و محترم می شمارد. اسپینوزا از جمله فیلسوفانی بود که با تفسیر متفاوتی که از کتب مقدس به دست داد، زمینه های جدایی نهاد سیاست از دین را فراهم نموده و به گسترش نظام های سکولار_ دموکراتیک در اروپا کمک بسیاری کرد.
#شبکه_جامعه_مدنی
@civilizers
فوکوزاوا یوکیچي نظریه پرداز سیاسی عصر میجی در سال ١٨٨۵ با مقاله ای تحت عنوان "خداحافظ آسیا" هموطنان ژاپنی اش را به مدرنیزاسیون غربی دعوت کرد او در این مقاله گفت:
باد نيرومند غربی به سمت شرق میوزد و ما دو انتخاب در پیش داریم: یا از ثمرات آن بهره میبریم، یا همیشه درجا خواهیم زد ما نمیتوانیم منتظر همسایگان آسیایی مان بمانیم تا در جهت توسعه آسیا با آنان همکاری کنیم پس بهتر است آسیا را بدرود گوییم و با ملل متمدن غربی بخت آزمایی کنیم، اگر همسایگان آسیایی اصلاحات را نپذیرند و پیشگامانی برای اصلاحات نداشته باشند توسط قدرت های غربی تسخیر و تقسیم خواهند شد.
#فوکوزاوا_یوکیچی #مدرنیزاسیون #ژاپن
کانال فلسفه سیاسی
@civilizers
#معنای_زندگی_و_ابداع_خویشتن_همچون_اثر_هنری
🔷🔸"معنای زندگی و ابداع خویشتن همچون اثر هنری"
📽احسان شریعتی
#معنای_زندگی
#ابداع_خویشتن
#اثر_هنری
#احسان_شریعتی
🔆 @Dr_ehsanshariati
@civilizers
#الف
🏷️ مردن، بدون مرگ !
🖊️ شورای سردبیری: هفتادسال پیش، در سالهای پرتب وتاب کشمکش بین اسرائیل و اعراب بر سر منطقه فلسطین، جورج یانگ سرجاسوس سرویس مخفی انگلیس که از عاملان کودتای ۲۸ مرداد بود حرفی درباره اسرائیل زد. پیش از آنکه حرفش را تکرار کنیم این را بگوییم که یانگ یک انگلیسی ضد یهودی تندرو بود. از یهودیهابدش می آمد، اما اعتقاد داشت" یهودیها بیشتر از سایر مردم منطقه اروپایی هستند و گنجینهای که با خود به منطقه آوردهاند یک کیفیت با ارزش است: ساختار ذهنیت اروپایی." از این قاتل بالفطره اروپایی هرچه بگوئیم کم است اما همینقدراضافه کنیم که معتقد بود کاری که انجام میدهد "روشنفکری صادقانه" است و هم او بود که با روشنفکری صادقانهاش در روزهای قبل ازکودتای ۲۸ مرداد برای فراهم کردن زمینه کودتا ایده دزدیدن و قتل رییس شهربانی مصدق سرهنگ افشار طوس را به دست چند مزدور ایرانی داد. بله ، بگذریم!
این روزها یکی از جلوههای " ساختار ذهنیت اروپایی" توسط اسرائیل در نوار غزه در حال درخشش است: کشتار از دم قسط(روزانه ۲۵۰ نفر) زنان و کودکان بداقبال فلسطینی به مدت چهار ماه که درهفتاد سال اخیر سابقه نداشته است به بهانه انتقام عملیاتی که یک گروه کوته نظر از سیاست پیشگان فلسطینی مرتکب شدهاند، واروپاییهابه جای جلوگیری از رفتار وحشیانه و نسل کشی آنها ، فقط سفارش به نرمتر زدن میکنند. سبعیت ارتش سرائیل که عمد درنمایش آن هم دارند کم از نمایشهای کشتار داعش نیست و راستش همه این را باید به حساب اروپایی بودن سران اسرائیل(یهودیان اشکنازی) گذاشت . در جهانی که لفظ حقوق بشر از زبان سیاستمدارانش نمیافتد، دست اسرائیل برای بمباران ، گرسنگی دادن، کشتن، درهم شکستن روحیه، توهین به باورها ، تحقیرهای ناموسی ، و ابراز علنی آن به عنوان اینکه یک تمایل و خواست ملی است کاملا باز مانده است و ایالات متحده که ابرجنایتکار تمام دورانها (و متاسفانه معاف از پس دادن حساب به امثال ایرانیان به دلیل رفتار دولتهای واپس مانده آنهاست) با صراحت از این کشتار عظیم و شرم آور "ذهنیت اروپایی" حمایت کامل میکند. تنها دلیل توانایی اسرائیل برای برآمدن از پس اعراب نیز همانا زرادخانه اوست. مرحوم ادوارد سعید می گفت اسرائیل برای اثبات حقانیت خود در اشغال سه دلیل دارد: یکی وعده صدسال پیش لردبالفور وزیر امور خارجه بریتانیا به چند صهیونیست که فکری به حال آنها میکند؛ یکی وعده خدا به قوم موسی که به قومش زمین میدهد؛ و یکی هم پنتاگون! از این سه ، دوتای اول حرف روی هوا و افسانه پوچ است و فقط سومی روی زمین هست. اسرائیل برپایه" کیفیت با ارزش ذهنیت اروپایی" خودش یعنی عصاره نژاد پرستی انفکاکناپذیر ژن اروپاییان و اراده دستگاه نظامی آمریکا در حال انجام این جنایت بزرگ است.
ما البته در باره مرافعه اعراب واسراییل و در حال حاضر حماس و اسرائیل، قبلا قضاوت خود را گفتهایم و ضمن اینکه به اختیار خود فلسطینیان برای تصمیم در باره اینکه با اشغالگران چه کنند احترام میگذاریم گفتهایم که سهم هر کس و وظیف ایرانیان چیست(الف "مرگ درفلسطین" در ۷اکتبر ۲۰۲۱ ، در کرانه روز ۱۹ دسامبر۲۰۲۳ ، و درکرانه روز ۱۰ فوریه ۲۰۲۴) و درجنایت حاضر نیز هم دستهای کثیف اروپایی و آمریکایی و هم خباثت و حماقت فلطسینی در کنار دست خون آلود اسرائیل می بینیم. مساله امروز ایرانیان اما ضمن اسف از ناتوانی و ناموثری این است که جامعهشان در کنار مردمان کشورهای عرب نسبت به این جنایت در سکوت محض هستند. هر قدر که سیاستمداران غربی در همراهی آشکار با جنایت رفتار میکنند، مردمان آنها در نقاطی بسیار دور از فلسطین در محکوم کردن این نسل کشی بیپایان فعالند.در خیابانهایند و از دولتهایشان پرسشگر، و اگر صدایشان شنیده نشود ازبه آتش کشیدن خود ابایی ندارند. ننگی است برما که اگر بخواهیم دراعتراض به جنایتی که در همسایگی رخ میدهد به خیابان بیائیم، حکومتمان از ترس نمیگذارد، ولی از آن نیز شرمی پنهان داریم که هموطنانی تحت تاثیر نفرت ازحکومت که با فلسطینیان همدردی تبلیغاتی میکند ، حمایتی از این مردم نگونبخت نکنیم: در اثر همذات پنداری فلسطینیها با حکومت ستمگری که داریم، در برابر رنج مردمان فلسطین بیحس و بیدرد شده ایم. این خوب نیست.
مصیبت عظما آنکه، یکی از نتایج شوم این بی حسی، در آینده بر جامعه خود ما آوار خواهد شد ؛ ملتی که حس همدردی ، دگر خواهی ، و عواطف انسانی به دیگران را از دست بدهد در حال پروردن وزادن گرگ در بطن خود است و در آینده تجربه عمیقی خواهد کرد از اینکه "انسان گرگ انسان است" .
با یا بدون این حکومت، هنگامی که سجایای اخلافی از میان ما رخت بربندد و بیرحمی عادتمان شود ملتی مرده، بدون مردن خواهیم بود! جامعه نو
@civilizers
انقلاب ما
یکصد و هفده سال از انقلاب مشروطه می گذرد، جماعت ایرانی که از ظلم و بی لیاقتی شاه پنجاه ساله قاجار به تنگ آمده بود، طلب حکومت قانون و دارالشورای و عدلیه مستقل میکرد، این خواسته ها در انقلاب مشروطه تبلور یافت، متاسفانه پس از زنگ انقلاب مشروطه در ۱۲۸۵ شمسی، از میان اختلاف روشنفکران با مذهبیون و خلف وعده شاه جدید، دیکتاتوری رضاخان برآمد، تبعید رضا خان بدلیل خودمحوری و درگیری اش با متفقین با استقبال مردم تحت رنج ایران مواجه شد و کسی آخ نگفت ، پسرش محمد رضا با رویای تمدن ایرانی بر تخت نشست اما او که خودسری را از پدر به ارث برده بود با کارناشناسی موجبات انقلاب ایران علیه حکومتش را فراهم کرد، از بد حادثه سکان بدست روحانیتی افتاد که هفتاد سال برای چنین روزی لحظه شماری کرده بود، بخش جمهوری، هر روز نحیف تر و بخش ولایت اسلامی فربه تر شد تا نهایتا، ولایت، جمهوری را کنار گذاشت. پس از دست بدست شدن چندباره قدرت بین شاه و شیخ، این شد سرنوشت انقلاب ما..... امید ما اکنون به دموکراسی است، چرخه ای از قدرت که هیچ احدی نتواند در مقام قدرت انتصابی جا خوش کند، بیاید، کار کند، برود و هرگز به پشت سرش نگاه نکند.
@civilizers
آتش به اختیار درون ما !
یکی هم هست درون تک تک ما که حوصله آدم متفاوت را ندارد، یکی که اگر خسته ایم دیگری را الکی خوش و اگر سکولاریم دیگری را متعصب و اگر نماز خوانیم دیگری را بی ایمان و اگر درس خوانده ایم دیگری را بی سواد و اگر امروزی هستیم دیگری را عقب افتاده و اگر دلبسته سنت ها هستیم دیگری را لاابالی و اگر سیاسی هستیم دیگری را بی تفاوت و اگر بی تفاوتیم دیگری را تندرو و اگر فعالیم و عصبانی دیگری را مزدور و اگر تنهاییم دیگری را بی عاطفه و اگر دو تا کتاب خوانده ایم دیگری را خام و اگر به جایی برسیم دیگری را ناتوان و اگر به جایی نرسیم دیگری را مقصر می داند.
.
یکی را داریم درونمان که در قضاوت دیگری درنگ نمی کند. یکی که آتش به اختیار درون ماست.
آتش_به_اختیار
@amiralibaniasadi
#گفتارهای_فلسفی
انقلاب کوپرنیکی کانت در علوم انسانی جای دین و اخلاق را عوض کرد و به جای اخلاق متکی بر دین سخن از دین متکی بر اخلاق گفت؛ و این انقلاب آغاز انسانی شدن کل پیکره فرهنگ در عصر جدید است.
@civilizers
جامعهنو: داریم به پایان روز چهارم میرسیم که از مقامات ارشد کشور هیچ حرفی شنیده نشده است. سکوت خبری کامل مقامات ارشد سیاسی داریم و سکوت رسانهای - تبلیغاتی رسانههای وابسته به حکومت ، بویژه در مسائل مهم سیاسی خارجی. این به معنی آن است که به احتمال زیاد چیزی رخ داده است یا قرار است رخ دهد. برمبنای تجربه چهل ساله این را میگوییم./ جامعه نو
@civilizers
🔺انسان بزرگترین خطر است
#کارل_گوستاو_یونگ
@carlgustavjung
@civilizers
#گفتارهای_فلسفی
«مناظر جهان به شکلی مداوم در حال تغییرند و چیزهایی به دنبال چیزهایی دیگر در یک توالی تعبیر نشده می آیند؛ اما نیرو یا قدرتی که کل ماشین را به کار اندازد, تماما از ما پنهان است و هرگز خودش را در هیچ کیفیت محسوسی از جسم آشکار نمی کند»
دیوید هیوم، فیلسوف تجربه گرا انگلیسی
جستارهایی درباره فهم بشر
@civilizers
#در_کرانه_روز
🏷️ در دیماه سال۹۸ ناو شکن نمونه ایران به نام دماوند به موج شکن بندر انزلی خورد و غرق شد. حاصل نابلدی بود ولی گفتند به خاطر طوفان بوده.
در اردیبهشت ۱۳۹۹ شناور پشتیبانی کنارک یک ماکت کشتی را به وسط دریا برد تا هدف گیری موشک ناو جماران را آزمایش کنند. شلیک کنندگان به جای ماکت، شناور کنارک را که از ماکت دور شده بود هدف گرفتند. ۱۹ نفر کشته شدند و کنارک نابود شد. دوساعت بعد، ماهیگیران به کمک شناور رسیدند.
امروز ازبین (گویا) پنج موشک شلیک شده تمرینی سه تای آن خطا رفته ، درهوا منفجر شده یا در داخل سقوط کرده و به پتروشیمی هم خسارت وارد کردهاند.
تعداد این نوع حوادث زیاد است و فصل مشترک همه آنها کارنابلدی در هنگام تدارک و پنهانکاری پس از وقوع فاجعه است.
....فقط خدا میداندآن چهار موشک کروز را که در سال ۹۸ درشرق عربستان درست به چهار واحد حیاتی آرامکو خورد و ۵/۷ میلیون بشکه از تولید روزانه عربستان را کاهش داد چه آدمهای کاربلدی شلیک کرده بودند. غربی ها که طبق معمول گفتند کار ایران بوده . آیا ادعای حوثی ها که کار ما بود واقعیت داشت ؟ قطعا نه !
راستش را بخواهید ، آن تهاجم دقت اسرائیلی داشت و اهداف سیاسیاش هم بیشتر اسرائیلی بود تا ایرانی یا یمنی.!!
جامعه نو
@civilizers
حادثه تروریستی کرمان را شدیدا محکوم می کنیم، به خانواده ها و بازماندگان کشته شدگان تسلیت می گوییم و به کسانی که مسئولیت امنیت آن مراسم را برعهده داشتند شدیدا اعتراض می کنیم: شما که مرتب از امنیت داخلی دم می زنید چرا نتوانستید امنیت یک مراسم دولتی به زعم خودتان پر اهمیت را برقرار کنید؟ نیروهای امنیتی تان وقتیکه تروریست ها این عملیات را طراحی می کردند کجا بودند؟ وقتی بمب ها را جابجا می کردند و به محل عملیات می بردند کجا بودند؟
@civilizers
روسیه و چین برای رضای خدا وتو نمی کنند آنها از ایران چه می گیرند؟
منصور خضاعی
پرسشی که همواره مطرح بوده و هست اینکه چرا سیاست خارجی و حتی سیاست داخلی ما تا این اندازه زیر بلیط دولتین روسیه و چین هست، به طوریکه دولتمردان ما در هیچ کجای مسائل بین المللی جرات مخالفت و یا حتی عدم تکمین در برابر منویات و فرمان های این کشورها را ندارند.
پاسخ از این قرار است، این دو کشور در شورای امنیت سازمان ملل دارای حق وتو هستند؛ یعنی می توانند تمام مصوبات شورای امنیت را بدون هیچ دلیلی وتو کنند تا قابلیت اعمال و تحقق پیدا نکنند. لذا هر زمان که پرونده ای در سازمان ملل علیه ایران تشکیل شود که متضمن تحریم یا تنبیه باشد و یا قابلیت اشتمال زیر منشور فصل هفتم شورای امنیت را داشته باشد، طی رایزنی مقامات ایرانی با مقامات روسیه و چین، نمایندگان آنها طرح را وتو کرده و از تصویب و تحقق آن جلوگیری می کنند.
پرسش بعدی، حالا که روسیه و چین از این حق انحصاری و بسیار ویژه خود برای وتو کردن طرح های قدرتمندترین کشورهای جهان از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه که از قضا آنها هم اعضای شورای امنیت هستند استفاده می کنند در برابرش چه از ایران طلب می کنند؟
آیا در راه رضای خدا این کار را می کنند؟
آیا برای تفریح وتو می کنند؟
آیا وتو می کنند تا صرفا حال حریف غربی را بگیرند و بعد پشت سرش بخندند؟
آیا عاشق چشم و ابروی ما هستند چون از قدیم گفته ایم مثلا هنر نزد ایرانیان است و بس؟ یا اینکه در برابر وتوی طرح های کشورهای غربی علیه ایران از ما چیزی طلب می کنند و انتظاراتی دارند؟
پاسخ این پرسش به اندکی مقدمه چینی نیاز دارد، از نظر علم سیاست و ژئو پولتیک، جهان محل رقابت میان بازیگران عمده آن است: در این میان، هر بازیگری قدرت بیشتری داشته باشد گوی رقابت را از دیگران ربوده و همواره تلاش دارد تا در راس نظام بین الملل بایستد، امروزه یکی از مهم ترین مولفه های قدرت در جهان کنونی اقتصاد و سپس بسته به نوع و شرایط مسائل مورد مناقشه، وسعت، جمعیت، قدرت نظامی و سایر مولفه هاست. قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای بواسطه بکارگیری ابزارهای قدرتمند خود گاهی موفق می شوند هژمونی و سلطه خود را بر سایر قدرت ها با موفقیت کامل اعمال نمایند و گاهی نیز برای بدست آوردن یک امتیاز ترجیح می دهند یک امتیاز دیگر را واگذار نمایند، اولا اینگونه بده بستان ها میان بازیگران بزرگ و نسبتا بزرگ جهانی و منطقه ای در راستای پیشبرد منافع ملی آنها انجام می شود و معطوف به برخورداری حداکثری است، ثانیا اینکه در این بده بستان چه بسا منافع کشورهای کوچکتر وجه المصالحه قرار گیرد.
حالا برگردیم به پرسش های بالا، با مقدمه گفته شده واضح و روشن است که در میان این گردونه رقابت شدید و نفسگیر که دولتین چین و روسیه نیز دو فرد از مهمترین افراد آن هستند و در یک منازعه قدرت با کشورهای غربی قرار دارند، برای هر حق وتویی که از جیب خود خرج می کنند و در پی آن منافع خود را در تقابل با آنها قرار می دهند، صورت حسابی عریض و طویل از هزینه ها را برای حکومت ایران ارسال می نمایند و از آنجایی که دست حکومت به دلیل پیشه کردن سیاست های مغایر با منافع ابرقدرت ها و همچنین مغایر با قوانین بین المللی، زیر ساتور شورای امنیت و مصوبات بی رحمانه آن قرار دارد، مجبور است بند به بند و آیتم به آیتم منویات و فرامین دولتین مزبور را اجرا نماید تا وضعیت کشور بحرانی تر نگردد، یعنی کماکان بتواند اموال خود را بصورت حراج زیر قیمت عرضه کند؛ از جمله اینکه نفت و پتروشیمی را به چین ارزان بفروشد تا گذران امور نماید چون دیگران از ترس تحریم آمریکا خریدار نیستند، پولش را نیز در حساب همان کشور نگه دارد چون نمی تواند به کشور برگرداند؛ در سوریه ابتدا همراستا با منافع روسیه برای بقای اسد بجنگد و سپس در برابر حملات بی امان اسرائیل به نیروهای نیابتی، روسیه پشت ایران را خالی کند؛ بخاطر منافع بلند مدت چین در منطقه خاورمیانه فراخوان او را اطاعت کند و ۴۸ ساعته توافقنامه امنیتی با عربستان و سایر کشورهای خلیج را امضا نماید؛ در جنگ اوکراین موظف است به خواست پوتین پهپاد و سایر جنگ افزارهای واقعی ساخت خود که موجب برتری ارتش روسیه در جنگ شد را در برابر فقط و فقط وعده جنگنده های شکاری روسیه در اختیار آنها بگذارد و در برابر نماینده روسیه حتی حاضر نباشد از حق ایران بر مالکیت جزایر نیز دفاع کند، و ایران در هیچ یک از موارد فوق حق اعتراض به آنها را نداشته باشد. از سوی دیگر مسئله تحریم های کمر شکن کشورهای غربی علیه ایران است که غیر از فقر، اتلاف منابع زیر زمینی و رو زمینی، فرار مغزها و نیروهای نخبه، سیل مهاجرت منابع انسانی و سرمایه بدلیل نبود امنیت و زیر ساخت در کشور و فساد بی سابقه در همه بخش ها، تقریبا هیچ دیگری عاید ما نکرده است.
حالا پرسش نهایی اینست که آیا این تجارت به نفع ما بوده؟
@civilizers
شبکه من و تو
🖍منصور خضاعی
این روزها پی در پی اخباری منتشر می شود مبنی بر اینکه قرار است شبکه من و تو بدلیل نبود بودجه تعطیل و جمع آوری شود. نکته مهم اینکه اگر همین امروز هم عمر این شبکه به پایان برسد باید گفت که این شبکه و عوامل و دست اندرکاران و تهیه کنندگانش ماموریت وجودی خویش را به نحو احسنت به انجام رساندند که همانا جعل تاریخ و هویت سازی برای حکومت پهلوی اول و دوم بود. از رتوش کردن چهره حکومت شاه فقید و ساختن یک حکومت آرمانی فاقد عیب و نقص گرفته ( که اگر خودش هم زنده میشد قطعا این حجم از جعل و رتوش را تقبیح می نمود) تا جعل تاریخ و ساختن هویتی مجازی و تخطئه یک سویه مخالفین و خاک پاشیدن به صورت مردم و گمراه کردن آنها و بویژه نسل جوان کم خوان و کم اطلاع از تاریخ، و همچنین نشان دادن یک جامعه آرمانی به قشر کم اطلاع از رویدادهای تاریخی و تلقین متواتر مبنی بر ناسپاسی مردم از بهشت برین حکومت قبلی و نهایتا زیر میز زدن مردم و تقلیل انقلاب واقعی مردم به شورش رعیت فاقد شعور در برابر ارباب خود و ساده سازی وقایع و رویدادهای تاریخی و ساختن یک لشکر از افراد پیاده نظام ابله ذوب در پهلوی ( در مقابل ذوب در ولایت) در شبکه های اجتماعی که هر لحظه و هر آن منتظرند تا کسی خلاف خواست شان لب به سخت گشاید تا با رکیک ترین فحاشی ها و شدیدترین حملات حاوی خشونت های کلامی یا وی را از گفته خود پشیمان کنند یا به سکوت و عقب نشینی وادار کنند، همه و همه از مولفه های ماموریت غیر ممکن این شبکه و عوامل پیدا و پنهان آن بود که الحق باید گفت به بهترین نحو ممکن به انجام رسید. اما تاوان این جعل و دروغ سازی های تاریخی و فرهنگی آن را مردم ساده و قشر جوان کم اطلاع در آینده پرداخت خواهند کرد؛ صورتحسابی به درازای یک یا چند دهه و عقب گرد تاریخی به قیمت از بین رفتن سرمایه های مادی و معنوی این مرز و بوم.
#شبکه_جامعه_مدنی
@civilizers
سخنرانی پروفسور نورمن فینکلستین (پژوهشگر یهودی) در دفاع از فلسطین
#فرهیختگان، راهی به رهایی
@civilizers
چرا سلطنت طلب ها از نرگس محمدی و اعطای جایزه نوبل به ایشان اینقدر ناراحتند؟
صادق زیباکلام
اعطای جایزۀ صلح نوبل به بانو «نرگس محمدی»، سلطنتطلبها را با مشکل مواجه ساخت. از یکسو، آن جایزه با استقبال بسیاری از ایرانیان روبهرو گردید و از سویی دیگر، آن جایزه به چهرهای اعطا شده بود که مطلوب سلطنتطلبها نبود. برخی حتی گفتند خانم «فاطمه سپهری» شایستگی بیشتری داشتند تا خانم محمدی.
ظاهراً از چهرههای سلطنتطلب در مراسم اعطا جایزه دعوتی صورت نمیگیرد. بهعلاوه، خانمی که مجری اصلی برنامه بودند، در تجلیل از خانم محمدی، ایشان را تا جایگاه رهبری اعتراضات بالا میبرند. بعد از مراسم، سلطنتطلبها تعارف را کنار گذاردند و برگزارکنندگان، بهعلاوۀ آقای «تقی رحمانی» را مورد انتقاد قرار دادند. مدعی شدند که توطئهای از سوی اصلاحطلبان، طرفداران مرحوم هاشمی رفسنجانی و دخترشان فائزه هاشمی، تقی رحمانی، ملی - مذهبیها و اروپاییها طراحی شده بهمنظور مطرحکردن خانم محمدی بهعنوان رهبری اپوزیسیون. اول جایزۀ نوبل را بهوی اعطا کردند، بعد هم در مراسم اعطای جایزه، مرحلۀ بعدی نقشۀشان را پیاده کردند. البته ما همگی نوادگان جد بزرگوارمان، مرحوم «داییجان ناپلئون» هستیم و فرقی نمیکند داخل کشور باشیم یا در اروپا و آمریکا؛ تحصیلکرده باشیم یا عامی. بههرحال ژن تئوریهای توطئه را به ارث بردهایم.اینکه آقای هاشمی رفسنجانی از زیر خاک، بههمراه آقای خاتمی که قدرت سیاسی ندارد تا از نانوایی سر کوچۀشان دو تا نان سنگک بگیرند، با فائزه هاشمی در زندان اوین، تقی رحمانی در پاریس، بهعلاوۀ دولتین سوئد و نروژ، همۀشان بر روی هم چه مقدار توان دارند، که بتوانند خانم «نرگس محمدی» را در کسوت رهبری اپوزیسیون درآورند، خیلی محلی از اعراب ندارد. هنر فرضیههای داییجان ناپلئونی به رویایی بودن آن است و خیلی به واقعیتها کاری ندارد. اما مشکل سلطنتطلبها با خانم نرگس محمدی، بانویی که زندگی، جوانی، فرزندان و خانوادهاش را بهپای مبارزه در راه آزادی و حقوق بشر ریخته، چیست؟ چرا آنها اینقدر با نفرت به بانویی که افتخار کشورش هست، مینگرند؟
پاسخ مختصر آن است که او سر تعظیم در برابر ولیعهد فرود نیاورده. ریشۀ همۀ تئوریپردازیهای سلطنتطلبها علیه او و آنهمه نفرت و بغض و کینۀشان نسبت بهوی، بهواسطۀ «استقلال فکری» نرگس است. تأسفآورتر از همۀ اینها، آن است که کسانی که امروز قدرتی ندارند، چشم دیدن دیگران و تحمل رقبا را ندارند. معلوم نیست اگر فردا بهقدرت برسند، چگونه قرار است پاسدار «حاکمیت قانون»، «آزادی» و «دمکراسی» باشند؟
@civilizers