جهت سوال، انتقاد و پیشنهاد👇🏼 https://t.me/joinchat/tHLNWwBQh1hiZGU0 گروه بحث تاریخ و فرهنگ بلوچستان👆🏻
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ، تاریخ و قومنگاری بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخچه بلوچستان ایران در ادوار قاجار و پهلوی
🔹 متعاقب قتل گریوز و وضع كلاً ناآرام منطقه، در ۱۳۱۶ / ژانویه ۱۸۹۸، ۱۵۰ تن از تفنگداران بمبئی به فرماندهی دو افسر انگلیسی از هند اعزام شدند که قرار بود از این عده صد تن در چابهار و پنجاه تن در جاسک مستقر شوند. دولت ایران به این عمل هیچ اعتراضی نکرد. چند ماه بعد، گروه چابهار به پنجاه تن کاهش یافت و افسران هندی جایگزین افسران انگلیسی شدند. از آنجا که حضور این نگهبانان در ایجاد اعتماد در هر دو محل تأثیری مطلوب داشت، پس از فروکش کردن ناآرامیها نیز، از انتقال آنها خودداری کردند و دو سربازخانه دائمی نیز در جاسک و چابهار ساخته شد. اما در نواحی دور از بندرها مشکلات دیگری وجود داشت.
🔹 در ۱۳۲۱ در گروه از افرادی که مورد تحقیر دیگر اهالی بودند -یکی میدها (ماهیگیرها) از سواحل و دیگر لتّیها (کشاورزانی که از نژادهای مختلف بودند)- از باهو بیرون رانده شدند. آنان از مرز گذشتند و به جوانری و پالری رفتند.
🔹 در این موقع انگلیسیان، که گذشته از توجه کلی خود به امنیت مرزها به حفظ و حمایت از منافع تجاری هند در خلیج فارس و نیز خط تلگراف علاقهمند بودند، از ناآرامیهای روزافزون در مکران و فعالیتهای روسها و فرانسویان در خلیج فارس نگران شدند. دولت ایران نمی،توانست یا مایل نبود که نیرویی معادل نیروی انگلیسیان در این سوی مرز مستقر کند، از این رو انگلیسیان در ۱۹۰۱/۱۳۱۹ برای استقرار معاون کنسول انگلیس در بمپور -برای حفظ اتباع انگلیس- اجازه خواستند. ایران با این نظر مخالفت کرد، ولی اجازه داد که چنین کسی را در بم مستقر کنند. بعدها ایران اجازه داد که انگلیسیان نیروهایی برای تنبیه مردم مگِس و ایرافشان اعزام کنند.
📃/۵۷
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ، تاریخ و قومنگاری بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخچه بلوچستان ایران در ادوار قاجار و پهلوی
🔹 پس از مرگ ناصرالدین شاه در ۱۳۱۳، بلوچها تصور کردند که شاه جدیدی وجود ندارد و فقدان قوای دولتی نیز این توهم را تقویت کرد. تا زمانی که والی کرمان (فرمانفرما) آن شهر را ترک نکرده بود از ترس او کسی شورش نکرد، ولی در ۱۸۹۷/۱۳۱۵ اموال کفیل اداره تلگراف هند و اروپا در جاسک -که ضمن بازرسی سالانهٔ خود در نزدیکی رود راپچ در شرق جاسک اردو زده بود- به سرقت رفت و خود او نیز کشته شد. در همان سال، سردار حسین خان به فهرج (ایرانشهر کنونی) حمله برد و در نواحی سرحد و سراوان و بمپور شورشی عمومی بر ضد حکومت ایران را رهبری کرد و خواستار کاهش مالیاتها گردید. این تقاضا رد شد و شورش به سرباز و دزک و لاشار و بمپشت هم سرایت کرد.
🔹 حسین خان، بمپور و فهرج و بزمان و جاهای دیگری را که دارای گردانهای کوچک ایرانی بود تصرف کرد و بر قسمت اعظم بخش شمالی ایالت استیلا یافت، و چندین گروه بلوچ که تا این زمان در مشکلات میان خاندانهای حاکم و «قجرها» (اسمی که در این زمان بلوچها به فارسها داده بودند) بیطرف مانده بودند به او پیوستند.
🔹 نیروی عظیمی که در ۱۳۱۵ از کرمان برای برقراری آرامش اعزام شده بود، شکست خورد. قیام سه سال به طول انجامید و زمانی پایان یافت که حسین خان را والی آنجا کردند، و این امر مطلقاً سابقه نداشت. اکنون رهبر بلوچ، سرکرده خانوادهای بزرگ رسماً اجازه داشت و مکلف بود که مالیات تمام بخش ایرانی بلوچستان را جمعآوری کنند.
📃/۵۶
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 ابراهیم خان، پسر نانوایی در بم بود که توانست تقریباً تمامی بلوچستان غربی را مطبع خود سازد. او پس از سی سال حکومت در ۱۳۰۲ در گذشت. پسرش نیز چند ماه بعد در گذشت و دامادش، زینالعابدین به حکومت رسید ولی در ۱۳۰۵ فردی ترک موسوم به ابوالفتح خان جای او را گرفت. اما ابوالفتح خان برکنار شده و زینالعابدین مجدداً بدین مقام منصوب گردید.
🔹 از این تاریخ تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه، تغییر عمدهای روی نداد. عبدی خان سردارزایی پسر میر دین محمد، در ۱۳۰۱ به حکومت گوادر منصوب شد. اهالی گوادر برای رهایی از اخاذیهای او، در ۱۳۰۴ دسته جمعی به آن سوی مرز نقل مکان کردند، ولی در ۱۳۰۵ پس از مرگ میر هوتی در گِه، به خانههای خود بازگشتند. در ۱۳۱۴ گزارش شد که دو هزار تن از اهالی منطقه مهاجرت کردهاند و سوداگران هندی انگلیس در چابهار که در آنجا مستقر شده بودند به شکایت برخاستند که کسب و کارشان بیرونق شده است. بر اثر ناآرامی در مرز، ناصرالدین شاه با تشکیل هیئت جدیدی برای بررسی مسائل فیمابین موافقت کرد. در اواسط دههٔ ۱۸۹۰ تغییراتی جزئی در مرز ایران و افغانستان داده شد.
🔹 در این دوره، والیان کرمان که کراراً در زمستانها به بمپور سفر می کردند، حکام بمپور را به رفتار خشونتآمیز با حکام محلی بلوچ برمیانگیختند. در ۱۳۰۹ والی کرمان پس از غیبتی دو ساله، مجدداً به این ناحیه آمد و قول داد که کسی را به زندان نیفکند ولی بر سر قول خود باقی نماند و چندین تن از سرکردگان بلوچ دستگیر شدند و چندین سال در زندان ماندند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 از دههٔ ۱۸۷۰ به بعد، انگلیس سالانه مبالغی جهت محافظت از خط تلگراف هند-و-اروپا میپرداخت. در ۱۳۱۷/ ۱۸۹۹ مبلغ پرداختی به حاکم گِه از سه هزار روپیه به هزار روپیه کاهش یافت و مابهالتفاوت آن میان رؤسای خردهپای امتداد خط تلگراف دشتیاری و باهو توزیع شد.
🔹 در ۱۲۸۱/ ۱۸۶۴ محافظت از چابهار به دو تن از سرکردگان محلی، دین محمد جدگال از دشتیاری و میرعبدالله از گِه، محول شد. دین محمد در ۱۸۶۸ یا ۱۸۶۹ بدون سروصدا آنجا را تصرف کرد و عمان هرگز نتوانست آن را پس بگیرد. ولی در پی آن، منازعات و مذاکراتی میان عمان و دین محمد و حکومت ایران پیش آمد که طی آن والی کرمان به قصرقند سفر کرد.
🔹 ابراهیم خان در ۱۲۸۲ چابهار را گرفت، ولی ایران در ۱۲۸۸ از تمام ادعاهای خود نسبت به گوادر صرف نظر کرد. در ۱۲۸۹ ابراهیم خان چابهار را به قلمرو ایران منضم کرد. چندی نگذشت که تجارت پر رونق آن، ظاهراً با مداخلهٔ ابراهیم خان، از بین رفت و بیشتر بازرگانان به گوادر رفتند.
🔹 به رغم مساعی ابراهیم خان، روش حکومت غیر مستقیم سندمن، با کمک مبالغی که برای حفظ خط تلگراف پرداخت میشد، به مکران غربی وارد شده بود، و هنگامی که او درگذشت قدرت عمده در این ناحیه در دست انگلیسیان بود. در عین حال، حوزه نفوذ کلات و افغانستان و ایران موقتاً توسط هیئتهای تحدید مرز تعیین شده و مشروعیت یافته بود. ولی ایرانیان از طریق ابراهیم خان، برخی از تصمیمات این هیئت را به نفع خود اجرا کردند و برخی دیگر را نپذیرفتند. در ۱۲۸۷ پیشین را در شرق راسک (با پشین در شمال کویته اشتباه نشود) و در ۱۲۸۸ اسفندک و کوهک را -بلافاصله پس از آنکه از سوی هیئت به کلات واگذار شد- تصرف کردند؛ در شمال، ابراهیم خان نیز سیدخان کرد، معروف به سردار سرحد را در خاش شکست داد. از این زمان به بعد ابراهیم خان با به کاربردن ترکیبی از زور و تهدید و انتصاب مأموران خردهپا بر قسمت اعظم آبادیهای سرحد و مکران تا مرز فعلی تسلط یافت، ولی به مهار کردن ایلات سرحد موفق نشد، و مدتها تاخت و تاز بلوچها در دو سوی مرز ایران و افغانستان چون مشکلی باقی ماند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
❄️بهترینهای آموزشی، تاریخی، ادبی و فرهنگی!
💎 روی لینک زیر بزنید و عضو کانالهای دلخواه خود شوید:
🔥 /channel/addlist/DSpY3-v4kL0zOGNk 👈🏻
🔹 گِدام (سیاهچادر) عشایر بلوچ
🔹 دشتهای کوهپایهای شرق کوه تفتان
💠 @balochs_history
🔹 کلات نَرون
🔹 شهرستان تفتان
#تاریخ
💠 @balochs_history
🔹 کلات میر رضایی (جد طایفه میربلوچزهی)
🔹 نازیل، شهرستان تفتان
#تاریخ
💠 @balochs_history
🔹 هنر صخرهای بلوچستان
🔹 سنگنگارههای نازیل، شهرستان تفتان
#تاریخ #باستان
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 چندی نگذشت که انگلیسیان سعی کردند از طریق خان، مریها را نیز تحت حکومت خود در آورند ولی این رابطه دیری نپایید.
🔹 انگلیسیان سند را در ۱۸۴۳ و پنجاب را در ۱۸۴۹ ضمیمه امپراتوری خود کردند. به موجب پیمانی که در ۱۸۵۲ در خانگَره (بعدها جیکوب آباد) به امضا رسید، این وضع رسمیت یافت، و از جمله مقرر شد که سالانه پنجاه هزار روپیه به خان پرداخت گردد.
🔹 دولت کلات اینک در قلمرو مستعمرات بریتانیا قرار گرفته بود. حتی بلوچهایی که تحت امر کلات نبودند، از این رابطه با انگلیسیان شدیداً تأثیر پذیرفته بودند. خان در اصل، مأموری حقوقبگیر با واسطهای میان انگلیس و سردارهایی بود که تا ایام اخیر قدرت اصلی را در ایلات در اختیار داشتند. در نتیجه، از نفوذ خان نزد سردارها به تدریج کاسته شد، و انگلیسیان ناگزیر شدند که به نحو فزایندهای مستقیماً با هر سردار تماس داشته باشند و به او کمک مالی کنند. پس از کشیده شدن خط تلگراف در دهه بعد از ۱۲۷۷، این رسم به بلوچستان غربی (ایران) نیز سرایت کرد.
🔹 پس از مرگ نصیر خان دوم در ۱۸۵۷، برادر ناتنی او، میر خداداد خان شانزده ساله، به جای وی نشست و تا ۱۸۹۳ حکومت کرد. زمان حکومت او دوران درگیریهای شدید با سردارها بود. مدتی انگلیسیان به حل مسائل از طریق سیاسی و کمکهای مالی راضی بودند ولی با پیشروی روسها در ترکستان، در ۱۸۷۵ تصمیم گرفتند که راهآهن بسازند و در بلوچستان خط تلگراف ایجاد کنند. کاپیتان رابرت سندمن را به منظور فراهم آوردن زمینهٔ سیاست «گستاخانهٔ»، مثبتتری به کلات فرستادند. سندمن توانست اختلافات موجود میان خان و سردارها را فیصله دهد و برای ادارهٔ ایلات، از طریق رؤسای خودشان، مبتنی بر رسوم ایلی ولی تحت نظر انگلیسیان، طرحی بریزد که این طرح بعدها به نام نظام سندمن برای حکومت غیرمستقیم معروف شد (تورنتون).
🔹 سال بعد سندمن پیمان حل اختلاف مستونگ را منعقد ساخت که بر اساس آن پیمان ۱۲۷۱ تجدید و تقویت شد. خان حق ایجاد روابط خارجی مستقل نداشت، پادگانی دایمی مرکب از نیروهای انگلیسی در کلات مستقر میشد، خان نمایندهای نزد دولت هند میفرستاد، در اختلافات میان خان و سردارها تنها داور مطلق انگلیسیان بودند و از راه آهن و خط تلگراف به منظور تأمین منافع دو طرف محافظت میشد. مستمری سالانهٔ خان به صدهزار روپیه افزایش یافت و ۲۵٬۰۰۰ روپیه نیز برای بنای پاسگاهها و حفظ امنیت حمل و نقل و مخابرات پرداخته شد. حقوق بازرگانی خان یا افغانستان و هند نیز در برابر سی هزار روپیهٔ دیگر در سال به انگلیس انتقال یافت.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 دولت افغانستان به اهالی بلوچ خود توجه چندانی نمیکرد، ولی دولت ایران میکوشید تا با توجه به رقابتهای حکام محلی، نفوذ حکومت مرکزی را در بلوچستان محکمتر کند. مدتی طول کشید تا اینکه ایران به ایجاد ساختار حکومتی در این ناحیه پرداخت.
🔹 چندی نگذشت که توافق ۱۲۵۵ / ۱۸۳۹ میان انگلیسیان و میر مهراب خان با مشکل روبهرو شد. بسیاری از سرداران با آن به مخالفت برخاستند و برخی از آنها به خرابکاری دست زدند و در کمین نشستند و هنگام مراجعت برنز از کویته، موافقتنامه را دزدیدند و چنین وانمود کردند که به دستور خان عمل میکنند. انگلیسیان فریب خوردند و تصمیم گرفتند که خان را تنبیه کنند. در آبان همان سال به بلوچستان وارد شدند و به کلات حمله بردند. میر مهراب خان در جنگ کشته شد. انگلیسیان که به تسلط بر راه افغانستان مصمم بودند، مسیر شهنواز خان، نواده چهارده ساله میر محبت خان را در کلات به مقام خانی گزیدند و شخصی به نام ستوان لاودی را نایبالحکومهٔ او کردند و مستملكات خان را تجزیه کردند. مستنگ و کویته به شاه شجاع داده شد، گو اینکه انگلیسیان به ادارهٔ آنجا به نام وی ادامه دادند. کچهی زیر نظر کارگزار سیاسی سند غربی قرار گرفت.
🔹 پسر مهراب، به نام میر نصیرخان دوم، توانست ایلات را گردهم آورد و سال بعد کلات را مجدداً تصرف کنند. نصیر که از حمایت همگانی مردم بهرهمند شده بود، چندی بعد کویته و مستنگ و کچهی را نیز گرفت، زد و خوردهای محلی تا ۱۸۴۲ ادامه یافت تا اینکه انگلیسیان به سب مسائل مهمتری در افغانستان و جاهای دیگر از بلوچستان بیرون رفتند.
🔹 از جمله شرایط عقبنشینی ایشان این بود که سیبی تحت حکومت انگلستان باقی بماند و پشین به تصرف افغانها درآید. ولی کویته از قلمرو کلات جدا نشد. بریتانیا متعهد شد که در صورت حملهٔ خارجی به نصیر به کمک او بیاید و نصیر هم دستنشاندگی شاه شجاع و کمپانی هند شرقی و حق ایشان را مبنی بر استقرار نیروهای خود در مواقع اضطراری در هر نقطه کلات پذیرفت. علاوه بر این خان قبول کرد که به نصایح انگلیسیان عمل کند و قبل از کسب موافقت ایشان با کسی نجنگد و برای میرشهنواز و خانواده اش مستمری تعیین کند. خان حمایت انگلیس از خودمختاری محلی بلوچها را اساساً تحت شرایطی شبیه رابطهٔ تاریخی خود با افغانها به دست آورده بود. جنبهٔ جدید آن نقشی بود که انگلیسیان در منافع افغانها بر عهده داشتند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 گسترش منافع انگلستان به سوی غرب تا مکران، حساسیت ایران را نسبت به این منطقه برانگیخت. ایشان نیز به موازات اقداماتی در زمینهٔ برقرار کردن مجدد نفوذ خویش، به جمعآوری اطلاعات پرداختند. کوششهای نخستین، معلول علاقهٔ واليان کرمان در زمان ناصرالدین شاه بود (آقایان فرمانفرما؛ وزیری کرمانی؛ سپهر). اقدامات گستردهتر برای ایجاد امنیت در ناحیه در زمان رضاشاه انجام گرفت (آقایان جهانبانی؛ کیهان؛ رزم آرا؛ تقی زاده). در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسها به تجسساتی در بلوچستان ایران دست زدند (آقایان ریتیخ و زارودنیی). دیگر اروپاییان، به ویژه آلمانیها، نیز به این ناحیه علاقهمند شدند (مثلاً گاستایگر اتریشی) گو اینکه کمتر اطلاعات جدیدی منتشر کردند.
🔹 از ۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷، قسمت اعظم بلوچستان -به طور رسمی یا غیررسمی- زیر نظر بریتانیا قرار داشت و بیشتر منظور این بود که امنیت ایالت سرحد شمال غربی را از سوی ایران و افغانستان حفظ کنند. بریتانیاییها در مرحلهٔ خاصی در خلال این مساعی، برای تعیین حدود بینالمللی از میان قلمرو ایلهای بلوچ، با ایران و افغانستان مذاکره کردند. این مرزها تقریبا بر اساس حوزهٔ نفوذ خان كلات بود، ولی در برخی جاها به منافع رهبران محلی نیز توجه شد. پس از آن توجهشان به در دست گرفتن زمام امور حکومت کلات معطوف گردید. نخست از طریق خان و بعدها به نام خان، و به تدريج حکومت مناطق بیطرف میان ایشان و افغانستان و نیز ناحیههای پر دردسری چون بخشهای شرقی ایلهای مری و بوگتی را عهدهدار شدند. مداخله انگلیسیان در زندگی بلوچها عمدتاً بدينمنظور بود که به عنوان وسیلهٔ حفظ آرامش و امنیت داخلی، اقتدار خان و حکام خردهپا را در مکران تقویت کنند، مرز را مشخص سازند، خط تلگراف بکشند، و (با مقداری تأخير) سرانجام تجارت برده را لغو کنند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 در ۱۲۵۵/ ۱۸۳۹ شکست هیئت دیپلماتیک انگلیس که به کابل اعزام شده بود و ورود فرستادهای روسی بدان شهر، باعث شد که نایبالسلطنه انگلیس تصمیم به تصرف افغانستان بگیرد و شاه شجاع را مجدداً در کابل بر سرکار بیاورد. تضمین امنیت ارتش در مسیر خود به قندهار، مستلزم تسلط بر بلوچستان بود. لیچ، نخستین انگلیسی که برای انعقاد قرارداد با خان اعزام شده بود، توفیق نیافت. در همان سال سرالکساندر برنز اعزام شد و به توافقی رسیدند که به موجب آن حاکمیت و مرزهای کلات تضمین میشد و مسئولیت امنیت و تدارکات نیروهای انگلیسی، در برابر ۱۵۰۰۰ روپیه به اضافهٔ قیمت تدارکات بر عهدهٔ خان قرار گرفت. این موافقتنامه در حکم پایان خودمختاری بلوچستان [بلوچستان شرقی] بود.
🔹 در دورهٔ صد سالهٔ بعد، مطالب بسیاری درباره بلوچها و بلوچستان منتشر گردید. انگلیسیان در اوایل قرن نوزدهم، به جمعآوری و مرتب کردن اطلاعات درباره تمام هند پرداختند و نتایج آن را به شکل فرهنگهای جغرافیایی محلی منتشر کردند. فرهنگهای جغرافیایی محلی بلوچستان (۱۹۰۶ - ۱۹۰۸) هشت جلد است. هر فرهنگی به یک یا چند بخش حکومتی میپردازد و در چهار فصل ترتیب یافته است: ۱) وصف جغرافیای محل: شامل بررسی تاریخی وضع اجتماعی؛ ۲) مطالبی درباره وضع اقتصادی (کشاورزی، اجاره، نیروی کار و قیمتها، اوزان و اندازهها، جنگلها و منابع طبیعی دیگر، بازرگانی و حمل و نقل)؛ ۳) شرحی درباره حکومت (درآمد، دادگستری، شهربانی، امور عامالمنفعه) و ۴) فرهنگهای کوچکی که به وصف هر آبادی میپردازد. مجلداتی که دربارهٔ بلوچستان تهیه شده مجموعهای خارق العاده از انواع اطلاعات است، و از جمله بهترین فرهنگهایی است که در هند، یا هر جای دیگر در زمینهای مشابه منتشر شده است. این بخش بر اساس اطلاعات برگرفته از این فرهنگها، و استنتاجات تقیزاده و جهانبانی از آنها به زبان فارسی، و تحقیقات چاپ نشده نویسنده است، مگر آنکه منبع دیگری ذکر شود.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 در این دوره، بخش شرقی بلوچستان ظاهراً تجارت پر رونقتری داشته است. گفته شده است که لس بلا دارای سیصد خانه بوده که یک سوم آنها متعلق به هندوها بوده است. وَد شهرک کوچکی در جهلاوان بوده است مشتمل بر دو گروه خانههای گلی در فاصله حدود صدمتری یکدیگر که پنجاه خانهٔ گروه غربی را عمدتاً بازرگانان هندو در اختیار داشتهاند، و مسلمانان از جمله عیسی و ولی محمد، سرداران ایل منگل، در ۲۵ تا ۳۰ خانه در شرق میزیستهاند. نَل، مرکز ایل بیزنجو تقریباً به همین وسعت ولی دارای قلعهای بوده است. خزدار دارای قلعهای ویران و چندین دهکده، هر یک متشکل از دو تا سه خانه، بر روی هم شاید شصت خانه بوده که در سه تای آنها هندوها سکونت داشتهاند. خود کلات حدود هشتصد خانه داشته که در بسیاری از آنها هندوها میزیستهاند. کمی بیرون از شهر، دو آبادی وجود داشته که افراد ایل بابی افغانی که در تبعید بودهاند در آنجا میزیستهاند.
🔹 در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم، انگلیسیان هند، به سبب نگرانی از مرز شمال غربی خود، به این ناحیه توجه بیشتری کردند. کاپیتان گرانت نخستین انگلیسی بود که در ۱۲۲۴ / ۱۸۰۹، برای بررسی امکان ورود لشکری اروپایی از آن سمت، حرکت کرد. کاپیتان سیتون، نمایندهٔ انگلیس مقیم مسقط، به او اطلاع داد که منطقه غیرمسکونی است. گوادر، بندری که گرانت در آن پا به خشکی نهاد، به میر سوبان، یکی از سرکردگان جدگال تعلق داشت که قدرتمندترین حاکم در سراسر مکران بود. او در نِگور، با میر سوبان دیدار کرد و از او پذیرایی شایانی شد. در اسفندماه به قصرقند رسید که حاکم آن، شیخ سمندر، مستقلاً بر آن حکومت میکرد. در آنجا منتظر محمد خان حاکم گِه (نیکشهر کنونی) شد، چون قرار بود که با حمایت او به منطقه داخل شود. از نظر قدرت محلی، تنها کچ به گِه برتری داشت. از گِه به بمپور رفت. حاکم بمپور قابل اعتماد نبود و گرانت به قصرقند و گِه و چابهار بازگشت و از آنجا، در امتداد ساحل، به جاسک و بندرعباس رفت. به گزارش گرانت، سفر او تنها به سبب معرفی نامههایی ممکن شد که نماینده انگلیس مقیم مسقط خطاب به میرسوبان به او داده بود. داد و ستد میان مسقط و چابهار قابل توجه بود، و گرانت حوالههایی نیز از مسقط با خود آورده بود. او در لباس اروپایی سفر میکرد و همگان را «مبادی آدابتر و مهماننوازتر از آنچه معرفی شده بودند» مییافت.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
💝 فهرست بیش از 50 کانال برتر آموزشی، تاریخی، ادبی و فرهنگی!
🎁 روی لینک زیر بزنید و عضو کانالهای دلخواه خود شوید:
🎉 /channel/addlist/9iG69vq995JkMjQ0 👈🏻
🔹 دُهلُک یا دُکُّر
🔹 از سازهای #موسیقی بلوچی
💠 @balochs_history
🔹 آبشار پیر غائب
🔹 مچ بولان بلوچستان شرقی (پاکستان)
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 چشمانداز کوه بزمان از دشت سمسور
🔹 شهرستان ایرانشهر
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 ساحل دَرَک
🔹 شهرستان زرآباد
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 نقشهٔ انگلیس برای ایجاد خط تلگراف احساسات کهن ایرانیان را نسبت به سرزمین خود بیدار کرده بود و ایشان را در ابتدا بر آن داشت که تمام مکران را تا مرز انگلیس در سند مدعی شوند. فرستادهٔ ایران که در ۱۲۷۹ از کلات دیدن میکرد اعلام داشت که در مورد کچ یا مکران قصدی ندارد و درباره تعیین مرز تقاضای مذاکره کرد. ابراهیم خان، والی بمپور، نیز در ذیقعده ۱۲۷۹ / آوریل ۱۸۶۳، در نامهای به کارگزار سیاسی در مسقط نوشت که گوادر جزو قلمرو او نیست. انگلیسیان دو سال برای حل مسئله به وساطت پرداختند، ولی سرانجام خود را کنار کشیدند، زیرا از این کار نفعی عاید ایشان نمیشد، و این خطر وجود داشت که بیآنکه از حمایت دولت ایران برخوردار شوند، حسن ظن حکام محلی را نیز از دست بدهند.
🔹 در این ایام، حکام عمدهٔ مکران غربی عبارت بودند از میر عبدالله بلیدی از گِه، که اراضی ساحلی از جاسک تا چابهار در اختیار او بود، و دین محمد سردارزایی در باهو که علاوه بر دشتیاری، ساحل را از چابهار تا گوادر در اختیار داشت. این دو، خویشاوندِ سببی بودند اما رقابتی بالقوه نیز در میان آنها وجود داشت، چون هر دو برای حفظ بندرها از سلطان عمان پول میگرفتند؛ محافظت از بندرها هم در برابر ناآرامیهای محلی و هم در برابر ادعاهای کلات لازم بود. عبدالله و دینمحمد هر دو دستنشاندگی ایران را پذیرفته بودند، ولی با آمدن خط تلگراف، تمایل خود را به کار کردن با انگلیسیان ابراز داشتند. در ۱۲۸۳، کمی پس از اینکه شیخ عبدالله حاکم قصرقند و سرباز کشته شد، حکومت ایران پسر او را به حکومت قصرقند پذیرفت، ولی سرباز را به رئیس خانوادهٔ دیگری داد که در حفظ منافع ایران میکوشید.
🔹 سرانجام در ۱۲۸۶، خط تلگراف به جاسک و جزیره هنگام رسید و در ۱۸۷۰/۱۲۸۷ انگلیسیان ناچار شدند که به منظور تعیین مرز، هیئتی سه جانبه (با نمایندگان ایران، کلات و انگلیس) تشکیل دهند. از ۱۸۶۳/۱۲۸۰، دستیار کارگزار سیاسی انگلیس در گوادر مستقر شد، و از ۱۸۷۹/۱۲۹۷، کارگزاری بومی جانشین او گردید. آنها تحت نظر مدیر تلگراف خلیج فارس در کراچی بودند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 از زمان شکست سردارخان (برادر آقاخان) به بعد، ایرانیان به مکران توجه بیشتری کردند، و سیاست تشویق حکام محلی را جهت رقابت برای به دست آوردن القاب رسمی در مقابل وضع مالیات سالانه و ارسال آن دنبال کردند. پادگانی در بمپور -که همیشه بخش زراعی عمده بلوچستان غربی بوده است- تأسیس شد و گاه گروههایی از نظامیان به سوی شرق و جنوب شرقی اعزام میشدند. در ۱۲۶۷ بمپور به طور دائم تصرف شد و سرکردگان دزک و سرباز و گِه و قصرقند، یکی پس از دیگری وظیفه پرداخت مالیات به ابراهیم خان والی را گردن نهادند. در ۱۲۷۳ محمدشاه، خان ناحیهٔ سِب، سر به شورش برداشت. قلعه سیب (بر مبنای توصیف نسبتاً جدیدی که سپهر از آن به دست داده و آنچه در ۱۳۴۲ش هنوز بر جای بوده است) احتمالاً به بلندی و استحكام قلعه بمپور بود ولی نیرویی که از کرمان فرستاده شد، آن را گشود.
🔹 طرح خط تلگراف انگلیس، توازن جغرافیایی - سیاسی ناحیه را تغییر داد. گزارش کشیشی به نام بجر -ضمناً مترجم انگلیسیان در ایران و خلیج فارس- که در ۱۲۷۸ به بمبئی فرستاد، به وضوح مشکل انگلیسیان را در درگیری با سرکردگان محلی سلطان عمان و دولت ایران نشان میداد. در مورد مسیر خط تلگراف و محافظت از آن، با کلات و لسبلا و پسنی و کچ موافقتنامههایی به امضا رسانیدند. با شروع ساختمان این خط در ۱۲۸۰، ابراهیم خان والی بمپور، نمایندگان عمان را در بنادر تهدید کرد، و افراد ایل رند را برانگیخت تا به آزار و چپاول مردم در اطراف بمپور بپردازند، ولی متعرض کارگران خط تلگراف نشد. تهران در عمل اقدامات او را رد کرد، ولی تأکید بر اینکه گوادر و چابهار بخشی از ایران است در مکاتبات رسمی ادامه یافت.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 پس از مرگ محمود در ۱۳۱۰ ش، میر اعظم جان، سومین پسر خداداد در سال حکومت کرد و نسبت به احساسات ضد انگلیسی افراد محلی تا حدودی همدلی نشان داد. در ۱۳۱۲ ش، میر احمدیار خان به جای او نشست و تا پایان دوران سلطهٔ انگلیس حکومت کرد. هنگام جلوس میر احمدیار خان دولت کلات عبارت بود از: سراوان و جهلاوان، کچھی، خاران، لس بلا و مکران که خاننشینهایی دستنشانده بودند، چاغی ، نوشکی، نصیرآباد، ژوب و لورالایی؛ و بخش مری-بوگتی نیز ایالت بلوچستان انگلیس را تشکیل میداد که تحت حکومت کارگزاران سیاسی انگلیس اداره میشد؛ دیره غازی خان، بخشی از پنجاب و جیکوبآباد در سند.
🔹 اگر چه بلوچهای غربی از نفوذ انگلیسیان در شرق کاملاً برکنار نمانده بودند، وضع ایشان بسیار متفاوت بود. پس از قتل نادرشاه در ۱۱۶۰ بخشهایی از بلوچستان مدت زمانی تحت حکومت حکام درّانی افغانستان قرار داشت، ولی پس از ۱۲۱۰ میان حکام محلی تقسیم شد، اگر چه خانهای کلات، به ویژه میر نصیر خان اول فقط مدت زمان کوتاهی توانستند قدرت خود را به قسمتهایی از آن گسترش دهند. حکام آبادیهای زراعی کوچک و گروههای چادرنشین همواره در برابر تحمیل مالیات یا عوارض دیگر شورش میکردند و حتی خویشاوندیهای سببی نیز هرگز برای مدتی دراز قابل اعتماد نبود. همواره گرایشی نسبت به استفاده از رقابتهای موجود میان رهبران وجود داشت، و قندهار نیز بر سر وفاداری محلی با کلات رقابت میکرد.
🔹 در ۱۲۵۴ آقاخان، رهبر فرقهٔ اسماعیلیه، بر حکومت ایران شورید و به هند گریخت. در ۱۲۵۹ انگلیسیان که تازه کراچی را تصرف کرده بودند به وی در آنجا پناهندگی دادند. در پایان سال، برادرش، سردارخان، به اتفاق دویست سوار به چابهار رفت. گروه کوچک اسماعیلیان آن شهر برای او پایگاهی شد تا با دسیسه بمپور را تسخیر کند. چندی نگذشت که والی کرمان به دستور تهران او را شکست داد.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خانات کلات در دوران تسلط انگلستان (۱۸۳۹ تا ۱۹۴۷)
🔹 پرداخت کمک مالی به سردارها مشروط به وفاداری نسبت به خان و حفظ آرامش داخلی بود. البته سردارها تشویق میشدند که اختلافات را با استفاده از روشهای سنتی حل کنند. محفل سردارها در موارد درون ایلی، و «جرگه» در موارد میان ایلی. ولی تمام تصمیمات جرگهها میبایست به تأیید کارگزار سیاسی انگلیس برسد. سردارها و کارگزاران انگلیسی به خوبی با یکدیگر کنار میامدند، ولی اثر نظام انگلیسی در درازمدت این بود که سرزمین بلوچها را به اقطاعات شخصی بیشماری متکی بر فرد (سردارها) تقسیم کرد و خان را به صورتی صرفاً تشریفاتی در آورد.
🔹 سندمن در ۱۸۷۷ کویته را به تصرف درآورد و با موافقت خان مرکز حکومتی کارگزاری بلوچستان را در آنجا تأسیس کرد. در دومین جنگ افغانها در ۱۸۷۸ (که معلول نگرانی روزافزون انگلیس از نفوذ روسیه در افغانستان بود)، از کویته به عنوان پایگاه استفاده شد. این جنگ با پیمان گندمک (۱۸۷۹) خاتمه یافت و به موجب آن پشین به انگلیس واگذار شد. بخشهای کنار مرز افغانستان یکی پس از دیگری در ازای پرداخت مالالاجارهٔ سالانه به اجاره انگلیس درآمد و به بلوچستان انگلیس منضم شد. راه کلات به همهٔ مناطقی که از نظر سوقالجیشی برای انگلیسیان اهمیت داشت، قطع شد. چندی نگذشت که پایگاه کویته از نظر اهمیت اداری و نیز به عنوان مرکز تجاری، بر کلات و مستنگ پیشی گرفت. اگر چه بلوچستان ناحیهای نسبتاً منزوی باقی ماند و در حاشیهٔ اقتصاد هند قرار داشت، آثار اجتماعی سرمایهگذاری انگلیس را نباید نادیده گرفت، تولید محصولات کشاورزی قابل مبادله با پول در نزدیکی راههای عمده آغاز شد. به موازات بنای روستاهای جدید، آبادینشینی تا حدی معمول گردید. به برخی از سردارها از جانب دربار انگلیس لقبهایی اعطا شد، و طرز پوشیدن لباس و زر و زیور هند انگلیس کم کم در بلوچستان نیز ظاهر گردید.
🔹 میر خداداد خان خود را با تحول اوضاع سازگار نکرد و در ۱۳۱۱ وادار به کنارهگیری شد. جانشین او میر محمود خان دوم، تا ۱۳۱۰ ش حکومت کرد. محمود خود را با منافع انگلیس تطبیق داد و از پشتیبانی قوی آنها برخوردار شد، ولی این پشتیبانی به بهای فرسایش مداوم قدرت خاننشین تمام شد. به موجب پیمانی که در ۱۳۱۷ به امضا رسید، نوشکی به ازای ۹ هزار روپیه به اجاره همیشگی انگلیس درآمد ـ به حکم پیمان دیگری که در ۱۳۲۱ منعقد شد، نصیرآباد در مقابل ۱۱٬۵۰۰ روپیه به اجارهٔ دایمی داده شد.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 مزارع گل سرخ روستای نازیل
🔹 شهرستان تفتان
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 هنر صخرهای بلوچستان
🔹 سنگنگارههای نازیل، شهرستان تفتان
#تاریخ #باستان
💠 @balochs_history
🔹 تفتان سربلند
🔹 #طبیعت زیبای بلوچستان
💠 @balochs_history
🔹 مستندی از ساختمان تلگرافخانه انگلیسیها در چابهار
💠 @balochs_history
🔹 رقص دوچاپی و راستچاپی بلوچی
🔹 قلعهگنج کرمان
💠 @balochs_history
🔹 فستیوال موسیقی بندراتی در چابهار
🔹 شب بلوچستان
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 دربارهٔ این دوره که بلافاصله پیش از مداخله انگلیسیان در ناحیه است، برای نخستین بار اطلاعات اقتصادی نسبتاً مفصلی موجود است؛ خان در بیشتر ولایات کشور دارای املاک خالصه بود، ولی بیشتر عایدات آنها را کارگزارانی که مسئول جمعآوری آن بودند، هزینه میکردند. قسمت عمدهٔ درآمد خان از کچّهی، یعنی حاصلخیزترین ایالات او تامین می شد. عایدات او را از این منبع سیصد هزار روپیه در سال تخمین زدهاند. کلات در گذشته (با نام کیزکانان) مرکز مبادله مهمی برای کالاهای خراسان و قندهار و کابل و هند بود، ولی در دهه ۱۸۲۰ تجارت آن اهمیتی نداشت. کل درآمد بلوچستان و ضمایم آن در ۱۲۲۵ حدود دویست هزار روپیه تخمین زده شده است.
🔹 حاجی عبدالنبی -که به گفته لیچ در ۱۲۵۴ / ۱۸۳۸ برای جمع آوری اطلاعات محرمانه به مکران سفر کرد- بخشی از راه (از مستنگ به سوی پنجگور) را با «شاهقاسی» خان همسفر شد که با نیرویی سیصد نفره عازم جمعآوری عايدات خان بود. به گفته همین سیاح، در خاران، که مستقل از كلات و تحت حکومت قندهار بوده، پنج یا شش آهنگر و یک بازرگان هندو و چندین نجار و شصت بافنده وجود داشته است. و در دزک در غرب نیز دست کم هزار بافنده منسوجات کتانی که پارچههایشان به اطراف صادر میشده و صد بازرگان هندو بودهاند. وی همچنین ارقامی دربارهٔ بسیاری از آبادیهای سرحد و مکران با جزئیات سیاسی و اقتصادی جالب، همراه با شرح ماجراهای خود، به دست داده است. ورای اقتدار خان کلات و سلطان عماند این سرزمین -که قسمت اعظم آن اکنون بلوچستان ایران است- به حکومتهای کوچکی مبتنی بر قلعههایی در آبادیهای کشاورزی تقسیم شده بود. یکی از یافتههای پاتینجر در ۱۲۲۵ / ۱۸۱۰ این بود که حاکم بمپور، دولت مرکزی ایران را تحقیر میکرده است.
🔹 ادعای ایران حاکی از مالکیت تمام بلوچستان تا هند، از زمان هخامنشیان ادامه داشته است، ولی فقط نادرشاه سعی کرد تا آن را ثابت کند. سرانجام، شورش آقاخان و اقدامات او میان سالهای ۱۲۵۴ و ۱۲۶۰، محمد شاه قاجار را بر آن داشت تا نیرویی به این منطقه بفرستد.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history