جهت سوال، انتقاد و پیشنهاد👇🏼 https://t.me/joinchat/tHLNWwBQh1hiZGU0 گروه بحث تاریخ و فرهنگ بلوچستان👆🏻
🔹 روستای کوران سفلی، ڈَمِّن (دامن)، ایرانشهر
🔹 بومگردی هانی مونت
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 کوههای مریخی هینگُل
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 رودخانه هینگول
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 مرد بلوچ اهل شهر تربت بلوچستان شرقی (پاکستان)، در حال چیدن و جمعآوری برگهای [پیشّهای] درختچهٔ نخل وحشی [داز]، برای تهیه و بافت حصیر و کپر [نوعی کلبه از جنس برگ بافته شدهٔ نخل و داز].
#فرهنگ_و_رسوم
💠 @balochs_history
🔹 روش پخت نان پُرانیگ
💠 @balochs_history
🔹 پارک ملی هینگُل
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 هوای برفی زاهدان
🔹 مجتمع گردشگری دشت عماد
💠 @balochs_history
🔹 واشوک
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 بارش برف در دامنههای تفتان
💠 @balochs_history
🔹 رقص زیبای پسر بلوچ :)
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تأسیس خاننشین بلوچ در کلات بلوچها
🔹 در قرن دهم، قدرت صفویان در ایران و مغولان در هند گسترش یافت و کشتیهای اروپایی به دریای عمان و خلیج فارس وارد شدند. منافع و مناقشات میان این سه قدرت خارجی، ناگزیر در سیاست داخلی بلوچها و گروههای دیگری که در میان ایشان قرار داشتند، مؤثر بود. رویدادهای عمدهای که شالودهٔ شعر حماسی بلوچ را تشکیل میدهد و به عنوان جنگهای میان ایلهای رند و لاشاری به یاد مانده است، در این دوره پیش آمد.
🔹 صفویان، عمدتاً از طریق بمپور و دزَک و سیستان، نظارت دقیقتری بر امور مکران اعمال کردند. در ۹۲۱ شاه اسماعیل که فاقد نیروی دریایی بود، ناچار سلطهٔ پرتغالیها را بر هرمز پذیرفت و با فرمانده آنان، آلفونسو دو آلبوکرک، عهدنامهای منعقد کرد که در آن پرتغالیها متعهد شده بودند در سرکوب هرگونه شورش در مکران به شاه کمک کنند. ولی این همکاری، که در صورت تحقق یافتن، در نوع خود اولین قرارداد با نیروهای اروپایی در ناحیه به شمار میآمد، به سبب مرگ آلبوکرک به جایی نرسید. پرتغالیها در ۹۸۹ به دلایل نامعلوم بندرهای گوادر و نیز طیس را ویران کردند.
🔹 در اوایل قرن یازدهم، هلندیها و کمی پس از آن انگلیسیان به هرمز وارد شدند. در ۱۰۲۲ سر رابرت شرلی، که سر راه خود به اصفهان به عنوان سفیر در گوادر توقف کرده بود، نزدیک بود به دست گروهی از بلوچها که به کشتی از شبیخون زدند کشته شود، ولی بعدها وی در نامهای به کمپانی هند شرقی در لندن التأسيس: (۱۰۰۹ / ۱۶۰۰) توصیه کرد که کارخانهای در گوادر تأسیس کنند، زیرا محلی است خراجگزار ایران و از دست پرتغالیها در امان و به آنها اطمینان داد که «پربارترین داد و ستد را در جهان» خواهد داشت. در ۱۰۶۱، نیروهای بلوچ از جانب پرتغالیها از مسقط دفاع کردند (گو اینکه چندی بعد در همان سال امام مسقط پرتغالیها را بیرون راند).
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 مهاجرت بلوچها به سوی شرق
🔹 نخستین مدارک مهاجرت بلوچها به سِند به قرون هفتم و هشتم تعلق دارد. تقسیمبندیهای عمدهٔ ایلات بلوچ که در این اشعار آمده احتمالاً رویدادهای این دوره را منعکس میکنند. بر مبنای این اشعار، از شخصی به نام میر جلال خان که رهبر تمام بلوچها بود چهار پسر به نامهای رِند، لاشار، هوت، کورایی و یک دختر به نام جاتو که با عموزاده اش مراد ازدواج کرد، باقی مانده بود که پنج ایل عمدهٔ یاد شده در اشعار، یعنی رندها و لاشاريها و هوتها و کوراییها و جاتوییها، از فرزندان این پنج نفرند. در اشعار از چهل و چهار ایل (موسوم به «تُمَن» یا «بُولَک») یاد شده که از آنها چهل ایل بلوچ، و چهار ایل خدمتکار و متکی بدانها بودهاند. نامهای مهم دیگری که تا امروز باقی مانده عبارت است از دْریشک، مَزاری، دُمبُکی و خوسا. ظاهراً هوتها پیش از دیگران در این ناحیه بودهاند. این که برخی از نامها برگرفته از اسامی جایها در بلوچستان است، احتمالاً دارای اهمیت است. در اشعار، از بسیاری از ایلهای برجستهٔ کنونی - مانند بُگتی، بُلیدی، بُزدار، کَسرانی لگاری، لُنْد و مَری - یاد نشده است. از آنجا که این ایلها احتمالاً در قرن نهم در بلوچستان بودهاند، نیامدن نام آنها در اشعار به این معنی است که یا این ایلها شاخههای متأخرتر ایلهای قدیماند، یا در آن زمان بلوچ نبودهاند، و پس از آن جذب بلوچها شدهاند.
🔹 در قرن نهم، مقارن با دوره میر چاکَر (یا چاکُر) رند - که بزرگترین قهرمان بلوچستان بود - موج دیگری بلوچها را به جنوب پنجاب برد. گروههایی از ایل رند از سیبی به پنجاب کوچ کردند و در درههای رودهای چِناب و روی و ستلج پراکنده شدند. دوداییها (احتمالاً ایلی سندی که طی دویست سال قبل از آن شکل گرفته بود) و هوتها به سمت قسمت علیای رود سند و جِهلَم رفتند. بابر، نخستین سلطان مغولی هند در ۹۲۵ در پنجاب بلوچهایی را یافت و هم او و هم جانشین او همایون ایشان را استخدام کردند. نخستین استقرار بلوچها در پنجاب در زمان شاه حسین (۸۷۴-۹۰۸) در ملتان واقع شد. وی (احتمالاً به پاس خدمات نظامی) به ایشان «جاگیر»ـی اعطا کرد و همین امر بلوچهای بیشتری را بدین ناحیه جلب کرد. در قرن دهم عده کثیری از ایشان در پنجاب به آبادینشینی و کشاورزی پرداختند. بلوچهایی که در سرزمینهای کم ارتفاع مستقر شدند. بهتدریج زبان رایج پیرامون خود را به کار گرفتند و پیوندشان با بستگان ساکن ارتفاعات قطع شد، گواینکه بسیاری از آنها (که تعیین نسبت آنها به کل ممکن نیست) هویت بلوچی خود را حفظ کردهاند.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 مهاجرت بلوچها به سوی شرق
🔹 اگرچه از قرن پنجم به بعد عدهٔ کثیری بلوچ به مکران رفتند یا از آن گذشتند، احتمالاً بعضی دیگر در آن زمان در حوالی نواحی شرق کرمان حضور داشتهاند. شواهدِ دال بر کوچٍ بلوچها اندک و عمدتاً دو نوع است: مجموعه آثار شعر سنتی بلوچها و تاریخهای متأخر مغول.
🔹 در شعرها آمده است که بلوچها اخلاف میرحمزه (میر در بلوچی عنوانی است که به رهبران اطلاق میشود)، عموی پیامبر (ص) اند. این تاریخ حماسی را به دو صورت میتوان تفسیر کرد: نخست اینکه گروههای ایلی دنیای اسلام، نوعاً نوم شجرهنامهٔ خود را تا زمان پیامبر (ص) دنبال میکردند و بدینترتیب میخواستند اسلام آوردن خود را در چارچوب ایلی (به عبارت دیگر، تبارشناختی) توجیه کنند. دوم اینکه، گروههای عرب - خواه اجداد ایشان در کربلا جنگیده باشند یا نه - به چند طریق میتوانستند به گروههای ایلی گوناگونی که سرانجام هویت بلوچ یافتند، بپیوندند. این مکان وجود دارد که برخی از لشکریان اصلی عرب در این ناحیه باقی مانده باشند؛ دربارهٔ مهاجرت در نخستین قرون اسلامی از عربستان به منطقه کرمان از طریق خلیج فارس شواهدی موجود است. در اشعار بلوچی، از ورود بلوچها به سیستان و مهماننوازی پادشاهی و مردمآزاری پادشاهی دیگر سخن رفته و اشارههای پراکنده به نام جایهایی در مکران شده است. احتمالاً این نوع حرکت به سوی شرق، معلول استفادهای برخی از حکام جزء از لشکریان اجیر بوده است.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخ نخستین این ناحیه
🔹 اندکی پس از استقرار مسلمانان، بیشتر این ناحیه به وضع معمول خود، یعنی خودمختاری داخلی بازگشت و بهویژه باز هم پناهگاه کسانی شد که ناگزیر نواحی حاصلخیزتر ایران و هند را ترک کرده بودند. سیستان از مراکز عمدهٔ خوارج بود، ازینرو طی چند قرن اول اسلام بسیاری از ایشان به مکران رفتند.
🔹 حکومت غزنویان در قرن پنجم الگویی به وجود آورد که تا ایام اخیر برقرار بوده است. منافع جغرافیایی - سیاسی غزنویان در شمال شرق ناحیه متمرکز بود، و این امر به زوال سیستان کمک کرد و خزدار، و از طریق آن قسمت اعظم مکران، را به قندهار متکی ساخت.
🔹 در طی سه قرن بعدی که سلجوقیان و مغولان بر ایران حکومت میکردند، نفوذ ایران چندان از کرمان فراتر نمیرفت، و بار دیگر مکران نسبتاً مستقل شده بود. مارکو پولو (۶۵۲-۷۵۲م) آنجا را کِسمَکوران (کِچ - مکران) خوانده و اشاره کرده که آبادیهای کشاورزی کرانههای رود کچ آبادترین بخش این ناحیه و مواد غذایی آن فراوان و دارای کیفیتی مطلوب بوده است (او انواع غذاهای معمول را از برنج و گندم و گوشت و شیر ذکر کرده است). کچ، حکمران («مَلِک») خاص خود را داشته است و مردم آن، که غیرمسلمان نیز در میان آنان بوده، به بازرگانی و کشاورزی اشتغال داشتهاند و به زبانی سخن میگفتهاند که مارکو پولو آن را نشناخته است. گفتنی است که مارکوپولو کسمکوران را آخرین بخش هند دانسته، نه نخستین بخش ایران.
🔹 در این دوران مهاجرت بلوچها افزایش یافت و این ناحیه کمکم به بلوچستان تبدیل شده و گروههایی پیدرپی بدانجا وارد شدند که بلوچها نه نخستین آنان بودند و نه آخرینشان.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 ظاهراً چابهار پس از مرگ سید سلطان در ۱۲۱۹، به دست عمان افتاد ولی پس از مدت کوتاهی پس گرفته شد. در ۱۲۲۲، درآمد آن پنج هزار روپیه در سال بود که هنوز هم تمام آن به سلطان عمان داده می شد. دربارهٔ گوادر و چابهار جز اینکه از نظر رونق و آبادانی بهسرعت از بندرهای مجاور یعنی پستی و جیوَنی پیشی گرفت، اطلاع چندانی در دست نیست. در حدود ۱۲۸۰، پیشروی انگلیسیان توجه حکومت ایران را جلب کرد. حکام آبادیهای عمدهٔ مکران درباره وضع و امنیت بندرها همیشه با عمان تماس داشتند.
🔹 میر نصیر خان مسلمانی متعبد بود، از بازرگانان هندو در قلمرو خود حمایت میکرد و خود را مکلف به مبارزه با بدعت ذکریان در مکران میدانست. نیم قرن ثبات سیاسی ایجاد کرد که در نتیجهٔ آن کشاورزی و داد و ستد رو به افزایش نهاد ولی پس از مرگ نصیر زوال سریع بود. جانشین او کوچکترین پسرش محمود بود که هنوز صغیر و هفت ساله بود. نفوذ کلات در مكران تقريباً بلافاصله از میان رفت و ناحیه میان رهبران محلی تقسیم شد. جریانات جانشینی روشن نیست. فقط میدانیم که بهرام، نوهٔ میر محبت، آن را نپذیرفت و کراچی را تصرف کرد، اما نایبالحکومه که به نام محمود عمل میکرد، با کمک شاه زمان، والی قندهار، او را شکست داد.
🔹 محمود پس از اینکه به سن رشد رسید، از عهدهٔ وظیفهٔ تجديد حيات حکومت پدر برنیامد و نواحی اطراف جملگی علم استقلال برافراشتند. در ۱۲۲۵ / ۱۸۱۰ هنری پاتینجر، یکی از نخستین سیاحان انگلیسی که به بلوچستان مسافرت کرده بود، مشاهده کرد که سرداران مستقلاً عمل میکنند، پسر محمود، میر مهراب خان دوم، اندک زمانی راه انحطاط را سد کرد، کیچ را مجدداً تسخیر کرد، ولی وزیرانش مشکلاتی به وجود آوردند و موجب زیانهایی در شمال و شرق شدند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 احمد بن سعید، حاکم صحار، در ۱۱۵۳ سر به شورش برداشت و سلسلهٔ آل بوسعید را بنیان گذاشت. احمد که بازرگان و صاحب کشتی بود، نمیتوانست به پیوندهای قبیله ای متکی باشد و ناگزیر بلوچها و غلامان آفریقایی را به عنوان سرباز اجیر کرد.
🔹 در ۱۱۹۹، یکی از مدعیان حکومت عمان به نام سید سلطان بن احمد به مکران پناهنده شد. بر اساس روایات محلی، سید سلطان نخست به کولواه، به روستای رَک که مجهز به برج و بارو و متعلق به ایل میرواری بود آمد و از آنجا به اتفاق دادکریم میرواری به خاران رفت در آنجا میر جهانگیر، یکی از سرکردگان نوشیروانیها از او حمایت کرد. سپس آنها به اتفاق به حضور میر نصیرخان در کلات رفتند. ظاهراً نصیر نخست پذیرفت که به او کمک کنند تا در عمان مستقر گردد ولی در نهایت تنها گوادر را به او داد.
🔹 در آن ایام گوادر از رونق افتاده بود و روستای ماهیگیری بیاهمیتی شمرده میشد. مدارکی حاکی از قصد واقعی نصیر موجود نیست. بعدها عمان مدعی شد که گوادر هدیهای دایمی بوده است. گیچکیها بدین امر اعتراض کردند و مدعی شدند که نصیر حق داشته تنها نیمی از عایدات را که به خود او متعلق بوده انتقال دهد، نه نیمی را که به ایشان (خاندان گیچکی) تعلق داشته است.
🔹 تا ۱۲۰۷، که سید سلطان سرانجام به حکومت عمان رسید، ظاهراً گوادر را پایگاهی برای حملات خود به ساحل عمان قرار داده بود. وی پس از استقرار در عمان، گوادر را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد و نمایندهای با عدهای نیرو برای تصرف آن ناحیه و ساختن دژی بدانجا فرستاد؛ سپس نیرویی به چابهار فرستاد که با کمک بازرگانان اسماعیلی آنجا، با تظاهر به اینکه به ماهیگیری مشغولاند، به بندرگاه وارد شدند و آنگاه با حملهای ناگهانی شهر را تصرف کردند. چابهار تا آن زمان تحت حکومت شخصی به نام شفیع محمد از ایل بلیدی بود که ربع درآمد خود را به میر سوبان حاکم جدگالی باهو، میداد، و مدتی بود که ربع دیگری نیز به عمان میپرداخت.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 با امنیت و آزادی عملی که پیمان با قندهار به ارمغان آورد و به ثبات مرزهای شمالی و شرقی انجامید، نصیر توانست به سرزمینهای مجاور یعنی خاران و مکران و لسبیلا حمله کنند. گیچکیها (که در ۱۱۵۳ در مکران تفوق یافته بودند) بیشتر بلیدیهای ذکری مذهب بودند. نصیر نُه بار به آنها پورش برد. منازعه، ظاهراً قبل از ۱۱۹۲، به سازشی انجامید که ضمن آن مقرر گردید عایدات آن سرزمین (مکران) به تساوی میان رهبران گیچکی و خان تقسیم شود و حکومت مستقیم آنجا در دست گیچکیها بماند. گیچکیها هم به دو شعبه تقسیم می شدند. شعبه مهتر که در پنجگور و شعبه کهتر که در کیچ و گوادر بودند.
🔹 نصیر در زمان حکومت خود حدود بیست و پنج بار لشکرکشی کرد. علاوه بر گیچکیهای مکران، لسبلاها و خارانها و مریها و خاندان بلوچی تالپور که در سند جانشین کلهره شده بودند، نیز دستنشاندهٔ او شدند. نصیر با سیکهای پنجاب، و علیمردان خان در تون و طبس در شرق ایران جنگید. در پایان حکومتش، قلمرو او تقریباً به گستردگی ایالت بلوچستان پاکستان بود، گواینکه به اندازه ایالت امروزی در جهت شمال و شمال شرقی ادامه نداشت و تنها بخشهای مرکزی آن تحت حکومت مستقیم او بود.
🔹 در عین حال مسیر جریانات در اراضی پست مکران تغییر کرد، و این بر اثر فعالیتهایی در عمان و علاقهای بود که نادرشاه به خلیج فارس داشت -گواینکه مأموران نادر بیلیاقت و فاسد بودند و از گیچکیها شکست خوردند- امام عمان، طبق رسمی که احتمالاً پرتغالیها گذاشته بودند، به استخدام بلوچهای مکران ادامه داد. دستکم یک گروه کاملاً بلوچ که در حال حاضر در سواحل عمان زندگی میکنند از آن دوران در عمان بودهاند.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 نصیر خان دو شورا نیز به وجود آورد. عضویت در یکی از این شوراها («مجلس مصاحبین») انتصابی بود و اعضای آن عمدتاً از خویشاوندان نزدیک او بودند، ولی دو رهبر ایلهای سراوان و جهلاوان را نیز شامل میشدند. دومی شورای سرداران («مجلس مشاورت») بود. اعضای شورای نخست، با نمایندگان ایشان، موظف بودند که همواره به اتفاق یک دوازدهم عده سربازانی که از هر ایل فراهم شده بود (غَمه پَشْکَر) در کلات حاضر باشند.
🔹 امور قضایی به سردارها سپرده شده بود. در این امور ایشان مکلف بودند که از راهنماییهای قضات بر مبنای قانون شرع پیروی کنند، مگر در مورد زنا و قتل نفس که عرف محل اولویت داشت. زبان مکتوب در امور حکومتی فارسی بود، و مقامات اداری از میان جامعهٔ دهقانان «دهوار» فارسیزبان انتخاب میشدند.
🔹 هنگامی که نادرشاه قندهار را گرفت، کویته نیز به دست او افتاد. در مدتی که کلات در دست میر محبت خان بود، نادر کویته را به نصیر و مادرش داده بود. گفته شده است که سرانجام احمدشاه، پس از اینکه نصیر در ۱۱۶۵ در نبردی در شرق ایران به او کمک کرد، کویته را به عنوان «شال» برای مادر او بیبی مریم، به کلات بخشید. ولی پشین تحت حکومت درانیها باقی ماند. کلات هنوز هم دستنشانده دربار ابدالیهای قندهار بود. پس از آنکه نصیر فرمان احضار خود را به قندهار نادیده گرفت و احمد شاه ابدالی نیز در جنگ نتوانست او را کاملاً شکست دهد، پیمان جدیدی به امضا رسید. چون احمد شاه در جای دیگر به کمک نصیر نیازمند بود، در پیمان جدید تساوی بیشتری میان طرفین ایجاد شد. خاننشین از پرداخت خراج و حفظ نیرو در قندهار معاف شد. در عوض، مقرر شد که هر گاه افغانها خارج از قلمرو خود بجنگند، کلات نیرویی در اختیار ایشان بگذارد ولی پول و مهمات را افغانها به خان بدهند. پیمان جدید را با تعهد وفاداری نسبت به قندهار و ازدواج برادرزادهٔ خان با پسر احمد شاه ابدالی مهر کردند. در توافق با قندهار مقرر شد که شاه به نصیر لقب بیگلربیگی بدهد و او نیز سیادت احمدشاه را به رسمیت بشناسد.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 پس از قتل نادرشاه در ۱۱۶۰، احمد شاه ابدالی که بعدها به دُرّانی معروف شد و وارث حقوق پادشاهی نادر بر کلات بود، محبت خان را خلع کرد و برادر کوچک دیگرش را به نام میر نصیر خان، که از ۱۱۵۰ به اتفاق مادرش به صورت گروگان در اردوی نادر به سر میبرد، به جای او نشاند. از نظر تاریخی، نصیر مهمترین حاکم احمدزایی است. او نزدیک به نیم قرن حکم راند و سازمان حکومت کلات را در باقیماندهٔ موجودیت آن پی افکند. نصیر تنها خانی بود که به سهولت از دایرهٔ وفاداریهای ایلی فراتر رفت؛ نیمی از زمینهایی را که تا این زمان نصیب حکومت کلات شده بود، به عنوان خالصه به احمدزاییها تخصیص داد و نیم دیگر را میان ایلهایی از سراوان و جهلاوان که نیروی جنگی دولت را تشکیل میدادند تقسیم کرد.
🔹 تخصیص زمین از سوی خان برای ایلها دو صورت داشت: زمینهای «غَم» و زمینهای «جاگیر». زمینهای غم به نسبت تعداد جنگاورانی که هر ایل تأمین می کرد تخصیص داده میشد، با این شرط که از محصول زمین برای تأمین نیازهای جنگاوران استفاده شود. چون این زمینها ملک مشترک همهٔ افراد بود، قابل انتقال نبود. یک دوازدهم درآمد آنها را سرکردهٔ هر ایل جمع میکرد و به عنوان مالیات به خان میداد. برعکسی جاگیر، خان میتوانست زمینهای غم را در صورتی که ایل به تکالیف خود عمل نمیکرد مصادره کنند. بر خلاف آنچه غالباً گمان میرود، این ملک عمومی را، در اصل، خان به ایل میداد و خود ایل آن را تهیه نکرده بود. دهوارها در املاک خالصهٔ خان کار میکردند، حال آنکه ایلها از جتها که کارشان کشاورزی بود استفاده میکردند.
🔹 نصیر نیروی جنگی خود را به سه فوج تقسیم کرد: فوج سراوان، فوج جهلاوان و فوج ویژهای که مستقیماً تحت فرماندهی خود او قرار داشت. او یک ایل از سراوان و یکی هم از جهلاوان انتخاب کرد (همین امر ممکن است مبنای درجهبندی بعدی ایلها باشد) تا سربازگیری را در منطقه خود رهبری کنند و مسئولیت آن را بر عهده بگیرند. او ضمناً به تشکیلات اداری هم دست زد: مناصب وزیر، وکیل، داروغه و «شاه [آ]قاسی» (به تقلید از «اشیک آقاسی» نادر) به وجود آورد و برای هر یک وظیفهای تعیین کرد.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 اگرچه همپیمانی احمدزاییها با مغولان به سودشان تمام شده بود، سازش اجباری با قدرت نادرشاه و جانشینش در قندهار، احمد شاه ابدالی، برایشان حتی سودمندتر بود. درگیری نادرشاه و مغولها به احمدزاییها فرصت داد تا وضع خود را تثبیت کنند و در نتیجه، با اینکه قدرتشان رو به کاهش بود، بعدها انگلیسیان تصمیم گرفتند که از طریق آنها حکومت کنند.
🔹 میر عبدالله خان با تمرکز قوای خود در جنوب به مغولها خدمات شایانی کرده بود، و این امر خشم نادرشاه را برانگیخت. نادر، عبدالله را والی بلوچستان کرده و به او مأموریت داده بود که، همزمان با لشکرکشی نادر از سمت غرب او نیز از سمت جنوب به ابدالیهای قندهار حمله کنند ولی عبدالله به سبب درگیری با کلهرهها، که به مرگ او انجامید، نتوانست دستور نادر را عملی کند.
🔹 پیش از آنکه نادر بتواند کلات را تنبیه کند، سرداران بلوچ، که میر محبت خان پسر عبدالله را مناسب مقام خانی نیافتند، برادرش میر اهلتاز خان را به جای وی نشاندند. ولی چندی نگذشت که سرداران دریافتند میر اهلتاز خان نیز کفایتی ندارد و بنابراین مجدداً محبت خان را به مقام سابقش گماشتند (گو اینکه به نظر میرسد اهلتاز در میان دهوارهای مَستُونگ باز هم مقام و قدرتی داشته است). نادرشاه، پیر محمد را که بیگلربیگی هرات بود به جنگ کلات فرستاد در ۱۱۴۹ محبت و اهلتاز به جای اینکه بجنگند به قندهار رفتند و خود را به نادرشاه تسلیم کردند. نادر هم برادر بزرگتر، یعنی محبت، را به خدمت خود درآورد و او را والی بلوچستان و مکران کرد. نادر دشتهای کچهی را نیز - که در آن زمان تحت حکومت کلهرههای سند بود- به عنوان خونبهای مرگ میرعبدالله خان به ایشان داد. در نتیجه، خاننشین بر مراتع کوهستانی و نواحی پست و نیز اراضی بیشتری که در سراسر سال قابل کشت بود دست یافت. منابع ایشان روز به روز افزایش یافت و زمینه برای وقایع سیاسی داخلی آمادهتر شد.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 افتادن قدرت به دست رهبری محلی، که قادر بود سلسلهای در کلات تشکیل دهد و امکان انتقال قدرت را پس از خود آماده سازد، اقتصاد سیاسی منطقه را تغییر داد و زمینه را برای رویدادهای بعدی جامعهٔ بلوچ فراهم آورد. طی دو قرنی که در پایان آن انگلیسیان زمام امور کلات را به دست گرفتند تصویر کلی مناسبات خارجی خان عبارت بود از: وفق دادن خود با قدرت سیاسی قندهار و دهلی، خصومت با سند، و اغتشاش در روابط با کرمان. ایلات بلوچ مکران غربی و سرحد غالباً -بهویژه در زمان سلطان حسین صفوی (۱۱۰۵-۱۱۳۵) - به منظور تاراج به داخل ایران حمله میکردند. در ۱۱۳۴، چهارهزار سوار بلوچ به کارخانههای انگلیسیان و هلندیان در بندر عباس حمله کردند. این افراد که ظاهراً به سبب هجوم افغانها به ایران دلیر شده بودند ایالت کرمان را گرفتند و به طرف غرب تا لارستان رفتند.
🔹 اعتلای ایل غلزایی [غلجایی] به سرکردگی میرویس در قندهار در اوایل قرن دوازدهم، اوضاع سیاسی بلوچستان را تغییر داد در ۱۱۲۱ کویته - پشین مجدداً به قندهار منضم شد. میر احمد خان دوم، پسر میر مهراب خان، که عیاشیهایش سرداران بلوچ را آزردهخاطر ساخته بود، به دست جانشین و برادر کوچکش میر عبدالله خان کشته شد. میر عبدالله خان (حکومت در ۱۱۲۶ - ۱۱۴۷)، که به قهارخان معروف بود، یکی از حکام بالنسبه قدرتمند احمدزایی بود و تا زمانی که نادرشاه به قندهار آمد، آزادانه اهداف نظامی و سیاسی خود را دنبال کرد و موفق شد که کچهی را در جنوب، هرند و دجیل را در شمال شرقی، پنجگور و کچ را در مشرق و حتی تا غرب بندر عباس و شوراوک را در شمال غربی تسخیر کند. فتح محل اخیر او را به رویارویی مستقیم با شاه حسین خلجی قندهاری (حکومت در ۱۱۳۸ - ۱۱۵۱) کشاند که در نهایت شاه حسین با کلهرههای سند، همپیمان شد تا میر عبدالله را شکست دهد. میر عبدالله خان شکست خورد و خواست از کلهرهها انتقام بگیرد، اما مجدداً شکست خورد و در کچّهی به قتل رسید.
#تاریخ #معاصر
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 خاننشین احمدزایی کلات تا ورود انگلیسیان (۱۶۶۶ - ۱۸۳۹)
🔹 عوامل عمده در تاریخ کلات در این دوره عبارت بود از: گسترش قلمرو کلات طی حکومت خانهای نخستین؛ آثار اقدامات نادرشاه در هند و خلیج فارس؛ قدرت احمد شاه ابدالی جانشین نادرشاه در قندهار؛ زوال قدرت این خاننشین پس از مرگ میر نصیر خان اول در ۱۲۱۰؛ جاهطلبیهای محمد شاه قاجار؛ و گسترش منافع انگلیس اگر چه موفقیتهای نصیرخان اول در نیمهٔ دوم قرن دوازدهم تا حدی موجب ادغام نواحی کوهستانی با نواحی پست شده ولی هر یک از این دو ناحیه مانند گذشته، تاریخ سیاسی خاص خود را داشت. از این زمان به بعد، تاریخ این ناحیه را کم و بیش با تاریخ بلوچستان یکی شمردهاند گو اینکه مرزهای آن غالباً مبهم بوده است.
🔹 توجهٔ حکومتهای خارجی به ناحیه مانند عمان (در گوادر) و افغانستان (در پشتونستان)، مداخله شمرده شده است. در نواحی کوهستانی و سرزمینهای پستِ کلات، ارتباط مستحکمی وجود نداشت اولی دنبالهٔ قندهار بود و دومی پیوندی نزدیک با عمان داشت.
🔹 تداوم قدرت در کلات از زمان جلوس میراحمد قمبرانی آغاز میشود. میر احمد سی سال حکومت کرد و با اورنگ زیب عالمگیر اول، سلطان مغول هند، همپیمان شد. تمام عمر خود را صرف نبرد با افغانهای باروزایی در شمال و حکام کلهره سند در جنوب کرد تا بتواند قلمرو خود را حفظ کند و گسترش دهد. سرانجام بر سیبی و کویته - پشین استیلا یافت. ولی پسرش، میر مهراب خان اول ناگزیر بود با کلهرهها بجنگد؛ آنها را در ۱۱۰۷ شکست داد، ولی خود نیز در حین جنگ مرد. میر سمندر خان، برادرزاده و جانشین مهراب از تحقق امیال خاندان کلهره جلوگیری کرد و نیز سپاهی که به فرماندهی طهماسب بیگ به منظور پیوستن بلوچستان غربی، به ایران، آمده بود را شکست داد. به پاداش این خدمات، دربار مغولها بندر کراچی را با هدایای دیگر به سمندر داد.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تأسیس خاننشین بلوچ در کلات بلوچها
🔹 شخصی به نام میر قمبرانی (کَنبَرانی)، با کمک مغولها، جتها را از جهلاوان در جنوب بیرون راند، ولی پسرش میرعمر، با ارغونهای قندهار درگیر شد. زمانی که بابر قندهار را گرفت، شاه بیگ ارغون به سند رفته بود و میر عمر با استفاده از فرصت، کلات را تسخیر کرد. رندها و لاشاریهای مکران -که شخصیتهای ممدوح در ترانههای قهرمانی از قبیل میر شیخ [شِیهَک] رند و پسرش میر چاکر رند و میر گْوَهرام لاشاری از جمله آنان بودند- میرعمر را از کلات بیرون راندند و کشتند. ولی بلوچها [منظور اتحادیهٔ رند و لاشار است] در آنجا نماندند؛ میر مَندو، پدرزن میرچاکر را در کلات گذاشتند و خود به کَچّهی رفتند. ظاهراً میرچاکر در ناحیهٔ سیبی و تنگ بولان مانده بوده است. گفته میشود که در ۹۶۴ کمی قبل از مرگش دستنشاندگی مغولان را پذیرفت. چندی نگذشت که افراد ایل براهویی به سرکردگی میر بِجّار [پسر میر عمر]، میر مندو را در کلات شکست دادند.
🔹 پس از میر بجار، کلات بار دیگر به دست مغولان افتاد ولی ایشان نتوانستند بر ایلات پیرامون آن مستولی شوند. قدرت مغولها، پس از اینکه قندهار را از دست دادند، در نواحی کوهستانی نیز ضعیف شد و براهوییها به سرکردگی میر ابراهیم خان میرواری بار دیگر کلات را تصرف کردند. میر ابراهیم از قبول حکومت سر باز زد، و منصب خانی به برادرزن او، میرحسن، واگذار شد.
🔹 میرحسن نخستین «خان بلوچها» بود. واژهٔ بلوچ (به معنایی که در این نوشته به کار میرود) به افراد جامعهای اطلاق میشود که تحت حکومت او و جانشینانش به وجود آمد. میرحسن، اندکی پس از نیل به مقام خانی، بدون بر جای گذاشتن فرزندی، درگذشت و حکومت در ۱۰۷۷ به میراحمد خان قمبرانی، مؤسس خاندان احمدزایی حکومتِ کلات رسید.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تأسیس خاننشین بلوچ در کلات بلوچها
🔹 همهٔ اروپاییان با میل گروههای مختلف بلوچ را به صورت سربازان اجیر با برای محافظت از خود استخدام میکردند. بلوچها در برابر این بیگانگان غیرمسلمان با یکدیگر متحد نشدند. بلوچ و بیگانه، به مقتضای منافع و خصومتها همکاری میکردند یا میجنگیدند.
🔹 در تمام این مدت، مَلِک [شاهِ] کیچ از عبور و مرور از راه خشکی عوارض میگرفت. او که بر گوادر نیز مسلط بود، به گفته پیترو دلا واله با دولت ایران نیز مناسبات دوستانه داشت. ولی در حدود ۱۰۲۹، ایل بلیدی، که ظاهراً از پیروان فرقه ذکری بودند، کیچ را تصرف کردند و تا ۱۱۵۳ بر سراسر مکران مسلط بودند.
🔹 شیوع بدعتگذاری در مکران در این دوره ممکن است آن را بیش از حد معمول از رویدادهای نواحی کوهستانی جدا کرده باشد. قندهار و ناحیهٔ کویته - پشین چند بار بین صفویان و مغولان هند دست به دست شد، ولی اگرچه صفویان سرانجام بر قندهار استیلا یافتند و نسبت به مناطق کوهستانی تا کلات مدعی بودند، نفوذ مغولان در تاریخ بلوچها اهمیت بیشتری داشت. به روایتی همایون، شال (کویته) و مَستونگ را به سردار بلوچی به نام لَوَنگ خان داد.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
❄️ فهرست برترینهای آموزشی، تاریخی، ادبی و فرهنگی!
🔥 روی لینک زیر بزنید و عضو کانالهای دلخواه خود شوید:
💎 /channel/addlist/EL6CS4FZ4N1iNmQ8 👈🏻
🔹 تلاقی ریگزار و دریا
🔹 ساحل درک
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 فستیوال #موسیقی بندراتی
🔹 بندر چابهار
💠 @balochs_history
🔹 نمایی از عشایر بلوچ منطقه سفیدآبه
🔹 شهرستان نیمروز سیستان
💠 @balochs_history
🔹 بافت گِدان در شهرستان میرجاوه
🔹 گِدان (گِدام؛ یا سیاهچادر) خیمه و سرپناهی مویین از جنس موی بز است که عشایر بلوچ در آن میزیستند.
💠 @balochs_history