جهت سوال، انتقاد و پیشنهاد👇🏼 https://t.me/joinchat/tHLNWwBQh1hiZGU0 گروه بحث تاریخ و فرهنگ بلوچستان👆🏻
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخ نخستین این ناحیه
🔹 اطلاعات مهم دیگری که در دست است به دوران ساسانیان، زمانی که این ناحیه بار دیگر به صورت حکومتی ایالتی درآمده بود، تعلق دارد. یکی از شاهان مکران هنگام جلوس نرسه (پسر شاپور اول) که در زمان سلطنت پدرش عنوان افتخاری (؟) «شاه سکستان و تورستان و هند تا ساحل دریا» را داشت، به اطاعت او درآمد، و بعدها پسر بهرام در لوح پایکولی شاه سکاها خوانده شده و این امر حاکی از اهمیت آن ایالت است.
🔹 شاپور اول در این ناحیه چهار واحد حکومتی به عنوان ضمایم سکستان (سیستان) به وجود آورد که عبارت بودند از تُگران (بعدها توران [طوران] و در حال حاضر سراوان یا کلات)، پارَدان (احتمالاً خاران کنونی)، هند (محتملاً سند، یا زمینهایی که رود سند آنها را مشروب میکند) و نیز مکران، مرز شرقی ایالت ساسانی کرمان را بندر تیز در کرانهٔ دریا، و در پُهْلْپَهرَج (فَهرَج)، ایرانشهر کنونی، کمی بالای بمپور در منتهاالیه ناحيهٔ قابل آبیاری فروبار جزموریان، قرار داده بودند. بعد از آن قلمرو مکران بود که در امتداد ساحل تا بندر دیبل در دماغهٔ رود سند ادامه داشت. سرزمین پارَدان به سمت شرق از بمپور تا توران را فرامیگرفت. سرزمین تُگران احتمالاً از کیزکانان (کلات امروزی) و تنگهٔ بولان (که والشتان، کویتهٔ کنونی، را به اراضی کم ارتفاع سیبی و کچهی میرساند) از طریق بخش بودَهه و رشتهکوههای کِرتار و پَب به مرز مبهمی با مکران و هند در نزدیکی دیبل میرسید. ظاهراً جمعیت بالنسبه زیادی داشته که به زبان غیرایرانی -شاید مانند امروز برهویی- تکلم میکردهاند. شهر عمدهٔ آن بائوتِرنا (قصدار کنونی) نام داشته است.
🔹 عربها در زمان خلافت عمر [رض] به مکران حمله کردند، و پس از شکست دادن حاکم محلی، تقریباً تا روه سند پیش رفتند، سپس به عمر [رض] گزارش دادند که منطقهٔ مطلوبی نیست، در نتیجه عمر [رض] نیز دستور داد که از رود سند پیشتر نروند.
#تاریخ #باستان
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخ نخستین این ناحیه
🔹 ایالتی که اسکندر در راه بازگشت از هند از آن عبور کرد. گدروسیا نام داشت. وصف آریان از آنچه بر لشکریان و ناوگان اسکندر رفت جالب توجه است، زیرا اوضاع طبیعی بلوچستان در طی ۲۳۰۰ سال گذشته تغییر چندانی نکرده است. بندرگاه،هایی در خلیج سُنمیانی، شمال غربی کراچی کنونی، و در گوادر (بَدَرَه) و تیز (تِسا، قبلاً تالمِنا) وجود داشته است. جمعیت ناحیه کم و پراکنده بوده است: بخشی هندی، مشتمل بر اَربیها و اُریتهها و بخشی ایرانی، شامل میسی (که تصور می شود منسوب به مکه باشد). بدون راهنماهای کارآمد، یافتن آب و مواد غذایی مشکل بوده است. در درّههای دور از ساحل، با استفاده از شیوههای پیشرفتهٔ مهندسی، آبیاری به میزان کم، عمدتاً مبتنی بر امرات بارانهای تابستانی، تسهیلاتی در امر کشاورزی فراهم آورده بود. درّهٔ کچ حاصلخیزترین ناحیه و دارای جمعیت زیادی بود. راه اصلی، پایتخت آنجا یعنی «پورا» را به رود سند میرساند، پورا شاید همان بمپور امروزی یا درهٔ کچ باشد، یا حتی احتمالاً در یکی از درههای تنگتر چون دره رود سرباز واقع شده باشد. هندیانِ هندو و بودایی در پورا میزیستند.
🔹 اسکندر در محل اصلی سکونت اوریتهها در لَسبِلای امروزی اسکندریهای بنا نهاد. او هر چه بیشتر به سوی غرب رفت، به علت مشکلات عبور از اراضی ساحلی، بیشتر از ساحل فاصله گرفت. بدترین قسمت راه در طول لشکرکشی وی فاصله میان بِلا و پَسنی بود. گذشته از گرمای طاقتفرسا و فقدان غذا و آب و هیزم، یک بار نیز سیلی ناگهانی بیشتر زنان و کودکانی را که به دنبال لشکر میآمدند، و تمام خیمه و دستگاه امپراتور و حیوانات بارکش را که تا آن زمان زنده مانده بودند با خود برد. از پسنی در امتداد دشت مسطح ساحلی به گوادر و از آنجا به پورا رفتند. ناوگان اسکندر به فرماندهی نئارخوس نیز وضع مشابهی داشت. حاصل جستجوهای روزانه برای تهیهٔ غذا و آب بندرت چیزی بیش از خوراک ماهی و خرما بود. گاهی نیز هیچ به دست نمیآوردند. در کنار ساحل به مردمانی برخوردند که بدنهایشان پر از مو بود و نیزههای چوبی داشتند و با تورهایی از پوست درخت خرما در جایی که عمق آب کم بود ماهی میگرفتند و آن را خام میخوردند یا در آفتاب خشک میکردند و میکوبیدند و تبدیل به غذا میکردند؛ پوست ماهی به تن میکردند و کلبههای خود را از صدف و استخوان نهنگهایی که از آب به ساحل افتاده بودند، میساختند.
#تاریخ #باستان
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخ نخستین این ناحیه
🔹 ناحیهٔ میان ایران و هند، در سراسر تاریخ خود، زیر نفوذ نواحی حاصلخیزتری چون کرمان و سیستان و قندهار و پنجاب و سند و عمان -که آن را احاطه کرده اند- قرار داشته است. بلوچستانِ امروز، مدتها توجهٔ پژوهندگان را به عنوان اراضی دورافتاده جوامع آبادینشین درهٔ سند و فلات ایران و ماوراءالنهر جلب کرده است. چندین کاوش باستانشناختی نشان داده است که از هزارهٔ چهارم قبل از میلاد این ناحیه سکونتگاه انسان بوده است. باستانشناسان و زبانشناسان در جستجوی نشانههایی حاکی از وجود اتصال از راه خشکی میان تمدنهای متقدم درّهٔ رود سند و ماوراءالنهر بودهاند. اسناد سومری و اَکَدی متعلق به سه هزار تا دو هزار سال قبل از میلاد حاکی از وجود مناسبات بازرگانی میان درهٔ دجله و فرات با جاهایی به نامهای دِلْمُن، مَکَن و مِلُخَّه (ملوخ) است که اگرچه محل دقیق آنها مورد اختلاف است، مسلماً در حوالی خلیج فارس و دورتر از آن قرار داشتهاند. مکن را عموماً به مکران منتسب میدانند. ظاهراً نام مکن در دورههای متقدم عمدتاً به سواحل جنوبی خلیج عمان اطلاق میشده است. این پیوند مهم است، چون تا زمان حاضر نیز ادامه یافته است، گو اینکه در ایام اخیر الزامات حدود و ثغور کشورهای مستقل، تماس نزدیک میان اهالی سرزمینهایی را که امروزه بلوچستان و عمان خوانده میشود را کاهش داده است.
🔹 از اواسط هزارهٔ اول قبل از میلاد این منطقه به ایالاتی هر یک با نام جداگانه در حکومتهای ایرانی تقسیم شد. مَکَه و زْرَنکْه در کتیبههای داریوش در بیستون و تخت جمشید ذکر شده است. این مکه مسلماً مکران امروزی (نیمهٔ جنوبی بلوچستان) است. زرنکا («زَرَنگ» در فارسی جدید، «زَرَنگای» هرودوت، «دَرَنگیان» آریان و جز آنها) سیستان است که ظاهراً در آن زمان و بعداً مشتمل بر قسمت اعظم اراضی شمال ناحیه و گاهی حتی قسمتهایی از مکران بوده است. نویسندگان یونانی، که بر اثر جنگهای ایران و یونان، به خلیج فارس علاقهمند شدند، جزئیات بیشتری در اختیار ما گذاشتهاند. لشکرکشیهای اسکندر به سرزمینهای ورای حکومت ایران [منظور هند است] در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد به ثبت جزئیات بیشتری منجر شد. کنجکاوی نسبت به منابع کالاهای تجملی مختلفد بهویژه ادویه و مواد رنگی، که از اقیانوس هند به مدیترانه شرقی میرسیده این علاقه را بیشتر کرد.
#تاریخ #باستان
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 گفتنی است که در منابع به نام هیچ یک از رهبران بلوچان اشاره نشده است. بعید نیست که در این دوره بلوچها مجموعهای از گروههای ایلی بودهاند که هیچگونه حس قومیت مشترکی با هم نداشتهاند. به احتمال زیاد، نام بلوچ را مردم آبادینشین و بهویژه شهرنشین به گروههای ایلی یاغی در سراسر ناحیهای بسیار وسیع اطلاق میکردهاند. وجه اشتقاق نام بلوچ، نظیر نام کوچ (یا کوفِچ / کُوفْچ با معرب آن: قُفص) که گفته شده نام ایل مشابهی در همسایگی ایشان در اوایل دوره اسلامی بوده است، معلوم نیست. شاید نویسندگان شهرنشین، بلوچ را به مثابهٔ نام عموم چادرنشینان وارد متون تاریخی کرده باشند، زیرا به سبب اهمیت فعالیتهای آنان در این دوره بهتدریج به عنوان نمونهٔ دقیق چادرنشین در این بخش از دنیای اسلام شناخته میشوند. برای مثال، ممکن است بلوچ و کوچ، نامهایی بوده است که به جماعتهای بهخصوصی اطلاق میشده که تحت سلطهٔ دولتهای حاکم نبودهاند و خود این جماعتها این نامگذاری را پذیرفتهاند تا خود را جزو محدوده فرهنگی جامعه بزرگتر و سازمانیافتهتری که در سرزمینهای عمده زراعی مستقر شده بود، بشمارند ولی آنان، چه در گذشته چه هماکنون، مجموعهای از جوامع قبیلهای/عشیرهای با اصل و نسبهای گوناگون باقی ماندهاند. گروههای ایلی دیگری که به وجود آنها در جنوبشرقی کرمان اشاره شده، ولی نام آنها برجای نمانده ممکن است از نظر هویت در بلوچها جذب شده باشند.
🔹 از مميزات مهم تاریخ بلوچ تا قرن حاضر یکی توانایی ایشان در جذب عوامل متعدد و متفاوت است. تکوین هویت قومی بلوچها مولود ناامنی ناحیهٔ کویری وسیعی بوده است که دولتهای زمان، به رغم نیاز به عبور و مرور از آنجا، علاقهای به تسلط بر آن نداشتهاند. ولی نباید فراموش کرد که چنین نظریهای درباره منشأ بلوچها مسئلهای را حل نشده باقی میگذارد، و آن چگونگی و زمان نشر زبان آنها به صورت زبان تخاطب (ولی نه زبان مادری) تمام کسانی است که در بلوچها جذب شدهاند.
#تاریخ
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 فرض کلی بر این است که بلوچها از شمال ایران به کرمان کوچ کردهاند. این فرض بر دو دلیل استوار است: یکی طبقهبندی زبان بلوچی در شمار زبانهای «شمال غربی ایران» و این که در شاهنامه فردوسی از آنها همراه با گیلان نام برده شده است. دلیل دیگر آن که بلوچها در مسیر کوچ خود از شمال به جنوب، آثاری از زبان خود را در واحههای کویرهای مرکزی فلات ایران بر جای گذاشتهاند. برای تعیین تاریخ یا تأیید نظریهٔ کوچ بلوچها به سوی جنوب منبعی در دست نیست.
🔹 این که نواحی کویری شرق و جنوب شرقی کرمان به طور کلی در قسمت اعظم تاریخ مکتوب ناامن بوده، امری واضح است. نویسندگان مسلمان متقدم از قابل پیشبینی نبودن رفتار مردمانی که تحت حکومت مستقیم حکام قرار نداشتهاند و نیز نسبت به خطری که از جانب ایشان متوجهٔ مسافران بوده، ابراز نگرانی کردهاند. طبق شرح آنان دربارهٔ ساکنان این نواحی، این مردم به گلهداری اشتغال داشتهاند و در چادرهای بافته شده از موی بز میزیستهاند. زبان بومی ایشان فارسی نبوده است. ظاهراً در کوههای بالنسبه حاصلخیز جنوب شرقی کرمان مجتمع بودهاند و بهتناوب در راههای کویری شمال و شمال شرقی به تاراج میپرداختهاند. وضع امنیت راهها ظاهراً وخیم بوده است، زیرا در ۳۶۱، عضدالدوله دیلمی تصمیم به مقابله با آنها گرفت، بلوچها شکست خوردند، ولی در دورهٔ غزنویان و سلجوقیان نیز به گردنهگیری ادامه دادند. پس از آنکه اموال فرستاده محمود را در کویر شمال کرمان بین طبس و خبیص شهداد سرقت کردند، محمود پسرش مسعود را به جنگ ایشان فرستاد. اگرچه پس از این تاریخ، کوچ بلوچها به سوی شرق ظاهراً سریعتر شده است. هنوز هم در منطقه شرق کرمان بلوچ یافت میشود.
#تاریخ
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 قدیمترین منبع موجود («شهرستانهای ایران»، متنی به زبان پهلوی که در قرن دوم نوشته شده، ولی احتمالاً مبتنی بر تألیفی متعلق به دوران پیش از اسلام است) بلوچها را یکی از هفت گروه کوهنشین خودمختار (کوفیار [کوهدار]) میخواند [که طبق افسانهای در دورهٔ ضحاک، کوهها را مسخّر و در مقابل وی مقاومت کردند].
🔹 نویسندگان مسلمان قرون سوم و چهارم (بهویژه ابن خرداذبه، مسعودی، اصطخری، مقدسی و مؤلف حدودالعالم) از بلوچها در عداد ایلهای ناحیه میان کرمان و خراسان و سیستان و مکران یاد میکنند. مسعودی بلوچ را با کوفچ در کنار هم قرار میدهد. مقدسی مکران غربی و شرقی را سرزمینی واحد وصف میکند که زبان سکنهٔ آن «بلوصی [بلوچی]» و مرکز آن بنجبور بود که شاید همان واحه پنجگور در مکران پاکستان کنونی باشد.
🔹 طبری در زمرهٔ دشمنان خسرو انوشیروان اول، پادشاه ساسانی، از بلوچها ذکری نمیکند. بنابراین اشارهٔ شاهنامه [سرکوب بلوچها توسط انوشیروان] جنبهٔ تاریخی ندارد، زیرا منابع تاریخی فردوسی همان منابع مورد استفاده طبری بوده است.
🔹 ساکنان این ناحیه از تمام این ایلها (که جز بلوچها از دیگران فقط نامشان برجاست) وحشت داشتهاند. جزئیات دیگری نیز در منابع آمده است، ولی معنای دقیق آنها روشن نیست. بلوچها ظاهراً بخش مجزایی از کرمان را در اختیار داشتهاند، ولی در دو بخش سیستان نیز میزیستهاند و در ناحیهای که با شرق فهرج (مرز شرقی کرمان)، احتمالاً خَرَن (خاران) یا چاغی امروزی فاصلهای داشته است هم دیده شدهاند. اصطخری ایشان را مردمی آرام میخواند، ولی مقدسی مدعی است که کوچها، یعنی کسانی که غالباً نامشان در کنار بلوچها آمده است از آنها میترسیدند.
#تاریخ
💠 @balochs_history
🔹 دهقان بلوچ درحال شخمزنی با گاوآهن
🔹 روستای شارَک - قصرقند
🌐 Rostam_sharaki
💠 @balochs_history
🔹 مرد بلوچ از عشایر کوههای سلیمان
#پوشاک
💠 @balochs_history
🔹 ملکهٔ عمان با پوشاک عمانی مزیّن به سوزندوزی بلوچی
#پوشاک_و_هنر
💠 @balochs_history
🔹 قلعه خاران - ایالت بلوچستان
🔹 تختگاه سرداران خاندان نوشیروانی
#تاریخ
💠 @balochs_history
🔹 ساحل طلایی خلیج گوادر
🔹 مکران شرقی
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 کوههای مینیاتوری از نمای نزدیک
🔹 #طبیعت سواحل مکران، چابهار
🔸@balochs_history
🔹 لیکوی بلوچی از سرگذشت عشق «شهداد و مهناز»
🔹 خواننده: غلام بلوچ
#موسیقی #ادبیات
🔸@balochs_history
🍉 شب چلهٔ شما به شادی
🕯@balochs_history
🔹 ترانهٔ بلوچی همراه با زیرنویس فارسی از داستان عاشقانهٔ «هانی و شےمُرید»
🔹 خواننده: پهلوان کمالان هوت
#موسیقی #ادبیات
🔸@balochs_history
🔹 کشاورزی و مدیریت آب در روستای پیر چهتل
💠 @balochs_history
🔹 مسجد روستای پیر چهتل
🔹 جْهَل مَگْسی
💠 @balochs_history
🔹 روستای پیر چهتل جْهَل مَگْسی
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)
💠 @balochs_history
🔹 درگاه پیر چهتل شاه نورانی
🔹 جْهَل مَگْسی بلوچستان شرقی (پاکستان)
💠 @balochs_history
🔹 پیر چهتل جْهَل مَگْسی
🔹 بلوچستان شرقی (پاکستان)
#طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 نقشههای طبیعی ایران، افغانستان، پاکستان و ایالت بلوچستان (پاکستان) جهت آشنایی با جغرافیای بلوچستان بزرگ
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 جغرافيای (بلوچستان بزرگ)
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 از همان دوران قدیم، سرحدّ بین چند ایل تقسیم شده که مهمترین آنها عبارتاند از: اسماعیلزایی (در زمان رضاشاه نامشان به شهبخش تغییر یافت)، میربلوچزایی، ریگی، یارمحمدزایی (در زمان رضا شاه به شهنوازی تغییر نام یافت)، گمشادزایی، ناروئی و گورگیچ. آن سوی مرزهای کنونی در افغانستان و پاکستان، ایلهای مهم عبارتاند از: سَنجَرانی، جمالالدینی، بادینی، محمدحسنی و مِنگَل که به گویش برهویی تکلم میکنند.
🔹 هامونِ رود ماشکید، در جانب جنوبغربی فروباری به وسعت حدود ۳۸٬۰۰۰ کیلومتر مربع است که گرچه از نظر جغرافیایی ادامهٔ سرحدّ است، معمولاً زیر سلطهٔ قلعهای موسوم به خاران در جانب شمالشرقی آن بوده است. در دورهٔ انگلیسیان، خاران امیرنشینی مجزا بود که زیر نظر کلات قرار داشت؛ قبل از آن زیر نظر قندهار بود. نوشیروانیها، ایل حاکم در خاران، مدعیاند که اصل آنها ایرانی است. ایلهای مهم دیگر عبارتاند از رخشانی، محمدحسنی، ساسُلی، سَمَلاری (دو ایل اخیر به گویش برهویی تکلم میکنند).
🔹 بیشتر مناطق خاران، کویر و مشتمل بر ناحیهٔ وسیعی از تلماسهها در قسمت جنوبی آن است. حد شمالی آن رأسکوه است که آن را از چاغی جدا میکند، و در جنوب به رشتهکوههای سیاهان محدود است که آن را از پنجگور و مکران مجزا میسازد.
🔹 در دو سوی قسمت سفلای رودی که زمانی سدی بر آن بسته شده و با آب آن زراعت در همه فصول سال ممکن است، پس از مرکز امیرنشین (خاران - کلات) جنگل انبوهی از درختان گز وجود دارد. در قسمت غربی هامون ماشکید، در ناحیهٔ وسیعی درختان خرما با کیفیتی نازل وجود دارد که در بومشناسی برخی از ایلهای سرحد -که در غرب آن در ایران زندگی میکنند- نقش مهمی داشته است. تعدادی سد که با قطعه سنگهای بزرگ ساخته شده و امروزه در نوشتههای باستانشناسان به «گبربند» معروفاند ظاهراً در گذشته کشاورزی در زمینهای پلکانی تپههای مشرف بر فروبار اصلی را ممکن میساخته است. این نوع مهندسی هنوز هم در مقیاسی محدود در سراسر بلوچستان (و دیگر قسمتهای افغانستان و ایران و پاکستان) معمول است ولی احتمالاً در دورههای متقدم اهمیت بیشتری داشته است.
#جغرافیا
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 جغرافيای (بلوچستان بزرگ)
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 نام «سرحدّ» ظاهراً در قرون نخستین اسلام به اراضی «سرحدّی سیستان» اطلاق شده است. سرحد، فلاتی مرتفع است (به طور متوسط از ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر) که حدود آن در طول تاریخ دقیقاً مشخص نبوده و به نوسانات قدرت نسبی حکام محلی بستگی داشته است. گاهی گسترش حدود آن را تا بخش شمالشرقی هامون جزموریان و زهاب ماشکید از سراوان، و در سمت غرب تا جنوب ایالات نیمروز و هِلمَند، و چاغی و حتی تا خاران میدانستند.
🔹 در دو سوی مرزِ سرحد و افغانستان، نواحی وسیع شنی وجود دارد. گذشته از پوشش گیاهی جلگهای، درختهای پسته و بادام وحشی در دشتها، بهویژه میان خاش (یا خواش، در بلوچی: واشت) و گشت (گْوَشت)، و سرو کوهی در کوهستانها یافت میشود. تپههای جدا از هم و فروبارهایی که به منزلهٔ زهابهای داخلی عمل میکنند جنبههای شاخص ناحیهاند. آب در فروبارهای وسیعتر (هامون) شور و در بعضی از فروبارهای کوچکتر (نوار) شیرین است.
🔹 آثاری از بندهای کهن در دشت جنوبغربی کوه تفتان و جاهای دیگر دیده میشود. خاش، در جنوب تفتان، تنها آبادی زراعی است که قدمتی دارد. چند روستای کهن در دامنهٔ کوه، عمدتاً در جانب شرقی آن، وجود دارد که مهمترین آنها لادیز و سَنگان است. اراضی خاش با قناتهایی آبیاری میشود که گرچه احتمالاً از زمان قدیماند، در زمان سلطنت رضاشاه (۱۳۰۳-۱۳۲۰ ش) متخصصان یزدی آنها را مرمت کردند. در آن سوی مرز، در چاغی پاکستان، نیز چند قنات هست.
#جغرافیا #طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 جغرافيای (بلوچستان بزرگ)
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تاریخ اسکان در بلوچستان در نامگذاری جایهای آن منعکس است. اسامی جایها به سه نوع تقسیم میشود: نامهایی که از اصل بلوچیاند یا به آنها رنگ بلوچی داده شده است. این نامها، بیشتر به پدیدههای طبیعی کماهمیتتر مانند رودها و ریزابهها و صخرهها و کوهها اطلاق میشوند؛ نام آبادیهای کهن و پدیدههای طبیعی مهمتر، که به قبل از ورود بلوچها تعلق دارد؛ و آبادیهای جدید که از نیمه قرن سیزدهم به بعد، در ایران و از نیمه قرن چهاردهم در پاکستان عموماً اسامی فارسی یا اردو دارند.
🔹 امروزه، شهرنشینی در بلوچستان كلاً نتيجه اقدامات دولتهای ایران و پاکستان و در ایام متأخرتی فعالیتهای عمرانی است. بلوچها هرگز به شیوه زندگی شهری توجهی نداشتهاند، و اگرچه بسیاری از آنها اکنون در شهرها زندگی میکنند، شهرها در اصل صبغهٔ غیربلوچ دارند. بسیاری از آبادیهای زراعی بلوچ در محل شهرهایی قرار دارد که قبل از ورود بلوچها وجود داشته است. از آن دوران چه قبل و چه بعد از ورود بلوچها، فعالیت کشاورزی متکی به حمایت حاکمان بوده است. معدودی پیشهور نیز پیرامون قلعهها گرد میآمدهاند، ولی گرانیگاه فرهنگی حیات بلوچها در میان چادرنشینانی قرار داشته که بر نواحی وسیع میان آبادیها مسلط بودهاند.
🔹 از درون تنوع جغرافیایی و فرهنگی بلوچستان، در طول تاریخ، چند ناحیه با ویژگیهای جغرافیایی خود پدید آمده است. اگر از فلات ایران در شمال آغاز کنیم، این بخشهای مهم طبیعی و فرهنگی را میتوان چنین نام برد (تقسیمات حکومتی امروز نیز کم و بیش همین است): فلاتِ سَرحَدّ، هامونِ ماشکید (ماشکیل)، زهابِ ماشکید از سراوان - پنجگور، ارتفاعات شمالشرقی کویته، پشین، ژوب، لورالایی و سیبی، تپههای مَرّی-بُگٹی، ارتفاعات شرقیِ سراوان-جهلاوان، هامون جزموریان (جازموریان)، مکران، اراضی کمارتفاع کَچّهی-سیبی، و دشت ساحلی شامل لَسبِلا و دشتیاری.
#جغرافیا #طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 جغرافيای (بلوچستان بزرگ)
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 میزان بارندگی در ارتفاعات و کوههای بلند در شرق و شمالشرقی گاه چهارصد میلیمتر و حتی در بعضی از بلندیهای شرقی بیش از آن است. در بیشتر نواحی دیگر، میانگین باران سالانه یکصد میلیمتر یا کمتر است. گو اینکه به سبب وجود نوسانات شدید سالانه، ذکر حد متوسط گمراه کننده است. باران (و برف در کوههای بلند) بیشتر در زمستان میبارد.
🔹 بادهای موسمی سبب رطوبت تابستانی و گاهی باران فراوان در سواحل و اراضی کمارتفاع میشود. باران تابستانی گاهی سیلآسا است و در کوهستانها خسارات فراوان به بار میآورد. باران شدید دشت ساحلی را به باتلاقی از گِل رس تبدیل میکند، که عبور از آن، گاه به مدت یک هفته، برای انسان و حیوان و وسایل موتوری ناممکن میشود.
🔹 در بعضی از آبگیرهای بالنسبه عمیق رودهای نهنگ و سرباز تمساح وجود دارد، و در کوههای مرتفع بزکوهی، کبک و پرندگان کوچکتر، مانند کبوتر و باقرقره و بلدرچین در همه جای این منطقه یافت میشود. قوچ وحشی، آهو، خرس سیاه، گراز، گرگ، شغال، کفتار، روباه و خارپشت نیز میتوان یافت. آب، جز در چند محل، در تمام سال وجود ندارد، ولی مشکل عمده کشاورزی در کوهها، خاک است. خاک دشتهای ساحلی غالباً مساعد است ولی گذشته از آب باران و زهاب، آب دیگری موجود نیست، بندرها نیز دارای منابع آبی شایان اعتماد نیستند.
#جغرافیا #طبیعت
💠 @balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 جغرافيای (بلوچستان بزرگ)
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 جغرافیدانان عنایت چندانی به بلوچستان نکردهاند. گذشته از شرحهای مقدماتی، دانشمندانی چون ‹وردنبرگ› برای «فرهنگهای جغرافیایی» و ‹هریسون› برای «راهنمای نیروی دریایی انگلیس (بخش ایران)، ‹اسنید› در ۱۳۳۸-۱۳۳۹ش/۱۹۵۹-۱۹۶۰م در امتداد ساحل مکران و ‹ويتا فينتزی› در اواسط دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰م در نواحی غربی مکران به تحقیق پرداختند (هر دوی آنها «زمینریختشناس» بودند) و ‹شولتس›، متخصص جغرافیای فرهنگی از پایگاه خود در کویته به سفرهای مطالعاتی کوتاه مدت رفت.
🔹 معتبرترین منبع، «دربارهٔ جغرافیای افغانستان» اثر ‹هوملوم› است که در آن چند صفحهای را به نواحی بلوچنشین در جنوبغربی آن کشور اختصاص داده است. شرح آتی عمدتاً مبتنی بر فرهنگهای جغرافیایی و یادداشتهایی است که مؤلف در سفرهای خود تهیه کرده است.
🔹 بیشتر سرزمین بلوچستان پستی و بلندیهای بسیار دارد و کوهستانی است. ارتفاع اراضی آن بین ۱۵۰۰ (در جلگهٔ حاشیهٔ فلات ایران) تا ۲۰۰۰ متر (در قاعدهٔ کوهها) تا بیش از ۳۵۰۰ متر (در شمال و شمالشرقی) و همسطح با دریا (در دشت ساحلی) متغیر است.
🔹 در بخشی که امروزه در جنوبغربی افغانستان قرار دارد، و در منطقهای به عرض پانصد کیلومتر میان مرز افغانستان و پاکستان تا ساحل، اراضی وسیع کویری و نیمهکویری بدون هیچ مشخصهای دیده می شود. آبوهوای ارتفاعات، برّی است و نواحی کمارتفاع و ساحلی دمای مناطق نیمهحارّه را دارند. گرمای مفرط تابستانی در مناطق کمارتفاع و دور از ساحل، در دشت کِچّهی - سیبی و درههای وسیع مکران دیده میشود. بادهای تندی که میوزد به پدیدهٔ باد ۱۲۰ روزهٔ سیستان برمیگردد.
#جغرافیا
💠 @balochs_history
🔹 ترانهٔ بلوچی از داستان عاشقانهٔ «کیا و سدو»
🔹 خواننده: نورمحمد نورَل
#موسیقی #ادبیات
🔸@balochs_history
🌕 شب چلّه در بلوچستان
🔥🔥🔥🌙🔥🔥🔥
🌳 آخرین شب فصل پاییز و طولانیترین شب سال را شب چله[۱] گویند. در این شب، آتشی میافروختند و نقالان به روایتپردازی از داستانها و قصهها میپرداختند. افرادی که مهارت زایدالوصفی در قصهگویی و داستانسرایی داشتند، داستانهایی را بازگو میگردند که روایتشان تا چند شب پس از شب چلّه طول میکشید.
🔥 پدربزرگان و مادربزرگان، چیستانها را در شب چله که آتش میافروختند و دور هم گرد میآمدند، برای نوادگان طرح و آنها را سرگرم میکردند. چیستانها هم کودکان را به تفکر و اندیشه وامیداشت و هم آنها را با سنتهای اجتماعی مردم بلوچ آشنا میساخت.
🌅 بزرگسالان از لحظهای که ستارهٔ شام[۲] به هنگام غروب آفتاب بر فرازِ آسمان فروغ مییافت، جشن [۳] خود را به پا میکردند و گرد هم میآمدند، و نوازندگان و پهلوانان اشعار حماسی و غنایی میخواندند.
🌅 هنگام طلوع ستارهٔ بام [۴] که ستارهٔ روشنی است و از طرف مشرق طلوع میکند و طلوع آن نشانهٔ بامداد و سحرگاه است؛ نوازندگان در دستگاهِ بام، مینواختند و سپس لیکوهایی را که با محتوای موسیقی زهیروک اختلاط یافته بود، میخواندند و این اقتضای دستگاهِ بام[۵] در قیچک[۶] بود.
🍁 اینگونه بود که جشن شب چله با برآمدن زهره به هنگام غروب آفتاب آغاز میشد و با طلوع تیر (عطارد) به هنگام بامداد و سحرگاه پایان مییافت.
🌄 همچنین اگر فرزندی در این هنگام به دنیا میآمد، فارغ از جنسیت نام او را بامی[۷] میگذاشتند.
🔥🔥🔥🌙🔥🔥🔥
۱- چِلَّگ ءِ شَپ.
۲- شام ءِ اِسْتار؛ یا همان سیاره زهره.
۳- سور.
۴- بام ءِ اِسْتار، بامی اِسْتار؛ همان سیاره تیر.
۵- از دستگاههای موسیقیِ منطقه که در نواختن قیچک (سروز) از آن بهره میبردند.
۶- سُرۆز، سُرۆد.
۷- بامی یا بامیگ، نامی بلوچی به معنی تابان و درخشان همچون سپیدهدم و منسوب به بام است.
━━━━━━━━≼🌺≽━━━━━━━━
📚 سرچشمه:
📖 بلال ریگی (۱۳۹۹): «گردآوری و توصیف فرهنگ عامه مردم میرجاوه». دانشگاه ولایت. صفحات ۴۳، ۸۵، ۱۴۹.
📖 عبدالغفور جهاندیده (۱۳۴۷): «فرهنگ بلوچی-فارسی». تهران: معین، ۱۳۹۶. صفحات ۲۵۲-۴، ۱۵۵۹، ۱۶۰۷.
#فرهنگ_و_رسوم
🔸@balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 کلیات
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 سرزمین وسیع بلوچستان بزرگ در طول تاریخ به چند ناحیه تقسیم شده که مهمترین آنها عبارت است از مکران (در جنوب)، سرحد (در شمال غربی) و ناحیهای که در قدیم به توران / طوران معروف بوده و امروزه شامل شهرهای کلات و خزدار (قُصدار/ قزدار؛ در شرق) است.
🔹 ظاهراً در اواخر قرن نهم، بلوچها از نظر فرهنگی بر این منطقه تسلط یافتند و زبان بلوچی نیز زبان مکالمهٔ اقوام مختلف آن گردید. البته جزئیات و علل و اسباب یکایک این تغییر و تحولها بهوضوح معلوم نیست. مدتها طول کشید تا غالب جمعیت منطقه هویت بلوچی را پذیرفتند، و این احتمالاً تا حدودی معلول توفیق سیاستهای نصیرخان و تا حدودی نیز بعداً به سبب نحوه ردهبندی مناطق و اقوام از جانب انگلیسیان بود. تشریح دلایل ادغام تقریباً تمام جمعیت در زیر لوای هویت بلوچ و سلطهٔ زبان بلوچی مشکل است، زیرا عشایری که در نیمهٔ قرن یازدهم خاننشین کلات را تشکیل دادند و به تبع آن بدین ناحیه خود مختاری سیاسی و هویت بخشیدند به زبان بلوچی تکلم نمیکردند، بلکه زبان آنها براهویی بود و حکومت خویش را به یاری کارمندانی که از میان دهوارها (دهقانان تاجیک) استخدام کرده بودند، به زبان فارسی اداره میکردند. مهاجرانی که به زبان بلوچی تکلم میکردند، بجز ساکنان بخشهای غیرزراعی منطقه، محتملاً از نظر عده از دیگران بیشتر نبودند.
🔹 در مجموعهٔ آثار بازمانده از فرهنگ و زبان بلوچستان گسستگیها و خلأهایی وجود دارد. هر چند مواد موجود دربارهٔ آن بمراتب از دیگر نواحی ایلی مشابه در ایران بیشتر است، عدم تجانس آنها مسائل بسیاری فرا راه بررسیهای روشمند درباره بلوچستان و بلوچها قرار میدهد، و هنوز نمیتوان با قاطعیت به حل این مسائل پرداخت، زیرا پژوهشهای تاریخی و قومشناختی بسیاری لازم است. آنچه در سطور بعد خواهد آمد از نوعی جمعبندی مقدماتی فراتر نمیرود.
#تاریخ
🔸@balochs_history
🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 کلیات
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 در داخل بلوچستان، جمعیت از نظر قومی یکدست نیست؛ برخی از گروهها را خودشان و دیگران بلوچ میخوانند، با این معنای ضمنی که ایشان اعقاب کسانی هستند که هنگام ورود به منطقه بلوچ بودهاند؛ در حالی که دیگران -گرچه اکنون عضو جامعه بلوچ شناخته میشوند و در قیاس با جهان بیرونی بلوچ بهشمار میآیند- در درون جامعه بلوچ به نامهای عشیرهای (مانند نوشیروانی، گیچْکی بارَکزایی) و تیرهای (مانند برهویی، دهوار، غُلام، جطگال / جدگال، مید) شناخته شدهاند، با این معنای ضمنی که ایشان در دوران بالنسبه متأخر هویت بلوچی یافتهاند، نه بدان معنی که بدینسبب غریبه به حساب میآیند. برخی از این «بلوچها» قبل از ورود بلوچ در این منطقه وجود داشتهاند؛ دیگران (مثلاً بارکزایی که تا همین اواخر اصل و نسب ایشان افغان بود) بعداً آمدهاند.
🔹 بازماندگان دوران خودمختاری بلوچها و دوران سلطهٔ انگلیسیان (۱۶۶۶-۱۹۲۷م) -که عمدتاً بازرگانان هندو، سیک یا اسماعیلیاند- بلوچ بهشمار نمیآیند. بلوچی زبان مکالمهٔ میان قومها و قبیلههای مختلف بوده است. اگرچه تکلم به زبان بلوچی معمولاً به جذب شدن فرد یا گروه در بلوچها میانجامیده، ظاهراً مسلمان بودن از شرایط لازم آن بوده است. با وجود این، بلوچهای مکران که در قرن دهم به فرقه ذکری گرویدند باز هم بلوچ شمرده میشدند. بلوچها كلاً مدعی هستند که همه مسلمان حنفی مذهباند، گو اینکه، گذشته از ذکریان (که هنوز هم وجود دارند ولی بهندرت سخنی دربارهٔ ایشان گفته میشود)، گروههای شیعیمذهب کوچکی نیز در حواشی شمالغربی بلوچستان ایران وجود دارند؛ ولی در نقاط شرقیتر دیده نمیشوند.
#تاریخ
🔸@balochs_history