#تیکه_کتاب
خانواده هر چه آشفتهتر باشد ترکش برای فرزندان سختتر است؛ آنها برای استقلال مجهز نشدهاند و خانواده را رها نمیکنند تا شاید در آن پناهگاهی در برابر اضطرابِ تنهایی پیدا کنند.
📕 #روان_درمانی_اگزیستانسیال
✍ #اروین_د_یالوم
📚 @audiobo0ok
🎙 فایل صوتی قسمت 2
📕 #از_ولگردی_تا_دیکتاتوری
✍ #ویلیام_شایرر
◽️ #پخش_سریالی
📚 @audiobo0ok
✅سال دیگه چه خبره؟
تقویم اختصاصی و هوشمند سال ۱۴۰۳ به صورت رومیزی و تک برگ با چاپ عکس و درج مناسبت های خانوادگی مثل تولدها و سالگرد ازدواج خودتون در «داستان من» وجود شد!
برای ثبت سفارش همین حالا به لینک زیر برو:
👇👇👇
https://dsmn.ir/2ZNLBk
https://dsmn.ir/2ZNLBk
الانم تخفیف ویژه گذاشتن، از دستش ندید😍
کانال داستان من هم عضو شید:
👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEBYBq_7TG4HurPykA
🎙 فایل صوتی قسمت 1
📕 #از_ولگردی_تا_دیکتاتوری
✍ #ویلیام_شایرر
◽️ #پخش_سریالی
📚 @booklist_sawtii
طفلی به نام شــــادی،
دیریست گم شده است،
هر کس از او نشانی دارد
ما را کند خبر ، این هم نشان ما:
یک سـو خلیج فـارس
سـوی دگر، خـزر...
✍ #شفیعی_کدکنی
📚 @audiobo0ok
اگر سخن میانِ من و تو پایان یافت
و راههای وصال قطع شدند و جدا و غریبه گشتیم،
از نو با من آشنا شو…
✍ #نزار_قبانی
📚 @audiobo0ok
👶قصه های مخصوص کودکان😍
#بخش_پنجاهم (مرسی تی وی)
📕 #زرافه_و_چراغ_راهنمایی
📕 #آنت_و_غول_قارچ
📕 #گوساله_کوچولو
قصه های مخصوص کودکان☺️
👇👇👇👇👇👇👇👇
📚 @audiobo0ok
شمس لنگرودی چقدر قشنگ با برف حرف میزنه
[به شادی مردم اعتماد مکن برف،
تا میباری نعمتی،
چون بنشینی، به لعنتشان دچاری...]
📚 @audiobo0ok
🔴خیلی بده اهل مطالعه و کتاب باشی ولی فن بیان و اعتماد به نفست ضعیف باشه!!!
تو که انقدر یادگرفتن برات مهمه، باید بتونی اونارو با دیگران به اشتراک بذاری و روی بقیه هم تاثیر مثبت بذاری
تو این کانال قدم به قدم بهت یاد میدهم چطور فن بیان و اعتماد به نفست رو قوی کنی:
@BahaminDadras
روابط بین انسانها عجیب است.
منظورم این است که برای مدتی با کسی هستی، با آنها میخوری، میخوابی، زندگی میکنی، دوستشان داری، صحبت میکنی، میگردی و بعد
همه چیز متوقف میشود.
✍ #چارلز_بوکفسکی
📚 @audiobo0ok
۲۰ موردی که جزء بدترین احساسات دنیا شناخته شدن و باعث افسردگی و عصبانیت میشن و به شدت روی زندگی فرد تأثیر میذارن:
۱- کسانی که قدر و منزلتت رو پایین میآورند
۲- محیط کار نفرت انگیز
۳- منفی بافیهای خودت
۴- روابط غیر ضروری
۵- فضای کار و زندگی نامرتب و مغشوش
۶- تنبلی
۷- فشار و استرس ناشی از همرنگی با جماعت
۸- بیماریها
۹- ترس از تغییر شرایطتت
۱۰- کار و کار، کار بدون تفریح
۱۱- افراد و تبلیغاتی که موجب ایجاد حس حقارت در تو میشوند
۱۲- خواب ناکافی
۱۳- تکرار مکررات
۱۴- ناامنی در خانه
۱۵- قرض و دِین
۱۶- دروغگویی
۱۷- خیانت
۱۸- حرص و آز
۱۹- عدم آمادگی برای رویارویی با وضع جدید
۲۰- سکون و رخوت و بیحوصلگی
📚 @audiobo0ok
🎙 فایل صوتی قسمت 2
📕 #از_ولگردی_تا_دیکتاتوری
✍ #ویلیام_شایرر
🎙 #مژگان_آمری
◽️ #پخش_سریالی
📚 @audiobo0ok
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش
دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کوروش
✍ #فاضل_نظری
📚 @audiobo0ok
من هیچکس را رهـا نمیکنم
اما دست کسی که دلـش بـا رفتن است را نمیگیرم...
✍ #محمود_درویش
📚 @audiobo0ok
📚 #از_ولگردی_تا_دیکتاتوری ( سریالی )
✍ نویسنده : #ویلیام_شایرر
📝 مترجم : #کاوه_دهگان
🎙 راوی : #مژگان_آمری
کتاب «از ولگردی تا دیکتاتوری» نوشته ای عبرت انگیز، جذاب و تاریخی از دو شخصیت محوری جنگ دوم جهانی است. دو شخصیتی که بیشتر به دیوانه ها شبیه هستند تا رجال سیاسی. خواننده از آغاز تا پایان این کتاب همچنان در تعجب باقی میماند که چطور این افراد با شخصیتی این چنین توانستند جهان را به آتش و خون بکشند و قتل عامی فجیع و بی سابقه در تاریخ به راه بیاندازند که البته در نهایت به تاریکخانه تاریخ سپرده شدند. با مطالعه این کتاب بخشی از علل و موجبات بروز جنگ دوم جهانی و نتایج آن را میتوان مورد تحقیق و بررسی قرار داد.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@audiobo0ok
خواندن همه کتابهای خوب
مانند گفتگو با بهترین ذهنهای قرنهای گذشته است
✍ #رنه_دکارت
📚 @audiobo0ok
#تیکه_کتاب
معذرت خواستن هم
ممکن است وابستگی ایجاد کند؛
آدم اگر مرتب بجا و نابجا
از دور و بریهایش عذر تقصیر بطلبد،
تقصیرهایش زیاد میشود!
📕 #بعد_از_عشق
✍ #الیف_شافاک
📚 @audiobo0ok
میتوانی حالا که تا نزدیکیهای قله رسیدی، جا بزنی و ادامهی راه را بالا نیایی.
یا میتوانی دست به زانوهای خستهات بگیری و با وجود مشکلات و رنجهای ناگزیری که هست؛ دوام بیاوری و به بالا رفتن ادامه بدهی.
اگر تسلیم شوی، قطعا سقوطی سهمگین در انتظار توست، چرا که ارتفاع زیادی را بالا آمدهای و اگر دوام بیاوری، به زودی صعودی با شکوه را خواهیدید!
میدانم چقدر خستهای و چقدر طاقتت در آسیاب مشکلات و رنجها تحلیل رفته، میدانم چقدر در این مسیر تنهایی و غمگین؛ اما از تو میخواهم کمی دیگر هم طاقت بیاوری.
از تو میخواهم کمی دیگر به سپاه دردهایت غلبه کنی و خودت را به مقصدی که مدتها به خاطرش جنگیدهای و رویای آن را داشتهای برسانی تا در انتها، چیزی که با خودت مرور میکنی این باشد: " ارزشش را داشت..."
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @audiobo0ok
همه چیز، خاطره، گفتگوها، بوسهها، همآغوشی پیکرهای دلداده، همه چیز میگذرد
ولی تماس ارواحی که یکدیگر را لمس کرده و در میان انبوه اشکال زودگذر یکدیگر را شناختهاند هرگز زدوده نمیشود...
✍ #رومن_رولان
📚 @audiobo0ok
میخوای زبان انگلیسی رو تو 20 جلسه فول فول بشی؟!
باورش سخته اما ، ما با 2 عدد گارانتی معتبر این تضمین و بهت میدیم 💪😍
پس بهتره وقت تو تلف نکنی و بزنی روی لینک زیر 👇
/channel/EasyEnglish4500
سوگواری بهایی است که بابت شجاعت دوست داشتن دیگران میپردازیم...!
✍ #اروین_یالوم
📚 @audiobo0ok
درخت کاج کوچولویی توی جنگلی بی نهایت زیبا زندگی میکرد. پرندهها روش مینشستن، سنجابها روی شاخههاش بازی میکردن، اما اون به هیچ کدوم از اینا توجه نداشت و فقط میخواست رشد کنه و بزرگ بشه. دائم نگران این بود که بزرگ بشه و مثل درختهای کاج بزرگی که قطعشون میکردن، قطع بشه و بره به جای جادویی و ناشناختهای که اونها میرن، و خوشبختی رو اون جا پیدا کنه.
تا این که یه روز چوببُرها اومدن و قطعش کردن، اما چنان به درد و رنج افتاد که با خودش گفت:
«چقدر من خوشبخت بودم، چقدر روزگاری که با پرندهها و سنجابها بودم خوش بود، کاش قدر همون روزگار رو میدونستم، اما اون دوران دیگه هرگز بر نمیگرده.»
چوببرها به عنوان درخت کاج کریسمس فروختنش.
بچهها تزیینش کردن و دورش رقصیدن و بازی کردن، اما درخت با خودش فکر میکرد:
«امشب که خوب نتونستم لذت ببرم، ولی فرداشب از این همه مراسم قشنگ لذت میبرم.» اما فرداشبی به کار نبود.
درخت رو صبح روز بعد به انباری انداختن.
درخت این قدر غصه خورد که با خودش گفت:
«دیشب چقدر من خوشبخت بودم، کاش قدرش رو میدونستم، اما اون دوران دیگه هرگز بر نمیگرده.»
توی انبار موشها دورش جمع شدن و درخت کاج برای موشها قصهش رو تعریف میکرد.
موشها با شادی و هیجان به قصهٔ زندگیش گوش میدادن، اما درخت غصه میخرد. تا این که یه روز اومدن از انبار بردنش، تکهتکهش کردن تا هیزمش کنن. اون وقت فکر کرد:
«چقدر روزگاری که با موشها بودم خوشبخت بودم، چقدر همه با علاقه بهم گوش میدادن، کاش قدر اون روزگار رو میدونستم، اما اون دوران دیگه هرگز بر نمیگرده.»
این ماجرای آدمیه که همیشه آرزوش زمان و مکانی دیگه ست، و نمیتونه زیباییهای زمان خودش رو ببینه و هیچی راضیش نمیکنه.
✍ #هانس_کریستین_اندرسن
📚 @audiobo0ok