andishepouya | Неотсортированное

Telegram-канал andishepouya - ماهنامه اندیشه پویا

3914

نشریه فرهنگی-روشنفکری

Подписаться на канал

ماهنامه اندیشه پویا

📍روشنفکری و فن‌سالاری📍
اگر در ابتدای این قرن شمسی، غرب نماد هرآنچه بود که ما نداشتیم ــ‌آزادی و عدالت و قانون و نظم‌ــ و مقایسه‌ی خود با غرب مبنای نقد حکمرانیِ عقب‌افتاده قرار می‌گرفت، در دهه‌ی چهل، غربی خواندنِ حکومت به مبنایی برای نقد حکمرانی تبدیل شده بود. در عصر پس از کودتا و دخالت‌های امریکا در سرنگونی دولت مصدق، غرب و غربی، علت‌العلل و عصاره‌ی تمام ناکامی‌های یک ملت بود. غرب که زمانه‌ای الگو بود، حالا ضدالگو بود. و زمانه، پژواک فریادِ غرب‌ستیزیِ خود را در غرب‌زدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران می‌شنید. ستایش و حمایت از فرهنگ بومی، کلیدواژه‌ی گفتارهای روشنفکریِ دهه‌ی چهل بود؛ و از این حیث، غرب‌زدگی آل‌آحمد، خلاف‌آمدِ عادتِ عصر نبود. روشنفکرانی که منتقد رسومِ کهنه بودند، همزمان آرمان خود را در همان کهنه می‌جستند. این تناقض، که غرب‌زدگی جلال نیز نمی‌توانست از آن مفری بجوید، ویژگی سوادِ عامِ روشنفکران آن عصر بود…
تجربه‌ی جلال، تجربه‌ی روزگار یأس و نومیدی دهه‌های سی و چهل، تجربه‌ی شتاب‌زدگی و بی‌تابی روشنفکری ما در آن عصر، اگر سردتر به تحولات آن عصر بنگریم، برای امروز نکته‌آموز است. آینه‌ی غرب‌زدگی جلال را حتا اگر سنگی می‌زنیم، که باید بزنیم، در شکسته‌های آن آینه این را ببینیم که با شتاب و سرعت نمی‌توان به مدینه‌ی فاضله‌ای رسید، و دویدن در مسیر مدینه‌ی فاضله، هرچه پرشتاب‌تر، کعبه‌ی آمال‌ دورتر. واقعیت را باید گام به گام و بر اساس مقدورات ساخت. یک‌شبه راه‌ صدساله را به پیش نمی‌توان رفت، اما دیده‌ایم که یک‌شبه می‌توان و ممکن است که راه صدساله را به عقب بازگشت. اگر صدای زمانه‌ای اعراض از عقل سلیم بود، بازگشت به عقل سلیم صدایِ امروز زمانه‌ی ماست. اما برای عبور از یک عصر، برای عبور از غرب‌زدگی آل‌احمد، شرط اول، مهارِ خیال‌پروری و رقص رمانیتک در سیاست، و دست‌ در کارِ واقعیت بردن است؛ و این‌که نومیدی حتا وقتی که دردی است، درمانش صبر است، و شتاب نیست.

📚از متن دیباچه‌ی اندیشه پویا ۸۸ به قلم سردبیر: رضا خجسته رحیمی. (به بهانه‌ی صد سالگی جلال آل‌احمد) 

📍برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۸، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍اندیشه پویا ۸۸ منتشر شد📍


📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍اندیشه پویا ۸۸ را پیش‌خرید کنید📍
اندیشه پویا ۸۸، با مقالات و گفتگوهای خواندنی همین روزها منتشر می‌شود. شما هم می‌توانید نسخه‌ی‌ خودتان از اندیشه پویا ۸۸ را داشته باشید. برای پیش‌خرید این شماره از مجله و استفاده از امکان ارسال پستی رایگان، فقط کافی‌ است مبلغ ۱۰۰ هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌) واریز کنید و تصویر فیش واریزی را همراه با آدرس و مشخصات ارسال برای ما در دایرکت بگذارید.
(در صورت تمایل برای دریافت مجله با پیک در تهران "نحوه دریافت: پیک"را قید کنید و هزینه پیک را هنگام تحویل بپردازید.)

برخی از خواندنی‌های شماره ۸۸ اندیشه پویا بدین‌ قرار است:
📚عصیان و اسطوره: پرونده‌ای درسالمرگ غلامرضا تختی/همایون کاتوزیان، محمدصنعتی، جوادرسولی
آسمان غرق ستاره‌ها/ پژوهشی درمقایسه‌ی واکنش‌ها به مرگ مصدق و تختی، همراه با گزارشی از خودکشی جهان‌پهلوان در مطبوعات.
📚جلال آل‌احمد، ازروشنفکری ضدتوسعه تا ارزیابی شتابزده/میزگردی با حضور حاتم قادری و مسعود جعفری جزی به مناسبت صدسالگی جلال/ یادداشت‌هایی از احمدبنی‌جمالی و حبیبه جعفریان
📚اصلاح ناگزیر است، آهی در بساط نیست/ گفت‌وگوی علیرضا سیاسی‌راد با احمد میدری و حسین عبده‌تبریزی درباره‌ی‌ سن بازنشستگی
📚روح تاریخ: به مناسبت ۸۵سالگی بهرام بیضایی/ یادداشت‌هایی از محسن آزرم، پرویزجاهد، علی صمدپور، جوادطوسی، آنتونیو شرکا، مهرزاددانش، مصطفی جلالی‌فخر
📚شیدایی درکویر/ گفتگو با احمدوکیلی، نقاش و استاد دانشگاه درباره‌ی مش‌صفر و مکتب هانیبال الخاص
همراه با مطالب و مقالات خواندنی دیگر

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

متن دیباچه اندیشه‌پویا، شماره ۸۷، با عنوان:
عبور از مکتب توسعه‌ستیزی: "هامون" مهرجویی، "صناعت و قناعت" روشنفکری، و این جایی که اکنون ایستاده‌ایم
@andishepouya
👇👇👇

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍در مکتبِ توسعه‌ستیزی
«صناعت و قناعت» روشنفکری، «هامون» مهرجویی، و این‌جایی که اکنون ایستاده‌ایم

✔️دیباچه‌ی اندیشه پویا ۸۷. به قلم سردبیر: رضا خجسته رحیمی

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

✔️میزگردی درباره‌ی سینمای داریوش مهرجویی با حضور حمید نعمت‌الله، شهرام مکری و نیما حسنی‌نسب. منتشر شده در اندیشه پویا ۸۷

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍به قلم سهراب یزدانی. بخش‌هایی از پژوهشی درباره قتل ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی. اندیشه پویا ۸۷.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍یادداشتی به قلم جعفر مدرس صادقی. اندیشه پویا ۸۷.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍گفت‌وگو با نیکی کریمی درباره‌ی داریوش مهرجویی. منتشر شده در اندیشه پویا ۸۷

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

اندیشه پویا ۸۷ با مقالات و گزارش‌ها و یادداشت‌های خواندنی به زودی منتشر می‌شود. شما از همین حالا می‌‌توانید نسخه خودتان از اندیشه پویا ۸۷ را ‌با ارسال پستی رایگان از ما پیش‌خرید کنید. برای این کار فقط کافیست مبلغ ۱۰۰ هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌) واریز کنید و تصویر فیش واریزی را برای ما ارسال کنید.
(اگر ساکن تهران هستید و تقاضای دریافت مجله با پیک را دارید لطفا عبارت "نحوه دریافت:پیک"را قید کنید و هزینه پیک را هنگام تحویل گرفتن مجله بپردازید.)

همراهیتان را با مجله خود قدردانیم.
@andishepouya
02186126189

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍مقاله‌ای به قلم یان برمر و مصطفی سلیمان. این مقاله با ترجمه آیدین رشیدی در اندیشه پویا ۸۶ منتشر شده است. 

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۶، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

⚡️به قلم محمدنوید بازرگان درباره‌ی مهاجرت سعدی از شیراز به بغداد. منتشر شده در اندیشه پویا ۸۴.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

⚡️گفت‌وگوی علی بزرگیان با جعفر مدرس صادقی درباره‌ی کتاب «چشم‌هایش و ملکوت». اندیشه پویا ۸۴

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

⚡️مقدمه‌ای به قلم رضا خجسته‌رحیمی بر بازنشر یک گفت‌وگوی قدیمی با سیدجواد طباطبایی. اندیشه پویا ۸۴.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📝 میزگرد و گفت‌وگوی عباس کاظمی با صاحبان مشاغل درباره‌ی تصویری که از مردم و مشتریان خود دارند. اندیشه پویا ۸۴.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

✔️روشنفکری و فن‌سالاری؛ دیباچه‌ی اندیشه پویا ۸۸. به قلم سردبیر: رضا خجسته رحیمی

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۸، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍اندیشه پویا ۸۸ را پیش‌خرید کنید📍


📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍اندیشه پویا ۸۸ را پیش‌خرید کنید📍


📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍در مکتبِ توسعه‌ستیزی📍
«صناعت و قناعت» روشنفکری، «هامون» مهرجویی، و این‌جایی که اکنون ایستاده‌ایم

ما روشنفکرانی شرمنده از تجددستیزی بسیار داریم، اما روشنفکریِ توسعه‌خواه در ایران هنوز در دوران جنینی خود به سر می‌برد. کهنه مرده است اما جدید هنوز متولد نشده است. در برابر تفکری که می‌خواست ایران متجدد شود، واکنش روشنفکریِ دهه‌ی چهلی ما ایستادگی بود؛ ایستادگی‌ای که از جلال و شریعتی و فردید و داوری و شایگان آغاز شد و تا سروش نیز ادامه داشت. این سواد عام روشنفکران ما هر دغدغه‌ای داشتند، دغدغه‌شان نه‌تنها تجدد و توسعه نبود، که از مخالفان سازش‌ناپذیر توسعه نیز بودند؛ برخی با تفکر جهان‌سومی و ایدئولوژی‌های مارکسیستی همچون شریعتی و جلال، و برخی با آرمانشهرگرایی‌های خیالبافانه‌ی فلسفی، همچون فردید و شایگان و داوری، و برخی با قناعت‌پیشگی زهدورزانه همچون سروش. آن‌ها بیش‌تر از این‌که دغدغه‌ی معیشت و رفاه داشته باشند، خادمان ایدئولوژی‌‌هایی بودند که مقدس‌شان می‌پنداشتند. توسعه که هدفش خلق ثروت و ایجاد معیشت و رفاه بود، به همین دلایل، نزد آنان پیش پاافتاده و سخیف می‌نمود و زرق‌وبرقی برای دلربایی نداشت. وداع بقایای این روشنفکری با توسعه‌ستیزی اگرچه نوید آغازی را می‌دهد اما دایه‌ی فهم جدیدی از ضرورت توسعه نیست. ما آن‌قدر از فهمِ «عقل سلیم» ــ‌این‌که بدون توسعه نمی‌توان به رفاه رسید‌ــ فاصله گرفتیم، که نسل جدیدی با شعار یک زندگی معمولی، مطالبه‌گرِ عقل سلیم شد؛ مطالبه‌گر بدیهی‌ترین چیزهایی که دریغ می‌شود، که انکار می‌شود. ما امروز می‌دانیم که قرار نیست به زودی به توسعه برسیم، اما برای آن‌که متوجه باشیم این راه را چقدر جلو آمده‌ایم، کافیست به یاد بیاوریم زمانی را که اعظم روشنفکران قومِ ما نمی‌خواستند به توسعه برسند. به یاد بیاوریم که آن خطابه‌های روشنفکری در مذمت تکنیک و توسعه، حتا عقب‌تر و عقیم‌تر از سخنان غیرروشنفکریِ کاسبان امروزینِ تحریم بود.
ما اگرچه سوارانِ قایقی به طوفان نشسته‌ایم که ساحلی از دور پیداي‌مان نیست، اما برخلافِ حمید هامون در انتظار معجزتی نیستیم. منتظرانی هستیم تا افقی ازِ ساحل امن و آرامش، رهایی از ستیز با توسعه، پدیدارمان شود. ما از هامون و آن مرداب روشنفکری عبور کرده‌ایم. حمید هامون به دریا زد و از سرِ اتفاق، با شانس، با معجزتِ دست‌های علی عابدینی، به زندگی بازگشت. کاش مهرجویی بود و زندگیِ دوباره‌ی‌ حمیدِ هامون را در بازگشت به زندگی برای‌مان روایت می‌کرد. زندگی‌ای که تکرار زندگی پیشین نمی‌توانست باشد.

✔️از متن دیباچه‌ی اندیشه پویا ۸۷. به قلم سردبیر: رضا خجسته رحیمی

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍نخبه‌کشی📍
🔸حمید نعمت‌الله: کاراکترهایش پشتوانه‌ی غنی احساسی داشتند. تماشاگر می‌فهمیدشان. می‌شناخت‌شان. برایش آشنا بود. انسان بودند. حالا می‌خواهد سرکارگر تعدادی کارگر ساختمانی باشد یا می‌خواهد خواننده‌ی اپرا باشد. حتا اگر عارفی نشسته بر ویلچر هم باشد، راه به او هم می‌بری. آدم‌های فیلم‌های او پشتوانه‌ی حسی مفهوم و قابل درکی دارند. این احساس فشرده در قلب کاراکترها، مفهوم است و پرکشش. از پارسا پیروزفر مهمان مامان و زنش تا بقیه‌ی اهالی آن مهمانی را حس می‌کنیم. به‌جا می‌آوریم‌شان. برادرانِ غریبِ فیلم پری تا زن‌های خاص فیلم‌های سارا و پری و بانو و لیلا آدمیزادند؛ غریبه‌های آشنا. این‌ها برای این است که او با جامعه و مردم دادوستد احساسی داشته. به انسان‌ها کنجکاو بوده و به آن‌ها علاقه داشته و تحت‌تأثیر قرار می‌گرفته. عواطفش موقع نوشتن و سر صحنه همراهش است.

🔸شهرام مکری: ما در سینمای مهرجویی با انسان واقعی مواجه می‌شویم. سینمای مهرجویی مخاطبان متنوعی از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی را با خود همراه می‌کند و حتا فیلم های فلسفی و روشنفکرانه‌ی او مثل هامون و درخت گلابی همان‌قدر بین مخاطبان خاص جلب توجه می‌کند، که مخاطب عام را مجذوب می‌کند. این سه مؤلفه‌ی سینمای مهرجویی را عیناً در زندگی خود او هم می‌توان دنبال کرد. او فیلسمازی است که تصویر یک فیلمساز الیت از خودش را می‌شکند و رابطه و پیوند خود با مردم و مخاطبان مختلف را همواره حفظ می‌کند. این پیوند جهان سینمایی و شیوه‌ی زیست شخصی مهرجویی مهم‌ترین ویژگی اوست.

🔸نیما حسنی‌نسب: مهرجویی را نباید در سینما محدود کرد، چون میراث او فقط سینمایی نیست. از خودش و شمایلش تا زندگی و اندیشه‌هایش، همه بخشی از میراثی هستند که به او جامعیتی می‌بخشد که در کم‌تر فیلمسازی می‌توان پیدا کرد. ما فیلمسازی با این حجم و تنوع از دانش و توانمندی و سلایق فرهنگی‌ـ‌هنری در سینمای ایران نداریم و همین از مهرجویی شخصیتی منحصربه‌فرد می‌سازد؛ فیلمسازی که در جوانی در فضاهای معتبر آکادمیک جهانی سینما و فلسفه خوانده، پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی داستایوفسکی می‌نویسد و هدایت و فروغ به انگلیسی ترجمه می‌کند، موسیقی می‌داند و ساز می‌زند، بیش از نیم قرن فیلم می‌سازد و ترجمه می‌کند و حتا رمان می‌نویسد. تکثر و تنوع علایق و توانایی‌های مهرجویی هم در نسل خودش و هم در نسل‌های قبل و بعدی سینماگران واقعاً غبطه‌برانگیز است.

✔️میزگردی درباره‌ی سینمای داریوش مهرجویی با حضور حمید نعمت‌الله، شهرام مکری و نیما حسنی‌نسب. منتشر شده در اندیشه پویا ۸۷

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍اولین فدایی📍
می‏ توان گفت كه انگيزه‏ های شخصی ميرزا رضا را به كشتن شاه برانگيخته بود. زيرا هم خود از نظام استبدادی زخم خورده بود، هم پيشوای فكری‏ اش سيدجمال‏الدين اسدآبادی طعم بی‏ عدالتی حكومت قاجار را چشيده بود. اما ميرزا رضا از محدوده‏ مسائل شخصی بيرون آمد. تا حدی از انديشه‏ سياسی برخوردار شد و به آگاهی نسبی رسيد. آگاهی ‏اش از حد معمول ايرانيان بيش‏تر بود. در زندان قزوين با فراش‏ ها صحبت می‏كرد و درباره‏ وطن ‏خواهی و ملت‏ پرستی داد سخن می‏راند. هنگام بازجوييش گفت كه تأسيساتی مانند قندسازی، بانك، راه و تراموا و امتياز تنباكو زمانی اسباب ترقی‏اند كه به دست خود ايرانيان درست بشوند، نه به دست خارجی‏ها. رگه‏هايی از انقلابیگری نيز در او باليد و به جايی رسيد كه نظام خودكامه را پليد بداند و سرچشمه‏ بيدادهايی بشمرد كه بر مردم ميهنش می‏رفت. ميرزا رضا در جلسه ‏های بازجويی تنها از خودش دفاع نكرد، بلكه ادعانامه ‏ای بر ضد حكومت خودكامه ارائه داد. از هزاران هزار ايرانی سخن گفت كه در سرزمين‏ های پيرامون ميهن ‌شان پراكنده و آواره شده بودند و از سر ناچاری به «كثيف ‏ترين كسب‏ و شغل ‏ها» تن می‏دادند. پرسيد: «ظلم و تعدی بی‏حد و حساب چيست و كدام است و از اين بالاتر چه می‏شود؟ گوشت بدن رعيت را می‏كَنند و به خورد چند جُرّه‌باز شكاری می‏دهند. صدهزار تومان از فلان بی ‏مروت می‏گيرند، قباله‏ ملكيت جان و مال و عرض و ناموس يك شهر و يا يك مملكتی را به دست او می‏دهند. رعيت فقير و اسير و بيچاره را در زير بار تعديات مجبور می‏كنند كه يك مرد، زن منحصربه‏فرد خود را از اضطرار طلاق بدهد و خودشان صدتا صدتا زن می‏گيرند. و سالی يك كرور پول كه به اين خونخواری و بی‏ رحمی از مردم می‏گيرند، خرج عزيزالسلطان [می‏كنند] كه نه برای دولت مصرف دارد و نه برای ملت و نه برای حفظ نفس شخصی، و غيره و غيره و غيره.» او با چنين گفته‏ هايی روش حكمروايی در كشور را بيدادگرانه شمرد و ويژگی‏های اخلاقی و رفتار ناصرالدين‏شاه را نكوهيد. به اين ترتيب می‏توان ميرزا رضا را سرسلسله‏ دسته ‏ای از مبارزان سياسی ايران شمرد كه هنگام بازجويی يا در جلسه‏ دادگاه، به جای آن‏كه از خود دفاع كنند، بر دستگاه ستمگری حمله بردند و به دفاع از آرمان، ميهن و مردم ‌شان برخاستند.

📍به قلم سهراب یزدانی. بخش‌هایی از پژوهشی درباره قتل ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی. اندیشه پویا ۸۷.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍سازی که «اجاره‌نشین‌ها» می‌زد📍
آقای مهرجویی اجاره‌نشین‌ها را در اتاق تدوین فرهنگسرای نیاوران مونتاژ می‌کرد. همیشه توی حیاطِ بینِ ساختمان ضلع جنوبی و ساختمان گالری او را می‌دیدیم... و هر بار که او را می‌دیدیم، سلام می‌کردیم. اما او هیچ‌وقت جواب سلام هیچ‌کس را نمی‌داد. فقط سری تکان می‌داد و رد می‌شد. شاید از بس که به او سلام می‌کردند و شاید هم به این دلیل که وقت سلام و علیک کردن نداشت و شاید هم از بس که درگیر و گرفتار بود و مشغله داشت و شاید هم از بس که تندتند راه می‌رفت ــ‌درست مثل سعید کنگرانی در دایره‌ی مینا. (و عزت‌الله انتظامی هم در اجاره‌نشین‌ها و خسرو شکیبایی هم در هامون به همان تندی راه می‌رفتند. مثل این که سرعت فیلم را تند کرده باشند. آخه چرا باید همه‌ی این آدم‌ها به این تندی راه می‌رفتند؟ همیشه با عجله و تندتند و شتابان! راه رفتنی که هیچ دست کمی از دویدن نداشت و ندارد.)
وقتی که از توی راهروی ورودیِ گالری رد می‌شدیم، سر و صداهایی را که از توی اتاق تدوین می‌آمد بیرون می‌شنیدیم. هرچه از سربالاییِ راهرو جلوتر می‌رفتیم، صداها بلندتر می‌شد و به صحن ورودیِ گالری که می‌رسیدیم، سر و صداها بیشتر از همه جا بود. با خودمان می‌گفتیم آقای مهرجویی چه فیلم پُر سر و صدایی ساخته است یا دارد می‌سازد! همیشه مثل این بود که یک عده‌ای همه دارند با هم حرف می‌زنند و سرِ همدیگر داد می‌کشند و یک دعوای دسته‌جمعی در جریان است… وقتی که فیلم آمد توی سینماها و همان روزهای اولی که آمد توی سینماها، رفتیم تماشا کردیم و تازه آن معمایی که چند ماهی بود سخت درگیرمان کرده بود حل شد و تازه فهمیدیم که موضوع از چه قرار است...
آقای مهرجویی یک فیلمی ساخته بود که با همه‌ی فیلمهایی که تا حالا ساخته بود فرق داشت. شاید ده مرتبه رفتیم این فیلم را تماشا کردیم و هر بار که می‌رفتیم، از اول تا آخر فیلم می‌خندیدیم. اولین بار بود که بعد از انقلاب می‌خندیدیم و در سالهایی داشتیم می‌خندیدیم که نه خنداندن به این سادگی‌ها ممکن بود و نه خندیدن. آقای مهرجویی با برگ تازه‌ای که در آن سالهای سخت رو کرد، غیر ممکن را ممکن کرد و نبوغی را که در همه‌ی سالهای کار کردنش ــ‌چه پیش از اجاره‌نشین‌ها و چه بعد از آن‌ــ می‌بینیم، به بارزترین وجه ممکن به نمایش گذاشت.

📍از متن یادداشتی به قلم جعفر مدرس صادقی. اندیشه پویا ۸۷.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍پری فیلم محبوب کیارستمی بود📍
این سال‌ها در زمان‌های مختلف و در مناسبت‌های مختلف چه در منزل ایشان و چه در جشنواره‌های خارجی و نمایش‌های فیلم می‌دیدم‌شان. اتفاقاً زمان زیادی را هم با ایشان سر فیلم «مونا» که قرار بود من و حامد بهداد بازی‌اش کنیم گذراندیم. مونا از پروژه‌هایی بود که خیلی علاقه داشت بسازدش اما نتوانست سرمایه‌گذار برای آن پیدا کند. دورخوانی‌ها و تمرین‌های مونا را در همان ویلای زیبادشت انجام می‌دادیم و خوشحالم که به این بهانه این اواخر زمان کافی و درستی را با هم گذراندیم. مونا داستانی کم‌وبیش سورئال درباره‌ی تولد یک بچه در میانه‌ی‌ این‌همه اتفاقات جهان بود؛ و مواجهه‌ی والدینش درباره‌ی این‌که به دنیا بیاید یا نیاید. قبول کردم در مونا بازی کنم چون مهرجویی توی ذهنم همیشه جزو دو‌ـ‌سه کارگردان مهم کشور بوده. عباس کیارستمی بارها می‌گفت فیلم پری، فیلم محبوبش است. چرا این‌طور بود؟ چون شبیه این فیلم را در سینمای ایران نداشتیم. فارغ از این‌که سلیقه‌ی من چه باشد و فارغ از این‌که نگاه من به سینمای مهرجویی چقدر دور یا نزدیک باشد و باز هم فارغ از این‌که مهرجویی چقدر توانست آن‌چه را که دغدغه‌اش بود و به آن فکر می‌کرد بسازد یا نه، نگاه و کار مهرجویی منحصربه‌فرد و خاص بود. حتا اگر در کارهای او پراکندگی هم وجود داشته اما منحصربه‌فرد بودن فیلم‌هایش را نمی‌شود کتمان کرد. چند روز قبل دوباره دایره‌ی مینا را می‌دیدم. فکر کردم چقدر جرئت می‌خواهد در سال‌هایی که سینمای ایران در قبضه‌ی فیلمفارسی بوده کیارستمی گزارش را بسازد و مهرجویی دایره‌ی مینا را. دایره‌ی مینا با آن کاراکترهای اثیری خاصی که سرنوشتی پیچیده داشتند فیلمی‌ست ماندگار. تأسف می‌خورم که او نتوانست داستان‌هایی را که خیلی دوست‌شان داشت مثل سووشونِ دانشور و کاراگاه یحیی که بر اساس رمانی از رضا جولایی نوشته شده بود، بسازد. مهرجویی روشنفکری بود که باید اجازه پیدا می‌کرد تا بتواند دغدغه‌هایش را فیلم کند. نمی‌دانم، شاید اشتباه می‌کنم، اما دلم می‌خواهد این‌طور فکر کنم که اگر مهرجویی فراغت‌بال می‌داشت و دغدغه‌ی هیچ چیزی را نداشت، آن وقت قصه‌ی خودش را می‌گفت؛ مثل هامون. و آن وقت ما با یک داستان و روایت شاهکار و دیدنی طرف بودیم؛ قصه‌ی مرد هفتاد یا هشتاد ساله‌ای که چه‌ها بر او گذشته است. من دلم می‌خواست چنین فیلمی از او ببینم.

📍گفت‌وگو با نیکی کریمی درباره‌ی داریوش مهرجویی. منتشر شده در اندیشه پویا ۸۷

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۷، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

اندیشه پویا ۸۷ با مقالات و گزارش‌ها و یادداشت‌های خواندنی به زودی منتشر می‌شود. شما از همین حالا می‌‌توانید نسخه خودتان از اندیشه پویا ۸۷ را ‌با ارسال پستی رایگان از ما پیش‌خرید کنید. برای این کار فقط کافیست مبلغ ۱۰۰ هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌) واریز کنید و تصویر فیش واریزی را برای ما ارسال کنید.
(اگر ساکن تهران هستید و تقاضای دریافت مجله با پیک را دارید لطفا عبارت "نحوه دریافت:پیک"را قید کنید و هزینه پیک را هنگام تحویل گرفتن مجله بپردازید.)

همراهیتان را با مجله خود قدردانیم.
@andishepouya
02186126189

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍خوب و بدِ هوش مصنوعی📍
متأسفانه بخش بزرگی از مباحثه درباره‌ی حکمرانی هوش‌مصنوعی در دوراهی کاذب خطرناکی گیر کرده است: این‌که از هوش‌مصنوعی برای افزایش قدرت ملی استفاده کنیم یا برای اجتناب از خطرات محتمل جلویش را سد کنیم. حتا کسانی که مسئله را به‌درستی تشخیص می‌دهند سعی می‌کنند هوش‌مصنوعی را در چارچوب‌های کنونی یا گذشته‌ی حکمرانی جای دهند. اما حکمرانی بر هوش‌مصنوعی مثل هیچ‌یک از فناوری‌های گذشته نیست و همین‌حالا هم دارد انگاره‌های سنتی قدرت ژئوپلتیک را تغییر می‌دهد.
مسئله مشخص است: طراحی چارچوب حکمرانی‌ای نوین که مناسب این فناوری بی‌همتا باشد. اگر قرار بر حکمرانی جهانی هوش‌مصنوعی باشد، نظام بین‌الملل باید از مفاهیم سنتی حق حاکمیت عبور کند و برای شرکت‌های فناوری جایی دور میز مذاکره درنظر بگیرد. این بازیگران شاید مشروعیت‌شان را از قرارداد اجتماعی، دموکراسی یا شرط خیر عمومی نگرفته باشند اما بدون آن‌ها هیچ شانسی برای حکمرانی کارامد بر هوش‌مصنوعی وجود ندارد. این نمونه‌ای است که نشان می‌دهد جامعه‌ی بین‌المللی باید در فرض‌های اساسی‌اش درباره‌ی نظم ژئوپلتیک بازاندیشی کند. اما قضیه به همین جا ختم نمی‌شود. مسئله‌ای بزرگ و غیرعادی مثل مسئله‌ی هوش‌مصنوعی نیازمند راهکاری بدیع است. سیاستگذاران پیش از آن‌که بتوانند به بحث و بررسی ساختار تنظیمی مناسب بپردازند باید بر سر اصول پایه‌ی‌ شیوه‌ی حکمرانی بر هوش‌مصنوعی به توافق برسند. برای شروع، چارچوب حکمرانی باید پیشگیرانه، چابک، فراگیر، رسوخ‌ناپذیر و هدفمند باشد. با اتکا بر این اصول، سیاستگذاران باید حداقل سه رژیم حکمرانی هم‌پوشان را پدید بیاورند: یکی برای تعریف و تعیین امور واقع و توصیه به دولت‌ها درباره‌ی خطرات ناشی از هوش‌مصنوعی، یکی برای جلوگیری از رقابت تسلیحاتی تمام‌عیار بین دولت‌ها، و یکی برای مهار نیروهای آشفته‌کننده‌ی فناوری‌ای که جهان نظیرش را ندیده است.

📍مقاله‌ای به قلم یان برمر و مصطفی سلیمان. این مقاله با ترجمه آیدین رشیدی در اندیشه پویا ۸۶ منتشر شده است. 

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۶، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍خنده‌های سهراب وسط اتوبان پارک‌وی📍
آن روز وقتی غلامحسین نامی رسید کوچه‌ی چهارم وزرا دم گالری سیحون، سهراب داشت انداز و ورانداز می‌کرد که چند تابلوی فروش‌نرفته‌اش را ببندد پشت جیپ لندروورش و ببرد. نامی کمکش کرد تابلوها را ببندد روی سقف ماشین. همه‌شان بزرگ بودند و راهش همین بود. خانم سیحون طناب بلندی پیدا نکرد بهشان بدهد اما بالاخره چند تا طناب و ریسمان را به هم گره زدند و تابلوها را بستند و راه افتادند. سهراب با همان ادبِ ذاتی‌‌اش که انگار در زندگی یک آن هم ازش دست نمی‌کشید بعد از این‌که تمام مدت داشت از نامی برای این بگیر و ببند تشکر می‌کرد ازش پرسید آیا همراهی‌اش می‌کند؟ دو نفری سوار لندروور شدند و راه افتادند به سمت اتوبان پارک‌وی (چمران). نامی که بغل دست سهراب نشسته بود هرازگاهی دستش را از پنجره به طرف تابلوها می‌برد تا خیالش راحت شود که همه‌چیز سر جایش است و مدام به سهراب که بی‌کله می‌راند می‌گفت یواش‌تر برو که اعتماد چندانی به طناب‌ها نیست و سهراب بعد از هر هشدار لحظاتی یواش می‌کرد و بعد خیلی زود همان خانه‌ی اول بودند: تخت‌گاز در اتوبان پارک‌وی. با نقاشی‌های آبستره روی سقف لندرووری که فرمانش سمت راست بود. در میانه‌های راه نامی کسانی را دید در ماشین کناری که با ایما و اشاره در تقلا بودند چیزی به آن‌ها بگویند. سهراب چنان در حال خودش و تخت‌گاز رفتنش و جاده بود که انگار آن‌جا نبود. اما نامی حدس زد طنابی باز شده. دستش را از پنجره برد روی سقف که خاطرجمع شود اما سقف خالی بود. به سهراب گفت بزن کنار و جلدی از ماشین پیاده شدند. دیدند نقاشی‌ها وسط جاده‌اند. همان جایی که ماشین‌ها بودند. نقاشی‌ها پخش و پلا و شکسته و پاره و ماشین‌ها بی‌اعتنا و در گذر. بقایای آبستره‌ها و چارچوب‌های شکسته را از وسط جاده برداشتند و بوم بعضی تابلوها را که به شکل غیرممکنی جان سالم به در برده بود به کناری بردند. اما کل این منظره نامی را سخت منقلب کرد. انگار کاردی به قلبش خورده بود یا ماشین‌ها از روی دست و بال او رد شده بودند. سهراب هم همان‌جا ایستاده بود. کنار اتوبان. و می‌خندید. جوری می‌خندید که نامی هرگز از او سراغ نداشت و ندیده و نشنیده بود.
 
📍از متن جستاری به قلم حبیبه جعفریان درباره‌ی سهراب سپهری.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۶، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍رئالیسم آقابزرگ علوی📍
مسئله‌ی آقابزرگ این نبود که از واقعیت‌ها می‌نوشت و یک نویسنده‌‌‌ی به تمام معنی «رئالیست» بود. رئالیسم آقابزرگ تا وقتی که متکی به خودش بود و ناشی از وجود خودش و استنباطی بود که از قصه‌نویسی داشت، کار می‌کرد و خیلی هم خوب کار می‌کرد. توی اولین مجموعه‌ی داستانش ــ چمدان ــ و حتا تا بعد از به زندان افتادنش، توی داستان‌هایی هم که توی زندان نوشت که توی مجموعه‌ی ورق‌پاره‌های زندان چاپ شده‌اند، آقابزرگ هنوز یک داستان‌نویس رئالیست اوریجینال است که به کاری که دارد می‌کند اعتقاد دارد و تازه رئالیسمی که خیلی پُخته‌تر و کاری‌تر از رئالیسم متداول متأثر از رئالیسم روسی و از آن رئالیسمی بود که توی داستان‌های همدوره‌های خودش می‌‌بینیم و حتا توی داستان‌های کوتاه صادق هدایت می‌بینیم. آقابزرگ از همان اولین داستان‌هایی که می‌نوشت، نشان داد که به «فرم» اهمیت خیلی زیادی می‌دهد و در همان حال که به نقل «واقعیت» و به آن‌چه به قول خودش «زمینی» بود وفادار بود، تنها نویسنده‌ی روزگار خودش بود که نسبت به  point of view هم حساس بود و به کاری که داشت می‌کرد یک اشراف فنی و تسلط آگاهانه‌ای داشت که مختص خودش بود. مسئله‌ی آقابزرگ از زمانی شروع شد که از زندان آمده بود بیرون و زیر فشار رفقای توده‌یی، مجبور شد یک گزارشی از چهار سال و نیمی که در زندان گذرانده بود بنویسد و از این به بعد بود که آن رئالیسمی را که از اولین داستان‌‌هایی که نوشته بود به آن پابند بود، در خدمت حزب و اهداف سیاسی حزب به کار برد. این رئالیسمی که بعد از این که از زندان بیرون آمد به آن رسید، دیگر رئالیسم نبود و هیچ ربطی به واقعیت‌ها نداشت یا (دقیق‌تر) در جهت مخدوش کردن واقعیت‌ها به کار گرفته شد. این رئالیسم توی کتاب پنجاه و سه نفر تبدیل شد به یک گزارش ساختگی و شعاری از سالهای زندان و توی داستان‌هایی که از آن به بعد نوشت، تبدیل شد به تقسیم کردن آدم‌ها به «خوب» و «بد».

⚡️گفت‌وگوی علی بزرگیان با جعفر مدرس صادقی درباره‌ی کتاب «چشم‌هایش و ملکوت». اندیشه پویا ۸۴

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍یگانه سردار میدان📍
«من حدود ده سال پیش گفته بودم که طباطبایی آمده است و در دهه‌ی هشتاد خورشیدی یکه‌تاز میدان بحث‌های نظری ایران خواهد شد. در این نخستین سال‌های دهه‌ی نود، طباطبایی کانون بحث‌های نظری ایران را به داخل کشور انتقال داده، جایگاه خود را به عنوان یگانه سردار میدان این بحث‌ها استوار کرده است و در ایران کنونی هیچ بحث نظری نیست که بتوان بدون ارجاعی به او پیش برد.» این جملات پاره‌ای از نوشته‌ی فردی به نام سیروس پرویزی است که در جشن‌نامه‌ای برای سیدجواد طباطبایی منتشر شده است؛ تنها مقاله‌ای در این جشن‌نامه (فیلسوف سیاست، به کوشش حامد زارع، نشر فلات، چاپ اول ۱۳۹۳) که «بدون تصویر نویسنده» ــ‌وچنان‌که شایعه است به سفارش سیدجواد طباطبایی‌ــ در کتاب گنجانده شده است. (آدرس ایمیل متعلق به پرویزی که در صدر مقاله‌ی او در کتاب درج شده نیز یا واقعی نیست یا مسدود شده است.) از سیروس پرویزی، بیش از این، فقط دو مقاله در فضای مجازی می‌توان یافت؛ و آن هر دو در تمجید و ستایش طباطبایی؛ یکی همزمان با انتشار کتاب مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی در سال ۱۳۸۵، و دیگری همزمان با انتشار کتاب نظام‌های نوآیین در اندیشه‌ی سیاسی در سال ۱۳۹۳؛ و جز این، اثری و نشانی از این نویسنده‌ی ناشناس پیدا نیست. تا این‌جا می‌توانیم دریابیم که سیروس پرویزی پیوند قریبی با طباطبایی دارد؛ آن‌قدری که نثر و ادبیات و انشای سه مقاله‌ای که به نام او درباره‌ی طباطبایی نوشته شده نیز بسیار شبیه نثر استاد است، آن‌چنان‌که اگر جملاتی همچون «آنچه من از نوشته‌ی طباطبایی می‌فهمم» را از متن‌ها بیرون بگذاریم، تشخیص این‌که قلمِ این مقالات تمجیدآمیز از طباطبایی، قلمِ کسی جز خود اوست، بسیار سخت خواهد بود. (نام سیروس پرویزی با ارجاعی که به کوروش و خسروپرویز، اولین و آخرین پادشاهان دوره‌های باشکوه عصر ساسانیان دارد، تصویری استعاری نیز به این حواریِ ناشناس می‌بخشد!) پرویزی با مرور نوشته‌های طباطبایی بر اصلی‌ترین و ظریف‌ترین نکته‌ها انگشت می‌گذارد و آنچه را طباطبایی در لا‌به‌لای سطور بیان کرده، با ظرافت و دقتی مثال‌زدنی بر آفتاب می‌افکند، آن‌چنان‌که می‌توان او را دقیق‌ترین و باهوش‌ترین شارح نوشته‌ها و افکار طباطبایی دانست؛ شارحی که البته برای شاگردان و دوستان نزدیک طباطبایی نیز تا به امروز ناشناخته است.

⚡️مقدمه‌ای به قلم رضا خجسته‌رحیمی بر بازنشر یک گفت‌وگوی قدیمی با سیدجواد طباطبایی. اندیشه پویا ۸۴.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍حال مردم خوب نیست📍
رضا رمزیان (مدیر آژانس هواپیمایی): الان همه دارند متوجه می‌شوند دو صف اولی که روز بیست‌ودوم بهمن شعار مرگ بر امریکا می‌دهند خیلی‌های‌شان ممکن است گرین‌کارت‌شان توی جیب‌شان باشد! انگار همه‌مان سرکاریم. چند وقت قبل یک اتفاقی افتاد که در این ۲۳ سالِ کارم ندیده بودم. یک آقایی مراجعه کرد و پرسید بلیط امریکا چند است؟ گفتم کدام شهر؟ گفت مگر فرق می‌کند؟ گفتم بله. بعد گفتم حول و حوش نود میلیون تومان می‌شود. ایستاد و نگاه کرد. پرسیدم ویزا داری؟ گفت نه مگر ویزاش سخت است؟ از کجا باید برم بگیرم؟ متعجب نگاهش کردم و گفتم برای چه می‌خواهی بروی امریکا؟ گفت چون این‌جا جای کار کردن نیست. گفتم شغلت چیست؟ گفت نصاب پرده هستم. این آدم هیچ درکی از امریکا رفتن نداشت و فقط می‌خواست از این‌جا برود.

علی صبا (رستوران‌دار): مردم از قیمت موادغذایی ناراضی هستند. فکر نکنید راحت خرید می‌کنند و می‌روند. نه. غر می‌زنند و اعتراض می‌کنند. مردمی که من می‌بینم عموما عصبی‌اند و خنده به لب ندارند. قدیم این‌طور نبود. مشتری‌های ما خیلی می‌گفتند و می‌خندیدند. الان همه ناراحت و عصبی هستند. انگار که منتظر جرقه‌ای هستند تا منفجر شوند و دعوا کنند. ما قبلاً‌ هم اینطوری بودیم؟ مردم با هم این‌قدر نامهربان بودند؟ خداوکیلی قبلاً اگر یک نان دست‌مان بود و توی راه همسایه را می‌دیدیم نصفش را می‌دادیم به همسایه. الان با موقعیتی که درست کرده‌اند همه با هم می‌جنگیم. ما را فقط می‌چلانند. فلان نهاد مهمان دارد زنگ می‌زند اتحادیه‌ی رستوران‌داران که ما بیست تا مهمان داریم و فلان غذا را برای ما بفرستید. این وضع اتحادیه‌ی مستقل است! من حاضرم سالی پنج میلیارد تومان مالیات بدهم به شرطی که این پول برای جامعه هزینه شود. اما به عناوین مختلف از زیرش در می‌روم تا پول به دولت ندهم چون معتقدم یک قران این پول برای مردم و جامعه و رفاه من خرج نمی‌شود.

📝 میزگرد و گفت‌وگوی عباس کاظمی با صاحبان مشاغل درباره‌ی تصویری که از مردم و مشتریان خود دارند. اندیشه پویا ۸۴.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…

ماهنامه اندیشه پویا

📍در شرارتِ همه‌گیر هیچ‌کسی مبرا نیست📍
 
📝کتاب آیشمن در اورشلیم هانا آرنت، زیر عنوان «گزارشی در باب ابتذال شر» را دارد. «ابتذال شر» اصطلاحی است که در عرصه‌ی عمومی مورد استفاده و سوءاستفاده‌ی زیادی قرار گرفته است. توصیفی از منظور آرنت از این اصطلاح بدهید تا دریابیم این آشفتگی در استفاده از آن بالذات در تئوری ابتذال شر آرنت خانه کرده یا نه؟
به نظرم ترجمه‌ای که از این اصطلاح رایج شده، اشتباه است. بحث هانا آرنت در رابطه با «ابتذال شر» نیست در باب ابتذال شرارت و بدکرداری است، یعنی می‌خواهد بگوید بدکرداری ما آدمیان امری پیش‌پاافتاده شده است. هانا آرنت می‌خواهد بگوید که شرارت پیش‌پاافتاده شده و در هر گامی که انسان برمی‌دارد کاملاً در معرض شرارت و بدکرداری است، ولو خودش به بدکرداری‌اش آگاه نباشد. ترجمه‌ی صحیح اصطلاح آرنت پیش‌پافتادگی یا همه‌گیریِ شرارت است. منظور او این است که شرارت همه‌گیر شده و همه‌ی ما را در بر می‌گیرد.

📝به نظر می‌رسد که برخی به نادرست و درخلاف جهت نظر آرنت از این اصطلاح استفاده می‌کنند. آرنت با توصیفِ همه‌گیریِ شرارت می‌خواهد بگوید که ما به‌راحتی نمی‌توانیم دیگران را داوری کنیم و به وضعیتی اشاره دارد که شرارت گسترده‌تر از آن است که حتا بتوان آیشمان را داوری کرد.
دقیقاً. آرنت نمی‌گوید که باتوجه به همه‌گیری شرارت، پس گریبان هر کسی را گرفتید درست گرفته‌اید، می‌خواهد بگوید اتفاقاً گریبان هیچ‌کس را نگیرید چون خود شما هم مشمول این حکم هستید و رطب‌خورده منع رطب چون کند.

📝آرنت اشاره می‌کند به کسانی که مهاجرت کرده‌اند و اکنون خود را در مقام داور اخلاقی قرار می‌دهند. می‌گوید که آن‌ها نمی‌توانند افرادی را که مانده‌اند محکوم کنند؛ چون اگر آن‌ها هم نمی‌توانستند از فرصت مهاجرت برخوردار شوند، چه‌بسا مرتکب شر می‌شدند. می‌گوید گاهی برخی که توانسته‌اند مهاجرت کنند، «سخنان حق‌به‌جانب تحمل‌ناپذیری» می‌زنند.
دقیقاً. ما فکر می‌کنیم شرارت وقتی همه‌گیر است معنایش این است که حق داریم در کوچه و خیابان گریبان هر کسی را بگیریم و توبیخش کنیم. برعکس، او می‌گوید چون شرارت همه‌گیر است پس دامن تو را هم گرفته است و چون دامن تو را گرفته حق داوری اخلاقی منفی نسبت به دیگران را نداری.
 
⚡️از متن گفت‌وگو با مصطفی ملکیان درباره‌ی اصطلاح «ابتذال شر» هانا آرنت. اندیشه پویا ۸۴.

📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۸۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

Читать полностью…
Подписаться на канал