رهرو معنوی باید بیاموزد که تمرکز و توجه خود را دائماً به یاد خداوند نگاه دارد
و مادامی که با توجه و دقت به جزئیترین وظایف دنیوی خود میرسد،
به افکارش اجازه ندهد که حتی برای لحظهای از یاد خداوند دور شوند.
#پاراماهانسا_یوگاناندا
@sedaye_daron
به ياد داشته باشيد كه تمام تمريناتِ
گذشته،
شما را به اينجا رسانده است
بنابراين همه آنها ضرورى بودند شما
هرگز نمى توانيد بگوييد
"كارى كه قبلا انجام دادم ضرورى نبود".
اگر اينطورنبود شما اينجا نبوديد،
همه چيز لازم است.
منظورم همين است از وقتى كه مى گویيم:
همه چيز خوب است و همه
چيز همانطور كه بايد در حال رخ دادن است همه چيز در جاى خود قرار دارد
شما هرگز اشتباه نكرديد.
هر كارى كه
انجام داديد لازم بوده است.
در خودت بمان و دنيا را به حال خود رها كن. "همه چيز به موقع خواهد امد".
#رابرت_آدامز
@sedaye_daron
اگر زیاد از حد به منطق بچسبی،
هرگز قادر نخواهی بود بخشی
از فرآیند زندگی " بخشی از هستی" باشی.
زندگی فراتر از منطق است.
زندگی جمع اضداد است،
زندگی یک راز است.
#اوشو
@sedaye_daron
آدمها از ترس وحشی میشوند، از ترس به قدرت رو میآورند که چرخ آدمهای دیگر را از کار بیندازند و گرنه این همه زمین و زراعت و دام و پرنده و نان و آب هست، به قدر همه هم هست اما چرا به حق خودشان قانع نیستند؟ چرا کتاب نمیخوانند؟ چرا هیچچیز از تاریخ نمیدانند؟ چرا ما این همه در تیرهبختی تکرار میشویم؟ این همه جنگ این همه آدم برای چه چیزی کشته شدهاند که آن چیز حالا دستشان نیست و دست بچههاشانم نیست ...!
#عباس_معروفی
@sedaye_daron
رشد، همیشه با دلکندن آغاز میشود...
از آنچه روزی پناهمان بود،
از کسی که به او تکیه داشتیم،
از تصویری که از خودمان ساخته بودیم.
پختگی، یعنی جرأتِ جدا شدن از امنترین وابستگیها
برای رسیدن به امنترین نسخهی خودمان.
جایی در میانهی رنج و شهامت، خودِ واقعیات منتظر توست.
@sedaye_daron
ذهن، ابزار بقاست؛
اما مسیر بیداری، از جایی فراتر از منطق آغاز میشود.
تا وقتی درگیرِ کنترل و مقاومتی، تنها به دورِ خودت میچرخی —
درحالیکه زندگی، جریانیست نرم و بیصدا،
که از تو نمیخواهد با آن بجنگی،
بلکه دعوتت میکند با آن یکی شوی.
ایگو زمزمه میکند که تسلیم، ضعف است؛
اما حقیقت این است:
قدرت واقعی، از همانجایی طلوع میکند که رها کردهای.
رها کردن، واگذاری نیست؛
باز شدن به سوی نظمیست که پیش از تو بوده، و پس از تو هم خواهد بود.
و تنها وقتی سکوت میکنی،
صدای آن نظم را میشنوی.
@sedaye_daron
او می داند چه چیزی بهتر است و چه زمانی و چگونه این کار را انجام دهد. همه چیز را کاملا به او بسپارید. او مسئول و مراقب است : شما دیگر هیچ دلواپسی ندارید. تمام سرپرستی و مراقبت شما از اوست. تسلیم این چنین است. این باکتی است.
#رامانا_ماهارشی
@ghodratebikaranedaroon
مرگ از نگاه اوشو چیزی ترسناک نیست؛ بلکه زیباترین واقعیتیست که میتواند درک شود.
او میگوید:
«مرگ دشمن زندگی نیست، مرگ تنها پایانِ بدن است؛ نه پایانِ بودن. آنکس که واقعاً زندگی کرده، از مرگ نمیترسد. زیرا میداند که مرگ فقط دروازهای به شکل جدیدی از وجود است.»
در سکوت، در پذیرش، در آگاهیِ لحظهای، مرگ هم تبدیل به یک جشن میشود، نه یک سوگواری.
زندگی نکن تا از مرگ بگریزی؛
زندگی کن تا آماده باشی وقتی مرگ آمد، با لبخند پذیرایش باشی.
@sedaye_daron
خندیدن و بازیکردن ، "قِلِقِ مراقبه است" ... مراقبه یک موضوع جدّی نیست ، بلکه برای خندیدن و بازی کردن است ؛ در زندگی فقط خنده و بازی باید وجود داشته باشد ... اگر مذهبت تو را جدّی میسازد ، درک کن که خطایی در جایی وجود دارد ... اگر دین تو خندهات را از تو میگیرد ، آنوقت درک کن که خطایی اتفاق افتاده ... اگر دین تو زندگیت را غمگین کرده است ، آن را سنگین و بینشاط کرده است ، آنوقت درک کن که چیزی کسر است ... مراقبه باید خندیدن و بازیکردن باشد ... مراقبه یعنی : آن شاهد درون را شناختن ، آنوقت به یقین زندگی یک جشن و سرور خواهد شد ... اشو
@sedaye_daron
سوالکننده:
آیا مشاهدهٔ احساسات
به اندازه مشاهده افکار اهمیت دارد؟
#اکهارت_تله
بله.
عادت کنید که؛
از خودتان بپرسید:
"در این لحظه
در درونِ من چه میگذرد؟"
این پرسش،
جهت درست را به شما نشان میدهد.
اما
آن را تحلیل نکنید،
فقط تماشایش کنید.
کانون توجه خود را
بر درون متمرکز نمایید
و انرژی این احساس را حس کنید.
در صورت نبودن احساس،
توجهتان را عمیقتر
به درونِ میدانِ انرژی بدن ببرید.
این شیوه
راهِ رسیدن به "بودن" است.
#اکهارت_تله
@sedaye_daron
موریرا سزار گفت همه روشنفکرها خطرناکند، ضعیف، احساساتی و قادر به اینکه بدترین کارهایشان را با بهترین فکرها توجیه کنند...!
- ماریو بارگاس یوسا
@sedaye_daron
قدرتی که از درون تو آغاز میشود…
⸻
وقتی چشمهات رو میبندی و به دنیای درونت سفر میکنی، به منبعی متصل میشی که فراتر از ترس و نگرانیه.
اونجا، خبری از محدودیت نیست.
فقط آگاهی، عشق، و بینهایتِ امکاناته.
اگه بتونی با اون فضای خالص یکی بشی، دیگه نیازی به کنترل دنیای بیرون نداری…
چون تمام واقعیت، از درون تو خلق میشه.
همین حالا آروم شو…
نفس عمیق بکش…
و وارد خودت شو. 🧘♀️
@sedaye_daron
اگر میتوانستید که به درون قلب تکتک انسانها نگاه کنید، کاملاً عاشقشان میشدید ... اگر درون را همانطور که حقیقتاً هست و نه آنگونه که ذهن آن را نشان میدهد میدیدید خالصانه عاشق همهچیز میشدید ... موجی
@sedaye_daron
انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد بی سواد حقیقی است هر چند تمام کتابهای دنیا را خوانده باشد... اگر درونت پر از خشم نفرت خودخواهی و غرور، حسادت و زباله های دیگر است بدان که هیچگاه چیزی را نیاموخته ای و هنوز رشد نکرده ای....
#کریشنا_مورتی
@sedaye_daron
والاترین ارتباطِ عاشقانه،
ارتباط با خداوند است...
او عاشق، و روح ما معشوق است،
و هنگامی که روح بزرگترین عاشق عالم را درمییابد،
آنگاه آن عشق پرشور جاودانی آغاز گشته است.
#پاراماهانسا_یوگاناندا
@sedaye_daron
خوشبختی چیزی نیست
که بخواهی آن را به تملک خود درآوری
خوشبختی کیفیتِ تفکر است
حالت روحی ست
خوشبختی
وابسته به جهان درون توست ...
- دافنه دوموریه
@sedaye_daron
برای آنچه در اطرافت وجود دارد ، "شرط نگذار" ... نگو اگر چنان باشد یا نباشد تو راحت هستی ، تو فقط پذیرا باش ... اگر چیزی در اطرافت تو را آزار می دهد ، دلیلش را در درونت پیدا کن ، دلیلش تو هستی ... تو باید انتظاری داشته باشی ، باید خواسته ای داشته باشی یا شرطی گذاشته باشی ... اشو
@sedaye_daron
آیا تا به حال جرئت کردهاید که فنجان دانستههای قدیمیتان را خالی کنید تا جایی برای چیزهای نو باز شود؟
گاهی اسیر عادتها و باورهایی هستیم که مثل چای مانده در فنجان، دیگر طعم و تازگی ندارند. اما جسارت واقعی یعنی رها کردن آنچه تا امروز فکر میکردیم «قطعی» است، تا پذیرای تجربهای کاملاً تازه باشیم. هر شروعی، پایان چیزی را میطلبد—و این ترسناک اما رهاییبخش است.
وقتی جرئت میکنید جا برای نو شدن باز کنید، زندگی رنگ و طعم دیگری پیدا میکند. مهم نیست چه چیزی را باید رها کنید؛ مهم این است که شجاعت مواجهه با ناشناخته را داشته باشید.
شما برای پذیرش نو شدن، حاضرید چه چیزی را رها کنید؟
@sedaye_daron
عبادت با آنچه امروز در سراسر دنیا به نام عبادت انجام میشود ، هیچ ارتباطی با عبادت واقعی ندارد ... عبادت واقعی انجام آداب و رسوم نیست ... عبادت واقعی بر زبان راندن کلمات نیست ... عبادت کلامی نیست ، بلکه شکرگزاری در سکوت است ... زانو زدن در سکوت است در برابر هستی ، پس هرگاه در هر کجا احساس کردی دوست داری در برابر زمین ، در برابر درختان و آسمان زانو بزنی، زانو بزن ... این چنین زانو زدن به تو کمک خواهد کرد آرام آرام نیست شوی ... عبادت یکی از بزرگترین روشهای نیست کردن "خود" است ...
اشو
@sedaye_daron
این بهترین چیز است که به مردم کمک میکند تا سالم بمانند،زیرا طعم زندگی ابدی را به شما میدهد. این شما را به معبد وجود (هستی) خودتان (میبرد) هدایت میکند.که هرگز مرگ یا بیماری را تجربه نکرده است. و وقتی با آن (خود هویت) آشنا میشوید، که واقعاً هم همان هستید، مقاومت شما در برابر بیماری حتی در برابر مرگ به طرز فوقالعادهای قوی میشود.
بله، مدیتیشن میتواند کمک بزرگی برای سلامت مردم باشد. هر مؤسسه پزشکی یا بیمارستان باید یک بخش ویژه برای مدیتیشن داشته باشد.هر کسی که در بیمارستان است باید در حین مصرف دارو نیز مدیتیشن کند. به هرحال، شما شگفتزده خواهید شد که بدانید کلمات "دارو" و "مدیتیشن" هر دو از یک ریشه آمدهاند.این به این معناست که به شما سلامتی میدهد. دارو یک راه فیزیکی است و مدیتیشن یک راه روحانی. مسیر روحانی قطعاً بالاتر و قویتر است.
.
✍️اشو
@sedaye_daron
در روانشناسی تحلیلی، این باور وجود دارد که ما نهتنها افراد را جذب میکنیم، بلکه بازتابی از وضعیت روانی خود را در ارتباطاتمان مشاهده میکنیم. کارل یونگ این پدیده را “فرافکنی روانی” مینامد—به این معنا که ناخودآگاه ما، بخشهای حلنشدهی خود را در دیگران جستوجو میکند. به همین دلیل است که بسیاری از ما بهسمت افرادی کشیده میشویم که زخمهایی مشابه زخمهای درونیمان دارند.
@sedaye_daron
✨ خواستهات را بکار…
و بعد، در نور زندگی کن.
رها کردن، بهمعنای بیاهمیت دانستن خواستهات نیست؛ بلکه یعنی به جهان هستی اعتماد کردن. یعنی بدانی که هرچه از دل بنای عشق برخیزد، راه خود را پیدا خواهد کرد… حتی اگر تو لحظهای چشم ببندی.
وقتی خواستهات را با قلبی روشن و نیتی پاک به کائنات میسپاری، انگار بذر نور را در زمین مقدس کاشتهای. اما اگر هر روز آن را بیرون بکشی تا ببینی رشد کرده یا نه، ریشه نمیگیرد.
رها کن… با آرامش. با ایمان. با دانستن اینکه آنچه برای توست، راهش را به سوی تو پیدا میکند. و در این میان، تو فقط “باش”… در صلح، در حضور، در شکوفایی لحظهی اکنون.
@sedaye_daron
مرگ از نگاه اوشو چیزی ترسناک نیست؛ بلکه زیباترین واقعیتیست که میتواند درک شود.
او میگوید:
«مرگ دشمن زندگی نیست، مرگ تنها پایانِ بدن است؛ نه پایانِ بودن. آنکس که واقعاً زندگی کرده، از مرگ نمیترسد. زیرا میداند که مرگ فقط دروازهای به شکل جدیدی از وجود است.»
در سکوت، در پذیرش، در آگاهیِ لحظهای، مرگ هم تبدیل به یک جشن میشود، نه یک سوگواری.
زندگی نکن تا از مرگ بگریزی؛
زندگی کن تا آماده باشی وقتی مرگ آمد، با لبخند پذیرایش باشی.
@sedaye_daron
آیا سکون صرفا نبودِ صدا و محتواست؟
خیر، سکون خودِ هشیاری است، سکون همان آگاهیِ بنیادینی است که هر فرمی از آن زاده میشود.
بنابراین چطور ممکن است که این آگاهی از آنچه تو هستی جدا باشد؟
همین فرمی که گمان میکنی «تو» هستی،
از همان سرچشمه برخاسته و همچنان بهواسطهی همان است که پابرجاست.
از کهکشانها بگیر تا یک دانه علف
این سکون اصل و اساس همهچیز است؛
سکون، جوهرهی گلها،
درختان، پرندگان و تمام فرمهاست.
سکون، ذاتِ حقیقی توست. اما سکون چیست؟
سکون همان فضای درونی یا آگاهیای است که در آن، کلماتِ روی این صفحه دیده میشوند و به اندیشه تبدیل میگردند. بدون این آگاهی، هیچ ادراکی، هیچ فکری و هیچ جهانی وجود نمیداشت.
تو همان آگاهی هستی که در ظاهر یا پیکرهی یک انسان تجلی یافته و پنهان شده است.
#اکهارت_تله
@sedaye_daron
هنگامی که دل ، پادشاه وجود انسان میگردد ، او طعم حقیقی عشق را می چشد و اگر انسان در شادی و شعف زندگی کند این عشق رشد میکند ... "شادی" و "عشق" به رشد یکدیگر کمک میکنند ؛ هر چه عاشق تر باشید ، شادتر خواهید بود و هر چه شادتر باشید عشق بیشتری را می چشید و به آرامی به خداوند نزدیک میشوید و خداوند نیز به تدریج به شما نزدیکتر میشود ...
اشو
@sedaye_daron
روزی شاگردی از بودا پرسید:
"چرا برخی مردم در برابر تغییر این قدر مقاومت میکنند؟"
بودا او را به کنار رودخانه برد و گفت:
"این سنگ بزرگ را ببین رودخانه سالهاست تلاش میکند آن را جابهجا کند اما سنگ مقاومت میکند.
حال این برگ کوچک را نگاه کن؛ با جریان آب میرود و هرگز آسیب نمیبیند.
سپس افزود:
"انسانهای سختگیر مانند سنگاند و رنج میکشند،
اما آنان که انعطاف دارند، مانند برگ با جریان زندگی همراه میشوند."
@sedaye_daron
ذهن، همواره در جستوجوی چیزیست.
بهدنبال شرایطی خاص، تا در آن احساس رضایت کند.
خانهای که باید باشد، رابطهای که باید باقی بماند، آیندهای که باید بهتر شود.
و در دل این شرطگذاریها، بودن فراموش میشود.
برای ذهن، خوشحالی همواره در «آنسوی اتفاق» زندگی میکند.
در داشتن چیزی که هنوز بهدست نیامده، یا ترس از چیزی که شاید از دست برود.
زندگی بدل میشود به میدانی از انتظار،
نه حضوری در اکنون.
اما هر چیزی که به آن تکیه بسته شده، ناپایدار است.
خانه، روزی ویران میشود، آدمها میآیند و میروند،
و حتی موفقیت، با همهی شکوهش، نمیتواند سایهی سنگین ناپایداری را از هستی بردارد.
در این نقطه است که گاهی جملهای خطرناک در ذهن شکل میگیرد:
«پس اگر همهچیز ناپایدار است، هیچچیز ارزش ندارد؟»
اما این، خطای نگاه است.
رسیدن، داشتن، ساختن، تجربه کردن، همه زیبا و ارزشمندند.
اما نه وقتی برای پر کردن خلأیی درونی باشند،
بلکه آنگاه که از کمال بودن برخیزند، نه از احساس نبودن.
مانند درختی که از سر نیاز نمیروید،
بلکه چون ریشه دارد، چون هست، چون در دل خاک زنده است
میشکفد.
دستاورد، گلِ طبیعیِ ریشهی سالم است؛ نه زخمِ تنهایی.
وقتی انسان، بدون تکیه به شرطی بیرونی، طعم بودن را بچشد،
وقتی بفهمد که در اصل، کامل آمده،
دیگر رسیدنها نه جبران کمبودند، بلکه جشن بودناند.
نه برای اثبات خود، بلکه برای بروز ذات.
داشتن ها میتواند روی دهد،
اما هیچکدام، هویت نمیآفرینند.
هویت، از بودن میآید؛
از همان لحظهای که چشم گشود و در جهان حضور یافت.
درک این حقیقت، جهان را از نو تعریف میکند.
زندگی، نه دویدن از چیزی به چیز دیگر،
بلکه مکاشفهایست در بودن.
و بودن
در سکوت، در بیدلیل بودن، در نفس کشیدنِ بینیاز
خودْ موهبتیست بیپایان.
نه برای آنکه چیزی دارد،
بلکه برای آنکه هست.
و همین، کافیست...
@sedaye_daron