سالِک راه دانش و کنجکاوی هستم اینجا چیزهایی که یاد میگیرم و چیزهایی که به نظرم جالب میان رو به اشتراک میذارم راه ارتباطی: @Mr_Neuronaut پ.ن:سالک به معنای رهرو هست و به هرکسی اطلاق میشه که هدفی داره و در مسیر هدفش منفعل نیست (معنی مذهبی یا عرفانی نداره)
معرفی و شرایط عضویت در کاروان خرد ایرانشهری:
کاروان خرد ایرانشهری جنبشی مردمی برای احیای خردورزی و دانشگستری در ایران است. ما گروهی از شهروندان دغدغهمند هستیم که باور داریم میتوان با تکیه بر اصول خرد ایرانشهری و بهرهگیری از فناوریهای نوین، خلأهای آموزشی کشور را پر کرد.
شرایط عضویت:
در پیوست PDF شرایط عضویت و پویش کاروان خرد نوشته شده است.
karevankherad
اگه نقدی دارین، بفرستین که بذارم یا ویرایش کنم.
/channel/HarfinoBot?start=c8590160b3b5495
💢مکانیسمهای عصبی و روانشناسی انحلال ایگو به واسطه سایکدلیکها🧠💊🧪👽
♦️فیلتراسیون اطلاعات چیست؟ در حالت عادی، مغز انسان مانند یک سیستم فیلترکننده عمل میکند تا از ورود بیش از حد اطلاعات حسی، احساسی و شناختی به آگاهی جلوگیری کند. این فیلترها (که گاهی به عنوان Reducing valves یا دریچههای کاهنده توصیف میشوند) برای حفظ کارایی و جلوگیری از overload اطلاعاتی ضروری هستند.
♦️برای مثال شبکه حالت پیشفرض (DMN) و نواحی prefrontal cortex نقش کلیدی در این فیلتراسیون دارند، جایی که اطلاعات نامربوط سرکوب میشوند تا تمرکز روی خود و واقعیت روزمره حفظ شود.
🔸توضیح علمی:
تالاموس مانند یک فیلتر عمل میکند که اطلاعات حسی را قبل از رسیدن به کورتکس انتخاب میکند. در شرایط عادی کورتکس از طریق مکانیسمهای بازخوردی (top-down) سیگنالهای ورودی را کنترل و محدود میکند تا فقط اطلاعات مهمتر انتقال یابند. این مهار توسط مسیرهای عصبی خاصی از کورتکس به تالاموس انجام میشود.
📚Source 2022
📚Source 2021
👋🏻 سلام به همه همراهان عزیز کانال "جنون بیهوشی"
ممنون میشیم چند لحظه وقت بگذارید و با دقت به پرسشهای فرم زیر پاسخ بدید.
تکمیل فرم کمتر از ۲ دقیقه زمان میبره، اما کمک بزرگی به ما میکنه 🙏
📩 فرم نظرسنجی:
https://forms.gle/3QPvBEWgLMYd86T38
با سپاس از همراهیتون ❤️
صحبتهای تکمیلی یکی از دوستان درباره این متن:
عقل انسانی با سرنوشتی خاص در یکی از گونههای شناخت خود مواجه است: با پرسشهایی درگیر میشود که نه میتواند آنها را نادیده بگیرد—زیرا خاستگاه آنها، خودِ طبیعت عقل است—و نه قادر به پاسخگویی به آنهاست، چرا که از حدود توانمندی عقل انسانی فراتر میروند. این وضعیت آشفته، ناشی از خطای عقل نیست. عقل کار خود را با اصولی آغاز میکند که کاربرد آنها در مسیر تجربه، گریزناپذیر است؛ با این حال، همین تجربه، آن را ناگزیر به سوی پرسشهایی سوق میدهد که گرچه از دل تجربه برمیآیند، اما همواره از مرزهای آن فراتر میروند.
اینرو، عرصهای شکل میگیرد برای کشمکشهایی بیپایان که در آن عقل، ناگزیر با خویشتن درگیر میشود؛ چرا که، از یک سو، قادر نیست حدود کاربرد خود را بهروشنی مشخص کند، و از سوی دیگر، به موجب طبیعت خویش، بهسوی جستجوی همین حدود در همه جا رانده میشود. و این میدان جدال، جایی نیست مگر مشهورترین میدانها: یعنی متافیزیک.
~کانت، نقد عقل محض
ذهن انسان انگونه که کانت در آغاز نقد عقل محض بیان میکند با تضادی ذاتی مواجه است: عقل در مواجهه با پرسشهایی بنیادین که از تجربه فراتر میروند، ناگزیر به تولید مفاهیمیست که نه قابلیت اثبات دارند و نه امکان رهاکردن، بدینترتیب در شبکهای از تعارض و تناقض های درونی گرفتار میشود؛ وضعیتی نه ناشی از نقص در توان عقل، بلکه محصول ساختار خود عقل که به واسطهی میل تعالیگرایی به سوی مطلقات است–همچون چون جهان به عنوان کل، نفس به عنوان جوهر یا خدا بهمثابه علت نخستین و از این دست– در حالیکه چنین مفاهیمی بیرون از حوزهی مشروع تجربهاند و بهبیان کانت "خطاهایی ضروری"اند. ساختارهای زبانی و منطقی نیز محدود به ظرفیتهای درونی خودند؛ –همچون همین مثالِ گودل و قضیه ناتمایت که هر سیستم صوری سازگار و غیربدیهی، همواره گزارههایی تولید میکند که درونش سیستم اثباتناپذیر ولی درعینحال صادق است—این وضعیت را میتوان در مورد "نامعین بودن ترجمه و تحلیل مفاهیم ذهنی" نیز پی گرفت، جایی که تطابق زبان با جهان، نه بازنماییای، بلکه پروژهای ناتمام و تفسیربردار است. به واقع اگر عقل خواهان عبور از تجربه به سوی مطلقات است ولی ناگزیر به شکست، زبان و منطق صرفا شکل جدیدی از این شکست را نشان میدهد؛ با این تفاوت که در اینجا، محدودیت نه از میل به متافیزیک، بلکه از درون زبان و فرمالیسم خودساخته سربر می اورد. در نهایت بحران نه با حذف عقل، بلکه با شناخت آن حل میشود: یعنی عقل باید حدود مشروع خود را بشناسد، تا از توهم عبور از آن نجات یابد.
تحلیل خیلی جالبی بود. میدونیم مصرف بلندمدت ماریجوانا به لبهای گیجگاهی و پیشانی مغز آسیبهای قابل توجهی میزنه. اختلالات حافظه رو میتونیم توی آسیب به لب گیجگاهی ریشهیابی کنیم و علائم شخصیتی مثل بیخیالی و کاهش اهمیت به اخلاقیات رو میتونیم به آسیب لب پیشانی ربط بدیم. ولی درباره فرضی که در مورد پارافیلیای ذاتی گونهی بشر بیان کرد چندان مطمئن نیستم، گرچه قابل تامل و جالبه. بعضی از افراد تحت تاثیر ماریجوانا کاهش میل جنسی رو گزارش کردن و بعضیها افزایشش رو. به شخصه موارد افزایش میل جنسی رو بیشتر در موردش شنیدهم. جای مطالعهی زیادی داره و موضوع جذابیه.
Читать полностью…اندازه چند زبانآموز ظرفیت ایجاد شده. برای هماهنگی پیام بدید @Mr_Neuronaut
Читать полностью…دو سه روزه که دوباره مصرف محرک رو شروع کردم (زیر نظر پزشک) بعد از دو هفته محرومیت کامل از کلاً همهی سایکواکتیوها. فعلا قهوه رو اضافه کردم و به نتیجه جالبی رسیدم. داروهای آمفتامینی (مثل ویاس) و ریتالین و امثالهم، کارکرد اجرایی (executive function) و در کل ارادهی آدم رو تقویت میکنن و این باعث میشه پروداکتیوتر از حالت عادی بشی. در حالی که کافئین فقط خستگی/فِسّی رو از تن در میکنه و از این طریق پروداکتیوترت میکنه ولی تاثیر مستقیمی چندان روی اراده نداره.
توی همین بحث به اتفاق دوستان به این نتیجه رسیدیم که مصرف محرکها بدون دیسیپلین (به قصد دیسیپلین پیدا کردن) صرفاً اعتیاد ساختن و هدر دادنه. اون خلا دیسیپلین نباید با استفاده از محرک پر بشه وگرنه تکیهی تام به محرک برای ایجاد دیسیپلین منجر میشه به پدید اومدن تالرنس زیاد در مدت کم و افتادن توی لوپ سوءمصرف. بهینهترین حالت مصرف محرک اینه که فرد یه دیسیپلین پایه (بدون نیاز به محرک) داشته باشه و بعد مثلاً قهوه (یا هر محرک دیگهای تحت نظارت پزشک) رو به روتینش اضافه کنه برای تقویت اون دیسیپلین و تمرکز و انگیزش و در کل کارکردهای اجرایی. مهمترین لازمهی بهینگی اثر محرک، داشتن رابطهی سالم باهاش و رعایت اصول زیانکاهی جهت کاهش عوارض تا حد ممکن هست.
پ.ن: خیلی از نقصهای تمرکز، با مصرف محرکها بهتر نمیشن و ممکنه حتی بدتر هم بشن، مثل نقصهای تمرکزی که ناشی از اختلالات وسواسی/اضطرابی هستن. برای این موارد باید ترجیحا از داروهای سروتونینرژیک استفاده بشه یا حتی آنتیدوپامینرژیکها که تاثیرشون کاملا وارونهی اثر محرکهاست.
🧠دفترچه سمپوزیوم آنلاین خودکشی از دیدگاه بینرشتهای
🆔 @NeuroINRP
🆔 @SSRC_News
🆔 @ISSIPO
🔸 جدیدترین مقالهی ترینا نگوین (Trina Nguyen) دربارهی تداخل داروهای رواننما و داروهای صنعتی، با هدف کاهش آسیب و افزایش ایمنی منتشر شده.
🔸 ترینا، داروساز بالینی و از پیشگامان کار با 5-MeO-DMT، سالهاست دانش و تجربهاش رو با عشق و بدون چشمداشت در اختیار جویندگان مسیر آگاهی قرار میده.
🔸 او بنیانگذار Toad School و با نام حرفهای Dharmacist، به شکل داوطلبانه به دیگران مشاوره و آموزش میده.
🌐 وبسایت رسمی:
https://www.thedharmacist.com/
✨ ترجمهی این مقاله، هدیهای کوچک برای همراهی در سفر بیداری شما 🌱
📣 تلگرام: @ravannamacommunity
📸 اینستاگرام: @ravannamacommunity
🌐 وبسایت: www.ravannama.org
این مطلب هم به علاقهمندان حیطهی سایکدلیک خیلی پیشنهاد میشه. شرح یافتههای این مقالهی نسبتاً جدید از نیچر هست.
Читать полностью…دیسلایکها جداً جالبن
دوستان قواعد زبانشناختی رو هم زیر سوال میبرن
تفکر نقاد در بالا(high)ترین حد ممکن
واقعیتی که هست اینه که "یعنی" توی همه این زبانها وجود داره. کاریه که شده دیگه. متاسفم باید باهاش کنار بیاین.
🔹 سمپوزیوم بینالمللی آنلاین خودکشی از دیدگاه بینرشتهای
🔸 The Treatment Paradox: Can Antidepressants Increase the Risk of Suicide?
👤 سخنران:
Ms. Fatemeh Aminpour
📌 سمت علمی:
• کارشناسی شیمی محض
🕘 زمان برگزاری:
جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴
ساعت ۱۴:۰۰ تا ۱۴:۳۰ (به وقت ایران)
لینک لیست انتظار
🆔 @NeuroINRP
🆔 @SSRC_News
🆔 @ISSIPO
زبان چطور کار میکنه؟
تو دانشنامهی بیریتانیکا اومده که
زبان، سیستمی از نشانههایی در کلام، حرکات و نوشتار است که انسانها به عنوان اعضای گروههای اجتماعی، خود را بیان میکنند. یعنی بطور خلاصهتر میشه گفت زبان عبارته از هر تواناییای برای برقراریِ ارتباط، یا به عبارتی، سیستمی ساختارمنده برای برقراری ارتباط.یکی از دوستانم تعریف دقیقتری از کارکردهای زبان ارائه میده:
زبان دو تا کارکرد بنیادین داره؛ اول، کارکرد بازنمایانه که به عنوان رابطه مستقیم بینِ گزارههای زبانی و واقعیتهای عینی عمل میکنه؛ دوم، کارکرد قراردادی-فرهنگی که به بازیهایِ زبانی مرتبطه و با مفهوم شکل زندگی و زبانِ عاميانه-قراردادی گره خورده.در کل تعریفهای زیادی از زبان وجود دارن که عمدتاً در موازات همدیگن. اما من میخوام این بحث رو بر اساس یه تعریف سادهتر از زبان جلو ببرم، تعریفی که خودم از زبان دارم و البته هیچ مغایرتی با تعریفهایی که گفتم نداره و اتفاقاً در موازاتشون هست. طبق این تعریفِ مختصر، زبان عبارته از هر چیزی که دیتای ذهنی رو به دیتای عینی تبدیل کنه. حالا این یعنی چی؟ ببینید من الان فرضاً دارم به یه چیزی فکر میکنم. اون چیز توی ذهن من وجود داره، به عنوان مثال ایده یا هرچی، اصلاً یه غذا، هر فکری. اما شما از اون خبر ندارید چون اون فکر، هنوز فقط توی ذهن منه. برای اینکه شما هم بتونین اون فکر رو بدونین، اون دیتای ذهنی من، باید تبدیل بشه به دیتای عینی. یعنی از ذهن من خارج بشه و به شکل قابلفهمی برای بقیه ارائه بشه. این فرق ذهنی و عینیه. اصلاً از خود لفظ عینی مشخصه، یعنی چیزی که به عین میتونیم ببینیم، برامون قابل فهمه.
ما شیریم و خورشید پشت ماست
《ناگفتههای تاریخ》
کانالی تخصصی در مورد تاریخ ایران با تمرکز بر مطالبی که مردم عادی نمیدانند و حوزهی کار پژوهشگران حرفهای است.
@NagoftehayeTarikh
@NagoftehayeTarikh
@NagoftehayeTarikh
یه مرور جامع از مواضع مختلف درباره قانونیسازی سایکدلیکها
Читать полностью…نکات تکمیلی کسرای عزیز دربارهی این پست:
/channel/Neocynicism/48
تصورم اینه طی رشد فرد پارافیلیا بالاخره به شکل خفیف هم که شده تو افراد مختلف تشکیل میشه.
تصوری که من دارم اینه که خب ما یه تصویر دقیق و ثابت از ارضا لذت جنسی نداریم و این باعث میشه اون دقیق نبودن اشیا و ویژگی ها و حالت مختلف رو سناریو سازی بکنه برای ارضا میل جنسی طرف.
اگه غریزی منظورمون ژنتیکی باشه احتمالش کمه پارافیلیا پیشفرض سیستم ذهنمون باشه.
ولی اگه منظورمون ترکیب ژن و محیطه من فکر میکنم به هر حال هیچکس دید دقیق و کاملا مشخصی از سکس نداره و همیشه اجزا دیگه هم قاطیش میشه.
اون تصویر هایی که مرور میشن. طرف مثلا فقط خودش نبود لباسشم بود. بوی عرق بدن و چرمم تو هوا بود.
اینا همش میاد تو برنامه مغزمون
حالا کانابیس احتمالا با کاهش عملکرد لوب پیشانی و احتمالا چند تا سازوکار دیگه که یا میشناسیم یا نه مرز ها رو برمیداره و ما رو تصویر خودمون بیشتر میشه تا تصویر عرف جامعه. درکل نظرم اینه چون میل جنسیو ما داریم و روش ارضا کردنشو مجبور هستیم از بیرون یاد بگیریم این لزوما به عرف جامعه محدود نخواهد شد. حتی اگه sex-ed طرف دیده باشه ممکنه مثلا دید جنسی نسبت به یه شی مثل کاندوم پیدا کنه یا عوامل دیگه ای که تو اون کلاس مطرح میشه.
پس پلاستیسیتی مغزمون در مورد شیوه ارضاش مارو میکشونه سمت اینکه بلاخره پارافیلیا شکل میگیره ولی تحت تاثیر سیستمای دیگه مغزمون کنترل میشه.
ولی تمرکز رو پارافیلیا به طور کلی حس میکنم واقعیتو خیلی هومونکلوس طور کنه. تصورم اینه که احتمالا تمام نقشه سازی های ذهنی آدم رو بدون فیلتر های قبلی میریزه بیرون. فقط جنسی نیست. لزوما خلاقانه هم نیست. شاید مهم ترین مشخصه متایی که میتونی بعد مصرف سایکدلیک متوجه بشی یه چیز باشه
"این تصویر همیشه تو ذهن من بود. فقط مخدوش و تیکه پاره شده توسط من درک میشد."
و فک کنم یکی از دلایلی که حس ارتباط با بچگی رو خیلی عمیق حس میکنی همین باشه. لاقل واسه من
و این بنظرم با اینکه ذهنمون نقشه ای از جهانه که تو بچگی کشیدیم بیشترشو تا حد زیادی میتونه موافق باشه.
یکی از قضایایی که این اواخر خیلی نظرم رو جلب کرده بود و با کسری راجعبهش صحبت کردیم قضیه ناتمامیت گودل بود.
که خیلی برام جالب بود؛ اینجا هم بگم.
میگه که:
هیچوقت نمیتونی یه سیستمی بسازی که تمام سیستم بیرونی رو در بر بگیره.
همیشه حفرههای زیادی وجود خواهند داشت.
اگه پر بکنی چرت پر کردی.
ما وقتی میخوایم تو یه سیستم فکری
بر اساس یک سری اصول مبنا
(اصل موضوع)
بیایم چیزای دیگرو اثبات کنیم
اینکه همیشه این مشکل هست ما یا مجبوریم شر ببافیم و مغالطه کنیم تا همه چیزو پوشش بدیم
که خب مثلا تو ریاضی نمیشه اینکارو کرد
یا اینکه نمیتونی بعضی چیزایی که حتی بر اساس منطق درستن رو ثابت کنی.
🔷 انجمن علمی بینرشتهای INRP با همکاری مرکز پژوهشهای علمی و فناوری دانشجویان برگزار میکند:
🧠 سمپوزیوم آنلاین خودکشی از دیدگاه بینرشتهای
با محوریت بررسی ابعاد روانشناختی، عصبشناختی، اجتماعی و اخلاقی خودکشی
با حضور اساتید برجسته بینالمللی از دانشگاهها و مراکز پژوهشی مختلف جهان
🔸 به زبان انگلیسی همراه با ترجمه همزمان فارسی
🔸 بهصورت آنلاین بر بستر پلتفرم Zoom
🔸 مناسب برای دانشجویان، پژوهشگران و اعضای هیئت علمی
🔸 همراه با گواهی رسمی شرکت
📆 تاریخ برگزاری: ۲ و ۳ مرداد ۱۴۰۴ (۲۴ و ۲۵ جولای ۲۰۲۵)
🕒 مهلت ثبتنام: تا ۱ مرداد
ثبتنام از طریق: https://forms.gle/cmriVpZXTXAvHbhh8
💰 شرکت در این سمپوزیوم کاملاً رایگان است.
🆔 @NeuroINRP
🆔 @SSRC_News
🆔 @ISSIPO
ببینین دوستان به این میگن پنیک. پنیک اینه. لطفاً دیگه از این به بعد وقتهایی که اوخ میشین الکی نگین "وای پنیک کردم"؛ اون چیزِ دیگری کردنه، پنیک نیست.
Читать полностью…چپ پستمدرن: مرثیه برای قربانی یا جلاد؟
وضعیت خاورمیانه معاصر، برمیگرده به حدود صد سال پیش. مارک سایکس و فرانسوا ژرژ-پیکو که تو ۱۹۱۶ با معاهدهای به اسم خودشون، با یه خودکار و یه نقشه، منطقه رو بین انگلیس و فرانسه تکهتکه کردن. دعوایی بر سر قدرت و آقای جهان بودن. بعدها تو ورسای ۱۹۱۹، دیوید لوید جرج، ژرژ کلمانسو، و وودرو ویلسون با قیمومیتهای استعماری، مرزهای مصنوعی و دولتهای دستنشانده رو به منطقه تحمیل کردن. وینستون چرچیل بعداً تو دهه ۱۹۲۰ با کنفرانس قاهره این نقشه رو کامل کرد و مرزهای عراق و اردن رو طوری کشید که تا امروز آتیشش دامن گیرمونه. استالین هم، هرچند اون موقع تبعید بود، بعداً تو جنگ سرد با حمایت از چپهای منطقه، نقش کلیدی توی وضعیت این سالها داشت. شبیه یک بمب ساعتی، خاورمیانه رو به آتشی کشوند که حتی زندگی نسل ما رو هم سوزونده. وسط این خرابه، چپ ایران که قرار بود پرچم عدالت و سکولاریسم رو بلند کنه، چطور زیر پای تشیع انقلابی لِه شد؟
این نقشههای استعماری، خاورمیانه رو به زمین بازی قدرتهای بزرگ تبدیل کرد. انگلیس و فرانسه با چنگ و دندون دنبال نفت و نفوذ بودن، و آمریکا بعداً منطقه وارد شد. این زمینهسازی تاریخی بود که ایران رو به سمت انقلاب ۵۷ هل داد. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که انگلیس و آمریکا برای سرپا نگه داشتن شاه ترتیبش دادن، الحق که عروسکگردونهای خوبی بودن. ولی وقتی موج انقلاب بلند شد، آمریکا با سیاستهای دوپهلوی حقوق بشری جیمی کارتر، فقط تماشا کرد. شوروی هم که از حزب توده حمایت میکرد، از ترس اسلامگرایی دستبهعصا شد. فرانسه هم انگار کارگردان یه فیلم انقلابی بود: خمینی رو تو نوفللوشاتو پناه داد و بیبیسی پیامهاش رو پخش کرد. این قدرتها انقلاب رو نساختن، ولی زمین بازی رو طوری چیدن که تشیع انقلابی، چپ سکولار رو زیر پاش له کنه.
چپ ایران قرار بود با الهام از مارکس، پرولتاریا رو به رهایی برسونن. اما چی شد؟ حزب توده، که از دهه ۲۰ عملاً چشمش به دهن مسکو بود، به اسم جبهه ضد امپریالیستی، مبارزه طبقاتی رو گذاشت کنار و پشت خمینی صف کشید. و بعد نشریه مردم اعدامهای اول انقلاب رو ضروری خوند؛ در واقع سرکوب رفقاشون یه جور نظافت سیاسی بود! فدائیان خلق، بعد از شکستهای چریکی تو دهه ۵۰، از قله پایین کشیده شدن و به خط امام پیوستن. تروتسکیستها تو جدلهای تئوریک خودشون غرق شدن و زیر تیغ رژیم له شدن. فدائیان اقلیت یه کم مقاومت کردن، ولی بدون پایگاه تودهای، صداشون گم شد. همهشون انگار کور بودن: ندیدن که مذهب، حتی اگه ژست انقلابی بگیره، آخرش ابزار قدرته، نه رهایی.
این وسط، مفهوم عدالت تحریف شد. مارکس عدالت رو به رهایی طبقاتی و آزادی گره زده بود، ولی تشیع انقلابی با شعار عدالت علوی و قصههای کربلا، عدالت رو کرد یه ابزار مظلومنمایی برای قدرت. علی شریعتی تو کتابهایی مثل تشیع علوی و تشیع صفوی این تحریف رو تئوریزه کرد: عدالت از مبارزه طبقاتی شد جنگ با طاغوت و استکبار. خمینی هم که استاد موجسواری، این روایت رو گرفت و با یه عبا و چند تا سخنرانی، کل پروژه چپ رو قورت داد. نتیجه؟ چپ از هویت ماتریالیستی خودش خالی شد و به استبدادی کمک کرد که بعداً خودش رو هم زیر گرفت. انقلاب ۵۷ فقط یه تغییر رژیم نبود؛ یه فاجعه بود که چپ ایران رو برای همیشه به حاشیه برد.
این فاجعه فقط تو ایران نماند؛ چپ جهانی هم بدجوری تو این دام افتاد. از مارکسیست-لنینیستهای کلاسیک تا روشنفکرای فوکویی، همه عاشق هر جنبش ضدآمریکایی شدن؛ حتی اگه از دل ارتجاع دراومده باشه. حماس، با ساختار مذهبی-نظامی و رویای تئوکراتیک، چون با اسرائیل میجنگه، تو چشم اینا شد انقلابی. ولی چرا همین چپ وقتی نوبت به جنبش زن، زندگی، آزادی رسید، صداش درنیومد؟ چون جوونای ایران که دنبال آزادی و زندگی بودن، شعار ضدآمریکایی نمیدادن. چون زنها و بچههای بیریش ایران به پرچم خونآلود مقاومت دخیل نبستن. این جنبش تو روایت قربانی شرقی علیه غرب جا نگرفت. و از سمت مسلمونهای غیرایرانی هم محکوم یا بایکوت شد.
حالا که زمزمه جنگ ایران و اسرائیل بلند شده، چپ باز داره نسل ما رو به کشتارگاه میفرسته. حمایت از گروههایی مثل حماس و حزبالله به اسم مقاومت، فقط داره جوونای خاورمیانه رو وسط یه جنگ بیمعنی قربانی میکنه. عدالت، اگه به آزادی و رهایی وصل نباشه، فقط یه نقابه برای مشروع کردن قدرت؛ چه با عبای مشکی، چه با یونیفرم نظامی، چه با شعارهای سوسیالیستی. چپ پستمدرن، به جای تحلیل قدرت، داره برای قربانیها مرثیه میخونه؛ حتی اگه قربانی خودش جلاد باشه. و این کاری رو از پیش نمیبره، فقط فرصت رو از دست میده.
Inked in crimson by Mademoiselle Anderson, 26 June 2025.
در دیتاکس (ترک) فضای مجازی بودم که خبر رسید چند پست شایانِ فوروارد منتشر شدن که نیازه یه بازگشت کوتاه داشته باشم جهت معرفیشون و دوباره برگردم.
Читать полностью…