"بررسی مسائل اجتماعی ایران" ✍️ حسین شیران؛ دکترای جامعهشناسی: 🆔 @Hossein_Shiran "به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم" آرزو و آرمان من: "پاکی و پیشرفت همگانی در بستر جامعهای امن و آگاه"
🌓 دوری در دنیای آمار 8️⃣
⏺ میانگین حقوق خالص ماهانه در جهان
بالاترین میانگین حقوق خالص ماهانه در جهان (بعد از کسر مالیات) متعلق است به کشور #سوئیس با 6264.54 دلار معادل 384/016/302 تومان ایران (دلار 61300 تومان به نرخ متوسط امروز)؛ و بعد #لوکزامبورگ و #سنگاپور به ترتیب با 5106.23 و 4960.32 دلار. #ایران در این ردهبندی با متوسط حقوق خالص ماهانهی 272.23 دلار معادل 16/687/699 تومان در رتبهی 94 جهان قرار دارد. کشورهای #ونزوئلا با 186.80، #پاکستان با 157.59 و #مصر با 145.74 دلار (معادل 8/933/862 تومان) در انتهای ردهبندی قرار دارند.
#دنیای_آمار
#میانگین_حقوق_خالص_ماهانه
#World_of_Statistics
#Average_Monthly_Net_Salary
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 آشنایی با ایسمها 7️⃣5️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ انزواگرایی Isolationism
سیاست دور ماندن از مراوده با سایر کشورها؛ یک حالت عدم مداخلهگرایی1 که اغلب با حفاظت و حمایتگرایی اقتصادی2 همراه است. بارزترین نمونهاش در دنیای مدرن کرهی شمالی است با اینحال مواردی از انزواگرایی را در طول تاریخ هم میتوان مشاهده کرد، مثلا چین که از اواخر قرن چهاردهم تا نیمهی اول قرن بیستم انزواگرا بود و یا ژاپن که از اواسط قرن هفدهم تا زمانی که ناخدا متیو پری3 در سال 1853 به خلیج ادو (توکیو) رفت و موانع تجاری را از میان برداشت (یک سال بعد ژاپن با آمریکا قراردادی تجاری امضا کرد) در انزوا قرار داشت. خود ایالات متحدهی آمریکا با وجود موقعیت خاص خود بعنوان یک قدرت بزرگ در فاصلهی بین جنگهای جهانی اول و دوم سیاست عدم مداخله را در پیش داشت و هنوز هم که هنوز است انزواگرایی در بین بسیاری از آمریکاییها، اعم از جمهوریخواه و دموکرات که بطور غریزی کشورشان را بینیاز از باقی جهان یا دخالت نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل یا دادگاه کیفری بینالمللی احساس میکنند از محبوب خاصی برخوردار است.
⏺ توضیحات مترجم:
1. سیاست عدم مداخلهگرایی Non-Interventionism تصمیم یک دولت و ملت برای خودداری از دخالت در امور داخلی سایر دولتها و ملتهاست. میان عدم مداخلهگرایی و انزواگرایی تمایز باید قائل شد.
2. حمایتگرایی اقتصادی Protectionism سیاستی برای حفاظت از اقتصاد داخلی در برابر رقبای خارجی است که برخی از کشورها با اقداماتی همچون وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی و محدودسازی حجم واردات در پیش میگیرند. این سیاست در تقابل و تضاد با تجارت آزاد جهانی است که در آن دولتها کمترین موانع برای ارتباط با جهان اقتصاد را اعمال میکنند.
3. متیو کالبریت پری Matthew Calbraith Perry (1794–1858) افسر نیروی دریایی ایالات متحده که در سال 1854 با عقد قراردی تجاری با عنوان کاناگاوا دروازههای ژاپن را به روی جهان گشود.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 کتابخانهی جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعهی هر چه بیشتر
❇️ به مناسبت ششم فروردین زادروز زرتشت پیامبر باستان ایران
📚 در جستجوی زرتشت
IN SEARCH OF ZARATHUSTRA
(نخستین پیامبر و تعالیمی که جهان را دگرگون ساخت)
✍️ پال کریکو اژیک
PAUL KRIWACZEK
🔄 اکبر معارفی
⏺ تعداد صفحات: 349
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 نیچه و زرتشت 1️⃣
✍️ حسین شیران
⏺ بمناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت (بازنشر از آرشیو کانال)
حالیا نسل ما نیچه فیلسوف آلمانی قرن 19 را بسی بهتر و بیشتر از زرتشت پیامبر باستانی خود میشناسد؛ در دوران پساروشنگری شاید این چیز عجیبی نباشد، بهرحال نیچه جزو معدود شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ تفکر جهان است که بقوت دوران پس از خود را تحت تأثیر قرار داده است. بیجهت نیست او را "ارباب لامکان و زمان" و "فرزند رشید روشنگران" لقب دادهاند و مخالف و موافق همه آثار او را خواندهاند. بر این اساس رسالت این نوشته شناساندن یک شخصیت کمتر شناخته شده (زرتشت) از طریق شخصیتی بیشتر شناخته شده (نیچه) است- هرچند بواقع خود نیچه برای شناساندن خود به جهانیان از زرتشت پیامبر باستان ما مایه گذاشته است.
بدوا کنار هم گذاشتن نیچه و زرتشت، یک خداناباور و اخلاقناباور قهرمان اعصار جدید و یک خداباور و اخلاقباور قهار اعصار باستان، ممکنست عجیب بنماید اما هرچه هست، دستکم از دیدگاه خود نیچه، در این میان مناسبات و مراوداتی عمیق حاکم است. نیچه استاد بلامنازع علم فیلولوژی (علم مطالعهی تاریخی زبانهای باستان) بود در حدی که توانست در 24 سالگی صاحب یک کرسی تدریس در دانشگاه بازل گردد. او در پی حقیقتی که خود از دیدگاه خویش جستجو میکرد دین و فلسفه و فرهنگ زمان خود را به سختی به تیغ تیز نقد سپرد و بعد راهی تاریخ تفکر یونان باستان گشت تا بظن خویش آب را از سرچشمه بردارد و نه از رودهای گلآلود بیریشه و بیاصل و اساسی که در زمان خود جاری میدید، اما همانجا بود که دریافت تاریخ تفکر یونان باستان خود از جای دیگری آب میخورد- ایران باستان، پس به این سرچشمه رو کرد و در رأس آن به زرتشت رسید.
نیچه به زرتشت که رسید دیگر پیش و بیش از او هیچ نیافت پس او را "نخستین اندیشهگر بزرگ تاریخ جهان" خواند و با اینکه پایبند هیچ چیز و هیچ کس نبود خواهناخواه پایبند زرتشت بزرگ گشت و با افتخار بسی در محضرش ماند و تا آنجا که میتوانست خود را از این سرچشمه سیراب ساخت. هم از این طریق او علاقهمند ایران و ایرانیان گشت و فضایل "سروریخواهی" و "راستگویی" و "زمانباوری" را در نزد آنها بشدت ستود و جالب اینکه دریغ خورد که ایکاش بجای رومیان، ایرانیان با این ویژگیهای خاص بر یونانیان پیروز میشدند و سرور یونانیان میگشتند!
نیچه در زرتشت چه دید که تا بدین حد شیفتهی او گشت؟ ما نیچه را دستکم بخاطر آن جملهی معروف و جهانگیرش که گفت "خدا مرده است" پدر و پیشوای ملحدان و منکران جهان میشناسیم، یک چنین فردی با یک چنین تفکراتی واقعا چرا باید از همه چیز و همه کس- حتی خدا، بگذرد و در کمال تعجب در ایستگاه زرتشت، پدر و پیشوای مؤمنان و معتقدان جهان، بازبماند و بعد از آناش به نام و به زبان او سخن بگوید و کتاب بنویسد و عنوان کتاباش را هم مزین به نام نامی او "چنین گفت زرتشت" بگذارد؟! ...
#زرتشت
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 دوری در دنیای آمار 7️⃣
⏺ نرخ جهانی مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبیعروقی
بالاترین نرخ مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی در جهان در حال حاضر متعلق به کشور #تاجیکستان با 389 نفر در هر صد هزار نفر است. #آذربایجان با 388 و #ازبکستان با 354 نفر در هر صد هزار نفر در ردههای دوم و سوم قرار دارند. #ایران در این ردهبندی با 142 نفر مرگومیر در هر صد هزار نفر در رتبهی 54 قرار دارد. سه کشور #ژاپن و #فرانسه و #کرهی_جنوبی به ترتیب با 30، 30 و 27 مرگومیر در هر صد هزار نفر در انتهای این ردهبندی قرار دارند.
#دنیای_آمار
#بیماریهای_قلبی_عروقی
#سبک_زندگی_ناسالم
#بیماریهای_سبک_زندگی
#World_of_Statistics
#Heart_Disease_Death_Rate
#Unhealthy_Lifestyle
#Lifestyle_Diseases
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مسائل اجتماعی به بیان کارتونیستها 9⃣1️⃣
#سال_نو_مبارک 🌺
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 9️⃣1️⃣
✍️ حسین شیران
مسألهی اصلی و اساسی در سیاست در واقع تمکین و تبعیت تودههای مردمی در برابر قدرتهای حاکمه است- باقی هرچه که هست فرع بر این مسأله است؛ اینکه چگونه باید مردم را در راستای منویات خود رام و آرام ساخت و اصل توده=تمکین را محقق ساخت به شیوههایی از نرم تا سخت ممکن میشود؛ نرمترین شیوهها توسل به ایدئولوژی است؛ ایدئولوژی اگرکه درست درمان تنظیم و تحکیم شود تا مدتها با کمترین هزینه مردم را نه فقط مطیع بلکه حتی مرید حاکمان میسازد تا آنجا که حاضر میشوند پای آرمانهای حاکم از جان و مال خویش هم بگذرند تا مباد پایههای سیطرهاش سست شود! و این اوج هنر یک حکومت است که چه چیزها را چگونه تحت چه شرایطی درهم بیامیزد و از سقف جامعه بیاویزد و از خیل مردماناش جانبرکف برای خویش بسازد!
در این چارچوب ایدئولوژی نرمافزاریست برای نرم و گرم کردن مردم برای حکمرانی؛ خیلی ماهرانه در اذهان مردم نصب میشوند و تا مدتها آنها را بصورت سیستماتیک تحت کنترل درمیآورند. اما هیچ نرمافزاری حتی قویترین و جامعترینشان قادر به حفظ کارآمدیاش در هر زمانی نیست و بالاخره از دور خارج میشود مگر اینکه بتواند خود را بروزرسانی کرده و کاربراناش را حفظ کند که این هم به دو دلیل میسر نمیشود: 1. حاکمان آن سوارکاریاند که اغلب مایل و در واقع قادر نیستند حین حرکت تغییراتی در مرکب خود ایجاد کنند- آنها هم که بخواهند خودسر دست به چنین کاری بزنند زیر سم اسب حاکم له میشوند. 2. با گذر زمان ایدئولوژیهای بمراتب بروزتری پیدا میشوند و از هر جهت گوی سبقت را از آنها میربایند.
اینجاست که حاکمان برای حفظ موقعیت خود هم که شده ناگزیر دست به تغییراتی میزنند اما نه در خود و مرام و مسلک و منویات خود بلکه در شیوههای کنترل خود؛ شیوههای نرم و ارزان را کنار میگذارند و به شیوههای سخت و گران متوسل میشوند تا هر طور شده اصل توده=تمکین را دوام بخشند؛ در این راستا آنها که اهل "طمع"اند را "تطمیع" و مطیع میسازند و به اصطلاح میخرند، آنها که زبان به "طعن و لعن" میگشایند را "تهدید" و خفه و خاموش میکنند و آنها که "سودای تغییر" در سر میپرورانند را هم "سرکوب" و سربهنیست میسازند. از اینجا به بعد "عصیانگری" وجه غالب هویت ملت و "نظامیگری" وجه غالب هویت حکومت میگردد و تقابل این دو جنگ میان ملت و حکومت را رقم میزند و همه چیز در جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد.
بدترین جنگها جنگ ملت و حکومت است و هر چقدر بیشتر دوام یابد بیشتر به زیان همه- هم حکومت، هم ملت و هم مملکت، است. اما چاره چیست؟ آیا باید قید تغییرات و تحولات ضروری را زد و همچنان زیر بیرق رنگ و رو رفته و موریانه خوردهی نظام سیاسی و ایدئولوژی از دور خارجاش ماند؟! تا کی و تا کجا؟! و یا هر روز عصیان کرد و خیابانها را از معترضین پر کرد و با دستانی خالی مردم را جلوی تیرهای مستقیم نظام و نظامیان مردمناشناس فرستاد و پیدرپی هم پشتهای از کشته ساخت؟! تا کی و تا کجا؟! آیا هیچ راهی جز اینکه همیشه یک عده هزینه دهند و از بین بروند و عدهای دیگر از خون آنها به نان و نوا و پست و مقام برسند نیست؟! اصولا و اساسا برای جامعه یک نفر هم یک نفر و یک زندگی هم یک زندگی است که باید مراقباش بود. هرگاه توانستیم به هر تک زندگی بها دهیم و بی کشته پیش برویم آن روز روز پختگی و فرهیختگی ملت ماست. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 جایگاه شک در نزد برتراند راسل 🎬
آدم عاقل نباید فکر کند همیشه درست فکر میکند.
#Bertrand_Russell
#Philosophy_of_History
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 8️⃣1️⃣
✍️ حسین شیران
افول ایدئولوژیهای انحصارگرای حاکم که ما اینک از آن بمثابهی فرصتی برای پایهگذاری پلورالیسم سخن میگوییم لزوما به معنا و مفهوم افول نظامهای سیاسی برخاسته از آنها نیست. اغلب این ایدئولوژیهای حاکم هستند که زودتر از نفس میافتند؛ ایدئولوژیها محصول و مخلوق و مختص زمینه و زمان خویشاند که با اعمال و آداب و آیینی مشخص برای رسیدن به اهدافی مشخص سازمان یافتهاند، برای همین "گذر زمان" و "گذار به زمینهای دیگر" برایشان سم تلقی میشود؛ اساسا هیچکس را یارای مقابله با ایندو نیست با اینحال نظامهای سیاسی تمام تلاش خود را بکار میبندند تا هر طور شده از شدت و وسعت دگرگونیها بکاهند و عمر ایدئولوژیشان را دراز سازند اما توفیقی قرین این حرکت نیست و بناچار افول ایدئولوژی آغاز میشود.
اگر بتوانیم برای ایدئولوژی حاکم مرگی قائل شویم این مرگ لزوما با دفناش همراه نیست، اغلب میان ایندو فاصله است- همانطورکه میان مرگ و دفن خیلی از ماها فاصله هست؛ طول این فاصله بستگی دارد به مدت زمانی که نظام حاکم بعد از افول و یا مرگ ایدئولوژیاش دوام میآورد- کار سختیست اما شدنیست؛ شدناش به زور سرنیزه است سختیاش هم به همین است چه زانپس باید تودهی مردمی که ذهنا مشروعیت ناشی از ایدئولوژی کنترلشان میکرد را عینا به زور سرنیزه کنترل کرد و این هم انرژی فراوانی میبرد و هم اینکه شمشیر دولبه است و هر دو سو را میبرد و سرانجام این نظام است که کم میآورد چون ملت را هیچ پایانی نیست.
در این فاصله که نظامها ناگزیر در فقر یا فقدان مشروعیتی که بتواند همچون مراحل تأسیس و تحکیم با کمترین هزینه هستی و هویتشان را در اذهان توده تحکیم و تداوم بخشد علنا به زور و خشونت متوسل میشوند و در مقابل با واکنشهای مختلف اقشار و ایدئولوژیهای مختلف مواجه میشوند پلورالیسم باید به پشتیبانی عاقلان و عالمان عملگرا پا پیش نهد و با تمام وجود میدانداری و وضعیت موجود را مدیریت کند. واکنش اقشار و ایدئولوژیهای مختلف به مسائل یکسان نیست بلکه بعنوان یک واقعیت اجتماعی بسی درگیر افراط و تفریطهاست- برخی زود میخروشند و تند میروند و برخی سخت میجوشند و کند میآیند؛ بر پلورالیسم و پلورالیستهاست که برای گذار به یک وضعیت باثبات جمیع مناسبات را تعدیل و تنظیم کنند.
پلورالیسم بیش و پیش از هر چیز باید در جامعه پایگاهی و در دل مردم جایگاهی برای خود دست و پا کند و بعد با اساسنامه و مرامنامهی مشخصی که در آن برای آیندهای روشن منافع همهی اقشار و اقوام و ادیان و مذاهب و مسالک موجود- حتی ایدئولوژی و نظام حاکم بعد از قدرت، تعیین و تضمین شده باشد اعلان حضور و ابراز وجود کند و طبیعتا فعالیتی درخور اهداف متعالیاش هم در پیش گیرد. مادام که هستهی قدرتمند هماهنگکنندهای از متن و بطن مردم برنخیزد نظام حاکم سینهخیز هم که شده سالها به حیات و حکمرانی خویش ادامه خواهد داد. در این راستا پلورالیسم بیش از همه با دو جناح مشکل خواهد داشت: خود ایدئولوژی و نظام حاکم و ایدئولوژیهای انتقامجو از نظام حاکم. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 دوری در دنیای آمار 6⃣
⏺ بیست کشور قدرتمند جهان
قدرتمندترین کشورهای جهان بر اساس چهار فاکتور 1. قدرت نظامی 2. قدرت اقتصادی 3. نفوذ سیاسی و 4. تأثیر فرهنگی. ایالات متحده آمریکا در رتبهی اول، چین دوم و روسیه سوم جهان قرار دارد. در این ردهبندی ایران در رتبهی ۱۸م جهان واقع است.
#دنیای_آمار
#قدرتمندترین_کشورها
#World_of_Statistics
#Powerful_Countries
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 7️⃣1️⃣
✍️ حسین شیران
اینکه گفتیم بهترین زمان برای پایهگذاری پلورالیسم در هر جامعهای دوران افول ایدئولوژی حاکم است نیازمند بسی توضیح است. پیشتر گفتیم ایدئولوژیهای انحصارگرای حاکم در دوران اقتدار خود هرگز اجازهی یک چنین کاری را نمیدهند؛ پلورالیسم یعنی سهمدهی به ایدئولوژیهای موجود، وقتی ایدئولوژی انحصارگرای حاکم اساسا اعتباری به ایدئولوژیهای دیگر قائل نیست البته که سهمی برای حضور و حیاتشان در جامعه نمیدهد چه برسد به اینکه حق حاکمیتی هم برایشان قائل شود. فرصت طلایی برای این کار زمان غروب خورشید بختشان است، در این هنگام باید آگاهانه وارد عمل شد و با نهادینهسازی پلورالیسم از طلوع ایدئولوژی انحصارگرای دیگر در افق جامعه پیشگیری کرد.
این تکیه و تأکیدی مجدد بر وجه پیشگیرانهی پلورالیسم است که به ضرورت باید مدنظر داشت. درمان درد ایدئولوژی انحصارگرای حاکم بر جوامع بشری از دشوارترین کارهاست و به این سادگی محقق نمیشود. اگر نتوان بهنگام و بنحو احسن پلورالیسم را در جامعه پایهگذاری کرد ایدئولوژی انحصارگرای دیگری جای قبلی را خواهد گرفت و روز از نو روزی از نو فرصتی دیگر را تا مدتی نامعلوم به تعویق خواهد انداخت. ایدئولوژیها اصولا در پی سلطه و مترصد فرصتاند تا گوی رقابت را از هم بربایند و بر بقیه حاکم شوند، ضرورتا باید جایی این رشتهی منحوس سلطهجویی و حکمرانی را از هم گسست. ایران ما از آغاز تا کنون پیدرپیهم تحت سلطهی حکومتها بوده و دیگر وقت آنست مهر پایانی بر این زده شود.
البته در زمان افول ایدئولوژی حاکم تا حد زیادی بهخودیخود زمینه برای پلورالیسم فراهم میشود چه بهرحال دست و زبان ایدئولوژیهای محکوم و محصور بتدریج بازتر و درازتر میشود و خیل کاستیها و ناراستیها و ناتوانیهای ایدئولوژیهای حاکم در تحقق وعدهها و ادارهی امور از جهات مختلف مورد نقدهای فراوان قرار میگیرند- نقدهایی که سالها بدلیل فقدان آزادی بیان و حاکمیت سانسور بر رسانهها و ارتباطات عمومی بر سر دلها باقی ماندهاند و اکنون بنحوی اجتنابناپذیر از هر جهت به زبان و به میان جاری میشوند و به این ترتیب کمابیش صدای جناحها و جبهات مختلف شنیده میشوند و این بشارتیست بر جوش و خروش و جریان پلورالیسم در شریانهای جامعه.
در این میان نقش "عقلای قوم؛ روشنفکران روشنگر؛ عالمان عملگرا" بسیار حائز اهمیت است که ضرورتا از "موضعی فراز"- و نه فرود که باز خواهناخواه در تشخیص راه از چاه اشتباه کنند و یک ملت را سالهای سال اسیر قهقرای یک ایدئولوژی انحصارگرای دیگر سازند، بسی به دور از احساسات مدیریت روانشناختی و جامعهشناختی فضای جامعه را در دست گیرند. دلخوردگی و دلزدگی مردم از ایدئولوژی حاکم و فرط احساسات و هیجانات ناشی از آن در این برههی حساس بنحو احسن اگر کنترل و هدایت نشود استعداد جامعه را برای ابتلاء به یک ایدئولوگ و ایدئولوژی مدعی دیگر بالا میبرد- ایدئولوژیای بس شیادتر و شرورتر از قبلی، چه هرچه آگاهی مردم افزایش مییابد قدرت فریب و ضریب کنترل ایدئولوژیها هم افزایش مییابد.
حالیا برای گذار کمهزینه و کمدردسر به شرایط پلورالستیک، فقر یا فقدان یک چنین "هستهی مردممدار متشخصی" بزرگترین مسأله جامعهی ایرانی است.
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در گذر از جر و بحثهای فراوان و فرسایشی در باب اینکه چند درصد از مردم تحت چه شرایطی در انتخابات اخیر شرکت کردهاند توجه و تمرکز بر خروجی کار تا حد زیادی خود مبین کم و کیف آنست. تصویر پیوستی لیست 14 نمایندۀ راهیافته به مجلس از تهران است و خود چو رنگ رخسار خبر از سر درون میدهد. وقتی کسی همچو محمود نبویان شاگرد ممتاز مکتب مصباح توانسته در صدر لیست قرار گیرد یعنی که در غیاب تحولخواهان در پای صندوقهای رأی گوی و میدان دربست افتاده دست حکومتگرایان و اساسا از رقابت خویشان با خویش یک چنین نتیجهای رقم خورده است. بدیهیست از هیچ یک از این حضرات توقع نمیرود سردوش حکومتگرایی را زمین گذاشته سنگ مردم را به سینه بزنند. با یک چنین انتخابهایی البته که غلظت حکومتگرایی در خانۀ ملت بحد اشباع میرسد اما این حکومت را راضی نمیکند چه خود خوب میداند با میدان ندادن به تحولخواهی شکاف میان خود و ملت را بحد خطیر و خطرناکی میرساند؛ ضمن اینکه یک چنین پیروزیای برایش ارزشی ندارد وقتی خود بهتر از هر کسی میداند خویشانش به دروازۀ خالیای گل زدهاند که دروازهبانش ناراضی از نوع داوری به نشانهٔ اعتراض کنار ایستاده است!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 6️⃣1️⃣
✍️ حسین شیران
در خصوص اهمیت و ضرورت و نیز ضعف و ذلالت پلورالیسم بقدر لازم گفتیم؛ بر این اساس ناگزیر باید توقع خود را نسبت به پلورالیسم و کم و کیف کارسازی و راهگشاییاش بسی تعدیل و تنظیم کنیم تا در کم و کیف تحققاش به مشکل برنخوریم. پلورالیسم پروژهای نه برای پایان دادن به تکثر ایدئولوژیها بلکه برعکس برای میدان دادن به آنهاست؛ پلورالیسم چیزی بیش از این اصل که "بیایید تکثر را بپذیریم و تحکم را از میان برداریم" نه دارد و نه میگوید؛ به این قرار چیزی که پلورالیسم در پی پایان دادن به آن است تحکمگرایی ناشی از انحصارگراییهاست و این چیزیست که آن را در نزد گرفتاران بسی عزیز میسازد.
اما نکتهی بسیار حائز اهمیت اینکه پلورالیسم به این مهم یعنی از میان برداشتن تحکمگرایی و انحصارگرایی نه از طریق رویارویی مستقیم بلکه بسی پیشدستی نائل میآید؛ بواقع پلورالیسم طرح و تدبیری برای پیشگیری از پیدایش انحصارگراییهاست- بعد از پیدایش، همانطورکه پیشتر گفتیم، دیگر کاری از دست و زبان شیخ پیر پلورالیسم برنمیآید؛ به بیان دیگر این درست که پلورالیسم داروییست بر درد انحصارگرایی اما مشخصا در مقام پیشگیری و نه درمان؛ فلذا باید به جای و به گاه خویش استعمال شود تا با کمترین عارضه بیشترین اثربخشی حاصل گردد وگرنه استعمال ناشیانه و ناجور و نابهنگاماش ممکنست حال بیمار را از آنچه که هست هم وخیمتر سازد.
بر این اساس بهترین زمان برای استعمال داروی پلورالیسم دوران ضعف و افول ایدئولوژیهای انحصارگراست؛ همهی ایدئولوژیهای حاکم بر سپهر سیاسی در هر کجا طلوع و افولی دارند و سرانجام خورشید بختشان از همان مدار و مرقاتی که بالا رفته پایین میآید. صبح طلوعشان مغزها همه داغ و دلها همه قرص و زبانها همه دراز و دستها همه گره خورده است و هر کجا ازآن ایدئولوژی فاتحیست که میغرد و میگوید کلید سعادت بشریت تنها در دست اوست و تنها او برای همه چیز در دنیا و آخرت برنامه دارد و باقی همه منحط و منحرفاند و باید از بین بروند! در این شرایط البته که صحبت از حقانیت و حق حیات سایر ایدئولوژیها جایی نمییابد.
لاجرم باید روزگاری بگذرد و ظهر ایدئولوژی و زمان تابش آفتاب داغ و سوزاناش سپری شود و خواهناخواه تنگ غروباش فرارسد، آنگاه زمان خوبی برای اندیشه و ایمان به این ایده است که اصولا و اساسا هیچ تک ایدئولوژیای در جهان قادر به سعادت دنیا و آخرت بشریت نیست؛ این ایده در حقیقت همان اصل و اساس پلورالیسم است که رهایی و رستگاری بشریت را هرگز در انحصار یک ایدئولوژی نمیداند. این ایده را بهنگام باید در حباب روشنگری کرد و همچو چراغی آرام آرام همزمان با افول روشنایی ایدئولوژی حاکم بالا برد و پیش از خاموشیاش از سقف جامعه آویخت- نارساییها و نادرستیها و ناتوانیهایش در تحقق وعدهها خود سیمان خوبیست برای سفت و سخت کردن این چراغ در سقف. (توضیح بیشتر در بخش بعد).
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 5️⃣1️⃣
✍️ حسین شیران
برای اینکه تلاطم امواج مسائل و موضوعات و مباحث مختلف ما را از مسیر و مسألهی اصلی خود منحرف نسازد هر از گاهی لازم است آنها را با خود تکرار و بر خود متذکر شویم. مسألهی اصلی ما اینجا: در عالم نظر تکثر ایدئولوژیها (ایدههای معطوف به عمل) و التقاط اوهام با افهام و سایه انداختن و سایهروشن ساختن حقایق و در عالم عمل به قدرت رسیدن یکی از این ایدئولوژیها و بستن شریانها و شرایع باقی ایدئولوژیها و تنگ کردن عرصه برای پندارها و گفتارها و کردارهای پیروان آنها؛ راه حل موجود: پلورالیسم- نوع نظریاش برای مسألهی اول (تکثر ایده) و نوع سیاسیاش برای مسألهی دوم (تحکم ایده)؛ هدف: همزیستی مسالمتآمیز.
پلورالیسم بواقع در رسیدن به هدفاش چندان موفق نبوده و همچنان ایدئولوژیهای انحصارگرا در جایجای جهان- از همین ایران خود ما و دوروبریهایش بگیر تا دورترین کشورها در شرق و غرب، سفت و سخت مشغول حکمرانیاند و همواره از سر قدرت با باقی ایدئولوژیها و پیروانشان برخورد میکنند و هیچکدام هم حاضر نیستند ذرهای از مقام و موضع و منظر خود کوتاه بیایند و اندکی جا برای بقیه باز کنند! هنوز داعش نفس میکشد و همچنان صهیونیسم بیهیچ مقاومتی مشغول هموارسازی غزه و نسلزدایی فلسطینیان است- جهان هم به مرز عادیسازی رسیده و حتی دیگر دوآتشهترین طرفدارها هم بسی از حساسیت خود به اوضاع و احوال و اخبار کاستهاند!
پلورالیسم حالیا آن شیخ خوشدل و خوشخیالیست که مدام کنار رینگ زدوخوردهای روزگار میآید و میایستد و فریاد میزند: دست نگهدارید، همدیگر را نزنید نکشید، حق مختص و متعلق به هیچ کدامتان نیست، همه به سهم خود از آن برخوردارید، همه حق حیات دارید، اصالت با تکثر است، همدیگر را بپذیرید، با همدیگر گفتگو کنید، مشکلات خود را با گفتگو حل کنید و کلی حرفهای خوب و خیرخواهانه و صلحجویانهی دیگر از این دست! اما مشکل جهان فقدان آرا و اندیشههای صلحجویانه نیست فقدان گوش شنواست! فقدان افراد خوب و خیّر نیست فرط زور شرّ است که یکتنه قادر است یک شهر با همه اخیارش را بهم ریزد!
از پلورالیسم نباید توقع زیادی داشت چون با ایندو معضل دیرینه و سختدرمانپذیر تاریخ بشریت طرف است. تکرار اصل همه حق هستید و همه حق حیات دارید برای آنها که جز خود حقی نمیبینند سخت و دردناک است؛ مؤمن به یک دین و آیین چگونه با خیل کافران به آن یکجا نشیند و زندگیاش را یک کاسه کند؟ مؤمن لزوما متفکر و محقق نیست که به کنه منظور پیر پلورالیسم پی ببرد! اینست که عمق دریا همیشه آرام و سطحاش همیشه متلاطم است! و بعد بسی بدتر از آن صاحب|عاشق قدرت چگونه به میل خویش از تخت فرود آید و قدرت|عشقاش را بین بیقدرتان تقسیم و توزیع کند؟ البته که در مواجهه با عاشقان کر و کور کاری از دست و زبان پلورالیسم برنمیآید! ...
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 من رأی میدهم! چه کسی گفته نمیدهم و چرا ندهم؟ رأی نشان ارزش و اهمیت و حق مشارکت و مداخلۀ من در تعیین سرنوشت من است؛ چه روزگارانی که مردم برای بدست آوردن همین حق رأی جنگیده و جان دادهاند. اما تو یکی از ارزش و اهمیت و ضرورت رأی مگو! فکر نکن آنکه به تو رأی نمیدهد اینها را نمیداند بلکه برعکس باورش اینست که تو اینها را نمیدانی! تو به رأی مردم ارزش و اهمیت قائل نیستی! تو به حاکمیت مردم ایمان نداری! تو نمیدانی رأی یک معاهده و مقاولهست بین تو و مردمانی که ترا انتخاب میکنند تا دردی از دردهاشان درمان کنی نه که خود عین درد باشی! تو که از خدومی سخن میگویی و سر از خدیوی و خدایی درمیآوری! تو که از فاصله مینالی اما نمیدانی فاصله حاصل کار توست! از خاموشی تنور انتخاب میهراسی نمیدانی همه ناشی از فراموشکاری توست! تو که کلی از دکان اعتماد و اعتبار مردم نسیه برده خوردهای و جای بدهکاری همچنان طلبکاری! مردم حق دارند دیگر به تو نسیه ندهند چه هم دکانشان خالیست هم دل دفتر مطالباتشان از تو پر! من نیز جزئی از مردم و سمت مردمام تا تو حسابت را صاف کنی! تا آن زمان رأی من معلق توست! بکوش رأیام را بساز!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 1️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
برای گذار از حالت مونولیتیک و حکومت ایدئولوژیک به حالت پلورالستیک و حکومت دموکراتیک، پیشتر گفتیم، عمدتا دو مانع بزرگ در برابر پلورالیسم وجود دارد- دو مانع درگیر باهم: یکی ایدئولوژی حاکم با عاملیت نظام حاکم و دیگری ایدئولوژیهای انتقامجو با عاملیت نیروهای باصطلاح برانداز؛ در این بخش ضرورتا قدری روی کم و کیف تقابل و درگیری ایندو جناح درنگ میکنیم و بصورت گذرا به وضعیت جامعه و آرایش نیروها در آستانهی هر گونه تغییر و تحول نظری میکنیم تا بعد بپردازیم به این مهم که اصولا و اساسا پلورالیسم در این میانه و میدان در تقابل با این جناحها چه باید بکند تا بهنگام گوی و میدان را از دست رقبا خارج سازد.
ایدئولوژی حاکم که گفتیم اغلب میان مرگ و دفناش فاصله است و نظام حاکم تا آخرین لحظه نعشاش را بدوش میکشد چرا که اصل و اساس حاکمیتاش از آن و بر آن است، بحران مشروعیت ناشی از افول ایدئولوژیاش را با تشدید و تقویت بعد نظامیگریاش جبران میکند تا ثابت کند گوش توده اگر بدهکار حرف حکومت نباشد گرفتار دستاش خواهد بود. از اینجا به بعد تمام تمرکز نظام حاکم بر حفظ خویش خواهد بود و در این راستا از هیچ کاری حتی اگر خلاف ایدئولوژی و قانون اساسی و انسانی و حتی الهیاش باشد دریغ نخواهد کرد چه میداند اگر وادهد سرنوشت بسیار ناگواری از قِبل سالها سلطهی سرخ و سیاهاش بر ایدئولوژیهای دیگر در انتظارش است.
اما مرگ مشروعیت بزرگترین و کاریترین زخمیست که بر هر نظام ایدئولوژیک وارد میشود و سرانجام همین زخم است که کار آنها را تمام میکند. ایدئولوژیهای تحتسلطه در وسعت و سرعت بخشیدن به این مهم بسیار کارسازند و این خود آتش خشم و خشونت حکومت را نسبت به آنها برمیافروزد و در مقابل، عزم جزم آنها را برای مقابلهی بیشتر و حتی انتقام از حکومت برمیانگیزاند. ایدئولوژیهای انتقامجو بواقع محصول افکار و افعال خود نظامهای حاکم هستند و از این جهت نظامها را هیچ گریزی از آنها نیست؛ نظامها هرچه بیشتر بر مقام و موضع خود پافشاری میکنند بیشتر به رشد و توسعهی ایدئولوژیهای انتقامجو کمک میکنند و تقابل را به جاهای حساس میکشانند.
این تقابل هرچه بیشتر طول بکشد بیشتر از جسم و جان و روان جامعه میکاهد و بیشتر بر زار و آزار و نزاریاش میافزاید و از تلاطم زندگیاش میاندازد. سماجت و سرسختی نیروها در مقابله با یکدیگر ممکنست سالها جامعه را در وضعیت وخیم نگهدارد و در نهایت در قالب ویرانهای به آیندگان تحویل دهد. جامعهای که به ورطهی انتقام نیروها و ایدئولوژیها از هم سقوط کند دیگر به این راحتی از حدت و شدت شکستها و شکستگیها قد راست نتواند کرد. کافیست شعلهی شرور جنگهای داخلی از هر سو سرگیرد و همچون سرطان بدخیم مقاوم به درمانی سالهای سال زندگی چندین نسل را در خود بسوزاند. تنها پاگیری بهنگام پلورالیسم است که میتواند از پیدایش یک چنین شرّ اعظمی پیشگیری کند. اما چگونه؟ ...
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در مملکتی که ادبیات سیاسیاش پر از واژۀ دشمن باشد- فرضی یا واقعیاش فرقی نمیکند، خواهناخواه فرهنگ آن جامعه پر از #فرافکنی میشود- هیچکس از هیچ فسق و فجور و فسادی ابایی نمیکند با اینهمه سالی یکبار هم کسی سمتوسوی اعتراف و اعتذار و استعفا و استغفار نمیرود! یک چنین فرهنگ دشمناندیشی به شما میگوید بیهیچ دغدغه و بیهیچ صلاحیتی همیشه احساس مسئولیت کن و هر پست و مقام و منصبی را بپذیر اما هرگز مسئولیت کجیها و کاستیها و ناراستیهایش را نپذیر! چه کاریست وقتی راحت میتوانی فرافکنی کنی و هر خبط و خطا و خطری را گردن این و آن اندازی ناشیگری کنی و خود به گردن بگیری و غیر از خود یک سیستم را هم به زیر سؤال ببری؟! هرگز ضعیف ظاهر نشو! با قوت هر کجا کارشکنی شد بنداز گردن #دشمن، هر کجا کارخرابی شد بنداز گردن #داعش- نگران نباش داعش از هر کجای جهان مسئولیت هر کار بیصاحبی را بعهده میگیرد، هر کجا هم کار از کار گذشت و وصلهاش به دشمن و داعش نچسبید هیچ هول نشو همان حولوحوش خودت بنداز گردن #دیگری- حالا هر کس که شد؛ خلاصه با این سه دال همیشه خودت را از شر هر سؤمسئولیتی خلاص کن. ماکیاول کجایی که یادت بخیر!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 نیچه و زرتشت 2️⃣
✍️ حسین شیران
⏺ بمناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت (بازنشر از آرشیو کانال)
"زرتشت سیساله بود که زادبوم خویش را ترک گفت و به کوهستان رفت. اینجا با جان و تنهایی خویش سرخوش بود و ده سال از آن نیازرد. اما سرانجام دلش دگر گشت و بامدادی ... از کوه به زیر آمد و ... چون به جنگلها پای نهاد خود را با پیرمردی [قدّیس] رویارو دید ... پیرمرد با زرتشت چنین گفت: ... این آواره به چشمام بیگانه نیست ... زرتشت دگر گشته ... و بیدار شده است! اکنون ترا با خفتگان چهکار؟ ... زرتشت پاسخ داد: من آدمیان را دوست میدارم. قدّیس گفت: ... اما من اکنون خدای را دوست میدارم نه آدمیان را. آدمی نزد من چیزیست بس ناکامل. عشق به آدمی مرا مرگآور است ... زرتشت چون تنها شد با خود چنین گفت: ... این قدّیس پیر هنوز چیزی از آن نشنیده که خدا مرده است! (مطلع کتاب چنین گفت زرتشت)".
"من میباید به یک ایرانی- زرتشت، ادای احترام کنم!" (نیچه و ایران، داریوش آشوری)؛ این گفتهی نیچه، بیانگر نهایت ارادت قلبی او به زرتشت است- نامی که نخست از طریق یونانیان باستان و به اسم Zoroaster به گوشاش خورد اما وقتی دریافت یونانیانی همچون هراکلیتوس، فیلسوف پیشاسقراطی، خود در محضر مردی از مشرقزمین بنام زرتشت شاگردی کرده و کسب معرفت نمودهاند (فلسفه در عصر تراژیک یونانیان، ترجمة مجید شریف) کنجکاو شد که سراغ این مرد مشرقی رود و ببیند و بداند که کیست، و وقتی به این مهم نائل آمد دیگر نام یونانی Zoroaster را کنار گذاشت و زینپس او را به نام ایران باستانیاش Zarathustra خواند.
اما این همه ارادت و علاقه و احترام مانع از آن نبود و نشد که مرد منتقدی چون نیچه تیغ تیز نقدش را حتی در برابر زرتشت بزرگ غلاف کند؛ او زرتشت را از این جهت که مردی راستگو بوده و در تارک تاریخ بسی با اندیشه و با فضیلت زیسته، به شدت میستود و پادشاهیاش را "پادشاهی هزارهای" میدانست، اما با این وجود، بظن خود، او را هم مرتکب یک "خطای بزرگ" میدانست و آن اینکه برای نخستین بار "تبلیغ و ترویج آیین خداشناسی و اخلاقباوری" را در جهان باب کرده بود و حالا نیچه قرنها بعد بعنوان فرزند رشید عصر روشنگری بر آن شده بود این پرانتز باز مانده از اعصار باستان را برای همیشه بربندد، منتهی نه بنام و نشان خویش بلکه باز بنام نامی زرتشت، و برای همین بود عنوان کتاباش را گذاشت "چنین گفت زرتشت" Also Sprach Zarathustra.
در این کتاب بزرگ بر خلاف آنچه عنواناش میگوید این "زرتشت جهان باستان" نیست که سخن میگوید بلکه نیچه، "زرتشت جهان مدرن" است که سخن میگوید و بطور مشخص از "مرگ خدا" هم میگوید؛ در عصر روشنگری که هر کس از جا برمیخاست نخست تیپایی به توپِ دیگر از مدافتادهی دین میزد و تا جایی که میتوانست از خویش دورش میساخت تا مباد متهم به کهنهاندیشی گردد البته که این افتخاری بزرگ بود برای نیچه تا بیلفافه و بیلکنت پایان خدامداری و اخلاقگرایی در جهان را اعلام کند، با این همه او هیچ نمیخواست این افتخار بزرگ مستقیم به نام نیچه پیوند بخورد برای همین ترجیح داد اگر آغاز خدامداری با نام زرتشت پیوند خورده، پایاناش هم با نام او پیوند بخورد. این نشان احترام والای او به "یک ایرانی- زرتشت" بود!
#زرتشت
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 0️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
ایدئولوژی آن مغناطیس قدرتمندیست که با شدت و حدت بالایی آرایش مولکولی اذهان افراد را از حالت طبیعی خارج ساخته و در راستای مشخصی قرار میدهد و تحققا از آنها تودهای همسو و همسان و همفکر و همفعل میسازد. البته که کنترل و هدایت یک چنین افرادی بمراتب راحتتر از آنهاییست که هر کدام بسوی دیگری نظر دارند و بسان دیگری میاندیشند و بساز دیگری میرقصند؛ بیجهت نیست این مغناطیس اینقدر در چشم سلطهجویان عزیز است؛ دشواری کارشان در تولید و توزیع و تبلیغ و تزریق ایدئولوژی در اذهان است بعد از آناش دیگر توقع دارند یک گله گوسفند تحویل بگیرند و بیدردسر بهر سو که خواستند برانند. این تحقق عینی اصل توده = تمکین است که در بخش پیش گفتیم هر حاکمی عملا دنبال آنست.
اما از آنجا که ما نه یک سلطهجو بلکه سلطهجویان داریم به تبع آن نه یک ایدئولوژی بلکه ایدئولوژیها داریم و از آنجا که هر ایدئولوژی حوزه و میدان مغناطیسی خاصی برای اثرگذاری خود میطلبد ضرورتا نه یک توده بلکه تودهها داریم؛ این رمز و راز پارهپاره گشتن و از هم سوا شدن مردم در سراسر جهان در قالب میادین و در واقع ملل و ممالک مختلف است. حاکمان خود خوب میدانند که تنها دشمن ایدئولوژی خود ایدئولوژیست برای همین با تمام توان از میدان مغناطیسی ایدئولوژی خود حراست میکنند و تودهی تحت سلطهی خود را از میادین و تأثیر ایدئولوژیهای دیگر دور نگهمیدارند- نمونهی اعلایش کیم جونگ اون در کرهی شمالی؛ با اینحال این هرگز مانع ضعف و زوال ایدئولوژی حاکم نمیگردد.
برخلاف افراد فرومغناطیس که حتی بعد از افول ایدئولوژی حاکم همچنان تحت تأثیر آن باقی میمانند بیشتر افراد جامعه خاصیت پارامغناطیسی دارند و بمحض بیجان و بیجاذبه گشتن ایدئولوژی حاکم بحالت اولیهی خود بازمیگردند. تحمل یک چنین وضعیتی برای حاکمان سخت است؛ درست است که ایدئولوژی حاکم قدرت جذب خود را از دست داده اما میدان و در واقع مملکت حاصل از آن و مهمتر از همه حاکمان سر جای خودند و اجازهی اینکه توده تمرد ورزد و از کنترل خارج شود و هر کس بسویی و سازی دیگر برقصد را نمیدهند؛ این در دید حاکمان یعنی تخطئه و تخطی از اصل توده = تمکین (حالت گوسفندی) و مشخصا اینجاست که حاکمان ردای چوپانی خویش را درمیآورند و بیپرده روی گرگ خود را رو میکنند.
از اینجا به بعد جامعه بدترین دوران خود را سپری میکند و عملا به یمن روی خشک و خشن حکومت پر از نفاق و منافق میگردد چه بغیر از بخش اندکی از جامعه که خاصیت دیامغناطیس بخود میگیرند و بتدریج از میدان فرار میکنند خیل پارامغناطیسها یعنی آنهایی که خود را از تأثیرات و تلقینات ایدئولوژی حاکم خالی مییابند ناگزیر برای حفظ منافع خود تظاهر به فرومغناطیس بودن میکنند یعنی وانمود میکنند همچنان قائل به ایدئولوژی حاکم و تابع طبقهی حاکماند. با این وجود دیگر از آن اعتماد و اطمینان پیشین خبری نیست و حاکم و محکوم هر دو بشدت همدیگر را میپایند تا ناغافل از هم نخورند. این خودمشغولی ملت و حکومت بهمدیگر برای رقبای یک مملکت بهترین خبرهاست چون چیزی بهتر از این باعث تضییع توان و تعویق توسعهشان نمیگردد.
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 من هرگز از افشای افساد امثال #صدیقی جا نمیخورم چون به این سادگی در اصل اساسی "قدرت فساد میآورد" خللی ندیده و نمیبینم و کمابیش هر که در یا دور و بر هستۀ قدرت میپلکد و حتی هر که در پی کسب قدرت است را مفسد میانگارم مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ به بیان دیگر ترجیح میدهم استثناء را برای مصلح بودن قائل شوم و نه مفسد بودن؛ بنظرم این خیلی بهتر است از اینکه بسی سادهلوحانه صاحبان و طالبان قدرت را بدوا همه مؤمن و مصلح و مخلص و متقی بینگارم و بعد که پیدرپی هم فسادشان رو شد از درد فرط تنافرات شناختی و حجم بلاهت خویش بخود بپیچم؛ به باور من تقوایی اگر در کار بود بدوا مانع ورود حضرات به دنیای سرخ و سیاه سیاست میشد حال که نشده من یکی هیچ توقعی ندارم از خیل حاکمان که واجد قدرت و فرصت لازم برای هر کاری باشند و از آن سوءاستفاده نکنند- من و شما هم بودیم شاید بدتر از اینها بودیم! اصولا و اساسا قدرت که بیحساب و کتاب باشد بنحوی اجتنابناپذیر فسق و فجور و فساد هم بیحساب و کتاب خواهد بود. هر کس در این فضا باشد و هیچ فاسد نشود بیگمان قدیسیست حاکم بر نفس امارۀ خویش که اگر جهان همه بارگاه او شود باز کم است.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 برخلاف فرهنگ اصطلاحات ادبی که بندرت چیزی بدان افزوده میشود فرهنگ اصطلاحات سیاسی دایم در حال توسعه است و این در سایۀ اتفاقات سیاسی دامنهداریست که پیدرپی هم حادث میشوند و پیدرپی هم اصطلاحات جدید خلق میکنند؛ مهمترین ویژگی این اصطلاحات پیوستگی ذهنی و عینیشان با اتفاقات خاص خودشان است؛ مثلا دو اصطلاح #عرزشی و #برعنداز که از زمان جنبش سراسری 1401 به بعد بشدت بر سر زبانها افتادهاند- عرزشی به نیروهای بسیجی طرفدار نظام در برابر مردم معترض اطلاق میشود و برعنداز به طیف مختلفی از مردمان که مشخصا خواهان سقوط نظاماند؛ ارزشی و برانداز بخودیخود واجد طعنی خفیف به طرف مقابل بودند با اینحال در این جنبش اوج احساسات منفی بهم حرف ع را جایگزین الف ساخت تا مراتبی از لعن و نفرت و اهانت طرفین نسبت بهم را هم دربرداشته باشد. بگمبگم، فتنه، خسوخاشاک، چهار درصدیها، نرمش قهرمانانه، آتش باختیار، علیبرکتالله و بتازگی #حجاببان هم از این دست اصطلاحاتاند که هر کدام حاصل جریانات سیاسی-اجتماعی خاص در زمینه و زمان خاص و حامل معنا و مفهوم مشخص و متمایزیاند. باید دید اتفافات بعدی خالق چه اصطلاحات جدیدیاند.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 انتخابات ریاستجمهوری روسیه در جریانست و هیچکس هیچ تردیدی ندارد که باز پوتین رئیسجمهور خواهد شد و کماکان به حکمرانیش بر روسیه ادامه خواهد داد. باری گاهی حاکمان طوری ساختارها و سازوکارهای جامعه را بنفع خود میچینند که تا مدتها عملا هیچ عامل دیگری نمیتواند آن را بهم زده قدرت را از دستشان خارج سازد مگر مرگ! با این وضع بدیهیست از دست و زبان عالمان و عاملان سیاسی-اجتماعی هیچ برنیاید جز اینکه همچو عوام برای مرگ یک چنین حاکمانی دعا کنند! شانس هم بیاورند بعد مرگشان بدلشان بمیان نیاید و بار دعا را از بین نبرد! بهرحال عمری حاکمان ساختارها و سازوکارها را میسازند و راه میاندازند گاهی هم آنها حاکمان را میسازند و راه میاندازند و نظام سلطهٔ چندین و چندساله را دوام میبخشند و این حکایت جدیدی نیست! دستکم کاگهموشا (شبح جنگجو) ساختهٔ آكيرا كوروساوا حکایتی از این دست است از قرن 16: تاکدا شینگن میمیرد و سارقی شبیهش را جایگزینش میکنند و باقی راه را با او سرمیکنند! باری جهان جهان سلطه است و مرگ یک حاکم لزوما پایان سلطه نیست- با سایه یا طفل صغیرش هم که شده سلطه همیشه براه بوده و است- تا کجا؟ خدا داند!
🆔 @Hossein_Shiran
📚 سکوت روشنفکر - جامعهشناس
✍️ ابوالقاسم دودانگه
◀️ کار و هدف روشنفکر و جامعهشناس باید روشنگری دربارهی معضلات جامعه و چرایی این معضلات باشد و نه فقط به شرح وضعیت موجود و ترجمه آن بسنده نماید. روند تکامل جامعه نیاز به روشنگری و ایثار تابوشکن دارد. درست است که بهبود دائمی افزارهای ارتباطی و پیشرفت و تولید در بالا بردن سطح معرفت جامعه مؤثر است، ولی این سیر، بخودیخود نمیتواند تحول ژرف و بنیادین نظام اجتماعی را در فواصل زمانی نسبتا کوتاه تحقق بخشد. لذا در کنار تحول ناخودآگاه جامعه تحول آگاهانه ضروری است. تحول آگاهانه توسط آن روشنفکر مردمی انجام میگیرد که وجود خود را پلکان تکامل میکند.
⏺ از جناب آقای دودانگه بابت ارسال این اثر به این کانال سپاسگزارم. ایشان در این جمع شرف حضور دارند و در باب این اثر نقد و نظری از جانب دوستان اگر باشد پاسخگو خواهند بود.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 نوبت کتاب
⏺ کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
📚 تشیع و قدرت در ایران - جلد چهارم
(از فدائیان اسلام تا انقلاب اسلامی)
✍️ دکتر بهزاد کشاورزی
#کتابخانه
لینک دریافت جلد اول
لینک دریافت جلد دوم
لینک دریافت جلد سوم
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 آشنایی با ایسمها 6️⃣5️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ تاریخگرایی (هیستوریسم) Historicism
این نظریه که تا حدودی توسط فیلسوف آلمانی گئورگ هگل (1770-1831) ارائه شد، پدیدههای اجتماعی را پیامد تاریخ میداند و از این جهت آنها را تنها با درک رویدادها، شرایط و زمینههای تاریخی- از جمله گرایش به کنشهای انسانی برای واکنش به هر آنچه که قبلا رخ داده است (همانند «تز، آنتیتز و سنتز» مارکسیسم) قابل درک میداند. این نظریه در تضاد با نظریهی تقلیلگرایانه است که به تأثیر اصول بنیادی [پدیدهها در درک آنها] قائل است.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 فلسفهی تاریخ هگل 🎬
#Hegel
#Philosophy_of_History
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 لزوما موافق رفتار حاضران در سالن با پروفسور سمیعی جزو برترین جراحان مغز و اعصاب جهان نیستم اما این یعنی در حال حاضر مسألهی اول ایران بویژه بعد از جریانات 1401 "یا با مردم یا در برابر مردم" شده است و این مشخصا در مواجهه با رویکرد دیرینهی "یا با من یا هیچکس دیگر" حکومت بوده و است که به این شکل معنی و مفهوم و مصداق یافته است.
#پروفسور_سمیعی
#با_مردم
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 در آستانۀ انتخابات مجلس و انتخاب انتخابشدگانی دیگریم! اساسا بر اصل انتخابِ انتخاب ایرادی نیست، بهرحال باید معیارهایی داشت و بر اساس آن صافیهایی کاشت تا هر حقیری بدینسادگی بخود اجازه ندهد به جایگاه شامخ وکالت ملت چشم دوزد و احیانا هوا و هوسی در آن بپرورد اما مهمست اینکه این معیارها چه باشند و متوجه منافع که باشند و از سوی که اعمال شوند. بدیهیست اگر ریش و قیچی دست حکومت باشد هرگز بهر که بخواهد بیاید و در دفاع از حق ملت در برابرش شاخ شود امکان حضور نخواهد داد. بیجهت نیست در حوادث 1401 از سنگ صدا درآمد از مجلس نه! بلکه برعکس حضرات در صحن تحصن کردند و در حمایت از حکومت شعارها دادند و رسما خواستار اعدام معترضان و حبس 15-10 سال منتقدان شدند! اینها واقعا نمایندۀ مردماند؟! اما اگر که مردم خود نمایندۀ خود را بر اساس منافع و معیارهای خود انتخاب کنند و با رأی قاطع به مجلس بفرستند مجلس مردمی بر حق محقق و روابط ملت و حکومت به اعتدال خواهد گرایید. این مهم مستلزم وجود تشکلات مردمی و هستههای تصمیمساز در متن و بطن مردم است؛ بدون تشکلات مردمی مردمسالاری تا ابد سرابی بیش نخواهد بود! بیمایه فطیر است!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 نوبت کتاب
⏺ کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
📚 تشیع و قدرت در ایران - جلد سوم
✍️ دکتر بهزاد کشاورزی
#کتابخانه
لینک دریافت جلد اول
لینک دریافت جلد دوم
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 آشنایی با ایسمها 5️⃣5️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ لذتگرایی (هدونیسم) Hedonism
هدونیسم یعنی تعقیب لذت و تمرین خودخواهی و خودارضایی؛ یک چنین رویهای اگرچه بیتردید تجربهای به قدمت بشریت دارد با اینحال خود این اصطلاح (از واژهی یونانی hedone به معنای لذت) در اواسط قرن نوزدهم ابداع شد. هدونیستها (لذتگرایان) در دوران مدرن اغلب به عنوان جویندگان خودخواه لذتهای جسمانی برای خویش شناخته میشوند اما در یونان باستان مفهوم لذتگرایی بیشتر با آرامش و شادی فکری همراه بود تا لذتهای جسمانی؛ به استثناء آریستیپوس1 که مشخصا برای شهوانیت ارجحیت قائل بود باقی بویژه اپیکور2 بر این باور بودند که آرامش از خرد و فضیلت ناشی میشود.
1. Aristippus (435-356BC)
2. Epicurus (341–270BC)
⏺ توضیحات مترجم:
در مورد آریستیپوس حق است این توضیح را اضافه کنم که او هرگز مبلغ لذتگرایی بی قید و بند شبیه آنچه که امروزه روز رایج است نبود بلکه مشخصا قید و بندهایی بر آن داشت. اصل بنیادی فلسفهی او این باور او بود که لذت تنها خیر ممکن است و باقی هرچه که هست نسیه است با این حال بلافاصله میافزود که حتما باید مراقب بود در این راه هیچ آسیبی به کسی نرسد و مدام هشدار میداد که لذتگرایی ضرورتا باید با "خویشتنداری اخلاقی" تعدیل شود. بر این اساس است که فلسفهی او به "لذتگرایی اخلاقی ethical hedonism" معروف است. جملهی معروف او این بود که "من مالکام نه مملوک! ... بهترین کارها تسلط بر لذتها است نه پرهیز از آنها". آریستیپوس که شاگرد سقراط بود بخاطر این طرزتلقیها شدیدا مورد انتقاد سقراط و افلاطون و باقی پیروان بود.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)