@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیقتر به مباحث امروز تماس با ما: 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیسبوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo
«موضوع قسمت سوم از مجموعه گفتوگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان دربارهی جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران، دوگانهی ایرانیان داخل ایران و خارج از کشور است.»
aasoo.org/fa/podcast/5009
@NashrAasoo 🔻
ایجاد نهادهای حکومتی برای ترک بیحجابی فکر تازهای در ایران نیست. حدود چهل سال پیش شورای عالی قضائی لایحهای تهیه کرده بود که بر اساس آن قرار بود اردوگاههایی ایجاد کنند «برای بازسازی خانمها و آقایانی که دچار مرحلهای از فساد اخلاقی هستند ... تا چند ماه آنجا بمانند، درس بخوانند و کار هم بکنند. خرجشان را هم باید خودشان بدهند. اینها نوعاً از قشر مرفه هستند و با پولهایی که یا شوهرشان دزدیده یا خودشان، اینجوری بار آمدهاند.»
aasoo.org/fa/articles/5007
@NashrAasoo 🔻
پیشگام ایرانی: استقبال جنبش حق رأی زنان بریتانیا از طاهره، ۱۹۱۳-۱۹۱۰🔻
✍ انتشار گزارشهای اولیه دربارهی طاهره نشان میدهد که او در دوران حیاتش حتی در خارج از ایران شخصیتی شناختهشده بود. این مطالب همچنین نشان میدهد که اتهامات ساختگی مبنی بر بیاخلاقی و خشونتورزی، که به وفور در نوشتههای بعدی در ایران علیه طاهره مطرح شد، در همان دورانِ حیاتش نیز بهطور گسترده پخش شده بود. سرانجام، گرچه این متون صریحاً طاهره را مبارز حقوق زنان معرفی نمیکردند، اما به وضوح او را فردی نشان میدادند که هنجارهای جنسیتی را شکسته و اقداماتی انجام داده است که اکثر زنان ایرانی در آن زمان جرئت یا توان انجام آن را نداشتند.
✍ از اوت ۱۹۱۱، عبدالبهاء، رهبر آیین بهائی، مجموعهای از سفرها را به غرب آغاز کرد که دو سال و نیم به طول انجامید. او در این سفرها، ارتباطات فعال و مستمری با عموم مردم و بهویژه با جنبشها و سازمانهایی که در تغییرات اجتماعی پیشرو بودند، برقرار کرد.تماسهای عبدالبهاء با جنبش حق رأی زنان در اروپا و آمریکای شمالی یکی از برجستهترین ویژگیهای این دوران است، نه تنها به دلیل موضعگیریِ قاطع و مکرر او در حمایت از حقوق زنان، بلکه همچنین به این دلیل که او تقریباً با همهی رهبران سازمانهای مهمِ حق رأی زنان در بریتانیا و ایالات متحده، دیدار و گفتوگو کرد. همزمان با این تماسها با عبدالبهاء، رسانههای حامیِ حق رأی زنان شروع به انتشار اطلاعاتی دربارهی طاهره کردند. یکی از اولین نمونهها مقالهای بود که تنها چند روز پس از ورود عبدالبهاء به لندن در سال ۱۹۱۱ در نشریهی «کشورهای مشترکالمنافع مسیحی» منتشر شد. در ۱۳ سپتامبر، همین بخش مقالهای تکستونی دربارهی طاهره منتشر کرد. اطلاعاتِ ارائهشده دربارهی زندگیِ او نسبتاً مختصر بود، اما مقدمهی این نوشته شایان توجه است زیرا نویسنده، طاهره را پیشگام فمینیسم مدرن معرفی میکند. اندکی پس از انتشار این مقاله، رسانههای سه سازمان اصلیِ حق رأی زنان در بریتانیا (اتحادیهی ملی حق رأی زنان، اتحادیهی اجتماعی و سیاسی زنان و اتحادیهی آزادی زنان) متون مختلفی را به طاهره اختصاص دادند.
✍ کری چپمن کت، رئیس اتحادیهی بینالمللی حق رأی زنان و انجمن ملی حق رأی زنان آمریکا، در سخنرانیِ آغازین خود برخی از پیشرفتهای جنبش فمینیستی در ایران را مرور کرد و سخنان زیر را درباری طاهره بر زبان راند:
«چه همزمانیِ سرنوشتسازی بود که در سال ۱۸۴۸، در حالی که زنان آمریکایی در حال پایهگذاری نخستین جنبش سازمانیافتهی حق رأی زنان بودند، این زن ایرانی [طاهره] حجاب از رخ برداشت و علیه تمامی اصول اسلام که زنان را در جایگاه فرمانبرداری قرار میداد، طغیان کرد. فصاحت او، به آنها که میترسیدند، شجاعت بخشید و زنان او را سرمشقِ خود قرار دادند ... بیتردید بهائیان بیش از هر جا بر ایران تأثیر گذاشتهاند و در آنجا یاد قرةالعین هنوز زنده است، زیرا او امیدی جاودان در دلزنان سرزمینش برانگیخت.»
@NashrAasoo 💭
قتلهای زنجیرهای ــ اکبر سعیدی سیرجانی
🎧امید رضایی
«در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در ماه آذر دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، که در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این سؤالات است که آنها چه کردند و چه میراثی از خود بهجای گذاشتند؟»
🔸 پادکستهای آسو در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
@NashrAasoo 💭
بشنوید: یک کتاب: «معمای نظم زندان»
📚 چرا نظم اجتماعی در زندانهای دنیا بهشدت با یکدیگر تفاوت دارد؟ چه ویژگیهایی شیوهی ادارهی زندانها در کشورهای اروپای شمالی را از دیگر جوامع متمایز میکند؟ دیوید اسکاربک، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه براون، در کتاب تحسینشدهی «معمای نظم زندان: چرا زندگی پشت میلههای زندان در گوشه و کنار دنیا متفاوت است؟» (The Puzzle of Prison Order: Why Life Behind Bars Varies Around the World) به چنین پرسشهایی پاسخ میدهد. در این قسمت از پادکست «یک کتاب» در گفتگو با عرفان ثابتی، پژوهشگر علوم اجتماعی، به معرفی و بررسی این کتاب میپردازیم.
▪️پادکستها و نسخهی شنیداری مقالات ما را در وبسایت آسو و همچنین در شبکههای اجتماعی و اپهای پادخوان با شناسهی NashrAasoo بشنوید.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
ناممکنی درخشان 🔻
✍️ در طول تاریخ ادبیات، دو گروه به زبان مادری خود ننوشتهاند یا نتوانستهاند بنویسند. برای برخی از شاعران و نویسندگان این کار انتخابی منطقی و عقلانی بوده است و برخی هم بنا بر ضرورت نتوانستهاند. اجازه بدهید برای هر مورد مثالی بزنم.
امیل چوران ــ چورانِ «هزیمتیافتهیِ ابدی» ــ دربارهی زبان میگوید:
اگر میشد به کبوتر نامهبری جغرافیا یاد داد، پرواز ناآگاهانهی مستقیم به مقصدش برایش ناممکن میشد.
نویسندهای که زبانش را تغییر میدهد در موقعیت همین کبوتری قرار میگیرد که دانش جغرافیا درماندهاش کرده است.» درست است، حق با چوران است: در این حالت چیزی باعث پیچیدهتر شدن شرایط میشود، چیزی تیره و مبهم.
سیر زبانی خودم را اینطور میتوانم توصیف کنم: کودکی را به دایهای میدهند یا تا چشم باز میکند خود را در دامان دایهای میبیند؛ او دایهاش را دوست دارد و تصور میکند مادرش است. رابطهی من با زبان ترکی همینطور است. عاقبت، حس غربت به عشق مبدل شد. این زبان پتوی نوزادی من است: بوی تخم خشخاش و ماهی میدهد. مزهاش مانند زیتون است.
خشونت خانگی، دردی که درمان دارد
«بیرون آمدن از چرخهی خشونت خانگی برای هیچکس آسان نیست. شاید مهمترین کلید رهایی این باشد که هم بدانیم چه رفتارهایی مصداق خشونت است و هم در اطرافمان آدمهای امنی داشته باشیم که بتوانیم از آنها کمک بگیریم. پیمودن این مسیر برای زنانی که استقلال مالی ندارند، گرفتار قوانین تبعیضآمیزند، و از حمایتهای مالی و معنویِ دولت و نهادهای اجتماعی بیبهرهاند، هم بسیار سختتر است. اما وقتی به زندگیِ زنانی نگاه میکنیم که بهرغم همهی این موانع توانستهاند چرخهی خشونت را در ایران بشکنند، آنگاه میتوان مطمئنتر گفت که خشونت خانگی درد بیدرمان نیست.»
@NashrAasoo 💭
چرا از جنگ دست برنمیداریم؟🔻
✍️ اووری استاد تاریخ در دانشگاه اِکسِتِر در بریتانیا است و چندین کتاب پرفروش و در عین حال بسیار دقیق و موشکافانه، عمدتاً دربارهی جنگ جهانیِ دوم، نوشته است. او کتابِ جدیدش را نوعی فضولی خوانده است، چون آثار تاریخنگارانهی قبلیاش صرفاً متمرکز بر دو دههی قرن بیستم بود، در حالی که پژوهش جدیدش دربارهی جنگ ناگزیر چندهزاره را دربر میگیرد، و چون نوشتههای موجود دربارهی علل جنگ عمدتاً از منظر انسانشناسی، قومشناسی، بومشناسی، روانشناسی، زیستشناسیِ انسانی و باستانشناسی به این مسئله پرداختهاند، و نه از دیدگاه تاریخنگاری، که رشتهی تحصیلیِ خودِ اووری است. البته او نادیده گرفتنِ تاریخنگاری را به درستی «عجیب» میخوانَد. همهی ما باید سپاسگزارِ او باشیم که تصمیم گرفته است که فضولی کند، زیرا نتیجهی این کار کتابی واقعاً خواندنی است که بر خلاف اکثر آثار موجود از ارائهی پاسخهای سطحی و سادهانگارانه خودداری میکند.
✍️ اووری به طور روشمند از استناد به نمونههایی که صرفاً به درد سخنوری و لفّاظی میخورَد خودداری میکند و در عوض به مثالهای واقعاً شاخص اشاره میکند. ارزش این امر بیش از هر زمانِ دیگری وقتی آشکار میشود که در فصل «عقیده» به سراغ دین میرود. او در آغاز به تغییر تاریخنگاریِ جنگهای صلیبی اشاره میکند: تاریخنگاران در ابتدا بر انگیزههای معنوی تأکید میکردند و بعد بر انگیزههای مادی تمرکز کردند و سرانجام دوباره به سراغ انگیزههای معنوی رفتند. در مورد جنگهای آزتکها باید گفت که آزتکها انگیزههای مادی داشتند اما این انگیزهها فرعی بود. آنها اسرا را صرفاً برای بقای خود قربانی میکردند: اگر به خدای خورشید، هویتْزیلوپُچْتْلی (و نه فقط خدای زمین، تلالتِئوتل، که اووری از آن نام میبرَد) به اندازهی کافی خون نمیرسید، همه را نابود میکرد. با وجود این، در سرزمینی عاری از حیواناتِ اهلی، جنگجویان و خانوادههایشان برای تأمین پروتئینِ لازم به خوردن اجسادی میپرداختند که از صحنِ قربانگاه هرمیشکل به پایین پرتاب میشد. بنابراین، تلاشِ زیاد برای به اسارت گرفتن و قربانی کردنِ پرطول و تفصیلِ قربانیان کاملاً عاری از نفع شخصی نبود.
✍️ اووری ابتدا از قول مارگارت میدِ همیشه ناآگاه میگوید که «جنگ را هم میتوان مثل بردهداری منسوخ کرد.» (همین الان تعداد زیادی برده را در منطقهی فِزان در لیبی به فروش گذاشتهاند.) سپس او سخنی از داگلاس فرای، انسانشناس آمریکایی، را نقل میکند: «کارِ شاقی که باید انجام دهیم این است که داروغه و قاضی را به غرب وحشیِ جهانی بیاوریم.» من داروغه نیستم اما مسئولیتِ تأمین امنیتِ بعضی کشتیهای تفریحی در «آبهای مملو از دزد دریایی» در جنوبشرقیِ آسیا را بر عهده داشتم. طی آن مدت فهمیدم که دولتهای کاملاً قانونمدار نه تنها حاضر نیستند که برای تعقیب و بازداشتِ دزدانِ دریایی خود را به خطر بیندازند بلکه حتی اگر دزدان دریایی را به رؤسای بندرگاهها تحویل دهید این دولتها با زندانی کردن آنها موافقت نخواهند کرد.
@NashrAasoo 💭
چرا زنان مستقل و تحصیلکرده هم در رابطهی خشونتآمیز میمانند؟
«مهمترین گام برای کمک کردن به زنان برای تمام کردن یک رابطهی خشونتآمیز، فرهنگسازی و آگاهی رساندن به آنها برای شناخت روابط خشونتآمیز و نحوهی رها شدن از آنها است. آگاهیرسانی بدون مقصر جلوه دادن زنان خشونتدیده و قضاوت کردن آنها، بدون این که نوک نیزه را طرف زن خشونتدیده ببریم، و بدون دادن حس شرمساری به آنها.»
aasoo.org/fa/articles/274
@NashrAasoo 🔻
نامهی سعید مدنی از زندان دماوند 🔻
🔸 این نامه از سعید مدنی پاسخ به یادداشتیست که آصف بیات در اردیبهشتماه امسال در نقد نظرات او نوشته بود و در آسو منتشر شده است.
✍️ آقای دکتر آصف بیات عزیز
با سلام و احترام بسیار،
نقد و ارزیابی شما دربارهی نکات مطرحشده در گفتوگو با دوست و همبند، آقای حسین رزاق را دریافت کردم و از اینکه بهرغم انبوه گرفتاری و مشغلههای علمی وقت خود را مصروف نگارش آن کردید، سپاسگزارم.
نخست مایلم تأکید کنم که از این نقد نیز مانند دیگر آثار شما بسیار آموختم و با بسیاری از نکات آن همدلی دارم. لذا اگرچه من نیز مانند شما آرزو دارم روزی روی نیمکت پارکی یا در محیط امنی بنشینیم و از نزدیک و چهرهبهچهره دربارهی مسائل ایران و جنبش دموکراتیک گفتوگو کنیم، اما از آنجا که بحث دربارهی مسائل درون جنبش دموکراتیک مردم ایران را نمیتوان به آینده موکول کرد و تلاش برای پاسخ به مسائل کنونی را وظیفهای ملی و اخلاقی در برابر همهی علاقهمندان به ایران فردا میدانم، فرصت را مغتنم شمرده و بهرغم محدودیتهای زندان در تبعید و همینطور به قصد بهرهمندی بیشتر از نظرات شما نکاتی را به عرض میرسانم...
✍️ حاملان هر دو استراتژیِ انقلاب و گذار وضعیت نامطلوبِ موجود را محصول ساختار اقتدارگرا و غیردموکراتیک میدانند و دربارهی ساختاری بودن بحرانها و نابسامانیهای موجود توافق دارند و در تحلیل نهایی فقر، نابرابری، تبعیض و آپارتاید، فساد، توسعهنیافتگی و امثال آن را ساختاری میدانند و راهی جز تحول و تغییرات ساختاری برای آن سراغ ندارند؛ اما دربارهی مسیر تغییر، مشی تغییر، اصول حاکم بر تغییر، شتاب تغییر، هدف و چگونگی و سازوکار تغییر اختلافات جدی دارند.
✍️ در واکنش به انتخاباتْ گذارطلبان در حد فاصل انتخاباتگراییِ رفرمیستها و ضد انتخاباتگرایی انقلابیها قرار دارند. رفورمیستها طرفداران پروپاقرص انتخابات با هر استانداردی هستند که البته مبتنی بر نوعی مغالطه است: مغالطهی انتخاباتگرایی رفرمیستها در پی راستنمایی استدلال و استنتاج غلط آنها است. مقدمهی صحیح رفرمیستها برای انتخاباتگرایی عبارت است از اینکه «انتخابات شیوهی پیشبرد مسالمتآمیز روند دموکراسیسازی است»، و نتیجهگیری غلطشان این است که: «هر مناسک انتخاباتی به دموکراسی میانجامد». به عبارت دیگر آنها فراموش میکنند که فقط انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه (اگرچه نسبی) میتواند نویددهندهی دموکراسی باشد و لذا فقط انتخاباتی به دموکراسی ختم میشود که متضمن سه مشخصهی اصلی یعنی ۱) برابری در مشارکت سیاسی، ۲) رقابت آزاد و عادلانهی سیاسی و ۳) مشروعیت ایدهی حاکمیت مردم بر سرنوشت سیاسی خود باشد.
@NashrAasoo 💭
جنگ تمام شد اما سربازگیری از کودکان هنوز ادامه دارد
✍️ علیرضا، که در پانزده سالگی راهیِ جبهه شد، یکی از ۵۵۰ هزار کودک زیر ۱۸ سالی است که در جنگ هشت سالهی ایران و عراق لباس رزم به تن کردند، سلاحهایی گاه همقد خودشان به دست گرفتند و راهیِ خط مقدم شدند. ۳۶ سال پیش جنگ تمام شد، اما حکومت ایران همچنان در هنگام درگیریها و منازعات مسلحانه کودکان را به میدان میفرستد. نگاهی به سیاستهای تبلیغی و آموزشیِ جمهوری اسلامی نشان میدهد که پسربچههای مدرسهای همچنان از دیدگاه حکومت ایران، سربازانی آمادهی اعزام به میدان جنگ و درگیری محسوب میشوند. برای مثال، محمد بطحایی، وزیر پیشین آموزش و پرورش، در اردیبهشت ۱۳۹۸ به صراحت از ۱۴ میلیون دانشآموز بسیجی بهعنوان نیروهایی آمادهی جنگ و «جانفشانی» نام برد.
@NashrAasoo 🔺
مسعادت بدرخان، زنی در تقاطع دو ناسیونالیسم🔻
🔸 طی پژوهشی تاریخی به قصد بازسازیِ بخشی از تاریخ زنانهی سدهی گذشته در خاورمیانه، به نام زنانی برخوردم که نام و امضاء و دستنوشتهها و مقالاتشان در میان انبوه برگههای آرشیوی موجود بود اما از خودشان اثری نبود و حتی تصویر بعضی از آنها از عکسها هم حذف شده بود. مدت زیادی طول کشید تا بتوانم به مدد تکهکاغذهای قدیمیِ برجامانده از این زنان دنیای اطرافشان را بازسازی کنم و نام دوستان و خویشاوندانشان را بیابم. مدت زیادی طول کشید تا بتوانم به مدد تکهکاغذهای قدیمیِ برجامانده از این زنان دنیای اطرافشان را بازسازی کنم و نام دوستان و خویشاوندانشان را بیابم. آلبوم عکسهای مجامع، گروهها و انجمنهایی را که این زنان در آن عضویت داشتند زیر و رو کردم تا شاید اثری از آنان پیدا کنم. به تعدادی از قبرستانهای شهرهای محل سکونتبعضی از این زنان رفتم، به این امید که نام و نشانی از آنها روی سنگ قبرها بیابم. اما هرچه پیشتر میرفتم، بیشتر با جای خالیِ آنها روبهرو میشدم.
🔸 من تصمیم گرفتم که به جای دنبال کردن ردپای زنانِ مورد نظرم در میان انبوه آرشیوها ــ که بسیاری از آنها به علت جنگ، فروپاشی حکومت مرکزی، آشوبها و شورشهای اوایل قرن بیستم و همچنین اختلافاتِ دولت تازهتأسیس ترکیه با اقلیتهای دینی و قومی، ناقص، محذوف یا خارج از دسترس پژوهشگران بود ــ مسیر گم شدن این زنان را دنبال کنم. روزنامهی دنیای زنان در ۴ آوریل ١٩١٣ میلادی توسط گروهی از زنان عضو «انجمن مدافع حقوق نسوان عثمانی» تأسیس شد. بر اساس آرشیوهای برجامانده، هدف این زنان از انتشار روزنامه آگاهیِفزاییِ زنان و توانمندسازیِ آنان برای حضور فعال در جامعه، افزایش دسترسی زنان به تحصیل و کارِ با حقوق، لغو قانون تعدد زوجات و اصلاح قوانین پوشش، بهویژه در مورد حجاب زنان مسلمان، بود. دنیای زنان در اصل اولین مجلهی فمینیستی ــ بر اساس تعاریف امروزی از فمینیسم ــ بود که در سراسر امپراتوری عثمانی منتشر میشد.
🔸 مسعادت بدرخان یکی از اعضای تحریریهی روزنامهی دنیای زنان است که به زبان ترکیِ عثمانی منتشر میشد. علاوه بر این، او سردبیر ضمیمهای است که از شمارهی ۱۲۱ تحت همین عنوان و به زبان فرانسوی به روزنامهی اصلی اضافه میشود. هرچند او از اعضای انجمن مدافع حقوق نسوان عثمانی است اما در روزنامه و اسناد مرتبط با انجمن هیچ اطلاعاتی دربارهی او وجود ندارد. با وجود این، همانطور که از نام خانوادگیاش پیداست، او به یکی از طوایف مشهور کُرد تعلق داشته است. من در بررسیِ شجرنامهی بدرخانها موفق نشدم که اطلاعات دقیقی دربارهی مسعادت، پدر یا دیگر اعضای خانوادهی پدریاش به دست آورم. اولین مقالهی مسعادت بدرخان در ۱۲ اوت ۱۹۱۳ در روزنامه دنیای زنان منتشر شد و پس از آن تا ۳۰ ژوئیهی ۱۹۱۴ در مقالاتی با عنوان «زن در خانه و اجتماع» به بازتعریف زنانگی در دنیای جدید و لزوم تغییر نگرشها به مسئلهی زنان و حقوق آنها در قانون، خانواده و جامعه پرداخت.
@NashrAasoo 💭
گفتگو با پرستو فروهر، به زودی از آسو...
@NashrAasoo 💭
«حسین علیزاده چهرهی نامدار موسیقی کلاسیک معاصر ایران، روز شنبه اول مهرماه از یک مجموعهی پژوهشی و آموزشی با عنوان «دستگاههای موسیقی ایران» رونمایی کرد که چندین سال روی آن کار کرده است. اثری که برخی از آن با عنوان «ردیف حسین علیزاده» هم یاد میکنند. او بر اساس تمام گوشههای موسیقی دستگاهی ایران ۳۰۲ قطعه آهنگسازی کرده که طی ۴۵ ماه با حضور ۴۳ نوازنده و خوانندهی ایرانی اجرا شده و به مرحله انتشار رسیده است. هدف اصلی این مجموعه آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی با جزئیات و متعلقاتش است.»
aasoo.org/fa/podcast/4978
@NashrAasoo 🔻
الیاس خوری رماننویس پرآوازهی لبنانی و متفکر و نویسندهای بود که دغدغهی سیاست لبنان و فلسطین را داشت. او در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، در سن ۷۶ سالگی، درگذشت. ایلان پاپه دانشمند علوم سیاسیِ اسرائیلی و نویسنده، حامی برجستهی آرمان فلسطین و منتقد سرسخت اسرائیل است. این متن برگرفته از گفتگویی انتشارنیافته بین ایلان پاپه و الیاس خوری است که در ۱۷ فوریهی ۲۰۲۲ انجام گرفته است. این گفتگو در ماه آتی در کتاب فلسطین در جهانی پرلهیب منتشر خواهد شد. این کتاب شامل مجموعهای از گفتگوها با اندیشمندان پیشرو دربارهی جنبش حمایت از فلسطینیان است.
aasoo.org/fa/articles/4975
@NashrAasoo 🔻
روانپزشکی در خدمت قدرت: زنان، دیوانهانگاری و سرکوب 🔻
✍️ با گذشت زمان، تعریف و کاربرد مفهوم جنون نه تنها تحت تأثیر ساختارهای فرهنگی و اخلاقی جوامع قرار گرفت، بلکه به ابزاری در دست قدرت برای کنترل و سرکوب افراد و گروههای مخالف تبدیل شد. این تحول از جداسازی افراد «غیرعادی» در تیمارستانها به نظارت و بازسازی اخلاقی آنان نشان میدهد که روانپزشکی، بهجای تمرکز بر درمان، در مواردی در خدمت ساختارهای قدرت و نظم اجتماعی درآمده است. در این فرآیند، جنون به ابزاری برای تحمیل هنجارها و حذف کسانی که تهدیدی برای «هنجارها» بهشمار میرفتند، بدل شد. این انحراف از رسالت درمانی روانپزشکی بهویژه در حکومتهای توتالیتر و در قالب استفادهی سیاسی از روانپزشکی نمود بیشتری یافت، جایی که تشخیصهای روانی نه برای درمان، بلکه برای سرکوب مخالفان سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شد.
✍️ در دنیای سیاست، سوءاستفاده از روانپزشکی یا همان «روانپزشکی تنبیهی» به بهکارگیریِ نادرست تشخیصها، بازداشتها و درمانهای روانپزشکی بهمنظور سرکوب حقوق بشر و کنترل افراد مخالف اشاره دارد. در این فرآیند، روانپزشکی از یک ابزار درمانی به ابزاری برای اعمال قدرت تبدیل میشود، بهویژه در رژیمهای توتالیتر که برای حذف مخالفان سیاسی و اجتماعی از آن بهره میبرند. در این نوع حکومتها، برچسب «بیماری روانی» بهطور سیستماتیک به مخالفان منتسب میشود تا نظرات و رفتارهای آنان را غیرعقلانی و بیاعتبار جلوه دهد و به این ترتیب، همزمان با نابود کردن اعتبار سیاسی افراد، آنان را از صحنهی اجتماعی حذف کنند. تاریخ معاصر شاهد نمونههای فراوانی از این سوءاستفادهها بوده است، که در آن رژیمهای اقتدارگرا و توتالیتر، از جمله در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، آلمان نازی، چین و کوبا از روانپزشکی بهعنوان ابزاری برای سرکوب و کنترل استفاده کردهاند. حتی در کشورهایی چون آمریکا و کانادا نیز مواردی وجود دارد. در این کشورها، مخالفان سیاسی بهویژه از طریق تشخیصهای نادرست روانپزشکی، در بیمارستانهای روانی حبس و بهطور غیرقانونی تحت درمانهای اجباری قرار میگرفتند.
✍️ در سالهای اخیر، نمونههای متعددی از سوءاستفادهی روانپزشکی در ایران گزارش شده است. یکی از تکاندهندهترین موارد، بهنام محجوبی، زندانی عقیدتی و از دراویش گنابادی بود. او که به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود، بهرغم بیماری، بازداشت و زندانی شد. از زندان به بیمارستان روانی منتقل و در آنجا با عنوان «درمان روانی» شکنجه شد و سرانجام در اثر مسمومیت دارویی درگذشت. او در تماس تلفنی گفته بود: «میگویند شما باید مثل سگ اینجا بمیرید».
@NashrAasoo 💭
مستندسازی که تروریستها را فریب داد
این پسربچه اسامه نام دارد و پدرش، معروف به ابو اسامه، یکی از جنگجویان «جبههی نصرتِ» سوریه، وابسته به القاعده، است. فیلمِ دِرکی این پدر و پسر، خانوادهی آنها و دارودستهی آدمکشهای دوروبرشان را در حال جابهجایی در جهنم بیقانون شمال سوریه، آن هم در اوج جنگ داخلی این کشور، دنبال میکند. درکی، یک کرد سوری که از جنگ گریخته و در آلمان سکنا گزیده، برای این که بتواند این فیلم را بسازد چنین وانمود کرد که مستندسازی همدل با جهادگران است و برای سالها اعتماد کامل جنگجویان جبههی نصرت را جلب کرد. این مستند با آرامشی ترسناک و به شیوهای حیرتآور اما خودمانی از انگیزهی آدمهای معمولیای که عاشق سینهچاک قتلعام میشوند، پرده برمیدارد. در سفر اخیر درکی به نیویورک سیتی به دیدار او رفتم و دربارهی روند شگفتانگیز فیلمبرداری از آموزش آدمکشی به پسربچهها و به خطر افتادن زندگیاش به علت ساختن این فیلم حرف زدیم.
aasoo.org/fa/articles/1764
@NashrAasoo 🔺
«در آغاز قرن بیستم، جنبش حق رأی زنان در بریتانیا بخشی از گفتمان و کوششهای تبلیغاتیِ خود را به حفظ و زنده نگه داشتن یاد و خاطرهی بعضی از زنانِ برجسته اما کمتر شناختهشدهی گذشته اختصاص داد. برای دورهی بسیار کوتاهی در سالهای پیش از جنگ جهانی اول، یک استثنای کوچک قاعدهی اروپاییبودنِ قهرمانان را نقض کرد. جنبش حق رأی زنان در بریتانیا زنی ایرانی را که در دوران مدرن زندگی کرده بود، به جایگاه قهرمانانِ خود افزود. این زن قرةالعین معروف به طاهره بود.»
aasoo.org/fa/articles/5006
@NashrAasoo 🔻
برای خورشیدی که از بالای چوبهی دار طلوع نکند؛ آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی🔺
«آنجلا دیویس، پژوهشگر نامدار فمینیست و فعال سیاسی آمریکایی، از اوایل سال ۱۹۷۰ فعالیت خود را در زمینهی حمایت از زندانیان سیاسی و مبارزه با حکم اعدام آغاز میکند و در همان سال خودش نیز به جرم مشارکت در آدمربایی و قتل، زندانی و محکوم به اعدام میشود و کارزارهای جهانیِ گستردهای در حمایت از او و لغو حکم اعدام شکل میگیرد. مستند «آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی را آزاد کنید»، ساختهی شولا لینچ، و کتاب خودزندگینامهی در اسارت زنجیرها و خوکها، نوشتهی آنجلا دیویس، منابع سودمندی هستند که به ما نشان میدهند چطور آنجلا دیویس به چهرهای جهانی برای مبارزه علیه اعدام زندانیان سیاسی بدل میشود. در این مقاله با ارجاع به فیلم و کتاب میکوشم توضیح دهم که چرا در این دوران سیاه که هر روز خورشید از بالای چوبهی دار در زندانهای ایران طلوع میکند، همبستگی اجتماعی با زندانیان سیاسی امر ضروری و مهمی به شمار میرود و تلاش برای نجات جان محکومان به اعدام، بخشی از مبارزه برای عدالت است.»
@NashrAasoo 💭
کتاب «معمای نظم زندان: چرا زندگی پشت میلههای زندان در گوشه و کنار دنیا متفاوت است؟» نوشتهی دیوید اسکاربک، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه براون موضوع این قسمت از پادکست یک کتاب است.
aasoo.org/fa/podcast/5001
@NashrAasoo 🔻
«سالها است که از من میپرسند «چرا به زبان کردی نمینویسی؟» پرسش بجایی است زیرا کردم و به زبان ترکی مینویسم. مطمئنم که این پرسش باز هم تکرار خواهد شد. در چنین مواقعی نفس عمیقی میکشم و میکوشم پاسخی بدهم. اگر فردی فرانسوی این پرسش را مطرح کند مطمئنم که میتوانم چند روز متوالی دربارهاش صحبت کنم. اما معمولاً این کردها و ترکها هستند که چنین پرسشی را میپرسند. این پرسش در اصل پرسشی سیاسی است؛ همیشه برایم روشن است که افرادی که این پرسش را مطرح میکنند خودشان میتوانند جوابش را بدهند، حتی مفصلتر از خود من. صادقانه بگویم که هر اندازه هم که نیت پرسشگر خیرخواهانه بوده، همیشه به نظرم این نه یک پرسش بلکه یک شیطنت بوده است.»
aasoo.org/fa/articles/4963
@NashrAasoo 🔻
درسگفتارهای عباس امانت دربارهی تاریخ ایران ــ سخن آخر
🔸 در این سلسله درسگفتارها، عباس امانت، استاد بازنشستهی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
🔸 پیشگفتار
🔸 درس اول: بوم و بر
🔸 درس دوم، ایران و انیران
🔸 درس سوم، درگاه و دیوان
🔸 درس چهارم، دین و دولت
🔸 درس پنجم، بازار و میدان
🔸 درس ششم، بیرون و اندرون
🔸 درس هفتم، رزم و بزم
🔸 درس هشتم، دنیا و آخرت
🔸 پادکست درسگفتارها در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
«اکنون سرخط اخبار به دو جنگِ تمامعیار (در اوکراین و غزه) اختصاص یافته و جنگهای داخلیِ احتمالاً مرگبارتری هم در آفریقا در جریان است. در چنین شرایطی، احتمالاً کتاب جدید ریچارد اووِری توجهی را که در خور آن است برخواهد انگیخت، بهرغم این واقعیت که آثار منتشرشده در این حوزه از مدتها قبل مایهی دلسردیِ نویسندگان و خوانندگان بوده است.»
aasoo.org/fa/books/4981
@NashrAasoo 🔻
خشونت در خانه: تحمل يا طلاق؟
الهام سالها در رابطهاى خشونتآمیز و آزاردهنده با شوهرش زندگی کرد، تا این که تصمیم به جدایی گرفت و زندگی جدیدی برای خود ساخت. این زن تحصیلکرده، شاغل، و مستقل تجربهی خود از مواجهه با یک رابطهی آزاردهنده و رهایی از آن را روایت میکند.
@NashrAasoo 🔻
«شواهد متعدد نشان میدهد جمهوری اسلامی مدتها است به تدریج تسلط بر ذهن و قلب ایرانیان را از دست داده و اکنون فقط به تسلط بر جسم و جان و زندگی فیزیکی و بدن مردم رضایت داده است...بنابراین همانطور که چند سال پیش در جایی گفتم ضرورت تغییر از در و دیوار ایران میبارد و جامعهی ایران سالها پیش حرکت خود را برای ساختن جامعهای دموکراتیک آغاز کرده است و اکنون در میانهی راه بیش از هر زمان نیازمند هوشیاری و شناخت مسیر تغییر کمهزینهتر و نتیجهی اطمینانبخشتر است.»
aasoo.org/fa/articles/4980
@NashrAasoo 🔻
پرستو فروهر، مسافر تهران
🎥 سپهر عاطفی
🔸 پرستو فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر، امسال نیز برای برگزاری مراسم یادبود فروهرها به تهران سفر کرده است. او در این گفتگو که پیش از آخرین سفرش در آبان ۱۴۰۳ انجام شده دربارهی معنای این سفر، مسیر سخت دادخواهی و چالشهای برگزاری این مراسم طی ۲۶ سال گذشته میگوید.
▶️ این گفتگو را در یوتیوب آسو ببینید.
@NashrAasoo 🔺
«مسعادت بدرخان، یکی از زنان عضو هیئت تحریریهی روزنامهی دنیای زنان است که در فاصلهی سالهای ۱۹۱۴-۱۹۲۱ میلادی و همزمان با تشکیل خاورمیانهی جدید و در تقاطع ناسیونالیسم ترک/کُرد همراه با دنیای زنانهاش گم شد. حالا من میخواهم قصهی گم شدن مسعادت بدرخان را از همین فاصلهی سیاهِ بین او و همهی مقالات، نمایشنامهها و ترجمههایی که از وی در روزنامهی دنیای زنان باقی مانده، آغاز کنم.»
aasoo.org/fa/articles/4960
@NashrAasoo 🔻
دستگاههای موسیقی ایران، در گفتوگو با حسین علیزاده ــ بخش دوم
این ابتکار حسین علیزاده نامتعارف و تجربهگرایانه است. تا پیش از این معمولاً نوازندگان مسلط یکی از ردیفها (اغلب ردیف میرزا عبدالله) را با تمام جزئیات با ساز تخصصیشان مینواختند. خود حسین علیزاده هم پیشتر همین کار را کرده بود. اما قطعهسازی بر اساس تمام اجزای دستگاههای موسیقی ایرانی به این شکل، که به نوعی یادآور ردیفنوازی است، بدعتی قابل نقد و نظر است. این گفتوگو با حسین علیزاده در تابستان سال ۱۴۰۲ و پیش از تکمیل کار بزرگ «دستگاههای موسیقی ایران» به مناسبت تولید این مجموعه ضبط شده است.
🎙 این گفتوگو با حسین علیزاده در تابستان سال ۱۴۰۲ و پیش از تکمیل کار بزرگ «دستگاههای موسیقی ایران» به مناسبت تولید این مجموعه ضبط شده است.
🔸 پادکستهای آسو در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
روزگار مبارزه و آزادی فرهنگی: گفتوگویی با الیاس خوری 🔻
🗨 الیاس خوری: باید به این نکته اشاره کنم که جنگ داخلیای که در سال ۱۹۷۵ شروع شد به نحوی ادبیات را آزاد کرد. صحنهی ادبیات لبنان در سیطرهی موسیقی و شعر عاشقانه و حسرتبار نسبت به گذشتهی کشوری متحد و یکپارچه بود که هیچ ارتباطی با وضعیت دوران حاضر نداشت.
این جنگ داخلی به ما ــ به من و بسیاری از همنسلانم ــ این فرصت را داد تا آن زبان مسلط را نابود کنیم و راه را برای ورود چیزی به صحنهی ادبیات هموار کنیم که من آن را «نوشتنِ اکنون» میخوانم. اما زمانی که اکنون را مینویسیم، این اکنون تجسم گذشته است و در آن عناصری از آینده نیز وجود دارد. نمیتوان دربارهی اکنونِ جنگ داخلی نوشت، جنگی که در سال ۱۹۷۵ روی داد، و از جنگی داخلی که در قرن نوزدهم روی داد (در سال ۱۸۶۰ شروع شد) یاد نکرد. پس از آن جنگ، نطفهی لبنان مدرن به دست هفت کشور اروپایی که در آن دوران بر کشور تسلط داشتند بسته شد.
متوجه شدم که نویسندگان آن دوران و نویسندگان نسلهای بعد هرگز به این جنگ اشارهای نکردهاند. رفتن سراغ رویدادی مانند آن جنگ با احساس شرم همراه بود.
🗨 ایلان پاپه: اصطلاح «فرقهگرایی» چهارچوب تقلیلگرایانهی شرقشناسانهای است که معمولاً برای تفسیر تاریخ و فرهنگ جهان عرب به کار میرود ــ به طور ویژه در خصوص لبنان، اما دربارهی عراق و سوریه نیز کاربرد دارد. این چهارچوب، فضای سیاسی خشونتباری فراهم میآورد که در آن گروههای مختلف در تعارضی دائمی به جان یکدیگر میافتند. از این چشمانداز تاریخی برای توضیح و تبیینِ سطحی بروز خشونت در مکانهایی مانند لبنان و همچنین دستاویزی برای مداخلات استعماری و امپریالیستی بهره میبرند. آیا راه بهتری برای فهم تعلقات مذهبی و هویتهای گروهی در نقشهی انسانی چهلتکّهی شرق وجود دارد؟
الیاس: میخواهم داستانی برایت تعریف کنم که بسیار پرمعنا است. پس از این که بنا بر قرارداد سایکس-پیکو و قیمومت فرانسه، که از نمونههای بارز استعمار بود، فرانسه بر لبنان و سوریه تسلط پیدا کرد کوشیدند تا در سوریه پنج کشور ایجاد کنند. کشوری در جبل، که اکنون به جبل الدروز معروف است، برای دروزیها ایجاد کردند. در شمال کشوری برای علویان و دو کشور برای سنّیان ــ یکی در دمشق و دیگری در حلب ــ تشکیل دادند. کشور پنجم لبنان بزرگ نام داشت، هرچند بسیار کوچک بود. تنها کشوری که از آن دوران باقی ماند لبنان است زیرا در لبنان نطفهی ساختار سیاسیِ مبتنی بر مذهب از قرن نوزدهم وجود داشت.
🗨 الیاس: هنگامی که دربارهی ملت صحبت میکنیم با موضوعی ساختگی سر و کار داریم. ما ملت را ابداع میکنیم. اما این به آن معنا نیست که، همانطور که گفتم، پیوندها و تعلقات مختلف وجود ندارند. همهجای جهان همینطور است اما در شرق جهان عرب این امر وضوح بیشتری دارد. هیچکس صرفاً یک هویت ندارد. اگر فقط یک هویت داشته باشید یعنی فاشیست هستید! ما لایههای مختلف هویت داریم و این یک امتیاز است نه نقصان. وجود لایههای مختلف هویت به شکلی خودکار منجر به جنگ داخلی، وحشیگری و کشتار نمیشود. این امر تنها زمانی میتواند به چنین وضعیتی منجر شود که ساختاری آن را به این جهت سوق دهد. دیکتاتور سوریه کوشید تا با بسیج یک گروه علیه سایر گروهها، اقلیت علیه اکثریت، بر سوریه تسلط پیدا کند. در عراق نیز با کمک حزب بعث اتفاق مشابهی روی داد، امری که منجر به بروز فاجعهای در جهان عرب شد.
@NashrAasoo 💭
روابط ادبی ایران و افغانستان در قرن بیستم 🔻
✍️ دریغا که از همزبانان جداییم
از این درد نالم به فریاد استاد
دلم شاد گردد اگر همزبانی
در این گوشه سازد مرا یاد استاد
مرا دل گروگان مهر تو باشد
چه کابل چه جده چه بغداد استاد
این ابیات، گزیدهای است از مراوداتِ شاعرانهی پردامنهای که میان دو چهرهی ادبیِ برجستهی افغانستان و ایران در قرن بیستم صورت گرفته است: خلیلالله خلیلی، شاعر، پژوهشگر، و دیپلمات نامدار افغانستانی، و بدیعالزمان فروزانفر، استاد دانشگاه تهران، که او نیز هم شعر میسرود و هم مسئولیتهای سیاسیِ مهمی را بر عهده داشت. آنچه به این مبادلهی ادبی اهمیتی ویژه میبخشد، بستر تاریخیای است که در آن رخ میدهد. خلیلی در بحبوحهی برآمدن ناسیونالیسم در ایران و افغانستان، این شعر را خطاب به فروزانفر میسراید تا بر دوستیِ فراملیاش با او تأکید کند.
✍️ یکی از نشریاتی که نقشی پررنگ در تحکیم روابط ادبی ایران و افغانستان داشت «ارمغان» بود، نشریهای که از سال ۱۲۹۹ توسط «انجمن ادبی ایران» منتشر میشد و تا انقلاب ۱۳۵۷ به کار خود ادامه داد. این انجمن که کارش را با گرد هم آوردن چهرههای برجستهای همچون محمدتقی بهار، رهی معیری، ادیبالسلطنه (رئیس فرهنگستان زبان ایران)، عیسی صدیق (از پیشگامان آموزش نوین و وزیر آموزش)، علیاصغر حکمت (اولین وزیر آموزش و فرهنگ)، و غلامرضا رشیدیاسمی (ادبپژوه) آغاز کرد، در مهمترین برونداد خود، مجلهی «ارمغان»، بر شعر فارسی متمرکز بود. هرچند «انجمن ادبی ایران» نمایندهای رسمی در افغانستان نداشت، اما «ارمغان» توجهی ویژه به تحولات ادبی و فرهنگیِ افغانستان از خود نشان میداد. این نشریه در صفحاتی ثابت به معرفی شاعران افغانستانی میپرداخت و نسخههای آن در کتابخانههای افغانستان، از کابل تا هرات، توزیع میشد.
✍️ او در ادامه «شاهنامه» را گواهی بر این وحدت نژادی و زبانی میگیرد و میگوید جغرافیای زابلستان در حماسهی فردوسی با افغانستان کنونی تطابق دارد: «هر کس به رموز تاریخ آشناست تصدیق میکند که زابلستان باستانی همان کابلستان کنونی است و هنوز نژاد رستمِ تاجبخش در این سرزمین از همان پهلوان بزرگ به یادگار هستند». در توضیح وحدت زبانی، دستجردی تأکید میکند که وقایع تاریخی نتوانسته است که میراث مشترک زبان فارسی را از این دو ملت سلب کند. او مردم افغانستان را به واسطهی حفظ این میراث ستایش میکند و عقیده دارد که آنان در قرون اخیر حتی بیش از ایرانیان برای حفظ زبان و ادبیات فارسی کوشیدهاند. نویسنده ضمن گلایه از فراموش شدن بزرگان ادب فارسی در ایران و اهانت به آنان در گذشتهی نزدیک، در اثبات گفتهی خود به نقل قولی از شاعر افغانستانی، آزاد کابلی اشاره میکند: «شعرای بزرگ و ادبای سترگ که امروز در ستودان ایران مردهاند، در معمورهی افغان با دیوان شعر و تمام مراتب و حیثیاتِ خویش زنده، و هم زندهی ابدی خواهند بود».
@NashrAasoo 💭