ژئواستراتژی چیست؟
بین نظامیان جمهوری اسلامی در تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دو سردار بودند که به مفهوم و اهمیت و کارایی های ژئواستراتژی در استراتژی، اندک اندک آگاه شده بودند، ولی به هر روی، دستشان از تاثیر گذاری در نظم و نسق دادن بر استراتژی ملی ایران، بر خلاف جایگاه های والایشان در قرارگاه خاتم و ستادکل نیروهای مسلح، کوتاه بود؛ و یا به هر روی که مرا بدان ها راه نیست، توانایی ایجاد تغییرات کلان در اهداف و شیوه جمهوری اسلامی بر بنیادهای ژئواستراتژی نداشتند: سرداران غلامعلی رشید و محمد حسین افشردی(باقری).
طی این یادداشت کوتاه بر آنم که وجیزه گونه، ژئواستراتژی و اهمیتش را در تصمیم سازی معرفی کنم.
ژئواستراتژی به معنای کشف روابطی است که بین استراتژی(نظامی، ملی و بزرگ) و جغرافیا وجود دارد. در واقع بر آن است که اعتبار فضا را(فضاهای اقتصادی، سیاسی، و نظامی) را برای عملکرد روابط بین المللی در ارتباط با رعایتامنیت و منافع ملی نشان داده و برایش طرح و برنامه ارائه دهد. بنیادهای رویکرد ژئواستراتژی، همان عناصر پایدارتر جغرافیایی هستند(مانند کشور جمعیت، جامعه، ظرفیت های اقتصاد، سیاست). در واقع ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی، به منزله کتابی دو جلدی هستند که به ترتیب باید فهمیده شوند.
درک کردن درست، غیر احساسی و به موقع جایگاه ژئواستراتژیک کشور، این امکان را به تصمیم سازان می دهد تا سیاست خارجی و در کل استراتژی ملی را در جهت منافع ملی تنظیم کنند. کوتاه آن که ژئواستراتژی ابزاری حساس(برخی آن را حیاتی دانسته اند) برای درک پیچیدگی های سیاست بین الملل و طراحی آینده بسیاری از ملت ها است ؛ زیرا نشان می دهد که جغرافیا چگونه می تواند در سرنوشت ملت - کشورها نقش آفرینی کند.
طی چند گزاره کوتاه برآنم که کاربردها و اهمیت ژئواستراتژی را از نگاه خویش معرفی کنم:
۱- ژئواستراتژی به دولت ها کمک می کند تا سیاست خارجی خود را به سود بقا و توسعه تنظیم کنند؛
۲- هم چنین در برنامه ریزی های دفاعی، متحدین، دوستان و دشمنان را در استراتژی بزرگ نشان می دهد؛
۳- ژئواستراتژی همچنین به کشورها کمک می کند تا در رقابت های بین المللی، با درک مزیت های نسبی و تنگناهای ملی، برای افزایش نفوذ و قدرت خود برنامه ریزی کنند؛
۴- تحلیل و تفسیر مبتنی بر ژئواستراتژی، برای درک تحولات احتمالی رد خور ندارد، مگر آن که مفسر در جمعبندی و یا به دست آوردن مواد لازم تفسیری، دچار اشتباه شود. در واقع پیش بینی بر این بنیاد، برای رویارویی با چالش ها و فرصت های آتی، برای ستادهای بزرگ حیاتی است؛
۵- اهمیت ژئواستراتژی به دلیل تاثیرگذاری جغرافیا در روابط بین الملل بالاست. از آنجا که رقابت برای بقا، گسترش حوزه نفوذ و امنیت،بین کشورهای بزرگ، بی وقفه در جریان است، درک درست از ژئواستراتژی برای تصمیم سازان گریزناپذیر است؛
۶- با ترسیم دقیق جغرافیای ملی، نهادهای طراح و عملیاتی، به رهبر، نهاد و یا شخض اول مملکت در توجیه اندازه قدرت ملی، اندازه قدرت نظامی، قابلیت ها و تنگناهای امنیت ملی، یاری می رسانتد. ناممکن است رهبر و تصمیم سازان با درک درست مبتنی بر ژئواستراتژی، تصمیمات نادرستی اتخاد کنند. مگر این که تابع رهنمودهای ایدئولوژیک بوده و یا از ژئواستراتژی جهانی و ترتیبات آن بی خبر باشند؛
۷- اندیشه و چشم اندازهای ژئواستراتژی، در شکل دهی به نظم جهانی نقش کلیدی دارد. به سخن دیگر، در مقیاس جهانی، تنها یک دولت (امروزه روز) است که دارای برنامه ریزی آفندی ژئواستراتژیک است. بقیه کشورها در موقعیت پدافندی نسبت به آن قرار می گیرند. این موقعیت یا مبتنی بر. همراهی، همکاری و اتحاد است و یا مبتنی بر منازعه و مناقشه و یا کنار آمدن؛
۸- شگفت آن که اغلب در چشم انداز ژئواستراتژی، تنها یک منطقه محوری وجود دارد و بقیه مناطق شاخه ای و فرعی هستند. مثلا امروز دریای چین جنوبی، صحنه اصلی رویارویی است و اروپای خاوری(مانند اوکراین)، خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای مرکزی، مدیترانه و...مناطق فرعی محسوب می شوند.
با پوزش از همکاران و خوانندگان به این دلیل که نتوانستم در این کوتاه نوشت حق مطلب را بیان کنم، می خواهم نتیجه گیری کنم که، شوربختانه جمهوری اسلامی از آغاز تاسیس تا کنون، از درک ژئواستراتژی ایران و طراحی و برنامه ریزی بر بنیادهای آن بر نیامده است. سهل است که حتی بدیهیات و مسلمات این شیوه نگرش استراتژیک کشورداری را به طاق نسیان سپرده است. تا بعد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نقض روشن تمامیت سرزمینی ایران
بر پایه کنوانسیون پاریس(۱۹۱۹)، به ویژه کنوانسیون شیکاگو(۱۹۴۴) و بالاخص دو ماده 1 و 9 این کنوانسیون، دولت ها بر فضای هوایی بالای سرزمین و آب های سرزمینی خود دارای حاکمیت کامل و انحصاری هستند. این یک اصل بنیادین در حقوق بین الملل هوایی است. این حاکمیت به دولت ها اجازه می دهد تا ورود و خروج هواپیماها را کنترل کرده و حاکمیت و قوانین خود در این فضا را اعمال کنند.
در حملات هوایی 12 روزه اسرائیل و ایالات متحده به ایران، پیاپی و دستکم برای 1600 بار حاکمیت سرزمینی ایران شکسته شد. آیا جمهوری اسلامی خواهد توانست نقض حاکمیت سرزمینی اش را جبران کند؟! یا همچنان چنین نقضی ادامه خواهد داشت؟! کی و چگونه از عهده اعمال حاکمیت بر خواهد آمد؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
مقایسه جغرافیاهای ایران و اسرائیل
نگاهی کوتاه به جغرافیاهای ایران و اسرائیل(اشغالگر) و سنجش میان این دو چشمگیر است:
۱- ایران ۷۵ برابر اسرائیل است. چونان نسبت همدان به کل ایران؛
۲-در برابر هر اسرائیلی، ۹ ایرانی وجود دارد؛
۳- در هر کیلومتر مربع اسرائیل ۴۳۰ و در ابران۵۳ تن میزیند(تراکم نسبی)؛
۴- میزان تولید ناخالص داخلی ایران ۴۵۴ میلیارد و اسراییل ۳۷۰ میلیارد دلار برآورد شده است. برخی منابع نیز این نسبت را ۵۵۰ به ۴۸۵ به نفع اسرائیل تخمین زده اند؛
۵- به گونه میانگین، سرانه صادرات برای هر ایرانی تا ۲۰۲۴، حدود ۹۰۰ دلار و برای هر اسرائیلی ۷۸۰۰ دلار بود؛
۶- سرانه تولید ناخالص داخلی اسمی( GDP) ایران حدود ۵۶۰۰ دلار و PPP اش ۲۰۰۰۰ دلار است. در حالی که این میزان ها در اسرائیل به ترتیب ۴۲۰۰۰ دلار و ۳۸۰۰۰ دلار می باشد؛
۸- میزان رسمی تورم در ایران ۳۱-۳۲ درصد و میزانتورم برای اسرائیل زبر ۱٪ تخمین زده شده است؛
۹- نرخ های بیکاری در ایران و اسرائیل به ترتیب ۱۲٪ و ۴٪ برآورد شده است؛
۱۰- میزان صادرات اسرائیل حدود ۶۹/۳ میلیارد(۲۰۲۳) و میزان صادرات ایران به دلیل تحریم ها اندک شده و به کمتر از ۱۴ میلیارد دلار رسید؛
۱۱- اسرائیل در میزان پیچیدگی اقتصادی (index) که به معنای تولید محصولات متنوع تر و پیچیده تر است، در رتبه ۱۹ و ایران در رتبه ۵۸ جهان قرار دارد؛
۱۲- در میزان انتشار دی اکسید کربن ایران با ۶۹۷ میلیون تن و اسرائیل با ۸۶ میلیون تن در جایگاه های متفاوت منطقه ای و جهانی قرار دارند
در مجموع پیش بینی می شود با زدایش کامل تحریم ها و پیوند اقتصاد ایران با بازار جهانی، ایران ره ۲۰ ساله را تنها طی ۵ سال طی کرده و رتبه هایش تغییر کند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دو کلمه
هفته ای می شود آتش بس برقرار شده است؛ ولی شبح آغاز دوباره نبرد، بمباران و موشکباران، شهروندان ابران و اسراییل را در هراسی ژرف فرو برده است. تا جایی که به جمهوری اسلامی بر می گردد، چنین فضای خوفناک و نابودگری تنها با دو تصمیم استراتژیک پُرخرد، روشن و آسان به کلی برطرف می شود:
۱- رفع دشمنی با اسرائیل(اشغالگر)؛
۲- زنده سازی مناسبات جامع با ایالات متحده.
واقع امر آن است که پشت بایستگی این دو دگرگونی، سه برهان سنگین حقوقی خفته است:
۱- نخست آن که از ۱۹۳ عضو ملل متحد، ۱۹۲ عضو، استراتژی دوستی یا رفع دشمنی قهرآمیز را با اسرائیل (اشغالگر) پیگیرند. تنها استثنا جمهوری اسلامی است؛
۲- از این ۱۹۳ ملت- دولت، ۱۶۴ واحد اسرائیل (اشغالگر) را به رسمیت می شناسند، ولی آن ۲۹ کشور دیگر، غیر از ایران، بعلاوه ۱۱۲ کشور دیگر، موافق تشکیل کشور مستقل فلسطینی هستند. ولی این سیاست را از راههای صلح آمیز و حقوقی پیگیری می کنند؛
۳- افزون بر ۱۶۴ کشوری که اسرائیل را به رسمیت می شناسند، ۵ عضو دائم شورای امنیت نیز دارای بهترین مناسبات با این دولتند و ۲۷ کشور از جمله ایالات متحده، چک، بریتانیا و...حامی همه جانبه دفاعی اسرائیل بوده اند.
به گمانم این دو کلمه، یعنی رفع دشمنی قهر آمیز با اسراییل و احیای مناسبات جامع با ایالات متحده. رویکردی است که خواه و ناخواه دیر یا زود(به گمانم بیشینه تا پایان سال جاری خورشیدی) رخ خواهد داد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ژاژخوایی پیرامون آینده آیران
محمد حسین کریمی پور تیزاندیش و نکته سنج است؛ ولی تا جایی که به سیاست خارجی بر می گردد، خام و نپخته است، چون نه ژئوپولیتیک می داند و نه هنر جنگ و استراتژی. در آخرین پست تلگرامی اش یادداشتی با عنوان: اسرائیل؛ دشمن فرهنگ و تمدن ایران، نوشته محمد علی عزت خواه، فوروارد کرده که طابقالنعل به النعل همسو با واپسگرایی راستگرا است. آن هم دریغ از یک برهان و استدلال.
ایشان در این وجیزه بر آن است که اسرائیل (اشغالگر) دشمن یکپارچگی سرزمینی ایران بوده و در نتیجه دشمن فرهنگ، تمدن و هویت ایرانی است؛ و نیز افزوده است: این پندار که اسرائیل تنها با حاکمان کنونی سر ستیز دارد. ساخته و پرداخته دستگاه های تبلیغاتی وابسته به خود اسرائیل است.
البته مفصل این یادداشت کوتاه تلگرامی را "موسسه شاهنشاهی خدمات متحد برای مطالعات دفاعی و امنیتی-RUSI) بریتانیا، که کهن ترین مرکز تحقیقاتی انگلستان است و از ۱۹۵ سال پیش پیوندی نزدیک به دربار و سرویس جاسوسی بریتانیا داشته است منتشر کرد، که چکیده اش که توسط آنتونیو جوستازی در ۱۴۰۴/۴/۷(۲۸ جون-دیروز) نوشته شده، چنین است:
"کردها، شاه خواهان و گرگ ها"، چرا رژیم در تهران رو به فروپاشی است نه انقلاب؟
آنتونیو با چنین تیتری، می گوید، با بررسی جریان های هوادار مختلف اپوزیسیون، از هواداران خاندان پهلوی تا جریان های سیاسی قدیمی، مانند جبهه ملی، حزب توده، فدائیان خاق و سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، تا گروه های آذری، کرد و بلوچ، مانند حزب دمکرات کردستان ایران(چکا) و پکا و پژاک و کومله و جیش العدل و نیز داعش، تصویری از اپوزيسيون آشفته و متعارض ارائه می دهد. آنتونیو چنین نتیجه می گیرد که پیامد سرنگونی جمهوری اسلامی فروپاشی ایران است و نه انتقال نسبتا آرام به یک نظام سیاسی جدید.(با سپاس از عبدالله شهبازی).
نتانیاهو یا ترامپ
رویکرد ۱۲ روزه نبرد نشان داد که اسرائیل در پی تغییر رژیم است؛ حتی مدتی کوتاه نیز ترامپ عملگرا بدین طرح پیوست. ولی امروزه روز، کاخ سفید در کل، در پی استمرار مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی است. بهگمانم ترامپ بر این باور است که منافع ترغیب رهبر حکومت به توافق جامع، چشمگیر به نظر می رسد:
۱- نخست آن که توافق با رهبر، همراهی بی چون و چرای وفاداران، هواداران و نهادهای حکومت را با خود همراه خواهد داشت. وظیفه توجیه مشروعیت توافق نیز بر عهده رهبری و نظام خواهد بود؛
۲- از شکل گیری مخالفت سازمان یافته وفاداران پس از توافق، جلوگیری خواهد کرد،
۳- رهبری و ایالات متحده. به خوبی پی برده اند که چین و روسیه هیچ اراده ای برای پشتیبانی استراتژیک از جمهوری اسلامی برای استمرار مقاومت ندارند. بنابراین مسیر مذاکره-توافق هموارتر شده است.
با این همه اسرائیل(اشغالگر) هنوز از طرح براندازی و تغییر رژیم نا امید نشده است.
در مجموع سوگیری امروز کاخ سفید، بی شباهت به مذاکره منجر به توافق نیکسون- مائو نمی نماید. توافقی که حمایت حزب کمونیست چین را نیز در پی داشت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
وطنم
همه می دانستند که اتحادیه توانمند نظامی امپراتوری آلمان زیر رهبری ویلهلم و امپراتوری اتریش-مجار، به زودی فرانسه را مورد حمله قرار خواهد داد. در این میان دولت ملیگرای مستقر در پاریس، بیش از آنکه از حمله آلمان-اتریش واهمه داشته باشد، از رویکرد سوسیالیست ها، مارکسیست ها و کمونیست ها و احزابشان نگران بود. چرا؟!
در ادبیات مارکسیسم به طور کلی نبرد طبقاتی و همبستگی بین المللی پرولتاریا از میهن دوستی و از جان گذشتی در راه وطن بس ارجمندتر و گرانمایه تر بود؛ سهل است که وطن دوستی به عنوان یک ایدئولوژی بورژوایی-ارتجاعی فرض شده بود که طبقه حاکم برای تقسیم طبقه کارگر و حفظ سلطه خود از آن استفاده می کرد. از دیدگاه مارکسیسم کلاسیک و حتی سوسیالیست های طراز مارکس، کارگران وطنی ندارند و پرولتاریا در سراسر جهان تحت ستم سرمایه داری و طبقه بورژوازی قرار دارند.
هم چنین رویکرد مارکسیست ها بر همبستگی ببن المللی پرولتاریا و مهمتر از آن اولویت نبرد طبقاتی بنیان نهاده شده و بیشینه بر انترناسیونالیسم متکی است.
از این منظر مهمترین نبرد، نبرد بین طبقه کارگر و سرمایه دار است و عشق به میهن در این چارچوب معنایی ندارد. سهل است که عشق به طبقه خود(پرولتاریا) و همبستگی با آندر سطح جهانی برتر است.
با این همه در همان آغازهای حملات کوبنده و همه جانبه امپراتوری آلمان به خاک فرانسه، تمام این ترهات از سوی مارکسیست ها به دور انداخته شد. در آن فضا، ادبیات طبقاتی و امتگرایی کمونیستی به باد رفت. سهل است که سوسیالیست ها نخستین کسانی بودند که تفنگ در دست به دفاع از میهن پرداختند. باور کردنی نیست که بیشترین کشته را در راه وطن، همین سوسیالیست ها داده و سخت و جانانه، در برابر هم مسلکان سوسیالیست و کمونیست آلمانی ایستادند. شکست انترناسیونال دوم در حمایت احزاب سوسیالیست از دولت های ملی خود، رویدادی شوکه کننده برای مارکسیست های ارتدکس بود. سوسیالیست ها و کمونیست های فرانسوی، همانند همتایان آلمانی اشان، تحت تاثیر عواملی چون تهاجم مستقیم، فشار ناسیونالیستی و دیدگاه دفاع از میهن، اصول انترناسیونالیسم را در عمل کنار نهاده و به اتحاد مقدس میهنی پیوستند. یکی از رهبران سوسیالیست فریاد می زد: حتی سگان هم غریزی از لانه و کاشانه خود دفاع می کنند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
انقلاب(کودتا) میخک
همه افسرده، خسته و دل مرده بودند؛ پرتغال گرچه اروپایی و پیشگام در توسعه تاریخی محسوب می شد، ولی به مدت ۴۸ سال زیر رژیم دیکتاتوری راستگرا و مذهبی سالازار و جانشین او مارسلو کائتانو، فقیرترین و بیچاره ترین ملت-دولت اروپا شده بود. سالازار و متعاقبش کائتانو از ۱۹۳۲ تا ۱۹۷۴، به مدت بیش از ۴۷ سال، با ۴ وسیله، مردم پرتغال را به ستوه آورده و این کشور را به انحطاط کشانده بودند:
۱- مشغول کردن افکار عمومی به جنگ های فرا مرزی در آنگولا، موزامبیک و گینه بیسائو.
هزینه های سنگین مالی و انسانی این جنگ ها، سرسام آور بود و زمینه های ناخشنودی نیروهای مسلح و مردم را فراهم آورده بود. به ویژه شکست های پیاپی روحیه مردم و ارتش را خرد و خمیر کرده بود؛
۲- تورم افسارگسیخته و ناترازی در بیشتر زمینه ها، رشد اقتصادی پرتغال را بین ملل اروپایی به نماد ناتوانی تبدیل کرده بود؛
۳- سرکوب شدید توسط پلیس مخفی با گرفتن مشروعیت از روحانیت خود فروخته کلیسا و گروه های تحت پوشش مذهبی کلیسایی، کمترین روزنه ای برای نشو و نما و تغییرات کشور باز نگذاشته بود؛
۴- سالازار مناسبات دوستانه ای با ژنرال فرانکو دیکتاتور اسپانیا برقرار کرد و همواره از او و قوای اسپانیایی در سرکوب مردمش سود می برد.
چگونگی کودتا(انقلاب)
بسیاری از افسران میانی نیروهای مسلح که مستقیما درگیر جنگهای خانمان برباد ده سالازار و کائتانو شده بودند، سرخورده از وضع موجود تصمیم به نجات کشور کردند. حاصل این نارضایتی شکل گیری "جنبش نیروهای مسلح"(MFA) متشکل از سروان ها، سرگردها و حتی گروهبان ها و سرجوخه ها بود. آنان ساعت ۱۲/۲۰ دقیقه ۲۵ آوریل، هنگامی که ترانه: :گراندولا، شهر قهوه ای:، اثر خواننده چپگرا، خوزه آلفونسو از رادیو رنسانس پخش شد، یکپارچه و بی محابا با شعار برادری، برابری و میهن، به سمت نقاط کلیدی لیسبون به حرکت در آمدند. مقر نخست وزیری به محاصره درآمد.
در کمال شگفتی و برخلاف انتظار نیروهای سرکوبگر، مردم عادی لیسبون نیز سراسیمه به خیابان ها ریخته و از کودتا پشتیبانی کردند. به ویژه زنانی که در میدان روسیو گل میخک می فروختند، شروع به پخش گل های قرمز میخک بین سربازان کردند. سربازان نیز این گل ها را در لوله ی تفنگ هایشان یا روی یونیفرم هایشان قرار دادند. این صحنه ها نمادی از صلح آمیزترین کودتا-انقلاب اروپا شد: انقلاب میخک
مارسلو کائتانو جانشین سالازار که در مقر پلیس پناه گرفته بود، با میانجیگری ژنرال اسپینولا که خود از منتقدان رژیم استادو نو بود، تسلیم شد.
همان روز پایان دیکتاتوری اعلام شد. در انقلاب میخک، تنها ۵ تن در درگیری با پلیس مخفی کشته شدند. ولی حاصل کودنا-انقلاب شگفت بود:
برقراری دمکراسی ممتاز، پایان جنگ های مستعمراتی خارحی، لغو کامل سانسور، آزادی همه زندانیان سیاسی، برقراری آزادی بیان و همه پرسی در بارهمسائل و مشکلات ملی، تدوین قانون اساسی جدید، برقراری مناسبات عادی با دیگر کشورهای اروپایی و پیوستن به جامعه اقتصادی اروپا.
پرتغالی ها هرساله روز ۲۵ آوریل را با نام روز آزادی جشن می گیرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جهت اطلاع در تصمیمسازی
گفته می شود تا ۲۰۲۵، حدود ۸۰ تا ۸۳ درصد انرژی مورد نیاز کشورهای آسیایی از خلیج فارس تامین می شود. چین، هند، ژاپن و جمهوری کره، بین ۶۷ تا ۷۳ درصد نفت خام خود را وابسته به گذر شناورهای نفتی از تنگه هرمزند.
از جمله حدود ۵۱٪ نفت خام عبوری از تنگه هرمز به مقصد چین است. در واقع بین ۵/۴ تا ۶ میلیون بشکه در روز.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نبرد به کجا می رسد؟
۲۶ خرداد(۱۶ جون) در یاداشت: نبرد استراتژیک ایران-اسراییل کجاست؟ آمد که وارد کردن ایالات متحده به جنگ، در کانون توجه نتانیاهو بوده و اهمیتش بیش از در اختیار گرفتن آسمان ایران است. امروز می خواهم همین را کمی بازتر کنم:
اسرائیل(اشغالگر) به رغم در اختیار قرار گفتن نزدیک به مطلق آسمان ایران و کشورهای اردن، عراق و سوریه(فضاهای واسطه ای) و نیز پدافند چهار لایه، در نبردی کلاسیک و متعارف، با فرض عدم دستیازی به تسلیحات هسته ای، توانایی وادار کردن جمهوری اسلامی را به تسلیم ندارد. در واقع نمی تواند ایران را وادار به خواسته های خود کند. بهقول بیل کلینتون رئیس جمهور پیشین تر آمریکا، انگیزه اصلی نتانیاهو برای حمله به ایران ماندن در قدرت است. به همین دلیل همه ترفندها را برای کشاندن ترامپ به جنگ بکار می برد.
الان نبرد اصلی تعیین کننده بین ایران- اسراییل نه در اسمان، که در صحنه دیپلماسی و کوشش در جهت ورود یا ورود نکردن ایالات متحده به نبرد کنونی و جنگ آتی است.
حتی اگر گزارش ها در باره کاهش شدید ذخایر موشک های رهگیر اسرائیل نادرست باشد، نتانیاهو ناگزیر است برای موفقیت در نبرد و جلوگیری از فرسایشی شدن جنگ، ترامپ را وادار به ورود به نبرد نماید. چون اسرائیل به تنهایی قادر به شکست دادن جمهوریاسلامی نیست.
پیروزی یا شکست جمهوری اسلامی در نبرد دیپلماتیک ورود یا عدم ورود امریکا، تعیین کننده ته نوشت نبرد جاری خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تاملی بر راز بقای ما
ایران دوره مشروطه، چنان درهم و برهم، آشفته و پریشان احوال و از هم پاشیده بود، که هیچ چسب و بستی برای پیوند برگه هایش(بخوانید ولایات و ایلات) کارساز نبود؛ نه راهی، نه راه آهنی و نه آرامش و امنیتی. مردم دولتمند و مذهبی، چنان چه عزم زیارت امام هشتم را داشتند، ناگزیر به سفر به باکو در روسیه بودند، تا از آنجا با کشتی به ترکمن و عشق آباد رفته و از سوی درگز به مشهد برسند و بر عکس. در واقع، بیشرین حد نفوذ قاطع شاه قجر، به گلوبندک، بازار و سنگلج و دو سه محله و آبادی دیگر محدود می شد.
این بهترین زمینه برای بختیاری ها، گیلک ها و آذری ها و خراسانی ها و...برای جدا شدن و القصه تجزیه، «ممالک محروسه ایران» بود.
جمعیت آن روزهای ایران، به سختی از 5 میلیون تن بیشتر می شد و بیشترشان نیز در سیستم ایلی تعریف می شدند. ولی احزاب کمونیست و سوسیال دمکرات، در کمال آزادی به نشر توفنده ی آرا و افکار و طرح و برنامه ی خود در میان کوچه و بازار و بین سیستم ایل و ایلیاتی می پرداختند. رزمندگان محلی به ستوه آمده از دولت دزد و عیاش و کهنه و نخ نما شده نیز، همه جا پرچم شورش و طغیان برافراشته بودند؛ از خراسان تا خوزستان و از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان.
شاید هیچ دوره ای در ۵۲۴ ساله از تشکیل ایران جدید(صفوی به بعد) مناسب تر از عهد مشروطه برای تجزیه این مرز و بوم نبوده است؛ و به گمانم دیگر نیز تکرار نشود. ولی چرا سردار اسعد بختیاری، که نیمه ی جنوبی کشور در مشتش بود و می توانست به سادگی آن را از پیکره ی ایران جدا نماید، نه تنها به این نمی اندیشید، که پیاپی بر لزوم یکپارچگی ایران سخنوری کرده و می کوشید؟ چرا سردار و سالار ملی، ستارخان و باقر خان، که به بیداد استبداد در آذربایجان، با اشک و آهن و خون، پایان داده و روس و همپالکی هایش را در این دیار آزادگان، ناامید کرده بودند و هیچ احدی را دیگر یارای رویارویی با آنان نبود، به جای بر پا کردن جشن پیروزی، عرقشان خشک نشده، سوار بر اسبان خود شده و راه دراز رسیدن به تهران را در پیش گرفتند؟ چرا از هر سوی ایران، گروه گروه، با سردار و بی سردار ، به مرکز آمدند، تا آینده این کهن دیار را در تهران رقم زنند؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پروژه اُمتسازی شکست خورد
چهار شبانه روز است ایران و اسرائیل سرگرم نبرد سنگین و بی انقطاع هواپایه ی ویرانگری شده اند. به خاطر چه؟!!
مگر نه این که انقلاب و جمهوری اسلامی در پی نابود کردن اسرائیل(اشغالگر) و در پی آن آزادی قدس و تشکیل کشوری مستقل در کل سرزمین های دولت کنونی اسرائیل برای فلسطینی ها بوده است؟!
مگر نه این که فلسطینی ها که جمهوری اسلامی برایشان خود و ملت ایران را به آب و آتش کشیده و در صف مقدم قرار داده است، از دیدگاه فرهنگی عرب و مسلمان سنی اند؟!
مگر نه این که بیش از ۷۶ سال است اعراب در پی این مهم بوده و چندین بار برایش جنگیده اند؟!
مگر نه این که ۲۲ ملت-دولت عرب مستقیم و غیر مستقیم دهه هاست از لزوم تشکیل کشور مستقل فلسطینی یاد می کنند؟!
مگر نه این که ۵۷ ملت-دولت عضو همکاری های اسلامی همواره از ضرورت بی چون وچرای تشکیل کشور مستقل فلسطینی یاد می کنند؟!
خب امروزه روز، ایرانیان که نه عرب هستند و نه مسلمان سنی، نه همسایه اسرائیل اند و نه مرز مشترکی با او دارند، سهل است که ۱۵۰۰ کیلومتر از یکدیگر فاصله دارند، در واقع و به ظاهر برای همین هدف به جان هم افتاده اند. خب، در این میان این ۵۷ ملت مسلمان اغلب سنی و یا ۲۲ کشور عرب در کجای این میدان ایستاده اند؟! چه پشتیبانی و حمایتی از ایران در این نبرد کرده اند؟ چه تیری به سوی اسرائیل پرتاب کرده اند؟! چه رهگیری در مسیر دائم هجوم جنگنده های اسراییل به ایران کرده اند؟!
سهل است که با رهگیری موشک های پرتابی جمهوری اسلامی در آسمان کشورشان و... عملا و به روشنی به یاری اسرائیل شتافته اند.
خیلی باید گیج و منگ و پرت بود که با وجود چنین چشم اندازی، هنوز هم به تشکیل و کارآمدی امت ها اندیشید. بگذارید این گزاره سنگین طباطبایی را تکرار کنم که: امروز یا دولت ملی است و یا اصلا وجود ندارد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
توان نظامی ایران را هدر ندهیم
به احتمال نه چندان کم، پشت ماجرای نبرد هواپایه دمادم ایران-اسراییل(اشغالگر) به رغم ظاهر فریبنده اش، منطق نظامی ظریف و پر نیرنگی نهفته است.
آشکار است که با وجود حمایت های گسترده و نامحدود بین المللی و به ویژه ایالات متحده از اسراییل(اشغالگر)، تل آویو توان بازسازی خوبی دارد، ولی جمهوری اسلامی در محیط بین المللی، کم اسپانسر و تنها است. بنابراین ممکناست با کاهش توان دفاعی، نیروهای تجزیه طلب از گونه پان ها با پشتیبانی فرا مرزی، در شمال باختری و نیز طالب ها در مرز خاوری فعال شوند.
لطفا به این سناریوی فریب دهنده اسرائیل، دایر بر فرسوده کردن تدریجی توان دفاعی و فعال سازی بعدی توان پان و تکفیری و به ویژه حامیان خارحیشان هم متمرکز شوید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نبردی که می توانست نباشد
خودشیفتگی سخت ترامپ، اندیشه فاشیستی بی بی و نداشتن فهم استراتژیک رهبران جمهوری اسلامی، سه کبریت برای شعله ور شدن نبردی نابودگر و بی منطق اند. نبردی که خسارات مالی و جانی آن اندک اندک دارد سر به فلک می کشد. به نظر می رسد با تداوم آن، چشم انداز کنونی غزه ی بی آب و برق و انرژی و سرپناه و خوراک، در انتظار طرفین باشد. کمترین گمانی نیست که سرانجام این نبرد، بالاخره پایان یافتن مذاکره ای خواهد بود. ولی افزون برآن، می ماند زمینی سوخته با صدها بیلیون خسارت و نسلی بلکه نسل هایی که میراث دار چنین چشم اندازی غزه گونه هستند.
اسرائیل(اشغالگر) و رهبر کنونی فاشیست اش بنا به منطق ژئواستراتژیکی که طراحی کرده حاضر به رها کردن این نبرد نیست. بخشی از این دلایل عبارت است از:
۱- اسرائیل بنا به دلایل جغرافیایی از شکل گیری جنگ تمام عیار، از جمله نبرد زمینی با ایران خود را ایمن می داند، چون همسایه اش نیست. به همین دلیل چندان ابایی از استمرار جنگ هوا-پایه ندارد. اگر دو کشور همسایه بودند، به دلیل نداشتن عمق استراتژیک اسرائیل، بی بی جسارت ورود به چنین نبردی را نداشت؛
۲- اسرائیل(اشغالگر)، با دست زدن به هر ترفندی در تلاش است تا ایالاتمتحده را ناگزیر به ورود به چنین نبردی کند. هر اتاق جنگی می داند که چنین ترفندی به هیچ روی کم احتمال نیست؛
۳- ولی افزون بر احتمال دخالت مستقیم ایالات متحده، هم اکنون جمهوری اسلامی ایران، تقریبا یکه و تنها در برابر ۲۲ دولت حمایت کننده از اسرائیل در این نبرد قرار گرفته است؛
۴- نفوذ جهانی اسرائیل در سازمان ها و موسسات کلیدی بین المللی، مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت ملل متحد و نیز نفوذ منطقه ای او و برعکس انزوای جمهوری اسلامی مزید بر علت است؛
۵- برای نتانیاهو و تندروهای اسرائیل چنین جا افتاده است که شکست و یا نیمه کاره رها شدن چنین نبردی، به معنای نابودی این دولت است، بنابراین مصمم به پایان دادن به خطر جمهوری اسلامی هستند.
به هر روی گرچه بعید می نماید، با فرض مداخله نکردن ایالاتمتحده، استمرار و اوجگیری چنین نبرد هواپایه ای، به جنگی تمام عیار منجر شود، ولی نتیجه آن سرزمینی سوخته خواهد بود که به ویژه برای جمهوری اسلامی تحت تحریم سخت تر است. زیرا خواه و ناخواه اسرائیل در جایگاهی است که با توجه به حمایت های کلان بین المللی توان بازسازی فوری خرابی ها را داراست. این در حالی است که ایران تنها و بی حامی استراتژیک، یکه و تنها باید در برابر امواج رو به اوجگیری نبردها بایستد.
بر پایه منطق ژئواستراتژیک، هر دو دولت ایران و اسرائیل (اشغالگر) بهتر است از فرورفتن بیشتر در این نبرد بی نتیجه خودداری ورزیده و تن به نتیجه همیشگی نبردها دهند:
گزینش راههای دیپلماتیک و حل اختلافات از مسیر عقلانیت و نیز مذاکره. در این صورت اصولا چنین نبردی می توانست شکل نگیرد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اشتباه استراتژیک اسرائیل
دست اسرائیل برای وارد کردن ضربه بیشتر به توان دفاعی ایران بسته نیست، ولی تضعیف بیش از حد توان دفاعی ایران از منظر چشم اندازهای استراتژیک، حاوی تهدیدی جدی برای تداوم موجودیت این دولت خواهد بود: افزایش نفوذ متطقه ای و بلکه فرا منطقه ای جمهوری ترکیه و اهداف آشکار نو عثمانی نگری پرزیدنت اردوغان و همپایش جمهوری آذربایجان. در عین حال تضعیف قدرت ملی ایران، به معنای احیا و بلکه اوجگیری جریان های تکفیری در بخش خاوری خاورمیانه، آسیای مرکزی و هندوکش و شبه قاره خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
وقت پرواز هواپیماها رسید
ژئوپلیتیک این خبر را سرسری نمی گیرد:
سازمان هواپیمایی اعلام کرد که فرودگاه های کشور از شنبه ۱۴ تیر(تاسوعا) پروازهای خود را از سر خواهند گرفت. در ضمن پروازهای بین المللی هم برقرار خواهد بود. همین امروز آکسیوس تیتر زد: ویتکاف قصد دارد هفته آینده در نروژ با عراقچی دیدار داشته باشد. ترامپ هم در آیووا گفته است: ایران دیگر در باره آمریکا بد صحبت نمی کند و به شدت خواستار دیدار است.
به گمانم دستکم برای مدتی مدید، نبرد هوا-پایه ایران- اسرائیل(اشغالگر) تعطیل شد. چرا؟!
۱- جمهوری اسلامی در پی سرد کردن آتش بر آمده است. تا جایی که آبرویش به کل زدوده نشود؛
۲- ارزیابی پنتاگون آن است که بمباران B-2 ها، برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را دو سال عقب انداخته است؛
۳- دوباره تهدید ها و تحریم ها، جای نبرد ۱۲ روزه را گرفته است. تمرکز بر فعال سازی مکانیسم ماشه، برقراری تحریم های جدید و...
۴- حزب الله و حماس با شتابی تند و شگفت به خلع سلاح(حزب الله) و توافق نزدیک و نزدیکتر می شوند؛
۵- تکوین جنگی همه جانبه با لشگر کشی تفنگداران نه تنها در دستور کار نیست، که تصورش نزدیک به محال است؛
۶- اروپای تازه به ترامپ پیوسته(نشست ناتو)، به هیچ روی خواهان تکوین جنگ بزرگ دیگری در خاورمیانه نیست؛
۷- تصور غرب برآن است که سیستم جمهوری اسلامی در فرایند خودنابودی تند فرو رفته است،
۸- اروپا با خواسته های ترامپ در ناتو همه جوره کنار امد، تنها بدین خاطر که جبهه اوکراین در کانون توچه باشد؛
۹- دولت های عرب، به ویژه کشورهای جنوب خلیج فارس و بالاخص عربستان، در جهت بقا و پایدار ماندن جمهوری اسلامی جلو افتاده و با ترامپ رایزنی گسترده ای در جهت پایان نبرد داشته اند.
با این اوصاف، شما چه نتیجه منطقی و غیر احساسی می توانید بگیرید؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چه جنگی؟!!
همه جا سخن از برپایی دوباره جنگ طی هفته آتی و پس از عاشورا است. این فضای فراگیر ملی و بلکه منطقه ای، با وجود چند فاکتور، کمرنگ می نماید:
۱- نخست آن که از دید جغرافیایی، امکان شکل گیری جنگ تمام عیار بین ایران- اسرائیل، تقریبا ناممکن است. چون همسایه نیستند. بنابراین فقط احتمال نبردهای هوا-پایه و بیشینه دریا-پایه وجود دارد؛
۲- کاخ سفید پس از بمباران مراکز هسته ای، تمرکزی جدی بر شعله ور ساختن نبرد بین این دو دشمن ندارد؛
۳- جمهوری اسلامی در شرایطی نیست که تن به جنگ دهد؛ به گمانم تهران تن به مذاکره داده و شاید به گونه ای دوفاکتو(در عمل) دست از مبارزه مستقیم با اسرائیل(اشغالگر) بردارد؛
۴- فشار اروپا را برای برپانشدن جنگ همه جانبه در خاورمیانه و پیامدهای سهمگینش برای این قاره، نباید دستکم گرفته شود. در نشست های استراتژیک گروه هفت و اجلاس ناتو، خبری مبنی بر آمادگی برای جنگ درز نکرد؛
۵- تکوین چنین جنگی، اوکراین و جبهه خاوری اروپا را به محاق خواهد برد.
به هر روی امکان تکوین جنگ ایران-اسراییل، تنها با یک سناریو ممکن الوقوع است: تصمیمات پشت پرده قدرت های بزرگ برای تغییر قهری رژیم جمهوری اسلامی.
نشانه های در خور و چشمگیر در مورد چنین هدفی، چندان بارز نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ و هنر جنگ
از دیدگاه استراتژی نظامی، جنگیدن چندان مهم نیست، بلکه هنر جنگیدن حرف اول را می زند؛ یعنی مدیریت جنگ و بهره برداری متعاقب از آن.
مثلا مشخص بود که حمله آمریکا به فردو نمایشی بود و واکنش جمهوری اسلامی به العدید نیز. طرفین در این کنش و واکنش، کوشیدند که به صورت کنترل شده با هم بجنگند. ولی شوم بختی برای ملت های درگیر، جایی است که بازی از کنترل خارج شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
فروپاشی ایران؟!!
دیروز(۱۴۰۴/۷/۴=۲۸ ژوئن) آنتونیو جوستازی پژوهشگر ارشد قدیمی ترین مرکز مطالعات دفاعی بریتانیا( با دیرینگی ۱۹۵ سال)، یعنی "مؤسسه شاهنشاهی خدمات متحد=RUSI) مقاله بسیار مهمی در باره آینده ایران منتشر کرد که از سوی چندین نویسنده داخلی و نیز کانال های تلگرامی بازپخش شد. آنتونیو در این مقاله با عنوان: کردها، شاهنشاهی خواهان و گرگ ها: چرا رژیم ایران در تهران با فروپاشی مواجه است؟، توضیح داده که جریان های مختلف اپوزیسیون، از هوادران خاندان پهلوی تا جریان های سیاسی قدیمی، مانند جبهه ملی، حزب توده، فدائیان خلق و سازمان مجاهدین(منافقین)، تا گروه های قومگرای آذری، کرد و بلوچ، مانند حزب دمکرات کردستان ایران(حکا) و پکا و پژاک و کومله و جیش العدل و نیز داعش، تصویری از اپوزیسیون آشفته و متعارض ارائه می دهد و نتیجه می گیرد که پیامد سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، فروپاشی ایران است و نه انتقال نسبتا آرام به نظام سیاسی جدید.
محمد حسین کریمی پور نیز در کانال تلگرامی وزین خود، یادداشتی کوتاه با عنوان: اسرائیل؛ دشمن فرهنگ و تمدن ایران از نویسنده ای به نام محمد علی عزت زاده فوروارد کرده و هدف اسرائیل را تجزیه ایران بر شمرده است. کوتاه آن که دهها یادداشت در این باره در فضای مجازی پخش و بازپخش شده است.
در اینجا برآنم تا چکیده وار، سستی این ژاژخواری را که بیشتر منبعث از نداشتن استراتژی نگری است، به نوبه خویش برملا کنم:
۱- نخست آن که چنان چه اسرائیل(اشغالگر) در پی فروپاشی و تجزیه ایران بود، چرا با وجود آسمان باز، سازههای زیربنایی ایران را هدف قرار نداد؟ و چرا با بسیج و فعال سازی گروه های مسلح تجزیه خواه، با اعلام پرواز ممنوع، در پی یورش این تشکل های وابسته به شهرهای مرزی بر نیامد؟! چرا؟ در غیر این صورت هدف اسرائیل چیست؟!
کاش شورای عالی امنیت ملی تنها برای این پرسش پاسخی در خور فراهم می کرد؛
۲- برای اسرائیل(اشغالگر) با یک هفتاد و پنجم وسعت، و یک دهم جمعیت ایران، که توسط اقیانوس ۲۲ کشوری عرب زبان، تحت محاصره جغرافیایی است، با احتمال تجزیه ایران چگونه خواهد توانست این فشار استراتژیک را در آینده تحمل کند؟!
هدف درازمدت اسرائیل، یافتن حامیان یا حامیان بزرگ منطقه ای است که با تغییر موازنه قدرت، در صورت دگرگونی سیاست بین الملل به زیانش، با اتکای به او(آنها) ادامه بقایش را پشتیبان باشد ؛
۳- عرب، ناتو، آمریکا و اسراییل، کمترین گمانی ندارند که پیامد بی ثباتی ایران، ناپایداری، نا امنی و هرج و مرج در کل خاورمیانه و به ویژه آسیای جنوب باختری است.
تصور وجود ایرانی آشوب زده ی دائمی، حماقت محض استراتژیک و نیز تفسیراتی از این دست است؛
۴- ایران از دیرباز، حائلی قدرتمند و سنگین در برابر اتصال دو بخش تکفیری آسیای جنوبی، افعانستان، آسیای مرکزی و خاورمیانه بوده است. نقشی که ۵۰۰ سال است به خوبی ایفا کرده است، یعنی به تنهایی مانع و سدی در برابر پیوستن باختر و خاور مسلمانان سنی شده است، چگونه ممکن است غرب از استراتژیک بودن این سد غافل شده باشد؟ حتی آنتونی و رابرت شرلی نیز صدها سال پیش به فرخندگی این سد سترگ برای اروپای مسیحی پی برده بودند؛
۵- خطر جدایی گزینی کرد و بلوچ و ....عبث است. در کجای جهان سیاست خودگردانی خواهی و مخالفت با تمرکز، نامش تجزیه طلبی است؟! تنها محور ضعف ایران که آن هم با دیپلماسی توانمند حل وفصل شدنی است، گرایشات امپریالیستی ترکیه در فضای پیرامونی است.
کاش فرصتی مهیا می شد که ۲۴ ساعت متوالی، باورمندان تجزیه ایران توانمند، با دهها استدلال استراتژیک به جدل در این باره فرا خوانده می شدند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جایگاه ایران در مذاکره آتی
هیچ بعید نیست جمهوری اسلامی با مذاکره کنار آید. ولی برخلاف بسیاری گمان ها نه در جایگاه یک تسلیم شده بی قید وشرط، آن گونه که ترامپ می خواست و اعلام کرد؛ بلکه دستکم طی دور نخست در جایگاه دولتی که به دلیل ایستادگی اش در برابر جبهه مشترک آمریکا -اسراییل و خنثی کردن برنامه سرنگونی اسرائیل، از طریق سلول های داخلی آموزش دیده، نه تنها جان بدر برده که هنوز گلوله ای برای رویارویی با اسراییل در تپانچه اش مانده است.
به هر روی، ۱۲ روزه نبرد هوا-پایه ایران -اسراییل، تنها دور نخست درگیری بود و بس. این دور به معنای پایان جنگ نیست و به اغلب احتمال دوره های متوالی متعدد دیگر منازعه و نبرد در راه خواهد بود.
نتیجه نهایی این مذاکره-نبردها، ترسیم نقشه خاورمیانه جدید است . هیچ بعید نیست که در چشم انداز دور، ایران و اسراییل، بنیادها و ستون های این خاورمیانه را بسازند.
مفر دیگر و متفاوت برای جمهوریاسلامی، توافق جامع با ایالات متحده آمریکا است. البته گذر از این سد استوار، که حاصل حدود نیم قرن مبارزه آشتی ناپذیر است، نیازمند دولتمردانی جسور، استراتژی فهم، دوراندیش در دو سوی میز است. آرزویی که امروزه روز، در کرسیهای مدیریت استراتژیک ایران و آمریکا، کمرنگ و بلکه بیرنگ می نماید.
توجه: بخشی از این تحلیل را مدیون خبرگزاری الجزیره هستم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پایان نبرد؟!
گویا در خلال نبرد ۱۲ روزه، روزشمار نابودی اسرائیل (اشغالگر) ازبین رفت؛ ولی روزنامه ایران از نصب تصاویر دیوارنگاره جدیدی در میدان فلسطین خبر داده، با طرحی از روزشمار نابودی رژیم اسرائیل.
رهبری هم در آخرین پیامش، کماکان بر اهداف پیشین صحه نهاد و بلکه پافشاری کرد. با این فرض که هدف و اراده بر نابودی اسرائیل و مبارزه آنتاگونیستی با ایالات متحده مدنظر باشد؛ با این وجود، چرا باید نبرد ایران-اسراییل به پایان رسد؟! به دلایل زیر نبرد دوباره آغاز خواهد شد:
۱- از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵، اسرائیل ۱۲ بار آتش بس را بنا بر ضرورت های تاکتیک ی در جنگ ها و نبردهای متعدد پذیرفته است؛ ولی بی استثنا همه آنها را نقض کرده است. برای نیروی تزاخال(نیروی دفاعی اسراییل) شکستن پیمان آتش بس، ترفندی مقبول، پسندیده و ستودنی است؛
۲- بهانه ی جهان پسند، برای از سرگیری نبرد از سوی اسرائیل (اشغالگر) هم کم نیست: مصوبه قطع همکاری با آژانس مجلس جمهوری شورای اسلامی، تاکید وزارت خارجه بر ادامه غنی سازی، گفتگو و ظن در باره ناکام ماندن بمباران های B.2 های آمریکایی در نطنز و فردو و احتمال بقای مقادیر هنگفت اورانیوم غنی شده.
خب با این همه، اسرائیل نگران نخواهد شد و پوتین ها دوباره پوشیده نخواهند شد؟!
۳- باوجود چنین فضایی، از کجا معلوم مکانیسم ماشه به جریان نیفتد و تحریم ها بیش از پیش، باز نگردد؟!
۴- از دیدگاه منطق نظامی، چرا اسرائیل(اشغالگر) و آمریکا، از فرصت آسمان باز کنونی برای وادار کردن ایران به دست کشیدن از برنامه هسته ای سود نبرند؟ چرا فرصت بازسازی و نوسازی به پدافند جمهوری اسلامی داده شود؟!
۵- تجربیات موفق در لبنان، سوریه و پیشتر لیبی، اسرائیل(اشغالگر) ممکن است دولت اسراییل را با تجهیز و آمادگی بیشتر، وادار به تجدید تخاصم، از طریق حملات هوایی کند.
۶- با وجود اطمینان از پشتیبانی گسترده، بی قید و شرط و لاجرم آمریکا از اسرائیل در همه بازی ها، احتمال نیمه کاره رها شدن نبرد، چندان زیاد نیست.
راهکار: تغییر کلی استراتژی و اهداف دیرینه جمهوری اسلامی و یا توافق جامع و همه جانبه با ایالات متحده و احیای کامل مناسبات. البته در این میان، خواست، تصمیم و اراده ترامپ، نقش، محوری در چگونگی نبرد دارد.
مسلم است که اسرائیل(اشغالگر) بود و نبود خود را در خارج کردن جمهوری اسلامی از میدان نبرد و جنگ می پندارد. بنابراین همان گونه که بارها اعلام کرده، هدف استراتژیک ش وادار کردن تهران به اعلام پایان همیشگی تخاصم است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حکایت همچنان باقی است
موتور پروپاگاندای رسانه ای غرب در باره مساله هسته ای جمهوری اسلامی دوباره روشن شده است. مکرر تاکید میشود عملیات آمریکا در فردو ناکام مانده و یا کمتر موفقیت آمیز بوده است. به نتیجه کامل نرسیده و زمینه برای بازسازی و بلکه نوسازی فراهم است. هم چنین پافشاری می شود بیش از ۴۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده در دسترس جمهوری اسلامی باقی مانده است. ضمن این که مجلس همکاری با آژانس را به حالت تعلیق در آورده است. نتیجه این برآوردها چه باید باشد: حملات مجدد. چرا؟!
۱- آسمان ایران باز بوده و کریدور ایمن هوایی برای حمله برقرار است؛
۲- محتمل است در صورت طولانی شدن مدت آتش بس، جمهوری اسلامی به توانمند سازی پدافند هوایی و نوسازی آن روی آورد؛
۳- اراده جمهوری اسلامی در باره اسرائیل (اشغالگر) و غنی سازی و...همچنان باقی است و تغییر چندانی در آن دیده نمی شود.
با این محاسبات، خیلی هم کم احتمال نیست نبردها دوباره آغاز شود. نیروهای مسلح چندان به آتش بس جاری دل نبندند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کاسه های داغ تر از آش
طی ۱۲ روز اخیر، ترکیه و ۶ دولت جنوب خلیج فارس، برای دفاع از بقای جمهوری اسلامی برابر استراتژی تغییر رژیم نتانیاهو(و در مقطعی کمدوام ترامپ) سنگ تمام نهادند. کار به جایی رسید که امیر قطر که تمامیت سرزمینی کشورش با موشکباران ایران سخت خدشه دار شد، همان دیشب ضمن رایزنی با ترامپ، به میانجیگری موفقیت آمیزی بین ایران-اسراییل دست زد و هر دو را به آتش بس کشاند.
طی این ۱۲ روز الحق اردوغان در دفاع از جمهوری اسلامی دستکم در لفاظی سنگ تمام گذاشت. ۵ کشور دیگر جنوب خلیج فارس نیز بی ذره ای خست، به دفاع جانانه از جمهوری اسلامی پرداختند. حتی گفته شده است که عربستان به ترامپ در سفر اخیرش توصیه کرده بود که برای تغییر رسمی نام خلیج فارس اقدامی نکند . اعراب هم چنین عملا مخالف جنگ علیه جمهوری اسلامی برای تغییر رژیم بوده اند. حتی طالب ها نیز به پشتیبانی از جمهوری اسلامی در برابر هدف تغییر رژیم نتانیاهو برخاستند. هم چنین همه کشورهای عربی منطقه و ترکیه از آتش بس جاری پشتیبانی کرده اند. کار به جایی رسید که با وساطت اعراب، تحریم های فروش نفت ایران به چین برداشته شده و انتظار می رود راه تحریم های ایران کمکم باز شود.
در این میان پرسش استراتژیک آن است که چرا کشورهای عرب، ترکیه و حتی طالب ها، با وجود زمینه های مزمن و سخت منازعه و مناقشه، از پایداری، امنیت و بلکه استمرار حکومت جمهوری اسلامی پشتیبانی کرده و به شدت مخالف تغییر رژیم هستند ؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بازنده بزرگ
فهمیدن این که حمله اسرائیل و آمریکا به ایران در پس پرده با هدف تضعیف چین و منزوی کردنش انجام می شود، خیلی سخت نیست. پیشتر با تغییر رژیم دیکتاتوری سوریه، به ظاهر "شرا" فرماندار دست نشانده ترکیه در دمشق شد. ولی وی در واقع مطیع همه جانبه بریتانیا و ایالات متحده است. چنانکه پس از فروپاشی اسد، آمریکا و اروپا، یکجا و بیدرنگ همه تحریم ها علیه سوریه را زدودند. پیشتر نیز کار لبنان و حزب الله به پایان رسیده بود.
البته دست ترکیه، به ویژه کمپانی های ساخت و ساز، انرژی، تسلیحاتی، نساجی، غذا و داروی این قدرت نوظهور در سوریه باز شد، ولی افسار دمشق در نهایت در اختیار واشنگتن، لندن، آنکارا و تل آویو خواهد ماند. هم چنین محاسبه دولت حزب عدالت و توسعه(AKP) مبنی بر باز شدن دست ترکیه در سوریه، پس از درهم شکستن نفوذ ایران درست است، ولی در پس پرده این فروپاشی مقاصد نهایی دیگری نهفته است. معلوم بود که در پی شکسته شدن سدهای لبنان و سوریه و ایضا غزه، ایران هدف بعدی خواهد بود. در واقع درک نکردن این که پشت این حمله، دستگاه اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا قرار دارد، ساده لوحی تفسیری است.
بالاخره هم، شمشیر ترامپ علیه جمهوری اسلامی از رو کشیده شد و بامداد یکم تیرماه(۲۲ جون)، آمریکا در حمله به ایران عملا به اسرائیل پیوست. بی آن که کاری به نتیجه این نبرد داشته باشم و بی آن که بخواهم در باره پیامدهای این حملات برای ایران، جمهوری اسلامی و ملت ایران، داوری کنم، دو پیامد بزرگ و جهانی چرخه عملیات سلسله وار اسرائیل- آمریکا-ترکیه و بریتانیا طی چندماه گذشته علیه لبنان، سوریه و جمهوری اسلامی را به گمان خود بازگو می کنم:
۱- با این سری عملیات، جمهوری خلق چین خاورمیانه و خلیج فارس را از دست داد. این نخستین شکست بزرگ و میدانی پکن پس از ورود ترامپ به کاخ سفید است؛
۲- روسیه نیز پس از دست دادن قفقاز جنوبی در رویارویی با مجموعه ترکیه، امریکا، بریتانیا و بیطرف ماندن مسکو در قبال از دست رفتن سوریه و اینک حمله مشترک اسرائیل-آمریکا به جمهوری اسلامی، کم کم می رود تا دستش از خاورمیانه و خلیج فارس قطع شده و در حاشیه قرار گیرد.
برنامه غرب آن است که با پیوستن احتمالی همه جانبه ایران به اردوگاه غرب، پس از سوریه و لبنان و متعاقب آن عراق، هدف چیرگی همه جانبه بر خاورمیانه تکمیل شده و چین و روسیه در گوشه رینگ قرار گیرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
یعنی چه؟!
دونالد ترامپ گفته است: همه باید فورا تهران را ترک کنند.
جمعیت کلانشهر تهران تا ۱۴۰۱ حدود ۱۶ میلیون بود. با در نظر گرفتن رشد جمعیت شهری و اتباع، شمار کنونی ساکنان این کلانشهر تقریبا دو برابر جمعیت اسرائیل شده است. از این منظر، تهران ۳۴ امین کلانشهر جهان، نخستین کلانشهر باختر آسیا و دومین کلانشهر خاورمیانه است.
روشن است که عملا تخلیه همه این کلانشهر ناممکن است. به قول حسین باستانی: هیچکس نمی تواند حمله به افراد ماندگار و احیانا مجبور به ماندگاری را با توجیه "هشدار قبلی" درست و منطقی جلوه دهد. "هشدار وقتی معنی دارد که اساسا امکان عمل به آن وجود داشته باشد".
گمانی نیست که پشت هشدارهای کاتس وزیر دفاع اسرائیل و ترامپ، منطقی نظامی نهفته است، ولی احتمال عملیاتی شدن کامل آن، بس ناچیز است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خوب است در این روز و روزگار:
۱- متحد و یکپارچه بمانیم. هیچ سد و مانعی ما را از هم سوا و جدا نکند؛
۲- یار و غمخوار یکدیگر باشیم و این شعار سرلوحه زندگی همه ما باشد: همه برای یکی، یکی برای همه؛
۳- نهراسیم، که این خصیصه در شرایط اضطرار ملی، ویران کننده و نابودگر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نبرد استراتژیک ایران-اسراییل کجاست
این روزها بی بی و کابینه اش بسیار بیش از تمرکز بر هدایت و گسترش آتش در پهنه جغرافیایی ایران و فلج سازی قدرت ملی، بر وارد کردن ایالات متحده به نبرد هوایی جاری متمرکز است. بنابراین هر طور شده قصد دارد جمهوری اسلامی را وادار به پرل هاربری کردن نبرد کند. امروزه روز ثابت شده که این نفوذ سازمان های مخفی آلمان هیتلری بود که امپراتوری ژاپن را واداشت تا در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ به پایگاه هوایی پرل هاربر ایالت هاوایی حمله کند. قصد هیتلر گستراندن جبهه جنگ بود و موفق هم شد.
کمترین گمانی نیست که رهبری اسرائیل (اشغالگر) هرچه در توان دارد برای به میدان کشاندن آمریکا به آسمان ایران بکار خواهد برد.
تمرکز و تاکید بر بستن تنگه هرمز، حمله به پایگاههایآمریکا در خلیج فارس، موشکباران میادین نفتی، حمله به شناورهای کشورهای عضو ناتو و... ترفندهایی است که از سوی اسرائیل فیل ها و یا استراتژی نفهمان القا می شود.
به گمانم نتیجه نبرد اصلی بین ایران- اسراییل تا حدود زیادی در یک جا تعیین می شود: ورود یا عدم ورود آمریکا به نبرد جاری.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
راه حل ممتاز پایان نبرد
به گمانم برترین، کمهزینه ترین و کارآمدترین راه حل پایان دادن به نبرد هواپایه خانمان برانداز ایران-اسراییل، احیای مناسبات رسمی ایران- آمریکا و گشایش سفارت طرفین در تهران و واشنگتن است. بقیه مشکلات و مسائل، از جمله مساله هسته ای، پرکاه این موضوع است. در واقع پس از این گره گشایی، هر مشکل دیگری بازشدنی خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نخستین برنده نبرد ایران-اسراییل
طبق معمول دهه های گذشته، نخستین برنده تنش، منازعه، مناقشه و نبردهای مستقیم و غیر مستقیم ایران-اسراییل(اشغالگر) ترکیه و اردوغان خواهند بود.
الکساندورونا گورکیان کارشناس سیاسی روسی، باورمند است که: اگر نبرد بین ایران-اسراییل همچنان ادامه داشته باشد، اصلا بعید نیست به همین زودی، آذربایجان و ترکیه طی هماهنگی عملیات نظامی را در مرز ایران- ارمتستان برای اشغال زنگزور (سیونیک) آغاز کنند.
یادمان باشد بیش از ۳۰ سال سرمایه گذاری ایران در سوریه برای رویارویی با اسراییل با فرصت طلبی، صبوری و طراحی استراتژیک، طی ۱۱ روز به کلی از میان رفت و سوریه در چنگ اردوغان قرار گرفت.
به اغلب احتمال اردوغان، دلمشغولی ایران- اسراییل را در هفته های آتی از دست نداده و هدف تاریخی انصال به دریای خزر و ماوراءالنهر را از طریق تصرف زنگزور از دست نخواهد داد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
وقت چیست؟
قالیباف: وقت، وقت انتقام است؛
خاتمی:حق دفاع جمهوری اسلامی مقابل اسرائیل محفوظ است.
آیت الله خامنه ای: دست قدرتمند جمهوری اسلامی آرام نخواهد گرفت. رژیم صهیونیستی باید منتظر مجازاتی سنگین باشد. این رژیم جنایتکار برای خود سرنوشتی تلخ و آینده ای پر از عذاب رقم زده است.
به گمانم الان وقت یک ارزیابی سنجیده، خونسردانه، بی تعصب، همه جانبه و دریک واژه، زمان یک برآورد استراتژیک از قدرت دفاعی و پرهیز از انتقام کور و شتابزده و بی حاصل است.
یادمان باشد، تا کنون و بیدرنگ پاکستان، عربستان، عمان، ژاپن، امارات و... حمله اسرائیل(اشغالگر) را محکوم کرده اند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k