iranban_kord | Неотсортированное

Telegram-канал iranban_kord - ایرانبان کُرد

1716

مبارزه با پانکردیسم ستیز با کُرد نیست بلکه عین کُرد بودن است. هیچ ملاحظه ای بالاتر از ایران نیست. ارتباط با ما @iranban_kordbot

Подписаться на канал

ایرانبان کُرد

به پست‌های این پیج کردی نگاه کنید در ظاهر یک کرد ایرانگرا و متحد پان ایرانیست‌هاست که
ایران را خاک پاک و وطن می‌خواند اما...

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

مرد کرد عراقی : هزاران بار نور به قبر صدام حسین ببارد که رهبری خوب بود اگرچه خیلی ها را کشت و تاوانش را هم پرداخت، اما جنبه‌های نیک زیاد داشت و سپس حدیثی از پیامبر اسلام می‌گوید که از نیکی های مردگان خود یاد کنید.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

طی این هفته، دو واقعه مهم روی داده است:

1⃣ در بلوچستان، پس از ترور یک فرد بومی وابسته به سپاه، وابستگان وی آتش یک جنگ دیرینهٔ طایفه‌ای را دوباره مشتعل ساخته‌ و به روستای طایفهٔ مقابل حمله برده و با انواع سلاح سبک و سنگین، روستا را به آتش کشیده و عده‌ای را هم کشته‌ و مجروح کرده‌اند.

2⃣ در خوزستان، یک مرد که قبلاً مطابق سنّت‌های دیرینهٔ ناموس‌مدارانه، همسر خود را کشته و تکه‌تکه کرده و بر جسدش غذا خورده است، این دفعه قصد جان فرزندان خود را کرده بود که با دخالت پلیس و دستگیری وی پایان یافت.

▫️ اگر کسی از هرگونهٔ اعطای قدرت و اختیارات به قومیّت‌ها یا نهادهایی بر پایهٔ قوم و قبیله، اصرار ورزید، چنان بزنیدش که زوزه بکشد. برای جوامعی با فرهنگ‌های آکنده از سنّت‌های مخرب و خشونت‌بار و ضدّانسانی، ضمانتی وجود ندارد که تضمین کند خودمختاریِ احتمالیِ آنها، کاملاً بر پایهٔ حقوق بشر و معیارهای مدرن پیش خواهد رفت. چنانکه در دورهٔ پهلوی نیز با وجود تحدید قدرت خوانین محلی، با رهیافتن ایشان به ساختار سیاسیِ نوین ایران، کشمکش‌های خوانین بر سر قدرت از سر گرفته شد و منجر به جنگ‌های طایفه‌ای و ویرانی بخش اعظمی از روستاها و آبادی‌های بلوچستان و عقب‌ماندگی این ناحیه از توسعهٔ سراسری ایران شد. قومگرایان حتّی امروز هم با وجود سر دادنِ شعارهای حقوق بشری و فمنیستی و...، دل به انتقاد فرهنگ و سنّت‌های قومی نمی‌دهند، چه برسد به روزی که به قدرت و خودمختاری دست یابند!

🟣 @pardanshah

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

〽️حقوق بین‌الملل و محدودیت‌های حق تعیین سرنوشت

- بر اساس حقوق بین‌الملل عرفی، حق تعیین سرنوشت عموماً در دو زمینه به رسمیت شناخته شده است:
- استعمارزدایی (حق مستعمرات برای استقلال).
- موارد نقض فاحش حقوق بشر (مانند آپارتاید یا نسلکشی).
- دادگاه بین‌المللی دادگستری (ICJ) در نظریه مشورتی ۲۰۱۰ درباره کوزوو تأکید کرد که حق جدایی یکجانبه در حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته نشده است، مگر در شرایط استثنایی. بنابراین، ادعای حق جدایی بدون توافق دولت مرکزی یا مجوز بین‌المللی، مغایر با اصل تمامیت ارضی دولت‌هاست.
نکته‌ای که صادق زیباکلام درباره اصل حق تعیین سرنوشت می‌گوید درباره کشورهای مستعمره و اشغال شده است و اینکه استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران این مسئله‌ ساده را نمی‌فهمد در ادامه سایر نافهمی‌ها و کج‌فهمی‌های دانش‌آموختگان این دانشگاه است که شامل فهرست بلندبالایی از چپ و چریک و تجزیه‌طلب است.
در ایران، با همه‌ نقدها به ساختار قدرت، نه استعمار وجود دارد، نه اشغال، و نه آپارتاید قومی. پس استناد به حق تعیین سرنوشت بیرونی برای کردها تحریف معنای این اصل حقوقی است.

〽️ مغالطه‌ی تمثیل ناروا (false analogy) با روابط زن و مرد

قیاس «ملت با زن» و «دولت با مرد» از بنیان یک قیاس مع‌الفارق (False Analogy) است. ملت مفهومی مدرن، انتزاعی، و مبتنی بر اشتراک تاریخی، فرهنگی، زبانی و قلمرو جغرافیایی است. رابطه‌ی میان دولت و ملت، رابطه‌ای مبتنی بر قرارداد اجتماعی (Social Contract) است، نه یک رابطه‌ پدرسالارانه یا جنسی. مقایسه‌ آن با رابطه‌ی زن و شوهر نه‌تنها تحقیرآمیز و سخیف است، بلکه نشان‌دهنده‌ فقر نظری گوینده در درک مفاهیم پیچیده‌ای چون حاکمیت، یکپارچگی سرزمینی، و نظریه دولت و همچنین انبان خالی دانشگاه تهران است که چنین تفاله‌هایی استاد آن هستند و عجیب نیست خروجی آن لیلا حسن‌زاده است .
حتی فیلسوفانی که به حق تعیین سرنوشت باور دارند، مانند جان رالز (John Rawls)، هرگز چنین استعاره‌های عوامانه‌ای به کار نمی‌برند. آن‌چه گوینده از آن به عنوان «حق» یاد می‌کند، در واقع نوعی تفکر قشری و عقب‌مانده یک دانشجوی سنتی دانشگاه تهران در سال 57 است که پس از گذشت نزدیک به پنجاه سال از دوران چپ‌گرایی‌ این‌بار به دامان فردگرایی افراطی و رمانتیک-پوپولیستی آویخته اما نشان می‌دهد محتوای ذهنی‌اش همان قدر متحجرانه است منتها پالان عوض شده اما در تقابل کامل با نظریه‌های مدرن دولت-ملت و حقوق عمومی می‌باشد .

〽️نادیده گرفتن پیامدهای مخرب تجزیه‌طلبی
جامعه‌شناسانی مانند ارنست گلنر (Ernest Gellner) و بندیکت اندرسون (Benedict Anderson) بر نقش ناسیونالیسم در ساخت دولت-ملت‌ها تأکید می‌کنند. فروپاشی این پیوستار، یعنی ترویج قوم‌گرایی به‌جای ملی‌گرایی، به معنای بازگشت به عصر پیشامدرن و جنگ‌های بی‌پایان قومی است.

〽️ فقدان فهم از مفهوم "ملت" در ایران

ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای مدرن، تاریخ و تمدنی دارد که حول ایرانیت (Iranian identity) شکل گرفته، نه حول نژاد یا زبان خاص. تأکید صرف بر "قومیت‌ها"، و تقلیل ملت به مجموع اقوام، انکار موجودیت ملت ایران است؛ آن‌هم در حالی‌که وحدت تاریخی، حافظه‌ تمدنی، زبان مشترک اداری (فارسی) و ساختار جغرافیایی تثبیت‌شده، همه مؤید وجود یک ملت تاریخی‌اند.

〽️مخاطره‌ی اخلاقی و سیاسیِ پذیرش تجزیه به نام دموکراسی

دموکراسی بدون اقتدار ملی، به هرج‌ومرج ختم می‌شود. کارل اشمیت (Carl Schmitt) هشدار می‌داد که دموکراسی بدون حاکمیت، فقط به شورش‌های مدنی و انحلال نهادهای مشروع می‌انجامد. پذیرش اینکه هر قومیتی "اگر نخواست بماند، برود"، نه فقط به‌لحاظ عملی ناممکن است، بلکه به‌لحاظ نظری، با اصل indivisibility of sovereignty در تضاد است.

〽️چالش‌های جدایی طلبی قومی و پیامدهای آن بر عدالت اجتماعی

ریچارد رورتی (Richard Rorty) — در Achieving Our Country و سایر آثارش، به‌ویژه در نقد چپ پست‌مدرن، هشدار می‌دهد که تمرکز افراطی بر هویت‌های قومی، نژادی یا جنسی، به جای تقویت همبستگی ملی، موجب فروپاشی پروژه‌ی دموکراتیک می‌شود. او می‌نویسد:
> “National pride is to countries what self-respect is to individuals.”
یعنی: «افتخار ملی برای کشورها، همان نقشی را دارد که عزت‌نفس برای افراد.»
از نگاه رورتی، جدایی‌طلبی قومی، که خود را در پوشش زبان حقوق بشری بیان می‌کند، نوعی خیانت به پروژه‌ دموکراتیک و عدالت اجتماعی است، چرا که همبستگی شهروندی را نابود می‌کند. بنابراین، پذیرش خواست قومیت برای جدایی از ساختار ملی، از نظر رورتی، تخریب‌گر و واپس‌گراست.

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

سی و چهار سال از فاجعه‌ی تلخ 1991 می‌گذرد؛ زمانی که میلیون‌ها کُرد عراقی به دلیل وحشت از رژیم بعث، ناچار به ترک دیار خود شده و به سوی مرزهای ایران و ترکیه گریختند. ترکیه بلافاصله مرزهایش را به روی آنان بست، اما ملت ایران با دلی بزرگ و آغوشی باز پذیرای این پناهندگان شد، آنها سال‌ها بعد در کنار احزاب تجزیه‌طلب کُرد ایران قرار گرفتند و اقداماتی چون تأسیس کمپ‌های تجزیه‌طلب، اعطای شناسنامه عراقی و سایر فتنه‌ها را به راه انداختند.
بار دیگر با حمله نیروهای آمریکایی به عراق، به ایران گریختند. اما اکنون مشاهده می‌کنیم از کردهای عراق تا ایران ،کشورمان را بزرگترین دشمن خود می‌دانند و در حالی که مجیز صدام را می‌گویند ، حتی بمباران‌های شیمیایی حلبچه و سردشت را به ایران نسبت می‌دهند و آتاتورک و صدام را سفیدشویی می‌کنند .
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

«در حالی‌که در ترکیه، افراد به دلیل سخن گفتن به زبان کردی مورد خشونت و حتی قتل قرار می‌گیرند، در اقلیم کردستان، شهروندان با اشتیاق گرد یک کاربر ترک‌تبار تیک‌تاک حلقه می‌زنند و از او عکس یادگاری می‌گیرند.»
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎از خلافت تا نئوعثمانی‌گری: احیای اتحاد تاریخی کردها و ترک‌ها در خاورمیانه پساسکولار


بازنشر ویدئوهایی از حضور و همکاری نیروهای ارتش ترکیه با لباس پیشمرگه‌های اقلیم کردستان در عملیات‌های که علیه نیروهای پ.ک.ک (PKK) یا ی.پ.گ (YPG) داشته‌اند بسیاری از ناظران تحولات منطقه‌ای را به یاد اتحادهای پیشین میان کردها و ترکان در ساختار خلافت عثمانی می‌اندازد؛ اتحادی که نه بر پایه‌ پیوند قومی، بلکه بر اساس هم‌سرنوشتی مذهبی-سیاسی در برابر ایران شیعی و اروپای مسیحی سامان یافته بود. امروزه نیز این الگو در قالب همکاری خاندان بارزانی با آنکارا، و در سایه دگردیسی‌های ژئوپلیتیکی جدید، بار دیگر احیاء شده است؛ امری که در سخنان عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، بازتابی جدی یافته است: «ترک‌ها و کردها بیش از هزار سال در اتحاد ناگزیر برای بقاء و مقاومت در برابر قدرت‌های هژمونیک به‌سر برده‌اند و وظیفه‌ی امروز بازسازی آن اتحاد تاریخی است.»

از منظر تاریخی، کردها از قرن‌های میانه به این‌سو همواره در چارچوب خلافت‌های سنی، به‌ویژه خلافت عثمانی، به‌مثابه بازوی مذهبی-نظامی عمل کرده‌اند؛ از جنگ‌های دولت عثمانی با ایران صفوی گرفته تا مقاومت در برابر نفوذ اروپایی‌ها در بالکان و آناتولی. حتی در برهه‌هایی، همچون دوران شیخ عبیدالله نهری، عناصر ناسیونالیستی کرد نیز در چارچوب خلافت سنی به مخالفت با ایران شیعی برمی‌خاستند. این سنت از هم‌پوشانی منافع ترک و کرد، اگرچه در سده‌ی بیستم با سلطه‌ گفتمان‌های ناسیونالیستی و مارکسیستی به چالش کشیده شد، اما در شرایط پساسکولار خاورمیانه‌ امروز، بار دیگر در حال احیاء است.
نقطه‌عطف در این دگردیسی، فروپاشی دو گفتمان کلیدی قرن بیستم یعنی مارکسیسم و ناسیونالیسم عربی بود؛ گفتمان‌هایی که از دهه ۱۹۶۰ به این سو، کردها را از جایگاه سنتی‌شان جدا ساخته و به اردوگاه ضدعثمانی و ضددولت‌های سنی سوق داد. تحت تأثیر این گفتمان‌ها، کردها از خدمت به خلافت عباسی، سلجوقی، ایلخانی و عثمانی، به صفوف مارکسیست‌ها و دولت‌های ایران و غرب پیوستند و حتی از سوی ایران‌گرایان از نظر نظامی، عاطفی و تاریخ‌سازی مورد پشتیبانی قرار گرفتند.
اما این رویکرد، هم در سطح نظری و هم در سطح میدانی، ناکام ماند. با سقوط صدام، افول بعث سوریه، شکست نهایی شوروی، و دگردیسی ایدئولوژیک حزب عدالت و توسعه، نوعی بازسازی گفتمانی در حال وقوع است. از یک سو، ترکیه در چارچوب "نئوعثمانی‌گری" به بازتعریف پیوندهای مذهبی و تاریخی خود با کردها پرداخته است، و از سوی دیگر، بخشی از رهبری کردها، از جمله عبدالله اوجالان، با تأکید بر گذشته‌ی مشترک، خواهان احیای همان اتحاد تاریخی هستند.
این در حالی است که سیاست ایران‌گرایانه در قبال مسئله کرد، با نادیده‌گرفتن ظرفیت همکاری تاریخی کرد و ترک، عملاً در دام ناسیونالیسم کردی و تجزیه‌طلبی افتاده است. ایران‌گرایان که در دهه‌های گذشته با تکیه بر مفاهیم آریاگرایی، تلاش کردند کردها را به عنوان بخشی از پیکره‌ ایران تاریخی نگه دارند، در عمل زمینه‌ی واگرایی بیشتر کردها از سنت اسلامی-سنی و اتحاد با غرب و نهادهای ضدترک را فراهم کردند.
در نتیجه، آنچه امروز در اقلیم کردستان عراق شاهد آن هستیم – حضور نیروهای ترکیه با لباس پیشمرگه در عملیات علیه پ.ک.ک – نه صرفاً یک اتحاد تاکتیکی، بلکه بازگشتی است به همان نظم مذهبی-سیاسی دوران خلافت. سخنان دمیرتاش در تأیید پیام اوجالان، و استراتژی بارزانی‌ها در همکاری نزدیک با آنکارا، نشانه‌ی نوعی بازتعریف نقش کردها در منطقه است: از نیروی معارض و چپ‌گرای غرب‌گرا، به شریک سنتی و مذهبی در نظم منطقه‌ای ترکیه.
در این زمینه، تجربه‌های تاریخی نیز مهر تأییدی بر امکان این اتحاد می‌زنند. در سده‌های گذشته، مشارکت کردها در سرکوب و نسل‌کشی اقوام غیر سنی مانند ارامنه، یونانیان، سریانیان و آشوریان،ایزدی ها، علویان و... نشان می‌دهد که هم‌سویی مذهبی درون ساختار خلافت، می‌تواند پیوندهای سیاسی را نیز مستحکم سازد. این روند، اگرچه ممکن است با مخالفت جریان‌های رادیکال چپ‌گرای کرد مواجه شود، اما به نظر می‌رسد در سطح نخبگان سیاسی و بدنه‌ی اجتماعی کرد، مورد استقبال واقع شده است.

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

بوراک اوزچیویت بازیگر ترک که در حمله ترکیه به عفرین با پوشیدن لباس نظامی از این حمله پشتیبانی کرده بود، به دعوت حزب بارزانی به اربیل سفر کرده اما نکته‌ جالب، نبود نشانه‌ای از پرچم اقلیم کردی در مراسم استقبال است که توسط پسری کردی‌پوش و دختری ترکمن با کلاه منقّش به پرچم ترکمانان عراق انجام شد که نسخه‌ای آبی‌رنگ از پرچم ترکیه است.
ترکمانان عراق با وجود جمعیت قابل توجه و نزدیکی تاریخی و فرهنگی با ترکیه، تجزیه‌طلب نیستند.
همچنین نبود پرچم اقلیم در دیدار اردوغان و نيچروان بارزانی در تناقض با سفر نیچروان بارزانی به ایران بود که پرچم اقلیم به‌صورت رسمی در کنار پرچم ایران به نمایش درآمد، با اینحال کردهای ایران، در واکنش ، ایران را «بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین دشمن سیاسی ملت کرد» توصیف کردند.
کردها با وجود استفاده از اهرم پانترکیسم برای ماله کشی بر تجزیه‌طلبی و ایرانستیزی‌هایشان ، به نوعی همگرایی تاکتیکی با دولت ترکیه نیاز دارند؛ وضعیتی که مشابه آن را می‌توان در اقلیم کردستان عراق مشاهده کرد، جایی که همکاری‌های سیاسی و اقتصادی با آنکارا، یکی از عوامل بقای نسبی اقلیم در برابر فشارهای دولت مرکزی عراق است.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

به این میگن معامله برد_برد

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

و امروز شیر دختری دیگر از ایل قشقایی همان شعر را خواند:
«ایران، ای کاخ که سر سوده‌ای از فخر به کیوان...»
در دل این آواز، نه فقط ستایش یک سرزمین، که اعتراضی شاعرانه نهفته است: اعتراضی علیه فراموشی، علیه مرزهای قومی، زبانی، و تاریخی.
او که نه فارسی‌زبان است و نه وارث مستقیم شاهان این خاک با ایمانی ریشه‌دارتر از نسب‌نامه‌ها، در قلب پایتخت باستانی ایرانیان، برای ایران می‌خواند.
ایران، نه تنها نام یک سرزمین، بلکه امری وجودی (existential) و تاریخ‌مند (historically constituted) است که از دل زخم‌ها، با آواز و پیکار و خون دل فرزندانش، جاودانه می‌شود.
ایرانی که برای او و ما نه یک نقشه‌ سیاسی، که مهد آزادی و باور و پیمان ابدی ماست.
در شعر او، ایران نه یک مفهوم سیاسی بلکه یک حقیقت وجودی و روحی زنده است،روحی که می‌ماند، حتی اگر دو صد لشکر خونریز به پیکار برخیزند.
و او خود، نه فقط خواننده‌ شعر، بلکه تجلی هم‌زمان شکوه، باور، پیکار و پیوند است: پاسخی زنده به این پرسش بنیادین که چه چیزی ایران را ایران می‌کند؟
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎فانتزی‌های قومیتی: کردها و آمازون‌ها در زمین بازی جعلیات

جریان‌های جاعل تاریخ و تاریخ‌ساز فاشیستی معمولا زمان‌پریش هستند، برای نمونه در 10 هزار سال پیش که اساسا مفهوم قومیت وجود نداشت و جهان در پیشاتاریخ به سر می‌برد، دنبال تاریخ و تمدن (!) قوم خود می‌گردند.
اما فاشیسم کردی نخستین و شاید تنها گونه‌ فاشیسم است که افزون بر زمان‌پریشی، مکان‌پریش است.
در حالیکه فاشیست‌های دیگر با توجه به جغرافیا برای جعلیات‌شان محدودیت قائل می‌شوند، کردها احتمالا به‌دلیل ایزوله و کوچرو بودن جامعه کرد نسبت به بقیه‌ جهان - هیچ درکی از جغرافیا ندارند و نوعی بی‌محلی به واقعیت‌های مکانی دیده می‌شود؛ شاید این ناشی از انزوای تاریخی-فرهنگی باشد که باعث شده نسبت به تحولات واقعی در اطراف خود بی‌اعتنا بمانند و هر اسطوره‌ دوردستی را به فراخور نیازهای ایدئولوژیک، بازتملک (reappropriation) کنند و برای نمونه ممکن است آمازون‌هایی که در استپ‌های آسیای میانه و شمال قفقاز بهشان اشاره شده است را به شمال سوریه بیاورند.
آمازون‌ها در متون یونانی یک قبیله‌ سکایی بودند که سالی یک بار برای تولید مثل با یک قبیله‌ی سکایی دیگر به نام «گارگار» که آنها همه مرد بودند، جفت‌گیری گروهی می‌کردند و گارگارها فرزندان پسر و آمازون‌ها فرزندان دختر این آمیزش را در قبیله خود می‌پذیرفتند. البته اگر کردها چنین چیزهایی از ی‌-پ-ژ و ی-پ-گ دیده‌اند و رو نمی‌کنند خیلی نمی‌شود سرزنش‌شان کرد.
اما استفاده‌ی امروزی از این اسطوره، آن هم در زمینه‌ای همچون مبارزات چریکی کردهای ی‌پ‌گ (YPG) و ی‌پ‌ژ (YPJ)، نه از جنس تبارشناسی اسطوره‌ای (myth-genealogy) است و نه از سنخ تحلیل فمینیستی مدرن؛ بلکه بیشتر به نوعی فانتزی جنسی و ایدئولوژیک می‌ماند. فانتزی‌ای که در آن، زن چریک امروزی، تبدیل به نماد بی‌تاریخی، بی‌مکانی، و بی‌ریشه‌گی می‌شود؛ اسطوره‌زدایی از اسطوره و در عین حال، اسطوره‌سازی از واقعیت.
در نهایت، اینگونه اسطوره‌سازی‌های سیاسی را می‌توان نوعی جانشین‌سازی روانی (psychic substitution) برای کمبودهای واقعی تاریخی و هویتی دانست؛ همانطور که فروید اسطوره‌ها را بازتاب آرزوهای تحقق‌نیافته‌ فردی می‌دانست، در سطح جمعی نیز، اسطوره‌ی آمازون بدل به ماسکی برای پنهان‌سازی خلأهای تاریخی-سیاسی شده است.
اسطوره‌ آمازون‌ها، اگرچه از نگاه یونان کلاسیک، همواره چیزی بین «تهدید» و «فانتزی جنسی» نوسان می‌کرد، اما دست‌کم از نظر نمادین، حامل معنایی فراتر از اسلحه‌به‌دوشی کور و مارکسیسم بود. آمازون‌ها تجسم غیاب پدر در ساختار اجتماعی و طرد نقش مرد در نظم تولیدمثل بودند. این حذف پدر در سطح نمادین، به معنای بازآفرینی جامعه‌ای زن‌محور بود که علیه نظم پدرسالار (patriarchy) یونانی قد علم می‌کرد.
اما وقتی امروز یک جریان چپ_چریکی، با پشتوانه‌ قوم‌گرایی خشن، این اسطوره را مصادره می‌کند، نه تنها دست به جعل تاریخی می‌زند، بلکه نوعی ناسازه‌ی ایدئولوژیک (ideological contradiction) نیز تولید می‌کند: شما نمی‌توانید همزمان نماینده‌ خشونت قومی باشید و هم تندیس اسطوره‌ای زنانی که به‌ناچار در حاشیه‌ی نظم‌های قومی و مردمحور تاریخی زیسته‌اند و بیشترین آمار قتل‌های ناموسی را به خود اختصاص داده‌اند و البته، مکان‌پریشی در این جعل از زمان‌پریشی هم پیشی گرفته است. گویی مرزهای جغرافیا، همچون مرزهای معنا، در ذهن این اسطوره‌پردازان نوظهور فرو ریخته‌اند. آن‌چنان‌که بی‌هیچ شرم یا دغدغه‌ای، آمازون‌های استپی را ، به صحنه‌ عملیات رقه و حسکه منتقل می‌کنند!

نکته :پژوهشگران خاستگاه آموزن‌ها را چند محل نسبت داده‌اند : ساحل جنوبی دریای سیاه – آسیای صغیر شمالی که بخش‌هایی از شمال ترکیه امروزی است و در نزدیکی دریای سیاه قرار دارد و در دوره‌ باستان در قلمرو اقوام غیریونانی مانند «کاپادوکی‌ها» و دیگر اقوام بومی آناتولی بود.
قفقاز (Caucasus): برخی روایت‌ها آنها را در نزدیکی کوه‌های قفقاز و اطراف آن می‌دانند.
سکاها و سرمت‌ها (Scythians and Sarmatians): برخی نویسندگان کلاسیک مانند هرودوت (Herodotus) ارتباط میان آمازون‌ها و اقوام ایرانی‌تبار سکا و سرمت را مطرح کرده‌اند. این اقوام در دشت‌های شمالی دریای سیاه و آسیای میانه می‌زیستند.
لیبی (Libya): در برخی منابع نادر، گروهی از آمازون‌ها در شمال آفریقا (احتمالاً لیبی امروزی) نیز ذکر شده‌اند. این موضوع ممکن است بازتابی از روایت‌های اسطوره‌ای مصری یا بربری باشد.
_ برخی پژوهشگران مدرن، اسطوره‌ی آمازون‌هارا الهام‌گرفته از واقعیت تاریخی زنان جنگجوی قبایل سکا و سرمت در دشت‌های اوراسیا می‌دانند.
در گورهای باستانی کشف‌شده در اوکراین، جنوب روسیه و قزاقستان، اسکلت‌هایی از زنان مسلح به سلاح و زره پیدا شده که به نظر می‌رسد در جنگ شرکت داشته‌اند.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

جشن نوروز ملکشاهی ایلام با فریادهای بژی کردستان بژی روژهلات .
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎پشت به وطن از ترس، رو به پرچم کردستان با افتخار

فیلمی منتشر شده است که در آن چند زن با لهجه کردی جنوبی، پشت به دوربین، سرود "ای ایران" را می‌خوانند. این صحنه بازتابی از وضعیت غم‌انگیز گویشوران  کردی جنوبی ایران است : در حالی که کردهای تجزیه‌طلب از ارومیه تا دهلران ، با افتخار و آشکارا پرچم‌های کردستان را به نمایش می‌گذارند و در فضای مجازی بازنشر می‌کنند، کردهای ایران‌گرا در مناطق کردنشین جنوبی با هراس از تهدیدها، فحاشی‌ها و حملات، ناچارند پنهان‌کارانه و در سکوت، وفاداری خود به ایران را ابراز کنند.
این وضعیت نتیجه تحولات چند دهه اخیر است. مناطقی که روزگاری از پایگاه‌های اصلی وطن‌پرستی و باستان گرایی ایران محسوب می‌شدند و علقه‌های تاریخی، فرهنگی و ملی عمیقی با ایران داشتند، اکنون چنین رو به زوال رفته‌اند .
روندی که تا حد زیادی محصول روایت‌های ایرانگرایان است؛ جریاناتی که با تحریف تاریخ برای قبایل و عشایر و ترویج ترک‌ستیزی افراطی، ناخواسته کردها را به سوی پان‌کردیسم و آذری‌ها را به سوی پان‌ترکیسم سوق دادند. در این میان، بازنمایی مظلومانه از کردهای عثمانی و معرفی کردهای سوریه به عنوان پیکان ایرانشهر و تلاش برای ترویج روایتی دردناک از سرگذشت کردهای ترکیه نوین بدون اشاره به نقش آنان در ژنوساید ارامنه، آشوریان و ایزدی ها و...  کردهای ایران را در غم و اندوه کردهای ترکیه سهیم کردند که باعث شد تا در میان آنان احساس هویت کردی به عنوان یک ملیت مستقل تقویت شود. این تحول بی‌تردید نتیجه مستقیم سیاست‌های ایدئولوژیکی است که از سوی ملی‌گرایان ایران دنبال شد.
کردهای جنوبی در ایلام و کرمانشاه، امروز در موقعیتی قرار گرفته‌اند که ابراز وفاداری به ایران را با ترس و پنهان‌کاری انجام می‌دهند و کوچکترین نشانه‌ای از ایران دوستی از سوی کردها با شنیع‌‌ترین دشنام‌ها روبرو می‌شود.
این وضعیت نه تنها نشانه‌ای از زوال یک سنت ملی‌گرایانه در میان کردها، بلکه مرثیه‌ای بر رویای شکست‌خورده‌ای است که ملی‌گرایان ایرانی درباره کردها ساخته بودند؛ رویایی که کردها را متحدی در برابر پان‌ترکیسم می‌دانست، اما در نهایت به ضد خود تبدیل شد.
امروز، عامل اصلی این وضعیت را نه در توطئه‌های خارجی، بلکه در شکست روایت ملی‌گرایان در غالب میهن‌پرستی، صفویه گرایی، پان ایرانیسم، ایران‌شهری و... باید جست. ملی‌گرایانی که زمانی با افتخار خود را مدافع وحدت ملی می‌دانستند، اکنون با سانسور واقعیت‌ها و چشم‌پوشی از نمادهای تجزیه‌طلبانه کردها در نوروز و دیگر مناسبت‌ها، تلاش می‌کنند تا افکار عمومی ایران را از نتایج سیاست‌های خود ناآگاه نگه دارند. این خیانت، نه‌تنها انسجام ملی را تضعیف کرده، بلکه حتی موجب اعتراض آذری‌های ملی‌گرا شده است که چرا این جریانات نسبت به پرچم‌ها و نمادهای تجزیه‌طلبانه کردها سکوت می‌کنند. در این میان، پرسش اساسی این است: آیا هنوز امکان بازگشت به یک روایت ملی‌گرایانه‌ای وجود دارد که به جای دامن زدن به تعصبات قومی، بر یک هویت ایرانی فراگیر و مشترک تأکید کند؟
پاسخ به این پرسش دشوار است. شاید برای بازگرداندن کردها به هویت ملی ایرانی دیگر بسیار دیر شده باشد، اما هنوز فرصتی برای جلوگیری از تشدید این بحران در میان آذری‌ها وجود دارد. ضروری است که از سیاست‌های نادرست گذشته درس گرفته شود و به جای سانسور و انکار واقعیت‌ها، با رویکردی مبتنی بر انصاف و آگاهی، مانع از افتادن آذری‌ها به ورطه پان‌ترکیسم شد.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎مصادره فرهنگی و خوش‌خیالی تاریخی: نگاهی به فراموشی ایرانیان

یکی از پدیده‌های اجتماعی که در تاریخ ایران بارها تکرار شده، مصادره‌ فرهنگی توسط گروه‌هایی است که ابتدا یک آیین را از بستر ملی آن جدا کرده، سپس هویتی نو برایش می‌تراشند و در نهایت همان ملت میزبان را از آن آیین بیگانه می‌سازند.
در این سال‌ها مصادره چوگان و ورزش زورخانه‌ای توسط جمهوری باکو ، کشتی پهلوانی توسط کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، معرفی نظامی گنجوی و مولانا به عنوان شاعران ترک و دانشمندانی مانند پورسینا و ذکریا رازی به عنوان دانشمندان عرب جنجالی شده است .
در این میان ،ایرانیان غالباً با سهل‌انگاری تاریخی، به جای صیانت از میراث خود، از گسترش جشن‌های ایرانی و آیین های ملی در میان دیگران شادمان می‌شوند، بی‌آنکه درک کنند که این فرایند اغلب نه در جهت حفظ فرهنگ ایرانی، بلکه در راستای تحریف آن پیش می‌رود.
نمونه‌ اخیر این پدیده را می‌توان در مصادره‌ نوروز و تبدیل آن به نوروز کردی دید.
در یک برنامه‌ تلویزیونی ،خبرنگار اقلیم کردستان عراق در ایران با کردهای ایرانی گفتگو می‌کند و جالب آنکه هیچ‌یک از این افراد خود را ایرانی نمی‌دانند و همگی خود را "روژهلاتی" معرفی می‌کنند، گویی که یک هویت مستقل از ایران دارند.
در ادامه، آنان مدعی می‌شوند که سیزده‌بدر یک رسم کهن کردی است! حتی برای محکم کردن این ادعا، سنگ‌پراکنی را به عنوان بخشی از آیین به آن افزوده‌اند!
اما تناقض در اینجاست: اگر سیزده‌بدر یک آیین کردی است، چرا در عراق، سوریه و ترکیه چنین رسمی وجود ندارد؟ پاسخ روشن است: این سنت، بخشی از فرهنگ مشترک ایرانیان بوده که کردها – همان‌گونه که با سایر عناصر فرهنگی ایرانی چنین کرده‌اند – آن را مصادره کرده و به تدریج فلسفه‌ای تازه برای آن خواهند ساخت.
این روند مسبوق به سابقه است. نگاهی به نحوه‌ برخورد ناسیونالیسم کردی با نوروز، چهارشنبه سوری ، شب چله و... نشان می‌دهد که چگونه یک آیین ملی به ابزاری برای اهداف تجزیه‌طلبانه بدل شده است. آنان نه‌تنها نوروز را از هویت ایرانی جدا کرده‌اند، بلکه حتی برای مشروعیت‌بخشی به این جداسازی، گاهشماری جدیدی با نام‌هایی ساختگی ابداع کرده‌اند. حال باید پرسید: اگر چنین رویکردی درباره‌ی نوروز اتخاذ شده، چه تضمینی وجود دارد که سایر آیین‌های ملی ایرانی همچون چهارشنبه‌سوری، جشن سده یا سیزده‌بدر نیز در آینده به سرنوشتی مشابه دچار نشوند؟
مسئله‌ نگران‌کننده اما واکنش ایرانیان است. همان‌گونه که بارها دیده شده، ایرانیان نه‌تنها در برابر این مصادره‌های فرهنگی سکوت می‌کنند، بلکه با ساده‌دلی از برگزاری این جشن‌ها در میان کردها خرسند می‌شوند، غافل از آنکه این روند در نهایت علیه هویت ملی خودشان به کار گرفته خواهد شد.
تا زمانی که ایرانیان به جای حفاظت آگاهانه از میراث فرهنگی‌شان، به ساده‌دلی تاریخی خود ادامه دهند، نه‌تنها آیین‌هایشان یکی پس از دیگری مصادره خواهد شد، بلکه در نهایت، همان‌ها را از خودشان دریغ خواهند کرد.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

یکی از ویژگی‌های بارز در این موسیقی‌ها، به‌ویژه در سبک‌های محلی و عامیانه، به‌کارگیری الفاظ رکیک و عبارات جنسی است که به‌طور معمول در این آثار وجود دارند و بخشی ارگانیک از فرهنگ کردی هستند. این وضعیت در حالی است که در موسیقی فارسی، به‌ویژه آهنگ‌هایی مانند آثار ساسی مانکن، تتلو و... حساسیت‌های اجتماعی بیشتری نسبت به محتوای جنسی و مستهجن وجود دارد و چنین آهنگ‌هایی با انتقادات گسترده‌ای از سوی جامعه مواجه می‌شوند.

〽️موسیقی کردی: از ابتذال تا پذیرش فرهنگی
موسیقی کردی در بسیاری از موارد، به‌ویژه در آثار مورد پسند توده‌ها، به‌طور آشکارا حاوی مضامین جنسی، توهین‌آمیز و مبتذل است. در حالی که این موسیقی در میان کردها و دیگر اقوام ساکن در مناطق کردنشین به‌طور عمومی پذیرفته شده است، در موسیقی فارسی چنین محتوایی به‌ویژه از دیدگاه فرهنگی و اجتماعی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. یکی از دلایل این تفاوت واکنش‌ها، عادی‌بودن عبارات جنسی و بعضا رکیک در موسیقی کردی است که در آن، زنان به‌طور مستمر به‌عنوان ابژه‌های جنسی معرفی می‌شوند و کلمات و آهنگ‌های مستهجن به‌راحتی در فرهنگ عمومی این منطقه پذیرفته می‌شود. در مقابل، در موسیقی فارسی این‌گونه مضامین به‌ویژه در آثار عامه‌پسند به‌شدت تحت نظارت و انتقاد قرار می‌گیرند.

〽️زن در فرهنگ کردی: از ناموس تا ابژه جنسی

در فرهنگ کردی، زن همچنان به‌عنوان ناموس و ابژه جنسی تلقی می‌شود. این نگاه باعث می‌شود که مردان در این جوامع احساس کنند که حق دارند با کلام و موسیقی‌های بی‌پرده، زنان را یاد کنند و از آن‌ها به‌عنوان ابژه‌های جنسی یاد کنند. این نوع برخورد در موسیقی، اشعار و فرهنگ عامه کردی به‌وفور دیده می‌شود، اما زنان در این جوامع به هیچ عنوان اجازه ندارند که در مقابل مردان چنین رفتاری از خود نشان دهند. در صورتی که زن در چنین جوامعی بخواهد از قواعد قبیله‌ای تخطی کرده و مردی را به‌طور علنی جلب کند یا در معرض نگاه جنسی قرار دهد، با واکنش‌های شدید و غیرقابل پیش‌بینی مواجه خواهد شد. در بسیاری از موارد، این تخطی از قوانین اجتماعی به قتل‌های ناموسی منجر می‌شود که در جوامع کردی، هنوز به‌عنوان اقدامی مشروع و قانونی از سوی برخی تلقی می‌شود.

〽️پارادوکس فرهنگی: غیرت در مقابل ابتذال

یکی از بزرگ‌ترین تناقضات در فرهنگ کردی، درگیری میان مفاهیم غیرت و ابتذال است. از یک سو، کردها خود را حامی «غیرت» و «حرمت» می‌دانند و بر حفظ ناموس تأکید می‌کنند، اما در عین حال، در موسیقی و فرهنگ عامه خود، زنان را به‌شکلی مبتذل و جنسی می‌نمایند. در بسیاری از آهنگ‌های کردی، زنان نه‌تنها به‌عنوان موجودات جنسی معرفی می‌شوند، بلکه به‌طور علنی از کلمات و عباراتی استفاده می‌شود که در سایر فرهنگ‌ها به‌شدت محکوم هستند و مفاهیم آهنگ‌ها تا پایه تجاوز و دست‌درازی و رابطه نامشروع پیش می‌رود اما در مقابل، هرگونه رفتار آزادانه و مستقل از زنان در جوامع کردی که با این معیارها همخوانی نداشته باشد، با مجازات‌های شدید اجتماعی، از جمله قتل‌های ناموسی، روبه‌رو می‌شود.

〽️ استانداردهای دوگانه و نقد فرهنگی

در حالی که موسیقی کردی با محتوای مستهجن و زن‌ستیزانه، به‌طور عادی پذیرفته می‌شود و هیچ‌گونه نقد جدی درون‌جامعه‌ای به آن وارد نمی‌شود، موسیقی فارسی با مضامین نسبتا مشابه به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌گیرد. این امر نشان‌دهنده استانداردهای دوگانه است که در نقد موسیقی و مفاهیم جنسی در میان دو فرهنگ مختلف وجود دارد. در موسیقی فارسی، به‌ویژه در مواردی مانند آهنگ‌های ساسی مانکن، حساسیت اجتماعی بالایی وجود دارد و این موسیقی‌ها به‌طور عمومی مورد طرد و نقد قرار می‌گیرند. این در حالی است که در موسیقی کردی، همان محتوا در فرهنگ عمومی به‌طور گسترده پذیرفته شده است.

نتیجه‌گیری: نیاز به بازنگری فرهنگی

اگر کردها خود را مدعی حفظ «جایگاه زن» و «غیرت» در جامعه می‌دانند، لازم است که در گفتمان‌های فرهنگی و اجتماعی خود تجدید نظر کنند. ابتذال موجود در موسیقی کردی که زنان را به‌عنوان ابژه‌های جنسی معرفی می‌کند و از آن‌ها برای تحریک احساسات جنسی استفاده می‌شود، باید مورد نقد جدی قرار گیرد. البته در اینجا باز مسئله نظارت و محدودیت در تولید موسیقی پیش می‌آید که مورد نقد جدی است اما آیا به راستی کردها نباید واکنشی به آهنگ‌هایی با مضمون رابطه با دختران چهارده ساله، رابطه با زن شوهر دار و فانتزی‌ های بیمارگونه نشان دهند؟!
برای پیشرفت در این زمینه، ضروری است که از درون جامعه کردی نقدهای فرهنگی و اجتماعی نسبت به محتوای موسیقی شکل گیرد. همچنین، باید توجه بیشتری به جنبه‌های اخلاقی و انسانی در موسیقی و هنرهای عمومی معطوف شود تا شاهد کاهش عادی‌سازی ابتذال و تحقیر زنان باشیم.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

در مراسم جشن سال نوی آشوری‌ها در سوریه و عراق، کردهای تندرو به آشوریان حمله کرده‌اند.
آن وقت پیج کردی از دیار خراسان احساس تکلیف کرده تا آن را به گردن داعشی ها و توطئه ترکها نشان دهد و تازه مدعی می‌شود آشوری و کرد از یک تبار هستند.
اگر چه آشوریان به دلیل ریشه‌های عمیق تاریخی و تمدنی و تفاوت با کردهای عشیره‌ای و کوچرو ، آنان را گردن نمی‌گیرند اما بخش بزرگی از جمعیت کردها از آشوریان، ارامنه، اعراب و ترک‌های آسمیلیه شده است.
این شخص در ادامه ادعا کرده،کردها والدین اشوری‌ها و رومی ها هستند 😳😂
کردها اینگونه ملت‌ها را نابود می‌کنند و سپس مدعی میراث تمدنی، زبان و تبار آنان می‌شوند.
کردها پس از انهدام خونین ارامنه و آشوریان و ایزدی ها از دشمنی و سرکوب آنان دست برنداشتند و سالهاست که به مغازه‌ها و اماکن و مزارع آنان حمله می‌برند و به صورت سیستماتیک آثار باستانی آشوری را نابود می‌کنند.
جریان ایران‌شهری و میهن‌پرست ایرانی به چنین مردمی افتخار می‌کنند و آنان را پیکان ایرانشهر می‌دانند.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

این زن کرد عراقی می‌گوید :هیچ چیز در ایران خوب و واقعی نیست نه شیر، نه بیسکویت نه روغن نه برنج نه لباس فقط هیزی (فسادش) خوب و واقعی است.
اینها همان پیکان ایرانشهر هستند که مجیز صدام را می‌گویند و برای بازیگران ترک که از حمله به کردهای سوریه حمایت می‌کند هورا می‌کشند.
حتی معدود کردهایی که با نسخه قبیله‌گرایی شدید از جمله کردانیده کردن تاریخ ایران و سپس گفتن 2+2=1 و نشان دادن پرچم تاجیکستان، کمی از ایران بگویند مورد دشنام شدید کردها قرار می‌گیرند آن وقت عده‌ای به دنبال برگرداندن کردهای عثمانی به ایران هستند.
ایرانی باید با چشمانی باز ببیند که بخش قابل توجهی از جامعه‌ی کرد نه تنها حس تعلقی به ایران ندارد، بلکه با حرص و کینه از آن یاد می‌کند. در شبکه‌های مجازی، حتی یک درصد از آن حمایتی که آذری‌ها از هویت ایرانی، از وحدت ملی و از میراث تاریخی ایران می‌کنند، از جانب کاربران کرد دیده نمی‌شود.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

〽️مورد یوگسلاوی

تاریخدانانی مانند مارک مازور در تحلیل فروپاشی یوگسلاوی نشان می‌دهند که چگونه شعار «حق تعیین سرنوشت» به جنگ‌های قومیِ ویرانگر (مانند کشتار بوسنی) دامن زد. او استدلال می‌کند که جدایی‌خواهی بدون سازوکارهای دموکراتیک قوی و تضمین حقوق همه گروهها، به خشونت می‌انجامد.
- مورد اسکاتلند نیز پیچیده است: حتی اگر اکثریت مردم اسکاتلند خواستار استقلال باشند، اقتصاد این منطقه به شدت به بریتانیا وابسته است. پژوهشگرانی مانند مایکل کینگ اشاره می‌کنند که استقلال ممکن است به جای آزادی، به بحرانهای اقتصادی و امنیتی بینجامد.
اینکه این اصلاح‌طلب بدون توجه به کشتارهای یوگسلاوی و چند زبانه بودن شهرهای ایران اینگونه نسخه یوگسلاوی را برای ایران می‌پیچد و پیج های کردی بر آن صحه می‌گذارند هشدار به ملت ایران و به ویژه کسانی است که بر خطرات و تهدیدات تجزیه‌طلبی کردها برای آذری‌ها و یکپارچگی کشور چشم‌پوشی می‌کنند.

〽️مسئله «اکثریتهای جدید»

اگر کردها از ایران جدا شوند، آیا در دولت جدید خود به حقوق subgroups درون کردستان (مثلاً ایزدیها یا مسیحیان آشوری گوران‌ها و... ) احترام می‌گذارند؟ تاریخ نشان داده است که دولت‌های جدید اغلب خود به سرکوب اقلیتهای درونیشان می‌پردازند.
مورد اقلیم کردستان از این رو جالب است که کردها در شبکه‌های تلویزیونی رسمی‌شان زبان و لباس سنتی گوران‌ها را تمسخر می‌کنند و می‌گویند در میان گوران‌ها مرد نیست، و یا آشوری‌ها و ایزدی ها را مورد سرکوب قرار می‌دهند، کردهای سوریه از خانه های آشوریان به سمت نیروهای ترکیه موشک‌پرانی کرده و از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کردند. کارنامه کردها در این زمینه تاسف بار است.

〽️حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی (جان استوارت میل و امانوئل کانت)
- جان استوارت میل در کتاب «درباره آزادی» بر اهمیت حفظ نظم اجتماعی و همبستگی ملی تأکید میکند. او اگرچه از حقوق اقلیتها دفاع می‌کند، اما معتقد است دموکراسی تنها زمانی پایدار است که اکثریت و اقلیت در چارچوب یک نظام مشترک همکاری کنند. جدایی یکجانبه ممکن است به بی‌ثباتی و تضعیف دموکراسی در هر دو سوی مرزها بینجامد.
- امانوئل کانت در «صلح پایدار» استدلال میکند که جامعه بین‌المللی باید بر اساس اتحادیه‌هایی از دولت‌ها بنا شود که از جنگ جلوگیری کند. از نگاه کانت، حق تعیین سرنوشت اگر به تکثرگرایی افراطی و تجزیه‌طلبی بینجامد، ممکن است صلح جهانی را به خطر اندازد.

〽️فلسفه دولت و نسبت آن با مشروعیت

از دیدگاه هگل (Hegel)، دولت، تجلی عینی روح اخلاقی (Sittlichkeit) است و نه قراردادی صرف. اگر قرار باشد هر تیره، قوم و گروه و فردی با استناد به «احساس بیگانگی» خواستار جدایی شود، اصلاً چیزی به نام دولت و ملت باقی نمی‌ماند. این چیزی است که توماس هابز (Hobbes) نیز از آن با عنوان وضعیت طبیعی (State of Nature) یاد می‌کند: بازگشت به آشوب.

نتیجه‌گیری:

سخنان این اصلاح‌طلب، آمیزه‌ای از شعارهای احساسی، مفاهیم نیم‌پز حقوق بشری، و دشمنی پنهان با ایده «ملت واحد ایرانی» است. در واقع، تجزیه‌طلبی با زبانی لطیف و اصلاح‌طلبانه.
آنچه او «حق» می‌نامد، در واقع بی‌مسئولیتی تاریخی و خیانت به میراث مشترک تمدنی ایران است.این سخنان ترویج گفتمان بی‌ریشه‌ای است که با سوءاستفاده از واژگان حقوق بشری، می‌کوشد بنیان‌های وحدت ملی و ساختار دولت-ملت ایرانی را تضعیف کند. نقدهای سیاسی به ساختار موجود امری مشروع است، اما ترویج تجزیه‌طلبی به‌نام حق، نه تنها غیرمسؤولانه، بلکه غیراخلاقی، خیانتکارانه و خطرناک است. آینده‌ی ایران در تقویت انسجام ملی، گفتمان مشترک ملی است، نه در تسلیم به گفتمان‌های قوم‌گرایانه‌ تجزیه‌طلب.

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

شاهکار دیگری از صادق زیباکلام در دفاع از تجزیه‌طلبی کردها:
«من به چیزی به نام حق تعیین سرنوشت باور دارم، حق تعیین سرنوشت یعنی اقلیتی نخواهند جز اکثریت باشند و این حق آسان به دست نیامده، این‌قدر در اروپا و جاهای مختلف جنگ شده، مسئله قومیت‌ها، این قوم با اون قوم، صرب‌ها با کروات‌ها، این‌ها با اون‌ها، که به اینجا رسیدیم که آیا می‌توان به زور یک قوم، فرهنگ یا ملتی را جزوی از یک مجموعه بزرگ‌تر نگاه داشت؟ حق تعیین سرنوشت یعنی این.
یعنی هیچ مردی نمی‌تواند به صرف مرد بودن و قدرت داشتن بگوید تو زنم هستی و چه دوست داشتی باشی، چه دوست نداشتی باشی، چه بخواهی یا نخواهی، تو سرت می‌زنم و باید با من زندگی بکنی. حق تعیین سرنوشت یعنی این. یعنی هیچ مردی، هیچ قانونی، هیچ نظامی، هیچ مکتبی نمی‌تواند چیزی رو تحمیل کند. بنابراین سؤال...
اگر کردها نخواهند جزو ایران باشند، آیا ما این رو می‌پذیریم یا نه؟ من می‌پذیرم که اگر کردها نخواهند جزو ایران باشیم، از این حق برخوردارند. اگر اسکاتلاندی‌ها بگویند ما جزو بریتانیای کبیر نمی‌خواهیم باشیم، از این حق برخوردارند. ولی این در یه شرایط دموکراتیک باید انجام شود. یعنی در یک شرایط که واقعاً تصمیم کردها دارای معنا و مفهوم باشد. همین کردهایی که چه جمهوری اسلامی، چه سلطنت‌طلب و شاه‌پرست، چه جمهوری‌خواهان، بدترین الفاظ را در مورد این‌ها به کار می‌برن که اینا تجزیه‌طلب، اینا منافق و دورو هستند، اینا توطئه‌گرن.»
و اما تأسف‌بارتر از این اظهارات، سکوت و کرختی جریان به‌اصطلاح «ملی» در برابر چنین جسارت‌هایی‌ست؛ جریانی که در برابر شعارها و پرچم‌های تجزیه‌طلبانه کردها لال است، و می‌بیند که در تریبون‌های مساجد مناطق کردنشین از تجزیه‌طلبانی چون قاضی محمد تقدیس می‌سازند، و «کرد» را نه به عنوان شهروند ایرانی، بلکه به‌مثابه ملتی مجزا معرفی می‌کنند اما خم به ابرو نمی‌آورند .
از دشمن و خائن انتظاری نمی‌رود، اما مرگ و ننگ بر شما که نام "وطن‌دوست" بر خود نهاده‌اید، حال آنکه اگر از ترکیب رنگ‌های پرچم جمهوری باکو در مغازه‌ای در تبریز استفاده شود  آسمان را به زمین می‌آورید و غوغا می‌کنید. اما همین شما در برابر این میزان آشکار از حمایت علنی از تجزیه‌طلبی کردها، زبان در کام می‌کشید و خاموش می‌مانید.
اگر خائن، مزدور و وطن‌فروش نیستید، پس چه هستید؟
در تاریخ باید نوشت که آن جریانی که خود را مدافع وطن می‌نامید، چگونه بدل به بزرگ‌ترین خائنان این سرزمین شد؛ خیانت نه از سر نادانی، بلکه از سر سازش، مصلحت‌طلبی و بی‌هویتی.
اگر آذری‌ها هنوز خود را ایرانی می‌دانند و بارها این را ثابت کرده‌اند، از غیرت خودشان است؛ اگر شرافت و غیرت آذری‌ها به اندازه شما بود، حتماً از ترس تکرار کارهایی که کردها در گذشته کرده‌اند، به دامان آنکارا و باکو پناه می‌بردند.
ننگتان باد .

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

چند روزنامه‌نگار بریتانیایی و فرانسوی به اقلیم کردستان سفر کرده‌اند. در جریان این سفر، یکی از شهروندان محلی، با تصور اینکه آن‌ها ایرانی هستند، با لحنی منفی اظهار می‌دارد: «ایرانی‌ها تروریست‌اند.»
این مردم با اشتیاق دور یک کاربر ترک‌تبار تیک‌تاک حلقه می‌زنند و از او عکس یادگاری می‌گیرند؛ همان کشوری که کردها را به خاطر زبان مادری‌شان سرکوب و گاه به قتل می‌رساند. هم‌زمان به روزنامه‌نگاران غربی را که گمان می‌بردند ایرانی‌اند، «تروریست» خطاب می‌کنند.
آن‌چه این وضعیت را تراژیک‌تر می‌سازد، تقابل فاحش آن با تصورات رایج در تفکر ایران‌شهری‌ست؛ جریانی فکری که همواره بر پیوندهای عمیق تاریخی، زبانی و فرهنگی میان تیره‌های ایرانی، از جمله کردها، تأکید می‌ورزد. واقعیت اما این است که کردهای اقلیم کردستان، در عمل، ترک‌ها و حتی جهان عرب را – به‌رغم پیشینه‌ی سرکوب، کشتار و آسیمیلاسیون به ایران ترجیح می‌دهند.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

این آقا تو مجلس خواستار حرکت سریع و بی‌وقفه به سمت ساخت سلاح هسته‌ای شده.

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

ویدئویی منتشر شده در برگه‌های ناسیونالیست‌های کرد منتقد بارزانی که سربازان ارتش ترکیه را با لباس پیشمرگه‌های اقلیم کردستان نشان می‌دهد؛ در حال عملیات علیه پ.ک.ک یا ی.پ.گ. صحنه‌ای که از نگاه ساده‌اندیشان «عجیب» است، اما برای آشنایان تاریخ، یادآور اتحاد دیرینه ترک و کرد است.
این اتحاد، ریشه در ساختار خلافت عثمانی دارد؛ جایی‌که کردها متحدان مذهبی و نظامی ترک‌ها در برابر ایران شیعی و اروپا بودند. امروز هم بارزانی‌ها در کنار ارتش ترکیه، دوباره همین نقش را ایفا می‌کنند، چیزی که اوجالان هم پس تا سال‌ها در زندان ترکیه آموخت و فرمان آن را صادر کرد. طنز تلخ این است که در استانبول، گردشگران کرد عراقی را به دلیل کردی سخن گفتن می‌کشند اما کردها کماکان ایران را بزرگترین دشمن خود می‌دانند.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📝کژفهمی گفتمان ایرانشهری درباره‌ کردها؛ آنها کردنما نیستند بلکه نمایندگان راستین یک رادیکالیسم قومی‌ـ‌سرزمینی‌اند

یکی از دروغ‌های ایرانشهری‌ها (افرادی که درکشان از ایران، کنفدراسیون ایلات است) «کردنما» یا «ضدکرد» خواندن احزاب کردی است.
بماند که علیرغم افشاگری‌های این‌روزهای خود احزاب کرد علیه یکدیگر، کردها حاضر هستند ده بار به خاطر آنها بمیرند و آدم بکشند و براکوژی‌های فراوان‌شان اقتصاد مناطق کردنشین را به وضعیت سومالی بیندازد، اما نکته اینجاست که حتی شخصیت‌های رسانه‌ای این احزاب هم میزان رادیکالیسم و فاشیسم جامعه کرد را به درستی نمایندگی نمی‌کنند.
حفظ ظاهر و دورویی در قبیله نه یک صفت بلکه لازمه‌ای برای بقاست و بنابراین احزاب کرد در ایران همیشه در حفظ ظاهر موفق بوده‌اند، و مشهورترینِ این حفظ ظاهرها ادعای خودمختاری‌خواهی صرف و طفره رفتن از لقب «تجزیه‌طلب» است. اما چرا احزاب کرد درحالیکه همه‌ ویژگی‌های یک جریان جدایی‌خواه را دارند، کرد را ملت می‌دانند، خیلی اتفاقی حامی جدایی کردستان عراق هستند و برخلاف همان کردستان عراق هرگز پرچم کردستان را در کنار پرچم ایران قرار نداده‌اند و در مانیفست‌هایشان تجزیه طلبی را یک حق دانسته‌اند، هیچگاه دوست نداشتند برچسب «تجزیه‌طلب» بخورند؟
چون کردها به خوبی می‌دانستند در مقیاس ایران، یک کمینه (اقلیت) هستند و از احتمال انسجام ایرانیان غیرکرد و سرکوب شدید کردها می‌ترسیدند. دلیلش نیز این بود که کردها همسایگی مستقیم با فارسی‌زبانان ندارند و 500 سال است درکشان از جامعه ایران، جامعه‌ آذری است. در نتیجه، کردها به‌صورت سنتی فکر می‌کردند در صورت اعلام استقلال از ایران، نه به چند میلیون آذری بلکه با چندده میلیون مانند آذری با امکانات نظامی مدرن روبرو خواهند بود. حتی اندک احترامی که نسل سنتی ناسیونالیست‌های کرد برای ایران و فارس قائل بودند از همین ترس می‌آید.
اما بزنگاه‌های تاریخی دست‌ها را رو می‌کنند، و کردها در دو بزنگاه تاریخی دریافتند چنته‌ی دیگرستیزی و تعصب ملی فارسی‌زبانان شدیدا خالیست.
در گام نخست، فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی باعث شد مردم ایران تازه به‌راستی با هم آشنا شوند، و کردها که تازه می‌دیدند میان ایرانیان «این همه عاشق دارند» از این قاعده مستثنی نبودند.
در گام دوم، رخدادهای سال 1401 به کردها ثابت کرد که هر کارشکنی، ایران‌ستیزی و خراب‌کاری بکنند از چشم ایرانیان نخواهند افتاد و در نتیجه جامعه‌ کرد خیلی زود به این نتیجه رسید که می‌تواند از این فرصت برای جدایی از ایران و حتی کشورگشایی و کردسازی ایرانیان استفاده کند.
حتی پیش از این اتفاقات هم احزاب کردی، یا دست کم آن چهره‌ای از این احزاب که در فضای ایرانی و غیرکردی نمایانده می‌شد، به دلیل همان حفظ ظاهر از میانگین جامعه کرد کمتر رادیکال بود. اگر کاوه آهنگری و شاهد علوی اهل استدلال و بحث با مخالف بودند، یک کرد رندوم که برای گذاشتن عکس‌های طبیعت گردی در اینستاگرام اکانت ساخته بود با دیدن کامنت «هر کجا کرد هست آنجا ایران است» از سوی یک غیرکرد، با شنیع‌ترین توهین‌ها به ایران و ایرانی پاسخش را می‌داد.
اما سال 1401 سال آشکار شدن روحیات راستین کردها بود، و جامعه کرد با سرعتی باورنکردنی به احزاب کردی فهماند باید تجزیه‌طلبی خجالتی را کنار بگذارند و در زمینه‌ جدایی و همچنین ادعاهای سرزمینی بدون لفافه و با لحنی هرچه نزدیکتر به یک کرد رندوم تمامیت‌خواه سخن بگویند!
البته این دگردیسی از جدایی‌خواه خجالتی به جدایی‌خواه واضح هنوز در رسانه‌های فارسی‌زبان چندان عیان نشده، ولی در رسانه‌های کردی این احزاب کم‌کم کارشناسان جدایی‌خواه مانند بهزاد خوشحالی و رزگار بهاری پرکارتر و پررنگ‌تر می‌شوند، و پلتفرم‌های این احزاب نیز با جرات بیشتری درباره‌ کردستان مستقل سخن می‌گویند.
در اصل، امروزه نه‌تنها رسانه‌های کردی، بلکه احزاب کرد هم باید هرروز تلاش کنند تا از قافله‌‌ی فاشیسم کردی عقب نمانند. دیگر دورانی که احزاب، کردهای ایران‌گرا و اعضای احزاب دیگر را «جاش» بخوانند گذشته است و وارد دورانی شده‌ایم که احزاب کردی رفتارشان را جوری تنظیم می‌کنند که از سوی کردهای عادی و رندوم «جاش» خوانده نشوند.


پرسش پایانی این است که آیا قافله‌ی فاشیسم کردی قرار است روزی بایستد؟ باید گفت در وضعیتی که ملی‌ها چنان در باغ نیستند که هنوز واژگانی مانند «کردنما» را خیلی جدی برای احزاب کردی به کار می‌برند و افشاکنندگان صرفا گوشه‌ای از فاشیسم کردی را «کردستیز» و «تفرقه انداز» می‌خوانند، وضعیت حتی بدتر از این‌ها هم خواهد شد.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎دختر بچه کرد ایرانی که تقویم خاکی پوشان(حزب دموکرات ) را توضیح می‌دهد که  در ماه خاکه لیوه (فروردین) روز مطبوعات کردی و روز شهادت قازی محمد است و در ماه (جوزردان )روز ترور اسماعیل سمکو.
کردها در بسیاری از بسترهای خانوادگی و فرهنگی، فرزندان خود را از دوران طفولیت با قهرمان‌سازی از چهره‌هایی چون قازی محمد و سمکو، که کارنامه‌ای آکنده از خیانت، جنایت و وابستگی به قدرت‌های بیگانه دارند، جامعه‌پذیر می‌سازند. این روش آموزش، اساساً بر منطق نفرت از ایران، طرد هویت ملی، و جایگزینی آن با یک «هویت مصنوع قومی» استوار است که با ابزارهایی چون تقویم‌های جایگزین، سرودهای ملی‌گرایانه کردی، و ادبیات کودکانه‌ مسلح به نفرت، در ذهن کودک کرد نهادینه می‌شود.
نکته نگران‌کننده اینجاست که این فرآیند به‌طور سیستماتیک در سنین پیش از شکل‌گیری هویت تثبیت‌شده صورت می‌گیرد؛ دقیقاً در مرحله‌ای که کودک، مطابق نظریه‌ی اریکسون، در جست‌وجوی یک چارچوب هویتی منسجم است. بدین‌ترتیب، بنیان‌های روان‌شناختی و فرهنگی واگرایی از ملت ایران درونی‌سازی می‌شود و کودک در موقعیت یک «سوژه ایدئولوژیک قومی» تثبیت می‌گردد.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

بیش از 45 سال پیش این شیردختر قشقایی در برابر ستون‌های پارسه، برای ایران چنین خواند :ایران
ای کاخ که سر سوده ای از فخر به کیوان
از قدرت تو چرخ برین واله و حیران
پیوسته تو را دست خدا باد نگهبان
ای مهد جوانمردی و آزادی و ایمان
گیرم که دو صد لشگر غارتگر خونریز
آیند به پیکار تو با هیبت چنگیز
گر تیر ستم بارد و رگبار بلاخیز
یا مرگ به سویت بزند نعره که: «بگریز»
سرباز تو هرگز نکند پشت به میدان
سرباز تو هرگز نکند پشت به میدان

آیا ما به‌راستی خواهیم فهمید اعجاز شکوهمند تو چیست، ای ایران؟
تو که چنان سحرآمیز، نه با قدرت، که با معنا، دلبسته می‌کنی حتی آنان را که از زبان و تبار تو نیستند.
تو چگونه چنین می‌کنی که ترک‌دختری در میان ویرانه‌های هخامنشی، بی‌هیچ تردید، بگوید:
«سرباز تو هرگز نکند پشت به میدان»؟

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

به نظرم به روانکاو مراجعه کن.

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

_درخت کاری مادر حامد سیف پناهی پیشمرگه کومله.
حامد سیف پناهی از اعضای حزب کومله کردستان ایران بود که در درگیری با نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر سنندج کشته شد. در این درگیری، صباح حسین‌پناهی و بهزاد نوری نیز جان باختند و رامین حسین‌پناهی زخمی و بازداشت شد.
پس از صدور حکم اعدام رامین حسین پناهی او اعتصاب غذا کرد و هشتک نه به اعدام توسط ملی‌گرایان ایرانی ترند شد. 
از جمله معترضان این حکم وحید صیادی نصیری، فعال سیاسی ایرانی و هوادار حزب پان‌ایرانیست بود که پس از ۶۰ روز اعتصاب غذا در زندان لنگرود قم درگذشت.
مرگ صیادی بر خلاف حسین‌پناهی واکنشی را نه در میان ملی‌گرایان و نه شبکه‌های لندن نشین به دنبال نداشت.
_عه اونم لایک مادر ژینا امینیه!
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎کردها، نوروز و هویت ایرانی؛ چرا ترویج جشن‌های باستانی ایران لزوماً به معنای ایران‌دوستی نیست؟

تاریخ، به تعبیر ادموند برک، زنجیره‌ای از سنت‌ها و میراث‌های به‌هم‌پیوسته است که شالوده‌ هویت ملی را می‌سازند. تمدن‌هایی که قادر به حفظ سنت‌های خود نیستند، محکوم به فراموشی و استحاله در هویت‌های بیگانه‌اند. از همین‌رو، آیین‌های ملی نه صرفاً جشن‌هایی برای شادی و گردهمایی، بلکه ابزاری برای استمرار تاریخی و هویت‌بخشی به ملت‌ها هستند. بذل و بخشش بی‌پروا در این زمینه، نه تنها موجب ترویج فرهنگ ملی نمی‌شود، بلکه زمینه را برای تحریف و مصادره آن فراهم می‌آورد.
از منظر هگلی، فرهنگ و تاریخ یک ملت، دیالکتیکی است که در بستر تضادها و چالش‌های تاریخی شکل می‌گیرد. در این راستا، سیادت فرهنگی نه به معنای انحصارگرایی، بلکه به معنای آگاهی نسبت به اصالت تاریخی و جلوگیری از تحریف آن است. ملتی که آیین‌هایش را بدون نظارت و هشیاری در اختیار دیگران می‌گذارد، به زودی با این واقعیت روبه‌رو خواهد شد که همین آیین‌ها، در بستری تازه و با تعریفی متفاوت، علیه خود او به کار گرفته می‌شوند.

〽️حفظ آیین‌های ملی: ضرورت سیادت فرهنگی در برابر مصادره و تحریف

مثالی روشن از این پدیده، نحوه‌ی برخورد کردها با نوروز است. نوروز، جشن ملی ایرانیان در چند دهه‌ اخیر به ابزاری برای هویت‌سازی ناسیونالیستی کردها بدل شده است و آنها نه‌تنها نوروز را به عنوان یک جشن کردی معرفی کرده‌اند، بلکه آن را از مفهوم ملی ایرانی جدا ساخته و آن را به یک فستیوال ناسیونالیستی با گرایش‌های تجزیه‌طلبانه بدل کرده‌اند.
بدیهی است که این روند، محدود به نوروز نخواهد ماند. چهارشنبه‌سوری، سیزده‌بدر، جشن سده و سایر آیین‌های ملی ایرانی نیز در معرض خطر مصادره و تحریف قرار دارند. تصور اینکه ترویج این آیین‌ها در میان کردها، به معنای تقویت فرهنگ ایرانی است، یک ساده‌انگاری خطرناک است. کردها به ویژه در ایران در سال‌های اخیر بیش از پیش بر هویت جداگانه‌ خود تأکید کرده‌اند و حتی کردهای ایران، به جای معرفی خود به عنوان ایرانی، از اصطلاح "روژهلاتی" (شرق کردستان) استفاده می‌کنند که نشانگر عدم وابستگی به هویت ملی ایران است و اساسا ترکها و اعراب را نیز به ایرانیان ترجیح می‌دهند.
بذل و بخشش آیین‌های ملی بدون در نظر گرفتن بستر تاریخی و سیاسی آن، پیامدهای ناگواری به همراه دارد:

مصادره‌ی فرهنگی و تحریف تاریخی: همان‌گونه که نوروز از یک جشن ایرانی به ابزاری برای جدایی‌طلبی تبدیل شد، سایر آیین‌ها نیز در صورت عدم کنترل، به تدریج هویتی تازه خواهند یافت و از دایره‌ فرهنگ ایرانی خارج خواهند شد و خواهید دید ‌کردها با اعتماد به نفس می‌گویند جشن سده یک جشن کردی است و نه ایرانی اصلا کجای ایران به اندازه کردها دور آتش جمع می‌شوند و می‌رقصند؟!

افزایش گفتمان‌های واگرایانه: ترویج آیین‌های ایرانی در میان گروه‌هایی که خود را جدا از ایران می‌دانند، موجب نزدیکی فرهنگی نمی‌شود، بلکه اغلب بر طبل تمایز هویتی آنان می‌افزاید.

تضعیف مشروعیت تاریخی ایران: هنگامی که آیین‌های ایرانی به نام گروه‌های قومی خاص ثبت شود، در بلندمدت این خطر وجود دارد که حتی در سطح بین‌المللی، نقش ایران در پیدایش این سنت‌ها نادیده گرفته شود. همان‌گونه که آذربایجان در تلاش برای مصادره‌ نظامی گنجوی بود، کردها نیز می‌توانند آیین‌های ایرانی را از آن خود معرفی کنند.

〽️نتیجه‌گیری:

هگل بر این باور بود که تاریخ، عرصه‌ کشاکش اراده‌ها و ایده‌هاست. در این میان، ملتی که توانایی حفظ و دفاع از سنت‌های خود را ندارد، محکوم به زوال هویتی است. ایرانیان، اگر می‌خواهند هویت ملی خود را حفظ کنند، باید نسبت به تحریف آیین‌هایشان هشیار باشند و از آن‌ها به عنوان ابزار پیونددهنده‌ تیره‌های ایرانی استفاده کنند، نه اینکه با ساده‌اندیشی، آن‌ها را بدون نظارت در اختیار دیگران قرار دهند.
حکمت ایرانی بر این حقیقت تأکید دارد که نباید با خوش‌بینی افراطی، پیامدهای بلندمدت یک اقدام را نادیده گرفت.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

سمت چپ :مجری تلویزیون بارزانی در مصاحبه با کردهای ایرانی می‌گوید در روژهلات کردستان(شرق کردستان😊) رسم کهن سیزده بدر اجرا می‌شود و با کردهای ایران گفتگو می‌کند که در تمام این گفتگوها آنها می‌گویند روژهلاتی هستند (فقط تصور اینکه تبریزی‌ها بگویند اهل آذربایجان جنوبی هستند 😁) و ادعا می‌کنند سیزده بدر یک رسم کهن کردی است!!! و در انتهای مراسم سنگ‌هایی را به نیت رفع نحوست پرتاب میکنند (ابداع سنت)
حال پرسش این است اگر این رسم کردی است چرا کردها در عراق و ترکیه و سوریه چنین رسمی ندارند ، پس روشن است این رسم مشترک ایرانیان است که کردها طبق معمول آن را برداشته‌اند و چند سال دیگر در اقلیم کردستان نیز برگزار و برای آن فلسفه‌ای خواهند تراشید.
سمت راست : پست کانال ناسیونالیسم کردی: سیزده بدر فارسی است و فقط در شرق کردستان وجود دارد. چرا در سایر مناطق کردستان نیست؟ ما نباید ستون فقرات مهاجم باشیم.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📝چرا موسیقی فارسی نقد می‌شود اما ابتذال در موسیقی کردی عادی است؟
در جهانی که مدرنیته، حقوق زنان و پیشرفت فرهنگی به معیارهای اساسی توسعه‌یافتگی تبدیل شده‌اند، جوامعی که هنوز در قید و بند سنت‌های واپس‌گرا گرفتارند، تلاش می‌کنند چهره‌ای مدرن و پیشرو از خود نمایش دهند. نمونه‌ی بارز این فریبکاری را می‌توان در برخی جریان‌های قوم‌گرای کردی مشاهده کرد که با شعارهای فمینیستی سطحی و ادعاهای توخالی در مورد جایگاه زن، به دنبال مشروعیت‌بخشی به روایت‌های خود هستند؛ حال آنکه واقعیت تلخ جوامع کردی چیز دیگری را فریاد می‌زند.

〽️بازنمایی دروغین: چه کسی واقعاً زن را تحقیر می‌کند؟

در شبکه‌های اجتماعی، برخی صفحات کردی با رویکردی مضحک تلاش می‌کنند تا زنان شهرهای فارسی‌زبان و آذری را در قالب‌هایی مانند کلیپ‌های سخیفی چون آثار ساسی مانکن تحقیر کنند، در حالی که همین افراد در برابر محتوای نازل و شرم‌آور موسیقی کردی که سرشار از ابتذال، جنسیت‌زدگی و فحاشی‌های جنسی است، سکوت می‌کنند. این استاندارد دوگانه نه‌تنها نشانه‌ای از تناقض فکری، بلکه شاهدی بر عقب‌ماندگی فرهنگی است که به‌جای اصلاح خود، در تلاش برای تحقیر دیگری است.
واقعیت این است که موسیقی عامه‌پسند در سراسر جهان بخش‌هایی از ابتذال را در خود دارد و اساسا ابتذال بخشی از ذات آدمی است و در تمام جوامع ، چنین محتوایی همواره با نقدهای اجتماعی و واکنش‌های گسترده مواجه می‌شود. در ایران، آثار خواننده‌هایی مانند ساسی مانکن، هرچند که بخشی از سلیقه‌ عامه را پاسخ می‌دهند، اما مورد انتقاد وسیع بخش دیگری از مردم قرار می‌گیرند.
اما در مناطق کردنشین که سخیف‌ترین واژه‌ها و عبارات جنسی به کار می‌رود و نه‌تنها نقدی به موسیقی پر از الفاظ جنسی و تحقیرآمیز دیده نمی‌شود، بلکه جزئی از فرهنگ موسیقایی محلی است. اگر واقعاً فرهنگ کردی آن‌چنان که مدعیانش می‌گویند، زن را ارج می‌نهد، چرا چنین آهنگ‌هایی بدون کمترین واکنشی تولید و مصرف می‌شوند؟
اشعاری که بیوه‌زنان، دختران خردسال، زنان شوهردار و بچه‌دار هدف عبارات جنسی این آهنگ‌ها می‌شوند.
اما بزرگ‌ترین فریبکاری، شعار عوام‌فریبانه‌ی «ژن، ژیان، آزادی» است که به نماد فمینیسم کردی تبدیل شده است. این شعار که با ژستی مترقی و غرب‌گرایانه مطرح می‌شود، در عمل هیچ تأثیری در بهبود وضعیت زنان در جوامع کردی نداشته است. برعکس، سال گذشته آمار قتل‌های ناموسی در این مناطق نه‌تنها کاهش نیافت، بلکه در بسیاری از موارد، با بی‌رحمی و قساوتی کم‌سابقه رخ داد.
چگونه می‌توان از آزادی زنان دم زد، در حالی که هنوز دختران و زنان در این جوامع قربانی قتل‌های ناموسی، ازدواج‌های اجباری و خشونت‌های سیستماتیک می‌شوند؟ چگونه می‌توان به جهان اعلام کرد که زن در فرهنگ کردی جایگاه ویژه‌ای دارد، در حالی که سنت‌های مردسالارانه‌ی قبیله‌ای، هنوز آزادی زن را به یک توهم تبدیل کرده است؟
مشکل اساسی اینجاست که بخش‌هایی از جامعه‌ی کردی، به‌جای پذیرش نقد و حرکت به‌سوی مدرنیته‌ واقعی، گرفتار یک ناسیونالیسم کورکورانه شده‌اند که هرگونه انتقاد را به «توطئه‌ی دیگران» نسبت می‌دهد. این قوم‌گرایی بیمارگونه، نه‌تنها مانع اصلاحات اجتماعی شده، بلکه به حفظ ساختارهای سنتی و سرکوب زنان کمک کرده است.
برخلاف آنچه که این جریان‌های ناسیونالیستی تبلیغ می‌کنند، پیشرفت فرهنگی در گروی نقد درون‌گفتمانی و پذیرش اشتباهات است، نه در توهم خودبرترپنداری و تخریب دیگران. در حالی که جوامع مدرن به‌سوی برابری جنسیتی و حقوق زنان حرکت می‌کنند، استمرار قتل‌های ناموسی و بازتولید خشونت علیه زنان در مناطق کردنشین، گواهی بر این واقعیت است که شعارهای فمینیستیِ قلابی، نه برای آزادی زنان، بلکه برای مشروعیت‌بخشی به یک ایدئولوژی فریبکارانه طراحی شده‌اند.
جامعه‌ی کردی اگر حقیقتاً مدعی ارزش نهادن به زن است، باید از فریبکاری‌های رسانه‌ای، استانداردهای دوگانه، و توهمات ناسیونالیستی دست بکشد و به اصلاحات واقعی روی بیاورد. آزادی زن نه در شعارهای توخالی، بلکه در تغییر واقعی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و حقوقی معنا پیدا می‌کند. تا زمانی که قتل‌های ناموسی، خشونت علیه زنان و ابتذال فرهنگی در این جوامع مورد نقد قرار نگیرد، هر ادعایی درباره‌ی ارزش و جایگاه زن، چیزی جز یک دروغ بزرگ نخواهد بود.
در بررسی وضعیت موسیقی کردی و ارتباط آن با مفاهیم غیرت، زن و ابتذال، چند نکته مهم وجود دارد که باید به‌دقت تحلیل شوند
@iranban_kord

Читать полностью…
Подписаться на канал