irandel_channel | Неотсортированное

Telegram-канал irandel_channel - ایران‌دل | IranDel

3437

💚 🤍 ❤️ همه عالم تن است و ایران‌دل این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است

Подписаться на канал

ایران‌دل | IranDel


🔴 بستری‌سازی برای فدرالیسم؟

در نقدِ سخنانِ رئیس‌جمهور دربارۀ استانداران

✍️ احسان هوشمند


گزیده‌هایی از یادداشت:

دکتر پزشکیان در سفر هفته گذشته به بوشهر در سخنانی گفت: «هر استانی باید برای خود یک رئیس‌جمهور داشته باشد.» آقای رئیس جمهور در این سخنرانی مقصود خود از این واژه یعنی «رئیس جمهور هر استان» را به روشنی تشریح نکرد و نگفت که مقصود وی از رئیس جمهور هر استان چیست؟ و چرا و چگونه و بر مبنای کدام کار کارشناسی وارد این مقوله شده است؟ نسبت این سخنان با قانون اساسی و تجربۀ تاریخی ایرانیان چیست؟

ملّتِ ایران یک ملّت تاریخی و همبسته است که در درازنای تاریخ درجات عمیقی از درهم تنیدگی و درهم‌آمیزی را تجربه کرده است. سرنوشت ایرانیان در چند هزار سال گذشته در هم تنیده بوده و هیچ عاملی نتوانسته هستۀ سختِ ملّت ایران را از هم بگسلد. در ایران تنها ملّت ایران زندگی می‌کند و همه ایرانیان از هر زبان و دین و مذهب و آیین و با هر روشی در زندگی، بخش با اهمیتی از ملّت ایران هستند.

نباید مسئولین کشور با سخنان و اقدامات خود هر چند با حسن‌نیت، شائبه‌ای دربارۀ انسجام ایرانیان ایجاد کنند. در ایران یک جمهور وجود دارد، آنهم جمهورِ ملّت ایران است. ایران، عراق نیست، ایران، پاکستان هم نیست، ایران کشوری تاریخی است. ایران کشوری کثیرالمله نیست که هر استان یا شهرستان دارای یک رئیس جمهور باشد.

امروز ایرانِ ما با انبوهی از مسائل پیچیدۀ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و زیست محیطی دست به گریبان است. افزون بر تحریم‌ها و مسائل بین‌المللی بخش بزرگی از مسائل امروز ایران، میراثِ حکمرانی بد در کشور است.

آیا مشکل کشور در میزانِ اختیاراتِ استانداری‌ها است یا نوع حکمرانی کشور؟ به عبارت دیگر زمانی که انواع موانع برای مشارکت آزاد شهروندان کشور در ادارۀ کشور وجود دارد و در نتیجه شایسته‌سالاری، مغلوب گزینش‌های سلیقه‌ای و سیاسی و ایدئولوژیک شده،‌ آیا افزایش اختیارات استانداران می‌تواند دردی از دردهای کشور را درمان کند؟ آیا بهتر نیست دولت به جای طرحِ مباحث غیرکارشناسی تلاش کند شایسته‌سالاری جانشینِ رویه‌های فعلی شود؟ آیا بهتر نیست دولت به فکر اصلاحات اساسی در نوع حکمرانی کشور در سطح کلان باشد؟

حکمرانی بد کشور در دهه‌های گذشته موجب شده تا بیشتر استان‌های کشور با انواع مسائل و دشواری‌ها دست و پنجه نرم کنند. در فقدان نگاه ملی و توجه به امر ملّی در میان دستگاه‌های مسئول در دهه‌های گذشته، محلّی‌گرایی در کشور رشد بی‌سابقه‌ای داشته و با بومی‌سازی ساختارِ دولت و استخدام افراطی کارمندانِ دولت به صورت بومی‌گزینی و نیز بومی‌سازی فضای آموزش و پرورش و پذیرش دانشجو و مانند آن در سال‌های اخیر،‌ رقابت به شکلی نگران‌کننده به رقابت بین استانی مبدل شده است.
در این شرایط سخن از افزایش اختیارات استانداران، آنهم در فقدانِ ملّی‌اندیشی و پشتوانۀ مطالعات و بدون کار کارشناسی به جز افزایش مشکلات و تنش و نابسامانی چه دستاورد دیگری برای کشور و استان‌ها خواهد داشت؟ آیا در پیوست‌های کارشناسی طرح چنین سخنانی توسط رئیس جمهور به این دست از مسائل اندیشیده شده است؟

یکی از مسائل اساسی نظام حکمرانی کشور، بخشی‌نگری و جزیره‌ای عمل کردن دستگاه‌هاست.
یعنی قوۀ مجریه به صورت مشهودی در روز روشن دچار بخشی‌نگری است. ضمن آنکه دیگر دستگاه‌ها و نهادها و سازمان‌ها و نیز دیگر بنگاه‌های اقتصادی مانند ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد برکت، بنیاد مستضعفان، تولیت آستان قدس رضوی و دیگر بنگاه‌های اقتصادی بزرگ کشور که خارج از قوۀ مجریه فعالیت می‌کنند و البته بخش بزرگی از اقتصاد کشور نیز در دست آنهاست و سهمی در تورم و دیگر مسائل اقتصادی کشور دارند خود را ملزم به هماهنگی با دولت و قوه مجریه نمی‌دانند. در این شرایط که چنین بخش‌نگری و جزیره‌ای عمل کردن و آشفتگی نظام حکمرانی مسائل فراوانی برای کشور در پی داشته، آیا منطقی است به آشفتگی‌ها دامن زد؟ و با طرح موضوع استانداران در عمل کشور را دچار نابسامانی بیشتر کرد؟

در تاریخ معاصر برخی قدرت‌های اشغالگر بر آن بودند تا با تأسیس دولت‌های پوشالی محلی در یکی دو شهر کشور به مقامات دست نشانده آن مناطق، عنوان رئیس جمهوری آن محل اهدا کنند. اگر چه این تلاش ناکام شوروی سابق در دهه بیست کمتر از یک سال دوام داشت، اما خاطرۀ تلخ آن تاکنون از وجدان خودآگاه ملت ایران زدوده نشده است. دولتمردان مراقب باشند که با اقدامات و موضع‌گیری‌های نسنجیده، موجب آزردگی خاطر ملت ایران نشوند. هر اقدامی که نتیجه‌اش تضعیف انسجام ملی با هر عنوانی باشد با واکنش منفی و مقاومت ملت ایران، روبرو خواهد شد.


🔴 این یادداشت را بطور کامل در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 شمارۀ ۷۰ ماهنامۀ وطن‌یولی (راه وطن) منتشر شد:

شمارۀ اسفند ماه ۱۴۰۳ خورشیدی؛
ویژۀ روزِ جهانی «زبانِ مادری»



🔴 در این شماره می‌خوانید:

پانترکان و دشمنی با زبانِ پارسی:
عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری..

«آموزشِ زبانِ مادری»؛ آری
«آموزش به زبانِ مادری»؛ نه
(به قلمِ مسعود لقمان)

نسبتِ زبانِ ملّی و زبان‌های محلّی در پرتو قانون اساسی:
استفاده از زبان فارسی، حقِّ رسمی ملّت ایران است
(گزارش نشستِ واکاوی حقوقی اصل ۱۵ قانون اساسی در خبرگزاری دانشجویان ایران)

آزادی زبان‌های محلّی در ایران
(به قلمِ احسان هوشمند)

زبانِ فارسی، هویتِ ملّی و مصادرۀ مفاخرِ ایرانی:
علاج واقعه، پیش از وقوع باید کرد
(به قلمِ اکبر ایرانی)

هالووین، ولنتاین و «زبانِ مادری»
(به قلم سالار سیف‌الدینی)

چیستی حقیقی «روزِ جهانی زبانِ مادری» و توهمات طلبکارانۀ قوم‌گرایان
(به قلمِ نیما عظیمی)

سخنی دربارۀ «آموزشِ زبانِ مادری» و «آموزشِ به زبانِ مادری»:
ای بسا هندو و تُرک، هم‌زبان
(به قلمِ عباس سلیمی آنگیل)

دغدغۀ زبان محلّی و خاستگاه آن
(به قلم محمدعلی بهمنی قاجار)

سالار سیف‌الدینی، نویسندۀ کتابِ «امر ملی و تمامیت ارضی»:
یکپارچگی سرزمین، ضرورتِ بقای دولت و ملت است

نگاهی به کتابِ «امر ملی و تمامیت ارضی»:
ضرورتِ فهمِ کیانِ سیاسی ایران
(به قلمِ ماهرخ ابراهیم‌پور)



🔴 برای مطالعۀ ماهنامۀ وطن‌یولی، می‌توانید به PDF پیوست، مراجعه کنید‌.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 پارسۀ زیبای ما

ای ابرِ خوش‌باران بیا
ای مستی باران بیا
ای شاهِ طراران بیا
مستان سلامَت می‌کنند
جان را غلامَت می‌کنند..


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 همه‌چی از دور قشنگه...

✍️ حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران

"همه چی از دور قشنگه، حتی دانشجوی دانشگاه تهران بودن..."
توییت امیر محمد خالقی

چه کوتاه و چه دردناک، کاری کردیم که دانشجویی که از دورترین نقطۀ کشور برای درس خواندن به دانشگاه تهران آمده، در اولین روز درسش، سنگین‌ترین معنا را منتقل می‌کند؛ و چه دردناک که او این معنا را نه فقط با احساسش که با جانش تجربه کرد.
بیاییم فکر کنیم که چرا بهترین فارغ‌التحصیلان ما وقتی درسشان تمام می‌شود می‌روند، انقدر دور که ما معلمان گاهی حسرت یک پیام آنها را داریم، خجالت بکشیم.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 انجمن مهر شاهنامۀ مازندران با همکاری خبرنامۀ ایران باستان برگزار می‌کنند:
پنجمین همایش مجازی شاهنامه‌پژوهی



یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی (دوم مارس ۲۰۲۵ میلادی)
ساعت ۱۸:۳۰ به وقت ایران


سخنرانان و عناوین سخنرانی:
جلال خالقی مطلق (شیوه‌های بیان در شاهنامه)
محمود امیدسالار (حماسۀ ملی ایران و حماسه‌های ملی دیگران)
خداداد رضاخانی (شاهنامه و تاریخ‌نگاری محلی در ایران شرقی)
پدرام جم (شاهنامه و دورالکبس تقویم زرتشتیان)
لیلا ورهرام (منشأ نام اسفندیار)


🔴 این نشست به صورت مجازی و برخط در بستر «گوگل‌میت» برگزار می‌شود و حضور برای علاقه‌مندان آزاد است.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 ‌پرواز هما در آسمانِ سوادکوه‌ استان مازندرانِ ایران

به راستی که هما، پرنده‌ای باشکوه است، مانند خودِ ایران.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 چرا بیشترِ به اصطلاح «روشنفکران»، چپ‌گرا هستند؟

راجر اسکروتن، فیلسوف و متفکرِ محافظه‌کار، در تحلیل‌هایش به این پرسش پاسخ می‌دهد.
او معتقد است که چپ‌گرایی، اغلب از احساساتِ انقلابی و میل به تغییرِ ساختارهای اجتماعی ناشی می‌شود، در حالی که راست‌گرایی، ریشه در حفظ ارزش‌های سنتی و نهادهای پایدار دارد.
اما «روشنفکرِ راست‌گرا» کیست؟
از نگاه راجر اسکروتن، چنین فردی، کسی است که به جای نفی گذشته، از آن درس می‌گیرد، به سنت‌ها و ارزش‌های تمدنی احترام می‌گذارد و به جای آرمان‌شهرهای انتزاعی، به بهبود تدریجیِ جامعه می‌اندیشد.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 گفت‌وگوی ایبنا با مؤلف کتابِ «امر ملی و تمامیت ارضی»:

یکپارچگی سرزمین تضمین‌کننده بقای دولت و ملت / توسعه، استراتژی ملی مهم ایرانِ امروز


به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «امر ملی و تمامیت ارضی» به کوشش سالار (حسین) سیف‌الدینی از سوی نگارستان اندیشه منتشر شد. این کتاب با این دیدگاه آغاز می‌شود که جامعۀ ایرانی در میان دو فرآیند گذار داخلی و گذار ژئوپلیتیک بین‌المللی در حال خرد شدن است. نویسنده معتقد است اگر ایران در این دورانِ گذار می‌توانست به تثبیت ارزش‌های سیاسی - اجتماعی دست یابد، گذار از نظم بین‌المللی قدیم به نظم جدید آسان‌تر بود.
با سالار (حسین) سیف‌الدینی، مؤلف این اثر به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.


🔴 گفت‌وگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز (بصورت برخط و مجازی)

نشست صد و بیستم



زمان:
چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعتِ بیست


آموزگار: جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه

[دستور کار: شرح داستان گیومرت و هوشنگ]

شاهنامه‌خوان: خدیجه سعیدی

[خوانشِ داستان گیومرت و هوشنگ]


با همکاری:
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
خِرَدسرای فردوسی
بنیاد فردوسی توس
کانون شاهنامۀ فردوسی توس
باشگاه شاهنامه‌پژوهان
رادیو شاهنامه
انجمن دوست‌داران شاهنامۀ البرز (اشا)
انجمن افراز


🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز، بصورت مجازی و برخط، در بسترِ «گوگل‌میت» برگزار خواهد شد.
برای ورود به کارگاه، روز چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۲۰ از «اینجا» وارد شوید.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 نامه‌نگاری سنجابی و رجوی

✍️ مهدی تدینی

در پست پیشین («انقلابی که دزدیده نشد»)، به نقد و نظر کریم سنجابی دربارۀ مجاهدین اشاره کردم. وقتی [کریم] سنجابی از ایران فرار کرد، مسعود رجوی در پاریس، نامه‌ای به او می‌نویسد و از او می‌خواهد به تشکل موسوم به «جبهۀ مقاومت ملی» بپیوندد. در این فایل (فایل صوتی پیوست) خود [کریم] سنجابی مسئله را دقیق توضیح می‌دهد. به چند نکته دقت بفرمایید:
تصور مجاهدین دربارۀ نسبت خود با مصدق و سپس نظر سنجابی دربارۀ مجاهدین.

توصیه می‌کنم وقت بگذارید و این سی دقیقه را بشنوید، اما اگر بخواهم پاسخ سنجابی به رجوی را خلاصه کنم، مضمونش این است که «شورِ سیاسی خوبی دارید، اما شعورِ سیاسی ندارید». سنجابی نقد مفصلی بر تفکر و مشی مجاهدین ارائه می‌دهد، اما دیگر نمی‌گوید حکومتِ پیش از انقلاب با جریانی که چنین مشی و تفکری داشت دقیقاً چه برخوردی باید می‌کرد؟! و سؤال بی‌پاسخ بزرگ‌تر اینکه چطور او همۀ این نقدها بر جناح‌های دیگر انقلاب را پیش از انقلاب نمی‌دید یا بیان نمی‌کرد؟ این ویژگی‌ها دفعتاً پس از انقلاب ظهور کرده بود یا پیش‌تر بود و دیدن آنها صلاح نبود؟


🔴 فایل‌صوتی:
برگرفته از تاریخ شفاهی هاروارد، نوار ۳۲، طرف آ و ب.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 سلاح ضدِّ ایرانی که رژیم علی‌اف و اردوغان، تحویل طالبان دادند!

گزارشی از پایگاه خبری - تحلیلی انتخاب



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 شاهنامه‌خوانی را از امروز آغاز کنیم:


یک)
داستان‌های شاهنامۀ فردوسی به نثر ساده و روان بر مبنای کتابِ «برگردانِ روایت‌گونۀ شاهنامه فردوسی به نثر» نوشتۀ «محمد دبیر سیاقی» با گویندگیِ (نریشن) «آرمان حافظی» همراه با نمایشِ تصاویر و نقاشی‌های مرتبط

در «یوتیوب» و با کیفیتِ دلخواه ببینید و بشنوید.

خلاصۀ داستان‌ها به نثر ساده و روان، کمک می‌کند که با چارچوب کلی داستان‌ها، شخصیت‌ها، جای‌نام‌ها و ... در شاهنامۀ فردوسی آشنا شوید. برای کودکان (با همراهی پدر و مادر)، نوجوانان و بزرگسالانِ ناآشنا با شاهنامه، بسیار مناسب است و کمک می‌کند تا تردید و خوفِ اولیه برای خواندن کلِّ ابیاتِ شاهنامۀ فردوسی، کاهش یابد و شوقی برای خواندن شاهنامه ایجاد شود و از سویی کودکان و نوجوانان ایرانی را با محتوای شاهنامۀ فردوسی - حماسۀ ملی ایرانیان - آشنا می‌کند.


دو)
فردوسی‌خوانی؛ پادپخشی برای دوستدارانِ مبتدی شاهنامه:
خوانش ابیاتِ شاهنامۀ فردوسی و شرح مختصر ابیات بر مبنای ویرایش دوم «جلال خالقی مطلق» توسط «امیر خادم» (دکترای ادبیات تطبیقی)

در برنامکِ صوتی «CastBox» بشنوید.
(بعد نصبِ برنامکِ صوتی «CastBox» در گوشی تلفن همراه، واژۀ «فردوسی‌خوانی» را جستجو کنید.)


سه)
شاهنامه‌خوانی و شرحِ تک‌تک ابیات و واژگان دشوار بر مبنای کتابِ شاهنامۀ فردوسی با ویرایشِ «جلال خالقی مطلق» به آموزگاری «عاطفه نیک‌مهر» (دکترای زبان و ادبیات فارسی)

در برنامکِ صوتی «شنوتو» بشنوید.
(بعد نصبِ برنامک صوتی «شنوتو» در گوشی تلفن‌همراه، واژۀ «شاهنامه‌خوانی» را جستجو کنید.)


چهار)
کتابِ شاهنامۀ فردوسی (بویژه ویرایش دوم جلال خالقی مطلق) در قفسۀ کتابخانۀ منزل و دفتر کارمان باشد و مدام خود و خانواده‌‌مان و بویژه در حضور کودکان‌ با شاهنامۀ فردوسی، مأنوس باشیم.


پنج)
کتابِ ۱۱ جلدی «شاهنامۀ کودک و نوجوان» نوشتۀ «محمد ناصر مودوی»:
کتاب اقتباسی از شاهنامۀ فردوسی است و با آگاه ساختن نوجوانان از علل و محل رخدادها، زمان رخدادها، نسبت افراد با یکدیگر و سیر حوادث در طول زمان، آن‌ها را به درک بهتری از شاهکار حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌رساند.
در انتهای کتاب، واژه‌نامه،‌ معرفی کلی شخصیت‌ها و جای‌نام‌ها و نقشۀ رنگی جغرافیای شاهنامه به درک بهتر مطلب برای کودکان و نوجوانان کمک می‌کند.
«توران میرهادی» و «جلال خالقی مطلق» بر این کتاب، مقدمه نوشته‌اند.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 در بخشنامۀ حزبِ کمونیست در سال ۱۹۴۳ میلادی آمده است که به مخالفانِ خود پس از زمینه‌سازی مناسب، برچسبِ فاشیست، نازی، یهودستیز بزنید


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 سروش صحت در گفتگو با دکتر بئاتریس سالاس - مترجم شاهنامه به زبانِ اسپانیولی و مدرس دانشگاه - در واکنش به این موضوع که تاکنون، کمتر سراغِ مطالعۀ شاهنامۀ فردوسی رفته‌، این رباعی را خواند:
اِی در طلبِ گره‌گشایی مُرده
در وصلِ فتاده، وَز جدایی مُرده
اِی بر لبِ بحر، تشنه در خواب شده
اِی بر سر گنج، وَز گدایی مُرده


ایرانیان، گنجِ کُهن و باارزشی به نامِ شاهنامۀ فردوسی دارند:
حماسۀ ملّی ایران و حافظۀ فرهنگی و تاریخی ما ایرانیان



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 غزلی از حافظ شیرازی با خوانش رشید کاکاوند


تا زِ میخانه و مِی، نام و نشان خواهد بود
سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود

حلقهٔ پیرِ مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود

برو اِی زاهدِ خودبین که زِ چشمِ من و تو
رازِ این پرده، نهان است و نهان خواهد بود

تُرکِ عاشق‌کُشِ من، مست بُرون رفت امروز
تا دگر خونِ که از دیده، روان خواهد بود

چشمم آن دَم که زِ شوقِ تو نَهَد سر به لَحَد
تا دَمِ صبحِ قیامت، نگران خواهد بود

بختِ حافظ گر از این‌گونه مدد خواهد کرد
زلفِ معشوقه به دستِ دگران خواهد بود

حافظ شیرازی



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 قطعۀ "باز هوای وطنم"
به بهانۀ ۲۹ بهمن، زادروز استاد شهرام ناظری

سیر گل و یاسمنم، سمنم آرزوست
سیر گل و می نکنم، نکنم ای صبا

بوسه‌ای از آن دهنم، دهنم آرزوست
باز هوای وطنم، وطنم آرزوست


یکی از خاطره‌انگیزترین تصنیف‌های موسیقی ایران، قطعۀ "بازهوای وطنم" در مایۀ بیات اصفهان است که آهنگساز اثر عبدالصمد عندلیبی و شعر آن منسوب به شیخ احمد جام و اولین خواننده‌های آن جلال نصیری کرمانشاهی، حشمت‌الله لرنژاد و جلال‌الدین محمدیان بودند.
این تصنیف چنان در میان مردم مقبول افتاد که به دفعات توسط هنرمندان دیگر نظیر شهرام ناظری و شاپور رحیمی و محمدرضا لطفی و دیگران هم اجرا شد.


#یادها | #مناسبتها


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 در حوزۀ تمدنی ایران، اما در مشتِ ترکیه!
چرا ایران باید غفلت خود نسبت به ترکمنستان را جبران کند؟


گزارشی از سید حمزه صالحی در پایگاه خبری - تحلیلی انتخاب


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


⚫️ برای سوگِ امیرمحمد خالقی؛ هموطنی از خراسان جنوبی

✍️ رسول اسدزاده

روایت کشته شدن امیرمحمد خالقی در قلب تهران یک سوگنامۀ تمام‌عیار است. پسر دانشجوی اهل یکی از روستاهای خراسان جنوبی، پس از شروع ترم چهارم تازه کار پیدا کرده بود. چهارشنبه، آن چهارشنبه لعنتیِ شوم اولین روز کاری او بود. جایی حوالی میدان انقلاب... دوستانش می‌گویند‌، امیرمحمد از شوق اولین روز کاری، شب قبل حتی دو ساعت هم نخوابیده بود... شبی که امیرمحمد در خیابان امیرآباد چاقو خورد، لپ‌تاپ همراهش بود، حرامیان برای سرقتِ کوله‌پشتی به او چاقو زده‌اند، تیزی به قلب و ریه‌هایش نفوذ کرده، امیرمحمد حتی پشتِ سرِ موتورِ دزدان دویده، تا تقاطع بزرگراه آل‌احمد دویده و این‌جاست که او با نفس‌های آغشته به خون به زمین می‌افتد من در خودم فرو می‌ریزم...

لابد پسرک با خودش فکر کرده که پدرش برای خریدن این لپ‌تاپ که خیلی راحت‌تر از این حرف‌ها باید در اختیار بچه‌های این سرزمین باشد چه زحمتی کشیده، به قیمت‌ها فکر کرده و البته به محتویات داخل آن که نتیجه زحماتش است. امیرمحمد‌ دویده در حالی که خون از نایژه وارد حلق و ریه‌هایش شده، در هوای کثیف و آدمکشِ تهران، در حالی که حرامیان از دیدش دور می‌شده‌اند زمین خورده، تا آسفالتِ غمگین امیرآباد که با نوشیدنِ خون بی‌گناهان غریبه نیست یک‌بار دیگر سرخ شود...

وقتی این‌ها را می‌نویسم به سخنان قدیری ابیانه، سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا فکر می‌کنم که به تازگی در بخشی از یک مصاحبه گفته : " آنهایی که از ایران خارج شدند چه کار می‌کنند؟ توالت و ظرف می‌شویند..." به چهره وحشت‌زده و ناامید چند ایرانیِ نگون بختِ چاره سوخته فکر می‌کنم که طی اخراج مهاجران از آمریکا سر از پاناما در‌آورده‌اند‌... خیلی از ما پبش از آنکه لپ‌تاپ و موبایل‌هایمان دزدیده شود، امید و زندگی‌هایمان به سرقت رفته... به همین دلیل است که در گوشه و کنار کره زمین پخش و پلا شده‌ایم، به همین دلیل است که حاضریم در غربت حتی توالت بشوییم...


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 استاد جلال خالقی مطلق دربارۀ کتاب در دست انتشار خودشان «گزارش شاهنامه» توضیحاتی می‌دهند


پیش‌فروش کتاب گزارش شاهنامه؛ معنی واژه، وجه دستوری، شرح و تفسیر بیت (شرح ابیات جلد ۱ و ۲ شاهنامه تصحیح جلال خالقی‌مطلق) اثر جلال خالقی‌مطلق

پس از انتشار شاهنامهٔ فردوسی به پیرایش استاد جلال خالقی مطلق در چهار مجلّد به قطع رقعی (تهران، ۱۳۹۴) و استقبال خوانندگان از آن، کمبود تفسیری از متن که نیاز گروه گسترده‌تری از خوانندگان این اثر را برآورده کند، بیش از پیش احساس می‌شد. در پاسخ به این نیاز، کتاب حاضر در چهار پوشه از سوی مصحّح به دوستداران شاهنامه تقدیم می‌گردد. در این تألیف، مؤلف کوشیده است دشواری‌های متن شاهنامه را از نظر واژه‌ها، دستور زبان و معنی ابیات بر خواننده آسان سازد و در کنار آن به برخی مسائل متن‌شناسی بپردازد که گاه سبب بازنگری در متن پیرایش او نیز شده است. با انتشار این کتاب، انتشارات سخن بازخوانی شاهنامه را به آموزندگان آن توصیه می‌کند.

گزارش شاهنامه (جلد ۱ و ۲) | جلال خالقی‌مطلق | ۲۱۱۳ صفحه | چاپ اول

پیش‌فروش با ۲۰٪ تخفیف و ارسال از ۳۰ بهمن است.

از «اینجا» تهیه کنید.


#معرفی_کتاب

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 دموکراسی و شایسته‌سالاری

✍️ مهدی تدینی

یکی از دلایلِ شکست دموکراسی تصورات نادرستی است که دربارۀ آن وجود داشته است. مردمی که کارکرد حقیقی دموکراسی را نمی‌دانند، احتمالاً زود از آن سرخورده می‌شوند. داشتن تصویری روشن از ماهیت و کارکرد دموکراسی مانع توهم، و در نتیجه مانع سرخوردگی‌هایی می‌شود که نتیجۀ ترکیدنِ حبابِ توهم است.

از سوءتفاهم‌ها دربارۀ دموکراسی این است که گمان می‌شود دموکراسی ابزاری برای «شایسته‌سالاری» است. احتمالاً چون «رقابت» در نفس دموکراسی نهفته است، این برداشت به ذهن متبادر می‌شود که مانند هر رقابت دیگری در اینجا هم حتماً فرد شایسته‌تر در رقابت، پیروز می‌شود. اما دموکراسی نه‌تنها در عمل، بلکه در نظر نیز ابزاری برای گزینش شایستگان نیست. بعید نیست کسانی که از مجرای دموکراتیک به قدرت می‌‌رسند بکوشند برای موفقیت بیشتر خود، افراد شایسته را جذب کنند، اما نفس و کارکرد دموکراسی یافتن افراد شایسته نیست. قطعاً رأی‌دهندگان برای موفقیتِ خودشان هم که شده ترجیح می‌دهند روی نمایندگان ضعیف، سرمایه‌گذاری نکنند و از میان نمایندگان مطلوب خود از فرد توانمندتر حمایت می‌کنند، اما این خردورزی‌های خُرد برای اینکه در نهایت دموکراسی را ابزاری برای یافتن نخبگان و شایستگان بنامیم، کافی نیست.

ضمانتی هم وجود ندارد که برندگان برای پیشبرد اهدافشان، شایستگان را به کار گیرند. ضمن اینکه در اینجا دو پرسش بنیادی‌تر هم وجود دارد: برنده همیشه متکی به اکثریت است. آیا اکثریت‌ها که قاعدتاً بیشتر به میانگین جامعه نزدیکند تا به اقلیت نخبه، اساساً ابزارهای شناختی لازم را برای یافتن شایستگان دارند؟ و دوم: اصلاً از کجا معلوم شایستگان جامعه، اهل کار سیاسی باشند که حال قرار باشد در فرایند دموکراتیک انتخاب بشوند یا نشوند؟ شاید نفس سیاست به گونه‌ای باشد که گذر شایستگان اساساً کمتر به آن بیفتد!

پس کارکرد اصلی دموکراسی چیست؟ دموکراسی صرفاً یک کارکرد دارد و آن چرخش مسالمت‌آمیزِ قدرت است. هر جامعه‌ای بخشی از امور خود را به صورت عمومی اداره می‌کند که نام آن «سیاست» است (و البته طبق آموزه‌های لیبرال هر چه این بخش کوچک‌تر باشد، آن جامعه به بهروزی نزدیک‌تر است؛ فقط بحث سر این می‌ماند که «چقدر کوچک؟»). حال دموکراسی در اینجا روشی است برای اینکه متصدیان این ادارۀ عمومی بدون جنگ و جدال جابجا شوند؛ بدون اینکه کار به زورآزمایی و حذف فیزیکی، خشونت‌ورزی و خونریزی کشد. انسان موجودی آزمند است. حتی در یک خانوادۀ متحد سر تقسیم داشته‌ها نزاعی آشتی‌ناپذیر درمی‌گیرد، چه رسد در جامعه‌ای بزرگ و متکثر، و چه رسد به وقتی صحبت سر ادارۀ عمومی است که سر خزانۀ عمومی نشسته و صاحبِ اختیارات کلان است. دموکراسی سازوکاری است برای اصلاحِ دائمی و صلح‌آمیز رابطۀ جامعه با سیاست ــ طبعاً مزایا و معایب این نوع چرخش قدرت نیز بحث دیگری است.

پس آیا شایسته‌سالاری پدیدۀ موهومی است؟ مسئله این است که اصلاً سیاست‌ عرصۀ شایسته‌سالاری نیست. تنها جایی که به معنای واقعی بیشترین حد شایسته‌سالاری پدید می‌آید، «بازار» است ــ و طبعاً بازار «آزاد»، نه بازاری که بوروکرات‌ها با زور سیاسی قواعد آن را چیده باشند. تنها در بازار است که جامعه با انتخاب هرروزۀ خود سلسله‌مراتبی از بهترین‌ها را می‌سازد و شایستگان را به قله می‌رساند. ممکن است بپرسید اگر معیار شایستگی در اقتصاد داشتن خریداران پرشمار است، از کجا معلوم که این خریداران هم مثل همان رأی‌دهندگان در عالم سیاست نباشند؟ اگر در سیاست به اندازۀ عقل ناقص خود رأی می‌دهند، پس در بازار هم به اندازۀ عقل ناقص خود خرید می‌کنند! چه فرقی می‌کند؟

فرق دقیقاً در ماهیت متفاوتِ این دو انتخاب است. ما در بازار بر اساس عینیات و ملموسات انتخاب می‌کنیم. بازار عاری از انتزاعات است. آنچه واقعیت را پیچیده و فریب‌پذیر می‌کند، انتزاعات است. به بیان استعاری، در سیاست می‌توانید گنجشکی را رنگ کنید و برای دهه‌های متمادی جای قناری بفروشید، اما در بازار با فروش اولین قناری قلابی، رسوا و اخراج می‌شوید. انسان را در حوزۀ عینیات و ملموسات نمی‌توان فریب داد، همان‌طور که نمی‌توان خوردنی تلخی را شیرین جلوه داد. اما حوزۀ انتزاعات‌ جولانگاه ذهنیات ناملموس است و می‌توان بساط رویافروشی در آن راه انداخت. از این رو، حمله به بازار ــ کاری که از دیرباز هدف اصلی چپ بوده است ــ حمله به یگانه نهاد شایسته‌سالاری، و در نتیجه حمله به قلب بهروزی جامعه است.

انسان ز گهواره تا گور دمادم نیازمند تأمین است. برای این هدف، کل جامعه دائم باید منابع را به کالا و خدمات تبدیل کند. بخش کوچکی از این تأمین به دولت، و بخش عمدۀ آن به بازار محول می‌شود. اگر ماهیت دموکراسی «انتخاب آزادانۀ» تأمین‌کنندگان از سوی تأمین‌شوندگان است، پس بازار پدیده‌ای کاملاً دموکراتیک است و حمله به آن، حمله به دموکراسی است.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 چرا «روشنفکران» دیگر محبوب نیستند؟

✍️ سالار سیف‌الدینی

نخست باید توجه داشت که در مقام قیاس‌، میانِ روشنفکران ایرانی و اندیشمندانِ غربی، تفاوت در تلقی از «حقوق» و «فلسفۀ حقوق» از مهم‌ترین عواملی است که به شکست پروژۀ روشنفکری در ایران انجامیده است.

در حالی که در مغرب‌زمین، از هگل و مارکس گرفته تا کارل اشمیت و میشل ویله، فلسفۀ حقوق همواره در مرکز تأملات فکری بوده و دغدغۀ نخستینِ متفکران، تعیین نسبت فرد و دولت بوده است. اما در ایران روشنفکران به‌تمامی از این بحث‌ بیگانه مانده و تصورشان از حقوق در بهترین حالت، به مسائل مربوط به احوال شخصیه، معاملات و ارث محدود بوده است.

همین نقصان بنیادین، مانع از شکل‌گیری حقوق عمومی و سیاسی در ایران شد، حال آنکه در سنت روشنگری غرب از منتسکیو که با «روح‌القوانین» آغاز کرد تا هابز و روسو که نخستین تأملاتِ خود را دربارۀ «قرارداد اجتماعی» سامان دادند همه در صددِ فهم مبانی نظم سیاسی و حقوقی بودند.

در قرن نوزدهم، هگل، فلسفۀ حقوق تدریس می‌کرد و مارکسِ حقوقدان بر سر مسئلۀ مالکیت عمومی و تقسیم اموال می‌اندیشید. جایگاه علمی هگل و فیشته چنان بود که در زمرۀ نخستین رؤسای دانشگاه برلین قرار گرفتند.

در قرن بیستم کارل اشمیت که حقوقدانی محافظه‌کار و راست‌گرا بود و در مقابل، میشل ویله که به اردوگاه لیبرال‌ها تعلق داشت هر دو همچنان بر محور حقوق و دولت - ملت بحث می‌کردند.

در این میان، ذکر این نکته ضروری است که در سنتِ فکری مغرب‌زمین، اساساً به چنین اندیشمندانی عنوان «روشنفکر» اطلاق نمی‌شد، بلکه مصداقِ روشنفکری در آنجا نویسندگانی چون کافکا، کامو، سارتر و امثال آنان بودند. که همگی اهل ادب بودند.

در ایران اما روشنفکری پس از دهۀ چهل عمدتاً در قلمرو ادب محصور شد و نهایتاً به عرصۀ جولان داستان‌نویسان و شاعران بدل گشت. ساعدی، براهنی، نیما، شاملو، آل‌احمد و دیگرانی از این دست، هرچند آثار ادبی نغزی پدید آوردند، اما در زمینۀ اندیشۀ سیاسی و اجتماعی، چیزی برای عرضه نداشتند و در بهترین حالت، به تقلیدی ناقص و سطحی از «سارتر» و دیگر متفکران فرانسوی بسنده کردند.

وجه اشتراک همه این نویسندگان، بیگانگی محض با مفهوم «خیر عمومی» بود چنانکه در میان آنان به‌ندرت کسی یافت می‌شد که به‌جای مرثیه‌خوانی و نالیدن از وضع موجود، دست به تحقیق و پژوهش اصیل در باب نسبت فرد و دولت یا خیرعمومی بزند.

در این میان استثنائاتی چون «شاهرخ مسکوب» را می‌توان برشمرد که بعدها از وادی نثر ادبی به پژوهش علمی روی آورد و کوشید ورای شِکوه و شکایت، سخنی درخور ارائه دهد. اما از سوی دیگر ادیبانِ گرانمایه‌ای همچون خانلری، سیروس و قاسم غنی، که به دلیل مشغلۀ علمی و روحیۀ محافظه‌کارانه خود هرگز به نسخه‌ای تقلیدی از سارتر بدل نشدند، از این آفت مصون ماندند که همان‌ها نیز پیوسته، آماج نیش و کنایه روشنفکران قرارگرفتند.

اما آیا از دل اندیشۀ میان‌مایه‌هایی همچون ساعدی و آل‌احمد، می‌شد انتظار «تولید برق»، «کارخانه»، «راه‌آهن»،  «زیرساخت»،«نظم و قانون» و در یک کلام «توسعه» داشت؟
روشن است که چنین انتظاری عبث بود. سیطرۀ تفکر ادبی بر فضای روشنفکری ایران، در نهایت به مهجور ماندن اندیشۀ فلسفی و علوم انسانی انجامید و روشنفکری این سرزمین را به دست کسانی سپرد که نه‌تنها هیچ طرحی برای پیشرفت کشور نداشتند، بلکه هرجا که می‌توانستند، به قلم‌های مسموم خود، محققان و پژوهشگران دانشگاهی را تخطئه و حذف می‌کردند. در این مسیر حتی به این حد نیز بسنده نکردند، بلکه هر یک به سهم خود کلنگی برداشتند و بر پیکر توسعه و صنعت این سرزمین کوبیدند. از این هم فراتر و به جایی رسیدند که آشکارا مبلّغِ اشغالِ خارجی شدند. چنانکه آل‌احمد و شریعتی، منادی حسرتِ اشغال ایران توسط خلیفۀ عثمانی بودند و هردو به‌نحوی بدتر از مغول، بر بنیان‌های وحدت و شخصیتِ ملّی ایران تاختند. آل‌احمد، در این میان از همگان پلیدتر بود چراکه به صراحت، ایران را اشغالگر مناطق و استان‌های مختلف خودش نامید و عملاً بذرهای نخست، قوم‌گرایی و تجزیه‌طلبی را در این سرزمین کاشت. بنابراین انتظار گام برداشتن در قلمرو «خیر عمومی» از اهلِِ ایدئولوژی و قبیله تقلید که فردید «غرب‌زدۀ مضاعف‌شان» نامیده بود آب در هاون کوبیدن است.

از منظر آزادی و دموکراسی نیز، تکلیفِ روشنفکرانی (که عارمان می‌آید نام ایرانی بر آنان نهیم) از پیش معلوم است. دموکراسی هیچ‌گاه دغدغۀ کسانی نبود که اسیر و فریفتۀ سراب ایدئولوژی بودند. اساساً آنان از هیچ به اندازۀ امری که نیاز به «تأسیس» این مقدار دور بودند و به هیچ امری همچون تخریب و سپس مهاجرت به اروپا - زادگاه همان امپریالیسمی که داعیۀ مبارزه با آن را داشتند - تا این اندازه نزدیک نشدند.

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 آتشکدۀ آذرگُشَسب در حوالی شهر تکاب استان آذربایجان غربی یکی از سه آتشکدۀ مهم ایران


ویدئو از خشایار لهراسبی


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 لحظه‌ای آرامش بر فرازِ دریاچۀ ارومیه، چشمِ نیلی ایران و نگینِ خطۀ آذربایجان

A Moment of Peace Over Lake Urumia



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 حافظ‌خوانی استاد شجریان:

شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار
مهربانی کِی سر آمد، شهریاران را چه شد




@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 انقلابی که دزدیده نشد

✍️ مهدی تدینی

انقلاب ۵۷ انقلابی است که دزدیده نشد؛ برخلافِ ادعاهای برخی از جناح‌های جامانده، طردشده و حذف‌شدۀ آن.

انقلاب دزدیده نشد، بلکه هر کسی از ظنِّ خود یار آن شده بود، بی‌آنکه حتی خود دقیق بداند چه می‌خواهد، و از این مهمتر: بدون اینکه بداند به چه چیز می‌توان رسید. آرمانشهرهای مبهمی در ذهنِ بخشِ عمدۀ انقلابی‌ها بود، بدون اینکه چیز زیادی از مدیریت واقعیت و محدودیت‌های عینیِ کشورداری بدانند. در نتیجه وقتی شور و هیجان رفت و گرد و خاکِ فروپاشی بزرگ فرونشست، واقعیت مانند صخره‌ای مهیب از زیر مه بیرون آمد. وضعیت وقتی بدتر شد که گمان می‌کردند مشکل «کمبودِ شور» است؛ پس دقیقاً در آتشِ همان چیزی می‌دمیدند که باعث می‌شد اذهان واقعیت‌گریزتر شود، به جای آنکه بکوشند واقعیت را بفهمند و به حدِّ توان آن را مدیریت کنند ــ و البته هر جا چنین اتفاقی می‌افتاد، رجعتی به سیاست‌های پیش از انقلاب صورت می‌گرفت و مشخص می‌شد همان شیوه‌های مدیریتی که وجود داشت، بهترین روش‌های میّسر برای معضلات بود ــ چنان که پس از جنگ، همۀ آن دولتی‌سازی‌های افسارگسیخته دوباره خصوصی‌سازی شد؛ گذشته از اینکه در اجرای آنها چه خطاها و ویژه‌خواری‌هایی رخ داد.

بنابراین، انقلابی‌های آرمانشهری که قوی‌ترین عنصر فکری‌شان تخیّل و یوتوپیا بود، متوجه شدند رؤیاهایشان به دلایل مختلف تحقق‌پذیر نیست و در نتیجه از پی افسانه‌سازی از انقلاب دزدیده‌شده برآمدند. این مکانیسمِ روانی البته کمک زیادی هم به فرافکنی و گریز از خودانتقادی می‌کرد؛ به همین دلیل گریزگاه روانی خوبی برای فرار از شک در اندیشه‌های خود بود.

اما دلیل بزرگ‌تری که باعث شده بود برخی از جناح‌های دخیل در انقلاب‌ دم از انقلاب‌دزدی بزنند به ترکیب نیروهای انقلابی تا پیش از انقلاب و نحوۀ اتحادشان برای تحقق هدف، ربط داشت. آنچه آن نیروهای متکثر را با هم متحد کرده بود، دشمن واحد بود. ویژگی‌های ایجابی مشترک در گروه‌بندی‌های انقلاب وجود داشت، اما این اصلاً کافی نبود و چه‌بسا مانع وحدت بود، زیرا وقتی اهدافشان را بیان می‌کردند زود مشخص می‌شد تفاوت‌ها بر شباهت‌ها می‌چربد. اینجا آن وجه سلبی ــ یعنی ضدیّت با شاه ــ سرپوش خوبی روی این معضل می‌گذاشت و فعلاً اثرات منفی آن را خنثی و به آینده موکول می‌کرد. اما فقط قدری واقع‌بینی کافی بود تا مشخص شود این نیروها فردای پیروزی با هم به اختلاف خواهند خورد.

در یک دسته‌بندی کلی می‌توان گفت سه نیروی عمده در انقلاب سهیم بودند: چپ، جبهه‌ملی‌ ـ‌ مصدقی و اسلامی‌ ـ‌ روحانی (و برخی گروه‌ها که ترکیبی بودند؛ مانند چپ اسلامی که آرمان‌های اسلامی و چپ را در هم می‌آمیخت، یا نهضت آزادی که هم مصدقی و هم اسلامی بود). گروه جبهه‌ملی‌ ـ‌ مصدقی اصلاً دنبال انقلاب نبود. جبهۀ ملی در سال‌های منتهی به انقلاب به یک گروه متلاشی و نامنسجم کوچک بدل شده بود که حتی نمی‌توانست خود را سازماندهی کند. اوج‌گیری چپ‌گرایی باعث شده بود جوانانِ تازه‌نفس به این پیران، میلی نداشته باشند؛ پیرانی که نمی‌خواستند از مصدق پا فراتر نهند. حتی خیلی سال پیش از آن، وقتی جبهۀ ملی دوم از سال ۳۹ تا ۴۲ تشکیل شد، نه چندان به دلیل فشار بیرونی، بلکه به دلیل اختلافات درونی دچار خودانحلالی شد. واقعیت غیرقابل‌انکار این است که تشکل‌های موسوم به «جبهۀ ملی دوم» خودشان نتوانستند با هم کار کنند. به این ترتیب این جبهۀ ملی تضعیف‌شده که از اول هم دنبال انقلاب نبود و عده‌وعُده و نفوذ و تسلط فکری‌اش را هم از دست داده بود، هرگز نمی‌توانست انقلابی باشد. شکافی که میانشان رخ داد و باعث شد بختیار از دربار و سنجانی از نوفلوشاتو سر درآورد، نشانۀ این ازهم‌گسیختگی و بی‌برنامگی است.

به این ترتیب، آن جناح جبهه‌ملی‌ ـ‌ مصدقی تا آخر بلاتکلیف ماند و فقط برخی اعضای آن خود را به خیل انقلابی‌ها رساندند. البته اینکه با ۲۵ سال مبارزه علیه شاه اینک در ردیف اول انقلاب، ظاهر می‌شدند، کمک چشمگیری برای بالاتر بردن وجهۀ انقلابی‌ها بود. اما دیگر نه سردمدار الیت اپوزیسیون و نه سردمدار رهبری توده بودند. همین‌که بعد از ۵۷ این بخش از یاران انقلاب به تلنگری حذف شدند، نشان می‌دهد پایگاه اجتماعی‌شان قریب به صفر بود.

اما جناح دیگر انقلاب، یعنی چپ، تکثر و تنوع بیشتری داشت. بخش جوان این چپ‌ها، حتی آن بخش که قیام مسلحانه را پایه‌گذاری کردند (مانند امثال جزنی)، ابتدا در جنبش جوانان جبهۀ ملی فعال بودند و پس از سرخوردگی از آنچه به زعمشان انفعالِ جبهه ملی بود، جدا شدند و چپ‌گرایی جدیدی را ــ متفاوت از چپِ توده‌ای ــ پایه‌گذاری کردند. نقش و اهمیت نهضت مصدق را نمی‌توان برای این چپ نادیده گرفت. حتی کسی چون مسعود رجوی در دادگاهش خود را فرزندِ مصدق می‌خواند و در تحلیل تاریخی خود را در تداوم مصدق می‌دید.


🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز (بصورت برخط و مجازی)

نشست صد و نوزدهم



زمان:
چهارشنبه هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعتِ بیست

سخنران: یامان حکمت تقی‌آبادی، دکترای زبان و ادبیات فارسی

[موضوع سخنرانی: اهمیت جغرافیای تاریخیِ شاهنامه در تحلیلِ روایی آن]

آموزگار: جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه

[دستور کار: شرح داستان گیومرت]

شاهنامه‌خوان: مهتاب حاجی‌محمدی

[خوانشِ داستان گیومرت]


با همکاری:
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
خِرَدسرای فردوسی
بنیاد فردوسی توس
کانون شاهنامۀ فردوسی توس
باشگاه شاهنامه‌پژوهان
رادیو شاهنامه
انجمن دوست‌داران شاهنامۀ البرز (اشا)
انجمن افراز


🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز، بصورت مجازی و برخط، در بسترِ «گوگل‌میت» برگزار خواهد شد.
برای ورود به کارگاه، روز چهارشنبه هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۲۰ از «اینجا» وارد شوید.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 در ضرورت توجه به گنجِ شاهنامه فردوسی

✍️ بهادر قاسمی

وطن‌دوستی، ترویج زبان فارسی و آگاهی از تاریخ ایران، سه رکن اساسی فرهنگ این سرزمین‌اند. یکی از راههای ترویج این سه رکن گسترش شاهنامه‌خوانی است.
در شاهنامه،‌ مهر به میهن، اهمیت خاک و مراقبت از مرزهای سرزمینیِ مام میهن را می‌آموزیم.
با زبان فاخر فارسی بصورت پاک و پالوده و بدون هرگونه حشو و زوائدی آشنا می‌شویم.
از تاریخ نیاکان‌مان، نگرش آنان به جهان هستی و زندگی، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانشهری آگاهی می‌یابیم.
این اعتراف تلخ سروش صحت تنها از زبان او به عنوان یک شخص خاص نیست، بلکه از زبان عموم مردم ایران است. حقیقت این است که اکثر ما ایرانیان تاکنون یکبار به طور کامل شاهنامه را نخوانده‌‌ایم.
شاهنامه‌خوانی از دیرباز تکیه‌گاه فرهنگ سترگ ایرانی بوده است. شاهنامه آیینه‌ای‌ست که می‌توانید در آن تاریخ شکوهمند ایران را به نظاره بنشینید.
حقیقتاً بر سر گنج معنوی عظیمی نشسته‌ایم اما از آن بی‌بهره‌ایم. بیایید با مطالعهٔ روزانهٔ نیم ساعت از شاهنامه حق‌گزار حکیم خردمند توس و راه پاک او باشیم.

🔴 ویدئو: گفتگوی سروش صحت با مترجم شاهنامه به زبان اسپانیایی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 مسئولیت‌های وزارت ورزش، وزارت کشور و فدراسیون‌ها در‌این‌باره چیست؟

✍️ احسان هوشمند


گزیده‌هایی از یادداشت:

هفتۀ گذشته،‌ فوتبال کشور باز هم شاهدِ حاشیه‌های زننده و زشتی بود. در جریان مسابقۀ میان تراکتورسازی تبریز و پرسپولیس تهران، با برنامه‌ریزی قبلی، گروهی صحنه‌های بسیار ناخوشایندی به وجود آوردند. فحاشی‌های رکیک، توهینِ خانوادگی، تحقیر و نیز بی‌احترامی به پرچم کشور از‌جمله حواشی پیش‌آمده بود که صحنه‌های شرم‌آوری را در ورزشگاه ساخت.
تصاویر ویدئویی فراوانی از این حوادث بسیار زشت و شرم‌آور در فضای مجازی منتشر شد. پس از این رویدادهای غیراخلاقی و هشداردهنده، برخی از مسئولان ورزشی کشور فقط به بررسی موضوع و جریمۀ احتمالی تیم‌های خاطی اکتفا کردند. شاید اگر سال‌ها پیش دربارۀ چنین اقدامات نفرت‌برانگیزی در فوتبال تصمیم‌گیری می‌شد و قوانین سخت‌گیرانه فیفا در‌بارۀ چنین تخلفاتی اعمال می‌شد و زد‌و‌بندهای خارج از محیط ورزشی و سیاسی اجازه می‌داد، شاهد این رویدادهای تیره‌وتار ضد‌ ورزشی در ورزشگاه‌های کشور نبودیم.

اخلاق‌گریزی در فوتبال، تاریخی هم‌پای ظهور این رشتۀ ورزشی دارد. مقابله با بی‌اخلاقی در فوتبال نیز دارای مقررات و قوانینِ سخت‌گیرانه‌ای است. متأسفانه در‌این‌باره فدراسیون فوتبال در ۱۴ سال گذشته به وظایف خود به درستی و با دقت و وسواس عمل نکرده است. اما نوع دیگری از اخلاق‌گریزی در فوتبال ظهور کرده که حاوی مباحثِ ناخوشایند "نژادی، تباری و قومی" است که مخاطراتِ بسیار بیشتری دارد و می‌تواند هزینه‌هایی دوچندان در پی داشته باشد.

اگر رفتار‌های قوم‌گرایانه ‌مهار نشود، در قالب‌های دیگری ‌خود را نمایان می‌کند و به دیگر مناطق نیز سرایت می‌کند. ابتدا باید با یک بررسی عمیق و همه‌جانبه، به شناسایی ریشه‌های رفتارهای منفی قوم‌گرایانه در فوتبال پرداخت و سپس ابعاد، جوانب و عوامل مؤثر در بروز این پدیده و سازمان‌دهندگان آن را شناخت. سرآغاز ظهور افراطی‌گری قومی در فوتبال کشور به سال ۱۳۸۸ [خورشیدی] بر‌می‌گردد. در آن دوره برخی بر آن بودند تا با گسترش قوم‌گرایی در فضاهای ورزشی، به اهداف سیاسی خود برسند. اینکه در آن دوره، مالکان و مدیران باشگاه تراکتورسازی چه مواجهه‌ای با اخلاق‌‌گریزی‌های قوم‌گرایانه در حاشیۀ مسابقات این تیم داشتند، نیازمند بررسی عمیق و همه‌جانبه‌‌ است. در سال‌های بعد، این پدیده دوباره گاه‌و‌بیگاه در حاشیه مسابقات فوتبال این تیم روی داد، اما مشخص نیست چرا فدراسیون فوتبال و مسئولان کشوری و استانی درباره این رویدادهای حساسیت‌برانگیز، با بررسی عمیق و چند‌جانبه، چاره‌جویی نکردند و به بررسی ریشه‌ای نپرداختند و از مقررات موجود برای مواجهه با موضوع طفره رفتند. اگر هم مقررات موجود جوابگو نبود، چرا با تدوین مقررات جدید به مقابله با این پدیده مخاطره‌انگیز نپرداختند؟
آیا این دورۀ طولانی، یعنی از سال ۱۳۸۸ [خورشیدی]، بررسی شد تا مشخص شود چه کسانی سازمان‌دهندۀ این تحرکات هستند؟ نقش برخی نمایندگان مجلس و شورا و نیز رسانه‌های محلی از‌جمله صداو‌سیمای محلی، در تحریک هیجاناتِ محلی چیست؟ نقش مسئولان تیم در جلب همکاری گروهی برای لیدری تیم، بدون آموزش‌های لازم یا طراحی شعارهای جذاب اما هم‌گرایانه چیست؟ نقش و سهم مسئولان محلی در رده‌های مختلف در‌این‌باره چیست؟ در این زمینه پیشنهاد می‌کنم یک نظرسنجی در سطح شهر تبریز انجام شود و از شهروندان تبریزی پرسیده ‌شود‌ چه کسانی طراح چنین فعالیت‌های مخرب قوم‌گرایانه‌ای هستند؟ احتمالاً نتایج خیلی‌ها را شگفت‌زده خواهد کرد! در بررسی‌های میدانی راقم این سطور در تبریز و در گفت‌وگو با بسیاری از شهروندان در نقاط مختلف شهر، بسیاری معتقدند دست‌هایی در فضای رسمی در کار است. این فرضیه، جدا‌ از آنکه دقیق و درست است یا خیر، حاوی یک نکتۀ اساسی است؛ اینکه تلقی افکار عمومی آن است که دولت به معنای عامِّ کلمه، به وظایف خود در‌این‌باره به درستی عمل نکرده است. حتی برخی از شهروندان تبریزی می‌گفتند کار تحریک هر دو سوی میدان از یک‌جا سرچشمه می‌گیرد؛ یعنی گروهی سازمان‌یافته ابتدا در قالب هواداری تیم رقیب، اقدام تحریک‌آمیزی یا شعار‌ و توهینی را سازمان‌دهی می‌کنند و سپس برای مقابلۀ ظاهری با آن توهین، همین گروه سازمان‌یافته از طریقِ هواداری تیم به‌ظاهر خودی، اقدام به واکنش می‌کنند؛ یعنی هر دو گروه تحریک‌کننده از یک سرچشمه آب می‌خورند. اگر چنین ادعایی ‌درست باشد، نشان از سازمان‌یافتگی جدی ماجرا دارد.


🔴 این یادداشت را بطور کامل در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 ابراهیم حقیقی:
انسان با حافظه‌اش، زنده‌ست؛ حافظه را که از او بگیری، یک کالبد بیشتر نیست.
انسان بدون حافظه‌اش، هیچ است؛ یک ملت هم همین‌طور است‌.
یک ملت هم با حافظۀ فرهنگی‌اش، زنده‌ست  که اگر آن را ازش بگیری، قطعاً نابود می‌شود؛ نه تنها فرهنگش، بلکه خودش هم از جهان محو می‌شود.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

‌‌
🔴 از «قاضی محمّدِ ما و ایران» تا «قاضی محمّدِ دیگران»!


🔴 آیا جریانِ وابسته به شوروی قابل دفاع است؟

✍️ حسین نوری‌نیا


برش‌هایی از یادداشت:

آقای صالح‌نیک بخت، وکیل دادگستری، در کانال تلگرامی خود یادداشتی با عنوان «مقاومت، میراث درایت و تدبیر پیشوا» به مناسبت دوم بهمن، هفتاد‌و‌هشتمین سالروز اعلام جمهوری مهاباد منتشر کرد و به ستایش از قاضی محمد و اعلام جمهوری مهاباد پرداخته است. او در این یادداشت با اشاراتی غیرحرفه‌ای و برخی خطاهای آشکار تاریخی و به دور از واقعیتِ اجتماعی و فرهنگی و نادیده‌گرفتن مناسباتِ اجتماعی آن دوران در مناطقِ کُردنشین ایران و چشم‌بستن بر اسناد و مدارک متقن تاریخی، تلاش کرده قاضی محمد را رهبر و پیشوای کُردهای ایران، خطاب کند!

یادداشت صالح نیکبخت به نحوی تنظیم شده که گویی با سقوط حکومت پهلوی اول با آغاز جنگ جهانی دوم و بروز هرج‌ومرج در نقاط مختلف کشور، «ژ کاف» در همان سال برای ایجاد نظم شکل گرفت. در‌صورتی‌که «ژ کاف» یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۲۱ و با حضور تعدادی از اعضای حزب هیوا از کُردهای عراق – نه به صورت خودجوش و برآمده از ارادۀ مردم مهاباد – و بدون حضور و نقش‌آفرینی قاضی محمد، فعالیتش را شروع کرد.

همدلی صالح نیک‌بخت با تأسیس حزب دموکرات کردستان و قاضی محمد و خطاب‌کردن او به‌عنوان رهبر و پیشوای کُردهای ایران، گویی حکایت از علاقۀ شخصی دارد؛ نوعی علاقه که به تعمیمِ ناروا انجامیده است! بخش بزرگی از کُردهای ایران در آن دوره، قاضی محمد را نمی‌شناختند و بسیاری نیز اقدامات او را ادامۀ سیاست حزب توده در راستای پیگیری منافع شوروی استالینی می‌دانستند.
فراموش نکنیم که فرقۀ دموکرات آذربایجان با تبدیل کمیتۀ ایالتی حزب توده در تبریز به آن فرقه شکل گرفت و نیز این حزب (توده) در همان ابتدا از حرکت قاضی محمد حمایت جدی و همه‌جانبه کرد. مشخص نیست که آقای نیک‌بخت براساس کدام مطالعات تاریخی و اسناد موجود – به غیر از اسناد حزبی – قاضی محمد را پیشوای کُردهای ایران می‌نامد؟! از یک سو، جمهوری قاضی محمد تنها بر بخش‌هایی از منطقۀ مکریان (مهاباد و بوکان) که زیر چکمه‌های ارتش سرخ استالین بود، سلطه یافت و از سوی دیگر، او حتی نتوانست بر سردشت و پیرانشهر تسلط پیدا کند.
در آن زمان دو شهر مهاباد و بوکان کمتر از ۲۰ هزار نفر جمعیت داشتند. در سنندج که بزرگ‌ترین شهر سنی‌نشین کُردهای ایران است، شخصیت‌های ذی‌نفوذی مانند آیت‌الله شیخ محمد مردوخ و آصف و دیگران، قاضی محمد را محکوم کردند و جمهوری او را نپذیرفتند. علاوه بر اینکه هم در آن تاریخ و هم در دوره‌های بعد، اکثریت کُردهای ایران همواره در مقابل جریان‌های تجزیه‌طلب، مقاومت کردند و جان‌فشانی‌ها داشتند. تعداد کشته‌شده‌های کُرد از حملات احزابِ دموکرات و کومله بیش از کشته‌های دیگر نقاطِ ایران است.

صالح نیک‌بخت به دلیل تسلط‌نداشتن به منابع تاریخی مدعی است که معتمدان مهاباد برای جلوگیری از اعدام قاضی محمد، نامه‌ای به محمدرضا شاه نوشتند، در‌حالی‌که اسناد منتشر‌شده، عکس این را نشان می‌دهد و افراد شاخصی از معتمدان مهاباد در نامه‌های پرشمار و پر امضا خواهان اعدام قاضی‌ها بودند.

ما با دو قاضی محمد مواجه هستیم: نخست آنکه او از خاندانی محترم در مهاباد برخاسته بود. تبار آنها گرجستانی و از مسیحیانِ مهاجرِ گرجستان بود که در دورۀ شاه تهماسب به مکریان کوچ کرده و در مهاباد ساکن شده بودند. پس از آن با خوش‌نامی در این منطقه زیستند و روابط نزدیکی با حکومت داشتند. قاضی محمد به جز نقش مشهودی که خاندان او در انقلاب مشروطه و ترویح ایده‌های مشروطه‌خواهی و مبارزه با استبداد داشت و بعدها نیز تعدادی از نزدیکانش به دست اسماعیل آقای سیمیکو کشته شدند، یکی از معتمدان رضا شاه به شمار می‌رفت. انتخاب او به ریاست آموزش و معارف مهاباد و سپس جمعیت شیر و خورشید تصادفی نبود. اختصاص بودجه و حقوق فوق‌العاده از طرف دولت و ژاندارمری برای قاضی محمد تا روز آخر زندگی و نیز بخشیدن زمین‌های فراوان به این خانواده از طرف رضا شاه و تبدیل آنها به یکی از زمین‌داران بزرگ منطقه بر اهالی مهاباد پوشیده نیست. اگر عکس سفر رضاشاه به مهاباد را دیده باشید، شخص قاضی محمد چند متر پیشاپیش جمعیت استقبال‌کننده از رضا شاه حضور دارد؛ به عبارتی او مهم‌ترین شخصیت مورد تأیید حکومت رضا شاه در منطقه بود. حتی انتخاب صدر قاضی برای مجلس چهاردهم در سال ۱۳۲۲ به‌واسطۀ نظر دولت در تهران بود. تا اینجا قاضی محمد، «قاضی محمّدِ ما و ایران» است. اما پس از سفر او به شوروی و پوشیدن لباس نظامیان ارتش سرخ شوروی نشان داد از دوم بهمن ۱۳۲۴ به «قاضی محمّدِ دیگران»، تبدیل شده است. ای کاش چنین نمی‌شد و قاضی محمّد همچنان برای ایران می‌ماند.



🔴 این یادداشت را بطور کامل در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…
Подписаться на канал