3437
💚 🤍 ❤️ همه عالم تن است و ایراندل این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🎙 شاهنامه، اخلاق و ارزشهای انسانی
سخنران:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
[سخنرانی در روز آدینه، نهم آذر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، در جمعِ شهروندانِ زنجانی در فروشگاه فرهنگان شهر زنجان انجام شده است.]
🔴 تکجملههای برگزیده از سخنرانی که نقل به مضمون شده است:
شاهنامه، اخلاقیترین کتابِ زبان فارسی و اخلاقیترین کتاب در فرهنگِ ایران است.
لایههای رویی شاهنامه، آن مسائل اخلاقی را ندارد، باید برویم به لایههای درونی شاهنامه.
شاهنامه، در لایههای درونی خود، اخلاق را در فرهنگی که به ما ارائه میکند، بیان میکند. شاهنامه، انگار که ذهن ما را، فرهنگ ما را، لایههای درونی فکر ما را تغییر میدهد تا ما بتوانیم اخلاقیتر زندگی کنیم.
شاهنامه میتواند ما را از منظر فرهنگی رو به اخلاق متحول کند.
شاهنامه، خردنامه است.
در فرهنگ ما، هنر فردوسی، شاهکار و اهمیت فردوسی، به این دلیل است که اسطوره را با اخلاق و خِرَد، در پیوندی فوقالعاده زیبا و شاهکار قرار داده است. متن اسطورهایست ولی خردگراست. فرهنگ ایران، اینگونهست؛ اصلاً ما ملّتِ خِرَد هستیم. تمام متون ما نشانههایی از خردباوری و ستایش خرد دارد و صورتبندیاش خردمندانهست. ولی گاهی ما آنها را درست متوجه نشدهایم و گاهی بطور ویژه در ۲۰۰ - ۳۰۰ سال اخیر، خرد را فراموش کرده و از خرد فاصله گرفتهایم.
ما ملت خردیم و اسطورههای ما هم خردمندانهست. فردوسی در شاهنامه، این اسطورهها را خردمندانهتر کرده است و این شاهکار فردوسی است.
شاهنامه فردوسی، اثر ادبی فوقالعاده مهمیست.
یکی از کارهایی که در سیر تحول، بویژه به دست فردوسی، اتفاق میافتد، اسطورههای ما از آسمانی بودن و عجیب و غریب بودن - برخلاف اسطورههای مثلاً یونان - پایین میآید و زمینیتر میشود.
در این سیر، اسطورههای ما خردگرا، خردپذیر و خردمندانه شدند تا جاییکه پهلوانان ما نیز، خردمند میشوند. جز بنیانهای فرهنگی ماست که پهلوانان نیز خردمند هستند.
در فرهنگ ایرانی، خرد با اخلاق، قرین است و با یکدیگر پیوند دارند.
در فرهنگ ایرانی، انسانِ بیاخلاق، انسانِ بیخرد است چون خرد، اخلاق را نیز پوشش میدهد و ما این را از شاهنامه یاد میگیریم.
از سویی شاهنامه متنیست تقدیرگرا.
عموم متون کهن ما، تقدیرگرا هستند و میگویند که ما ذیل فرمان و ارادۀ خداوند هستیم.
فردوسی در کنار تقدیر، به خِرد نیز باور دارد.
ضربالمثل سادۀ ما ایرانیان، «از تو حرکت، از خدا نیز برکت» یکی از حکیمانهترین حرفهای دنیاست؛ پیوندیست بین کُنش و تقدیر.
بین تقدیرگرایی و اخلاق چه رابطهای ممکن است وجود داشته باشد؟
در بسترِ تقدیرگرایی شاهنامه، خردمندی و مسئولیتِ اخلاقی است و مسئولیت اخلاقی را نفی نمیکند و همه باید پاسخگو باشند؛ البته در شاهنامه، پاسخگویی هم اسطورهایست.
شاهنامه فردوسی از منظر ادبی، در گونۀ حماسی در بستر اسطوره است. شاهنامه فردوسی، حماسۀ ملی و سند هویت ملی ماست. هر ملتی یک حماسۀ ملی دارد و شاهنامه، حماسۀ ملی ما [ملت ایران] است. یکی از خوشبختیهای ایرانی بودن این است که حماسۀ ملی داریم و بسیاری از ملتهای دنیا، حماسۀ ملی ندارند و حماسۀ ملی ما به زبانیست (زبان فارسی) که همین امروز داریم بدان سخن میگوییم. این مورد را هیچ ملتی ندارد.
در شاهنامه، پیروزی در جنگ به نام و ننگ است.
بطور مشخص برخی توصیههای اخلاقی در شاهنامه داریم. بطور مثال آز - حسد، در شاهنامه بسیار نکوهیده است یا طغیان در برابر خداوند (در ادبیات دینی، طاغوت) نکوهش شده است.
شاهنامه، متنی یزدانشناسانهست.
شاهنامه متنی، دادگرانهست. داد، فقط عدالت نیست. داد، عدالت توزیعی نیست. داد، بسیار فراتر از اینهاست. داد، یعنی نظمی که در هستیست: نظمِ کیهانی.
اگر ما دادگر هستیم یعنی در نظمِ کیهانی قرار داریم. اگر از این نظم کیهانی، قدمی فراتر بگذاریم، از حوزۀ داد، خارج شده و بیدادگر میشویم.
به همین دلیل، دروغ در فرهنگِ ایرانی بسیار نکوهیدهست. دروغ، من را از آن نظمِ کیهانی جدا کرده به حوزۀ بیداد، حوزۀ اهریمن و حوزۀ ظلمت میاندازد، در آنصورت، من دیگر در قلمرو و حوزۀ نور نیستم.
اخلاق دقیقاً دادگریست و دادگری، اخلاق است. اخلاق با دادگری پیوندی عمیق دارد.
اسطوره، در بیانی خیلی ساده، شناختِ نخستینِ انسانِ نخستین، در جهان است. نیاکان ما، هزاران سال پیش، هرآنچه که از جهان دیدهاند، آن را بصورتِ اسطورهها صورتبندی کردهاند. امروزه ما بصورت علمِ تجربی صورتبندی میکنیم.
خرد [برخلاف عقل ابزاری] در عین حال که راهِ رسیدن به چیزیست، راه رسیدن اخلاقی به آنچیز نیز است. اگر ما خردمندانه زندگی کنیم، انگار اخلاقی هم زندگی کردهایم.
ز روزِ گذر کَردن، اندیشه کُن
پرستیدنِ دادگر پیشه کُن
بترس از خدا و میازار کَس
ره رستگاری همین است و بَس
@IranDel_Channel
💢
📷 فرشی از شهر شوشی که در موزهای در ارمنستان نگهداری میشود و منعکسکنندۀ داستان رستم و سهرابِ شاهنامۀ جاودانِ حکیم فردوسی توسی است
کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
یکی داستانست پرآب چشم
دل نازک از رستم آید به خشم
اگر تندبادی برآید ز کنج
به خاک افکند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانمش ار دادگر
هنرمند گویمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست؟
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
از این راز، جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
«رستم و سهراب»، فردوسی
@IranDel_Channel
💢
🎥 لحظۀ اعلام بازگشتِ سه جزیرۀ تا ابد ایرانیِ تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی به آغوش وطن در صحن مجلس شورای ملی در آذر ماه ۱۳۵۰ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
📷 تصاویری از دوشنبه، پایتخت کشور تاجیکستان
جایی که گذرگاه دل محزونست
آن جا دو هزار نیزه بالا خون ست
لیلی صفتان ز حال ما بیخبرند
مجنون داند که حال مجنون چونست
رودکی سمرقندی
@IranDel_Channel
💢
🎙 با کودکان شاهنامه بخوانیم
آموزگار:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
تهران، فرهنگان پاسداران
سه شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🎥 قوتاز بیگ شاهین، رئیس طایفهٔ اجیرلو شاهسون که نقش مهمی در شکست فرقۀ دموکرات آذربایجان در اردبیل و مغان داشت پس از انقلاب از کشور خارج شد و پس از سالها به کشور بازگشت.
او از عشقش به ایران میگوید:
«من در این ۱۹ سال یک روز بدون ایران نفس نکشیدهام، گویی که همه چیز من، شرفم، دینم و ایمانم ایران بوده است.»
خاطرهای از قوتاز بیگ به قلم ناصر همرنگ در کتاب "از بادکوبه و چیزهای دیگر":
«آن شادروان [قوتاز بیگ] برایم تعریف میکرد که یک روز در اثنای یکی از سفرهای محمدرضاشاه پهلوی در دوران پیش از انقلاب به مغان همراه او شده بود و با هم آمده بودند روی سد مرزی میل مغان در مرز مشترک ایران و شوروی. آنگاه شاه دوربین شکاریاش را که از گردنش آویخته بود، بالا آورده بود و آنسوی آب، جایی حول و حوش شهر پوشکین و اکنون فضولی را با حسرت نگریسته بود. بعد دوربین را پایین آورده بود و دستش را انداخته بود گردن او و آه کشیده بود و گفته بود:
فلانی میبینی؟ همۀ این سرزمینها روزگاری از آن ما بودند. دریغ که اکنون نیستند. سپس گفته بود: روزی خواهد آمد که ما زنده نباشیم ولی داستان ۱۷ شهر از دست رفتۀ قفقاز نباید بمیرد.»
@IranDel_Channel
💢
📷 روزنامۀ اکینچی به زبان تُرکی قفقازی با الفبای ایرانی (فارسی)
در این شماره از روزنامۀ اکینجی به نام ولایت قفقاز و شهر بادکوبه اشاره شده است که سندی دیگر بر اثبات دزدی بودن نام آذربایجان برای سرزمینِ شمالِ رود ارس است.
سال نشر روزنامه : ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۷ میلادی (حدود ۱۲۵۴ تا ۱۲۵۶ خورشیدی - دورۀ ناصرالدین شاه در ایران)
@IranDel_Channel
💢
🔴 چهارمین کارگاه علمی و پژوهشیِ خلاقیت در آوازِ ایرانی
اولین دوره در شهر تبریز
با حضور استادانِ آواز
کریم صالح عظیمی - تبریز
میر عبدالله وطندوست - تبریز
سید رضا طباطبایی - اصفهان
بهروز مبصری - تهران
هدایت رضایی - شیراز
دبیر علمی و اجرایی:
میر عبدالله وطندوست
تاریخ ۳ و ۴ آذر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۶ تا ۱۹
مکان:
تبریز، چهارراه آبرسان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، تالار خاقانی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 دربارۀ بازگشتِ ترامپ به کاخ سفید
✍️ عدنان فلاحی
ترامپ دوباره به کاخ سفید برگشت. قطعاً این بازگشت ـ در کنار عوامل دیگر ـ مرهون حمایتِ بخشِ بزرگی از مسیحیان امریکایی (خاصه مسیحیان اوانجلیکال) و رتوریک خود ترامپ در کاربستِ عامدانه و عالمانۀ اشارات و مفاهیمِ الهیاتی و مذهبی در سخنرانیهایش است. ترامپ هم مانند والتر راسل مید، ایالات متحده را "کشورِ خدا" میداند. ترامپ در سال ۲۰۱۷ گفته بود:
آمریکا همیشه سرزمین رؤیاها بوده است، زیرا کشورِ مؤمنان حقیقیست. وقتی زائران در پِلیموث [= شهری در ایالت ماساچوست موسوم به «شهر زادگاه امریکا»] فرود آمدند، دعا خواندند. وقتی پدران بنیانگذار، اعلامیۀ استقلال را نوشتند، چهار مرتبه به خالقِ ما استناد کردند. چرا که در آمریکا، ما دولت را نمیپرستیم، ما خدا را میپرستیم... و به همین دلیل است که هرگاه ما سوگند وفاداری (Pledge of Allegiance) میخوریم با افتخار اعلام میکنیم ما یک ملت هستیم زیر سایۀ خداوند. [۱]
ایمان دینی، جنبۀ مهمی از فرهنگِ امریکایی و یکی از واقعیاتِ حیات سیاسی این فرهنگ است.[۲]
🔴 استثناگرایی آمریکایی
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
استثناگرایی آمریکایی مهمترین بنیان هویتی ایالات متحده آمریکاست به گونهای که درک سیاست خارجی، اقتصاد سرمایهداری و پویایی سیاست داخلی این کشور از فهم استثناگرایی آمریکایی میگذرد. استثنایی بودن آمریکا اشاره به فهم این کشور از خویشتن خود دارد. این فهم را باید درهمتنیده با ایده "آمریکا همچو نوری برای نورانی کردن جهان" دید چرا که آمریکا کشوری است که خود را دارای مشیت الهی (Devine Providence) میبیند. در این میان، استثناگرایی شرایط روانی ویژهای را که از سوی نخبگان آمریکایی برساختهشده ایجاد می کند که بر پایه آن در سیاست خارجی آمریکا گناه و جرم نیست. این بدین معناست که ممکن است اشتباهاتی در سیاست خارجی آمریکا پذیرفته شود، ولی جرم و گناه نیست؛ چرا که "تاریکی را در نور راهی نیست"! بهمین دلیل است سیاست خارجی آمریکا عموما توجیه میشود و زیر پرسش قرار نمیگیرد. از همین رو، استثناگرایی آمریکایی اسطوره بنیادین (Myth) هویت و سیاست آمریکاست; اسطورهای هویتی که تاریخ ندارد. آمریکا اما خود را "شهری درخشان بر فراز تپه" (Shining City on a Hill) میخواند.
آمریکا ابرقدرتی است که بزرگی آن بیشتر برخاسته از جایگاه جغرافیایی و دسترسی ایمن به دو اقیانوس دارد تا صرف اقتصاد و آرمانهایش. به بیان دیگر، جغرافیا حامی ایده آمریکا بوده است. از این رو، منطق جغرافیا حکم میکند که چیرگی سامانهای سیاسی با انسجامی باثبات بر این پهنه موجد برآمدن قدرتی بزرگ شود. اسپایکمن بدرستی گفته بود که آمریکا "مطلوبترین کشور در جهان از نقطه نظر موقعیت است."
آمریکا کشوری قارهای از اقیانوس تا اقیانوس است. ۴۸۰۰ کیلومتر کرانه دریایی طولانیِ این کشور بستری مناسب برای برپایی بنادری عمیق جهت تسهیل اعمال قدرت در دو پهنه وسیع آبی اطلس و آرام را فراهم کرده است. هر دو همسایه شمالی و جنوبی این کشور نیز دو ساحل طولانی اقیانوسی دارند; با این حال، تفاوتی ژرف با آمریکا دارند. کانادای کمجمعیت گرفتار قطب شده و مکزیک پرجمعیت فاقد کرانه مناسب برای بنادر ژرف اقیانوسی است. هیچکدام از این دو نمیتوانند قدرت آمریکا را به خطر اندازند، هر چند که مرزهای مکزیک با مهاجرین لاتین غیرقانونی خود تهدیدی هویتی برای امنیت ملی آمریکا ایجاد کرده است. فقدان رقیب طبیعی باعث شده که آمریکا هژمون طبیعی در نیکمره غربی گردد. چین و روسیه اما هژمون دیگر نیمکره نبوده و نیستند.
گو اینکه جغرافیا نقشی مهم در شکلگیری اسثناگرایی آمریکایی داشته; با این حال، دیگر عواملی نیز موجد شکلگیری این بنیان هویتی آمریکا شده است. ردپای بسیاری از این عوامل را در فاصله کشف آمریکا در ۱۴۹۲ توسط کریستف کلمب و استقلال آن در سال ۱۷۷۶ میتوان دید.
در این میان، یکی از مهمترین عوامل ایده ملت آمریکا همچو مردم برگزیده است. اکثریت مهاجرین نخستین به آمریکا از میان اروپاییان پروتستان بودند که ایدههای "قوم برگزیده" (Chosen People) و "ارض موعود" (Promised Land) در ذهن آنان ریشه دوانیده بود. همنشینی با عهد عتیق و عهد جدید باور به برگزیدهشدن را در میان این دسته از مسیحیان تقویت کرده بود. بر پایه تورات به این ملت برگزیده سرزمینی موعود وعده داده شده بود. جای شگفتی نبود آنگاه که مهاجرین نخستین با سرزمینی پهناور، پرنعمت و دست نخورده روبرو شدند، آمریکا را ارض موعود خود یافتند. به بیان دیگر، نمود و نماد برگزیدهشدن از سوی خداوند را در یافتن چنین سرزمینی وعده داده شده دیدند. بنابراین ورود مهاجرین به قاره آمریکا باعث شکلگیری ایده ملت برگزیده شد; ذهنیتی که یکی از بنیانهای استثناییگرایی آمریکا را نشان میدهد.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🎥 شاهنامه فردوسی، حماسۀ ملّی ایرانیان از منظر دکتر حسین الهی قمشهای
@IranDel_Channel
💢
🎥 خنیابزمِ قاف
استاد فرهاد فخرالدینی، پس از سالها این بار با پروژهای نو، به صحنه باز میگردند
خنیابزم (کنسرت) قاف براساس منظومۀ منطقالطیر عطار نیشابوری، اثر نو استاد فرهاد فخرالدینی
یک تا چهار آذر ۱۴۰۳ خورشیدی، تالار رودکی تهران
خرید بلیت از طریق تارنمای ایرانکنسرت
اخبار تکمیلی این پروژه را از اینجا پیگیری کنید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🎥 Iranian Tar 143
(Persian Gulf Island)
علی قمصری - نوازنده و آهنگساز ایرانی - با انتشار ویدئوی تارنوازی زندهی خود در ساحل جزیره بوموسی در خلیج فارس، نوشت:
"«میمانی ای وطن» اثری از دکتر محمد سریر
یادی از استاد محمد نوری
امیدوارم این بخشِ تار ایرانی با همراهی مردم، به صدای رسانای «هنر برای خاک» تبدیل شود…
بعد از مواجهه باعبارت «اشغال جزایر سهگانه توسط ایران» در بیانیهی عجیب [اتحادیه] اروپا، دوباره دفتر تلخ تاریخ پیش چشمانم ورق خورد… چقدر در طول تاریخ از میان زرورقهایی زیبا برای ایرانیان، دشنه بیرون آورده شده…
چگونه یک کشور میتواند خاک خود را اشغال کرده باشد؟ طبق چه مدرک تاریخی یا حقوقی موجود، حتی بر اساس پیشینهی ثبت شده توسط مورخین خودشان، میتوان به حقیقتی جز نام خلیج پارس و مالکیت ایران بر این جزایر رسید؟
مرزهای ایران را نباید با سوءاستفاده از مشکلات داخلی مردم ایران جابهجا کرد. «بعضیها به گناهانت گوش میکنند تا یک گناه به آنها اضافه کنند…»
واکنش مردم در این چند روز نشان داد که در کنار روحیهی مهماننوازی و صلحطلب بودن، هوش سیاسی، مطالعهی تاریخی و وطندوستی برجستهای دارند و میدانند که بیتوجهی به مالکیت جزایر سهگانه به خاطر موقعیت جغرافیایی جزایر به عنوان دژ و قرار گرفتن بخش پُر عمقِ (مناسب کشتیرانی) در مجاورت آنها عملاً مساوی است با از دست رفتن تنگه هرمز و بهطور کلی خلیج فارس.
در دورههای تاریخی، مردم کشورهای مختلف با مشکلات متنوعی دست و پنجه نرم کردهاند. هر جامعهای که روی پای خود ایستاده و با درایت، شجاعت و یکپارچگی درونی به نبرد با مشکلاتش پرداخته، پیشرفت کرده و جوامع منفعل که همیشه دنبال ناجی بیرونی بودهاند، کشورشان را در ازای چند امتیاز ظاهری باختهاند. روحیهی تلاشگری و خودسازی را بسیار مفیدتر از نگاه کردن امیدوارانه به آسمان میبینم.
ترجیح میدهم همانطور که به عنوان هنرمند منتقد، در ایران، سالها از بهترین سالهای عمرم را فدای باورم کردم و هیچ نقطهای در کارنامهام وجود ندارد که خلاف آئین آزادگی انسانی و حرفهای باشد، در مقابل اجحاف به ایران سکوت نکنم.
بوموسو، نام قدیم این بخش از جزایر است که شهروندانی محترم از ایران و امارات دارد اما در این روزها جمعیت معنوی این جزایر بیش از نود میلیون نفر است… امیدوارم این اتفاقات تلنگر خوبی باشد برای رسیدگی بیشتر به آبادی جزایر و اتمام پروژههای نیمهکارهی رفاهی آن.
تشکر از همهی عزیزانی که مسیر را برای این کار ملی هموار کردند."
🔴 مطالبه پیگیری تحریم جهانی کاپ ۲۹ باکو به دلیل صحنهگردانی اسرائیل
از اینجا وارد شوید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🎥 روزیروزگاری سرود صبحگاهی مدارس ایران!
انوشیروان روحانی آهنگساز این سرود، این آهنگ را در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، بهسفارش وزارت آموزشوپروش ساخت.
ای ایران، خدایت پشتیبان
ای ایران، نگهدارت یزدان
در عالم، بمانی جاویدان
در دلها، بود مهر ایران
مهد آزادگانی، ای ایران
کشور جاودانی، ایران!
ای تو باغ بهشتم، ای ایران
عشق تو سرنوشتم، ایران!
ما همه، نونهال ایرانیم
ما همه، همدل و همپیمانیم
ما همه، در پناه یزدانیم
ما همه، نو نهال ایرانیم
ما همه، همدل و همپیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم!
مهد آزادگانی، ای ایران
کشور جاویدانی، ایران
ای تو باغ بهشتم، ای ایران
عشق تو سرنوشتم، ایران!
ما، اکنون، به یک صف پیوستیم
در یک ره همه یک دل هستیم
با قلبی، ز خوشحالی لبریز
[پیوستیم] همه با رستاخیز
مهد آزادگانی، ای ایران
کشور جاویدانی، ایران
ای تو باغ بهشتم، ای ایران
عشق تو سرنوشتم، ایران!
@IranDel_Channel
💢
🎥 اصغر دادبه، استاد فلسفهٔ اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی:
یزد، قلبِ ایران است
دوشنبه هفتم آبان ۱۴۰۳ خورشیدی در موزۀ قصر آيينه یزد
@IranDel_Channel
💢
🔴 نشست با موضوعِ
«شاهنامه، اخلاق و ارزشهای انسانی»
سخنران:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
زمان:
آدینه، ۹ آذر ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت هفده
مکان:
زنجان، خیابان خیام، فروشگاه فرهنگان
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 روز جزایر سهگانه ایران
در ساعت ٦:١٥ دقیقه بامداد روز سه شنبه ٩ آذر ١٣٥٠ خورشيدی یک روز پيش از ترکِ نيروهای انگلیسی از خلیجفارس یگانهای نیروی دریایی ايران در سه جزیرهی تنگه هرمز (تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی) پیاده شدند.
نخستين پرچم ایران پس از گذشت کمتر از ٣٥ دقیقه از آغاز عملیات بر نخستين جزیره افراشته شد و در راس ساعت ٨ صبح در هر سه جزیره پرچم ایران همراه با شلیک ٢١ گلوله توپ برافراشته شد.
بخشی از نیروهای ایرانی بر چهار گوشه بوموسی و بر فراز کوه حلوا به عنوان بلندترین نقطهی جزیره پرچم سه رنگ ملّی ایران را بر افراشتند.
بخش دیگر نیروها نیز پس از اعزام به جزیره تنب بزرگ به طور مسالمتآمیز و بدون حمل سلاح برای تحویل پاسگاه از گماشتگان عرب استعمار انگلیس در حال حرکت بودند که با شلیک آتشبار شرطههای عرب از داخل پاسگاه مواجه شدند و ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.
نام این سه شهید جاویدان راه میهن در روز بازپسگیری جزایر ایرانی ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ عبارتند از:
۱- سروان رضا سوزنچی
۲- مهناوی یکم حبیبالله کهریزی
۳- ناوی آیتالله خانی
یاد و نام مدافعان تمامیت ارضی ایران جاوید
@IranDel_Channel
💢
🔴 بازنگری واژههای نیروی دریایی
سال ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران با همکاری وزارت جنگ برای بخشی از اصطلاحاتی که از زبانهای بیگانه (فرانسه یا معادل عربی آنها) در نیروی دریایی رایج بود، برابرهایی برگزید. برخی از این واژهها را بخوانیم:
بحریه – قوای بحری: نیروی دریایی
ملاح: ملوان
کشتی جنگی: ناو
کشتی کوچک جنگی: ناوچه
تورپیل: اژدر
تورپیلانداز: اژدرافکن
تحتالبحری: زیردریایی
تابین: ناوی
امیرالبحر (Amiral): دریاسالار
معینالبحر: دریادار
Contre-Torpilleur: ناوشکن
Vice-Amiral: دریابان
Navigateur: دریانورد
Flotte: ناوگان
Escadrill Flottille: ناوگروه
گفتنی است به جای تحتالبحری یا Sous-Marin نخست زیرآوی برگزیده شده بود که در بازنگری به زیردریایی برگردانده شد.
در روند بازنگری واژههای نیروی دریایی، سرهنگ بایندر، فرمانده وقت نیروی دریایی جنوب، به عنوان نمایندۀ وزارت جنگ با فرهنگستان همکاری داشت.
دریابان غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی جنوب، از افسران دانشور، آگاه و میهندوست ایران، روز سوم شهریور ۱۳۲۰، پساز ورود نیروهای انگلیسی به ایران در نبرد با این متجاوزان، در نزدیکی خرمشهر به شهادت رسید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 استقبالِ باشکوه شهروندانِ تبریزی بویژه جوانان از نشستِ شاهنامهپژوهی در تبریز
گزارش تصویری نخستین نشست شاهنامهپژوهی در بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با موضوع:
«اهمیت شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران»
سخنران:
بهمن دمشقی خیابانی، دکترای ادبیات حماسی و شاهنامهپژوه تبریزی
دوشنبه پنجم آذر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 نئوکمونیسم
✍️ مرتضی مردیها، استاد پیشین فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی
برخی از دوستان از من تقاضای صحبتی دربارۀ انتخابات اخیر امریکا داشتند. حقیقتاً من چیز چندانی برای گفتن نداشتم. بهویژه که کفایت بحث در اطراف این گسل به نظرم بدیهی میرسید. البته این هم هست که چه بسا حرفی هم اگر داشته باشم شاید چندان خوشحالکننده نباشد.
من اگر شهروند امریکا بودم، اگر کاندیدای ریپابلیکنها یک آدمک هم بود، به او رأی میدادم. بنابراین روشن است که از نتیجۀ این انتخابات هم خوشحالم. حالا هر چقدر هم روی شخصیت کاندیدای برنده، حرف و نقل باشد یا چنانکه مشهور است، رأیدهندگان به او بیشتر از نواحی کمتر پیشرفته و کمسوادتر باشند یا اینکه در شعارهایشان سخنانی مثل مخالفت با ابورشن باشد که امروزه دیگر کمتر عقل سلیمی زیر بار آن میرود.
از سوی دیگر خودم، در فضای دانشگاهی نیواینگلند، با امریکاییهایی حشر و نشر داشتم که گرایش دمکرات داشتند و بعضاً انسانهایی فرهیخته، دلسوز و دوستداشتنی بودند. همه این را میدانند که هر حزبی جناح رادیکال دارد و جناح معتدل. و اصلاً گاهی ممکن است یک رأیدهنده احساس کند با نیمی از شعارهای یک حزب موافق است و نیمی از شعارهای حزب رقیب. با این همه، بسته به حساسیتها، برخی ممکن است یک حزب را به طور بنیادی برای آیندۀ کشور (امریکا) و دنیا پرخطر و پرخسارت ببینند. برای من حزب دمکرات چنین حزبی است.
در طول دو دهۀ بین دو جنگ جهانی و نیز پس از آن، کمونيسم بخشهای مهمی از آسیا، افریقا و امریکای جنوبی را کشور به کشور فتح کرد و پیش آمد، و جریانهای روشنفکری، دقیقاً مثل ستون پنجم، با تبلیغ «صلحگرایی» و ضدیت با جنگ، غرب و امریکا را در مقابل آنپیشرویها متزلزل کردند. حزب دمکرات پناهگاه و پشتیبان اغلب اینان بود که برخی حتی جاسوس شوروی بودند و در مهمترین پستها نفوذ کرده بودند. صلحطلبی و جنگستیزی از نوعی که در زمان پیروزی کمونیستها در چین، ویتنام و کره تبلیغ میشد، دقیقاً شبیه این بود که در دعوای میان دو نفر یک نفر را به بهانۀ اینکه دعوا خوب نیست، دستهایش را بگیرند و طرف دیگر از این فرصت استفاده کند و ضربههایش را وارد کند.
آن زمانه اینک گذشته است. ولی کمونیستها و دیگر کسانی که نظم مدرن لیبرال دمکراسی و توسعهگرا را دوست ندارند، پشت ماسکهای گوناگونی از محیط زیست تا حقوق بشر پنهان شدهاند تا از تمدن غربی انتقام بگیرند و آن را زمین بزنند. و این کار را با جابهجایی دشمن واقعی و دشمن فرضی انجام میدهند. برایشان تروريسم، توتالیتاریسم، مهاجرت انبوه، چین، روسیه، حکومتهای شبیه کوبا و کرۀ شمالی دشمن نیستند و ابداً خطری ندارند. خطر کجاست؟ اسلامهراسی، تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، یکسانسازی فرهنگی، پیشرفت تکنولوژیک، مشکل محیط زیست و یک مشت شبهمسألۀ دیگر. این نشانیِ غلط دادن دقیقاً مثل تاکتیکهای جنگی است که شاخۀ فرعی سپاه را به سمتی میرانند تا حریف در پی تعقیب آن برآید و سپس دستۀ اصلی از پشت حمله کند و کار را تمام. حزب دمکرات هم اردوگاه اصلیِ این عملیات است.
حزب دمکرات تقریباً آماج همۀ انتقادهایی است که به جریانهای روشنفکری عقلگریز و تمدنستیز وارد است. همانهایی که یکی از دستاوردهایشان همین بدبختی است که دهههاست گریبان ما را گرفته. در واقع، همان دستبستگی پیشین در مقابل کمونیسم، اینکه در برابر پیشروی استبداد آیینی در حال تکرار است.
اما در خصوص آقای ترامپ، گمان نمیکنم به خصوص برای ما ایرانیان از برکت ایشان مشکلی حل شود. شاید بعضی موضعگیریهای بیرودربایست ایشان دل برخی را خنک کند، ولی بیش از این، گمان نمیکنم.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 روز ملّی مازندران
✍️ حسین نورینیا
روزهای ملی، روزهایی هستند که در آنها رویدادی مهم و اثرگذار رخ داده و اثرات آن نهفقط در زندگی باشندگان در آن دوران، بلکه در طول تاریخ تداوم داشته و با زندگی و فرهنگ مردم نیز ممزوج شده است. همین امر موجب شده بسیاری از کشورها و ملتها، با نامگذاری این روزها و پاسداشت آن، هویت جمعی و انسجام ملی خود را تقویت و بازتولید کنند. روزهای ملی، روزهای خوشایندی هستند که مردم در آن روزها بخشی از سرنوشت خود را رقم زدهاند. ازاینرو، سالگرد این روزها با جشن و سرور همراه است. آن دسته از روزهای ملی که با اقبال عمومی همراه میشوند، و مردم و نهادهای مدنی، خود در پی پاسداشت و برگزاری جشن و یادآوری آن برمیآیند، در تقویت روح جمعی و همبستگی اجتماعی و ملی و هویتبخشی به مردم تأثیر عمیقتری دارند.
ما در کشورمان روزهای ملی بسیاری داریم؛ از جمله روزهای ملی برخی شهرها و استانها.
مازندران در دورانی که تبرستان نامیده میشد، یکی از مقاومترین بخشهای ایران در مقابل حملۀ مهاجمان بود. شاید همین نیز موجب شد این بخش از ایران، از همان ابتدا به نحلهای از مسلمانان تمایل پیدا کند که متفاوت از جریان مسلط خلافت اسلامی بود تا یکی از پایگاههای شیعیان در این بخش از ایران شکل گیرد. در میانۀ قرن سوم هجری، روز عید فطر سال ۲۵۰ قمری مصادف با ۱۴ آبان ۲۴۳ شمسی، مردم کجور در مسجد جامع آنجا گرد آمدند و نماز عید فطر را به امامت حسن بن زید علوی اقامه کردند و پایههای نخستین حکومت شیعی را در جهان اسلام بنیان کردند.
امسال چهارمین سال روز ملی مازندران درحالی برگزار شد که غیر از مراکز دولتی محلی در استان، گروهها و نهادهای مدنی نیز در پاسداشت آن نقشیآفرینی کردند. در تهران، روز ملی مازندران با تلاش مؤسسه پارپیرار یکی از حافظان فرهنگ مازندران، با یاری همیاران پارپیرار و همکاری قابل ستایش مؤسسه رودکی، در ۱۶ آبان در تالار وحدت گرامی داشته شد. مازندرانیهای تهراننشین از این برنامه استقبال پرشوری کردند. سالن تالار وحدت و سه طبقه بالکن آن مملو از مشتاقانی بود که در همان دقایق نخستین برنامه حضور یافته بودند. بسیاری از کسانی که با تأخیر آمده بودند پشت درهای بسته ماندند و مجبور به بازگشت شدند. سه گروه موسیقی اوجا، مازرون و شوکا دعوت پارپیرار را پذیرفتند و با هنرنمایی خود و اجرای موسیقی و آوازهای محلی و همراهی باشندگان، تالار را پر از شورونشاط کردند.
روز مازندران از سویی پیوند خورده است با نام فرهود جلالی کندلوسی که در ثبتوضبط و گسترش فرهنگ مازندران و تأسیس مؤسسه فرهنگی پارپیرار طی چند دهه نقش مؤثر و ماندگاری ایفا کرده بود. ازاینرو، نخستین «نشان فرهود، جلال فرهنگ و زبان تبری» بر سینۀ «ابراهیم عالمی» یکی از هنرمندان محبوب مازندران نشست.
اما آنچه روز مازندران و این جشن را بهطور خاص متمایز میکند، تهی و مبرابودن این روز و تلاشگران آن از هر نوع «گرایشِ پان» است. ازاینرو از یک سو از از گروه موسیقی شوکا (اقوام ایرانزمین) برای اجرای برنامه در تالار وحدت دعوت شد. گروه شوکا میان مازندرانیها نواهایی از اقوامِ لر، آذری، کُرد، مازنی و جنوب ایران و خیامخوانی آن را به اجرا درآورد و روح ملی ایرانیان را که در طول سدههای متمادی از درهمتنیدگی تاروپود ساکنانِ جایجای ایرانزمین شکل گرفته است، به نمایش گذاشت. چه خوب است این نگاه را در اجرای چنین برنامههایی در دیگر استانها نیز شاهد باشیم. مازندرانیها با تمام این نواها همراهی پرشور کردند و با صدای بلند روز مازندران را روز ایران خواندند و نشان دادند که مازندران با ایران معنا پیدا میکند و ایران یعنی درهمتنیدگی تاریخی اقوام و تیرهها و ساکنان گوناگون و بسیار متنوع آن، که در مناسبات اجتماعی و تعاملات تاریخی تنی واحد و فرهنگ غنی ایرانی را شکل دادند. از سوی دیگر، روز ملی مازندران، هرچند بهانهای است برای ترویج و گسترش نمادهای فرهنگی این بخش از مرزوبوم ایران، از جمله زبان مازندرانی است، اما این زبان در تعامل و پیوندی تاریخی با زبان فارسی، آن را پشتوانه مستحکم فرهنگ ایرانزمین و یک از عناصر ماندگار وفاق و انسجام ملی و اجتماعی میشناسد.
🔴 بُنمایه:
روزنامۀ شرق، شمارۀ ۱۹ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🎥 خانۀ تاریخی حریری تبریز
@IranDel_Channel
💢
🔴 بازخوانی یک مقاله: کشور خدا؟
✍️ عدنان فلاحی
مشهور است که دانشمند بزرگ مسیحیت آگوستین قدیس (۴۳۰ م) "شهر خدا" را در ملکوت جستجو میکرد و نه در روی زمین. قرنها گذشت و انقلابیون رادیکالِ فرانسوی حتی سایهای از آن شهر خدا بر روی زمین را هم با تیر زدند و از مسیر انقلاب کبیر خود در پی درانداختن طرحی کاملاً نو و زیر و رو کردن عالَم و آدم برآمدند. با این همه الکسی دوتوکویل (۱۸۵۹ م) ـ مورخ، فیلسوف سیاسی، دیپلمات و سیاستمدار فرانسوی ـ در سفر خود به ایالات متحده، بصیرتهای یکسره متمایزی در قیاس با ایدههای اسلافِ فرانسوی خود در آن خطه یافته بود:
من از آمریکاییانی که با آنها در کشورشان و یا در اروپا برخورد کردهام، گهگاه پرسیدهام که به عقیدۀ آنها آیا دین در پایداری دولت و حفظ نظم و قانون، نقشی دارد یا نه؟ آنها بدون لحظهای تردید، همیشه به من پاسخ دادهاند که یک اجتماعِ متمدن به ویژه آن اجتماعی که از مزایای آزادی برخوردار است، بدون دین، نمی تواند وجود داشته باشد. در واقع، یک آمریکایی، مطمئنترین ضامن استواری دولت و امنیتِ افراد را در دین، میبیند. این عقیده حتی در میان کسانی که کمترین اطلاع را از علم سیاست دارند، نیز آشکار است. [۱]
🔴 ترامپ کاخ سفید را پس گرفت
✍️ مهدی تدینی
ترامپ برگشت. هیچ تردیدی در این نیست که این یکی از بزرگترین کامبکهای تاریخ آمریکا بود. البته میل دارم بگویم: «ترامپ کاخ سفید را از کرونا پس گرفت.» اگر کووید در ماههای سرنوشتساز گریبان آمریکا را نمیگرفت، بعید میدانم ترامپ شکست میخورد. کووید زلزلهای بود که صندلی را از زیر هر رئیسجمهوری در آمریکا میکشید. ترامپ هر کاری میکرد شکست میخورد. قضیه به نظام انتخاباتی آمریکا ربط دارد: به دلیل رقابت نزدیک دو حزب و شیوۀ الکترال، دهم درصد اهمیت مییابد و در چنین مبارزۀ نزدیکی یک بحران بزرگ و مهارناشدنی مثل کووید دستکم بین سه تا پنج درصد آرا را به هم میریزد.
شاید بگویید ترامپ در ابتدای کووید سهلانگارانه عمل کرد، وگرنه شکست نمیخورد. اما نمیتوان چنین گفت، زیرا همان اندازه که تدابیر سهلگیرانه نارضایتی ایجاد میکرد، تدابیر سختگیرانه هم با نارضایتی روبرو میشد. اگر ترامپ قرنطینۀ شدیدی اعمال میکرد، باز هم بازندۀ انتخابات بود، زیرا نارضایتی بخش دیگری را برمیانگیخت. اینکه ترامپ آن اوایل پس از شکست در انتخابات میگفت «به ویروس چینی باخته است»، بیراه نبود؛ گرچه لازم نیست به تئوری توطئه باور داشته باشیم؛ همین بیان واقعیات عینی کافی است.
آمریکا از زمان جنگ جهانی اول بازیگر تعیینکنندۀ جهان بوده است. اگر از منظر ایدئولوژیها به جهان بنگریم، بزرگترین پرسش این است که چرا ایدئولوژیهای ضد آزادی مانند فاشیسم و کمونیسم در آمریکا ظهور نکرد؟! اینکه آمریکا ــ برخلاف اروپا ــ هیچگاه به کارخانۀ تولید توتالیتاریسم تبدیل نشد و ارتجاع فاشیستی و کمونیستی پدید نیاورد، ریشه در خاستگاه این کشور دارد و بحث گستردهای میطلبد، اما دستکم با مشاهدۀ تاریخ و عینیات آن میتوان فهمید که اگر آمریکا نبود، اروپا از فرانکنشتاینهای توتالیتری که بر میز آزمایشگاه خود ساخته بود، کمر راست نمیکرد. کمونیسم و فاشیسم هر دو شورش اروپایی بودند: شورش علیه لیبرالیسم؛ علیه آزادیهای فردی؛ علیه کاپیتالیسم و پیشرفتباوریِ انفجاری آن.
بنابراین آمریکا برای اروپا مانند لنگر عمل کرده است. بریتانیا برای نجات اروپا کافی نبود و دستتنها نه در برابر فاشیسم یارای مقاومت داشت و نه در برابر کمونیسم. لازم بود برادری از آن سوی آتلانتیک جلوی توتالیتاریسمهای اروپای مرکزی و شرقی بایستد. این معادله همچنان عوض نشده است. نسبتی که میان اروپا و آمریکا وجود داشت، همچنان کموبیش وجود دارد و در این میان آنچه خطرناک است این است که یک آمریکای منحصربهفرد کنار اروپا وجود نداشته باشد. ایرادی که بر دموکراتها وارد است این است که به دنبال «اروپائیزه کردن آمریکا» هستند. اینکه اکثریت مطلق اروپاییها هریس را به ترامپ ترجیح میدهند حکایت از همین دارد که این شکاف هویتی همچنان میان آمریکایی و اروپا وجود دارد. اروپای سوسیالدوست آمریکای کاپیتالیست را نمیفهمد و نمیخواهد. این شکاف نباید پر شود، زیرا اروپا از آزمون مدرنیته سربلند بیرون نیامده و نقاط تاریکی در کارنامه دارد. نه شخص ترامپ، بلکه کلیت جمهوریخواهان در این زمینه بهتر از دموکراتها عمل میکنند و از اروپائیزه شدن آمریکا جلوگیری میکنند. آمریکا موتورخانۀ جهان است، بهتر است سکاندار آن مدافع هویت آمریکایی باشد. نفع اروپا هم در وجود همین شکاف است؛ گرچه در برابر آمریکا ژست روشنفکری بگیرد و نفهمد چقدر آمریکا در بهروزی خود و جهان مؤثر است.
در نهایت میرسیم به ما مردم ایران. چهار سال مثل برق گذشت. اگر قرار بر احیای برجام و جبران آسیبهای تحریم بود، در طول چهار سال چهار بار میشد این کار را کرد. سیاست برجام از ابتدا پایۀ سست داشت زیرا نتیجۀ مذاکره با یک حلقۀ بسته از دموکراتها بود. آمریکا فقط دموکراتها نیست و دموکراتها هم فقط حلقۀ اوباما نیستند. اگر کسی میخواهد با آمریکا معاهدهای ببندد، باید با دو جناح آمریکا ببندد، نه دولتی که با چند ده رأی الکترال میآید و میرود. هر توافقی با آمریکا باید با دو جناح آمریکا باشد و راه آن نیز این است که کنگره پشت آن باشد. نمیتوان با کمک یک جناح و یک حلقه به جایی رسید.
سیاست جمهوری اسلامی نیز چنین چیزی نیست. هریس هم میآمد، باز فرقی نمیکرد. وزیر خارجۀ دولت پزشکیان روز اول آب پاک را ریخت بر دست همه و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم و مسئله فقط کم کردن از هزینههای این اختلاف است. قطعاً روزهای سختی در پیش است. وقتی برای حصول توافق با بایدن همت و ارادهای وجود نداشت، با ترامپ محال اندر محال است. اما حقیقتش را بخواهید، جایی برای حسرت نیست، زیرا بر شخص من دستکم مسجل است که با هریس و سهلگیرتر از هریس هم همین وضع بود. بازیگران منطقهای مثل اسرائیل هم اصلاً بیکار ننشستهاند ــ اصلاً! و برخی کلیدها نیز در جیب روسیه است.
@IranDel_Channel
💢
🎙 شاهنامهخوانی - فریدون (بیت ۵۸۴ - ۶۵۰)
شاهنامه فردوسی، ویرایش دومِ تصحیحِ استاد جلال خالقی مطلق
شاهنامهخوان:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه تبریزی
برای گوش دادن به شاهنامهخوانی به اینجا و برای کسب اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تبارشناسی شاهان و پهلوانان اساطیری ایران
✍️ آرش رئیسینژاد
تبارشناسی شاهان و پهلوانان اساطیری ایران به پیوند قومی و ملی ایرانیان و اهمیت بنیادین «وحدت در عین کثرت» در ایرانزمین اشاره دارد:
۱. رودابه، مادر رستم و همسر زال، فرزند مهراب کابلی و نوۀ ضحاک ماردوش است.
۲. فرنگیس، مادر کیخسرو و همسر سیاوش، دختر افراسیاب تورانی است.
۳. کتایون، مادر اسفندیار و همسر گشتاسب، دختر قیصر روم است.
۴. تهمینه، مادر سهراب و همسر رستم، دختر حاکم سمنگان است.
۵. سهی، آزاده و آرزو همگی دختران سرو، شاه یمن، هستند که به همسری سه فرزند فریدون (ایرج، تور و سلم) درمیآیند.
۶. جریره، مادر فرود و همسر سیاوش، دختر پیران ویسه، وزیر افراسیاب تورانی است.
۷. مادر سیاوش، نواده گرسیوز تورانی و برادر افراسیاب است
این بدین معناست که «امرِ ناب» در ایران وجود نداشته و اگر هم پدید آید، دود میشود و به هوا میرود.
امر ناب به دین ناب، تبار و نژاد ناب، اندیشۀ ناب، شیوۀ زیست ناب و در یک کلام اقلیتِ برتر با تکیه بر ادعای کنترلِ امر ناب، اشاره دارد.
پینوشت:
تبارشناسی شاهان و پهلوانان ایرانی به همت آقای مصطفی رنجبر (تصویر پیوست) فراهم شده است.
ضمن دست مریزاد به این جوان فرهیختۀ ایرانی، تبارشناسی اساطیری ایرانیان، اما چند اشتباه کوچک و جزیی دارد:
۱. گودرز پسر کشوادِ زرین کلاه است و کشواد فرزند قارن و قارن فرزند کاوه آهنگر.
۲. رستم دو دختر به نامهای آذرگشسب بانو و زربانو دارد.
۳. طبری ارجاسپ را پسر شاوسپ و برادرزاده افراسیاب دانسته؛ مجمل التواریخ او را نوهٔ افراسیاب و بلعمی او را برادر افراسیاب خوانده است.
۴. چهرداد نسک و ابوریحان بیرونی جد کیقباد را منوچهر میدانند. ابوریحان بیرونی، نسب کیقباد را چنین نوشته است: کیقباد بن زَغ بن نوذکان بن مایشر بن نوذر بن منوشچهر. نکته اینکه، بسیاری از منابع زاب (زو) را کیقباد مینامند. در بندهش در خصوص کودکی قباد آمده: «قباد، نابرنای در صندوقی بود. او را به رود بهشتند، به محفظه بیفسرد - زاب بدیده بستد، بپرورد و او را فرزند یافته نام نهاد.»( بندهش، ۱۵۵)
@IranDel_Channel
💢
🎥 شاهنامهخوانیِ بانوی تبریزی
برشی از داستان زال و رودابه - براساسِ شاهنامه فردوسی با تصحیح استاد جلال خالقی مطلق
شاهنامهخوان: فاطمه تمجیدی
@IranDel_Channel
💢
🎥 اولین برف پاییزی اردبیل، آبان ۱۴۰۳ خورشیدی
بقعۀ شیخ صفیالدین اردبیلی واقع در عالیقاپوی شهر تاریخی اردبیل، آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی و به علاوه مقبرههای شاه اسماعیل یکم (نخستین پادشاه صفوی) و مادر شاه اسماعیل و نیز برخی از مشایخ و صاحبمنصبان دوران صفوی و نیز شهدای جنگ چالدران، قرار دارد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 شهید محمد مهدی شاهرخیفر:
بگیر تخت بخواب، ما بیداریم...
✍️ سهند ایرانمهر
ایران مانده است چون جدا از «من» و «ما» و رنگها و زنگها و غریوها و غوغاهای خالی از معنا؛ کسانی بیهیاهو، اما عاشق، در آن سوی ماجرای آدمهایِ پرمدعایِ لبریز از «من»، به ایران میاندیشند.
به قول حسین منزوی:
جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
@IranDel_Channel
💢