💚 🤍 ❤️ همه عالم تن است و ایراندل این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🎥 خاطرهبازی با سیزدهبدرهای قدیم با چاشنی طنز
@IranDel_Channel
💢
🎙 بازخوانی بخشی از اشعار شیخ صفیالدین اردبیلی و شیخ اشراق
اجرا توسط محمد مطلق
فهلویات و زبانهای محلی ایران در چند صد سال؛
چرا شعر آذری شیخ صفیالدین اردبیلی و شعر کُردی شیخ اشراق شبیه یکدیگرند؟
زبان آذری چگونه زبانی بوده و چگونه تبدیل به زبانِ ترکی آذربایجانی شده است؟
نسبت فارسی با زبانهای محلی ایران چگونه است؟
🔴 بُنمایه:
کانال صدای قفقاز
🔴 پروندۀ شنیداری را از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🎥 سخنرانی دکتر عزتالله همایونفر / راز بقای ملت بزرگ ایران در طول قرون
در این ویدیو از دهۀ ۱۳۵۰ خورشیدی، دکتر عزتالله همایونفر، ادیب و سیاستمدار ایرانی در دانشگاه مازندران از ملتِ تاریخی ایران میگوید؛ از هویتِ ملّی میگوید؛ از راز ماندگاری این ملّتِ بزرگ در برابر طوفانهای تاریخ.
سخنانی که شنیدنش الهامبخش است.
@IranDel_Channel
💢
🎥 دکتر جواد طباطبایی تبریزی:
«ما یک ملت هستیم ..»
جواد طباطبایی:
من حس میکنم این کشور [یعنی ایران] در خطر جدیست. اغلب وحشت میکنم از آن افقِ نه چندان روشنی که در مقابلِ ماست.
این نظام (جمهوریاسلامی) به آن ایرانِ طبیعی دست زده، انقلابِ فرهنگی به نظامِ فرهنگیِ کشور ما دست زده؛ و چون دست زده، برگرداندنش به آن نظامِ طبیعی - به آن هیئتِ طبیعی - مشکلساز است.
ما کشوری هستیم که کاملاً متمایز است با تمام کشورهایی که در دور و بَر ما هستند؛ ما هیچ ربطی به اینها نداریم.
حرفِ من این است که ما یک کشور هستیم، [ولی بطور مثال] عراق یک کشور نیست. ما یک ملت شدهایم، چه بخواهیم و چه نخواهیم. این حرفِ جعلی کنونی، [مثلِ] قومیتها و ... اگر چه [شاید] زبان همدیگر را حتی تا مدتها نفهمیدیم؛ [بطور مثال] پدربزرگِ من با پدربزرگِ یک بچهی بلوچِ کنونی، اینها [شاید] زبانِ همدیگر را نفهمیدند، امّا اینها خودشان را جزء یک ملت میدانستند. ما یک ملت هستیم...
🔴 پینوشت:
برشهایی از یک گفتگو در سال ۱۳۹۳ خورشیدی، تهیه شده توسط رسانهی سیما فکر
@IranDel_Channel
💢
🔴 آذربایجانِ ایران ما، سرزمینِ بزرگان و آزادگانِ ایرانخواه
چه آذرها به جان از مُلکِ آذربایجان داریم و تصنیفِ آذربایجان و تصاویرِ همراه، تقدیم به آزادگانِ آذربایجان، سرزمینِ آتش
ترانهای در افشاری با کلامِ استاد رحیم معینی کرمانشاهی، آهنگی از عارف قزوینی، تنظیمِ جواد معروفی و صدای گرمِ استاد عبدالوهاب شهیدی به همراه تصاویری از شهر تبریز در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی؛ تصاویری از میدان ساعت، محوطهٔ دانشگاه، مسجد کبود و هنرِ قالیبافی این شهر.
تا نام ایران در جهان باد، پاینده آذربایِجان باد
پاینده آذربایجان باد تا این جهان باد
هر سر که دارد شور وطن را
از هر گزندی در امان باد تا این جهان باد
وطن امید من وطن پناه من
این اشک و آه من باشد گواه من
این خاک ما همپایه خورشید تابان باد تا جهان باد
ای ایران به کامت دور این آسمان باد
در این وطن زبان چو برگشودم
خوش این سخن که از وطن سرودم
ای عمر من ای جان من، ای شور جاویدان من
عشق من و امید من، ایران من
(رحیم معینی کرمانشاهی)
تصنیف را بطور کامل از اینجا بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🎥 عفت امانی، پژوهشگر ارشد گروه زبانها و گویشهای ایرانی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی شرح میدهد:
ریشهشناسی واژۀ جشن
جشنهای ایرانی و دستهبندیهای آنها
چهارشنبهسوری
نوروز، هفتسین، حاجیفیروز، میر نوروزی و غیره
سیزدهبدر
چرا میگویند ۱۲۰ سال عمر کنی؟
🔴 ویدئو را میتوان در آپارات هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
🎥 واکنش عارف، سلطان قلبها به گستاخی اردوغان در مورد تبریزِ بزرگ و باشکوهِ ایران
عارف عارفکیا، خوانندۀ نامدار ایرانی و فرزند خاکِ پاکِ تبریز و آذربایجان با وجود آنکه ۴۶ سال در تبعید اجباری هستند، با انتشار داستانواره و فرستۀ اینستاگرامی به گستاخی رجب طیب اردوغان نسبت به تمامیت ارضی ایران واکنش نشان دادند. جناب عارف ویدئوی خود را با هشتگِ "ایران، آذرآبادگان، تبریز" منتشر کردند.
یک ایرانی آذربایجانی همیشه خطِّ قرمزش ایران است و به راستی که ایراندوستی، تهلهجۀ آذری دارد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 آذربایجان و نغمۀ دلنواز دیگری از دلدادگی به شاهنامه
✍️ رضا کدخدازاده
تازهترین اثر منتشرشده دربارۀ شاهنامه کتابی است با نام «شاهنامه فردوسی با نثر روان» به قلم نویسندۀ جوان و اهل فضلِ تبریزی، نیما عظیمی. این اثر که در چهار جلد و قریب یکهزار صفحه به زیور طبع رسیده، خردنامۀ ملّی ایرانشهر را با نثری روان و شیوا بازنویسی کرده است. سادگی و شیوایی متن، کتاب را به اثری مفید و قابل عرضه برای کودکان، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم کرده است.
نیما عظیمی نویسندۀ این اثر سالهاست که همچون آباء آذری خویش، از قطران گرفته تا شهریار، از تقیزاده گرفته تا آیدنلو، دلدادۀ شاهنامۀ حکیم طوس است و بنا به گفتۀ خودش این اثر را دلی به رشتۀ تحریر درآورده و هیچ ادعایی در زمینۀ شاهنامهپژوهی ندارد.
از آنچه نویسنده در پیشگفتار کتاب آورده، به روشنی میتوان دریافت که آفرینندهی این اثر، خواسته شاگرد و فرزندی خلف برای سرو ایرانشهر، استاد سید جوادطباطبایی باشد. چه اینکه زندهیاد طباطبایی همواره بر اهمیت والای شاهنامهی فردوسی به عنوان یکی از پایههای «اندیشۀ ایرانشهری» و دفاع از «ایران» تأکید داشتهاند.
با توجه به علاقۀ روزافزون ایرانیان به مولفههای ملّی - در صدر همه، شاهنامه - امید این میرود این اثر ارزشمند با استقبالِ کمنظیرِ مردم در سراسر کشور مواجه شود.
این کتاب، جدیدترین سند دلدادگی آذریها به شاهنامه و فردوسی است؛ البته که آخرینش نخواهد بود...!
#معرفی_کتاب
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبانِ فارسی، زبانِ مادری همۀ ایرانیان
✍️ حجت یحییپور، پژوهشگر تاریخ آذربایجان
در دایرۀ جستجوهای صورت گرفته، عبارت «زبانِ مادری» در سالهای پایانی فرمانروایی دودمانِ قاجار به آرامی و در پیروی از نوساختههای فرنگی به سرزمینِ ما راه یافت. مهم آنکه در سالهای ابتدایی، هربار که عبارت «زبانِ مادری» در اشاره به ایران و ایرانیان به کار رفته، نه به زبانهای محلی، بلکه به زبان ملی همۀ ایرانیان یعنی «زبانِ فارسی» اشاره داشته است. (۱)
بدیهی است که تعریف عبارت «زبانِ مادری» توسط نهادها و سازمانهای نوساختۀ فرنگی، با مبنا قرار دادن شرایطِ کشورهای نوپا که پیشینۀ شکلگیری برخی از آنها به چند دهه باز میگردد، تفاوتهای اساسی با ویژگیهای کشورهای تاریخی و ریشهدار و فرهنگخیز خواهد داشت. حتی توجه به همین تعریفهای عرضه شده از عبارت «زبانِ مادری» ما را به این واقعیت رهنمون میسازد که در اینجا منظور از «مادر» لزوماً مادر بیولوژیکی انسانها نیست (۲) بلکه واژۀ «مادری» به زبانِ نخستِ انسانها، که داشتههای علمی و هویّتی خود را به آن زبان میآموزند، گفته میشود. بر این اساس برداشت ایرانیان از مفهوم «زبانِ مادری» در سالهای نخستین سدۀ بیستم میلادی بسیار دقیق و اصیل بوده است.
در درازای تاریخ، محصولاتِ فکری، فرهنگی و ادبی سراسر ایران، از آذربایجان و کردستان تا بلوچستان، به زبانِ شیوای فارسی آفریده شده و کودکان در تبریز و سنندج و سراوان در طول تاریخ با زبانِ پربار فارسی به دانشاندوزی پرداختهاند و اگر امروز کسانی در مراغه و سقز و چابهار در جستجوی هویتی برای خود هستند باید آن را در لابهلای نوشتههای فارسی بیابند. از این رو هیچ زبانی در ایران جز زبانِ فارسی، سزاوار عبارت «زبانِ مادری» نبوده و نیست. زبان فارسی، در سراسر تاریخ، زبان ملی و مادری همۀ ایرانیان بوده و چتر فرهنگیِ شکوهمند و استواری بر آسمانِ ایرانِ بزرگِ فرهنگی افراشته که در سایۀ آن حتی زبانهای محلی نیز از گزند روزگار در امان ماندهاند.
اما امروز «زبانِ مادری» به اشتباه، در اشاره به گویشهای محلی به کار میرود که بر مبنای این تعریفِ سراسر غلط، نه تنها در شهر ما ارومیهایها، بلکه در یک کوچه و یا حتی در یک آپارتمان و چه بسا در یک خانواده چندین زبان مادری رواج دارد! (۳)
چگونه میتوان تصور کرد زبانِ مادریِ ما آذربایجانیها چیزی جز زبان دلکش فارسی باشد؟ چراکه از سدۀ پنجم هجری تا اکنون صدها هزار صفحه از نفیسترین سرودههای ادبی و ارزندهترین آموزههای اجتماعی و مهمترین یادگارهای علمی ما آذربایجانیها به زبان فارسی مکتوب شده است. برای آذربایجان که کانون و پایتخت زبان فارسی است (۴) گویشی را به جای زبانِ مادری معرفی میکنند که تنها در چند سدۀ اخیر به این سرزمین راه یافته و در آذربایجان همواره در حاشیۀ زبانِ شکوهمند فارسی زیسته است.
چگونه میتوان واژه مادر را به سخره گرفت، و زبان مادری آذربایجان را نه زبان فارسی، بلکه گویشِ ایرانی شدهای از ترکی دانست که در این چند سدۀ اخیر در آذربایجان گسترش یافته و تنها بصورت شفاهی به کار میرفته و در عرصۀ علمی و فرهنگی نیز کاملاً در حاشیه بوده است؟! بر این اساس آیا تا پیش از پا گرفتن گویشذ ترکی در سدههایی اخیر، آذربایجان فاقد مادر یا زبان مادری بوده است؟ آیا مادرش عوض شده است؟ آیا مادرش بیگانه است و از فرسنگها دورتر به آذربایجان آمده؟ با این توضیحات، بیش از آنکه زبانِ موردِ ادعا «مادری» باشد، «نامادری» به نظر میرسد!
چگونه میتوان تصور کرد که زبان مادری کُردستان چیزی جز زبان گهربار فارسی است که مهمترین و نخستین اسناد خودشناسی کُردیزبانان، یعنی شرفنامۀ بدلیسی به این زبان نوشته شده است. کُردیزبانانی که نخستین نشانههای وجودی خود را در شکوهمندترین اثر فارسی یعنی شاهنامۀ فردوسی مییابند، کردیزبانانی که اصیلترین شکلِ تلفظِ بسیاری از واژههای فارسی در گویشِ آنان کاربرد دارد، چگونه میتوانند زبانی جز فارسی را «مادری» بدانند؟
حتی در قفقاز، سرزمینی که به دست روسیه، این دشمن دیرینه، از پیکرۀ میهن جدا شده، نخستین و مهمترین سند خودشناسی، یعنی گلستان ارم به فارسی روان نوشته شده است. قفقاز خاستگاه سبکِ ارانی در اقیانوس بیکران زبان فارسی است. مردمان اران و شروان، هویت و کیستی خودشان را جز در آثار نظامی و خاقانی در چه نوشتههایی و به چه زبانی جستجو میکند؟
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
📷 کار زیبای «آموزگار ایرانی» در پاسداشتِ فرهنگِ ایرانی و جشنِ اسفندگان
هر کسی کو دور ماند از اصلِ خویش
باز جوید روزگارِ وصلِ خویش
🔴 از کانالِ روزنامۀ «زنگان امروز»
@IranDel_Channel
💢
🔴 بومیگزینی و انسداد بوروکراتیک
✍️ گزارشی از حمیدرضا عظیمی
سلسله نشستهای عدالت شغلی که با همکاری وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در مؤسسۀ راهبردهای بازنشستگی صبا برگزار میشود، به منزل هجدهم خود رسیده و همچنان ادامه خواهد یافت. در هجدهمین نشست از این سلسله گفتوگوها، بحث بر سر «بومیگزینی و عدالت شغلی» بود و اینکه اینها چه رابطهای با هم دارند. احسان هوشمند، ایرانشناس و پژوهشگر حوزۀ اقوام، از یک سو و محمدامین نیکجو، پژوهشگر توسعه و محقق پیشین بانک جهانی، از سوی دیگر به بحث و تبادل نظر در این زمینه پرداختند و از چندوچون آن در محضر حضار صحبت کردند. آنطور که در تعاریف آمده، «بومیگزینی» در اصل مجموعه سیاستها و اقداماتی است که در غایت خود، اولویتدادن به افراد و گروههای محلی در مسیر استخدام یا قراردادن فرصتهای شغلی، اقتصادی و اجتماعی به آنها را در دستور کار قرار میدهد. عدالت شغلی هم حذفِ تبعیض در استخدام است؛ چه تبعیض جنسیتی، نژادی، قومیتی، سنی یا هر عامل دیگر به طوری که دسترسی به فرصتهای شغلی عادلانه و منصفانه باشد. حالا بحث این است که این دو چه ارتباطی با هم دارند.
🔴 این گزارش را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 به عنوانِ یک ایرانی آذربایجانی عرض میکنم:
«زبانِ فارسی، سنگر است.»
#زبان_فارسی
#فارسی_سنگر_است
@IranDel_Channel
💢
🎥 تصنیفِ دشتی
(به زبان تُرکی آذربایجانی)
خواننده: محمد دیدهبانی
آهنگساز: بیوکآقا مراغهای
کارگردان: جلیل دیدهور
خنیابزمِ گروه شمس تبریز
اجرا در تالار پتروشیمی تبریز
زمستان ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 توصیۀ احسان هوشمند، ایرانشناس به فاطمه مهاجرانی، سخنگوی هیئت وزیران:
متوجه پیامدهای سخنانتان باشید | در قانون اساسی «آموزش ادبیات زبانهای محلی» آمده، نه «آموزش به زبان مادری»!
اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
زبان و خطِّ رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی، آزاد است.
احسان هوشمند، ایرانشناس و پژوهشگر حوزۀ اقوام، در واکنش به سخنان فاطمه مهاجرانی، سخنگوی هیئت وزیران، تفاوتِ «آموزش ادبیات زبانهای محلّی» با «آموزش به زبان مادری» را یادآور کرد و خواستار توجه همۀ ارکان حاکمیت به پیامدهای سخنان غیرکارشناسانه در موضوعات حساسی مانند اقوام و زبانهای محلی شد
احسان هوشمند، در واکنش به سخنان سخنگوی هیئت وزیران که با عنوان «آموزشِ زبان مادری در دستور کار دولت قرار گرفت» منتشر شده است، به خبرنگار انصافنیوز گفت: سرکار خانم، سخنگوی دولت باید لطف کنند قبل از هر سخنی، با کارشناسان موضوع و نهادهای مرتبط با موضوع مثلاً در اینجا شورای عالی آموزش و پرورش مشورت کنند و بیدلیل در فضای فرهنگی کشور تلاطم ایجاد نکنند.
او ادامه داد: ایشان یکبار دربارۀ تبدیل چابهار به پایتخت ایران صحبت کردند و این صحبت، غیر از رشد غیرقابل باور قیمت زمین و گران کردن قیمت ملک در آن منطقه نتیجهای در پی نداشت.
احسان هوشمند با طرح این سؤال که دستاورد سخنان پیشین ایشان برای کشور چه بود، از فشار رشد قیمت زمین و مسکن بر زندگی طبقات کمبرخوردار در چابهار خبر داد و گفت: خانم سخنگو باید بدانند که هر صحبت ایشان میتواند بر زندگی آحاد مردم تأثیر بگذارد و حتی به مشکلات و درد و رنج و آلام مردم اضافه کند.
این کارشناس ارشد اقوام ایرانی به سخنگوی دولت توصیه کرد: پیش از ورود به هر موضوعی، به ویژه موضوعات حساس، حتماً با کارشناسان امر و نهادهای مربوطه و مسئول صحبت کنید. در این مورد شورای عالی آموزش و پرورش دارای مسئولیت است و میتوانست طرف مشورت قرار بگیرد تا هم لوازم چنین کاری سنجیده شود، هم ابعاد و پیامدهای آن روشن شود و هم تمهیدات لازم برای آن اندیشیده شود. بعد از این مقدمات، صحبت کنند و موضوعات مهم را به صحنۀ رسانه بکشانند.
هوشمند پس از این توصیه، وارد نقد محتوایی سخنان مهاجرانی شد و گفت: ایشان در این سخنان کوتاه از چند مفهوم و مضمون استفاده کردهاند که متأسفانه خیلی هم دقیق مورد استفاده قرار نگرفته چون با متخصصین و کارشناسان آن مشورت نشده است.
او ادامه داد: ما چند مقوله در این زمینه داریم؛ یک) آموزشِ زبان مادری، دو) آموزش به زبان مادری، و سه) آموزش ادبیاتِ زبانهای محلی. آنچه در قانون اساسی آمده، سومی است. یعنی دولت اختیار دارد ادبیات زبانهای محلی را در مدارس آموزش دهد. دقت کنید که به دولت اختیار داده شده تا ادبیات زبانهای محلی آموزش داده شود و نه آنچه ایشان میگوید. یعنی در قانون اساسی، آموزش زبان مادری نیست. ما اصطلاحات و مضامین جدید را همینطور اضافه نکنیم.
این ایرانشناس به بحثهای مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی اشاره کرد و گفت: وقتی دربارۀ پیشنویس قانون اساسی بحث میشد، در بحثهای اصل ۱۵ گفته شد آموزش ادبیات زبانهای محلی در مدارس انجام شود. نمایندۀ ارامنه، آقای خالاتچیان تذکر داد که گروههای مذهبی مانند کلیمان و یا برخی گروههای قومی مانند آشوریان و ارامنه که مکان مشخصی در ایران ندارد، تکلیفشان چیست؟ آقای بهشتی هم گفتند برای اینکه به مشکل برنخوریم، اصل ۱۵ اینطور تکمیل میشود که آموزش مورد بحث به آموزش ادبیات زبانهای محلی و قومی تبدیل میشود. پس این عبارت زبانهای قومی هم که در قانون اساسی آمده، ناظر به کلیمان و آشوریان و ارامنه است.
احسان هوشمند افزود: دربارۀ ادبیات زبانهای محلی ملاحظات گوناگونی هم وجود دارد که باید مدنظر قرار بگیرد و بگوییم دقیقاً منظورمان چیست. فرض کنید در سمنان چند زبان محلی داریم. در شهر سمنان شاعران و ادیبان به زبانهای محلی شعر گفتهاند، به زبان فارسی هم شعر گفتهاند. چون ادبیات زبانهای محلی یعنی تمام تولیدات فرهنگی و ادبی که در منطقهای تولیدشده و صورت واقع به خود گرفته است. پس نکتۀ اول این است که باید منظورمان را از ادبیاتِ زبانِ محلّی مشخص کنیم.
🔴 دنبالۀ گفتگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🎥 گفتگوی پیمان عارف اسکویی با جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه تبریزی، به بهانۀ دومین سالگردِ درگذشتِ استاد جواد طباطبایی تبریزی
🔴 گفتگو را میتوان از طریقِ یوتیوب هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 سیزدهبدر به قلم ناصرالدین شاه قاجار
✍️ با کوشش فاطمه قاضیها
سیزدهبدر سال ۱۲۶۶ هجری شمسی به روایت ناصرالدین شاه قاجار:
روز شنبه ۱۳ عید، هشتم رجب [ ۱۳۰۴ ه.ق = ۱۳ فروردین ۱۲۶۶ خورشیدی]:
امروز سیزدهم عید است، هوای آفتاب بسیار خوب گرم صحیحی بود. فصل بهار و موقع همهچیز است. هیچ سال هم سیزده عید را به این خوبی ندیده بودیم، که مردم به این ذوق و شوق به گردش بروند و عیش کنند. صبح علیالرسم سوار شده، رفتیم دوشانتپه. ناهار را پیش در عمارت کوه دوشانتپه گرم حاضر کرده بودند. عزیز السلطان را هم پیش فرستاده بودیم رفته بود آنجا. جمعیت در خیابان دوشانتپه و راه دولاب که به سمت دوشانتپه میرفتند، به اندازهای بود که مافوق نداشت. ده پانزده هزار نفر جمعیت که متصل دُم ریز میرفتند. یک راست آمدیم بالا، عزیز السلطان را دیدم بازی میکرد، اما گرما زده شده بود. هوا خیلی گرم بود. بعد با دوربین شهر و اطراف شهر و همهجا را تماشا کردیم. توی باغ و اطراف شهر معرکه بود. از جمعیت و مردم هم متصل دسته به دسته میآمدند. یک دسته آمدند، ساز داشتند و رقاص جلوی آنها میرقصید و دست میزدند و میآمدند، یک دسته دیگر دُهل و سُرنا داشتند، همینطور از شهر که بیرون آمدند، میزدند، تا وارد شدند. ولی خیلی خوب میزدند.
این همه جمعیت که میآمد و میرفت،سرِ استخر هیچ معلوم نبود که آدمی آنجا باشد. بعد از تماشا ناهار خوردیم، دوباره تماشا کردیم.
عزیزالسلطان ... از طرف گنجآباد رفتند.
آنها که رفتند ما هم قدری تماشا کردیم. باز با دوربین این طرف آن طرف را دیدیم. بعد دیدم خواب دارم، رختخوابی انداختند، خوابیدیم، ...
اعتمادالسلطنه بود، امّا نه او روزنامه داشت نه ما همراه آورده بودیم، بیخودِ بیخود راه میرفت، سایر پیشخدمتها بودند.
سه ساعت به غروب مانده از خواب برخاسته، دوباره اطراف را با دوربین نگاهی کرده، تماشایی کرده، نمازی خوانده، چای و عصرانه خورده، برخاسته، از در که بیرون آمدیم، دیدم پشت سرم صدایی شد، پایی سُر خورد، نگاه کردم، دیدم علاءالدوله است، پایش روی شنها در رفته، زمین خورده، تمام پوست صورتش رفته است و خون زیادی از روی او میآید، و همینطور دارد با ما میآید، گفتم اینطور خوب نیست، شاید مردم تصور میکنند، ما تو را کتک زدهایم. جلوی ما برو و روی خودت را بشوی. علاءالدوله یواش رفت زیر کوه و خودش را شست. دیگر از او هم خبر نداریم.
خلاصه ما هم پایین آمده، سوار کالسکه شده، راندیم برای باغ مخبرالدوله.
جمعیت توی صحرا پُر بود و در شُرف مراجعت کردن به شهر بودند. صحرا هم تمام سبز و خرم و خیلی باصفا بود.
راندیم درب بالای باغ مخبرالدوله. کالسکه ایستاد، پیاده شدیم. مخبرالدوله، نیرالملک، مخبرالملک، ناظم مدرسه، میرزا علی خان، میرزا جعفرخان درب در ایستاده بودند، وارد باغ شدیم، باغ خیلی با صفا بود. شیرینی زیادی، تدارک مفصلی، از پیشکش و همه چیز مخبرالدوله حاضر کرده بود و حال آن که امروز صبح او را خبر کرده بودیم و گفته بودیم، بیش از یک قلیان در آنجا توقف نخواهیم کرد، خیلی تدارک کرده بود. با مخبرالدوله مشغول صحبت شدیم. مخبرالملک تلگرافی آورد به دست ما داد، عرض کرد روزنامه قصر و پوبلیکنیوز است. هر دو خبر عجیب بود، در پوبلیکنیوز نوشته بود که امپراطور روس را طپانچه زدند، در روزنامه قصر هم نوشته بودند که حسامالملک به جوانمیر خان حمله برده است، [به ] توپ بسته است. تفنگ زیادی انداخته، جمعیتی از طرفین مجروح و زخم.دار شده، بالاخره جوانمیر زخم دار، خودش و کسانش را تمام اسیر و گرفتهاند و قلعه او را هم تصرف کردهاند.
هر دو خبر عجیبی بود. قدری توی باغ گردش کردیم و پیاده آمدیم باغ لالهزار. از آنجا که آمدیم، دیدیم جمعیت زن و مرد معرکه است. زن و مرد و طلاب و سید، پسرهای آقا سید محسن، همه کس بود. قدری که رفتیم زنها دور ما را گرفتند، زن زیادی همه خوشگل و خوب دور ما بودند. ما هم با آنها بنا کردیم به صحبت کردن. همین طور با زنها صحبتکنان آمدیم، مردم همه بشاش و خوشدل و خوب بودند. به آخر باغ که رسیدیم، یک زن بلندی دونفر دخترهای خودش را دست گرفته بود آورد جلو پیشکش کرد. مخبرالدوله عقب ما بود، گفتیم این دو دختر را ما به مخبرالدوله بخشیدیم. خنده شد. این خبر به زن مخبرالدوله رسیده بود. شب مخبرالدوله را توی خانه راه نداده بود. شام نداده بود بخورد. هرچه مخبرالدوله قسم میخورده است: والله بالله اینطور نیست، میگفته است خیر، تو در لالهزار زن گرفتهای.
خلاصه از باغ لالهزار بیرون آمده، سوار کالسکه شده، از در اندرون وارد شدیم....
🔴 بُنمایه:
بایگانی اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه.
@IranDel_Channel
💢
🎥 اجرای سرودِ میهنیِ «اِی ایران» توسط گروه سرودِ ارتشِ ایران در رژۀ نظامی روز ۲۱ آذر - روزِ نجاتِ آذربایجان - در دهۀ ۱۳۵۰ خورشیدی
#مستند
@IranDel_Channel
💢
🔴 آیندۀ ارومیه در غیابِ دولت!
✍️ طاهر خدیو
در سالهای اخیر شیوۀ حکمرانی آذربایجان غربی و شهر ارومیه به مسالهای جدّی برای ایران و آیندۀ آن تبدیل شده است. در مواجهه با این مسئله برخی از نسخۀ شفابخش همبستگی ملّی سخن میگویند، در حالی که پس از انقلاب اسلامی، مفهوم ملّت در گفتار رسمی هرگز جایگاه و تعریف روشن و بیابهامی نداشته است.
در مقابل برخی سراغ راهحلهای روشنفکرانه میروند بدون آنکه به الزامات مسئله آگاه باشند. از آنجا که آنچه مسئلهمند شده، موجودیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کُردها در استان آذربایجان غربی است، کاربست ایدههای چندفرهنگگرایانه و کثراتگرایانه که نیازمند سطحی از برابری هستند، موضوعیتی نخواهد داشت. در مورد اخیر هر سازوکاری که موجودیت و بزرگی جمعیتِ کُرد را ولو در مسالمتآمیزترین و متمدنانهترین شکل ممکن آشکار سازد، با ادعاهای ایدئولوژیک، خشمگینانه و نخنما از قبیل قشونکشی مردم سنندج و مهاباد برای حضور در انتخابات و جشن نوروز ارومیه روبهرو میشود. این ادعاها به قدری سست است که به اذعان بیانیۀ اخیر سازمانهای جداییطلب تُرکگرا، جز در آنکارا و باکو یاور و پذیرایی نیافتهاند.
از آنجا که در ایران معاصر بر خلاف ترکیه، صرف وجود گروههای قومی هرگز انکار نشده است، در سپهر علایق ژئوپلتیکی جدید ترکیه میتوان استدلال کرد که مسئلۀ انکار جمعیت کُرد با سیاستهای کلان و خط تبلیغاتی ترکیه بیارتباط نیست. در اصل، ماجرا به بیش از یک سده قبل بازمیگردد؛ در اوایل سدۀ بیستم هنگامی که آرمان توران به چراغ راهنمای تُرکهای جوان [در خلافتِ عثمانی] تبدیل شد، آذربایجان تاریخی که در گذشته همواره یکی از موانع گسترش خلافتِ عثمانی بود، در آگاهی محافل تُرکگرا جایگاهی اساسی یافت. تغییر نام نواحی تاتارِ شمال ارس تنها در این چارچوب قابل درک است. در همان زمان برخی پژوهشگران غربی با فراست دریافتند که این آگاهی نوظهور تُرکی، کُردها و ارمنیها را مانع و حائلی بر سر راه آرمان توران و ایدۀ اتصال آناتولی به سرزمینهای تُرکنشین میداند. حتی آتاترک که از آرمان توران به نفع سیاست واقعگرایانه، دست کشیده بود، در جریان توافقات با بلشویکها با چنین ذهنیتی، سرنوشت نخجوان را به گونهای رقم زد که هرگز بدون رضایت ترکیه به ارمنستان واگذار نشود.
در سالهای اخیر با برآمدن اسلامگرایان در ترکیه، بلندپروازیهای “اردوی اسلام” در قفقاز و آذربایجان تاریخی - که پس از متارکه مودروس به مدت یک سده مسکوت مانده بود - دوباره جان گرفته و آرمان توران دگربار در افق پدیدار شده است. بیجهت نیست که اسلامگرایان ترکیه در پی معرفی الفبای مشترک و تلاش برای تاسیس زبانی فهمپذیر میان همه تُرکزبانهای دنیا هستند. از لحاظ استراتژیک، دالان باریک زنگزور بهرغم اهمیتش، هیچ تناسبی با این آرمان بلندپروازانه ندارد. بنابراین روشن است که ترکیه در درازمدت به کدام سوی نظر و چه نگرشی به کُردهای ایران دارد.
دست کشیدن آتاترک از آرمان توران در کنار تداوم حضور این آرمان در گفتار رسمی و تبلیغی ترکیه، وضعیتی متناقض و ریاکارانه پدید آورده است. جمهوری ترکیه از سال ۱۹۲۴ [میلادی] واژۀ ترک را به شناسۀ شهروندی و هویت این کشور تبدیل کرده است، به گونهای که هر کدام از شهروندان این کشور اعم از کُرد، تُرک و ارمنی، به عنوان تُرک به شمار میروند. از این نگاه، تُرک نامیدن اتباع کشورهای دیگر به همان اندازه نابخردانه خواهد بود که کسی مردم برزیل را پرتغالی یا مردم آرژانتین را اسپانیایی بداند. در پرتو این بصیرت، تُرک نامیدن اتباع کشورهای دیگر و ادعای همبستگی با آنان، از جنس همان برخورد فرصتطلبانۀ پوتین با روستبارها در جمهوریهای سابق شوروی و اعطای تابعیت روسی به آنان خواهد بود.
ترکیه معنای عام و پیشین واژۀ "تُرک" را که پس از تخصیص خوردن این واژه، دیگر از جهت حقوقی، نمیتواند معنای محصلی داشته باشد، به سیاق روسیه ابزار توسعهطلبی در کشورهای دیگر قرار داده و در مناطقی مانند قرهباغ و قبرس عملاً علیه جمعیتهای غیرتُرکزبان دست به اقدام زده است.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 شاعری از خطۀ آذربایجان: «معجز شبستری»
میرزا علی معجز شبستری یکی از شاعران خطۀ آذربایجان است که اشعارش حلاوت خاصی دارد. بسیاری از مردم، اشعار فارسی و ترکی آذری معجز را دوست میدارند و همواره به نیکی از او یاد میکنند. در شعر معجز شبستری (چه فارسی و چه ترکی آذری) مفاهیمی همچون ایراندوستی، علاقه به تاریخ و فرهنگ ایران، لزوم مدرن شدن کشور، سواد آموزی مردم و پیشرفت، حضور ملموسی دارد.
میرزا علی معجز شبستری، شاعر ایراندوستِ آذربایحانی در شعری میگوید:
چوخ سئور ایرانلیلار جان کیمی ایرانینی
کج باخا هر کس اونا لشکر تؤکر قانینی
برگردان:
ایرانیها، ایرانشان را مانندِ جانشان دوست دارند
هرکس بدان (یعنی ایران) کج نگاه کند، لشکر خونش را میریزد.
میرزا علی معجز شبستری در شعر معروف قلم و با بزرگداشتِ حکیم فردوسی توسی میسراید:
اودور رستمی راکیب رخش ائدن
اودور هیکلِ نادری نقش ائدن
شاه عباسه نامِ نکو، بخش ائدن
قلم دیر قلم، بارکالله قلم
اگر اولماسایدی جهاندا قلم
دئییلمزدی دونیاده نام عجم
علمدار فردوسی محترم
قلم دیر قلم، بارکالله قلم
#مناسبتها | #یادها
@IranDel_Channel
💢
🎥 ایران، ما را فرا میخواند...
@IranDel_Channel
💢
🔴 «با خیام هم شوخی؟»
✍️ نعمتالله فاضلی، استاد بازنشسته
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
در روزهای نوروزی علاوه بر اردوغان، شیخی در نیشابور شوخی نابجایی با فرهنگ ایرانی کرد که استاندار خراسان فوراً اعلام کرد آرامگاه حکیم عمر خیام و قصهای که آن جناب شیخ در بابش گفته فاقدِ اساس است. بنابراین ماجرای شیخ ختم به خیر شد.
اما جناب شیخ و همفکرانش خوب است به گفتار و رفتار فرهنگستیزانهشان و واکنش نوروزیان و ایرانیان تأمل کنند و ببینند که با حکیم خیام نیشابوری نمیشود شوخی کرد.
خیام و آرامگاهش از ستونهای فرهنگ ایرانی است. یک آجرش را بردارید همان نیشابوریها بهتنهایی خانهخرابتان میکنند و نمیگذارند کار به جاهای باریکتر برسد.
نیازی نیست تحقیق کنید با اندکی درنگ درمییابید آرامگاه واقعی حکیم عمر خیام در ذهن، ضمیر و زبان تکتک ایرانیان و نوروزیان است. بگذریم که خیام، جهان را فتح کرده و در هر جای جهان حضوری زنده و ماندگار دارد. گیرم که توانستید آرامگاهش در نیشابور را تخلیه کنید با دلهای مردمان چه میکنید؟
مقصودم نیش و کنایهزدن به ایرانستیزان نیست؛ باور کنید. مقصودم پایانبخشیدن به این شوخیهای نابجا و نادرست است که عدهای به هر دلیلی گاه و بیگاه میکنند. تاریخ مصرف این شوخیها سالهاست منقضی شده و این افکار فاسد دیگر جایی در ایران ندارد.
برای اطلاع جناب شیخ و همفکرانش عرض میکنم. داریوش شایگان در «زیر آسمانهای جهان» در باب حکیم عمر خیام مینویسد علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی یکی از بزرگترین استادان حکمت و فیلسوفی اشراقی از جنم علامه طباطبایی بود، درباره خیام به شایگان میگوید: «خیام آزادترین، آزادهترین، و والاقدرترین کس در تمام تاریخ تفکر اسلامی است» (شایگان ۱۳۷۶: ۷۲).
جدای از عظمت و جایگاه خیام در ایران و فرهنگ آن، پیشنهاد میکنم کتاب «فیلسوف تودار و رباعیات بودار» که به اهتمام علی اصغر سیدغراب تدوین شده بخوانید تا ببینید چگونه خیام جهان عرب، ترکیه، هلند، بریتانیا، روسیه، هندوستان و کل جهان را با رباعیاتش فتح کرده است.
با این حساب هنوز کسی هست که هوس تخلیه آرامگاه خیام به سرش بزند؟!
خیام حتی اگر ریاضیدان، منجم، فیلسوف و شاعر بزرگی هم نبود، و فقط همان رساله کوچک «نوروزنامه» را نوشته بود آرامگاهش در قلب همه نوروزیان بود.
@IranDel_Channel
💢
🎥 شاهنامهخوانیِ بانوی تبریزی
گفتار اندر زادنِ آفْریدون از مادر
بیتهای ۱۵۳ تا ۱۸۴
براساسِ شاهنامۀ فردوسی، ویرایشِ دوم استاد جلال خالقی مطلق
شاهنامهخوان:
فاطمه تمجیدی
(کارگاه شاهنامهخوانی تبریز)
———
جز اینست آیین و پَیوندِ کین
جهان را به چَشمِ جُوانی مبین!
که هر کو نَبیدِ جُوانی چَشید
به گیتی جز از خویشتن را ندید
بدان مستیاندر دِهد سر به باد
تو را روز، جز شاد و خرّم مباد!
حکیم فردوسی توسی
———
خانم تمجیدی در صفحۀ مجازی خود نوشت:
«زنانِ خردمندِ شاهنامه؛ فرانک»
فرانکی باید تا در سایۀ رای و تدبیرش، فریدون ببالد. پندِ مادر، چراغِ راه کُند و جهان از داد، سرشار گردد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تحلیلِ برونرفت از چالشِ اصل پانزده، در وضع استثنایی
✍️ سالار سیفالدینی، دکترای جغرافیای سیاسی
برای اثربخش کردن قانون باید قدرتِ فائقهای وجود داشته باشد تا تصمیم بگیرد چگونه قواعدِ عامِّ قانونی را در موارد استثنایی و وضعِ اضطراری اجرا کند و بداند چگونه با مشکلِ مربوط به تفسیرهای رقیب یا آثارِ نامطلوبِ یک عملِ سیاسی، روبهرو شود. قانون به خودی خود تعیینکننده نیست بلکه به یک نیروی عالیۀ مقدّم بر قانون، نیاز است تا تصمیم بگیرد چگونه هنجارهای عامِّ قانونی را برای موارد مشخص به کار ببرد.
نیروی واجدِ حاکمیّت یا شخصِ حاکم، کسی است که در وضع استثنایی (اضطراری) تصمیم میگیرد و توانِ اجرای ارادۀ خود را دارد. اگر شخصی یا نهادی در یک نظامِ حکومتی، قادر به تعلیقِ کامل قانون به دلیل وضعِ استثنایی باشد آن شخص یا نهاد، حاکم نام دارد.
دولت منشأ قانون نیست، بلکه خود قانون است و قادر است در وضعِ اضطراری تصمیم بگیرد. اگرچه قانون در شرایط عادی میتواند کارکرد داشته باشد اما در شرایطِ اضطراری و تهدیدات بنیادی مانند (جنگ، فروپاشی، اشغال، تجزیه یا بحران) این حاکم است که باید تصمیم بگیرد که چگونه باید قواعدِ عامِّ حقوقی بر یک قانونِ خاص اجرا شود و یا کدام تفسیرِ قانون را به نفعِ نظمِ حقوقی ترجیح داد.
مفهوم وضعِ استثنایی، قلبِ فلسفۀ سیاسی اشمیت است. او این مفهوم را از الهیاتِ سیاسی وام گرفته و آن را بهعنوان لحظهای تعریف میکند که نظمِ حقوقی موجود، قادر به پاسخگویی به یک بحران نیست. در چنین شرایطی، حاکم با تعلیقِ قانون، قدرتِ مطلق خود را اعمال میکند تا نظم را بازسازی کند یا از نابودی آن جلوگیری نماید.
حاکم در شرایط بحران، برای حفظِ نظمِ سیاسی، حق دارد هنجارهای قانونی عام را تفسیر، تعلیق یا بر آنها نظارت کند. در این راستا، اگر اجرای اصل ۱۵ به دلیل تنشهای داخلی یا تهدید وحدتِ ملّی به وضعیتِ استثنایی منجر شود، حاکم (در اینجا مثلاً نهادهای عالی نظام) میتواند این اصل را تعلیق یا محدود کند تا نظمِ حقوقی و سیاسی کلان، حفظ و یا قربانی فرصتطلبی جناحهای سیاسی نگردد. قانون (مانند اصل ۱۵) در خدمت بقای دولت است و بدیهی است که در وضع استثنایی نظمِ حقوقی بر آن، اولویت مییابد.
🔴 در همینباره، یادداشتِ دیگری را از «اینجا» بخوانید.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأییدِ کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🎥 دانشآموزان تبریزی به عشقِ وطنشان، ایران، همخوانی میکنند...
دوم اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی، مرکز خریدی در تبریز
@IranDel_Channel
💢
🎥 تاریخِ ایران به روایت فرشِ تبریز
🔴 از کانالِ «صدای قفقاز»
@IranDel_Channel
💢
🔴 اپرای رستم و سهراب
اجرای صحنهای و کاملِ
اپرای رستم و سهراب
اثر استاد لوریس چکناوُریان
در سالن اپرای شهر ایروان ارمنستان
زمان:
۱۱ تا ۱۳ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی برابر با ۳۱ مارس و ۱ و ۲ آوریل ۲۰۲۵ میلادی
به رهبری لوریس چکناوریان
طراح صحنه، لباس، رقص و کارگردان: یارتا یاران
🔴 برای تهیۀ بلیط به «اینجا» مراجعه کنید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
📷 محتوای شاهنامۀ حکیم فردوسی توسی در یک نگاه؛
بر مبنای ویرایش استاد جلال خالقی مطلق
🔴 جزئیات بیشتر را از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
📷 کتابِ هندسه به زبانِ فارسی
چاپ چاپخانۀ اسکندانی در شهر تبریز
نویسندۀ کتاب: طاهر فرزند مرحوم الحاج عبدالرحمن...
ماه ذیالحجّۀ سال ۱۳۴۱ قمری برابر با تیر/امرداد ۱۳۰۲ خورشیدی (اواخر دورۀ احمد شاه قاجار)
@IranDel_Channel
💢
🔴 نگاهی به کتاب «گرایشهای سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران» نوشتۀ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
چرا سیاست خارجی منطقهای ایران، امنیتی است؟ / نگاه امنیتی به تحولاتِ خاورمیانه
کتاب «گرایشهای سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران» نوشتۀ حمید احمدی، به بررسی گرایشهای سیاسی مختلف موجود در منطقۀ خاورمیانه و تأثیر آنها بر امنیت ملی ایران پرداخته و راهکارهایی برای تهدیدات موجود و تهدیدات احتمالی ارائه میکند.
محور اول کتاب ناسیونالیسم و امنیت ملی ایران ایران است که به بررسی جنبشهای مختلف ملیگرا در منطقه، مانند پانعرب رادیکال، پانترکیسم و صهیونیسم پرداخته است.
به طور کلی اصلیترین تهدیدی که این جنبش میتواند برای امنیت ملی ایران، در صورت گسترش، داشته باشد ایجاد و تشدید اختلافاتِ قومی و درگیری منازعات بر سر مرزهای موجود است. طبق تحلیل حمید احمدی، این امر به خصوص اگر در کشورهای همسایه ایران رخ دهد میتواند بر شرایط داخلی و امنیت ملی ایران نیز تأثیرگذار باشد.
نویسندۀ کتاب در محور بعدی کتاب با عنوان چپ مارکسیستی و امنیت ملی ایران، پس از بیان ماهیت جنبشهای چپ در منطقه و در کشور، توانایی این جنبشها برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی و همچنین تأثیرات که این جنبشها میتوانند بر سیاستهای داخلی و خارجی کشور داشته باشند را مورد بررسی خود قرار میدهد. در این بخشها گرایشهای چپ مارکسیستی ترکیه، حزب کمونیسم عربستان سعودی و گرایشهای چپ در غرب عربی (شمال آفریقا) مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در فصل بعدی کتاب با عنوان اسلامگرایی و امنیت ملی ایران، به معرفی و بیان تهدیدهای جنبشهای افراطی اسلامگرا برای امنیت ملی ایران میپردازد؛ جنبشهایی مانند القاعده و داعش. این کتاب به این گرایشها در داخل خود کشور نیز پرداخته است و مشکلاتی که ممکن است ذیل آنها برای کشور ایجاد شود را نیز بررسی کرده است. برای مثال حمید احمدی جنبشهای پاناسلامیسم، پانترکیسم و قومگرایی کُردستان، خوزستان و بلوچستان را مورد بررسی خود قرار داده است. در نهایت، او سعی میکند تا سیاستهای داخلی و خارجی ایران را نقد کرده و راهکارهای خود را برای کنترل شرایط ارائه کند.
اگر بپذیریم که ایران به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی جایگاه ویژهای در خاورمیانه دارد، در نتیجه باید این واقعیت را نیز پذیرفت که تحولات خاورمیانه و رخدادها و روندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای عربی منطقه، همواره بر ایران نیز تأثیر گذاشته است. این مفهومی است که حمید احمدی سعی کرده در کتاب ارزشمند «گرایشهای سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران» به آن بپردازد.
همواره این سؤال مطرح بوده که چرا سیاست خارجی ایران در منطقه، بیش از هر چیز بر بُعد امنیتی استوار است. به معنایی دیگر، چرا سیاست خارجی منطقهای ایران امنیتی است؟ طی سالهای اخیر نیز مدام این انتقاد به میان آمده است که نگاه امنیتی به تحولات خاورمیانه باید کاسته شود و کشور به سمت همگرایی با کشورهای منطقه پیش برود. بدیهی است که این گزاره، گزارهای واقعگرایانه و درست است. اما برای اجرای این گزاره ابتدا باید بستری از تحولات منطقهای را که ایران در طول صد سال گذشته از آنها تأثیر پذیرفته را درک کرد.
کتاب حمید احمدی به وضوح این بستر را تشریح کرده است. وی در ابتدای کتاب به گرایشهای سیاسی در خاورمیانه نظیر پانعربیسم یا ناسیونالیسم عربی، ناسیونالیسم تُرک یا همان پانترکیسم، اسلامگرایی یا همان پاناسلامیسم و درنهایت ناسیونالیسم یهود یا صهیونیسم پرداخته و روش شکلگیری هر یک را به تفصیل شرح داده است. شرح این جریانها در کتاب سرانجام خواننده را به این واقعیت میرساند که چرا ایران در منطقۀ خاورمیانه به لحاظ گفتمانی و تفکری، اشتراکات کمی با کشورهای منطقه دارد.
🔴 برای خواندن دنبالۀ گزارش، به تارنمای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مراجعه کنید.
🔴 کتاب را میتوان از طریقِ «ایرانکتاب» تهیه کرد.
#معرفی_کتاب
@IranDel_Channel
💢
🎥 مصطفی اسلامی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و مدرّسِ دانشگاه:
به عنوان کسی که در جامعه هستم و با دانشجوها در ارتباطم میگویم که با این روند، ۵۰ یا ۱۰۰ سال دیگر اساساً چیزی به نام زبان فارسی وجود ندارد!
@IranDel_Channel
💢