happy_private_life | Неотсортированное

Telegram-канал happy_private_life - یه مرد امیدوار 🍀

828

تداوم وبلاگ‌نویسی از سال ۱۳۸۳ در قالب تلگرام. تلاش برای تداوم سخت‌ترین و در عین حال لذتبخش‌ترین کار عالم: امیدوار بودن و امید دادن

Подписаться на канал

یه مرد امیدوار 🍀



یک سالک مراقب کلامش هست زیرا نیک می‌داند چه بسا آسمان از همان کلمات بر او حکم کند.

به کلماتمان هشیار باشیم که بسیاری با کلمات خویش، سرنوشت‌های سخت‌تر و پیچیده‌تری برای خود رقم زده‌اند!

خبری قدسی و شگفت نقل شده بدین مضمون، که آن کلمه‌ای که از یعقوب(ع) صادر شد؛ "میترسم گرگ او را بخورد"! به واقع دردسرساز هم خودش و هم یوسف شد!
چه او می‌توانست کلمات بهتری بکار گیرد و به جای  کلمات "گرگ" و "خوردن"، یوسف را به ظلّ حفاظت خداوند بسپارد!

برداشتی از کانال دلنشین خودشناسی

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

آنقدر به رهگذری که شبیه تو بود نگاه کردم،

گمان کرد دوستش دارم...



@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

با فنجانی چای، قهوه حتی نیم لیوانی آب هم می‌توان مست شد...
اگر آنی که باید، باشد...


☕❤️

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

و گفت: محبت درست نشود مگر در میان دو تن ... که یکی دیگری را گوید ای من...

❤️
‏ذکر ‌جنید_بغدادی⁩
‏‌ تذکره_الاولیاء

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

«عیسی (ع) بسیار خندیدی... یحیی (ع) بسیار گریستی.
یحیی به عیسی گفت که: تو از مکرهای دقیقِ حق، قوی ایمن شده‌ای که چنین می‌خندی!
عیسی گفت: تو از عنایت‌ها و لطف‌های دقیقِ لطیفِ غریبِ حق، قوی غافل شدی که چندین می‌گریی!

... اکنون تو خود را می‌آزما که از گریه و خنده،
از صوم و نماز،
و از خلوت و جمعیّت و غیره،
تو را کدام نافع‌تر است و احوالِ تو به کدام طریق راست‌تر می‌شود و ترقّیت افزون‌تر..،

همان کار را پیش گیر.»

(شرح فیه ما فیه، کریم زمانی، ص۱۵۴)
@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

«إلّا مَن أتی الله بِقلَبٍ سَليمٍ (۲۶:۸۹)»
خطاب این آیه را می‌توانیم دل خویش بخوانیم. یعنی روز دیدار دوست باید دلمان را پاک و راست به دوست بازگردانیم و این هنر ما خواهد بود. نگاه داشتن دل خویش از آلودگی زمان و جهان...

و می‌توانیم آن را دل دیگری بخوانیم. آن کسی هنر کرده که بتواند دل دیگری را بی‌آسیب تا پیش‌گاه دوست برساند. شاید رساندن بی‌آسیب یک دل، همه‌ هنری است که او از ما می‌خواهد؛ آن‌چه اگر نباشد دیگر هیچ چیز به کار نمی‌آید.

@quranicfragments


اگر اینگونه باشد...فکر کنیم چگونه باید دل دیگری را سالم به مقصد رساند؟

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

این آهنگ...

انگار صدای دیلینگ دیلینگ ورود اشعه‌های امید است...
به روحت
به جانت
در آغوشت می‌گیرد مهربانانه. گرم می‌کند، نوک انگشتان پا و دست و بعد ... قلبت را...
🐞🌞
#از_نواهای_آسمانی

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

با خودم فکر می‌کنم قرن‌ها قبل معمار خوش‌ذوقی برای اولین‌بار فکر کرد شاید خدا هم دوست دارد کسی موهایش را ببافد...

و این نقش دلربا بر سر خانه‌ها و عبادتگاه‌هایش زده شد و باقی‌ماند...


@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ ..

خدا، از جایِ بی‌گمان بگشای در که خسته‌ام ..


(۵۹ انعام)

برای آرامش جان‌های خسته...
@happy_private_life

#از_نواهای_آسمانی

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

آدمی را در گناهانش نیز دوست بدارید...

داستایفسکی
@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

حسرت‌هایمان...؟

زندگی(های) نزیسته‌مان؟...

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

"‏یا رَبَّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً"
‏خدایا ما روی تو خیلی حساب کرده‌ایم ...



خدایا
کمکمون کن امروز بتونیم حال دل یک یا چندتا از مخلوقاتتو خوب کنیم.
بعد شما هم خوشت بیاد، بیایی و حال دل ما رو خوب کنی...
اون‌هم نه یه‌جور معمولی و ساده. نه اصلا!
یه جور خوب و درست و حسابی و بزرگ، به اندازه عظمتت. یعنی کاری برامون بکنی که تا آخر عمر این روزها که یادمون بیاد چشمامون از شدت ذوق بزرگ بشه و نیشمون تا بناگوش باز...

- باشه؟
= اگر صلاحت باشه...
- نه دیگه نشد... این‌همه نوشتیم که این‌بارو قبول کنی آنچه دلمون می‌خواد رو بذاری جزو صلاحمون.
= باید ببینم که...
- ممنون. قربون شکل ماهت😋

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

در میان این‌همه غوغا و شر
عشق یعنی...


@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

هر آدمی نياز به جايی دارد كه روزی بتواند به آن‌جا برگردد...

کیشلوفسکی

#از_نواهای_آسمانی

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

...
نخستین روزی که کتاب فرهنگ معاصر پویا (فرهنگ انگلیسی به فارسی پویا / دکتر محمدرضا باطنی/ ویراست چهارم) به دستم رسید، شاید حدود یک ساعت، محو خواندن توضیحات پشت جلد شدم و انواع فکرها و تداعی‌ها به سراغم آمد.
در این سال‌هایی که بی‌انرژی و بی‌انگیزه‌بودن، علت نمی‌خواهد؛ در تمام این سال‌هایی که هر آن‌چه از شاخص‌های مثبت و امیدبخش می‌شناسیم، رو به افول بوده؛ در تمام این ماه‌ها و سال‌ها که برای بسیاری، یاد دادن و یادگرفتن، کاری تفننی بوده، لابه‌لای گشت‌وگذار در صفحات اینستاگرام و توییت‌های توییتر؛ کسانی هم هستند که به کار خود مشغول بوده‌اند و جهان خود را داشته‌اند.
اکنون خوشحالند که در ویرایش جدید کتابشان، واژه‌های Instagram و Gene Sequencing و Arthropods هم افزوده شده و مدخل‌های فرهنگ‌شان بوی کهنگی نمی‌دهد.

این رفتار و این تصمیم و این سبک زندگی را می‌شود به دو شکل دید و قضاوت کرد. یکی این‌که بگوییم این‌ها از دنیا عقب مانده‌اند. دیگر چه کسی فرهنگ می‌خواهد و می‌خواند؟ مگر با همین Google Translate کارها راه نمیفتد؟ اصلاً مگر با همین ترجمه‌های غلط و سرسری عده‌ی بسیاری نویسنده و مترجم نشده‌اند؟ مگر الان دنیای این کارهاست؟ الان که استوری اینفلوئنسرها بازدید چندصدهزارتایی و میلیونی دارد و فلان بازیگر در یک استوری کوتاه و مختصر ده اشتباه نوشتاری دارد و همان حرف‌ها هم تیتر ده‌ها رسانه می‌شود و در هزاران اکانت در شبکه‌های اجتماعی بازخورد پیدا می‌کند، خنده‌دار نیست که کسی یا کسانی در گوشه‌ای نشسته‌اند و شادمانند که مدخلی از مداخل فرهنگشان به بندپایان اختصاص یافته است؟ اصلاً مگر در بالاترین رده‌های کشور، جمله‌بندی‌ها مناسب است و انتخاب و تلفظ کلمات (یا اساساً معنا و مفهوم حرف‌ها) درست است که این‌ها این‌گونه در این گوشه نشسته‌اند و وسواس به خرج داده‌اند؟

اما شکل دیگر نگاه به این فعالیت‌ها آن است که بگوییم چنین افرادی کوشیده‌اند ارزش‌های خود و جهان خود را حفظ کنند؛ جهانی که آن را می‌پسندیده‌اند و چیزهایی که مهم می‌دانسته‌اند. بی‌تردید هزینه هم داده‌اند. آن‌ها می‌توانستند دست به کارهای دیگری بزنند و منابع‌شان را به شکل دیگری صرف کنند. می‌توانستند سود بیشتری به دست بیاورند. اما هم‌چنان مسیر خود را رفته‌اند و آن‌چه را دوست داشته‌اند یا مهم می‌دانسته‌اند انجام داده‌اند.

من هر چه فکر می‌‌کنم نگاه دوم بیشتر به دلم می‌نشیند. همیشه از این جمله که «الان دنیا دیگر به فلان سمت رفته» یا «الان دیگر عصر، عصرِ فلان است» بدم آمده است. عصر، هر عصری که می‌خواهد باشد و دنیا، به هر سمتی که می‌خواهد برود. این گزاره‌ها، مسیر حرکت «گَله‌ها» و «متوسط‌ها» را می‌گوید. نمی‌توان گفت توده‌ها و گله‌ها همیشه مسیر نادرست می‌روند. اما این هم که فکر کنیم همیشه همین متوسط‌ها مسیر درست را می‌روند به گمانم اشتباه بزرگی است.
حس شما را نمی‌دانم. اما فکر می‌کنم سال‌ها بعد، نام کسانی مانند محمدرضا باطنی، احترام بیشتری برمی‌انگیزد تا اینفلوئنسرهای امروزی که هر یک صدهاهزار و میلیون‌ها فالوئر دارند و هر روز می‌کوشند به ما، رستورانی جدید برای خوردن یا شامپویی جدید برای خریدن پیشنهاد کنند.

این متن خوب را به همراه سخنان دلنشین دکتر باطنی (که اردیبهشت امسال در رحمت الهی غوطه‌ور شدند) از اینجا بخوانید و ببینید:

http://mrshabanali.com/%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d9%85%d8%b9%d8%a7%d8%b5%d8%b1-%d9%be%d9%88%db%8c%d8%a7/

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

برخی نواها، می‌روند ته دل،
ته جان،
از آنجا آشوب می‌کنند همه‌چیز را، به هم می‌زنند و بعد ...

به روی روح که می‌رسند، میبینی چشمانت خیس شده، دلت آتش گرفته، همه‌ات به‌هم ریخته و ...

استادند در بردن ما با خود به جاهایی که برای هر فرد، جایی متفاوت و مختص به خود اوست...
#از_نواهای_آسمانی

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

در فراق عشق و محبت حقیقی، بدون رنگ و لعاب،
اولین چیزی که فراموش می‌شود خودمانیم...
آن خود لطیف،
مراقب،
زنده
و هشیار
که دلش وسعت پیدا کرده بود...
روحش بی‌کرانه شده بود،
راحت می‌بخشید،
توقعش متناسب بود،
اندوه را نیز جور دیگر می‌دید
و با تمام موجودات و اطرافش در صلح به‌سر می‌برد...

آن خودی که دنبال بهانه بود برای خوب بودن و ماندن...

همه چیز همان است... اما او دیگر او نبود.
متعالی شده بود...
خوش بحالش...



@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

۱- اسفند، رفیق‌ترین ماه است برای اردیبهشت... گاهی روزها، می‌پرد از روی فروردین و بویی از اردیبهشت را برایمان می‌آورد... بویی سحرآمیز، مدهوش‌کننده و باوقار...

۲- زمین سرمای زمستان را تحمل می‌کند، نه با رنج و نه الزاما با فکر و امید به آمدن بهار... بلکه آنرا بدون مقاومت و بمانند عادی و طبیعی‌ترین اتفاق می‌پذیرد.
و این خیلی مهم است... این سبک زیبای طبیعت برای پذیرش، بدون غم از دست دادن آنچه تصور میشود خوب است...و بدون شادی بدست آوردن آنچه تصور میشود خوبست...
گرچه این خوب و بدها هم، تصورات ماست، تصوراتی که برای طبیعت و خدا، با لبخندی کنار می‌روند...

۳- دیشب داشتم به عبارت «ما بر سر سفره نشسته‌ایم» فکر می‌کردم. اینکه وقتی مهمانیم و بر سر سفره میزبان، می‌دانیم هرگونه عجله، نگاه کردن به غذای دیگران، هول زدن برای گرفتن سهممان قبل از نوبتمان، دلهره از اینکه نکند به من نرسد و ... همگی بی‌جا هستند. ما بر سر سفره‌ایم و تنها کاری که باید بکنیم بودن است... مابقی در زمانش مقابلمان چیده خواهد شد...

۴- ‍ میگفت، یک سالک، نتیجه‌گرا نیست. او فقط در هر کاری که وارد می‌شود، تلاش می‌کند آن را بی‌عیب‌و‌نقص به انجام رساند. و دقیقاً از این روست که هیچگاه افسوس نمی‌خورد و افسرده نمی‌شود. زیرا در آرزوی چیزی و جایی فرو نمی‌رود. او هر نتیجه‌ای را که خداوند برای کارش رقم بزند، خیر می‌داند.

۵- اگر بپذیریم همه چیز همان‌جایی است که باید باشد،
خدا خودش به لطافت همه‌چیز را تنظیم می‌کند،
طبیعت بدون عجله و هرگونه پیش‌فرضی تسلیم است به آنچه هست...

آرام میگیریم...
درونمان و متصل به آن، بیرونمان و صورتمان و قلبمان و ذهنمان...

اگر هم دائم شک کردیم وضعیتی که من الان در آنم، خواست خداست و تقدیرم، یا حاصل رفتار و کردار خودم... می‌شود آرام گرفت و از خدا خواست خودش نور بتاباند... بر راهمان و اطرافمان و دلمان.

نمی‌دانم، اما شاید زمین با بهانه زمستان، بهار، اسفند، اردیبهشت، گرما، خشکسالی، سیل، خورشید، مهتاب، برکه، رود، زلزله، برگ، گربه، مورچه، کفشدوزک، انسان و ... در یک مکالمه بدون انقطاع و لذتبخش با خداوند است... و چون همین مکالمه هدف است و بالاترین لذت، برایش مهم نیست چه دارد رخ می‌دهد... او فقط هست و راضی، احتمالا خدا هم همینگونه نگاهش می‌کند،... راضی و با لبخند.

فکر کنم به ما آدم‌ها که می‌رسد، شکل این گفتگو می‌شود دعا... و طلب خیر و نور و آگاهی...

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

گاهی که وجودمان را اندوهی فرا می‌گیرد، شاید یک روش مواجهه با آن، پذیرفتنش، در کنار خود نشاندنش و گفت و شنود آرام و با توجه و با ذهن خالی با آن است...

شاید مانند هرآنچه دوست داشتیم و رفتند، او نیز وقتی بفهمد دوستش داشته‌ایم، با آرامش بگذارد و برود...
🧿🐞

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

دست‌های نجیب و
راه‌های عجیب و
کلیدهای غریبی در راه است...

می‌دانم...
می­‌دانم ..
.

شمس‌ لنگرودی
@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

- تنها زندگی می‌کنی؟
- نه، یاد کسی همراهم است...

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

‏عجبي علىٰ حرفين قد سَلبا وقاري
حاءٌ حريق، باءٌ بتُّ في ناري
...
ياكاتمَ السرِّ كيفَ الحُبُّ أكتمهُ
والشرقُ والغربُ عَرِفا كُلَّ أسراري

❤️

از دو حرفی که وقار و خودداری من رو ازم گرفتن متعجبم. («حب» (عشق))
«ح» مثل حریق، و «ب» مثل ماندگار شدنم در آتش.
...
ای پنهان‌کننده‌ رازها (اشاره به یکی از نام‌های خدا) چگونه عشقم را پنهان کنم؟
حال آن‌که شرق و غرب همه‌ی اسرارم را می‌دانند...

این نوای دلنشین عود و صدای یک عاشق را در آرامش گوش دهید...

#از_نواهای_آسمانی

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

‏إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ

اگر خداوند خیری در دل‌های شما ببیند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما می‌دهد.


انفال/ ۷۰
#از_نواهای_آسمانی

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

خدای را بندگانند
که ایشان معشوقند و محبوبند
و حق تعالی طالب ایشان است
و هرچه وظیفۀ عاشقان است او برای ایشان می‌کند....

فیه ما فیه

#از_نواهای_آسمانی
@happy_private_life

خوشا به حالشان...
برای خودش آنها را کنار گذاشته...

ستوده و مدح بشوی...آنهم توسط جمال و لطیف بی‌همتا؟
چه خوش است حتی تصورش...

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

۱. شبی از شبهای زمستان میرزا علی اکبر خان داور رفت منزل، اهل و عیال رو بوسید و رفت توی اتاقش. کمی تریاک را در  الکل حل کرد و نشست پشت میز کارش. یک کم از معجونش خورد و فکر کرد به روزهای دانشجویی حقوق در سوییس، که چطور بی‌پولی خودش رو با قبول سرپرستی بچه‌های ابراهیم خان پناهی جبران کرده بود. خورد و فکر کرد به روزهای وزارت معارف، به تاسیس دادگستری نوین، به وزارت مالیه، به تاسیس اداره ثبت احوال و اجباری کردن نام خانوادگی برای تمام ملت ایران، به تاسیس بیمه ایران، و به همه زندگیش. تمام پنجاه و نه سالش. از اول تا آخر.  از دهات ساری تا مدعی‌العمومی و وکالت و وزارت. فکر کرد و خورد و خورد و بعد توی تختش دراز کشید و دیگه پا نشد.

۲. "من روان‌شناس نیستم ولی ادعا می‌کنم که زودتر از دوستان و آشنایان داور به مشکلات روحی داور پی برده بودم. داور که هرگز سر هیچ قراری دقیقه ای دیر نمی‌کرد، این اواخر مدام خلف وعده می‌کرد و یک ساعت دو ساعت دیر میامد و گاهی قرارها کلا یادش می رفت". ابراهیم خان خواجه‌نوری می گوید در "بازیگران عصر طلایی"، نقل به مضمون البته. می‌گوید که یکی از اخلاقهای خوب آقای داور یکهو پنچر شده بود. همه هم می‌دیدند و کسی نمی‌فهمید. گردن کلفت مملکت بوده و سر قرارش نمی‌رفته و همه هم می‌گفتند آقای وزیر کار دیگر داشته و سرش شلوغ بوده و می‌رفتند خانه هاشان. کسی نمی گفته که این بدبخت شاید جای دیگر کارش می‌لنگد. شاید فشار کار این همه سالها عرصه را به آقای داور تنگ کرده. کسی فکر نمی‌کرده که این خلف وعده ها نشان این باشد که ناگهان که رضا شاه بی‌مهری کند، آقای داور تریاک را بریزد در الکل و ذره ذره سر بکشد بالا.

۳. اخلاقهای بد که خوب می‌شوند، سالها برنامه ریزی پشتشان بوده و تمرین خودآگاهانه و زحمت و پشتکار. اخلاقهای خوب ولی وقتی ناگهان بد می‌شوند یعنی یک جایی آن پشت مشتها توی روح و روان آدمی یک اتفاقاتی دارد می‌افتد. یک خاری دارد یک جایی می‌خلد. یک زخمی دارد مثل خوره روح را در انزوا و آهسته می‌خورد و می‌تراشد. آدم همیشه آرامی که ناگهان شروع می کند به پریدن به اطرافیان، آدم همیشه منظمی که شروع می کند به ریخت و پاش، آدم همیشه مهربانی که یکهو از قصد نیش بدی می‌زند و زهر بدی می‌ریزد، ممکن است که قصه‌شان جدیتر باشد از آن یک اتفاق.

۴. از یک سنی به بالا دکترها می‌گویند که مدام دست بکشید به اعضای خارجی بدن. یک وقت برآمدگی و فرورفتگی و خلاصه یک چیزی که قرار نبوده آنجا باشد پیدا نکنید. پیدا کردید بشتابید برای معاینه. با روح ولی کاری ندارند آدمها. مدام دست به روحشان نمی‌کشند که این "خلف وعده‌های مداوم آقای داور" را پیدا کنند. ببینند کجای داستانشان ممکن است بلنگد. حس نیست، حال نیست، حوصله نیست، و گاهی این دست کشیدن به روح فرآیندیست طولانی...

✍️علی فرنودیان



بالاخره چیزی باید باشد که خوبت کند...قرصی، دوایی، آدمی...
آخ آدمی...

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

در این سوز و سرمای دلچسب
بنشین کنار آتش تا دست‌هایت را گرم کنی
بنشین تا برایت چای بریزم

و برایت از داستان‌هایی بگویم که استکان‌ها وقتی با لبانت برخورد میکنند، شب در گوش هم می‌گویند...

و از نفس نفس اسب‌هایی که هنگام دیدنت در قلبم چهارنعل می‌دوند...

بنشین...


@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

#از_نواهای_آسمانی
@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

برای آنکه تعریفهایمان از امید، اراده و همت را چندین پله جلو ببریم...

https://www.instagram.com/p/CR1WQpRN-8Q/?utm_medium=copy_link

@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

اثر مشترک علیرضا قربانی با گروه عود نوازی سه نفره برادران فلسطینی Le Trio Joubran

#از_نواهای_آسمانی
@happy_private_life

Читать полностью…

یه مرد امیدوار 🍀

اگر به اندکی از وقتی که تباه کرده اید تا دیگران از شما خوششان بیاید زندگی می دادید، اگر آن را با خواندن کتابی یا با خیال پروری، کنار آتش در زمستان یا در باغ در تابستان بارآور می کردید، خاطره غنی ساعت های ژرف تر و برتری برایتان می ماند.
همتی کنید و کلنگ و چنگک به دست بگیرید. روزی لذت خواهید برد از شنیدن بوی خوشی که از حافظه تان بر می خیزد، حافظه ای لبالب انباشته چون چرخ دستی باغبانی.
خوشی‌ها و روزها / مارسل پروست

این روزهای تعطیل را چگونه می‌توانیم پرثمر بگذرانیم و خاطره‌سازشان کنیم؟ حتی با همین محدودیت‌های کرونایی...
@happy_private_life

Читать полностью…
Подписаться на канал