✍تصاویر گلها، گیاهان، ستارگان، ابزار جنگی، شخصیتهای ادبی و ... همرا با توضیحات و نمونههای از شعر و نثر. ✍فیلمها و کلیپهای ادبی https://t.me/joinchat/AAAAAE_PKsBjBFtvmZ9XNg ارتباط با ادمین جهت ارسال تصاویر: @MaryamBehvandi
**زادروز
#همایونشجریان
شجر که پاک بُود، میوه اش شکر ریز است
گُهر که پاک بُود، طالعش "همایون" است
#بیژنترقی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
به مناسبت بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری سخنرانی مهندس هادی قائمی در خصوص ابوالعلا معری و خیام در پنجمین جلسه خوانش سفرنامه ناصرخسرو
جلسات حضوری در جهاد دانشگاهی مشهد
۱۴۰۴/۰۲/۲۸
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش هفتاد و یکم:
💢 خانِ چهارم
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
**زاد روز شاعر شمعدانی ها
#احمدرضااحمدی
اصلا شعر به چه دردی میخورد؟
احمدرضا احمدی: شعر در کوچههای بنبست مانده است، بیتوته کرده است. نشانی خوشبختی را با سخاوت به عابرانی که راه گم کردهاند میدهد. توقع سپاس هم ندارد. وزن و قافیه و دیگر ابزار ادبی در انتهای این کوچه بن بست و در کنار سایه درختان این کوچه، به فراموشی روز و شب رفتهاند. کسی از آنها سراغ نمیگیرد. پس وزن و قافیه به سوی اوراق کهنه و رنگ باخته تاریخ رهسپار میشوند. شاعران میخواهند خوابهای کشدار آدمی را که میوهای از نور و چالاکی ندارد آشفته کنند. آدمیان که میل به رخوت و خواب آلودگی دارند شاعر به گیسوان و چهرههای آنان، قطرات آب میپاشد. شاعر بیدار میکند. دیگر فرصتی نیست باید بگوییم شاعران واقعی و اصیل، الگو نمیپذیرند بلکه الگو میسازند. شعر به درد اصابت نمیکند، درد را التیام میبخشد.
مجله گوهران. ویژهنامه احمدرضا احمدی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
.
نگاهی دیگر به رباعیات خیام
همین تعداد اندک رباعی که از او باقی مانده، نشان میدهد که گویندۀ آنها پایبند واقعبینی است و زمانه، زندگی و مرگ را آنگونه که هست، میبیند.
او بر مرز دو اندیشه نشسته که یکی در کار رفتن است و دیگری در حال آمدن. منظورم اندیشۀ علمی از یکسو و دریافت صوفیانه از سوی دیگر است.
لطافت فکریای که در اوست، سخن وی را از حالت خشک علمی خارج میکند و گاه رشحۀ عرفانی در آن مینهد؛ منتها نتیجهگیری او بکلّی با نتیجهگیری عارفان تفاوت دارد.
او از جهت آنکه ایرانی اصیل است، نمیتواند جرقهای از اشراق در کلام خود نداشته باشد و همین حالت دوگانۀ زمینیبودن و لطیفبودن، موجب شده است که هم او را دهری و طبایعی بخوانند و هم چاشنی عارفانهای در اندیشهاش بیابند.
_خیام و دَردِ روشنبینی
#محمدعلی_اسلامیندوشن
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
**زاد روز
#خیام
در خرداد ماه است نه اردیبهشت ماه
این تصویر متعلق به کتاب رباعیات خیام و خیامانههای پارسی است، ص ۲۲
#استادسیدعلیمیرافضلی
مستندات در پاورقی ۱ و ۲ آمده است.
امروز روز بزرگداشت خیام در تقویم ملی است.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش هفتادم:
💢 خانِ سوم
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
"یکی از کاملترین رمانهای ایرانی" (سمفونی مردگان)
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
من هیچگاه رمانخوان و داستانِکوتاهخوانِ حرفهای نبوده و نیستم؛ یعنی چندان در جریانِ انتشارِ داستانها و پیگیرِ نقدها و تفسیرها و جویای نام ربایندگانِ جوائز این عرصه نبودهام؛ اما سه دهه است که داستانِ امروز را دنبالمیکنم. دانهدرشتهای این عرصه را خواندهام و کموبیش آثارِ شاخص را، حتی آثارِ کمترشناختهشده را، میشناسم و میخوانم.
سمفونیِ مردگان را در همان سالهای نخستِ انتشارش خواندم. خوب بهیاددارم اولین چیزی که پساز خواندنش در ذهنم شکلگرفت این بود: اثری شاخص که از منظر تبارشناسی از زیرِ قبای هدایت یعنی بوفِ کور بیرونآمده. همانطور که دهها داستان بلند را میتوانبرشمرد که وامدارِ بوف کور اند. معروفی در نگاهم همواره هدایتی روزآمد بوده. بعدها با خواندنِ پیکرِ فرهاد دیدم نويسنده علناً در این اثر به گفتگو با هدایت نیز پرداخته. گویا او قصدداشته با خلقِ این اثر، ثنویّتِ زنِ اثیری و زنِ لکّاتهی موجود در بوف کور را به وحدتی واقعگرایانه بدلکند. درحقیقت نویسنده این اثرش را با تکیه و تاکید بر جانِ رنجورِ زنانِ ایرانی و از دریچهی روانِ آزردهی آنان آفریده؛ البته با نثری بهمراتب شستهرفتهتر از اثرِ هدایت.
سمفونی مردگان اثری است پروپیمان و چندلایه. دارای نثری شاعرانه و درخشان. همه چیزِ آن پیمانهزده و بهمیزان طراحی شده؛ همانطور که سووشون و همسایهها و جای خالیِ سلوچ آثاری یکه و کامل اند.
سمفونی مردگان از آن جنس آثاری است که هرازچندسالی بهصرافتمیافتم و با خود میگویم حالا دیگر زمانش فرارسیده بارِ دیگر آن را بخوانم. هم تجدید خاطرهای است، هم تماشای جهان از دریچهها و زوایایی است که گویا بهتازگی به روی آدمی گشودهمیشود.
گمانمیکنم تا داستانِ ایرانی زنده است، سمفونیِ مردگان نیز زندهخواهدماند؛ چراکه نويسندهی کاردانَش، دستگذاشته بر آلامِ ازلی-ابدی و خراشهای همیشگیِ روحِ آدمی. معروفی در سمفونیِ مردگان روانِ زخمخوردهی ایرانیان و بلکه آدمی را بامهارتی تمام بهتصویرکشیدهاست. او نویسندهای است که اعماقِ جانِ آدمی را میکاود و در آثارش با امروزیترین ماجراها و آدمها، دیرینهترین دردها را بازتابمیدهد.
یادش گرامی!
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش شصت و نُهم:
💢 خانِ دوم
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش شصت و هشتم:
💢 خانِ نخست
💠گوینده: آرش نعلچگر
💠کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
شاهنامه و هویتِ ملی
اا═════════.🌸.═╚
🔶 دکتر قیامتی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
یادمان
#دکترحسناحمدیگیوی
سال ها در لغت نامه دهخدا خدمت کردند. شعر زیر با عنوان " خدمت عاشقانه " از ایشان است:
نیم قرن است در لغت نامه
با لغت نرد عشق می بازیم
در ره اعتلای نام وطن
رخش تحقیق و علم می تازیم
بی ریا و تظاهر و دعوی
واژه پیرا و واژه پردازیم
عاشقانیم دور از آز و نیاز
با کم و بیش دهر دمسازیم
از ثبات و تلاش و پویه خویش
پیش وجدان خود سر افرازیم
چو سواران ز خیل ما رفتند
ما هنوز اسب عشق می تازیم
خلق بر مال و جاه می نازند
ما بدین بزم علم می نازیم
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🔊فایل صوتی
حکیم ابوالقاسم فردوسی: میراث دار هویت ملی ایران
فردوسی
زندگی فردوسی
در باره شاهنامه فردوسی
رستم
ترتیب و وزن بخشهای شاهنامه
ابیات الحاقی
رستم و تهمینه
زن در شاهنامه
تصویر در شعر فردوسی
ایرانگرایی در شعر فردوسی
تاثیرپذیری خیام و حافظ و نظامی و... از اندیشه و شعر فردوسی
شوکت بر باد رفته ایران
آرامگاه فردوسی و تاریخچه ساخت و تخریب آن
مدح و تجلیل فردوسی به قلم شاعران پس از فردوسی
تجلیل فردوسی به قلم شاعران ماصر
شاهنامه فردوسی🌹
🌹❤️🌹🌺🦋🌴
بهمناسبت زادروز
#محمدامین_ریاحی
💥آن جوانبخت که میزد رقم خیر و قبول
بندۀ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
گاهی در شعر حافظ به تعبیری میرسیم که با تحول وضع زندگی بهکلی فراموش شده یا معنی آن تغییر کردهاست... مثلاً وقتی سائلی از کسی چیزی طلب میکرد، از گفتنِ «نه» اکراه داشتند، میگفتند: «خیر»، یعنی خدا خیرت دهد، ما چیزی نداریم بدهیم. از بیت حافظ چنین برمیآید که وقتی خواجهای میخواست غلامانی را آزاد کند، فهرستی از نامهای آنان را به نزدش میبردند. او در برابر اسم آنان که میخواست نگه دارد رقم قبول میزد، و آن عده پیران و ازکارافتادگان را که میخواست آزاد کند، مینوشت خیر؛ یعنی خدا خیرشان دهد.
(برگرفته از: #محمدامین_ریاحی، گلگشت در شعر و اندیشۀ #حافظ، تهران: علمی، چاپ دوم، بهار ۱۳۷۴، ص ۱۰۳ و ۱۰۴)
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
«راز بزرگ مرگ، و چه بسا مهمترین ربط و نسبت آن با ما، این است: اینکه مرگ، وقتی موجودی را از ما میگیرد که دوستش داشتهایم و احترام و علاقهٔ ما را برمیانگیخته، به ما آسیب میرساند، اما توأمان باعث میشود هم آن موجود را عمیقتر از قبل بفهمیم هم خودمان را.»
( راینر ماریا ریلکه
به نقل از: سوگ؛ درآمدی فلسفی، مایکل چُلبی، ترجمه نصراله مرادیانی ص۵، نشر بیدگل)
«برای آنکه چیزی را به خوبی ببینیم، باید سوگوار آن گردیم.»
(نور جهان، کریستیان بوبن، ترجمه پیروز سیار، ص۱۷، نشر دوستان)
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
"شعرِ اشتراکیِ فروغ و احمدرضا احمدی"
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
فروغ هم نامهای به احمدرضا احمدی نوشته، هم در گفتگویی که طاهباز با او انجامداده به شعرِ بیوزنِ او و بیژن جلالی اشارهکرده و هم در انتخابش از شعرِ امروز ("از نیما تا بعد") از شعرِ احمدی نمونههاییآورده.
چندسالِ پیش ماهورِ احمدی (دخترِ احمدرضا احمدی) شعری مشارکتی از فروغ و پدرش را در مجلهی "گوهران" منتشرکرد (تابستانِ ۱۳۸۶، شمارهی ۱۶، ص ۲۱۳). این قطعهی مشارکتی ازمنظرِ آگاهی از تجربهی فروغ در زمینهی شعرِ بیوزن (یا غیرنیمایی) مهم است. بررسیِ تمایزهای زبانی و سبکشناختیِ سطرهای این شعر و نیز دقت در تصاویر و تعابیرِ هر کدام از دو شاعر، خالی از اهمیتی نیست:
فروغ: روزِ آبی، پیچکِ خشک، پرندهی محبوس، دیوارِ سیمانی
احمدرضا: درختهای پرسشِ بگومگو بازمیگردند و به اطرافِ هرزهای دستچین منزلمیشوند
فروغ: آسمان از دهانهی خشکِ ناودانها فرومیریزد و باز همچنان دستنیافتنی است
احمدرضا: کبوتر دوسهبار با مشایعتِ رنگِ سبز به کنارِ علامتِ سوال پرید و علامتِ سوال را نقطههای حرفِ آخرِ اسمِ تو میکند
فروغ: به زنی که پوستش خستگیِ بطالتها است، لیوانی آب تعارفمیکنی/ آب خشک است. آب را مینوشم و خشک است
احمدرضا: آدمهای نشسته
با این پیچکها فرمانمیدهند
که خود را به انتهای داربست برساند
فروغ: من از جسدی مغروق سرگردانترم
اگر راستمیگویی دریا را برای من بیاور
و لذتِ پوسیدگی را به من ببخش
احمدرضا: در پشتِ این اطوارهای سنگ بیگمان هزار مینایی است
و هزاران لالی
که سرانجام دیوار را بیانمیکند
فروغ: این سرفهها جوانیِ تو را هزاربرابر میکند
و جوانیِ تو به من میگوید: احمق!
احمدرضا: از انتهای خیابان شمارشِ اعداد را آغازمیکنم
که این فروشندگانِ بیمایه درست بدانند
خشکسالی در پیادهرو ایستاده است
فروغ: گاهی در آفتاب بهیادمیآورم که گیسوانم میدرخشیدند
دندانهای شیری یادآورِ معصومیتِ حضورند
احمدرضا: آنقدر جلدِ من در
شستوشو نشد که من لبخندِ عابران را
شادیها بدانم.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
پرسش
به: استاد سیدعلی میرافضلی
اکنون دوباره کاش خروش خجستهات!
ای آنکه در صدای تو رنگِ ریا نبود!
خیام! از جهانِ فراسو به ما بگو
آیا به راستی خبری بود یا نبود؟
#دکترمحمدرضاروزبه
اردیبهشت ۱۴۰۴
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
.
اگر کسی برای ما بسیار ارزشمند باشد،
باید این راز را از او پنهان کنیم؛
چنانکه گویی جنایتی بزرگ را پنهان میکنیم.
این واقعیت خوشایند نیست اما حقیقت دارد؛
آدمها طاقت مهربانی بسیار را ندارند.
#آرتور_شوپنهاور
.
اگر گرد کسی بسیار گردی
اگرچه بس عزیزی خوار گردی
#عطار_نیشابوری
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
رباعیات خیام و خیامانههای پارسی
#دکترمیلادعظیمی
۱.کتاب بزرگ و بزرگوار رباعیات خیام و خیامانههای پارسی اثر سیدعلی میرافضلی را خواندم (سخن،۱۳۹۹). خوشحالم که در واپسین روزهای قرن چهاردهم خورشیدی، یکی از پژوهشهای ارجمند این قرن درزمینهٔ شعر و ادب فارسی را خواندم. سالها در انتظار این کتاب بودم. در حدّ شعور و شناخت خودم میگویم که زیر این آسمان کبود، دربارهٔ رباعیات خیام، کتابی بهتر و تحقیقیتر از این یافت مینشود. این کتاب مایهٔ آبرو و مباهات جامعهٔ فرهنگی ماست.
۲. در صد سال گذشته مسئلهٔ تعیین رباعیاتی که واقعاً سرودهٔ خیام است، معضل محققان ایرانی و خارجی بوده است. برای رسیدن به رباعیات خیام روشهای گوناگونی به کار بسته شد. میخواهم تأکید کنم بر پشتوانۀ تحقیقی این کتاب و بنویسم که مؤلف با اشرافی خیرهکننده، تحقیقات دیگران را دیده است و با امانت نقل و با نگاهی علمی و منصفانه نقد کرده است. کتابنامهٔ پرمایهاش چراغ راه خیامپژوهان و رباعیپژوهان است. نیز سفینهپژوهان و محققان شعر کهن فارسی.
۳. مبنای تحقیق میرافضلی در انتخاب رباعیات خیام، اتکا به منابع کهن است. او مؤلف کتاب رباعیات خیام در منابع کهن (۱۳۸۲) است که تا پیش از کتاب مورد بحث ما، علمیترین پژوهش دربارهٔ رباعیات خیام به شمار میآمد. آن کتاب که جامع کشفیات محققان دیگر و نویافتههای میرافضلی بود، بنیان مرصوص این کتاب تازه است. در این سالها هم او و هم سایر محققان، منابع کهن دیگری را کشف و معرفی کردهاند. درزمینۀ استقصای منابع قدیم رباعیات خیام غور و تتبع میرافضلی غبطهبرانگیز است. مقدار معلوماتی که در این کتاب عرضه شده حیرتآور است. عجب هم ندارد البته. عمر بر سر این کار نهاده. سالهاست نجیبانه و فروتنانه سر در کار خود داشته و کتاب خوانده و دانهدانه نکتهها را از این کتاب و آن دستنویس به دست آورده است. نه اینکه گمان کنید مثل خامان رهنرفته خواسته باشد خواننده را با انبوه اطلاعات نالازم مرعوب کند. فقط اطلاعات لازم را آورده است. روشش التزام ایجاز است. دیگر اینکه اساس را بر مراجعه به اصل دستنویسها گذاشته است. منابع قدیم را از صافی ارزیابی و تحلیل و نقد پخته و محققانه و محتاطانه گذرانده و بر اساس اهمیت، اولویتبندی و دستهبندی کرده است.
۴. در این کتاب استقصای منابع کهن با تحلیل و نقد علمی همدوش و باید بگویم تقریباً همتراز است. از جمیع روزنهها و امکانات برای رسیدن به نتیجه استفاده شده است. فیالمثل در مبحث رباعیات چهارقافیهای شیوۀ بحث اقناعکننده و موفق است. خوب از آمار برای استنباط میزانی صوری و سبکی برای رد و قبول رباعیات بهره برده است. به نظرم این کتاب تلفیق کامیاب لذیذی است از کشف و نقل اطلاعات با تحلیل و نقد و سبکشناسی. دیگر اینکه معیارهای مؤلف روشن است و تذبذب روش ندارد.
خود میرافضلی هم بهدرستی چندبار گفته که کتاب او حرف آخر در این موضوع نیست. به نظر من مهمتر از انتخابهای او- که خیلی هم مهم است این انتخابها- روش تحقیق اوست. انگار آفتاب عقل ریاضیپرورد خیام بر روش تحقیقش پرتو افکنده است. بسکه روش این مرد معتدل و معقول است. بسکه استنتاجهایش سنجیده و ملایم و متین و محتاطانه است. بسکه مستند و مستدل سخن گفته است.
۵. میرافضلی در انتخاب رباعیات بسیار آهستهکار است. گفتم که مبنا را گذاشته بر منابع کهن؛ «منابع اصلی» که به نام خیام تصریح دارد و «منابع کمکی» که در آنها رباعیات خیام و خیامانه بی ذکر نام او آمده. همچنین برای احتیاط بیشتر به اصل تکرار رباعی در منابع مختلف عنایت داشته است. در مبحث «رباعیات سرگردان» هم که یکی از فصلهای عالی کتاب است، با برهان و سند کوشیده، رباعیات دیگران را از رباعیات خیام جدا کند. معیار دیگر او توجه به سبک است. این مبحث البته سیال و لغزان است.
او درنهایت ۲۰ رباعی را اصلی و اصیل دانسته و ۴۹ رباعی را با احتمال از خیام تلقی کرده است. ۵۱ رباعی دیگر را نیز که به نظر او مشکوک و گاه مردود بوده، آورده تا خواننده مجموعۀ رباعیات خیام در منابع کهن را در اختیار داشته باشد.
بخشی از کتاب «منتخب خیامانههای پارسی» است. دربارۀ این فصل دلانگیز و گوهرآگین باید جداگانه بنویسم. بخوانید و حظ ببرید از این شعرهای تر تابندۀ عتیق.
۶. میرافضلی فروتنانه گفته که امیدوار است کتابش کار رباعیات خیام را یک گام جلوتر برده باشد. ابوسعید ابوالخیر رحمت فرستاده بر کسی که کاری که در آن است را یک قدم به جلو برده باشد. اما این کتاب، تحقیق دربارۀ رباعیات خیام را بسیار به پیش برده است. تا نام خیام هست، نام میرافضلی و این کتابش هم هست. کتابی رونده که مدام تکمیل خواهد شد. چون میرافضلی و محققان دیگر دست از طلب برنخواهند داشت.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
گفتمانِ خیّامیّات
رباعیّات خیّام و شاعرانی که بدین سبک و سیاق رباعی گفتهاند، گفتمانی را بازنمایی میکند که آن را "گفتمانِ خیّامیّات" خواندهاند.
حیرت در برابر رازهای هستی، گیر افتادن در دایره بی سَر و بُنِ زندگی، ناگزیریِ مرگ و گشودن راهی برای شاد زیستن، از درونمایههای اصلی رباعیّات خیّام است. اما وجه غالب و هستهٔ مرکزی گفتمانِ خیّامیّت را می توان در دو مفهوم کلیدی خلاصه کرد: "عصیان و اعتراض". به این اعتبار، خیام، شاعری معترض و عصیانگر است. خیام همان قدر که در زندگی علمی و اجتماعی خود، فردی محتاط، خوددار و سربهراه بود، در زندگی درونی خود که رباعیاتش روایتگر آن است، ستیزی مداوم و بی امان با تابوها داشت. تابوشکنی خیّام، این جرأت را در شاعران دیگر برانگیخت که خط قرمزها را به اعتبار نام او، و حتی به اسم او، پشت سر بگذارند. اگر خیّام در پوششی استعاری، صفت "مست" به کار برده است: بشکستن آن روا نمیدارد مست؛ شاعران بعد، این مفهوم را هنجارشکنانهتر بیان کرده اند: خاکم به دهن! مگر تو مستی ربّی؟
مفهوم عصیان در رباعیات خیام، با خود شماری از مفاهیم مرتبط را فراخوان کرده است: حیرت و تردید، پرسش و پرخاش، رنجِ اجتنابناپذیرِ زندگی، اغتنام وقت و شادخواری. همه این عناصر را کمابیش میتوان در اشعار پیش از خیام یا دیوان شاعران همعصر او ردگیری کرد. آنچه شعر خیام را برجسته کرده، انسجام دادن به این تِمها در چارچوب یک منظومه فکری، ریختن آن در قالب یک فرم دلخواه (رباعی) و خلق زبان مناسب با این حالات و معانی است که در نهایت، به ظهور یک صورت هنریِ جدید انجامیده است. به صحنه آمدنِ این وجهِ غالب در رباعیّات خیّام، به دلیل بداعت و یکپارچگیِ نظام صوتی و معنایی آن، "مکتب خیام" را در رباعی فارسی پایهریزی کرد و همه رباعیات مشابه را زیر بیرقِ خیّام گرد آورد.
رباعیات خیام و خیامانههای پارسی: استادسید علی میر افضلی، نشر سخن، ص ۱۵.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش شصت و نُهم:
💢 خانِ دوم
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
** ۲۷ اردیبهشت زاد روز عباس معروفی
خالق سمفونی مردگان
برف شاخه ها را خم کرده بود و در بارشِ بعد حتما می شکستشان. آدم ها هم مثل درخت ها بودند. یک برف سنگین همیشه وجود داشت و سنگینی اش تا بهار دیگر حس می شد. بدیش این بود که آدم ها فقط یک بار می مردند و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود...
#سمفونی_مردگان
#عباسمعروفی
****
راهش را کشید و رفت....
یکباره دیدم دیگر نیست....
نمیدانستم به این روز میافتم...
آخرین حرفش بدجوری توی ذهنم مانده.
. گفت بیمعرفت!
چهجوری عواطف و خاطرات را ...
قورت دادی؟
هستهی آلبالو که نبود!
#عباسمعروفی
#تماما_مخصوص
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
خانهی #فئودور_داستایفسکی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش شصت و هفتم:
💢 به بند کشیدهشدنِ کیکاووس به دستِ دیو سپید
💠گوینده: آرش نعلچگر
💠کانالِیوتوپ: persian poetry
آمیختن مطالب جعلی با مطالب اصلی برای باورپذیر کردن جعلیات به نام بزرگان روش تازه ای است که در فضای مجازی رواج یافته است؛ به گونه ای که جاعلان سخن خود را با سخن بزرگان می آمیزند تا اندیشه و احساسات خود را به مخاطب القا کنند.
نمونه این شیوه جعل سروده زیر است که به فردوسی نسبت داده اند، در حالیکه تنها دو بیت آن از فردوسی است ؛ دو بیت دیگر از افزوده ها به شاهنامه و باقی ابیات جعلی اند.
۱-چو بخت عرب بر عجم چیره گشت،
همه روز ایرانیان تیره گشت!
۲- جهان را دگرگونه شد رسم و راه؛
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه.
۳- ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت؛
ز گُل عطر و معنی ز فرهنگ رفت!
۴- ادب خوار گشت و هنر شد وبال؛
ببستند اندیشه را پرّ و بال!
۵- جهان پر شد از خوی اهریمنی؛
زبان مهر ورزیده و دل دشمنی!
۶- کنون بی غمان را چه حاجت به می؟!
کران را چه سودی از آوای نی ؟!
۷- که در بزم این هرزه گَردانِ خام ،
گناه است در گردش آریم جام .
۸- به جایی که خشکیده باشد گیاه،
هدر دادن آب باشد گناه!
۹- چو باتخت منبر برابر شود،
همه نام بوبکر و عمّر شود!
۱۰- ز شیر شتر خوردن و سوسمار،
عرب را به جایی رسیده است کار،
۱۱- که تاج کیانی کند آرزو!
تفو بر تو ای چرخ گردان! تفو!
۱۲- عرب هر که باشد مرا دشمن است؛
کج اندیش و بدخوی و اهریمن است!
۱۳- دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود!
از بیت نخست تا بیت نُهم به دو دلیل مهم از فردوسی نیست؛ نخست دلیلِ نسخه شناسانه است؛ با نگاهی به دست نویس های کهن و چاپ های شاهنامه فردوسی، هیچ یک از این ابیات را در نسخه ها و چاپ های شاهنامه نخواهیم یافت . دوم دلیل سبک شناسانه است؛ با اندکی دقت در می یابیم که برخی از این ابیات، به ویژه بیتِ آغازین و بیت دوازدهم ، نه تنها از اندیشه فردوسی و روح حاکم بر شاهنامه به دور است، بلکه با زبان ادبی و سبک فردوسی نیز بیگانه است. برای نمونه مصرع دوم بیت پنجم اشکال وزنی دارد و واژگانی همچون: نشئه، عطر، ادب و هدر نیز کاربردی در شاهنامه ندارند.
اما بیت های نُهم و سیزدهم از ابیاتِ اصلی شاهنامه اند.
بیت "چو باتخت منبر برابر کنند،
همه نام بوبکر و عمّر کنند"
از نامه رستمِ فرخزاد به برادرش انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم، ۴۱۷).
بیت "دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود "
از داستان جنگ هاماوران انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، دوم، ۸۲).
بیت های دهُم و یازدهم را هیچ یک از مصحّحان شاهنامه در تصحیح علمی - انتقادیِ خود درون متن نبرده اند؛
از جمله در شاهنامه چاپ مسکو، مصحّحان این ابیات را به حاشیه برده اند .
(شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو ، نهم ، ح ۳۲۲).
دکتر جلال خالقی مطلق نیز در تصحیح خود از شاهنامه فردوسی دو بیت یاد شده را برافزوده دانسته و به حاشیه برده اند.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم ، ح ۴۲۳) .
دکترحیدر زندی
عضو کمپین مبارزه با نشر جعلیات
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
بیست و پنجم اردیبهشتماه زادروز دکتر علیاشرف صادقی، منتخب بیست و پنجمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
آشنایی من و دکتر صادقی به بیش از نیم قرن پیش و به سالهای آغازین دهۀ چهل خورشیدی بازمیگردد. در محوطۀ دانشگاه سوربن، در جوار دیوارها و مجسمۀ سنگی آن، جوان لاغراندامی را دیدم. گفتند فلانی است، جزء دانشجویان بورسیۀ شاگردان اول است، بسیار جدی است و شدیداً طالب علم. غالباً در کتابخانههاست و به دنبال منابع برای رشتۀ زبانشناسی که برگزیده است، از این کلاس به آن کلاس میرود و هیچ فرصتی را برای پیشبرد اهداف تحصیلیاش از دست نمیدهد. در کلاسهای بنونیست همدیگر را میدیدیم و در همان سالها کلاسی را به همراهی او و فیلیپ ژینیو و زندهیاد احمد تفضّلی در محضر دومناش استاد راهنمای دکتری من، متون پهلوی و دینکرد خواندیم.
او با موفقیت از رسالۀ دکتری خود با راهنمایی آندره مارتینه در سال ۱۳۴۶ دفاع کرد و به ایران بازگشت. از آن پس آشنایی من و دکتر صادقی به دوستی انجامید. در گروه زبانشناسی و زبانهای باستانی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران همکار شدیم؛ گروهی که در دانشکدۀ ادبیات به دلیل استادان ارزندهاش بسیار خوش درخشید. دکتر صادقی از آن پس از مسیری که از جوانی در پیش گرفته بود، منحرف نشد و همیشه پژوهشگری ماند وفادار و در خدمت مسائل زبان فارسی.
دوستان ما به خاطر دارند که او همیشه با مدادی کوچک که در جیب دارد نکتههای جالب را با نکتهسنجیهای خاص خودش میبیند، یادداشت میکند و همۀ اینها تبدیل به مقالاتی سودمند میشوند که فهرست بالابلند آن در دسترس همگان قرار دارد.
او زبانشناسی است که ارتباط تنگاتنگ با ادبیات فارسی و ادبیات و زبانهای باستانی ایران دارد و از این نظر در میان زبانشناسان ایران از برتری خاصی برخوردار است و او همۀ این اطلاعات خود را در خدمت زبان فارسی قرار داده است و از این رو در این رشته فرد بسیار موفقی است.
دکتر ژاله آموزگار، عضو شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
[دفترچۀ بیست و پنجمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، اهداشده به دکتر علیاشرف صادقی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۷، ص ۴۴-۴۵]
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🎧 سخنرانی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
در بارهی سعدی و فردوسی
سال ۱۳۸۰
زاد روز دکتر ابوالفضل خطیبی فرخنده باد
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
یک نفس
بی یادِ جانان
بر نمیآید مرا
#فیضکاشانی
یادِ عزیزانِ رفته به خیر🖤
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧