زبان انگلیسی را دقیق و اصولی بیاموزیم. ارائهدهندهی دورهی ناهمزمانِ «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی» - عبدالرضا شهبازی، مترجم و مدرّس زبان انگلیسی @abdorrezashahbazi
🔳متممِ ۲۲ قانونِ اساسی آمریکا
the 22nd Amendment to the US Constitution
طبق متمم ۲۲ (که در سال ۱۹۴۷ به تصویب کنگره رسید و در سال ۱۹۵۱ رسماً به قانون اساسی الحاق و لازمالاجرا شد) هیچ فردی نمیتواند بیش از دو دوره (term) رئیسجمهور آمریکا شود، چه پیوسته (consecutive)، چه گسسته (non-consecutive).
زبان این متمم (مثل باقی قانون اساسی) کاملاً رسمی و حقوقی و تا حدی کهنهنماست.
کمی با زبانِ این متمم کلنجار برویم.
جملهی اول:
No person shall be elected to the office of the President more than twice.
and no person who has held the office of President, or acted as President, for more than two years of a term to which some other person was elected President shall be elected to the office of the President more than once.
no person who has held the office of President,
or acted as President
term to which some other person was elected President
shall be elected to the office of the President more than once
نظر یکی دیگر از دوستان بعد از کار و مطالعهی بخشی از بستهی اول از دورهی ضبطشدهی «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی»
@Englishnutsbolts
◼️Life on Our Planet (2023)
◻️Tom Fletcher
@Englishnutsbolts
نظر یکی دیگر از دوستان بعد از اتمام بستهی نهم از دورهی ضبطشدهی «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی»
@Englishnutsbolts
وقتی میخواهیم بگوییم یک ویژگی یا یک بیماری خاص ارثی است یا در خانواده شایع است (یا در محاوره بگوییم خانوادگی چنین و چناناند) از ترکیبِ
to run in the family
میتوانیم استفاده کنیم.
◽️Twins run in the family, so it didn't surprise us when we heard the news.
دوقلوزایی در خانوادهشان رایج است. بنابراین، وقتی خبر را شنیدیم تعجب نکردیم.
◽️ A love of music definitely runs in the family.
عشق به موسیقی قطعاً در خانوادهشان ارثی است.
◽️Tallness seems to run in the family.
انگار در خانوادهشان قدبلندی ارثی است./ انگار خانوادگی قدبلند هستند.
◽️Plumpness seems to run in the family.
ظاهراً تُپلبودن در خانوادهشان ارثی است./ انگار خانوادگی تُپل هستند.
◽️Does kidney disease run in the family?
آیا در خانوادهی شما بیماری کلیوی شایع است؟/ در خانوادهی شما کسان دیگری هم هستند که بیماری کلیوی داشته باشند؟
◽️We're all ambitious - it seems to run in the family.
ما همگی بلندپروازیم. انگار این ویژگی در خانوادهی ما ارثی است.
◽️We're all a little stubborn. It just runs in the family.
همهی ما کمی کلهشقیم. این دیگه توی خونمونه.
◼️ همانگونه که دیدیم از ترکیب the family استفاده میکنیم، چون معمولاً موقعیت گفتوگو مشخص میکند کدام خانواده را میگوییم.
اما گاهی نیاز است بهطور مشخص بگوییم منظور کدام خانواده است.
◽️Intelligence seems to run in that family.
انگار هوش در آن خانواده ارثی است./ انگار خانوادگی باهوشاند.
◽️Diabetes runs in his family.
دیابت در خانوادهی او شایع است./ دیابت در خانوادهاش ارثی است./ خانوادگی دیابت دارند.
◽️Baldness runs in his family.
کچلی در خانوادهاش ارثی است.
🔳 این ترکیب هم برای ویژگیهای فیزیکی و زیستی و هم برای ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی بهکار میرود.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
اگر فضای مجازی و زندگیِ پرشتابِ امروز ما را در وقت گذاشتن و تمرکز داشتن و حوصله بهخرج دادن برای یادگیری عمیق انگلیسی کمرمق کرده است و همهچیز را بهسرعت و سریع میخواهیم (و طبعاً سرسری!)، پس انتظار نداشته باشیم درست مثل کسی باشیم که وقت میگذارد، تمرکز دارد و حوصله بهخرج میدهد و انگلیسی را عمیق کار میکند.
اگر کسی با حوصله و شکیبایی ساعتها صرف وقت و انرژی میکند و مثلاً رمانِ آرزوهای بزرگِ چالز دیکنز را از روی نسخهی اصلی و خلاصهنشدهاش ورقبهورق با تمرکز میخواند، بپذیریم که فهمش از انگلیسی دهها برابرِ ما عمیقتر شود.
یا ما حوصلهمان را بالا ببریم و وقت و تمرکز اختصاص بدهیم به یادگیری عمیق انگلیسی، یا انتظارتمان را در حدِ عمقِ حوصلهمان پایین بیاوریم.
انتخاب با خودمان است.
متاسفانه هنوز قرص و کپسول و آمپولی ابداع نشده است که با مصرفش، در عین کمحوصلگی و سرسریخوانی، فهممان از انگلیسی بسیار عمیق شود. جز اینکه حفظ چندتا اصطلاح و اسلنگِ پراکنده و چندصدتا واژه و کمی مکالمهی موقعیتی ساده (مثل انگلیسی در سفر) را انگلیسیدانی تلقی کنیم!
با واقعیت آشتی کنیم.
هرچه بکاریم، همانقدر درو میکنیم.
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
به این دو جمله که دو ساختار متفاوت دارند دقت کنید:
1- John is sure to get the job.
2- John is sure that he will get the job.
فکر میکنید بهلحاظ معنایی فرقشان چیست؟
۱- معنیِ جملهی اول، با ساختار to be sure to، این است که جان مطمئناً آن شغل را بهدست خواهد آورد.
در این حالت، نظر خودِ جان مطرح نیست که چقدر مطمئن است یا نیست که به آن شغل خواهد رسید، بلکه شواهد و قرائن بیرونی چنین اطمینانی را نشان میدهند.
۲- معنیِ جملهی دوم، با ساختار to be sure that، این است که خودِ جان اطمینان دارد که آن شغل را بهدست خواهد آورد. ولی ای بسا که در تشخیص خود اشتباه کند.
در این حالت، اطمینان نه از بیرون و عالمِ واقع، که از محاسبه و حس و حالِ درونی فرد است که ایجاد میشود.
چند مثال دیگر:
◽️She is sure to win the game.
او مسلماً بازی را خواهد برد. (اطمینانِ بیرونی و در واقعیت)
◽️She is sure that she will win the game.
او مطمئن است که بازی را خواهد برد. (بنا بر محاسبات شخصیِ خودش، که ممکن است اشتباه باشد.)
➖➖➖
◽️He is sure to pass the test.
او مطمئناً در امتحان قبول خواهد شد. (اطمینانِ بیرونی)
◽️He is sure that he will pass the test.
او مطمئن است که امتحان را قبول خواهد شد. (اطمینانِ درونی)
➖➖➖
◽️She is sure to win the prize.
او مطمئناً جایزه را خواهد برد.
◽️She is sure that she will win the prize.
او مطمئن است که جایزه را خواهد برد.
➖➖➖
◽️The senator is sure to get support from the grassroots.
سناتور مطمئناً حمایت عموم مردم را جلب خواهد کرد.
▪️کلمهی the grassroots بهمعنی مردم عادی و معمولی یا عموم مردم یا تودهی مردم است (در تقابل با رهبران و شخصیتهای خاص).
◽️The senator is sure that he will get support from the grassroots.
سناتور مطمئن است که عموم مردم از او حمایت خواهند کرد.
🔳 هر دو ساختار ممکن است با ساختِ مجهول همراه شوند، ولی در تمایزِ معنایی دو ساختار تغییری ایجاد نمیشود.
برای مثال، دو جملهی بالا را با ساخت مجهول بهترتیب بازنویسی میکنم:
◽️ The senator is sure to be supported by the grassroots.
◽️The senator is sure that he will be supported by the grassroots.
➖➖➖➖➖➖
در ادامه، چند جملهمثال از روزنامهها و شبکهها و وبسایتهای خبری آمده است. سعی کنید تشخیص دهید در هر جمله کدام ساختار بهکار رفته است و بعد، معنیِ کلیِ جمله را بفهمید.
◽️Whereas President Bush probably is sure that he's better than us -- he's probably right, but he does not convey that sense. (CNN)
◽️He is sure to be asked about it at his end-of-year news conference starting at noon (0900 GMT) on Thursday. (Reuters)
◽️David is sure that he has unearthed the victim of an iron-age sacrificial ritual. (The Guardian)
◽️He is sure to enrage many with his assertion that ''it is Americans who bear the lion's share of the responsibility'' for the division of the country. (The New York Times)
◼️A Student's Introduction to English Grammar (2nd edition, 2022)
قبلاً (اینجا) تحلیلیترین و استدلالیترین مرجع دستورزبان انگلیسی را معرفی کردم. و نسخهی پیدیافش را برای دانلود قرار دادم. این کتاب مفصل، همانگونه که آنجا هم گفتم، بیشتر به کار استادان زبان انگلیسی و دستورپژوهان و مدرسان سطوح پیشرفتهی این زبان میآید.
با آگاهی از این که جای خلاصهی سادهترشدهای از این دستور مفصل خالی است، دو مولفِ دانشمند آن دستور، بهکمک مولف سومی، روایتی خلاصهتر (حدود چهارصد صفحه) با زبانی سادهتر از آن کتاب مفصل نوشتند، مخصوص دانشجویان دورهی کارشناسی، تا آنها را هم بهکار آید.
البته منظور از دانشجوی کارشناسی، دانشجوی انگلیسیزبان است یا دانشجوی غیر انگلیسیزبانی که اینزبان را در سطح کاملاً پیشرفته میداند.
این دستور انگلیسیِ دانشجو نخست در سال ۲۰۰۵ بهچاپ رسید و ویراست دومش، با اصلاحات و بهروزرسانیهایی، در سال ۲۰۲۲ منتشر شد (یعنی همان که نسخهی پیدیافش را در بالا میبینید).
امیدوارم، دوستانِ مخاطبش از آن بهرهی کافی را ببرند.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
نظر یکی دیگر از دوستان که چهار بستهی نخست دورهی ضبطشدهی «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی» را تهیه و استفاده کرده است.💐
@Englishnutsbolts
🔳 در انگلیسی (عمدتاً گفتاری) ممکن است بیش از یک پرسشواژه در یک بند (clause) گنجانده شود.
◻️What did you find where?
چی را کجا پیدا کردی؟
◻️Who killed whom?
کی، کی را کشت؟
◻️Who said to do what?
کی گفت که چه کاری انجام شود؟
◻️Who ate what at the restaurant?
کی چه خورد در رستوران؟
◻️How much did you give to whom?
چقدر به کی دادی؟
▪️در فارسی این امکان وجود دارد که دو پرسشواژه بلافاصله پشتِ هم در صدر بند بیایند:
▫️کی کجا رفت؟
در فارسی چنین ساختی دستوری است و مشکلی ندارد ولی در انگلیسی چنین ساختی نادستوری است.
◽️*Who where went?
علامت ستاره در آغاز هر جمله نشاندهندهی نادستوری بودن آن جمله است.
شکل دستوری در انگلیسی این گونه است:
◻️Who went where?
▪️بنابراین، مراقب باشیم تحت تاثیر نحو فارسی در چنین ساختهایی، جملههای نادستوری در انگلیسی نسازیم.
🔳 ممکن است با ترکیب دو جمله، یک جملهی مرکبِ پرسشی با دو پرسشواژه بهوجود بیاید.
مثلاً دو جملهی
When is the meeting?
جلسه چه وقت است؟
و
Where is the meeting?
جلسه کجاست؟
با هم ترکیب شوند و به چنین جملهای برسیم:
◻️When and where is the meeting?
جلسه چه وقت و کجاست؟
در این شکلِ ترکیبی در واقع دو بند داریم که and آنها را از هم جدا کرده است (نه یک بند مثل بخش نخست).
البته اینجا یک آرایش دیگر هم میتوانیم به جمله بدهیم.
بهجای اینکه هر دو پرسشواژه را در آغاز بیاوریم و با یک and از هم جدا کنیم، میتوانیم یکی را در آغاز بیاوریم، جمله را کامل کنیم و در انتها یک ویرگول بگذاریم و بعد از یک and، پرسشواژهی دوم را اضافه کنیم و با افزودن یک علامت پرسشی در انتها، کار را تمام کنیم.
◻️When is the meeting, and where?
یک مثال دیگر:
◻️Where did you go yesterday, and Why?
دیروز کجا رفتی و چرا؟
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
اگر بهلحاظ شخصیتی و روانشناختی در زبان مادری خود (فارسی، ترکی ...) کمحرف باشیم نباید انتظار داشته باشیم به انگلیسی مثل بلبل صحبت کنیم.
اگر در زبان مادری سالی یکبار هم کتابی نمیخوانیم، چگونه انتظار داریم به انگلیسی (که طبعاً نامانوستر است) - مثلاً - هفتهای یک کتاب بخوانیم؟!
اگر در توصیف امور مدام میگوییم «خوب بود» و «بد بود» یا عامیانهتر، «حال داد» و «حال نداد»، چگونه انتظار داریم به انگلیسی که رسیدیم تنوعی شورانگیز از کلمات و ترکیبات را برای وصف حال خود بهکار ببریم؟!
اگر در زبان مادری خود هیچ نظر خاصی نسبت به پیرامون خود و رخدادهای مختلف نداریم و بیشتر شنوندهایم تا گوینده، نباید انتظار داشته باشیم به انگلیسی که رسیدیم دربارهی تقریباً همهی امور داد سخن بدهیم.
اگر در طول زندگی خود یک متن جدی نسبت به هر چیزی ننوشتهایم، چگونه قرار است به انگلیسی که رسیدیم، یکشبه، توانایی نگارشِ ریدینگهایی در حد آیلتس و تافل پیدا کنیم؟!
اگر حرفی برای گفتن و چیزی برای نوشتن نداشته باشیم، در انگلیسی ویلیام شکسپیر و چارلز دیکنز هم که باشیم، دو کلام حرف حساب به این زبان از ما صادر نخواهد شد.
افراد در زبان جدید همان ویژگیهای شخصی و شخصیتی را که در زبان مادری داشتند ادامه میدهند.
اگر قرار بر تغییر باشد، باید ورای زبان رفت و تغییراتی روانشناختی و رفتاری در خود و عادتهای خود پدید آورد.
هرچند برخی ویژگیهای فردی شاید هیچوقت تغییر نکنند یا تغییر چندانی نکنند و همانها هستند که تفاوتهای فردی را بین انسانها - در هر جامعهای - رقم میزنند.
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
اعداد اعشاری (decimals) را چگونه به انگلیسی بخوانیم و بنویسیم؟
◼️هنگامی که سمت چپِ ممیز (point) صفر باشد یعنی بخش صحیح (the whole part) صفر باشد، اینگونه میخوانیم:
◽️0.125 = zero point one two five
▪️همانگونه که میبینید، در بخش اعشاری (the decimal part)، اعداد را بهصورت شمارشی (و نه ترتیبی) و رقم به رقم (digit by digit) میخوانیم.
▪️رایجترین شیوهی خوانش این است. ولی اگر تاکید روی ارزش مکانی (place value)ِ عدد اعشاری باشد، به صورت زیر هم ممکن است خوانده شود.
one hundred twenty-five thousandths
◽️0.5 = zero point five
◽️0.001 = zero point zero zero one
◼️هنگامی که بخش صحیح صفر نباشد، به روش زیر میخوانیم:
◽️3.14 = three point one four
▪️درواقع، تفاوت حالت اول با این حالت فقط در صفر بودن یا نبودن بخش صحیح است.
◽️7.09 = seven point zero nine
▪️در نظر داشته باشید که عددِ بخش صحیح را بهصورت کامل میخوانیم، نه مثل بخش اعشار رقم به رقم.
◽️15.006 = fifteen point zero zero six
◽️100.75 = one hundred point seven five
◽️203.613 = two hundred three point six one three
▪️بخش صحیح را به زبان فنی ریاضی the integer part میگویند.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
قبلاً به اختصار با جملههای اسنادیشده (cleft sentences) بهکمکِ it آشنا شدیم، یعنی همان که به آن It-Cleft هم میگویند (اینجا را ببینید).
در ادامه با نوع دیگری از جملههای اسنادیشده مختصراً آشنا میشویم که به آن Wh-Cleft میگویند که بهکمک آن، برای تاکیدگذاری یا ایجاد تمرکز بر یک بخشِ جمله، از کلماتِ whدار مثلِ what و where و who و when و why استفاده میشود (هرچند بسامد استفاده از what بسیار بیشتر از بقیه است).
به این جمله دقت کنید:
◻️I need a cup of coffee.
یک فنجان قهوه لازم دارم.
در اینجا میخواهیم تاکید یا تمرکز را بر a cup of coffee قرار دهیم، یعنی چیزی که میخواهیم آن را در کانون توجه بیاوریم.
اول یک بند با what درست میکنیم:
What I need
این بخش اول جملهی اسنادیشدهی ما خواهد بود.
بخش دوم همیشه با فعل to be شروع میشود (عمدتاً is یا was). بنابراین، خواهیم داشت:
is a cup of coffee
حالا دو بخش را به هم وصل میکنیم تا جملهی اسنادیشدهی ما تشکیل شود:
◼️What I need is a cup of coffee.
آنچه نیاز دارم یک فنجان قهوه است.
سه مثال دیگر:
◻️She loves painting.
او عاشق نقاشی کشیدن است
👇
◼️What she loves is painting.
آنچه او عاشقش است نقاشی کشیدن است.
◻️They told us the truth.
آنها حقیقت را به ما گفتند.
👇
◼️What they told us was the truth.
آنچه به ما گفتند حقیقت بود.
◻️The professor explained the most challenging part of the theory during yesterday's lecture.
استاد دشوارترین بخش این نظریه را در جلسهی دیروز توضیح داد.
👇
◼️What the professor explained during yesterday's lecture was the most challenging part of the theory.
آنچه استاد در جلسهی دیروز توضیح داد دشوارترین بخش این نظریه بود.
🔳 زمانی که کانون (یا همان بخشی که میخواهیم تاکید کنیم) یک فعل یا عمل است لازم است در انتهای بخش اول از فعل do استفاده کنیم و فعل اصلی بخش دوم را (بعد از فعل to be) بدون to ذکر کنیم.
◻️He finally repaired the old car.
او بالاخره اتومبیل قدیمی را تعمیر کرد.
👇
◼️What he finally did was repair the old car.
آنچه او بالاخره تعمیر کرد اتومبیل قدیمی بود.
▪️دقت کنید که در چنین حالتی، چون زمان جمله با did بیان میشود، فعل repair بدون تصریف گذشته میآید.
چند مثال دیگر:
◻️You should study these materials before the exam.
بهتر است این مطالب را قبل از امتحان مطالعه کنی.
👇
◼️What you should do is study these materials before the exam.
آنچه قبل از امتحان بهتر است انجام دهی مطالعهی این مطالب است.
◻️She has been trying to learn French for years.
سالهاست که دارد تلاش میکند فرانسه بیاموزد.
👇
◼️What she has been trying to do for years is learn French.
آنچه او سالهاست تلاش کرده انجام دهد آموختن فرانسه (بوده) است.
◻️They will announce the results tomorrow.
آنها فردا نتایج را اعلام خواهند کرد.
👇
◼️What they will do tomorrow is announce the results.
آنچه آنها فردا انجام خواهند داد اعلام نتایج است.
🔲 همانگونه که میبینید، از بین کلمات whدار فقط از what مثال آوردهام و از بقیهی آنها نمونهای ذکر نکردم. دلیلش این است که - همانطور که بالاتر اشاره کردم - عمدهی ساختهای Wh-Cleft با what ساخته میشود و در واقع، رایجتر است و از بقیهی آنها خیلی کم چنین ساختی تولید میشود.
🔳 در انتها و برای مرور، یک جمله را نخست به ساخت It-Cleft و سپس به ساخت Wh-Cleft تبدیل میکنم.
◻️The far-right government may put an indirect tax on books.
دولت راستِ افراطی احتمالاً مالیات غیر مستقیمی بر کتاب وضع کند.
👇
◼️ It is the far-right government that may put an indirect tax on books. (It-Cleft)
این دولت راستِ افراطی است که احتمالاً مالیات غیر مستقیمی بر کتاب وضع میکند.
👇
◼️What the far-right government may do is put an indirect tax on books. (Wh-Cleft)
آنچه دولت راستِ افراطی احتمالاً انجام میدهد وضع مالیات غیر مستقیمی بر کتاب است.
▪️البته باید در نظر داشت که هر جملهای را لزوماً نمیشود هم به It-Cleft و هم به Wh-Cleft تبدیل کرد، به دلیل محدودیتهایی که این ساختها دارند.
حتی در جملهمثال بالا هم نقطهی کانونی یا مرکز تاکید در دو جملهی تبدیلی با هم فرق دارد.
🔸آنچه دربارهی جملات اسنادیشدهی It-Cleft و Wh-Cleft گفتم صرفاً در حد آشناییِ کلی بود. این مبحث جزییات بسیاری دارد که در این مختصر نمیگنجد.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
جایگاه both در جمله
کلمهی both، که عمدتاً در نقش پیشمُعرِّف (predeterminer) و مُعرِّف (determiner) ظاهر میشود، هنگامی بهکار میرود که بخواهیم در جملهای مثبت به دو چیز یا دو فرد اشاره کنیم.
ولی برای استفاده از این کلمهی پرکاربرد لازم است جای حضور آن را در جمله دقیقاً بشناسیم و رعایت کنیم.
در ادامه، مروری میکنیم بر جایگاه آن در ساختارهای مختلف:
🔳 میتوانیم از both برای اشاره به دو فرد یا چیز مفرد استفاده کنیم که با and در کنار هم قرار گرفتهاند.
◽️Both his mother and father ...
▪️در چنین حالتی از of استفاده نمیکنیم.
❌Both of his mother and father ...
🔳 زمانی از ترکیب both of استفاده میکنیم که اسم یا گروه اسمی در حالت جمع قرار داشته باشد.
◻️Both of his parents
◻️Both of the players
◻️Both of these jobs
◻️Both of them
▪️نکتهی مهم:
حرف اضافهی of را میتوانیم قبل از اسم یا گروه اسمی حذف کنیم:
◻️Both the players
◻️Both these jobs
ولی نمیتوانیم آن را قبل از ضمیر مفعولی حذف کنیم:
◻️Both you
◻️Both us
درستش این است که بگوییم:
◻️Both of you
◻️Both of us
▪️نکتهی دیگر اینکه میتوانیم حرف تعریف the را بعد از both حذف کنیم:
◻️Both (the) players
◻️Both (the) teams
فقط توجه داشته باشید که حضور the در این ساخت، اشاره را تا حدی مشخصتر و خاصتر میکند (در قیاس با هنگامی که the را بهکار نمیبریم). به بیان دیگر، هر دو حالت (با the یا بدون the) بهلحاظ دستوری درست است ولی بهلحاظ معنایی کمی با هم فرق دارند.
🔳 همیشه both بعد از ضمایر فاعلی و مفعولی میآید.
◻️They both like music.
◻️I'd like to invite you both to dinner.
▪️در مثال دوم میتوان both of you هم گفت، گرچه کمی رسمیتر از you both است.
🔳 جایگاه آن قبل از فعل to be است، اگر این فعل، فعل اصلی جمله باشد و both نیز در آغاز بیاید.
◻️Both of my grandfathers are farmers.
◻️Both Helen's parents are doctors.
▪️اگر both در میانهی جمله بیاید، بعد از فعل to be قرار میگیرد.
◻️His father and mother were both excellent cooks.
🔳 جایگاه both قبل از فعل است اگر فعل to be نباشد.
◻️They both started speaking together.
◻️The two scientists both made the same discovery.
◻️We both loved the movie.
◻️You both need to calm down.
🔳 اگر در کنار فعل اصلی، فعل کمکی هم داشته باشیم (مثل have seen, are working و نظایر اینها)، both بین فعل کمکی و فعل اصلی میآید.
◻️We have both worked in Scotland.
◻️The team have both scored a goal.
◻️They are both coming here.
🔳 در ساخت منفی از both استفاده نمیکنیم.
بنابراین، جملهی زیر غلط است:
❌Both of these methods are not perfect.
بهجای آن از neither استفاده میکنیم:
✅ Neither of these methods is perfect.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
آلبرت اینشتین (۱۹۵۵-۱۸۷۹) چند جملهای به انگلیسی دربارهی نظریهی نسبیتِ خاص از روی نوشتهای میخواند، حدوداً یکسال قبل از مرگش.
احتمالاً بسیاری از افراد بهرغم آشنایی با این فیزیکدان مشهور صدای او را تاکنون نشنیده باشند. در این ویدیوی کوتاه هم صدای اینشتین را میشنوید و هم انگلیسیخوانیِ او را، البته با تهلهجهی غلیظ آلمانی.
متن آنچه را اینشتین میخواند در ادامه ببینید:
"It follows from the Special Theory of Relativity that mass and energy are proved of very different manifestations of the same thing. A somewhat unfamiliar conception for the average man. Furthermore, the equation E=mc² in which energy is quite equal to mass multiplied with the square of the velocity of light showed that very small amounts of mass may be converted into a very large amount of energy and vice-versa. The mass and energy were in fact equivalent. According to the formula mentioned above, this was demonstrated by Cockcroft and Walton in 1932 experiment."
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
این هم از مواردی است که نمیتوان ترجمه کرد (با توجه به فضای این کارتون).
🔳 فعل گروهی turn on اگر برای چراغ و وسایل برقی و الکترونیکی استفاده شود، روشن کردن معنی میدهد.
◾️to turn sth on/ to turn on sth
◽️He turned on his computer and checked his mail.
🔳 وقتی دربارهی انسان بهکار رود، فرد را بهلحاظ جنسی تحریک و برانگیخته کردن، معنی میدهد.
▪️to turn sb on
◽️The way he looked at her really turned her on.
◽️Short men really turn me on.
🔳 اگر این فعل را بهصورتِ
◾️to turn on sb
دربارهی انسان بهکار ببریم، بهمعنی حملهی ناگهانی و غیرمنتظره کردن به کسی، پریدن به کسی، یا کسی را به باد انتقاد گرفتن است.
◽️Peter turned on Jack and screamed, 'Get out of my sight!'
🔹 به جایگاه on در ردیف دوم و سوم دقت کنید.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
در انگلیسی ترکیباتی (برای بیان اندازه و مقدار) هست که صورت جمع دارند، مثلِ
ten days
twenty dollars
five kilometers
و مانند اینها، ولی اندازه یا مقداری را که بیان میکنند در واقع یک کلِ یا واحدِ یکپارچهی انتزاعیِ منفرد است و همین مفهومِ واحدِ منفرد زورش بر صورت جمع میچربد و فعل را مجبور میکند مطابقت مفرد کند نه جمع.
مثلاً
◻️Eight days is a long time to be on your own.
در اینجا ترکیب eight days صورت جمع دارد ولی یک واحدِ منفردِ زمانی را بیان میکند. به همین دلیل، فعل بهجای اینکه are باشد، is است.
یک مثال دیگر:
◻️Twenty dollars seems far too much to pay for a takeaway pizza.
در اینجا نیز، twenty dollars در واقع یک واحد یکپارچهی قیمت یا بها است نه مفهومِ جمعِ بیست دلار.
🔳 برخی مواقع، علاوه بر فعل که با مفهوم واحد و منفردِ این صورتهای جمع مطابقت میکند، ممکن است مُعرِّفی (determiner) هم واردِ جمله شود که بهرغم آنکه با هستههای مفرد میآید ولی در اینگونه موارد با این صورتهای جمع نیز همراه میشود.
◻️That ten days we spent together in Paris was wonderful.
در اینجا، معرفِ that که برای مفردها میآید با صورت جمعِ ten days آمده، درست مانند was که ترکیب ten days را یک واحدِ یکپارچهی مفرد زمانی تشخیص میدهد. یعنی گوینده کل ده روز را یک خاطرهی واحد و تجربهی یکپارچه میبیند.
مثال بیشتر:
◻️Another three eggs is all we need.
اینجا نیز another (که با هستههای مفرد میآید) مثل فعلِ is با شکلِ جمعِ three eggs آمده است.
◻️Those five kilometers are harder than I expected.
در اینجا، five kilometers در ذهن گوینده پنج بخش مجزاست که با هم جمع شده و یک واحد یکپارچهی منفرد نیست (چون هر کیلومتر بهنوبهی خود رنج و سختی بوده). به همین دلیل، ضمیر اشارهی جمع برای آن بهکار رفته و فعل هم are یعنی جمع آمده است.
◾️آیا ممکن است مثلاً five kilometers با فعل مفرد بیاید؟
بله. میتواند.
◻️That five kilometers is the hardest part of the marathon.
در اینجا five kilometers در ذهن گوینده یک بخش (part) یا یک واحد یکپارچه است که دشوارترین قسمت ماراتن محسوب میشود و ضمیر اشارهی مفرد هم برای آن بهکار رفته است.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
فرهنگهای انگلیسی به فارسی معادلهایی مثل مارپیچ، هزارتو، شبکهی پیچدرپیچ، دهلیز تودرتو و از این دست (و حتی لابرینت) برای maze نوشتهاند.
از سوی دیگر، معادلهای پیچدرپیچ، مارپیچ، هزارتو، دهلیز تودرتو و از این دست (و حتی ماز) برای labyrinth برشمردهاند.
همانگونه که میبینید در بین معادلهای این دو کلمه اشتراک و همپوشانی هم میبینیم.
اینجا قصد ندارم احیاناً معادلها را نقد کنم یا معادلهایی را پیشنهاد بدهم.
در این فرسته فقط میخواهم روشن کنم بهلحاظ مفهومی این دو واژه (در واقع این دو پدیده) چه هستند و چه فرقی با هم دارند.
🔳 منظور از maze شبکهای متشکل از مسیرهای مختلفِ تودرتو و شاخهشاخه است. کار فرد این است که بعد از ورود، نهایتاً راه خروج را از این شبکه بیابد.
🔳 منظور از labyrinth شبکهی پیچیدهای است که یک تکمسیر پیوستهی غیر شاخهشاخهی منتهی به مرکز دارد. فرد با طی این تکمسیر پیچدرپیچ نهایتاً به مرکز شبکه میرسد.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
قید effectively دو ردیف معنایی دارد (که با دومی ممکن است کمتر آشنا باشیم):
🔳 ردیف اول معنایی زمانی بهکار میرود که بخواهیم بگوییم هدف یا اهدافِ مد نظر از کاری یا برنامهای بهشکل مطلوب و موثر انجام شود یا میشود.
معمولاً معادلهای «با کارآمدی» و «بهطور موثری» و «بهنحو کارامدی» و از این دست را برای آن بهکار میبریم.
◻️Children have to learn to communicate effectively.
بچهها باید یاد بگیرند بهطور موثری ارتباط برقرار کنند./ بچهها باید یاد بگیرند ارتباطهای کارآمدی داشته باشند.
◻️The tablets work more effectively if you take a hot drink after them.
اگر بعد از مصرف این قرصها نوشیدنی گرمی بخورید، تاثیرشان بیشتر خواهد شد.
◼️در اکثر مواقع، نه لزوماً همیشه، هروقت effectively بعد از فعل اصلی بیاید (بهجز فعل to be)، در ردیف اول معناییاش، یعنی بهطور موثری و ...، معنی میدهد.
🔳 ردیف دوم معنایی effectively زمانی استفاده میشود که شرایط و وقایع بهگونهای پیش رفته است یا پیش میرود که در عمل نتیجه یا نتایجی را به بار آورده است، هرچند رسماً یا صراحتاً گفته نشود.
در واقع، با این قید، نتایج یا پیامدهای قهریِ کاری یا امری را آنگونه که میبینیم یا عیان است ذکر میکنیم.
پرکاربردترین معادل این قید در این ردیف معنایی «عملاً» است، هرچند معادلهای دیگری نظیر «در عمل» و «در واقع» و از این دست هم ممکن است گاه متناسب با فضای جمله استفاده شوند.
◽️Effectively, it has become impossible for us to help.
کمکرسانی ما عملاً ناممکن شده است./ در عمل محال است بتوانیم کمکی بکنیم.
▪️رسماً و صراحتاً نمیگوییم ولی در حقیقت و در واقع، کمکی از دست ما عملاً ساخته نیست.
◻️Most of the urban poor are effectively excluded from politics.
بیشتر فقرای شهری/شهرنشین عملاً از سیاست کنار گذاشته میشوند.
▪️رسماً و صراحتاً گفته نمیشود، ولی در حقیقت و در واقع، این قشر عملاً اجازهی مشارکت در سیاست را ندارند.
چند مثال دیگر:
◻️New threats of violence have effectively torpedoed the peace talks.
تهدیدهای تازه مبنی بر خشونتورزی عملاً مذاکرات صلح را مختل کرده است.
▪️کلمهی torpedo بهمعنیِ اَژدر است، یعنی موشکِ باریکی که کشتی یا زیردریایی شلیک میکند و زیرِ سطح آب حرکت میکند تا به هدف اصابت کند.
این کلمه در حالت فعلی هم بهکار میرود:
▫️[حقیقی] اژدر انداختن به، با اژدر زدن، با اژدر غرق کردن
▫️[مجازی] بر هم زدن، خراب کردن، فلج کردن، مختل کردن، اخلال کردن در
◻️Effectively, we have to start again from scratch.
عملاً باید دوباره از اولِ اول/ از صفر شروع کنیم.
◻️The region was effectively independent.
این منطقه عملاً استقلال داشت.
◻️When Hitler died, the war was effectively over.
هنگامی که هیتلر مرد، جنگ هم عملاً به پایان رسید.
◻️His wife left him when the children were small, so he effectively brought up the family himself.
زنش وقتی که بچهها کوچک بودند ترکش کرد، یعنی این مرد عملاً خودش بچهها را بزرگ کرد.
◻️This effectively means that the government does not agree with the proposals.
این عملاً بدین معنی است که دولت با طرحهای پیشنهادی موافق نیست.
◼️در اکثر مواقع، نه لزوماً همیشه، هروقت effectively در آغاز جمله بیاید، یا قبل از فعل اصلی یا بعد از فعل to be قرار بگیرد، در ردیف دوم معناییاش، یعنی عملاً و ...، معنی میدهد.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
◼️Let It Be (1970)
◽️The Beatles
◽️Paul McCartney
◼️متن ترانه را اینجا ببینید و توضیحاتی دربارهی ترکیب let it be را از اینجا بخوانید.
@Englishnutsbolts
تلفن ثابت را به انگلیسی landline telephone یا به اختصار (که خیلی هم رایجتر است) landline میگویند.
◽️موبایلش خاموشه. به تلفن ثابتش زنگ میزنم.
Her cell phone's turned off. I'll try her on her landline.
☚ معنی تحتاللفظی جملهی دوم این است که تلاش میکنم ببینم موفق میشوم از طریق تلفنِ ثابتش با او حرف بزنم یا نه.
☜ به حرف اضافهی on در جملهی دوم دقت کنید.
◽️این شرکت ۱۷ میلیون مشتری (= مشترک) محلی (یا منطقهای)ِ تلفن ثابت دارد.
This carrier has 17 million local landline customers.
☚ کلمهی carrier علاوه بر شرکت خدماتدهی تلفن و اینترنت (خصوصاً در انگلیسی آمریکایی)، چند معنی دیگر هم دارد، از جمله:
- شرکت حمل و نقل، شرکت مسافربری
- انسان یا حیوانی که ناقل یک بیماری باشد، ناقل
- ناو هواپیمابر (an aircraft carrier)
- [در ترکیب] - بَر،
مثلِ
نفربرِ زرهی
an armored personnel carrier
یا
an armored troop carrier
◽️آن موقع خانهام. میتوانی به تلفن ثابتم زنگ بزنی.
I'll be at home, so you can call me on the landline.
◽️به تلفن ثابتت زنگ میزنم، ارزانتره.
I'll call you back on the landline, it's cheaper.
◽️شمارهی ثابتِ من ... است.
My landline number is ... .
◽️هزینهی زنگ زدن به موبایل با تلفن ثابت ... .
The cost of calling a cell phone from a landline ... .
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
اعداد کسری (fractions) را چگونه به انگلیسی بخوانیم و بنویسم؟
◾️هنگامی که صورت (numerator) عددِ 1 باشد، مخرج (denominator) را بهشکل عدد ترتیبیِ مفرد میخوانیم.
◽️1/8 = one eighth
در اینجا eighth شکل مفرد دارد.
◾️اگر صورت، بیش از 1 باشد، مخرج را بهشکل ترتیبی جمع میآوریم.
◽️2/5 = two fifths
◽️3/7 = three sevenths
◽️11/16 = eleven sixteenths
◾️هر وقت عدد کسری را به شکل اسم بهکار میبریم نیازی نیست بین دو کلمهی آن خط تیرهی کوتاه بگذاریم.
◽️One eighth of the cake is left.
ولی هرگاه بهشکل صفتی استفاده کنیم، دو کلمه را با خط تیرهی کوتاه بههم وصل میکنیم.
◽️a one-eighth chance
◾️برخی کسریها بهشکلی اصطلاحی خوانده میشوند (یعنی بهشکل ریاضیاتیِ بالا خوانده نمیشوند).
◽️1/2 = a half/ one half
◽️1/4 = a quarter / one quarter
◽️3/4 = three quarters
◾️اگر صورت کسر 1 باشد، فعل را بهشکل مفرد بهکار میبریم.
◽️One fifth of the city was flooded.
◽️One third of my salary goes to rent.
🔸اگر دربارهی شمار افراد یا چیزها صحبت میکنیم، فعل جمع میآید، هرچند صورت کسر 1 باشد.
◽️A fifth of the students are from abroad.
◽️One third of the glasses are broken.
◾️اگر صورتِ کسر 2 یا بیش از 2 باشد، فعل را بهشکل جمع بهکار میبریم.
◽️Two thirds of the players are here.
🔹برای اوزان و مقادیر فعل مفرد بهکار میبریم.
◽️Three quarters of a ton is too much.
◽️3/6 kilometers is about two miles.
🔹 برای اسامی جمع (collective noun) مانند team, family, class, committe, audience, crowd, staff, jury, panel, crew فعل مفرد بهکار میبریم هرچند صورت کسر بیش از 1 باشد.
◽️Three quarters of the class is absent.
◽️Two thirds of the audience was present.
◾️هنگامی که کسر کمتر از یک واحد باشد، قبل از اسم، حرف اضافهی of را بهکار میبریم.
◽️three quarters of an hour
◽️five sixths of a kilometer
◽️a quarter of the actors
▪️کلمهی half همیشه تابع این قاعده نیست.
◽️half an hour
◽️half (of) the politicians
▪️حرف a قبل از half را میتوانیم حذف کنیم جز اینکه قبل از آن عدد کاملی بیاید.
◽️two and a half
◾️هنگامی که مجموع ترکیبِ کسری بیش از 1 باشد (یک عدد کامل بهاضافهی یک کسر)، اسم معمولاً بهشکل جمع میآید.
◽️one and a half hours
◽️six and three quarters kilometers
◾️در صورتی که عدد کسری ترکیبی پیچیده با رقمهای زیاد باشد، برای خواندن آن از over استفاده میکنیم.
◽️213/411 = two hundred and thirteen over four hundred and eleven
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
به این جمله دقت کنید:
◽️John broke the vase.
جان گلدان را شکست.
یکی از شیوههای پرکاربرد برای تاکید گذاشتن روی فاعل یعنی John استفاده از ساختِ جملهی اسنادیشده (cleft sentence) است، یعنی یک بند واحد را به دو بند تقسیم کنیم:
◽️It was John who broke the vase.
این جان بود که گلدان را شکست.
تحلیل:
جملهی اصلی ما یک بند واحد بود:
John broke the vase.
عملیات اسنادیشدگی موجب شد بند واحد ما تبدیل به دو بند شود.
بند اصلی: It was John
بند موصولی: who broke the vase
در این عملیات، برای اینکه تمرکز را روی John قرار دهیم یک فاعل تهی (dummy subject) قرار میدهیم (یعنی it) و باقی اطلاعات جمله را بعد از ضمیر موصولی (who) قرار میدهیم.
در واقع، در این عملیات نحوی هیچ اطلاعات تازهای به جمله اضافه نکردیم ولی کار بسیار مهمی انجام دادیم و آن، تاکید گذاشتن روی فاعل جمله یعنی John بود.
خب، حالا فرض کنید قرار است تمرکز را روی مفعول یعنی the vase قرار دهیم. جملهی اسنادیشدهی ما خواهد بود:
◽️ It was the vase that John broke.
این گلدان بود که جان شکست.
تحلیل:
جملهی اصلی را که یک بند واحد بود به دو بند تقسیم کردیم.
بند اصلی: It was the vase
بند موصولی: that John broke
دو مثال دیگر:
◽️Mary bought the book. (جملهی اولیه)
مری کتاب را خرید.
◾️It was Mary who bought the book. (تمرکز روی فاعل)
این مری بود که کتاب را خرید.
◼️It was the book that Mary bought (تمرکز روی مفعول)
این کتاب بود که مری خرید.
➖➖➖➖➖
◻️They fixed the car yesterday. (جملهی اولیه)
آنها دیروز اتومبیل را تعمیر کردند.
◼️ It was they who fixed the car yesterday. (تمرکز روی فاعل)
این آنها بودند که دیروز اتومبیل را تعمیر کردند.
▫️در انگلیسی رسمی در اینجا they را بهکار میبریم ولی در انگلیسی غیررسمی و محاوره ضمیر مفعولی them را بهکار میبریم، گرچه چندان دستوری نیست.
(It was them who fixed the car yesterday.)
◼️It was the car that they fixed yesterday. (تمرکز روی مفعول)
این اتومبیل بود که آنها دیروز تعمیر کردند.
🔳 آنچه تا اینجا مختصراً گفتم جملهی اسنادیشده بهکمک it است که آن را It-Cleft هم میگویند.
نوع دیگری از این ساخت Wh-Cleft است که آن را در اینجا توضیح دادهام.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
🔳چهار ستون دستور زبان انگلیسی
این چهار منبع بیشتر مناسبِ استادان زبان انگلیسی و مدرّسان سطوح پیشرفتهی این زبان است.
(از منبع چهارم (۲۰۰۶) زبانآموزان سطح کاملاً پیشرفته انگلیسی هم میتوانند بهرهمند شوند.)
◻️A Comprehensive Grammar Of The English Language (1985)
◻️Longman Grammar of Spoken and Written English (1999)
◻️The Cambridge Grammar Of The English Language (2002)
◻️Cambridge Grammar Of English (2006)
◾️با لمس هایپرلینکها میتوانید کتابها را دانلود کنید.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts