زبان انگلیسی را سریع و آسان بیاموزید! اصطلاحات،مکالمه،داستان،نکات گرامی،لغات همراه با فایل های صوتی و کلیپ های آموزشی. T.me/Englishagency ارتباط با آدمین جهت تبادل،ترجمه،تدریس در فضایمجازی و تبلیغات با قیمت مناسب. @a_a_m1401
💢listening
🔶6 Minute English
🔶Talk about taking risks
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Conversation
⭕️ It keeps burning 🧑👨🦰
👉Part 1
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢How to Write a Compare and Contrast Essay | Advance Writing
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Short Story 😅😅
✴️Learning from teacher
آموختن از معلم
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Fun 😄
Mommy , my teacher wants...
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Conversation 🧑👨
⭕️ What have you been doing?
👉 Part 1
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢 sentences
Is he taller than me ? ......
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢نسبت های فامیلی
🔸Brother in law
🔸برادر شوهر / برادر زن
🔸Sister in law
🔸خواهر شوهر/ خواهر زن
🔸Mother in law
🔸مادرشوهر/ مادرزن
🔸Father in law
🔸پدر شوهر/ پدر زن
🔸Daughter in law
🔸عروس
🔸Son in law
🔸داماد
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Short story
✴️Love and Time
عشق و زمان
👉 Once upon a time, there was an island where all the feelings lived: Happiness, Sadness, Knowledge, and all of the others, including Love. One day it was announced to the feelings that the island would sink, so all constructed boats and left. Except for Love.
روزی روزگاری، جزیره ای بود که تمام احساسات در آنجا زندگی می کردند. شادی ، غم ، دانش و همچنین سایر احساسات مانند عشق. یک روز به احساسات اعلام شد که جزیره غرق خواهد شد. بنابراین همگی قایق هایی را ساختند و آنجا را ترک کردند. بجز عشق.
Love was the only one who stayed. Love wanted to hold out until the last possible moment.
When the island had almost sunk, Love decided to ask for help.
عشق تنها حسی بود که باقی ماند. عشق خواست تا آخرین لحظه ممکن مقاومت کند. وقتی جریزه تقریبا غرق شده بود، عشق تصمیم گرفت تا کمک بخواهد
Richness was passing by Love in a grand boat. Love said,
"Richness, can you take me with you?"
ثروت در قایقی مجلل در حال عبور از کنار عشق بود
عشق گفت: می توانی من را هم با خود ببری؟
Richness answered, "No, I can't. There is a lot of gold and silver in my boat. There is no place here for you."
ثروت جواب داد: در قایقم طلا و نقره زیادی هست و جایی برای تو وجود ندارد
Love decided to ask Vanity who was also passing by in a beautiful vessel. "Vanity, please help me!"
"I can't help you, Love. You are all wet and might damage my boat," Vanity answered
عشق تصمیم گرفت از غرور، که او هم سوار بر کشتی زیبایی از کنارش در حال عبور بود در خواست کمک کند
-"غرور، لطفا کمکم کن"
غرور جواب داد:"عشق، من نمی توانم کمکت کنم . تو خیس هستی و ممکن است به قایقم آسیب برسانی"
Sadness was close by so Love asked, "Sadness, let me go with you."
"Oh . . . Love, I am so sad that I need to be by myself!"
غم نزدیک بود ، بنابراین عشق در خواست کمک کرد،" اجازه بده همراهت بیایم"
غم جواب داد:" اه...عشق من خیلی غمگینم و نیاز دارم تنها باشم"
Happiness passed by Love, too, but she was so happy that she did not even hear when Love called her.
شادی هم از کنار عشق گذشت و بقدری شاد بود که حتی صدای در خواست عشق را نشنید
Suddenly, there was a voice, "Come, Love, I will take you." It was an elder. So blessed and overjoyed, Love even forgot to ask the elder where they were going. When they arrived at dry land, the elder went her own way. Realizing how much was owed the elder,
Love asked Knowledge, another elder, "Who Helped me?"
ناگهان صدایی به گوش رسید،" بیا عشق، من تو را همراه خود خواهم برد" صدا، صدای پیری بود. عشق درود فرستاد و به حدی خوشحال شد که فراموش کرد مقصدشان را بپرسد. وقتی به خشکی رسیدند، پیری راه خودش را در پیش گرفت.عشق با علم به اینکه چه قدر مدیون پیریست از دانش که مسنی دیگر بود پرسید: "چه کسی نجاتم داد؟ "
"It was Time," Knowledge answered.
"Time?" asked Love. "But why did Time help me?"
Knowledge smiled with deep wisdom and answered, "Because only Time is capable of understanding how valuable Love is.
دانش جواب داد:" زمان بود
عشق پرسید:" زمان؟ اما چرا نجاتم داد؟
دانش با فرزانگی خاص و عمیقی لبخند زد و جواب داد: " زیرا تنها زمان است که توانایی درک ارزش عشق را داراست.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢میخوایم بگیم من از چیزی بیش از حد خسته و بیزار شدم 👇👇
🔸I'm sick and tired of ......
🔸I'm sick and tired of working the same tasks every day.
👈یا میتونید کوتاه ترش رو استفاده کنید
🔸I'm sick of .....
🔸I'm sick of Tom .
🔸I'm sick of listening to that music .
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Vocabulary
⭕️The difference between
arrive in & arrive at
👈اگر مقصد یک مکان کوچک و محدود مثل اداره,هتل,بیمارستان, بانک, ساحل و ... است، از حرف اضافه at استفاده کنید.
🧑🦰چه زمانی به اداره پست می رسی؟
🧑🦰When do you arrive at the post office.
👈اگر مقصد یک شهر بزرگ، کشور، قاره یا هر جای بزرگ تری هست، ازحرف اضافه in استفاده کنید.
🧑🦳 من ساعت ۵ به تهران خواهم رسید.
🧑🦳I will arrive in Tehran at five.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Grammar
👈 اگر بخواهیم در مورد فواصل، دوره های زمانی، مبالغ پول و امثال اینها در مفهوم یک واحد صحبت کنیم، از افعال مفرد استفاده می کنیم.
🧑🦰Three miles is too far to walk.
🧑🦰سه مایل برای پیاده روی مسافت زیادیه.
🧑🦳Ten dollars is a high price to pay.
🧑🦳ده دلار مبلغ زیادیه.
‼️در دو مثال بالا کل مسافت و مبلغ مد نظر است. ولی اگر تعداد اجزاء مد نظر باشد، از فعل جمع استفاده می کنیم.
🧑Ten dollars were scattered on the table.
🧑اسکناس های ده دلاری روی میز پخش شده بودند.
👈در مثال بالا تعدادی اسکناس مدنظر است.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Conversation
⭕️ It keeps burning
👉Part 1
👉A. Listen and practice.
🧑Ms. Lock : Hello
👨🦰Mr. Burr : Hello, Ms. Lock. This is Jack Burr.
🧑Ms. Lock : Uh, Mr. Burr...
👨🦰Mr. Burr : In Apartment 305.
🧑Ms. Lock : Oh yes. What can I do for you? Does your refrigerator need fixing again?
👨🦰Mr. Burr : No, it 's oven this time.
🧑Ms. Lock : Oh, so what 's wrong with it?
👨🦰Mr. Burr : Well, I think the temperature control needs to be adjusted. The oven keeps burning everything I try to cook.
🧑Ms. Lock : Really? Ok. I 'll have someone look at it right now.
👨🦰Mr. Burr : Thanks a lot, Ms. Lock.
🧑Ms. Lock : Uh, by the way, Mr. Burr, are you sure it 's the oven and not your cooking
🧑خانم لاک : سلام
👨🦰آقای بِر : سلام، خانم لاک . جک بِر هستم.
🧑خانم لاک : اوه، آقای بِر ...
👨🦰آقای بِر : در آپارتمان 305.
🧑خانم لاک : بله. چه کاری میتونم براتون انجام بدهم؟ دوباره یخچال باید تعمیر شود؟
👨🦰آقای بِر : نه، اینبار فر مشکل داره.
🧑خانم لاک : آه، چه مشکلی پیش آمده؟
👨🦰آقای بِر : خب، فکر کنم کنترل درجه حرارت باید تنظیم شود. فر دائم هر چیزی که میخواهم بپزم را می سوزاند.
🧑خانم لاک : واقعا؟ بسیار خب. همین الان یکی رو میفرستم که بررسی کنه.
👨🦰آقای بِر : خیلی ممنون، خانم لاک.
🧑خانم لاک : اوه، به هر حال، آقای بِر، شما مطمئنید که آشپزی تون ایرادی نداره؟
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Vocabulary
👈اسامی پرندگان
👉Part 1
📒eagle عقاب
📒canary قناری
📒dove کبوتر، فاخته، قمری
📒condor کرکس آمریکایی
📒sparrow گنجشک
📒finch سهره
📒hawk شاهین، قوش
📒jay زاغ کبود
📒pigeon کبوتر
📒kingfisher مرغ ماهیخوار
📒crow کلاغ
📒nightingale بلبل
📒falcon باز، قوش، شاهین
📒pelican پلیکان
📒owl جغد
📒quail بلدرچين
📒goose غاز (ماده)
📒robin سینه سرخ
📒hummingbird مرغ مگس خوار
📒starling سار
📒vulture کرکس
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢اگر بخوایم بگیم زشته یا توهین آمیز که...
🔸It’s offensive to disrespect our tutor.
🔸زشته که به استادمون بی احترامی کنیم.
🔸It’s offensive to fire him.
🔸زشته که اخراجش کنیم.
🔸It’s offensive to mock others.
🔸زشته که دیگران رو مسخره کنیم.
🔸It’s offensive not to call him.
🔸زشته که بهش زنگ نزنی.
🔸It’s offensive not to go to the party.
🔸زشته که به جشن نری .
👈چند مثال مشابه:
🔸It’s rude to ignore her.
🔸بیادبانهست که نادیدهاش بگیری.
🔸It’s unfair to blame him.
🔸بیانصافیه که او را سرزنش کنی.
🔸It’s wrong to lie.
🔸دروغ گفتن اشتباهه.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Short story 😅😅
✴️Learning From Teacher
آموختن از معلم
👉Eight-year-old Sally brought her report card home from school.
Her marks were good...mostly A's and a couple of B's.
سالی 8 ساله كارنامه اش را آورد خونه . نمره هایش خوب بود اكثر نمره آ و چند تا بی
However, her teacher had written across the bottom: "Sally is a smart little girl, but she has one fault. She talks too much in school.
I have an idea I am going to try, which I think may break her of the habit."
با این حال معلمش پایین برگه نوشته بود: سالی دختربچه باهوشیه ولی یه عیب داره او توی كلاس خیلی حرف می زنه
نقشه ای دارم كه می خواهم امتحان كنم. شایداین عادت از سرش بیرون بره
Sally's dad signed her report card, putting a note on the back:
"Please let me know if your idea works on Sally because I would like to try it out on her mother."
پدر سالی زیر برگه را امضا كرد و پشتش اینطور نوشت:
اگه نقشه تون گرفت لطفا به منم اطلاع بدهید چون می خواهم روی مادر سالی هم امتحان كنم.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢انواع میوه ها
🔸خرمالو : Persimmon
🔸سیب : Apple
🔸پرتغال : Orange
🔸انار : Pomegranate
🔸نارنگی : Tangerine
🔸هلو : Peach
🔸هندوانه : Water Melon
🔸خربزه : Melon
🔸سنجد : Elaeangus
🔸توت سیاه : Red Mulberry
🔸توت سفید : White Mulberry
🔸زالزالک :Common Hawthorn fruit
🔸عناب : Jujube
🔸گریپ فروت : Grapefruit
🔸 بالنگ : Citron
🔸غوره : Sour grapes
🔸انجیر : Fig
🔸چغاله بادام : Green almond
🔸 ازگیل : Medlar
🔸طالبی : Cantaloup-Muskmelon
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢وقتی میخواهید بگید چیزی روتون تاثیر گذاشته میتونید بگید:👇👇
🔸... impress me
🔸...motivated me
🔸...move me
🔸...disturb me
🔸... touched me deeply
🔸... had an effect on me
🔸...affected me
🔸...influence me
👨🦰His speech really impressed me.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Conversation
⭕️What have you been doing?
👉Part 1
👉A. Listen and practice.
👨Pete : Hey, Gina...I haven't seen you in ages. What have you been doing lately?
🧑Gina : Nothing exciting. I 've been working two jobs for the last six month.
👨Pete : How come?
🧑Gina : I 'm saving up money for a trip to Morocco.
👨Pete : Well, that 's exciting.
🧑Gina : Yeah. It is. What about you?
👨Pete : Well, I 've only been spending money. I 'm pursuing a full- time modeling career.
🧑Gina : Really? How long have you been modeling?
👨Pete : Since I gratuated. But I haven't been getting any work. I need a job soon. I 'm almost out of money.
الف : گوش کنید و تمرین کنید
👨پت : هی جینا...سالهاست ندیدمت. این روزها چه کار میکنی؟
🧑جینا : خبر جالبی نیست. در شش ماه گذشته دو شغل داشتم.
👨پت : چرا؟
🧑جینا : برای سفر به مراکش پول پس انداز میکنم.
👨پت : جالبه.
🧑جینا : آره. تو چی؟
👨پت : من فقط پول خرج کردم. دنبال یه کار تمام وقت به عنوان مدل میگردم.
🧑جینا : جدی؟ چه مدته که مدل هستی؟
👨پت : از وقتی که درسم تمام شد"فارغ التحصیل شدم". کار دیگه ای انجام ندادم. خیلی زود به کار نیاز دارم. تقریبا بی پول شدم.
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Collocations with "Soft"
👈لغت "soft" به معنی نرم میباشد.اما اگر این واژه با واژه های دیگر ترکیب شود معنی متفاوتی را ارائه میدهد.
🔸Soft soil. خاک نرم
🔸Soft music. موسیقی ملایم
🔸Soft loan. وام کم بهره
🔸Soft fruit. میوه ی بی هسته
🔸Soft landing. فرود آرام
🔸Soft drink. نوشابه ی غیر الکلی
🔸Soft person. شخص بی عرضه
🔸Soft hearted. دل نازک
@Englishagency
🍃🍃
با تبلیغات برتر جذب عالی رو امتحان کن🤗😍
جهت رزرو تبلیغات پیام بدید
👇👇👇👇
@a_a_m1401
🍃🍃
💢Short Story
✴️Love & Time
عشق و زمان
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Can you name all these shoe styles?
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢حرف D چه موقع صدای ج می دهد ؟
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢۶ عبارت کاربردی با فعل " keep "
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢اصطلاحات در بانک
🧑🦰I would like to open an account.
🧑🦰Here is my passport.
🧑🦰And here is my address.
🧑🦰I want to deposit money in my account.
🧑🦰I want to withdraw money from my account.
🧑🦰I want to pick up the bank statements.
🧑🦰I want to cash a traveller’s cheque /check
🧑🦰What are the fees?
🧑🦰Where should I sign?
🧑🦰I’m expecting a transfer from Germany.
🧑🦰Here is my account number
🧑🦰Has the money arrived?
🧑🦰I want to change money.
🧑🦰I need US-Dollars.
🧑🦰Could you please give me small notes / bills (am.)?
🧑🦰Is there a cashpoint / an ATM (am.)?
🧑🦰How much money can one withdraw?
🧑🦰Which credit cards can one use?
🧑🦰من می خواهم یک حساب باز کنم.
🧑🦰این پاسپورت من است.
🧑🦰و این آدرس من است.
🧑🦰من می خواهم پول به حسابم واریز کنم.
🧑🦰من می خواهم از حسابم پول برداشت کنم.
🧑🦰من می خواهم موجودی حسابم را بگیرم.
🧑🦰من می خواهم یک چک مسافرتی را نقد کنم.
🧑🦰مبلغ کارمزد چقدر است؟
🧑🦰کجا را باید امضا کنم؟
🧑🦰من منتظر یک حواله بانکی از آلمان هستم.
🧑🦰این شماره حسابم است.
🧑🦰پول رسیده است؟
🧑🦰من می خواهم این پول را به ارز دیگری تبدیل نمایم.
🧑🦰من به دلار آمریکا نیاز دارم.
🧑🦰لطفآ اسکناس های ریز به من بدهید.
🧑🦰آیا اینجا دستگاه عابر بانک وجود دارد؟
🧑🦰چه مقدار پول می توان برداشت نمود؟
🧑🦰ازکدام کارت های اعتباری میتوان استفاده کرد ؟
@Englishagency