قصه ها و داستان ها برای بیدار کردن ما از خواب نوشته شده اند، ولی ما یک عمر از آنها برای خوابیدن استفاده کرده ایم . . . 🔴ارتباط با مدير كانال :↙️ @salmanzadeh57 🔴تبلیغ وتبادل:↙️ https://t.me/DS_RS_ADS
🌸🍃🌸🍃
در حضور خدا این همه گناه کردیم و مستی.....
حالا وقتشه که برگردیم و سر فرود بیاریم و بگیم:↶
إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي، فَاغْفِرْ لِي
من بر خودم ستم کردم، تو از من در گذر
سوره قصص، آیه ۱۶
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
داستان واقعی نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج:
اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم...
کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود.
قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند امام زمان تا رفاقت را در حقش تمام کنند. چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان
دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست
بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم
برداشتی آزاد از سخنان استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#نیایششبانه
خدایا!....
از خیمهگاه رحمتت بیرونمان مکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز .
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
خدای من!....
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم
که تو تکیهگاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش،
آنچنان تجلی کردهای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده
نگاه خود را از ما مگیر...
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
این گفتگوی تاریخی و تامل بر انگیز ما بین (نا)پدری حضرت ابراهیم و حضرت ابراهیم
و در این کتاب(قرآن) به یاد ابراهیم بپرداز - زیرا او پیامبری بسیار راستگو بود.
چون به پدرش گفت :
پدر جان ، چرا چیزی را که نمی شنود و نمی بیند و از تو چیزی را دفع نمی کند می پرستی ؟
ای پدر ، به راستی مرا از دانش آمده که تو را نیامده است .
پس ، از من پیروی کن تا تو را به راهی راست هدایت نمایم .
پدر جان شیطان را مپرست ، که شیطان (خدای)رحمان را عصیان گر است .
پدر جان ، من می ترسم از جانب رحمان عذابی به تو رسد و تو یار شیطان باشی .
گفت :
(پدرش در جواب گفت) :
ای ابراهیم ، آیا تو از خدایان من متنفری ؟
اگر باز نایستی تو را سنگسار خواهم کرد ؛
و برو برای مدتی طولانی از من دور شو .
ابراهیم (ع) گفت :
سلام علیکم(=درود بر تو باد) ، به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می خواهم ، زیرا او همواره نسبت به من پرمهر بوده است .
و از شما و آنچه غیر خدا می خوانید کناره می گیرم و پروردگارم را می خوانم .
امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم .
و چون از آنها و از آنچه به جای خدا می پرستیدند کناره گرفت ، اسحاق و یعقوب(اسرائیل) را به او عطا کردیم و همه را پیامبر گردانیدیم .
و از رحمت خویش به آنان ارزانی داشتیم ، و ذکر خیر بلندی برایشان قرار دادیم .
سوره مریم آیات ۴۱تا۵۰
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
آیا شخص میفهمد که مرده است؟؟
برخی میفهمند که مرده اند و برخی در بهت ناگهانی به سر میبرند مثل کسی که دچار شوک شده و تا مدتی وضعیت خود را نمی فهمد «فَتَبهَتُهُم بَغتَةً».
این گروه یک دفعه میبینند صحنه عوض شد اما نمی فهمند مرده اند. مدتها میگذرد تا این را بفهمند، برای همین به میّت تلقین داده میشود.
در جریان مرگ کسانی که روحشان به کمال رسیده و انتقال و هجرت خود را تحت اشراف علمی خویش قرار میدهند، انتقال خود را به عالم آخرت میفهمند اما کسانی که از هجرتها و انتقالات خود غافلند نمی فهمند که به عالم آخرت سفرکرده اند مگر وقتی که تمام تعلقات دنیایی رخت بربندد و کاملاً صحنه برزخ برای آنها شناخته شود. در این موارد پس از مرگ، مدتها طول میکشد تا فرد بفهمد که مرده است. درست مثل حالت خواب، که شخص وقتی میخوابد و خواب میبیند نمی داند که در حال خواب دیدن است. کما اینکه موارد قلیلی برای برخی افراد پیش میآید که در حال خواب متوجه اند که خواب میبینند.
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
خدا را فراموش نکنیم
در آغاز هر روز و هنگام شروع به كار و تصميمگيرى...
و در پايان هر روز و هنگام جمعبندى و نتيجهگيرى....
باید پیوسته به یاد خدا باشیم
این سفارش خودِ خدا به ماست؛
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ
و پروردگارت را از روى خوف وتضرّع، آهسته و آرام در دل خود و در هر صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش.
سورهاعرافآیه۲۰۵
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#پنج_قانون_خوشبختی
پنج قانون
خوشبختی را به خاطر بسپارید:
۱-قلبتان را از نفرت پاک کنید.
۲-ذهنتان را از نگرانی ها دور کنید.
۳-ساده زندگی کنید.
۴-بیشتر ببخشید.
٥-کمتر توقع داشته باشید
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
بخند
تا عادت کنی به خندیدن
دنیا اونقدر هم
که فکر میکنی جدی نیست
به اندازه تمام
دلخوشی هایی که
به اطرافیانت میدهی
به خودت شادی هدیه کن شادی و نشاط
حق توست.
تمام کسانی که شاد هستند، پیروز خواهند شد.
باید شادیها را تقسیم نمود
خوشبختی ارزش دو برابر شدن دارد
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
در جنگی که میان لشکر اسلام و روم صورت گرفت عبداللّه بن حذافه که از یاران و فرماندهان دلاور پیامبر(ص)
بود به همراه گروهی دیگر اسیر شدند و آنها را به نزد قیصر روم بردند.
قیصر روم به او گفت: آئین مسیحیت را بپذیر وگرنه تو را در دیگ جوشان میاندازم.
عبداللَّه گفت: مسیحی نمیشوم.
قیصر دستور داد دیگی آوردند و بر آتش گذاردند و در آن روغن زیتون ریختند تا به جوش آمد آنگاه به یکی از مسلمانان اسیر گفت: مسیحیت را بپذیر! او که از پیشنهاد قیصر سرباز زد دستور داد وی را در آن دیگ انداختند و گوشت از استخوانهای او جدا شد.
آنگاه به عبداللَّه گفت: مسیحی شو وگرنه تو را هم در دیگ خواهم انداخت. او هم پیشنهاد قیصر را نپذیرفت و دستور داد وی را در دیگ اندازند. عبداللَّه در این هنگام گریه کرد. گفتند: او گریه و بیتابی میکند. قیصر گفت: او را برگردانید. وقتی او را برگرداندند گفت: من از اینکه در دیگ میافتم گریه نمیکنم بلکه بهخاطر این میگریم که چرا به اندازه موهای بدنم جان ندارم که در راه خدا فدا کنم!
قیصر از این سخن در شگفتی فرو رفت و علاقمند شد او را آزاد کند. سپس به عبداللَّه فرمانده رزمندگان گفت: سر مرا ببوس تا تو را آزاد کنم.
عبداللَّه گفت: نمیبوسم.
قیصر گفت: مسیحی شو تا دخترم را به عقد تو در آورم و حکومتم را با تو تقسیم نمایم.
عبداللَّه نپذیرفت.
قیصر گفت: سر مرا ببوس تا تو و هشتاد نفر از مسلمانان اسیر را آزاد کنم عبداللَّه که دید آزادی مسلمانان در کار است پیشنهاد سلطان را پذیرفت و با هشتاد نفر از مسلمانان آزاد شد.
امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمود:
مَنْ سَلا عَنْ مَواهِبِ الدُّنیا عَزَّ.
کسی که از بخششهای دنیا بگذرد عزیز میشود.
اسدالغابهج۳ص۱۴۳
#غررالحکم
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
امام علی علیه السلام فرمودند:
اگر نمازگزار میدانست كه چه هالهای از جلالتِ خدا او را فرا میگیرد،
دوست نداشت كه سر از سجده بر دارد.
#الخصالمنتخبمیزانالحكمة۳۲۶
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
امام باقر علیه السلام فرمودند:
بندهی خدا همواره بین این سه امر است:↶
قضا،
نعمت
گرفتاری،
در هنگام گرفتاری، باید صبر کند؛
در هنگام قضاء، باید تسلیم گردد
و در هنگام نعمت، باید سپاسگزار باشد.
#بحارالأنوارج۶۸ص۴۳
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#متن_بسیار_پرمحتوا
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ:
رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ
ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ.
ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ.
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ.
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند...
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
هنگامی که سر مقدس امام حسین (ع ) را به شام بردند ، یزید دستور داد آن سر مقدس را در میان تشت طلایی گذاشتند . در حالی که بازماندگان حسین (ع ) و شهدای کربلا به صورت اسیر در مجلس بودند ، یزید ملعون نسبت به سر مقدس ، بی حرمتی ها کرد و دهن کجی ها نمود .
فرستاده قیصر روم که مسیحی بود و در آن مجلس حضور داشت ، وقتی بی حرمتیهای یزید را نسبت به آن سر مقدس دید نتوانست تحمل کند ، بلند شد و به یزید گفت : ما مسیحیان معتقدیم که سم الاغ حضرت عیسی (ع ) در یکی از جزایر است ، از این رو به احترام آن هر سال از اقطار عالم به آن جزیره رفته و آن را طواف می کنیم و برای آن نذرهای گوناگون می نماییم و احترام شایانی به آن مکانی که سم در آن است می نماییم . گواهی می دهم که شما در خط باطل هستید که با سر مقدس فرزند پیامبرتان چنین می کنید .
یزید از این اعتراض ناراحت شد و دستور قتل او را صادر کرد . فرستاده قیصر روم برخاست و کنار آن سر مقدس آمد و در پیشگاه آن سر مبارک به یگانگی خدا و پیامبری محمد(ص ) شهادت داد . آنگاه یزیدیان او را در همان مجلس به شهادت رساندند . هنگام قتل او همه اهل مجلس صدای بلند و رسایی از مقدس شنیدند که می گفت :
لا حول و لا قوة الا بالله
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#نیایش_شبانه
خیلی از مردم مي گويند توكل ما به خداست اما تعداد اندکی ممكن است واقعا به خداوند توكل كرده باشند. اگر واقعا توکلت به خدابود از چیزی نمیترسیدی.
خدايا
تو به ما آموختي
آنکه به جستجوي شادیست
بايد ديگران را شاد کند.
و آنکه به ديگران آسيب مي رساند
به خود زخم زده
پس به من بركت و شادی ای عطا کن،تا بتوانم آن را با ديگران سهيم شوم که برای تو همه چیز سهل و ممکن است.
شبتون بخیر
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
پول با وفا
مسعودی در «مروج الذهب» می نویسد : واقدی گفت : من دو دوست داشتم یکی هاشمی و از سادات که با او چون یک روح در دو بدن بودیم تنگدستی سختی پیش آمد کرد ، عیدی هم در همان ایام از راه رسید . زنم گفت : خودمان صبر می کنیم ولی این بچه ها اطفال همسایگان را می بینند ، دلم برای آنها می سوزد اگر طوری می شد که اقلا برای اینها لباسی تهیه می کردیم خوب بود .
نامه ای برای رفیق سید و هاشمیم نوشتم درخواست کمک کردم ، او کیسه ای سربسته به مهر خود برایم فرستاد و در ضمن نوشته بود داخل کیسه هزار درهم است . هنوز در کیسه را باز نکرده بودم که از رفیق دیگرم نامه ای رسید . او هم درخواست کمک از من کرده بود ، من کیسه سربسته را برایش فرستادم از منزل خارج شده به مسجد رفتم . شب را از خجالت زنم در مسجد گذرانیدم ، فردا که آمدم و جریان را برای زنم گفتم او مرا سرزنش نکرد بلکه مرا نیز ستود .
در همین موقع رفیق سیدم آمد ، همان کیسه سربسته را در دست داشت و گفت : باید راست بگویی چه کردی کیسه ای را که برایت فرستادم ، من جریان را برایش شرح دادم . او نیز گفت : وقتی نامه تو به من رسید تمام دارایی و ثروتم همان هزار درهم بود که برایت فرستادم ، آن وقت به دوستم نامه ای نوشتم و درخواست کمک از او کردم ، چیزی نگذشت دیدم کیسه خود مرا دست نخورده برایم فرستاد .
آنوقت هزار درهم را با یکدیگر قسمت کردیم صد درهم ابتدا برای زن من خارج نموده از بقیه ، سهم هر یک سیصد درهم شد .
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#نسخههایقرآنی
چرا وقتی گرفتار میشی میری به هر کسی رومیزنی؟؟
چرا میری سراغ خرافات و طلسم و این جور چیزها؟؟
واقعا چرا ؟!!!
خب برو سراغ راهی که خود قرآن جلوی پات گذاشته.
خدا خودش تو قرآنش فرموده:
تو گرفتاریهاتون به صبر و نماز پناه ببرید...
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ(بقره/۱۵۳)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز كمك بگيريد، همانا خداوند با صابران است.
پس وضو بگیر،دو رکعت نماز بخون.
با خدا حرف بزن و دعا کن.
قدرتِ نماز رو، در رفع گرفتاری، دست کم نگیر.
خیلی از گرههای کورِ زندگی، با یک نمازِ خوب باز میشه.
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
تو که میدانی باید در سختی ها مقاوم باشی، چرا ناامید می شوی؟!...
تو که میدانی روزهای سخت نمی مانند چرا باز هم نگران و ناآرامی؟! ...
تو که بهتر از من می دانی ...،
پس چرا باز هم ...؟!
می دانم که می دانی،
اما دیگر، ولی و اما و اگر ندارد!
آرام و استوار به مسیرت ادامه بده ...
ذهن زیبایت، زندگی را زیبا خواهد کرد؛
آنگاه تو میان خوشبختی غرق خواهی شد،
آنقدر که هیچکس نتواند نجاتت دهد ...!
خیالت راحت،
من هم می دانم،
تو هم می دانی،
بی اما و اگر؛
خدا همیشه هست ..
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
توضیحاتی مختصر و مفید در مورد ادیان الهی و آشنایی بیشتر با آنها :
⬅️مسلمان
⬅️یهودی
⬅️مسیحی
⬅️زرتشتی
⬅️صابئی
منظور از مومنان یا همان مسلمانان :
اهل اسلام و گروندگان به حضرت محمد (ص) است ؛
کلمه مسلمان در قرآن اینگونه تعریف شده است :
بگو : به خدا و به آنچه بر ما نازل شده (قرآن کریم) ، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده - و آنچه به موسی و عیسی و انبیای دیگر از جانب پروردگارشان نازل شده - گرویدیم ؛
و میان هیچ یک از آنان فرق نمی گذاریم و ما (با این خصوصیات) مسلمان هستیم .
{قرآن - آل عمران - 84}
منظور از الذین هادوا :
گروندگان به حضرت موسی (ع) و پیامبران قبل از اوست که کتابشان تورات است - و بخت النصر پادشاه ظالم کشور بابل در اواسط قرن هفتم (ق.م) بر آنها چیره شد و تورات را بسوزانید و مدتها به کلی نابود شد ؛
تا آنکه - عزرای کاهن - در روزگاری که کوروش پادشاه ایران کشور بابل را فتح نمود و بنی اسرائیل را از اسارت نجات داد و به سرزمین بیت المقدس بازگردانید - آن را نوشت .
منظور از (نصاری) :
گروندگان به عیسی بن مریم (ع) و پیامبران قبل از اوست و کُتُبِ مقدس آنها شامل انجیل های چهار گانه
(لوقا ، مرقس ، یوحنا ، و متی ) و کتب عهد قدیم است ؛
البته آن مقدار از آنها که کلیسا آن را مقدس بداند - لیکن قرآن کریم می فرماید :
کتاب مسیحیان ، تنها آن انجیلی است که به عیسی (ع) نازل شد.
منظور از مجوس :
که نام آنها تنها در سوره حج آیه 17 آمده ؛
قومی هستند که به زرتشت (ع) گرویده و کتاب مقدسشان اَوِستا نام دارد - که امروزه بخش هایی از آن در دسترس است ؛
و کتاب مقدس ایشان در زمان استیلای اسکندر بر ایران به کلی از بین رفت و بعدا در زمان ملوک ساسانی مجددا به رشته تحریر در آمد ؛
ایشان وجود همه عالم را مستند به اهورا مزدا(خداوند) می دانند ؛
لکن برای تدبیر عالم به دو منشاء (یزدان) و (اهریمن) یا نور و ظلمت اعتقاد دارند و به عناصر چهار گانه به ویژه آتش بسیار احترام گذاشته و آن را مقدس می دانند - بگونه ای که آتش همواره در عبادتگاه های آنها روشن است .
و منظور از صابئین :
کسانی هستند که حد وسط میان یهود و مجوس (زرتشتی) را باور دارند - و عقایدشان تلفیقی از عقاید مسیحیان و یهودیان است که در قرآن کریم دو بار در سوره بقره آیه 62 و سوره حج آیه 17 از آنها یاد شده ؛
کتاب آسمانی ایشان منسوب به حضرت یحیی (ع) است ، که به نوعی قائل به تاثیر وضعیت نجومی کواکب در سرنوشت آدمیان هستند ؛
آنها در کنار نهر های بزرگ زندگی می کنند و برای آب جاری اهمیت زیادی قائلند .
و در پایان آیه 17 سوره حج :
کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که یهودی شده اند و صابئی ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک ورزیده اند ، البته خدا روز قیامت میانشان داوری خواهد کرد ؛ زیرا خداوند بر هر چیزی گواه است .
از این آیه می آموزیم که :
1- حساب مومنان به پیامبر بزرگوار اسلام و حساب مومنان اهل کتاب - از مشرکان جداست ؛
و در روز قیامت به حساب هر یک از این سه گروه جدا گانه رسیدگی می شود .
2- اختلاف ادیان و مذاهب ، تا پایان جهان ادامه دارد - وظیفه ما این است که دیگران را به دین مبین اسلام دعوت کنیم ؛
در عین حال نباید انتظار داشته باشیم که همه به اسلام بگروند.
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
حضرت امام علی ( ع) میفرمایند:
مَن عَابَ عِيبَ، وَ مَن شَتَمَ اُجيبَ، وَ مَن غَرَسَ أشجَارَ التُّقٰى اِجتَنىٖ ثِمارَ المُنىٰ
هر كه عيبجويى كند، عيبجويى شود و هر كه ناسزا گويد، پاسخ (ناسزا) شنود و هر كه درختهاى تقوا بنشاند، ميوههاى آرزوها را بچيند
#کشفالغمهج۳ص۱۳۶
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند
عــــبادت چیست ؟ فـرمود: عـبـادت
خدمــت کـردن بــه خلـــــق اسـت
پرسیدند چگـــــونه؟ گـــــفت:
اگـر هر پیـشهای که به آن اشـتغال
داری رضـــای خدا و مردم را در نظـر
داشته باشی این نامش عبـادتاست
پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس و ...
اینها چـه هستنـد؟؟؟ گــفت: اینها
اطاعـت هستند که باید بنده برای
نزدیک شـدن به خــدا انجـام دهد تا
انوار حــق بگیرد.
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#چگونگی_بیان
پادشاهی در خواب دید تمام دندانهایش افتادند!
دنبال تعبیر کنندگان خواب فرستاد ...
اولی گفت: تعبیرش این است که مرگ تمام خویشاوندانت را به چشم خواهی دید.
پادشاه ناراحت شد و دستور داد او را بکشند...
دومی گفت: تعبیرش این است که عمر پادشاه از تمام خویشاوندانش طولانی تر خواهد بود...
پادشاه خوشحال شد و به او جایزه داد!
هر دو یک مطلب یکسان را بیان کردند اما با دو بیان متفاوت...
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#فقر_ظاهری_و_واقعي
روزي مردي ثروتمند، پسر کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمي که در آنجا زندگي مي کنند، چقدر فقير هستند. آن دو، يک شبانه روز در خانه محقر يک روستايي مهمان بودند. در راه بازگشت و در پايان سفر، مرد از پسرش پرسيد: «نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟» پسر پاسخ داد: «عالي بود پدر!» پدر پرسيد: «آيا به زندگي آن ها توجه کردي؟» پسر پاسخ داد: «بله پدر!» و پدر پرسيد: «چه چيزي از اين سفر ياد گرفتي؟» پسر کمي انديشيد و بعد به آرامي گفت: «فهميدم که ما در خانه يک گربه گران قيمت داريم و آن ها 6 تا، ما در حياطمان يک فواره داريم و آن ها رودخانه اي دارند که نهايت ندارد. ما در حياطمان فانوس هاي تزييني داريم و آن ها ستارگان را دارند. حياط ما به ديوارهايش محدود مي شود، اما باغ آن ها بي انتهاست! من چند مربي خصوصي دارم اما بچه هاي آن ها در مسير زندگي و مواجهه با مشکلات چيزهايي ياد مي گيرند و...» با شنيدن حرف هاي پسر، زبان مرد بند آمده بود.
پسر بچه اضافه کرد: «متشکرم پدر، تو به من نشان دادي که ما چقدر فقير هستيم!»
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#نیایششبانه
خدای من
تو زیباترین ﺣﻀﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ
ﻭ ﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﺑﻪ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﺕ
ﺑﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭتمندانه ات
خدایا
ما را از آغوش امن خودجدا مکن.
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#آزمايش_رفقا
رفقای خود را به دو چیز امتحان کنید ؛ اگر این دو خصلت در آنها هست رفیق باشید ، امام صادق علیه السلام می فرماید : اگر نبود از آنها دوری کنید ، دوری کنید ، حضرت دو مرتبه می فرماید : دوری کنید !
اول
المُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِیتِهَا ،
ببین این رفیقت اول وقت مقید به نماز هست یا داره کاسبی می کنه؟ یا مباحثه می کند؟
دوم
وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِي الْعُسرِ وَ الْیُسر ،
در موقع داری و نداری خوبی می کنه به دوستان ؛ تا میبینه رفیقش میخواد دختر عروس کنه فوری میره یک قالی ماشینی میگیره میاره دم خونش ، یا میبینه چک هاش عقب افتاده ، میگه غصه نخور من میدم حالا بعدها بهم بده ، ولی اونی که همین جور بر بر نگاه می کنه؟
میبینه همسایه پول نداره دوسیر گوشت بخره ، با این همه ثروت نمیره یک کیلو گوشت بخره بده ، با این همه ثروت نم پس نمیده ، اینا نه بو دارن نه خاصیت ، خوب به چه درد میخورن ! نه دنیا دارن نه آخرت ، با کسانی که کمک به فقرا نمی کنند رفیق نشید .
از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
از این پس میخواهم در شرایط سخت و بحرانی، شبیه درختان زمستانی باشم؛
یعنی حتی اگر همه چیزم را از دست دادم بازهم امیدوار باشم و محکم بِایستم
چون خداوند فرموده؛
وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ،(حجر/٥٦ )
جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود؟!
وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ، فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا (طور/۴۸)
در راه پروردگارت، و در حُکم پروردگارت صبر کن..
تو در پیشگاه ما هستی...
جلوی چشم ما هستی...
ما مراقبِ تو هستیم...
پس من هم ناامید نمیشوم.
من هم صبر خواهم کرد.
خداوند مرا نیز سبز خواهد کرد
منتظر آن روز میمانم
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
"روزی چـــهارشــمع درخانه ای تاریک روشن بودند"
اولین آنها که ایمان بود گفت:دراین دور و زمـــانه مردم دیگر چندان ایمان ندارند و با گفتن این جمله خاموش شد.
شمع دومی که بخـــشش بود،گفت:دراین زمانه مردم دیگر به هـــم کـــمک نمی کنند و بخشش ازیاد مردم رفته است.و او هم خاموش شـــد.
شمع سوم که زندگی بود،گفت: مردم ،دیگر به زندگی هم ایمان ندارند و با گفتن آن خاموش شد.درهمین هنگام پسرکی وارد اتاق شد و شمع چهارم رابرداشت و سه شمع دیگر را روشن کرد.
سه شمع دیگر از چهارمین شمع پرسیدند تو چه هستی؟
گفت:من امیدم.وقتی انسانها همه درهارابه روی خود بسته می بینند من تمام چراغهای راهشان را روشن می کنم تا به راه زندگی خودادامه دهند...
دوست خوب من :خوشبختی نگاه خداست ،آرزو دارم ،خداوند هرگز از تو چشم بر ندارد،و شعله شمع امیدت همواره روشن بماند...
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
یک سوال قرآنی
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلیٰ مَنْ تَنَزَّلُ اَلشَّیٰاطِینُ
آیا به شما خبر بدهم، شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟
اینم جوابِ خود قرآن؛
تَنَزَّلُ عَلیٰ کُلِّ أَفّٰاکٍ أَثِیمٍ (شعرا/۲۲۱ و ۲۲۲)
آنها بر هر دروغگوی گنهکاری نازل میگردند.
دروغگو نباشیم که شیاطین نتونن بر ما نازل بشن.
چون اگر شیاطین بر ما تسلط پیدا کنند دیگه خبری از سعادت و عاقبت بخیری نیست.
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
افکار منفی به هر حال به سراغ ما
می آیند و کلید اینست
گاه آنان را بر زبان نیاوریم و
به آنها توجه نکنیم.
هرگاه فکر کردید از پس
مشکلی بر نمی ایید
باید سه کلمه بگویید:
خدای من بزرگه
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهد مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...
از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که به دنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در را شنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..
سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....
و دزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ،
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .
و حاکم که تعریف دعاها ونمازهای جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو درمی آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
@DastaneRastan57
🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
حضرت امام علی (ع) میفرمایند:
مِنَ العَناءِ أنَّ المَرءَ يَجمَعُ مالا يَأكُلُ ويَبنِي ما لا يَسكُنُ ، ثُمّ يَخرُجُ إلى اللّه تعالى لا مالاً حَمَلَ ، ولا بِناءً نَقَلَ
يـكـى از رنجها اين اسـت كه انسان چيزى را فراهم آورد كه نمى خورد و بنايى بسازد كه در آن سكونت نمى كند و سپس به جانب خداوند متعال مى رود در حالى كه نه مالى با خود مى برد و نه ساختمانى منتقل مى كند.
#نهجالبلاغهخطبهی۱۱۴
@DastaneRastan57