dastanerastan57 | Неотсортированное

Telegram-канал dastanerastan57 - داستان راستان

13032

قصه ها و داستان ها برای بیدار کردن ما از خواب نوشته شده اند، ولی ما یک عمر از آنها برای خوابیدن استفاده کرده ایم . . . 🔴ارتباط با مدير كانال :↙️ @salmanzadeh57 🔴تبلیغ وتبادل:↙️ https://t.me/DS_RS_ADS

Подписаться на канал

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

توصیف لحظه ی مرگ از زبان حضرت علی علیه السلام:

درلحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شود،رنگ می پرد.
مرگ می آید.زبان می گیرد.انسان هنوزمی بیندومی شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد.
فکرش کارمی کند.باخود فکر می کندکه عمرش رادرچه راهی صرف وتباه کرده وایامش راچگونه سپری کرده است؟درآن لحظه ازاموال وثروت هایی که درطول عمرش جمع کرده یادمی کند و باخودمی گوید:این اموال راازچه راهی بدست آورده ام وفکرحلال وحرام آن نبودم اکنون گناه وحسابش بامن است ولذت وبهره اش بادیگران...

ولی مامور مرگ همچنان روح او را ازاعضای اوجدامی کند تا زبان وگوش هم ازکارمی افتد و فقط چشمانش می بیند
وبه اطراف خودنگاه می کند و تلاش و وحشت حرکت اطرافیان خود رامشاهده می کند.
دیگرنمی شنودوحرفی هم نمی زند.
درلحظه آخر روح ازچشم هم گرفته می شود و او مانند مرداری درمیان دوستان وبستگان می افتد وهمه ازاومی ترسند و ازکنارش فرارمی کنند.

پس از اندکی او رابه خاک سپرده از او دور می شوند واورابه دست عملش می سپارند وبرای همیشه ازدیدارش چشم می پوشند..

درروایات آمده:
جان کندن انسان گنه کارشبیه کندن پوست ازبدن حیوان زنده است.
وهنگام مرگ خوبان بشارتی به آنهاداده می شودکه چشمانشان روشن شده(جایگاهشان رادرآن دنیامی بینند)به مرگ علاقه پیدامی کنندوراحت جان می دهند.

#الثاقب‌فی‌مناقب


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

از نظر اکثر مراجع قضا کردن نمازها به دلیل اشتباه در غسل واجب را حتی بخاطر ندانستن مساله، لازم میدانند. به همین دلیل دو کانال سوالات شرعی(عمومی) :👇
t.me/joinchat/AAAAAERq2ldrcPCMN-OEgA
و سوالات شرعی بانوان:👇
/channel/+QaVBXKIIWByd--_B
راه اندازی گردید. از بانوان علاقه مند دعوت می شود در هر دو کانال عضو شوند. برای آقایان هم کانال سوالات شرعی(عمومی) انشاءالله مفید هست.

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#آیاتی‌از‌کلام‌الله‌مجید

سوره الحجرات آیه 12 :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ

#ترجمه :

ای کسانی که ایمان آورده‌اید

از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است

و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند

آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد
(به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید

و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

در آینده زمانی می آید که وقتی به دفتر خاطراتت نگاه می کنی
جمعه هایی را میبینی که چقدر ساده می توانستند زیبا باشند،
و تو چقدر با سخت گرفتن دلگیرشان کردی،
جمعه هایی که می توانستی با یک تماس ساده،احوال آدم های خاک خورده دفترچه تلفنت را بپرسی ، یا با یک شاخه گل چشم های منتظر عزیزی را تبدیل کنی به دلنشین ترین انحنای جهان،
و طعم آن لبخند
مثل بوی بهار نارنج
به جانت بنشیند...
جمعه هایی که حتی با یک استکان چای دورهمی،
با یک مهربانی یا یک بخشش،
دیگر رنگ کسالت آخر هفته را نمی دادند،
و تو هیچ کدام از این کارها را برای زیباتر شدنشان
انجام ندادی...
هنوز هم دیر نیست!
از همین جمعه شروع کن،
از همین لحظه که مشغول خواندن این کلماتی!
امروزت را که زیبا کنی،
آینده ات هم زیبا می شود،
دفترچه خاطرات و فکر کردن ها و مرور گذشته ات هم...
بلندشو ،
جمعه ات دلنشینی می خواهد.

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#چرا_هر_رکعت_نماز_دو_سجده_دارد

از اميرالمؤمنين امام على(عليه السلام) از فلسفه سجده اول سؤال شد حضرت فرمود :

سجده اول به اين معنا است که خدايا اصل ما از خاک است .

و معناى سر برداشتن از سجده اين است که خدايا ما را از خاک خارج کردى.

و معناى سجده دوم، اين است که خدايا دو باره ما را به خاک برمى گردانى .

و سربرداشتن از سجده دوم به معناى اين است که خدايا يک بار ديگر در قيامت از خاک بيرونمان خواهى آورد .

#علل‌الشرايع_شیخ‌صدوق


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#سواد_زندگي

انسان ها عاشق شمردن مشکلاتشان هستنداما لذت هایشان را نمی شمارند !!!
اگر آنها را هم می شمردند، همه می فهمیدند که هر کدام به اندازه کافی از زندگی لذت برده اند …
حواست باشد ...
حساب های اصلی زندگیت را فراموش نکنی !
برخی از این فراموشی ها تحت هیچ شرایطی قابل جبران نیستند ؛
همیشه حساب نعمت هایت را داشته باش...
نه مصیبت هایت
حساب داشته هایت را داشته باش، نه باخته هایت
حساب دوستانت را داشته باش، نه دشمنانت
حساب سلامتی ات را داشته باش، نه سکه هایت...

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

از نظر اکثر مراجع قضا کردن نمازها به دلیل اشتباه در غسل واجب را حتی بخاطر ندانستن مساله، لازم میدانند. به همین دلیل دو کانال سوالات شرعی(عمومی) :👇
t.me/joinchat/AAAAAERq2ldrcPCMN-OEgA
و سوالات شرعی بانوان:👇
/channel/+QaVBXKIIWByd--_B
راه اندازی گردید. از بانوان علاقه مند دعوت می شود در هر دو کانال عضو شوند. برای آقایان هم کانال سوالات شرعی(عمومی) انشاءالله مفید هست.

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

در حكايات الصالحين آورده اند كه :
فقيرى محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود.
ناگاه گذارش به كنار مجلس واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود.
آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت :
در فرستادن صلوات ، تقصير مكنيد كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در مالش بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد.
آن فقير از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و سبوى پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد.
آن مرد گفت :
وعده روزى من از آسمان است ، و روى زمين را نمى خواهيم ،
و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، صورت حال را با زن گفت . آن مرد، همسايه اى يهودى داشت كه بر بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده
، به ويرانه رفت ، آن سبو را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است . به اطرافيان خود گفت :
اين همسايه مسلمان ، دشمن ما است . وقتى كه من در بام بودم ، فهميد، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضررى به من رسد. پس بهتر آن است كه آن را به بام برده از راه روزنه در خانه او ريزم ، تا آن كه ضررى را كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد.
به بام آمد،
می شنیدكه زن فقير، به شوهر خود مى گفت :
روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در فقر و تنگدستى باشيم ؟
آن مرد مى گفت :
من اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود.
ناگاه يهودى ، سر سبو را گشود و آن را سرنگون ساخت ؛
آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از روزنه خانه او، زر فرو ريخت . فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد،
و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد.
وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان مار و عقرب است .
باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از اسرار غيبى كه به ظهور مى رسد.
در خاطرش گذشت كه اين همان حكم آب نيل دارد، كه در زمان حضرت موسى على نبيا و آله و عليه السلام
در نظر قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده
، به دست او مسلمان شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمان را دولت غناء، و يهودى را سعادت اسلام روزى شد.

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

از نظر اکثر مراجع قضا کردن نمازها به دلیل اشتباه در غسل واجب را حتی بخاطر ندانستن مساله، لازم میدانند. به همین دلیل دو کانال سوالات شرعی(عمومی) :👇
t.me/joinchat/AAAAAERq2ldrcPCMN-OEgA
و سوالات شرعی بانوان:👇
/channel/+QaVBXKIIWByd--_B
راه اندازی گردید. از بانوان علاقه مند دعوت می شود در هر دو کانال عضو شوند. برای آقایان هم کانال سوالات شرعی(عمومی) انشاءالله مفید هست.

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#حدیث_روز

#ساخت_خانه_در_جهنم

پيامبر اکرم صلّی الله عليه و آله فرمودند

زن اگر از خانه خودش با آرايش و زينت و معطر خارج شود و شوهرش به اين كار او راضی باشد، به هر قدمی كه آن زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می گردد.

#بحارالانوارج۱۰۰ص۲۴۹

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .
به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟
جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟
آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

پیام یکی از مشتریان حرزامام جواد(ع) :
"سلام
میخواستم تشکر کنم ازتون بابت بازوبند حرز امام جواد (ع) که حدود 40 روزه که این را گرفتم هم از نظر #کسب_وکار مشتریم زیادتر شده هم واقعا #دفع_بلاست که خیلی کم شده برام...."
#به_ازای_خرید_از_تخفیفات_و_هدایای_ویژه_برخوردار_شوید.
🌿🌸☘️
اطلاعات بیشتر و سفارش انواع حرز :
/channel/+UkUo82mWaxWPi_Ff

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

حضرت امام علی ( ع ) در روایتی میفرمایند:

هرگاه به مشورت نیازمند شدی ابتدا به جوانان مراجعه نما، زیرا آنها ذهنی تیزتر و حدسی سریعتر دارند،
سپس (نتیجه) آن را به نظر میانسالان و پیران برسان تا پیگیری نموده و عاقبت آنرا بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند، چرا که تجربه آنان بیشتر است‌

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص 337


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

از شهر خوی حدود صد سال پیش گروهی در قالب یک کاروان به زیارت کربلا رفتند. آن‌ها هنگام عصر در کاروانسرای «خانقین» برای استراحت اُتراق کردند.
کاروانیان در کاروانسرا، کیسه‌های طلایی را دیدند که بر روی زمین رها شده بود در حالی که نه جسدی آنجا یافتند و نه کیسه‌ها را در جایی پنهان دیدند. همگی به فکر فرو رفتند. برخی گفتند: این کیسه‌ها را کربلایی‌هایِ کاروانِ قبل برای ما هدیه گذاشته‌اند. برخی دیگر گفتند: مالِ حرامی است که کسی رهایش کرده تا به دست کربلایی‌ها برسد و ردّ مظالم کرده است. و...
اکثر افراد کاروان کیسه‌هایِ طلا را برداشتند ولی در بین کاروان، پیرمردی به نام «میرزا هاشم» بود که با این کار مخالفت کرد و گفت: هر چه هست ما نمی‌دانیم و برداشتنِ این کیسه‌ها بر ما حلال نیست. چهار نفر دیگر هم از افراد کاروان که با او همفکر بودند، کیسه‌های طلا را برنداشتند.
میرزا هاشم تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و با آن چهار نفر بقیه‌ی مسیر را به سمت کربلا ادامه دهد. کاروان به راه افتاد و میرزا هاشم هم با دوستانش با فاصله‌ای اندکی از کاروان راهی شدند.
آنان بعد از دو روز در مسیر، گرفتار راهزنان شدند. راهزنان وقتی کاروان آن‌ها را دیدند، درون بارهای آنان را گشتند ولی دیدند به جز آذوقه‌ی راه، چیزی همراه‌شان نیست پس بر آنان رحم کردند و به آن‌ها اجازه دادند تا به سفر خود ادامه دهند.
هنگامی که میرزا هاشم و دوستانش اندکی راه رفتند، با سر بریده‌ی هم‌کاروانانِ خود روبرو شدند که به خاطر آن کیسه‌های طلا، هم طلاهای‌شان را گرفته بودند و هم سرهای‌شان را ذبح کرده بودند.
میرزا هاشم و همراهان، خیلی نگران و ناراحت شدند و همسفران خویش را همانجا دفن کردند میرزا هاشم به دوستان خویش گفت: ای دوستان من آگاه باشید! مَثَل این دنیا هم مانند: طلایی است که انسان را وسوسه می‌کند تا آن را بردارد ولی غافل از آن است که در مسافتی بعد، به خاطر همین طلا، سرش را بر باد خواهد داد.
پدران‌مان این مال و منال را در زمین رها کردند و اکنون بعد از مرگ حساب آن را می‌دهند، پس اگر ما هم عاقل باشیم چیزی را که دیگران رها کرده‌اند، برنمی‌داریم و فقط چیزی را برمی‌داریم که در مسیر سفر، مورد نیاز ماست.

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#نیایش‌شبانه

ﺍﻟﻬﯽ!
ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺁﺯﻣﺎﯾﯽ،
ﺗﻮﺍﻥ ﺗﺤﻤﻞ ﻭ ﺻﺒﺮ ﻣﺮﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻦ؛

ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺑﺨﺸﺎﯾﯽ،
ﻇﺮﻓﯿﺘﻢ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﻩ؛

ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺳﺘﺎﻧﯽ، ﮔﻮﻫﺮ ﮐﻤﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭ؛

ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺮﻫﺎﻧﯽ...
ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﺣﺘﯽ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻫﺎ ﻣﮑﻦ...

ﻧﯿﺎﺯ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﯽﻧﯿﺎﺯ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ...

ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ!
ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺐ ﻣﺎ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﻤﺎﻥ ﺑﮕﺮﺩﺍﻥ...

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

پیام یکی از مشتریان حرزامام جواد(ع) :
"سلام
میخواستم تشکر کنم ازتون بابت بازوبند حرز امام جواد (ع) که حدود 40 روزه که این را گرفتم هم از نظر #کسب_وکار مشتریم زیادتر شده هم واقعا #دفع_بلاست که خیلی کم شده برام...."
#به_ازای_خرید_از_تخفیفات_و_هدایای_ویژه_برخوردار_شوید.
🌿🌸☘️
اطلاعات بیشتر و سفارش انواع حرز :
/channel/+UkUo82mWaxWPi_Ff

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#حدیث_روز

حضرت امام صادق (ع) میفرمایند:

إیّاکُم وَ مُجالَسَةَ المُلوکِ وَ أبناءَ الدُّنیا فَفی ذَلِکَ ذَهابُ دینِکُم وَ یُعَقِّبُکُم نِفاقاً

از همنشینی با صاحب منصبان و دنیا پرستان بپرهیزید، که این همنشینی دین شما را بُرده و نفاق می‌آورد

#بحارالانوارج۷۲ص۳۶۷


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

‍ 🌸🍃🌸🍃

پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله ) فرمودند :
مادر حضرت سلیمان به او گفت
ای پسرم! بپرهیز از زیاد خوابیدن در شب، زیرا خواب زیاد در شب، انسان را در روز قیامت فقیر می کند.
چون در شب، مخصوصا در دل شب که مردم در خواب هستند، خرمن برکات و خیرات را پهن می کنند، کسی که در خواب باشد دستش از این برکاتْ تهی خواهد بود و در روز قیامت چیزی نخواهد داشت و فقیر خواهد بود.

#امالی‌صدوق‌ص۱۴۰

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

پيامبر خدا (ص) فرمودند

وقتى روز قيامت فرا رسد، خداوند به گروهى از امتم بال می‌دهد تا با آنها از آرامگاهشان به سمت بهشت پرواز كنند، در آنجا خوش و مرفّه و هر طورى كه بخواهند به سر مى‏ برند، فرشتگان به آنها می‌گويند:
آيا شما حساب را دیدید؟
جواب مى‏دهند؛ ما حسابى نديديم.

آيا در پل صراط مجازات شديد؟
جواب مى‏دهند: ما پل صراطى نديديم.

سپس مى‏گويند: آيا جهنّم را ديديد؟
مى‏ گويند: ما چيزى نديديم.

آنگاه فرشتگان مى‏گويند: شما از امّت كدام پيامبريد؟
جواب مى‏دهند: از امّت حضرت محمّد(ص).

فرشتگان مى‏ گويند شما را به خدا سوگند، بگوييد؛ كار شما در دنيا چه بود؟
مى‏گويند: ما دو خصلت داشتيم كه خداوند به خاطر آن اين مقام را با لطف و رحمت خود مرحمت كرد.

مى‏پرسند: آن دو خصلت چه بودند؟
در خلوت از خدا شرم مى‏ كرديم مرتكب گناه شويم
ديگر آن كه هر چه خداوند روزى ما كرده بود راضى بوديم.

فرشتگان مى‏گويند، اين مقام زيبنده شماست.

#مجموعه‌ورام‌آداب‌و‌اخلاق‌در‌اسلام

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

زنده یاد مرحوم کافی نقل می کرد که:

شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
 می خواست کمکش کنم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم...
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند...
وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

پیام یکی از مشتریان حرزامام جواد(ع) :
"سلام
میخواستم تشکر کنم ازتون بابت بازوبند حرز امام جواد (ع) که حدود 40 روزه که این را گرفتم هم از نظر #کسب_وکار مشتریم زیادتر شده هم واقعا #دفع_بلاست که خیلی کم شده برام...."
#به_ازای_خرید_از_تخفیفات_و_هدایای_ویژه_برخوردار_شوید.
🌿🌸☘️
اطلاعات بیشتر و سفارش انواع حرز :
/channel/+UkUo82mWaxWPi_Ff

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#نیایش‌شبانه

بارالهی
ترسهای بی دلیلم را
که ریشه در باور ضعیفم دارد
از من بگیر؛
جاری کن چشمه ای از
آرامش بی مثال خودت را بر قلبم
و کنارم باش تا یادم بماند
که اول و آخر تویی.

خدایا
در این شب
نوری از وجود نورانيت
برقلب گرفته ما بتابان
وباحرارت عشق ومعرفت خويش
قلبهای خسته ما راگرمی عشق ببخش
و قلب ما را احیـا بفــرمـا


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

پیام یکی از مشتریان حرزامام جواد(ع) :
"سلام
میخواستم تشکر کنم ازتون بابت بازوبند حرز امام جواد (ع) که حدود 40 روزه که این را گرفتم هم از نظر #کسب_وکار مشتریم زیادتر شده هم واقعا #دفع_بلاست که خیلی کم شده برام...."
#به_ازای_خرید_از_تخفیفات_و_هدایای_ویژه_برخوردار_شوید.
🌿🌸☘️
اطلاعات بیشتر و سفارش انواع حرز :
/channel/+UkUo82mWaxWPi_Ff

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی:

دو چیز است که گناهان را نابود می کند:

1⃣مرض :

حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند و فرمودند :
خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.

آدم که تب می ‌کند کفاره گناهانش است.
ناراحت نشید از این که مریض شدید ، شکوه نکنید ، فایده مرض این است که گناهان را نابود می‌ کند.

2⃣سجده :

در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند.

حدیث است که
سجده گناهان را می‌ ریزد ، همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را می ‌ریزاند.

گناه آدم را سنگین می‌کند ، مثل بعضی ‌ها که دیدید نماز صبح که می‌ خواهند بخوانند ، انگار که کوه روی‌شان است.


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#خانمها_بدانند

مهربان باشید
چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ،مهربانی اوست نه سیمای زیبایش .
زن مهربان می‌تواند خشگمین ترین مردان را آرام کند
معذرت خواهى كنيد اگر اشتباهی كرديد معذرت خواهى كنيد، و نگران غرورتان نباشيد ،مهم نیست اگر انسانی برای کسی که دوستش دارد، غرورش را از دست بدهد؛ اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ غرور، کسی را که دوست دارد از دست بدهد!
با درايت باشيد اگر همسر شما از شما ناراحت است ، تنها توسط خود شما به آرامش ميرسد ، تمام تلاشتان را
بكنيد تا اين شما باشيد تا همسرتان را به آرامش مي رسانيد.
مسئول باشيد ، میزان حماقت انسانها رو میشه از میزان
استفادشون از دو کلمه ی همیشه و هرگز فهمید، بيشتر به فكر راه حلی باشيد تا سرزنش كردن.
عاشق باشيد
هیچکس تصادفی برای کسی فرستاده نمی‌شود،
مثل يك معجزه به همسر خود نگاه كنيد.

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

ﭘﺪﺭی ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ، ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ، ﻭ ﭘﺴﺮ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ، ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺴﺘﺎﮔﺮﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ :
" ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﻫﺎ ..." !

ﻣﺎﺩﺭی ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ .
ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺳﺎﻋﺖ 2 ﻟﻨﮓ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ، ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ :
ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...

ﺩﺭﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ ؛
ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟؟

ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ هم ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩه بود ...

ﻣﺮدی ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ... ؟

ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﺍﻣﺎ ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
" ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ .

ﺁﻳﺎ ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ !
ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ، ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟

@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

از نظر اکثر مراجع قضا کردن نمازها به دلیل اشتباه در غسل واجب را حتی بخاطر ندانستن مساله، لازم میدانند. به همین دلیل دو کانال سوالات شرعی(عمومی) :👇
t.me/joinchat/AAAAAERq2ldrcPCMN-OEgA
و سوالات شرعی بانوان:👇
/channel/+QaVBXKIIWByd--_B
راه اندازی گردید. از بانوان علاقه مند دعوت می شود در هر دو کانال عضو شوند. برای آقایان هم کانال سوالات شرعی(عمومی) انشاءالله مفید هست.

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :

سه نفر هستند که هنگام دیدار با خدا از هر دری که بخواهند وارد بهشت می‌شوند :

1️⃣ کسی که خوش اخلاق باشد.

2️⃣ کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.

3️⃣ کسی که جر و بحث را رها کند ، حتی اگر حق با او باشد.

#اصول‌کافی‌ج۲ص۳۰۰


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

#سوادزندگی

اﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ
ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ

ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ

ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین تر ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ،

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ :
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ
ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ


@DastaneRastan57

Читать полностью…

داستان راستان

🌸🍃🌸🍃

در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.

همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.

صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!

همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.

روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!

این داستان حکایت زندگی ماست. مشکلات یا بیماریها مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیستند. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود مشکل.

لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و احتیاط باشد.

یک عزم همگانی برای عبور از مشکلات و بحران ها لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم.

برای شروع اگر می پسندید همین متن را برای دیگرانی که دوستشان داریم بفرستیم ...

@DastaneRastan57

Читать полностью…
Подписаться на канал