کانال کافهتکرمان: @CaffeTakRoman گروه چتونقد کافهتکرمان: https://t.me/+QKmYoyhNTk81ZDU0 کانال رمانهای آنلاین کافهتکرمان: @CaffeTakOnline
✓ خلاصه رمانهای گمشده رو چک کنید👆، در صورت دونستن اسم رمان، به آیدی زیر پیام بدید و فقط اسم رمان رو به همراه کدش بگید.
🆔 @Nighck
✓ خلاصه هفتههای قبل پین شده، لطفا چک کنید.
❌ درخواست و خلاصه جدید جواب داده نمیشه❌
✓ تایم درخواست: شنبه تا پنجشنبه ساعت 10 تا 20
✓ تایم خلاصه: جمعهها 10 تا 20
@CaffeTakRoman 📘☕️
@CaffeTakRoman2 📘☕️
🧪
دانلود 1001 کتاب نایاب و ممنوعه
🔬| @Noandishaan_Book
مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا
🔬| @mowllana
دانلود رایــگــان هر کتــابی که بخــوای
🔬| @Ketabnayyab
بانک کتاب و رمان ممنوعه
🔬| @CaffeTakRoman
کافه تنهایی
🔬| @cafe_tanhaee
معرفی رباتهای تلگرام
🔬| @ROBOT_TELE
کتابخانهی صوتی من
🔬| @ketabegooya_man
و خدایی که به شدت کافیست
🔬| @rahe_aseman
خواندنیهایی از بزرگان جهان...
🔬| @Book_Life
"100"روزه انگلیسی مثل بلبل صحبت کن
🔬| @ENGSADEH
بهترین داستانهای کوتاه جهان...!
🔬| @Best_stories
درخواست کتاب و رمان
🔬| @CaffeTakRoman2
"پرانرژی باش و زندگی کن"
🔬| @mouje_tahavolezendegi
بزرگترین کتابخانهی PDF فارسی و صوتی
🔬| @ketabkhaneh2015
روانشناس خودت باش دختر
🔬| @sedayepayeaaaab
قدیمیترین کتابخانهی تلگرام
🔬| @bokhapdf
افکـار زنـده _ تمرین مثبتاندیشی
🔬| @Afkarezendeh
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
🔬| @morgbh
آرشیو کتاب صوتی و فیلم کوتاه
🔬| @ArchiveAudio
یادگیری آسان انگلیسی هر شب ۱۵ دقیقه
🔬| @zabankadelarestan
درخواست کتاب صوتی و pdf
🔬| @EBOOK_4U
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
🔬| @ppdffff
اینجا اشعار زیبا بخوان
🔬| @Best_Poems
"ناگفتههای جذب" راز ڪــائنــات
🔬| @JoelO_sten
برنامهها - سایتها - رباتها همه رایگان
🔬| @APPZ_KAMYAB
خواندنیهایروانشناسیاعتمادبهنفسفوقالعاده
🔬| @zehnpooya
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
🔬| @ghol_done
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
🔬| @audiopersianlibrary
کافه اندیشه
🔬| @Q_uote_s
مجموعهی ممنوعه و کمیاب
🔬| @Archivesbooks
کتابهایی که باید بخوانی :
🔬| @mylibraries
منبع کتابهای رایگان
🔬| @mastry_book
🧫
نمایشنامهی آگهی
نویسنده: ناتالیا گینزبرگ
مترجم: هوشنگ حسامی
@CaffeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
نمایشنامهای در سه پرده ماجرای زنی بنام ترزا. داستان در پرده اول از جایی آغاز میشود که ترزا سه آگهی برای فروش ویلا و یک کمد و همچنین اجاره یکی از اتاقهایش در روزنامه داده است...
@CaffeTakRoman2
/channel/caffetakroman2/77237
ویار
/channel/caffetakroman2/86208
همسایه قلبم
/channel/caffetakroman2/17900
ارابه خدایان
/channel/caffetakonline/4070
فاطمه موسوی
/channel/caffetakroman2/84727
حرمسرای قذافی
/channel/caffetakroman2/20784
اول تو بگو
/channel/+jKCQjaARjBU1Zjhk
لاوندر
کتاب سیمای هنرمندان ایران🌺 چاپ
ده کتاب در یک کتاب🌺 یافت نشد
قدرتمند لورن رابرتس🌺 چاپی
🌞 80 سال موسیقی پاپ و سنتی ایران
فول آلبوم خوانندگان قدیمی🖌
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 آهنـگهای لری و بختیـاری
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 هزاران آلبوم قدیمی با کیفیت۳۲۰
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 مازنـدرانـیها
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 جملاتی که میخکوبـتان میکند!
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 همایون شـجریان؛ آرشیو آثار
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 آهنـگهای شـاد با کیفیت عالی
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 پاتـوق یادش بخیـریها !!
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 اســتوری قشــنگ
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 تاریــخ ممنـوعه !!!
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 ریمیکسهای شـاد قدیمی
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 کانال « باغ موسـیقی »
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 زنـگ موبایــل زیبـا
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 کافـه درخواسـت رمان
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 حافـظ، فروغ، مـولانا، خیام
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 نگاهی " ســبز " به زنـدگی
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 غزل" غزل" غزل" غزل"
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 کتابخانه ممنـوعه تلگرام !!
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌گلچین موسیقی «ایرانی و محلی»
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 تاریخ بدون سانسـور !!!
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 هزار پنـد مولانا با معانی اشـعار
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 « متـن طلایـی »
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 آثار « علیرضـا قربانـی »
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 آهنگــهای شــاد ۱۴۰۳
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 دلکش، الهه، مرضیه، پوران، پریسا
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 کلیپ قدیمی TOP MUSIC
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 آقـای تاریـخ (تاریخ، تفکر، آگاهی)
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 10000 آهنگـ زمان شاهنشاهی
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
🖌 آرشیو کامل آثار «مـعیـن»
▒▒✺Ⓛⓘⓚⓔ
تشریفات
/channel/caffetakroman2/76531
دیانه
/channel/caffetakroman2/73773
سلطان
/channel/caffetakroman2/32719
جنون
/channel/caffetakroman2/66147
جلد دوم ارتعاش
/channel/caffetakroman2/70955
عمر دوباره
/channel/caffetakonline/4185
دانه اندوه
/channel/caffetakonline/4186
به تماشای دود
/channel/caffetakroman2/82352
ویار
/channel/caffetakroman2/77238
بیقدرت یافت نشد
خدای نابودی یافت نشد
قلم تقدیر یافت نشد
شهر و دیوارهای نامطمئنش یافت نشد
اراده آزاد یافت نشد
با تو شروع نشده یافت نشد
بدون عنوان یافت نشد
اسرار عمارت تابان یافت نشد
اجازه نده او بماند یافت نشد
ناشناس از داستایفسکی یافت نشد
پارادوکس انتخاب یافت نشد
نمایشنامه lear یافت نشد
#کتاب_صوتی
#مهسا_محب_علی
نگران نباش
@CaffeTakRoman2
دکتر نون
زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
نوشته : شهرام رحیمیان
@CaffeTakRoman2
رمان : #طوفان_عقیق (#جلد_سوم )
نویسنده: #ربکا_یاروز
ژانر: #ماجراجویی #هیجانی #معمایی #فانتزی #خشن #تراژدی #عاشقانه
خلاصه:
ویولت بیست ساله قرار بود وارد ربع کاتبان شود و زندگی آرامی در میان کتاب ها و تاریخ داشته باشد. اکنون، ژنرال فرمانده که به عنوان مادر سرسخت او نیز شناخته میشود به ویولت دستور داده است که به صدها نامزدی که در تلاش برای تبدیل شدن به نخبگان ناوار هستند بپیوندد: اژدها سواران.دوستان، دشمنان، عاشقان.همه افراد در کالج جنگ بسگیات یک دستور کار دارند زیرا پس از ورود،تنها دو راه وجود دارد: فارغ التحصیل شوید یا بمیرید.
@CaffeTakRoman2
رمان : #شعله_آهنین (#جلد_دوم)
(جناح چهارم یا دسته چهارم)
نویسنده: #ربکا_یاروس
ژانر: #ماجراجویی #هیجانی #معمایی #فانتزی #خشن #تراژدی #عاشقانه
خلاصه:
وایولت سورنگیل بیستساله قرار بود به هنگ کاتبان بپیوندد و زندگیای غرق در آرامش در جوار کتابها و تاریخ داشته باشد. حالا، ژنرال فرمانده، یعنی مادر سرسختش، به وایولت دستور داده تا به صدها شرکتکنندهای بپیوندند که در تلاش برای تبدیل شدن به یکی از نخبگان و افراد برجستهی ناواری هستند: یعنی اژدهاسواران.
اما وقتیکه از همه ریزنقشترباشی و بدنی رنجور داشته باشی، مرگ فقط بهاندازهی تار مویی با تو فاصله دارد.
حالا که تعداد اژدهایان مایل به برقراری پیوند، از تعداد شرکتکنندگان کمتر است بیشتر داوطلبان به دنبال کشتن وایولت خواهند بود تا شانس بهتری برای پیروزی داشته باشند؛ و بقیه هم تنها به این خاطر که او دختر آن مادر است، تصمیم به کشتنش خواهند گرفت
@CaffeTakRoman2
رمان: #جناح_چهارم | جناح چهارم
نویسنده: #ربکا_یاروس
ژانر : #ماجراجویی #هیجانی #معمایی #فانتزی #تراژدی
خلاصه:
یک اژدها بدون سوارش یک تراژدیه و یک سوار بدون اژدهاش مرده.
وارد دنیای خشن و نخبه جنگی برای اژدها سواران شوید.
ویولت سورنگیل بیست ساله قرار بود وارد ربع کاتبان شود و زندگی آرامی در میان کتاب ها و تاریخ داشته باشد. اکنون، ژنرال فرمانده که به عنوان مادر سرسخت او نیز شناخته میشود به ویولت دستور داده است که به صدها نامزدی که در تلاش برای تبدیل شدن به نخبگان ناوار هستند بپیوندد: اژدها سواران.
اما وقتی از همه کوچکتر هستید و بدنتان شکننده است،مرگ تنها یک ضربان قلب با شما فاصله دارد..زیرا اژدهاها با انسان های «شکننده» پیوند ندارند.آنها را میسوزانند.
با وجود اژدهای کمتری نسبت به کادت ها، بیشتر ویولت را میکشند تا شانس موفقیت خود را افزایش دهند.بقیه او را فقط به خاطر اینکه دختر مادرش است میکشند مانند زادن ریورسون، قدرتمند ترین و بی رحم ترین رهبر گروه رایدر.
دوستان، دشمنان، عاشقان.همه افراد در کالج جنگ بسگیات یک دستور کار دارند زیرا پس از ورود،تنها دو راه وجود دارد: فارغ التحصیل شوید یا بمیرید.
@CaffeTakRoman2
#با_آخرین_نفسهایم
#لوئیس_بونوئل
@CaffeTakRoman2
خلاصه رمان های گمشده این هفته، لطفاً چک بفرمایید🌺
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd110
سلام، از یه رمان فقط یه بخش خیلی گنگ توی ذهنمه که دختر و پسر داستان بعد از کلی سختی به هم رسیدن و پسره باید با دوستش بره شمال برای کار شرکتش و دختر نقش منفی هم با وجودی که ویلا داشتن میره هتل پسره و به دروغ میگه حمام اتاقم مشکل داره و از حمام این استفاده میکنه و مخصوصا لباس زیر قرمزش رو جا میزاره روی دوش و پسره که میبینه میزاره توی ساکش و وقتی برمیگرده یادش میره و دختره که میره از داخل کمد ساک رو برداره لباس زیر رو داخلش میبینه، فقط یادمه دختر نقش منفی با دوستِ پسره انگار فامیل بودن، لطفا کمک کنید پیداش کنم، ممنونم.
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd109
یه رمان بود اسمش یادم نیست اما از مؤدب پور بود که دختره تو قرعهکشی برنده میشه تو خارج اتفاقی واسه باباش میافته مجبور میشه بره خارج خونه دوستش که شوهر داره اونجا توقرعه کشی برنده میشه بر میگرد
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd108
دختر تو دانشگاه بود جز دوستش و برادر دوستش کسیو نداشت تو دانشگاه یه پسره از دختره خوشش اومده به دختره پیشنهاد داد اما دختره ردش کرد پسره بار ها اصرار کرد هر بار دختره ردش کرد دختره واسه این که پسره رو آدم کنه قبول کرد که با پسره ازدواج کنه دختره گفت من چندتا شرط دارم واسه ازدواج پسره بعد از شنیدن شرط دختره رفت بعداز یک هفته برگشت گفت قبوله شرط دختره این بود که اول توخواستگاری هیچ کسی از خانوادت نیاد پسره قبول کرد شرط دوم این بود که بعداز ازدواج کلا قید مامانتو میزنی پسره قبول کرد تا مامان پسره اومد جلویی درخونه به دختره گفت که با شرطی که گذاشتی مشکلی ندارم فقط خوشبختی پسرم واسم مهمه دختره ناراحت شده بود اما چون تصمیم داشت پسره رو ادب کنه چیزی نگفت تا بلاخره روز عروسی میرسه دختره میبینه که همه بچه هایی دانشگاه تو جشن اومدن وقتی سوال میکنه که من گفتم کسی نیاد چرا اینا اومدن پسره گفت گفت چون گفتی خانوادت نیاد مشکلی با بچهها یی دانشگاه نداری دیگه خلاصه تا عاقد چند بار سوال میکنه دختره با گفتن نه از جاش بلند میشه به پسره میگه نه از پسرایی که گند میندازن گوشواره دارند متنفرم تو واسه خاطر من قید مادری که بزرگت کرده رو زدی از کجا معلوم واسه خاطر یکی دیگه منو ترک نکنی بعد سوار ماشین دوستش که برادر دوستش اومده دنبالش میشه میره ترم بعد وقتی دختره وارد دانشگاه میشه با دیدن پسر میخکوب میشه دیگه مثل دخترا گردن بند گوشوار به گردن پسره نبود دختره یه تصادفم داشت
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd107
خیلی واضح یادم نیست
دختری که فال قهوه میگیره و با همین روش به مادر پسر داستان نزدیک میشه و در آخر هم با همون ازدواج میکنه
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd106
سلام. یک رمانی بود که دختره یک خاهر از مادر ناتنی خودش داشت.پدر دختره یک تجارت پیشه بود و باغ بزرگ نارگی داشت که خونه شون هم داخل همون باغ بود، پدرش این دخترش رو خیلی محدود کرده بود اجازه بیرون رفتن نمیداد.دختره موهای بور بلند داشت و یک روز از قضا وقتی داخل باغ دوچرخه سواری میکرد خورد زمین و زانوش زخمی شد وقتی سر بلند کرد دید جلوش یک پسر جوان و قد بلند و جدی وایستاده.
اون پسره در اصل دنبال انتقام از پدر دختره بود و میخاست باهاش از راه تجارت پیش بیاد. اما نمیدونست اون چنین دختری هم داره.
برف زد و نارگی ها یخ زد بازم پسره همه رو خرید و رفت و امد رو با پدر دختر ادامه داد. یواشکی دیدن دختره میرفت و اهر سر عاشق هم شدن.پسره یک دوستی داشت که با زن های سن بالا بخاطر پول تمکین میکرد.
• «بخارا» (سیمین دانشور)↓
/channel/caffetakroman2/20860
• «آتش خاموش» (سیمین دانشور)↓
/channel/caffetakroman2/20876
• «از پرندههای مهاجر بپرس» (سیمین دانشور)↓
/channel/caffetakroman2/20880
• «به کی سلام کنم» (سیمین دانشور)↓
/channel/caffetakroman2/20884
• «جزیرهی سرگردانی» (سیمین دانشور)↓
/channel/caffetakroman2/22147
• «گوسفند منه»← در روبیکا پارتگذاری میشه.
• «یک تکه ماه» (تینا دولتآبادی)← فایلش رو میتونید از برنامهی طاقچه بخرید.
• «اگر میشد من را ببینی» (آن لیانگ)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «غم ابرا» (ژان)← آنلاین.
رمان سوخته دامانم
نویسنده: moon shine
ژانر: عاشقانه
@CaffeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
سمن چند ساله که با کلی عشق ومحبت دو طرفه با قادر ازدواج کرده ولی خدا صلاح ندونسته تا حالا بچه دار بشه ..همه بهش انگ میچسبونن که نازاست که بچه اش نمیشه ..سمن دلش پر از غصه است ..
مخصوصا طایفه ی شوهرش بهش زخم زبون میزنن وازارش میدن …تا اینکه یه روزبعد از چهارسال وقتی قادر نیست ..مادرشوهرش..سمن رو از خونه وکاشونه اش بیرونش میکنه… اون هم به جرم نداشتن بچه …اون هم به خاطر صلاح ومصلحت خدا …
@CaffeTakRoman2
با عرض سلام و روز بخیر
لطفا درخواست خود را در کامنت یا دیدگاه ارسال فرمایید.
عزیزان لطفا به این نکات توجه فرمایید.:
۱. در گروه عضو نشوید زیرا درخواستها مطابق معمول در کانال گذاشته خواهد شد.
۲.لطفا رمانهای بی محتوا درخواست نکنید.
۳.خلاصه رمان ارسال نفرمایید زمان ارسال خلاصه ها جداست فقط عنوان کتاب یا رمان مورد نظر را قید بفرمایید.
۴.قبل از درخواست لطفا در کانال یک جستجو انجام داده زیرا آرشیو بسیار غنی است و اکثر درخواستها موجود می باشند.
۵.درخواستها ساعت ۲۰ به بعد داخل کانال گذاشته میشه.
با تشکر
با عرض سلام و روز بخیر
لطفا درخواست خود را در کامنت یا دیدگاه ارسال فرمایید.
عزیزان لطفا به این نکات توجه فرمایید.:
۱. در گروه عضو نشوید زیرا درخواستها مطابق معمول در کانال گذاشته خواهد شد.
۲.لطفا رمانهای بی محتوا درخواست نکنید.
۳.خلاصه رمان ارسال نفرمایید زمان ارسال خلاصه ها جداست فقط عنوان کتاب یا رمان مورد نظر را قید بفرمایید.
۴.قبل از درخواست لطفا در کانال یک جستجو انجام داده زیرا آرشیو بسیار غنی است و اکثر درخواستها موجود می باشند.
۵.درخواستها ساعت ۲۰ به بعد داخل کانال گذاشته میشه.
با تشکر
#دکتر_نون_زنش_را_بیشتر_از_مصدق_دوست_دارد
Читать полностью…رمان : #شاهزاده_بی_رحم #شاهزاده_بیرحم (#جلد_اول)
(مجموعه : #آکادمی_رویال_هارت )
#رویال_هارت
نویسنده : #جید_اشلی
مترجم : #مهین_مقدسی_فر
خلاصه :
به پادشاهی اونها خوش اومدین...
هرگزفکرنمیکردم دوباره پامواینجابزارم.
ولی۴سال بعدمن اینجام،برگشتم تاسال آخر دبیرستانو توی رویال هارت بگذرونم.و مجبور به روبرو شدن باجیک کاوینگتون شدم.اولین دوستم،اولین عشقم،اولین بوسَم.فقط اون،همون پسری نیست که قلبمو بهش دادم.این جیک جدید به همون اندازه که جذابه،بی رحم هم هست.و مصممه زندگیمو به جهنم تبدیل کنه به همراه خانواده و رفقای ظالمش.اگه جیک کاوینگتون میخواد که من برم.باید بیشتر تلاش کنه.چون با بد کسی درافتاده.جیک ازم متنفره،ولی من نمیدونم چکاری با اون انجام دادم.ولی تصمیم دارم بفهمم ،البته اگه بتونم از قلدری هاشون جون سالم به در ببرم.
@CaffeTakRoman2
سرمای آتش
/channel/caffetakonline/4183
توسکا
/channel/caffetakroman2/65612
احساس من معلول نیست
/channel/caffetakroman2/8143
گوسفند منه
/channel/caffetakonline/4184
سایههای میان ما
/channel/caffetakroman2/76719
لیست رمان های مهسا زهیری
/channel/caffetakroman_list/98
همسایه از مرضیه بایگان یافت نشد
ناتوان از لورن رابرتس فایل نداره
رمان #همسایه_قلبم
نویسنده: #سعیده_براز
ژانر: #عاشقانه #طنز
خلاصه:
داستان درمورد دختری که عاشق پدرش ودوست داره اونو همیشه خوشحال ببینه ولی با اومدن پسرعموش بعد ازمدتها به خونه اشون اوضاع فرق میکنه واون نمیتونه توجه پدرشو به پسر عموشو تحمل کنه وبا کارهاش ناخواسته پسرعموشو به خودش علاقه مند میکنه.
واز راز خانوادگیشون هم توسط پسرعموش باخبر میشه که .....
@CaffeTakRoman2
کتاب با آخرین نفسهایم
نویسنده: لوئیس بوژوئل
@CaffeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
با آخرین نفسهایم خودزندگینامه و خاطراتی جذاب و تحریکآمیز از لوئیس بوژوئل، برنده جایزه اسکار و خالق برخی از مهمترین فیلمهای سینمای مدرن ، از سگ اندلسی گرفته تا جذابیت های پنهان بورژوازی است. لوئیس بونوئل فیلم ساز اسپانیایی وابسته به مکتب سوررئالیسم است که فیلم های خاص و نامتعارف او جریانی جدید در سینما به وجود آورد.
@CaffeTakRoman2
رمان: #مالک
مالک
ژانر: #خارجی #عاشقانه
نویسنده: #جیمی_روبرت
خلاصه:
اوالین در خانوادهای به دنیا آمده بود که پدر و مادرش هرگز علاقه ای به محبت کردن به او نداشتند و او را تنها به چشم یک سربار نگاه می کردند .او هرگز طعم محبت واقعی را نچشیده بود . مخصوصاً بعد از ورشکستگی پدرش تنها حکم یک سر بار اضافه را برای آن ها داشت . تا زمانی که در سن دوازده سالگی پدرش یک کارتل مواد مخدر و یکی از ثروتمندترین و خطرناک ترین مرد های دنیا را به خانه شان دعوت کرد . درک با دیدن معصومیت اوالین مجذوب او شد و می خواست در این دنیای فاسد معصومیت او را تنها برای خود تصاحب کند . بنابراین در ازای مبلغ کلانی اوالین را از پدر و مادرش خرید تا وقتی که به سن ۱۸ سالگی برسد طبق قراردادی که با پدر و مادرش بسته بود مالک اوالین شود
اما درک مرد نرمالی نبود . گذشته ای تاریک و رازی تاریک تر داشت که سعی داشت به هر قیمیتی که شده قبل از انکه اوالین را تصاحب کند.
@CaffeTakRoman2