zzemm | Неотсортированное

Telegram-канал zzemm - زمزمه

579

https://t.me/joinchat/AAAAADwkX321U1KUiEdCIA

Подписаться на канал

زمزمه

‌اگرچه شَرمِ من از شاعرانگی باشد
مخواه روزیِ من بی ترانگی باشد

نظربلند عقابی که آسمان با اوست
چگونه در قفسِ مرغِ خانگی باشد؟!

عجیب نیست اگر سر به صخره می کوبم
که موج را عطشِ بی کرانگی باشد

مرا که #طاقتِ این چند روزِ دنیا نیست
چگونه حوصله ی جاودانگی باشد؟!

به اصل خویش به صد شوق باز می گردم
اگر قرارِ تو با من یگانگی باشد

#فاضل_نظری

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

می یابمت آری به دلم فال توافتاد
هرچند کمی زود ، کمی دیر، بهارم



#غلامرضا_طریقی

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

ای عشق ای قدیم ترین زخم روز گار

در گوشه ی دلم سر پیری چه میکنی


اصغر معاذی

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

آن کس که از او صبر محال است و سکونم

بگذشت ده انگشت فروبرده به خونم

پرسید که چونی ز غم و درد جدایی

گفتم نه چنانم که توان گفت که چونم

زان گه که مرا روی تو محراب نظر شد

از دست زبان‌ها به تحمل چو ستونم

مشنو که همه عمر جفا برده‌ام از کس

جز بر سر کوی تو که دیوار زبونم

بیم است چو شرح غم عشق تو نویسم

کآتش به قلم درفتد از سوز درونم

آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار

کو تا بنویسند گواهی به جنونم

شمشیر برآور که مرادم سر سعدیست

ور سر ننهم در قدمت عاشق دونم

- سعدی -

صدا و میکس
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

 

من ابر شدم گریه شدم شانه شدی تو؟
یک شانه ی بی منتِ مردانه شدی تو؟

آشفتگیِ خاطرِ من هیچ، اقلاً...
گیسوی پریشانِ مرا شانه شدی تو؟

مجنون نشدی، هرچه که لیلا شدم از عشق
آواره یِ کوی تو شدم، خانه شدی تو؟

حوایِ تو بودم نشدی آدمِ قصه...
از شوق شدم بلبل تو، دانه شدی تو؟

تاریک شدی، نور شدم در شبِ تارت...
شمعت شدم و ماهِ تو، دیوانه شدی تو؟

من شانه شدم تا تو بباری غم خود را...
آن وقت که من گریه شدم شانه شدی تو؟


#طاهره‌اباذری‌هریس

‌ ❄️

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

بمان با آن که در قلبش برایت خانه می سازد
برای گریه ات آغوش خود را ، شانه می سازد

عقاب تیز چنگی  می شوی صیدش کنی، اما
بنارم عشق را ، خال لبش را دانه می سازد

تو را در زمهریر  عشق ، خاکستر نشین بیند
ولی با عشق در این کلبه ی ویرانه می سازد

میان شعله های سرکش غم تا که می سوزی
برای شعله های غم ، تنش پروانه  می سازد

به غارت می برد هوش و حواس و عقل و جانت را
تو را تنها به یک جام می اش  ، دیوانه می سازد

بت افسونگر و مستی  که  داغ هجر روی او
برایت یک جهان شیدایی و افسانه می سازد




#پدیده_احمدی

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

چقدر با عجله مي‌روي، مسافر من!
به اين سفر كه براي تو آخرين سفر است

؟؟؟

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

اؤلمزدیم اگر سن کیمی بیر، دلبریم اولسا
بیر آفت جان، شوخ ملک، منظریم اولسا



شاعر: علی آقا واحد
اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

کانال زمزمه
@zzemm

Читать полностью…

زمزمه

درهَمَم حل معمای مرا می دانی
حال و روز دل تنهای مرا می دانی
واسه یکبار تو احوال دلم رابنویس
تو که احساس الفبای مرا می دانی
بر مدار دلت افتاده دلم بر تکرار
رفتنت... علت درجای مرا می دانی
بی تو تنگ است زوایای جهانم برگرد
با خودت وسعت دنیای مرا می دانی
خواب و بیداری من فرق ندارد بی تو
که خودت قصه ی رویای مرا می دانی
بس کن اینقدر نگو پس تو کجایی؟ برگرد
در خیالت؛ تو خودت جای مرا می دانی

بانو  سمیراحسن پور

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

کانال زمزمه

شاعر
بانو مژگان حق شناس

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر
@zzemm

Читать полностью…

زمزمه

کانال زمزمه
شاعر
سعید بیابانکی



اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر


@zzemm

Читать полностью…

زمزمه

کانال زمزمه

شاعر
بانو لیلا مهاجری

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر
@zzemm

Читать полностью…

زمزمه

دامن مادر،
نخست آموزگار کودک است

طفل دانشور،
   کجا پرورده نادان مادری

          💠 بانو پروین اعتصامی

روز مادر و روز زن بر بانوان گروه مبارک باد.

Читать полностью…

زمزمه

هوشنگ ابتهاج
من نه خود می روم ، او مرا می کشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد
چون گریبان ز چنگش رها می کنم
دامنم را به قهر از قفا می کشد
دست و پا می زنم می رباید سرم
سر رها می کنم دست و پا می کشد
گفتم این عشق اگر واگذارد مرا
گفت اگر واگذارم وفا می کشد
گفتم این گوش تو خفته زیر زبان
حرف ناگفته را از خفا می کشد
گفت از آن پیش تر این مشام نهان
بوی اندیشه را در هوا می کشد
لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می کشد
سایه ی او شدم چون گریزم ازو ؟
در پی اش می روم تا کجا می کشد

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

ای ز غم فراق تو، جان مرا شکایتی
بر در تو نشسته ام، منتظر عنایتی
عراقی

در بگشا که حاجتم بی تو روا نمیشود
خسته و دل شکسته ام، رو بنما، کرامتی
نیکوپرور

 
حال مرا که دیده ای، قصد فرار کرده ای
تا نکند به حال تو، حالت من سرایتی
نورا مهدی دوست
 
در طلب نگاه تو، جان به لبم رسیده است
جان به لب رسیده شد مطلع هر حکایتی
زهرا رضازاده


خیره به درگهت شدم اِی تو خدایِ قلبِ من
تا که به چشمِ من رسَد از نگهِ تو آیتی
یاسر تابنده

 
دورم از آن نگاه تو چشم به راه مانده ام
خسته ام از نبودن و این همه بی سعادتی
حبیب نعمتی

 
در دل من نشسته ای، مرهم جان خسته ای
اول بی بدایتی، آخر هر نهایتی
شهرام چنگیزی (یاغی)

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

@zzemm

Читать полностью…

زمزمه

«برای دیدنت پر از دلیل عاشقانه ام»
اگرچه بی اثرشده نگاه دلبرانه ام

دوباره انتظار تو دلیل ماندنم شده
وگرنه مثل ارگ بم شکسته صحن خانه ام

بهار ارزوی من دوباره کوچ می کند
قسم به ایه ی دلت، خزان بی نشانه ام

به هرکجا که میروی به خلوت خیال خود
پرازشکوه بارش و پراز غم شبانه ام

به انتطار دیدنت نشستم و نیامدی
شبی که می سرودمت به ذوق شاعرانه ام

اگر غزل سروده ام، فقط تو را نوشته ام
تویی غزل، تو قافیه، ردیف جاودانه ام

بیابه نور چشم خودخراب کن خرابه ام
که میشود نگاه تو بنای اشیانه ام..

میثم دانایی

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا
باشد!
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه بایدها...
هر روز بی تو
روز مبادا است!

زنده یاد قیصرامین پور

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

ماه و پلنگ زنده یاد حسین منزوی
سلطان غزل

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

ای بی خبر از عشق ، کجایی به چه سویی
بر مرهمِ دل نیست مرا ، هیچ رفویی !!

چون برگِ خزان ، در نفسِ باد اسیرم
هر لحظه مرا می برد از چاله به کویی

لبریز و سراسیمه و ، غمگین و پریشم
حالم شده آشفته و ، دل بسته به مویی

چون بیدَم و ، در برکه ی خشکیده گرفتار
باز آی و بنوشانم از آن لعل ، سبویی

مضمونِ غزل های منی ، واژه به واژه
دیوانِ مرا ، کاش بخوانی و بجویی !!

بر تارِ دلم ، حسرت و اندوه تنیدی
این دربدری را به که گویم ، تو چه گویی!؟

با طعنه بریدی دلِ خود را ، ز نگاهم
هرگز نزده زخم به دل هیچ ، عدویی!!

#فارا
#فرح_فردوسی


اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

به رسم صبر ، باید مرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است،بغض گاهگاهش را نگه دارد

پریشان است گیسویى در این باد و پریشان تر
مسلمانى که میخواهد نگاهش را نگه دارد

عصاى دست من عشق است،عقل سنگدل بگذار
که این دیوانه تنها تکیه گاهش را نگه دارد

به روى صورتم گیسوى او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان رو سیاهش را نگه دارد

دلم را چشمهایش تیر باران کرد،تسلیمم
بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد


سجاد سامانی


اجرای آنلاین

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد، دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام در اندازد میان قلزم پرخون؟
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردش های گوناگون؟
نهنگی هم برآرد سر ، خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان ، شود بی آب چون هامون؟
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحر فرسا را
کشد در قعر ناگاهان ، به دست قهر ، چون قارون؟
چو این تبدیل ها آمد ، نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد ؟ که چون غرق است در بی چون
چه دانم های بسیار است ، لیکن من نمی دانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون



مولانا


اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

فصل ... فصلِ کوچ است
باید بروم
باید بازگردم به همان پیله ی تنهایی ام
باید دور شوم از فصلی که تو را به یادم می آورد
وبگذرم از خاطراتی که مرا در خود فرو می ریزند
من از این همه بی تو بودن خسته ام
از هراس شبهای بی قراری
و التهاب روزهای تنهایی
از این همه خزان زدگی
از تمام خستگی هایم....خسته ام
باید سر روی شانه های باران خورده ی خویش بگذارم
و نام تو را به دنیای فراموشی بسپارم                                    قلب دریایی ام را مرداب کردی با نگاه های سرد و بیگانه ات
نه آغوشت پناه تنهایی ام شد
نه شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم
باید بروم
باید بروم تنهایی ام را در آغوش بگیرم
شاید پیدا کنم
روحِ سرگردانِ گمشده ام را .....


#مریم_گودرزی

اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتی است که تنها به تو می اندیشم
به تو آری،به تو یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
به همان زل زدن از فاصله ی دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
به تبسّم،به تکلّم،به دل آرایی تو
به خموشی، به شکیبا، به تماشایی تو
به نفسهای تو در سینه ی سنگین سکوت
به سخن های تو با لهجه ی شیرین سکوت
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش
میشود یک شبه پی برد به دلدادگیش
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
آه ای صاف تر از آئینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟
اگر این حادثه هرشبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو با آئینه اینقدر یکی است
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش
آری آن سایه که شب، آفت جانم شده است
آن الفبا که همه ورد زبانم شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه، تویی
عشق من آن شبح تار شبانگاه، تویی  

                                     

بهروز یاسمی



اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

دوباره می نویسمت کنار بیت آخرم
وچکه چکه می چکم به سطر های دفترم

تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیال باورم

تو مثل ماه برکه ای و من غریق مست شب
دوباره تودوباره من شناوری شناورم

شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک میان کوچه پرپرم

گلایه از قفس کمی کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام برای این کبوترم

شبی بخواب دیدمت میان تنگ کوچه ها
قدم زنان قدم زنان تو را به خانه می برم

غزل به خواب می رود به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد کنار بیت آخرم .

#حسین_منزوی

اجرا :#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

از باغ می ‌برند چراغانی ‌ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ‌ات کنند

پوشانده ‌اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ‌ات کنند

یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می ‌برند که زندانی ‌ات کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می ‌روی
شاید به خاک مرده ‌ای ارزانی ‌ات کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ‌ای بترس که شیطانی ‌ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ‌ای است که قربانی ‌ات کنند

 #فاضل_نظری

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته‌ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام‌هایشان
جلد کهنه‌ی شناسنامه‌هایشان
درد می‌کند

من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه‌های ساده‌ی سرودنم
درد می‌کند

انحنای روح من
شانه‌های خسته‌ی غرور من
تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است
کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام
بازوان حس شاعرانه‌ام
زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟



درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
                                                                              
قیصر امین‌پور


اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

کانال زمزمه

شاعر
بانو لیلا مهاجری


اجرا
#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

شبها که میگیرد دلم ،یاد تو را تن میکنم
تنها به یاد بودنت ،احساس بودن میکنم

خود را بغل میگیرمو ، از بین این دیوار ها
تنها به شوق یاد تو ،سودای رفتن میکنم

وقتی که جای خالیت ،خود را نمایان میکند
من در هجوم اشکها ،احساس مردن میکنم

کم دارد آغوش تورا ،این دستهای خسته ام
دور از هم آغوشی تو ،حس بریدن میکنم

این فکرهای لعنتی ،این خاطرات گم شده
آخر کجای ای جهان ،از عشق دیدن میکنم

این بغضهای تو به تو ،این اشکهای خود به خود
تا کی من این اندوه را ،باخود کشیدن میکنم

دلتنگ هستم خوب من ،ای کاش برگردی به من
شبها که میگیرد دلم ،یاد تورا تن میکنم.!!!

#ناشناس


اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

کانال زمزمه

شاعر
استاد فاضل نظری

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…

زمزمه

"چکیده از دلم غزل"برای چشم های تو
تمام هستی ام ببین،تمام شد به پای تو

نبود واژه ای که من،فدای عشق تو کنم
دوباره زنده میشوم،،،تمام من فدای تو

نگاه میکنی مرا،،،تویی که خالی از منی
بگو چگونه جان دهد،تمام من برای تو

هنوز عطر موی تو،پر است در تمام من
سکوت میکنم بیا،،،تمام من صدای تو

شنید ماجرای من ، جنون گرفت خالقم
چه ملحداست قلب من،خدای من خدای تو

چگونه بی تو سر کنم،تمام درد های من
تو زنده باش جای من،تمام من بجای تو

"رسیده بیت آخرم،چکیده از دلم غزل"
فدای تو تمام من،،،تمام من فدای تو

#بیدل_گلستان

اجرا

#سید_یوسف_صفوی_هیر

Читать полностью…
Подписаться на канал