در من فریادهای درختیست
خسته از میوههای تکراری
من ماهی خسته از آبم
تن میدهم به تو
تور ِ عروسی ِ غمگین
تن میدهم
به علامت ِ سوال ِ بزرگی
که در دهانم گیر کرده است.
پس روزهایمان همینقدر بود؟
و زندگی آنقدر کوچک شد
تا در چالهای که بارها از آن پریده بودیم
افتادیم.
#گروس_عبدالملکیان
@yavaashaki ✍
هیچکس نخواهد فهمید !
در زندگیِ هر آدمی
یک نفر هست
که دوست داشتنی ترین پنهانِ دنیاست
#امیر_وجود
@yavaashaki 🍃🌺
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_175
ارایشم رو پاک کردم مثل همیشه وقتی بغض یایه قطره اشک میری ختم یا گریه
میکردم دماغم دوبرابر می شد وقرمز
پوزخندی به صورتم زدم ورو ی تخت درازکشیدم خیالم بابت علی راحت بودحاج
خانوم حواسش به علی بود بنابراین نگران نبودم گوشیم رو از کنار میز تخت
برداشتم واهنگ غمگینی پلی کردم واشکام راه خودشون روپیداکردن وشروع
کردن به باریدن ازبیرون صدای بلند موزیک شاد میومد ومن تواین اتاق تنها
بودم وغمگین توحال خودم بودم که با صدای کوبیده شدن در روتخت نیم
خیزشدم که باز صداتکرارشد و بعد صدای عصبی ارسلان کفریم کرد
ارسلان_بازکن این درو واسه چی اومدی چپیدی تو اتاق پاشو بیابیرون ببینم
ازحرص ناخونای مانیکورشد طرح فرنچم روتودستم فروکردم و زیرلب گفتم
_بروگمشو بیشعور
ارسلان_مگه من باتونیستم بازکن این بی صاحابو
از جام بلند شدم وبه طرف حمام رفتم اصلا احتیاجی به حمام نداشتم اما اونقدر
عصبی بودم که فقط دلم می خواست صداشونشنوم
واردحمام شدم ودر حمام روقفل کردم وان رو ازاب ولرم پرکردم و داخل وان رو
ازشامپوی شکلاتی کرمی اکتیو پرکردم و اروم داخل وان درازکشیدم وسرم رو تو
جای مخصوص گذاشتم وچشمام روبستم واشکام دوباره شروع کردن به باریدن
نمیدونم چقدر گذشت که صدای نگران شیرین رو شنیدم
شیرین_رزا جونم اجی بیا این درو بازکن!!چراجواب نمیدی
بی حال چشمام روبازکردم واز وان خارج شدم و زیردوش ایستادم ودوش اب
گرمی گرفتم وتن پوشم روتنم کردم و اروم درحمام روبازکردم که بادیدن شیرین
وارسلان اخمو لب زرم
_چطوری اومدین داخل مگه درقفل نبود؟
ارسلان باخشم جلوم ایستاد دکمه های بالای پیراهنش بازبود وسینه عضلانیش
ازخشم تندتند بالا پایین می شد
بافک منقبض شده ودندونای کلیدشده نگاهم میکردکه با حرص نگاهش کردم
_هان چیه واسه چی اومدی داخل اتاقم
گفتی شرمو کم کنم ازمراسم برادرت همون کارو کردم دیگه چته؟
شیرین باترس نگاهمون کردوگفت
شیرین_سکته مون دادی که تو رزا
با پوزخند نگاهش کردم
_چرا فکرکردید خودمو ازپنجره پرت میکنم پایین چون اقا ارسلان اجازه حضور
تومراسم برادرشون روبهم نداده
ارسلان_دهنتو ببند
خشن فاصله بینمون روپرکردم و لب زدم
_اونی که باید دهنشو ببنده تویی نه من
ازچشماش خون میبارید ازترس قلبم یکی درمیزداما مثل همیشه نترس ادامه
دادم
_الان هم بفرمایید بیرون
شیرین_رزا جان لباس بپوش بریم پیش مهمونا
ازصدای بلند موزیک شاد سرم دردگرفته بود دروغ بود ازگریه زیاد سردردداشتم
سردبه شیرین نگاه کردم
_حضورمن تواین مهمونی دلیل خاصی نداره شیرین جان یادت رفته من فقط پرستار بچه این خانوادم
ازعمد کلمه پرستار بچه ارو به زبون اوردم وانگار به جون ارسلان اتیش زدم که
اونطور باحرص وخشم نگاهم میکرد
شیرین باترس نگاهم کردکه ارسلان باخشم بازوم روتودستش گرفت ومحکم
فشاردادکه ازدرد چشمام روبهم فشردم
ارسلان_که تو فقط پرستاربچه منی اره؟
آرههههههه
چنان دادی زد که نفس کشیدن یادم رفت که باحرف بعدی ارسلان قلبم اتیش گرفت وخاکسترشد
بابیرحمی تمام باچشمای به رنگ خونش توصورتم فریادزد
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_174
باحرص کنارشیرین روی صندلی نشستم که عاقدشروع کردبه خوندن خطبه عقد
تودلم پربود از ترس
ازطرفی سنگینی نگاهی باعث شدسرم روبالابگیرم به اون ادم نگاه کنم بادیدن
یه پس قدبلند وچهارشونه باموهای خرمایی تیره وچشم ابی درشت وابروهای
پر و مشکی وپوست گندمی روشن که بانفوذ سرتاپام رونگاه میکرد اب دهنم رو
با استرس قورت دادم
وروبه شیرین لب زدم
_شیرین این پسره کیه؟
شیرین نیم نگاهی به اون پسر انداخت وبعد بالبخند لب زد
شیرین_داداش یکتاست برخلاف یکتای مارمولک داداشش فوق العاده باشخصی ته ومهربون
بااخم لب زدم
_یاشار؟؟
بالبخندسرتکون داد
شیرین_اره خودشه
سرم روتکون دادم و دست به سینه نشستم که ارسلان به همراه علی که
توبغلش بودکنارم ایستادکه سریع ازجام بلندشدم کت شلوار خوش دوخت
طوسی به همراه پیراهن سفید وکراوات مشکی تنش بود ته ریش روی
صورتش بدجوری خاص ترش کرده بود بااخم نگاهم کردوگفت
ارسلان_شالت کو
باابرو اشاره کردم ادامه نده به خاطر شیرین که باحرص دندون قروچه ای کرد
ارسلان_این یقه ت چراانقدربازه؟
بااخم به یقه انگلی سیم نگاه کردم تاپ مشکی رنگم یقه خیلی بازی داشت و تن
سفیدم تو دید بود
علی روازش گرفتم
_ممنون که علی رواوردین
ارسلان_گفتم شالت کو؟
چشمام رودرشت کردم وزیرلب طور ی که فقط خودش بشنوه گفتم
_باشه ارسلان اروم همه فهمیدن
رگ پیشونیش ازخشم برامده شده بود
ارسلان_این یقه بی صاحابت چراانقدربازه؟ مگه نگفتم لباس اینطوری تنت نبینم؟؟
ازحرص درحال ترکیدن بودم اما الان وقتش نبود ازطرفی ارسلان اونقدرعصبی
بودکه میدونستم اگه حرفی که دلم میخواد بهش بزنم اینجا قیامت به پامیکنه
بنابراین باتمام توان حرصم روکنترل کردم ولب زدم
_علی بغلمه دیگه یقه م معلوم نیست
ارسلان_پاشوبرو اتاقت شال سرت کن
بااخم نگاهش کردم
_لباسموببین شبیه لباسای کاریه فقط موهام بیرونه که اونم باشال بپوشونمش؟
لبم بی اختیارشروع کردبه لرزیدن اینم مثل بقیه اذیتم میکنه میدونستم از
تعصب وعلاقه زیادشه اما دست خودم نبود که دلم میشکست
سه قدم ازش فاصله گرفتم وطوری که فقط اون بشنوه گفتم
_اصلا...
بغضم وبه زور قورت دادم وچشمام روتندتند بازوبسته میکردم تااشکم روصورتم
نریزه
_اصلا من میرم تواتاقم نیازی به بودن من نیست
بعد به طرفش چرخیدم وبی توجه به صورت برافروخته ش علی روتوبغلش
گذاشتم و حتی اجازه ندادم حرفی بزنه وازمقابلش ردشدم وبا سرعت زیادی از
اتاق عقد خارج شدم وبا دوو وارداتاقم شدم وسریع دراتاق رو قفل کردم
ونشستم پشت در
زندگی من همیشه همین بوده همیشه باید تو تنهایی وبغض بگذره من
هیچوقت نمیتونم توهیچ جمعی ازته دل شادباشم
اشکم بی اراده رو گونه م به رقص دراومدن
باحرص موهام رو باکش بستم ولباسام رو بالباسای راحتی که بلوز شلوار
همرنگ کرم ی بود عوض کردم و جلوی اینه ایستادم و بادستمال مرطوب تمام
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
🙏میدونی محبت الهی چیه؟
😍اینکه عشقت بینهایت عاشقت باشه آتش درونش فوران کنه،بیقراری و بازگشت معشوق🔥
💸با دعای رزق و روزی بینهایت ثروتمند بشی💰🏠
👰🤵گشایش بیقراری و بازگشت معشوق
👩❤️👨بخت گشایی خیلی سریع و فوری
🔰برداشتن تمامی گره های زندگی
🏞فروش زمین و ملکgs+22😍🏘
09211545654
@Geregosha
https://t.me/joinchat/AAAAAD9SEPjztQItR84YFw
🔥بیش از ۲ میلیون ویس تشکر از استاد در کانال🔥
⁉️مى خواى صورت و بدنت بصورت 💯 تضمینی چاق بشه🤔
و اندام هاى🔞بدنت برجسته و 🍑 بشه.
🟢تنها روش گياهى براى چاق شدن🍀
🔥فاقد كورتون و دگزا
🔥كاملا گیاهی و بدون برگشت
🔥ويژه بانوان و آقايون
ro
👇خودت عضو شو، ببین چه خبره👇
🆔 @Salamat_home_irx
🆔 @Salamat_home_irx
🆔 @Salamat_home_irx
چاق شدن کل بدن
چاق شدن صورت و گونه
و سفت كننده و فرم دهنده سینه و باسن🤩☝️
" دوستت دارم "
و همین جمله یِ خبریِ کوتاه ،
خلاصه یِ تمامِ
عاشقانه های جهان است ...
#سحر_رستگار
@yavaashaki 🍃🌺
هنوز موقع خرید کاندوم از داروخانه خجالت میکشی؟😱😂
روتم نمیشه از فروشنده داروخانه درباره ویژگی محصولات جنسی سوال بپرسی و اونی که دلت میخوادو بخری⁉️
داروخانه ها تنوع هم اصلا ندارن😞
اما ناراحت نباش
🔞این کانال تمام اون چیزایی رو که برای یه رابطه لذت بخش بهش نیاز داری رو با بسته بندی محرمانه هرجای ایران که باشی برات میفرسته‼️
ورود زیر 18 سال ممنوع👇👇👇
/channel/+CwO7dho_efk4ZjVk
/channel/+CwO7dho_efk4ZjVk
🔹 هم اقساطی پرده بخر ، هم حریر رایگان ببر
🏠خانه ات را به ما بسپار تا به مدرن ترین حالت تبدیلش کنیم
با پرده های آماده که سبکی مدرن و شیک دارد میتونید بهترین دکوراسیون را بسازید❤️
🔥 اقتصادی ترین و جذاب ترین پرده ها
با ما همراه باشید و دنبالمون کنید که کلی تنوع رنگ و طرح داریم⬇️⬇️⬇️
/channel/+3hr2fh5vCsQ3Yjdk
/channel/+3hr2fh5vCsQ3Yjdk
هیچ زنی را نباید کم دوست داشت
زن را باید دیوونه وار دوست داشت
یا اصلا دوست نداشت !
کم دوست داشته شدن برای زن ها ،
مرگبار است ...
#حسنا_میرصنم
@yavaashaki 🍃🌺
🔥 کنسرت جذاب مهدی جهانی 🔥
⏱25 آبان ماه | سالن برج میلاد
خرید بلیت : ,👇
B2n.ir/Mehdijahani1
دلم واسه بخارِ روی شیشه سمت خودم
و انگشت سبابهت تنگ شده............
همون انگشتی که کش اومد سمتم و
یک قلبِ کج و کوله روی بخارِ شیشه کشید
#مهسا_امیری_راد
@yavaashaki 🍃🌺
کاکتوسیم در ذهن بعضی آدمها.
خیالشان جمع است که دوامآورندهایم و مدارا کنندهایم و ادامه دهنده... خیالشان جمع است که دلخور نمیشویم و گلایه نمیکنیم. خیالشان جمع است که به این زودیها نمیرویم و اگر رفتیم، بر میگردیم...
نمیبینندمان و نمیشنوندمان و برای دلخوشیمان کاری نمیکنند و در ذهنشان ما همانجا بدون هیچ نیازی ایستادهایم و فرق داریم با همهای که متوقعند و گلایه میکنند و به دل میگیرند و مراعات میخواهند.
و ما ناگهان و در عین مدارا، از درون تهی میشویم و شانه خالی می کنیم و بر میگردند و میبینند که نیستیم!
و تازه میفهمند ما هم غمگین میشدیم و ما هم دلمان میگرفت و ما هم نیازمند توجه بودیم، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
و عشق
اگـر با حضور
همیـن روزمرگیها
عشق بمانَـــد ،
عشق اســـت
#نادر_ابراهیمی
#عصرتون_عاشقانه ❤️✨❤️
@yavaashaki 🍃🌺
بر عاصیان هر قوم، بگماشت حق عذابی
ما خیل عشق بازان، هجرانمان بلا بود!!
#غبار_همدانی
@yavaashaki ✍
تا شکرگزار نباشی؛ شاهد اتفاقات خوب نخواهیبود. تا عادت نکنی به دیدنِ زیباییها و نعمتهای جهانت را نبینی و از خدای نعمتها قدردانی نکنی؛ موهبتها و اتفاقات خوب، راه رسیدن به تو را پیدا نخواهند کرد. این یک اصل اساسیست، حتی اگر سطحی و تکراری به نظر برسد. اما کمتر کسانی واقعا به آن پایبند بودهاند و قطعا به وضوح دیدهاند که سپاسگزاری از خدا و کائنات بابت هرآنچه که میتوانست نباشد اما هست؛ چگونه معجزهوار، جهان انسان را دگرگون میکند و پُلی میشود برای رسیدن به جهانی خوبتر و حالی خوبتر.
برای هر نعمتی که در جهانتان هست قدردان باشید، از خدا، از خودتان، از آدمها... این کار، مسیرِ ورود اتفاقات و آدمهای خوب را به جهان شما هموار میکند. ما به یک مهمانی بزرگ دعوت شدهایم، خیلی اهمیت دارد که بابت هرچیز، قدردان باشیم، نه متوقع!!! "قدردان بودن" صفت آدمحسابیهاست. آدمهایی که از جهان و از خدا و از آدمها طلبکار نیستند و با چاشنی قدردانی و تلاش، خواهان خوبترینِ خوبترینهای جهانند.
سپاسگزار باشیم و قدردان؛ بابت کمترین دلخوشیها! حتی برای اینکه میبینیم، میشنویم، نفس میکشیم و میفهمیم.
حتی برای اینکه آسمان زیباست، زمین و گیاه و درخت زیباست و جهان زیباست...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
🔴ما صرافی نیستیم؛
🔴ما سرمایه شمارو نمیگیریم
🔴ما کلی خدمات #رایگان داریم
تو بورس پولت #از_بین_رفته؟😭
نمیتونی خونه وماشین بخری❌
اگر از #دوستو_فامیلو_باجناق عقب موندی و حس میکنی تو زندگی شکست خوردی!!!
صبر کردن شرایطو بهتر نمیکنه؛ پولدارای امروز چند سال قبل تصمیمشونو گرفتن!!😊
همه اینا کنار هم تو یه کانال برات آماده شده👇👇👇👇
/channel/+d5M5lcgc7ZM2Mjc0
/channel/+d5M5lcgc7ZM2Mjc0
اینجا دیگه لازم نیست...... ✨par✨
🟡اخذ مدارک دانشگاه آزاد واحدهای معتبر تهران
کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا با استعلام
Telegram :
👇👇👇👇
@irantahsilatorg4
Instagram :
👇👇👇👇
Https://instagram.com/irantahsilat.org4 ²¹