من فقط دلم میخواست توی تاریکی در بغلش بخوابم و به صدای بارون گوش بدم. الان هردومون داریم بارونِ به این خوبی رو تلف میکنیم..
#رومن_گاری
#شبتون_آروم ✨❤️✨
@yavaashaki ✍
بهتـرین هدیه زندگـی
عشــق و محبـت است
دشت گلی بـه نـام عشق
تقدیم بـه شما مهـربانان
عصر خوبی داشته باشید
#عصرتون_عاشقانه❤️✨❤️
@yavaashaki 🍃🌺
روزی میرسد که نسبت به همه چیز بیتفاوت میشوی. نه از بدگوییهای دیگران میرنجی و نه دلخوش به حرفهای عاشقانهی اطرافت.
به آن روز میگویند: "پیری".
آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشتهاند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد.
این دیگر به چگونه تاکردن زندگی با انسانها دارد.
#گابریل_گارسیا_مارکز
@yavaashaki ✍
من حوصله و جانی برای متنفر بودن و فکر کردنِ مدام به رفتارهای بیانصافانه و زنندهی هیچکس ندارم! میخواهم همینجا منطقی و عمیق به کنشها و حرفهای ناخوشایند آدمها فکر کنم و در همانحال که رنجیدهام، آنها را ببخشم.
شما را میبخشم، شمایی که بارها تلاش کردید مرا برنجانید و به من آسیب بزنید و هنوز هم نپذیرفتهاید که دنیای من از دنیای شما سواست و مسیر من از مسیر شما...
شمایی که قبلترها ایستادهبودید کناری و زمین خوردنهای مداوم من، شما را خوشحال میکرد و در جا زدنهای من، به شما احساس خوشایندی میداد! شمایی که به محض بلند شدن و ایستادنِ پس از تلاشهای مکررم، اندوهگین شدید و دویدنم را که دیدید، خشمگین شدید و رسیدنم، شما را از داشتههاتان بیزار کرد! شمایی که خودتان را در صورتی بالا میدیدید که من پایین باشم و داشتههاتان را کافی، اگر من به قدر کفایت نداشتهباشم!!! من بخالت را به مراتب فجیعتر از حسادت میدانم و شماها حسود نه! که بخیل بودید و آدمِ بخیل، برای خودش هم موجود خطرناکیست...
برای خودم حق آرامش قائل میشوم و همهتان را میبخشم و بار سنگینِ رنج و اندوهی که به روانم تحمیل کردهاید را زمین میگذارم و به راهم ادامه میدهم و متعجبم از شماها که در این فرصت کوتاه زندگی چه حوصلهای دارید که از کار و زندگیتان میزنید و در میدان ذهن و گفتگوهایتان، با منی که کاری به کارتان ندارم میجنگید و اتفاقات و انفعالات دنیای مرا رصد میکنید!!!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_162
محکم منو توبغلش فشرد
ارسلان_توجون بخواه کیه که نده
بالبخند توچشماش نگاه کردم که چشمکی برام زد که دل لرزونم رو بیشتر لرزوند
از توبغلش دراومدم از روی کاناپه شالم روبرداشتم ونگاهش کردم
_خب بریم
شال رو روی موهام انداختم که باز اخماش رفت توهم که مضطرب لب زدم
_چیه؟
ارسلان_شلوارتو بپوش تواین خونه جزمن امیرعباس وحاجی هم هستن
لبم رو باخجالت گاز گرفتم خاک برسرم ابرو شرفم رفت اینهمه مدت بااین
جوراب شلواری که نپوشیدنش باپوشیدنش فرقی نداشت ایستادم ویادم
رفته!!اینا به کنار چه برای خودش حق میذاره؟! منم که چقدربدم میاد!!
باخجالت بدون اینکه نگاهش کنم لب زدم
_میشه بری بیرون تابیام
ارسلان_زودبیا ازانتظارمتنفرم!
سرتکون دادم که ازاتاق خارج شد سریع شلوار قدنود جین ذغالیم روتنم کردم
لباسام رومرتب کردم وشالم روسرم کردم امابافکراینکه فقط منو ارسلانیم شال رو
روکاناپه انداختم والا چه معنا داره اونکه دیگه هرکاری خواسته کرد
خنده م گرفت که دراتاق بازشدومن هاج و واج به ارسلان که بااخم نگاهم
میکردنگاه کردم که بادیدن لبخندرولبم چشماش شیطون شد وباشیطنت ابرو بالاانداخت
ارسلان_لبخندرولبت واسه چیه؟
با تپش قلب که بالارفته بود لب زدم
_میشه نگم؟
باحس برخورد دست گرمش به کمرم نفس توسینه م حبس شد کی اومد که من نفهمیدم؟
نفس گرمش رو تو صورتم خالی کرد
ارسلان_سوگولی ارسلان؛ اون موضوع چی بودکه ازگفتنش اینطوری سرخ شدی؟
باخجالت ونازی که بعدسالها برای اولین مردی که قلبم براش لرزیده واون
ازعاشقی ازمن حرف میزنه نگاهش کردم وسرم رو روسینه ش چسبوندم که نفساش تندوپرحرارت ترشد
بادستم سینه ستبرش رونوازش کردم وگفتم
_حالا دیگه بماند!
کمرم رو بادستاش فشار محکمی دادکه دردولذت باهم توتنم ریخت
ارسلان_باشه خوشگل خانوِم من! اما باید بهم بگیا
بالبخند سرتکون دادم
_باشه
ارسلان سرش روبه الله گوشم نزدیک کردوگفت
ارسلان_شب عروسیمون باید بهم بگی ؟
تمام تنم از استرس وهیجان به لرزه دراومد باورش برام سخت بود و غیرقابل باور
گردنم روبوسه ریزی کاشت وهمون جا گفت
_باشه عمر
نگاه غمگینم روتونگاه منتظر وبراقش دوختم عجیب بود ولی چشماش دروغ
نمیگفت تو چشماش پربود ازعشق مگه میشه چشمای یه ادم اینطور عشق
روبه دروغ فریاد بزنه؟ نه غیرممکنه
_میترسم ارسلان
ارسلان_مگه نگفتم همه چی روبسپار به من؟بهم اعتماد نداری ؟
سرم روتندتکون دادم
_اعتماد دارم ! اونی که بهش اعتماد ندارم خودمم نه تو
اشک ازچشم پرت شدبیرون وارسلان بامحبت وعشق خالصانه ش سرش
روتوگودی گردنم فرو برد و نفس کشید ولب زد
ارسلان_گریه نکن زندیگم!اخه چرا انقدر خودتوعذاب میدی
لبام میلرزید دلم بدجور پربود ازاینکه به خاطر گذشته ی لعنتیم نمیتونم بادلی
خوش عشق روقبول کنم
دستش روتودستم گرفتم ولب زدم
_بریم بیرون دارم خفه میشم تواین اتاق
بانگرانی نگاهم کرد که لبخند غمگینی زدم وباهم ازاتاق خارج شدیم دوش به
دوش هم ازویلا خارج شدیم به طرف دریا حرکت کردیم وبعدازچنددقیقه
درست جایی که دفعه قبل نشسته بودیم نشستیم ارسلان کاملا منو توبغلش
گرفته بود و منم بی هیچ مخالفتی بهش تکیه دادم
_خیلی سخته که بعد اینهمه سال تنهایی حس کنی یکی دوست داره اما نتونی
ِی کنارش باشی اونم به خاطر دردای که کشیدی
سخته تمام سالهای عمرت باحسرت گذشته باشه خیلی سخته ارسلان
ایناروبهت میگم تابدونی منو تو چقدر باهم فرق داریم!
حس کردم اخم کرده اما اهمیت ندادم و ادامه دادم
_من یه دختر تنهام یه دختر نه مثل بقیه دخترا که میگن تنهان نه!به خاطر پول
نمیگم زخم وجراحت های قلب من به خاطر بی پولی نیست واسه تمام این
سالهایی که باعقده بی محبتی بزرگ شدم
میدونی چرا نرفتم وقتی برای اولین بار زدی توگوشم؟
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
خدایا...
ستارههای آسمانت را سقف خانه
دوستانم کن تا زندگیشان
مانند ستاره بدرخشد...
شب بخیر
#شبتون_عاشقانه ✨❤️✨
@yavaashaki 🍃🌺
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_163
به خاطر علی بود نمیخوام یکی مثل من دوباره زندگی کنه فرقی نمی کنه توچه
خونواده ای باشه یکی مثل من که هشتشون گره نهشون بود ی کی مثل علی که پدرش سرمایه داره
فرقی تواصل ماجرا نداره چون هردومون اون خلاء بزرگ توزندگیمون هست
واون محبت یه که شما پدرمادرا ازما دریغ کردید پدرمادری که فقط تحقیر کردن وزخم زدن
وهمیشه توجه هاشون محبت هاشون برای یکی دیگه بود
ازمن که گذشت ولی نباید گذشته من واسه علی تکرار شه
توباید جای دونفر رو براش پرکنی باید به اندازه دونفر بهش محبت کنی تامثل
من نشه که بعدسالها تنهایی کسی عاشقش بشه واون به خاطر ترسهای
ریزودرشتش مجبوربشه بگه نه
حس کردم کمرم تودست ارسلان خرد شد انقدر محکم کمرم روفشارمی دادکه
دردم گرفته بود صدای گرفته وخشنش دلم روسوزوند
ارسلان_نمی ذارم به خاطر گذشته ت منو ردکنی هرچی که بوده رزا من ازت
نمیگذرم مادر علی تویی پس احتیاجی به محبت دوجانبه من نداره تو به اندازه
کافی بهش محبت میکنی منم درکنار تو به پسرمون محبت میکنم
باچشمای خیس نگاهش کردم
_اما
انگشتش اشاره ش رو رو ی لبم کشید
ارسلان_هیشش رزا اما واگر نداره من بی خیالت نمیشم
_لعنتی من پر کمبودم نمیتونم برای تو زنی باشم که میخوای
توصورتم چنان نعره ای کشید که حس کردم روح ازتنم جداشد
ارسلان_حق نداری جای من تصمیم بگیری !حق نداری !نمیذارم جای منم تصمیم بگیری
هق زدم که خشن منو بغل کردوسرم به سینه ش چسبید حرص الود وعصبی
کنارگوشم گفت
ارسلان_گریه نکن!
دست خودم نبود اشکام بی اراده روگونه م سرازیر بود وپیراهنش روخیس کرده
بود
محکم منوتکون داد
ارسلان_میگم گریه نکن
همونطورکه سرم به سینه ش چسبیده بودنالیدم
_چرانمیفهمی که نمیتونم قبول کنم
ارسلان_غلط میکنی
با بغض واخم نگاهش کردم
ارسلان_ بغض نکنا بغض نکن
وحشت زده سرتکون دادم
ارسلان_اینوتوگوشت فروکن تومال منی پس سعی نکن منو از سرخودت بازکنی
مشت ارومی به بازوش زدم
_ازسرم بازت نکردم بهونه نیست کارام من ازاینده وحشت دارم
ارسلان_نمیذارم اب تودلت تکون بخوره فقط کنارم باش
چشمام بازخیس شد وارسلان ازحرص فکش قفل شد
_پشیمون میشی به خدا پشیمون میشی
ارسلان_به جدم قسم پشیمون نمیشم!!لعنتی جای من تصمیم نگیر
سیبک گلوش بالاپایین شد وفهمیدم بغض کرده
_اگه پشیمون شدی چی ؟
قاطع جواب داد
ارسلان_اون روز منم وجود ندارم!!
دلم لرزید از تلخی کلامش وخواستم خودمو ازتوبغلش جداکنم که بیشتر منوبه
خودش چسبوند
ارسلان_جات خوبه پس الکی تقلا نکن
_نمیخوام؛توهم مثل بقیه ای مثل بقیه حرف میزنی
خشن کنارگوشم غرید
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
آرامش شب نصیب کسانی که
دعا دارند،ادعا ندارند
نیایش دارند،نمایش ندارند
حیا دارند،ریا ندارند
رسم دارند،اسم ندارند
شب خوش
#شبتون_عاشقانه ✨❤️✨
@yavaashaki 🍃🌺
👙 لباس زیر قشنگ بپوش برای همسرت
♥️ انواع ست هاي فانتزي ، ترك و اروپايي
با مناسب ترين قيمت و گارانتی تعویض👇
/channel/+tXOFslcJVwBjMzdk
/channel/+tXOFslcJVwBjMzdk
🅾 دلبری کن
مرا به یاد خیابانی بینداز
پر از پاییز
و مردی که دست هایم را
به "مهر" می گرفت ...
#نیکی_فیروزکوهی
@yavaashaki 🍃🌺
کاش زودتر
به نداشته هایمان عادت کنیم !
مثلا همین نداشتنِ تو ...
از آن دردهاست
که مرهم ندارد ...
از آن نداشتنِ هاست
که با هیچ داشتنی پُر نمیشود ...
#مائده_زمان
@yavaashaki 🍃🌺
لطفا آدم امنی باشید!
برای عشق، برای رفاقت، برای زندگی آدما، به آدما احساس امنیت بدين؛
مراقب تصوری که ازتون دارن باشید؛ مراقب اعتبارتون تو قلب و ذهن آدما باشید. بذر بدبینی رو تو دل آدما نكارید، خوب باشید؛
خوب بودن و موندن سخته، قلب آدما مهم ترین داراییه که دارن پس مراقب قلب آدما باشید.
کاری نکنید که آرامش روح کسی تو این دنیا توسط شما سلب بشه.
شما میون این همه تاریکی نور زندگی آدما باشید.
#شبتون_آروم ✨❤️✨
@yavaashaki ✍
مرد عاشق که شد، یک کودک حسود دیوانه می شود! می تواند حتی به هوا حسادت کند! به باد که لای گیسوان دلبر می پیچد، به شب که او دوستش دارد، به ماه که وقتی میتابد دلبر نگاهش می کند و شاید بوسه ای برایش می فرستد، به باران که دستان او را می بوسد، به فنجان چای که لبان یار آن را می بوسد، به پیرمرد غمگینی که دلبر دستش را می گیرد و از خیابان ردش می کند، به گربه ها حتی به سگ قشنگ دوست مشترک که یار دوستش دارد!
مرد که عاشق شد، حواس دلبر که به او نباشد، تیغ تیزی می شود بر رگ های خویش. اگر مردی را عاشق کردی، حواست به اشک هایی که بیصدا به درون می ریزد باشد گ. مردها زودتر از دریاچه ها خشک میشوند ...
#حمید_سلیمی
#شبتون_آروم ✨❤️✨
@yavaashaki ✍