عاشقتشدم که وقتی پاییز شد
و هر کسی رفت توی لاکِخودش،
کسی باشد که هوای این بی قراریام را داشته باشد...
عاشقتشدم که صبح های ابری
بهانهی لبخند باشی...
که صدایت طعنه بزند به خش خشِ برگ ها...
عاشقتشدم که شعرهایم مخاطبِ خاص داشته باشند و آدمها من و تو را با هم ورق بزنند...
آنروز من به دلهره های بعد از نبودنت فکر نکردم!
"دلم خواست عاشقت شوم"
تا رنگِ فصل ها را، ما تعیین کنیم...!
#شیما_سبحانی
@yavaashaki ✍
یه سکوتی هم هست مال بعد از شنیدن یه سری حرفاییه که نباید میشنیدی،فقط صدای شکستن قلبت میاد همین.
@yavaashaki ✍
#تووييت🌐
من تنها نتیجه ایی که تو روز پنجم رابطه میگیرم اینه که حوصله رابطه ندارم، ولی گیر کردمو دیگه نمیشه کاری کرد…
@yavaashaki ✍
اين هوا چتر نميخواهد
من و تو را ميخواهد
خيابان وليعصر را ميخواهد
قهوه های تلخِ كافه نادری را ميخواهد
بوسه های هول هولكی پر از شرم را ميخواهد
#علی_قاضی_نظام
#عصرتون_عاشقانه❤️✨❤️
@yavaashaki 🍃🌺
کاش یکی باشد،
که با او مثل خودِ خودت باشی
همانطورکه در خلوتت هستی...
درست مثل خودت و آینه!
به دور از ترس و خجالت
برایش حرف هایت را بزنی،
کنارش ازته دل بخندی،
جنب و جوش داشته باشی
ادا دربیاوری
حتی گاهی بی رو درواسی، کنارش
به بد ترین شکل ممکن گریه کنی....
یکی که نگران قضاوت کردنش نباشی
خودت باشی,و خودش!
یک رفیق ناب که؛
تمام کمبودهایت را پر کند
تا تو وادار به تظاهر نشوی...
#پروانه_حسینی
@yavaashaki ✍
خوب است که جُزمن به کسی کارَت نیست
خوب است که آرامشِ جانم هستی ...
مغرور ، منم ، که چون تویی را دارم !
شایسته ترین فردِ جهانم هستی ... !
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki 🍃🌺
ناغافل خوابم برد
وقتی بیدار شدم قوم و خویش
دورم جمع شده بودند و فقط
حرفهای خوب خوب دربارهام میزدند
اون وقت بود که فهمیدم مردم!!!
#دیالوگ
@yavaashaki 🍃🌺
#تووييت🌐
فقط کسی که دوست داره و برات ارزش قائله میتونه وقتی که سکوت کردی بشنودت
@yavaashaki ✍
تو بارها و بارها به چشم میبینی و به تو ثابت میشود که یکسری آدمها با بدرفتاری و ظلم و آزار، عجیناند و باور نمیکنی! همانها که عادت کردهاند به مردمآزاری! که به جز خودشان در جهان، خیر و صلاحِ هیچکس را نمیخواهند و همین "بدِ همه را خواستن" و برای آزار رساندنِ به دیگران از هیچ تلاشی دریغ نکردن، زمینشان میزند. بدجور زمینشان میزند!
زمین میخورند و آسیب میبینند و باز هم ظلم میکنند و آزار میرسانند و دستبردار نیستند!
هوف از دست این قبیل "آدمها"، هوف !
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
كم دلتنگيم
كم جاىِ خالى داريم
اين آسمانِ لعنتى هم
هى ميبارد
هى ميبارد
#علی_قاضی_نظام
@yavaashaki 🍃🌺
پيراهن سفيد نميپوشيدم ، چون ميدونستم زود چرك ميشه . يه روز تصميم گرفتم لذت پوشيدن پيراهن سفيد رو از خودم نگيرم . پوشيدم ، چرك شد . يكى ديگه خريدم ، بازم سريع چرك شد . مدام ميخريدم و مدام چرك ميشدن . تا بالاخره يه رور فهميدم چطور رفتار كنم كه چرك نشه ، كه يكبار مصرف نباشه . از اون روز به بعد با خيال راحت پيراهن سفيد ميپوشيدم و نگران چرك شدنش نبودم . نگرانى لذت رو از بين ميبره . ميدونى ميخوام چى بگم ؟ براى انجام دادن هر كارى بايد خطر كرد تا تجربه به دست بياد . من اگر خطر چرك شدن پيراهن سفيد رو قبول نميكردم ، تا آخر عمرم پيراهن سفيد نميپوشيدم كه نكنه چرك بشه ! اما خطر كردم و حالا ياد گرفتم كه چطور مراقب پيراهن سفيدم باشم . اين پيراهن سفيد ميتونه آرزو هاى ما باشه . دنبال فلان آرزو نميريم چون ميترسيم عمرمون تلف بشه و نتيجه خوبى در انتظارمون نباشه . ما بايد اقدام كنيم ، تا شايد نتيجه خوبى بگيريم ، اما اگر اقدام نكنيم ، هرگز نتيجه خوبى نميگيريم . بريد دنبال آرزوهاتون ، نترسيد از هزينه هاى مادى و معنوى . اگر حاصل باب ميل نشد ، حداقل تجربه هاى خوبى رو بدست آورديد . هرگز خودتون رو از لذت پوشيدن پيراهن سفيد محروم نكنيد ...
#سهيل_شهابى
@yavaashaki ✍
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_146
سوارماشین شد معذب خواستم بشینم که باحس گرمی نفسی کنارگوشم تنم لرزید که صدای خشنش توگوشم پیچید
ارسلان_بخواب رزا!
جرات نکردم نگاهش کنم چشمام ازترس خودبه خود بسته شد که بعدمدتی
توخواب وبیداربودم که صدای محمد روشنیدم
محمد_داداش این همون پرستار علی
خشن جواب داد
ارسلان_اره
محمد_اینکه خودش خیلی بچه س یکی باید ازخودش پرستاری کنه نگاش کن
چقدر کوچولوئه
ضربان قلبم بالارفت خواب ازسرم پرید اما نباید می فهمیدن بیدارم بنابراین
همونطورچشم بسته گوشام روتیز کردم
ارسلان_شاید سنش کم باشه اما خیلی بامعرفته! نیازی هم به هیچکس وهیچی نداره خیلی خیلی محکم درضمن اصلا خوشم نمیاد دربارش اینطوری حرف بزنی !
تودلم ازارسلان بابت این حرفش کلی تشکر کردم
محمد_چندسالشه ارسلان؟
ارسلان_واسه چی میپرسی
ازلحن پر ازخشمش دلم لرزید
محمد_اوممم ..اوممم....خب همینجوری
ارسلان_ازجواب دادن به سوالای همینجوری خوشم نمیاد پس جواب نمیدم
محمد_خب...ازخونواده ش بگو حتما خونواده نداره نه؟
قلبم شکست عوضی دلم میخواست جیغ بزنم خونواده دارم
ارسلان_کی همچین گوهی خورده؟
از جوابی که ارسلان بهش داد قند تودلم اب شدخوب کرد نوش جونت اقامحمد
محمد_عه داداش داشتیم؟خب اخه پس چرا اومده ازبچه تو پرستاری میکنه
حتما یه مشکلی داره که
ارسلان_به توربطی نداره محمد نذار ازاینکه گفتم تن لشتو بیاری کمکم کنی پشیمون بشم
محمد_خیله خب چرااینجوری میکنی
خوبه حالا این دختر یه خدمتکاربیشتر نیست
چنان دادی زد که ازجام پریدم وسرم خورد به شیشه
ارسلان_خفه شوووووو
به محمد که ازترس رنگش پریده بودباانزجارنگاه کردم که داد دومش باصدای گریه علی یکی شد
ارسلان_بزن به چاک
محمد_داداش ببخشید
به ارسلان که ازشدت خشم کبودشده بودنگاه کردم بادستای لرزون وچشمای
وحشت زده م علی رو که بیقرارتوبغل علی خودش روتکون می داد ازارسلان
گرفتم که کف دستم به سینه ش برخوردکردو کپ کردم چراانقدر تنش داغه؟
میترسیدم ازحرص سکته کنه نمیدونم چرا ولی نگرانش بودم قلبم از دیدن
اینهمه خشمش ازشدت ترس و نگرانی تند میزد با ترس لب زدم
_ارسلان!
نگاهش تونگاهم قفل شد نگاه طوفانی وپرازخشمش روبه چشمام دوخت
_توروخدا اروم باش چراالکی غصه میخوری ؟ من...
لبم رو بهم فشردم دروغ بوداگه می گفتم ازحرف محمد عوضی نرنجیدم اما
بایدمیگفتم تااین مرد سکته نکنه
_من ازحرف این اقاناراحت نیستم چون اصلا برام مهم نیست ایشون چی
درباره م گفته من عادت دارم سگای زیادی پشت سرم واق واق کنن
محمد_هووووی حرف دهنتو بفهم
ارسلان بانگاه خشنش به محمدنگاه کرد
ارسلان_واگه نفهمه چه غلطی میکنی؟
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
با او چه نسبتی داری؟
نه ميبينمش
نه جواب تلفن هايم راميدهد
نه اصلاً من را يادش می آيد
فقط شبهااز صفحهی تلفنم
مراقبم كه امروز
خوب بود يا نه
بعد ميخوابم...
#فريد_صارمی
#شبتون_آروم ✨❤️✨
@yavaashaki ✍