#تووييت🌐
به قول محمود درویش که میگه:
"من هیچ کس را رها نمیکنم اما دست کسی که دلش با رفتن است را نمیگیرم."
@yavaashaki ✍
ما که خودمان را پنهان میکنیم
در تابستان
در چمدانهای نقرهای
در سفرهایی به سمت شمال
در عکسهای دسته جمعی
در باران
در شادی مرطوب دریایی در رامسر
رنج، چگونه آدرسها را پیدا میکند؟
#محسن_بیدوازی
@yavaashaki ✍
کاش کسی پیدا میشد
برای وقتایی که نمیدونی دلت چی میخواد
حرفی، آغوشی، نگاهی
چیزی میون دستاش داشت
همین…
@yavaashaki ✍
و ناگهان دلت میگیرد
از فاصلهی بین آنچه که میخواستی
و آنچه که هستی ...
#ژوان_هریس
@yavaashaki 🍃🌺
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_92
حریر ابی فیروزه ای جذب به همرده شلوارجذب سفید تنم کردم جلوی اینه
ایستادم موهام روبرس کشیدم دیگه مثل قبل ریزش مو نداشتم بیست روزی
بودکه رفته بودم پیش همون دکتری که اوا معرفی کرد دکتر بعدازچندازامایشی
که ازم گرفت کلی داروبهم داد که الان این ازاولین تاثیرات استفاده ازداروهاست
بالبخند وذوق موهام روباکلیپس جمع کردم دلم می خواست مثل قبل گیسو
کمند بشم بچه که بودم اونقدرموهام بلند و پربودکه همه عاشق موهام بودن
نفس عمیقی کشیدم کمی ازعطر شیرین شکلاتم زدم شالم رو سرم کردم واز
اتاق خارج شدم ازپله هاپایین رفتم که حاج خانوم با لیوان چای ازاشپزخونه خارج شد
_سلام
حاج خانوم_سلام مادر علی خوابید
_اره خداروشکر
حاج خانوم_یه ساعت دیگه باید بریم ارایشگاه درسته؟
بالبخندسرتکون دادم
_علی روهم ببریم باخودمون
حاج خانوم اشاره کرد که رو ی مبل کنارخودش بشینم مطیع کنارش نشستم که
بامهربونی خالصانه ش گفت
حاج خانوم_نه مادر نمیخواد علی روببریم هم امیرعباس هست هم ارسلان تازه
حاجی هم خونه ست پس نگران نباش
بانگرانی نگاهش کردم
_لج نکنه یه وقت
حاج خانوم_نه امیرعباس قلقش روبلده نگران نباش
نفس عمیقی کشیدم
_خداکنه
حاج خانوم_تازه میخوام یه کم خریدم بکنم هرچقدر به شیرین گفتم هرروز یه
بهونه اورد نیومد منم نرفتم خرید تومیتونی همراهم بیای؟
بالبخنددستش روگرفتم
_چراکه نه فقط تنها نگرانیم علیه
حاج خانوم دستم روفشرد
حاج خانوم_نگران علی نباش امیرعباس حواسش بهش هست
دلم کمی اروم گرفت بیشترازهرکسی به امیرعباس اعتمادداشتم
_پس مشکلی نیست
حاج خانوم لبخندزنون سرتکون داد
حاج خانوم_ فردا به امید خدا راه میوفتیم به طرف شمال
لبخندازرولبم خشک شد ودوباره غم تودلم نشست هرجوری شده بایداین
چندوقت هم تحمل کنم بااینکه میدونم خیلی عذاب میکشم اماچاره ای ندارم
ازجام بلندشدم وبه طرف اشپزخونه رفتم
_برای شام یه چیزی درست می کنم که وقتی برگشتیم فقط گرمش کنم
حاج خانوم کنترل tvروبرداشت وسرتکون داد
حاج خانوم_باشه مادر
وارداشپزخونه شدم نفس عمیقی کشیدم تاخودم روکنترل کنم ازشمال
متنفربودم حتی از کلمه شمال بیزاربودم اونقدرکه حدنداشت
دریخچال روبازکردم و تصمیم گرفتم برای شام ماکارونی درست کنم
موادش رو درست کردم مشغول خو ردکردن قارچ بودم که دوباره فکرم رفت پی
فردا حتی تصوراینکه فرداقراره بریم شمال قلبم رو ریش میکرد
یه لحظه نفهمیدم چیشد که با حس سوزش شدید اخی گفتم که باصدای
ارسلان به معنای واقعی سکته کردم
ارسلان_دستت وبگیر زیراب سرد تاخونش بندبیاد
چاقو روتو ظرف رهاکردم وشیراب روبازکردم ودستم رو زی رش یراب گرفتم که با حس قرارگرفتنش کنارم با دلهره نگاهش کردم که بادیدن اخمای درهمش لبم
روگازگرفتم فکرمیکردم فقط منم که همیشه اخم روصورتمه این ازمنم بدتره
همیشه عصبیه با یه من عسل نمیشه خوردش ایشش اروم دستم رواززیر شیراب دراوردم که دستم روتودستش گرفت که شوکه زل زدم توصورتش
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
هر شبی را که به پایان
برسد روزی هست
جز شب عاشق مهجور
که بی پایان است
#شبتون_عاشقانه ✨❤️✨
@yavaashaki 🍃🌺
مامان همیشه میگه :
چای باید خوب دم بکشه
تا عطر و رنگ واقعیشو بفهمی ...
زود برش داری ، عطر و رنگش اصل نیست
دیر برداری میجوشه !
چای اگه بجوشه که خوردنی نیست !
ولی اگه دم بکشه ، بشینی کنارِ ایوون ، بارون بزنه ، فنجونتو بگیری دستت ، گرماشو حس کنی ، اونوقته که لذت داره ...
دوست داشتنم همینه ...
عجله نکن ، لفتش هم نده
بذار خوب دم بکشه ...
#مریم_قهرمانلو
@yavaashaki ✍
ولی موهایت که شروع به سفید شدن کرد تازه میفهمی که زندگی شوخیبردار نیست و تو جدی جدی داری پیر میشوی!
در ذهنت هنوز یک کودک شادابی اما هربار مقابل آینه میایستی و چهرهی جاافتادهتری از خودت میبینی و مسئولیتهای بیشتری روی شانههای خودت حس میکنی، ناخواسته از کودک هیجانخواه درونت فاصله میگیری.
هرچه بیشتر پیش میروی، احساس میکنی باید با جهان و آدمها جدیتر برخورد کنی و لبخندهایت کوتاهتر میشود و سقف آرزوهایت بلندتر و در فکر فرو رفتنها و سکوتکردنهایت بیشتر...
گاهی از موهای سپیدت بیزار میشوی و گاهی دوستشان داری و گاهی دنبال راهی برای بازگشت به روزهایی میگردی که موهایت هنوز سیاه بود و لبخندهایت هنوز عمیق و شانههایت هنوز سبک!
میترسی از سی ساله شدن و میترسی از چهل ساله شدن و میترسی از پنجاه و شصت و هفتاد ساله شدن و به مرور میپذیری که از تو سن و سالی گذشته و باید رفتارهایت را با میزان تجربهای که از زیستن داری، تنظیم کنی.
تمام عمرت دلت میخواهد بازگردی به گذشتههای دور و کودکی کنی، ولی از یک جایی به بعد، منطقت به احساست پیروز میشود و با طبیعت جهان کنار میآیی و طبق قواعد نانوشته و گریزناپذیر جهان پیش میروی.
روزی همه چیز را میپذیری و متقاعد میشوی که فارغ از سالهای گذشته و سالهای باقیمانده و میزان موهای سیاه و سپیدت و شرایط و سن و سالت و هرچیز که هست، باید زندگی کنی، باید خوب زندگی کنی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
خوب است کسی را داشتن، خوب است دلخوش به حضور و خاطراتِ کسی، حرفهای کسی، چشمهای کسی بودن. خوب است دوست داشته شدنِ مدام، عزیزِ کسی بودن و مورد دلتنگیِ عمیق کسی واقع شدن. خوب است کسی باشد که دلت بگیرد و سعی کند حال تو را خوب کند، حتی اگر موفق نشود، حتی اگر خوب نشوی.
خوب است کسی باشد که دوستت داشته باشد، که جور دیگری نگاهت کند، که جور دیگری نام تو را به زبان بیاورد. خوب است تعلق داشتن به کسی و احساس تنهایی نداشتن! خوب است دور شدن و دلتنگ کسی بودن، خوب است نزدیک شدن و با اشتیاق، به گرمیِ آغوش پذیرندهی کسی پناه بردن. خوب است دوستداشتنیترینِ کسی بودن و با کسی دیوانگی کردن. خوب است کسی را داشتن، خوب است برای کسی با همه فرق داشتن...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
#تووييت🌐
خواهشا انقد از ما نپرسید "نمیرم براش؟" اگه احساس میکنید لازمه، اقدام کنید😒
@yavaashaki ✍
چقدر خوب است
که همیشه در زندگیتان
کسی را داشته باشید
که حتی در نبودنش هم
باعث لبخندتان شود ...
#آنا_گاوالدا
#عصرتون_عاشقانه ❤️✨❤️
@yavaashaki 🍃🌺
به همه باید احترام گذاشت
اما عشق را
باید تقدیمِ کسی کرد
که لایقش است ...
#اریک_فروم
@yavaashaki 🍃🌺
دیگر نه دل میبندم، نه امیدوار میشوم، نه توقع دارم همه چیز خوب پیش برود. دیگر جهان و اتفاقاتش را به حال خود رها کردهام و بدون هیچ احتمال و پیشفرضی فقط اقدام میکنم، کنار میایستم و منتظر میمانم و آمادگیِ این را دارم که نتیجه، کاملا خلاف آنچه انتظار داشتهام پیش برود!
حس میکنم نهایت تلاشهایم را کردهام و بیش از این تقلا نمیکنم و بیش از این امید ندارم با اصرار کردن و جنگیدن چیزی درست بشود.
شدهام شبیه به مادری که ۱۰۰۰ فرزند سقط کرده و هیچ اشتیاق و امیدی به تولد فرزندی که در شکم دارد، ندارد و احتمال این را میدهد که هر لحظه اتفاق ناخوشایندی بیفتد و عادت دارد از آرزوهایش دست بردارد و به ناملایمتیهای تکراری روزگار، اعتراضی نکند.
آدمها از یک جایی به بعد خسته میشوند و ترجیح میدهند عقبنشینی کنند، گوشهای دست به سینه بایستند و فقط نگاه کنند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@yavaashaki ✍
امشب دلم می خواهد بی خیال ترین آدمِ رویِ زمین باشم ...
یک آلزایمرِ شبانه بگیرم و به هیچ چیز و هیچ کسی فکر نکنم ...
شب برایِ غصه خوردن نیست !
غصه ها بماند برایِ فردا ...
می خواهم زیرِ این سقفِ ستاره اندود و خیالی ، دراز بکشم و با افکارِ شادِ کودکی ام بخوابم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#شبتون_آروم ✨❤️✨
@yavaashaki ✍
چقدر دير فهميدی
از يه جایی به بعد بايد نباشی، بايد نمونی
بايد بری وقتی
اتفاقِ كسی نيستی ..!
موندن ،
بهانه می خواست ...
#پویا_جمشیدی
@yavaashaki 🍃🌺
هر بار بعد از ديدار تو ،
مینشينم مثلِ زلزله زدهها
در کنارِ صندلیام ،
و کشتگانم را میشمارم
و تکه پارههاىِ تنم را جمع ميکنم!
#سعاد_الصباح
@yavaashaki 🍃🌺
میبوسمت یک روز در میدان آزادی
میبوسمت وقتی که تهران دست ما افتاد
میبوسمت وقتی صدای تیرها خوابید
میبوست وقتی سلاح از دستها افتاد
#امیررضا_وکیلی
@yavaashaki 🍃🌺