آدم سرنوشتش اینه که صبح به صبح پاشه حیاطشو آب و جارو کنه بشینه پای تختهای چوبی گوشه حیاط و به اوناکه رفتن فکر کنه. به خاطرههای دور. ولی من پشت تو آب نریختم. من حتی دست تکون ندادم. من موندم نگاه کردم چطور همونجور که میدویی سمت من، با یک نیروی عجیب گریز از مرکزی که من باشم، عقب عقب میری. میری ته کوچه. میری ته خیابون. میری تهِ شهر. میری ته دنیا و ازت یک صدا میمونه و یک عطر.
آدم سرنوشتش اینه که خداحافظیهای نکرده رو یادش بمونه؛ آدمای رفته رو...
#نازنین_هاتفی
#صبحتون_عاشقانه ❤️✨❤️
@yavaashaki ✍
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_16
ساعت کاریت مهم نیست که چند ساعت کارکنی
نگاهش کردم
_نه مهم نیست فقط اونقدری وقت داشته باشم که به کلاسام برسم به جزاین
ساعتها هرچندساعت باشه مشکلی نیست
پیمان باحرص لب زد
_پس قصد خودکشی داری بی شک
نگاه خسته ای بهش انداختم
_اونقدر اوضاعم داغون هست که به خودکشی هم بتونم فکرکنم
کامران دندون قروچه کرد
_یعنی چی
لبخند کجی زدم ودستش روفشردم
_اما خودکشی هم جواب نمیده ازاونجایی که من سگ شانسم نمیمیرم فقط
روس یاهیش برام میمونه
شیرین_ نمیدونم درسته بگم یانه ولی فکرنکنم جایی روبتونی بااین شرایط
پیداکنی کجا اونقدر حقوق میده که ده میلیون بدی ترمی دانشکده
غمگین سرتکون دادم
_میدونم
کامران_ پیداش میکنیم کار نشدنداره
شیرین_ من یه کارسراغ دارم فقط کارش شبانه روزیه البته نمیدونم اگه باهاش
صحبت کنی حتما ساعت دانشکده مرخصی میده بهت نمیدونم باید باهاش
صحبت کنی
با ذوق سریع ازجام بلندشدم کدستش روتو دستم فشردم
_راست وحسینی
سرتکون داد
شیرین_ البته کارش یکم سخته
کامران با شکاکی لب زد
کامران_ چه کاریه درست توضیح بده
شیرین توچشمام نگاه کرد
شیرین_یادتونه درباره پسرخالم باهاتون صحبت کردم
همه بااخم سر تکون دادیم
شیرین_ زنش لیاقت اینهمه عشق وعلاقه رو نداشت فقط واسه مال واموال
پسرخاله م وخونواده ش دندون تیزکرده بود پسرخاله من مجنونش بود اما
نتونست جلوشو بگیره ی عنی باباش نذاشت باباش اونقدر حرفش برو داره که
پسرشم نتونست بهش نه بگه و تسلیم خواست پدرش شد
باحرص لب زدم
_خاک توسرش اگه واقعا زنشو دوست داشت بایدنگهش میداشت
شیرین باغم نگاهم کرد
ش یری ن_ کاش زنش ارزشش رو داشت نیلا زنش حتی به بچه ش رحم نکرده
بچه ا ی که یک هفته به دنیا اومده ارو داد به ارسلان و رفت بچه ای که
خودش به دنیا اورده بود بی هیچ حسی از ارسلان جداشد و رفت امریکا
بابهت نگاهش کردم مگه همچین چیزی ممکنه مگه میشه یه مادر ازبچه ش
بگذره قلبم سوخت اتیش گرفت بی اختیار اشک ازچشمم جاری شد که شیرین
بابغض گفت
شیرین_ ببین حتی تویی که یه بارم اون بچه اروندیدی داری اشک میریزی رزا
ارسلان اخلاقای خاصی داره بعضی وقتا واقعا غیر قابل تحمله اما به جون بابام
که میخوام دنیا نباشه برا ی ترنم بدنبود ترنم هرسازی زد ارسالن باهاش رقصید
با خشم ونفرت گفتم
_الهی بمیره چطوری بچه ی تازه به دنیااومده ش رو گذاشته رفته
شبرین_ازبس زالو صفته ،بارفتن ترنم انگار ارسلان مرده به اجبار فقط شبامیره
خونه میخوابه پدرمادرش نذاشتن برگرده خونه خودش حتی یه باربه اون طفل معصوم نگاه نکرده
دستام از درد وخشم میلرزید جیگرم کباب شده بودبرای اون بچه حس میکردم
این بچه مثل من بدبخته حتی ازمنم بدبخت تر
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
یه شب که دلم از عالم و آدم پر بود،
گفت: نگران نباش دیوونه، فکر کردی من تنهات میزارم یا اینکه کسی میتونه جای تورو تو قلبم بگیره؟
کاری به اتفاقات بعدش و اینکه تنهام گذاشت ندارم؛ میخوام بگم:
هر آدمی یکبار و لااقل برای یه شب،
خوشبخت ترین آدم روی زمین بوده...
#مسلم_علادی
#شبتون_آروم ✨❤️✨
@yavaashaki ✍
آمدنت را استخاره کرده ام ،
خوب آمد !
همیشه خوب می آید ...
اما تو خوبِ من ،
نمی آیی ...
#امیر_افشار
@yavaashaki 🍃🌺
#تووییت 🌐
یه وقتایی زیادی درک کردن بقیه باعث میشه خودتو نادیده بگیری درحالی که همونا ذرهای اهمیت نمیدن به حال بدت.
@yavaashaki ✍
🔥 کنسرت ماکان بند تمدید شد🔥
📍 تهران - ۲۱ اردیبهشت
⏱️ فروش بلیط از سایت هنرتیکت
خرید بلیت : 👇
🌐 https://b2n.ir/Mb21
کلاغ ها مُدام
خبرهایِ بدی از تو می آورند !
تو اما نگران نباش ،
هنوز آنقدر عاشق هستم
که هر صبح
سر از آغوشِ تو دربیاورم ...
#مینا_آقازاده
#صبحتون_عاشقانه ❤️✨❤️
@yavaashaki 🍃🌺
☝️☝️💥راه تشخیص مهره ی مار اصلی لو رفت☝️☝️💥
👫بازگشت معشوق ۲۴ ساعته تضمینی بدون نیاز به دسترسی حتی از راه دور✔️‼️
💀 دفع سحر و جادو و چشم نظر ۲۴ ساعته تضمینی✔️‼️
🏠فروش ملک ۲۴ ساعته تضمینی ✔️‼️
🧮💵افزایش رزق و روزی و گره گشایی در کمترین زمان تضمینی✔️‼️
🌟باضمانت کتبی و مهره مغازه🌟
🚚 ارسال ۳ روزه کاملا محرمانه 🚚
💯بیا تو کانال با مشاوره رایگان خیلی فوری و تضمینی مشکلتو حل کن👇A•13👇💯
https://t.me/joinchat/AAAAAD9SEPjztQItR84YFw
@geregosha
ارتباط مستقیم با استاد👇👇👇
09229164110
@shahriyardolati
غمگینانه به چشمهای من نگاه کرد و گفت: چشمهایت رنجِ درونِ مرا کم میکند و این جمله آنقدر دردناک و آنقدر عمیق بود که دلم خواست وقت رفتن، چشمهایم را بگذارم برای او و برگردم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#شبتون_بخیر ✨
@yavaashaki ✍
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_12
توچشمم اوردن توچشمام نگاه میکردن و میگفتن این توله ی خسرو چرا ما باید خرج خوردنشو بدیم
خدایا توشاهد تمام اونروزایی خدایا اونابه خاطریه لقمه غذا بارها سرسفره
اشکمو دراوردن فکرمیکردن من نمیفهمم ولی به بزرگ ی توکه من همه چی
رومیفهمی دم همه ی زخم زبوناشون رومی فهمیدم وقلبم اتیش میگرفت
یه قطه اشک سمج روگونه م چکی د لبام میلرزید برا ی کنترل بغضم لبامو روهم
فشارمیدادم قلبم چه دردی میکرد خدایا من حتی از حیوون هم براشون
کمتربودم همه ی فامیل منو یه دختر ب ی عار وبی خیال وبیشعور و نفهم
میدونستن که باتمام این دردا می خندم نیلوفر رک دخترخوبه وسنگینه نگار
میدونستن اما نم یدونستن همون دختر بیشعور و ب ی عاری که هرلحظه رولبش
خنده س تاصبح ازدردخواب نداره تاصبح چشماش م یباره وباچشمای سرخ
میره مدرسه
خدایا توتمام اون روزارو دید ی خدایا من به امیدقیامتی که قولشو دادی سرپام
اون روز حق دلی که شکستن ومی خوام قلبمواتیش زدن باهرحرف ی که زدن
باهرنگاه تحقیرانه که کردن خدایا من نمیبخشمشون خدایا اگه توبهم بگی اگه
ایناروببخشی منم تمام گناهاتو میبخشم ومی فرستم بهشت میگم میرم جهنم
ولی بای د سوختن دل ای ن ادمایی که سوزندن دلمو بب ینم باید ببینم چجوری
قلبشون ازدردمچاله میشه باید تمام اون طعنه ها کنای ه ها وحرفایی که بهم
زدن رو بشنون خدایا سرعزیزترین فردزندگیشون این بلایی که سرمن اومد بیار
تاببینم چیزی که به مامان من میگفتن خودشون انجام میدن خودشون به بچه شون میگن بچه ت وبذارخودت تنهابیا خدایا من به امید سوختن دل اونا زنده ام خودت خوب میدونی که من تنهام وهیچکس هیچکس تودنیا روندارم که بخواد پشتم باشه هیچکس ولی اونایه گردانن همون یه گردان هررروزجونمو
گرفتن باحرفاشون توتنهاکسی هستی که دارم خدایا تو انتقام دلمو که اتیش زدنو بگیر
باکشیده شدن دستم توسط کسی به فردی که دستمو کشیدنگاه کردم بادیدن
سپیده لبخند تلخ ی زدم وباچونه لرزون وارد کلاس شدم و سرجام نشستم
کامران کنارم نشست زل زدم به تخته وایت برد کلاس و خاطرات مثل پتک توسرم کوبیده شد
همون روزی که رفتیم خونه مادرجون چه قدرازدی دن منونیلوفر ناراحت شدن
چه اخمی کرد مادرجون بیشترازاون زندایی اخم کرده بود ول ی به ظاهرباهامون
روبوسی کرد واردخونه مادرجون شدیم جای خالی بابا جون ودایی به وضوح
حس میشد وارداتاق باباجون ومادرجون شدیم وبعدعوض کردن لباسارفتیم
روایوون نشست یم که مادرجون کنارمون نشستن و زندایی بایه سینی چای
اومدوکنارمون نشست که مادرجون بااخمای درهم لب زد
_چیشده
همین یه کلمه کافی بود که مامان به گریه بیوفته ومنونیلوفر بغض کنی م مامان
میون گریه همه چیو گفت که زندایی اولین نیششو زد به قلبمون
_ نباید اینارومیاوردی
نگار باچشمای پرشده بهش نگاه کردم نمیدونم توچشمام چی دید که بااخم چشم
ازم گرفت ازش متنفربودم این ادما ازقوم کوفه هم بیرحم ترن خدایا اونابااینکه
میدونن پدرمن بابای من منو مثل تف پرت کرده دور میگن نباید میاوردیشون
پس چیکارمیکردیم توخیابونا شباروصبح میکردیم این میخواستن؟؟
باتکون شونه ام ازگذشته بیرون اومدم بادیدن استاد ازجام بلندشدم
_سلام استاد
_سلام رضایی جان خوبی دخترم
_نه والله زیادخوب نیستم کسالتم هنوز برطرف نشده
دروغ نمیگفتم بازم تپش قلبم بالا رفته بودوتمام تنم گرگرفته بود استاد بااخم
ونگران ی گفت
_خب دخترم چرااومدی امروز میموندی خونه حالت که کامل خوب میشد می اومدی
_نتونستم طاقت بیارم
_نگران چی هستی تو ثابت کردی خودتو به مادخترم توازشاگردهای خوب منی
ازبچه هانشنیدی من حتی دیروز برات غیبت نزدم
_ممنون استادخیلی ممنون
_اگه حالت خوب نیست میتونی بری
حالم افتضاح بود هجوم خاطرات بدجور حالمو بدکرده بودبه وضوح دستام میلرزید استاد بااخم لب زد
_یکی ازدوستای خانوم رضایی باهاش برید بیمارستان نزدیک دانشکده ایشون حالشون خوب نیست
#ادامه_دارد
@yavaashaki 📚
عاقل آن است
که این موقع شب خوابیده
من دیوانه
که خوابم به خیالت طی شده
#شبتون_عاشقانه ❤️✨❤️
@yavaashaki 🍃🌺
🌺آموزش زبان انگلیسی به روش زبان مادری🌺
🎉به این روش محاله زبان یاد نگیری🎉
✅تضمین یادگیری با هر ضریب هوشی و هر سن و سالی
🟣کلی آموزش رایگان تو کانالم گذاشتم
💚فقط کافیه شروع کنی،خودت نتایج شگفت انگیزشو میبینی
🔵برای ورود به کانالم و دیدن آموزش هام روی لینک زیر کلیک کنید 👇👇👇
/channel/hamidrezasotoudeh98/168
🔥 کنسرت ماکان بند تمدید شد🔥
📍 تهران - ۲۱ اردیبهشت
⏱️ فروش بلیط از سایت هنرتیکت
خرید بلیت : 👇
🌐 https://b2n.ir/Mb21
مشکل از آنجا شروع شد
که قرار شد رابطه ها پنهان بماند
رابطه های پنهانی را ببوسید بگذارید کنار
دوست داشتن و یواشکی؟
اصلا نمیشود
صدای دوست داشتن بلند است
#سیما_امیرخانی
@yavaashaki ✍
#تووییت 🌐
کم باش، اصلا هم نگران کم شدنت نباش اون کسی که اگر کم باشی گمت کنه همونیه که اگه زیاد باشی حیفت میکنه
@yavaashaki ✍
آدمِ بیش از حدی نباش!
دست بردار از بیش از حد فکر کردن و بیش از حد اهمیت دادن و بیش از حد توجه کردن و بیش از حد غمگین شدن...
دست بردار از بیش از حد توقع داشتن و بیش از حد محتاط بودن و بیش از حد دوست داشتن و بیش از حد دل بستن و بیش از حد وابسته شدن.
دست بردار!
تو باید زندگی کنی، باید آرام آرام مسیر رسیدن به خواستههات را طی کنی، باید خودت حواست به خودت باشد و اجازه ندهی بازیهای ذهن و افکارت، مسیر رشد تو را مسدود کند.
تو باید خودت حواست باشد که بیش از حد فکر کردن و بیش از حد اهمیت دادن به هرکس و در هرچیز؛ چقدر میتواند به تو آسیب بزند و چقدر میتواند تو را از پناهگاهِ امنِ آرامش و خوشحالی دور کند.
تو باید خودت حواست باشد که در هیچ چیزِ جهان افراط نکنی، جز در زیستن و جز در به دل نگرفتن و جز در فراموش کردن...
#نرگس_صرافیان_طوفان
- سیارهی X589 📚
@yavaashaki ✍