🔷 قصیده البردیه
🔷مولای صل وسلم دائما ابدا
🔷 کانال بزرگ یارسول
---------------------
🆔 @Ya_nabii
🍃بناوی خودای مهزن و دلووان🍃
🔍راپورت 🔍 راپورت
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته:
🔓سروران گرامی و عاشقان کانال بزرگ یارسول اللهﷺ
💠به مناسبت نزدیک شدن ماه(ربیعالاول) مبارک مولودی و ماه نور و رحمت.
در نظر داریم با دلایل قاطع به اثبات این موضوع بپردازیم ، به همین مناسبت از فردا چند مطالب خدمتان ارائه خواهیم داد،
سروران گرامی امیدواریم که این مطالب را خوب دنبال کنید .
التماس دعا داریم.
و اینک پاسخ تفصیلی
خداوند عز و جل میفرماید:
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ (الروم 22)
ترجمه: و از نشانه هاى الهى، آفرينش آسمان ها و زمين، و تفاوت زبان ها و رنگ هاى شماست؛ همانا در اين امر براى دانشمندان ، نشانه هايى قطعى وجود دارد .
و نیز میفرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَي وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (الحجرات 13)
ترجمه: اى مردم! ما شما را از مرد و زنی آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، همانا گرامى ترين شما نزد خدا، با تقواترين شماست، همانا خدا داناى خبير است.
بنابر آیات فوق ، مسایل نژادی و قومیتی به عنوان امتیاز و ملاک مرزبندی در اسلام جایگاهی ندارد.
اسلام برای تاسیس دولتی قومیتی نمی کوشد .
تلاش اسلام برای برقراری حاکمیت دین است.
حاکمیتی که در آن همه اقوام و آحاد به حقوق مشروع خویش دست یابند.
اختلاف نژادها و قومیتها و تفاوت فرهنگها و رنگها بسان آفرینش آسمانها و زمین، نشانه ای برای قدرت خدا است که بر زیبایی این جهان می افزاید.
نژاد و رنگ و قبیله و قومیت ،مایه برتری نیست و نژادگرايى، از ارزشهاى شيطانى است.
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ (الاعراف 12)
(خداوند به ابليس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شيطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى.
در اسلام چیزی به نام مرزبندی سیاسی میان کشورها وجود نداشته است.
همه ما مسلمانان زیر چتر خلافت عادلانه امثال عمربن الخطاب رضی الله عنه، امّتی واحده بودیم.
در کنار دیگر ملتهای مسلمان ، فعالیت و زندگی مسالمت آمیزی داشتیم .
در حکومت دینی مبنا بر شایسته سالاری دینی است .
پس هر کسی که شایسته تر بود بدون ملاحظه زبان و نژادش باید در مقام سزاوار خویش قرار داده شود .
از نگاه مسلمانان راستین، تفاوتی نیست میان اینکه حاکم بلاد ، ترک باشد یا عرب یا کورد ...
گاها عربی چون حضرت عمر بن عبدالعزیز رحمه الله حاکم همه سرزمین اسلامی بود گاه فردی تورک و گاه کوردی چون سلطان صلاح الدین ایوبی که همه مسلمانان از هر نژاد و قومیتی حاکمیت وی را قبول داشته و به آن میبالیدند.
بحث ناسیونالیسم و اینکه مجموع افراد دارای فرهنگ و زبان و جغرافیای واحد ، کشور و دولتی واحد داشته باشند تاریخی کمتر از دویست سال دارد و محصول سیاستهای غرب است.
آنچه از مرزبندی های سیاسی و جغرافیایی در جهان امروز میبینیم سوغات و محصول غرب است که در سال 1916در قالب قرارداد سایکس پیکو با متر و پیمانه خود ، کشورهای اسلامی را بدون ملاحظه اقتضائات سیاسی و مصالح مسلمانان در میان مرزهای متعدد تقسیم نموده و همه اقوام بزرگ را کشوری ظاهرا مستقل بخشیدند و با این ابزار کثیف مسلمانان را با هزاران جنگ مذهبی و قومی و نژادی و طائفی مواجه ساختند.
از همه بدتر آنکه در این میان، متاسفانه ملت کورد را به گوش فراموشی سپرده و در میان چند کشور تقسیم نمودند.
ناگفته نماند که علمای مسلمان کورد با مشاهده نابرابری ها و ناعدالتی هایی که در حق ملت کورد روا داشته شده بود بر مبنای قواعد دین(اختیار اهون الشرین و دفع الافسد بالفاسد) نهضتهای آزادی خواهانه ای راه انداختند و شیوخ خانقاه ها و ماموستایان و سَیداها حجره های کوردستان، سکان دار این نهضتها بودند.
هنوز هم نام شیخ عبدالسلام بارزان و شیخ سعید پیران و شیخ محمود حفید و قاضی محمد پیشوا و ملا مصطفای بارزان رحمهم الله تعالی بر تارک نهضتهای ملی کوردی میدرخشد.
این نکته هم فراموش نشود که نهضتهای ملی کورد هرگز به معنای دشمنی با ترک و عرب و فارس نبود بلکه محصول نگاههای تبعیض آمیزی بود که به ناحق از سوی همسایگان به سوی کوردها وجود داشت و دارد.
قیام کوردها و علمای آنان از آن جهت بود که نمیخواستند به عنوان شهروند درجه دوم با آنان رفتار شود و زبان و فرهنگ یا مذهبشان اهمال یا پایمال گردد.
اما علت محرومیت ملت کورد از حق داشتن دولت و مملکتی مستقل چه بود؟
بدون شک چیزی که باعث شد کورد از حق داشتن دولتی مستقل و مملکتی آزاد محروم شود اسلام نبود.
چرا که فارسها و ترکها و عربها و دیگر اقوام مثلا در خاورمیانه در حالیکه مسلمان هم هستند دولتهای مستقلی دارند و از استقلالی( هر چند صوری و ظاهری) برخوردارند.
بنابراین دین مانع دولت داری قوم خاصی نیست .
🖍ان شاءالله ادامه دارد👇👇👇👇
#تاریخزرینکوردستان
▪️من یک مسلمانم...
❤️سلطان صلاح الدین ایوبی کوردی رحمه الله
🔺الان هم بعد از شنیدن نام "سلطان صلاح الدین ایوبی" لرزه به اندام مسیحیان اسلام ستیز می افتد...
💠آفرین بر پدر و مادری که چنین شیری تحویل تاریخ دادند...
🆔 @Ya_nabii
🔗24🔗
🔷«سلطان صلاح الدین رحمه الله صبح روز چهارشنبه 27 صفر سال 589 هـ از این دنیا رحلت نمود».
✨«روز بسیار سختی بود که عالم اسلام پس از آن که خلفای راشدین را از دست داده بود، تا آن هنگام چنان مصیبتی به خود ندیده بود، در آن روز قلعه و شهر بلکه دنیا را چنان وحشتی فرا گرفته بود که فقط خدا میداند، به خدا سوگند! من از بسیاری مردم شنیدم که آرزو میکردند که کاش به جای سلطان آنها میمردند، تا آن هنگام فکر میکردم که این سخن از نوعی اغراق و ادعا بیش نیست، اما در آن روز به یقین دانستم که اگر به جای او فدیهای میپذیرفتند بسیاری از مردم و حتی شخص من آماده بودیم که به جای سلطان خود را فدا کنیم»[1].
🔷قاضی ابن شداد میافزاید:
✨«سلطان پس از خود اضافه بر 47 درهم ناصری و یک گرم طلا چیزی دیگر از قبیل ملک، خانه، زمین، باغ و مرزعه و یا چیزی دیگر به جا نگذاشت»[2].
🔷«تمام هزینه تجهیز و تکفین سلطان حتی پول کاهی که از آن کاهگل درست کردند و کفنی وی به قرض گرفته شده بود که قاضی فاضل آن را از جای حلالی تهیه کرده بود»[3].
📖[1] - النوادر السلطانیه، ص 249 - 250.
📖[2]- مرجع سابق، ص 6.
📖[3]- مرجع سابق، ص 251.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ● پایان
🔗22🔗
🔷درگذشت سلطان
📖 پس از این که سلطان مسئولیت مقدس خود را به نحو احسن به انجام رسانید و عالم اسلام را از خطر صلیبیان مصون ساخت، خداوند این فرزند رشید اسلام را در 27 صفر سال 589 هـ در حالی که 57 سال عمر داشت به سوی خود فرا خواند .
📖 علامه ابن کثیر تاریخ ولادت سلطان را سال 532 هـ ذکر کرده است.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗20🔗
🔷«مسلمانان در جنگ شدید و سرنوشتساز «عکه» شکست خوردند و پرچمها به زمین افتاد، اما سلطان با افرادی اندک استوار ماندند و آخر کار به تپهای پناه بردند، و سربازانی را که متفرق شده بودند جمع نموده و آنان را توبیخ و سرزنش نمود و برای حملهای مجدد آماده ساخت، و سرانجام مسلمانان پیروز گشتند و 7000 نفر از دشمن را به هلاکت رسانید و سلطان ـ رحمه الله ـ با وجود سپاه انبوه و مجهز دشمن تا آخر در برابر آنان استقامت نمود».[1]
🔷قاضی ابن شداد از سلطان ـ رحمه الله ـ گفتاری نقل میکند که بر علو همت و اراده قوی و عزم آهنین و غیرت دینی سلطان دلالت دارد، او میگوید: روزی سلطان به من گفت: نمیخواهی که آرزوی قلبیام را برایت بیان کنم؟ هرگاه خداوند فتح باقیمانده ساحل را برایم میسر کند، قصد دارم که شهرها را تقسیم نموده و توصیههای لازم را بکنم و خداحافظی کنم و بر پشت دریا سوار شوم و برای جهاد به جزیرهها و سرزمینها دور دست بروم تا این که کافری بر روی زمین باقی نماند یا این که در این راه بمیرم».[2]
📖[1] و [2] - النوادر السلطانیه ص 15
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗18🔗
🔷قاضی ابن شداد از سیره، اخلاق، عادات و ویژگیهای سلطان اینگونه سخن میگوید:
✨«سلطان در روزهای دوشنبه و پنجشنبه در مجلسی که فقهاء، علما و قضات حضور مییافتند و برای دادبخشی و دادرسی به دادخواهی و شکایات مردم مینشستند، در آن دو روز در به روی همه گشوده بود و همه مردم اعم از کوچک و بزرگ پیرزنان فرتوت و پیرمردان سالخورده، امکان حضور و دادخواهی داشتند، علاوه بر این که هیچگاه در به روی مظلومان و ستمدیدگان بسته بندو و هر لحظه که مراجعه میکردند به آنان رسیدگی میشد، اما سلطان به دادرسی در این دو روز چنان پایبند بود که نه در حضر آن را ترک مینمود و نه در سفر، و هرگز ستمدیده، شاکی، مدعی و طالب حقی را از خود نراند، و با این وجود همیشه در ذکر و تلاوت قرآن مشغول بود و بر آن مواظبت میکرد، هرگاه شخصی به او شکایت میکرد با او میایستاد به در دل و حکایت ستمی که بر او روا داشته شده گوش فرا میداد و به آن رسیدگی مینمود، من خود شاهد بودم که روزی مردی از اهل دمشق به نام «ابن زهیر» از «تقی الدین» برادرزاده سلطان نزد وی شکایت نمود، با این که «تقی الدین» نزد سلطان بسیار محبوب بود و منزلتی ویژه داشت، سلطان او را به دادگاه احضار نمود، و در برابر حق به مقام و منزلت او هیچ اعتنایی نکرد».
📖 النوادر السلطانیه، ص 11.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗16🔗
🔷جنگهای سلطان صلاح الدین ایوبی
✨«بدون تردید سلطان در جمعنمودن این لشکرها تحت لواء و فرماندهی واحدی یک یا دو بار با مشکلاتی مواجه بوده است، و در برخی موارد در طبایع آنان اختلافات عمیقی نیز مشاهده کرده است، تمرد لشکر در «یافا» یکی از این موارد حساس میباشد، اما با این وجود تمامی آن لشکرها که به عناصر و نژادهای گوناگونی نسبت داشتند تا پاییز 1192 م تحت فرمان سلطان باقی ماندند، و از همان ابتداء که سلطان برای اولین بار در سال 1187 م آنان را به مبارزه فرا خواند تا پایان کار تحت فرماندهی سلطان به جهاد و مبارزه پرداختند و با وجود این که در میان آنان فرماندهان مقتدری بود که با توجه به اخلاص و توان رزمی و استقامت و پایداری میتوانستند که قدرتهای بیگانه را هرچند از فرماندهی نیرومند و توان رزمی بالا و تاکتیکهای دفاعی پیشرفتهای برخوردار باشند، شکست دهند، اما بازهم در تمامی این مدت نه ولایتی علیه سطان قیام و کودتا کرد و نه فرمانده و عاملی از حکم او سر پیچید، مگر موردی جزئی که یکی از نزدیکان سلطان از او کناره گرفت و البته این مسأله نیز بعداً حل و فصل شد، و این امر قبل از هرچیزی گویای نفوذ و بیم عجیب سلطان میباشد که توأم با محبت و احترام وی در قلوب رعیت جای گرفته بود، سلطان حتی پس از پایان یافتن مشکلات و سختیهایی که جنگهای متوالی در پی داشت، یگانه فرمانروایی بود که از کوههای کردستان گرفته تا صحرای نوبه تحت حکم و فرمان او قرار داشت، و فرمانروایان بسیاری از قبیل شاه کردستان و «کانلین» حاکم ارمنیه و سلطان قونیه و قیصر قسطنطنیه همگی از پشت مرزها آرزو میکردند که سلطان صلاح الدین آنها را از همپیمانان و متحدان خود بداند، اما سلطان هرگز طوق منت آنان را به گردن نیانداخت و به تنهایی و بدون کمک آنان دشمنان خود را تار و مار کرد و آنان تنها برای تبریکگفتن به سلطان به مناسب پیروزیهای که او به تنهایی به دست آورده بود نزد وی آمدند».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗14🔗
🔷با تحریکات بطریک روم سراسر عالم مسیحی سلاح برگرفت و به میدان آمد، «قیصر» و نفریدریک» و شاهان انگلیسی، فرانسه، و صقلیه و «لیوپولد» حاکم نسما، «یوک» حاکم بوغندی، «کاونت» حاکم فلاندرز و شاه بیت المقدس و دیگر صلیبیان و جنگجویان زبده داویه و اسبتار در این زمینه از هیچ کوششی دریغ نورزیدند و بسیار از شاهان، فرماندهان و امرای نصرانی جان باختند، آنها امید داشتند که بیت المقدس را به چنگ آورند و دولت صلیبی قدس را که در آستانهی فروپاشی بود از نابودی برهانند، آنها آرزو داشتند که شجرهی رؤیاهایشان دوباره به ثمر بنشیند، اما نتیجه چه شد؟
🔷قیصر «فریدریک» در این میان درگذشت شاهان فرنگ و فرانسه به کشورهای خود بازگشتند و عزیزترین دوستان و افراد و اشراف خود را در بیت المقدس به خاک سپردند، اما بازهم برای رسوایی آنان بیت المقدس به دست صلاح الدین ماند و تنها منطقهای کوچک در ساحل «عکه» تحت تصرف و حکم صلیبیان بود».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗12🔗
🔷سلطان صلاح الدین پس از این که قدس را از چنگال صلیبیان رها ساخت، برای عمران و آبادانی آن توجه و عنایت خاصی مبذول داشت که ما را به یاد اعمال و رفتار وحشیانه و جنایات هولناکی میاندازد که صلیبیان در سال 1099 م هنگام تصرف قدس مرتکب شدند، روزگاری که بازارها و خیابانهای بیت المقدس از اجساد مسلمانان انباشته بود و آه و فغان و فریادهای گوش خراش مجروحانی که در حال جانکندن بودند همه جا را فرا گرفته بود و «گودجر» و «تانکرد» در آن خیابانها قدم میزدند، روزگاری که مسلمانان بیگناه را به آتش انداختند و به بدترین وجه ممکن آنان را با انواع شکنجههای بیرحمانه آزار دادند، آنگاه بسیاری از مسلمانان به پشت بام و برجهای قدس پناه بردند، اما صلیبیان ستمپیشه آنها را آماج تیرهای خود قرار داده و بر زمین میانداختند، این کشتار وحشیانهای که صلیبیان به راه انداختند کرامت و شرافت عالم مسیحی را به باد داد، ستم و تجاوز و جنایات فجیع و دردناکی که مرتکب شدند چهره این شهر پاک و مقدس را سیاه نمود، شهری که حضرت عیسی مسیح علیه السلام در آن درس دوستی و مهربانی میداد و میگفت:
✨«خوشا به رحمکنندگان و مهربانان، کسانی که رحمت و برکات پروردگار برآنان فرود میآید».
🔷صلیبیان هنگامی که این سرزمین پاک را به کشتارگاه مسلمانان مصیبتدیده و رنجکشیده تبدیل میکردند تعالیم و گفتار عیسی مسیح را به فراموشی سپرده بودند، آیا این مایهی سعادت صلیبیان سنگدل نبود که سلطان صلاح الدین آنها را مورد لطف و رحمت خویش قرار داد؟
✨رحمت یکی از برترین صفات الهی و تاج و عظمت عدالت است، زیرا هرجا عدالت توانسته انسانی را به حق بکشد، رحمت نیز توان داشته است که او را نجات دهد و حفاظت نماید...
🔷«اگر تاریخ از اعمال و افتخارات بزرگ سلطان صلاح الدین جز کیفیت بازپسگیری بیت المقدس موردی دیگر به یاد نمیداشت، همین یک مورد به تنهایی برای اثبات این مطلب کافی بود که سلطان صلاح الدین نه تنها در دوران خود و مروت و جوانمردی، شهامت، کرامت و بلندهمتی یگانه و بینظیر بود، بلکه در تمامی اعصار و نسلهای او یگانه و بیهمتا بوده است»
📖 سلطان صلاح الدین، ص 202 – 205.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🎥یک جوان کورد و نوه سلطان صلاح الدین ایوبی رحمه الله با لباس فاخر کوردی در یکی از خیابان های ایتالیا اذان می گوید ونماز جماعت می خوانند
Читать полностью…🔗9🔗
🔷فتح بیت المقدس
✨پس از نبرد حطین لحظهی مبارکی که سلطان سالها برای رسیدن به آن لحظه شماری میکرد و در حسرت آن میسوخت فرا رسید، و آن فتح بیت المقدس بود،
🔷قاضی ابن شداد میگوید:
✨«سلطان رحمه الله در باره قدس آن چنان غم و اندوه عظیمی در دل داشت که حتی کوهها نیز تاب تحمل آن را نداشتند»[1].
🔷سلطان در تاریخ 27 رجب همان سال (583 هـ) فاتحانه وارد بیت المقدس شد و بیت المقدس نخستین قبله مسلمانان، قبلهای که حضرت پیامبر صلى الله علیه وسلم در شب اسراء در آنجا امام و پیشنمار پیامبران شد، پس از 90 سال به دامان اسلام و مسلمین بازگشت، و از حسن اتفاق سلطان دقیقاً در همان تاریخی وارد بیت المقدس شد که حضرت پیامبر صلى الله علیه وسلم به معراج مشرف شده بودند.
📖[1]- النوادر السلطانیه ص 213
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗8🔗
🔷غیرت دینی سلطان
✨تاریخ در کنار این فتح مبین با تجلیل و احترام این داستان را که حکایت از ایمان قوی و عمیق سلطان صلاح الدین و غیرت و حمیت افروخته دینی وی دارد، ثبت خواهد کرد، بگذاریم که تاریخنگار انگلیسی این حکایت را برایمان باز گوید، حکایتی که قلبهای مرده را زنده و از ایمان و یقین سرشار میسازد و غیرت نهفتهی هر مسلمانی را برمیانگیزد، او میگوید:
🔷«سلطان دستور داد که خیمهاش را در میدان جنگ بر پا کنند و در پی آن اسیران را به حضور طلبید، پادشاه «جی دی لوسنیان» و «رینودی شایتون» حکمران کرک را آوردند، سلطان پادشاه را کنار خود نشاند و چون آثار تشنگی شدیدی بر او مشاهده نمود، لیوانی آب سرد به او داد، پادشاه نوشید و باقیماندهاش را به «رینودی شایتون» حکمران کرک داد، سلطان این عمل او را نپسندید و به مترجمش گفت که به پادشاه بگوید: تو او را آب دادهای من به او آب ندادهام، ما هرگاه به کسی نان و نمکی بدهیم معنایش این است که او را تأمین داده ایم، اما این مرد از خشم و عقوبت من نجات نخواهد یافت، این را گفت و بیدرنگ از جا برخاست و به «رینودی شایتون» که از هنگام ورود به خیمه کماکان سر پا ایستاده بود نزدیک شد و به او گفت: من تاکنون دو بار نذر کردهام که تو را بکشم، یک بار هنگامی که تصمیم گرفته بودی به حرمین شریفین (مکه و مدینه) حمله کنی، و دیگر بار هنگامی که بر کاروان حجاج تاختی و آنها را غارت کردی و به خاک و خون کشیدی، و بدان که اکنون انتقام محمد ص را از تو میگیرم و پاداش خیانت و بیحرمتی مقدسات و گستاخیات را کف دستت میگذارم، در پی این سخن شمشیرش را از نیام بیرون کشید و با آن ضربهای محکم بر گردن «رینودی شایتون» نواخت و به نذر و عهد خویش وفا کرد[1]، و پس از آن نگاهبانان کارش را تمام کردند، هنگامی که پادشاه «جی دی لوسنیان» عاقبت هولناک دوستش را دید، ترس و وحشت وجودش را فرا گرفت و یقین کرد که او نیز به سرنوشت دوستش گرفتار میآید و در پی او خواهد رفت، سلطان به او دلداری داد و گفت: پادشاهان عادت ندارند که پادشاهان را بکشند، اما چون این مرد چندین بار پی در پی پیمانشکنی و خیانت کرده بود با او اینگونه رفتار کردم»[2].
🔷ابن شداد میگوید:
✨«سلطان پرنس «ارناط» (رینودی شایتون) را احضا کرد و به او گفت: اکنون انتقام محمد ﷺ را میستانم، و سپس او را به اسلام فرا خواند اما او نپذیرفت»[3] (و در پی آن او را کشت).
📖[1]-النوادر السلطانیه، ص 127
📖[2]- السلطان صلاح الدین، ص 188.
📖[3]- النوادر السلطانیه ص 64.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
❤️ حضرت نبی اکرم ﷺ❤️ کسی که ذاتاً ممدوح است و نیازی به مدح من و شما ندارد !!
این ماییم که با مدحش منزلت و جایگاهی پیدا میکنیم
🎙از استاد فرهیخته و سرشناس:
《ماموستا فرهاد آگشته》
کانال بزرگ یارسول الله
❤️جریان نگهبان قبر حضرت پیامبرﷺکه نامش احمد بود
وجوانی که عاشق زیارت قبر حضرت پیامبرﷺ بود
🔹ماموستا لقمان صبوری
(۶۳)
🆔 @Ya_nabii
آنچه کورد را از داشتن این حق همگانی محروم ساخت گز و متر سران کشورهای غربی بود که جهت تامین منافع خود حقوق کوردها را نادیده گرفتند و در قرارداد سایکس پیکو آنها را اهمال و در قراردادهای لوزان و الجزایر این اهمال را تاکید نمودند.
البته دیگر مسلمانان هم بر خلاف موازین شرع با این اجحاف بزرگ و ستم آشکار کنار آمده و با آن همکاری نمودند.
کوتاه سخن اینکه کورد ،قربانی سیاستهای فاسد سران دولتهای غربی شد.کما اینکه الان به علت غفلت از هویت خویش و آرمانهایش کالای مورد معامله مستکبران است که بوسیله آنها حسابهای خود را تسویه و راست و ریست مینمایند.
اگر با این نگاه به تاریخ نگاه کنیم و عملکرد سلطان صلاح الدین ایوبی را زیر ذره بین قرار دهیم به آسانی در می یابیم که چرا ایشان دولتی کوردی تشکیل ندادند؟
در شرایطی که چیزی بنام ناسیونالیسم مطرح نبوده و همه اقوام مسلمان ضمن برخورداری از حقوق خویش برادرانه در کنار هم میزیستند و حتی عرب و ترک و فارس راضی بودند سلطانی کورد بر آنها حکومت نماید تلاش برای ایجاد کشوری کوردی ، محلی از اعراب ندارد و کسانیکه با عینک و میزان و ترازوی این زمان، موضع سلطان صلاح الدین را میسنجند و زیر سوال میبرند بدون شک از پیام دین اطلاعی ندارند و از مسایلی چون تاریخ بویژه تاریخ ناسیونالیسم غافلند.
#پایان
❤️چرا سلطان صلاح الدین ایوبی کوردی رحمه الله دولت کوردی تشکیل نداد؟
✍ سَیدا
پاسخ اجمالی : برای سنجش هر کس و قضاوت در مورد هر شخصیتی باید شرایط زمان وی در نظر گرفته شود.
و بر مبنای آن شرایط در مورد وی قضاوت شود.
بنابر این اگر بخواهیم شخصیت سیاسی حضرت سلطان صلاح الدین ایوبی را بررسی و در مورد آن به قضاوت بنشینیم باید سری به تاریخ بزنیم و شرایط پیرامون وی و اوضاع زمان و احوال جغرافیای سیاسی و ژئوپولوتیک زمان ایشان را در نظر بگیریم.
همه این شرایط را در کنار هم چیده و بر مبنای آن ، موضع ایشان را که چرا چنان نکرده بسنجیم.
کمال بی انصافی است که با موازین و معیارهای امروزی این ابرمرد تاریخ کورد مسلمان را محاکمه و در مورد وی به قضاوت بنشینیم.
بر اهل مطالعه آشکار است که مبدا تاریخ تز ناسیونالیسم در غرب حداکثر به دویست سال پیش برمیگردد و البته در شرق و خاور میانه عمرش از صد سال هم کمتر است .
لذا به جرات میتوان گفت که در زمان ایشان چیزی بنام ناسیونالیزم مطرح نبوده است.
سپاه اسلام که در قالب جنگهای رهایی بخش برای رهایی مردم از زیر یوغ ستم به برخی از ممالک مانند روم و ایران می آمد هرگز به این هدف و نیت نبود که مملکتی متحد با زبان و فرهنگی واحد مانند مملکت عربستان مثلا تشکیل دهد.
کاری که در حملات مغول مد نظر و بسیار پررنگ بود و حداکثر تلاش بر آن بود همه مردم زیر سلطه آنها و با یک نام و یک پرچم و یک سیاست و یک زبان رسمی زندگی کنند.
اما اسلام عزیز اینگونه نبود....
اسلام مانند امپریالیزم جهانی به قصد قصد کشورگشایی و ایجاد مرز و حد به معنای امروزی به دیگر ممالک حمله نبرده است.
هدف از لشکرکشی های اسلام، صدور انقلابی فرهنگی و معنوی و انسان ساز بود.
سلطان صلاح الدین ایوبی کوردی مجاهدی مسلمان بود که به دور از موازین ناسیونالیستیِ احداث شده ی امروزی با نیت نشر اسلام و پخش پیام حضرت رسول الله (ﷺ)پای به عرصه فعالیت گذاشت .
تشکیل کشوری بنام قومیتی خاص ، هرگز مد نظر ایشان نبود چرا که این تفکر در آن زمان در هیچ نقطه ای از جهان وجود خارجی نداشت.
و اصلا معقول نبود که این سلطان پاک، دامن شعار زیبای اسلام و پرچم پیام آور آن را (ﷺ) با تفکری تفرقه انداز که ظالمان و دیکتاتورها به نیت رسیدن به اهداف پلید خود بر جامعه جهانی عرضه و تحمیل نمودند آلوده نماید.
🖍ان شاءالله ادامه دارد 👇👇👇👇
🔶 تصویر سلطان "صلاح الدین ایوبی کوردی" رحمه الله بر روی جلد مجله "ھاوار" / ۱۳۱۱ / شمارە ۱۳
🔹 هاوار از قدیمی ترین نشریات کوردی بود که بامدیریت جلادت عالی بدرخان در سوریه منتششر میشد.
🆔 @Ya_nabii
🔗23🔗
🔷قاضی ابن شداد در باره درگذشت سلطان صلاح الدین میگوید:
✨«شب چهارشنبه 27 صفر که دوازده روز از بیماری سلطان میگذشت، بیماری او شدت گرفت و بسیار ضعیف شد و از ابتدای شب علایم موت پدیدار بود، زنها تجمع کردند، من و قاضی فاضل و ابن الزکی فراخوانده شدیم، ملک افضل نیز آمد و به ما دستور داد تا نزد سلطان بمانیم، اما قاضی فاضل رأی او را نپذیرفت، زیرا مردم هر شب در دوازه قلعه منتظر ما میماندند، قاضی فاضل از آن بیم داشت که اگر در قلعه بمانیم در شهر شایعه میگردد که سلطان درگذشته است و چه بسا هرج و مرج و ناامنی به وجود آید، قاضی فاضل مصلحت را بر این دید که ما از قلعه فرود آییم و شیخ ابوجعفر امام «کلاسه» را که مردی صالح بود فرا خوانند تا شب در قلعه بماند، تا در لحظات اخیر نزد سلطان باشد و از تجمع زنان جلوگیری کند و سلطان را به شهادتین و یاد الله تلقین دهد، شیخ ابوجعفر را فرا خواندند و ما نیز در حالی که هریک از ما آرزو داشت که به جای سلطان باشد از قلعه فرود آمدیم، سلطان رحمه الله در آن شب در حال احتضار و در آستانه سفر آخرت قرار داشت و شیخ ابوجعفر نزد او قرآن میخواند و او را به یاد خداوند تلقین مینمود، سلطان از شب نهم در حالت بیهوشی به سر میبرد و تنها لحظاتی اندک به هوش میآمد...
✨«شیخ ابوجعفر برایم حکایت نمود که هنگامی که او به آیهی «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ» [التوبة/129] رسید، سلطان تبسم نمود و چهرهاش شاداب گشت و جان به جان آفرین تسلیم نمود»
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗21🔗
⚡️علم و فضل سلطان
🔷سلطان ـ رحمه الله ـ عالم، فاضل و نسبشناس بود، قاضی ابن شداد میگوید:
✨«سلطان ـ رحمه الله ـ حافظ نسبها و وقایع عربها بود، و علاوه بر این که به تاریخ و احوال آنان آگاهی داشت نسبهای اسبهایشان را نیز میشناخت، به عجائب، نوادر و شگفتیهای دنیا علم داشت، از وی مطالبی استفاده میکردند که از دیگران ممکن نبود»[1].
🔷«برخی از تاریخنگاران نوشته اند که ایشان کتاب «حماسه» ابی تمام را کاملاً از برداشت»[2] «این پول» از اوایل زندگی سلطان چنین میگوید:
✨«طبعاً به علوم دینی متمایل بود، از علمای معاصر خود حدیث میشنید و در بارهی دلایل و راویان تحقیق مینمود و در مسایل فقه و تفسیر بحث میکرد، و علاوه بر این میکوشید که مذهب اهل سنت و جماعت را به حجتهای قاطع و دلایل قومی و ثابت مؤید کند»[3].
📖[1] - النوادر السلطانیه ص 15
📖[2]- البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 13، ص 5.
📖[3]- السلطان صلاح الدین، ص 262.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗19🔗
🔷قاضی «بهاءالدین» در باره عفو و حلم سلطان و گذشت از سربازان و همراهانش داستانهای متعددی ثبت کرده است[1].
🔷قاضی ابن شداد می گوید : روزی به وی گفتم که شما در هر موقعیتی به استماع احادیث پرداخته اید، مگر هنگام جنگ، و اگر سرورم اینجا نیز چنین اجازهای بدهند بسیار خوب است سلطان ـ رحمه الله ـ اجازه دادند و کتاب حدیثی آورده شد و دو جزء از آن هنگام جنگ و میان صفها قراءت و استماع گردید و ما بر پشت اسبها سوار بودیم، اندکی میرفتیم و لحظهای میایستادیم[2]. و «هیچگاه ندیدهام که سلطان ـ رحمه الله ـ از کثرت نیروهای دشمنان هراسی به دل راه دهد[3] «و در بسیاری از جنگها با دشمنی که آمارش بالغ بر 500 یا 600 هزار نفر بوده به جنگ پرداخته و خداوند او را بر آنان پیروز گردانیده، و توانسته است که بسیاری از آن را هلاک کند و بسیاری دیگر را به اسارت بگیرد».
📖[1] - النوادر السلطانیه، ص 21 – 24.
📖[2] - النوادر السلطانیه، ص 165.
📖[3] - النوادر السلطانیه، ص 15.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗17🔗
🔷 در بارهی هیچ یک از فرماندهانی که سلطان از آنها مشورت میگرفت نمیتوان گفت که او بر سلطان و روند تصمیمگیری وی تأثیر مستقیم داشته است، مگر موردی که اواخر عمر در مجلسی که برای مشورت و تصمیمگیری در باره امور جنگ تشکیل داده بود، پیش آمد که رأی نادرست برادرش عادل بر رأی صائب و درست او غاصب شد، آنگونه که در «صور» و «عکه» اتفاق افتاد، اما هیچکس نمیتواند ثابت کند که رأی یکی از اعضای مجلس بر سلطان از آراء دیگران تأثیر بیشتری داشته است، برادران، فرزندان، برادرزادگان، همکاران قدیمی و عمال جدید سلطان، قاضیان باهوش، وزرای دلسوز، معتمدین وفادار، واعظان و علمای بزرگ همگی بر امر جهاد موافق و متفق القول بودند، و عملاً نیز در جهاد و مبارزه علیه دشمنان شرکت نموده و در خیرخواهی و پشتیبانی مولا و رهبر خویش حسب توان خود از هیچ کوششی دریغ نکردند، آیا مگر میان آنان کسی یافت میشد که امیر و مولای خود (صلاح الدین) را فراموش کند؟!.
🔷«در آن موقعیت خطرناک و وضعیت نابسامان و بحرانی که فکر و خیال انسان را آشفته و روح و روان را آزرده میکرد تنها یک قلب تپنده وجود داشت که بر قلبهای دیگر غالب بود، و تنها یک ارادهی قوی وجود داشت که ارادههای دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده بود. آری، آن یگانه قلب بیدار و ارادهی آهنین، قلب و ارادهی سلطان صلاح الدین بود».
📖 السلطان صلاح الدین، ص 311 – 312
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗15🔗
🔷«در جنگ سوم صلیبی عالم مسیحیت تمامی نیروهای خود را فرا خواند و علیه صلاح الدین بسیج نمود و بر او حمله کرد، اما صلاح الدین در برابر آنها همچون سنگ سختی که کسی توان شکافتن آن را نداشت، مقاومت نمود، لشکریان سلطان گرچه در اثر تلاشهای طاقتفرسا و خستگیهای پی در پی و جنگهای متوالی که ماهها و سالها به طول انجامیده بود، خسته و ناتوان بودند، اما هرگز لب به شکایت نگشودند و هیچ یک از آنان از دستور سلطان مبنی بر حضور در نبرد و تقدیم جان در این راه هرگز سرپیچی نکردند، امکان دارد که والیانی که در وادیهای دور دست نهر دجله به سر میبردند و تحت فرمان سلطان بودند، از درخواستهای مکرر وی مبنی بر ارسال نیرو اندکی خسته و ملول شده باشند، اما به هرحال آنان نیز با اخلاص و حماس کامل با سپاهیان خویش به سلطان پیوستند، سپاه موصل در جنگ اخیر که در «ارسوف» اتفاق افتاد با شجاعتی نادر جنگیدند و حماسهای بینظیر آفریدند و سلطان در تمامی جنگها به سپاه مصر و عراق اطمینان داشت، و هرگاه سلطان نیاز پیدا میکرد به کمک و یاری وی میشتافتند، همچنین لشکرهای شمال و مرکزی شام دایماً از وی پشتیبانی میکردند، اعراب، مصریها، کردها و ترکها همه خادمان گوش به فرمان سلطان بودند، و عملاً نیز همانند خادمان هرگاه سلطان آنان را فرا میخواند بیدرنگ حاضر میشدند، سطان توانسته بود که با توجه به اختلافات رنگ و نژاد و خصومات و درگیریهای قومی که میان آنان وجود داشت، آنان را یکجا گردهم آورد، و اکنون گویا همه جسد واحدی بودند و همگی به یک سپاه نسبت داشتند».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗13🔗
🔷صلح و پایان کار
✨سرانجام دو طرف که جنگهای خونین پنجساله آنها را از پای درآورده بود، سال 1192 م در «رمله» پیمان صلح را امضاء کردند و بیت المقدس و شهرها و دژهایی که مسلمانان فتح کرده بودند جز «عکه» که صلیبیان بر آن نفوذ و حکومت داشتند، همه در تصرف و تحت سیطرهی مسلمانان بود و صلاح الدین سلطان بلامنازع و بیرقیب و صاحب امر و نهی تمامی شهرا بود، و کار بزرگی را که به عهده گرفته و به عبارتی دقیقتر کاری را که خداوند به او سپرده بود به انجام رسانید.
🔷تاریخنگار نصرانی در باره پیروزی سلطان صلاح الدین و پایانیافتن جنگهای شوم صلیبی میگوید:
✨«جنگ مقدس پایان یافت و شعلههای جنگهایی که 5 سال متمادی به طول انجامید، فروکش کرد، مسلمانان قبل از فتح حطین در ژوئیهی 1187 م در غرب رود روان اردن حتی یک وجب زمین نداشتند، اما در سپتامبر 1192 که در رمله پیمان صلح امضاء شد از «صور» گرفته تا «یافا» به استثنای قطعهای کوچک کنار ساحل همه در دست مسلمانان بود، در پیمان صلح هرگز چیزی که موجب سرافکندگی سلطان باشد وجود نداشت، تردیدی نیست که بیشتر مناطقی که صلیبیان تصرف کرده بودند، در تصرف فرنگیان باقی ماند، اما با توجه به خسارات مالی و جانی فراوانی که آنان متحمل شده بودند، این نتیجه بسیار اندک و ناچیز بود.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗11🔗
🔷زیباست که حکایت اخلاق والای اسلامی و جوانمردی، بزرگمنشی و عفو سلطان را از تاریخنگار مسیحی بشنویم، او میگوید:
✨«مروت، بلندهمتی و بزرگمَنِشی سلطان هیچگاه همانند روزی که مسلمانان کلیدهای بیت المقدس را به دست گرفتند، تجلی نیافت، عمال و سپاهیانش امور شهر را به عهده گرفتند و مردم را از هرگونه تجاوز ستم و اخلالگری باز داشتند، به هیچ یک از صلیبیان اندک آزار و آسیبی نرسید، گارد سلطان تمامی خیابانها و راههای خارجی شهر را زیر نظر داشتند، بر دروازه معروف شهر «باب داود» یکی از عاملان امین و مورد اطمینان، به کسانی که فدیه میپرداختند اجازه میداد تا از شهر خارج شوند» .
🔷این تاریخنگار در ادامه مینویسد: «عادل» برادر سلطان و بطریک «بالیان دی ابلین» هزاران نفر از اسیران را آزاد نمودند، و سپس میافزاید:
✨«اندکی بعد صلاح الدین خطاب به فرماندهانش گفت: برادرم و بطریک «بالیان» هریک از جانب خود صدقه دادند و شماری از اسیران را آزاد نمودند، و اکنون من از جانب خود صدقه میکنم و در پی آن به جارچیان لشکر دستور داد تا در تمامی کوچه و خیابانها جار بزنند که پیرمردان و افراد ناتوان که توان پرداخت فدیه ندارند آزاد هستند و هرجا میخواهند بروند، در پی این اعلام پیرمردان و افراد ناتوان به سوی درهای شهر حرکت کردند و از طلوع آفتاب تا غروب گروه گروه از شهر خارج میگشتند. آری، صلاح الدین اینگونه بر فقراء و مساکین که کسی توان شمار آنان را نداشت منت نهاد و آنان را معاف نمود».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗10🔗
🔷ابن شداد میگوید:
✨«فتح بیت المقدس فتح عظیمی بود و جمعیتی انبوه از علما و اهل حرفه و طریقه در آن حضور داشتند، زیرا هنگامی که مردم از فتوحات سلطان در شام و قصد وی برای فتح بیت المقدس اطلاع یافتند، همه علمای سرشناس از مصر و شام به او پیوستند، صداها به دعا و تهلیل و تکبیر بلند شد و آنجا خطبه خوانده شد و در روز نماز جمعه در بیت المقدس اقامه شد و صلیبی را که بر قبه مسجد الصخره نصب شده بود پایین آوردند، و خداوند اسلام را یاری نموده و پیروز گردانید»[1].
🔷سلطان نورالدین زنگی رحمه الله به امید آزادی قدس با اهتمام فراوان برای بیت المقدس منبری گرانبها تهیه دیده و برای ساخت آن هزینههای سنگینی متحمل شده بود که اگر روزی بیت المقدس به مسلمانان بازگشت این منبر را آنجا نصب کند، سلطان صلاح الدین دستور داد که آن منبر را آوردند و آن را در مسجد الاقصی نصب نمود[2].
📖[1]- النوادر السلطانیه ص 66
📖[2]- تاریخ ابی الفداء الحموی.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗7🔗
🔷جنگ سرنوشتساز حطین
✨ سرانجام پس از جنگها و درگیریهای زیادی نبرد تاریخی و سرنوشتساز حطین که به سقوط دولت صلیبی فلسطین انجامید در روز شنبه تاریخ 14 ربیع الآخر سال 583 هـ برابر با 4 ژانویه سال 1187 م درگرفت و خداوند متعال در آن جنگ فتح مبین و آشکاری را نصیب مسلمانان گردانید و آنان را پیروز ساخت.
🔷«لین پول» نتائج آن جنگ را این گونه توضیح میدهد:
✨«فرماندهان برجسته و امرا و جنگجویان صلیبی و در رأس آنها «جی دی لوسنیان» پادشاه بیت المقدس و برادرش «جاتیلان» و «پرنس رینودی شاتیون» حکمران کرک و «همغری» حکمران تنین و سرکردگان داویه و اسبتار و بسیاری دیگر از جنگجویان و فرماندهان صلیبی به اسارت درآمدند و مسلمانان توانستند که تمامی قهرمانان و سربازان سواره و پیاده صلیبی را به اسارت بگیرند، حتی یک سرباز مسلمان 30 اسیر صلیبی را که خود آنها را گرفته بود با خود میبرد و به طناب خیمهاش میبست، اجساد کشتگان و اعضای قطعشده و صلیبیها روی هم تلمبار و همانند سنگ و چوب بر یکدیگر انباشته شده بود، سرهای از تن جداشدهی صلیبیان همانند هندوانه در پالیز، در میدان نبرد پراکنده بود»[1].
🔷«میدان نبرد سرنوشتساز حطین که 30000 سرباز و جنگجوی معروف و شناختهشده صلیبی در آن به قتل رسیدند، یک سال بعد نیز تودههای سفید استخوان که آنجا مانده بود، از دور نمایان بود و لاشههای تکه پارهای که درندگان بجا گذاشته بودند، در گوشه و کنار میدان نبرد به چشم میخورد»[2].
📖[1]- السلطان صلاح الدین، ص 187 – 188.
📖[2]- مرجع سابق ص 189.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...