1284
﷽ ۹۴/۱۲/۴تاریخ‌تأسیس ® بزرگترین کانال‌یارسول‌الله {السلام علیک یا رسول الله 💚ارتباط @Matin13579 ® جواب سوالات @Ya_nabiialah کدشامدکانال: {1-1-293794-61-4}
💐 حلول سال جدید هجری قمری ، سال ( 1446 ) را به جمیع مسلمین عالم تبریک عرض مینمایم .
یکشنبه ( 17/ 04 / 1403 ) برابر با 1/ 1 (محرم)/ 1446 هجری قمری وآغاز سال هجری قمری جدید میباشد!
سال نو هجری قمری یادآور هجرت تاریخ‌ساز و تمدن‌پرور رحمة للعالمین ﷺ از مکة به مدینه است .
از الله متعال خواستارم این سال را سال رحمت و هدایت و برکت و خیرات و پیروزی برای ما و جمیع أمت اسلامی قرار دهد. آمین یا رب العالمین.💐
(32)
#نوحه‌خوانی‌برسرمیت
☘حدیث شریف..
حضرت ابوهریره(رضی الله عنه) می فرماید:
حضرت رسول ﷺفرموند: «دو چیز در میان مردم، رواج دارد که در حق آنان، کفر بشمار می‌رود: طعنه زدن در نسب و نوحه خوانی بر میت..
🌻شرح : یعنی این کارها از اعمال کفار و اخلاق جاهلیت‌اند. مؤمن باید از آنها پرهیز کند..
📚صحیح مسلم
---------------------
🆔 @Ya_nsbii
(30)
باعرض سلام
درمورد عزاداری توضیح دهید دستورات دین اسلام درباره عزاداری چیست آیا سینه زنی درست است
باتشکر؟؟
🖌جـــــــــوابــــ📝ـــ
💠تعزیه:تسلی دادن بازماندگان شخص فوت شده سنت می باشد.
📝عن عبدالله بن عمرو ﷻأَنَّ النَّبِیَّ ﷺقَالَ لِفَاطِمَةَ: مَا أَخ٘رَجَکِ یَا فَاطِمَة ُمِن٘ بَی٘تکِ❓
قَالت٘ أَتَی٘تُ أَه٘لَ هَذا ال٘مَیِّتِ فَتَرَحَّم٘تُ أِلَی٘هِم٘ مَیِّتَهم،أَو٘ عَزِّیَتُهُم بِهِ
🔸حدیث حسن رواه ابو داود والنسائی.
📖حضرت رسول اکرم ﷺبه دختر خویش حضرت فاطمه(خدا از ایشان راضی باشد)فرمودند:به چه مناسبتی از خانه ی خود بیرون آمده ای؟حضرت فاطمه فرمودند:جهت تسلی دادن و دعا کردن برای فوت یکی از نزدیکان و بستگان این مرده آمده ام؛جهت تسلی دادن دل های بستگان شخص فوت شده؛
📝سنت است که از کلیه ی بستگان شخص مرده.تسلیت گفت
♨️اما نباید دختر و زن جوان از مرد بیگانه تسلیت کرد.
♨️و همچنین مرد بیگانه نباید از زن و دختر جوان تسلیت گفت؛
💠تعزیه و تسلیت گفتن ویژه ی از دست دادن بستگان نیست.بلکه در هنگام دچار شدن به هر گونه بلا و مصیبت،سنت است که تسلیت گفت و دل طرف را تسلی داد.
📝 حضرت ﷺ می فرمایند:مَا مِن٘ مُوٕ٘مِن
یُعَزِّی بِمُصِیبَة إِلَّا کَساهُ اللهُ مِن٘ حُلَل ِال٘کَرامَةِ یَو٘مَ ال٘قِیَامَةِ
🔹رواه ابن ماجه و البیهقی باسناد حسن
🔸هر فرد مومنی که از برادر خود به دلیل دچار شدن به هر نوع بلا و مصیبتی تسلیت نماید.خدای منان در روز قیامت ایشان را لباس زرین و طلایی ملبس می کند؛
📝زمان تعزیه و تسلیت گفتن قبل از دفن میت شروع خواهد شد؛
چون در آن هنگام بیشتر ناراحت و داغ دار هستند،
و همچنین تعزیه و تسلیت بعد از تدفین جنازه به مدت سه/3 روز ادامه دارد؛
🔻تعزیه و تسلیت گفتن بعد از گذشت آن سه روز مکروه و ناپسند است.مگر صاحب تعزیه و یا شخص متسلی حضور نداشته باشد و از فوت آن اطلاع نداشته باشد.و بعدا متوجه شده باشد.
🔹سنت است در آن مدت تعزیه.بستگان و خویشاوندان مرده را به صبر و بردباری سفارش داد و همچنین صفت انسان های صابرین و پاداش آنها را به ایشان توصیه کرد؛
🔹گریه کردن بر سر جنازه قبل از فوت ایشان درست است؛
🔸و همچنین گریه و زاری بعد از فوت ایشان هم جایز و درست است؛
📝عَن٘ أَبِی هُرَی٘رَةَ رض:زَارَ النَّبِیُّ ﷺقَب٘رَ أُمِّهِ فَبَکی و َأَب٘کی مَن٘ حَو٘لَهُ
📖رواه مسلم،
حضرت رسول ﷺقبر مادر خود را زیارت نمودند.به آرامی گریه کردند.و آنهایی که حضور داشتند .به گریه افتادند؛
❌توصیف و تعریف و تمجید زیاد مرده حرام است؛
❌صدا بلند کردن و نوحه خوانی حرام است؛
❌اظهار نارضایتی و ناشکری حرام است؛
❌خود زنی (صورت خود ،سینه ی خود،را بزند .حرام است؛
❌کندن موی سر.حرام است؛
❌خاک و غباری کردن سرخود.حرام است؛
📝حضرت رسول ﷺفرمودند:
لی٘سَ مِنَّا مَن٘ ضَرَبَ ا٘لخُدوُدَ وَ شَقَّ ال٘جُیُوبَ وَ دَعَا بِدَع٘وَی ال٘جاهِلِّیَةَ
📖رواه الشیخان
⤴️↩️از ما نیست کسی که صورت خود را بزند.از ما نیست کسی که یقه ی خود را پاره کند.و کسی که صدای خود را همچو عصر جاهلیت بلند کند.
🚫لازم به ذکر است که:برگزاری نمودن مجالسی همچو بعنوان روز هفتم.روز چهلم.و سالگرد بهیچگونه سنخیتی با شریعت نخواهد داشت و مورد قبول نیست.
و کلیه ی اینها خارج از چهارچوب شریعت اسلام می باشد.
📚منبع: روناکی رب الـعـالـمـیـن جلد ۲
#تعزیه
#عزاداری
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(28)
❤️برایت ناراحت نیستیم و عزاداری نمیکنیم ای حضرت عمرفاروق(رضی الله عنه) 🌱چون جایت امن ترین نقطه روی زمین است🕌در کنار محمدالرسول الله ﷺ بهشت روی زمین آرام گرفته ای...
💗ای جانشین حضرت رسول(صلی الله علیه وسلم)
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(26)
😔شهدایی که در صحرای کربلا امروز فراموش شده اند
🔻برادران حضرت حسین (رضی‌الله‌عنه)👇
۱- عباس پسر علی بن ابی‌طالب، ابوالفضل (هنگام شهادت ۳۴ سال داشتند)
۲ – #ابوبکر پسر علی بن ابی‌طالب (مادرشان لیلی بنت مسعود بن خالد ربعی بود)
۳- #عمر پسر علی بن ابی‌طالب (مادرشان صهباء بنت ربیعه بود)
۴- #عثمان پسر علی بن ابی‌طالب
🔻فرزندان حضرت حسین (رضی‌الله‌عنه)👇
۱- علی پسر حسین (علی اکبر)
۲- #ابوبکر پسر حسین
🆔 @Ya_nabii
(24)
#سی‌اقدام‌مهم‌حضرت‌عمرفاروق‌رضی‌الله‌عنه‌دردوران‌خلافت
🌷حضرت عمر (رضی الله عنه )در عهد خلافت خود برای رفاه و آسایش ملت و نظم و ترتیب امور کشوری دست به اقدامات نوینی زد که مورخین آنها را اوّلیّات حضرت عمر ( رضی الله عنه )نامیده اند.
🖍از جمله کارهایی که توسط ایشان انجام گرفت:
1⃣ تاسیس بیت المال و خزانه دولتی
2⃣ تشکیل دادگستری ها و و نصب قضات
3⃣نظم و ترتیب لشکر و بنای دفاتر ارتشی
4⃣بنیاد تاریخ اسلامی بر مبنای سال هجرت
5⃣مردم شماری (سرشماری)
6⃣کندن نهر و جوی ها و تامین آب
7⃣ تاسیس زندان برای مجرمان و شلاق زدن مجرمین
8⃣ترویج زراعت و کشاورزی
9⃣آباد کردن شهرها
🔟 اهتمام به خواندن نماز تراویح با جماعت
1⃣1⃣نصب چراغ در مساجد و تعیین حقوق برای موذن و امام جماعت
2⃣1⃣ اجراء روزنامه، برای این کار چندین روزنامه نگار را برای نوشتن اخبار روز مامور کرد
3⃣1⃣گشت شب در بازار و کوچه ها و دریافت حال مردم
4⃣1⃣ برقراری اداره پلیس برای حفاظت مردم
5⃣1⃣ایجاد استان در تقسیمات کشوری و تعیین استاندار
6⃣1⃣ تاسیس مجلس شورا که در امور مملکتی با آنان مشوره می نمود
7⃣1⃣خرج دادن به بیوه ها و یتیمان
8⃣1⃣بناء مهمانسرا و پاسگاه از مکه معظمه تا مدینه منوره برای سهولت مسافران
9⃣1⃣ تاسیس مدارس و تعیین حقوق برای معلمین و مدرسین
0⃣2⃣خرج دادن به مسیحیان و یهودیان بینوا
1⃣2⃣تکمیل ترتیب و تدوین قرآن که از زمان ابوبکر صدیق ( رضی الله عنه) به مشوره حضرت عمر (رض)شروع شده بود
2⃣2⃣قانون حیثیت سه طلاق به طلاق بائن
3⃣2⃣تعین حکم سی شلاق برای مشروب خوار
4⃣2⃣ تعیین زکات برای اسبهای تجارت
5⃣2⃣ اجماع امت در نماز جنازه بر چهار تکبیر
6⃣2⃣ رایج کردن طریقه سخنرانی دعوت و تبلیغ،اولین سخنرانی و وعظ را (تمیم داری) به دستور حضرت عمر (رضی الله عنه) ایراد کرد و در اسلام اولین وعظ و سخنرانی بود
7⃣2⃣ تکمیل اصول قیاس،قانونیت مسئله “عول در فرایض”
8⃣2⃣تعیین سزای تعزیری برای ذم یا هجو و آوردن نام زنان در اشعار
9⃣2⃣اجرای نظام وزن و پیمانه
0⃣3⃣اجرای طریقه وقف و تاسیس اداره اوقاف
📘برگرفته ازکتاب: “الفاروق الاعظم” چاپ سال ۱۳۵۶
تالیف:مولانا سید عبدالصمد ساداتی
---------------------
🆔 @Ya_nabii
(22)
#شهادتحضرتعمرفاروقرضیاللهعنه
👌شهادت حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ از آن مصایبی است که تلافی نشده و نخواهد شد؛
♻️روزی که او مشرف به اسلام شد، شوکت و عزت دین الٰهی روز به روز افزون گشت و در دوران خلافتش چنان کارهایی را انجام داد که چشم فلک نظیر آنها را ندیده است و روزی که ایشان دنیا را بدرود گفتند، اقبال، مسلمانان را ترک کرد.
📃حادثه‌ی شهادت ایشان مختصراً از این قرار است:وقتی که از آخرین حج خود برگشتند، در وادی محصب چادر خود را پهن کرده بر آن دراز کشید. همین که به سوی ماهتاب نظر انداخت، درخشندگی و تدویر آن برای آن جناب واضح شد، فرمود: ببینید این در ابتدا ضعیف بوده و تدریجاً بزرگ شده و کامل گردیده؛ حال همه‌ی چیزها در دنیا همین است.
💎باز دعا کرد: بار خدایا! رعیت من افزون گشته و من ضعیف شده‌ام. خداوندا! پیش از این که از من نسبت به امور خلافت قصور و کوتاهی پیش بیاید، مرا از جهان ببر.
🔮بعد از ورود به مدینه، در خواب دید که مرغی قرمز رنگ سه بار به شکم مبارکش منقار زد؛ وی این خواب را برای مردم بیان نموده و فرمود: وقت مرگ من نزدیک است.
🕌بعد از این روزی حسب معمول زودتر برای نماز فجر به مسجد تشریف برد؛ تازیانه در دست داشت و مردم خوابیده را به وسیله‌ی تازیانه‌ی خویش بیدار می‌کرد. وقتی در مسجد وارد شد، به درست کردن صف‌ها دستور داد و نماز را شروع میفرمود و در نماز سوره‌های درازی می‌خواند، در آن روز هم آن جناب همین طور کرد؛ همین که نماز را شروع کرده و فقط تکبیر گفت، یک کافر مجوسی به نام «ابولؤلؤ» غلام مغیره بن شعبه – رضی الله عنه – که خنجری زهرآلود در دست داشت و در محراب پنهان شده بود، به وسیله‌ی همین خنجر سه ضربه‌ی کاری بر شکم مبارک ایشان زد.
🔲آن جناب بیهوش شده و بر زمین افتاد. حضرت عبدالرحمٰن بن عوف ـ رضی الله عنه ـ جلو رفته و به جای ایشان امامت فرمود و نماز را مختصر خوانده، سلام داد.
🔥 ابولؤلؤ خواست که به نحوی از مسجد بیرون رفته و بگریزد، اما صفوف نماز به مثل دیواری حایل بود که عبور از آن کار آسانی نبود؛ بنابراین او شروع به جرح صحابه ـ رضی الله عنهم ـ کرد که سیزده صحابی مجروح شدند که از آن جمله هفت نفر نتوانستند، جان سالم به در برند در این اثنا نماز به پایان رسید و ابولؤلؤ دستگیر شد و چون خود را اسیر یافت با همان خنجر خودکشی کرد.
🔶واقعه‌ی بسیار وخیمی بود، اما هیچ کسی نماز را نشکست و نماز با کمال اطمینان به پایان رسید. بعد از نماز، مردم حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ را برداشته و به منزل رسانیدند.
♻️پس از مدت کوتاهی که ایشان به هوش آمدند، در همان حال نماز صبح را ادا فرمود. اوّل از همه پرسید: قاتل من کیست؟
🖊حضرت عباس ـ رضی الله عنه ـ فرمودند: ابولؤلؤ کافر مجوسی.
💠این را شنیده به آواز بلند تکبیر خواند تا جایی که صدایش به بیرون از خانه رفت و فرمود: خدا را شکر که شهادت من به دست کافری قرار گرفت.
☘ان شاءالله ادامه دارد...
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(20)
✅ سرزمینهایی که در زمان خلافت خلیفه دوم ❣حضرت عمر (رضی الله عنه)❣ فتح شدند
➊بیت المقدس (فلسطین): بیت المقدس در سال 15 هجری در دوران خلافت عمر بن الخطاب فتح شد.
➋ مدائن (تیسفون) پایتخت ایران آن زمان: مدائن (تیسفون) در سال 16 هجری و در دوران خلافت حضرت عمر بن الخطاب به دست مسلمانان افتاد.
➌اهواز : اهواز در سال 17 هجری و در دوران خلافت عمر بن الخطاب فتح شد.
➍شوش و شوستر: شوش و شوستر در سال 17 هجری و در دوران خلافت حضرت عمر بن الخطاب فتح شدند.
➎ مصر: مصر در سال 20 هجری و توسط (عمرو بن عاص) و در دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شد.
➏اصفهان: اصفهان در سال 21 هجری و توسط «عبدالله بن عبدالله بن عتبان» و با همکاری ابوموسیٰ اشعری و عبدالله بن ورقاء ریاحی و عصمة بن عبدالله و در دوران خلافت حضرت عمر بن خطاب فتح شد.
➐همدان و ماهان: همدان و ماهان در سال 21 هجری و در دوران خلافت حضرت عمر بن خطاب فتح شدند.
➑طرابلس (لیبی): طرابلس (لیبی) در سال 22 هجری و توسط «عمرو بن عاص» و در دوران خلافت حضرت عمر بن خطاب فتح شد.
➒کرمان: کرمان در سال 23 هجری و توسط «سهیل بن عدی» و با همکاری «عبدالله بن عبدالله بن عتبان» و «نسیر بن عمرو عجلی» و دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شد.
➓ خراسان: خراسان در سال 22 هجری و توسط «احنف بن قیس» و دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شد.
➊➊سیستان (زابلستان ): سیستان در سال 23 هجری و توسط «عاصم بن عمرو» و با همکاری «عبدالله بن عمیر» و دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شد.
➋➊ بلوچستان(مکران): مکران در سال 23 هجری و توسط «حکم بن عمرو تغلبی» و با همکاری «شهاب بن مخارق» و «سهیل بن عدی» و «عبدالله بن عبدالله بن عتبان» و دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شد.
➌➊هرات: هرات در سال 22 هجری و توسط «احنف بن قیس» و دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شد.
➍➊قزوین و زنجان و ری و گرگان و طبرستان: قزوین و زنجان و ری و گرگان و طبرستان در سال 22 هجری و دوران خلافت عمر بن خطاب فتح شدند....
✔️این است ❤️حضرت عمر (رضی الله عنه)❤️
-----------------------
🆔 @Ya_nabii
(18)
🍃نی
🍃ماموستاسعیدبازرگان
🌸 موضوع: مقایسه حکومت داری حضرت عمر فاروقؓ و حکومت داران و صاحب قدرتهای این روزها
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(16)
#ای‌عمرای‌امیرالمؤمنین‌رضی‌الله‌عنه
❤️عمر ای پادشاه کشور دل
ای دل مومنان ترا منزل
عمر ای فارق حق از باطل
ای زتو گشت حق بما واصل
بهر ترویج دین و هم قرآن
ذات تو بود بهترین عامل
تو بدادی به دین حق رونق
بنمودی تو دین ما کامل
بر بودی ز فارس رستم را
زدی زرتشت و کفرشد زائل
بگرفتی تو مسجد الاقصی
گشت راحت ز کافر و قاتل
گر نبودی تو یار پیغمبر
جهد او گشته بود بی حاصل
همچنانکه رسول لایق ما
مصطفی این چنین شده قائل
گر نیاوردی تو عمر اسلام
حکم اسلام میشدی عاطل
خوشه چین سیاستت باشند
مومن و کافر ، عالم و فاضل
نبود منکر تو جز آن کس
بد کند جلوه نزد او عادل
همه زنده به عدل تو هستیم
عدل تو ورد ماست تا آجل
نظری تو نما که تا گردد
شادمان حال عالی و سافل
تو مدرس بدان ز وصف عمر
ناتوان است زبان هر ناقل
بهترآن است بخودخطاب کنی
وصف او کی کنی تو ای غافل
(گرجیا) نا امید مشو که عمر
نکند رد زباب خود سائل
🖋از نویسنده و عالم ربانی جنت مکان مرحوم علامه ماموستا محمد حسین مدرس گرجی سنندجی.
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(14)
🎙استاد فرهاد آگشته
محرم و فضایل آن
ماه شکر بر وقایع شیرین
ماه صبر بر اتفاقات ناگوار
تلخترین واقعه در محرم،شهادت اولین شهیدمحراب سرورمان حضرت عمر بن الخطاب(رضی الله عنه)
------------------
🆔 @Ya_nabii
(12)
#کرامات‌‌قسمت‌اول
🍃صداي حضرت عمر(رضی الله عنه) از مدينه:
حضرت عمر بن خطاب(رضی الله عنه) در مدينه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آيات قرآن را می‌خواند؛ يك دفعه سه مرتبه گفت: «يا ساريه الجبل»، همه ماندند كه چه اتفاقي افتاده؛ بعد از نماز از او پرسيدند كه چه شد وسط خطبه اين چنين گفتي؟ گفت: در حين خطبه خواندن، يك نگاهي كردم به ملكوت زمين و زمان، ديدم لشكري كه براي فتح نهاوند فرستاديم، دشمنان از 4 طرف مي‌خواهند محاصره كنند و آنها را از بين ببرند، فرمانده آنها ساريه بود، او را صدا زدم كه بيائيد به طرف كوه و از يك طرف با دشمن بجنگيد، تا آنها از 4 طرف حمله نكنند؛ آنها هم آمدند به سمت كوه و جنگيدند. بعد از 3 ماه كه لشكر به مدينه آمد، سؤال كرديم كه آيا اين قضيه را شما هم ديديد؟ گفتند: بله، در فلان روز در بيابان نهاوند بوديم كه صداي حضرت عمر(رضی الله عنه) در فضا طنين انداز شد و همه لشكر همصداي او را شنيدند و او از مدينه صدا زد: «يا ساريه الجبل»، و اگر صداي حضرت عمر(رضی الله عنه) نبود، همه از بين رفته بوديم و اين پيروزي هم نصيب اسلام نمي‌شد.
📚البداية و النهاية7/94و الشرح الكبير بن قدامه10/387 و فيض القدير4/664 و تفسير الرازي21/87 و دقائق التفسير ابن تيمية2/140 و أسد الغابة2/244 والإصابة3/5 و تاريخ اليعقوبي2/156 و الكامل3/42 وتاج العروس16/327.
رود نیل:
🔷ابن عبدالحكم در فتوح مصر، ابوالشيخ در العظمة و ابن عساكر از قيس بن حجاج از كسى كه براى وى حديث بيان نموده، روايت كرده‌اند كه گفت: هنگامى كه عمروبن العاص(رضي الله عنه) مصر را فتح نمود، وقتى كه ماه بؤنه(از ماه‌هاى قبطی)داخل گرديد اهل آن ديار نزدش آمدند، و به او گفتند: اى امير، اين نيل ما سنتى دارد، كه بدون آن جريان پيدا نمی‌كند، وی به آنها گفت: آن چيست؟ گفتند: وقتى دوازده شب از اين ماه سپرى گردد، به سوى دوشيزه جوانى كه نزد پدر و مادرش باشد روى می‌آوريم، و والدينش را راضى میکنیم، بهترين زيور آلات و لباس را بر تنش می‌كنيم، و بعد از آن او را در اين نيل می‌اندازيم، آن گاه عمرو به آنان گفت: اين کار در اسلام وجود ندارد، چون اسلام کارهای جاهلیت را منهدم ساخته است، سپس آنان ماه‌هاى بؤنه، ابيب و مسری را سپری نمودند ولى نيل جارى نشد، نه كم و نه زياد، حتى كه تصميم كوچ نمودن را گرفتند، هنگامى كه عمرو اين حالت را ديد، موضوع را براى حضرت عمربن الخطاب(رضي الله عنه) نوشت، حضرت عمر(رضی الله عنه) به وی نوشت، تو به حق رسيده‌اى، به راستى اسلام ماقبل خود را منهدم می‌سازد، و من برايت نامه كوچكى روان نموده‌ام، چون نامه‌ام به دست شما رسيد، آن را داخل نيل بينداز. وقتی كه نامه به دست عمرو رسيد، آن نامه كوچك را گشود، كه در آن چنين نوشته بود:
«مِنْ عَبْدِاللهِ عُمَرَ اَميرِالمُؤمِنينَ اِلي نيلِ مِصْرَ، اَمّا بَعّدُ فَاِنْ كُنْتَ اِنَّما تَجري مِنْ قَبْلِكَ وَ مِنْ اَمْرِكَ فَلا حاجَةَ لَنا فيكَ وَ اِنْ كُنْتَ لَنا تَجْري بِاَمْرِ اللهِ الواحِدِ القَهّارِ وَ هُوَ الَّذي يجْريكَ فنسأَلُ اللهَ تَعالي اَنْ يجْريكَ» از بنده خدا عمر اميرالمؤمنين، به نيل مصر؛ اگر چنان چه تو از طرف خود و به امر خود جريان مي‌يابي، پس جريان پيدا نكن كه ما هيچ نيازي به تو نداريم و اگر هم چنين است كه تو به فرمان خداي واحد قهار جريان مي‌يابي و تنها او است كه تو را جاري مي‌كند، پس از خداي متعال عاجزانه تمنا مي‌نماييم كه تو را جاري نمايد» و وقتي اين كارت را در نيل انداختند فرداي همان روز كه شنبه بود مشاهده كردند كه خدا افزايش آب نيل را در يك شب شانزده ذراع بالا برده است و در پرتو هدايت دين اسلام، اين رسم غلط و سيه دلانه زنده به نيل انداختن دختران بي گناه مصري، براي هميشه ملغي گرديد.
📚تفسير الرازي 21/88 ومنتخب الكنز (380/4)و تفسير ابن كثير (464/3).
وقوع زلزله:
وقعت الزلزلة في المدينة فضرب عمر الدرة على الأرض وقال : اسكني بإذن الله فسكنت وما حدثت الزلزلة بالمدينة بعد ذلك.
روزي در مدينه زلزله شديدي آمد و مردم بيرون ريختند و به خليفه دوم حضرت عمر(رضی الله عنه) پناه آوردند، حضرت عمر(رضی الله عنه) شلاق خود را محكم بر زمين كوبيد و گفت: "به اذن خدا آرام باش" زمين هم آرام شد؛ بعد از آن، در مدینه زلزله‌ای رخ نداد.
📚تفسير الرازي10/168 و النیسابوری 5/168 و السراج المنيرص 2225.
---------------------
🆔 @Ya_nabii
(10)
#حضرت‌عمربن‌الخطاب‌رضی‌الله‌عنه‌می‌فرماید
🍂 به هر مصیبتی دچار شده باشم، چهار شکر برای پروردگار بر خود لازم دیده‌ام:
1⃣ یکم: به خاطر اینکه آن مصیبت در امور دینی نبوده است؛
2⃣ دوم: به خاطر اینکه آن مصیبت بزرگتر از آنچه هست، نبوده؛
3⃣ سوم: چون از مصیبت وارده اظهار عدم رضایت نکرده‌ام؛
4⃣ چهارم: زیرا مصیبت وارده، ثواب را برایم به دنبال خواهد داشت؛
📚 منبع: مختصر منهاج القاصدین
---------------------
🆔 @Ya_nabii
(8)
#اشکهای‌امیرالمؤمنین
📃حضرت حضرت علی ابن ابی طالب رضی الله عنه ،لباس کهنهٔ قدیمی و پینه بسته‌ای به تن داشت و نشسته بود و تسبیح میگفت. ابو مریم - که بردهٔ آزادشده ای بود - پیش او آمد و فروتنانه، روبرویش زانو زد و به آرامی گفت :
- ای امیرالمؤمنین! من از شما درخواستی دارم !
📄حضرت علی رضی الله عنه گفت : - درخواستت چیست ای ابو مريم؟!
ابو مریم جواب داد :
- درخواستم این است که این عبا را از تنتان دربیاوردید، چون که کهنه و فرسوده است!
📄حضرت علیؓ با شنیدن این سخن، به عبا نگاهی کرد و گوشهٔ آن را بر روی صورتش گذاشت و شروع به گریستن کرد و صدای هق هق گریه‌اش بلند شد.
ابو مریم، شرمگینانه گفت :
- ای امیرالمؤمنین! اگر می‌دانستم كه این درخواست شما را به این حالت می‌اندازد، هرگز از شما نمیخواستم که آن را از تنتان دربیاوردید!
📃حضرت علی رضی الله عنه ، وقتی که گریه‌اش فرونشست، در حالی که اشکهایش را از گونه می سترد، گفت:
ـ ای ابو مریم! من، روز به روز علاقهٔ بیشتری به این عبا پیدا می‌کنم، این را دوست و محبوبم به من هدیه داده است!
ابو مریم با تعجب گفت: - کدام دوست شما؟ ای امیرالمؤمنین!
📄حضرت علی رضی الله عنه جواب داد :
- حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه !! عمر در راه خدا خلوص داشت و صادق و بی ریا بود، خدا به وی پاداش داد ! -
علیؓ این حرف را که زد، دوباره گریست و صدای ناله و گریه‌اش از دور شنیده می‌شد.
📘تاریخ المدینة المنورة، جلد٣، ص ٩٣٨
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(6)
#عدالت‌حضرت‌عمرفاروق‌رضی‌الله‌عنه
🖍از نگاه حضرت عمرفاروق ( رضی الله عنه) مردم همه آزاده اند
🖍✍در ايامی كه حضرت عمرو بن العاص(رضی الله عنه) از طرف حضرت عمر (رضی الله عنه)والی و فرمانروای سرزمين مصر بود، در يكی از ميدان‌های عمومی شهری كه مقر فرمانروايی‌اش بود مسابقه اسب دوانی برگزار شد. سواركاران ماهر مسيحی مصری و مسلمين عرب در اين مسابقه شركت كردند. يكی از اسب‌هايی كه برای مسابقه به ميدان آورده شده بود، اسب اصيل محمد فرزند حضرت عمروبن العاص (رضی الله عنهما)بوده كه به وسيله يكی از سواركاران عرب وارد ميدان مسابقه شده بود، چون يكی از اسب‌ها كه شباهت زيادی به اسب محمد بن عمرو داشت، درست در گرماگرم مسابقه از بقيه اسب‌ها سبقت گرفته، جلو می‌افتد، محمد بن عمرو به تصور اينكه اسبش برنده شده از فرط خوشحالی از جای برخاسته می‌گويد «فرسي ورب الكعبه». يعنی: «قسم به پروردگار كعبه اين اسب من است». ولی همين كه اسب نزديك می‌آيد معلوم می‌شود آن اسب، اسب يكی از مسيحيان قبطی است . و چشم محمد بن عمرو خطا ديده لذا از شدت شرمندگی و برای فرونشاندن خشمش قبطی صاحب اسب برنده مسابقه را با تازيانه ميزند و می‌گويد: بگير اين ضربت‌ها را از دست فرزند اشراف.
خبر اين ماجرا به گوش حضرت عمرو بن العاص(رضی الله عنه) می‌رسد. او به جای اين كه فرزندش را ادب كند و از قبطی عذر بخواهد او را به زندان می‌افكند تا مبادا به مدينه برود و به حضور حضرت عمر(رضی الله عنه) شكايت كند.
چون مدتی از اين واقعه گذشت، حضرت عمرو بن العاص تصور(رضی الله عنه) كرد قضيه كهنه شده و قبطی اقدامی نميكند، لذا او را آزاد نمود ولی قبطی كه از اعيان و اشراف شهر بوده نميتوانسته زشتی اين ضربت‌ها را كه در انظار مردم خورده فراموش كند، لذا راه مدينه در پيش می‌گيرد و شكايتش را به حضورحضرت عمر (رضی الله عنه)عرض مينمايد.
حضرتدانس بن مالك(رضی الله عنه) راوی داستان میفرمايد: حضرت عمر (رضی الله عنه)شكايت قبطی را استماع نمود و سپس فرمود (اينجا بمان)، چندی نگذشت كه فهميديم حضرت عمر(رضی الله عنه) فرمان داده تا حضرتدعمرو بن العاص(رضی الله عنه) و فرزندش محمد از مصر به مدينه آيند، چون ناگهان ديديم كه هر دو آمدند. حضرت عمر (رضی الله عنه)آنها را به مجلس خلافت احضار و قبطی شاكی را نيز در ِآنجا حاضر فرمود، تا مجدداً شكايتش را در حضور آنها تكرار نمايد.
چون محمد بن عمرو در حضور مردم به جرم خود اقرار نمود، آن حضرت تازيانه‌ای را كه در دست داشت به دست قبطی داد و فرمود اين تو و اين فرزند اشراف كه تو را بی‌تقصير زد، اينك او را با دست خود با اين تازيانه بزن قصاصت را از او بگير.
قبطی تازيانه را برداشت و در حضور خليفه و اهل مجلس، محمد بن عمرو را زير ضربت تازيانه گرفت. حضرت عمر(رضی الله عنه) میفرمود: «بزن فرزند اشراف را» سپس فرمود: «بزن بر فرق سر خود عمرو بن العاص، چه فرزندش تو را بدين سبب زد كه او در آنجا قدرت دارد»حضرت عمرو بن العاص (رضی الله عنه)عرض كرد «يا‌اميرالمؤمنين! عفو بفرما، حقش را گرفتی و وجدانت را از اين بابت راحت فرمودی». قبطی نيز عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! كسی را كه مرا زده بود، زدم. حضرت عمر(رضی الله عنه) فرمود: به خدا قسم اگر اين فرمانروا را ميزدی تو را باز نمی‌داشتم تا آن كه خودت دست از زدنش باز می‌داشتی، حضرت عمر(رضی الله عنه): پس از آن رو به حضرت عمرو بن العاص(رضی الله عنه) كرد و حقيقتی گفت كه تاريخ بشريت از زبان كسی جز عمر نشنيده و هميشه تا ابد برای او آن را ثبت كرده است. می‌دانيد چه فرمود؟ فرمود: «يا عمرو! متى استعبدتم الناس وقد ولدتهم أمهاتهم أحراراً؟» يعنی: «ای عمرو! از كی مردم را برده گرفته‌ايد و حال آن كه مادرانشان آنها را آزاد زاييده‌اند؟»
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(33)
72شہدائے کربلا كه كمتر كسي نام آنها را شنيده🍂🍂🍂🍁
*1 حضرت امام حسین*
*2 حضرت عباس بن علی*
*3 حضرت علی اکبر بن حسین*
*4 حضرت علی اصغر بن حسین*
*5 حضرت عبداللہ بن علی*
*6 حضرت جعفر بن علی*
*7 حضرت عثمان بن علی*
*8 حضرت ابوبکر بن علی*
*9 حضرت ابوبکر بن حسن بن علی*
*10 حضرت قاسم بن حسن بن علی*
*11 حضرت عبداللہ بن حسن*
*12 حضرت عون بن عبداللہ بن جعفر*
*13 حضرت محمد بن عبداللہ بن جعفر*
*14 حضرت عبداللہ بن مسلم بن عقیل*
*15 حضرت محمد بن مسلم*
*16 حضرت محمد بن سعید بن عقیل*
*17 حضرت عبدالرحمن بن عقیل*
*18 حضرت جعفر بن عقیل*
*19 حضرت حبیب ابن مظاہر اسدی*
*20حضرت أنس بن حارث اسدی*
*21 حضرت مسلم بن عوسجہ اسدی*
*22 حضرت قیس بن عشر اسدی*
*23 حضرت ابو ثمامہ بن عبداللہ*
*24 حضرت بریر ہمدانی*
*25 حضرت ہنزلہ بن اسد*
*26 حضرت عابس شاکری*
*27 حضرت عبدالرحمن رہبی*
*28 حضرت سیف بن حارث*
*29 حضرت عامر بن عبداللہ ہمدانی*
*30 حضرت جندا بن حارث*
*31 حضرت شوذب بن عبداللہ*
*32 حضرت نافع بن حلال*
*33 حضرت حجاج بن مسروق مؤذن*
*34 حضرت عمر بن کرضہ*
*35 حضرت عبدالرحمن بن عبد رب*
*36 حضرت جندا بن کعب*
*37 حضرت عامر بن جندا*
*38 حضرت نعیم بن عجلان*
*39 حضرت سعد بن حارث*
*40 حضرت زہیر بن قین*
*41 حضرت سلمان بن مضارب*
*42 حضرت سعید بن عمر*
*43 حضرت عبداللہ بن بشیر*
*44 حضرت وھب کلبی*
*45 حضرت حرب بن عمر-شیخ الاسلام قیس*
*46 حضرت ظہیر بن عامر*
*47 حضرت بشیر بن عامر*
*48 حضرت عبداللہ ارواح غفاری*
*49 حضرت جون غلام ابوذر غفاری*
*50 حضرت عبداللہ بن امیر*
*51 حضرت عبداللہ بن یزید*
*52 حضرت سلیم بن امیر*
*53 حضرت قاسم بن حبیب*
*54 حضرت زید بن سلیم*
*55 حضرت نعمان بن عمر*
*56 حضرت یزید بن سبیت*
*57 حضرت عامر بن مسلم*
*58 حضرت سیف بن مالک*
*59 حضرت جابر بن حجاج*
*60 حضرت مسعود بن حجاج*
*61 حضرت عبدالرحمن بن مسعود*
*62 حضرت بیکر بن حئ*
*63 حضرت عمار بن حسن تائی*
*64حضرت زرغامہ بن مالک*
*65 حضرت کینانہ بن عتیق*
*66 حضرت عقبہ بن سولت*
*67 حضرت حر بن یزید تمیمی*
*68 حضرت عقبہ بن سولت*
*69 حضرت حبلہ بن علی شیبنی*
*70 حضرت کنب بن عمر.*
*71 حضرت عبداللہ بن یکتیر*
*72 حضرت اسلم غلام ای ترکی رضوان الله تعالى عليهـم اجمعين*
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(31)
#سـخـت‌گـیـری‌دربـاره‌ی‌نـوحـه‌خـوانـدن
♦️عن أَبَی مَالِكٍ الأَشْعَرِيَّ : أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و سلم قَالَ: «أَرْبَعٌ فِي أُمَّتِي مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ، لاَ يَتْرُكُونَهُنَّ: الْفَخْرُ فِي الأَحْسَابِ، وَالطَّعْنُ فِي الأَنْسَابِ، وَالاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ، وَالنِّيَاحَةُ، وَقَالَ: النَّائِحَةُ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تُقَامُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَعَلَيْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ وَدِرْعٌ مِنْ جَرَبٍ».
📗 (مسلم/934)
🔸ترجمه: حضرت ابو مالک اشعری(رضی الله عنه) می فرماید: چهار عمل از اعمال جاهلیت در میان امت من وجود دارد که آنها را ترک نمی‌کنند: افتخار به اصل و نسب، طعنه زدن در نسب، طلب باران از ستارگان و نوحه خواندن. و افزود: «زن نوحه خوان اگر قبل از مرگ، توبه نکند، روز قیامت در حالی برانگیخته می‌شود که پیراهنی از قطران (ماده سیاه، بد بو و قابل اشتعال) و لباسی که دارای بیماری گری است، به تن دارد.
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(29)
#ازکرامات‌حضرت‌عمررضی‌الله‌عنه
🔸 وقعت النار فی بعض دور المدینه فکتب عمر على خزفه: یا نار اسکنی بإذن الله فألقوها فی النار فانطفأت فی الحال
📚تفسیر الرازی ، ج 21 ، ص 88 .
🔸یکی از خانه های مدینه آتش گرفت و سرایت کرد به بخش أعظمی از خانه های مدینه. حضرت عمر(رضی الله عنه)بر روی سفال نوشت : " ای آتش به اذن خدا ساکن و خاموش شو" و آن را در آتش انداخت و در همان لحظه آتش ساکت و خاموش شد
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(27)
🎼سرود: فدایه عمر با جان و تنم
🎙منشد: قاری ضیاالرحمن صحت
💾 حجم: MB 6
🎤زبان: فارسی
بسیار زیبا دانلود شود
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(25)
سخنانی زیبا
در مورد:
۱-ماه محرم
و
۲-وقایع عاشورا
و
۳-برخی از فضایل
امام حسین رضی الله عنه
و
۴-👌اعجاز علمی آیه 92 سوره مبارکه یونس
🎙ماموستا فرهاد آگشته حفظه الله
🆔 @Ya_nabii
(23)
#شهادتحضرتعمرفاروقرضیاللهعنه
🔶روزی ابولؤلؤ نزد حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ رفت و از مغیره شکایت کرد که بر من مالیات سنگینی مقرر کرده است، شما دستور بفرمایید تا مقداری را کم کند. ایشان از مقدار مالیات سؤال کرد و فرمود: چه شغلی داری؟
🌀گفت: من سنگ آسیاب می‌سازم.
💎پس آن جناب فرمود: این مالیات نسبت به شغل تو زیاد نیست؛ زیرا غیر از تو کسی دیگر این شغل را انجام نمی‌دهد.
💎باز آن جناب فرمود: برای من هم یک جفت سنگ آسیا درست کن.
🔺گفت: خیلی خوب، برای شما چنان سنگ آسیایی درست می‌کنم که در تمام جهان مشهور گردد.
💎آن جناب فرمود: ببینید این برده مرا به قتل تهدید می‌کند.
📝شخصی عرض کرد: یا امیر المؤمنین! دستور بفرمایید تا الآن او را مؤاخذه کنیم.
💎آن جناب فرمود: آیا پیش از جرم سزا داده شود؟!
🔥از آن وقت ابولؤلؤ در فکر ساختن خنجر و زهر آلود کردن آن برآمده بود.
🔲حادثه‌ی شهادت فاروق اعظم ـ رضی الله عنه ـ تمام مدینه را پریشان کرد؛ تمام مهاجرین و انصار به دور او نشسته و می‌گفتند: کاش عمرهای ما به تو داده می‌شد و تو برای خدمت اسلام باقی گذاشته میشدی.
♻️برای مداوا و معالجه‌ی آن جناب تلاش بسیاری انجام گرفت، اما هیچ تدبیری مؤثر نشد. وقتی صحابه ـ رضی الله عنهم ـ از زندگی ایشان مأیوس گشتند، همه به حسرت عجیبی مبتلا شدند. در محضر ایشان حضور یافته و عرض می‌کردند: یا امیر المؤمنین! خداوند به تو جزای خیر بدهد؛ شما از کتاب الله پیروی کرده و بر سنت پیامبر ـ صلى الله علیه وسلم ـ عمل کردید.
📜بعد از این، آن جناب حضرت صهیب ـ رضی الله عنه ـ را به جای خود امام نماز مقرر کرده و فرمود: بعد از درگذشت من ظرف سه روز خلیفه را انتخاب کنید. سپس به فرزند خویش حضرت عبدالله ـ رضی الله عنه ـ دستور داد که نزد حضرت ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنها ـ رفته و از طرف من سلام برسان و بگو: آرزوی دل من این است که به همراه دو رفیقم، دفن شوم و اگر در این برای شما زحمت یا نقصانی رخ می‌دهد، جنت البقیع برایم بهتر است.
⚜چنان که حضرت عبدالله بن عمر ـ رضی الله عنه ـ رفت و به ام المؤمنین پیام را رساند. ایشان در جواب فرمودند: این‌جا را من برای خود گذاشته بودم، اما او را بر خود ترجیح خواهم داد.
📜وقتی که این خوش‌خبری را حضرت عبدالله آورد، آن جناب بسیار مسرور شده و فرمود: بزرگترین آرمان من همین بود؛ خدا را شکر که این را هم تکمیل فرمود.
🌀سپس حالت نزع شروع شد و در همین حال نوجوانی حاضر شد که ازارش، از شتالنگ پایین بود، به او فرمود: برادرزاده! ازار را از شتالنگ بالا بزن که به سبب آن لباس نظیف می‌ماند و از خدا هم اطاعت می‌شود.
🕌وقتی که جنازه‌ی آن جناب برای نماز آورده شد، حضرت علی ـ رضی الله عنه ـ فرمود: من قبلاً همین‌طور گمان می‌کردم که مدفن شما دو تا، با رسول خدا ـ صلى الله علیه وسلم ـ یک‌جا خواهد شد؛ زیرا از آن‌حضرت ـ صلى الله علیه وسلم ـ شنیده بودم که در هر امری شما دو نفر را با هم ذکر می‌کرد.
💎حضرت علی ـ رضی الله عنه ـ میفرمود: من از خدا می‌خواستم که خدایا! اعمال‌نامه‌ی مرا مانند اعمال‌نامه‌ی عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ بگردان.
🔮در روز چهارشنبه، بیست و هفتم ماه ذوالحجه مجروح شدند و بعد از پنج روز، در روز یکشنبه، یکم محرم به سن ۶۳ سالگی به مقام رفیع شهادت نایل آمد ـ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ وَأَرْضَاهُ ـ.
📃حضرت صهیب ـ رضی الله عنه ـ نماز جنازه را خواندند و در روضه‌ی مخصوص نبوی ـ صلى الله علیه وسلم ـ، کنار ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ دفن شدند. در این روضه‌ی مقدس فقط سه قبر وجود دارد؛ اوّل رسول خدا ـ صلى الله علیه وسلم ـ ، دوم ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ که سر آن برابر به دوش اقدس است؛ سوم قبر حضرت عمر فاروق ـ رضی الله عنه ـ که در جانب پایین قرار گرفته است.
🖊نویسنده: مولانا عبدالشکور فاروقی لکهنوی
📝ترجمه: مولانا سید محمد یوسف حسین‌پور
📚منبع : کتاب خلفای راشدین
1⃣جای تأمل است که چنین واقعه‌ی بزرگی پیش آمد، لیکن هیچ مسلمانی نماز را نشکست.
2⃣سخنان تفصیلی حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ از این قرار است: خدا را سپاس که قاتلم کسی نیست که یک بار برای خدا سجده کرده باشد و بتواند با آن یک سجده، به پیشگاه خدا اقامه‌ی دلیل کند. یقین می‌دانستم که هیچ فرد عرب به قتل من اقدام نخواهد کرد. (اسد الغابه: ۴/۴۷)
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(21)
#شهادتحضرتعمرفاروقرضیاللهعنه
🔲روز شهادت ابر مرد تاریخ ،
خلیفه عادل ،شجاع بی همتا،
💎سیدنا عمر فاروق (رضی الله عنه)
را به تمامی مسلمین جهان تسلیت عرض میکنیم
🔶 زمینه سازی برای ترور حضرت عمر فاروق(رضی الله عنه)
💎حضرت عمر فاروق(رضی الله عنه) می‌دانست با شهادت او در بسته شده بر روی آسیب‌ها شکسته می‌شود، و اقتدار نظام حکومت اسلامی استقرار و ثبات خویش را از دست خواهد داد.
🔎این درست همان وضعی بود که پس از شهادت حضرت عمر فاروق(رضی الله عنه) پدید آمد و پس از او هر دو خلیفه مسلمین یعنی حضرت عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب(رضی الله عنهما) به شهادت رسیدند، دو جنگ جمل و صفین روی دادند.
💢فرقه و گروه‌گرایی و اختلافات سیاسی و جنگ‌های مذهبی پدید آمد. و فتنه و فساد دین و دنیای مسلمانان را فرا گرفت و آن دیوار استوار شکسته و دچار نابسامانی گردید
📜ظاهراً حضرت عمر فاروق(رضی الله عنه) از اشارات حضرت رسول(صلی الله علیه وسلم) دریافته بود که کشته می‌شود، و مقام شهادت به حضور خداوند می‌رسد.
📔 حضرت انس بن مالک (رضی الله عنه)می فرماید :حضرت رسول خدا روزی همراه با ابوبکر و عمر و عثمان به کوه احد رفته بودند کوه زیر پای ایشان لرزشی کرد، رسول خدا با پای مبارک خویش بر روی آن زد و فرمود : «ای احد آرام باش! که پیامبری و صدّیقی و دو شهید بر روی تو قرار دارند.
📝 حضرت عثمان بن مظعون(رضی الله عنه) می فرماید : حضرت رسول خدا با دست خویش به عمر اشاره نمود و فرمود : این ریشه‌ی فتنه‌ها را خشک می‌کند، و تا زمانی که او در میان شما باشد، میان شما و فتنه و آسیب دری بسته وجود دارد.»
👌در طول ده سال و نیم خلافت حضرت عمر(رضی الله عنه) مسلمانان به پیشرفت‌های بسیاری نایل شدند و اسلام گسترش یافت و سرزمین‌های بسیاری فتح گردید و مسلمانان به پیروزی‌های فراوانی دست یافتند.
🌀پس از همه اینها بود که حضرت عمر فاروق (رضی الله عنه)خلیفه مسلمین به پایان راه خود نزدیک شد و اجلش فرا رسید و با مقام شهادت به حضور خداوند رفت!
🔲اینک صحنه‌های ضربت خوردن و سپس شهادت حضرت عمر(رضی الله عنه) را مورد بررسی قرار می‌دهیم :
💎امیرالمؤمنین عمر بن خطاب آخرین حج خود را در سال 23 ه. انجام داد. در ایام التشریق وقتی که در «منی» بود، مقداری ماسه را روی هم انباشته کرد و ردای خویش را بر روی آن انداخت و سپس بر آن نشست و دستانش را به سوی آسمان بلند نمود و گفت : «خداوندا! توانم به ناتوانی تبدیل شده و مردم مسلمان و رعاهایم بسیار گردیده‌اند، و بدون آنکه تباهم گردانی و مرا به خود واگذاری مرا نزد خود ببر! من از تو می‌خواهم در راه تو در مدینه، شهر حضرت رسول به شهادت برسم!»
🔮به راستی حضرت عمر(رضی الله عنه) دوست داشت در راه گسترش دین خدا و در شهر رسول خدا به شهادت برسد.
⚪️خداوند دعای او را اجابت فرمود، و دو هفته پس از این دعا در حالی که به شهادت رسیده بود به ملاقات خداوند شتافت!
📚{ دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی}
☘ ان شاءالله ادامه دارد..
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(19)
#گوشه‌ای‌ازعدالت‌اولین‌شهیدمحراب‌امیرالمومنین‌‌حضرت‌عمرفاروق‌رضی‌الله‌عنه
❤️روزی چنین اتفاق افتاد که مقداری چادرِ عمده از مال غنیمت وصول شد، ایشان به هر نفری یک چادر داد؛ روز جمعه که برای خطبه تشریف آورد، دو چادر از همان نوع به تن داشت؛ یکی را به صورت پیراهن پوشیده بود و دیگری را به صورت ازار به خود بسته بود.
حضرت سلمان فارسی(رضی الله عنه) در جمع مردم و در مراسم نماز جمعه نه در دادگاه ویژه برخاست و گفت: ما به خطبه‌ی شما گوش نمی‌دهیم؛ زیرا به ما یک یک چادر دادی و خود دو تا برداشتی!
حضرت فاروق(رضی الله عنه) لبخندی زد و فرمود: یكی از اینها از پسرم عبدالله است؛ چون ازار کهنه‌ی من كه آن را شسته بودم، خشك نشده بود، مجبور شدم چادر پسرم را عاریه بگیرم و به مسجد بیایم.
حضرت سلمان (رضی الله عنه)گفت: اکنون خطبه‌ات را گوش میکنیم
📗موسوعة السیر: ٤/ ١١٠؛
📔سیرت خلفای راشدین: ١٨٣، ١٨٤)
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(17)
🔵دولت اسلامی، در اوج پیشرفت خود در زمان خلافت حضرت عمر فاروق (رضی الله عنه)
☘رنگ سبز
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(15)
🍃جشنی‌آباد
🍃موضوع👈 فضیلت حضرت عمر(رضی الله عنه)
🍃ماموستاپیمان‌کریمی
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(13)
#کرامات‌قسمت‌‌دوم
✍🏽 روزی حضرت عمر فاروق(رضی الله عنه)در مدینه بالای منبر رفت و آنروز روز جمعه بود و خطبه برای مسلمین می خواند. در آن هنگام سپاه اسلام در جبهه ی ایران به فرماندهی جوانی رشید به نام ساریة بن حصن( رضی الله عنه) با سپاه دشمن در حال جنگ و محاربه بود. در این اثنا به طور ناگهانی حضرت فاروق( رضی الله عنه) خطبه را قطع کرد و با صدای رسا و بلندی گفت: یا ساریة الجبل الجبل (ای ساریة مواظب کوه باش، مواظب کوه باش) و دوباره به خطبه خوانی برای مسلمین پرداخت، بعد از اینکه مسلمین نماز جمعه را به امامت فاروق اداء کردند و از مسجد خارج شدند در بین راه حضرت علی( رضی الله عنه) به حضرت عمر (رضی الله عنه) رسید و خطاب به او گفت:یا امیرالمؤمنین در اثنای خطبه آن چه بود گفتی ما کلامی اجنبی که عبارت بود از یا ساریة که هیچ ارتباطی با خطبه خوانی شما نداشت از تو شنیدیم و تو میدانی که ساریة در فارس با دشمنان جهاد می کند، عمر (رضی الله عنه) در جواب علی (رضی الله عنه) فرمود: یا علی در آن هنگام من با چشم خود دیدم که سپاه دشمن از عقب کوه قصد داشت در حالت غافلگیرانه ضربه به سپاه اسلام وارد کند، و من این جمله را بر زبان آوردم که قائد سپاه اسلام را از نیت شوم دشمن آگاه نمایم تا از طرف کوه مواظب حمله ی غافلگیرانه ی دشمن باشد، و خدا از او حمایت کرد بعد از مدّتی وقتی ساریة فرمانده سپاه مسلمین از جبهه برگشت و به مدینه آمد صحابه کرام (رضی الله عنهم) ماجراهای جنگ را از او پرسیدند و بدون اینکه احدی موضوع جمعه و خطبه ی عمر (رضی الله عنه) را به او بگوید ساریة( رضی الله عنه) در ضمن جریانات جنگ چنین گفت: وقتی ما در تمام میدانهای جنگ سپاه دشمن را شکست دادیم، در یکی از میادین، دشمن قصد داشت که عقب کوه از پشت به ما حمله کند و شکستهای متحمّل شده را جبران نماید و ما از قضیه غافل بودیم ولی به لطف خداوند صدایی را شنیدم که همانند صدای امیرالمؤمنین عمر (رضی الله عنه )بود و مرا صدا می کرد: یا ساریة الجبل الجبل مواظب کوه باش. در حال، خود را به بالای کوه رساندیم و در آن سوی رو در روی دشمن قرار گرفتیم که چیزی نمانده بود به قله برسند و به ما شبیخون بزنند ولی به یاری خدا شر آنها را دفع کردیم و همه ی ما از مکر آنها نجات یافتیم. .
📚🖋تاریخ الخلفاء ص 89- البدایه و النهایه، ج7، ص94، المغنی ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الکبیر ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فیض القدیر شرح الجامع الصغیر ، المناوی ، ج 4 ، ص 664 و تفسیر الرازی ، ج 21 ، ص 87 و أسد الغابه ، ابن الأثیر ، ج 2 ، ص 244 و الإصابه ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاریخ الیعقوبی، ج 2 ، ص 156 و الکامل فی التاریخ ، ابن الأثیر ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 1 ، ص 384 و تاریخ ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبیدی ، ج 16 ، ص 327
---------------------
🆔 @Ya_nabii
(11)
📜کتاب زندگینامه فاروق أعظم
❣حضرت عمرابن الخطاب(رضی الله عنه)
✍ حاصل خدمات بی نظیر 23ساله این مرد شجاع در تاریخ اسلام
---------------------
🆔 @Ya_nabii
(9)
#حضرت‌عمرفاروق‌رضی‌الله‌عنه‌میفرمایند:
⚫️ابلیس 9فرزند دارد که هر را وظیفه ایست..
🔥زَلیَتُونمسئول ایجاد فساد و حرام در بازار
🔥وَثِینمسئول ایجاد اعمال نامشروع در عزاداری ها
🔥لَقوسمسئول کمک به یهود و مسیحی هاست
🔥أعوَانمسئول گمراه کردند پادشاهان و رهبران حکومتی
🔥هَفافبر پاکننده ی مراسم شراب خواری
🔥مُرَّةدعوت کننده به سوی موسیقی و گردهمایی نامشروع
🔥مُسوِّطالقا کردن دروغ بر زبان مردم و ایجاد شایعه و نشر آن
🔥داسِمایجاد جنگ و منازعه بین مردم
🔥وَلهانایجاد وسوسه در حین عبادات(نماز و روزه و وضو...)
📚منبع:المنبهات علی الاستعداد لیوم المعاد(مؤلف:ابن حجر عسقلانی (رح))
----------------------
🆔 @Ya_nabii
(7)
🔹روزی امیرمؤمنان حضرت عمر بن خطاب( رضی الله عنه) در حال آماده کردن سفره غذا در شهر بود، مردی را دید که با دست چپش غذا می خورَد، بسویش شتافت و به او گفت: ای بنده خدا با دست راستت بخور، مرد جوابش داد: ای بنده خدا دست راستم مشغولیت دارد ( گرفتار است )
حضرت عمربن خطاب(رضی الله عنه) به او گفت : به تو می گویم که با دست راست بخوری، پس مرد همان جوابش را تکرار کرد،
حضرت عمر (رضی الله عنه) گفت : چه چیزی دستت را مشغول کرده ؟؟؟
مرد گفت: در روز جنگ موته زخمی شدم و دستم توان حرکت ندارد
پس امیرالمؤمنین نشست و گریه کرد و با چشمان گریان می پرسید : پس چه کسی وضویت را می گیرد ؟ پس چه کسی لباست را می شورد ؟ پس چه کسی ... ؟ پس چه کسی ... ؟
هی سوال می پرسید و با هر سوالش اشک از چشمانش جاری می شد،
بلند شد و دستور داد که کسی را بعنوان خدمت کار برای او برگزینند و همچنین شخصی بعنوان آشپز و در پایان از آن مرد طلب بخشش نمود و گریان آنجا را ترک گفت.
🌸❤️ خداوند تو را رحمت کند ای فرزند خطاب که به راستی خلفای بعد خودت را به مشقت انداختی
📚منبع : الآثار، تالیف محمد بن الحسن الشیبانی ( 131 هجری )
-----------------------
🆔 @Ya_nabii
(5)
#عدالت‌حضرت‌عمربن‌الخطاب‌رضی‌الله‌عنه
📝روزی که سخنرانی می کرد، فرمود:
💠«ای مردم گوش دهيد و اطاعت نماييد» مردی برخاست و گفت: «امروز نه گوش می گيريم و نه اطاعت می کنيم ای پسر خطاب!».
❓ حضرت عمر (رضی الله عنه)فرمود: چرا؟
✅آن مرد گفت: تو در تقسيم اموال برای خود تبعيض قايل شده ای چنانکه به هريک از ما يک دست لباس داده ای، اما خودت بيشتر برده ای! آيا اين درست است؟
🌷 حضرت عمر (رضی الله عنه) فرمود: عبدالله! بلند شو و جواب بده.
حضرت عبدالله بن عمر(رضی الله عنه) فرمود: لباس پدرم کوتاه بود و من سهم خود را به او دادم تا آن را تکميل کند.
🌼آن مرد گفت: بفرما از اين پس گوش مي دهيم و اطاعت مي کنيم
📚الفاروق عمر: 2/ 194، در مناقب عمر آمده است که آن مرد سلمان فارسی بوده است ص 146، فخری در الآداب السلطانية، ص 19
----------------------
🆔 @Ya_nabii