💠سخنرانی ماموستاحیدر
💠موضوع حضرت معاویه(رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ)
✅توصیه حتما ازدست ندهید.
🆔 @Ya_nabii
لما حضرته الوفاة أوصى أن يكفن فى قميص كان رسول الله - صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - كساه إياه، وأن يجعل مما يلى جسده، وكان عنده قلامة أظفار رسول الله - صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -، فأوصى أن تسحق وتجعل فى عينيه وفمه، وقال: افعلوا ذلك بى، وخلوا بينى وبين أرحم الراحمين.
☘وقتى حضرت معاویه(رضی الله عنه) دربسترمرگ قرار گرفت وصیت کردکه مرادر لباسی که نزدم است کفن کنید که حضرت پیامبر(صلی الله علیه وسلم)آن راپوشیده است چراکه آن لباس باجسدمبارکش تماس داشته است،و وصیت کردکه چند تاازناخن های مبارک حضرت پیامبر(صلی الله علیه وسلم)راپیش خودش برای تبرک نگه داشته که آنهارا هنگام مرگم درچشمان ودهانم بذارید واین کارراانجام دهید ومرابا ارحم الراحمین تنهابذارید...
📘منابع؛👇
اسدالغابة،ابن حجرعسقلانى*التهذيب امام نووى*التاريخ الخلفاء امام سيوطى*
دليل الفالحين شرح رياض الصالحين و........
رٲی حضرت عبدالقادر گیلانی (قدس سره)
در مورد خلافت حضرت معاویه(رضی الله عنه)
خلافت حضرت معاویه(رضی الله عنه)در حدیث رسول الله(صلی الله علیه وسلم)
تبعیت اهل بیت پیامبرﷺ از حضرت معاویه و حقانیت خلافتش رضی الله عنهم
#منبع: کتاب شیخ عبدالقادر گیلانی ،الغنیه لطالبی طریق الحق (جلد1ص142)
این فتوحات و توسعات که در عهد خلفاء راشدین و بنی امیه ادامه داشته فقط به مجرد توسعه ی ارضی نبوده و صحیح نیست که ما فقظ ازاین دید گاه به آن نگاه کنیم، بلکه بالاترین و برترین فتحی که برای مسلمان ها صورت گرفته، هدایت انسانها از تاریکی و ظلمات به سوی هدایت و روشنایی بوده است.
الف) - حرکتهای جهادی علیه دولت بیزانس:
حضرت معاویه (رضی الله عنه) دولت بیزانس را بزرگترین خطر برای دولت اسلامی تلقی می کرد و اگر چه این دولت مهترین سرزمینهای خود مانند شام و مصر و... از دست داده بود؛ ولی هنوز جسم آن سالم بود و پایتخت دولت بیزانس نیز پا بر جا بود.
به همین جهت با بر پا داشتن جهاد، خاصتا جهاد بوسیله ناوگان دریایی، هرگونه تعرضات و حملات دولت بیزانس را خنثی می کرد.
جهاد از مسیر دریا، باعث شد تا در مصر و شام به ساخت و ساز ناوگان و کشتی های جنگی اهمیت خاصی دهند، چرا که دشمنان در جنگ دریایی قوی تر بودند.
در اثر این سلسله حرکتهای جهادی مسلمین توانستند بر جزایر شرقی بحر متوسط سیطره پیدا کنند و سپس در این جزایر قلعه هایی برای دفاع از اراضی شام بنا کردند.
معاویه برای تصرف قسطنطنیه پایتخت بیزانس، دو بار آن را مورد محاصره شدید قرار داد، اما به خاطر امکانات و سلاحهای جنگی قوی که دولت بیزانس داشت موفق به فتح آن نشد.
ب) - فتوحات شمال افریقا در عهدحضرت معاویه رضی الله عنه:
حضرت معاویه (رضی الله عنه)در سال 41 هجری لشکری را به سوی افریقیا روانه کرد، سپس در سال 45 هجری بار دیگر، لشکری به تعداد ده هزار نفر به سوی افریقا فرستاد که توانستند با وارد شدن به خاک افریقا آن را فتح کنند. و در سال 50 هجری شهر قیروان را در افریقا بنا کردند که بعد ها احترام و عظمت خاصی پیدا کرد، و چون که اصحاب حضرت رسول الله (صلی الله علیه وسلم)ان را بنا کرده بودند،سبب شد که این شهر مرکز علوم و حضاره ی اسلامی در مغرب باشد. و از نطر استراژیکی و سیاسی در موقعیت مناسبی قرار بگیرد.
ج) - فتوحات سند و سجستان و خراسان و ماوراء النهر:
زمانی که حضرت عثمان (رضی الله عنه) به شهادت رسید بعضی از بلاد مانند خراسان و سجستان از اطاعت امیر خارج شده اند و ادعای استقلال کردند که معاویه در عهد خویش توانست همه اراضی خارج شده از اطاعت، را فتح کرده و تحت خلافت خودش قرار دهد.
درطی سالهای 44 و 45 هجری توانستند بلاد سند و ماوراء النهر را به تصرف دولت اسلامی در آورند، و سپس بر هر یک ازاین ولایات افراد های لایق و دانا قرار داد.
8) - انتخاب یزید به عنوان ولی عهد، اهداف و اسباب آن:
در نظام اسلامی روش معینی برای تعیین ولی امر نیامده است، بلکه دین اسلام، اساس شوری را بنا نهاده است تا بدین وسیله خلیفه ی مسلمین تعیین شود، و شوری هم به اسلوب های مختلف می باشد و تحقق آن به شیوه های مختلف می تواند باشد که در زمان خلفاء صورت گرفته است.
حضرت معاویه (رضی الله عنه )با انتخاب ولی عهد (جانشینی ) قصد بر این داشت تا جلوی هر نوع خون ریزی و اختلاف بین مسلمین را بگیرد و او هم ان شاء الله به خاطر نیت و قصدی که داشته، نزد خداوند اجر می گیرد؛ اگر چه بهتر آن بود که امر خلافت بعد از خودش را به بزرگان صحابه که در آن عهد زنده بودند بسپارد، افرادی همچون حسین بن علی و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و... که در آن عصر زنده بودند، اما او به خاطر حسن نیتش، یزید را انتخاب کرد، چرا که مردم شام را متمایل به بیعت با او دانست و او را لایق حاکمیت بر اراضی اسلامی دانست.
اما اهل سنت هیچ وقت حضرت معاویه (رضی الله عنه) را در عمل کردش معصوم نمی دانند، چه بسا این عمل کرد او از روی اجتهاد بوده و مرتکب خطا شده، و این قاعده شامل همه اصحاب حضرت رسول الله (صلی الله علیه وسلم)می شود.
حضرت معاویه (رضی الله عنه) به خاطر خوف و بیم از اینکه مبادا بعد از او امت اسلامی متفرق شوند و به فتنه بیافتند، یزید را به عنوان ولی عهد خود انتخاب کرد و اهل سنت بغض و کینه هیچ یک از اصحاب حضرت رسول الله(صلی الله علیه وسلم) را در دل قرار نمی دهند، و خداوند در این باره می فرماید:
((وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ)) (الحشر، الآية: 10).
(كساني كه پس از ایشان به دنيا مي آيند، مي گويند: پروردگارا! ما را و برادران ما را كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفته اند بيامرز. و كينه اي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده، پروردگارا! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي).
9) - آخرین روزها از حیات حضرت معاویه(رضی الله عنه) و تاريخ وفاتش:
الف) - وصیت حضرت معاویه(رضی الله عنه) به فرزندش یزید:
👇👇👇👇
💧زندگانی حضرت سیدنا معاویه(رضی الله عنه) از خلافت تا وفات
1) - بيعت كردن مردم با حضرت معاويه رضي الله عنه:
حضرت حسن بن علي (رضي الله عنهما) در سال چهل و یک هجری با انصراف از خلافت، همه زمینه ها را برای خلافت حضرت معاویه رضی الله عنه فراهم کرد. و در سال چهل و یک هجری همه اصحاب رسول الله و تابعینی که در آن زمان بودند با معاویه بیعت کردند و به خلافت و امامت او راضی بودند. و آن سال را سال جماعت نام نهادند؛ و در حافظه تاریخ اسلامی به ثبت رساندند. بدینوسیله حضرت معاویه (رضی الله عنه) به عنوان موسس دولت امویان شناخته شد.
امام اوزاعی( رحمه الله )روایت می کند: بسیاری از اصحاب رسول الله خلافت حضرت معاویه(رضی الله عنه) را درک کردند. و افرادی همچون ابو سعید الخدری وسعد و اسامه و جابر و ابن عمر و زید بن ثابت و عروة بن زبیر و... در زمان خلافت او در قید حیات بودند.
این تعداد زیاد از اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" که در مدرسه نبوت تعلیم و تعلم یافتند؛ ستاره هایی درخشان و چراغهای نورانی برای جامعه آن عصر بودند و همچنین تابعین که معرفت و علم را از اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" کسب کرده بودند در پیشرفت جامعه آن عصر کوشا بودند. اگر نگاهی عمیقانه به خلافت معاویه داشته باشیم، می بینیم جامعه آن عصر متشکل از یاران پیامبر و تابعین بوده است که قرآن و سنت را به نحو احسن فهم کرده و در جامعه خود پیاده می کردند، لذا کوردلان با طعن در معاویه و خلافتش، به طریقی می خواستند به دین اسلام طعن وارد کنند.
از جمله کسانی که با معاویه بیعت کرد، سبط رسول الله "صلی الله علیه و سلم" حسن بن علی رضی الله عنهما بود. در این بیعت، درسی بلیغ و فهمی عمیق وجود دارد. چرا که خداوند در کتابش مسلمین را به وحدت و یکپارچگی دعوت کرده و آنها را از تفرقه و دو دستگی بر حذر داشته است. و می فرماید: ((وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)) (آل عمران، آية: 105).
و بار دیگر می فرماید: ((وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)) (آل عمران، الآية: 103)
و مانند كساني نشويد كه پراكنده شدند و اختلاف ورزيدند ( آن هم ) پس از آن كه نشانه هاي روشن ( پروردگارشان ) به آنان رسيد، و ايشان را عذاب بزرگي است. همچنین می فرماید: ( و همگی به ریسمان محکم الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید ).
2) - مهمترین صفات معاویه رضی الله عنه:
الف) - علم و فقه:
معاویه رضی الله عنه یکی از کسانی بود که فضیلت هم نشینی با رسول الله "صلی الله علیه و سلم" را کسب کرد ه و علم و تربیت نبوی را از اوفرا گرفت، و این خود سببی برای بالا رفتن فقه و علم او بوده است.
همچنین ملازمت دولت و خلافتش با اصحاب رسول الله و تابعین باعث شد تا او فقه و علم شرعی خود را بالا ببرد.
روایت شده است که از ابن عباس سؤال کردند که معاویه وتر را فقط یک رکعت می خواند، ابن عباس فرمود: درست است و معاویه خودش فقیه می باشد. در حالی که ابن عباس از یکی یاران صمیمی حضرت علی( رضی الله عنه )بود.
نقل شده است حضرت ابو درداء (رضی الله عنه)صحابی حضرت رسول الله "صلی الله علیه و سلم"، خطاب به اهل شام فرمود: نمازهیچ کس را مانند نماز امام تان شبیه نمازحضرت رسول الله "صلی الله علیه و سلم" ندیدم. و منظورش نمازحضرت معاویه (رضی الله عنه)بود.
و حضرت معاویه(رضی الله عنه) همیشه حریص بر تعلیم علم و فقه بود و آنها را بر فرا گرفتن فقه تشویق می کرد و روایات و احادیثی که دلالت بر اهمیت فقه می داد، برای مردم باز گو می کرد. و همچنین روایت شده است که حضرت معاویه (رضی الله عنه )به اصحاب حضرت رسول الله(صلی الله علیه وسلم) دستور می داد تا آن چیزهایی که از پیامبر شنیده اند به او هم تعلیم دهند.
همچنین او در بعضی از مسائل فقهی، مانند وقوع طلاق سکران و عدم قصاص مسلمان در مقابل کافر و... فتوا داده است.
و اما فقه و علم او در سیاست و مقاصد شریعت و فقه جهاد معروف و زبانزد همه بود.
ب)- بردباری و عفو حضرت معاویه رضی الله عنه:
بردباری و عفو حضرت معاویه(رضی الله عنه) مشهور و زبانزد همه شده بود و معروف است که او همیشه خطاب به بنی امیه می فرمود: ای بنی امیه، با قریش با مهربانی و بخشش بر خورد کنید. و خودش هم در مقابل دشنام دیگران، بردباری و عفو را پیشه می کرد.
اصحاب حضرت رسول الله(صلی الله علیه وسلم) و مردم آن عصر، بردباری و صبرحضرت معاویه(رضی الله عنه) را در مقابل جاهلان و نادان ستایش کرده اند و لکن هیچ وقت مهربانی و بخشش او سبب نمی شد که به دستگاه حکومتی ضربه وارد شود، چرا که او به امر سیاست وبر نحوه ی برخورد در مواقع مختلف هوشیاری کامل داشت.
ج) - سیاست و تدبیرحضرت معاویه رضی الله عنه:
👇👇👇👇
#تاریخزرینکوردستان
▪️من یک مسلمانم...
❤️سلطان صلاح الدین ایوبی کوردی رحمه الله
🔺الان هم بعد از شنیدن نام "سلطان صلاح الدین ایوبی" لرزه به اندام مسیحیان اسلام ستیز می افتد...
💠آفرین بر پدر و مادری که چنین شیری تحویل تاریخ دادند...
🆔 @Ya_nabii
🔗23🔗
🔷قاضی ابن شداد در باره درگذشت سلطان صلاح الدین میگوید:
✨«شب چهارشنبه 27 صفر که دوازده روز از بیماری سلطان میگذشت، بیماری او شدت گرفت و بسیار ضعیف شد و از ابتدای شب علایم موت پدیدار بود، زنها تجمع کردند، من و قاضی فاضل و ابن الزکی فراخوانده شدیم، ملک افضل نیز آمد و به ما دستور داد تا نزد سلطان بمانیم، اما قاضی فاضل رأی او را نپذیرفت، زیرا مردم هر شب در دوازه قلعه منتظر ما میماندند، قاضی فاضل از آن بیم داشت که اگر در قلعه بمانیم در شهر شایعه میگردد که سلطان درگذشته است و چه بسا هرج و مرج و ناامنی به وجود آید، قاضی فاضل مصلحت را بر این دید که ما از قلعه فرود آییم و شیخ ابوجعفر امام «کلاسه» را که مردی صالح بود فرا خوانند تا شب در قلعه بماند، تا در لحظات اخیر نزد سلطان باشد و از تجمع زنان جلوگیری کند و سلطان را به شهادتین و یاد الله تلقین دهد، شیخ ابوجعفر را فرا خواندند و ما نیز در حالی که هریک از ما آرزو داشت که به جای سلطان باشد از قلعه فرود آمدیم، سلطان رحمه الله در آن شب در حال احتضار و در آستانه سفر آخرت قرار داشت و شیخ ابوجعفر نزد او قرآن میخواند و او را به یاد خداوند تلقین مینمود، سلطان از شب نهم در حالت بیهوشی به سر میبرد و تنها لحظاتی اندک به هوش میآمد...
✨«شیخ ابوجعفر برایم حکایت نمود که هنگامی که او به آیهی «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ» [التوبة/129] رسید، سلطان تبسم نمود و چهرهاش شاداب گشت و جان به جان آفرین تسلیم نمود»
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗21🔗
⚡️علم و فضل سلطان
🔷سلطان ـ رحمه الله ـ عالم، فاضل و نسبشناس بود، قاضی ابن شداد میگوید:
✨«سلطان ـ رحمه الله ـ حافظ نسبها و وقایع عربها بود، و علاوه بر این که به تاریخ و احوال آنان آگاهی داشت نسبهای اسبهایشان را نیز میشناخت، به عجائب، نوادر و شگفتیهای دنیا علم داشت، از وی مطالبی استفاده میکردند که از دیگران ممکن نبود»[1].
🔷«برخی از تاریخنگاران نوشته اند که ایشان کتاب «حماسه» ابی تمام را کاملاً از برداشت»[2] «این پول» از اوایل زندگی سلطان چنین میگوید:
✨«طبعاً به علوم دینی متمایل بود، از علمای معاصر خود حدیث میشنید و در بارهی دلایل و راویان تحقیق مینمود و در مسایل فقه و تفسیر بحث میکرد، و علاوه بر این میکوشید که مذهب اهل سنت و جماعت را به حجتهای قاطع و دلایل قومی و ثابت مؤید کند»[3].
📖[1] - النوادر السلطانیه ص 15
📖[2]- البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 13، ص 5.
📖[3]- السلطان صلاح الدین، ص 262.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗19🔗
🔷قاضی «بهاءالدین» در باره عفو و حلم سلطان و گذشت از سربازان و همراهانش داستانهای متعددی ثبت کرده است[1].
🔷قاضی ابن شداد می گوید : روزی به وی گفتم که شما در هر موقعیتی به استماع احادیث پرداخته اید، مگر هنگام جنگ، و اگر سرورم اینجا نیز چنین اجازهای بدهند بسیار خوب است سلطان ـ رحمه الله ـ اجازه دادند و کتاب حدیثی آورده شد و دو جزء از آن هنگام جنگ و میان صفها قراءت و استماع گردید و ما بر پشت اسبها سوار بودیم، اندکی میرفتیم و لحظهای میایستادیم[2]. و «هیچگاه ندیدهام که سلطان ـ رحمه الله ـ از کثرت نیروهای دشمنان هراسی به دل راه دهد[3] «و در بسیاری از جنگها با دشمنی که آمارش بالغ بر 500 یا 600 هزار نفر بوده به جنگ پرداخته و خداوند او را بر آنان پیروز گردانیده، و توانسته است که بسیاری از آن را هلاک کند و بسیاری دیگر را به اسارت بگیرد».
📖[1] - النوادر السلطانیه، ص 21 – 24.
📖[2] - النوادر السلطانیه، ص 165.
📖[3] - النوادر السلطانیه، ص 15.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗17🔗
🔷 در بارهی هیچ یک از فرماندهانی که سلطان از آنها مشورت میگرفت نمیتوان گفت که او بر سلطان و روند تصمیمگیری وی تأثیر مستقیم داشته است، مگر موردی که اواخر عمر در مجلسی که برای مشورت و تصمیمگیری در باره امور جنگ تشکیل داده بود، پیش آمد که رأی نادرست برادرش عادل بر رأی صائب و درست او غاصب شد، آنگونه که در «صور» و «عکه» اتفاق افتاد، اما هیچکس نمیتواند ثابت کند که رأی یکی از اعضای مجلس بر سلطان از آراء دیگران تأثیر بیشتری داشته است، برادران، فرزندان، برادرزادگان، همکاران قدیمی و عمال جدید سلطان، قاضیان باهوش، وزرای دلسوز، معتمدین وفادار، واعظان و علمای بزرگ همگی بر امر جهاد موافق و متفق القول بودند، و عملاً نیز در جهاد و مبارزه علیه دشمنان شرکت نموده و در خیرخواهی و پشتیبانی مولا و رهبر خویش حسب توان خود از هیچ کوششی دریغ نکردند، آیا مگر میان آنان کسی یافت میشد که امیر و مولای خود (صلاح الدین) را فراموش کند؟!.
🔷«در آن موقعیت خطرناک و وضعیت نابسامان و بحرانی که فکر و خیال انسان را آشفته و روح و روان را آزرده میکرد تنها یک قلب تپنده وجود داشت که بر قلبهای دیگر غالب بود، و تنها یک ارادهی قوی وجود داشت که ارادههای دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده بود. آری، آن یگانه قلب بیدار و ارادهی آهنین، قلب و ارادهی سلطان صلاح الدین بود».
📖 السلطان صلاح الدین، ص 311 – 312
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗15🔗
🔷«در جنگ سوم صلیبی عالم مسیحیت تمامی نیروهای خود را فرا خواند و علیه صلاح الدین بسیج نمود و بر او حمله کرد، اما صلاح الدین در برابر آنها همچون سنگ سختی که کسی توان شکافتن آن را نداشت، مقاومت نمود، لشکریان سلطان گرچه در اثر تلاشهای طاقتفرسا و خستگیهای پی در پی و جنگهای متوالی که ماهها و سالها به طول انجامیده بود، خسته و ناتوان بودند، اما هرگز لب به شکایت نگشودند و هیچ یک از آنان از دستور سلطان مبنی بر حضور در نبرد و تقدیم جان در این راه هرگز سرپیچی نکردند، امکان دارد که والیانی که در وادیهای دور دست نهر دجله به سر میبردند و تحت فرمان سلطان بودند، از درخواستهای مکرر وی مبنی بر ارسال نیرو اندکی خسته و ملول شده باشند، اما به هرحال آنان نیز با اخلاص و حماس کامل با سپاهیان خویش به سلطان پیوستند، سپاه موصل در جنگ اخیر که در «ارسوف» اتفاق افتاد با شجاعتی نادر جنگیدند و حماسهای بینظیر آفریدند و سلطان در تمامی جنگها به سپاه مصر و عراق اطمینان داشت، و هرگاه سلطان نیاز پیدا میکرد به کمک و یاری وی میشتافتند، همچنین لشکرهای شمال و مرکزی شام دایماً از وی پشتیبانی میکردند، اعراب، مصریها، کردها و ترکها همه خادمان گوش به فرمان سلطان بودند، و عملاً نیز همانند خادمان هرگاه سلطان آنان را فرا میخواند بیدرنگ حاضر میشدند، سطان توانسته بود که با توجه به اختلافات رنگ و نژاد و خصومات و درگیریهای قومی که میان آنان وجود داشت، آنان را یکجا گردهم آورد، و اکنون گویا همه جسد واحدی بودند و همگی به یک سپاه نسبت داشتند».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗13🔗
🔷صلح و پایان کار
✨سرانجام دو طرف که جنگهای خونین پنجساله آنها را از پای درآورده بود، سال 1192 م در «رمله» پیمان صلح را امضاء کردند و بیت المقدس و شهرها و دژهایی که مسلمانان فتح کرده بودند جز «عکه» که صلیبیان بر آن نفوذ و حکومت داشتند، همه در تصرف و تحت سیطرهی مسلمانان بود و صلاح الدین سلطان بلامنازع و بیرقیب و صاحب امر و نهی تمامی شهرا بود، و کار بزرگی را که به عهده گرفته و به عبارتی دقیقتر کاری را که خداوند به او سپرده بود به انجام رسانید.
🔷تاریخنگار نصرانی در باره پیروزی سلطان صلاح الدین و پایانیافتن جنگهای شوم صلیبی میگوید:
✨«جنگ مقدس پایان یافت و شعلههای جنگهایی که 5 سال متمادی به طول انجامید، فروکش کرد، مسلمانان قبل از فتح حطین در ژوئیهی 1187 م در غرب رود روان اردن حتی یک وجب زمین نداشتند، اما در سپتامبر 1192 که در رمله پیمان صلح امضاء شد از «صور» گرفته تا «یافا» به استثنای قطعهای کوچک کنار ساحل همه در دست مسلمانان بود، در پیمان صلح هرگز چیزی که موجب سرافکندگی سلطان باشد وجود نداشت، تردیدی نیست که بیشتر مناطقی که صلیبیان تصرف کرده بودند، در تصرف فرنگیان باقی ماند، اما با توجه به خسارات مالی و جانی فراوانی که آنان متحمل شده بودند، این نتیجه بسیار اندک و ناچیز بود.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗11🔗
🔷زیباست که حکایت اخلاق والای اسلامی و جوانمردی، بزرگمنشی و عفو سلطان را از تاریخنگار مسیحی بشنویم، او میگوید:
✨«مروت، بلندهمتی و بزرگمَنِشی سلطان هیچگاه همانند روزی که مسلمانان کلیدهای بیت المقدس را به دست گرفتند، تجلی نیافت، عمال و سپاهیانش امور شهر را به عهده گرفتند و مردم را از هرگونه تجاوز ستم و اخلالگری باز داشتند، به هیچ یک از صلیبیان اندک آزار و آسیبی نرسید، گارد سلطان تمامی خیابانها و راههای خارجی شهر را زیر نظر داشتند، بر دروازه معروف شهر «باب داود» یکی از عاملان امین و مورد اطمینان، به کسانی که فدیه میپرداختند اجازه میداد تا از شهر خارج شوند» .
🔷این تاریخنگار در ادامه مینویسد: «عادل» برادر سلطان و بطریک «بالیان دی ابلین» هزاران نفر از اسیران را آزاد نمودند، و سپس میافزاید:
✨«اندکی بعد صلاح الدین خطاب به فرماندهانش گفت: برادرم و بطریک «بالیان» هریک از جانب خود صدقه دادند و شماری از اسیران را آزاد نمودند، و اکنون من از جانب خود صدقه میکنم و در پی آن به جارچیان لشکر دستور داد تا در تمامی کوچه و خیابانها جار بزنند که پیرمردان و افراد ناتوان که توان پرداخت فدیه ندارند آزاد هستند و هرجا میخواهند بروند، در پی این اعلام پیرمردان و افراد ناتوان به سوی درهای شهر حرکت کردند و از طلوع آفتاب تا غروب گروه گروه از شهر خارج میگشتند. آری، صلاح الدین اینگونه بر فقراء و مساکین که کسی توان شمار آنان را نداشت منت نهاد و آنان را معاف نمود».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗9🔗
🔷فتح بیت المقدس
✨پس از نبرد حطین لحظهی مبارکی که سلطان سالها برای رسیدن به آن لحظه شماری میکرد و در حسرت آن میسوخت فرا رسید، و آن فتح بیت المقدس بود،
🔷قاضی ابن شداد میگوید:
✨«سلطان رحمه الله در باره قدس آن چنان غم و اندوه عظیمی در دل داشت که حتی کوهها نیز تاب تحمل آن را نداشتند»[1].
🔷سلطان در تاریخ 27 رجب همان سال (583 هـ) فاتحانه وارد بیت المقدس شد و بیت المقدس نخستین قبله مسلمانان، قبلهای که حضرت پیامبر صلى الله علیه وسلم در شب اسراء در آنجا امام و پیشنمار پیامبران شد، پس از 90 سال به دامان اسلام و مسلمین بازگشت، و از حسن اتفاق سلطان دقیقاً در همان تاریخی وارد بیت المقدس شد که حضرت پیامبر صلى الله علیه وسلم به معراج مشرف شده بودند.
📖[1]- النوادر السلطانیه ص 213
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
❤️حضرت معاویه رضی الله عنه پسر حضرت ابوسفیان رضی الله عنه را بهتر بشناسیم
🖍زبان :کوردی سورانی
🍀قال ربيع بن نافع الحلبی [ت241هـ]
{ معاویه ستر لأصحاب محمد ، فإذا کشف الرجل الستر اجترئ علی ما ورائه .}
📝ترجمه :حضرت معاویه رضی الله عنه ستر و پوشش أصحاب حضرت محمد ﷺ است ، هرکس نسبت به معاویه جرأت بی ادبی پیدا کرد ، به بقیه اصحاب هم جرأت بی ادبی پیدا خواهد کرد.
📕البدایه والنهایه 9/139
#أهل_السنة_والجماعة
#صحابه
🆔 @Ya_nabii
#دعای حضرت معاویه رضی الله عنه
☘وقتی لحظه وفات حضرت معاویه(رضی الله عنه )فرا رسید،فرمود :ای خداوند ..عزوجل..بر پیر مرد بی نهایت سخت دل گنه کار رحم فرما. ای خدا!لغزشهای مرا معاف نما و خطاهایم را ببخش،و بر چنان نادانی رحم کن که سوای تو به هیچ کس توکل نمی کند و نه چشم امید به کسی دارد،سپس به زمین افتاده شروع به گریه کرد.
📘منبع.کتاب.تنبیه المغترین امام عبدالوهاب شعرانی(رحمه الله علیه)
معاویه رضی الله عنه در سال 60 هجری، که درآخرین روزهای حیاتش بود، ضحاک بن قیس فهری و مسلم بن عقبه را نزد خود فرا خواند و وصیتش را به آنها ابلاغ کرد و از ایشان خواست تا این وصیت را به فرزندش یزید برسانند (یزید در هنگام مرگ پدرش غایب بود) که از جمله وصایای او این بود: اولا: که همیشه اهل حجاز را اکرام کند، زیرا حجاز مقر اصلی اصحاب رسول الله و و خانواده او بود. دوما: نسبت به اهل عراق بر خورد خاصی داشته باشد، اگر چه هر روزدرخواست عزل والی خود را داشته باشند، انجام دادن آن کار، بهتر است از کشیدن صدها هزار شمشیر بر روی اوست. سوما: در مورد مردم شام، با آنها برخوردی نیکو و زیبا داشته باشد، چرا که مردم شام نقش مهمی در به حکومت رسیدن و تأیید مداوم آنها داشته اند و لذا فرزندش را وصیت می کرد که مردم شام را مورد اعتماد خود قرار دهد و در ما یحتاج زندگی آنها تلاش و کوشش داشته باشد.
ب) - وفات معاویه رضی الله عنه:
طبری می گوید: در مورد وفات معاویه اجماع بر این است که او در ماه رجب در سال 60 هجری، در گذشت.
ابن حجر می گوید: قول صحیح بر این است که معاویه در ماه رجب در سال 60 هجری دار فانی را وداع گفت؛ و ضحاک بن قیس فهری بر او نماز خواند، و یزید در هنگام مرگ پدرش غایب بود.
قول راجح و مشهور در مورد سن وفاتش 78 سالگی می باشد؛ که نوزده سال و سه ماه از آن را در دوران خلافتش در شام سپری کرده بود.
🖍پایان خلافت معاویه( رضی الله عنه)
📗مراجع و مصادر:
1 - الدولة الأمویة _ تألیف دکتر علی محمد صلابی
2- البدایة و النهایة - ابن کثیر
3- سایت الفسطاط - المجلة التاریخیة و سایت دکتر علی محمد صلابی
4- تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي - تألیف: دکتر حسن ابراهيم حسن
#پایان
حضرت معاویه (رضی الله عنه )20 سال بر شام ولایت و 20 سال دیگر هم بر آن خلافت داشت یعنی از زمانی که حضرت عمر بن خطاب (رضی الله عنه) او را والی شام قرار داد تا زمانی که مرگش فرا رسید،و این مدت طولانی دلیل بر قدرت سیاسی حضرت معاویه (رضی الله عنه)و تدبیرات عاقلانه او در مواقع مختلف بوده است. استعداد و فکر او در مقابل دشمنان، خاصتا دولت بیزنطی بسیار هوشیارانه و با تدبیر بود.
د )- تواضع و خشوع معاویه رضی الله عنه:
روایت شده است که حضرت معاویه (رضی الله عنه)بعد از خلافتش، در خطبه ها و سخنرانی هایش معترف بود که در بین مردم افرادی بهتر و با فضیلت بلاتر از او وجود دارند؛ وخطاب به آنها می فرمود: ای مردم، من از شما ها بهتر و برتر نیستم، همانا در میان شماها افرادی همچون عبدالله بن عمر و عبدالله بن عمرو و دیگران وجود دارند که از من بهتر و فضیلتشان بیشتر می باشد و لکن امید دارم در امر ولایت برای شما مفید واقع شوم و دشمنان را از شما باز دارم.
3) - ثناء و ستایش علماء برحضرت معاویه (رضی الله عنه)و و دخول حکومت او در خیرالقرون:
الف) - روایت شده، که دیده نشده است؛ عمر بن عبدالعزیز "رحمه الله" کسی را کتک بزند مگر کسی که حضرت معاویه(رضی الله عنه) را دشنام می داد و در آن صورت او را شلاق می زد.
ب) - قاضی ابن ابی العز الحنفی می فرماید: حضرت معاویه(رضی الله عنه) از اولین و بهترین ملوک مسلمین بوده است.
ج) - علما می فرمایند: علماء اتفاق کردند که حضرت معاویه(رضی الله عنه) یکی ازبهترین ملوک این امت به شمار می آید و چهار نفر قبل از از او، خلفاء نبوت بودند و او اولین ملوکی بود که ملکش همراه با رحمت بود.
د) - ابن خلدون می گوید: شایسته است این دولت و اخبارش به دولت خلفاء ملحق شود، چرا که این دولت در فضل و عدالت و ملایمت و.... در رتبه ی بعد از آنها قرار دارد.
به شکل عام علماء و تاریخ نویسان این دولت را ستوده اند و آن جزء خیر القرون قرار داده اند. دولت اموی در سال 40 هجری شروع، و تا سال 132 هـ استمرار یافت و این دوره هم جزء ی از سه تا قرنی است که پیامبر فرموده است «خير الناس قرني، ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم "
«بهترين مردم، كساني هستند كه در عهد و زمان من بسر مي برند (صحابه). وبعد، كساني كه بعد از آنها مي آيند (تابعين). و سپس كساني كه پس از آنها مي آيند (تبع تابعين). و این فضیلتی برای دولت بنی امیه به شمار می آید، که جزء قرونی قرار گرفته است که حضرت رسول الله(صلی الله علیه وسلم) آن را خیر معرفی کرده است.
4) - پایتخت دولت امویان و احادیث رسول الله در فضل شام:
بلاد و سرزمین شام یکی از مناطق مهم در امپراطوری بیزنطی بود، و یکی از مراکز فرهنگی و تجاری به شمار می رفت و از تاریخچه قدیم بر خوردار بود و عربها قبل از اسلام برای تجارت به شام سفر می کردند.حضرت معاویه (رضی الله عنه) مردی بسیارهوشیار و زیرک بود، وقتی که دید دولت اسلامی از شرق و غرب توسعه پیدا کرده، جای بهتر از دمشق برای پایتخت دولت اسلامی پیدا نکرد. چون در این صورت پایتخت، در بین دو قسمت شرقی (شامل عراق و فارس) و غربی (شامل مصر و مغرب) قرار می گیرد.
در فضل شام هم پیامبر آنها را به بر پا داشتن امر الله تا روز قیامت تمیز داد و خبر دادند که طایفه ی منصوره تا روز قیامت در آنجا وجود دارند.
5) - احسان و نیکی حضرت معاویه(رضی الله عنه) به اصحاب حضرت رسول الله "صلی الله علیه و سلم"، خاصتا بنی هاشم
یک روز حضرت معاویه (رضی الله عنه) بعد از به خلافت رسیدنش، در بین اهل حجاز خطبه خوانده و از اینکه نتوانسته، سلوک و رفتاری مانند خلفاء راشدین پیاده کند، از آنها طلب بخشش کرده است. و می فرمود: مثل آنها کجا پیدا می شوند ؟ و چه کسانی مانند ایشان قدرت انجام دادن کارها را دارند ؟ و چه کسانی به فضیلت ایشان می رسد !
حضرت معاویه (رضی الله عنه )بعد از صلح با حضرت حسن بن علی( رضی الله عنهما) به او احسان می کرد و نقل شده است که حضرت معاویه(رضی الله عنه) یک بار چهارصد هزار درهم به او جایزه عطا کرده و در روایتی دیگر آمده هر سال صد هزار درهم به او عطا می کرد.
6) - اهتمام حضرت معاویه (رضی الله عنه)به علوم مختلف:
حضرت معاویه (رضی الله عنه) در دوران خلافت خویش، حکام و علماء و مردم را بر ایجاد نهضت ثقافی و فرهنگی تشویق می کرد.
در عصر او پیشرفت زیادی در علوم تفسیر، فقه، عقیده و... حاصل شد و ستارگان زیادی از مسلمین در این عصر شروع به درخشش کردند که تا این عصر، به اقوال و اجتهادات آنها استشهاد می شود.همچنین در این عصر بسیاری از علوم تجربی از فارس ها و روم ها به مسلمانان رسید و به لغت عربی ترجمه شد. که این علوم تجربی باعث پیشرفت مسلمانان در علوم طبیعی و تجربی، مانند طب، ریاضیات، هندسه و... شد.
7) - فتوحات اسلامی در عهد معاویه رضی الله عنه:
تاریخ، فتوحات اسلامی را در شناسنامه خود به ثبت رسانده است.👇👇👇👇
🔗22🔗
🔷درگذشت سلطان
📖 پس از این که سلطان مسئولیت مقدس خود را به نحو احسن به انجام رسانید و عالم اسلام را از خطر صلیبیان مصون ساخت، خداوند این فرزند رشید اسلام را در 27 صفر سال 589 هـ در حالی که 57 سال عمر داشت به سوی خود فرا خواند .
📖 علامه ابن کثیر تاریخ ولادت سلطان را سال 532 هـ ذکر کرده است.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗20🔗
🔷«مسلمانان در جنگ شدید و سرنوشتساز «عکه» شکست خوردند و پرچمها به زمین افتاد، اما سلطان با افرادی اندک استوار ماندند و آخر کار به تپهای پناه بردند، و سربازانی را که متفرق شده بودند جمع نموده و آنان را توبیخ و سرزنش نمود و برای حملهای مجدد آماده ساخت، و سرانجام مسلمانان پیروز گشتند و 7000 نفر از دشمن را به هلاکت رسانید و سلطان ـ رحمه الله ـ با وجود سپاه انبوه و مجهز دشمن تا آخر در برابر آنان استقامت نمود».[1]
🔷قاضی ابن شداد از سلطان ـ رحمه الله ـ گفتاری نقل میکند که بر علو همت و اراده قوی و عزم آهنین و غیرت دینی سلطان دلالت دارد، او میگوید: روزی سلطان به من گفت: نمیخواهی که آرزوی قلبیام را برایت بیان کنم؟ هرگاه خداوند فتح باقیمانده ساحل را برایم میسر کند، قصد دارم که شهرها را تقسیم نموده و توصیههای لازم را بکنم و خداحافظی کنم و بر پشت دریا سوار شوم و برای جهاد به جزیرهها و سرزمینها دور دست بروم تا این که کافری بر روی زمین باقی نماند یا این که در این راه بمیرم».[2]
📖[1] و [2] - النوادر السلطانیه ص 15
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗18🔗
🔷قاضی ابن شداد از سیره، اخلاق، عادات و ویژگیهای سلطان اینگونه سخن میگوید:
✨«سلطان در روزهای دوشنبه و پنجشنبه در مجلسی که فقهاء، علما و قضات حضور مییافتند و برای دادبخشی و دادرسی به دادخواهی و شکایات مردم مینشستند، در آن دو روز در به روی همه گشوده بود و همه مردم اعم از کوچک و بزرگ پیرزنان فرتوت و پیرمردان سالخورده، امکان حضور و دادخواهی داشتند، علاوه بر این که هیچگاه در به روی مظلومان و ستمدیدگان بسته بندو و هر لحظه که مراجعه میکردند به آنان رسیدگی میشد، اما سلطان به دادرسی در این دو روز چنان پایبند بود که نه در حضر آن را ترک مینمود و نه در سفر، و هرگز ستمدیده، شاکی، مدعی و طالب حقی را از خود نراند، و با این وجود همیشه در ذکر و تلاوت قرآن مشغول بود و بر آن مواظبت میکرد، هرگاه شخصی به او شکایت میکرد با او میایستاد به در دل و حکایت ستمی که بر او روا داشته شده گوش فرا میداد و به آن رسیدگی مینمود، من خود شاهد بودم که روزی مردی از اهل دمشق به نام «ابن زهیر» از «تقی الدین» برادرزاده سلطان نزد وی شکایت نمود، با این که «تقی الدین» نزد سلطان بسیار محبوب بود و منزلتی ویژه داشت، سلطان او را به دادگاه احضار نمود، و در برابر حق به مقام و منزلت او هیچ اعتنایی نکرد».
📖 النوادر السلطانیه، ص 11.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗16🔗
🔷جنگهای سلطان صلاح الدین ایوبی
✨«بدون تردید سلطان در جمعنمودن این لشکرها تحت لواء و فرماندهی واحدی یک یا دو بار با مشکلاتی مواجه بوده است، و در برخی موارد در طبایع آنان اختلافات عمیقی نیز مشاهده کرده است، تمرد لشکر در «یافا» یکی از این موارد حساس میباشد، اما با این وجود تمامی آن لشکرها که به عناصر و نژادهای گوناگونی نسبت داشتند تا پاییز 1192 م تحت فرمان سلطان باقی ماندند، و از همان ابتداء که سلطان برای اولین بار در سال 1187 م آنان را به مبارزه فرا خواند تا پایان کار تحت فرماندهی سلطان به جهاد و مبارزه پرداختند و با وجود این که در میان آنان فرماندهان مقتدری بود که با توجه به اخلاص و توان رزمی و استقامت و پایداری میتوانستند که قدرتهای بیگانه را هرچند از فرماندهی نیرومند و توان رزمی بالا و تاکتیکهای دفاعی پیشرفتهای برخوردار باشند، شکست دهند، اما بازهم در تمامی این مدت نه ولایتی علیه سطان قیام و کودتا کرد و نه فرمانده و عاملی از حکم او سر پیچید، مگر موردی جزئی که یکی از نزدیکان سلطان از او کناره گرفت و البته این مسأله نیز بعداً حل و فصل شد، و این امر قبل از هرچیزی گویای نفوذ و بیم عجیب سلطان میباشد که توأم با محبت و احترام وی در قلوب رعیت جای گرفته بود، سلطان حتی پس از پایان یافتن مشکلات و سختیهایی که جنگهای متوالی در پی داشت، یگانه فرمانروایی بود که از کوههای کردستان گرفته تا صحرای نوبه تحت حکم و فرمان او قرار داشت، و فرمانروایان بسیاری از قبیل شاه کردستان و «کانلین» حاکم ارمنیه و سلطان قونیه و قیصر قسطنطنیه همگی از پشت مرزها آرزو میکردند که سلطان صلاح الدین آنها را از همپیمانان و متحدان خود بداند، اما سلطان هرگز طوق منت آنان را به گردن نیانداخت و به تنهایی و بدون کمک آنان دشمنان خود را تار و مار کرد و آنان تنها برای تبریکگفتن به سلطان به مناسب پیروزیهای که او به تنهایی به دست آورده بود نزد وی آمدند».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗14🔗
🔷با تحریکات بطریک روم سراسر عالم مسیحی سلاح برگرفت و به میدان آمد، «قیصر» و نفریدریک» و شاهان انگلیسی، فرانسه، و صقلیه و «لیوپولد» حاکم نسما، «یوک» حاکم بوغندی، «کاونت» حاکم فلاندرز و شاه بیت المقدس و دیگر صلیبیان و جنگجویان زبده داویه و اسبتار در این زمینه از هیچ کوششی دریغ نورزیدند و بسیار از شاهان، فرماندهان و امرای نصرانی جان باختند، آنها امید داشتند که بیت المقدس را به چنگ آورند و دولت صلیبی قدس را که در آستانهی فروپاشی بود از نابودی برهانند، آنها آرزو داشتند که شجرهی رؤیاهایشان دوباره به ثمر بنشیند، اما نتیجه چه شد؟
🔷قیصر «فریدریک» در این میان درگذشت شاهان فرنگ و فرانسه به کشورهای خود بازگشتند و عزیزترین دوستان و افراد و اشراف خود را در بیت المقدس به خاک سپردند، اما بازهم برای رسوایی آنان بیت المقدس به دست صلاح الدین ماند و تنها منطقهای کوچک در ساحل «عکه» تحت تصرف و حکم صلیبیان بود».
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗12🔗
🔷سلطان صلاح الدین پس از این که قدس را از چنگال صلیبیان رها ساخت، برای عمران و آبادانی آن توجه و عنایت خاصی مبذول داشت که ما را به یاد اعمال و رفتار وحشیانه و جنایات هولناکی میاندازد که صلیبیان در سال 1099 م هنگام تصرف قدس مرتکب شدند، روزگاری که بازارها و خیابانهای بیت المقدس از اجساد مسلمانان انباشته بود و آه و فغان و فریادهای گوش خراش مجروحانی که در حال جانکندن بودند همه جا را فرا گرفته بود و «گودجر» و «تانکرد» در آن خیابانها قدم میزدند، روزگاری که مسلمانان بیگناه را به آتش انداختند و به بدترین وجه ممکن آنان را با انواع شکنجههای بیرحمانه آزار دادند، آنگاه بسیاری از مسلمانان به پشت بام و برجهای قدس پناه بردند، اما صلیبیان ستمپیشه آنها را آماج تیرهای خود قرار داده و بر زمین میانداختند، این کشتار وحشیانهای که صلیبیان به راه انداختند کرامت و شرافت عالم مسیحی را به باد داد، ستم و تجاوز و جنایات فجیع و دردناکی که مرتکب شدند چهره این شهر پاک و مقدس را سیاه نمود، شهری که حضرت عیسی مسیح علیه السلام در آن درس دوستی و مهربانی میداد و میگفت:
✨«خوشا به رحمکنندگان و مهربانان، کسانی که رحمت و برکات پروردگار برآنان فرود میآید».
🔷صلیبیان هنگامی که این سرزمین پاک را به کشتارگاه مسلمانان مصیبتدیده و رنجکشیده تبدیل میکردند تعالیم و گفتار عیسی مسیح را به فراموشی سپرده بودند، آیا این مایهی سعادت صلیبیان سنگدل نبود که سلطان صلاح الدین آنها را مورد لطف و رحمت خویش قرار داد؟
✨رحمت یکی از برترین صفات الهی و تاج و عظمت عدالت است، زیرا هرجا عدالت توانسته انسانی را به حق بکشد، رحمت نیز توان داشته است که او را نجات دهد و حفاظت نماید...
🔷«اگر تاریخ از اعمال و افتخارات بزرگ سلطان صلاح الدین جز کیفیت بازپسگیری بیت المقدس موردی دیگر به یاد نمیداشت، همین یک مورد به تنهایی برای اثبات این مطلب کافی بود که سلطان صلاح الدین نه تنها در دوران خود و مروت و جوانمردی، شهامت، کرامت و بلندهمتی یگانه و بینظیر بود، بلکه در تمامی اعصار و نسلهای او یگانه و بیهمتا بوده است»
📖 سلطان صلاح الدین، ص 202 – 205.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔗10🔗
🔷ابن شداد میگوید:
✨«فتح بیت المقدس فتح عظیمی بود و جمعیتی انبوه از علما و اهل حرفه و طریقه در آن حضور داشتند، زیرا هنگامی که مردم از فتوحات سلطان در شام و قصد وی برای فتح بیت المقدس اطلاع یافتند، همه علمای سرشناس از مصر و شام به او پیوستند، صداها به دعا و تهلیل و تکبیر بلند شد و آنجا خطبه خوانده شد و در روز نماز جمعه در بیت المقدس اقامه شد و صلیبی را که بر قبه مسجد الصخره نصب شده بود پایین آوردند، و خداوند اسلام را یاری نموده و پیروز گردانید»[1].
🔷سلطان نورالدین زنگی رحمه الله به امید آزادی قدس با اهتمام فراوان برای بیت المقدس منبری گرانبها تهیه دیده و برای ساخت آن هزینههای سنگینی متحمل شده بود که اگر روزی بیت المقدس به مسلمانان بازگشت این منبر را آنجا نصب کند، سلطان صلاح الدین دستور داد که آن منبر را آوردند و آن را در مسجد الاقصی نصب نمود[2].
📖[1]- النوادر السلطانیه ص 66
📖[2]- تاریخ ابی الفداء الحموی.
🔍 #صلاح_الدین_ایوبی🔗 ادامه دارد...
🔵 #سلطانصلاحالدینایوبیرحمهالله
🗺جنگ حطین بین سلطان صلاح الدین ایوبی کوردی رحمه الله و صلیبیان