#برگی_از_یک_کتاب
@Y7taraneh
ویکتور هوگو می گوید:
جنایتکار تنها آن کسی نیست که کارد بر میدارد و یکنفر دیگر را به قتل میرساند، چه بسیارند افرادی که در میان ما زندگی میکنند، ما همه به آنها احترام میگذاریم و آنها را آدمهای خوب و قابل ستایشی میدانیم و آنها با کمال آسودگی و خونسردی با یک عمل کوچک باعث نابودی چندین خانواده میشوند در حالیکه با کمال تاسف هنوز قوانین بشری به آن پایه از تکامل نرسیده است که بتواند این گروه کثیر جنایتکار را بشناسد و آنها را به مجازات اعمالشان برساند...
#کتاب تقلید زندگی
#هوشنگ_مستوفی
@Y7taraneh
چگونه از او بگریزم
در حالیکه او سرنوشت من است؟
آیا رود میتواند مسیر خود را تغییر دهد؟
#نزار_قبانی
@Y7taraneh
🦢
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشهای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی برآنند کاین مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد، آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی از آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
#مهدی_حمیدی
@Y7taraneh
دل ما همیشه شکستهست فرزند!
اما «امیدواری»
هیچوقت از جیبِ چپِ پیراهنمان
کم نشد.
#ناظم_حکمت
@Y7taraneh
ای عشق تو ما را به کجا میکشی ای عشق
جز محنت و غم نیستی اما خوشی ای عشق!
#هوشنگ_ابتهاج
@Y7taraneh
"کافرِ عادل یا مسلمانِ ظالم؟!" !!
"هولاکو خان" پادشاه مغول،از
علمای زمانه اش سوالی پرسید:
که آیا "حاکمِ عادلِ کافر" بهتر است
یا "حاکمِ مسلمانِ ظالم"؟
علما از پاسخش درماندند تا اینکه
"ابن طاووس" در پاسخ
برایش نوشت که:
"کافرِ عادل" بهتر از
"مسلمانِ ظالم"است!
وقتی از "سید" دلیل این
جواب را پرسیدند گفت:
"حاکم مسلمان"،اسلامش برای خودِ
اوست و "ظلمش" برای مردم؛
ولی "حاکم عادل کافر"، کُفرش
برای خودش هست و "عدلش"
برای مردم...!!
#حکایت
@Y7taraneh
اگر کتابها را بو کنید
کتابهای تاریخ بوی خون
کتابهای فلسفه بوی زندگی
کتابهای جغرافیا بوی خاک
و کتابهای ادبیات بوی عشق میدهند
ایجان بنلی
برگردان: سیامک تقیزاده
@Y7taraneh
- بهترین توصیه هایی که تراپیستم بهم کرد برای اینکه حالم خوب بمونه :
1- اگه کنترلی روی موضوعی نداری، دلیلی هم نداره که نگرانش باشی.
2- این حس همدردی که به دیگران عرضه میکنی، به خودت هم بده.
3- صلح و آرامش درونی خودتو حفظ کن، مهم نیست فاصله رو با چه کسایی حفظ میکنی.
4- تو به کسی بدهکار نیستی و باید اولویت اولت فقط خودت باشی.
5- سعی نکن یه مشکل غیر منطقی رو با یه راه حل منطقی حل کنی.
6- برچسب خوب یا بد به خودت نزن، خودتو درک کن، خودتو در آغوش بگیر.
@Y7taraneh
حقیقتا باید از دنبال "رابطهی بینقص" گشتن دست بکشیم همگی.
هیچنیمهی گمشدهای وجود نداره، نیمهتون رو خودتون میسازید.
هیچ رابطهی بینقص مناسب شمایی وجود نداره و رابطهی خوب ساختنیه.
هیچچیز آمادهای هرگز و هیچجا منتظر شما نیست.
همدیگه رو باوجود نقصها دوست داشته باشیم، رابطه قشنگ پیدا کردنی نیست، ساختنیه.!
@Y7taraneh
دستانت را
اندکی به من امانت بده
میخواهم با آنها
گره از بافتههای اندوهم بگشایم . . .
#غاده_السمان
@Y7taraneh
📜آری آری ،جان خود در تیر کرد آرش
📽: تیزر آلبوم آرش کمانگیر
🎙: شهرام ناظری
تاریخ و دانشنامه شمال ایران
آرِش ، نمادی از من و شماست.
فردوسی آرش است و همه وجودش را در شاهنامه مینویسد و پرتاپش میکند تا سایهبان من و شما شود تا در زیر آن هویتمان را فراموش نکنیم.
حافظ آرش است؛ او تفکر عمیق ایرانی را از لابهلای سرودهای آسمانیاش جای میدهد تا همه بدانند ما اهل تفکر بودهایم.
سعدی، آرش است؛ جهان را در مینوردد و توشه برمیچیند، یاد میگیرد. داستانهای او مَثل میشود تا همه بدانند جوانمردی را نباید کشت.
بیهقی آرش است؛ او وجودش را در داستان حسنک میریزد تا بدانیم و بخوانیم و عبرت بگیرم.
ما مانای ایرانی را دست به دست میدهیم تا ایران ما همیشه سرفراز بماند؛ ما فّرایرانی را با چنگ و دندان حفظ میکنیم.
هرکداممان باید یک آرش و آرشپرور باشیم.
✍ : ژاله آموزگار
@Y7taraneh
پنجره ی دلتان را باز کنید
احساستان را گرد گیری کنید
دلخوری ها را در روزی که گذشت جا بگذارید
و با رویی گشاده امروز
را با آغوشِ باز پذیرا باشید
شما می توانید هر زمان که بخواهید
از نو شروع کنید
چرا افکارتان کهنه بمانند؟؟!
@Y7taraneh
سيمين بهبهانی یه جملهای داره
که خوندنش تلنگره، اونجا که میگه:
مبادا زندگی را دست نخورده
برایِ مرگ بگذاری!🌱
@Y7taraneh
بردار سر ز خاک
ای نازنین نهال
بر بازوان من بنه آن ساقهای تُرد
در گردنم بپیچ
بر پیکرم بتاب
بالا بگیر و بر شو در بام نیمروز
پُر کن به جامِ سبز
می از خونِ آفتاب
باشد به روزگاری از عهدِ ما نه دور
بینم به سایبانِ تو خورشیدِ باده را
بینم به پایکوبی مستانه و سرود
انبوهِ خستگانِ غم از دل نهاده را
#سیاوش_کسرایی
@Y7taraneh
می خواهمت چنانکه شبِ خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو تو آن چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بیتابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال ِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی ، می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را...
#قیصر_امینپور
@Y7taraneh
خیلی نیستیم
آنی میآییم و دوباره خیلی نیستیم
و این خیلی زمان است
لاهوت است
ناسوت است
و آنِ ما حتی فرصت خوب دیدن به ما نمیدهد
ما هیچگاه یکدیگر را به تامل نمینگریم
زیرا مجال نیست
این گونه است که عزیزترین کسانمان را در چشم به هم زدنی به حوصله زمان از یاد میبریم
به لاهوت سردرد!
به ناسوت سردرد!
#حسینپناهی
@Y7taraneh
#برگی_از_یک_کتاب
@Y7taraneh
حالا که در گرمای ناپایدارِ این تابستانِ آرام و سوزان دراز کشیدهام، آرزو میکنم ای کاش فکرها و صحنههایی چنین مرگآلود، مثل بخارهایی برخاسته از اقیانوس، بلند شوند و به هوا بروند و من را خشکیده و تهیشده روی این ماسههای داغِ دانهریز باقی بگذارند.
#کتاب جزیره
آلیستر مکلاود
@Y7taraneh
سکانس دیدنی و قابل تامل از فیلم مردی برای تمام فصول:
"من برای امنیت خودم اجازه میدم شیطان هم از مزایای #قانون بهره ببرد"!
@Y7taraneh
عشقت آموخت به من رمزِ پريشانی را
چون نسيم از غم تو بیسر و سامانی را
بوی پيراهنی ای باد بياور، ورنه
غم يوسف بكشد، عاشقِ كنعانی را
دور از چاك گريبانِ تو آموخت به من
گل من غنچه صفت، سر به گريبانی را
آه از اين درد كه زندان قفس خواهد كشت
مرغ خو كرده به پرواز گلستانی را
ليلی من! غم عشق تو بنازم كه كشی
به خيابانِ جنون، قيس بيابانی را
اينك آن طرف شقايق، دل من مركز سوزش
داغ بر دل بنهد لالهی نعمانی را
همه، باغ دلم آثار خزان دارد، كو؟
آن كه سامان بدهد اين همه ويرانی را
#حسین_منزوی
@Y7taraneh
وقتی تو نیستی ...
شادی کلام نامفهومی ست !
و " دوستت می دارم " رازی ست،
که در میان حنجرهام دق میکند!
و من چه گونه بی تو نگیرد دلم؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا،
به تو معتادند...
#حسین_منزوی
@Y7taraneh
و جز اینم هنری نیست ..
که آشیانِ تو باشم ...
تختت و تابوتت ..!
#احمد_شاملو
@Y7taraneh
🔰خاطره ای از دوران ریاست جمهوری آقایاحمدی نژاد نقل میکنم که در تاریخ ثبت بشه
دوستی داشتم که سفیر اکرودیته ایران در منطقه امریکای لاتین (امریکای مرکزی ) بود (به سفیری که علاوه بر کشور محل ماموریت سفارت کشورش در چند کشور اطراف که سفیر ندارد را سرپرستی کند اکرودیته میگویند) در ایام ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد دیدم چند وقتی هست که دوستم تهران هست و بر خلاف معمول به محل ماموریت برنگشت، ازش پرسیدم چند روز دیگه برمیگردی؟ گفت از سفارت استعفا دادم و برنمیگردم ... !!! پرسیدم چرا ..!؟
گفت ماه گذشته اقای احمدی نژاد به منطقه آمریکای لاتین سفر کرد و علاوه بر مکزیک (محل ماموریت دوستم) از چند کشور دیگر از جمله نیکاراگوئه بازدید کرد. طبق روال در تنظیم برنامه دیدار رئیس جمهورهای دو کشور تیتر و اطلاعات موارد مذاکرات را هم تنظیم کردیم و برای مطالعه به اقای احمدی نژاد دادیم. ایشان نگاهی به دستور مذاکرات انداخت و با ناراحتی پرسید این بند ۳ دیگه چیه!؟ اقای متکی به من گفت: آقای سفیر جزییاتش رو به اقای رییس جمهور توضیح بدید. گفتم ما از حدود دو دهه قبل چند صد میلیون دلار طلب از نیکاراگوئه داریم که در سر رسیدها پرداخت نکردند، الان با توجه به بهبود اوضاع اقتصادی این کشور و مذاکراتی که من با وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی و وزیر خارجهشان داشتم آمادگی دارند در چند قسط پرداخت کنند نیمی از طلب را ابتدا و مابقی در دوسال پرداخت میکنند...!!!
اقای احمدی نژاد با عصبانیت گفت شما با اجازه چه کسی به اینها فشار اوردید که بدهی شون رو پرداخت کنند ...!!
شما فقط سفیر هستید. مملکت ما رییس جمهور داره. من از یک کشور انقلابی که در خط مقدم نبرد با امریکا هست، طلب وصول نمی کنم. اتفاقاً قصد دارم یک خط تسهیلات اعتباری یک میلیارد دلاری مجدد بهشون بدم.
گفتم آقای رییس جمهور من سه سال زحمت کشیدم، طلب کشور که قابل بخشش نیست...!! الان اینها توان بازپرداخت رو دارن بعداً چنین فرصتی شاید پیش نیاد ...!!
اقای احمدی نژاد گفت: همینکه که گفتم صورتجلسه آماده کنید مبنی بر بخشش بدهی نیکاراگوئه به ایران وزیر اقتصاد هم امضا میکنه. منهم امضا میکنم.
نگاهی به اقای متکی کردم دیدم سرش رو انداخته پایین و ناراحته ولی چیزی نمیگه. گفتم اقای رییس جمهور باور کنید ساندنیستها و دانیل اورتگا اون انقلابیون سابق نیستند الان که بعد از بیست سال دوباره بهقدرت بازگشتند ادبیاتشون تغییر کرده حتی مانیفستِ ساندنیستها رو تغییر دادن و مبارزه با امپریالیسم ایالات متحده را حذف کردند. آقای اورتگا سه روز بعد از ادای سوگند ریاست جمهوری به امریکا سفر کرد و در ملاقات با رییس جمهور امریکا گفت: پیام این سفر، تغییر دیدگاههای ما و فشردن دست دوستی با ایالات متحده آمریکاست.
یهو آقای احمدی نژاد با عصبانیت گفتند: آقای متکی چقدر گفتم این سفرای لیبرال و سازشکار رو عوض کن و سفیر انقلابی بذار جاشون. این سفیرت داره به من درس سیاست میده. هنوز نفهمیده دوره هاشمی و خاتمی تمام شده الان رییس جمهور خائن و سازشکار نداریم.
متکی گفت: آقای احمدی نژاد ایشون از باسابقهترین و خوشنامترین سفرای ما هستند احمدی نژاد نگاهی به من انداخت و گفت آقای سفیر برید تفاهمنامه بخشش بدهیها رو با وزارت خارجه نیکاراگویه آماده کنید فردا تو ملاقات با آقای اورتگا امضا کنم.
گفتم آقای رییس جمهور من از همین لحظه از سفارت استعفا میدم، خودم را تا این حد پایین نمیارم!
شما هم بیاموزید اگر در مواردی خاص قرار بر بخشش یا تخفیف بدهی کشوری باشه باید دولت با ادله کافی لایحه رو بفرسته مجلس پس از تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان به امضای رهبری برسه تا قابل اجرا بشه شما اصلاً چنین اختیاری ندارید.
گفت: مجلس کیلویی چنده ...!؟ من انجام میدم ؛ ببین اختیار یک رییس جمهور ارزشی و انقلابی تا کجاست؟
اقای احمدی نژاد اون کار رو انجام داد و صورتجلسه رو امضاء کرد.
در هشت سال دولت روحانی؛ به هر دری زد تا برای دریافت طلب ایران از نیکاراگوئه راهی پیدا کنه نشد تا بحث شروع میشه میگن این امضای رییس جمهور خودتونه ما بدهی به شما نداریم.
#اصغر_احمدخانی
کارشناس بازنشسته وزارت خارجه
@Y7taraneh
#برگی_از_یک_کتاب
@Y7taraneh
داستان زندگیام را برای هلن تعریف کردم. رفت خانه و برایم گریه کرد. عصر شوهرش با ظرفی توتفرنگی به دیدنم آمد و دوچرخهام را هم راستوریس کرد. محبت داشت، اما نیازی نداشتم؛ آخر ماجرا برمیگردد به هشت سال پیش و حالا خیلی غصهاش را نمیخورم. البته هنوز کاملاً با آن کنار نیامدهام و گوش شیطان کر خوشحالم که حداقل صبحها که بیدار میشوم در نظرم واقعی نمیآید.
...هردو بیستساله بودیم که با هم آشنا شدیم و در بیستویکسالگی تصمیم گرفتیم مخفیانه ازدواج کنیم. دیواربهدیوار اتاقی که اجاره کرده بودم کلیسایی بود و سراغ کشیش را گرفتیم تا ترتیب برنامۀ عقدمان را بدهد. خجالت میکشیدیم و جرئت نکردیم به کسی چیزی بگوییم. چارلز میگفت دعوتمان میکنند داخل و با لیوانی شِری و بیسکویتِ مخصوص تشییعجنازه ازمان پذیرایی میکنند. دم درِ ورودی ایستادیم و تمرین میکردیم که چه بگوییم...
#کتاب قاشقهایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم
کاترین آ. پاورز، بارنز اند نوبل ریویو
@Y7taraneh
#برگی_از_یک_کتاب
@Y7taraneh
فردا روز انتخاب سالانۀ ولینعمت است. فردا ما بار دیگر کلیدهای باروی مستحکم خوشبختیمان را به ولینعمت تقدیم میکنیم. بدیهی است که این هیچ شباهتی به انتخابات بینظم و بیسامان باستانیان ندارد، زمانی که حتی نتیجۀ انتخابات از پیش مشخص نبود. ناگفته پیداست که اینجا در کشور ما جایی برای احتمالات و اتفاقات غیرمنتظره وجود ندارد. انتخابات هم بیشتر ارزشی نمادین دارد: انتخابات نوعی یادآوری است که ما یک پیکر واحد و توانمندیم، چراکه در تاریخ یگانهکشور دیده نشده که در این روز شکوهمند حتی یک صدا جسارت کرده باشد آن همآوایی عظیم را برهم بزند... ما انتخابات را کاملاً آشکارا و صادقانه در روز روشن برگزار میکنیم. من شاهدم که چطور همه به ولینعمت رأی میدهند و همه شاهد رأی دادن من به ولینعمتاند —غیر از این چه میبایست باشد، وقتی «همه» و «من»، یک «ما»ی واحدیم.
#کتاب ما
یوگنی زامیاتین
@Y7taraneh