با کلیک کردن روی لینک فوق، وارد کانال قرآن در ایتا شوید
Читать полностью…سلام به دوستان گرامی و اعضای محترم کانال قرآن
اطلاعات موجود در کانال قرآن حذف میشود و ادامه فعالیت قرانی بنده، در کانالی به همین نام در ایتا خواهد بود
از همراهی شما در این مدت سپاسگزارم 🌻
سلام ودرود خدمت استاد گرامی :اولا خلیفه به معنی جایگزین ویا جانشین نیست که همه امکانات وتوانمندی ها به او تفویض گردد بلکه معنی معادل ان به ادبیات امروز میشود چیزی مثل استاندار ویا فرماندار یعنی کسی که مجری اوامر ودستورات حاکم وپادشاه اصلیست .
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ.
همانطور که ملاحظه میکنید خداوند به فرشتگان میفرماید که میخواهم خلیفه ای در زمین قراردهم ودر جواب انتقاد انها می فرماید من چیزی را میدانم که شما نمیدانید .يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ.
ودر ایه ۲۶ سوره مبارکه ص میفرماید یا داود ما تورا خلیفه روی زمین قراردادیم واین یکی از مسائل مهمی است که فرشتگان نمیدانیتند یعنی همه مردم خلیفه نیستند بلکه افراد برگزیده ورسولان واوصیاء انان خلیفه های خداوندهستند .
واما پاسخ سوالات .
لازم نیست علم وقدرت خدا به خیفه ها تفویض شود چون انها فقط مجریان دستورات خدا هستند وخداوند دستش برای هر کاری باز است .
هدایت نوریست که خداوند در دل هدایت یافتگان قرار میدهد ورسول الله به عنوان خلیفه واسطه وراهنمای هدایت هستند .
توبه پذیر وعذاب کننده گنهکاران الله تعالی است خلیفه خدا مامور بشارت برای توبه کاران ونذیر برای گنهکارانند .
در همه سوالاتتان شما مشخصات وقدرتهای الهی را از خلیفه خدا متوقع هستید واین خیلی عجیب است !!!
Danesh Sararoudi✍
«فقط حکومت باصطلاح دینی میتوانست فاتحهٔ مساجد را بخواند»
🔹 ابوالقاسم دولابی نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت و نماینده مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اوضاع نامناسب زیرساختهای دینی و فرهنگی کشور و خلوت و خالی شدن مساجد گفت متأسفانه دولتهای ما در گذشته کارنامه خوبی در حمایت از نهادهای دینی بر جای نگذاشته اند و امروزه از حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب ۵۰ هزار مسجد بسته شده که این فاجعهای است که باید بر آن خون گریست»
♈️ گرچه مطلب فوق حرف تازهای نیست ولی از آنجائیکه رسماً از زبان یک ولایی و اصولگرای مسئول شنیده میشود، اهمیت مضاعف می یابد و شایسته واکاوی است،
لذا بعنوان یک فرد مقیّدی که تمام عمرش را با مسجد و جمعه و جماعت سروکار داشته و بارها از وضع اسف انگیز مساجد گفته و آسیب شناسی مسجد و جمعه و جماعت را نوشته، در نقد موضوع، نکاتی را عرض میکنم؛
۱- قبل از هر نکته ای با عنایت به این جمله که؛ «متأسفانه دولتهای ما در گذشته کارنامه خوبی در حمایت از نهادهای دینی برجای نگذاشته اند» میگویم اتفاقاً تمام مشکل از اینجا آغاز شد که؛
مساجدی که در تمام قرون گذشته پایگاه معنویت و ارتباط مردم با خالق شان بود را نیز تبدیل به پایگاه حاکمیت جهت پیشبرد مقاصد جناحی و باندی کارگزاران نظام نمودید و ضمن تخصیص بودجه و برنامه های تماماً دولتی و حاکمیت پسند، مساجد را از کارکرد اصلی اش تهی کرده و مثل کلیّت اسلام و ارزشهای دینی، مساجد را نیز بعنوان ابزاری کارآمد در اختیار خویش گرفته و نابود کردید؛
ائمه جماعات را با احکام امور مساجدِ خویش از بین سرسپردگان به خود منصوب، و اگر کسی خارج از دایره فرامین و ابلاغیات تان حرفی زد را به «معاونت صیانت» که در حقیقت صیانت از حاکمیت است، نه صیانت از دین و دینداران! فرا خوانده و کنار زدید
بسیج و سپاهِ ذوب در ولایت خویش را فعّال مایشاء مساجد نمودید و ضمن انتخاب اغلب هیأت امناء مساجد از بین همین نظامیان و تبدیل مساجد به پادگان غیر رسمی! رسماً مقرر کردید؛ هرکس میخواهد عضو هیأت امناء مساجد شود باید از فیلتر استعلامات چهارگانه دستگاه های امنیتی جهت احراز سرسپردگی به حاکمیت بگذرد و نهایتاً توسط اداره اوقافِ شدیداً حاکمیتی حکم بگیرد
یادم نمیرود در سال ۸۵ وقتی با اصرار برخی دوستان جهت عضویت در هیأت امناء مسجد مواجه شدم گفتم مرا تأیید نخواهند کرد گفتند تو فقط رضایت بده بقیه اش با ما! [آنوقت فضای مجازی و کانال نگاهی دیگر و امثالهم نیز نبود]
بعد از یکماه که دیدم حرفی نمیزنند گفتم چه شد؟ گفتند حق با تو بود!
بله حتی بی توجه به سلائق مختلف مردمی که باید به مسجد آمد و شد نموده و آنجا را خانه خود بدانند تابلو اعلانات مساجد را در اختیار کیهان و انتشارات انصار حزب الله و سپاه گذاشتند تا با تندترین و هتاکانه ترین مطالب جناحی و باندی، هر آنکس مثل آنان فکر نمیکند را فراری دهند و اگر احیاناً مثل من پوست کلفت بود هر روز مرگ بر او بگویند و از هیچ آزاری کوتاهی نکنند!
بله! حتی در مساجد ما کسی حق دارد بلندگو دست بگیرد و اذان یا تعقیبات بخواند که مورد تأیید صددرصدی حاکمیت بوده و معمولاً از افراطی ترین های ذوب در ولایتی باشد که جز آنچه میخواهند را نشخوار نکند
۲- عمده اشکال این است که در تمام این سالها دین، روحانیت، انقلاب و کشور را خرج ولایت فقیه و باصطلاح تعالی و صیانتِ از این دروغ مثلاً دینی کردید و بجای اینکه سیاست مان دینی شود دین را نیز سیاسی و لجن مال نموده و بقول خودتان ۳۲ نهاد و دستگاه مختلف برای کارفرهنگی و تبلیغات دینی و ترویج حجاب بودجه میگیرند! ولی از آنجایی که عادت کرده اید سُرنا را از سرگشادش بزنید نه تنها ۵۰/۰۰۰ مسجدمان بسته شده که حال و روز آن ۲۵۰۰۰ باقی ماندهٔ در حال احتضار، بسیار رقّت بارتر است و عنقریب که این چند میانسال و پیر زن و پیرمرد عمدتاً سنتی و پشت میز نماز نشین هم بروند.
۳- اگر در گذشته ائمه جماعات از بین خوشنام ترین های همین مردم میآمدند و ملجاء و پناه آنان بودند و در سواد و فهم دینی نیز حرفی برای گفتن داشتند، ولی متأسفانه امروزه جدای از «مداح محوری» های غیر منقّح، وجه غالب سخنان روحانیون مساجد نیز خرافه گویی و حرفهای غیرسدید و احادیث جعلی متعارض با قرآن و سیاست زدگی های مبتذلِ توصیف دروغین شرایط گل و بلبلی است که ولایت فقیه به ارمغان آورده و تذکر دائمی این نکته که اگر رهبریهای داهیانه او نبود دنیا و آخرت مان فلان میشد و...
بله! اینها چون منصوب حاکمیت اند خود را سخنگو و حامی بی چون و چرای ارباب میدانند و نه تنها کمترین نقدی را نمی پذیرند که حتی اگر به کثیری از ایشان که بی نظمند و با دیر آمدنشان نیز نمازگزاران را اذیت میکنند انتقادی بکنی به بدترین وجه ممکن پرخاش و بی توجهی میکنند
قرآن تولد چه کسانی را مبارک می نامد؟
ما در سالروز تولد یکدیگر، به هم شادباش می گوییم و معمولاً با عبارت «تولدت مبارک» برای یکدیگر، پیام محبت آمیز ارسال می کنیم.
ولی اغلب نمی دانیم که معنای این عبارت چیست.
مبارک بودن، یعنی پر خير و برکت بودن،
مبارک کسی است که عامل رفع ناراحتی دیگران و ظهور محبت و عشق در محیط خود باشد.
یکی از کسانی که واقعاً مبارک بود، حضرت مسیح، عیسی ابن مريم است.
در سوره مریم، آیه ۳۱ می خوانیم «و جعلنی مبارکاً اَینَ ما کُنتُ» يعني من در هر جایی که باشد، پر خير و برکت هستم. نشانه های چنین افرادی در ادامه همان آیه آمده است :
تا زنده ام، خداوند مرا به نماز و زکات سفارش کرده است و نیکی کردن، بخصوص به مادر، و هرگز زورگویی و بدرفتاری نمی کنم.
البته در همه جای قرآن، نیکی به والدین مطرح شده، ولی چون حضرت مسیح پدری نداشت، فقط نیکی به مادر ذکر شده است.
چنین کسی شایستگی پیدا می کند تا خداوند متعال او را چنین توصیف نماید
وَ اَلسَّلاٰمُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿۳۳/مریم﴾
سلام و سلامتی بر من است، روزى که زاده شدم و روزى که مى میرم و روزى که در قیامت دوباره زنده و برانگیخته مى شوم.»
اگر ما هم بخواهیم مبارک باشيم، باید همین صفات را در خودمان پرورش دهیم. بدون داشتن این خصوصیات، و تلاش برای رسیدن به این مقام، «مبارک بادی» فقط باد هواست و هیچ فایده ای برای ما نخواهد داشت.
@whyquran
💢 غلط ننویسیم 💢
✅ چکیدهٔ کتاب «غلط ننویسیم» استاد نجفی در جدولی منظم و کاربردی
❇️ مهمترین اشتباههای رایج در زبان فارسی که باید بدانیم و رعایت کنیم
⭕️ @hamidhossaini
نکته قرآنی 🌸
عنوان : منظور از وسیله چیست ؟
زیر بنا رو آیه ۳۵ مائده قرار میدیم، میفرماید :
يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ
ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و وسیله ای برای تقرّب به سوی او بجویید
نکاتی رو از آیه استخراج میکنیم :
۱. خطاب به کل مومنین است
چه حضرت محمد
چه حضرت علی
چه ...
همگی باید در پی وسیله باشند
☘پس در نتیجه هیچ کدام از این ها خودشان نمیتوانند وسیله باشند، چرا که خطاب به خود انها هم هست که در پی وسیله باشند
۲. میفرماید به سوی خدا وسیله بجویید،
یعنی چه ؟ 🤔
یعنی وسیله چیزیه که به تقرب و نزدیک شدن به خدا کمک میکنه، و به همین خاطر گفته به سوی خدا، که یعنی وسیله ها از جنسی هستند که ما رو به سوی خدا میبرند که اصطلاحا به این پروسه میگیم تقرب به الله
۳. باید در قرآن کریم، خداوند از مصداق های این وسیلههایی که برای تقرب به خدا استفاده میشه، آورده باشد تا مخاطب صدر آیه ( يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ) سردرگمنشن که وسیله چیه ( مثل بعضی از هموطنان امروزیمون )
خب حالا میگردیم دنبال مصادیق وسیله برای تقرب :
الف )
همین صلاه و نماز و سجده و رکوع و عبادات :
وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ
سجده كن و به خدا نزديك شو.
ب)
انفاق و صدقه و زکات و طعام و لباس رساندن به نیازمندان و ....:
وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ
گروهی (دیگر) از عربهای بادیهنشین، به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند؛ و آنچه را انفاق میکنند، مایه تقرّب و نزدیکی به خدا میدانند
*( عرب بادیه نشین هم مصداق وسیله برای نزدیک شدن به خدا رو میدونسته بعد اونوقت برادرمون میگن دستور جدید بوده )
ج)
ایمان و عمل صالح :
وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا
و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند
د)
و ...
☘ بنا براین، این وسیله ها رو حضرت محمد و امام علی و غیره هم باید برای تقرب و نزدیکی به الله رعایت میکردند، چون اینها هم
انسان
و
مومن
و
مخاطب آیه هستند ( يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا )
و اگر کسی اشتباهی وسیله رو انتخاب کنه، طبق نص صریح آیه ضرر میکنه :
فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً ۖ بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ ۚ وَذَٰلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ
پس چرا کسانی را که غیر از خدا برگزیدند، به گمان اینکه به خدا نزدیکشان سازد، آنها را یاری نکردند؟! بلکه از میانشان گم شدند! این بود نتیجه دروغ آنها و آنچه افترا میبستند
* اون قسمتی که زیرش خط کشیدم رو خوب دقت کنید
معنی شناسی کلمات قرآن
«ربّ» و اهمیت آن در قرآن کریم
همانطور که می دانید، پرکار برد ترین نام الهی، بعد از کلمه اللّه در قرآن، «ربّ» می باشد و بیش از ۵۰۰ مرتبه مورد استفاده قرار گرفته است.
این کلمه معمولاً «پروردگار» ترجمه میشود ولی معنای درست آن، «سَروَر و صاحب اختیار» است.
از آنجا که شناخت معنای این کلمه، نقش مهمی در فهمیدن آیات دارد، با مثالی این معنا را بررسی می کنیم:
فرض کنید باغی هست که صاحبي دارد و باغبانی، ولی مالک باغ، آن را برای چند سال به علي آقا اجاره داده است. در اینجا علي آقا، نقش مهمی دارد، او نه صاحب باغ است و نه باغبان آن .
باغبان پرورش دهنده گیاهان و درختان است و از نظر لغت، می توان او را «پروردگار» باغ نامید، زیرا عمل «پرورش دادن» به عهده اوست، ولی نقش علي آقا چیست؟
او فعلاً «همه کاره و صاحب اختیار» باغ است و عرب این نقش را «ربّ» می نامد.
معنای رب نه مالک است و نه پروردگار، بلکه مهمتر از هر دوی آنهاست.
دقت بفرمایید که در عربی، ریشه کلماتی که به پرورش دادن مربوط می شود، «ر ب ی» است که مربّی نیز مشتق از آن است، نه «ر ب ب».
البته هر دو ریشه در قرآن کریم استفاده شده است، مثلاً در عبارت «ربّیانی صغیرا»،کلمه «ربّیانی» از ریشه «ر ب ی» است و معنای عبارت «پرورش دادن در کودکی» است.
البته الله، در جهان هر سه نقش را دارد،
هم مالک و صاحب جهان است،
هم پرورش دهنده موجودات یا «پروردگار»
و هم صاحب اختیار جهان.
ولی این سه معنا با هم متفاوت است، هرچند که مصداق هرسه آنها در جهان، فقط الله است.
اما آنچه که برای ما انسانها اهمیت دارد، نقش «سَروَری و سالاری» خداوند در جهان است، این نقش در قرآن کریم با کلمه همان کلمه «ربّ» بیان شده و بسیار مورد تأکید قرآن است.
به شهادت آیات قرآن، مشرکان نقش خالقیّت خداوند در جهان را قبول داشتند، ولی گمان می کردند که الله، اداره جهان را به خدایانی کوچکتر سپرده است و فعلاً آنها جهان را اداره میکنند، به همین دلیل، بتها را به عنوان «رب» ، عبادت می کردند.
ولی قرآن تأکید دارد که الله، همان ربّ العالمین است که جهان و انسان را اداره میکند : «إن ربّکم الله»، یعنی قطعاً صاحب اختیار شما، همان الله است.
@whyquran
🌴 هشت دستور و نص صریح قرآن برای جوامع دینی و انسانی
🌹 "لا اکراه فی الدین" متضمن آزادی عقیده و آزادی در قبول و نکول دستورات دینی
🌳 "لا یغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" متضمن نقش خودسازی فردی و اخلاقی در تعیین سرنوشت جمعی و حکومتی
🌺 " ولا تقف ما لیس لک به علم" متضمن ضرورت تحقیق علمی و دینی و نفی تقلید فرهنگی و اعتقادی، پیروی از مُسَلَّمات و اجتناب از مُشتَبِهات
🪴 "وامرهم شوری بینهم" متضمن حکومت مبتنی بر آرا عمومی و اجتناب از دیکتاتوری و خودرایی و تجمع قدرت مطلقه در یک فرد
🪷 "كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ" متضمن جامعه ای با رفاه عمومی بالا و کاهش فاصله طبقاتی و توزیع ثروت در اقشار مردم
🐲 " وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا" متضمن نفی حاکمیت سرمایه داری و معاملات ربوی در اقتصاد و ارزش دادن به نیروی کار در جوامع
👺 "اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا" متضمن توحید و نفی شرک و بت پرستی ﻭ نفی تسلیم بلامنازع در مقابل حاکمان ظالم و فاسد
😇 "فَبَشِّر عِبادَالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ" متضمن گوش دادن به قرآن و اتباع از بهترین سخنها👍✌️👏💐🌱🌻🌿🌸🍃🌼🎋🧚♂️🧚♂️
با تشکر از جناب دکتر نجفی گرامی
سؤال
اگر شما، بینش دینی آیت الله خمینی را با بینش دینی آیت الله سیستانی، در موضوع دخالت فقیه در امور سیاسی، مقایسه کنید، میبینید که چقدر متفاوت است!
و اگر رساله امام خمینی را با رساله آیت الله صادقی تهرانی مقایسه کنید ، میببینید که چقدر متفاوت است
این تفاوتها ، ناشی از چیست؟ چرا متخصصان دین، با یک مذهب، اینقدر آرای متفاوتی دارند؟
پاسخ:
هر مسلمانی باید خودش قران را بخواند و در آن تدبر کند، در غیر اینصورت ، نمیتواند درست تصمیم گیری کند.
اینکه کدام یک از نظرات متخصصان بهتر است ، موضوع مهمی است ، زیرا میتواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد
قران کریم ، در آیه ۱۹ و ۲۰ از سوره زمر، قانون "اتباع احسن" را مطرح فرموده است ، تبعیت از سخن بهتر، وظیفه هر یک از ما پیروان قرآن است.
@whyquran
پرسشهای مربوط به این بخش از سوره یوسف
۱ـ معمولا ما افراد زیبا را با کلماتی خاص توصیف می کنیم، مثل زیبا، دلربا، دلفریب و ....
اما خداوند برای توصیف زیبایی یوسف، از کلمات معادل عربی، استفاده نکرده است،
جالب این است که کلمه جمیل ، در همان سوره یوسف ، برای توصیف امر دیگری ، استفاده شده است ، ولی نه برای یوسف، چرا ؟
۲ـ عبارت قطعن ایدیهن، یعنی دستشان را بریدند، شما را به یاد کدام آیه میاندازد و از ارتباط این دو آیه ،چه نتیجه ای حاصل میشود ؟
۳ـ چه کسی ، یا چه کسانی یوسف را به زندان انداختند و چه هدفی از این کار داشتند؟
پاسخها، ان شاء الله، بزودی در همین کانال
@whyquran
رفتار رئیس جمهور ایران، در کشور سوریه ، با بانوانی که حجاب موی سر ندارند، درست و شایسته بود، نباید با زنان طوری رفتار شود که بگویند اگر دین این است ، ما اصل دین را کنار میگذاریم.
روش پیامبر اکرم ، ائمه هدی و دیگر خردمندان ، همین است.
امیدواریم مدیران داخل کشور هم از این منش درست، تبعیت کنند.
🔻خوشا بحال او که رفت و ندید!
✍️ حجة الاسلام والمسلمین محمد مطهری
🔹چقدر جای استاد مطهری این روزها خالی «نیست»! خوشا به حال او که رفت و ندید.
🔻از همان روزهای اول فریاد برآورد که روحانیت در نظام اسلامی، درست مانند پیش از انقلاب باید در کنار مردم بوده و نقش ناظر و منتقد را داشته باشد و پست اجرایی نگیرد مگر به ضرورت.
🔸امروز اگر کسی از نظریه شهید مطهری در لزوم استقلال حوزه و روحانیت دفاع کند «سکولار» خوانده شده و عامدانه و رذیلانه مخالف رهبری قلمداد، و به جای «جذب حداکثری» مشمول «لجنمالی حداکثری» میشود.
🔻عمامهپرانان واقعی کسانی هستند که رسالت روحانیت را تملقگویی از نظام دانسته و با این بدعت، حیثیث روحانیت را به هوا میپرانند، نه آن جوان غافلی که گستاخانه عمامه سفید و سیاه را میرباید.
🔹در تصویرگری رسانه ملی از روحانیت، روحانی «منتقد نظام» (و نه معاند) اساسا وجود خارجی ندارد. روحانی کسی است که نسبت به عملکرد نظام صرفا «ثناگو»ست، در برابر هر ظلمی که به نحوی به نظام برگردد «ساکت» و مواضعش «کپی - پیست» مواضع رسمی نظام است.
این است که برای جوان امروزی لباس روحانیت معنایی جز «یونیفورم حکومتی» پیدا نکرده است... ادامه👇
/channel/m_motahari/65
پرسشی برای تدبّر در قرآن کریم
چگونه است که قرآن میفرماید بعضی از پدر و مادرها، فرزندان خود را مشرک میکنند؟
عنکبوت:8
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و ما انسان را به نیکی [در حق] والدین سفارش کردیم، و [با این حال] اگر کوشیدند [=وادارت کردند] در چیزی که بر آن علمی نداری به من شرک بورزی 12 [=کاری خلاف حق انجام دهی یا از غیر خدا به ناحق فرمانبری، در این صورت] از آنها اطاعت مکن، بازگشت [همگی] شما به سوی من است و [در قیامت] شما را به آن چه میکردید آگاه خواهم کرد.
در جامعه ما، والدین چگونه فرزندان خود را به شرک دعوت میکنند؟
@whyquran
به نظر آیتالله طالقانی ، در مورد حجاب اجباری ، و تایید آیت الله خمینی ، در سالهای اول انقلاب توجه کنید 👆
به نظر شما ، آن رفتار مورد تایید خدای مهربان است ، یا رفتارهای امروز بعضی از فقها و سیاستمداران
سلام
ممنونم از توجه شما
بله، به نظر من، خلیفه ، همان بار معنایی را دارد که بیان کردم و جنابعالی منکر آن هستید
مثلاً اگر بگویند سلیمان جانشین داوود شد ، شما چه میفهمید ؟
هر جا در قرآن ، کسی جانشین کس دیگری شده ، توانایی و امکانات نفر اول، به نفر دوم انتقال پیدا کرده است.
نکته دیگری هم هست که دفاع از دیدگاه شما را سختتر میکند
وقتی الف جانشین "ب" می شود ، دیگر ب ، امکانات قبلی خویش را ندارد، زیرا آنها را به جانشین خویش ، تحویل داده است
روشن است که به همین دلیل ، اصلأ جانشین برای خداوند ، معنی ندارد
و این همان مدعای بنده است
مگر اینکه معنای کلمه جانشین را عوض کنیم
در پیامهای قبل بیان شد که گروهی از دینداران ، گمان می کنند انسان ، خلیفه خداوند در زمین است، این نادرست است، زیرا قران کریم، فقط جعل خلیفه را به خداوند نسبت داده ، نفرموده انسان جانشین خداست.
یکی از دلایل خوبی که برای این موضوع ، میشود ارائه کرد، این است :
اگر انسان، یا برگزیدگان انسانها، خلیفه خداوند در زمین بودند، باید علم و قدرت الهی در زمین، به آنها هم داده میشد.
ولی قران کریم ، خلاف این موضوع را نشان میدهد.
در نمودار بالا دقت کنید ، ۲۷۲ بقره ، به پیامبر اکرم میفرماید ، تو قدرت هدایت مردم را نداری، این خداست که مردم را هدایت میکند
اگر محمد مصطفی ، جانشین خداوند در زمین بود، قطعاً این قدرت الهی به او هم داده میشد.
همین استدلال برای بقیه محدودیتهای بشری پیامبر اکرم ، وجود دارد.
آیه ۱۲۸ آل عمران میفرماید تو توانایی نسبت به قبول کردن توبه بدکاران ، یا مجازات آنها نداری، این چه خلیفه ای برای خداوند است که در زمین ، نه میتواند توبه ای را بپذیرد ، نه بدکاری را مجازات کند؟
درآیه ۵۰ سوره انعام ، خداوند به پیامبر اکرم میفرماید بگو که گنجهای الهی در اختیار من نیست،و بگو که من غیب نمیدانم! این چه خلیفه ای است که قدرتهای خداوند در زمین را به ارث نبرده است ؟!
حتی علم پیامبر اکرم نسبت به شناخت منافقین ، کافی نیست، آیه ۱۰۱ توبه را از نمودار فوق ببینید ، خداوند منافقین را بخوبی میشناسند ، ولی به پیامبر میفرماید تو آنها را ، آنطور که باید، نمیشناسی، پس این خلیفه ، علم الهی در محدوده همین زمین را هم ندارد!
درآیه پایانی ، خداوند برای همه روشن میکند، تنها وظیفه پیامبر اکرم ، ابلاغ وحی است، خلافتی برای خداوند در کار نیست
افتخار همه بندگان خوب خدا، بندگی اوست، نه جانشینی خدا در زمین.
خداوند به ما توفیق تدبّر درآیات الهی را عطا بفرماید.
@whyquran
با سلام حضور دوستان قرانی
شنیده اید که شاعر شیرازی چنین سروده است:
آسایش دو گیتی،تفسیر این دوحرف است
با دوسـتان مــروّت ، با دشـمـنـان مــــدارا
معنای مدارا با دشمن، همان است که اگر دشمن تمایل به صلح و آشتی دارد، شما نیز به صلح و آشتی تمایل نشان دهید،
📣 وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهٰا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اَللّٰهِ إِنَّهُ هُوَ اَلسَّمِيعُ اَلْعَلِيمُ ﴿انفال ۶۱﴾ اگر( دشمنان) به صلح گراییدند، تو[نیز] بدان گراى و بر خدا توکل نما که او شنواى داناست.
اما مروّت با دوستان، معنایش دقیقاً همان ولایتی است که قرآن به آن دستور داده است
ولایت یک امر مذهبی نیست که مخصوص تشیع باشد، بلکه یک حکم دینی و قرآنی است،
معنای ولایت این است که با اهل ایمان دوستی کنید و نسبت به آنها وفادار باشید، نه آنکه در شرایط رقابتی، افرادی که از جهت ایمانی به شما دور هستند را به مؤمنان صالح ترجیح دهید. متاسفانه این اصل در طول تاریخ مورد بی توجهی قرار گرفته است و بارها دیده ایم که مؤمنان بجای دوستی، به دشمنی با یکدیگر می پردازند و اغیار را بر دوستان ایمانی، ترجیح می دهند،
این کار خلاف حکم ولایت است،
ولایتمداری به شعار نیست، بلکه به این است که نسبت به دوستان ایمانی، حتی اگر منتقد یا رقیب ما باشند،
وفادار باشیم:
المؤمنين والمؤمنات بعضهم أولياء بعض ...
@whyquran
خودی و غیر خودی از دیدگاه قرآن کریم
در قرآن نوعی مرزبندی خودی و غیر خودی مطرح شده است و آیات متعددی از قرآن درباره این موضوع، روشنگری نموده است.
اما این پرسش مهم مطرح است که خودی ها کیستند و غیر خودی ها کدامند؟
گروهی گمان می کنند اینها حامیان ولی فقیه در کشور ایران هستند، فقط با اینها باید مهربان بود و با دیگران خشن!
چنین مطالبی ریشه در قرآن و سیره پیامبر اکرم ندارد، دایره خودی ها، بسیار بازتر است.
گروهی کمی بازتر فکر می کنند و شیعیان را خودی و بقیه را غیر خودی می دانند،
این هم تنگ نظری است، در قرآن شیعه و سنی نیامده است، اصلاً مذهب، به معنای انشعابی در دین اسلام، خلاف قرآن است و در آیات متعددی، مؤمنان از اختلاف در دین نهی شده اند.
گروهی گمان می کنند فقط پیروان حضرت محمّد (ص) مسلمان هستند و بقیه پیامبران، دین دیگری داشته اند.
این نظر هم خلاف قرآن است، در آیه 13 سوره شوری خداوند فرموده است که دین شما، همان دین حضرت نوح، سرسلسله پیامبران الهی است، خداوند در قرآن فرموده که حواریون عیسی و پیروان موسی و فرزندان یعقوب و ابراهیم، همه به اسلام خود افتخار می کردند،
و اسلام را آیین ابراهیم می داند،
پس،
مرز بین خودی و غیر خودی، پیروی از اسلام، به معنای عام آن است،
این اسلام به سادگی در آیات متعددی، معرفی شده است، از جمله 62 سوره بقره و 69 سوره مائده
إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ اَلَّذِينَ هٰادُوا وَ اَلصّٰابِئُونَ وَ اَلنَّصٰارىٰ مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَلاٰ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۹﴾
کسانى که ایمان آورده و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحى اند، هر کس به خدا و روز جزا ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد(مائده)
پس بیائید تنگ نظری را کنار بگذاریم و با هرکس که اهل ایمان و عمل صالح است، دوستی کنیم.
تنگ نظری روش افراطیونی مانند طالبان و داعش می باشد.
@whyquran
چرا نگاه سیاستمداران بر رقبای سیاسی خصمانه است؟
با سلام به دوستان گرامی
در ادبیات سیاسی، «رقیب» با «دشمن» متفاوت است، رقيب کسی است از خود ما، که اهدافش مانند ماست، ولی برنامه متفاوتی برای رسیدن به هدف دارد. اما دشمن، به دنبال نابودی ما و اهداف ماست.
خطای مهمی که گذشته ما را سیاه و آینده ما را تیره نموده، این است که رقبای خود را تبدیل به دشمن می کنیم.
قرآن کریم می فرماید: با صبر و شکیبایی و اینکه پاسخ بدی را با خوبی بدهید، دشمن خود را به دوست صمیمی تبدیل کنید، دقیقاً همین رفتاری که پیامبر اکرم با مشرکین مکه داشتند.
در سوره فصلت، میخوانیم:
نیکى و بدى یکسان نیست. [بدى را] به آنچه بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى صمیمی مى گردد.
ولی متأسفانه روش غالب در جامعه ما، چنین نبوده و اکنون نیز بجای جذب دشمنان، به دشمن کردن دوستان مشغول هستیم، دوستانی که جُرمشان، رقابت با سیاستمداران ما می باشد!
برای اصلاح نمودن جامعه، باید از سیاستمداران خود بخواهیم که دوستان را مانند دشمن، در فشار و حصر نکنند، و از سیاستمدارانی که در قدرت نیستند، بخواهیم تا نسبت به مسئولین سیاسی، حرمت نگه دارند و نقد منصفانه کنند.
نقش طرفداران و مریدان، در این صحنه، اهمیت دارد، اغلب خطاهای سیاستمداران به دلیل فضایی است که طرفداران آنها برایشان می سازند، اگر ما فقط به یکی از ده فرمان الهی در سوره انعام عمل کنیم، این مشکل در جامعه سیاست زده ما، حل خواهد شد :
... وَ إِذٰا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كٰانَ ذٰا قُرْبىٰ وَ بِعَهْدِ اَللّٰهِ أَوْفُوا ذٰلِكُمْ وَصّٰاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
و چون سخن گویید، دادگرى کنید، هر چند برای نزدیکان شما باشد. و به پیمان خدا وفا کنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید. (۱۵۲ انعام)
@whyquran
قدمهایی برای اصلاح
روش گفتگوهای دینی
اُدْعُ إِلىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ۱۲۵ـ نحل
با حکمت و اندرز نیکو به راه صاحب اختیارت دعوت کن، و با آنان به شیوه اى که نیکوتر است مجادله نما. در حقیقت، خدای تو به کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به راه یافتگان[نیز] داناتر است.
خدای متعال راه دعوت به دین را منحصر در سه طریق نموده است،
۱) حکمت يا دلیل روشن (راه عقل)
۲) موعظه نیکو (راه دل)
۳) جدال و مناظره، بابهترین روش (گفتگوی چالشی)
حکمت، یا همان ارائه دلیل و برهان روشن، یک راه بیشتر ندارد، و مهمتر است، لذا قران کریم، در اول آورده است.
موعظه، اثر گذاری از راه دل است،
دو راه دارد، حَسَن و غیر حَسَن
و فقط «موعظه حسنة» قابل قبول است، یعنی با احترام به طرف مقابل انجام شود، و شخص موعظه کننده هم، عامل به سخن خویش باشد،
ولی جدال، سه راه دارد:
جدال سوء
جدال حَسَن
جدال اَحسَن
که فقط راه سوم آن را خداوند مجاز فرموده !
و این روش را نیز در جایگاه سوم آورده، یعنی اولويت کمتری دارد.
روشهایی که با نوعی زور و اکراه همراه است، مورد قبول قرآن نیست.
اینکه ما به کسی بگوییم: «فلان حديث در فلان کتاب علمای شما هست، چرا آن را نمی پذیرید؟» ،یک روش جدلی است، ولی جدال احسن نیست، چرا؟
این حدیث دو حالت دارد، یا ریشه در قرآن دارد یا ندارد، اگر ریشه قرآنی دارد، معتبر است ولی بهتر است بجای استناد به حدیث، ریشه قرآنی آن را حجت قرار دهیم،
ولی اگر ریشه قرآنی ندارد ،اصلاً اعتبار ندارد، زیرا ائمه و پیامبر، سخنشان همواره در شرح و بسط آیات الهی است.
گفتگوها باید فقط بر اساس آیات نورانی قرآن باشد، که همه مذاهب آنها را قبول دارند.
بعضی گمان میکنند چون امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه فرموده است با قرآن دلیل نیاور، با سنت پیامبر اکرم، دلیل بیاور، این یک روش کلی است، ولی آن سخن امام به ابن عباس، مخصوص خوارج بوده که از نزدیک با سنت پیامبر آشنایی داشتند، امروزه اثبات حدیث، بدون استفاده از قرآن کریم، کاری نشدنی است.
@whyquran
«دوزخیان»
🖍 بهروز مرادی
آیا تلقی بسیاری از مسلمانان از ترکیب دوزخیان با تلقی قرآن همخوانی دارد؟
برای پاسخ به این پرسش بهتر آن است متن قرآن را به کمک فرابخوانیم.
دوزخیان از نظر قرآن بویژه این افرادند:
۱. نیرنگبازان (بقره:۹)
۲. دروغگویان (بقره:۱۰-۹)
۳. سخنگویانِ از سر جهل و غرور که باعث گمراهشدن مردم میشوند (حج:۹)
۴. خورندگان اموال یتیمان (نساء:۱۰)
۵. شخصیتهای از درون متضاد و چندپاره که زبان و عمل و احساساتشان با هم در وحدت نیست، یعنی فاسقان (سجده:۲۰)
۶. استثمارکنندگان انسانها (انعام:۲۸)
۷. کسانی که کسی یا چیزی غیر از خدا را در مرکز وجودشان قرار میدهند و در بندگی آناند، یعنی شرکورزان (توبه:۱۷)
۸. رهبران دینی که اموال مردم را به ناحق میخورند و راه خدا را برای تحقق حق سد میکنند (توبه:۵-۳۴)
۹. احتکارکنندگان (توبه:۵-۳۴)
۱۰. رهبران گمراه که پیروی شدند (بقره:۷-۱۶۶)
۱۱. کسانی که اشخاص ناصالح را پیروی میکنند (بقره:۱۶۷)
۱۲. کسانی که بدیها را کسب کردند (یونس:۲۷)
۱۳. کسانی که در روز قیامت بدی پیش میآورند (نمل:۹۰)
۱۴. کسانی که پیامهای خدا را خوار و سبک میگردانند (بقره:۱۷۴)
۱۵. آنهایی که چشمان خود را بر روی نشانههای خدا میبندند (اعراف:۴۰)
۱۶. تکبرورزان (اعراف:۴۰)
۱۷. کسانی که قوانین معنوی زندگی را زیرپا مینهند، یعنی جرمکنندگان (اعراف:۴۰)
۱۸. ظالمان (ابراهیم:۲۲)
۱۹. کسانی که زندگی دنیا آنها را غرّه کرد (جاثیه:۳۵)
۲۰. رباخواران (بقره:۲۷۵)
۲۱. پیمانشکنان (بقره:۷۷)
۲۲. بیوفایان که تعهد خود را نقض میکنند (بقره:۷۷)
۲۳. خودشیفتگانی که از انجام بدی خرسندند (آلعمران:۱۸۸)
۲۴. کسانی که عامدانه و آگاهانه راه صحیح را نفی میکنند (نساء:۱۱۵)
۲۵. نفاقپیشگان که ظاهر و باطنشان با هم دوتاست و ریا میکنند (نساء:۱۴۰)
۲۶. حقپوشان و حقانکاران، یعنی کفرپیشگان (نساء:۱۴۰)
۲۷. کسانی که غرق در زندگی دنیوی شدهاند و از زندگی معنوی دور ماندند (یونس:۸-۷)
۲۸. کسانی که به زندگی پس از مرگ باورمند نیستند و زندگی را در سطح دنیا مرتکب میشوند (یونس:۸-۷)
۲۹. لجاجتورزانِ سرسخت در ستیزه با حق (ق:۷-۲۴)
۳۰. بسیار منعکننده از خیر (ق:۷-۲۴)
۳۱. تجاوزکاران (ق:۷-۲۴)
۳۲. بسیار شککنندگان به حقیقت (ق:۷-۲۴)
۳۳. هوسرانان و خوشگذرانهای دنیاگرا (ق:۷-۲۴)
۳۴. زرپرستان خطاکار حاکم بر جامعه، یعنی مترفین (ق:۷-۲۴)
۳۵. آنهایی که چشم خود را بر حقیقت میبندند و کوری میکنند (ق:۷-۲۴)
۳۶. کسانی که بنیان زندگی خود را بر پول و مادیات مینهند (حاقه:۹-۲۸)
۳۷. کسانی که برای رفع گرسنگی در جهان کاری نمیکنند (حاقه:۴-۳۳)
۳۸. ترککنندگان نماز (مدثر:۶-۴۲)
۳۹. آنهایی که با یاوهگویان و باطلگرایان همدستاند (مدثر:۶-۴۲)
۴۰. کسانی که با زبان خود نیش میزنند و دیگران را اذیت و تخریب میکنند (همزه:۹-۱)
۴۱. سرکشان نسبت به حق (نازعات:۳۷)
۴۲. کسانی که زندگی را به جمعکردن پول و مادیات صرف کردهاند (همزه:۹-۱)
۴۳. عیبجویان که شخصیت دیگران را خرد میکنند (همزه:۹-۱)
۴۴. فسادکاران، یعنی آنهایی که هر چیز نیکی را تباه و ویران میکنند (قصص:۸۳)
۴۵. پلیدکاران، یعنی فاجران (انفطار:۱۴)
۴۶.تقوانداران که توان مهار خود را ندارند (شمس:۹-۸)
۴۷. کسانی که نفس خود را پاک نکردند و پیرو شهوات و هوی و هوس خودند و ناپاک ماندند (شمس:۹-۸)
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
🎥 آیتالله سیدجواد علوی بروجردی: فقه علم اقتصاد برای شما نمیآورد، فقه احکام میآورد 🔹 آیه و روایت داریم که تورم را چطور پایین بیاوریم !؟ رشد اقتصادی را چطور تامین بکنیم !؟ 🔹 از اول اشتباه وارد شدیم و تحت تاثیر کمونیسم بودیم. 🔹 چقدر باید بگردیم تا کسی مثل خیامی را پیدا کنیم که خودروسازی را اداره کند؟ 🔹 ۴۳ سال کار دست ما بوده، همه آزمون و خطا؟ ✅ @Khabar_Fouri
Читать полностью…👇سوال
چرا پس از دین اسلام ، پیامبری مبعوث نشد و دینی جدید نیامد؟ به نظر من علت اینست که دین اسلام کامل ترین و جامع ترین است، اگر نظر شما آنطور که فرمودین باشد، پس در حال حاضر هم میبایست دینی و پیامبری می آمد ، من ادیان مختلف را همه الهی میدانم و در طول هم، ولی اسلام تکامل یافته و نسخه آخر تعالیم الهی است
پاسخ 👇
آنچه که در نظر خداوند مهم است ، این است که همه مردم، پیام الهی را بشنوند و حجت بر آنها تمام شود
پیامبران ، به همین جهت ، مأمور میشدند، همه آنها، طبق نص قران کریم، یک هدف داشتند: میخواستند این پیام مهم را به مردم برسانند که
هر چه کنی، به خود کنی
در سوره نساء ، آمده است
و ما نرسل المرسلین ، الا مبشرین و منذرین
یعنی پیامبران را نفرستادیم، جز برای یک بشارت و یک هشدار
بسیار خوب، اگر زمانی برسد که از طریق کتابهای الهی ، و از طریق مردم نیکوکار ، این پیام به همه مردم برسد، دیگر چه نیازی به ارسال پیامبران هست؟
طبق آیات قرآن ، پیامبر در جایی مأمور میشده است ، که این پیام ، نرسیده بود
آیه ۶ سوره یاسین
لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ
تا قومی را که پدرانشان [از شرک و گمراهی] بیم داده نشده و در غفلت به سر میبرند هشدار دهی.
اما امروز که این پیام مهم، از راههای مختلف ، به همه مردم رسیده است، دیگر لزومی ندارد خداوند پیامبری را مأمور کند
در حقیقت ، شرایط جوامع انسانی بگونهای است که مردم نیکو و کتابهای آسمانی ، این ماموریت مهم را انجام میدهند
@whyquran
وَ قالَ نِسْـوَةٌ فِى الْـمَـديـنَـةِ اِمْـرَاَةُ الْـعَـزيـزِ تُـراوِدُ فَـتاها عَنْ نَفْـسِـهۦ قَدْ شَـغَـفَـها حُبًّا اِنّا لَـنَـراها فى ضَـلالٍ مُـبيـنٍ (٣٠) فَـلَمّا سَـمِـعَتْ بِـمَكْـرِهِنَّ اَرْسَـلَتْ اِلَيْـهِنَّ وَ اَعْـتَـدَتْ لَـهُنَّ مُتَّـكَـئًا وَ آتَتْ كُلَّ واحِـدَةٍ مِنْـهُنَّ سِكّيـنًا وَ قالَـتِ اخْـرُجْ عَـلَيْـهِنَّ فَـلَمّا رَاَيْـنَـهۥ اَكْـبَرْنَـهۥ وَ قَطَّعْـنَ اَيْـدِيَـهُنَّ وَ قُلْـنَ حاشَ لِلّهِ ما هٰـذا بَـشَـرًا اِنْ هٰـذا اِلّا مَـلَـكٌ كَـريـمٌ (٣١) قالَتْ فَـذٰلِـكُنَّ الَّـذى لُمْـتُنَّـنى فيـهِ وَ لَـقَدْ راوَدْتُـهۥ عَنْ نَفْـسِـهۦ فَاسْـتَعْـصَـمَ وَ لَـئِنْ لَمْ يَفْـعَلْ ما آمُـرُهۥ لَـيُسْـجَـنَنَّ وَ لَـيَـكونًا مِـنَ الصّاغِـريـنَ (٣٢) قالَ رَبِّ السِّجْـنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا يَدْعونَـنى اِلَيْهِ وَ اِلّا تَصْـرِفْ عَنّى كَيْـدَهُنَّ اَصْـبُ اِلَيْـهِنَّ وَ اَكُنْ مِـنَ الْـجاهِـليـنَ (٣٣) فَاسْـتَـجابَ لَـهۥ رَبُّـهۥ فَـصَـرَفَ عَنْـهُ كَيْـدَهُنَّ اِنَّـهۥ هُـوَ السَّـميـعُ الْـعَـليـمُ (٣٤) ثُمَّ بَـدا لَـهُمْ مِنْ بَعْـدِ ما رَاَوُا الْآياتِ لَـيَسْـجُـنُنَّـهۥ حَتّىٰ حيـنٍ (٣٥)
و زنانی از مصر گفتند: زن عزیز مصر قصد مراوده با غلام خویش داشته و حب او وی را فریفته خود ساخته و ما او را (از فرط محبت) کاملا در ضلالت میبینیم. (٣٠) چون (زلیخا) ملامت زنان مصری را درباره خود شنید فرستاد و از آنها دعوت کرد و (مجلسی بیاراست و) به هر یک کارد و ترنجی داد و به یوسف گفت که به مجلس این زنان وارد شو، چون زنان مصری یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهای خود را (به جای ترنج) بریدند و گفتند حاش للّه که این، نه آدمی است بلکه فرشته ای بزرگوار است. (٣١) همسر عزیز گفت: این است غلامی که مرا در محبتش ملامت کردید! آری من خود از وی تقاضای مراوده کردم و او عفت ورزید و اگر از این پس هم خواهش مرا رد کند البته زندانی شود و از خوارشدگان گردد. (٣٢) یوسف گفت: ای خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتی است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیله این زنان را از من دفع نفرمایی به آنها میل کرده و اهل جهل (و شقاوت) میگردم. (٣٣) خدایش هم دعای او را مستجاب کرده و مکر و دسایس آن زنان را از او بگردانید، که خداوند شنوا و داناست. (٣٤) و با آنکه دلایل روشن (پاکدامنی و عصمت یوسف) را دیدند باز چنین صلاح دانستند که وی را چندی زندانی کنند. (٣٥)
چرا یوسفِ پیامبر، در زمان حکومت داری، مردم را موعظه نمی کند؟
سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد که تا آیه ۱۰۱ مربوط به سرگذشت آن حضرت است.
همه پیامبران مردم را موعظه می کردند. یوسف صدیق هم وقتی در زندان بود، زندانیان را به راه خدا دعوت می کند. ولی نکته عجیب در این سوره این است که از وقتی او در مصر به صدارت و حکومت منصوب می شود، هیچ موعظه و سخنرانی از او ذکر نشده، فقط به خدمت به مردم مشغول است!
با خودم فکر میکردم که چرا سخنان و موعظه انبیای الهی، در قران بیان شده، ولی یوسف نبی، سخنرانی نکرده است؟
علی القاعده باید قران کریم، نصیحتهای او را نیز بیان می نمود؟
به این نتیجه رسیدم که سوره یوسف به ما درس مهمی داده است!
اگر انسان خودش در مقام مسئولیت و حکومت باشد، نباید موعظه کند، نباید سخنرانی کند، بلکه باید فوایدِ دین را در عمل به مردم آموزش دهد. همانطور که یوسف نبی عمل کرد. او با اجرای عدالت و نیکی کردن به مردم، تقوا و نیکوکاری را آموزش داد نه با سخنرانی!
این موضوع برای داود و سلیمان نیز صادق است. آنها با عمل خویش، دینداری را آموزش می دادند، چون خودشان در مقام حکومت بر مردم بودند. شایسته است که حاکمان و سیاستمداران دیندار ـ بجای سخنرانی و موعظه ـ عمل کنند و مردم، دینداری را در عملِ آنها ببینند، نه در سخنشان !
یکی از گناهان کبیره، همین گفتارهای بی عمل است.
سورة الصف: درسهایی برای دینداران
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمِ
به نام خدایی که مهرش بی اندازه است و همیشگی
سَبَّحَ لِلّهِ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْاَرْضِ
آنچه در آسمان ها و زمین است، تسبیح خدا می گویند
وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (1)
و اوست که توانایی حکیم است *
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا
ای کسانی که ایمان آورده اید!
لِمَ تَقولونَ ما لاتَفْعَلونَ (2)
چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟ *
كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللهِ
نزد خدا سخت ناپسند است
اَنْ تَقولوا ما لاتَفْعَلونَ (3)
این که شما سخنی را که عمل نمی کنید، می گویید *
🖋محمد سهیلی پور
پرسشی برای تدبر در قرآن
خدای حکیم در قران کریم ، فرموده است:
لا اکراه فی الدین
یعنی در دین الهی ، هیچ چیزی نیست که جنس آن، اکراه باشد
همه ما، و نیز فقهای دین، میگویند دستورات دینی ، نباید به زور به مردم تحمیل شود.
پس چرا ملاحظه میکنیم که خداوند متعال ، برای بعضی از دستورات دینی ،استفاده از زور و خشونت را مجاز شمرده است
مثلاً برای مرد و زن زنا کار، یکصد ضربه شلاق و برای مرد و زنی که دزدی کند، قطع دست را مجاز شمرده است ؟
البته برای ترک بسیاری از واجبات یا عمل به بسیاری از حرامها ، هیچ مجازاتی در دنیا تعیین نشده است ، فقط هشدار داده شده که بدکاران، در آخرت مجازات میشوند.
ملاک چیست؟ برای کدام یک از دستورات دینی، میتوان از زور و اکراه و خشونت ، استفاده کرد و در کجا این کار ممنوع است؟ مثلاً اگر مرد یا زنی، دستورات مربوط به پوشش بعضی از قسمتهای بدن را که در قرآن، بر پوشاندن آن امر شده ، رعایت نکرد، می توان از زور و مجازات استفاده کرد یا در اینجا ، دستور ـ لا اکراه فی الدین ـ باید اجرا شود
ملاک چیست؟
به آیه ۳۰ از سوره اسراء دقت بفرمایید
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِـمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
مسلماً صاحب اختیار تو است که رزق را، براي هر که بخواهد گشايش ميدهد و يا محدود ميگرداند، بيترديد او به [حال] بندگانش کاملا باخبر و بیناست.
اگر کسی با خواندن این آیه، بگوید پس انسان نباید اموالش را در اختیار نیازمندان قرار دهد، چون اگر خدای مهربان میخواست، خودش برای نیازمندان گشایش ایجاد میکرد!
چه پاسخی به این شخص میدهیم ؟
پاسخ این است که همان خدایی که این آیه را فرستاده ، دستور انفاق را نیز صادر فرموده است، پس این موضوع ، زمینه آزمایش مردم است.
شبیه به این موضوع ، در قرآن داریم
مثلاً موضوع حجاب و عفاف
خداوند متعال دستوراتی را برای حجاب و عفاف ، در قرآن کریم ، بیان فرموده است
درعین حال ، خودش فرموده است که این دستورات ، برای این است که شما بانوان اذیت نشوید
از طرف دیگر ، راههای دعوت به راه خدا نیز، در آیات سوره نحل، محدود شده به سه راه
حکمت
موعظه حسنه
جدال احسن
که علامه طباطبایی در شرح این راهها ، بیان شیرین و روشنی دارند
حال اگر کسی بخواهد حجاب و عفاف را برای بانوان اجباری کند، با این استدلال که بی حجاب به جامعه ضرر میزند، پس باید از هر طریق ممکن ، او را وادار به استفاده از حجاب کنیم، همان خطایی را مرتکب شده ایم که درمثال انفاق بیان شد.
زیرا خداوند ، راه مقابله با منکرات را بیان فرموده ، لذا، جز در مواردی که خداوند برای منکری ، مجازات دنیوی معین فرموده است ، ماحق نداریم از زور و اکراه استفاده کنیم.
فرهنگ قرآن، به زیبایی ، مخالفت خداوند متعال را با چنین رفتاری از طرف دینداران نشان میدهد
حتی به پیامبر اکرم فرموده است که تو وکیل یا محافظ مردم نیستی، فقط باید فرامین الهی را ابلاغ کنی
امیدوارم مدیران جامعه ما، در این موضوع به رهنمودهای الهی توجه کنند و از راههای جاهلانه ، استفاده نکنند. تاریخ جوامع نیز نشان داده است که هر جا از زور برای تبلیغ دینی استفاده شده ، نتیجه معکوس داده است.
@Whyquran
🔴تسامح و تساهل رمز ماندگاریست
✍شهابالدینحائریشیرازی
تنها راهحل بهبود وضعیت یک موضوع یا مشکل، سخن گفتن آزادانه حول آناست.
هر گونه بستن راه نقد و مقدس نمودن موضوع به پایدار شدن مسئله و مشکل میانجامد نه حل آن.
با این مقدمه برویم سراغ یکی از علل اصلی ناکارامدی و خودتخریبگری نظام و حکومتی به نام جمهوری اسلامی ایران.
سهلگیری نسبت به عقاید دیگران موجب دور ماندن از چالش با آنهاست.
هر انسانی بر اساس عناصر شخصیت سازی که تجربه کرده یک دستگاه پردازشگر اطلاعات یک ذهن منحصر به فرد خودش دارد.
لذا هر کسی از رویدادها برداشت منحصر به فرد خود را دارد.
در زندگی جمعی اگر این منحصر به فرد بودن هرکس در پردازش اطلاعات و نتیجه گیری از وقایع در نظر گرفته شود ضرورت تسامح نسبت به یکدیگر و در نتیجه تن دادن به خواست اکثریت از طرفی و احترام به فهم و شعور اقلیت از طرف دیگر درک خواهد شد.
در حقیقت رمز بقاء حکومتها در درگیر ننمودن غیرضروری خود با دیگران است.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
این کار از کسانی ساخته است که با تسامح خو گرفته و دستگاه فکریشان اینگونه تربیت شده است.
یادم میاید در مکتوبات امامخمینی نامه ای به فرزندش سیداحمدخمینی هست در سن و سال ۱۷/۱۸ سالگی که به وی میگوید اگر نمیخواهی طلبگی را بصورت رسمی و حرفهای شروع کنی برو کار کن، پول من از وجوهات است و نمیتوانم خرج تو اگر طلبه نباشی بکنم!!
این سخن عجیب است چون یک اخوند مشغول به تبلیغ و تدریس میتواند هزینه متعارف خود و خانواده اش را از وجوهات پرداخت کند.
نمونه دیگر برخورد ایشان با علامه طباطبایی است وقتی علامه از طریق دکترسیدحسین نصر با برخی مجموعه های فرهنگی حکومت سابق همکاری مینماید و امام خمینی عذر ایشان را از منزل وقفی که خود متولی ان خانه بودند به بهانه تاخیر در اجاره، در ایام عسرت میخواهند.(۱)
به هر حال عملکرد ایشان پس از انقلاب چه در نصب حاکمشرع نامتعادلی چون خلخالی چه در برخورد خالی از تسامح با مخالفان سیاسی از ۵ مرجع تقلید که محصور شدند تا منع نهضت آزادی از فعالیت سیاسی تا برخورد با آمریکا همه مؤید این مطلب است که دستگاه شخصیت ایشان به نحوی پردازش اطلاعات میکند که به ازدیاد مخالف و دشمن برای نظام میانجامد.
شماببینید در پیروزی انقلاب چه کسانی دخیل بودند و در کنار هم این رخ داد را رقم زدند با حجاب و بیحجاب، مجاهد و مؤتلفه، آخوند و مارکسیست، اسناد نشان میدهد حتی آمریکا و غرب هم وقتی انقلاب را جدی و دارنده دست برتر یافتند در گوادالوپ به توافق رسیدند کنار مردم باشند نه شاه.
ژنرال آمریکایی هایزر هم به ایران اعزام شد تا جلو کودتای ارتش را بگیرد.
کافی بود یکسال از انقلاب بگذرد تا بواسطه نبودن روحیه تسامحو تساهل همه آنها که کنار هم بودند یک به یک در مقابل انقلاب قرار گیرند.
این پیامد طبیعی اهل تسامحوتساهل نبودن است، پیامد انتخاب رویارویی وحذف است بجای تحمل ومدارا برای حل و فصل مسائل در داخل و خارج. لذا قبلا گفتم کاش امام رهبر انقلاب میماند وبه قم میرفت و رهبری نظام را به بهشتی میسپرد.
پس از امامخمینی همان مسیر تقریبا ادامه یافت و حذف و رویارویی ها افزوده شد تا امروز که در عرصه بینالمللی تنها و منزوی شدهایم و در عرصه داخل دومینوی حذف به لاریجانی و ناطق یاران ۴۰ساله رهبری هم رسید.
امروز بدون تردید اکثریت افرادجامعه جزء حذف شدهها هستند، کسانی که به واسطه روشهای غیرمدراجویانه از عرصه مشارکت در تصمیمسازی و انتخاب کنار گذاشته شدهاند.
نکته جالب توجه این است که امامراحل همچنین رهبری بارها بر ضرورت وحدت کلمه تاکید نموده و مینمایند اما مشکل این است که عملا در این مسیر راه نمیپیمایند به اقتضای همان ذهن و دستگاه پردازشگر اطلاعات و شخصیتشان.
(۱)در خاطرات آیتالله دکترصادقی تهرانی این مسئله با ذکر جزئیات آمده دکتر محسن کدیور نیز با سندهای متعدد این واقعه را در کانال خود مستند سازی نموده اند.
«روی خطوط آبی کلیک کنید تا به متن یا محتوای مورد نظر بروید»
/channel/virayeshe_zehn